سیدجلیل حسینی زرآبادی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی امام خمینی
(اصلاح نویسه‌های عربی، اصلاح ارقام)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵: خط ۵:
او در سال ۱۳۴۱ ش و در جریان تصویب‌نامه انجمن‌های ایالتی و ولایتی، با ارسال نامه‌هایی به محمدرضاشاه پهلوی و نخست‌وزیر وقت، خواستار الغای آن شد. در همان سال، یکی از جلسات هماهنگی برای مبارزه علیه آن تصویب‌نامه در قزوین در خانه او برگزار شد (انقلاب اسلامی به...، استان قزوین، ج ۱، ۲۶۲). وی در تیرماه ۱۳۴۲ و پس از حضور روحانیان سراسر کشور در تهران در اعتراض به دستگیری امام‌خمینی، همراه با روحانیان قزوین با ارسال نامه‌ای به آیت‌الله سیدکاظم شریعتمداری، ضمن تشکر از حضور او در تهران، حمایت خود را از اقدام روحانیان اعلام کرد (همان، ۹۵). ساواک در دی‌ماه آن سال در گزارشی از وی به‌عنوان یکی از طرفداران امام‌خمینی نام برد (همان، ۱۶۸). زرآبادی در ۱۳۴۹ ش در جلسه‌ای که با حضور جمعی از فعالان سیاسی قزوین تشکیل شده بود، به بحث درباره کتاب ولایت‌فقیه امام‌خمینی پرداخت. ساواک در گزارشی که درباره آن جلسه تهیه کرد، از زرآبادی با عنوان یکی از روحانیان مخالف و طرفدار سرسخت امام‌خمینی نام برد و خواستار مراقبت از منزل او شد (همان، ۲۹۶). او همچنین پس از رحلت آیت‌الله سیدمحسن طباطبایی حکیم، به ترویج مرجعیت امام‌خمینی پرداخت (همان، ۲۹۷) و در ارسال وجوهات شرعیه به امام‌خمینی فعال بود (همان، ۳۰۱). علاوه بر آن، در سخنرانی‌هایش از امام‌خمینی با عنوان «زعیم شیعه» (همان، ۳۰۴) و «آیت‌الله‌العظمی استاد معظم» نام می‌برد. به این خاطر به شهربانی احضار شد. ساواک در گزارشی، دستگیری او را با توجه به جایگاهی که میان مردم دارد، به مصلحت ندانست و به تذکر اکتفا کرد (همان، ۳۱۷).
او در سال ۱۳۴۱ ش و در جریان تصویب‌نامه انجمن‌های ایالتی و ولایتی، با ارسال نامه‌هایی به محمدرضاشاه پهلوی و نخست‌وزیر وقت، خواستار الغای آن شد. در همان سال، یکی از جلسات هماهنگی برای مبارزه علیه آن تصویب‌نامه در قزوین در خانه او برگزار شد (انقلاب اسلامی به...، استان قزوین، ج ۱، ۲۶۲). وی در تیرماه ۱۳۴۲ و پس از حضور روحانیان سراسر کشور در تهران در اعتراض به دستگیری امام‌خمینی، همراه با روحانیان قزوین با ارسال نامه‌ای به آیت‌الله سیدکاظم شریعتمداری، ضمن تشکر از حضور او در تهران، حمایت خود را از اقدام روحانیان اعلام کرد (همان، ۹۵). ساواک در دی‌ماه آن سال در گزارشی از وی به‌عنوان یکی از طرفداران امام‌خمینی نام برد (همان، ۱۶۸). زرآبادی در ۱۳۴۹ ش در جلسه‌ای که با حضور جمعی از فعالان سیاسی قزوین تشکیل شده بود، به بحث درباره کتاب ولایت‌فقیه امام‌خمینی پرداخت. ساواک در گزارشی که درباره آن جلسه تهیه کرد، از زرآبادی با عنوان یکی از روحانیان مخالف و طرفدار سرسخت امام‌خمینی نام برد و خواستار مراقبت از منزل او شد (همان، ۲۹۶). او همچنین پس از رحلت آیت‌الله سیدمحسن طباطبایی حکیم، به ترویج مرجعیت امام‌خمینی پرداخت (همان، ۲۹۷) و در ارسال وجوهات شرعیه به امام‌خمینی فعال بود (همان، ۳۰۱). علاوه بر آن، در سخنرانی‌هایش از امام‌خمینی با عنوان «زعیم شیعه» (همان، ۳۰۴) و «آیت‌الله‌العظمی استاد معظم» نام می‌برد. به این خاطر به شهربانی احضار شد. ساواک در گزارشی، دستگیری او را با توجه به جایگاهی که میان مردم دارد، به مصلحت ندانست و به تذکر اکتفا کرد (همان، ۳۱۷).
