حسن ثقفی تهرانی: تفاوت میان نسخهها
(اصلاح ارقام، اصلاح نویسههای عربی) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
ثقفی | '''حسن ثقفی تهرانی'''، از شاگردان درس خارج فقه و اصول امامخمینی. | ||
او در سال ۱۳۱۶ ش در خانوادهای روحانی و برجسته دیده به جهان گشود. پدرش میرزا محمد ثقفی تهرانی، از روحانیان صاحبنام تهران و مؤلف اثر گرانسنگ تفسیر روان جاوید و غرر العوائد و از شاگردان شاخص آیتالله حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی و پدربزرگش میرزا ابوالفضل تهرانی از شاگردان آیات میرزای شیرازی و میرزا حبیبالله رشتی و صاحب اثر شفا الصدور فی شرح زیارد العاشور و جد اعلایش میرزا ابوالقاسم کلانتر نوری تهرانی از شاگردان شیخ مرتضی انصاری و از مجتهدان بنام تهران بود (ر.ک ثقفی، اغلب صفحات؛ شریف رازی، ج ۴، ۴۱۲-۴۱۳؛ گلی زواره، ۵۲۳-۵۲۸؛ انصاری، ج ۱، ۲۸۷ ـ ۳۱۰). علاوه بر آن، خانواده ثقفی مفتخر به دامادی امامخمینی، از مدرسان بنام حوزه علمیه قم بودند که مقدر بود انقلاب اسلامی را رهبری کند و نظامی نو تأسیس کند. حسن ثقفی تهرانی در چنان خانوادهای زاده و بالیده شد. او دوره دبستان را در تهران گذراند. سپس به تحصیل دروس حوزوی روی آورد و ادبیات و بخشی از دروس سطح را در تهران و پیش آیات میرزا محمد ثقفی (والدش)، میرزا احمد آشتیانی، میرزا ابوالحسن شعرانی و حاج سیداحمد سبط انصاری خواند. آنگاه در درس سطح و خارج فقه و اصول آیات سیداحمد موسوی خوانساری، سیدابوالحسن رفیعی قزوینی (ثقفی، ۳۷۲-۳۷۳؛ «درگذشتگان: آیتالله ثقفی»، ۱۷۴) و حسن حسنزاده آملی شرکت کرد (ثقفی، ۳۷۳). | |||
محمد ثقفی در بیوگرافی او اشارهای به حضور حسن ثقفی تهرانی در درس امامخمینی نکرده، ولی در قدس ایران از امامخمینی بهعنوان یکی از استادان او نام برده شده است (ثقفی، ۳۶۰). همچنین در زندگینامهای که پس از درگذشت حسن ثقفی در دوماهنامه آینه پژوهش منتشر شد، از حضور دو ساله او در درس امامخمینی سخن رفته است («درگذشتگان: آیتالله ثقفی»، ۱۷۴). با وجود این، درباره سالهای حضور او در درس امامخمینی گزارش دقیقی در دست نیست، ولی با استناد به بازجویی سیدمصطفی خمینی (در ۱۹ آبان ۱۳۴۳)، او در آن مقطع در تهران به تحصیل اشتغال داشت(آیتالله حاج سید...، ۶۶)، بنابراین میتوان گفت که حسن ثقفی یا پیش از آن تاریخ در درسهای امامخمینی حاضر میشده یا پس از حضور امامخمینی در نجف اشرف، در درس ایشان حاضر میشده است. اتفاقاً حسن ثقفی در خاطراتش از حضور در نجف اشرف در سالهای پایانی حضور امامخمینی سخن گفته است (پابهپای آفتاب، ج ۱، ۲۱۴) و میتوان احتمال داد که در آن «مدت کوتاه» در درس ایشان حاضر میشده است. | |||
