سیدمحمد حسینی کاشانی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۲: خط ۳۲:
'''سیدمحمد حسینی کاشانی'''، از شاگردان درس خارج فقه و اصول امام‌خمینی.  
'''سیدمحمد حسینی کاشانی'''، از شاگردان درس خارج فقه و اصول امام‌خمینی.  


او در ۱۳۱۳ش در خانواده‌ای شعرباف در شهر کاشان دیده به جهان گشود. در خردسالی پدرش را از دست داد و به همین سبب از همان کودکی به شعربافی (بافندگی) مشغول شد. هم‌زمان با شعربافی، به‌صورت متفرقه خواندن و نوشتن و قرائت قرآن را آموخت. آنگاه به پیشنهاد شیخ محمود نجفی، یکی از علمای کاشان، در کنار بافندگی، به فراگیری ادبیات عرب در یکی از مساجد کاشان پرداخت و بخشی از مقدمات و ادبیات فارسی و عربی را نزد شیخ محمود نجفی خواند. پس از هشت سال تحصیل نزد آن عالم، برای ادامه تحصیل راهی قم شد <ref>(خبرگان ملت، دفتر دوم، ص۱۵۰-۱۵۲)</ref> و معالم، مغنی و قوانین را نزد مدرسان حوزه علمیه قم فراگرفت. بخش دیگری از دروس سطح را هم نزد آیات مرتضی حائری یزدی (مکاسب و کفایه) و حسینعلی منتظری خواند <ref>(«یادی از مرحوم...»، ص۱۰-۱۲).</ref> آنگاه به تحصیل دروس خارج فقه و اصول پرداخت و به درس خارج اصول امام‌خمینی راه یافت و مدت یک سال از آن درس بهره برد. پس از آن به کاشان بازگشت و دوباره به شعربافی پرداخت. در آن مدت در درس خارج اصول آیت‌الله میر سیدعلی یثربی (از اول قطع تا خبر واحد) حضور می‌یافت. آنگاه به توصیه آیت‌الله یثربی و با مساعدت آیت‌الله سیدحسین طباطبایی بروجردی، بار دیگر راهی قم شد و تحصیلات خود را در حوزه علمیه آن شهر پی گرفت <ref>(یادی از مرحوم...»، ص۱۰-۱۲؛ خبرگان ملت، دفتر دوم، ص۱۵۲).</ref>
== زادگاه ==
او در ۱۳۱۳ش در خانواده‌ای شعرباف در شهر کاشان دیده به جهان گشود. در خردسالی پدرش را از دست داد و به همین سبب از همان کودکی به شعربافی (بافندگی) مشغول شد. هم‌زمان با شعربافی، به‌صورت متفرقه خواندن و نوشتن و [[قرائت قرآن]] را آموخت. آنگاه به پیشنهاد شیخ محمود نجفی، یکی از علمای کاشان، در کنار بافندگی، به فراگیری ادبیات عرب در یکی از مساجد کاشان پرداخت و بخشی از مقدمات و ادبیات فارسی و عربی را نزد شیخ محمود نجفی خواند. پس از هشت سال تحصیل نزد آن عالم، برای ادامه تحصیل راهی [[قم]] شد<ref>(خبرگان ملت، دفتر دوم، ص۱۵۰-۱۵۲)</ref> و معالم، مغنی و قوانین را نزد مدرسان [[حوزه علمیه قم]] فراگرفت. بخش دیگری از دروس سطح را هم نزد آیات [[مرتضی حائری یزدی]] (مکاسب و کفایه) و [[حسینعلی منتظری]] خواند <ref>(«یادی از مرحوم...»، ص۱۰-۱۲).</ref> آنگاه به تحصیل دروس خارج فقه و اصول پرداخت و به درس خارج اصول [[امام‌خمینی]] راه یافت و مدت یک سال از آن درس بهره برد. پس از آن به کاشان بازگشت و دوباره به شعربافی پرداخت. در آن مدت در درس خارج اصول آیت‌الله میر سیدعلی یثربی (از اول قطع تا خبر واحد) حضور می‌یافت. آنگاه به توصیه آیت‌الله یثربی و با مساعدت [[سیدحسین بروجردی|آیت‌الله سیدحسین طباطبایی بروجردی]]، بار دیگر راهی قم شد و تحصیلات خود را در حوزه علمیه آن شهر پی گرفت <ref>(یادی از مرحوم...»، ص۱۰-۱۲؛ خبرگان ملت، دفتر دوم، ص۱۵۲).</ref>


