۲۱٬۳۲۴
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۲: | خط ۲: | ||
== امامخمینی == | == امامخمینی == | ||
امامخمینی در ۱۸ یا ۲۰ جمادیالثانی ۱۳۲۰ق در شهر [[خمین]] به دنیا آمد. ایشان خود در یک جا تاریخ [[۲۰ جمادیالثانی]] را قطعی و برابر ۱ مهر ۱۲۸۱ شمردهاست، اما در جای دیگر با ذکر هر دو تاریخ، [[۱۸ جمادیالثانی]] را صحیحتر دانستهاست<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ج۱۹، ص۴۲۶؛ روحانی، نهضت امامخمینی، ج۱، ص۳۳–۳۵ و ۱۲۳۱.</ref>؛ چنانکه محاسبات موجود از نظر سال خورشیدی، به ترتیب ۲۹ و ۳۱ شهریور ۱۲۸۱ برابر ۲۱ و ۲۳ سپتامبر ۱۹۰۲ میلادی را نشان میدهد. در شناسنامه ایشان که سال ۱۳۰۴ صادر شده، تولد ۱۲۷۹ و بدون ذکر روز و ماه آمدهاست که دقیق نیست. {{ببینید|امامخمینی}} | |||
امامخمینی در ۱۸ یا ۲۰ جمادیالثانی ۱۳۲۰ق در شهر [[خمین]] به دنیا آمد. ایشان خود در یک جا تاریخ [[۲۰ جمادیالثانی]] را قطعی و برابر ۱ مهر ۱۲۸۱ شمردهاست، اما در جای دیگر با ذکر هر دو تاریخ، [[۱۸ جمادیالثانی]] را صحیحتر دانستهاست<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ج۱۹، ص۴۲۶؛ روحانی، نهضت امامخمینی، ج۱، ص۳۳–۳۵ و ۱۲۳۱.</ref>؛ چنانکه محاسبات موجود از نظر سال خورشیدی، به ترتیب ۲۹ و ۳۱ شهریور ۱۲۸۱ برابر ۲۱ و ۲۳ سپتامبر ۱۹۰۲ میلادی را نشان میدهد. در شناسنامه ایشان که سال ۱۳۰۴ صادر شده، تولد ۱۲۷۹ و بدون ذکر روز و ماه آمدهاست که دقیق نیست. | |||
خاندان امامخمینی از خانوادههای اصیل و ریشهدار و در تحولات فرهنگی و اجتماعی خمین و اطراف آن مؤثر بودهاند<ref>ریاضی یزدی، مختصری از شجرهنامه خاندان حضرت امام، ص۲۵۹–۲۶۰؛ پسندیده، خاطرات آیتالله پسندیده، ص ۹.</ref> بسیاری از بزرگان این خانواده از علمای دین بودهاند و زندگی آنان از راه [[کشاورزی]] میگذشتهاست<ref>مرادینیا، خاندان امامخمینی، ص۱۲.</ref> آنان از نظر خانوادگی رئوف و مهربان و از نظر اجتماعی خوشنام و ستمستیز و مظلومنواز بودهاند<ref>مرادینیا، خاندان امامخمینی، ۶۹، ۷۴، ۸۷ و ۱۲۹–۱۳۰.</ref> در طول دوران نهضت اسلامی، [[سازمان اطلاعات و امنیت کشور]] (ساواک)، با مراقبت و پیگیری جدی دربارهٔ افراد خانواده امامخمینی، یکیک آنان را زیر نظر داشت و گزارشهایی که دربارهٔ شناسایی افراد خانواده، کنترل رفت و آمدها و نقش و نفوذ آنان در نهضت تهیه شده، در اسناد ساواک موجود است<ref>مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ج۱۵، ص۳۴۸–۵۵۸.</ref> | خاندان امامخمینی از خانوادههای اصیل و ریشهدار و در تحولات فرهنگی و اجتماعی خمین و اطراف آن مؤثر بودهاند<ref>ریاضی یزدی، مختصری از شجرهنامه خاندان حضرت امام، ص۲۵۹–۲۶۰؛ پسندیده، خاطرات آیتالله پسندیده، ص ۹.</ref> بسیاری از بزرگان این خانواده از علمای دین بودهاند و زندگی آنان از راه [[کشاورزی]] میگذشتهاست<ref>مرادینیا، خاندان امامخمینی، ص۱۲.</ref> آنان از نظر خانوادگی رئوف و مهربان و از نظر اجتماعی خوشنام و ستمستیز و مظلومنواز بودهاند<ref>مرادینیا، خاندان امامخمینی، ۶۹، ۷۴، ۸۷ و ۱۲۹–۱۳۰.</ref> در طول دوران نهضت اسلامی، [[سازمان اطلاعات و امنیت کشور]] (ساواک)، با مراقبت و پیگیری جدی دربارهٔ افراد خانواده امامخمینی، یکیک آنان را زیر نظر داشت و گزارشهایی که دربارهٔ شناسایی افراد خانواده، کنترل رفت و آمدها و نقش و نفوذ آنان در نهضت تهیه شده، در اسناد ساواک موجود است<ref>مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ج۱۵، ص۳۴۸–۵۵۸.</ref> | ||
== پدر == | == پدر == | ||
[[سیدمصطفی خمینی]] فرزند سیداحمد در ۲۹ رجب ۱۲۷۸ق/ ۲۹ بهمن ۱۲۴۱ در محله رازی [[خمین]] زاده شد. در هشتسالگی پدرش درگذشت. مادر او سکینهخانم دختر محمدحسین بیک کمرهای و خواهر یوسفخان بود و بیش از این، از زندگی او خبری در دست نیست<ref>مرادینیا، خاندان امامخمینی، ص۸۴؛ پسندیده، خاطرات آیتالله پسندیده، ص ۴۲–۴۳؛ ثقفی، بانوی انقلاب خدیجهای دیگر، ص ۵۸۰.</ref> و بنا به نقلی سکینهخانم دختر یوسفخان بود.<ref>روحانی، نهضت امامخمینی، ج۱، ص۳۶.</ref>{{ببینید|اجداد امامخمینی}} | |||
