هویت: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی امام خمینی
(‌‌‌‌)
 
 
(۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
[[هویت]]، تشخص و حقیقت وجودی فرد یا [[جامعه]].
هویت، تشخص و حقیقت وجودی فرد یا [[جامعه]].
==معنای لغوی و اصطلاحی==
هویت از ریشه عربی «هُوَ» به معنای او یا آن <ref>حسینی دشتی، معارف و معاریف، ۵۳۹</ref>، تشخص <ref>دهخدا، لغتنامه، ۱۴/۲۰۸۶۶</ref> یا هستی و حقیقت شخص است که مشتمل بر صفات جوهری اوست <ref>عمید، فرهنگ عمید، ۲/۱۹۸۴</ref>. هویت تعریفی است که فرد از خود و وجود خود می‌کند و به پرسش‌هایی چون «چیستم» و «چه می‌خواهم» پاسخ می‌دهد و از طریق آن به ابعاد شخصیت خود نوعی هماهنگی و انسجام نسبی می‌بخشد و از نظر روانی و رفتاری در زمان و مکان موضع‌یابی می‌کند <ref>زهیری، چیستی هویت ملی، ۳۰</ref>. از نگاهی دیگر، هویت به شناسنامه فرد یا گروهی از افراد تعبیر می‌شود که آنان را از سایر افراد یا گروه‌ها متمایز می‌سازد <ref>شیخاوندی، تکوین و تکون، ۴</ref>؛ از این‌رو هویت در ارتباط با خود و دیگری شکل می‌گیرد و ماهیتاً قرین دو احساس متضاد تعلق و شباهت به گروه خودی (ما) و احساس تمایز یا تبعیض در برابر گروه غیر خودی (دیگران) است <ref>31، Tajfel</ref>.
از سوی دیگر، هویت را می‌توان در سطح فردی و جمعی دسته‌بندی کرد. هویت جمعی نیز واجد تقسیمات گوناگونی همچون [[هویت ملی]] و [[هویت دینی|دینی]] (باطنی) است. هویت فردی را می‌توان به تصویری که انسان از خویشتن دارد و انتظاری که دیگران از وی دارند تعریف کرد؛ برای مثال کیستی فرد و ویژگی‌های شخصی او جزء هویت فردی‌اش به شمار می‌آید. هویت جمعی نیز به طور خلاصه شناسنامه [[جامعه]] یا گروهی از افراد است که با آن، سنت‌های یک گروه و یا جامعه، بازشناسی می‌شوند <ref>نگارش، هویت دینی، ۲۱ ـ ۲۳</ref>. هویت و شخصیت یک فرد به شخص خود او تعلق دارد و رهاکردن آن و پذیرفتن هویت و شخصیت دیگرى، به معنى سلب خود از خود و به معنى مسخ‌شدن و بیگانه‌شدن با خود است <ref>مطهری، مجموعه آثار، ۲/۳۶۶</ref>. شخصیت، هویت و «خودِ» یک ملت نیز روح جمعى آن ملت است و هر ملتى فرهنگى مخصوص به خود دارد که مقوّم شخصیت آن ملت است و دفاع از آن [[فرهنگ]] دفاع از هویت آن ملت است <ref>مطهری، مجموعه آثار، ۲/۳۶۶</ref>. در پهنه گروهی به نام [[ملت]]، هویت ملی معرف احساس همسانی، تشابه، تعلق و وفاداری افراد به واحدی جمعی نظیر ملت بوده، در عین حال بیانگر تفاوت، ناهمسانی و تمایز با سایر واحدهای ملی است <ref>شهرام‌نیا و دیگران، بررسی تأثیر شبکه‌های اجتماعی، ۱۲۵</ref>. عناصر اصلی این هویت جمعی را در وهله نخست باید در ویژگی‌های جغرافیای سیاسی که منجر به تجربه تاریخی مشترک، آرزوها و آرمان‌های مشترک و ایجاد نوعی روح جمعی برای حل مسائل مشترک می‌گردد و دوم، در فرهنگ این گروه اجتماعی جستجو کرد <ref>فوزی، امام‌خمینی و هویت ملی، ۳۷</ref>.


هویت دینی به رفتارهای فردی و اجتماعی گفته می‌شود که بر اساس آرمان‌ها و هدف‌های دین شکل می‌گیرد <ref>نگارش، هویت دینی، ۲۳</ref>. این هویت را به هویت باطنی نیز می‌توان تعبیر کرد؛ زیرا مربوط به بعد [[روح انسان]] می‌شود <ref>حکیمی، هویت صنفی روحانی، ۲۱ ـ ۲۰</ref>. بهترین راه برای شناخت این جنبه از هویت [[انسان]] ـ که شناخت خالق و مختصات سیر به سوی اوست ـ شناخت خویشتن خویش است <ref>حکیمی، هویت صنفی روحانی، ۲۲</ref>؛ چنان‌که [[امام‌خمینی]] درباره کیستی و چیستی آدمی، انسان را موجودی عاقل و بهره‌مند از جوهر الهی و آزاد می‌داند و هویت انسانی را در قالب مفهوم [[بندگی خدا]] تعریف می‌کند <ref>امام‌خمینی، آداب الصلاه، ۸ ـ ۹؛ منصورنژاد، دین و هویت، ۱۶۵</ref>. ایشان در نگاه به هویت جمعی، فراتر از هویت دینی و اسلامی مسلمانان، از هویت جمعی مستضعفان عالم نیز سخن گفته و حتی پیشنهاد تشکیل حزب مستضعفان را داده است <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۹/۲۸۰، ۳۳۱ و ۳۳۹</ref> {{ببینید|مستضعفان}}.
هویت تعریفی است که فرد از خود و وجود خود می‌کند و به پرسش‌هایی چون «چیستم» و «چه می‌خواهم» پاسخ می‌دهد. برای هر فردی دو نوع هویت تعریف می شود: ۱. هویت ملی معرف احساس همسانی، تعلق و وفاداری افراد به واحدی جمعی نظیر [[ملت]] و در عین حال بیانگر تفاوت و تمایز با سایر واحدهای ملی است؛ ۲. هویت دینی که معرف رفتارهای فردی و اجتماعی است که بر اساس آرمان‌ها و هدف‌های [[دین]] شکل می‌گیرد.
==هویت ایرانی اسلامی==
[[مسلمانان]] با وجود برخورداری از تمایزات زبانی، ملی و نژادی در سطح جهان، دارای حس مشترک مسلمان‌بودن و [[هویت اسلامی]] هستند که در طول دوره‌های تاریخی مختلف، [[فرهنگ اسلامی]] را در خود متبلور ساخته است؛ به طوری که اسلام در هنگام ظهور خویش در [[جزیرة‌العرب]]، دینی دارای فرهنگ و [[جهان‌بینی]] نوینی بود که متعاقباً هویت نوینی به کل اجتماع انسانی عرضه می‌داشت. هدف اسلام، ایجاد انقلابی فرهنگی، سیاسی و اقتصادی در تمام ابعاد اجتماعی و ایجاد همبستگی جمعی برای تشکیل امت و تکوین [[حکومت اسلامی]] بود <ref>بشیریه، جامعه‌شناسی سیاسی، ۲۳۳ ـ ۲۳۴</ref>. امروزه نیز در تمام کشورهاى جهان اسلام، نهضت‌هاى اسلامى بر اساس جستجوى هویت اسلامى وجود دارد <ref>مطهرى، مجموعه آثار، ‏۲۴/۱۵۳</ref>.


از نگاه هویت ایرانی اسلامی، در هویت ایرانیان نیز دو نوع هویت مجزا و در عین حال مرتبط ملی و اسلامی را می‌توان بازشناسی کرد. شواهد برآمده از تاریخ نشان می‌دهد هویت ملی ایرانیان از زمان پیدایش [[سلسله هخامنشی|حکومت هخامنشی]] شکل منسجم‌تری به خود گرفت <ref>مجتهدزاده، دموکراسی، ۱۶۴</ref>. انسان ایرانی از همان آغاز، اشراقی‌اندیش بود و پیام [[زرتشت]] که نخستین آیین توحیدی در [[ایران]] بود، در هویت ایرانی آمیخت <ref>فوزی، امام‌خمینی و هویت ملی، ۸۰ ـ ۸۱</ref> {{ببینید|اهل کتاب(۲)}}.
 [[امام‌خمینی]] انسان را موجودی عاقل و بهره‌مند از جوهر الهی و آزاد می‌دانست و هویت انسانی را در قالب مفهوم بندگی خدا تعریف می‌کرد. در نگاه ایشان، اصل هویت دینی فرد و جامعه است، اما به هویت ایرانی به عنوان بخشی از سرزمین اسلامی نیز توجه و اهتمام داشت. بر این اساس ایشان در پی تحقق هویت اسلامی ـ ملی بود.


فراآمدن اسلام و گسترش آن پس از [[سلسله ساسانی]]، اثر ژرفی بر هویت ایرانی بر جای نهاد <ref>مجتهدزاده، دموکراسی، ۱۸۵ و ۱۸۸</ref>. ایرانیان روح خود را با اسلام سازگار دیدند و گمگشته خویش را در اسلام یافتند. مردم ایران که سابقه فرهنگ و [[تمدن]] داشتند، بیش از هر ملت دیگر به اسلام شیفتگى نشان دادند و به آن خدمت کردند <ref>مطهری، مجموعه آثار، ‏۱۴/۱۲۷</ref>. این آمیختگی و ایجاد رابطه دوسویه فرهنگ اسلامی و ایرانی، به خلق تمدن اسلامی ـ ایرانی منجر گردید که از تأثیرات مهم این هویت جدید، می‌توان به خدمات گسترده و پردامنه متقابل اسلام و ایران در عرصه‌های مختلف اشاره کرد <ref>مطهری، مجموعه آثار، ۱۴/۱۳۵ ـ ۵۹۰</ref>؛ ولی پس از آنکه در قرون اخیر، هویت اسلامی ـ ایرانی با مفاهیم و منابع معرفتی [[مدرنیسم]] در هم آمیخت و ایرانیان با مفاهیم غربی این حوزه آشنا شدند <ref>مجتهدزاده، دموکراسی، ۲۵۱ ـ ۲۵۲</ref>، برخی ترقی‌خواهان که تحت تأثیر فرهنگ و [[تمدن غرب]] قرار داشتند، مشکلات ایرانیانِ مسلمان را در هویت اسلامی و ادغام این هویت با هویت ایرانی معرفی کردند. در مقابل، برخی متفکران ازجمله [[سیدجمال‌الدین اسدآبادی]] بر آن شدند در برابر این جریان غرب‌گرای اسلام‌گریز، به احیای هویت اسلامی بپردازند. اسدآبادی با آگاهی از تمدن جدید غرب، ضمن تعریف «خود» و «دیگری» راهکار رهایی از واپس‌ماندگی و انفعال مسلمانان را در بازگشت با اسلام به عنوان دینی سازگار با افکار جدید می‌دانست <ref>خالقی، امام‌خمینی و گفتمان غرب، ۳۷</ref>.
== معنای لغوی و اصطلاحی ==
هویت از ریشه عربی «هُوَ» به معنای او یا آن،<ref>حسینی دشتی، معارف و معاریف، ۵۳۹</ref> تشخص<ref>دهخدا، لغتنامه، ۱۴/۲۰۸۶۶</ref> یا هستی و حقیقت شخص است که مشتمل بر صفات جوهری اوست.<ref>عمید، فرهنگ عمید، ۲/۱۹۸۴</ref> هویت تعریفی است که فرد از خود و وجود خود می‌کند و به پرسش‌هایی چون «چیستم» و «چه می‌خواهم» پاسخ می‌دهد و از طریق آن به ابعاد شخصیت خود نوعی هماهنگی و انسجام نسبی می‌بخشد و از نظر روانی و رفتاری در زمان و مکان موضع‌یابی می‌کند.<ref>زهیری، چیستی هویت ملی، ۳۰</ref> از نگاهی دیگر، هویت به شناسنامه فرد یا گروهی از افراد تعبیر می‌شود که آنان را از سایر افراد یا گروه‌ها متمایز می‌سازد<ref>شیخاوندی، تکوین و تکون، ۴</ref>؛ از این‌رو هویت در ارتباط با خود و دیگری شکل می‌گیرد و ماهیتاً قرین دو احساس متضاد تعلق و شباهت به گروه خودی (ما) و احساس تمایز یا تبعیض در برابر گروه غیرخودی (دیگران) است.<ref>31، Tajfel</ref>
از سوی دیگر، هویت را می‌توان در سطح فردی و جمعی دسته‌بندی کرد. هویت جمعی نیز واجد تقسیمات گوناگونی همچون [[هویت ملی]] و [[هویت دینی|دینی]] (باطنی) است. هویت فردی را می‌توان به تصویری که انسان از خویشتن دارد و انتظاری که دیگران از وی دارند تعریف کرد؛ برای مثال کیستی فرد و ویژگی‌های شخصی او جزء هویت فردی‌اش به‌شمار می‌آید. هویت جمعی نیز به‌طور خلاصه شناسنامه [[جامعه]] یا گروهی از افراد است که با آن، سنت‌های یک گروه یا جامعه، بازشناسی می‌شوند.<ref>نگارش، هویت دینی، ۲۱–۲۳</ref> هویت و شخصیت یک فرد به شخص خود او تعلق دارد و رهاکردن آن و پذیرفتن هویت و شخصیت دیگری، به معنی سلب خود از خود و به معنی مسخ‌شدن و بیگانه‌شدن با خود است.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۲/۳۶۶</ref> شخصیت، هویت و «خودِ» یک ملت نیز روح جمعی آن ملت است و هر ملتی فرهنگی مخصوص به خود دارد که مقوّم شخصیت آن ملت است و دفاع از آن [[فرهنگ]] دفاع از هویت آن ملت است.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۲/۳۶۶</ref> در پهنه گروهی به نام [[ملت]]، هویت ملی معرف احساس همسانی، تشابه، تعلق و وفاداری افراد به واحدی جمعی نظیر ملت بوده، در عین حال بیانگر تفاوت، ناهمسانی و تمایز با سایر واحدهای ملی است.<ref>شهرام‌نیا و دیگران، بررسی تأثیر شبکه‌های اجتماعی، ۱۲۵</ref> عناصر اصلی این هویت جمعی را در وهله نخست باید در ویژگی‌های جغرافیای سیاسی که منجر به تجربه تاریخی مشترک، آرزوها و آرمان‌های مشترک و ایجاد نوعی روح جمعی برای حل مسائل مشترک می‌گردد و دوم، در فرهنگ این گروه اجتماعی جستجو کرد.<ref>فوزی، امام‌خمینی و هویت ملی، ۳۷</ref>


