عبدالعلی قرهی: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۸۲ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۷ مرداد ۱۴۰۳
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۸: خط ۸:
| لقب              =
| لقب              =
| نسب              =
| نسب              =
| تاریخ تولد        =
| تاریخ تولد        =۱۳۰۰ش
| زادگاه            =
| زادگاه            =قهپایه از توابع اصفهان
| تاریخ وفات        =
| تاریخ وفات        =
| شهر وفات          =
| شهر وفات          =
خط ۳۲: خط ۳۲:
'''عبدالعلی قرهی'''، از شاگردان درس خارج فقه و اصول امام‌خمینی.  
'''عبدالعلی قرهی'''، از شاگردان درس خارج فقه و اصول امام‌خمینی.  
==تولد و تحصیل==
==تولد و تحصیل==
عبدالعلی قرهی قهی فرزند محمدابراهیم در سال ۱۳۰۰ش در قهپایه از توابع اصفهان به دنیا آمد. تا بیست‌سالگی در محل تولد به سر برد و پس از آن به تحصیل علوم حوزوی پرداخت، ولی درباره استادان او اطلاعاتی در دست نیست. وی سپس به اصفهان رفت و حدود هشت سال در مدارس علمیه شهر اصفهان بود و سپس به [[قم]] مهاجرت کرد.<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۲۰، ص۳۵۸.</ref> با استناد به خاطرات پراکنده از قرهی که توسط [[مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی|مؤسسۀ تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی]] در کتاب‌های [[سلسله موی دوست (کتاب)|سلسله موی دوست]]، [[سرگذشت‌های ویژه از زندگی حضرت امام‌خمینی (کتاب)|سرگذشت‌های ویژه از زندگی امام‌خمینی]] و [[برداشت‌هایی از سیره امام‌خمینی (کتاب)|برداشت‌هایی از سیره امام‌خمینی]] آمده است می‌توان گفت که در دهه ۱۳۳۰ش در قم بود و به تحصیل در [[حوزه علمیه قم|حوزه علمیه آنجا]] می‌پرداخت. قرهی یکی از [[شاگردان امام‌خمینی]] در [[مسجد سلماسی]] بود، بنابراین از اواخر دهه ۱۳۳۰ که درس [[امام‌خمینی]] در مسجد فوق برگزار می‌شد، در درس‌های ایشان حضور می‌یافت. او درباره [[تدریس امام‌خمینی]] در مسجد سلماسی می‌گوید: <blockquote>«امام در مسجد سلماسی که درس می‌فرمودند، پای درس ایشان شاگردان زیادی می‌آمدند و جا نبود. هر چه به آقا عرض می‌کردیم که اینجا تنگ است یک جای دیگر تشریف ببرید، (نظر آقایان دیگر هم این بود، نه اینکه می‌خواستیم ترویج و تبلیغ ایشان را بکنیم) می‌فرمودند: «بیایید جلو کم‌کم جا می‌شود». افراد از کثرت جمعیت حتی توی سکوهای مسجد می‌نشستند و امام هم منبر می‌رفتند و با آن کثرت جمعیت درس می‌گفتند تا اینکه [[نصرالله خلخالی|مرحوم شیخ نصرالله خلخالی]] که از یاران امام بود آقا را با التماس جهت تدریس به [[مسجد اعظم]] بردند. امام حاضر نبودند در جاهایی که مثلاً نمایش قدرت ایشان باشد حاضر بشوند»..<ref>برداشت‌هایی از سیره امام‌خمینی، ج۵، ص۱۲۱؛ سرگذشت‌های ویژه از زندگی امام‌خمینی، ج۶، ص۱۲۷.</ref> </blockquote>قرهی از سال ۱۳۴۰ در خدمت امام‌خمینی بود و نخستین [[شهریه امام‌خمینی|شهریه]] اعطایی از سوی امام‌خمینی هم به وسیلۀ او توزیع شد و در این امر مهم، [[عباس محفوظی]] و برخی دیگر از شاگردان امام نیز مشارکت داشتند<ref name=":0">(«آیت‌الله قرهی و افتخار وکالت امام(ره): یادبود بزرگان»، https://www.farsnews.ir .