[[سیدمصطفی خمینی]] فرزند سیداحمد در ۲۹ رجب ۱۲۷۸ق/ ۲۹ بهمن ۱۲۴۱ در محله رازی [[خمین]] زاده شد. در هشتسالگی پدرش درگذشت. مادر او سکینهخانم دختر محمدحسین بیک کمرهای و خواهر یوسفخان بود و بیش از این، از زندگی او خبری در دست نیست<ref>مرادینیا، خاندان امامخمینی، ص۸۴؛ پسندیده، خاطرات آیتالله پسندیده، ص ۴۲–۴۳؛ ثقفی، بانوی انقلاب خدیجهای دیگر، ص ۵۸۰.</ref> و بنا به نقلی سکینهخانم دختر یوسفخان بود.<ref>روحانی، نهضت امامخمینی، ج۱، ص۳۶.</ref> | |||
سیدمصطفی بخشی از علوم دینی را در مکتبخانه زادگاهش و بخشی را نزد [[میرزااحمد خوانساری]] خواند. قرائن نشان میدهند وی پس از بهپایانبردن درسهای اولیه برای ادامه تحصیل به [[اصفهان]] رفتهاست. محمدتقی نجفی معروف به [[آقانجفی اصفهانی]] و محمدباقر فشارکی اصفهانی از استادان وی بودهاند<ref>مرادینیا، خاندان امامخمینی، ص۸۵.</ref> حدود سال ۱۳۰۰ق با [[هاجرخانم|هاجرآغاخانم]] دختر میرزااحمد مجتهد ساکن خمین، نوه حاجمحمدحسین خوانساری [[ازدواج]] کرد و در سال ۱۳۰۵ق برای ادامه تحصیل به [[نجف]] رفت و به [[اجتهاد|درجه اجتهاد]] رسید<ref>روحانی، نهضت امامخمینی، ج۱، ص۳۶؛ گلی زواره، فرازهای فروزان، پژوهشی در سیره اخلاقی، ص۲۳.</ref>؛ سپس به خمین بازگشت و مرجع امور دینی مردم شد. وی سه همسر دایمی و یک همسر موقت داشت: [[هاجرخانم|حاجیه آغاخانم]] دختر میرزااحمد، گوهرملک تاجخانم و عقبیخانم دختر فتحاللهخان همسران دایمی وی بودهاند. شش فرزند وی، مولود آغاخانم، [[سیدمرتضی پسندیده]]، سیدنورالدین هندی، فاطمهخانم، آغازادهخانم و [[سیدروحالله خمینی|سیدروحالله]]، فرزندان او از هاجر بودند<ref>پسندیده، خاطرات آیتالله پسندیده، ص ۷۴–۷۵.</ref> | سیدمصطفی بخشی از علوم دینی را در مکتبخانه زادگاهش و بخشی را نزد [[میرزااحمد خوانساری]] خواند. قرائن نشان میدهند وی پس از بهپایانبردن درسهای اولیه برای ادامه تحصیل به [[اصفهان]] رفتهاست. محمدتقی نجفی معروف به [[آقانجفی اصفهانی]] و محمدباقر فشارکی اصفهانی از استادان وی بودهاند<ref>مرادینیا، خاندان امامخمینی، ص۸۵.</ref> حدود سال ۱۳۰۰ق با [[هاجرخانم|هاجرآغاخانم]] دختر میرزااحمد مجتهد ساکن خمین، نوه حاجمحمدحسین خوانساری [[ازدواج]] کرد و در سال ۱۳۰۵ق برای ادامه تحصیل به [[نجف]] رفت و به [[اجتهاد|درجه اجتهاد]] رسید<ref>روحانی، نهضت امامخمینی، ج۱، ص۳۶؛ گلی زواره، فرازهای فروزان، پژوهشی در سیره اخلاقی، ص۲۳.</ref>؛ سپس به خمین بازگشت و مرجع امور دینی مردم شد. وی سه همسر دایمی و یک همسر موقت داشت: [[هاجرخانم|حاجیه آغاخانم]] دختر میرزااحمد، گوهرملک تاجخانم و عقبیخانم دختر فتحاللهخان همسران دایمی وی بودهاند. شش فرزند وی، مولود آغاخانم، [[سیدمرتضی پسندیده]]، سیدنورالدین هندی، فاطمهخانم، آغازادهخانم و [[سیدروحالله خمینی|سیدروحالله]]، فرزندان او از هاجر بودند.<ref>پسندیده، خاطرات آیتالله پسندیده، ص ۷۴–۷۵.</ref> | ||
سیدمصطفی ملقب به فخرالمجتهدین،<ref>پسندیده، خاطرات آیتالله پسندیده، ص۷۲.</ref> در زادگاه خود به فعالیتهای تبلیغی و اجتماعی پرداخت. در کنار درس و بحث، کشاورزی و باغداری میکرد<ref>مرادینیا، خاندان امامخمینی، ص۸۶–۸۷.</ref> خانوادههای بسیاری از سفره وی نان میخوردند. او با مردم رفتاری کریمانه داشت و در برابر تعدیات والیان و خوانهای ستمکار و اشرار و یاغیان میایستاد<ref>پسندیده، خاطرات آیتالله پسندیده، ص ۷۸–۷۹.</ref> خانهاش پناهگاه متظلمان بود و افراد ستمدیده در سرای وی بست مینشستند؛ از اینرو گروهی از سوارکاران و تفنگداران وابسته به خود داشت. به مهر و امضایش در قبالجات و مرافعات استناد میشد<ref>مرادینیا، خاندان امامخمینی، ص۸۷–۸۹.</ref> و تولیت بخشی از [[وقف|اوقاف]] خمین بر عهده وی بود<ref>مرادینیا، آقاسیدمصطفی، ص۶۹.</ref> | سیدمصطفی ملقب به فخرالمجتهدین،<ref>پسندیده، خاطرات آیتالله پسندیده، ص۷۲.</ref> در زادگاه خود به فعالیتهای تبلیغی و اجتماعی پرداخت. در کنار درس و بحث، کشاورزی و باغداری میکرد<ref>مرادینیا، خاندان امامخمینی، ص۸۶–۸۷.