در امتداد تحول‌یابی هویت ایرانی اسلامی، هویت ایرانیان به‌ویژه پس از [[سلسله قاجاریه]] در امتداد دو جریان تغییر مسیر داد: از یک سو [[سلسله پهلوی]] به طور عام و [[رضاشاه]] به طور خاص، میهن‌گرایی را با پیشینه تاریخی ایرانیان پیوند زد <ref>مجتهدزاده، دموکراسی، ۲۵۱ ـ ۲۵۲</ref> و در دوره [[محمدرضا پهلوی]] نیز با اتکا به عناصری گزینش‌‌شده از تاریخ [[ایران باستان]]، اسلام سنتی و [[لیبرال دموکراسی]]، سعی شد نظام ارزشی و اعتقادی مطابق خواست حکومت اجرا گردد <ref>خواجه‌سروی، سی گفتار، ۱۵۹ ـ ۱۶۰</ref> و این هویت خودساخته، با تکیه بر مؤلفه‌های باستانی در برابر هویت سنتی و مذهبی جامعه طراحی و بازتولید شود <ref>علی‌خانی، هویت در ایران، ۷۳</ref>؛ از سوی دیگر، برخی همانند محمد مصدق بر آن شدند جنبه‌هایی از مفاهیم اروپایی [[ملی‌گرایی]] را با مردم‌گرایی ایرانی درآمیزند <ref>مجتهدزاده، دموکراسی، ۲۵۲</ref> {{ببینید|محمد مصدق}}. با برآمدن این نگاه، برخی اندیشمندان اسلامی، ضمن رد ناسیونالیسم یا ملی‌گرایى، نتیجه این اندیشه را دشمن‌سازی از نژاد‌های دیگر عنوان کردند <ref>مطهری، مجموعه آثار، ۱۴/۲۵ ـ ۲۶</ref>.
هویت دینی به رفتارهای فردی و اجتماعی گفته می‌شود که بر اساس آرمان‌ها و هدف‌های دین شکل می‌گیرد.<ref>نگارش، هویت دینی، ۲۳</ref> این هویت را به هویت باطنی نیز می‌توان تعبیر کرد؛ زیرا مربوط به بعد [[روح انسان]] می‌شود.<ref>حکیمی، هویت صنفی روحانی، ۲۱–۲۰</ref> بهترین راه برای شناخت این جنبه از هویت انسان ـ که شناخت خالق و مختصات سیر به سوی اوست ـ شناخت خویشتن خویش است<ref>حکیمی، هویت صنفی روحانی، ۲۲</ref>؛ چنان‌که [[امام‌خمینی]] دربارهٔ کیستی و چیستی آدمی، انسان را موجودی عاقل و بهره‌مند از جوهر الهی و آزاد می‌داند و هویت انسانی را در قالب مفهوم [[بندگی خدا]] تعریف می‌کند.<ref>امام‌خمینی، آداب الصلاه، ۸–۹؛ منصورنژاد، دین و هویت، ۱۶۵</ref> ایشان در نگاه به هویت جمعی، فراتر از هویت دینی و اسلامی مسلمانان، از هویت جمعی مستضعفان عالم نیز سخن گفته و حتی پیشنهاد تشکیل حزب مستضعفان را داده است<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۹/۲۸۰، ۳۳۱ و ۳۳۹</ref> {{ببینید|مستضعفان}}.


برخی [[روشنفکران دینی]] معاصر نیز در صدد برآمدند با تشریح و تبیین هویت اسلامی، جامعه را از انفعال خارج سازند. ‌اندیشمندان و نویسندگانی چون جلال آل‌احمد {{ببینید|جلال آل‌احمد}} بر آن شدند با رویکردی جدید و با بازگشت به مؤلفه‌ها و عناصر هویت‌ساز اسلام، آغازگر هویت مدرن ایرانی در مقابل [[هجمه فرهنگی]] غرب باشند <ref>آل‌احمد، ۱۱۶ ـ ۱۲۰</ref>. آل احمد ریشه‌های فرهنگی و پیوندهای مردم ایران را در اسلام یافته بود و در انتقاد از خودبیگانگی ایرانیان بر هویت ایرانی شیعی تأکید می‌ورزید <ref>ریچارد، تفکر معاصر شیعی، ۳۰۴ ـ ۳۰۷</ref>. [[اقبال لاهوری]] هم معتقد است [[جامعه اسلامى]] در حال حاضر در برخورد با تمدن و [[فرهنگ غربى]] دچار بیمارى تزلزل شخصیت و ازدست‌دادن هویت شده است. «خود» این جامعه و «خویشتن» اصیل این جامعه، اسلام و فرهنگ اسلامى است و نخستین کار لازمى که مصلحان باید انجام دهند، بازگرداندن ایمان و اعتقاد این جامعه به «خود» واقعى او، یعنى فرهنگ و معنویت اسلامى است <ref>مطهرى، مجموعه آثار، ‏۲۴/۵۸</ref>.
== هویت ایرانی اسلامی ==
[[مسلمانان]] با وجود برخورداری از تمایزات زبانی، ملی و نژادی در سطح جهان، دارای حس مشترک مسلمان‌بودن و هویت اسلامی هستند که در طول دوره‌های تاریخی مختلف، فرهنگ اسلامی را در خود متبلور ساخته است؛ به طوری که اسلام در هنگام ظهور خویش در [[جزیرةالعرب]]، دینی دارای فرهنگ و جهان‌بینی نوینی بود که متعاقباً هویت نوینی به کل اجتماع انسانی عرضه می‌داشت. هدف اسلام، ایجاد انقلابی فرهنگی، سیاسی و اقتصادی در تمام ابعاد اجتماعی و ایجاد همبستگی جمعی برای تشکیل امت و تکوین [[حکومت اسلامی]] بود.<ref>بشیریه، جامعه‌شناسی سیاسی، ۲۳۳–۲۳۴</ref> امروزه نیز در تمام کشورهای [[جهان اسلام]]، [[نهضت‌های اسلامی]] بر اساس جستجوی هویت اسلامی وجود دارد.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ‏۲۴/۱۵۳</ref>


در سال‌های بعد، علی شریعتی {{ببینید|علی شریعتی}} نیز در سه بعد فردی، ملی و فراملی کوشید تمامی مسلمانان را با توجه‌دادن به مقوله «حرکت» به هویت خویش آگاه سازد <ref>منصورنژاد، دین و هویت، ۱۲۵</ref>. این «حرکت» در اندیشه‌ شریعتی، به هویت مسلمانی که بازگشت به اسلام اصیل به دور از زنگار و انحراف است، باز می‌گردد <ref>منصورنژاد، دین و هویت، ۱۲۷</ref>. در این راستا، شریعتی بیشترین تلاش خود را احیای هویت ایرانی مسلمان، به بیان مواضع اسلام در پاسخ به مقتضیات دنیای جدید اختصاص داد <ref>ریچارد، تفکر معاصر شیعی، ۳۰۵</ref>.
از نگاه هویت ایرانی اسلامی، در هویت ایرانیان نیز دو نوع هویت مجزا و در عین حال مرتبط ملی و اسلامی را می‌توان بازشناسی کرد. شواهد برآمده از تاریخ نشان می‌دهد هویت ملی ایرانیان از زمان پیدایش حکومت هخامنشی شکل منسجم‌تری به خود گرفت.<ref>مجتهدزاده، دموکراسی، ۱۶۴</ref> انسان ایرانی از همان آغاز، اشراقی‌اندیش بود و پیام [[زرتشت]] که نخستین آیین توحیدی در [[ایران]] بود، در هویت ایرانی آمیخت<ref>فوزی، امام‌خمینی و هویت ملی، ۸۰–۸۱</ref> {{ببینید|اهل کتاب (مصادیق)}}.


مرتضی مطهری {{ببینید|مرتضی مطهری}}، هویت ایرانی را بر دو پایه اسلام و [[فرهنگ ایران]] می‌دانست که در این میان، [[دین اسلام]] را مهم‌ترین مؤلفه [[ملیت]] و هویت ایرانیان معرفی می‌کرد <ref>مطهری، مجموعه آثار، ‏۲۴/۳۲۲ ـ ۳۲۳؛ حاجیانی، جامعه‌شناسی هویت ایرانی، ۲۲۴</ref>. به اعتقاد وی، اسلام پس از آنکه وارد ایران شد، در متن زندگى ایرانیان وارد شد و جزو زندگى آنان گشت؛ به طوری که [[ادبیات]]، [[سیاست]]، [[قضاوت]] و [[دادگسترى]]، فرهنگ و تمدن، شئون اجتماعى و سرانجام همه چیز ایرانیان، با این دین همراه بوده است و از طرفی هم ایرانیان در این مدت خدمات ارزنده و وصف‌ناپذیری به [[تمدن اسلامى]] داشته‌اند و در ترقى و تعالى این دین و نشر آن در میان سایر مردم جهان، از سایر ملل مسلمان ـ حتى خود اعراب ـ بیشتر تلاش کرده‌اند <ref>مطهری، مجموعه آثار، ۱۴/۵۳ ـ ۵۴</ref>؛ از این‌رو اگرچه در تاریخ معاصر ایران برخی نویسندگان و ‌اندیشمندان، ملت را مغایر امت، و هویت ملی را مخالف هویت اسلامی معرفی کرده‌اند، در واقع تلاش برای جدایی و انفکاک هویت اسلامی از هویت ایرانی، با مقاومت ایرانیان رویارو شده است و شاهد این مدعا، درآمیختن هویت ملی و اسلامی به دست ملت و ایجاد انقلاب اسلامی و دگرگونی سیاسی و اجتماعی است <ref>مجتهدزاده، دموکراسی، ۱۲۷</ref>.
فراآمدن اسلام و گسترش آن پس از سلسله ساسانی، اثر ژرفی بر هویت ایرانی بر جای نهاد.<ref>مجتهدزاده، دموکراسی، ۱۸۵ و ۱۸۸</ref> ایرانیان روح خود را با اسلام سازگار دیدند و گمگشته خویش را در [[اسلام]] یافتند. مردم ایران که سابقه فرهنگ و [[تمدن]] داشتند، بیش از هر ملت دیگر به اسلام شیفتگی نشان دادند و به آن خدمت کردند.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ‏۱۴/۱۲۷</ref> این آمیختگی و ایجاد رابطه دوسویه فرهنگ اسلامی و ایرانی، به خلق تمدن اسلامی ـ ایرانی منجر گردید که از تأثیرات مهم این هویت جدید، می‌توان به خدمات گسترده و پردامنه متقابل اسلام و ایران در عرصه‌های مختلف اشاره کرد<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۱۴/۱۳۵–۵۹۰</ref>؛ ولی پس از آنکه در قرون اخیر، هویت اسلامی ـ ایرانی با مفاهیم و منابع معرفتی [[مدرنیسم]] در هم آمیخت و ایرانیان با مفاهیم غربی این حوزه آشنا شدند،<ref>مجتهدزاده، دموکراسی، ۲۵۱–۲۵۲</ref> برخی ترقی‌خواهان که تحت تأثیر فرهنگ و تمدن غرب قرار داشتند، مشکلات ایرانیانِ مسلمان را در هویت اسلامی و ادغام این هویت با هویت ایرانی معرفی کردند. در مقابل، برخی متفکران ازجمله [[سیدجمال‌الدین اسدآبادی]] بر آن شدند در برابر این جریان غرب‌گرای اسلام‌گریز، به احیای هویت اسلامی بپردازند. اسدآبادی با آگاهی از تمدن جدید غرب، ضمن تعریف «خود» و «دیگری» راهکار رهایی از واپس‌ماندگی و انفعال مسلمانان را در بازگشت با اسلام به عنوان دینی سازگار با افکار جدید می‌دانست.<ref>خالقی، امام‌خمینی و گفتمان غرب، ۳۷</ref>


