۲۱٬۱۴۹
ویرایش
(صفحهای تازه حاوی «'''حزب رستاخیز ملت ایران'''، آخرین حزب دولتی و انحصاری رژیم پهلوی، ۱۳۵۳ ـ ۱۳۵۷. ==مقدمه== حزب به گروهی از مردم که منافع مشترک اقتصادی، اجتماعی یا سیاسی دارند، گفته میشود که در چارچوب قانون و گاهی بیرون از آن، با برخورداری از یک سازمان و برنامه...» ایجاد کرد) |
جز (removed Category:مقاله های نیازمند ارزیابی; added Category:مقالههای دارای شناسه using HotCat) |
||
(۱۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{ جعبه اطلاعات سازمان | |||
== | | عنوان = حزب رستاخیز ملت ایران | ||
| تصویر = حزب رستاخیز ملت ایران.png | |||
== | | اندازه تصویر = | ||
| توضیح تصویر = | |||
| سرشناسی =آخرین حزب دولتی و انحصاری رژیم پهلوی | |||
| نامهای دیگر = | |||
| تأسیس = یازدهم اسفند ۱۳۵۳ | |||
| بنیانگذار = [[محمدرضا پهلوی]] | |||
| وابسته به = | |||
| رویکرد = حزب | |||
| نوع فعالیت = | |||
| گستره فعالیت = ایران | |||
| اهداف = اعتقاد راسخ به نظام شاهنشاهی ایران، قانون اساسی و انقلاب شاه و ملت، دینزدایی | |||
| فعالیتها = حزب دولتی و انحصاری رژیم پهلوی | |||
| وظایف = | |||
| مکان = | |||
| دبیرکل = | |||
| رئیس = | |||
| جانشین = | |||
| ساختار = | |||
| وضعیت = غیرفعال | |||
| انحلال = ۱۳۵۷ | |||
| فعالیت به زبان= | |||
| مراکز وابسته = | |||
| شعار = | |||
| جوایز = | |||
| منابع مالی = | |||
| آثار = | |||
| مرتبط = | |||
| وبگاه = | |||
}} | |||
'''حزب رستاخیز ملت ایران'''، آخرین حزب دولتی و انحصاری [[رژیم پهلوی]]، ۱۳۵۳–۱۳۵۷. | |||
[[محمدرضا پهلوی|محمدرضاپهلوی]] در سال ۱۳۵۳ با انحلال دوحزب ایران نوین و مردم، حزب رستاخیز را تأسیس کرد. از نظر او هر ایرانی که [[قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران|قانون اساسی]]، [[نظام سلطنتی|نظام شاهنشاهی]] و انقلاب شاه و ملت را قبول داشت، عضو حزب بود و مخالفان عضویت در آن نیز وابسته به [[حزب توده ایران|حزب توده،]] خائن و مستحق زندان یا اخراج از کشور بودند. نهادینهکردن سلطنت و فراهمساختن پایگاه اجتماعی گستردهتر برای دولت از اهداف حزب بود. | |||
[[امامخمینی]] ضمن آنکه اجبار مردم به عضویت در حزب را مخالف اساس [[نهضت مشروطه|مشروطه]]، قانون اساسی و موازین بینالمللی میدانست، شرکت در حزب فرمایشی رستاخیز را که هدفی جز ایجاد خفقان بیشتر ندارد، بر عموم ملت حرام شمرد و مخالفت با آن را از روشنترین موارد نهی از منکر اعلام کرد. | |||
فرمایشی و ناکارآمدبودن حزب رستاخیز در ایران، موجب شد پهلوی آن را تجربۀ ناکام و اشتباه دوران سلطنت خود بداند. آخرین دبیرکل حزب، در ۹ مهر ۱۳۵۷ استعفا کرد. | |||
== مقدمه == | |||
حزب به گروهی از مردم که منافع مشترک اقتصادی، اجتماعی یا سیاسی دارند، گفته میشود که در چارچوب قانون و گاهی بیرون از آن، با برخورداری از یک سازمان و برنامه منسجم، برای رسیدن به قدرت تلاش میکنند.<ref>لطیفی پاکده، احزاب و تشکیلات سیاسی در ایران، ۱۵.</ref> علل پیدایش انواع احزاب را مبارزات انتخاباتی،<ref>دوورژه، جامعهشناسی سیاسی، ۴۲۷.</ref> دخالت [[ابرقدرتها]]، اختلاف مکاتب، منافع، [[قدرت]] و شهرتطلبی<ref>لطیفی پاکده، احزاب و تشکیلات سیاسی در ایران، ۱۶–۱۷.</ref> و اهداف حزب را کسب، حفظ<ref>لاپالومبارا و اندرسون، احزاب سیاسی، ۱/۳.</ref> یا کنترل قدرت<ref>لطیفی پاکده، احزاب و تشکیلات سیاسی در ایران، ۱۷.</ref> برشمردهاند.{{ببینید|متن=ببینید|حزب و تشکل}} | |||
== پیشینه == | |||
