۲۱٬۲۸۸
ویرایش
جز (added Category:شاگردان درس خارج فقه امامخمینی using HotCat) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
یکی از اقدامات محمدرضا رحمت در عراق، توزیع جزوههای حکومت اسلامی امامخمینی بود. درس حکومت اسلامی در زمستان ۱۳۴۸ و با عنوان ولایتفقیه و ضمن بحث درباره بیع مکاسب آغاز شد و پس از پایان بهصورت جزوههایی انتشار یافت و رحمت با ارسال این جزوهها به بغداد و شهرهای دیگر و همچنین ایران نقش داشت. وی همچنین مسئولیت ضبط درسهای امامخمینی را عهدهدار بود. او دراینباره میگوید: <blockquote>«برای ضبط درسهای امام، ضبط صوتی گرفته بودم که هم آمپلیفایر بود و هم ضبط میکرد. دو بلندگو به ستونهای مسجد وصل کردیم و میکروفون آن را هم جلوی منبر گذاشتیم، میخواستیم که هم پخش شود و هم ضبط ...، امام وقتیکه درس را شروع میکرد، اولِ درس خیلی آرام صحبت میکرد و چون مسجد بزرگ بود جمعیتِ انبوه معمولاً از نشنیدن صدا گله داشتند. روش امام هم این بود که وقتی برای درس تشریف میآورد اول چند دقیقه پای منبر مینشست و بعد بالای منبر میرفت و درس را شروع میکرد. وقتی پای منبر نشست و میکروفون را دید که پای منبر گذاشته شده به من فرمود: «این چیه؟» عرض کردم که آقایان صدا را نمیشنوند این را گذاشتهایم که همه بشنوند. فرمود: «هر کس که نمیشنود بیاید جلو.» آقای محتشمی عرض کرد: «آقا؛ ما هم که جلو هستیم صدا را نمیشنویم.» امام سکوت کرد و ما نیز سکوت امام را دال بر رضا گرفتیم. از آن روز، شروع به ضبط درسها کردیم. بعد بهتدریج آمپلیفایر و ضبط را جداگانه گرفتیم و دستگاهها را هم معمولاً زیر منبر کار میگذاشتیم. این نوارها شامل درسهای خلل الصلوة بود که حدود ۸۵ یا ۸۶ نوار است ... . درسهای خلل الصلوة را بهطور کامل ضبط کردم، یعنی تا آخرِ درسهایی که امام فرمود به این وسیله ضبط شد. روال کار اینگونه بود که بعد از سخنرانی که ساعت ده شروع میشد من ابتدا نوار را به منزل برده و بازنگری میکردم و قبل از اذان ظهر به منزل امام میبردم تا نوار را گوش دهند. گاهی میفرمود مثلاً فلان کلمه اینطور است که آن را روی یک تکه کاغذ مینوشت یا فلان کلمه حذف شود یا فلان جمله حذف شود. دوباره ساعت سه و نیم بعدازظهر میرفتم و نوار را میگرفتم و آن را اصلاح میکردم و در اختیار برادران میگذاشتم که به ایران مخابره کنند. نوارها را به این شکل جمعآوری و سعی میکردم که کلکسیون نوارها را حفظ کنم ...، نوارهایی را که تکثیر میکردم گاهی در اختیار زوار قرار میدادم، گاهی هم مغز نوار را بهصورت فرض کنید یک بسته شکلات میپیچیدم و زوار با خود به ایران میآوردند، به این شکل، سعی میکردم نوارهای امام را بهطور مستقیم و غیرمستقیم به ایران برسانم».<ref>خاطرات سالهای نجف، ج۱، ص۳۴ـ۳۵.</ref></blockquote>رحمت در کنار فعالیت در [[بیت امامخمینی]]، به فعالیتهای سیاسی و از جمله همکاری با گروههای سیاسی ادامه میداد و اعلامیهها و سخنرانیهای امامخمینی را به آنان میرساند.<ref>خاطرات سالهای نجف، ج۱، ص۴۴.</ref> همچنین با [[حزب بعث عراق|حکومت بعث عراق]] هم مبارزه میکرد و به همین سبب یک بار توسط مأموران امنیتی عراق در نجف دستگیر شد.<ref>خاطرات سالهای نجف، ج۱، ص۵۲ـ۵۳.</ref> یکی از اقدامات او، حضور در سفارت ایران در بغداد و درگیری با کارمندان آن سفارتخانه بود؛ او همراه با برخی از روحانیان برای دریافت گذرنامه به سفارت مراجعه کردند و پس از مقداری مشاجره لفظی، با کارمندان درگیر شدند و به زدوخورد پرداختند.