حسینی کاشانی در قم ابتدا نزد سیدمحمدباقر سلطانی طباطبایی، سیدمحمدعلی قاضی طباطبایی و عبدالجواد اصفهانی امتحان داد و پس از آن وارد درس خارج فقه آیت‌الله بروجردی شد. هم‌زمان در درس خارج فقه و اصول امام‌خمینی در مسجد سلماسی هم حضور می‌یافت. مدتی بعد با توصیه‌نامه آیت‌الله سیدابوالقاسم کاشانی به عراق رفت و در حوزه علمیه نجف اشرف از درس خارج فقه آیت‌الله سیدعبدالهادی شیرازی (مزارعه و مساقات) و خارج اصول آیت‌الله سیدابوالقاسم موسوی خویی بهره برد <ref>(«یادی از مرحوم...»، ص۱۰).</ref> پس از یک سال <ref>(خبرگان ملت، دفتر دوم، ص۱۵۲)</ref> به کشور بازگشت و پس از شرکت دوباره در امتحان درس آیت‌الله بروجردی (که این بار حسینعلی منتظری ممتحن او بود)، بار دیگر در درس خارج فقه آیت‌الله بروجردی حضور یافت و هم‌زمان در درس خارج فقه و اصول امام‌خمینی در مسجد سلماسی و سپس در مسجد اعظم قم حاضر می‌شد و به گفته خودش، در آخرین جلسه درس ایشان پیش از تبعید به خارج از کشور حضور داشت <ref>(«یادی از مرحوم...»، ص۱۲).</ref> او درس‌های امام‌خمینی را تقریر کرده است <ref>(حسینی، ص۱۳)</ref> ولی اطلاعی از این تقریرها در دست نیست. وی در ۱۲ اردیبهشت ۱۳۴۲ از ایشان اجازه دخالت در امور حسبیه و شرعیه دریافت کرد <ref>(صحیفه امام، ج ۱، ص۲۰۵).</ref> حسینی کاشانی در کنار تحصیل دروس خارج فقه و اصول، درس اسفار ملاصدرا را نزد علامه سیدمحمدحسین طباطبایی در مسجد سلماسی آموخت <ref>(خاطرات آیت‌الله محمد مؤمن، ص۵۲).</ref> پس از تعطیلی درس اسفار علامه طباطبایی همراه با جمعی از افراد به مباحثه اسفار می‌پرداخت <ref>(همان، ص۹۶).</ref>
حسینی کاشانی در قم ابتدا نزد [[سیدمحمدباقر سلطانی طباطبایی]]، [[سیدمحمدعلی قاضی طباطبایی]] و [[عبدالجواد جبل‌عاملی اصفهانی|عبدالجواد اصفهانی]] امتحان داد و پس از آن وارد درس خارج فقه آیت‌الله بروجردی شد. هم‌زمان در درس خارج فقه و اصول امام‌خمینی در [[مسجد سلماسی]] هم حضور می‌یافت. مدتی بعد با توصیه‌نامه [[سیدابوالقاسم کاشانی|آیت‌الله سیدابوالقاسم کاشانی]] به عراق رفت و در [[حوزه علمیه نجف|حوزه علمیه نجف اشرف]] از درس خارج فقه [[سیدعبدالهادی شیرازی|آیت‌الله سیدعبدالهادی شیرازی]] (مزارعه و مساقات) و خارج اصول [[آیت‌الله سیدابوالقاسم موسوی خویی]] بهره برد <ref>(«یادی از مرحوم...»، ص۱۰).