سیدابرهیم علوی خویی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۴: خط ۴:
درباره حضور مقبره‌ای در درس امام‌خمینی گزارش دقیقی در دست نیست، ولی امام‌خمینی در سال ۱۳۱۷ ش نامه‌ای عرفانی خطاب به او ارسال کرده است (صحیفه امام، ج ۱، ۱۴-۱۹) و همین سند نشان می‌دهد آن سال‌ها از محضر درس امام‌خمینی بهره می‌برده است. امام‌خمینی در آن نامه عرفانی از مقبره‌ای با صفاتی چون «دوست و سرورم که‎ ‏در علوم الهی فکری روشن و در معارف ربانی نظری دقیق دارد، عالم فاضل، سرور‎ ‏گرامی» یاد و در ادامه تصریح کرده بود: «پس این بنده آنچه را که‎ ‏از امّهات اصول حکمت متعالیه می‌دانستم بدو القا کردم و از آنچه نزد بزرگان از مشایخ و‎ ‏کتب ارباب معارف دریافتم، بهره‌ای وافر بدو رساندم؛ تا بحمدالله اکنون به مراد خویش‎ ‏دست یافته و خویشتن را به جامه صلاح و سداد آراسته است؛ و در آغاز و انجام، اتکال‎ ‏تنها به خداوند متعال است» (همان، ج ۱، ۱۹) و این تعبیرها نشان می‌دهد که او از شاگردان خاص امام‌خمینی در فلسفه و عرفان بوده است.
درباره حضور مقبره‌ای در درس امام‌خمینی گزارش دقیقی در دست نیست، ولی امام‌خمینی در سال ۱۳۱۷ ش نامه‌ای عرفانی خطاب به او ارسال کرده است (صحیفه امام، ج ۱، ۱۴-۱۹) و همین سند نشان می‌دهد آن سال‌ها از محضر درس امام‌خمینی بهره می‌برده است. امام‌خمینی در آن نامه عرفانی از مقبره‌ای با صفاتی چون «دوست و سرورم که‎ ‏در علوم الهی فکری روشن و در معارف ربانی نظری دقیق دارد، عالم فاضل، سرور‎ ‏گرامی» یاد و در ادامه تصریح کرده بود: «پس این بنده آنچه را که‎ ‏از امّهات اصول حکمت متعالیه می‌دانستم بدو القا کردم و از آنچه نزد بزرگان از مشایخ و‎ ‏کتب ارباب معارف دریافتم، بهره‌ای وافر بدو رساندم؛ تا بحمدالله اکنون به مراد خویش‎ ‏دست یافته و خویشتن را به جامه صلاح و سداد آراسته است؛ و در آغاز و انجام، اتکال‎ ‏تنها به خداوند متعال است» (همان، ج ۱، ۱۹) و این تعبیرها نشان می‌دهد که او از شاگردان خاص امام‌خمینی در فلسفه و عرفان بوده است.
وی سپس به تحصیل دروس عالی سطح پرداخت و از درس اصول آیات سیدمحمد حجت کوه‌کمری، سیدمحمدتقی خوانساری، امام‌خمینی، شیخ محمدعلی قمی، میرزا محمد ثابتی همدانی و سیدکاظم گلپایگانی، میرزا ابوالفضل زاهدی و شیخ قاسم مهاجر بهره برد (رازی، ج ۲، ۲۹۵). دروس خارج فقه را هم نزد آیات شیخ عبدالکریم حائری یزدی، سیدمحمد حجت کوه‌کمری و میرزا محمد همدانی فراگرفت (الوانساز خویی، ۱۳۸۹، ۲۰۸). درباره حضور او در درس خارج فقه یا اصول امام‌خمینی نیز گزارشی دقیق در دست نیست، ولی با توجه به اینکه وی در ۱۳۱۷ ش به زادگاهش بازگشت (رازی، ج ۲، ۲۹۵)، می‌توان گفت که پیش از آن تاریخ در درس عالی سطح امام‌خمینی شرکت می‌کرده است.