پیشینه احزاب و تشکیلات سیاسی به معنای جدید آن در جهان، به ۱۵۰ سال پیش و در [[ایران]] به حدود صد سال پیش و [[مشروطیت|دوره مشروطیت]] بر میگردد.<ref>اخوان کاظمی، احزاب ثبات سیاسی و امنیت، ۱۰۱.</ref> نخستین حزب رسمی ایران را [[سیدحسن تقیزاده]] و [[حیدرخان عمواوغلو]] با نام «دموکرات» تأسیس کردند.<ref>لطیفی پاکده، احزاب و تشکیلات سیاسی در ایران، ۵۶–۵۷.</ref> این حزب به همراه حزب اعتدالیون ـ اجتماعیون، از فعالان سیاست ایران در دوره دوم [[مجلس شورای ملی]] بود.<ref>نوذری، تاریخ احزاب سیاسی در ایران، ۱۲.</ref> [[رضاشاه پهلوی]] از همکاری احزاب برای رسیدن به سلطنت، بسیار سود جست<ref>طیرانی، حزب درایران، ۶.</ref>؛ اما در دوران سلطنت خود، فعالیتِ سیاسی احزاب را تعطیل کرد.<ref>شاهدی، سه حزب مردم، ۳۱–۳۲.</ref> با تبعید وی از کشور در شهریور ۱۳۲۰ و روی کارآمدن [[محمدرضا پهلوی]]، فعالیت احزاب، وارد مرحله جدیدی شد. در آغاز دهه بیست، احزاب و گروههای سیاسی متعددی با مرام، هدف و برنامههایی کم و بیش مشابه، اعلام موجودیت کردند.<ref>نوذری، تاریخ احزاب سیاسی در ایران، ۱۶–۱۸.</ref> تنها حزب متشکل غیردولتی این دوره، [[حزب توده ایران|حزب توده]] و نخستین حزب دولتی که اکثریت مجلس دوره پانزدهم را در اختیار گرفت، حزب «دموکرات» قوامالسلطنه بود.<ref>شاهدی، سه حزب مردم، ۳۲.</ref> | |||
فعالیت حزبی با [[کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲]] و با حمله به دفاتر احزاب دچار رکود شد.<ref>طیرانی، حزب درایران، ۱۱.</ref> سه سال و نه ماه پس از کودتا، با فشار و توصیه [[آمریکا]] و با هدف کاستن از بحرانهای سیاسی ـ اجتماعی کشور و نارضایتی و [[انتقاد]] عمومی، تأسیس احزاب دولتی در دستور کار [[رژیم پهلوی]] قرار گرفت.<ref>شاهدی، سه حزب مردم، ۳۳.</ref> در سوم اردیبهشت ۱۳۳۶ محمدرضا پهلوی در حضور نمایندگان [[مجلس سنا]] اعلام کرد میخواهد دو حزب سیاسی در کشور تأسیس کند.<ref>شاهدی، حزب رستاخیز، ۱/۵۵.</ref> بر این اساس در ۲۶ اردیبهشت ۱۳۳۶ حزب «مردم» به دست [[اسدالله علم|اسدالله عَلَم]]، به عنوان اقلیت و مخالف دولت<ref>شاهدی، سه حزب مردم، ۴۷.</ref> و حزب «ملّیّون» در بهمن همان سال به عنوان اکثریت به دست منوچهر اقبال (نخستوزیر)، پایهگذاری شدند<ref>شاهدی، سه حزب مردم، ۳۳۶–۳۳۸.</ref>؛ اما حزب ملّیون پس از انتخابات دوره بیستم مجلس شورای ملی در سال ۱۳۳۹ و استعفای اقبال، رو به افول نهاد و جایش را به عنوان اکثریت به کانون مترقی و حزب ایران نوین داد که در سال ۱۳۳۹ به دست [[حسنعلی منصور]] تأسیس شده بود.<ref>←شاهدی، سه حزب مردم، ۴۳۴–۴۶۷.</ref> افکار این افراد با «برنامههای اصلاحی محمدرضا پهلوی» همخوان بود<ref>شاهدی، حزب رستاخیز، ۱/۹۶.</ref>؛ از اینرو محمدرضا پهلوی مأموریت اجرای اصول اصلاحات و [[انقلاب سفید]] را به کارگزاران حزب ایران نوین که با حمایتهای وی، نفوذ زیادی در امور سیاسی، اجتماعی و اقتصادی کشور پیدا کرده بود، سپرد.<ref>شاهدی، حزب رستاخیز، ۱/۹۹.</ref> وی اگرچه ظاهراً از تعدد احزاب دفاع میکرد، اما همواره از حزب اکثریت حمایت و از حزب اقلیت (مردم) انتقاد میکرد و آن را به سخره میگرفت. او در پی فرصتی برای برچیدن این احزاب و گسترش دامنه اقتدار خود بود<ref>شاهدی، حزب رستاخیز، ۱/۹۸–۱۰۹.</ref>؛ از اینرو در پایان آذر ۱۳۵۳ برخی از رهبران حزب «مردم» را متأثر از عوامل [[بیگانه]] خواند و بیاعتمادی خود به آنان را بیان کرد.<ref>شاهدی، حزب رستاخیز، ۱/۱۰۹.</ref> | |||
== تأسیس == | |||