</ref> پس از یک سال <ref>(خبرگان ملت، دفتر دوم، ص۱۵۲)</ref> به کشور بازگشت و پس از شرکت دوباره در امتحان درس آیت‌الله بروجردی (که این بار حسینعلی منتظری ممتحن او بود)، بار دیگر در درس خارج فقه آیت‌الله بروجردی حضور یافت و هم‌زمان در درس خارج فقه و اصول امام‌خمینی در مسجد سلماسی و سپس در مسجد اعظم قم حاضر می‌شد و به گفته خودش، در آخرین جلسه درس ایشان پیش از [[تبعید امام‌خمینی|تبعید به خارج از کشور]] حضور داشت <ref>(«یادی از مرحوم...»، ص۱۲).</ref> او درس‌های امام‌خمینی را تقریر کرده است <ref>(حسینی، ص۱۳)</ref> ولی اطلاعی از این تقریرها در دست نیست. وی در ۱۲ اردیبهشت ۱۳۴۲ از ایشان اجازه دخالت در امور حسبیه و شرعیه دریافت کرد <ref>(صحیفه امام، ج ۱، ص۲۰۵).</ref> حسینی کاشانی در کنار تحصیل دروس خارج فقه و اصول، درس اسفار ملاصدرا را نزد علامه سیدمحمدحسین طباطبایی در مسجد سلماسی آموخت <ref>(خاطرات آیت‌الله محمد مؤمن، ص۵۲).</ref> پس از تعطیلی درس اسفار علامه طباطبایی همراه با جمعی از افراد به مباحثه اسفار می‌پرداخت <ref>(همان، ص۹۶).</ref>


او در اسفند ۱۳۴۳ همراه با جمعی از فضلای کاشانی حوزه علمیه قم در نامه‌ای به نخست‌وزیر وقت ([[امیرعباس هویدا]])، خواستار تجدیدنظر در مصوبه‌های دولت‌های سابق و الغای قوانین مغایر با اصول شریعت و قانون اساسی و بازگرداندن «زعیم عالی‌قدر و مرجع تقلید شیعیان جهان حضرت آیت‌الله‌العظمی جناب آقای خمینی» به کشور شدند. آنان در آن نامه جرم ایشان را «دفاع از حریم قرآن» بیان کرده بودند <ref>(سیر مبارزات یاران...، ج ۳، ص۲۱۰-۲۱۱).</ref> سپس همراه با جمع کثیری از طلاب علوم حوزوی و در سالگرد تبعید امام‌خمینی به خارج از کشور، در نامه‌ای به امیرعباس هویدا، تبعید امام‌خمینی را به جرم اعتراض به [[کاپیتولاسیون]] محکوم کردند و خواستار بازگرداندن ایشان به کشور و آزادی زندانیان سیاسی و پایان دادن به شکنجه در زندان‌ها شدند <ref>(اسناد انقلاب اسلامی، ج ۳، ص۱۸۵-۱۹۱).</ref> در آستانه سومین سالگرد حمله مأموران حکومت پهلوی به مدرسه فیضیه نیز، همراه با دیگر روحانیان، با صدور اعلامیه‌ای آن اقدام و نیز دستگیری و تبعید امام‌خمینی به خارج از کشور و دستگیری و زندانی کردن جمع کثیری از فعالان سیاسی ـ مذهبی را مورد انتقاد قرار دادند <ref>(اسناد انقلاب اسلامی، ج ۳، ص۱۹۲-۱۹۵).</ref> در ۱۵ خرداد ۱۳۴۵ نیز همراه با جمعی از محصلان حوزه علمیه قم و به بهانه سالروز قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲، اقدام حکومت پهلوی در سرکوب تظاهرات را محکوم و سپس با اشاره به دستگیری و تبعید امام‌خمینی و نیز دستگیری و زندانی کردن جمعی از روحانیان مبارز، از سیاست‌های سرکوبگرانه حکومت پهلوی به‌شدت انتقاد کردند <ref>(اسناد انقلاب اسلامی، ج ۳، ص۲۰۱-۲۰۴؛ سیر مبارزات امام‌خمینی در آیینه اسناد شهربانی، ج ۴، ص۱۶).</ref>