</ref> او بعضی از درس‌های حوزه را تقریر کرده است و از جمله حاشیه‌نویسی بر درس امام‌خمینی را هم آغاز کردد<ref name=":0" /> ولی درباره سرنوشت این تقریرات اطلاعات دقیقی در دست نیست. وی تا [[تبعید امام‌خمینی|تبعید امام‌خمینی به خارج از کشور]]، از درس‌های امام‌خمینی بهره‌مند شد و پس از ورود امام‌خمینی به نجف اشرف هم در خدمت ایشان قرار گرفت و از درس‌های ایشان هم بهره‌مند شد. وی درباره [[درس خارج فقه امام‌خمینی]] در نجف اشرف می‌گوید: <blockquote>«ابتدا در حوزۀ نجف از شخصیت علمی امام اطلاع کامل نداشتند و کسانی که‎ ‏محضر درس ایشان را قبلاً ندیده بودند، تعجب می‌کردند. یکی از طلبه‌ها روزی به من‎ ‏گفت: «ای کاش من زودتر آقا را دیده بودم». تأسف می‌خورد و می‌گفت: «دیر آمدم».‎ ‏امام در درس چیزی بیشتر از دیگران ارائه می‌دادند. زیرا در کلاس درس امام مطالبی‎ ‏عنوان می‌شد که در هیچ کلاسی مطرح نمی‌شد. مطالب و گفتار امام از نظر علمی، در‎ ‏سطح خیلی بالایی بود و آثاری که از این مرد بزرگوار باقی مانده است، گواه این مطلب‎ ‏است. امام این‌طور بودند که اگر شخصی در محضرشان بود، همه چیز برایش قابل‎ ‏استفاده بود. درسشان، جلساتشان، فرمایش‌هایشان، همه و همه قابل استفاده بود. حتی‎ ‏به زیارت رفتنشان و زیارت خواندنشان، طرز خاصی بود».<ref>سلسله موی دوست، ص۱۸۴.</ref></blockquote>قرهی در مهر ۱۳۴۲ همراه با جمعی از روحانیان مبارز در نامه‌ای سرگشاده به هیئت دولت، با اشاره به آغاز سال تحصیلی در حوزه‌های علمیه و همچنین با اشاره به [[دستگیری امام‌خمینی|حبس امام‌خمینی]] در تهران، خواستار آزادی و بازگرداندن ایشان به قم شدند. امضاکنندگان در نامه فوق اعلام کردند <blockquote>«حوزه علمیه قم از بازداشت حضرت آیت‌الله خمینی مد ظله سخت ناراحت و چند هزار طلاب در نگرانی شدیدی بسر می‌برند و به دولت اخطار می‌کنند که هر چه زودتر باید رفع مزاحمت از معظم له بشود».<ref>سیر مبارزات یاران امام در آینه اسناد ساواک، ج۲، ص۸۰ـ۸۳؛ اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۱۰۴ـ۱۰۶.</ref></blockquote>عبدالعلی قرهی پس از تبعید امام‌خمینی از طرف [[شهاب‌الدین اشراقی]] داماد امام‌خمینی همراه با مهر و نامه‌هایی مربوط به امام‌خمینی همراه با [[سیدهاشم رسولی محلاتی]] به عراق رفت و در [[نجف اشرف]] در خدمت امام‌خمینی قرار گرفت و پس از بازگشت رسولی محلاتی به کشور (پس از سه ماه)، خدمت در بیت امام‌خمینی را عهده‌دار شد.<ref>خاطرات آیت‌الله رسولی محلاتی، ص۷۹ـ۹۶.</ref> بر اساس گزارشی از [[ساواک]] در سال ۱۳۴۷، تا آن تاریخ متجاوز از بیست بار به‌صورت قاچاقی به عراق رفته و [[وجوهات شرعی]] را خدمت امام‌خمینی برده بود. بر اساس آن گزارش، وی در رساندن وجوهات به امام‌خمینی فعال بود.<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک ، کتاب ۵۹، ص۲۱۴.</ref> همین موضوع در اسناد ساواک هم انعکاس یافته و از او به‌عنوان فردی نام برده شده است که مرتباً بین ایران و عراق تردد دارد.<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک کتاب ۴۶، ص۲۴۴.</ref> او در نجف اشرف از افراد امین امام‌خمینی در بیت ایشان و مسئول تنظیم دیدارهای مردمی و سیاسی بود و به گفته عروس امام‌خمینی، «هر شب سر ساعت معین در را باز می‌کرد و با لهجه اصفهانی خبر می‌داد که وقت شدس و آقا به بیرونی می‌رفتند و ساعتی با مهمانان گفت‌وگو می‌کردند».<ref>طباطبایی، ۱۳۹۰، ص۲۲۵.