عبدالله نظری خادم‌الشریعه: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۰: خط ۱۰:
| تاریخ تولد        =۱۳۱۱ش  
| تاریخ تولد        =۱۳۱۱ش  
| زادگاه            =روستای خرمندی چال زیرآب سوادکوه مازندران  
| زادگاه            =روستای خرمندی چال زیرآب سوادکوه مازندران  
| تاریخ وفات        =
| تاریخ وفات        =۱۲ بهمن ۱۳۹۹
| شهر وفات          =
| شهر وفات          =
| تاریخ شهادت      =
| تاریخ شهادت      =
| محل شهادت        =
| محل شهادت        =
| محل دفن          =
| محل دفن          =حیاط خانه‌اش
| خویشاوندان سرشناس =
| خویشاوندان سرشناس =
| استادان          =
| استادان          = هاشم قزوینی، عبدالنبی کجوری نوری، [[سیدمحمدباقر سلطانی طباطبایی]]، [[علی‌اکبر مشکینی]]، [[علی صافی گلپایگانی|علی صافی]]، [[حسینعلی منتظری]]، [[لطف‌الله صافی گلپایگانی]]، [[علامه طباطبایی]]، [[سیدحسین بروجردی]]، [[امام‌خمینی]]، [[سیدشهاب‌الدین مرعشی نجفی]]، [[محمدعلی اراکی]]، [[راضی تبریزی]]، [[عباسعلی شاهرودی]]، [[میرزا هاشم آملی]] و...
| شاگردان          =
| شاگردان          =
| محل تحصیل        =
| محل تحصیل        =سوادکوه، ساری و [[قم]]
| اجازه روایت از    =
| اجازه روایت از    =
| اجازه اجتهاد از  =
| اجازه اجتهاد از  =
خط ۲۵: خط ۲۵:
| تالیفات          =
| تالیفات          =
| سایر              =
| سایر              =
| سیاسی            =
| سیاسی            =مبارزه با [[رژیم پهلوی]]، حمایت از [[انقلاب اسلامی ایران|نهضت امام‌خمینی]]
| اجتماعی          =
| اجتماعی          =فعالیت تبلیغی و ارشادی
| امضا              =
| امضا              =
| وبگاه رسمی        = 
| وبگاه رسمی        = 
خط ۳۹: خط ۳۹:
نظری از آغاز [[انقلاب اسلامی ایران|نهضت اسلامی]] به رهبری امام‌خمینی، همسو با آن نهضت به مبارزه با [[حکومت پهلوی]] پرداخت. در بهمن ۱۳۴۳ جمعی از روحانیان مبارز در سالگرد [[حمله رژیم پهلوی به مدرسه فیضیه|حمله مأموران حکومت پهلوی به مدرسه فیضیه]] (دوم فروردین ۱۳۴۲)، در [[حرم حضرت معصومه]] دست به تحصن زدند. مأموران حکومت پهلوی بی‌اعتنا به قداست حرم، به [[روحانیان]] متحصن حمله‌ور شدند و در پی آن، عبدالله نظری همراه با جمعی دیگر از مدرسان [[حوزه علمیه قم]] با صدور اعلامیه‌ای به انتقاد از سیاست‌های حکومت پهلوی پرداختند و اقدام مأموران در هتک حرمت حرم حضرت معصومه(س) را محکوم کردند.<ref>اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۱۶۳.</ref> وی سپس همراه با دیگر مدرسان حوزه علمیه قم، در نامه‌ای به [[امیرعباس هویدا]]، نخست‌وزیر وقت، ناراحتی و نگرانی خود را از ابهام در وضعیت امام‌خمینی به‌ویژه شایعات مطرح‌شده درباره تغییر مکان ایشان اعلام کردند و خواستار اطلاع‌رسانی درباره [[امام‌خمینی]] شدند.<ref>اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۱۶۴.</ref>
نظری از آغاز [[انقلاب اسلامی ایران|نهضت اسلامی]] به رهبری امام‌خمینی، همسو با آن نهضت به مبارزه با [[حکومت پهلوی]] پرداخت. در بهمن ۱۳۴۳ جمعی از روحانیان مبارز در سالگرد [[حمله رژیم پهلوی به مدرسه فیضیه|حمله مأموران حکومت پهلوی به مدرسه فیضیه]] (دوم فروردین ۱۳۴۲)، در [[حرم حضرت معصومه]] دست به تحصن زدند. مأموران حکومت پهلوی بی‌اعتنا به قداست حرم، به [[روحانیان]] متحصن حمله‌ور شدند و در پی آن، عبدالله نظری همراه با جمعی دیگر از مدرسان [[حوزه علمیه قم]] با صدور اعلامیه‌ای به انتقاد از سیاست‌های حکومت پهلوی پرداختند و اقدام مأموران در هتک حرمت حرم حضرت معصومه(س) را محکوم کردند.