سیدجلیل زرآبادی از علمای طراز اول قزوین (یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۵۱، ۹۳-۹۴ و ۲۵۸) و از اعضای هیئت علمیه آن شهر بود و در جلسات آن هیئت که به امور مذهبی و اجتماعی شهر قزوین می‌پرداخت شرکت (همان، ج ۲، ۲) و اعلامیه‌هایی را همراه با آنان صادر می‌کرد. ازجمله در سال ۱۳۵۱ ش پس از دستگیری دو تن از فعالان سیاسی در قزوین، در نامه‌ای به مقامات دولتی در قزوین، خواستار آزادی آنان شد (همان، کتاب ۵۱، ۶۲). بر اساس گزارش ساواک، به پیشنهاد او صندوق قرض‌الحسنه‌ای در قزوین زیر نظر هادی باریک‌بین تشکیل شد تا «به اشخاصی که مقلد [امام] خمینی هستند و وضع رضایت‌بخشی ندارند کمک گردد» (انقلاب اسلامی به...، استان قزوین، ج ۲، ۱۱). او همچنین در سازمان‌دهی جوانان طرفدار امام‌خمینی در قزوین نقش داشت و با استفاده از آنان، در ترویج مرجعیت امام‌خمینی در قزوین می‌کوشید (همان، ۱۲۰). پس از سرکوبی تظاهرات مردم قم در ۱۹ دی ۱۳۵۶، همراه با جمعی از روحانیان قزوین با صدور اعلامیه‌ای، اقدام حکومت پهلوی را محکوم و به نشانه همدردی با بازماندگان تعطیل عمومی اعلام کرد (همان، ۴۳۰؛ یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۵۱، ۱۱۸). در خرداد ۱۳۵۷ نیز در نامه‌ای به مراجع تقلید از اقدامات حکومت پهلوی انتقاد کردند (انقلاب اسلامی به...، استان قزوین، ج ۳، ۱۴۲). همچنین پس از حمله مأموران دولتی به اجتماع اعتراضی مردم قزوین (که در اعتراض به دستگیری سیدعباس ابوترابی تجمع کرده بودند)، همراه با برخی از روحانیان شاخص قزوین با صدور اعلامیه‌ای آن اقدام را محکوم کردند (همان، ۳۲۱-۳۲۲؛ یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۵۱، ۲۳۷-۲۳۸). در ده مهر آن سال و پس از محاصره بیت امام‌خمینی در نجف اشرف، همراه با جمعی از علمای قزوین در تلگرافی به سفارت عراق در تهران به آن اقدام اعتراض نمودند (یاران امام در...، ج ۱، ۲۴۷-۲۴۸).
