سیدجعفر شبیری زنجانی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی امام خمینی
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
شبیری زنجانی، سید جعفر؛ از شاگردان درس خارج فقه و اصول امام خمینی. سید جعفر شبیری زنجانی در ۱۳۱۵ ش در قم به دنیا آمد. پدرش سید احمد حسینی زنجانی از مدرسان برجسته حوزه علمیه قم و امام جماعت حرم حضرت معصومه (س) بود. حسینی زنجانی همچنین از هم‌مباحثه‌های امام خمینی بود و مناسبات دوستانه با امام خمینی داشت و با آغاز نهضت اسلامی به رهبری امام خمینی، در کنار ایشان حضور یافت و به مبارزه با حکومت پهلوی پرداخت (مقالات و نکته‌ها، ۱۵۷-۱۶۴؛ قاسم‌پور، ۱۳۲-۱۳۳). سید جعفر شبیری در چنین خانواده‌ای به دنیا آمد و خواندن و نوشتن را در قم فراگرفت. سپس وارد حوزه علمیه قم شد و مقدمات و دروس سطح را در آنجا و نزد استادان آن حوزه ازجمله پدرش خواند. در منابع منشور، درباره استادان او اطلاعاتی در دست نیست و تنها نام احمد آذری قمی به‌عنوان یکی از استادان او آمده که آذری قمی در بازجویی‌هایش به آن اشاره کرده است (بهبودی، ۲۲۹). وی سپس به مشهد رفت و در حوزه علمیه آنجا به تحصیل پرداخت. در آن زمان با سید علی حسینی خامنه‌ای هم‌مباحثه بود. او به تحصیل درس خارج فقه و اصول پرداخت و ازجمله در درس امام خمینی در مسجد سلماسی قم شرکت کرد. با استناد به سال‌های تدریس امام خمینی در مسجد سلماسی (از اوایل دهه ۱۳۳۰ تا سال ۱۳۴۰ ش)، می‌توان گفت که سید جعفر شبیری در آن سال‌ها در درس‌های خارج فقه و اصول امام خمینی شرکت می‌کرده است. مدتی هم در درس خارج فقه و اصول شیخ مرتضی حائری یزدی شرکت کرد. علاوه بر آن، در تابستان‌ها به مشهد می‌رفت و در حوزه علمیه آنجا مقیم می‌شد و احتمالاً از درس‌های استادان آن حوزه بهره می‌برده است. سید علی خامنه‌ای، یکی از دوستان او در آن دوران بود («مشهد در قبضه دو نفر بود: آیت‌الله میلانی و سید علی آقای خامنه‌ای جوان»، ۱۱-۱۶). سید جعفر شبیری در کنار تحصیل دروس حوزوی، در دانشگاه الهیات (دانشکده معقول و منقول) تهران به تحصیلات خود ادامه داد (جلال آل احمد به روایت اسناد ساواک، ۲۶). وی مدتی هم در دارالتبلیغ اسلامی، همراه با چند تن از طلاب دیگر، تکثیر اوراق درسی برخی از استادان آنجا را بر عهده داشت (دوانی، ج ۲، ۶۱).
'''سیدجعفر شبیری زنجانی'''، از شاگردان درس خارج فقه و اصول امام خمینی.  
شبیری زنجانی در دوران تحصیل حوزوی در قم، به همکاری با جمعیت فدائیان اسلام به رهبری سید مجتبی نواب صفوی می‌پرداخت. ازجمله در تجمعات و نشست‌های آن جمعیت حضور می‌یافت و در یکی از این تجمعات بود که براثر حمله مأموران حکومت پهلوی و انفجار نارنجک، از ناحیه چشم (جلال آل احمد به روایت اسناد ساواک، ۲۰۶) و پیشانی زخمی شد (خاطرات حجت‌الاسلام جعفر شجونی، ۴۲). در یکی از گزارش‌های ساواک درباره جمعیت فدائیان اسلام، از سید جعفر شبیری به‌عنوان یکی از اعضای افراطی آن جمعیت نام برده شده است (جلال آل احمد به روایت...، ۲۰۶). وی پس از شهادت اعضای جمعیت فدائیان اسلام ازجمله سید مجتبی نواب صفوی (۱۳۳۴ ش)، به مشهد رفت و همراه با جمعی از طلاب علوم حوزوی ازجمله سید علی خامنه‌ای، درصدد تداوم راه و روش آنان مبنی بر جلوگیری از باز بودن سینماها در ماه محرم برآمد. در آن زمینه نامه‌هایی را تهیه و به برخی افراد ذی‌نفوذ ازجمله استاندار وقت خراسان ارسال کردند و به او نسبت به عواقب عدم رعایت حرمت ماه محرم هشدار دادند («مشهد در قبضه دو نفر بود: آیت‌الله میلانی و سید علی آقای خامنه‌ای جوان»، ۱۱-۱۶). وی سپس به تهران رفت و به اقامه نماز جماعت در خیابان قزوین تهران پرداخت (جلال آل احمد به روایت...، ۲۰۶).
 