وی سپس به تحصیل دروس عالی سطح پرداخت و از درس اصول آیات سیدمحمد حجت کوه‌کمری، سیدمحمدتقی خوانساری، امام‌خمینی، شیخ محمدعلی قمی، میرزا محمد ثابتی همدانی و سیدکاظم گلپایگانی، میرزا ابوالفضل زاهدی و شیخ قاسم مهاجر بهره برد (رازی، ج ۲، ۲۹۵). دروس خارج فقه را هم نزد آیات شیخ عبدالکریم حائری یزدی، سیدمحمد حجت کوه‌کمری و میرزا محمد همدانی فراگرفت (الوانساز خویی، ۱۳۸۹، ۲۰۸). درباره حضور او در درس خارج فقه یا اصول امام‌خمینی نیز گزارشی دقیق در دست نیست، ولی با توجه به اینکه وی در ۱۳۱۷ ش به زادگاهش بازگشت (رازی، ج ۲، ۲۹۵)، می‌توان گفت که پیش از آن تاریخ در درس عالی سطح امام‌خمینی شرکت می‌کرده است.
علوی خویی که اجازه اجتهاد از آیات سیدابوالحسن اصفهانی، سیدمحمد حجت کوه‌کمری و سیدمحسن طباطبایی حکیم (قیام ۱۵ خرداد به...، ج ۲، ۲۸۱) و اجازه‌ای در فلسفه و عرفان از امام‌خمینی دریافت کرده بود (صحیفه امام، ج ۱، ۱۴-۱۹)، موفق شد در سال ۱۳۱۵ ش اجازه یا تصدیق مدرسی دریافت کند (قیام ۱۵ خرداد به...، ج ۲، ۲۸۱). او در سال ۱۳۱۷ ش به خوی بازگشت و مدرسه نمازی خوی را تعمیر کرد و به اداره آن مدرسه و تدریس علوم حوزوی در آنجا پرداخت. او از سال ۱۳۲۰ ش امتحان رسمی در آن مدرسه را عملی کرد و به طلاب علوم حوزوی شهریه پرداخت نمود و شمار طلاب آن مدرسه در آن سال ۸۴ نفر بود. در سال ۱۳۲۴ ش و در پی غائله فرقه دموکرات آذربایجان، به تهران مهاجرت کرد و پس از دو ماه حضور در تهران، به عضویت هیئت متشکله مجمع علمی تهران درآمد (رازی، ج ۲، ۲۹۶). او در محرم آن سال به تدریس تفسیر قرآن در مسجد لولاگر تهران پرداخت که با استقبال مردم روبرو شد. پس از پایان غائله فقه دموکرات، مردم خوی در نامه‌ای به آیت‌الله سیدمحمد حجت کوه‌کمری، خواستار بازگشت مقبره‌ای به خوی شدند. در پی آن درخواست‌ها (شریف رازی، ج ۵، ۸۲)، او پس از شش ماه اقامت در تهران به خوی بازگشت (رازی، ج ۲، ۲۹۶) و امور مدرسه نمازی خوی را سامان بخشید (شریف رازی، ج ۵، ۸۱-۸۲) و ضمن اداره آن مدرسه، به تدریس در آنجا ادامه داد. مقبره‌ای در نهضت ملی شدن صنعت نفت به حمایت از آن پرداخت و با ایراد سخنرانی‌هایی، از تلاش‌های دکتر محمد مصدق حمایت می‌کرد (دادرسی، ۱۰۷). پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ از خوی به تبریز تبعید شد و حکومت وقت از بازگشت او به خوی جلوگیری کرد. آیت‌الله سیدابوالقاسم موسوی خویی در نامه‌ای به آیت‌الله سیدصادق روحانی، خواستار مکاتبه با مقامات حکومتی و استمداد از آیت‌الله سیدابوالقاسم کاشانی برای بازگرداندن او به خوی شد. وی در نهایت پس از چند ماه تبعید در تبریز، در آذر ۱۳۳۲ به خوی بازگشت (الوانساز خویی، ۱۳۹۴، ج ۲، ۲۴۷).