آنچه در نگاه امام‌خمینی به عنوان یک فقیه، فیلسوف، عارف و یک عالم برجسته اسلامی که با همه وجود دل در گرو اسلام و ارزش‌های اسلامی دارد، اصل بوده، هویت دینی و اسلامی فرد و جامعه است؛ اما در راستای همین نگاه و رویکرد، ایشان به هویت ایرانی به عنوان یک کشور و بخشی از سرزمین اسلامی نیز توجه و اهتمام داشت و با همین نگاه ایران را در برابر متجاوزان نه تنها دستی واحد و ملتی یکپارچه بلکه «موجودی الهی» می‌دانست <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۳/۲۷۸</ref> و برای ایران به عنوان یک کشور مسلمان و برای مردم آن به عنوان ملت مسلمان ایران هویتی قائل بود که باید آن را شناخت و به توانایی‌های آن آگاه بود و به الزامات این هویت و مسئولیت‌های در برابرآن پای‌بند بود.
در امتداد تحول‌یابی هویت ایرانی اسلامی، هویت ایرانیان به‌ویژه پس از [[سلسله قاجاریه]] در امتداد دو جریان تغییر مسیر داد: از یک سو [[سلسله پهلوی]] به‌طور عام و [[رضاشاه]] به‌طور خاص، میهن‌گرایی را با پیشینه تاریخی ایرانیان پیوند زد<ref>مجتهدزاده، دموکراسی، ۲۵۱–۲۵۲</ref> و در دوره [[محمدرضا پهلوی]] نیز با اتکا به عناصری گزینش‌شده از تاریخ ایران باستان، اسلام سنتی و لیبرال دموکراسی، سعی شد نظام ارزشی و اعتقادی مطابق خواست حکومت اجرا گردد<ref>خواجه‌سروی، سی گفتار، ۱۵۹–۱۶۰</ref> و این هویت خودساخته، با تکیه بر مؤلفه‌های باستانی در برابر هویت سنتی و مذهبی جامعه طراحی و بازتولید شود<ref>علی‌خانی، هویت در ایران، ۷۳</ref>؛ از سوی دیگر، برخی همانند محمد مصدق بر آن شدند جنبه‌هایی از مفاهیم اروپایی [[ملی‌گرایی]] را با مردم‌گرایی ایرانی درآمیزند<ref>مجتهدزاده، دموکراسی، ۲۵۲</ref> {{ببینید|محمد مصدق}}. با برآمدن این نگاه، برخی اندیشمندان اسلامی، ضمن رد ناسیونالیسم یا ملی‌گرایی، نتیجه این اندیشه را دشمن‌سازی از نژادهای دیگر عنوان کردند.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۱۴/۲۵–۲۶</ref>


از سوی دیگر، امام‌خمینی از بین‌رفتن و خودباختگی هویت را آسیب جدی و در عین حال زنگاری بر پیکره هویت اسلامی ایرانی معرفی می‌کرد <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۸/۷۹ ـ ۸۰؛ منصورنژاد، دین و هویت، ۱۱۷</ref> و نقطه عزیمت سیر خودباختگی ملت را در گم‌کردن اسلام با عنوان راهنمای چگونه‌زیستن می‌دانست <ref>فوزی، امام‌خمینی و هویت ملی، ۲۰۱ ـ ۲۰۲</ref> و یکی از آسیب‌های این خودباختگی را ازدست‌دادن اعتماد به خود و توانایی‌های بومی و ملی و گم‌کردن خویشتن خویش ایرانیان می‌دید <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۱/۱۷۹ ـ ۱۸۰؛ ۱۳/۲۱۲ و ۲۰/۳۳۷</ref>. از نظر ایشان هویت ایرانی اسلامی، با نفی خودباختگی و وابستگی به کشورهای قدرتمند جهان، حفظ استقلال در تمام ابعاد آن و توجه به هویت فرهنگی به دست خواهد آمد <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۹/۲۵؛ ۱۳/۲۱۲ ـ ۲۱۳؛ ۱۵/۲۴۳ و ۲۱/۹۱</ref>.
برخی روشنفکران دینی معاصر نیز در صدد برآمدند با تشریح و تبیین هویت اسلامی، جامعه را از انفعال خارج سازند. اندیشمندان و نویسندگانی چون [[جلال آل‌احمد]] بر آن شدند با رویکردی جدید و با بازگشت به مؤلفه‌ها و عناصر هویت‌ساز اسلام، آغازگر هویت مدرن ایرانی در مقابل [[هجمه فرهنگی]] غرب باشند.<ref>آل‌احمد، ۱۱۶–۱۲۰</ref> آل احمد ریشه‌های فرهنگی و پیوندهای مردم ایران را در اسلام یافته بود و در [[انتقاد]] از خودبیگانگی ایرانیان بر هویت ایرانی شیعی تأکید می‌ورزید.<ref>ریچارد، تفکر معاصر شیعی، ۳۰۴–۳۰۷</ref> [[اقبال لاهوری]] هم معتقد است جامعه اسلامی در حال حاضر در برخورد با تمدن و فرهنگ غربی دچار بیماری تزلزل شخصیت و ازدست‌دادن هویت شده است. «خود» این جامعه و «خویشتن» اصیل این جامعه، اسلام و فرهنگ اسلامی است و نخستین کار لازمی که مصلحان باید انجام دهند، بازگرداندن ایمان و اعتقاد این جامعه به «خود» واقعی او، یعنی فرهنگ و معنویت اسلامی است.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ‏۲۴/۵۸</ref>
==گستره نگاه امام‌خمینی==
از نگاه [[امام‌خمینی]]، انسان تنها موجودى است که جامع همه مراتب عینى، مثالى، حسى و تمام عوالم غیب و شهادت بوده هر چه در این عوالم هست، در وجود پیچیده او نهان شده است <ref>امام‌خمینی، دعاء السحر، ۷ ـ ۸</ref>{{ببینید|انسان کامل|انسان‌شناسی}} با دقت در نگاه ایشان می‌توان دو وجه از هویت انسان را باز شناخت: نخست فطرت که هستی ثابت با قواعد فرازمانی، فرامکانی و جهانشمول است که بنا به سنت الهی تغییری در آن نیست <ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۱۸۰</ref> {{ببینید|فطرت}} و دوم، وجهی از انسان است که ذاتاً رو به کمال دارد و مراتبی برای آن شناخته شده است. در این نظریه عرفانی، فلسفی و الهی، هویت متغیر انسان، بر پیوستاری قرار دارد که از مراتب نباتی و حیوانی (طبیعی و مادی) آغاز و با گذر از مرتبه نفس، به مرتبه تجرد کامل یا «[[عقل]]» منتهی می‌شود <ref>امام‌خمینی، دعاء السحر، ۱۳ ـ ۱۴</ref> {{ببینید|کرامت انسان}}. از نگاه امام‌خمینی لازمه طی این مسیر، [[بندگی خدا]] و تسلیم‌نشدن در مقابل هر موجودی غیر خداست <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۰/۱۶۰</ref>.


سطحی دیگر از هویت مورد نظر امام‌خمینی هویت جمعی است؛ به‌گونه‌ای که ایشان را می‌توان تثبیت‌کننده جریان فکری و هویت‌بخشی اسلامی ایرانی نامید. ایشان با تمرکز بر مقوله‌ اسلام با عنوان اساسی‌ترین منبع هویت‌یابی، ارکان و مؤلفه‌های قوام‌بخش هویت ملی و ملی‌گرایی را تا هنگامی که روبه‌روی اسلام قرار نگیرند، نفی نمی‌کند <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۳/۲۰۹ و ۱۵/۴۷۱</ref>؛ اما ملی‌گرایی را به علت اینکه ابزاری در اختیار [[استعمارگران]] است تا با اختلاف‌افکنی میان مسلمانان، آنها را از [[وحدت]] دور و منابع آنها را غارت کنند، طرد می‌کند <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۳/۸۷ و ۴۴۳</ref> {{ببینید|ملی‌گرایی}}.
در سال‌های بعد، [[علی شریعتی]] نیز در سه بعد فردی، ملی و فراملی کوشید تمامی مسلمانان را با توجه‌دادن به مقوله «حرکت» به هویت خویش آگاه سازد.<ref>منصورنژاد، دین و هویت، ۱۲۵</ref> این «حرکت» در اندیشه شریعتی، به هویت مسلمانی که بازگشت به اسلام اصیل به دور از زنگار و انحراف است، بازمی‌گردد.<ref>منصورنژاد، دین و هویت، ۱۲۷</ref> در این راستا، شریعتی بیشترین تلاش خود را احیای هویت ایرانی مسلمان، به بیان مواضع اسلام در پاسخ به مقتضیات دنیای جدید اختصاص داد.<ref>ریچارد، تفکر معاصر شیعی، ۳۰۵</ref>


مراجعه به گفتار و رفتار امام‌خمینی، نشان می‌دهد آن دسته از شعایر ملی و بومی ایرانیان که در جهت رشد هویت انسانی و دینی همسو باشد، مورد قبول ایشان قرار می‌گیرد و ایشان از توجه به برگزارى مراسم و آیین‏هاى ملى و میهنی، منطبق با اصول اسلام غافل نبود و بزرگداشت آداب و سنن ملی را در کنار تعظیم شعایر مذهبی، وسیله‌ای برای رسیدن به پیشرفت و ترقی ارزیابی می‌کرد <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۲/۲۰۰؛ ۱۷/۳۶۹ و ۲۰/۱۶</ref> {{ببینید|نوروز}}. امام‌خمینی به دنبال تحقق هویت اسلامی ـ ملی بود که از یک سو معرف اسلام واقعی در قالب اسلام سیاسی و از سوی دیگر، توضیح مفهوم ایرانیت در سایه مفهوم اسلامیت باشد <ref>حاجیانی، جامعه‌شناسی هویت ایرانی، ۲۷۴</ref>. در عین حال ایشان به سطح دیگری از هویت توجه داشت که در صدد است ملل اسلامی را با محور هویت امت اسلامی منسجم سازد <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۳/۴۴۳ ـ ۴۴۴؛ منصورنژاد، دین و هویت، ۱۱۶</ref>.
[[مرتضی مطهری]]، هویت ایرانی را بر دوپایه اسلام و فرهنگ ایران می‌دانست که در این میان، [[دین اسلام]] را مهم‌ترین مؤلفه ملیت و هویت ایرانیان معرفی می‌کرد.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ‏۲۴/۳۲۲–۳۲۳؛ حاجیانی، جامعه‌شناسی هویت ایرانی، ۲۲۴</ref> به اعتقاد وی، اسلام پس از آنکه وارد ایران شد، در متن زندگی ایرانیان وارد شد و جزو زندگی آنان گشت؛ به طوری که ادبیات، [[سیاست]]، [[قضاوت]] و دادگستری، [[فرهنگ]] و [[تمدن]]، شئون اجتماعی و سرانجام همه چیز ایرانیان، با این دین همراه بوده است و از طرفی هم ایرانیان در این مدت خدمات ارزنده و وصف‌ناپذیری به تمدن اسلامی داشته‌اند و در ترقی و تعالی این دین و نشر آن در میان سایر مردم جهان، از سایر ملل مسلمان ـ حتی خود اعراب ـ بیشتر تلاش کرده‌اند<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۱۴/۵۳–۵۴</ref>؛ از این‌رو اگرچه در تاریخ معاصر ایران برخی نویسندگان و اندیشمندان، ملت را مغایر امت، و هویت ملی را مخالف هویت اسلامی معرفی کرده‌اند، در واقع تلاش برای جدایی و انفکاک هویت اسلامی از هویت ایرانی، با مقاومت ایرانیان رویارو شده است و شاهد این مدعا، درآمیختن هویت ملی و اسلامی به دست ملت و ایجاد [[انقلاب اسلامی ایران|انقلاب اسلامی]] و دگرگونی سیاسی و اجتماعی است.<ref>مجتهدزاده، دموکراسی، ۱۲۷</ref>