</ref> خانوادههای بسیاری از سفره وی نان میخوردند. او با مردم رفتاری کریمانه داشت و در برابر تعدیات والیان و خوانهای ستمکار و اشرار و یاغیان میایستاد<ref>پسندیده، خاطرات آیتالله پسندیده، ص ۷۸–۷۹.</ref> خانهاش پناهگاه متظلمان بود و افراد ستمدیده در سرای وی بست مینشستند؛ از اینرو گروهی از سوارکاران و تفنگداران وابسته به خود داشت. به مهر و امضایش در قبالجات و مرافعات استناد میشد<ref>مرادینیا، خاندان امامخمینی، ص۸۷–۸۹.</ref> و تولیت بخشی از [[وقف|اوقاف]] خمین بر عهده وی بود.<ref>مرادینیا، آقاسیدمصطفی، ص۶۹.</ref> | ||
سیدمصطفی افزون بر رفتوآمد با بزرگان منطقه، با برخی از بزرگان تهران و سران [[حکومت قاجار]] نیز ارتباط داشت. این اقتدار<ref>مرادینیا، خاندان امامخمینی، ص۹۱.</ref> و شیوه زندگی بر برخی از اربابهای منطقه دشوار میآمد و در پی آن بودند او را از میان بردارند<ref>مرادینیا، خاندان امامخمینی، ص۱۰۳؛ پسندیده، خاطرات آیتالله پسندیده، ص ۷۸–۷۹.</ref> تا آنکه در راه خمین به اراک و در سال ۱۳۲۰ق. جعفرقلیخان و رضاقلیسلطان از خانهای خمین او را به [[شهادت]] رساندند<ref>قادری، خمینی روحالله زندگی امامخمینی بر اساس اسناد و خاطرات و خیال، ج۱، ص۱۲۲.</ref> | سیدمصطفی افزون بر رفتوآمد با بزرگان منطقه، با برخی از بزرگان تهران و سران [[حکومت قاجار]] نیز ارتباط داشت. این اقتدار<ref>مرادینیا، خاندان امامخمینی، ص۹۱.</ref> و شیوه زندگی بر برخی از اربابهای منطقه دشوار میآمد و در پی آن بودند او را از میان بردارند<ref>مرادینیا، خاندان امامخمینی، ص۱۰۳؛ پسندیده، خاطرات آیتالله پسندیده، ص ۷۸–۷۹.</ref> تا آنکه در راه خمین به اراک و در سال ۱۳۲۰ق. جعفرقلیخان و رضاقلیسلطان از خانهای خمین او را به [[شهادت]] رساندند.<ref>قادری، خمینی روحالله زندگی امامخمینی بر اساس اسناد و خاطرات و خیال، ج۱، ص۱۲۲.</ref> | ||
امامخمینی هنگام شهادت پدر، کودکی ششماهه بود<ref>ثقفی، بانوی انقلاب خدیجهای دیگر، ص ۵۸۴.</ref> مردم یک هفته در خمین و اطراف آن برای سیدمصطفی عزاداری کردند<ref>مرادینیا، خاندان امامخمینی، ص۱۰۶.</ref> پیکرش پس از تشییع در محل مرقد آقا (محل دفن حاجآقامحسن اراکی، از علمای معروف منطقه) در اراک به امانت گذاشته شد؛ سپس به [[نجف اشرف]] منتقل و در آنجا دفن شد<ref>پسندیده، خاطرات آیتالله پسندیده، ص ۸۲.</ref> برخی از نشریات آن روز نیز چگونگی کشتهشدن سیدمصطفی را گزارش کردند<ref>مرادینیا، خاندان امامخمینی، ص۱۰۷–۱۰۸.</ref> صاحبهخانم خواهر سیدمصطفی، به همراه همسرش هاجر و عموی وی فضلالله رجایی با فرزندان خردسال سیدمصطفی، برای پیگیری مجازات قاتل از خمین به تهران آمدند و توانستند با عینالدوله (صدر اعظم) و محمدعلیمیرزا (ولیعهد) دیدار کنند و سرانجام با پیگیری علمای تهران بهویژه فعالیتهای [[سیدمحمد کمرهای]] از علمای تهران، جعفرقلیخان در چهارم ربیعالاول ۱۳۲۳ق در میدان توپخانه [[قصاص]] شد<ref>مرادینیا، خاندان امامخمینی، ص۸۷–۸۹؛ جرفادقانی، علمای بزرگ شیعه از کلینی تا خمینی، ص۳۱۹.</ref>؛ اما رضاقلی پیش از بازداشت مرده بود<ref>پسندیده، خاطرات آیتالله پسندیده، ص ۸۵.</ref> [[امامخمینی]] در برخی نوشتهها، خود را «ابنالشهید روحالله الموسوی خمینی» نامیده<ref>ربانی خلخالی، شهدای روحانیت شیعه، ج۱، ص۱۱۱.</ref> و [[آقاسیدحسین قمی]] نیز از سیدمصطفی به «شهید گلوله اشقیا و اشرار» تعبیر کردهاست<ref>مرادینیا، آقاسیدمصطفی مجتهد کمره شهید تیر اشقیاء و اشرار، ص۷۰.</ref> | امامخمینی هنگام شهادت پدر، کودکی ششماهه بود<ref>ثقفی، بانوی انقلاب خدیجهای دیگر، ص ۵۸۴.</ref> مردم یک هفته در خمین و اطراف آن برای سیدمصطفی عزاداری کردند<ref>مرادینیا، خاندان امامخمینی، ص۱۰۶.</ref> پیکرش پس از تشییع در محل مرقد آقا (محل دفن حاجآقامحسن اراکی، از علمای معروف منطقه) در اراک به امانت گذاشته شد؛ سپس به [[نجف اشرف]] منتقل و در آنجا دفن شد<ref>پسندیده، خاطرات آیتالله پسندیده، ص ۸۲.