او با آغاز نهضت اسلامی به رهبری امام خمینی، به فعالیت علیه حکومت پهلوی پرداخت و همراه با طلاب علوم حوزوی، اعلامیه‌ها و بیانیه‌هایی را علیه حکومت پهلوی یا در پشتیبانی از امام خمینی امضا می‌کرد. ازجمله در مهر ۱۳۴۲ و در آستانه آغاز به کار حوزه‌های علمیه، همراه با جمعی از علما و روحانیان و مدرسان حوزه علمیه قم، با ارسال نامه‌ای سرگشاده به هیئت دولت و اشاره به آغاز سال تحصیلی جدید و در حصر بودن امام خمینی در تهران، ضمن تأکید بر غیرقانونی بودن این حصر، خواستار آزادی ایشان و آیات شیخ بهاءالدین محلاتی و سید حسن طباطبایی قمی شدند و در پایان از حوزه علمیه نجف اشرف، علمای مهاجر به تهران در اعتراض به دستگیری امام خمینی و سایر روحانیان مبارز که «در این نهضت مقدس از هر گونه فداکاری و ازخودگذشتگی مضایقه نداشته‌اند» تشکر کردند (سیر مبارزات یاران امام به روایت اسناد ساواک، ج ۲، ۸۱-۸۳). در اسفند ۱۳۴۳ هم همراه با جمعی از فضلای زنجانی حوزه علمیه قم در نامه‌ای به امیرعباس هویدا که تازه به سمت نخست‌وزیری منصوب شده بود، با محکوم کردن تبعید امام خمینی به خارج از کشور، خواستار آزادی و بازگرداندن ایشان به کشور شدند. آنان همچنین در آن نامه خواستار آزادی دیگر زندانیان سیاسی و لغو مصوبه‌های غیرقانونی و غیرشرعی شده بودند (اسناد انقلاب اسلامی، ج ۳، ۱۴۰). پس از انتقال امام خمینی به نجف اشرف هم نامه‌ای را همراه با دیگر روحانیان مبارز به ایشان ارسال کردند و با تأکید مجدد بر غیرقانونی بودن تبعید ایشان به خارج از کشور، خرسندی خود را از حضور امام خمینی در نجف اشرف ابراز کردند و خواستار رفع محدودیت‌ها برای بازگشت ایشان به کشور شدند (همان، ج ۳، ۱۷۳-۱۷۸؛ خسروشاهی، ج ۳، ۹۴-۱۰۰؛ سیر مبارزات امام در آیینه اسناد ساواک، ج ۵، ۳۷۲-۳۶۹).
== خاندان ==
سید جعفر شبیری در اواسط دهه ۱۳۴۰ ش به تهران رفت و به اقامه نماز جماعت در مسجد اردبیلی‌ها در خیابان قزوین آن شهر پرداخت. او آن مسجد را به صورت پایگاهی برای فعالیت‌های سیاسی در آورده بود و با برخی از دانشجویان رشته‌های اقتصاد و علوم سیاسی، جلساتی را در آن مسجد برگزار می‌کرد. همچنین او در سال ۱۳۴۷ ش، درصدد تهیه نسخه‌هایی از مقاله جلال آل احمد درباره وضعیت اقتصادی حکومت پهلوی (چاپ‌شده در یکی از روزنامه‌های تهران) و ارسال به قم بود. به سبب این فعالیت‌ها، ساواک خواستار مراقبت از رفتار او شد. در آن گزارش از شبیری زنجانی به‌عنوان یک از روحانیان افراطی نام برده شده است. همچنین در آن گزارش سید محمدمهدی عبدخدایی، از اعضای جمعیت فدائیان اسلام که در ترور حسین فاطمی نقش داشت، یکی از دوستان او معرفی شده است. علاوه بر آن با یکی از دوستانش در آلمان مکاتباتی داشت که حساسیت ساواک را برانگیخته بود (جلال آل احمد به روایت اسناد ساواک، ۲۰۶-۲۰۷).
سید جعفر شبیری زنجانی در ۱۳۱۵ش در قم به دنیا آمد. پدرش سید احمد حسینی زنجانی از مدرسان برجسته حوزه علمیه قم و امام جماعت حرم حضرت معصومه(س) بود. حسینی زنجانی همچنین از هم‌مباحثه‌های امام خمینی بود و مناسبات دوستانه با امام خمینی داشت و با آغاز نهضت اسلامی به رهبری امام خمینی، در کنار ایشان حضور یافت و به مبارزه با حکومت پهلوی پرداخت<ref>(مقالات و نکته‌ها، ص۱۵۷-۱۶۴؛ قاسم‌پور، ص۱۳۲-۱۳۳).</ref>
شبیری زنجانی در سال ۱۳۵۶-۱۳۵۷ ش، همراه با روحانیان مبارز تهران اعلامیه‌هایی را علیه حکومت پهلوی یا در دفاع از امام خمینی امضا می‌کرد و با نگاهی به اعلامیه‌ها، بیانیه‌ها، نامه‌ها و تلگراف‌های تهیه‌شده توسط روحانیان مبارز تهران می‌توان امضا و نام او را هم دید (اسناد انقلاب اسلامی، ج ۳،۲۸۱-۲۸۳، ۳۰۸-۳۰۹، ۳۶۸-۳۷۱، ۳۹۰-۳۹۱، ۳۹۶-۳۹۷، ۴۱۲-۴۱۱، ۴۱۶-۴۱۷،۴۱۸-۴۲۰، ۴۲۱-۴۲۲، ۴۳۰- ۴۲۸، ۴۵۳-۴۵۶، ۴۶۷-۴۷۰،۴۸۳-۴۸۷ و ۵۱۳-۵۱۷). او پس از پیروزی انقلاب اسلامی به فعالیت در دستگاه قضایی پرداخت و سال‌ها مشاور عالی رئیس قوه قضائیه بود («به مناسبت سالگرد درگذشت آیت‌الله آقا مجتبی تهرانی: سید جعفر شبیری زنجانی: تقریرات امام خمینی زیر نظر ایشان چاپ می‌شد»، ۱۳). همچنین امامت مسجد کانون توحید را در تهران بر عهده داشت (شریف رازی، ج ۹، ۱۹۶).
 
