ابوالحسن ایازی: تفاوت میان نسخهها
(اصلاح ارقام، اصلاح نویسههای عربی) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵: | خط ۵: | ||
ایازی در نخستین روزهای سال ۱۳۵۷ ش و به مناسبت اقدامات سرکوبگرانه حکومت پهلوی در چهلمین روز حادثه تبریز (۲۹ بهمن ۱۳۵۶) و سرکوب تظاهرات مردم در شهرهای یزد و جهرم و اهواز و اصفهان، همراه با جمعی از عالمان برجسته مازندران، بیانیهای ۱۴ مادهای و مفصل صادر کردند. آنان در آن بیانیه «تغییر احکام مسلّمه اسلام و انکار ضروریات مذهب و تهمت و جسارت به مقام مرجعیت که رتبه نیابت از مقام مقدس حضرت بقیهالله ارواحنا فداه میباشد، بالخصوص حضرت آیتاللهالعظمی آقای خمینی دام ظله العالی، حبس افکار و تفتیش عقاید و نبودن آزادی مشروع و تأمین برای عقلا و مصلحین، به وجود آمدن حکومت خودمختاری و استبداد که نه مورد رضای خالق است و نه مورد قبول مخلوق، تشکیل مجلسین غیرشرعی و غیرقانونی به خاطر آزاد نبودن ملت و گرفتاری طبقات بیگناه ملت در زندانها و تبعیدگاهها با افترائات و اتهامات ناروا بالخصوص اهل علم محترم و دانشگاهیان، حیفومیل بیحدوحساب بیتالمال و بیاطلاعی امناء قوم از درآمد و مخارج کشور و عدم توازن و تعادل در کشور، تضعیف اسلام و محو آثار شریعت بهصورت تغییر تاریخ پرافتخار اسلام و تبدیلش به تاریخ مشکوک و مبهم، آزادی مطلق دادن بلکه تقویت و تحریک نمودن جهال و مغرضین در واقع مأمورین، ترویج فحشاء و فساد و مسائل خلاف عفت و اخلاق به شکلهای مختلف تحت عنوان فرهنگ و هنر، محدود کردن تعلیم قرآن مجید و سایر تعلیمات لازم و مفید را در آموزشوپرورش و انحلال مدارس ملی مانند جامعه تعلیمات اسلامی، اجبار نمودن دختران و زنان مسلمان به بیحجابی در مدارس و غیرها، تصدی اشخاص بیصلاحیت در پستها و مقامات، تملّقات و گزافگویی رجال تا در حد تفسیر نمودن قرآن مجید، اختلال و بیتوجهی به اصول معاش و شئون اقتصاد چون کشاورزی و فلاحت و تجارت آزاد و غیرها و تشویق نکردن فلّاح و زارع و دامپرور و حشمدار، تعیین نمودن میلاد قطعی برای زرتشت و روز تولدش را در رادیو اعلام نمودن و حال آنکه از اباطیل و دروغهای شاخدار است» انتقاد کردند و در پایان تأکید کردند «حاضریم با کمال میل و شوق تا در راه اسلام به شهادت برسیم، از حبس و تبعید و اهانت هراسی نداریم». این بیانیه در قم بهصورت جزوهای منتشر شد و سپس به خارج از کشور ارسال شد و بازتاب زیادی در محافل مطبوعاتی و سیاسی داشت (امیری سوادکوهی، ۱۹۰-۲۱۱؛ «بیانیه ۱۴ مادهای که پایههای سلطنت پهلوی را متزلزل کرد»، www.hawzahnews.com). | ایازی در نخستین