<ref>انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان چهارمحال و بختیاری، ص۷۰.</ref> وی در مهر ۱۳۵۷ و در جریان مهاجرت امامخمینی به کویت، از همراهان ایشان بود و پس از [[هجرت امامخمینی به پاریس|مهاجرت امامخمینی به فرانسه]] در نجف ماند و به فعالیتهای سیاسی ادامه داد. رحمت در جریان برگزاری [[همهپرسی جمهوری اسلامی|رفراندوم جمهوری اسلامی]]، ناظر صندوق در شهر بصره بود و سپس در سال ۱۳۵۸ به کشور بازگشت.<ref>انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان چهارمحال و بختیاری، ص۶۶ـ۷۳.</ref> | یکی از اقدامات محمدرضا رحمت در عراق، توزیع جزوههای حکومت اسلامی امامخمینی بود. درس حکومت اسلامی در زمستان ۱۳۴۸ و با عنوان ولایتفقیه و ضمن بحث درباره بیع مکاسب آغاز شد و پس از پایان بهصورت جزوههایی انتشار یافت و رحمت با ارسال این جزوهها به بغداد و شهرهای دیگر و همچنین ایران نقش داشت. وی همچنین مسئولیت ضبط درسهای امامخمینی را عهدهدار بود. او دراینباره میگوید: <blockquote>«برای ضبط درسهای امام، ضبط صوتی گرفته بودم که هم آمپلیفایر بود و هم ضبط میکرد. دو بلندگو به ستونهای مسجد وصل کردیم و میکروفون آن را هم جلوی منبر گذاشتیم، میخواستیم که هم پخش شود و هم ضبط ...، امام وقتیکه درس را شروع میکرد، اولِ درس خیلی آرام صحبت میکرد و چون مسجد بزرگ بود جمعیتِ انبوه معمولاً از نشنیدن صدا گله داشتند. روش امام هم این بود که وقتی برای درس تشریف میآورد اول چند دقیقه پای منبر مینشست و بعد بالای منبر میرفت و درس را شروع میکرد. وقتی پای منبر نشست و میکروفون را دید که پای منبر گذاشته شده به من فرمود: «این چیه؟» عرض کردم که آقایان صدا را نمیشنوند این را گذاشتهایم که همه بشنوند. فرمود: «هر کس که نمیشنود بیاید جلو.» آقای محتشمی عرض کرد: «آقا؛ ما هم که جلو هستیم صدا را نمیشنویم.» امام سکوت کرد و ما نیز سکوت امام را دال بر رضا گرفتیم. از آن روز، شروع به ضبط درسها کردیم. بعد بهتدریج آمپلیفایر و ضبط را جداگانه گرفتیم و دستگاهها را هم معمولاً زیر منبر کار میگذاشتیم. این نوارها شامل درسهای خلل الصلوة بود که حدود ۸۵ یا ۸۶ نوار است ... . درسهای خلل الصلوة را بهطور کامل ضبط کردم، یعنی تا آخرِ درسهایی که امام فرمود به این وسیله ضبط شد. روال کار اینگونه بود که بعد از سخنرانی که ساعت ده شروع میشد من ابتدا نوار را به منزل برده و بازنگری میکردم و قبل از اذان ظهر به منزل امام میبردم تا نوار را گوش دهند. گاهی میفرمود مثلاً فلان کلمه اینطور است که آن را روی یک تکه کاغذ مینوشت یا فلان کلمه حذف شود یا فلان جمله حذف شود. دوباره ساعت سه و نیم بعدازظهر میرفتم و نوار را میگرفتم و آن را اصلاح میکردم و در اختیار برادران میگذاشتم که به ایران مخابره کنند. نوارها را به این شکل جمعآوری و سعی میکردم که کلکسیون نوارها را حفظ کنم ...، نوارهایی را که تکثیر میکردم گاهی در اختیار زوار قرار میدادم، گاهی هم مغز نوار را بهصورت فرض کنید یک بسته شکلات میپیچیدم و زوار با خود به ایران میآوردند، به این شکل، سعی میکردم نوارهای امام را بهطور مستقیم و غیرمستقیم به ایران برسانم».<ref>خاطرات سالهای نجف، ج۱، ص۳۴ـ۳۵.</ref></blockquote>رحمت در کنار فعالیت در [[بیت امامخمینی]]، به فعالیتهای سیاسی و از جمله همکاری با گروههای سیاسی ادامه میداد و اعلامیهها و سخنرانیهای امامخمینی را به آنان میرساند.