امام‌خمینی سطوح مختلف هویتی را از یکدیگر جدا نمی‌دید و همه را در جهت تحقق هویت انسان مسلمان قرار می‌داد <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۲۳۷</ref>. ایشان معتقد بود امت اسلامى، از هر نژاد و ملیتى، باید با خیل امت [[پیامبر اکرم(ص)]] پیوند خورده، یکى گردد تا [[امت واحده]] شود <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۷۷</ref>. ایشان راهکار ابتدایی رسیدن به این هویت را در [[خودشناسی]] و پیداکردن کیستی خود می‌دانست <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۲/۴</ref> و همین طور بازگشت به خویشتن را نخستین گام برای رسیدن به [[استقلال‏]] می‌شمرد <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۱/۲۲۲ ـ ۲۲۳</ref>. ایشان در تبیین عناصر اصلی هویت‌بخشی ملل مسلمان و ایرانیان، ضمن تأکید بر شناخت هویت خود، نقطه اشتراک تمامی ملل اسلامی را توجه به فرهنگ اسلام می‌دانست <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۳/۲۱۱</ref> و هویت مسلمانان و ایرانیان را ریشه‌دار در مکتب انسان‌ساز اسلام و تحقق قرائت دینی از هویت انسانی می‌دانست و معتقد بود انسان موجودی چندبعدی است و اسلام برای رشد تمامی ابعاد وجودی انسان برنامه دقیق دارد؛ در صورتی که در مکاتب غیر الهی تنها به جنبه‌ حیوانی و مادی انسان توجه شده است <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۸ ـ ۹</ref>.
آنچه در نگاه [[امام‌خمینی]] به عنوان یک فقیه، فیلسوف، [[عارف]] و یک عالم برجسته اسلامی که با همه وجود دل در گرو اسلام و ارزش‌های اسلامی دارد، اصل بوده، هویت دینی و اسلامی فرد و [[جامعه]] است؛ اما در راستای همین نگاه و رویکرد، ایشان به هویت ایرانی به عنوان یک کشور و بخشی از سرزمین اسلامی نیز توجه و اهتمام داشت و با همین نگاه ایران را در برابر متجاوزان نه تنها دستی واحد و ملتی یکپارچه بلکه «موجودی الهی» می‌دانست<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۳/۲۷۸</ref> و برای ایران به عنوان یک کشور مسلمان و برای مردم آن به عنوان ملت مسلمان ایران هویتی قائل بود که باید آن را شناخت و به توانایی‌های آن آگاه بود و به الزامات این هویت و مسئولیت‌های در برابرآن پای‌بند بود.
==هویت‌سازی دوره پهلوی==
فرایند هویت‌سازی [[رژیم پهلوی]] با تأکید بر عنصر تقلیدگرایی از غرب، بر مبنای سه محور [[ملی‌گرایی باستان‌گرایی]]، [[تجددگرایی]] و [[مذهب‌زدایی]] قرار داشت. اقدامات رژیم پهلوی در این زمینه، شامل ترویج باستان‌گرایی افراطی با تأکید بر یکتایی نژاد آریایی، پرداختن به تاریخ شاهان قدیم و نشان‌دادن عظمت آنان، رواج بی‌قیدی و تحقیر نهادهای دینی و سنت‌های ملی، کشف حجاب، برگزاری جشن‌های شاهنشاهی و تغییر تقویم هجری به شاهنشاهی بود <ref>عیوضی و هراتی، درآمدی تحلیلی، ۶۷ ـ ۷۰</ref>{{ببینید|جشن‌های ۲۵۰۰ساله|تغییر تاریخ هجری|ملی‌گرایی}}؛ البته مواضع رژیم پهلوی در ستیز با [[فرهنگ اسلامی]] همواره با بهانه دفاع از فرهنگ و هویت ایرانی انجام می‌شد <ref>عیوضی و هراتی، درآمدی تحلیلی، ۶۸ ـ ۶۹</ref>. این رژیم برای تحکیم پایه‌های حکومت خود به سمت هویت وارداتی رفت <ref>علی‌خانی، هویت در ایران، ۷۳</ref> و این هویت جدید را در برابر فرهنگ اسلامی جامعه قرار داد و برای تضعیف هویت مذهبی و به نام مبارزه با فرهنگ عربی، دست به ترویج هویت غربی زد <ref>علی‌خانی، هویت در ایران، ۷۵</ref>.


امام‌خمینی سیاست‌های رژیم پهلوی در انحراف فرهنگی کشور را با ابزارهایی چون انقلاب سفید <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۱۳۳</ref>، حزب رستاخیز <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۷۱ ـ ۷۲</ref>{{ببینید|انقلاب سفید|حزب رستاخیز ملت ایران}} و سیاست‌های دین‌زدایی و به‌کارگیری نیروهای مخالف دین در ساختار قدرت <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۱۶۰</ref> و ترویج روابط اجتماعی به سبک غربی <ref>فوزی، امام‌خمینی و هویت ملی، ۱۹۹</ref> میسر می‌دانست و معتقد بود رژیم برای استقرار فرهنگ و هویت مورد قبول خود، در میان قشر جوان دست به ایجاد و گسترش مراکز فساد در جامعه می‌زد <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۲/۱۰۹</ref> {{ببینید|فرهنگ}}.
از سوی دیگر، امام‌خمینی از بین‌رفتن و خودباختگی هویت را آسیب جدی و در عین حال زنگاری بر پیکره هویت اسلامی ایرانی معرفی می‌کرد<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۸/۷۹–۸۰؛ منصورنژاد، دین و هویت، ۱۱۷</ref> و نقطه عزیمت سیر خودباختگی ملت را در گم‌کردن اسلام با عنوان راهنمای چگونه‌زیستن می‌دانست<ref>فوزی، امام‌خمینی و هویت ملی، ۲۰۱–۲۰۲</ref> و یکی از آسیب‌های این خودباختگی را ازدست‌دادن اعتماد به خود و توانایی‌های بومی و ملی و گم‌کردن خویشتن خویش ایرانیان می‌دید.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۱/۱۷۹–۱۸۰؛ ۱۳/۲۱۲ و ۲۰/۳۳۷</ref> از نظر ایشان هویت ایرانی اسلامی، با نفی خودباختگی و وابستگی به کشورهای قدرتمند جهان، حفظ [[استقلال]] در تمام ابعاد آن و توجه به هویت فرهنگی به دست خواهد آمد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۹/۲۵؛ ۱۳/۲۱۲–۲۱۳؛ ۱۵/۲۴۳ و ۲۱/۹۱</ref>


امام‌خمینی در کنار نقش رژیم پهلوی در بی‌هویت‌ساختن جامعه از نقش قدرت‌های بزرگ و استعمارگران در این زمینه غافل نبود. ایشان بزرگ‌ترین صدمه بیگانگان را ضربه به شخصیت و هویت ایرانیان ارزیابی می‌کرد و معتقد بود آنان با کمرنگ جلوه‌دادن هویت اسلامی ـ ایرانی جامعه، سعی داشتند هویتی وابسته به غرب و شرق ایجاد کنند تا بتوانند به اهداف استعماری خود برسند <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۱۱۳</ref> {{ببینید|هجوم فرهنگی}}. ایشان در سطح بالاتر و در دنیای اسلام نیز معتقد بود استعمارگران در سده‌های اخیر بسیار کوشیدند تا ملت‌های اسلامی، خود و هویت تاریخی خود را نشناسند و به شخصیت اسلامی‌شان توجه نکنند <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۳/۵۳۱ ـ ۵۳۳</ref>. در این راستا، کشورهای استعمارگر برای تضعیف قدرت مسلمانان و وحدت‌نیافتن مسلمانان با محوریت اسلام، در صدد برآمدند با معرفی اسلام به دینی مرتجع و عقب‌مانده، آن را از صحنه‌ جامعه خارج سازند <ref>طاهری بنچاری، فرهنگ و تمدن غرب، ۱۹۳</ref>.
== گستره نگاه امام‌خمینی ==
==چگونگی تعمیق هویت اسلامی==
از نگاه [[امام‌خمینی]]، انسان تنها موجودی است که جامع همه مراتب عینی، مثالی، حسی و تمام عوالم غیب و شهادت بوده هر چه در این [[عوالم هستی|عوالم]] هست، در وجود پیچیده او نهان شده است<ref>امام‌خمینی، دعاء السحر، ۷–۸</ref>{{ببینید|انسان کامل|انسان‌شناسی}} با دقت در نگاه ایشان می‌توان دو وجه از هویت انسان را باز شناخت: نخست فطرت که هستی ثابت با قواعد فرازمانی، فرامکانی و جهانشمول است که بنا به [[سنت الهی]] تغییری در آن نیست<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۱۸۰</ref> {{ببینید|فطرت}} و دوم، وجهی از انسان است که ذاتاً رو به کمال دارد و مراتبی برای آن شناخته شده است. در این نظریه عرفانی، فلسفی و الهی، هویت متغیر انسان، بر پیوستاری قرار دارد که از مراتب نباتی و حیوانی (طبیعی و مادی) آغاز و با گذر از مرتبه نفس، به مرتبه تجرد کامل یا «[[عقل]]» منتهی می‌شود<ref>امام‌خمینی، دعاء السحر، ۱۳–۱۴</ref> {{ببینید|کرامت انسان}}. از نگاه امام‌خمینی لازمه طی این مسیر، [[بندگی خدا]] و تسلیم‌نشدن در مقابل هر موجودی غیر خداست.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۰/۱۶۰</ref>
امام‌خمینی برای احیای هویت اسلامی و رهایی از سلطه فرهنگی غرب، دو راهبرد سیاسی و فرهنگی توصیه می‌کرد: در بعد سیاسی، ایشان با تأکید بر توانایی اسلام در اداره جامعه، بر وحدت کشورهای اسلامی، مقابله جوامع اسلامی با سلطه فرهنگی غرب و [[صدور انقلاب]]، در تعمیق هویت مسلمانی می‌کوشید و از همه مسلمانان می‌خواستند با پایبندی به فرهنگ و هویت اسلامی، با غرب و غرب‌زدگی مبارزه کرده، هویت خود را بازیابند <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۳/۲۱۱ ـ ۲۱۲</ref> {{ببینید|غرب‌زدگی}}. در این راستا، ایشان تأکید داشت که [[جمهورى اسلامى ایران]] با تمام وجود براى احیاى هویت اسلامى مسلمانان در سراسر جهان سرمایه‌گذارى مى‏کند <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۹۱</ref>. ایشان در بعد فرهنگی نیز همگان را به قطع وابستگی فکری و فرهنگی از غرب <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۰/۲۲۹ و ۳۳۵</ref>، تمسک به [[اسلام ناب]] <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۲۴۰</ref>، نقد غرب‌زدگان <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۰/۳۸۸ ـ ۳۹۱</ref> و مقابله با متحجران <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۰/۳۱۵</ref> توصیه می‌کرد {{ببینید|فرهنگ}}.


[[امام‌خمینی]] با تأکید بر نقش انقلاب اسلامی در هویت‌بخشی به ایرانیان و سایر ملل مسلمان، یکی از اهداف انقلاب را بازگشت به هویت اسلامی بر می‌شمرد <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۹/۴۰۲</ref>. در واقع، انقلاب اسلامی نوعى واکنش و سرخوردگى از‏ راه‌حل‌‏هاى غربى و بازیابى خودِ جمعى و هویت ملى ـ اسلامى بود و همین امر باعث شد سایر کشورهاى اسلامى را نیز تحت تأثیر قرار ‏دهد <ref>مطهری، مجموعه آثار، ۲۴/۳۲۳</ref>. ایشان برای رسیدن به این هدف، چه در سطح ملی و چه در سطح دنیای اسلام، مسلمانان را به احیای تفکر دین‌باوری در عصر دین‌ستیزی و بازیابی هویت اسلامی دعوت کرده است <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۰/۳۹۵ ـ ۳۹۶</ref>. ایشان یکی دیگر از راهکارهای فرهنگی رسیدن به این هدف را پس‌زدن ارزش‌ها و نماد‌های غیر خودی و ترفیع و ارتقای جایگاه فرهنگ دینی در رقابت با فرهنگ‌های ناسالم می‌دانست <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۰/۳۹۳؛ نظری و سازمند، ۱۶۳</ref> و بر اساس نقش فرهنگ در هویت جامعه معتقد بود تا استقلال فکری و به تبع آن استقلال فرهنگی به دست نیاید، هرگز در سایر زمینه‌ها استقلال حاصل نخواهد شد <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۰/۷۹</ref>{{ببینید|فرهنگ؛ هجوم فرهنگی|استقلال}}
سطحی دیگر از هویت مورد نظر امام‌خمینی هویت جمعی است؛ به‌گونه‌ای که ایشان را می‌توان تثبیت‌کننده جریان فکری و هویت‌بخشی اسلامی ایرانی نامید. ایشان با تمرکز بر مقوله اسلام با عنوان اساسی‌ترین منبع هویت‌یابی، ارکان و مؤلفه‌های قوام‌بخش هویت ملی و [[ملی‌گرایی]] را تا هنگامی که روبه‌روی اسلام قرار نگیرند، نفی نمی‌کند<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۳/۲۰۹ و ۱۵/۴۷۱</ref>؛ اما ملی‌گرایی را به علت اینکه ابزاری در اختیار [[استعمارگران]] است تا با اختلاف‌افکنی میان مسلمانان، آنها را از [[وحدت]] دور و منابع آنها را غارت کنند، طرد می‌کند<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۳/۸۷ و ۴۴۳</ref> {{ببینید|ملی‌گرایی}}.
==پانویس ==
 