<ref>اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۱۶۳.</ref> وی سپس همراه با دیگر مدرسان حوزه علمیه قم، در نامه‌ای به [[امیرعباس هویدا]]، نخست‌وزیر وقت، ناراحتی و نگرانی خود را از ابهام در وضعیت امام‌خمینی به‌ویژه شایعات مطرح‌شده درباره تغییر مکان ایشان اعلام کردند و خواستار اطلاع‌رسانی درباره [[امام‌خمینی]] شدند.<ref>اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۱۶۴.</ref>


او پس از آن هم به مبارزات سیاسی خود ادامه داد. در سال ۱۳۴۷ به ساری بازگشت و به فعالیت‌های مذهبی و اجتماعی در آنجا پرداخت. اقامه [[نماز جماعت]] در مسجد جامع ساری و تدریس سطوح عالیه در آن شهر و وعظ و خطابه در شهرهای استان مازنداران از جمله فعالیت‌های نظری بود.<ref>انصاری، «درگذشتگان: آیت‌الله نظری»، ص۴۱۴.</ref> ساواک مازندران در سال ۱۳۵۵ش، طی نامه‌ای به مرکز، او را «یکی از روحانیون طراز اول ساری و حومه» معرفی کرد که «در بین قاطبه مردم از نفوذ و احترام خاصی برخوردار است». همچنین در آن نامه، از وی به‌عنوان یکی از «روحانیون افراطی و ناراحت ساری» نام برده شده بود که «باوجود تذکرات مکرر، همواره بر روی منابر در مجالس و محافل مذهبی مطالب تحریک‌آمیز و نامناسبی عنوان نموده و در مورد دادن زکات فطره به مستمندان، فتاوی آیات ازجمله خمینی را قرائت [می‌کند] که مستمعان با شنیدن [نام امام] خمینی صلوات می‌فرستادند».<ref>انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان مازندران، ج۱، ص۸.</ref> او به سبب این مبارزات در سال ۱۳۵۵ش ممنوع‌الخروج شد.<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، ج۵۶، ص۷۲.</ref> در شش آبان ۱۳۵۶ مجلس ختمی را به مناسبت درگذشت [[سیدمصطفی خمینی]] در مسجد جامع ساری برگزار کرد.<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، ج۵۶، ص۸-۹)</ref> و پس از سرکوبی تظاهرات مردم قم در ۱۹ دی آن سال، در اعتراض به حکومت پهلوی، از اقامه نماز جماعت خودداری کرد.<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، ج۵۶، ص۵۴.</ref> در ۱۷ بهمن آن سال در سخنرانی در مسجد جامع ساری، به انتقاد از حکومت پهلوی پرداخت و پیام آیت‌الله گلپایگانی مبنی بر تداوم مبارزه تا رفع [[ظلم]] را به مردم ابلاغ کرد.<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، ج۵۶، ص۸۷؛ حضرت آیت‌الله‌العظمی حاج سیدمحمدرضا موسوی گلپایگانی به روایت اسناد ساواک، ج۳، ص۵۶۳.</ref> در چهلمین روز [[حادثه ۲۹ بهمن تبریز]] هم همراه با جمعی از روحانیان مازندران، بیانیه‌ای ۱۴ ماده‌ای در محکومیت آن صادر کردند. نظری نویسنده این بیانیه بود و بیانیه در قم به‌صورت جزوه‌ای منتشر و سپس به خارج از کشور ارسال شد و بازتاب زیادی در محافل مطبوعاتی و سیاسی داشت («بیانیه ۱۴ ماده‌ای که پایه‌های سلطنت پهلوی را متزلزل کرد»، <ref>[http://www.hawzahnews.com/news/439825 «بیانیه ۱۴ ماده ای که پایه های سلطنت پهلوی را متزلزل کرد»]، خبرگزاری رسمی حوزه.</ref> تداوم این فعالیت‌ها باعث شد تا اداره کل سوم ساواک در نامه‌ای به ساواک ساری خواستار تذکر به او شود.<ref>انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان مازندران، ج۱، ص۱۸۲.</ref> پس از حمله مأموران دولتی به بیت مراجع تقلید در قم، به تهران رفت و در تشویق [[سیداحمد خوانساری]] به تعطیلی درس‌ها و اقامه نماز جماعت در اعتراض به آن اقدام نقش داشت.