حسن ثقفی مورد توجه و لطف امامخمینی بود (همان، ۲۱۵) و امامخمینی در نامههایی به میرزا محمد ثقفی، همواره احوال او را هم جویا میشد (صحیفه امام، ج ۱، ۴۲؛ ج ۲، ۱۶۶ و...). او نامههایی به امامخمینی ارسال میکرد و همواره جویای احوال ایشان بود (همان، ج ۳، ۱۴۳، ۱۵۳ و ۴۲۰). امامخمینی همچنین پیگیر وضعیت تحصیلی او بود و در سال ۱۳۴۵ ش در نامهای به میرزا محمد ثقفی تهرانی، خواستار حضور حسن ثقفی تهرانی در قم شده بود (همان، ج ۲، ۹۴)؛ درخواستی که با مخالفت او مواجه شد (ثقفی، ۳۷۷). امامخمینی همچنین اجازهای در امور شرعیه به حسن ثقفی تهرانی داده بود و ذیل معرف او عبارت «معروف هستند» را قید کرده بود (صحیفه امام، ج ۱، ۵۰۸؛ ثقفی، ۳۷۴). میزان اعتماد امامخمینی به برادر همسرش بهاندازهای بود که حاشیه بر یکی از کتابهای عرفانی را برای پاکنویسی به او ارجاع داد (پابهپای آفتاب، ج ۱، ۲۱۹). ثقفی تهرانی که علاوه بر امامخمینی، از آیات سیداحمد موسوی خوانساری، سیدابوالحسن رفیعی قزوینی، میرزا ابوالحسن شعرانی و حسن حسنزاده آملی اجازاتی در امور شرعیه دریافت کرده بود (ثقفی، ۳۷۴-۳۷۶)، در تهران در مسجد پامنار به اقامه نماز جماعت میپرداخت. او همچنین با زبان فرانسه و همچنین فلسفه غرب آشنا بود («درگذشتگان: آیتالله ثقفی»، ۱۷۴). وی به گفته خواهرش، در نهضت اسلامی به رهبری امامخمینی فعال بود و در کنار داماد بزرگوارش ـ امامخمینی ـ و خواهرزادههایش سیدمصطفی و سیداحمد خمینی، به مبارزه با حکومت پهلوی ادامه میداد (قدس ایران...، ۶۰ ـ ۶۱). در دوران حضور امامخمینی در پاریس، به فرانسه رفت و مدتی در خدمت ایشان بود (پابهپای آفتاب، ج ۱، ۲۲۳). وی در ۱۹ دی ۱۳۵۷ همراه با برخی از روحانیان برجسته تهران، سیاستهای حکومت پهلوی را در سرکوبی تظاهرات اعتراضی مردم تقبیح کرد. در آن اعلامیه، آنان با اشاره به آتش زدن اماکن عمومی و دیگر اقدامات انحرافی مأموران حکومت پهلوی، مردم را به هوشیاری فراخواندند و حکومت پهلوی را رژیمی زورگو و غیرقانونی نامیدند (دوانی، ج ۹، ۱۱۳ ـ ۱۱۶). | حسن ثقفی مورد توجه و لطف امامخمینی بود (همان، ۲۱۵) و امامخمینی در نامههایی به میرزا محمد ثقفی، همواره احوال او را هم جویا میشد (صحیفه امام، ج ۱، ۴۲؛ ج ۲، ۱۶۶ و...). او نامههایی به امامخمینی ارسال میکرد و همواره جویای احوال ایشان بود (همان، ج ۳، ۱۴۳، ۱۵۳ و ۴۲۰). امامخمینی همچنین پیگیر وضعیت تحصیلی او بود و در سال ۱۳۴۵ ش در نامهای به میرزا محمد ثقفی تهرانی، خواستار حضور حسن ثقفی تهرانی در قم شده بود (همان، ج ۲، ۹۴)؛ درخواستی که با مخالفت او مواجه شد (ثقفی، ۳۷۷). امامخمینی همچنین اجازهای در امور شرعیه به حسن ثقفی تهرانی داده بود و ذیل معرف او عبارت «معروف هستند» را قید کرده بود (صحیفه امام، ج ۱، ۵۰۸؛ ثقفی، ۳۷۴). میزان