سیدجلیل زرآبادی از علمای طراز اول قزوین (یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۵۱، ۹۳-۹۴ و ۲۵۸) و از اعضای هیئت علمیه آن شهر بود و در جلسات آن هیئت که به امور مذهبی و اجتماعی شهر قزوین می‌پرداخت شرکت (همان، ج ۲، ۲) و اعلامیه‌هایی را همراه با آنان صادر می‌کرد. ازجمله در سال ۱۳۵۱ ش پس از دستگیری دو تن از فعالان سیاسی در قزوین، در نامه‌ای به مقامات دولتی در قزوین، خواستار آزادی آنان شد (همان، کتاب ۵۱، ۶۲). بر اساس گزارش ساواک، به پیشنهاد او صندوق قرض‌الحسنه‌ای در قزوین زیر نظر هادی باریک‌بین تشکیل شد تا «به اشخاصی که مقلد [امام] خمینی هستند و وضع رضایت‌بخشی ندارند کمک گردد» (انقلاب اسلامی به...، استان قزوین، ج ۲، ۱۱). او همچنین در سازمان‌دهی جوانان طرفدار امام‌خمینی در قزوین نقش داشت و با استفاده از آنان، در ترویج مرجعیت امام‌خمینی در قزوین می‌کوشید (همان، ۱۲۰). پس از سرکوبی تظاهرات مردم قم در ۱۹ دی ۱۳۵۶، همراه با جمعی از روحانیان قزوین با صدور اعلامیه‌ای، اقدام حکومت پهلوی را محکوم و به نشانه همدردی با بازماندگان تعطیل عمومی اعلام کرد (همان، ۴۳۰؛ یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۵۱، ۱۱۸). در خرداد ۱۳۵۷ نیز در نامه‌ای به مراجع تقلید از اقدامات حکومت پهلوی انتقاد کردند (انقلاب اسلامی به...، استان قزوین، ج ۳، ۱۴۲). همچنین پس از حمله مأموران دولتی به اجتماع اعتراضی مردم قزوین (که در اعتراض به دستگیری سیدعباس ابوترابی تجمع کرده بودند)، همراه با برخی از روحانیان شاخص قزوین با صدور اعلامیه‌ای آن اقدام را محکوم کردند (همان، ۳۲۱-۳۲۲؛ یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۵۱، ۲۳۷-۲۳۸). در ده مهر آن سال و پس از محاصره بیت امام‌خمینی در نجف اشرف، همراه با جمعی از علمای قزوین در تلگرافی به سفارت عراق در تهران به آن اقدام اعتراض نمودند (یاران امام در...، ج ۱، ۲۴۷-۲۴۸).
سیدجلیل زرآبادی پس از پیروزی انقلاب اسلامی به تدریس و تبلیغ در قزوین ادامه داد و در تیر ۱۳۷۳ ش در قزوین درگذشت و در آن شهر به خاک سپرده شد (صمدیها، ۱۴۰)
 
سیدجلیل زرآبادی پس از پیروزی انقلاب اسلامی به تدریس و تبلیغ در قزوین ادامه داد و در تیر ۱۳۷۳ ش در قزوین درگذشت و در آن شهر به خاک سپرده شد (صمدیها، ۱۴۰)
 
منابع: انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک (۱۳۹۳)، استان قزوین، جلد ۱ و ۲ و ۳ و تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات؛ صحیفه امام (۱۳۷۸)، ج ۱، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی؛ صمدیها، رضا (۱۳۷۹)، فرزانگان علم و سخن قزوین، قزوین، بحرالعلوم؛ شریف رازی، محمد (۱۳۷۰)، گنجینه دانشمندان، ج ۹، قم، مؤلف؛ «مصاحبه با آیت‌الله سیدجلیل زرآبادی» (۱۳۷۴)، ماهنامه حوزه، شماره ۶۸ و ۶۹، خرداد و تیر ـ مرداد و شهریور؛ یاران امام به روایت اسناد ساواک (۱۳۹۲)، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات؛ سیر مبارزات یاران امام‌خمینی در آینه اسناد به روایت اسناد ساواک (۱۳۹۳)، ج ۱۲، تدوین: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی.
منابع: انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک (۱۳۹۳)، استان قزوین، جلد ۱ و ۲ و ۳ و تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات؛ صحیفه امام (۱۳۷۸)، ج ۱، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی؛ صمدیها، رضا (۱۳۷۹)، فرزانگان علم و سخن قزوین، قزوین، بحرالعلوم؛ شریف رازی، محمد (۱۳۷۰)، گنجینه دانشمندان، ج ۹، قم، مؤلف؛ «مصاحبه با آیت‌الله سیدجلیل زرآبادی» (۱۳۷۴)، ماهنامه حوزه، شماره ۶۸ و ۶۹، خرداد و تیر ـ مرداد و شهریور؛ یاران امام به روایت اسناد ساواک (۱۳۹۲)، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات؛ سیر مبارزات یاران امام‌خمینی در آینه اسناد به روایت اسناد ساواک (۱۳۹۳)، ج ۱۲، تدوین: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی.