[[دموکراسی]] دوحزبی محمدرضا پهلوی سرانجام به پایان رسید و او در یازدهم اسفند ۱۳۵۳<ref>شاهدی، حزب رستاخیز، ۱/۱۶۴.</ref> تشکیل حزب «رستاخیز» را اعلام<ref>شاهدی، حزب رستاخیز، ۱/۱۶۴.</ref> و [[امیرعباس هویدا]] (نخستوزیر) را دبیرکل آن معرفی کرد.<ref>صارمی شهاب، حزب رستاخیز، ۱/۴۳.</ref> مردم نیز با تهدید، مجبور به نامنویسی در حزب میشدند. پهلوی مخالفان عضویت در رستاخیز را وابسته به [[حزب توده ایران|حزب توده]] یا احزاب غیرقانونی دیگر، خائن و مستحق زندان یا ملزم به خروج از کشور میدانست.<ref>شاهدی، حزب رستاخیز، ۱/۳۴–۳۵.</ref> از نظر او هر ایرانی که قانون اساسی، [[نظام شاهنشاهی]] و انقلاب شاه و ملت را قبول داشت، عضو حزب شمرده میشد<ref>جاسبی، مروری بر یک دهه فعالیت حزب جمهوری اسلامی، ۱/۳۱۴.</ref> و اگر قبول نداشت، یا مغزش معیوب بود یا خواهان تسلط بیگانه بر ایران بود.<ref>شاهدی، حزب رستاخیز، ۲/۲۴۱.</ref> همه کارمندان دولت، شرکتها و ادارههای وابسته به دولت، بهطور غیر مستقیم، مجبور به عضویت در حزب رستاخیز بودند.<ref>شاهدی، حزب رستاخیز، ۱/۳۰۶–۳۰۷.</ref> مسئولان حزب در مواردی با کمک مقامات محلی، شناسنامههای [[روستاییان]] را به بهانههای گوناگون ازجمله تعویض شناسنامه میگرفتند و مشخصات آنها را در دفاتر حزب، ثبت میکردند<ref>شاهدی، حزب رستاخیز، ۱/۳۱۶.</ref> و به جهت بیضابطهبودن ثبتنام و رقابت متصدیان امر برای جلب اعضای بیشتر، چه بسا اسم یک فرد بارها وارد این دفاتر میشد.<ref>شاهدی، حزب رستاخیز، ۱/۳۰۷.</ref> | |||
فرمایشیبودن حزب و ناکارآمدبودن آن در | با این حال، استقبالنکردن مردم از حزب رستاخیز در تناقض آمارهایی که مسئولان حزب ارائه میکردند، آشکار بود؛ در حالیکه هویدا، دبیرکل حزب در تیر ۱۳۵۵ تعداد اعضای حزب را ۵/۲ میلیون نفر از میان ۵/۷ میلیون واجد شرایط عضویت اعلام کرد، جمشید آموزگار رئیس هیئت اجرایی، در همان زمان، این تعداد را حدود نود درصد واجدان شرایط میدانست<ref>شاهدی، حزب رستاخیز، ۱/۳۲۴.</ref>؛ البته خود آموزگار، دو ماه پیش از این تاریخ، اعضای حزب را حدود ۳۵ درصد اعلام کرده بود.<ref>شاهدی، حزب رستاخیز، ۱/۳۲۳.</ref> گزارشهای [[ساواک|سازمان اطلاعات و امنیت کشور]] (ساواک) هم حاکی از شکست برنامههای رژیم در جذب مردم و تحقق دموکراسی مورد نظر وی بود.<ref>نجاریراد، ساواک و نقش آن در تحولات داخلی رژیم شاه، ۹۳.</ref> بیشتر افراد، ناخواسته به این حزب میپیوستند یا از آن پشتیبانی میکردند.<ref>آموزگار، فراز و فرود دودمان پهلوی، ۵۶۰.</ref> [[آزادی]] در حزب محدود بود و [[محمدرضا پهلوی]] با وجود باز دیدن باب مذاکره و مباحثه، میخواست حزب تابع او باشد<ref>صارمی شهاب، حزب رستاخیز، ۱/۷۸–۷۹.</ref>؛ البته پس از کنگره اول حزب، برای نشاندادن فضای باز سیاسی، دو جناح حزبی اعلام وجود کردند: «جناح سازنده» به رهبری هوشنگ انصاری، وزیر دارایی و «جناح پیشرو یا ترقیخواه» به رهبری جمشید آموزگار (وزیر کشور). گروه دیگری نیز در سالهای پایانی حیات سیاسی حزب با نام «اندیشمندان»، اعلام موجودیت کرد.<ref>صارمی شهاب، حزب رستاخیز، ۱/۹۱–۹۵.</ref> | ||
به دنبال [[پیروزی انقلاب اسلامی]] و حساسیت شدید مردم به اعضای حزب رستاخیز، امامخمینی، از مردم خواست از افراط و تفریط دوری کنند و ضمن تأکید بر لزوم پاکسازی عناصر فاسد رژیم پهلوی، از مردم و دستاندرکاران خواست صرف حضور افراد در یک وزارتخانه، اداره یا عضویت در حزب رستاخیز را ملاک عمل قرار ندهند؛ چون علاوه بر اجباریبودن عضویت در | |||
==پانویس == | == اصول و اهداف == | ||