اعتماد امامخمینی به برادر همسرش بهاندازهای بود که حاشیه بر یکی از کتابهای عرفانی را برای پاکنویسی به او ارجاع داد (پابهپای آفتاب، ج ۱، ۲۱۹). ثقفی تهرانی که علاوه بر امامخمینی، از آیات سیداحمد موسوی خوانساری، سیدابوالحسن رفیعی قزوینی، میرزا ابوالحسن شعرانی و حسن حسنزاده آملی اجازاتی در امور شرعیه دریافت کرده بود (ثقفی، ۳۷۴-۳۷۶)، در تهران در مسجد پامنار به اقامه نماز جماعت میپرداخت. او همچنین با زبان فرانسه و همچنین فلسفه غرب آشنا بود («درگذشتگان: آیتالله ثقفی»، ۱۷۴). وی به گفته خواهرش، در نهضت اسلامی به رهبری امامخمینی فعال بود و در کنار داماد بزرگوارش ـ امامخمینی ـ و خواهرزادههایش سیدمصطفی و سیداحمد خمینی، به مبارزه با حکومت پهلوی ادامه میداد (قدس ایران...، ۶۰ ـ ۶۱). در دوران حضور امامخمینی در پاریس، به فرانسه رفت و مدتی در خدمت ایشان بود (پابهپای آفتاب، ج ۱، ۲۲۳). وی در ۱۹ دی ۱۳۵۷ همراه با برخی از روحانیان برجسته تهران، سیاستهای حکومت پهلوی را در سرکوبی تظاهرات اعتراضی مردم تقبیح کرد. در آن اعلامیه، آنان با اشاره به آتش زدن اماکن عمومی و دیگر اقدامات انحرافی مأموران حکومت پهلوی، مردم را به هوشیاری فراخواندند و حکومت پهلوی را رژیمی زورگو و غیرقانونی نامیدند (دوانی، ج ۹، ۱۱۳ ـ ۱۱۶). | ||
ثقفی تهرانی پس از پیروزی انقلاب اسلامی به تبلیغ و تألیف آثار علمی در تهران ادامه داد و کتابهای اربعین حدیث، انسان و اندیشه (نگرشی بر کتاب اتحاد عاقل و معقول اثر آیتالله حسنزاده آملی)، چند برگ گل (منتخب بهترین اشعار در منقبت ائمه معصومین علیهم السلام همراه با بعضی اشعار خویش)، ترجمه صحیفه سجادیه: با مقدمهای درباره دعا و زندگی امام سجاد (ع)، ترجمه و شرح زیارت عاشورا: تلخیص و نظری تازه بر کتاب شفا الصدور، گوشههایی از زندگی ائمه معصومین (ع) و یک دوره کامل فقه (بهصورت دستنویس و حاوی نظرات اختصاصی خویش) از تألیفات اوست (ثقفی، ۳۷۹؛ قدس ایران، ۳۶۰). علاوه بر آن، از او خاطراتی درباره امامخمینی در منابع مختلف منتشر شده است (پابهپای آفتاب، ج ۱، ۲۱۳-۲۲۳؛ آیینه حسن...، ۷۳-۷۵). او در ۳۱ فروردین ۱۳۸۸ ش در تهران از دنیا رفت و پیکرش پس از اقامه نماز توسط سیدمحمد موسوی بجنوردی، در حرم مطهر حضرت عبدالعظیم حسنی به خاک سپرده شد («درگذشتگان: آیتالله ثقفی»، ۱۷۴-۱۷۵). | ثقفی تهرانی پس از پیروزی انقلاب اسلامی به تبلیغ و تألیف آثار علمی در تهران ادامه داد و کتابهای اربعین حدیث، انسان و اندیشه (نگرشی بر کتاب اتحاد عاقل و معقول اثر آیتالله حسنزاده آملی)، چند برگ گل (منتخب بهترین اشعار در منقبت ائمه معصومین علیهم السلام همراه با بعضی اشعار خویش)، ترجمه صحیفه سجادیه: با مقدمهای درباره دعا و زندگی امام سجاد (ع)، ترجمه و شرح زیارت عاشورا: تلخیص و نظری تازه بر کتاب شفا الصدور، گوشههایی از زندگی ائمه معصومین (ع) و یک دوره کامل فقه (بهصورت دستنویس و حاوی نظرات اختصاصی خویش) از تألیفات اوست (ثقفی، ۳۷۹؛ قدس ایران، ۳۶۰). علاوه بر آن، از او خاطراتی درباره امامخمینی در منابع مختلف منتشر شده است (پابهپای آفتاب، ج ۱، ۲۱۳-۲۲۳؛ آیینه حسن...