{{پانویس}}
مراجعه به گفتار و رفتار امام‌خمینی، نشان می‌دهد آن دسته از شعایر ملی و بومی ایرانیان که در جهت رشد هویت انسانی و دینی همسو باشد، مورد قبول ایشان قرار می‌گیرد و ایشان از توجه به برگزاری مراسم و آیین‌های ملی و میهنی، منطبق با اصول اسلام غافل نبود و بزرگداشت آداب و سنن ملی را در کنار تعظیم شعایر مذهبی، وسیله‌ای برای رسیدن به پیشرفت و ترقی ارزیابی می‌کرد<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۲/۲۰۰؛ ۱۷/۳۶۹ و ۲۰/۱۶</ref> {{ببینید|نوروز}}. امام‌خمینی به دنبال تحقق هویت اسلامی ـ ملی بود که از یک سو معرف اسلام واقعی در قالب اسلام سیاسی و از سوی دیگر، توضیح مفهوم ایرانیت در سایه مفهوم اسلامیت باشد.<ref>حاجیانی، جامعه‌شناسی هویت ایرانی، ۲۷۴</ref> در عین حال ایشان به سطح دیگری از هویت توجه داشت که در صدد است ملل اسلامی را با محور هویت امت اسلامی منسجم سازد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۳/۴۴۳–۴۴۴؛ منصورنژاد، دین و هویت، ۱۱۶</ref>
==منابع==
 
امام‌خمینی سطوح مختلف هویتی را از یکدیگر جدا نمی‌دید و همه را در جهت تحقق هویت انسان مسلمان قرار می‌داد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۲۳۷</ref> ایشان معتقد بود امت اسلامی، از هر نژاد و ملیتی، باید با خیل امت [[پیامبر اکرم(ص)]] پیوند خورده، یکی گردد تا امت واحده شود.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۷۷</ref> ایشان راهکار ابتدایی رسیدن به این هویت را در [[خودشناسی]] و پیداکردن کیستی خود می‌دانست<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۲/۴</ref> و همین‌طور بازگشت به خویشتن را نخستین گام برای رسیدن به [[استقلال‏]] می‌شمرد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۱/۲۲۲–۲۲۳</ref> ایشان در تبیین عناصر اصلی هویت‌بخشی ملل مسلمان و ایرانیان، ضمن تأکید بر شناخت هویت خود، نقطه اشتراک تمامی ملل اسلامی را توجه به فرهنگ اسلام می‌دانست<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۳/۲۱۱</ref> و هویت مسلمانان و ایرانیان را ریشه‌دار در مکتب انسان‌ساز اسلام و تحقق قرائت دینی از هویت انسانی می‌دانست و معتقد بود انسان موجودی چندبعدی است و اسلام برای رشد تمامی ابعاد وجودی انسان برنامه دقیق دارد؛ در صورتی که در مکاتب غیر الهی تنها به جنبه حیوانی و مادی انسان توجه شده است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۸–۹</ref>
 
== هویت‌سازی دوره پهلوی ==
فرایند هویت‌سازی [[رژیم پهلوی]] با تأکید بر عنصر تقلیدگرایی از غرب، بر مبنای سه محور ملی‌گرایی باستان‌گرایی، [[تجددگرایی]] و مذهب‌زدایی قرار داشت. اقدامات رژیم پهلوی در این زمینه، شامل ترویج باستان‌گرایی افراطی با تأکید بر یکتایی نژاد آریایی، پرداختن به تاریخ شاهان قدیم و نشان‌دادن عظمت آنان، رواج بی‌قیدی و تحقیر نهادهای دینی و سنت‌های ملی، کشف حجاب، برگزاری جشن‌های شاهنشاهی و تغییر تقویم هجری به شاهنشاهی بود<ref>عیوضی و هراتی، درآمدی تحلیلی، ۶۷–۷۰</ref>{{ببینید|جشن‌های ۲۵۰۰ساله|تغییر تاریخ هجری|ملی‌گرایی}}؛ البته مواضع رژیم پهلوی در ستیز با فرهنگ اسلامی همواره با بهانه دفاع از فرهنگ و هویت ایرانی انجام می‌شد.<ref>عیوضی و هراتی، درآمدی تحلیلی، ۶۸–۶۹</ref> این رژیم برای تحکیم پایه‌های حکومت خود به سمت هویت وارداتی رفت<ref>علی‌خانی، هویت در ایران، ۷۳</ref> و این هویت جدید را در برابر فرهنگ اسلامی جامعه قرار داد و برای تضعیف هویت مذهبی و به نام مبارزه با فرهنگ عربی، دست به ترویج هویت غربی زد.<ref>علی‌خانی، هویت در ایران، ۷۵</ref>
 
امام‌خمینی سیاست‌های رژیم پهلوی در [[انحراف]] فرهنگی کشور را با ابزارهایی چون انقلاب سفید،<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۱۳۳</ref> حزب رستاخیز<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۷۱–۷۲</ref>{{ببینید|انقلاب سفید|حزب رستاخیز ملت ایران}} و سیاست‌های دین‌زدایی و به‌کارگیری نیروهای مخالف دین در ساختار قدرت<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۱۶۰</ref> و ترویج روابط اجتماعی به سبک غربی<ref>فوزی، امام‌خمینی و هویت ملی، ۱۹۹</ref> میسر می‌دانست و معتقد بود رژیم برای استقرار فرهنگ و هویت مورد قبول خود، در میان قشر [[جوان]] دست به ایجاد و گسترش مراکز فساد در جامعه می‌زد<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۲/۱۰۹</ref> {{ببینید|فرهنگ}}.
 
امام‌خمینی در کنار نقش رژیم پهلوی در بی‌هویت‌ساختن جامعه از نقش قدرت‌های بزرگ و استعمارگران در این زمینه غافل نبود. ایشان بزرگ‌ترین صدمه بیگانگان را ضربه به شخصیت و هویت ایرانیان ارزیابی می‌کرد و معتقد بود آنان با کمرنگ جلوه‌دادن هویت اسلامی ـ ایرانی جامعه، سعی داشتند هویتی وابسته به غرب و شرق ایجاد کنند تا بتوانند به اهداف استعماری خود برسند<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۱۱۳</ref> {{ببینید|هجوم فرهنگی}}. ایشان در سطح بالاتر و در دنیای اسلام نیز معتقد بود استعمارگران در سده‌های اخیر بسیار کوشیدند تا ملت‌های اسلامی، خود و هویت تاریخی خود را نشناسند و به شخصیت اسلامی‌شان توجه نکنند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۳/۵۳۱–۵۳۳</ref> در این راستا، کشورهای استعمارگر برای تضعیف قدرت مسلمانان و وحدت‌نیافتن مسلمانان با محوریت اسلام، در صدد برآمدند با معرفی اسلام به دینی [[ارتجاع|مرتجع]] و عقب‌مانده، آن را از صحنه جامعه خارج سازند.<ref>طاهری بنچاری، فرهنگ و تمدن غرب، ۱۹۳</ref>
 
== چگونگی تعمیق هویت اسلامی ==
امام‌خمینی برای احیای هویت اسلامی و رهایی از سلطه فرهنگی غرب، دو راهبرد سیاسی و فرهنگی توصیه می‌کرد: در بعد سیاسی، ایشان با تأکید بر توانایی اسلام در اداره [[جامعه]]، بر [[وحدت]] کشورهای اسلامی، مقابله جوامع اسلامی با سلطه فرهنگی غرب و [[صدور انقلاب]]، در تعمیق هویت مسلمانی می‌کوشید و از همه مسلمانان می‌خواستند با پایبندی به فرهنگ و هویت اسلامی، با غرب و غرب‌زدگی مبارزه کرده، هویت خود را بازیابند<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۳/۲۱۱–۲۱۲</ref> {{ببینید|غرب‌زدگی}}. در این راستا، ایشان تأکید داشت که [[جمهوری اسلامی ایران]] با تمام وجود برای احیای هویت اسلامی مسلمانان در سراسر جهان سرمایه‌گذاری می‌کند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۹۱</ref> ایشان در بعد فرهنگی نیز همگان را به قطع وابستگی فکری و فرهنگی از غرب،<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۰/۲۲۹ و ۳۳۵</ref> تمسک به [[اسلام ناب محمدی|اسلام ناب]]،<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۲۴۰</ref> نقد غرب‌زدگان<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۰/۳۸۸–۳۹۱</ref> و مقابله با متحجران<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۰/۳۱۵</ref> توصیه می‌کرد {{ببینید|فرهنگ}}.
 
[[امام‌خمینی]] با تأکید بر نقش [[انقلاب اسلامی ایران|انقلاب اسلامی]] در هویت‌بخشی به ایرانیان و سایر ملل مسلمان، یکی از اهداف انقلاب را بازگشت به هویت اسلامی برمی‌شمرد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۹/۴۰۲</ref> در واقع، انقلاب اسلامی نوعی واکنش و سرخوردگی از راه‌حل‌های غربی و بازیابی خودِ جمعی و هویت ملی ـ اسلامی بود و همین امر باعث شد سایر کشورهای اسلامی را نیز تحت تأثیر قرار دهد.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۲۴/۳۲۳</ref> ایشان برای رسیدن به این هدف، چه در سطح ملی و چه در سطح دنیای اسلام، مسلمانان را به احیای تفکر دین‌باوری در عصر دین‌ستیزی و بازیابی هویت اسلامی دعوت کرده است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۰/۳۹۵–۳۹۶</ref> ایشان یکی دیگر از راهکارهای فرهنگی رسیدن به این هدف را پس‌زدن ارزش‌ها و نمادهای غیرخودی و ترفیع و ارتقای جایگاه فرهنگ دینی در رقابت با فرهنگ‌های ناسالم می‌دانست<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۰/۳۹۳؛ نظری و سازمند، ۱۶۳</ref> و بر اساس نقش فرهنگ در هویت جامعه معتقد بود تا استقلال فکری و به تبع آن استقلال فرهنگی به دست نیاید، هرگز در سایر زمینه‌ها [[استقلال]] حاصل نخواهد شد<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۰/۷۹</ref>{{ببینید|فرهنگ|استقلال|هجوم فرهنگی}}
 
== پانویس ==
{{پانویس}}
 
== منابع ==
{{منابع}}
{{منابع}}
* افروغ، عماد، فضا و نابرابری اجتماعی ارائه الگویی برای جدایی‌گزینی فضایی و پیامدهای آن، تهران، دانشگاه تربیت مدرس، چاپ اول، ۱۳۷۷ش.
* افروغ، عماد، فضا و نابرابری اجتماعی ارائه الگویی برای جدایی‌گزینی فضایی و پیامدهای آن، تهران، دانشگاه تربیت مدرس، چاپ اول، ۱۳۷۷ش.
* امام‌خمینی، سیدروح‌الله، آداب الصلاة، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ ‌شانزدهم، ۱۳۸۸ش.
* امام‌خمینی، سیدروح‌الله، آداب الصلاة، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ شانزدهم، ۱۳۸۸ش.
* امام‌خمینی، سیدروح‌الله، شرح چهل حدیث، تهران، مؤسسه تنظیم...، چاپ چهارم، ۱۳۸۸ش.
* امام‌خمینی، سیدروح‌الله، شرح چهل حدیث، تهران، مؤسسه تنظیم…، چاپ چهارم، ۱۳۸۸ش.
* امام‌خمینی، سیدروح‌الله، شرح دعاء السحر، تهران، مؤسسه تنظیم...، چاپ چهارم، ۱۳۸۶ش.
* امام‌خمینی، سیدروح‌الله، شرح دعاء السحر، تهران، مؤسسه تنظیم…، چاپ چهارم، ۱۳۸۶ش.
* امام‌خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم...، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
* امام‌خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم…، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
* بشیریه، حسین، جامعه‌شناسی سیاسی، تهران، نی، چاپ هفتم، ۱۳۸۰ش.
* بشیریه، حسین، جامعه‌شناسی سیاسی، تهران، نی، چاپ هفتم، ۱۳۸۰ش.
* حاجیانی، ابراهیم، جامعه‌شناسی هویت ایرانی، تهران، پژوهشکده تحقیقات استراتژیک، چاپ اول، ۱۳۸۸ش.
* حاجیانی، ابراهیم، جامعه‌شناسی هویت ایرانی، تهران، پژوهشکده تحقیقات استراتژیک، چاپ اول، ۱۳۸۸ش.
خط ۵۹: خط ۷۰:
* ریچارد، یان، تفکر معاصر شیعی، چاپ‌شده در ریشه‌های انقلاب ایران، تألیف آرنیکی کدی، ترجمه عبدالرحیم گواهی، تهران، قلم، چاپ اول، ۱۳۶۹ش.
* ریچارد، یان، تفکر معاصر شیعی، چاپ‌شده در ریشه‌های انقلاب ایران، تألیف آرنیکی کدی، ترجمه عبدالرحیم گواهی، تهران، قلم، چاپ اول، ۱۳۶۹ش.
* زهیری، علیرضا، چیستی هویت ملی، مجله علوم سیاسی، دانشگاه باقرالعلوم(ع)، شماره ۲۹، ۱۳۸۴ش.
* زهیری، علیرضا، چیستی هویت ملی، مجله علوم سیاسی، دانشگاه باقرالعلوم(ع)، شماره ۲۹، ۱۳۸۴ش.
* شهرام‌نیا، سیدامیرمسعود و راضیه مهرابی کوشکی و مهدیه پوررنجبر، بررسی تأثیر شبکه‌های اجتماعی بر میزان هویت ملی (مطالعه‌ی موردی: دانشجویان دانشگاه اصفهان)، مجله پژوهش‌های راهبردی سیاست، شماره ۹، ۱۳۹۳ش.
* شهرام‌نیا، سیدامیرمسعود و راضیه مهرابی کوشکی و مهدیه پوررنجبر، بررسی تأثیر شبکه‌های اجتماعی بر میزان هویت ملی (مطالعهٔ موردی: دانشجویان دانشگاه اصفهان)، مجله پژوهش‌های راهبردی سیاست، شماره ۹، ۱۳۹۳ش.
* شیخاوندی، داور، تکوین و تکون هویت ملی در جریان تربیت، مجله رشد آموزش علوم اجتماعی، شماره ۲۰ ـ ۲۱، ۱۳۸۱ش.
* شیخاوندی، داور، تکوین و تکون هویت ملی در جریان تربیت، مجله رشد آموزش علوم اجتماعی، شماره ۲۰–۲۱، ۱۳۸۱ش.
* طاهری بنچاری، میثم، فرهنگ و تمدن غرب از دیدگاه امام‌خمینی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۸ش.
* طاهری بنچاری، میثم، فرهنگ و تمدن غرب از دیدگاه امام‌خمینی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۸ش.
* علیخانی، علی‌اکبر، هویت در ایران، تهران، جهاد دانشگاهی، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.
* علیخانی، علی‌اکبر، هویت در ایران، تهران، جهاد دانشگاهی، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.
* عمید، حسن، فرهنگ عمید، تهران، امیرکبیر، چاپ بیست ‌و چهارم، ۱۳۸۱ش.
* عمید، حسن، فرهنگ عمید، تهران، امیرکبیر، چاپ بیست و چهارم، ۱۳۸۱ش.
* عیوضی، محمدرحیم و محمدجواد هراتی، درآمدی تحلیلی بر انقلاب اسلامی ایران، قم، معارف، چاپ چهارم، ۱۳۸۹ش.
* عیوضی، محمدرحیم و محمدجواد هراتی، درآمدی تحلیلی بر انقلاب اسلامی ایران، قم، معارف، چاپ چهارم، ۱۳۸۹ش.
* فوزی تویسرکانی، یحیی، امام‌خمینی و هویت ملی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۴ش.
* فوزی تویسرکانی، یحیی، امام‌خمینی و هویت ملی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۴ش.
خط ۷۵: خط ۸۶:
* Tajfel, H. ,The context of social psychology: A critical assessment, Oxford, England: Academic Press. ۱۹۷۲
* Tajfel, H. ,The context of social psychology: A critical assessment, Oxford, England: Academic Press. ۱۹۷۲
{{پایان}}
{{پایان}}
==پیوند به بیرون==
 