</ref> برخی از نشریات آن روز نیز چگونگی کشتهشدن سیدمصطفی را گزارش کردند<ref>مرادینیا، خاندان امامخمینی، ص۱۰۷–۱۰۸.</ref> صاحبهخانم خواهر سیدمصطفی، به همراه همسرش هاجر و عموی وی فضلالله رجایی با فرزندان خردسال سیدمصطفی، برای پیگیری مجازات قاتل از خمین به تهران آمدند و توانستند با عینالدوله (صدر اعظم) و محمدعلیمیرزا (ولیعهد) دیدار کنند و سرانجام با پیگیری علمای تهران بهویژه فعالیتهای [[سیدمحمد کمرهای]] از علمای تهران، جعفرقلیخان در چهارم ربیعالاول ۱۳۲۳ق در میدان توپخانه [[قصاص]] شد<ref>مرادینیا، خاندان امامخمینی، ص۸۷–۸۹؛ جرفادقانی، علمای بزرگ شیعه از کلینی تا خمینی، ص۳۱۹.</ref>؛ اما رضاقلی پیش از بازداشت مرده بود<ref>پسندیده، خاطرات آیتالله پسندیده، ص ۸۵.</ref> [[امامخمینی]] در برخی نوشتهها، خود را «ابنالشهید روحالله الموسوی خمینی» نامیده<ref>ربانی خلخالی، شهدای روحانیت شیعه، ج۱، ص۱۱۱.</ref> و [[آقاسیدحسین قمی]] نیز از سیدمصطفی به «شهید گلوله اشقیا و اشرار» تعبیر کردهاست.<ref>مرادینیا، آقاسیدمصطفی مجتهد کمره شهید تیر اشقیاء و اشرار، ص۷۰.</ref> | ||
اجازههای اجتهاد و اوراق و کتابهای باقیمانده از سیدمصطفی، پیش از [[انقلاب اسلامی]] به دست [[ساواک]] از میان رفت<ref>رجائینژاد، یازدهم بهمن، ص۲۶.</ref> | اجازههای اجتهاد و اوراق و کتابهای باقیمانده از سیدمصطفی، پیش از [[انقلاب اسلامی]] به دست [[ساواک]] از میان رفت.<ref>رجائینژاد، یازدهم بهمن، ص۲۶.</ref> | ||
== مادر == | == مادر == | ||
مادر امامخمینی، [[هاجرآغاخانم]]، دختر میرزااحمد مجتهد خوانساری از عالمان پارسای خمین، میان سالهای ۱۲۸۵–۱۲۸۸ق، در خمین زاده شد. حدود ۱۳۰۰ق، با سیدمصطفی ازدواج کرد و با وی به نجف رفت. وی زنی پارسا و باتقوا و در میان خویشاوندان و آشنایان مورد احترام بود و پس از شهادت همسرش برای قصاص قاتل وی تلاش کرد. پس از آن به تربیت و مراقبت از فرزندان خود پرداخت و آنان را به کمال رساند. هاجر در سال ۱۳۳۷ق در [[خمین]] درگذشت و پیکرش در امامزاده احمد از نوادگان امامسجاد (ع) در محله خاکفرج قم به خاک سپرده شد.<ref>مرادینیا، خاندان امامخمینی، ص۱۱۶–۱۱۹.</ref> {{ببینید|هاجرآغاخانم}} | |||
مادر امامخمینی، [[هاجرآغاخانم]]، دختر میرزااحمد مجتهد خوانساری از عالمان پارسای خمین، میان سالهای ۱۲۸۵–۱۲۸۸ق، در خمین زاده شد. حدود ۱۳۰۰ق، با سیدمصطفی ازدواج کرد و با وی به نجف رفت. وی زنی پارسا و باتقوا و در میان خویشاوندان و آشنایان مورد احترام بود و پس از شهادت همسرش برای قصاص قاتل وی تلاش کرد. پس از آن به تربیت و مراقبت از فرزندان خود پرداخت و آنان را به کمال رساند. هاجر در سال ۱۳۳۷ق در [[خمین]] درگذشت و پیکرش در امامزاده احمد از نوادگان امامسجاد (ع) در محله خاکفرج قم به خاک سپرده شد<ref>مرادینیا، خاندان امامخمینی، ص۱۱۶–۱۱۹.</ref> | |||
== عمو و عمهها == | == عمو و عمهها == | ||
امامخمینی یک عمو و سه عمه داشتهاست: سیدآقا (سیدمرتضی) عموی امامخمینی، حدود سالهای ۱۲۸۷/ ۱۲۸۸ق، در جوانی در حدود ۲۲ یا ۲۳سالگی، پیش از ازدواج از دنیا رفت. وی اهل علم و درس و بحث بوده، با دو مهر، نامه امضا میکرده که مهر بزرگتر «الراجی الی الله الغنی مرتضیبناحمد الموسوی» و دیگری «اقل الطلبه» بودهاست<ref>پسندیده، خاطرات آیتالله پسندیده، ص ۴۸–۴۹.</ref> | امامخمینی یک عمو و سه عمه داشتهاست: سیدآقا (سیدمرتضی) عموی امامخمینی، حدود سالهای ۱۲۸۷/ ۱۲۸۸ق، در جوانی در حدود ۲۲ یا ۲۳سالگی، پیش از ازدواج از دنیا رفت. وی اهل علم و درس و بحث بوده، با دو مهر، نامه امضا میکرده که مهر بزرگتر «الراجی الی الله الغنی مرتضیبناحمد الموسوی» و دیگری «اقل الطلبه» بودهاست.<ref>پسندیده، خاطرات آیتالله پسندیده، ص ۴۸–۴۹.</ref> | ||
عمههای امامخمینی سه تن بودهاند: | عمههای امامخمینی سه تن بودهاند: | ||
خط ۳۷: | خط ۳۴: | ||
=== داییها === | === داییها === | ||