، ۷۳-۷۵). او در ۳۱ فروردین ۱۳۸۸ ش در تهران از دنیا رفت و پیکرش پس از اقامه نماز توسط سیدمحمد موسوی بجنوردی، در حرم مطهر حضرت عبدالعظیم حسنی به خاک سپرده شد («درگذشتگان: آیتالله ثقفی»، ۱۷۴-۱۷۵). | ||
منابع: آیتالله حاج سیدمصطفی خمینی به روایت اسناد ساواک: امید اسلام (۱۳۸۸)، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات؛ آیینه حسن: خاطراتی از ویژگیهای ممتاز امامخمینی (س) در امور فردی و اجتماعی (۱۳۷۹)، به کوشش اصغر میرشکاری و حمید بصیرتمنش، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی (س)؛ انصاری، ناصرالدین (۱۳۸۷)، اختران فقاهت (زندگی علمی و سیاسی گروهی از علمای بزرگ سده اخیر)، ج ۱، قم، انتشارات دلیل ما؛ پابهپای آفتاب (۱۳۹۱)، پابهپای آفتاب: گفتهها و ناگفتهها از زندگی امامخمینی، ج ۱، تدوین امیررضا ستوده، تهران، نشر پنجره؛ ثقفی، محمد (۱۳۹۶)، سه فقیه حکیم: آیتالله میرزا محمد ثقفی تهرانی، آیتالله حاج میرزا ابوالفضل تهرانی و آیتالله حاج میرزا ابوالقاسم نوری تهرانی، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی ـ مؤسسه چاپ و نشر عروج؛ «درگذشتگان: آیتالله ثقفی» (۱۳۸۸)، دوماهنامه آینه پژوهش، شماره ۱۱۶-۱۱۷؛ دوانی، علی (۱۳۷۷)، نهضت روحانیون ایران، ج ۹، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ سلسله موی دوست: خاطرات دوران تدریس امامخمینی (۱۳۸۳)، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی؛ شریف رازی، محمد (۱۳۵۲)، گنجینه دانشمندان، ج ۴، تهران، اسلامیه؛ صحیفه امام (۱۳۷۸)، ج ۱ و ۳، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی؛ قدس ایران: بزرگ بانوی انقلاب (۱۳۸۸)، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، مؤسسه چاپ و نشر عروج؛ گلی زواره، غلامرضا (۱۳۷۸)، «میرزا محمد ثقفی، فقیه مفسر»، گلشن ابرار، ج ۴، تهران، باقرالعلوم. | منابع: آیتالله حاج سیدمصطفی خمینی به روایت اسناد ساواک: امید اسلام (۱۳۸۸)، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات؛ آیینه حسن: خاطراتی از ویژگیهای ممتاز امامخمینی (س) در امور فردی و اجتماعی (۱۳۷۹)، به کوشش اصغر میرشکاری و حمید بصیرتمنش، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی (س)؛ انصاری، ناصرالدین (۱۳۸۷)، اختران فقاهت (زندگی علمی و