نسخهٔ ‏۲۳ شهریور ۱۴۰۳، ساعت ۱۱:۲۳

سیدجلیل حسینی زرآبادی، از شاگردان درس خارج اصول امام‌خمینی.

سیدعلیرضا حسینی زرآبادی مشهور به سیدجلیل زرآبادی، در ۲۶ مرداد ۱۲۹۷ در قزوین دیده به جهان گشود. پدرش سیدموسی زرآبادی، از مدرسان دروس حوزوی حوزه‌های علمیه قزوین بود که نسبش به زید بن امام زین‌العابدین (ع) می‌رسید. مادرش نیز صبیه سیداحمد تنکابنی از عالمان قزوین بود (شریف رازی، ج ۹، ۱۷۱). سیدجلیل زرآبادی خواندن و نوشتن را در مکتب‌خانه‌ای در قزوین آموخت («مصاحبه با...»، ۲۷-۲۸). سپس مقدمات را در آنجا و نزد پدرش خواند (شریف رازی، ج ۹، ۱۷۱). وی که پس از درگذشت پدرش تحت تربیت شیخ علی‌اکبر الهیان از عالمان نامی قزوین قرار گرفته بود ابتدا به مدرسه ملاوردی خان قزوین رفت و سپس در مدرسه التفاتیه قزوین (صمدیها، ۱۳۶) که زیر نظر آقا عماد حاج سیدجوادی اداره می‌شد، به تحصیل ادامه داد(«مصاحبه با...»، ۲۸). او در آن مدرسه مقدمات و منطق را نزد آقا عماد حاج سیدجوادی تکمیل کرد (صمدیها، ۱۳۶) و هم‌زمان از درس‌های اخلاق دائی‌اش شیخ مجتبی قزوینی، صاحب اثر بیان القرآن بهره‌مند شد (شریف رازی، ج ۹، ۱۷۱). سپس شرح لمعه را نزد میرزا عبدالرحیم سامت قزوینی خواند و به‌احتمال، در درس معالم و رسایل از شاگردان شیخ علی‌اکبر الهیان بود. آنگاه سطوح عالی را نزد آیات سیدابوالحسن رفیعی قزوینی، شیخ یحیی مفیدی و سیدهبه‌الله تلاتری تکمیل کرد و از آیت‌الله رفیعی قزوینی اجازه اجتهاد دریافت کرد. او در سال ۱۳۲۷ ش، به قم رفت و در مدرسه فیضیه در حجره شیخ حسن لاهوتی سکنی گزید. وی در قم ابتدا در درس خارج فقه آیت‌الله سیدحسین طباطبایی بروجردی حضور یافت و سپس در درس خارج فقه و اصول آیات سیدمحمدتقی موسوی خوانساری، سیدمحمد حجت کوه‌کمری، شیخ عباسعلی شاهرودی و سیدمحمد محقق داماد یزدی شرکت کرد. وی آنگاه به درس خارج اصول امام‌خمینی راه یافت و هفت («مصاحبه با...»، ۳۰) یا هشت سال در آن درس حاضر شد (صمدیها، ۱۳۸؛ شریف رازی، ج ۹، ۱۷۲). وی درباره درس امام‌خمینی می‌گوید: «وقتی که با درس مرحوم امام‌خمینی آشنا شدم، آن درس مرا مجذوب کرد و میخکوب شدم و مدت هفت سال در درس ایشان شرکت کردم» («مصاحبه با...»، ۳۰). زرآبادی هم‌زمان با تحصیل دروس خارج فقه و اصول، در درس اسفار علامه سیدمحمدحسین طباطبایی تبریزی نیز شرکت کرد و هشت سال از آن درس استفاده می‌کرد (همان، ۳۱). مدتی هم از درس فلسفه میرزا مهدی مازندرانی بهره‌مند گردید. او در دوران تحصیل درس خارج، هم‌مباحثه سیدمحمدرضا سعیدی بود و درس امام‌خمینی را با او مباحثه می‌کرد. علاوه بر آن، با سیدمصطفی خمینی نیز رابطه دوستی داشت (صمدیها، ۱۳۷-۱۳۸). او که از افراد مورد اعتماد آیت‌الله بروجردی