 
علوی خویی که اجازه اجتهاد از آیات سیدابوالحسن اصفهانی، سیدمحمد حجت کوه‌کمری و سیدمحسن طباطبایی حکیم (قیام ۱۵ خرداد به...، ج ۲، ۲۸۱) و اجازه‌ای در فلسفه و عرفان از امام‌خمینی دریافت کرده بود (صحیفه امام، ج ۱، ۱۴-۱۹)، موفق شد در سال ۱۳۱۵ ش اجازه یا تصدیق مدرسی دریافت کند (قیام ۱۵ خرداد به...، ج ۲، ۲۸۱). او در سال ۱۳۱۷ ش به خوی بازگشت و مدرسه نمازی خوی را تعمیر کرد و به اداره آن مدرسه و تدریس علوم حوزوی در آنجا پرداخت. او از سال ۱۳۲۰ ش امتحان رسمی در آن مدرسه را عملی کرد و به طلاب علوم حوزوی شهریه پرداخت نمود و شمار طلاب آن مدرسه در آن سال ۸۴ نفر بود. در سال ۱۳۲۴ ش و در پی غائله فرقه دموکرات آذربایجان، به تهران مهاجرت کرد و پس از دو ماه حضور در تهران، به عضویت هیئت متشکله مجمع علمی تهران درآمد (رازی، ج ۲، ۲۹۶). او در محرم آن سال به تدریس تفسیر قرآن در مسجد لولاگر تهران پرداخت که با استقبال مردم روبرو شد. پس از پایان غائله فقه دموکرات، مردم خوی در نامه‌ای به آیت‌الله سیدمحمد حجت کوه‌کمری، خواستار بازگشت مقبره‌ای به خوی شدند. در پی آن درخواست‌ها (شریف رازی، ج ۵، ۸۲)، او پس از شش ماه اقامت در تهران به خوی بازگشت (رازی، ج ۲، ۲۹۶) و امور مدرسه نمازی خوی را سامان بخشید (شریف رازی، ج ۵، ۸۱-۸۲) و ضمن اداره آن مدرسه، به تدریس در آنجا ادامه داد. مقبره‌ای در نهضت ملی شدن صنعت نفت به حمایت از آن پرداخت و با ایراد سخنرانی‌هایی، از تلاش‌های دکتر محمد مصدق حمایت می‌کرد (دادرسی، ۱۰۷). پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ از خوی به تبریز تبعید شد و حکومت وقت از بازگشت او به خوی جلوگیری کرد. آیت‌الله سیدابوالقاسم موسوی خویی در نامه‌ای به آیت‌الله سیدصادق روحانی، خواستار مکاتبه با مقامات حکومتی و استمداد از آیت‌الله سیدابوالقاسم کاشانی برای بازگرداندن او به خوی شد. وی در نهایت پس از چند ماه تبعید در تبریز، در آذر ۱۳۳۲ به خوی بازگشت (الوانساز خویی، ۱۳۹۴، ج ۲، ۲۴۷).
 
مقبره‌ای بر اساس اسناد ساواک، در اردیبهشت ۱۳۴۲ در تهران اقامت داشت (قیام ۱۵ خرداد به...، ج ۲، ۲۸۱) و به نظر می‌رسد این اقامت موقت بوده است. او در جریان تبعید امام‌خمینی به ترکیه، در نامه‌ای به یکی از علمای مقیم ترکیه، پیشنهاد داده بود «به هر طریق ممکن به خدمت استاد شرفیاب» شود و خطاب به مخاطبش تأکید کرده بود که «اگر من به‌جای شما بودم... در خدمت به ایشان لحظه‌ای درنگ نمی‌کردم» (الوانساز خویی، ۱۳۹۴، ج ۲، ۲۴۳) و این تأکید نشان‌دهنده میزان ارادت او به امام‌خمینی است. امام‌خمینی هم به مقبره‌ای اعتماد داشت و در سال ۱۳۵۶ در نامه‌ای به سیدمرتضی پسندیده، از وی به عنوان «یکی از دوستان سابق» خود نام برده و به پسندیده دستور داده بودند شهریه طلاب شهرهای خوی و ماکو را طبق نظر مقبره‌ای بپردازد (صحیفه امام، ج ۳، ۲۷۷).