<ref>انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان مازندران، ج۱، ص۲۴۴-۲۴۵.</ref> و اعلامیه‌ای در محکومیت آن صادر کرد. وی در آن اعلامیه، تبعید [[سیدمرتضی پسندیده]] «اخوی حضرت مستطاب آیت‌الله‌العظمی آقای خمینی... رهبر بزرگ شیعیان جهان تشیع» را هم محکوم.<ref>انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان مازندران، ج۱، ص۲۵۳-۲۵۴.</ref> و سپس اعلام کرد که روز ۱۵ خرداد، به یاد [[قیام پانزده خرداد ۱۳۴۲|۱۵ خرداد ۱۳۴۲]]، از خانه بیرون نخواهد آمد و از اقامه نماز جماعت خودداری خواهد کرد.<ref>انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان مازندران، ج۱، ص۲۷۷-۲۷۸.</ref> همچنین در ۲۷ خرداد ۱۳۵۷ اعلامیه‌ای علیه حکومت پهلوی صادر کرد.<ref>انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان مازندران، ج۱، ص۲۹۴-۲۹۵.</ref> وی در سخنرانی‌اش در ۲۰ مرداد آن سال از «حکومت جبار» به سبب تبعید امام‌خمینی به خارج از کشور انتقاد کرد.<ref>انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان مازندران، ج۱، ص۴۱۴.</ref> در ۱۰ شهریور ۱۳۵۷ هم در سخنانی با اشاره به تغییر دولت، وعده‌های دولت شریف‌امامی را در مقابل خواست‌های ۱۵ ساله جامعه روحانیت ترفندی «در حد صفر» دانست و سپس با برشمردن اقدامات حکومت پهلوی در نادیده گرفتن احکام دینی و اقدامات خلاف قانون آن رژیم، بر ضرورت ادامه مبارزه تأکید کرد. پس از آن سخنرانی تظاهراتی در ساری شکل گرفت و شعارهایی در حمایت از امام‌خمینی سر داده شد.<ref>سیر مبارزات یاران امام‌خمینی در آینه اسناد، ج۱۱، ص۱۱۴-۱۱۸.</ref> او سپس در سخنرانی دیگری، تشکیل دولت آشتی ملی به ریاست [[جعفر شریف‌امامی]] را به باد انتقاد گرفت و پس از سخنرانی او تظاهراتی در ساری صورت گرفت.<ref>انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان مازندران، ج۱، ص۴۶۱.</ref> در ۱۷ شهریور هم در سخنانی، شخص شاه را مورد انتقاد قرار داد و خواستار آزادی زندانیان و بازگشت تبعیدیان شد.<ref>انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان مازندران، ج۱، ص۴۶۲.</ref> و روز ۲۲ شهریور را به یاد و گرامیداشت شهدای ۱۷ شهریور تهران تعطیل اعلام کرد.<ref>انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان مازندران، ج۱، ص۵۳۸.</ref>
او پس از آن هم به مبارزات سیاسی خود ادامه داد. در سال ۱۳۴۷ به ساری بازگشت و به فعالیت‌های مذهبی و اجتماعی در آنجا پرداخت. اقامه [[نماز جماعت]] در مسجد جامع ساری و تدریس سطوح عالیه در آن شهر و وعظ و خطابه در شهرهای استان مازنداران از جمله فعالیت‌های نظری بود.<ref>انصاری، «درگذشتگان: آیت‌الله نظری»، ص۴۱۴.</ref> ساواک مازندران در سال ۱۳۵۵ش، طی نامه‌ای به مرکز، او را «یکی از روحانیون طراز اول ساری و حومه» معرفی کرد که «در بین قاطبه مردم از نفوذ و احترام خاصی برخوردار است». همچنین در آن نامه، از وی به‌عنوان یکی از «روحانیون افراطی و ناراحت ساری» نام برده شده بود که «باوجود تذکرات مکرر، همواره بر روی منابر در مجالس و محافل مذهبی مطالب تحریک‌آمیز و نامناسبی عنوان نموده و در مورد دادن زکات فطره به مستمندان، فتاوی آیات ازجمله خمینی را قرائت [می‌کند] که مستمعان با شنیدن [نام امام] خمینی صلوات می‌فرستادند».<ref>انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان مازندران، ج۱، ص۸.