{{پانویس}} | آنچه افراد و گردانندگان احزاب را به تکاپوی حزبی میانداخت، اهداف مورد نظر پهلوی بود نه مرامنامه حزبی که چیزی جز ظاهرفریبی نبود و آنها وادار به توجیه نظام شاهنشاهی با مضامینی چون ترقی، اصلاحات، انقلاب و غیره در قالب احزاب میشدند<ref>صارمی شهاب، احزاب دولتی، ۲۷.</ref>؛ چنانکه مرامنامه حزب رستاخیز، بنیان این حزب را بر اعتقاد راسخ به نظام شاهنشاهی ایران، قانون اساسی و انقلاب شاه و ملت دانسته و اصولی را در زمینه سیاستهای اقتصادی، اجتماعی و خارجی بیان کردهاست<ref>شاهدی، حزب رستاخیز، ۱/۲۱۴.</ref>؛ در سیاست اقتصادیِ حزب، بر محورهایی چون استفاده از استعدادهای مردم، ثروت خدادادی و سهیمکردن کارگران و کارمندان در سهام کارخانهها با هدف [[رفاه]] افراد [[جامعه]] تأکید شدهاست.<ref>شاهدی، حزب رستاخیز، ۱/۲۱۵.</ref> احترام به آزادیهای فردی و اجتماعی در چارچوب قانون اساسی و مصالح ملی، استقرار نظام جامع تأمین اجتماعی و توزیع عادلانه ثروت، محورهایی از سیاست اجتماعی حزب را تشکیل میداد.<ref>صارمی شهاب، احزاب دولتی، ۲۳۳–۲۳۴.</ref> در زمینه سیاست خارجی هم محورهایی چون تمامیت ارضی، [[استقلال|استقلال کشور]] و نفی تجاوز به حقوق و سرزمینهای دیگران ذکر شده بود.<ref>صارمی شهاب، احزاب دولتی، ۲۳۵–۲۳۶.</ref> | ||
==منابع== | |||
جدا از اهداف رسمی حزب رستاخیز، دربارهٔ انگیزهها و اهداف دیگر تأسیس حزب هم دیدگاههایی مطرح شدهاست. گروهی طراح اصلی این حزب را دانشآموختگان ایرانی در دانشگاههای آمریکایی ازجمله جمشید آموزگار میدانند<ref>شاهدی، حزب رستاخیز، ۱/۱۴۰–۱۴۱.</ref> که تحت تأثیر هانتینگتون و آپتر برای ایجاد ثبات سیاسی در کشور، دست به این کار زدند.<ref>آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ۵۴۲؛ امجد، ایران از دیکتاتوری سلطنتی تا دینسالاری، ۱۶۴.</ref> آموزگار و دستیارانش با شناخت دقیق از خلق و خوی محمدرضا پهلوی، وی را قانع کردند که این حزب، تنها راه تحرکبخشیدن به جریان بیتحرک سیاسی کشور است.<ref>بهنود، از سیدضیا تا بختیار، ۶۲۲؛ مرکز بررسی اسناد، ۱/۳۰–۳۱.</ref> عدهای بر این گماناند که پهلوی با سفر به [[مصر]] در سال ۱۳۵۳، تحت تأثیر [[محمد انور سادات]]، رئیسجمهور وقت مصر که از فواید نظام تکحزبی سخن گفته بود، اقدام به تأسیس این حزب کرد.<ref>میلانی، معمّای هویدا، ۳۶۶.</ref> | |||
از اهداف پنهانی تأسیس حزب رستاخیز دینزدایی بود. این حزب، پهلوی را رهبر معنوی و سیاسی کشور معرفی کرد، علما را «مرتجعان سیاه قرون وسطایی» نامید و در سال ۱۳۵۵ تاریخ شمسی را به شاهنشاهی تبدیل کرد{{ببینید|متن=ببینید| تغییر تاریخ هجری| ارتجاع}}؛ همچنین [[زن|زنان]] را به نپوشیدن چادر در دانشکدهها تشویق میکرد؛ همچنانکه تلاش میکرد با تسلط بر اوقاف، به عضویت ساواک درآوردن برخی روحانیان و دادن مقرّری به آخوندهای درباری، انحصاریکردن چاپ کتابهای مذهبی و بدبینکردن دهقانان به مراجع، مذهب را ملی (حکومتی) کند<ref>آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ۵۴۶–۵۴۷.</ref>؛ همچنین ایجاد سازمانی منسجم و قدرتمند برای تحکیم پایههای رژیم،<ref>حسینیان، چهارده سال رقابت ایدئولوژیک شیعه در ایران، ۲۶۰.</ref> نهادینهکردن هرچه بیشتر سلطنت و فراهمساختن پایگاه اجتماعی گستردهتر برای دولت<ref>آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ۵۴۸.</ref> از اهداف دیگر تأسیس این حزب است. حزب در طول حیات خود روزنامهها و مجلات چندی را راهاندازی کرد و روزنامه رستاخیز نشریه رسمی حزب بود.<ref>آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ۵۴۴؛ شاهدی، حزب رستاخیز، ۱/۳۸۶–۳۹۹.</ref> اما حزب رستاخیز برخلاف تصور دولتمردان، تضاد میان رژیم و مخالفان را عمیقتر کرد؛ چون با تأسیس این حزب، احزاب دیگر منحل شدند و بساط ظاهری دموکراسی برچیده شد و چهره [[استبداد|استبدادی]] و [[دیکتاتوری]] رژیم نمایان گردید<ref>آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ۵۴۸؛ حسینیان، چهارده سال رقابت ایدئولوژیک شیعه در ایران، ۲۶۱–۲۶۲.</ref>؛ از اینرو حزب رستاخیز نیز مانند احزاب دولتساخته پیشین، نتوانست مشارکت و همدلی [[مردم]] را فراهم کند، بلکه بر مخالفت و نارضایتی مردم افزود.<ref>صارمی شهاب، حزب رستاخیز، ۱/۱۱۰–۱۱۱.</ref> | |||