امامخمینی چهار دایی داشت. برخی از داییهای امامخمینی در شکلگیری شخصیت ایشان نقش داشتهاند: [[میرزامحمدمهدی احمدی]]، دایی بزرگ ایشان بود. تاریخ تولدش معلوم نیست، ولی در فاصله سالهای ۱۳۰۰ تا ۱۳۵۶ق در عرصه فعالیتهای دینی و اجتماعی خمین حضور داشتهاست. خواهرزادگان وی ازجمله امامخمینی به او احترام میگذاشتند و او به گردن امامخمینی حق استادی داشت. او به جای پدر در خمین امامت جماعت میکرد. امضای وی ذیل نامهای در [[مشروطه]] به [[محمدعلیشاه قاجار]] در ضرورت دفع و رفع مفسدان، دیده میشود. میرزامهدی در قیام حاجآقانورالله اصفهانی علیه اقدامات دینستیزانه [[رضاشاه پهلوی]] حضوری فعال داشتهاست<ref>پسندیده، خاطرات آیتالله پسندیده، ص۶۴–۶۵.</ref> او در سال ۱۳۱۵ درگذشت و در [[قم]] به خاک سپرده شد. فرزندش [[علیاصغر احمدی]] از حامیان امامخمینی و وکیل ایشان در [[امور حسبه]] و اخذ وجوه شرعی بود<ref>پسندیده، خاطرات آیتالله پسندیده، ص۶۹.</ref> {{ببینید|استادان امامخمینی}} | امامخمینی چهار دایی داشت. برخی از داییهای امامخمینی در شکلگیری شخصیت ایشان نقش داشتهاند: [[میرزامحمدمهدی احمدی]]، دایی بزرگ ایشان بود. تاریخ تولدش معلوم نیست، ولی در فاصله سالهای ۱۳۰۰ تا ۱۳۵۶ق در عرصه فعالیتهای دینی و اجتماعی خمین حضور داشتهاست. خواهرزادگان وی ازجمله امامخمینی به او احترام میگذاشتند و او به گردن امامخمینی حق استادی داشت. او به جای پدر در خمین امامت جماعت میکرد. امضای وی ذیل نامهای در [[مشروطه]] به [[محمدعلیشاه قاجار]] در ضرورت دفع و رفع مفسدان، دیده میشود. میرزامهدی در قیام حاجآقانورالله اصفهانی علیه اقدامات دینستیزانه [[رضاشاه پهلوی]] حضوری فعال داشتهاست<ref>پسندیده، خاطرات آیتالله پسندیده، ص۶۴–۶۵.</ref> او در سال ۱۳۱۵ درگذشت و در [[قم]] به خاک سپرده شد. فرزندش [[علیاصغر احمدی]] از حامیان امامخمینی و وکیل ایشان در [[امور حسبه]] و اخذ وجوه شرعی بود.<ref>پسندیده، خاطرات آیتالله پسندیده، ص۶۹.</ref> {{ببینید|استادان امامخمینی}} | ||
[[میرزاعبدالحسین احمدی]]، دایی دوم امامخمینی نیز از [[روحانیت|روحانیان]] بود و تولیت برخی امور مذهبی را عهدهدار شد. وی عالمی اجتماعی و از مخالفان مشروطه بود و یکبار برای مقابله با حاکم ستمگر خمین، در [[حرم عبدالعظیم حسنی]]، در شهر ری بست نشست<ref>پسندیده، خاطرات آیتالله پسندیده، ص۶۹–۷۱.</ref> [[سیدمرتضی پسندیده]] از ایشان با عنوان نخستین نماینده خمین در [[مجلس شورای ملی]] یاد کردهاست<ref>پسندیده، خاطرات آیتالله پسندیده، ص۷۱.</ref> از تاریخ وفات وی خبری در دست نیست، ولی مهر و امضای وی تا سال ۱۳۰۷ در دست است.<ref>پسندیده، خاطرات آیتالله پسندیده، ص۷۲.</ref> | [[میرزاعبدالحسین احمدی]]، دایی دوم امامخمینی نیز از [[روحانیت|روحانیان]] بود و تولیت برخی امور مذهبی را عهدهدار شد. وی عالمی اجتماعی و از مخالفان مشروطه بود و یکبار برای مقابله با حاکم ستمگر خمین، در [[حرم عبدالعظیم حسنی]]، در شهر ری بست نشست<ref>پسندیده، خاطرات آیتالله پسندیده، ص۶۹–۷۱.</ref> [[سیدمرتضی پسندیده]] از ایشان با عنوان نخستین نماینده خمین در [[مجلس شورای ملی]] یاد کردهاست<ref>پسندیده، خاطرات آیتالله پسندیده، ص۷۱.</ref> از تاریخ وفات وی خبری در دست نیست، ولی مهر و امضای وی تا سال ۱۳۰۷ در دست است.<ref>پسندیده، خاطرات آیتالله پسندیده، ص۷۲.</ref> | ||
خط ۵۲: | خط ۴۹: | ||
# مولود آغاخانم، دختر بزرگ خانواده، در ۱۸ جمادیالثانی ۱۳۰۵ق/ ۱۲۶۶ش در نجف زاده شد. وی با پسرعمه خود میرزارضا نجفی، فرزند ملامحمدجواد ازدواج کرد. در حدود سال ۱۳۴۲ق در سفر به [[عتبات]] بیمار شد و در طول آن سفر، امامخمینی که طلبهای جوان بود، وی را بر دوش خود به [[زیارت]] میبرد<ref>آرشیو مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی.</ref> وی در ۲۴ رجب ۱۳۴۳ق/ ۲۹ بهمن ۱۳۰۳ درگذشت و در امامزاده احمد، واقع در خاکفرج قم کنار قبر مادر و عمه خود دفن شد.<ref>حسینی، جلوههای حسینی در سیمای خمینی، ص۱۰؛ مروی، کتاب و دریا، ص۳۱۶.