روزهای سال ۱۳۵۷ ش و به مناسبت اقدامات سرکوبگرانه حکومت پهلوی در چهلمین روز حادثه تبریز (۲۹ بهمن ۱۳۵۶) و سرکوب تظاهرات مردم در شهرهای یزد و جهرم و اهواز و اصفهان، همراه با جمعی از عالمان برجسته مازندران، بیانیهای ۱۴ مادهای و مفصل صادر کردند. آنان در آن بیانیه «تغییر احکام مسلّمه اسلام و انکار ضروریات مذهب و تهمت و جسارت به مقام مرجعیت که رتبه نیابت از مقام مقدس حضرت بقیهالله ارواحنا فداه میباشد، بالخصوص حضرت آیتاللهالعظمی آقای خمینی دام ظله العالی، حبس افکار و تفتیش عقاید و نبودن آزادی مشروع و تأمین برای عقلا و مصلحین، به وجود آمدن حکومت خودمختاری و استبداد که نه مورد رضای خالق است و نه مورد قبول مخلوق، تشکیل مجلسین غیرشرعی و غیرقانونی به خاطر آزاد نبودن ملت و گرفتاری طبقات بیگناه ملت در زندانها و تبعیدگاهها با افترائات و اتهامات ناروا بالخصوص اهل علم محترم و دانشگاهیان، حیفومیل بیحدوحساب بیتالمال و بیاطلاعی امناء قوم از درآمد و مخارج کشور و عدم توازن و تعادل در کشور، تضعیف اسلام و محو آثار شریعت بهصورت تغییر تاریخ پرافتخار اسلام و تبدیلش به تاریخ مشکوک و مبهم، آزادی مطلق دادن بلکه تقویت و تحریک نمودن جهال و مغرضین در واقع مأمورین، ترویج فحشاء و فساد و مسائل خلاف عفت و اخلاق به شکلهای مختلف تحت عنوان فرهنگ و هنر، محدود کردن تعلیم قرآن مجید و سایر تعلیمات لازم و مفید را در آموزشوپرورش و انحلال مدارس ملی مانند جامعه تعلیمات اسلامی، اجبار نمودن دختران و زنان مسلمان به بیحجابی در مدارس و غیرها، تصدی اشخاص بیصلاحیت در پستها و مقامات، تملّقات و گزافگویی رجال تا در حد تفسیر نمودن قرآن مجید، اختلال و بیتوجهی به اصول معاش و شئون اقتصاد چون کشاورزی و فلاحت و تجارت آزاد و غیرها و تشویق نکردن فلّاح و زارع و دامپرور و حشمدار، تعیین نمودن میلاد قطعی برای زرتشت و روز تولدش را در رادیو اعلام نمودن و حال آنکه از اباطیل و دروغهای شاخدار است» انتقاد کردند و در پایان تأکید کردند «حاضریم با کمال میل و شوق تا در راه اسلام به شهادت برسیم، از حبس و تبعید و اهانت هراسی نداریم». این بیانیه در قم بهصورت جزوهای منتشر شد و سپس به خارج از کشور ارسال شد و بازتاب زیادی در محافل مطبوعاتی و سیاسی داشت (امیری سوادکوهی، ۱۹۰-۲۱۱؛ «بیانیه ۱۴ مادهای که پایههای سلطنت پهلوی را متزلزل کرد»، www.hawzahnews.com). | ||