== فعالیت سیاسی و اجتماعی ==
او در اسفند ۱۳۴۳ همراه با جمعی از فضلای کاشانی [[حوزه علمیه قم]] در نامه‌ای به نخست‌وزیر وقت ([[امیرعباس هویدا]])، خواستار تجدیدنظر در مصوبه‌های دولت‌های سابق و الغای قوانین مغایر با اصول شریعت و قانون اساسی و بازگرداندن «زعیم عالی‌قدر و مرجع تقلید شیعیان جهان حضرت آیت‌الله‌العظمی جناب آقای خمینی» به کشور شدند. آنان در آن نامه جرم ایشان را «دفاع از حریم قرآن» بیان کرده بودند <ref>(سیر مبارزات یاران...، ج ۳، ص۲۱۰-۲۱۱).</ref> سپس همراه با جمع کثیری از طلاب علوم حوزوی و در سالگرد [[تبعید امام‌خمینی|تبعید امام‌خمینی به خارج از کشور]]، در نامه‌ای به امیرعباس هویدا، تبعید امام‌خمینی را به جرم اعتراض به [[کاپیتولاسیون]] محکوم کردند و خواستار بازگرداندن ایشان به کشور و آزادی زندانیان سیاسی و پایان دادن به [[شکنجه]] در زندان‌ها شدند <ref>(اسناد انقلاب اسلامی، ج ۳، ص۱۸۵-۱۹۱).</ref> در آستانه سومین سالگرد [[حمله رژیم پهلوی به مدرسه فیضیه|حمله مأموران حکومت پهلوی به مدرسه فیضیه]] نیز، همراه با دیگر روحانیان، با صدور اعلامیه‌ای آن اقدام و نیز [[دستگیری امام‌خمینی|دستگیری]] و تبعید امام‌خمینی به خارج از کشور و دستگیری و زندانی کردن جمع کثیری از فعالان سیاسی ـ مذهبی را مورد انتقاد قرار دادند <ref>(اسناد انقلاب اسلامی، ج ۳، ص۱۹۲-۱۹۵).</ref> در ۱۵ خرداد ۱۳۴۵ نیز همراه با جمعی از محصلان حوزه علمیه قم و به بهانه سالروز [[قیام پانزده خرداد ۱۳۴۲|قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲]]، اقدام حکومت پهلوی در سرکوب تظاهرات را محکوم و سپس با اشاره به دستگیری و تبعید امام‌خمینی و نیز دستگیری و زندانی کردن جمعی از روحانیان مبارز، از سیاست‌های سرکوبگرانه حکومت پهلوی به‌شدت انتقاد کردند <ref>(اسناد انقلاب اسلامی، ج ۳، ص۲۰۱-۲۰۴؛ سیر مبارزات امام‌خمینی در آیینه اسناد شهربانی، ج ۴، ص۱۶).</ref>


حسینی کاشانی در سال‌های ۱۳۴۴ یا ۱۳۴۵ ش راهی مشهد شد و سه سال در درس خارج فقه و اصول آیت‌الله سیدمحمدهادی حسینی میلانی شرکت کرد <ref>(حسینی، ص۲۲)</ref> و مورد توجه ایشان قرار گرفت؛ به‌گونه‌ای که به عضویت هیئت استفتای ایشان درآمد <ref>(«یادی از مرحوم...»، ص۱۲؛ خاطرات آیت‌الله محمدعلی گرامی، ص۳۱۳).</ref> پس از سه سال به قم بازگشت و این بار در درس خارج فقه و اصول آیت‌الله سیدمحمد محقق داماد حاضر شد و پس از فوت آیت‌الله محقق داماد در درس خارج فقه مرتضی حائری یزدی شرکت می‌کرد <ref>(خاطرات آیت‌الله مؤمن، ص۸۷)</ref> و درس صلات جمعه ایشان را تقریر کرد. مدتی هم در درس خارج اصول ایشان <ref>(«یادی از مرحوم...»، ص۱۰)</ref> و درس خارج آیت‌الله شیخ محمدعلی اراکی حضور می‌یافت <ref>(خبرگان ملت، دفتر دوم، ص۱۵۳).