== واکنش امامخمینی == | |||
[[امامخمینی]] روند صحیح و طبیعی در نظامهای حزبی را تأسیس حزب، جلب حمایت مردم، راهیابی به مجلس با اتکا به آرای مردم و سپس تشکیل دولت میدانست و فعالیت احزاب را مادامی که مضر به کشور<ref>امامخمینی، صحیفه، ۵/۴۸۲.</ref> و مخالف با مصالح ملت نبود<ref>امامخمینی، صحیفه، ۵/۵۴۰.</ref> آزاد میشمرد. در نظر ایشان، پیدایش احزاب دولتی، طرحی از جانب خارجیها<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۴۹۰.</ref> برای ایجاد اختلاف میان ملتها و تودههای مردم<ref>امامخمینی، صحیفه، ۵/۲۷۵.</ref> بودهاست. ایشان معتقد بود در [[ایران]] به جای اینکه دولتها از احزاب به وجود بیایند، حزبها پس از تشکیل دولت ساخته میشوند<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱/۳۸۵.</ref>؛ احزابی که به مردم اتکایی نداشتند و تنها برای بهرهبرداری سیاسی به سراغ مردم میرفتند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱/۳۸۴–۳۸۶.</ref> {{ببینید|متن=ببینید|حزب و تشکل}} | |||
امامخمینی پس از اطلاع از تأسیس حزب رستاخیز، در پیام ۲۱ اسفند ۱۳۵۳ خطاب به ملت ایران به جهت مخالفت این حزب با [[اسلام]] و مصالح ملت مسلمان ایران، شرکت در آن را بر عموم ملت حرام و کمک به [[ظلم]] و درماندهکردن مسلمانان شمرد و مخالفت با آن را از روشنترین موارد [[نهی از منکر]] اعلام کرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳/۷۱.</ref> ایشان تأسیس حزب رستاخیز را نشانه شکست طرح استعماری موسوم به «انقلاب ششم بهمن» ارزیابی کرد و هدف از تشکیل آن را ایجاد خفقان بیشتر، زمینهسازی برای اقدامات خلاف دیگر و سلب [[مقاومت]] مردم شمرد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳/۷۱–۷۲.</ref> و اجبار مردم به عضویت در حزب را مخالف اساس [[مشروطه]]، قانون اساسی و موازین بینالمللی دانست.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳/۷۲ و ۷۴.</ref> تحلیل ایشان این بود که این حزب، برای سرکوب ملت و رواج هرچه بیشتر دزدی و ستمکاری تأسیس شدهاست.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳/۷۱.</ref> | |||
از سوی دیگر، امامخمینی ادعای فراگیربودن حزب و تبلیغ فراوان برای آن را بیاساس میدانست<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۲۷۶.</ref> و مخالفت ملت با آن را موجب مفتضحشدن پهلوی شمرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳/۱۱۱.</ref> | |||
ایشان معتقد بود [[ساواک]] به دستور پهلوی به صورت اداره تفتیش عقاید درآمده و با مخالفان حزب رستاخیز که اکثریت قاطع ملت ایران را تشکیل میدهند، با انواع تهدیدها، اهانتها و [[شکنجه|شکنجههای]] وحشیانه برخورد میکند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳/۱۰۰.</ref> ایشان محمدرضا پهلوی را دیکتاتوری میدانست که میخواهد همه ملت ایران اعم از علما، دانشگاهیان و بازاریان را به عقیده خود گرچه برخلاف اسلام و مصالح مسلمانان و ملت و [[استقلال]] و [[آزادی]] همه باشد، معتقد سازد، وگرنه آنان را مرتجعان سیاه و بیوطنهای سرخی میشمارد که سزاوار سرکوباند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳/۱۰۰–۱۰۱.</ref> ایشان که تنها مخالف جدی حزب رستاخیز بهشمار میآمد، بر مراجع و علما نیز واجب دانست که ورود به حزب رستاخیز را تحریم کنند و نگذارند حقوق ملت مسلمان ایران پایمال شود. ایشان از دیگر اقشار مردم بهخصوص خطبا، دانشگاهیان جوان، کارگران، کشاورزان و بازرگانان هم خواست که با مبارزات پیگیر و همهجانبه و مقاومت منفی خود، اساس این حزب را ویران کنند و مطمئن باشند که پیروزی با آنهاست.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳/۷۵.</ref> | |||