منابع: اسناد انقلاب اسلامی (۱۳۷۴)، ج ۳، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ جلال آل احمد به روایت اسناد ساواک (۱۳۷۹)، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات؛ «به مناسبت سالگرد درگذشت آیت‌الله آقا مجتبی تهرانی: سید جعفر شبیری زنجانی: تقریرات امام خمینی زیر نظر ایشان چاپ می‌شد»(۱۳۹۸)، هفته‌نامه حریم امام، سال هفتم، شماره ۴۰۲، ۱۲ دی؛ خاطرات حجت‌الاسلام جعفر شجونی (۱۳۸۵)، تدوین: اسماعیلی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ خسروشاهی، سید هادی (۱۳۹۰)، اسناد نهضت اسلامی، ج ۳، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ دوانی، علی (۱۳۸۲)، نقد عمر: زندگانی و خاطرات، ج ۲، تهران، رهنمون؛ «مشهد در قبضه دو نفر بود: آیت‌الله میلانی و سید علی آقای خامنه‌ای جوان»(۱۳۸۹)، نشریه پاسدار اسلام، شماره ۳۴۹، دی؛ سیر مبارزات یاران امام خمینی در آینه اسناد به روایت اسناد ساواک (۱۳۹۳)، ج ۲، تدوین: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی؛ شریف رازی، محمد (۱۳۷۰)، گنجینه دانشمندان، ج ۹، قم، پیروز؛ قاسم‌پور، داود (۱۳۸۸)، «حسینی زنجانی، سید احمد»، فرهنگنامه رجال روحانی عصر امام خمینی، ج ۱، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ مقالات و نکته‌ها (بی‌تا)، به قلم جمعی از نویسندگان، قم، انتشارات پیام اسلام.
== تحصیل ==
سید جعفر شبیری در چنین خانواده‌ای به دنیا آمد و خواندن و نوشتن را در قم فراگرفت. سپس وارد حوزه علمیه قم شد و مقدمات و دروس سطح را در آنجا و نزد استادان آن حوزه ازجمله پدرش خواند. در منابع منشور، درباره استادان او اطلاعاتی در دست نیست و تنها نام احمد آذری قمی به‌عنوان یکی از استادان او آمده که آذری قمی در بازجویی‌هایش به آن اشاره کرده است<ref>(بهبودی، ص۲۲۹).</ref> وی سپس به مشهد رفت و در حوزه علمیه آنجا به تحصیل پرداخت. در آن زمان با سید علی حسینی خامنه‌ای هم‌مباحثه بود. او به تحصیل درس خارج فقه و اصول پرداخت و ازجمله در درس امام خمینی در مسجد سلماسی قم شرکت کرد. با استناد به سال‌های تدریس امام خمینی در مسجد سلماسی (از اوایل دهه ۱۳۳۰ تا سال ۱۳۴۰ش)، می‌توان گفت که سید جعفر شبیری در آن سال‌ها در درس‌های خارج فقه و اصول امام خمینی شرکت می‌کرده است. مدتی هم در درس خارج فقه و اصول شیخ مرتضی حائری یزدی شرکت کرد. علاوه بر آن، در تابستان‌ها به مشهد می‌رفت و در حوزه علمیه آنجا مقیم می‌شد و احتمالاً از درس‌های استادان آن حوزه بهره می‌برده است. سید علی خامنه‌ای، یکی از دوستان او در آن دوران بود<ref>(«مشهد در قبضه دو نفر بود: آیت‌الله میلانی و سید علی آقای خامنه‌ای جوان»، ص۱۱-۱۶).</ref> سید جعفر شبیری در کنار تحصیل دروس حوزوی، در دانشگاه الهیات (دانشکده معقول و منقول) تهران به تحصیلات خود ادامه داد<ref>(جلال آل احمد به روایت اسناد ساواک، ص۲۶).</ref> وی مدتی هم در دارالتبلیغ اسلامی، همراه با چند تن از طلاب دیگر، تکثیر اوراق درسی برخی از استادان آنجا را بر عهده داشت<ref>(دوانی، ج ۲، ص۶۱).</ref>
 