ایازی در کنار تدریس و اداره مدرسه علمیه جعفریه رستمکلا، به تألیف آثار علمی هم میپرداخت و تألیفات او عبارت است از: یک دوره فقه معاملی در پنج دفتر (تقریرات درس خارج آیتالله میرزا هاشم آملی (ره) به عربی)، یک دوره اصول فقه در سه دفتر (تقریر دروس خارج اصول آیتالله میرزا باقر زنجانی به عربی)، دیوان اشعار فارسی، هدیه الانوار (دیوان اشعار عربی که به اقتضاء از الفیه ابن مالک در قواعد زبان عربی سروده است و خود نیز آن را ترجمه کرده است)، زندگینامه خودنوشت شامل سه دفتر که شرح زندگی از دوران کودکی و خصوصیات محیط زندگی و ایام تحصیل از مازندران تا قم و نجف و سایر حوادث عبرتآموز در آن آمده است. | ایازی در کنار تدریس و اداره مدرسه علمیه جعفریه رستمکلا، به تألیف آثار علمی هم میپرداخت و تألیفات او عبارت است از: یک دوره فقه معاملی در پنج دفتر (تقریرات درس خارج آیتالله میرزا هاشم آملی (ره) به عربی)، یک دوره اصول فقه در سه دفتر (تقریر دروس خارج اصول آیتالله میرزا باقر زنجانی به عربی)، دیوان اشعار فارسی، هدیه الانوار (دیوان اشعار عربی که به اقتضاء از الفیه ابن مالک در قواعد زبان عربی سروده است و خود نیز آن را ترجمه کرده است)، زندگینامه خودنوشت شامل سه دفتر که شرح زندگی از دوران کودکی و خصوصیات محیط زندگی و ایام تحصیل از مازندران تا قم و نجف و سایر حوادث عبرتآموز در آن آمده است. | ||
ابوالحسن ایازی در ۲۶ اسفند ۱۳۸۰ در تهران درگذشت و پیکرش پس از انتقال به ساری و تشییع در آنجا و اقامه نماز توسط فرزندش شیخ محمدرضا ایازی، در حیاط حوزه و مسجد جعفریه در رستمکلا به خاک سپرده شد (امیری سوادکوهی، ۲۵). | |||
منابع: امیری سوادکوهی، محمد (۱۳۸۷)، قوامالدین: ایازی از ملکوت (شرح حال عالم زاهد و معلم بزرگ اخلاق علامه شیخ ابوالحسن ایازی)، تهران، سلسله؛ انصاری قمی، ناصرالدین (۱۳۸۱)، «درگذشتگان: آیتالله ایازی»، دوماهنامه آینه پژوهش، شماره ۷۴، خرداد و تیر؛ «بیانیه ۱۴ مادهای که پایههای سلطنت پهلوی را متزلزل کرد»، www.hawzahnews.com/news/439825؛ «یادی از مرحوم آیتالله ایازی» (۱۳۸۱)، ماهنامه درسهایی از مکتب اسلام، شماره ۴۹۷، مرداد. | منابع: امیری سوادکوهی، محمد (۱۳۸۷)، قوامالدین: ایازی از ملکوت (شرح حال عالم زاهد و معلم بزرگ اخلاق علامه شیخ ابوالحسن ایازی)، تهران، سلسله؛ انصاری قمی، ناصرالدین (۱۳۸۱)، «درگذشتگان: آیتالله ایازی»، دوماهنامه آینه پژوهش، شماره ۷۴، خرداد و تیر؛ «بیانیه ۱۴ مادهای که پایههای سلطنت پهلوی را متزلزل کرد»، www.hawzahnews.com/news/439825؛ «یادی از مرحوم آیتالله ایازی» (۱۳۸۱)، ماهنامه درسهایی از مکتب اسلام، شماره ۴۹۷، مرداد. |
نسخهٔ ۱۷ شهریور ۱۴۰۳، ساعت ۲۰:۵۸
ابوالحسن ایازی، از شاگردان درس خارج فقه و اصول امامخمینی.