بود، در ۱۳۳۷ ش با دریافت اجازه‌نامه شرعی از آیت‌الله بروجردی به‌عنوان نماینده ایشان به شهر آستانه اشرفیه در استان گیلان اعزام شد (صمدیها، ۱۳۸). وی پس از سه سال اقامت در آستانه اشرفیه، در ۱۳۴۰ ش به قزوین بازگشت و به تدریس دروس دینی پرداخت (صمدیها، ۱۴۰)؛ بنابراین می‌توان احتمال داد که از سال‌های پایانی دهه ۱۳۲۰ ش تا سال ۱۳۳۷ ش در درس خارج اصول امام‌خمینی که ابتدا در مسجد محمدیه و سپس در مسجد سلماسی قم برگزار می‌شد شرکت می‌کرده است. وی که از آیت‌الله بروجردی، سیدابوالقاسم موسوی خویی و امام‌خمینی اجازه دخالت در امور حسبیه دریافت کرده بود، به تدریس تفسیر قرآن در مسجد زینل قزوین می‌پرداخت. زرآبادی به انتقاد از حکومت پهلوی نیز می‌پرداخت و به همین سبب جلسات تدریس او حساسیت ساواک را برانگیخت و مزاحمت‌هایی را علیه او ایجاد می‌کرد (صمدیها، ۱۳۸-۱۴۰). او در سال ۱۳۴۱ ش و در جریان تصویب‌نامه انجمن‌های ایالتی و ولایتی، با ارسال نامه‌هایی به محمدرضاشاه پهلوی و نخست‌وزیر وقت، خواستار الغای آن شد. در همان سال، یکی از جلسات هماهنگی برای مبارزه علیه آن تصویب‌نامه در قزوین در خانه او برگزار شد (انقلاب اسلامی به...، استان قزوین، ج ۱، ۲۶۲). وی در تیرماه ۱۳۴۲ و پس از حضور روحانیان سراسر کشور در تهران در اعتراض به دستگیری امام‌خمینی، همراه با روحانیان قزوین با ارسال نامه‌ای به آیت‌الله سیدکاظم شریعتمداری، ضمن تشکر از حضور او در تهران، حمایت خود را از اقدام روحانیان اعلام کرد (همان، ۹۵). ساواک در دی‌ماه آن سال در گزارشی از وی به‌عنوان یکی از طرفداران امام‌خمینی نام برد (همان، ۱۶۸). زرآبادی در ۱۳۴۹ ش در جلسه‌ای که با حضور جمعی از فعالان سیاسی قزوین تشکیل شده بود، به بحث درباره کتاب ولایت‌فقیه امام‌خمینی پرداخت. ساواک در گزارشی که درباره آن جلسه تهیه کرد، از زرآبادی با عنوان یکی از روحانیان مخالف و طرفدار سرسخت امام‌خمینی نام برد و خواستار مراقبت از منزل او شد (همان، ۲۹۶). او همچنین پس از رحلت آیت‌الله سیدمحسن طباطبایی حکیم، به ترویج مرجعیت امام‌خمینی پرداخت (همان، ۲۹۷) و در ارسال وجوهات شرعیه به امام‌خمینی فعال بود (همان، ۳۰۱). علاوه بر آن، در سخنرانی‌هایش از امام‌خمینی با عنوان «زعیم شیعه» (همان، ۳۰۴) و «آیت‌الله‌العظمی استاد معظم» نام می‌برد. به این خاطر به شهربانی احضار شد. ساواک در گزارشی، دستگیری او را با توجه به جایگاهی که میان مردم دارد، به مصلحت ندانست و به تذکر اکتفا کرد (همان، ۳۱۷). سیدجلیل زرآبادی از علمای طراز اول قزوین (یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۵۱، ۹۳-۹۴ و ۲۵۸) و از اعضای هیئت علمیه آن شهر بود و در جلسات آن هیئت که به امور مذهبی و اجتماعی شهر