امید حسین‌خانی، مقاله «[https://books.khomeini.ir/books/10010/476/ هویت]»، دانشنامه امام‌خمینی(ره)، ج۱۰، ص۴۷۶-۴۸۲.
== پیوند به بیرون ==
[[رده:مقاله‌های آماده ارزیابی]]
* امید حسین‌خانی، مقاله «[https://books.khomeini.ir/books/10010/476/ هویت]»، [[دانشنامه امام‌خمینی]]، ج۱۰، ص۴۷۶–۴۸۲.
[[رده:مقاله‌های جلد دهم دانشنامه]]
[[رده:فلسفه]]
[[رده:مفاهیم اجتماعی]]
[[رده:مقاله‌های تأییدشده]]
[[رده:مقاله‌های جلد دهم دانشنامه امام‌خمینی]]
[[رده:مقاله‌های بی‌نیاز از جعبه اطلاعات]]
[[رده:مقاله‌های دارای لینک دانشنامه]]
[[رده:مقاله‌های دارای شناسه]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۹ شهریور ۱۴۰۲، ساعت ۲۳:۵۲

هویت، تشخص و حقیقت وجودی فرد یا جامعه.

هویت تعریفی است که فرد از خود و وجود خود می‌کند و به پرسش‌هایی چون «چیستم» و «چه می‌خواهم» پاسخ می‌دهد. برای هر فردی دو نوع هویت تعریف می شود: ۱. هویت ملی معرف احساس همسانی، تعلق و وفاداری افراد به واحدی جمعی نظیر ملت و در عین حال بیانگر تفاوت و تمایز با سایر واحدهای ملی است؛ ۲. هویت دینی که معرف رفتارهای فردی و اجتماعی است که بر اساس آرمان‌ها و هدف‌های دین شکل می‌گیرد.

 امام‌خمینی انسان را موجودی عاقل و بهره‌مند از جوهر الهی و آزاد می‌دانست و هویت انسانی را در قالب مفهوم بندگی خدا تعریف می‌کرد. در نگاه ایشان، اصل هویت دینی فرد و جامعه است، اما به هویت ایرانی به عنوان بخشی از سرزمین اسلامی نیز توجه و اهتمام داشت. بر این اساس ایشان در پی تحقق هویت اسلامی ـ ملی بود.

معنای لغوی و اصطلاحی

هویت از ریشه عربی «هُوَ» به معنای او یا آن،[۱] تشخص[۲] یا هستی و حقیقت شخص است که مشتمل بر صفات جوهری اوست.[۳] هویت تعریفی است که فرد از خود و وجود خود می‌کند و به پرسش‌هایی چون «چیستم» و «چه می‌خواهم» پاسخ می‌دهد و از طریق آن به ابعاد شخصیت خود نوعی هماهنگی و انسجام نسبی می‌بخشد و از نظر روانی و رفتاری در زمان و مکان موضع‌یابی می‌کند.[۴] از نگاهی دیگر، هویت به شناسنامه فرد یا گروهی از افراد تعبیر می‌شود که آنان را از سایر افراد یا گروه‌ها متمایز می‌سازد[۵]؛ از این‌رو هویت در ارتباط با خود و دیگری شکل می‌گیرد و ماهیتاً قرین دو احساس متضاد تعلق و شباهت به گروه خودی (ما) و احساس تمایز یا تبعیض در برابر گروه غیرخودی (دیگران) است.[۶] از سوی دیگر، هویت را می‌توان در سطح فردی و جمعی دسته‌بندی کرد. هویت جمعی نیز واجد تقسیمات گوناگونی همچون هویت ملی و دینی (باطنی) است. هویت فردی را می‌توان به تصویری که انسان از خویشتن دارد و انتظاری که دیگران از وی دارند تعریف کرد؛ برای مثال کیستی فرد و ویژگی‌های شخصی او جزء هویت فردی‌اش به‌شمار می‌آید. هویت جمعی نیز به‌طور خلاصه شناسنامه جامعه یا گروهی از افراد است که با آن، سنت‌های یک گروه یا جامعه، بازشناسی می‌شوند.[۷] هویت و شخصیت یک فرد به شخص خود او تعلق دارد و رهاکردن آن و پذیرفتن هویت و شخصیت دیگری، به معنی سلب خود از خود و به معنی مسخ‌شدن و بیگانه‌شدن با خود است.[۸] شخصیت، هویت و «خودِ» یک ملت نیز روح جمعی آن ملت است و هر ملتی فرهنگی مخصوص به خود دارد که مقوّم شخصیت آن ملت است و دفاع از آن فرهنگ دفاع از هویت آن ملت است.[۹] در پهنه گروهی به نام ملت، هویت ملی معرف احساس همسانی، تشابه، تعلق و وفاداری افراد به واحدی جمعی نظیر ملت بوده، در عین حال بیانگر تفاوت، ناهمسانی و تمایز با سایر واحدهای ملی است.[۱۰] عناصر اصلی این هویت جمعی را در وهله نخست باید در ویژگی‌های جغرافیای سیاسی که منجر به تجربه تاریخی مشترک، آرزوها و آرمان‌های مشترک و ایجاد نوعی روح جمعی برای حل مسائل مشترک می‌گردد و دوم، در فرهنگ این گروه اجتماعی جستجو کرد.[۱۱]

هویت دینی به رفتارهای فردی و اجتماعی گفته می‌شود که بر اساس آرمان‌ها و هدف‌های دین شکل می‌گیرد.[۱۲] این هویت را به هویت باطنی نیز می‌توان تعبیر کرد؛ زیرا مربوط به بعد روح انسان می‌شود.[۱۳] بهترین راه برای شناخت این جنبه از هویت انسان ـ که شناخت خالق و مختصات سیر به سوی اوست ـ شناخت خویشتن خویش است[۱۴]؛ چنان‌که امام‌خمینی دربارهٔ کیستی و چیستی آدمی، انسان را موجودی عاقل و بهره‌مند از جوهر الهی و آزاد می‌داند و هویت انسانی را در قالب مفهوم بندگی خدا تعریف می‌کند.[۱۵] ایشان در نگاه به هویت جمعی، فراتر از هویت دینی و اسلامی مسلمانان، از هویت جمعی مستضعفان عالم نیز سخن گفته و حتی پیشنهاد تشکیل حزب مستضعفان را داده است[۱۶] (ببینید: مستضعفان).

هویت ایرانی اسلامی

مسلمانان با وجود برخورداری از تمایزات زبانی، ملی و نژادی در سطح جهان، دارای حس مشترک مسلمان‌بودن و هویت اسلامی هستند که در طول دوره‌های تاریخی مختلف، فرهنگ اسلامی را در خود متبلور ساخته است؛ به طوری که اسلام در هنگام ظهور خویش در جزیرةالعرب، دینی دارای فرهنگ و جهان‌بینی نوینی بود که متعاقباً هویت نوینی به کل اجتماع انسانی عرضه می‌داشت. هدف اسلام، ایجاد انقلابی فرهنگی، سیاسی و اقتصادی در تمام ابعاد اجتماعی و ایجاد همبستگی جمعی برای تشکیل امت و تکوین حکومت اسلامی بود.[۱۷] امروزه نیز در تمام کشورهای جهان اسلام، نهضت‌های اسلامی بر اساس جستجوی هویت اسلامی وجود دارد.[۱۸]

از نگاه هویت ایرانی اسلامی، در هویت ایرانیان نیز دو نوع هویت مجزا و در عین حال مرتبط ملی و اسلامی را می‌توان بازشناسی کرد. شواهد برآمده از تاریخ نشان می‌دهد هویت ملی ایرانیان از زمان پیدایش حکومت هخامنشی شکل منسجم‌تری به خود گرفت.[۱۹] انسان ایرانی از همان آغاز، اشراقی‌اندیش بود و پیام زرتشت که نخستین آیین توحیدی در ایران بود، در هویت ایرانی آمیخت[۲۰] (ببینید: اهل کتاب (مصادیق)).

فراآمدن اسلام و گسترش آن پس از سلسله ساسانی، اثر ژرفی بر هویت ایرانی بر جای نهاد.[۲۱] ایرانیان روح خود را با اسلام سازگار دیدند و گمگشته خویش را در اسلام یافتند. مردم ایران که سابقه فرهنگ و تمدن داشتند، بیش از هر ملت دیگر به اسلام شیفتگی نشان دادند و به آن خدمت کردند.[۲۲] این آمیختگی و ایجاد رابطه دوسویه فرهنگ اسلامی و ایرانی، به خلق تمدن اسلامی ـ ایرانی منجر گردید که از تأثیرات مهم این هویت جدید، می‌توان به خدمات گسترده و پردامنه متقابل اسلام و ایران در عرصه‌های مختلف اشاره کرد[۲۳]؛ ولی پس از آنکه در قرون اخیر، هویت اسلامی ـ ایرانی با مفاهیم و منابع معرفتی مدرنیسم در هم آمیخت و ایرانیان با مفاهیم غربی این حوزه آشنا شدند،[۲۴] برخی ترقی‌خواهان که تحت تأثیر فرهنگ و تمدن غرب قرار داشتند، مشکلات ایرانیانِ مسلمان را در هویت اسلامی و ادغام این هویت با هویت ایرانی معرفی کردند. در مقابل، برخی متفکران ازجمله سیدجمال‌الدین اسدآبادی بر آن شدند در برابر این جریان غرب‌گرای اسلام‌گریز، به احیای هویت اسلامی بپردازند. اسدآبادی با آگاهی از تمدن جدید غرب، ضمن تعریف «خود» و «دیگری» راهکار رهایی از واپس‌ماندگی و انفعال مسلمانان را در بازگشت با اسلام به عنوان دینی سازگار با افکار جدید می‌دانست.[۲۵]

در امتداد تحول‌یابی هویت ایرانی اسلامی، هویت ایرانیان به‌ویژه پس از سلسله قاجاریه در امتداد دو جریان تغییر مسیر داد: از یک سو سلسله پهلوی به‌طور عام و رضاشاه به‌طور خاص، میهن‌گرایی را با پیشینه تاریخی ایرانیان پیوند زد[۲۶] و در دوره محمدرضا پهلوی نیز با اتکا به عناصری گزینش‌شده از تاریخ ایران باستان، اسلام سنتی و لیبرال دموکراسی، سعی شد نظام ارزشی و اعتقادی مطابق خواست حکومت اجرا گردد[۲۷] و این هویت خودساخته، با تکیه بر مؤلفه‌های باستانی در برابر هویت سنتی و مذهبی جامعه طراحی و بازتولید شود[۲۸]؛ از سوی دیگر، برخی همانند محمد مصدق بر آن شدند جنبه‌هایی از مفاهیم اروپایی ملی‌گرایی را با مردم‌گرایی ایرانی درآمیزند[۲۹] (ببینید: محمد مصدق). با برآمدن این نگاه، برخی اندیشمندان اسلامی، ضمن رد ناسیونالیسم یا ملی‌گرایی، نتیجه این اندیشه را دشمن‌سازی از نژادهای دیگر عنوان کردند.[۳۰]