ابوالحسن ایازی در سال ۱۳۰۸ ش در شهر رستمکلا در مازندران و در خانوادهای روحانی به دنیا آمد. پدرش شیخ حیدر ایازی از عالمان برجسته رستمکلا بود (شریف رازی، ج ۳، ۲۵۹). ابوالحسن ایازی دوران ابتدایی را در زادگاهش گذراند. سپس به تحصیل دروس حوزوی پرداخت و ادبیات را در رستمکلا و نزد پدرش که از مدرسان دروس حوزوی در آن شهر بود، آموخت. او در سال ۱۳۲۰ ش راهی کوهستان بهشهر شد و در حوزه علمیه آنجا از درس شیخ محمد کوهستانی بهرهمند شد. آنگاه به ساری رفت و مدتی کوتاه از درس عالمان آن شهر چون آقایان قیومی، امامی، صدوق، سعادت، عظیمی، رحمانی ساروی، پیشنمازی و زهدی استفاده کرد. ایازی در سال ۱۳۲۵ ش (امیری سوادکوهی، ۲۴) برای تکمیل تحصیلات حوزوی راهی قم شد و در حوزه علمیه آن شهر در دروس سطح استادان آنجا (شریف رازی، ج ۳، ۲۵۹) ازجمله از درسهای آقایان محمد فکور یزدی، سیدموسی صدر، سیدرضا صدر، سیدمحمدباقر سلطانی طباطبایی و بتولی گیلانی بهرهمند شد و همزمان از درسهای فلسفه و علوم عقلی آیات میرزا مهدی امامی مازندرانی و علامه سیدمحمدحسین طباطبایی استفاده میکرد (امیری سوادکوهی، ۲۴). سپس در درسهای خارج فقه و اصول آیات سیدحسین طباطبایی بروجردی، امامخمینی (همان، ۲۴ و ۵۴؛ انصاری قمی، ۱۱۳؛ «یادی از مرحوم آیتالله ایازی»، ۵۵)، شیخ مرتضی حائری یزدی و سیدشهابالدین مرعشی نجفی شرکت نمود (امیری سوادکوهی، ۲۴). درباره سالهای دقیق حضور او در درسهای خارج فقه و اصول امامخمینی اطلاعاتی در دست نیست، ولی میتوان احتمال داد که در مدت حضور در قم (۱۳۲۵-۱۳۳۴ ش) در آن درسها در مساجد محمدیه و سلماسی بهره میبرده است. در کنار حضور در حوزه علمیه قم، تابستانها به تهران و مشهد میرفت و از درسهای آیات شیخ محمدعلی شاهآبادی، حبیبالله گلپایگانی، محمدتقی ادیب نیشبابوری و حصارکی بهرهمند میشد (همان). ایازی پس از سالها تحصیل در قم در سال ۱۳۳۴ ش به عراق رفت و در حوزه علمیه نجف اشرف، در درسهای خارج فقه و اصول آیات سیدمحسن طباطبایی حکیم، شیخ حسین حلی، سیدابوالقاسم موسوی خویی، سیدمحمود حسینی شاهرودی، میرزا باقر زنجانی، میرزا هاشم آملی، سیدیحیی یزدی و میرزا حسین یزدی حضور یافت. او پس از ۷ سال تحصیل در حوزه علمیه نجف اشرف، به دعوت استادش شیخ محمد کوهستانی و تقاضای مردم مازندران در سال ۱۳۴۱ ش به رستمکلا بازگشت و به تبلیغ دین و اقامه نماز جماعت در آنجا پرداخت. در همان زمان با کمک مردم رستمکلا حوزه علمیه جعفریه را تأسیس کرد و به اداره آنجا و همچنین تدریس در آن حوزه پرداخت (امیری سوادکوهی، ۱۵۸ و ۲۵). ایازی در نخستین روزهای سال ۱۳۵۷ ش و به مناسبت اقدامات سرکوبگرانه حکومت پهلوی در چهلمین روز حادثه تبریز (۲۹ بهمن ۱۳۵۶) و سرکوب تظاهرات مردم در شهرهای یزد و جهرم و اهواز و اصفهان، همراه با جمعی از عالمان برجسته مازندران، بیانیهای ۱۴ مادهای و مفصل صادر کردند. آنان در آن بیانیه «تغییر احکام مسلّمه اسلام و انکار ضروریات مذهب و تهمت و جسارت به مقام مرجعیت که رتبه نیابت از مقام مقدس حضرت بقیهالله ارواحنا فداه میباشد، بالخصوص حضرت آیتاللهالعظمی آقای خمینی دام ظله العالی، حبس افکار و تفتیش عقاید و نبودن آزادی مشروع و تأمین برای عقلا و مصلحین، به