۲۰٬۹۳۹
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲: | خط ۲: | ||
== تحصیل == | == تحصیل == | ||
محمدحسین بهجتی اردکانی در سال ۱۳۱۳ش در اردکان به دنیا آمد. او از هفت سالگی خواندن و نوشتن را در مکتبخانهای در اردکان فراگرفت. سپس کلاسهای اول تا پنجم دبستان را بهصورت متفرقه خواند. آنگاه وارد حوزه علمیه اردکان شد و مقدمات ادبیات عرب را در آنجا و نزد استادان آن حوزه خواند. محمدحسین بهجتی در سال ۱۳۳۱ش برای تکمیل تحصیلات حوزوی به [[قم]] رفت. استادان او در حوزه علمیه اردکان و یزد (درسهای مقدمات و سطح) عبارت بودند از: آقایان سیدروحالله | محمدحسین بهجتی اردکانی در سال ۱۳۱۳ش در اردکان به دنیا آمد. او از هفت سالگی خواندن و نوشتن را در مکتبخانهای در [[اردکان]] فراگرفت. سپس کلاسهای اول تا پنجم دبستان را بهصورت متفرقه خواند. آنگاه وارد حوزه علمیه اردکان شد و مقدمات ادبیات عرب را در آنجا و نزد استادان آن حوزه خواند. محمدحسین بهجتی در سال ۱۳۳۱ش برای تکمیل تحصیلات حوزوی به [[قم]] رفت. استادان او در حوزه علمیه اردکان و یزد (درسهای مقدمات و سطح) عبارت بودند از: آقایان [[سیدروحالله خاتمی]]، ملامحمد حایری، شیخ احمد علومی و سیدعلی کازرونی. | ||
او در سال ۱۳۳۱ش به توصیه شیخ مرتضی حائری یزدی راهی قم شد و در حوزه علمیه آن شهر تحصیلات حوزوی خود را پی گرفت. وی کتاب قوانین میرزای قمی و بخشی از لمعه شهید ثانی را نزد سیدموسی صدر خواند. رسایل شیخ انصاری را هم پیش سیدموسی شبیری زنجانی و میرزا علی مشکینی فراگرفت و در درس مکاسب از شاگردان شیخ محمد فکور یزدی و شیخ عبدالجواد جبلعاملی اصفهانی و شیخ مرتضی حائری یزدی بود. کفایهالاصول را نیز نزد سیدمحمدباقر سلطانی طباطبایی خواند. همزمان در جلسات تفسیر قرآن علامه سیدمحمدحسین طباطبایی که در روزهای تعطیل هفته تشکیل میشد، شرکت میکرد. در درس فلسفه هم از شاگردان علامه طباطبایی و حسینعلی منتظری بود. همزمان در درس اخلاق هم از بحثهای آقایان سیدرضا | او در سال ۱۳۳۱ش به توصیه [[مرتضی حائری یزدی|شیخ مرتضی حائری یزدی]] راهی قم شد و در [[حوزه علمیه قم|حوزه علمیه آن شهر]] تحصیلات حوزوی خود را پی گرفت. وی کتاب قوانین میرزای قمی و بخشی از لمعه شهید ثانی را نزد [[امامموسی صدر|سیدموسی صدر]] خواند. رسایل شیخ انصاری را هم پیش [[سیدموسی شبیری زنجانی]] و [[علیاکبر مشکینی|میرزا علی مشکینی]] فراگرفت و در درس مکاسب از شاگردان [[محمد فکور یزدی|شیخ محمد فکور یزدی]] و [[عبدالجواد جبلعاملی|شیخ عبدالجواد جبلعاملی اصفهانی]] و شیخ مرتضی حائری یزدی بود. کفایهالاصول را نیز نزد [[سیدمحمدباقر سلطانی طباطبایی]] خواند. همزمان در جلسات تفسیر قرآن [[سیدمحمدحسین طباطبایی|علامه سیدمحمدحسین طباطبایی]] که در روزهای تعطیل هفته تشکیل میشد، شرکت میکرد. در درس فلسفه هم از شاگردان علامه طباطبایی و [[حسینعلی منتظری]] بود. همزمان در درس اخلاق هم از بحثهای آقایان [[سیدرضا صدر]]، سیدحسین فاطمی قمی و شیخ عباس تهرانی استفاده میکرد. | ||