برخی روشنفکران دینی معاصر نیز در صدد برآمدند با تشریح و تبیین هویت اسلامی، جامعه را از انفعال خارج سازند. اندیشمندان و نویسندگانی چون جلال آل‌احمد بر آن شدند با رویکردی جدید و با بازگشت به مؤلفه‌ها و عناصر هویت‌ساز اسلام، آغازگر هویت مدرن ایرانی در مقابل هجمه فرهنگی غرب باشند.[۳۱] آل احمد ریشه‌های فرهنگی و پیوندهای مردم ایران را در اسلام یافته بود و در انتقاد از خودبیگانگی ایرانیان بر هویت ایرانی شیعی تأکید می‌ورزید.[۳۲] اقبال لاهوری هم معتقد است جامعه اسلامی در حال حاضر در برخورد با تمدن و فرهنگ غربی دچار بیماری تزلزل شخصیت و ازدست‌دادن هویت شده است. «خود» این جامعه و «خویشتن» اصیل این جامعه، اسلام و فرهنگ اسلامی است و نخستین کار لازمی که مصلحان باید انجام دهند، بازگرداندن ایمان و اعتقاد این جامعه به «خود» واقعی او، یعنی فرهنگ و معنویت اسلامی است.[۳۳]

در سال‌های بعد، علی شریعتی نیز در سه بعد فردی، ملی و فراملی کوشید تمامی مسلمانان را با توجه‌دادن به مقوله «حرکت» به هویت خویش آگاه سازد.[۳۴] این «حرکت» در اندیشه شریعتی، به هویت مسلمانی که بازگشت به اسلام اصیل به دور از زنگار و انحراف است، بازمی‌گردد.[۳۵] در این راستا، شریعتی بیشترین تلاش خود را احیای هویت ایرانی مسلمان، به بیان مواضع اسلام در پاسخ به مقتضیات دنیای جدید اختصاص داد.[۳۶]

مرتضی مطهری، هویت ایرانی را بر دوپایه اسلام و فرهنگ ایران می‌دانست که در این میان، دین اسلام را مهم‌ترین مؤلفه ملیت و هویت ایرانیان معرفی می‌کرد.[۳۷] به اعتقاد وی، اسلام پس از آنکه وارد ایران شد، در متن زندگی ایرانیان وارد شد و جزو زندگی آنان گشت؛ به طوری که ادبیات، سیاست، قضاوت و دادگستری، فرهنگ و تمدن، شئون اجتماعی و سرانجام همه چیز ایرانیان، با این دین همراه بوده است و از طرفی هم ایرانیان در این مدت خدمات ارزنده و وصف‌ناپذیری به تمدن اسلامی داشته‌اند و در ترقی و تعالی این دین و نشر آن در میان سایر مردم جهان، از سایر ملل مسلمان ـ حتی خود اعراب ـ بیشتر تلاش کرده‌اند[۳۸]؛ از این‌رو اگرچه در تاریخ معاصر ایران برخی نویسندگان و اندیشمندان، ملت را مغایر امت، و هویت ملی را مخالف هویت اسلامی معرفی کرده‌اند، در واقع تلاش برای جدایی و انفکاک هویت اسلامی از هویت ایرانی، با مقاومت ایرانیان رویارو شده است و شاهد این مدعا، درآمیختن هویت ملی و اسلامی به دست ملت و ایجاد انقلاب اسلامی و دگرگونی سیاسی و اجتماعی است.[۳۹]

آنچه در نگاه امام‌خمینی به عنوان یک فقیه، فیلسوف، عارف و یک عالم برجسته اسلامی که با همه وجود دل در گرو اسلام و ارزش‌های اسلامی دارد، اصل بوده، هویت دینی و اسلامی فرد و جامعه است؛ اما در راستای همین نگاه و رویکرد، ایشان به هویت ایرانی به عنوان یک کشور و بخشی از سرزمین اسلامی نیز توجه و اهتمام داشت و با همین نگاه ایران را در برابر متجاوزان نه تنها دستی واحد و ملتی یکپارچه بلکه «موجودی الهی» می‌دانست[۴۰] و برای ایران به عنوان یک کشور مسلمان و برای مردم آن به عنوان ملت مسلمان ایران هویتی قائل بود که باید آن را شناخت و به توانایی‌های آن آگاه بود و به الزامات این هویت و مسئولیت‌های در برابرآن پای‌بند بود.

از سوی دیگر، امام‌خمینی از بین‌رفتن و خودباختگی هویت را آسیب جدی و در عین حال زنگاری بر پیکره هویت اسلامی ایرانی معرفی می‌کرد[۴۱] و نقطه عزیمت سیر خودباختگی ملت را در گم‌کردن اسلام با عنوان راهنمای چگونه‌زیستن می‌دانست[۴۲] و یکی از آسیب‌های این خودباختگی را ازدست‌دادن اعتماد به خود و توانایی‌های بومی و ملی و گم‌کردن خویشتن خویش ایرانیان می‌دید.[۴۳] از نظر ایشان هویت ایرانی اسلامی، با نفی خودباختگی و وابستگی به کشورهای قدرتمند جهان، حفظ استقلال در تمام ابعاد آن و توجه به هویت فرهنگی به دست خواهد آمد.[۴۴]

گستره نگاه امام‌خمینی

از نگاه امام‌خمینی، انسان تنها موجودی است که جامع همه مراتب عینی، مثالی، حسی و تمام عوالم غیب و شهادت بوده هر چه در این عوالم هست، در وجود پیچیده او نهان شده است[۴۵] (ببینید: انسان کامل و انسان‌شناسی) با دقت در نگاه ایشان می‌توان دو وجه از هویت انسان را باز شناخت: نخست فطرت که هستی ثابت با قواعد فرازمانی، فرامکانی و جهانشمول است که بنا به سنت الهی تغییری در آن نیست[۴۶] (ببینید: فطرت) و دوم، وجهی از انسان است که ذاتاً رو به کمال دارد و مراتبی برای آن شناخته شده است. در این نظریه عرفانی، فلسفی و الهی، هویت متغیر انسان، بر پیوستاری قرار دارد که از مراتب نباتی و حیوانی (طبیعی و مادی) آغاز و با گذر از مرتبه نفس، به مرتبه تجرد کامل یا «عقل» منتهی می‌شود[۴۷] (ببینید: کرامت انسان). از نگاه امام‌خمینی لازمه طی این مسیر، بندگی خدا و تسلیم‌نشدن در مقابل هر موجودی غیر خداست.[۴۸]

سطحی دیگر از هویت مورد نظر امام‌خمینی هویت جمعی است؛ به‌گونه‌ای که ایشان را می‌توان تثبیت‌کننده جریان فکری و هویت‌بخشی اسلامی ایرانی نامید. ایشان با تمرکز بر مقوله اسلام با عنوان اساسی‌ترین منبع هویت‌یابی، ارکان و مؤلفه‌های قوام‌بخش هویت ملی و ملی‌گرایی را تا هنگامی که روبه‌روی اسلام قرار نگیرند، نفی نمی‌کند[۴۹]؛ اما ملی‌گرایی را به علت اینکه ابزاری در اختیار استعمارگران است تا با اختلاف‌افکنی میان مسلمانان، آنها را از وحدت دور و منابع آنها را غارت کنند، طرد می‌کند[۵۰] (ببینید: ملی‌گرایی).

مراجعه به گفتار و رفتار امام‌خمینی، نشان می‌دهد آن دسته از شعایر ملی و بومی ایرانیان که در جهت رشد هویت انسانی و دینی همسو باشد، مورد قبول ایشان قرار می‌گیرد و ایشان از توجه به برگزاری مراسم و آیین‌های ملی و میهنی، منطبق با اصول اسلام غافل نبود و بزرگداشت آداب و سنن ملی را در کنار تعظیم شعایر مذهبی، وسیله‌ای برای رسیدن به پیشرفت و ترقی ارزیابی می‌کرد[۵۱] (ببینید: نوروز). امام‌خمینی به دنبال تحقق هویت اسلامی ـ ملی بود که از یک سو معرف اسلام واقعی در قالب اسلام سیاسی و از سوی دیگر، توضیح مفهوم ایرانیت در سایه مفهوم اسلامیت باشد.[۵۲] در عین حال ایشان به سطح دیگری از هویت توجه داشت که در صدد است ملل اسلامی را با محور هویت امت اسلامی منسجم سازد.[۵۳]

امام‌خمینی سطوح مختلف هویتی را از یکدیگر جدا نمی‌دید و همه را در جهت تحقق هویت انسان مسلمان قرار می‌داد.[۵۴] ایشان معتقد بود امت اسلامی، از هر نژاد و ملیتی، باید با خیل امت پیامبر اکرم(ص) پیوند خورده، یکی گردد تا امت واحده شود.[۵۵] ایشان راهکار ابتدایی رسیدن به این هویت را در خودشناسی و پیداکردن کیستی خود می‌دانست[۵۶] و همین‌طور بازگشت به خویشتن را نخستین گام برای رسیدن به استقلال‏ می‌شمرد.[۵۷] ایشان در تبیین عناصر اصلی هویت‌بخشی ملل مسلمان و ایرانیان، ضمن تأکید بر شناخت هویت خود، نقطه اشتراک تمامی ملل اسلامی را توجه به فرهنگ اسلام می‌دانست[۵۸] و هویت مسلمانان و ایرانیان را ریشه‌دار در مکتب انسان‌ساز اسلام و تحقق قرائت دینی از هویت انسانی می‌دانست و معتقد بود انسان موجودی چندبعدی است و اسلام برای رشد تمامی ابعاد وجودی انسان برنامه دقیق دارد؛ در صورتی که در مکاتب غیر الهی تنها به جنبه حیوانی و مادی انسان توجه شده است.[۵۹]

هویت‌سازی دوره پهلوی

فرایند هویت‌سازی رژیم پهلوی با تأکید بر عنصر تقلیدگرایی از غرب، بر مبنای سه محور ملی‌گرایی باستان‌گرایی، تجددگرایی و مذهب‌زدایی قرار داشت. اقدامات رژیم پهلوی در این زمینه، شامل ترویج باستان‌گرایی افراطی با تأکید بر یکتایی نژاد آریایی، پرداختن به تاریخ شاهان قدیم و نشان‌دادن عظمت آنان، رواج بی‌قیدی و تحقیر نهادهای دینی و سنت‌های ملی، کشف حجاب، برگزاری جشن‌های شاهنشاهی و تغییر تقویم هجری به شاهنشاهی بود[۶۰] (ببینید: جشن‌های ۲۵۰۰ساله، تغییر تاریخ هجری، و ملی‌گرایی)؛ البته مواضع رژیم پهلوی در ستیز با فرهنگ اسلامی همواره با بهانه دفاع از فرهنگ و هویت ایرانی انجام می‌شد.[۶۱] این رژیم برای تحکیم پایه‌های حکومت خود به سمت هویت وارداتی رفت[۶۲] و این هویت جدید را در برابر فرهنگ اسلامی جامعه قرار داد و برای تضعیف هویت مذهبی و به نام مبارزه با فرهنگ عربی، دست به ترویج هویت غربی زد.[۶۳]

امام‌خمینی سیاست‌های رژیم پهلوی در انحراف فرهنگی کشور را با ابزارهایی چون انقلاب سفید،[۶۴] حزب رستاخیز[۶۵] (ببینید: انقلاب سفید و حزب رستاخیز ملت ایران) و سیاست‌های دین‌زدایی و به‌کارگیری نیروهای مخالف دین در ساختار قدرت[۶۶] و ترویج روابط اجتماعی به سبک غربی[۶۷] میسر می‌دانست و معتقد بود رژیم برای استقرار فرهنگ و هویت مورد قبول خود، در میان قشر جوان دست به ایجاد و گسترش مراکز فساد در جامعه می‌زد[۶۸] (ببینید: فرهنگ).