== فعالیت مبارزاتی ==
شبیری زنجانی در دوران تحصیل حوزوی در قم، به همکاری با جمعیت فدائیان اسلام به رهبری سید مجتبی نواب صفوی می‌پرداخت. ازجمله در تجمعات و نشست‌های آن جمعیت حضور می‌یافت و در یکی از این تجمعات بود که براثر حمله مأموران حکومت پهلوی و انفجار نارنجک، از ناحیه چشم<ref>(جلال آل احمد به روایت اسناد ساواک، ص۲۰۶)</ref> و پیشانی زخمی شد<ref>(خاطرات حجت‌الاسلام جعفر شجونی، ص۴۲).</ref> در یکی از گزارش‌های ساواک درباره جمعیت فدائیان اسلام، از سید جعفر شبیری به‌عنوان یکی از اعضای افراطی آن جمعیت نام برده شده است<ref>(جلال آل احمد به روایت...، ص۲۰۶).</ref> وی پس از شهادت اعضای جمعیت فدائیان اسلام ازجمله سید مجتبی نواب صفوی (۱۳۳۴ش)، به مشهد رفت و همراه با جمعی از طلاب علوم حوزوی ازجمله سید علی خامنه‌ای، درصدد تداوم راه و روش آنان مبنی بر جلوگیری از باز بودن سینماها در ماه محرم برآمد. در آن زمینه نامه‌هایی را تهیه و به برخی افراد ذی‌نفوذ ازجمله استاندار وقت خراسان ارسال کردند و به او نسبت به عواقب عدم رعایت حرمت ماه محرم هشدار دادند<ref>(«مشهد در قبضه دو نفر بود: آیت‌الله میلانی و سید علی آقای خامنه‌ای جوان»، ص۱۱-۱۶).</ref> وی سپس به تهران رفت و به اقامه نماز جماعت در خیابان قزوین تهران پرداخت<ref>(جلال آل احمد به روایت...، ص۲۰۶).</ref>
 
او با آغاز نهضت اسلامی به رهبری امام خمینی، به فعالیت علیه حکومت پهلوی پرداخت و همراه با طلاب علوم حوزوی، اعلامیه‌ها و بیانیه‌هایی را علیه حکومت پهلوی یا در پشتیبانی از امام خمینی امضا می‌کرد. ازجمله در مهر ۱۳۴۲ و در آستانه آغاز به کار حوزه‌های علمیه، همراه با جمعی از علما و روحانیان و مدرسان حوزه علمیه قم، با ارسال نامه‌ای سرگشاده به هیئت دولت و اشاره به آغاز سال تحصیلی جدید و در حصر بودن امام خمینی در تهران، ضمن تأکید بر غیرقانونی بودن این حصر، خواستار آزادی ایشان و آیات شیخ بهاءالدین محلاتی و سید حسن طباطبایی قمی شدند و در پایان از حوزه علمیه نجف اشرف، علمای مهاجر به تهران در اعتراض به دستگیری امام خمینی و سایر روحانیان مبارز که «در این نهضت مقدس از هر گونه فداکاری و ازخودگذشتگی مضایقه نداشته‌اند» تشکر کردند <ref>(سیر مبارزات یاران امام به روایت اسناد ساواک، ج۲، ص۸۱-۸۳).</ref> در اسفند ۱۳۴۳ هم همراه با جمعی از فضلای زنجانی حوزه علمیه قم در نامه‌ای به امیرعباس هویدا که تازه به سمت نخست‌وزیری منصوب شده بود، با محکوم کردن تبعید امام خمینی به خارج از کشور، خواستار آزادی و بازگرداندن ایشان به کشور شدند. آنان همچنین در آن نامه خواستار آزادی دیگر زندانیان سیاسی و لغو مصوبه‌های غیرقانونی و غیرشرعی شده بودند <ref>(اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۱۴۰).</ref> پس از انتقال امام خمینی به نجف اشرف هم نامه‌ای را همراه با دیگر روحانیان مبارز به ایشان ارسال کردند و با تأکید مجدد بر غیرقانونی بودن تبعید ایشان به خارج از کشور، خرسندی خود را از حضور امام خمینی در نجف اشرف ابراز کردند و خواستار رفع محدودیت‌ها برای بازگشت ایشان به کشور شدند<ref>(اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۱۷۳-۱۷۸؛ خسروشاهی، ج ۳، ص۹۴-۱۰۰؛ سیر مبارزات امام در آیینه اسناد ساواک، ج ۵، ص۳۷۲-۳۶۹).</ref>
 