حکم تحریم عضویت در حزب رستاخیز بهسرعت در بخشهای مختلف ایران و برخی کشورهای اسلامی و اروپایی انتشار یافت<ref>مؤسسه تنظیم، ۷/۳۶۷–۴۱۰.</ref> و پیروان امامخمینی از عضویت در حزب اجتناب ورزیدند. دستاندرکاران حزب و دولت که احساس خطر میکردند، [[شایعه]] کردند که این حکم جعلی است و امامخمینی چنین اظهاراتی نکردهاست<ref>شاهدی، حزب رستاخیز، ۱/۳۵۵–۳۵۷.</ref>؛ از اینرو ایشان در پاسخ به یک استفتا در این زمینه، حرمت شرکت در این حزب را تکرار کرد و حتی از [[سیدحمید روحانی]] خواست که حکم تحریم شرکت در حزب به زبان عربی نیز ترجمه شود.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳/۷۶.</ref> همچنانکه در پاسخ نامه [[محمد شریعت اصفهانی]] ضمن بعیدشمردن مخالفت علمای ایران با حزب رستاخیز، در صورت اعلام مخالفت، آن را امری بسیار بهموقع و خوب شمرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳/۸۷.</ref> | |||
صراحت و پافشاری امامخمینی باعث شد برخی از علما<ref>گلپایگانی، آیتالله العظمی گلپایگانی به روایت اسناد ساواک، ۱/۴۲ و ۴۳.</ref> و [[شاگردان امامخمینی|شاگردان ایشان]]<ref>شاهدی، حزب رستاخیز، ۳۵۷–۳۵۸.</ref> نیز واکنش نشان دهند و کار رژیم را «خیمهشببازی رسوا»، لقب دهند.<ref>مؤسسه تنظیم، ۱۱/۵۰۰.</ref> امامخمینی مخالفت علما و دیگر اقشار ملت را باوجود فشارها، امیدبخشِ رهایی و نمونه بیداری و پیروزی برشمرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳/۱۰۱.</ref> برخی از مخالفان دیگر [[محمدرضا پهلوی]] و رژیم نیز، با حزب مخالفت کردند و جبهه ملی دوم، تأسیس حزب را مظهر بارز [[دیکتاتوری]] دانست.<ref>آموزگار، فراز و فرود دودمان پهلوی، ۵۶۳.</ref> | |||
با وجود اینکه بسیاری از رهبران، گردانندگان و اعضای حزب رستاخیز به [[فرقه بهائیت]] منتسب بودند، محفل بهائیان ایتالیا در اعلامیهای سئوالانگیز، از بهائیان ایران خواست بنا به دستور «بیتالعدل اعظم» از عضویت در این حزب اجتناب ورزند و در صورت درخواست مسئولان دولتی برای نامنویسی، با اظهار وفاداری به محمدرضا پهلوی و احترام به اساسنامه و قوانین مملکت و قدردانی از اصول انقلاب ششم بهمن، دلایل وجدانی و مذهبی را مانع از نامنویسی در هر گونه حزب سیاسی اعلام کنند.<ref>شاهدی، حزب رستاخیز، ۱/۳۶۵.</ref> [[رژیم پهلوی]] در صدد برآمد به گونهای جعلی میان تحریم حزب رستاخیز از سوی امامخمینی و فرقه بهائیت ارتباط ایجاد و چنین القا کند که ایشان نظر بهائیان را پذیرفته و با آنان متحد شدهاست و در نتیجه مردم را به ایشان بدبین سازد تا به گمان خود، بزرگترین مخالف رژیم پهلوی در میان [[جامعه]] بدنام شود. در همین راستا ساواک اعلامیهای با عنوان «آیا روحالله خمینی هم بهائی شدهاست؟» منتشر کرد<ref>شاهدی، حزب رستاخیز، ۱/۳۶۵–۳۶۶.</ref>؛ با این حال، هیچ خدشهای به اعتبار امامخمینی وارد نشد و از حکم تحریم ایشان با جدیت استقبال شد.<ref>شاهدی، حزب رستاخیز، ۱/۳۵۷.</ref> | |||
== سرانجام حزب رستاخیز == | |||
گروهبندیهای داخلی جناحهای حزبی و جدایی اعضای آنها که در سالهای آخر حیات سیاسی آن به دشمنی و کینهتوزی بدل شده بود، زمینه انحلال آن را فراهم کرد<ref>صارمی شهاب، حزب رستاخیز، ۱/۹۶.</ref>؛ چنانکه محمدرضا پهلوی هم نام آن را تجربه ناکام گذاشت و اشتباه دوران سلطنت خویش، معرفی و آن را در جامه عمل پوشاندن به همکاری و گفت و شنود ملی در راه ترقی وطن، ناتوان اعلام کرد.<ref>پهلوی، پاسخ به تاریخ، ۳۰۵–۳۰۷.</ref> امامخمینی روند افول حزب رستاخیز را اینگونه بیان میکرد که به مرور زمان آشکار شد که فراگیربودن حزب و آن همه ادعا که محمدرضا پهلوی دربارهٔ حزب مطرح میکرد، همه پوچ و توخالی بودهاست و نه تنها ملت توجهی به آن نکرد، بلکه با اندک تزلزلی که پدید آمد، اعضای اصلی حزب یکییکی کناره گرفتند، به طوری که احزاب دیگر نیز آن را به رسمیت نمیشناختند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۲۷۶.</ref> ایشان حضور و مبارزه مردم را مایه بیاعتبار اعلامکردن حزب رستاخیز از سوی رژیم<ref>امامخمینی، صحیفه، ۵/۲۲.</ref> و اعتراف به رسوایی شکست این حزب فرمایشی<ref>امامخمینی، صحیفه، ۵/۲۳۳.</ref> و صرفنظر کردن از آن<ref>امامخمینی، صحیفه، ۵/۵۰۳.</ref> برمیشمرد. | |||