بهجتی اردکانی در میانه دهه ۱۳۳۰ ش به دعوت شیخ علیاصغر کرباسچیان مؤسس مدارس علوی و همراه با برادرش علی بهجتی به تهران رفت و در دوره تابستانی آموزش علوم جدید به روحانیان شرکت کرد. آنگاه به قم بازگشت و در دبیرستان دین و دانش که سیدمحمد حسینی بهشتی تأسیس کرده بود، به آموختن زبان انگلیسی پرداخت. سپس به تحصیل دروس خارج فقه و اصول پرداخت و در درس خارج فقه آیتالله سیدحسین طباطبایی بروجردی و شیخ مرتضی حائری یزدی شرکت میکرد. او به پیشنهاد یکی از دوستانش به درس خارج امامخمینی راه یافت و یک دوره کامل در آن شرکت کرد. در خلال همین درسها بود که با سیدعلی حسینی خامنهای که در یک جلسه ادبی آشنا شده بود، همدرس و هممباحثه شد و این انس و الفتها به دوستی عمیقی مبدل گشت که تا آخرین روزهای حیاتش ادامه یافت. پس از تبعید امامخمینی به خارج از کشور نیز در درس خارج فقه و اصول آیتالله سیدمحمد محقق داماد شرکت کرد.<ref>مدرسی، ج۱، ص۱۴۷.</ref> | بهجتی اردکانی در میانه دهه ۱۳۳۰ ش به دعوت [[علیاصغر کرباسچیان|شیخ علیاصغر کرباسچیان]] مؤسس مدارس علوی و همراه با برادرش علی بهجتی به تهران رفت و در دوره تابستانی آموزش علوم جدید به روحانیان شرکت کرد. آنگاه به قم بازگشت و در دبیرستان دین و دانش که [[سیدمحمد بهشتی|سیدمحمد حسینی بهشتی]] تأسیس کرده بود، به آموختن زبان انگلیسی پرداخت. سپس به تحصیل دروس خارج فقه و اصول پرداخت و در درس خارج فقه [[سیدحسین بروجردی|آیتالله سیدحسین طباطبایی بروجردی]] و شیخ مرتضی حائری یزدی شرکت میکرد. او به پیشنهاد یکی از دوستانش به درس خارج [[امامخمینی]] راه یافت و یک دوره کامل در آن شرکت کرد. در خلال همین درسها بود که با [[سیدعلی خامنهای|سیدعلی حسینی خامنهای]] که در یک جلسه ادبی آشنا شده بود، همدرس و هممباحثه شد و این انس و الفتها به دوستی عمیقی مبدل گشت که تا آخرین روزهای حیاتش ادامه یافت. پس از تبعید امامخمینی به خارج از کشور نیز در درس خارج فقه و اصول [[سیدمحمد محقق داماد|آیتالله سیدمحمد محقق داماد]] شرکت کرد.<ref>مدرسی، ج۱، ص۱۴۷.</ref> | ||
او در جریان تصویبنامه انجمنهای ایالتی و ولایتی وارد جریان مبارزه با حکومت پهلوی شد. بهجتی که با تخلص شفق، اشعاری را می سرود، در مخالفت با تصویبنامه فوق قصیدهای با مطلع: «درود باد بر این انقلاب پاک، درود که زیر سایه آن جان ملّتی آسود» سرود و میتوان آن را نخستین شعر انقلاب اسلامی به رهبری امامخمینی دانست. این شعر در منزل امامخمینی و در حضور جمعیت حاضر توسط بهجتی قرائت شد و تحسین امامخمینی و علمای حوزه را برانگیخت و شوری دیگر در مردم پدید آورد و سپس با کمک اکبر هاشمی رفسنجانی و محمدتقی مصباح یزدی منتشر شد. پس از پخش و تکثیر این اشعار، شهربانی و ساواک قم بهسرعت واکنش نشان دادند و بهجتی را دستگیر و مورد اذیت و آزار و بازجویی قرار دادند. از آن پس هرگاه شعری در حمایت از امامخمینی و انقلاب پانزده خرداد منتشر میشد، بهجتی جزو متهمان ردیف اول بود. | او در جریان تصویبنامه [[انجمنهای ایالتی و ولایتی]] وارد جریان مبارزه با [[حکومت پهلوی]] شد. بهجتی که با تخلص شفق، اشعاری را می سرود، در مخالفت با تصویبنامه فوق قصیدهای با مطلع: «درود باد بر این انقلاب پاک، درود که زیر سایه آن جان ملّتی آسود» سرود و میتوان آن را نخستین شعر انقلاب اسلامی به رهبری امامخمینی دانست. این شعر در منزل امامخمینی و در حضور جمعیت حاضر توسط بهجتی قرائت شد و تحسین امامخمینی و علمای حوزه را برانگیخت و شوری دیگر در مردم پدید آورد و سپس با کمک [[اکبر هاشمی رفسنجانی]] و [[محمدتقی مصباح یزدی]] منتشر شد. پس از پخش و تکثیر این اشعار، شهربانی و [[ساواک]] قم بهسرعت واکنش نشان دادند و بهجتی را دستگیر و مورد اذیت و آزار و بازجویی قرار دادند. از آن پس هرگاه شعری در حمایت از امامخمینی و [[قیام پانزده خرداد ۱۳۴۲|انقلاب پانزده خرداد]] منتشر میشد، بهجتی جزو متهمان ردیف اول بود. | ||