سیاسی گروهی از علمای بزرگ سده اخیر)، ج ۱، قم، انتشارات دلیل ما؛ پابهپای آفتاب (۱۳۹۱)، پابهپای آفتاب: گفتهها و ناگفتهها از زندگی امامخمینی، ج ۱، تدوین امیررضا ستوده، تهران، نشر پنجره؛ ثقفی، محمد (۱۳۹۶)، سه فقیه حکیم: آیتالله میرزا محمد ثقفی تهرانی، آیتالله حاج میرزا ابوالفضل تهرانی و آیتالله حاج میرزا ابوالقاسم نوری تهرانی، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی ـ مؤسسه چاپ و نشر عروج؛ «درگذشتگان: آیتالله ثقفی» (۱۳۸۸)، دوماهنامه آینه پژوهش، شماره ۱۱۶-۱۱۷؛ دوانی، علی (۱۳۷۷)، نهضت روحانیون ایران، ج ۹، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ سلسله موی دوست: خاطرات دوران تدریس امامخمینی (۱۳۸۳)، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی؛ شریف رازی، محمد (۱۳۵۲)، گنجینه دانشمندان، ج ۴، تهران، اسلامیه؛ صحیفه امام (۱۳۷۸)، ج ۱ و ۳، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی؛ قدس ایران: بزرگ بانوی انقلاب (۱۳۸۸)، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، مؤسسه چاپ و نشر عروج؛ گلی زواره، غلامرضا (۱۳۷۸)، «میرزا محمد ثقفی، فقیه مفسر»، گلشن ابرار، ج ۴، تهران، باقرالعلوم. |
نسخهٔ ۱۷ شهریور ۱۴۰۳، ساعت ۲۱:۵۸
حسن ثقفی تهرانی، از شاگردان درس خارج فقه و اصول امامخمینی.
او در سال ۱۳۱۶ ش در خانوادهای روحانی و برجسته دیده به جهان گشود. پدرش میرزا محمد ثقفی تهرانی، از روحانیان صاحبنام تهران و مؤلف اثر گرانسنگ تفسیر روان جاوید و غرر العوائد و از شاگردان شاخص آیتالله حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی و پدربزرگش میرزا ابوالفضل تهرانی از شاگردان آیات میرزای شیرازی و میرزا حبیبالله رشتی و صاحب اثر شفا الصدور فی شرح زیارد العاشور و جد اعلایش میرزا ابوالقاسم کلانتر نوری تهرانی از شاگردان شیخ مرتضی انصاری و از مجتهدان بنام تهران بود (ر.ک ثقفی، اغلب صفحات؛ شریف رازی، ج ۴، ۴۱۲-۴۱۳؛ گلی زواره، ۵۲۳-۵۲۸؛ انصاری، ج ۱، ۲۸۷ ـ ۳۱۰). علاوه بر آن، خانواده ثقفی مفتخر به دامادی امامخمینی، از مدرسان بنام حوزه علمیه قم بودند که مقدر بود انقلاب اسلامی را رهبری کند و نظامی نو تأسیس کند. حسن ثقفی تهرانی در چنان خانوادهای زاده و بالیده شد. او دوره دبستان را در تهران گذراند. سپس به تحصیل دروس حوزوی روی آورد و ادبیات و بخشی از دروس سطح را در تهران و پیش آیات میرزا محمد ثقفی (والدش)، میرزا احمد آشتیانی، میرزا ابوالحسن شعرانی و حاج سیداحمد سبط انصاری خواند. آنگاه در درس سطح و خارج فقه و اصول آیات سیداحمد موسوی خوانساری، سیدابوالحسن رفیعی قزوینی (ثقفی، ۳۷۲-۳۷۳؛ «درگذشتگان: آیتالله ثقفی»، ۱۷۴) و حسن حسنزاده آملی شرکت کرد (ثقفی، ۳۷۳).