</ref> او در آن سال‌ها همراه با محمد مؤمن به بحث درباره حکومت اسلامی (اختیارات ولی معصوم در دو محور قانون‌گذاری کلی و اداره کشور) پرداخت <ref>(خاطرات آیت‌الله محمد مؤمن، ص۱۷۴)</ref> و رساله صله رحم از تألیفات مشترک او با محمد مؤمن قمی، حسن طاهری خرم‌آبادی و حسن تهرانی است. متن این رساله که حاصل بحث آن چهار نفر است، به درخواست مرتضی حائری یزدی و به قلم او نوشته شد و به تأیید مرتضی حائری یزدی رسید<ref>(همان، ص۱۰۴-۱۰۵).</ref>
حسینی کاشانی در سال‌های ۱۳۴۴ یا ۱۳۴۵ش راهی مشهد شد و سه سال در درس خارج فقه و اصول [[سیدمحمدهادی میلانی|آیت‌الله سیدمحمدهادی حسینی میلانی]] شرکت کرد <ref>(حسینی، ص۲۲)</ref> و مورد توجه ایشان قرار گرفت؛ به‌گونه‌ای که به عضویت هیئت استفتای ایشان درآمد <ref>(«یادی از مرحوم...»، ص۱۲؛ خاطرات آیت‌الله محمدعلی گرامی، ص۳۱۳).</ref> پس از سه سال به قم بازگشت و این بار در درس خارج فقه و اصول آیت‌الله سیدمحمد محقق داماد حاضر شد و پس از فوت آیت‌الله محقق داماد در درس خارج فقه [[مرتضی حائری یزدی]] شرکت می‌کرد <ref>(خاطرات آیت‌الله مؤمن، ص۸۷)</ref> و درس صلات جمعه ایشان را تقریر کرد. مدتی هم در درس خارج اصول ایشان <ref>(«یادی از مرحوم...»، ص۱۰)</ref> و درس خارج [[محمدعلی اراکی|آیت‌الله شیخ محمدعلی اراکی]] حضور می‌یافت <ref>(خبرگان ملت، دفتر دوم، ص۱۵۳).</ref> او در آن سال‌ها همراه با [[محمد مؤمن]] به بحث درباره [[حکومت اسلامی]] (اختیارات ولی معصوم در دو محور قانون‌گذاری کلی و اداره کشور) پرداخت <ref>(خاطرات آیت‌الله محمد مؤمن، ص۱۷۴)</ref> و رساله صله رحم از تألیفات مشترک او با محمد مؤمن قمی، [[سیدحسن طاهری خرم‌آبادی|حسن طاهری خرم‌آبادی]] و [[حسن تهرانی]] است. متن این رساله که حاصل بحث آن چهار نفر است، به درخواست مرتضی حائری یزدی و به قلم او نوشته شد و به تأیید مرتضی حائری یزدی رسید<ref>(همان، ص۱۰۴-۱۰۵).</ref>


حسینی کاشانی در سال‌های نهضت امام‌خمینی، به ایراد سخنرانی‌های انتقادی علیه حکومت پهلوی در شهرهای کاشان و قمصر می‌پرداخت. به همین سبب بارها توسط نیروهای نظامی تهدید و یک بار نیز بازداشت شد و پس از مدتی آزاد گردید و علی‌رغم تذکرهای مأموران حکومت پهلوی، به دفاع از امام‌خمینی ادامه داد <ref>(«یادی از مرحوم...»، ص۱۲).</ref> وی در ۶ مهر ۱۳۵۸ با حکم امام‌خمینی به سمت قاضی شرع در شهر کازرون منصوب شد <ref>(صحیفه امام، ج ۱۰، ص۱۴۸).</ref> سپس به قم بازگشت و به تدریس در قم ادامه داد. او در نخستین دوره انتخابات مجلس خبرگان رهبری با رأی مردم استان اصفهان به نمایندگی برگزیده شد <ref>(خبرگان ملت، دفتر دوم، ص۱۴۹).</ref> وی پس از پایان دوره نخست خبرگان رهبری به تدریس و همچنین شرکت در بحوث فقهی و شورای استفتای آیت-الله حسینعلی منتظری پرداخت و از تمام مناصب سیاسی اعراض کرد. یکی از فرزندان او به نام سیدمحمدمهدی در سال ۱۳۶۶ در شلمچه به شهادت رسید<ref>(انصاری، ص۳۹۱).