</ref> فرزندی از وی گزارش نشدهاست. | # مولود آغاخانم، دختر بزرگ خانواده، در ۱۸ جمادیالثانی ۱۳۰۵ق/ ۱۲۶۶ش در نجف زاده شد. وی با پسرعمه خود میرزارضا نجفی، فرزند ملامحمدجواد ازدواج کرد. در حدود سال ۱۳۴۲ق در سفر به [[عتبات]] بیمار شد و در طول آن سفر، امامخمینی که طلبهای جوان بود، وی را بر دوش خود به [[زیارت]] میبرد<ref>آرشیو مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی.</ref> وی در ۲۴ رجب ۱۳۴۳ق/ ۲۹ بهمن ۱۳۰۳ درگذشت و در امامزاده احمد، واقع در خاکفرج قم کنار قبر مادر و عمه خود دفن شد.<ref>حسینی، جلوههای حسینی در سیمای خمینی، ص۱۰؛ مروی، کتاب و دریا، ص۳۱۶.</ref> فرزندی از وی گزارش نشدهاست. | ||
# فاطمهخانم متولد شوّال ۱۳۱۲ق/ ۱۲۷۳ش، با باقر، پسر شمسالعلما از سادات امامزاده یوجان ازدواج کرد<ref>گلی زواره، فرازهای فروزان، پژوهشی در سیره اخلاقی، ص۲۴؛ مرادینیا، خاندان امامخمینی، ص۹۷.</ref> از فرزندان و تاریخ درگذشت وی اطلاعی در دست نیست. | # فاطمهخانم متولد شوّال ۱۳۱۲ق/ ۱۲۷۳ش، با باقر، پسر شمسالعلما از سادات امامزاده یوجان ازدواج کرد<ref>گلی زواره، فرازهای فروزان، پژوهشی در سیره اخلاقی، ص۲۴؛ مرادینیا، خاندان امامخمینی، ص۹۷.</ref> از فرزندان و تاریخ درگذشت وی اطلاعی در دست نیست. | ||
# [[سیدمرتضی پسندیده]]، ص سومین فرزند سیدمصطفی در ۱۷ شوّال ۱۳۱۳ق/ ۱۲۷۵ش در خمین زاده شد. او در ۲۷سالگی با دختر غلامحسینخان جلاللشکر به نام همدم هندی ازدواج کرد. دستاورد این ازدواج، دو پسر به نامهای سیدمحمدرضا و سیدمحمدتقی و سه دختر به نامهای بدرالسادات، فروغالسادات و نزهتالسادات بود<ref>پسندیده، خاطرات آیتالله پسندیده، ص ۱۲۳؛ ثقفی، بانوی انقلاب خدیجهای دیگر، ص ۵۸۷.</ref> پسندیده پیش از آن نیز با زنی از روستاهای کمره که نام آن مشخص نشدهاست، ازدواج کرده بود. از او پسری به نام ناصرالدین داشت که برای ادامه تحصیلات به آلمان رفت و در پارچهبافی و چرمسازی تخصص گرفت و مدتی مشغول به کار شد، ولی در سال ۱۳۵۰ بهطور مرموزی در [[مشهد]] کشته شد<ref>ثقفی، بانوی انقلاب خدیجهای دیگر، ص ۵۸۷.</ref> پسندیده در ۲۳ آبان ۱۳۷۵ از دنیا رفت و در مسجد بالاسر [[حرم فاطمه معصومه(س)]] به خاک سپرده شد<ref>ثقفی، بانوی انقلاب خدیجهای دیگر، ص ۵۸۷؛ حضور، مجالس و پیامها، ص۳۶۳.</ref> {{ببینید| سیدمرتضی پسندیده}} | # [[سیدمرتضی پسندیده]]، ص سومین فرزند سیدمصطفی در ۱۷ شوّال ۱۳۱۳ق/ ۱۲۷۵ش در خمین زاده شد. او در ۲۷سالگی با دختر غلامحسینخان جلاللشکر به نام همدم هندی ازدواج کرد. دستاورد این ازدواج، دو پسر به نامهای سیدمحمدرضا و سیدمحمدتقی و سه دختر به نامهای بدرالسادات، فروغالسادات و نزهتالسادات بود<ref>پسندیده، خاطرات آیتالله پسندیده، ص ۱۲۳؛ ثقفی، بانوی انقلاب خدیجهای دیگر، ص ۵۸۷.</ref> پسندیده پیش از آن نیز با زنی از روستاهای کمره که نام آن مشخص نشدهاست، ازدواج کرده بود. از او پسری به نام ناصرالدین داشت که برای ادامه تحصیلات به آلمان رفت و در پارچهبافی و چرمسازی تخصص گرفت و مدتی مشغول به کار شد، ولی در سال ۱۳۵۰ بهطور مرموزی در [[مشهد]] کشته شد<ref>ثقفی، بانوی انقلاب خدیجهای دیگر، ص ۵۸۷.</ref> پسندیده در ۲۳ آبان ۱۳۷۵ از دنیا رفت و در مسجد بالاسر [[حرم فاطمه معصومه(س)]] به خاک سپرده شد.<ref>ثقفی، بانوی انقلاب خدیجهای دیگر، ص ۵۸۷؛ حضور، مجالس و پیامها، ص۳۶۳.</ref> {{ببینید| سیدمرتضی پسندیده}} | ||
# سیدنورالدین هندی، چهارمین فرزند سیدمصطفی در ۲۷ رمضان ۱۳۱۵ق/ ۱۲۷۶ش در خمین زاده شد<ref>ثقفی، بانوی انقلاب خدیجهای دیگر، ص ۵۸۷؛ مرادینیا، خاندان امامخمینی، ص۹۷.</ref> پس از شهادت پدر تحت سرپرستی مادر و عمهاش قرار گرفت<ref>رجائینژاد، یادی از سیدنورالله، ۱۸.</ref> پیش از بلوغ به [[لباس روحانیت]] درآمد<ref>ثقفی، بانوی انقلاب خدیجهای دیگر، ص ۵۸۷.</ref> پس از تحصیلات اولیه در زادگاه خود، در سال ۱۳۲۶ش/ ۱۳۶۷ق در مدرسه ملاعبدالله اصفهان به درس ادامه داد<ref>پسندیده، خاطرات آیتالله پسندیده، ص ۱۰۴ و ۱۲۳.