امام‌خمینی در کنار نقش رژیم پهلوی در بی‌هویت‌ساختن جامعه از نقش قدرت‌های بزرگ و استعمارگران در این زمینه غافل نبود. ایشان بزرگ‌ترین صدمه بیگانگان را ضربه به شخصیت و هویت ایرانیان ارزیابی می‌کرد و معتقد بود آنان با کمرنگ جلوه‌دادن هویت اسلامی ـ ایرانی جامعه، سعی داشتند هویتی وابسته به غرب و شرق ایجاد کنند تا بتوانند به اهداف استعماری خود برسند[۶۹] (ببینید: هجوم فرهنگی). ایشان در سطح بالاتر و در دنیای اسلام نیز معتقد بود استعمارگران در سده‌های اخیر بسیار کوشیدند تا ملت‌های اسلامی، خود و هویت تاریخی خود را نشناسند و به شخصیت اسلامی‌شان توجه نکنند.[۷۰] در این راستا، کشورهای استعمارگر برای تضعیف قدرت مسلمانان و وحدت‌نیافتن مسلمانان با محوریت اسلام، در صدد برآمدند با معرفی اسلام به دینی مرتجع و عقب‌مانده، آن را از صحنه جامعه خارج سازند.[۷۱]

چگونگی تعمیق هویت اسلامی

امام‌خمینی برای احیای هویت اسلامی و رهایی از سلطه فرهنگی غرب، دو راهبرد سیاسی و فرهنگی توصیه می‌کرد: در بعد سیاسی، ایشان با تأکید بر توانایی اسلام در اداره جامعه، بر وحدت کشورهای اسلامی، مقابله جوامع اسلامی با سلطه فرهنگی غرب و صدور انقلاب، در تعمیق هویت مسلمانی می‌کوشید و از همه مسلمانان می‌خواستند با پایبندی به فرهنگ و هویت اسلامی، با غرب و غرب‌زدگی مبارزه کرده، هویت خود را بازیابند[۷۲] (ببینید: غرب‌زدگی). در این راستا، ایشان تأکید داشت که جمهوری اسلامی ایران با تمام وجود برای احیای هویت اسلامی مسلمانان در سراسر جهان سرمایه‌گذاری می‌کند.[۷۳] ایشان در بعد فرهنگی نیز همگان را به قطع وابستگی فکری و فرهنگی از غرب،[۷۴] تمسک به اسلام ناب،[۷۵] نقد غرب‌زدگان[۷۶] و مقابله با متحجران[۷۷] توصیه می‌کرد (ببینید: فرهنگ).

امام‌خمینی با تأکید بر نقش انقلاب اسلامی در هویت‌بخشی به ایرانیان و سایر ملل مسلمان، یکی از اهداف انقلاب را بازگشت به هویت اسلامی برمی‌شمرد.[۷۸] در واقع، انقلاب اسلامی نوعی واکنش و سرخوردگی از راه‌حل‌های غربی و بازیابی خودِ جمعی و هویت ملی ـ اسلامی بود و همین امر باعث شد سایر کشورهای اسلامی را نیز تحت تأثیر قرار دهد.[۷۹] ایشان برای رسیدن به این هدف، چه در سطح ملی و چه در سطح دنیای اسلام، مسلمانان را به احیای تفکر دین‌باوری در عصر دین‌ستیزی و بازیابی هویت اسلامی دعوت کرده است.[۸۰] ایشان یکی دیگر از راهکارهای فرهنگی رسیدن به این هدف را پس‌زدن ارزش‌ها و نمادهای غیرخودی و ترفیع و ارتقای جایگاه فرهنگ دینی در رقابت با فرهنگ‌های ناسالم می‌دانست[۸۱] و بر اساس نقش فرهنگ در هویت جامعه معتقد بود تا استقلال فکری و به تبع آن استقلال فرهنگی به دست نیاید، هرگز در سایر زمینه‌ها استقلال حاصل نخواهد شد[۸۲] (ببینید: فرهنگ، استقلال، و هجوم فرهنگی)

پانویس

  1. حسینی دشتی، معارف و معاریف، ۵۳۹
  2. دهخدا، لغتنامه، ۱۴/۲۰۸۶۶
  3. عمید، فرهنگ عمید، ۲/۱۹۸۴
  4. زهیری، چیستی هویت ملی، ۳۰
  5. شیخاوندی، تکوین و تکون، ۴
  6. 31، Tajfel
  7. نگارش، هویت دینی، ۲۱–۲۳
  8. مطهری، مجموعه آثار، ۲/۳۶۶
  9. مطهری، مجموعه آثار، ۲/۳۶۶
  10. شهرام‌نیا و دیگران، بررسی تأثیر شبکه‌های اجتماعی، ۱۲۵
  11. فوزی، امام‌خمینی و هویت ملی، ۳۷
  12. نگارش، هویت دینی، ۲۳
  13. حکیمی، هویت صنفی روحانی، ۲۱–۲۰
  14. حکیمی، هویت صنفی روحانی، ۲۲
  15. امام‌خمینی، آداب الصلاه، ۸–۹؛ منصورنژاد، دین و هویت، ۱۶۵
  16. امام‌خمینی، صحیفه، ۹/۲۸۰، ۳۳۱ و ۳۳۹
  17. بشیریه، جامعه‌شناسی سیاسی، ۲۳۳–۲۳۴
  18. مطهری، مجموعه آثار، ‏۲۴/۱۵۳
  19. مجتهدزاده، دموکراسی، ۱۶۴
  20. فوزی، امام‌خمینی و هویت ملی، ۸۰–۸۱
  21. مجتهدزاده، دموکراسی، ۱۸۵ و ۱۸۸
  22. مطهری، مجموعه آثار، ‏۱۴/۱۲۷
  23. مطهری، مجموعه آثار، ۱۴/۱۳۵–۵۹۰
  24. مجتهدزاده، دموکراسی، ۲۵۱–۲۵۲
  25. خالقی، امام‌خمینی و گفتمان غرب، ۳۷
  26. مجتهدزاده، دموکراسی، ۲۵۱–۲۵۲
  27. خواجه‌سروی، سی گفتار، ۱۵۹–۱۶۰
  28. علی‌خانی، هویت در ایران، ۷۳
  29. مجتهدزاده، دموکراسی، ۲۵۲
  30. مطهری، مجموعه آثار، ۱۴/۲۵–۲۶
  31. آل‌احمد، ۱۱۶–۱۲۰
  32. ریچارد، تفکر معاصر شیعی، ۳۰۴–۳۰۷
  33. مطهری، مجموعه آثار، ‏۲۴/۵۸
  34. منصورنژاد، دین و هویت، ۱۲۵
  35. منصورنژاد، دین و هویت، ۱۲۷
  36. ریچارد، تفکر معاصر شیعی، ۳۰۵
  37. مطهری، مجموعه آثار، ‏۲۴/۳۲۲–۳۲۳؛ حاجیانی، جامعه‌شناسی هویت ایرانی، ۲۲۴
  38. مطهری، مجموعه آثار، ۱۴/۵۳–۵۴
  39. مجتهدزاده، دموکراسی، ۱۲۷
  40. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۳/۲۷۸
  41. امام‌خمینی، صحیفه، ۸/۷۹–۸۰؛ منصورنژاد، دین و هویت، ۱۱۷
  42. فوزی، امام‌خمینی و هویت ملی، ۲۰۱–۲۰۲
  43. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۱/۱۷۹–۱۸۰؛ ۱۳/۲۱۲ و ۲۰/۳۳۷
  44. امام‌خمینی، صحیفه، ۹/۲۵؛ ۱۳/۲۱۲–۲۱۳؛ ۱۵/۲۴۳ و ۲۱/۹۱
  45. امام‌خمینی، دعاء السحر، ۷–۸
  46. امام‌خمینی، چهل حدیث، ۱۸۰
  47. امام‌خمینی، دعاء السحر، ۱۳–۱۴
  48. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۰/۱۶۰
  49. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۳/۲۰۹ و ۱۵/۴۷۱
  50. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۳/۸۷ و ۴۴۳
  51. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۲/۲۰۰؛ ۱۷/۳۶۹ و ۲۰/۱۶
  52. حاجیانی، جامعه‌شناسی هویت ایرانی، ۲۷۴
  53. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۳/۴۴۳–۴۴۴؛ منصورنژاد، دین و هویت، ۱۱۶
  54. امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۲۳۷
  55. امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۷۷
  56. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۲/۴
  57. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۱/۲۲۲–۲۲۳
  58. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۳/۲۱۱
  59. امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۸–۹
  60. عیوضی و هراتی، درآمدی تحلیلی، ۶۷–۷۰
  61. عیوضی و هراتی، درآمدی تحلیلی، ۶۸–۶۹
  62. علی‌خانی، هویت در ایران، ۷۳
  63. علی‌خانی، هویت در ایران، ۷۵
  64. امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۱۳۳
  65. امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۷۱–۷۲
  66. امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۱۶۰
  67. فوزی، امام‌خمینی و هویت ملی، ۱۹۹
  68. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۲/۱۰۹
  69. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۱۱۳
  70. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۳/۵۳۱–۵۳۳
  71. طاهری بنچاری، فرهنگ و تمدن غرب، ۱۹۳
  72. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۳/۲۱۱–۲۱۲
  73. امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۹۱
  74. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۰/۲۲۹ و ۳۳۵
  75. امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۲۴۰
  76. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۰/۳۸۸–۳۹۱
  77. امام‌خمینی، صحیفه، ۲۰/۳۱۵
  78. امام‌خمینی، صحیفه، ۹/۴۰۲
  79. مطهری، مجموعه آثار، ۲۴/۳۲۳
  80. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۰/۳۹۵–۳۹۶
  81. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۰/۳۹۳؛ نظری و سازمند، ۱۶۳
  82. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۰/۷۹

منابع

  • افروغ، عماد، فضا و نابرابری اجتماعی ارائه الگویی برای جدایی‌گزینی فضایی و پیامدهای آن، تهران، دانشگاه تربیت مدرس، چاپ اول، ۱۳۷۷ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، آداب الصلاة، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ شانزدهم، ۱۳۸۸ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، شرح چهل حدیث، تهران، مؤسسه تنظیم…، چاپ چهارم، ۱۳۸۸ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، شرح دعاء السحر، تهران، مؤسسه تنظیم…، چاپ چهارم، ۱۳۸۶ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم…، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
  • بشیریه، حسین، جامعه‌شناسی سیاسی، تهران، نی، چاپ هفتم، ۱۳۸۰ش.
  • حاجیانی، ابراهیم، جامعه‌شناسی هویت ایرانی، تهران، پژوهشکده تحقیقات استراتژیک، چاپ اول، ۱۳۸۸ش.
  • حسینی دشتی، سیدمصطفی، معارف و معاریف، قم، صدر، چاپ دوم، ۱۳۷۶ش.
  • حکیمی، محمدرضا، هویت صنفی روحانی، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ اول، ۱۳۶۰ش.
  • خالقی، علی، امام‌خمینی و گفتمان غرب، تهران، انجمن معارف اسلامی ایران، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
  • خواجه‌سروی، غلامرضا، سی گفتار: پیرامون امام‌خمینی انقلاب و جمهوری اسلامی، تهران، دانشگاه امام‌صادق، چاپ اول، ۱۳۸۹ش.
  • دهخدا، لغتنامه، علی اکبر، لغتنامه دهخدا، لغتنامه، تهران، دانشگاه تهران، چاپ اول، ۱۳۷۳ش.
  • ریچارد، یان، تفکر معاصر شیعی، چاپ‌شده در ریشه‌های انقلاب ایران، تألیف آرنیکی کدی، ترجمه عبدالرحیم گواهی، تهران، قلم، چاپ اول، ۱۳۶۹ش.
  • زهیری، علیرضا، چیستی هویت ملی، مجله علوم سیاسی، دانشگاه باقرالعلوم(ع)، شماره ۲۹، ۱۳۸۴ش.
  • شهرام‌نیا، سیدامیرمسعود و راضیه مهرابی کوشکی و مهدیه پوررنجبر، بررسی تأثیر شبکه‌های اجتماعی بر میزان هویت ملی (مطالعهٔ موردی: دانشجویان دانشگاه اصفهان)، مجله پژوهش‌های راهبردی سیاست، شماره ۹، ۱۳۹۳ش.
  • شیخاوندی، داور، تکوین و تکون هویت ملی در جریان تربیت، مجله رشد آموزش علوم اجتماعی، شماره ۲۰–۲۱، ۱۳۸۱ش.
  • طاهری بنچاری، میثم، فرهنگ و تمدن غرب از دیدگاه امام‌خمینی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۸ش.
  • علیخانی، علی‌اکبر، هویت در ایران، تهران، جهاد دانشگاهی، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.
  • عمید، حسن، فرهنگ عمید، تهران، امیرکبیر، چاپ بیست و چهارم، ۱۳۸۱ش.
  • عیوضی، محمدرحیم و محمدجواد هراتی، درآمدی تحلیلی بر انقلاب اسلامی ایران، قم، معارف، چاپ چهارم، ۱۳۸۹ش.
  • فوزی تویسرکانی، یحیی، امام‌خمینی و هویت ملی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۴ش.
  • مجتهدزاده، پیروز، دموکراسی و هویت ایرانی، تهران، کویر، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.
  • مرتضی مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، مجموعه آثار، ج۱۴، تهران، صدرا، چاپ دهم، ۱۳۸۶ش.
  • مرتضی مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، مجموعه آثار، ج۲، تهران، صدرا، چاپ نهم، ۱۳۷۹ش.
  • مرتضی مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، مجموعه آثار، ج۲۴، تهران، صدرا، چاپ چهارم، ۱۳۸۸ش.
  • منصورنژاد، محمد، دین و هویت، تهران، تمدن ایرانی، چاپ اول، ۱۳۸۵ش.
  • نظری، علی‌اشرف و بهاره سازمند، گفتمان هویت و انقلاب اسلامی ایران، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۷ش.
  • نگارش، حمید، هویت دینی و انقطاع فرهنگی، تهران، نمایندگی ولی فقیه در سپاه، چاپ اول، ۱۳۸۰ش؛
  • Tajfel, H. ,The context of social psychology: A critical assessment, Oxford, England: Academic Press. ۱۹۷۲

پیوند به بیرون