</ref> علاوه بر آن، به‌عنوان معتمد [[بیت امام‌خمینی]]، در مراودات خانوادگی امام‌خمینی نیز نقش داشت و موظف بود برنامه‌های سفر خانواده را پیگیری کند.<ref>طباطبایی، ۱۳۹۰، ص۱۴۴.</ref> در برخی منابع از او به‌عنوان مسئول امور مالی امام‌خمینی.<ref>صحیفه امام، ج۳، ص۶۶.</ref> و در گزارشی دیگر به‌عنوان صندوقدار امام‌خمینی در نجف نام برده شده است.<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۲۰: ص۳۵۸؛ حجت‌الاسلام حاج سیداحمد خمینی به روایت اسناد ساواک، ص۳۰۱.</ref> این گزارش‌ها نشان می‌دهد که قرهی همواره مورد عنایت و اعتماد امام بوده است، اعتمادی که در این عبارات امام بازگو شده است: «من عمیقاً آقای قرهی را می‌شناسم و صددرصد مورد اطمینان هستند.<ref>طباطبایی، https://mobahesat.ir/8199). .</ref> میزان اعتماد امام‌خمینی به قرهی به‌اندازه‌ای بود که از [[محمدحسن اعرابی]]، داماد خودشان خواستند تا نامه‌های ارسالی را از طریق ایشان و برخی از افراد مورد اعتماد دیگر ارسال کنند.<ref>صحیفه امام، ج۳، ص۶۳.</ref>
عبدالعلی قرهی قهی فرزند محمدابراهیم در سال ۱۳۰۰ش در قهپایه از توابع اصفهان به دنیا آمد. تا بیست‌سالگی در محل تولد به سر برد و پس از آن به تحصیل علوم حوزوی پرداخت، ولی درباره استادان او اطلاعاتی در دست نیست. وی سپس به اصفهان رفت و حدود هشت سال در مدارس علمیه شهر اصفهان بود و سپس به [[قم]] مهاجرت کرد.<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۲۰، ص۳۵۸.</ref> با استناد به خاطرات پراکنده از قرهی که توسط [[مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی|مؤسسۀ تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی]] در کتاب‌های [[سلسله موی دوست (کتاب)|سلسله موی دوست]]، [[سرگذشت‌های ویژه از زندگی حضرت امام‌خمینی (کتاب)|سرگذشت‌های ویژه از زندگی امام‌خمینی]] و [[برداشت‌هایی از سیره امام‌خمینی (کتاب)|برداشت‌هایی از سیره امام‌خمینی]] آمده است می‌توان گفت که در دهه ۱۳۳۰ش در قم بود و به تحصیل در [[حوزه علمیه قم|حوزه علمیه آنجا]] می‌پرداخت. قرهی یکی از [[شاگردان امام‌خمینی]] در [[مسجد سلماسی]] بود، بنابراین از اواخر دهه ۱۳۳۰ که درس [[امام‌خمینی]] در مسجد فوق برگزار می‌شد، در درس‌های ایشان حضور می‌یافت. او درباره [[تدریس امام‌خمینی]] در مسجد سلماسی می‌گوید: <blockquote>«امام در مسجد سلماسی که درس می‌فرمودند، پای درس ایشان شاگردان زیادی می‌آمدند و جا نبود. هر چه به آقا عرض می‌کردیم که اینجا تنگ است یک جای دیگر تشریف ببرید، (نظر آقایان دیگر هم این بود، نه اینکه می‌خواستیم ترویج و تبلیغ ایشان را بکنیم) می‌فرمودند: «بیایید جلو کم‌کم جا می‌شود». افراد از کثرت جمعیت حتی توی سکوهای مسجد می‌نشستند و امام هم منبر می‌رفتند و با آن کثرت جمعیت درس می‌گفتند تا اینکه [[نصرالله خلخالی|مرحوم شیخ نصرالله خلخالی]] که از یاران امام بود آقا را با التماس جهت تدریس به [[مسجد اعظم]] بردند. امام حاضر نبودند در جاهایی که مثلاً نمایش قدرت ایشان باشد حاضر بشوند»..<ref>برداشت‌هایی از سیره امام‌خمینی، ج۵، ص۱۲۱؛ سرگذشت‌های ویژه از زندگی امام‌خمینی، ج۶، ص۱۲۷.</ref> </blockquote>قرهی از سال ۱۳۴۰ در خدمت امام‌خمینی بود و نخستین [[شهریه امام‌خمینی|شهریه]] اعطایی از سوی امام‌خمینی هم به وسیلۀ او توزیع شد و در این امر مهم، [[عباس محفوظی]] و برخی دیگر از شاگردان امام نیز مشارکت داشتند<ref name=":0">(«آیت‌الله قرهی و افتخار وکالت امام(ره): یادبود بزرگان»، https://www.farsnews.ir .