</ref> او در ۱۳۸۷ در قم مشغول تحقیقات علمی بود <ref>(خاطرات آیت‌الله محمد مؤمن، ص۹۴-۹۵).</ref> مسافر بودن امام جمعه، بلوغ دختر و پسر، اجتهاد و تقلید، صله رحم، اندیشه‌های نو، تقریرات درس‌های خارج فقه امام‌خمینی، آیت‌الله اراکی، آیت‌الله محقق داماد، آیت‌الله میلانی و آیت‌الله شیخ مرتضی حائری یزدی از تألیفات اوست. وی همچنین بالغ بر ۶۰ جزوه علمی در موضوعات فقهی، اصولی، فلسفی و کلامی نوشته است <ref>(حسینی، ص۲۲).</ref>
حسینی کاشانی در سال‌های [[نهضت امام‌خمینی]]، به ایراد سخنرانی‌های انتقادی علیه [[حکومت پهلوی]] در شهرهای کاشان و قمصر می‌پرداخت. به همین سبب بارها توسط نیروهای نظامی تهدید و یک بار نیز بازداشت شد و پس از مدتی آزاد گردید و علی‌رغم تذکرهای مأموران حکومت پهلوی، به دفاع از [[امام‌خمینی]] ادامه داد <ref>(«یادی از مرحوم...»، ص۱۲).</ref>  
سیدمحمد حسینی کاشانی در ۶ اردیبهشت ۱۴۰۰ در قم درگذشت و پیکرش پس از اقامه نماز توسط سیدهاشم حسینی بوشهری در گلزار شهدای قم و در جوار فرزند شهیدش به خاک سپرده شد <ref>(انصاری، ص۳۹۱).</ref>
 
=== فعالیت‌ها پس از پیروزی انقلاب ===
وی در ۶ مهر ۱۳۵۸ با حکم امام‌خمینی به سمت قاضی شرع در شهر کازرون منصوب شد <ref>(صحیفه امام، ج ۱۰، ص۱۴۸).</ref> سپس به [[قم]] بازگشت و به تدریس در قم ادامه داد. او در نخستین دوره انتخابات [[مجلس خبرگان رهبری]] با رأی مردم استان اصفهان به نمایندگی برگزیده شد <ref>(خبرگان ملت، دفتر دوم، ص۱۴۹).</ref> وی پس از پایان دوره نخست خبرگان رهبری به تدریس و همچنین شرکت در بحوث فقهی و شورای استفتای [[حسینعلی منتظری|آیت-الله حسینعلی منتظری]] پرداخت و از تمام مناصب سیاسی اعراض کرد. یکی از فرزندان او به نام سیدمحمدمهدی در سال ۱۳۶۶ در شلمچه به [[شهادت]] رسید<ref>(انصاری، ص۳۹۱).</ref> او در ۱۳۸۷ در قم مشغول تحقیقات علمی بود <ref>(خاطرات آیت‌الله محمد مؤمن، ص۹۴-۹۵).</ref>  
 
== تألیفات ==
مسافر بودن امام جمعه، بلوغ دختر و پسر، اجتهاد و تقلید، صله رحم، اندیشه‌های نو، تقریرات درس‌های خارج فقه امام‌خمینی، آیت‌الله اراکی، آیت‌الله محقق داماد، آیت‌الله میلانی و آیت‌الله شیخ مرتضی حائری یزدی از تألیفات اوست. وی همچنین بالغ بر ۶۰ جزوه علمی در موضوعات فقهی، اصولی، فلسفی و کلامی نوشته است <ref>(حسینی، ص۲۲).</ref>
 
== درگذشت ==
سیدمحمد حسینی کاشانی در ۶ اردیبهشت ۱۴۰۰ در قم درگذشت و پیکرش پس از اقامه نماز توسط [[سیدهاشم حسینی بوشهری]] در گلزار شهدای قم و در جوار فرزند شهیدش به خاک سپرده شد <ref>(انصاری، ص۳۹۱).</ref>
==پانویس==
==پانویس==
{{پانویس}}
{{پانویس}}
۲۰٬۹۴۳

ویرایش