</ref> در سال ۱۳۴۰ق ازدواج کرد و دستاورد آن پسری به نام محمد و دو دختر به نامهای اقدس و منظر بود. اقدس با سیدناصر هندی (پسندیده) پسرعموی خود ازدواج کرد و دستاورد این پیوند دو پسر به نامهای سیدحمید و سیدسعید و یک دختر است. سیدنورالدین با زنی دیگر از خانواده مستوفی خمین نیز ازدواج کرد که از وی چهار پسر به نامهای سیدمنصور، سیدمسعود، سیدمحسن و سیدمهدی و یک دختر به نام زینت بر جا ماند<ref>پسندیده، خاطرات آیتالله پسندیده، ص۱۲۴–۱۲۵.</ref> وی با [[کشاورزی]] زندگی میگذراند و در دورهای نیز ریاست دادگستری خمین را بر عهده داشت. [[رضاخان پهلوی]]، سیدنورالدین را به دلیل ارتباط نزدیک با بختیاریها ـ از ایلات قدرتمند مخالف پهلوی ـ پیگرد کرد و در سال ۱۳۰۳ مدتی در تهران بازداشت شد<ref>رجائینژاد، یادی از سیدنورالله، ص۱۸.</ref> بعدها بهناگزیر دادگستری را ترک کرد و به عنوان وکیل دادگستری در تهران مشغول به کار شد و تا آخر عمر در این شغل ماند. وی به سبب دشمنی و کینه یکی از موکلان خود، در دهه چهل مورد حمله او قرار گرفت و بهشدت زخمی شد.<ref> | # سیدنورالدین هندی، چهارمین فرزند سیدمصطفی در ۲۷ رمضان ۱۳۱۵ق/ ۱۲۷۶ش در خمین زاده شد<ref>ثقفی، بانوی انقلاب خدیجهای دیگر، ص ۵۸۷؛ مرادینیا، خاندان امامخمینی، ص۹۷.</ref> پس از شهادت پدر تحت سرپرستی مادر و عمهاش قرار گرفت<ref>رجائینژاد، یادی از سیدنورالله، ۱۸.</ref> پیش از بلوغ به [[لباس روحانیت]] درآمد<ref>ثقفی، بانوی انقلاب خدیجهای دیگر، ص ۵۸۷.</ref> پس از تحصیلات اولیه در زادگاه خود، در سال ۱۳۲۶ش/ ۱۳۶۷ق در مدرسه ملاعبدالله اصفهان به درس ادامه داد<ref>پسندیده، خاطرات آیتالله پسندیده، ص ۱۰۴ و ۱۲۳.</ref> در سال ۱۳۴۰ق ازدواج کرد و دستاورد آن پسری به نام محمد و دو دختر به نامهای اقدس و منظر بود. اقدس با سیدناصر هندی (پسندیده) پسرعموی خود ازدواج کرد و دستاورد این پیوند دو پسر به نامهای سیدحمید و سیدسعید و یک دختر است. سیدنورالدین با زنی دیگر از خانواده مستوفی خمین نیز ازدواج کرد که از وی چهار پسر به نامهای سیدمنصور، سیدمسعود، سیدمحسن و سیدمهدی و یک دختر به نام زینت بر جا ماند<ref>پسندیده، خاطرات آیتالله پسندیده، ص۱۲۴–۱۲۵.</ref> وی با [[کشاورزی]] زندگی میگذراند و در دورهای نیز ریاست دادگستری خمین را بر عهده داشت. [[رضاخان پهلوی]]، سیدنورالدین را به دلیل ارتباط نزدیک با بختیاریها ـ از ایلات قدرتمند مخالف پهلوی ـ پیگرد کرد و در سال ۱۳۰۳ مدتی در تهران بازداشت شد<ref>رجائینژاد، یادی از سیدنورالله، ص۱۸.</ref> بعدها بهناگزیر دادگستری را ترک کرد و به عنوان وکیل دادگستری در تهران مشغول به کار شد و تا آخر عمر در این شغل ماند. وی به سبب دشمنی و کینه یکی از موکلان خود، در دهه چهل مورد حمله او قرار گرفت و بهشدت زخمی شد.<ref>رجائینژاد، یادی از سیدنورالله، ص۱۸.</ref> سیدنورالدین سفارش کرد ضارب پشیمان و تحریکشده را ببخشند<ref>پسندیده، خاطرات آیتالله پسندیده، ص ۱۳۲.</ref> او به خوشخلقی و خوشبرخوردی و دیانت مشهور و خانه وی پناهگاه و مهمانخانهای برای اهالی و دیگر مردم بود.<ref>پسندیده، خاطرات آیتالله پسندیده، ص ۱۳۲؛ ثقفی، بانوی انقلاب خدیجهای دیگر، ص ۵۸۸.</ref> | ||
# امامخمینی به سیدنورالدین بسیار علاقهمند بود و دو برادر با یکدیگر در ارتباط بودند. ایشان در نامهای از بورسا، در پاسخ نامه سیدنورالدین، وی را از سلامتی خود آگاه کرد و از وی خواست با نامه خبر سلامتی خود و خویشاوندان را به وی برساند. پس از اعزام او برای درمان به خارج از کشور نیز طی نامهای، از [[سیداحمد خمینی]] خواست وی را از مسافرت عمویش آگاه کند<ref>(رجائینژاد، یادی از سیدنورالله، ص۱۸.</ref> سیدنورالدین در تیر ۱۳۵۵ در بیمارستانی در لندن از دنیا رفت و پیکر وی به ایران منتقل و در قبرستان باغبهشت قم دفن شد. مأموران ساواک از ترس مطرحشدن نام امامخمینی به بازماندگان اجازه نوشتن آگهی تسلیت و مجلس ختم مناسب وی ندادند و تنها مجلسی مختصر در قم و خمین برگزار شد. امامخمینی نیز در [[مسجد شیخ انصاری نجف]] برای وی مراسم ختم برگزار کرد<ref>(رجائینژاد، یادی از سیدنورالله، ص۱۸.