</ref> او بعضی از درس‌های حوزه را تقریر کرده است و از جمله حاشیه‌نویسی بر درس امام‌خمینی را هم آغاز کردد<ref name=":0" /> ولی درباره سرنوشت این تقریرات اطلاعات دقیقی در دست نیست. وی تا [[تبعید امام‌خمینی|تبعید امام‌خمینی به خارج از کشور]]، از درس‌های امام‌خمینی بهره‌مند شد و پس از ورود امام‌خمینی به نجف اشرف هم در خدمت ایشان قرار گرفت و از درس‌های ایشان هم بهره‌مند شد. وی درباره [[درس خارج فقه امام‌خمینی]] در نجف اشرف می‌گوید: <blockquote>«ابتدا در حوزۀ نجف از شخصیت علمی امام اطلاع کامل نداشتند و کسانی که‎ ‏محضر درس ایشان را قبلاً ندیده بودند، تعجب می‌کردند. یکی از طلبه‌ها روزی به من‎ ‏گفت: «ای کاش من زودتر آقا را دیده بودم». تأسف می‌خورد و می‌گفت: «دیر آمدم».‎ ‏امام در درس چیزی بیشتر از دیگران ارائه می‌دادند. زیرا در کلاس درس امام مطالبی‎ ‏عنوان می‌شد که در هیچ کلاسی مطرح نمی‌شد. مطالب و گفتار امام از نظر علمی، در‎ ‏سطح خیلی بالایی بود و آثاری که از این مرد بزرگوار باقی مانده است، گواه این مطلب‎ ‏است. امام این‌طور بودند که اگر شخصی در محضرشان بود، همه چیز برایش قابل‎ ‏استفاده بود. درسشان، جلساتشان، فرمایش‌هایشان، همه و همه قابل استفاده بود. حتی‎ ‏به زیارت رفتنشان و زیارت خواندنشان، طرز خاصی بود».<ref>سلسله موی دوست، ص۱۸۴.</ref></blockquote>قرهی در مهر ۱۳۴۲ همراه با جمعی از روحانیان مبارز در نامه‌ای سرگشاده به هیئت دولت، با اشاره به آغاز سال تحصیلی در حوزه‌های علمیه و همچنین با اشاره به [[دستگیری امام‌خمینی|حبس امام‌خمینی]] در تهران، خواستار آزادی و بازگرداندن ایشان به قم شدند. امضاکنندگان در نامه فوق اعلام کردند <blockquote>«حوزه علمیه قم از بازداشت حضرت آیت‌الله خمینی مد ظله سخت ناراحت و چند هزار طلاب در نگرانی شدیدی بسر می‌برند و به دولت اخطار می‌کنند که هر چه زودتر باید رفع مزاحمت از معظم له بشود».<ref>سیر مبارزات یاران امام در آینه اسناد ساواک، ج۲، ص۸۰ـ۸۳؛ اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۱۰۴ـ۱۰۶.</ref></blockquote>عبدالعلی قرهی پس از تبعید امام‌خمینی از طرف [[شهاب‌الدین اشراقی]] داماد امام‌خمینی همراه با مهر و نامه‌هایی مربوط به امام‌خمینی همراه با [[سیدهاشم رسولی محلاتی]] به عراق رفت و در [[نجف اشرف]] در خدمت امام‌خمینی قرار گرفت و پس از بازگشت رسولی محلاتی به کشور (پس از سه ماه)، خدمت در بیت امام‌خمینی را عهده‌دار شد.<ref>خاطرات آیت‌الله رسولی محلاتی، ص۷۹ـ۹۶.</ref> بر اساس گزارشی از [[ساواک]] در سال ۱۳۴۷، تا آن تاریخ متجاوز از بیست بار به‌صورت قاچاقی به عراق رفته و [[وجوهات شرعی]] را خدمت امام‌خمینی برده بود. بر اساس آن گزارش، وی در رساندن وجوهات به امام‌خمینی فعال بود.<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۵۹، ص۲۱۴.</ref> همین موضوع در اسناد ساواک هم انعکاس یافته و از او به‌عنوان فردی نام برده شده است که مرتباً بین ایران و عراق تردد دارد.<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک کتاب ۴۶، ص۲۴۴.