بهجتی در اسفند ۱۳۴۲ همراه با جمعی از مدرسان حوزه علمیه قم در تلگرافی به حسنعلی منصور به «کشتارهای وحشیانه، شکنجههای قرون وسطایی، سلب آزادی قلم و بیان و پر کردن زندانها از افراد آزاده ملت» در دولت سابق (دولت اسدالله علم) اعتراض کردند و خواستار آزادی آیات | بهجتی در اسفند ۱۳۴۲ همراه با جمعی از مدرسان حوزه علمیه قم در تلگرافی به [[حسنعلی منصور]] به «کشتارهای وحشیانه، شکنجههای قرون وسطایی، سلب آزادی قلم و بیان و پر کردن زندانها از افراد آزاده ملت» در دولت سابق (دولت [[اسدالله علم]]) اعتراض کردند و خواستار آزادی آیات [[امامخمینی]]، [[سیدحسن قمی]] و [[سیدمحمود طالقانی]] شدند و در پایان تأکید کردند: «اگر بناست دولت شما به خواستههای ملی توجهی شود، باید همه زندانیان آزاد و تصویبنامههای ضددینی که به حکم قانون اساسی رسمیت ندارد، ملغی و اصول ضدانسانی و آزادیکش متروک و به وضع رقتبار اقتصاد مملکت رسیدگی شود».<ref>آیتاللهالعظمی حسین نوری همدانی، ص۲۷؛ مدرسه فیضیه به روایت اسناد ساواک، ص۸۶-۸۸؛ روحانی، ج۱، ص۶۴۲؛ سیر مبارزات یاران امام در آینه اسناد ساواک، ج۲، ص۲۳۳-۲۳۶.</ref> پس از انتخاب [[امیرعباس هویدا]] به سمت نخستوزیری در اسفند ۱۳۴۳ش نیز همراه با جمعی از علما و محصلان یزدی حوزه علمیه قم، در نامهای خطاب به او، تصویب مصوبههای خلاف شرع و قانون اساسی در دولتهای سابق (دولت امیراسدالله علم و دولت حسنعلی منصور) را محکوم کردند و سپس با اشاره به [[تبعید امامخمینی به ترکیه|تبعید امامخمینی به خارج از کشور]]، آن اقدام را برخلاف قانون اساسی و اصل مصونیت مراجع عظام دانستند و خواستار بازگرداندن ایشان به کشور، الغای قوانین مغایر شریعت و قانون اساسی و آزادی سایر زندانیان شدند.<ref>اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۱۵۶ـ۱۵۷.</ref> پس از انتقال ایشان از ترکیه به نجف اشرف نیز همراه با جمعی از علما و طلاب [[حوزه علمیه قم]] در نامهای، به غیرقانونی بودن تبعید امامخمینی به خارج از کشور اشاره و بر ضرورت بازگشت ایشان به کشور تأکید کردند.<ref>دوانی، ج۵، ص۱۶۸-۱۷۱؛ اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۱۶۸ و ۱۷۲ـ۱۷۴.</ref> وی همراه با جمعی از طلاب یزدی حوزه علمیه قم، نامهای به امامخمینی ارسال کردند و از ایشان با عبارت «زعیم شیعه و حامی شریعه و قدوه الاعلام و ملاذ الانام آیتاللهالعظمی الحاجآقا روحالله الموسوی الخمینی» نام بردند و ضمن تأکید بر غیرقانونی بودن تبعید ایشان به خارج از کشور، خوشحالی خود را از حضور آن مرجع مبارز و مبرز در جوار [[حرم علوی(ع)]] ابراز نمودند.<ref>اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۱۸۳ـ۱۸۴.</ref> | ||