</ref> | # امامخمینی به سیدنورالدین بسیار علاقهمند بود و دو برادر با یکدیگر در ارتباط بودند. ایشان در نامهای از بورسا، در پاسخ نامه سیدنورالدین، وی را از سلامتی خود آگاه کرد و از وی خواست با نامه خبر سلامتی خود و خویشاوندان را به وی برساند. پس از اعزام او برای درمان به خارج از کشور نیز طی نامهای، از [[سیداحمد خمینی]] خواست وی را از مسافرت عمویش آگاه کند<ref>(رجائینژاد، یادی از سیدنورالله، ص۱۸.</ref> سیدنورالدین در تیر ۱۳۵۵ در بیمارستانی در لندن از دنیا رفت و پیکر وی به ایران منتقل و در قبرستان باغبهشت قم دفن شد. مأموران ساواک از ترس مطرحشدن نام امامخمینی به بازماندگان اجازه نوشتن آگهی تسلیت و مجلس ختم مناسب وی ندادند و تنها مجلسی مختصر در قم و خمین برگزار شد. امامخمینی نیز در [[مسجد شیخ انصاری نجف]] برای وی مراسم ختم برگزار کرد.<ref>(رجائینژاد، یادی از سیدنورالله، ص۱۸.</ref> | ||
# نکته درخور توجه اینکه از سال ۱۳۰۴ که گزینش نام خانوادگی برای هر ایرانی اجباری شد، سیدمرتضی پسندیده عنوان «مصطفوی» (برگرفته از سیدمصطفی) را برای برادر خود، امامخمینی برگزید و ـ گفته شده ـ خواست او این بود که این نام برای خود وی و برادرش سیدنورالدین نیز باشد که پذیرفته نشد؛ از اینرو نام خانوادگی «هندی» را برای سیدنورالدین و نام پسندیده را برای خود برگزید.<ref>(ثقفی، بانوی انقلاب خدیجهای دیگر، ص ۵۹۳–۵۹۴.</ref> | # نکته درخور توجه اینکه از سال ۱۳۰۴ که گزینش نام خانوادگی برای هر ایرانی اجباری شد، سیدمرتضی پسندیده عنوان «مصطفوی» (برگرفته از سیدمصطفی) را برای برادر خود، امامخمینی برگزید و ـ گفته شده ـ خواست او این بود که این نام برای خود وی و برادرش سیدنورالدین نیز باشد که پذیرفته نشد؛ از اینرو نام خانوادگی «هندی» را برای سیدنورالدین و نام پسندیده را برای خود برگزید.<ref>(ثقفی، بانوی انقلاب خدیجهای دیگر، ص ۵۹۳–۵۹۴.</ref> | ||
# آغازادهخانم متولد ۱۳۱۸ق/ ۱۲۷۹ش، با میرزاباقرخان مستوفی در ۱۵ذیقعده ۱۳۳۱ق ازدواج کرد که دستاورد آن چهار فرزند به نامهای امانالله، احمد، انیسالملوک و مهین بود<ref>پسندیده، خاطرات آیتالله پسندیده، ص ۷۴.</ref> | # آغازادهخانم متولد ۱۳۱۸ق/ ۱۲۷۹ش، با میرزاباقرخان مستوفی در ۱۵ذیقعده ۱۳۳۱ق ازدواج کرد که دستاورد آن چهار فرزند به نامهای امانالله، احمد، انیسالملوک و مهین بود.<ref>پسندیده، خاطرات آیتالله پسندیده، ص ۷۴.</ref> | ||
# همسر امامخمینی: همسر امامخمینی [[خدیجه ثقفی]] معروف به قدس ایران، دختر میرزامحمد ثقفی تهرانی، در سال ۱۲۹۲، در تهران زاده شد. وی استعدادی ذاتی و حافظهای نیرومند داشت و صبور و به تحصیل دانش علاقهمند بود و دینداری و تحصیلات جدید را در خود گرد آورده بود. امامخمینی به وی علاقه داشت و به او احترام میگذاشت. وی افزون بر تربیت فرزندان برومند، پابهپای امامخمینی در همه دشواریهای انقلاب حرکت کرد. در ماههای پایانی زندگی، بیمار شد و در اول فروردین ۱۳۸۸ درگذشت و کنار [[مرقد امامخمینی]]، به خاک سپرده شد<ref>مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، نگاهی به زندگینامه همسر مکرمه حضرت امامخمینی چاپشده در قدس ایران، ص۴–۹؛ ثقفی، بانوی انقلاب خدیجهای دیگر، ص خدیجه.</ref> | # همسر امامخمینی: همسر امامخمینی [[خدیجه ثقفی]] معروف به قدس ایران، دختر میرزامحمد ثقفی تهرانی، در سال ۱۲۹۲، در تهران زاده شد. وی استعدادی ذاتی و حافظهای نیرومند داشت و صبور و به تحصیل دانش علاقهمند بود و دینداری و تحصیلات جدید را در خود گرد آورده بود. امامخمینی به وی علاقه داشت و به او احترام میگذاشت. وی افزون بر تربیت فرزندان برومند، پابهپای امامخمینی در همه دشواریهای انقلاب حرکت کرد. در ماههای پایانی زندگی، بیمار شد و در اول فروردین ۱۳۸۸ درگذشت و کنار [[مرقد امامخمینی]]، به خاک سپرده شد.<ref>مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، نگاهی به زندگینامه همسر مکرمه حضرت امامخمینی چاپشده در قدس ایران، ص۴–۹؛ ثقفی، بانوی انقلاب خدیجهای دیگر، ص خدیجه.</ref> | ||
== فرزندان امامخمینی == | == فرزندان امامخمینی == |