فرمایشیبودن حزب و ناکارآمدبودن آن در ایران و مبارزات مردم در سال ۱۳۵۷،<ref>جاسبی، مروری بر یک دهه فعالیت حزب جمهوری اسلامی، ۱/۳۱۷.</ref> مسئولان حزب را وادار به انحلال آن کرد و آخرین دبیرکل آن در نهم مهر ۱۳۵۷ به علت فراگیرنبودن حزب، استعفا کرد<ref>ناظری، شناسنامه احزاب سیاسی ایران، ۴۴؛ نیکوبرش، حزب رستاخیز و دبیران کل و قائم مقامان آن، ۴۳.</ref> و پیشنهاد انحلال حزب را به هیئت اجرایی ارائه داد؛ اما این هیئت هیچگاه نتوانست با تشکیل جلسه رسمی تکلیف حزب رستاخیز را روشن کند.<ref>شاهدی، حزب رستاخیز، ۲/۳۵۳–۳۵۴.</ref> برخی منابع انحلال حزب را به دست [[محمدرضا پهلوی]] و در تاریخ نهم مهر ۱۳۵۷ اعلام کردهاند.<ref>صارمی شهاب، حزب رستاخیز، ۱/۷۱.</ref> | |||
به دنبال [[پیروزی انقلاب اسلامی]] و حساسیت شدید مردم به اعضای حزب رستاخیز، امامخمینی، از مردم خواست از افراط و تفریط دوری کنند و ضمن تأکید بر لزوم پاکسازی عناصر فاسد رژیم پهلوی، از مردم و دستاندرکاران خواست صرف حضور افراد در یک وزارتخانه، [[اداره]] یا عضویت در حزب رستاخیز را ملاک عمل قرار ندهند؛ چون علاوه بر اجباریبودن عضویت در این حزب، چه بسا افرادی بودند که برای خدمت به مردم و کاستن از ستم رژیم، وارد اداره یا نهادی میشدند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۴۷۵–۴۷۶.</ref> البته بر اساس مصوبات قانونی، کارگزاران رژیم پهلوی ازجمله اعضای حزب رستاخیز حق ندارند در مسئولیتهای کلیدی [[نظام جمهوری اسلامی ایران]] مشغول به کار شوند.<ref>مشروح مذاکرات، ۱۰۷۰۵–۱۰۷۲۰.</ref> | |||
== پانویس == | |||
{{پانویس|۲}} | |||
== منابع == | |||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
* آبراهامیان، یرواند، ایران بین دو انقلاب. | * آبراهامیان، یرواند، ایران بین دو انقلاب. | ||
خط ۴۲: | خط ۸۹: | ||
* اخوان کاظمی، بهرام، احزاب ثبات سیاسی و امنیت، مجله مطالعات راهبردی، شماره ۴، ۱۳۷۸ش. | * اخوان کاظمی، بهرام، احزاب ثبات سیاسی و امنیت، مجله مطالعات راهبردی، شماره ۴، ۱۳۷۸ش. | ||
* امامخمینی، سیدروحالله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش. | * امامخمینی، سیدروحالله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش. | ||
* امجد، محمد، ایران از | * امجد، محمد، ایران از دیکتاتوری سلطنتی تا دینسالاری، ترجمه حسین مفتخری، تهران، باز، چاپ اول، ۱۳۸۰ش. | ||
* بهنود، مسعود، از سیدضیا تا بختیار، دولتهای ایران از سوم اسفند ۱۲۹۹ تا ۲۲ بهمن ۱۳۵۷، تهران، جاویدان، چاپ دوم، ۱۳۶۸ش. | * بهنود، مسعود، از سیدضیا تا بختیار، دولتهای ایران از سوم اسفند ۱۲۹۹ تا ۲۲ بهمن ۱۳۵۷، تهران، جاویدان، چاپ دوم، ۱۳۶۸ش. | ||
* پهلوی، محمدرضا، پاسخ به تاریخ، ترجمه دکتر حسین ابوترابیان، تهران، سیمرغ، چاپ اول، ۱۳۷۱ش. | * پهلوی، محمدرضا، پاسخ به تاریخ، ترجمه دکتر حسین ابوترابیان، تهران، سیمرغ، چاپ اول، ۱۳۷۱ش. | ||
* جاسبی، عبدالله، تشکل فراگیر، مروری بر یک دهه فعالیت حزب جمهوری اسلامی، تهران، دانشگاه آزاد اسلامی ـ مرکز انتشارات علمی، چاپ اول، ۱۳۷۹ش. | * جاسبی، عبدالله، تشکل فراگیر، مروری بر یک دهه فعالیت حزب جمهوری اسلامی، تهران، دانشگاه آزاد اسلامی ـ مرکز انتشارات علمی، چاپ اول، ۱۳۷۹ش. | ||