محمدحسین بهجتی در ۲۶ فروردین ۱۳۴۹ اجازه تصدر در امور حسبیه و شرعیه (اعاشه خودشان به نحو اقتصاد و ایصال مازاد و دستگردان نمودن و امهال به قدر صلاح و اخذ و صرف ایصال) دریافت کرد.<ref>صحیفه امام، ج۲، ص۲۶۶.</ref> امامخمینی ذیل معرف او هم عبارت «معروف هستند» را قید کرده بودند.<ref>صحیفه امام، ج۱، ص۵۰۰.</ref> وی در سال ۱۳۵۰ ش و به علت فشار شدید مأموران حکومت پهلوی در قم، به تهران هجرت کرد و امامت جماعت مسجد الرسول را بر عهده گرفت و در آنجا به توزیع نوارهای سخنرانی و اعلامیههای امامخمینی پرداخت. همچنین با مجله مکتب اسلام همکاری میکرد و همراه با شاعرانی چون حمید سبزواری، ناصری، شمسایی و... به فعالیتهای ادبی میپرداخت. در کنار فعالیتهای تبلیغی، همراه با سیدمحمد حسینی بهشتی و محمدجواد باهنر در گزینش و معرفی کتابهای مناسب فعالیت میکرد. | محمدحسین بهجتی در ۲۶ فروردین ۱۳۴۹ اجازه تصدر در امور حسبیه و شرعیه (اعاشه خودشان به نحو اقتصاد و ایصال مازاد و دستگردان نمودن و امهال به قدر صلاح و اخذ و صرف ایصال) دریافت کرد.<ref>صحیفه امام، ج۲، ص۲۶۶.</ref> امامخمینی ذیل معرف او هم عبارت «معروف هستند» را قید کرده بودند.<ref>صحیفه امام، ج۱، ص۵۰۰.</ref> وی در سال ۱۳۵۰ ش و به علت فشار شدید مأموران حکومت پهلوی در قم، به تهران هجرت کرد و امامت جماعت [[مسجد الرسول]] را بر عهده گرفت و در آنجا به توزیع نوارهای سخنرانی و اعلامیههای امامخمینی پرداخت. همچنین با مجله مکتب اسلام همکاری میکرد و همراه با شاعرانی چون حمید سبزواری، ناصری، شمسایی و... به فعالیتهای ادبی میپرداخت. در کنار فعالیتهای تبلیغی، همراه با [[سیدمحمد بهشتی|سیدمحمد حسینی بهشتی]] و [[محمدجواد باهنر]] در گزینش و معرفی کتابهای مناسب فعالیت میکرد. | ||
او پس از پیروزی انقلاب اسلامی به فعالیتهای تبلیغی ادامه داد و وقتی در سال ۱۳۶۰ش شیخ محمد صدوقی یزدی امام جمعه یزد ترور شد و سیدروحالله خاتمی اردکانی امام جمعه وقت اردکان، امامت جمعه یزد را بر عهده گرفت، با حکم امامخمینی به امامت جمعه اردکان منصوب شد. همزمان ریاست حوزه علمیه و همچنین ریاست انجمن شعر آن شهر را بر عهده داشت. از آثار او میتوان به مجموعه اشعار بهار آزادی، سرود سحر، بارش نور و بادههای ازلی اشاره کرد.<ref>مدرسی، ص۱۴۷-۱۴۸.</ref> | او پس از [[انقلاب اسلامی ایران|پیروزی انقلاب اسلامی]] به فعالیتهای تبلیغی ادامه داد و وقتی در سال ۱۳۶۰ش [[محمد صدوقی|شیخ محمد صدوقی یزدی]] امام جمعه یزد ترور شد و [[سیدروحالله خاتمی|سیدروحالله خاتمی اردکانی]] امام جمعه وقت اردکان، امامت جمعه یزد را بر عهده گرفت، با حکم امامخمینی به امامت جمعه اردکان منصوب شد. همزمان ریاست حوزه علمیه و همچنین ریاست انجمن شعر آن شهر را بر عهده داشت. از آثار او میتوان به مجموعه اشعار بهار آزادی، سرود سحر، بارش نور و بادههای ازلی اشاره کرد.<ref>مدرسی، ص۱۴۷-۱۴۸.</ref> | ||
محمدحسین بهجتی اردکانی در ۲۹ مرداد ۱۳۸۶ در اردکان درگذشت و در همان شهر به خاک سپرده شد. شعر مشهور «هرچه که بیند دیده / خدایش آفریده» که در کتب ابتدایی آمده است، از اشعار اوست. | محمدحسین بهجتی اردکانی در ۲۹ مرداد ۱۳۸۶ در اردکان درگذشت و در همان شهر به خاک سپرده شد. شعر مشهور «هرچه که بیند دیده / خدایش آفریده» که در کتب ابتدایی آمده است، از اشعار اوست. |