سید جعفر شبیری در اواسط دهه ۱۳۴۰ ش به تهران رفت و به اقامه نماز جماعت در مسجد اردبیلی‌ها در خیابان قزوین آن شهر پرداخت. او آن مسجد را به صورت پایگاهی برای فعالیت‌های سیاسی در آورده بود و با برخی از دانشجویان رشته‌های اقتصاد و علوم سیاسی، جلساتی را در آن مسجد برگزار می‌کرد. همچنین او در سال ۱۳۴۷ش، درصدد تهیه نسخه‌هایی از مقاله جلال آل احمد درباره وضعیت اقتصادی حکومت پهلوی (چاپ‌شده در یکی از روزنامه‌های تهران) و ارسال به قم بود. به سبب این فعالیت‌ها، ساواک خواستار مراقبت از رفتار او شد. در آن گزارش از شبیری زنجانی به‌عنوان یک از روحانیان افراطی نام برده شده است. همچنین در آن گزارش سید محمدمهدی عبدخدایی، از اعضای جمعیت فدائیان اسلام که در ترور حسین فاطمی نقش داشت، یکی از دوستان او معرفی شده است. علاوه بر آن با یکی از دوستانش در آلمان مکاتباتی داشت که حساسیت ساواک را برانگیخته بود <ref>(جلال آل احمد به روایت اسناد ساواک، ص۲۰۶-۲۰۷).</ref>
 
شبیری زنجانی در سال ۱۳۵۶-۱۳۵۷ ش، همراه با روحانیان مبارز تهران اعلامیه‌هایی را علیه حکومت پهلوی یا در دفاع از امام خمینی امضا می‌کرد و با نگاهی به اعلامیه‌ها، بیانیه‌ها، نامه‌ها و تلگراف‌های تهیه‌شده توسط روحانیان مبارز تهران می‌توان امضا و نام او را هم دید<ref>(اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۲۸۱-۲۸۳، ۳۰۸-۳۰۹، ۳۶۸-۳۷۱، ۳۹۰-۳۹۱، ۳۹۶-۳۹۷، ۴۱۲-۴۱۱، ۴۱۶-۴۱۷،۴۱۸-۴۲۰، ۴۲۱-۴۲۲، ۴۳۰- ۴۲۸، ۴۵۳-۴۵۶، ۴۶۷-۴۷۰،۴۸۳-۴۸۷ و ۵۱۳-۵۱۷).</ref> او پس از پیروزی انقلاب اسلامی به فعالیت در دستگاه قضایی پرداخت و سال‌ها مشاور عالی رئیس قوه قضائیه بود<ref>(«به مناسبت سالگرد درگذشت آیت‌الله آقا مجتبی تهرانی: سید جعفر شبیری زنجانی: تقریرات امام خمینی زیر نظر ایشان چاپ می‌شد»، ص۱۳).</ref> همچنین امامت مسجد کانون توحید را در تهران بر عهده داشت <ref>(شریف‌رازی، ج۹، ص۱۹۶).</ref>
 