مقبره‌ای بر اساس اسناد ساواک، در اردیبهشت ۱۳۴۲ در تهران اقامت داشت (قیام ۱۵ خرداد به...، ج ۲، ۲۸۱) و به نظر می‌رسد این اقامت موقت بوده است. او در جریان تبعید امام‌خمینی به ترکیه، در نامه‌ای به یکی از علمای مقیم ترکیه، پیشنهاد داده بود «به هر طریق ممکن به خدمت استاد شرفیاب» شود و خطاب به مخاطبش تأکید کرده بود که «اگر من به‌جای شما بودم... در خدمت به ایشان لحظه‌ای درنگ نمی‌کردم» (الوانساز خویی، ۱۳۹۴، ج ۲، ۲۴۳) و این تأکید نشان‌دهنده میزان ارادت او به امام‌خمینی است. امام‌خمینی هم به مقبره‌ای اعتماد داشت و در سال ۱۳۵۶ در نامه‌ای به سیدمرتضی پسندیده، از وی به عنوان «یکی از دوستان سابق» خود نام برده و به پسندیده دستور داده بودند شهریه طلاب شهرهای خوی و ماکو را طبق نظر مقبره‌ای بپردازد (صحیفه امام، ج ۳، ۲۷۷).
او در انتخابات مجلس خبرگان قانون اساسی در ۱۳۵۸ از استان آذربایجان غربی نامزد شد، ولی از راه‌یابی به آن مجلس بازماند (دادرسی، ۲۳۸). در سال‌های پایانی عمرش ابتدا در تبریز مقیم شد و سپس به تهران نقل‌مکان کرد و هجده سال در خانه‌اش در خیابان صفی علیشاه تهران به تألیف مشغول بود و به اقامه نماز جماعت و تفسیر در مسجد کوچک بی‌بی یزدی (در خیابان کاشف‌السلطنه) تهران می‌پرداخت (قیام ۱۵ خرداد به...، ج ۲، ۲۸۱). آثار علمی او عبارت است از: درر الفرائد فی الفقه (یک دوره اصول) (رازی، ج ۲، ۲۹۶)، آیین جهانداری از نقطه نظر حضرت سیدالموحدین علی بن ابیطالب علیه السلام در چهار جلد، شرح الاسما الحسنی، یک دوره اصول، یک دوره فقه (قیام ۱۵ خرداد به...، ج ۲، ۲۸۱)، الغرر فی الاصول (یک دوره اصول فقه)، کتاب الصوم، کتاب الطهاره، آیینه پرهیزکاران (شرح خطبه همام)، کتاب الوضوء، کتاب الغسل، کتاب التیمم، کتاب الدماء الثلاثه، کتاب النجاسات، کتاب البیع، کتاب الخمس، خطبه عرفه، شرح مقداری از دعای عرفه، شرح‌حال خودم و جنگ و استخراج شجره‌نامه خاندان مقبره و خانواده‌های وابسته (الوانساز خویی، ۱۳۸۹، ۲۰۹-۲۱۰).
او در انتخابات مجلس خبرگان قانون اساسی در ۱۳۵۸ از استان آذربایجان غربی نامزد شد، ولی از راه‌یابی به آن مجلس بازماند (دادرسی، ۲۳۸). در سال‌های پایانی عمرش ابتدا در تبریز مقیم شد و سپس به تهران نقل‌مکان کرد و هجده سال در خانه‌اش در خیابان صفی علیشاه تهران به تألیف مشغول بود و به اقامه نماز جماعت و تفسیر در مسجد کوچک بی‌بی یزدی (در خیابان کاشف‌السلطنه) تهران می‌پرداخت (قیام ۱۵ خرداد به...، ج ۲، ۲۸۱). آثار علمی او عبارت است از: درر الفرائد فی الفقه (یک دوره اصول) (رازی، ج ۲، ۲۹۶)، آیین جهانداری از نقطه نظر حضرت سیدالموحدین علی بن ابیطالب علیه السلام در چهار جلد، شرح الاسما الحسنی، یک دوره اصول، یک دوره فقه (قیام ۱۵ خرداد به...، ج ۲، ۲۸۱)، الغرر فی الاصول (یک دوره اصول فقه)، کتاب الصوم، کتاب الطهاره، آیینه پرهیزکاران (شرح خطبه همام)، کتاب الوضوء، کتاب الغسل، کتاب التیمم، کتاب الدماء الثلاثه، کتاب النجاسات، کتاب البیع، کتاب الخمس، خطبه عرفه، شرح مقداری از دعای عرفه، شرح‌حال خودم و جنگ و استخراج شجره‌نامه خاندان مقبره و خانواده‌های وابسته (الوانساز خویی، ۱۳۸۹، ۲۰۹-۲۱۰).
۱۹٬۱۴۱

ویرایش