<ref>خاطرات سالهای نجف، ج۱، ص۴۴.</ref> همچنین با [[حزب بعث عراق|حکومت بعث عراق]] هم مبارزه میکرد و به همین سبب یک بار توسط مأموران امنیتی عراق در نجف دستگیر شد.<ref>خاطرات سالهای نجف، ج۱، ص۵۲ـ۵۳.</ref> یکی از اقدامات او، حضور در سفارت ایران در بغداد و درگیری با کارمندان آن سفارتخانه بود؛ او همراه با برخی از روحانیان برای دریافت گذرنامه به سفارت مراجعه کردند و پس از مقداری مشاجره لفظی، با کارمندان درگیر شدند و به زدوخورد پرداختند.<ref>انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان چهارمحال و بختیاری، ص۷۰.</ref> وی در مهر ۱۳۵۷ و در جریان مهاجرت امامخمینی به کویت، از همراهان ایشان بود و پس از [[هجرت امامخمینی به پاریس|مهاجرت امامخمینی به فرانسه]] در نجف ماند و به فعالیتهای سیاسی ادامه داد. رحمت در جریان برگزاری [[همهپرسی جمهوری اسلامی|رفراندوم جمهوری اسلامی]]، ناظر صندوق در شهر بصره بود و سپس در سال ۱۳۵۸ به کشور بازگشت.<ref>انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان چهارمحال و بختیاری، ص۶۶ـ۷۳.</ref> | ||
وی در ۱۳۵۹ ش از سوی امامخمینی و برای رسیدگی به مشکلات شیعیان [[پاکستان]] به آن کشور اعزام شد<ref>صحیفه امام، ج۱۲، ص۳۷۱.</ref> و پس از بازگشت به کشور، امامت جمعه شهر تنکابن را برعهده گرفت و تا ۱۳۷۵ در آن سمت بود<ref>کاظمینی، دانشنامه ائمه جمعه سراسر کشو، ج۱، ص۳۹۱.</ref> و پس از آن، تدریس و تحقیق را ادامه داد. | وی در ۱۳۵۹ ش از سوی امامخمینی و برای رسیدگی به مشکلات شیعیان [[پاکستان]] به آن کشور اعزام شد<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ج۱۲، ص۳۷۱.</ref> و پس از بازگشت به کشور، امامت جمعه شهر تنکابن را برعهده گرفت و تا ۱۳۷۵ در آن سمت بود<ref>کاظمینی، دانشنامه ائمه جمعه سراسر کشو، ج۱، ص۳۹۱.</ref> و پس از آن، تدریس و تحقیق را ادامه داد. | ||
== پانویس == | == پانویس == | ||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
== منابع == | == منابع == | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
* انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان چهارمحال و بختیاری (۱۳۸۸)، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات | * امامخمینی، سیدروحالله، صحیفه امام (۱۳۷۸)، ج۲۰، تهران، مؤسسۀ تنظیم و نشر آثار امامخمینی. | ||
* انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان چهارمحال و بختیاری (۱۳۸۸)، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات. | |||
* خاطرات سالهای نجف (۱۳۸۹)، ج۲، تهران، مؤسسۀ تنظیم و نشر آثار امامخمینی. | * خاطرات سالهای نجف (۱۳۸۹)، ج۲، تهران، مؤسسۀ تنظیم و نشر آثار امامخمینی. | ||
* کاظمینی، میرزامحمد (۱۳۸۴)، دانشنامه ائمه جمعه سراسر کشور، به اهتمام سید محمدکاظم مدرسی و میرزا محمدکاظمینی، ج۱، بنیاد ریحانهالرسول یزد، تهران، برگ رضوان. | * کاظمینی، میرزامحمد (۱۳۸۴)، دانشنامه ائمه جمعه سراسر کشور، به اهتمام سید محمدکاظم مدرسی و میرزا محمدکاظمینی، ج۱، بنیاد ریحانهالرسول یزد، تهران، برگ رضوان. | ||
* شهید آیتالله سید مصطفی خمینی (۱۳۸۸)، انتشارات امید اسلام، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات. | * شهید آیتالله سید مصطفی خمینی (۱۳۸۸)، انتشارات امید اسلام، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات. |