== پانویس ==
{{پانویس}}
 
== منابع ==
{{منابع}}
 
* اسناد انقلاب اسلامی (۱۳۷۴)، ج۳، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
* جلال آل احمد به روایت اسناد ساواک (۱۳۷۹)، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات.
* «به مناسبت سالگرد درگذشت آیت‌الله آقا مجتبی تهرانی: سید جعفر شبیری زنجانی.
* تقریرات امام خمینی زیر نظر ایشان چاپ می‌شد» (۱۳۹۸)، هفته‌نامه حریم امام، سال هفتم، شماره ۴۰۲، ۱۲ دی.
* خاطرات حجت‌الاسلام جعفر شجونی (۱۳۸۵)، تدوین: اسماعیلی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
* خسروشاهی، سید هادی (۱۳۹۰)، اسناد نهضت اسلامی، ج۳، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
* دوانی، علی (۱۳۸۲)، نقد عمر: زندگانی و خاطرات، ج۲، تهران، رهنمون؛ «مشهد در قبضه دو نفر بود: آیت‌الله میلانی و سید علی آقای خامنه‌ای جوان»(۱۳۸۹)، نشریه پاسدار اسلام، شماره ۳۴۹، دی.
* سیر مبارزات یاران امام خمینی در آینه اسناد به روایت اسناد ساواک (۱۳۹۳)، ج۲، تدوین: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی.
* شریف‌رازی، محمد (۱۳۷۰)، گنجینه دانشمندان، ج۹، قم، پیروز.
* قاسم‌ پور، داود (۱۳۸۸)، «حسینی زنجانی، سید احمد»، فرهنگنامه رجال روحانی عصر امام خمینی، ج۱، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
* مقالات و نکته‌ها (بی‌تا)، به قلم جمعی از نویسندگان، قم، انتشارات پیام اسلام.
{{پایان}}


[[رده:پروژه شاگردان]]
[[رده:پروژه شاگردان]]

نسخهٔ ‏۲۵ خرداد ۱۴۰۳، ساعت ۱۲:۵۰

سیدجعفر شبیری زنجانی، از شاگردان درس خارج فقه و اصول امام خمینی.

خاندان

سید جعفر شبیری زنجانی در ۱۳۱۵ش در قم به دنیا آمد. پدرش سید احمد حسینی زنجانی از مدرسان برجسته حوزه علمیه قم و امام جماعت حرم حضرت معصومه(س) بود. حسینی زنجانی همچنین از هم‌مباحثه‌های امام خمینی بود و مناسبات دوستانه با امام خمینی داشت و با آغاز نهضت اسلامی به رهبری امام خمینی، در کنار ایشان حضور یافت و به مبارزه با حکومت پهلوی پرداخت[۱]

تحصیل

سید جعفر شبیری در چنین خانواده‌ای به دنیا آمد و خواندن و نوشتن را در قم فراگرفت. سپس وارد حوزه علمیه قم شد و مقدمات و دروس سطح را در آنجا و نزد استادان آن حوزه ازجمله پدرش خواند. در منابع منشور، درباره استادان او اطلاعاتی در دست نیست و تنها نام احمد آذری قمی به‌عنوان یکی از استادان او آمده که آذری قمی در بازجویی‌هایش به آن اشاره کرده است[۲] وی سپس به مشهد رفت و در حوزه علمیه آنجا به تحصیل پرداخت. در آن زمان با سید علی حسینی خامنه‌ای هم‌مباحثه بود. او به تحصیل درس خارج فقه و اصول پرداخت و ازجمله در درس امام خمینی در مسجد سلماسی قم شرکت کرد. با استناد به سال‌های تدریس امام خمینی در مسجد سلماسی (از اوایل دهه ۱۳۳۰ تا سال ۱۳۴۰ش)، می‌توان گفت که سید جعفر شبیری در آن سال‌ها در درس‌های خارج فقه و اصول امام خمینی شرکت می‌کرده است. مدتی هم در درس خارج فقه و اصول شیخ مرتضی حائری یزدی شرکت کرد. علاوه بر آن، در تابستان‌ها به مشهد می‌رفت و در حوزه علمیه آنجا مقیم می‌شد و احتمالاً از درس‌های استادان آن حوزه بهره می‌برده است. سید علی خامنه‌ای، یکی از دوستان او در آن دوران بود[۳] سید جعفر شبیری در کنار تحصیل دروس حوزوی، در دانشگاه الهیات (دانشکده معقول و منقول) تهران به تحصیلات خود ادامه داد[۴] وی مدتی هم در دارالتبلیغ اسلامی، همراه با چند تن از طلاب دیگر، تکثیر اوراق درسی برخی از استادان آنجا را بر عهده داشت[۵]