وجود آمدن حکومت خودمختاری و استبداد که نه مورد رضای خالق است و نه مورد قبول مخلوق، تشکیل مجلسین غیرشرعی و غیرقانونی به خاطر آزاد نبودن ملت و گرفتاری طبقات بیگناه ملت در زندانها و تبعیدگاهها با افترائات و اتهامات ناروا بالخصوص اهل علم محترم و دانشگاهیان، حیفومیل بیحدوحساب بیتالمال و بیاطلاعی امناء قوم از درآمد و مخارج کشور و عدم توازن و تعادل در کشور، تضعیف اسلام و محو آثار شریعت بهصورت تغییر تاریخ پرافتخار اسلام و تبدیلش به تاریخ مشکوک و مبهم، آزادی مطلق دادن بلکه تقویت و تحریک نمودن جهال و مغرضین در واقع مأمورین، ترویج فحشاء و فساد و مسائل خلاف عفت و اخلاق به شکلهای مختلف تحت عنوان فرهنگ و هنر، محدود کردن تعلیم قرآن مجید و سایر تعلیمات لازم و مفید را در آموزشوپرورش و انحلال مدارس ملی مانند جامعه تعلیمات اسلامی، اجبار نمودن دختران و زنان مسلمان به بیحجابی در مدارس و غیرها، تصدی اشخاص بیصلاحیت در پستها و مقامات، تملّقات و گزافگویی رجال تا در حد تفسیر نمودن قرآن مجید، اختلال و بیتوجهی به اصول معاش و شئون اقتصاد چون کشاورزی و فلاحت و تجارت آزاد و غیرها و تشویق نکردن فلّاح و زارع و دامپرور و حشمدار، تعیین نمودن میلاد قطعی برای زرتشت و روز تولدش را در رادیو اعلام نمودن و حال آنکه از اباطیل و دروغهای شاخدار است» انتقاد کردند و در پایان تأکید کردند «حاضریم با کمال میل و شوق تا در راه اسلام به شهادت برسیم، از حبس و تبعید و اهانت هراسی نداریم». این بیانیه در قم بهصورت جزوهای منتشر شد و سپس به خارج از کشور ارسال شد و بازتاب زیادی در محافل مطبوعاتی و سیاسی داشت (امیری سوادکوهی، ۱۹۰-۲۱۱؛ «بیانیه ۱۴ مادهای که پایههای سلطنت پهلوی را متزلزل کرد»، www.hawzahnews.com). ایازی در کنار تدریس و اداره مدرسه علمیه جعفریه رستمکلا، به تألیف آثار علمی هم میپرداخت و تألیفات او عبارت است از: یک دوره فقه معاملی در پنج دفتر (تقریرات درس خارج آیتالله میرزا هاشم آملی (ره) به عربی)، یک دوره اصول فقه در سه دفتر (تقریر دروس خارج اصول آیتالله میرزا باقر زنجانی به عربی)، دیوان اشعار فارسی، هدیه الانوار (دیوان اشعار عربی که به اقتضاء از الفیه ابن مالک در قواعد زبان عربی سروده است و خود نیز آن را ترجمه کرده است)، زندگینامه خودنوشت شامل سه دفتر که شرح زندگی از دوران کودکی و خصوصیات محیط زندگی و ایام تحصیل از مازندران تا قم و نجف و سایر حوادث عبرتآموز در آن آمده است.
ابوالحسن ایازی در ۲۶ اسفند ۱۳۸۰ در تهران درگذشت و پیکرش پس از انتقال به ساری و تشییع در آنجا و اقامه نماز توسط فرزندش شیخ محمدرضا ایازی، در حیاط حوزه و مسجد جعفریه در رستمکلا به خاک سپرده شد (امیری سوادکوهی، ۲۵).
منابع: امیری سوادکوهی، محمد (۱۳۸۷)، قوامالدین: ایازی از ملکوت (شرح حال عالم زاهد و معلم بزرگ اخلاق علامه شیخ ابوالحسن ایازی)، تهران، سلسله؛ انصاری قمی، ناصرالدین (۱۳۸۱)، «درگذشتگان: آیتالله ایازی»، دوماهنامه آینه پژوهش، شماره ۷۴، خرداد و تیر؛ «بیانیه ۱۴ مادهای که پایههای سلطنت پهلوی را متزلزل کرد»، www.hawzahnews.com/news/439825؛ «یادی از مرحوم آیتالله ایازی» (۱۳۸۱)، ماهنامه درسهایی از مکتب اسلام، شماره ۴۹۷، مرداد.