محمد ثقفی در بیوگرافی او اشارهای به حضور حسن ثقفی تهرانی در درس امامخمینی نکرده، ولی در قدس ایران از امامخمینی بهعنوان یکی از استادان او نام برده شده است (ثقفی، ۳۶۰). همچنین در زندگینامهای که پس از درگذشت حسن ثقفی در دوماهنامه آینه پژوهش منتشر شد، از حضور دو ساله او در درس امامخمینی سخن رفته است («درگذشتگان: آیتالله ثقفی»، ۱۷۴). با وجود این، درباره سالهای حضور او در درس امامخمینی گزارش دقیقی در دست نیست، ولی با استناد به بازجویی سیدمصطفی خمینی (در ۱۹ آبان ۱۳۴۳)، او در آن مقطع در تهران به تحصیل اشتغال داشت(آیتالله حاج سید...، ۶۶)، بنابراین میتوان گفت که حسن ثقفی یا پیش از آن تاریخ در درسهای امامخمینی حاضر میشده یا پس از حضور امامخمینی در نجف اشرف، در درس ایشان حاضر میشده است. اتفاقاً حسن ثقفی در خاطراتش از حضور در نجف اشرف در سالهای پایانی حضور امامخمینی سخن گفته است (پابهپای آفتاب، ج ۱، ۲۱۴) و میتوان احتمال داد که در آن «مدت کوتاه» در درس ایشان حاضر میشده است.
حسن ثقفی مورد توجه و لطف امامخمینی بود (همان، ۲۱۵) و امامخمینی در نامههایی به میرزا محمد ثقفی، همواره احوال او را هم جویا میشد (صحیفه امام، ج ۱، ۴۲؛ ج ۲، ۱۶۶ و...). او نامههایی به امامخمینی ارسال میکرد و همواره جویای احوال ایشان بود (همان، ج ۳، ۱۴۳، ۱۵۳ و ۴۲۰). امامخمینی همچنین پیگیر وضعیت تحصیلی او بود و در سال ۱۳۴۵ ش در نامهای به میرزا محمد ثقفی تهرانی، خواستار حضور حسن ثقفی تهرانی در قم شده بود (همان، ج ۲، ۹۴)؛ درخواستی که با مخالفت او مواجه شد (ثقفی، ۳۷۷). امامخمینی همچنین اجازهای در امور شرعیه به حسن ثقفی تهرانی داده بود و ذیل معرف او عبارت «معروف هستند» را قید کرده بود (صحیفه امام، ج ۱، ۵۰۸؛ ثقفی، ۳۷۴). میزان اعتماد امامخمینی به برادر همسرش بهاندازهای بود که حاشیه بر یکی از کتابهای عرفانی را برای پاکنویسی به او ارجاع داد (پابهپای آفتاب، ج ۱، ۲۱۹). ثقفی تهرانی که علاوه بر امامخمینی، از آیات سیداحمد موسوی خوانساری، سیدابوالحسن رفیعی قزوینی، میرزا ابوالحسن شعرانی و حسن حسنزاده آملی اجازاتی در امور شرعیه دریافت کرده بود (ثقفی، ۳۷۴-۳۷۶)، در تهران در مسجد پامنار به اقامه نماز جماعت میپرداخت. او همچنین با زبان فرانسه و همچنین فلسفه غرب آشنا بود («درگذشتگان: آیتالله ثقفی»، ۱۷۴). وی به گفته خواهرش، در نهضت اسلامی به رهبری امامخمینی فعال بود و در کنار داماد بزرگوارش ـ امامخمینی ـ و خواهرزادههایش سیدمصطفی و سیداحمد خمینی، به مبارزه با حکومت پهلوی ادامه میداد (قدس ایران...