فعالیت مبارزاتی

شبیری زنجانی در دوران تحصیل حوزوی در قم، به همکاری با جمعیت فدائیان اسلام به رهبری سید مجتبی نواب صفوی می‌پرداخت. ازجمله در تجمعات و نشست‌های آن جمعیت حضور می‌یافت و در یکی از این تجمعات بود که براثر حمله مأموران حکومت پهلوی و انفجار نارنجک، از ناحیه چشم[۶] و پیشانی زخمی شد[۷] در یکی از گزارش‌های ساواک درباره جمعیت فدائیان اسلام، از سید جعفر شبیری به‌عنوان یکی از اعضای افراطی آن جمعیت نام برده شده است[۸] وی پس از شهادت اعضای جمعیت فدائیان اسلام ازجمله سید مجتبی نواب صفوی (۱۳۳۴ش)، به مشهد رفت و همراه با جمعی از طلاب علوم حوزوی ازجمله سید علی خامنه‌ای، درصدد تداوم راه و روش آنان مبنی بر جلوگیری از باز بودن سینماها در ماه محرم برآمد. در آن زمینه نامه‌هایی را تهیه و به برخی افراد ذی‌نفوذ ازجمله استاندار وقت خراسان ارسال کردند و به او نسبت به عواقب عدم رعایت حرمت ماه محرم هشدار دادند[۹] وی سپس به تهران رفت و به اقامه نماز جماعت در خیابان قزوین تهران پرداخت[۱۰]

او با آغاز نهضت اسلامی به رهبری امام خمینی، به فعالیت علیه حکومت پهلوی پرداخت و همراه با طلاب علوم حوزوی، اعلامیه‌ها و بیانیه‌هایی را علیه حکومت پهلوی یا در پشتیبانی از امام خمینی امضا می‌کرد. ازجمله در مهر ۱۳۴۲ و در آستانه آغاز به کار حوزه‌های علمیه، همراه با جمعی از علما و روحانیان و مدرسان حوزه علمیه قم، با ارسال نامه‌ای سرگشاده به هیئت دولت و اشاره به آغاز سال تحصیلی جدید و در حصر بودن امام خمینی در تهران، ضمن تأکید بر غیرقانونی بودن این حصر، خواستار آزادی ایشان و آیات شیخ بهاءالدین محلاتی و سید حسن طباطبایی قمی شدند و در پایان از حوزه علمیه نجف اشرف، علمای مهاجر به تهران در اعتراض به دستگیری امام خمینی و سایر روحانیان مبارز که «در این نهضت مقدس از هر گونه فداکاری و ازخودگذشتگی مضایقه نداشته‌اند» تشکر کردند [۱۱] در اسفند ۱۳۴۳ هم همراه با جمعی از فضلای زنجانی حوزه علمیه قم در نامه‌ای به امیرعباس هویدا که تازه به سمت نخست‌وزیری منصوب شده بود، با محکوم کردن تبعید امام خمینی به خارج از کشور، خواستار آزادی و بازگرداندن ایشان به کشور شدند. آنان همچنین در آن نامه خواستار آزادی دیگر زندانیان سیاسی و لغو مصوبه‌های غیرقانونی و غیرشرعی شده بودند [۱۲] پس از انتقال امام خمینی به نجف اشرف هم نامه‌ای را همراه با دیگر روحانیان مبارز به ایشان ارسال کردند و با تأکید مجدد بر غیرقانونی بودن تبعید ایشان به خارج از کشور، خرسندی خود را از حضور امام خمینی در نجف اشرف ابراز کردند و خواستار رفع محدودیت‌ها برای بازگشت ایشان به کشور شدند[۱۳]

سید جعفر شبیری در اواسط دهه ۱۳۴۰ ش به تهران رفت و به اقامه نماز جماعت در مسجد اردبیلی‌ها در خیابان قزوین آن شهر پرداخت. او آن مسجد را به صورت پایگاهی برای فعالیت‌های سیاسی در آورده بود و با برخی از دانشجویان رشته‌های اقتصاد و علوم سیاسی، جلساتی را در آن مسجد برگزار می‌کرد. همچنین او در سال ۱۳۴۷ش، درصدد تهیه نسخه‌هایی از مقاله جلال آل احمد درباره وضعیت اقتصادی حکومت پهلوی (چاپ‌شده در یکی از روزنامه‌های تهران) و ارسال به قم بود. به سبب این فعالیت‌ها، ساواک خواستار مراقبت از رفتار او شد. در آن گزارش از شبیری زنجانی به‌عنوان یک از روحانیان افراطی نام برده شده است. همچنین در آن گزارش سید محمدمهدی عبدخدایی، از اعضای جمعیت فدائیان اسلام که در ترور حسین فاطمی نقش داشت، یکی از دوستان او معرفی شده است. علاوه بر آن با یکی از دوستانش در آلمان مکاتباتی داشت که حساسیت ساواک را برانگیخته بود [۱۴]