قزوین می‌پرداخت شرکت (همان، ج ۲، ۲) و اعلامیه‌هایی را همراه با آنان صادر می‌کرد. ازجمله در سال ۱۳۵۱ ش پس از دستگیری دو تن از فعالان سیاسی در قزوین، در نامه‌ای به مقامات دولتی در قزوین، خواستار آزادی آنان شد (همان، کتاب ۵۱، ۶۲). بر اساس گزارش ساواک، به پیشنهاد او صندوق قرض‌الحسنه‌ای در قزوین زیر نظر هادی باریک‌بین تشکیل شد تا «به اشخاصی که مقلد [امام] خمینی هستند و وضع رضایت‌بخشی ندارند کمک گردد» (انقلاب اسلامی به...، استان قزوین، ج ۲، ۱۱). او همچنین در سازمان‌دهی جوانان طرفدار امام‌خمینی در قزوین نقش داشت و با استفاده از آنان، در ترویج مرجعیت امام‌خمینی در قزوین می‌کوشید (همان، ۱۲۰). پس از سرکوبی تظاهرات مردم قم در ۱۹ دی ۱۳۵۶، همراه با جمعی از روحانیان قزوین با صدور اعلامیه‌ای، اقدام حکومت پهلوی را محکوم و به نشانه همدردی با بازماندگان تعطیل عمومی اعلام کرد (همان، ۴۳۰؛ یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۵۱، ۱۱۸). در خرداد ۱۳۵۷ نیز در نامه‌ای به مراجع تقلید از اقدامات حکومت پهلوی انتقاد کردند (انقلاب اسلامی به...، استان قزوین، ج ۳، ۱۴۲). همچنین پس از حمله مأموران دولتی به اجتماع اعتراضی مردم قزوین (که در اعتراض به دستگیری سیدعباس ابوترابی تجمع کرده بودند)، همراه با برخی از روحانیان شاخص قزوین با صدور اعلامیه‌ای آن اقدام را محکوم کردند (همان، ۳۲۱-۳۲۲؛ یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۵۱، ۲۳۷-۲۳۸). در ده مهر آن سال و پس از محاصره بیت امام‌خمینی در نجف اشرف، همراه با جمعی از علمای قزوین در تلگرافی به سفارت عراق در تهران به آن اقدام اعتراض نمودند (یاران امام در...، ج ۱، ۲۴۷-۲۴۸).

سیدجلیل زرآبادی پس از پیروزی انقلاب اسلامی به تدریس و تبلیغ در قزوین ادامه داد و در تیر ۱۳۷۳ ش در قزوین درگذشت و در آن شهر به خاک سپرده شد (صمدیها، ۱۴۰)

منابع: انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک (۱۳۹۳)، استان قزوین، جلد ۱ و ۲ و ۳ و تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات؛ صحیفه امام (۱۳۷۸)، ج ۱، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی؛ صمدیها، رضا (۱۳۷۹)، فرزانگان علم و سخن قزوین، قزوین، بحرالعلوم؛ شریف رازی، محمد (۱۳۷۰)، گنجینه دانشمندان، ج ۹، قم، مؤلف؛ «مصاحبه با آیت‌الله سیدجلیل زرآبادی» (۱۳۷۴)، ماهنامه حوزه، شماره ۶۸ و ۶۹، خرداد و تیر ـ مرداد و شهریور؛ یاران امام به روایت اسناد ساواک (۱۳۹۲)، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات؛ سیر مبارزات یاران امام‌خمینی در آینه اسناد به روایت اسناد ساواک (۱۳۹۳)، ج ۱۲، تدوین: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی.