۲۱٬۲۸۸
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''استصحاب'''، حکم به بقای حالت پیشین به هنگام شک در موضوع یا [[حکم شرعی]]. | '''استصحاب'''، حکم به بقای حالت پیشین به هنگام شک در موضوع یا [[حکم شرعی]]. | ||
از مسائل مطرح زمان [[شیخانصاری]] مسئله فقهی یا اصولیبودن استصحاب بود. شیخانصاری استصحاب جاری در شبهات حکمی را اصولی و استصحاب جاری در شبهات موضوعی را فقهی میدانست. [[امامخمینی]] استصحاب را مسئلهای اصولی میداند. | از مسائل مطرح زمان [[شیخانصاری]] مسئله فقهی یا اصولیبودن استصحاب بود. شیخانصاری استصحاب جاری در شبهات حکمی را اصولی و استصحاب جاری در شبهات موضوعی را فقهی میدانست. [[امامخمینی]] استصحاب را مسئلهای اصولی میداند. | ||
اصولیانِ پیشین ملاک حجیت استصحاب را حکم [[عقل (قوه ادراک)|عقل]] میدانستند و استصحاب گونهای از [[اماره|امارات]] به شمارمیآمد؛ اما از زمان شیخانصاری که حجیت استصحاب، با [[حدیث|روایات]] ثابت شد، استصحاب اصلی عملی به شمار میآید. امامخمینی نخست، استصحاب را از امارات میدانست و سپس با تکیه بر مفاد اخبار، استصحاب را اصل تعبدی محض دانستهاست. | |||
بهرهگیری از استصحاب، مشروط به دو رکن است؛ یقین سابق درباره وجود حکم یا موضوع؛ و شک لاحق درباره ماندگاری آن حکم یا موضوع، امامخمینی، اتصال زمان شک به یقین را از دیگر شرایط استصحاب شمردهاست. | بهرهگیری از استصحاب، مشروط به دو رکن است؛ یقین سابق درباره وجود حکم یا موضوع؛ و شک لاحق درباره ماندگاری آن حکم یا موضوع، امامخمینی، اتصال زمان شک به یقین را از دیگر شرایط استصحاب شمردهاست. |