</ref> او در نجف اشرف از افراد امین امام‌خمینی در بیت ایشان و مسئول تنظیم دیدارهای مردمی و سیاسی بود و به گفته عروس امام‌خمینی، «هر شب سر ساعت معین در را باز می‌کرد و با لهجه اصفهانی خبر می‌داد که وقت شدس و آقا به بیرونی می‌رفتند و ساعتی با مهمانان گفت‌وگو می‌کردند».<ref>طباطبایی، در اقلیم خاطرات، ص۲۲۵.</ref> علاوه بر آن، به‌عنوان معتمد [[بیت امام‌خمینی]]، در مراودات خانوادگی امام‌خمینی نیز نقش داشت و موظف بود برنامه‌های سفر خانواده را پیگیری کند.<ref>طباطبایی، در اقلیم خاطرات، ص۱۴۴.</ref> در برخی منابع از او به‌عنوان مسئول امور مالی امام‌خمینی.<ref>صحیفه امام، ج۳، ص۶۶.</ref> و در گزارشی دیگر به‌عنوان صندوقدار امام‌خمینی در نجف نام برده شده است.<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۲۰: ص۳۵۸؛ حجت‌الاسلام حاج سیداحمد خمینی به روایت اسناد ساواک، ص۳۰۱.</ref> این گزارش‌ها نشان می‌دهد که قرهی همواره مورد عنایت و اعتماد امام بوده است، اعتمادی که در این عبارات امام بازگو شده است: «من عمیقاً آقای قرهی را می‌شناسم و صددرصد مورد اطمینان هستند.<ref>«طباطبایی، «به مناسبت درگذشت آیت‌الله عبدالعلی قرهی امین‌امام‌خمینی(ره)».</ref> میزان اعتماد امام‌خمینی به قرهی به‌اندازه‌ای بود که از [[محمدحسن اعرابی]]، داماد خودشان خواستند تا نامه‌های ارسالی را از طریق ایشان و برخی از افراد مورد اعتماد دیگر ارسال کنند.<ref>صحیفه امام، ج۳، ص۶۳.</ref>


قرهی از ملازمان امام‌خمینی در زیارت‌های ایشان هم بود.<ref>سلسلۀ موی دوست، ص۲۵۸.</ref> بر اساس گزارشی، او در سال ۱۳۵۳ به کشور بازگشت و در تاریخ ۱۴/۴/۱۳۵۴ به اتهام نمایندگی حضرت امام‌خمینی بازداشت شد، ولی به‌زعم ساواک، چون شخص ساده و تهیدستی بود، ساواک اعلام کرد نمایندگی وی جدی نیست، بنابراین پس از ۱۱ روز آزاد شد.<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۲۰، ص۳۵۸.</ref> به نظر می‌رسد وی دوباره به نجف اشرف بازگشت و در خدمت امام‌خمینی قرار گرفت، چراکه بر اساس خاطرات [[سیدحسین موسوی تبریزی]]، وی در اول آبان ۱۳۵۶ و پس از اطلاع از درگذشت مشکوک [[سیدمصطفی خمینی]]، از طرف شاگردان و یاران امام‌خمینی مأموریت یافت تا غیرمستقیم ایشان را در جریان واقعه فوق قرار دهد، ولی به‌محض دیدن امام‌خمینی، تاب نیاورد و خبر فوق را مستقیم به اطلاع ایشان رساند.<ref>خاطرات آیت‌الله سیدحسین موسوی تبریزی (دفتر اول)، ۳۷۵ـ۳۷۶.</ref>  
قرهی از ملازمان امام‌خمینی در زیارت‌های ایشان هم بود.<ref>سلسلۀ موی دوست، ص۲۵۸.</ref> بر اساس گزارشی، او در سال ۱۳۵۳ به کشور بازگشت و در تاریخ ۱۴/۴/۱۳۵۴ به اتهام نمایندگی حضرت امام‌خمینی بازداشت شد، ولی به‌زعم ساواک، چون شخص ساده و تهیدستی بود، ساواک اعلام کرد نمایندگی وی جدی نیست، بنابراین پس از ۱۱ روز آزاد شد.<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۲۰، ص۳۵۸.</ref> به نظر می‌رسد وی دوباره به نجف اشرف بازگشت و در خدمت امام‌خمینی قرار گرفت، چراکه بر اساس خاطرات [[سیدحسین موسوی تبریزی]]، وی در اول آبان ۱۳۵۶ و پس از اطلاع از درگذشت مشکوک [[سیدمصطفی خمینی]]، از طرف شاگردان و یاران امام‌خمینی مأموریت یافت تا غیرمستقیم ایشان را در جریان واقعه فوق قرار دهد، ولی به‌محض دیدن امام‌خمینی، تاب نیاورد و خبر فوق را مستقیم به اطلاع ایشان رساند.<ref>خاطرات آیت‌الله سیدحسین موسوی تبریزی (دفتر اول)، ۳۷۵ـ۳۷۶.</ref>  
۲۰٬۹۳۹

ویرایش