</ref> او به سبب این مبارزات در سال ۱۳۵۵ش ممنوع‌الخروج شد.<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، ج۵۶، ص۷۲.</ref> در شش آبان ۱۳۵۶ مجلس ختمی را به مناسبت درگذشت [[سیدمصطفی خمینی]] در مسجد جامع ساری برگزار کرد.<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، ج۵۶، ص۸-۹.</ref> و پس از سرکوبی تظاهرات مردم قم در ۱۹ دی آن سال، در اعتراض به حکومت پهلوی، از اقامه نماز جماعت خودداری کرد.<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، ج۵۶، ص۵۴.</ref> در ۱۷ بهمن آن سال در سخنرانی در مسجد جامع ساری، به انتقاد از حکومت پهلوی پرداخت و پیام آیت‌الله گلپایگانی مبنی بر تداوم مبارزه تا رفع [[ظلم]] را به مردم ابلاغ کرد.<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، ج۵۶، ص۸۷؛ حضرت آیت‌الله‌العظمی حاج سیدمحمدرضا موسوی گلپایگانی به روایت اسناد ساواک، ج۳، ص۵۶۳.</ref> در چهلمین روز [[حادثه ۲۹ بهمن تبریز]] هم همراه با جمعی از روحانیان مازندران، بیانیه‌ای ۱۴ ماده‌ای در محکومیت آن صادر کردند. نظری نویسنده این بیانیه بود و بیانیه در قم به‌صورت جزوه‌ای منتشر و سپس به خارج از کشور ارسال شد و بازتاب زیادی در محافل مطبوعاتی و سیاسی داشت («بیانیه ۱۴ ماده‌ای که پایه‌های سلطنت پهلوی را متزلزل کرد»، <ref>[http://www.hawzahnews.com/news/439825 «بیانیه ۱۴ ماده ای که پایه های سلطنت پهلوی را متزلزل کرد»]، خبرگزاری رسمی حوزه.</ref> تداوم این فعالیت‌ها باعث شد تا اداره کل سوم ساواک در نامه‌ای به ساواک ساری خواستار تذکر به او شود.<ref>انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان مازندران، ج۱، ص۱۸۲.</ref> پس از حمله مأموران دولتی به بیت مراجع تقلید در قم، به تهران رفت و در تشویق [[سیداحمد خوانساری]] به تعطیلی درس‌ها و اقامه نماز جماعت در اعتراض به آن اقدام نقش داشت.<ref>انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان مازندران، ج۱، ص۲۴۴-۲۴۵.</ref> و اعلامیه‌ای در محکومیت آن صادر کرد. وی در آن اعلامیه، تبعید [[سیدمرتضی پسندیده]] «اخوی حضرت مستطاب آیت‌الله‌العظمی آقای خمینی... رهبر بزرگ شیعیان جهان تشیع» را هم محکوم.<ref>انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان مازندران، ج۱، ص۲۵۳-۲۵۴.</ref> و سپس اعلام کرد که روز ۱۵ خرداد، به یاد [[قیام پانزده خرداد ۱۳۴۲|۱۵ خرداد ۱۳۴۲]]، از خانه بیرون نخواهد آمد و از اقامه نماز جماعت خودداری خواهد کرد.<ref>انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان مازندران، ج۱، ص۲۷۷-۲۷۸.</ref> همچنین در ۲۷ خرداد ۱۳۵۷ اعلامیه‌ای علیه حکومت پهلوی صادر کرد.<ref>انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان مازندران، ج۱، ص۲۹۴-۲۹۵.</ref> وی در سخنرانی‌اش در ۲۰ مرداد آن سال از «حکومت جبار» به سبب تبعید امام‌خمینی به خارج از کشور انتقاد کرد.<ref>انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان مازندران، ج۱، ص۴۱۴.</ref> در ۱۰ شهریور ۱۳۵۷ هم در سخنانی با اشاره به تغییر دولت، وعده‌های دولت شریف‌امامی را در مقابل خواست‌های ۱۵ ساله جامعه روحانیت ترفندی «در حد صفر» دانست و سپس با برشمردن اقدامات حکومت پهلوی در نادیده گرفتن احکام دینی و اقدامات خلاف قانون آن رژیم، بر ضرورت ادامه مبارزه تأکید کرد. پس از آن سخنرانی تظاهراتی در ساری شکل گرفت و شعارهایی در حمایت از امام‌خمینی سر داده شد.<ref>سیر مبارزات یاران امام‌خمینی در آینه اسناد، ج۱۱، ص۱۱۴-۱۱۸.