* حسینیان، روحالله، چهارده سال | * حسینیان، روحالله، چهارده سال رقابت ایدئولوژیک شیعه در ایران، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۳ش. | ||
* دوورژه، موریس، جامعهشناسی سیاسی، ترجمه ابوالفضل قاضی، تهران، دانشگاه تهران، چاپ دوم، ۱۳۷۶ش. | * دوورژه، موریس، جامعهشناسی سیاسی، ترجمه ابوالفضل قاضی، تهران، دانشگاه تهران، چاپ دوم، ۱۳۷۶ش. | ||
* شاهدی، مظفّر، حزب رستاخیز | * شاهدی، مظفّر، حزب رستاخیز اشتباه بزرگ، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، چاپ اوّل، ۱۳۸۲ش. | ||
* شاهدی، سه حزب مردم، | * شاهدی، سه حزب مردم، میلیون، ایران نوین، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، چاپ اول، ۱۳۸۷ش. | ||
* صارمی شهاب، اصغر، احزاب دولتی و نقش آنها در تاریخ | * صارمی شهاب، اصغر، احزاب دولتی و نقش آنها در تاریخ معاصر ایران، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اوّل، ۱۳۷۸ش. | ||
* صارمی شهاب، حزب رستاخیز | * صارمی شهاب، حزب رستاخیز ملت ایران، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۵ش. | ||
* طیرانی، بهروز، حزب درایران، تهران، کتاب مرجع، چاپ اول، ۱۳۸۹ش. | * طیرانی، بهروز، حزب درایران، تهران، کتاب مرجع، چاپ اول، ۱۳۸۹ش. | ||
* گلپایگانی، سیدمحمدرضا، آیتالله العظمی گلپایگانی به روایت اسناد ساواک، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، چاپ اول، ۱۳۸۵ش. | * گلپایگانی، سیدمحمدرضا، آیتالله العظمی گلپایگانی به روایت اسناد ساواک، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، چاپ اول، ۱۳۸۵ش. | ||
* لاپالومبارا، جوزف و | * لاپالومبارا، جوزف و اندرسن جفری، احزاب سیاسی، چاپشده در گزیده مقالات سیاسی ـ امنیتی، تهران، بینش، چاپ اول، ۱۳۷۵ش. | ||
* لطیفی پاکده، لطفعلی، احزاب و تشکیلات سیاسی در ایران، قم، زمزم هدایت، چاپ سوم، ۱۳۸۵ش. | * لطیفی پاکده، لطفعلی، احزاب و تشکیلات سیاسی در ایران، قم، زمزم هدایت، چاپ سوم، ۱۳۸۵ش. | ||
* مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، رجال عصر پهلوی به روایت اسناد ساواک (داریوش همایون)، تهران، چاپ اوّل، ۱۳۷۸ش. | * مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، رجال عصر پهلوی به روایت اسناد ساواک (داریوش همایون)، تهران، چاپ اوّل، ۱۳۷۸ش. | ||
خط ۶۳: | خط ۱۱۰: | ||
* نجاریراد، تقی، ساواک و نقش آن در تحولات داخلی رژیم شاه، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۸ش. | * نجاریراد، تقی، ساواک و نقش آن در تحولات داخلی رژیم شاه، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۸ش. | ||
* نوذری، عزتالله، تاریخ احزاب سیاسی در ایران، شیراز، نوید شیراز، چاپ دوم، ۱۳۸۷ش. | * نوذری، عزتالله، تاریخ احزاب سیاسی در ایران، شیراز، نوید شیراز، چاپ دوم، ۱۳۸۷ش. | ||
* نیکوبرش، فرزانه، حزب رستاخیز و دبیران کل و قائم مقامان آن، مجلّه ۱۵ خرداد، شماره | * نیکوبرش، فرزانه، حزب رستاخیز و دبیران کل و قائم مقامان آن، مجلّه ۱۵ خرداد، شماره ۱۵–۱۶، ۱۳۷۳ش. | ||
{{پایان}} | {{پایان}} | ||
سیدامین راثی ورعی، «[https://books.khomeini.ir/books/10004/409/ حزب | ==پیوند به بیرون== | ||
[[رده:مقالههای | *سیدامین راثی ورعی، «[https://books.khomeini.ir/books/10004/409/ حزب رستاخیز ملت ایران]»، [[دانشنامه امام خمینی]]، ج۴، ص۴۰۹. | ||
[[رده:مقالههای تأییدشده]] | |||
[[رده:مقالههای جلد چهارم دانشنامه امامخمینی]] | |||
[[رده:مقالههای دارای جعبه اطلاعات]] | |||
[[رده:مقالههای دارای تصویر]] | |||
[[رده:مقالههای دارای لینک دانشنامه]] | |||
[[رده:احزاب سیاسی]] | |||
[[رده:مقالههای دارای شناسه]] |