شبیری زنجانی در سال ۱۳۵۶-۱۳۵۷ ش، همراه با روحانیان مبارز تهران اعلامیه‌هایی را علیه حکومت پهلوی یا در دفاع از امام خمینی امضا می‌کرد و با نگاهی به اعلامیه‌ها، بیانیه‌ها، نامه‌ها و تلگراف‌های تهیه‌شده توسط روحانیان مبارز تهران می‌توان امضا و نام او را هم دید[۱۵] او پس از پیروزی انقلاب اسلامی به فعالیت در دستگاه قضایی پرداخت و سال‌ها مشاور عالی رئیس قوه قضائیه بود[۱۶] همچنین امامت مسجد کانون توحید را در تهران بر عهده داشت [۱۷]

پانویس

  1. (مقالات و نکته‌ها، ص۱۵۷-۱۶۴؛ قاسم‌پور، ص۱۳۲-۱۳۳).
  2. (بهبودی، ص۲۲۹).
  3. («مشهد در قبضه دو نفر بود: آیت‌الله میلانی و سید علی آقای خامنه‌ای جوان»، ص۱۱-۱۶).
  4. (جلال آل احمد به روایت اسناد ساواک، ص۲۶).
  5. (دوانی، ج ۲، ص۶۱).
  6. (جلال آل احمد به روایت اسناد ساواک، ص۲۰۶)
  7. (خاطرات حجت‌الاسلام جعفر شجونی، ص۴۲).
  8. (جلال آل احمد به روایت...، ص۲۰۶).
  9. («مشهد در قبضه دو نفر بود: آیت‌الله میلانی و سید علی آقای خامنه‌ای جوان»، ص۱۱-۱۶).
  10. (جلال آل احمد به روایت...، ص۲۰۶).
  11. (سیر مبارزات یاران امام به روایت اسناد ساواک، ج۲، ص۸۱-۸۳).
  12. (اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۱۴۰).
  13. (اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۱۷۳-۱۷۸؛ خسروشاهی، ج ۳، ص۹۴-۱۰۰؛ سیر مبارزات امام در آیینه اسناد ساواک، ج ۵، ص۳۷۲-۳۶۹).
  14. (جلال آل احمد به روایت اسناد ساواک، ص۲۰۶-۲۰۷).
  15. (اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۲۸۱-۲۸۳، ۳۰۸-۳۰۹، ۳۶۸-۳۷۱، ۳۹۰-۳۹۱، ۳۹۶-۳۹۷، ۴۱۲-۴۱۱، ۴۱۶-۴۱۷،۴۱۸-۴۲۰، ۴۲۱-۴۲۲، ۴۳۰- ۴۲۸، ۴۵۳-۴۵۶، ۴۶۷-۴۷۰،۴۸۳-۴۸۷ و ۵۱۳-۵۱۷).
  16. («به مناسبت سالگرد درگذشت آیت‌الله آقا مجتبی تهرانی: سید جعفر شبیری زنجانی: تقریرات امام خمینی زیر نظر ایشان چاپ می‌شد»، ص۱۳).
  17. (شریف‌رازی، ج۹، ص۱۹۶).

منابع

  • اسناد انقلاب اسلامی (۱۳۷۴)، ج۳، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
  • جلال آل احمد به روایت اسناد ساواک (۱۳۷۹)، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات.
  • «به مناسبت سالگرد درگذشت آیت‌الله آقا مجتبی تهرانی: سید جعفر شبیری زنجانی.
  • تقریرات امام خمینی زیر نظر ایشان چاپ می‌شد» (۱۳۹۸)، هفته‌نامه حریم امام، سال هفتم، شماره ۴۰۲، ۱۲ دی.
  • خاطرات حجت‌الاسلام جعفر شجونی (۱۳۸۵)، تدوین: اسماعیلی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
  • خسروشاهی، سید هادی (۱۳۹۰)، اسناد نهضت اسلامی، ج۳، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
  • دوانی، علی (۱۳۸۲)، نقد عمر: زندگانی و خاطرات، ج۲، تهران، رهنمون؛ «مشهد در قبضه دو نفر بود: آیت‌الله میلانی و سید علی آقای خامنه‌ای جوان»(۱۳۸۹)، نشریه پاسدار اسلام، شماره ۳۴۹، دی.
  • سیر مبارزات یاران امام خمینی در آینه اسناد به روایت اسناد ساواک (۱۳۹۳)، ج۲، تدوین: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی.
  • شریف‌رازی، محمد (۱۳۷۰)، گنجینه دانشمندان، ج۹، قم، پیروز.
  • قاسم‌ پور، داود (۱۳۸۸)، «حسینی زنجانی، سید احمد»، فرهنگنامه رجال روحانی عصر امام خمینی، ج۱، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
  • مقالات و نکته‌ها (بی‌تا)، به قلم جمعی از نویسندگان، قم، انتشارات پیام اسلام.