، ۶۰ ـ ۶۱). در دوران حضور امامخمینی در پاریس، به فرانسه رفت و مدتی در خدمت ایشان بود (پابهپای آفتاب، ج ۱، ۲۲۳). وی در ۱۹ دی ۱۳۵۷ همراه با برخی از روحانیان برجسته تهران، سیاستهای حکومت پهلوی را در سرکوبی تظاهرات اعتراضی مردم تقبیح کرد. در آن اعلامیه، آنان با اشاره به آتش زدن اماکن عمومی و دیگر اقدامات انحرافی مأموران حکومت پهلوی، مردم را به هوشیاری فراخواندند و حکومت پهلوی را رژیمی زورگو و غیرقانونی نامیدند (دوانی، ج ۹، ۱۱۳ ـ ۱۱۶). ثقفی تهرانی پس از پیروزی انقلاب اسلامی به تبلیغ و تألیف آثار علمی در تهران ادامه داد و کتابهای اربعین حدیث، انسان و اندیشه (نگرشی بر کتاب اتحاد عاقل و معقول اثر آیتالله حسنزاده آملی)، چند برگ گل (منتخب بهترین اشعار در منقبت ائمه معصومین علیهم السلام همراه با بعضی اشعار خویش)، ترجمه صحیفه سجادیه: با مقدمهای درباره دعا و زندگی امام سجاد (ع)، ترجمه و شرح زیارت عاشورا: تلخیص و نظری تازه بر کتاب شفا الصدور، گوشههایی از زندگی ائمه معصومین (ع) و یک دوره کامل فقه (بهصورت دستنویس و حاوی نظرات اختصاصی خویش) از تألیفات اوست (ثقفی، ۳۷۹؛ قدس ایران، ۳۶۰). علاوه بر آن، از او خاطراتی درباره امامخمینی در منابع مختلف منتشر شده است (پابهپای آفتاب، ج ۱، ۲۱۳-۲۲۳؛ آیینه حسن...، ۷۳-۷۵). او در ۳۱ فروردین ۱۳۸۸ ش در تهران از دنیا رفت و پیکرش پس از اقامه نماز توسط سیدمحمد موسوی بجنوردی، در حرم مطهر حضرت عبدالعظیم حسنی به خاک سپرده شد («درگذشتگان: آیتالله ثقفی»، ۱۷۴-۱۷۵). منابع: آیتالله حاج سیدمصطفی خمینی به روایت اسناد ساواک: امید اسلام (۱۳۸۸)، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات؛ آیینه حسن: خاطراتی از ویژگیهای ممتاز امامخمینی (س) در امور فردی و اجتماعی (۱۳۷۹)، به کوشش اصغر میرشکاری و حمید بصیرتمنش، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی (س)؛ انصاری، ناصرالدین (۱۳۸۷)، اختران فقاهت (زندگی علمی و سیاسی گروهی از علمای بزرگ سده اخیر)، ج ۱، قم، انتشارات دلیل ما؛ پابهپای آفتاب (۱۳۹۱)، پابهپای آفتاب: گفتهها و ناگفتهها از زندگی امامخمینی، ج ۱، تدوین امیررضا ستوده، تهران، نشر پنجره؛ ثقفی، محمد (۱۳۹۶)، سه فقیه حکیم: آیتالله میرزا محمد ثقفی تهرانی، آیتالله حاج میرزا ابوالفضل تهرانی و آیتالله حاج میرزا ابوالقاسم نوری تهرانی، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی ـ مؤسسه چاپ و نشر عروج؛ «درگذشتگان: آیتالله ثقفی» (۱۳۸۸)، دوماهنامه آینه پژوهش، شماره ۱۱۶-۱۱۷؛ دوانی، علی (۱۳۷۷)، نهضت روحانیون ایران، ج ۹، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ سلسله موی دوست: خاطرات دوران تدریس امامخمینی (۱۳۸۳)، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی؛ شریف رازی، محمد (۱۳۵۲)، گنجینه دانشمندان، ج ۴، تهران، اسلامیه؛ صحیفه امام (۱۳۷۸)، ج ۱ و ۳، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی؛ قدس ایران: بزرگ بانوی انقلاب (۱۳۸۸)، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، مؤسسه چاپ و نشر عروج؛ گلی زواره، غلامرضا (۱۳۷۸)، «میرزا محمد ثقفی، فقیه مفسر»، گلشن ابرار، ج ۴، تهران، باقرالعلوم.