</ref> او سپس در سخنرانی دیگری، تشکیل دولت آشتی ملی به ریاست [[جعفر شریف‌امامی]] را به باد انتقاد گرفت و پس از سخنرانی او تظاهراتی در ساری صورت گرفت.<ref>انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان مازندران، ج۱، ص۴۶۱.</ref> در ۱۷ شهریور هم در سخنانی، شخص شاه را مورد انتقاد قرار داد و خواستار آزادی زندانیان و بازگشت تبعیدیان شد.<ref>انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان مازندران، ج۱، ص۴۶۲.</ref> و روز ۲۲ شهریور را به یاد و گرامیداشت شهدای ۱۷ شهریور تهران تعطیل اعلام کرد.<ref>انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان مازندران، ج۱، ص۵۳۸.</ref>


وی در ۶ مهر، در سخنانی از سیاست برقراری حکومت نظامی به‌شدت انتقاد کرد و [[فاجعه سینما رکس آبادان|آتش‌زدن سینما رکس آبادان]] را به حکومت پهلوی نسبت داد و آن را مایه آبروریزی حکومت پهلوی نامید. پس از پایان سخنرانی او تظاهراتی در ساری شکل گرفت.<ref>انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان مازندران، ج۱، ص۲۴-۲۵.</ref> وی در ۸ و ۹ مهر آن سال و در اعتراض به سخت‌گیری حکومت عراق علیه امام‌خمینی، از اقامه نماز جماعت خودداری کرد.<ref>انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان مازندران، ج۲، ص۳۱؛ سیر مبارزات یاران امام‌خمینی در آینه اسناد، ج۱۲، ص۴۲.</ref> به این سبب بارها از طرف [[ساواک]] تحت تعقیب قرار گرفت.<ref>احمدی، «از سوادکوه تا نوفل‌لوشاتو: روز هجران و شب فرقت یار آخر شد»، ص۲.</ref> او در تظاهرات مردم ساری در ۲۵ آبان، پیشاپیش مردم حرکت می‌کرد.<ref>سیر مبارزات یاران امام‌خمینی در آینه اسناد، ج۱۲، ص۲۸۱.</ref> در دی ۱۳۵۷ از طرف مردم سوادکوه و (شاهی) قائم‌شهر برای دیدار با امام‌خمینی به [[پاریس]] سفر کرد و پیام مردم منطقه را به [[امام‌خمینی]] ابلاغ کرد. وی ازجمله افرادی بود که در ۱۲ بهمن در پرواز انقلاب و همراه با امام‌خمینی به کشور بازگشت.<ref>احمدی، «از سوادکوه تا نوفل‌لوشاتو: روز هجران و شب فرقت یار آخر شد»، ص۲.</ref>  
وی در ۶ مهر، در سخنانی از سیاست برقراری حکومت نظامی به‌شدت انتقاد کرد و [[فاجعه سینما رکس آبادان|آتش‌زدن سینما رکس آبادان]] را به حکومت پهلوی نسبت داد و آن را مایه آبروریزی حکومت پهلوی نامید. پس از پایان سخنرانی او تظاهراتی در ساری شکل گرفت.<ref>انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان مازندران، ج۱، ص۲۴-۲۵.</ref> وی در ۸ و ۹ مهر آن سال و در اعتراض به سخت‌گیری حکومت عراق علیه امام‌خمینی، از اقامه نماز جماعت خودداری کرد.<ref>انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان مازندران، ج۲، ص۳۱؛ سیر مبارزات یاران امام‌خمینی در آینه اسناد، ج۱۲، ص۴۲.</ref> به این سبب بارها از طرف [[ساواک]] تحت تعقیب قرار گرفت.<ref>احمدی، «از سوادکوه تا نوفل‌لوشاتو: روز هجران و شب فرقت یار آخر شد»، ص۲.</ref> او در تظاهرات مردم ساری در ۲۵ آبان، پیشاپیش مردم حرکت می‌کرد.<ref>سیر مبارزات یاران امام‌خمینی در آینه اسناد، ج۱۲، ص۲۸۱.</ref> در دی ۱۳۵۷ از طرف مردم سوادکوه و (شاهی) قائم‌شهر برای دیدار با امام‌خمینی به [[پاریس]] سفر کرد و پیام مردم منطقه را به [[امام‌خمینی]] ابلاغ کرد. وی ازجمله افرادی بود که در ۱۲ بهمن در پرواز انقلاب و همراه با امام‌خمینی به کشور بازگشت.<ref>احمدی، «از سوادکوه تا نوفل‌لوشاتو: روز هجران و شب فرقت یار آخر شد»، ص۲.</ref>  
۲۱٬۲۸۸

ویرایش