۲۱٬۳۲۴
ویرایش
(ابرابزار) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵: | خط ۵: | ||
== تاریخچه کاربرد خط امام == | == تاریخچه کاربرد خط امام == | ||
تعبیر «خط امامخمینی» با تعبیرهای مختلف پیش از [[پیروزی انقلاب اسلامی|پیروزی انقلاب]] در برخی سخنرانیها و بیان مواضع شخصیتهای انقلابی ازجمله [[محمد منتظری]] بهکار رفتهاست<ref>صادقی اردستانی، ۱۳۷–۱۴۶.</ref>؛ هرچند رواج همگانی آن در جریان تصرف [[سفارت آمریکا در سیزدهم آبان ۱۳۵۸]] بود<ref>حسینی بهشتی، او به تنهایی یک امت بود، ۲۵۴؛ تقوی، خط امام، ۱۱.</ref> تسخیرکنندگان سفارت که به پیروی از [[امامخمینی]] و بهرغم سیاست دولتِ موقت، آمریکا را دشمن اصلی کشور و انقلاب میدانستند، خود را «دانشجویان مسلمان پیرو خط امام» نامیدند.<ref>دلدم، اسرار جاسوسی آمریکا در ایران، ۵۷–۵۸؛ نوازنی، درسهایی از وصیت نامه امامخمینی، ۱۱۳–۱۱۴.</ref> | تعبیر «خط امامخمینی» با تعبیرهای مختلف پیش از [[پیروزی انقلاب اسلامی|پیروزی انقلاب]] در برخی سخنرانیها و بیان مواضع شخصیتهای انقلابی ازجمله [[محمد منتظری]] بهکار رفتهاست<ref>صادقی اردستانی، ۱۳۷–۱۴۶.</ref>؛ هرچند رواج همگانی آن در جریان تصرف [[سفارت آمریکا در سیزدهم آبان ۱۳۵۸]] بود<ref>حسینی بهشتی، او به تنهایی یک امت بود، ۲۵۴؛ تقوی، خط امام، ۱۱.</ref> تسخیرکنندگان سفارت که به پیروی از [[امامخمینی]] و بهرغم سیاست دولتِ موقت، آمریکا را دشمن اصلی کشور و انقلاب میدانستند، خود را «دانشجویان مسلمان پیرو خط امام» نامیدند.<ref>دلدم، اسرار جاسوسی آمریکا در ایران، ۵۷–۵۸؛ نوازنی، درسهایی از وصیت نامه امامخمینی، ۱۱۳–۱۱۴.</ref> {{ببینید|تسخیر لانه جاسوسی آمریکا}} | ||
خط امامخمینی دارای ویژگیهایی است که در بخشهای مختلف اجتماعی، فکری، راهبردی و هر نوع راهکاری که به کار میرود، باید آن را شناخت<ref>حسینی بهشتی، او به تنهایی یک امت بود، ۲۵۴.</ref> شناخت دقیق ویژگیهای اندیشه و عمل امامخمینی، در جایگاه رهبر انقلاب و بنیانگذار [[نظام جمهوری اسلامی ایران]]، مهمترین عامل تداوم حرکت در مسیر دستیابی به اهداف انقلاب اسلامی است. از اینرو باید تلاش کرد تا خط امامخمینی بهدرستی شناخته شود و راه ایشان همواره زنده بماند و انعکاس فریاد ایشان در [[جهان اسلام]] حفظ شود تا مسلمانان و مستضعفان جهان بتوانند مسیر حرکت خود را بر اساس آن تنطیم کنند<ref>خامنهای، حدیث ولایت، ۱۲/۳/۱۳۷۲.</ref> خط امامخمینی، خط اسلام راستین در همه ابعاد مختلف فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، نظامی و فرهنگی است<ref>تقوی، خط امام، ۴۵.</ref> و ویژگیهای این خط تنها مربوط به گذشته نیست، بلکه از این به بعد هم مردم باید به این ویژگیها توجه کنند<ref>بهشتی حسینی، او به تنهایی یک امت بود، ۲۴۵.</ref> نوع نگرش و نگاه امامخمینی به مسائل مختلف برخاسته از [[جهانبینی توحیدی]] بود که حوادث سیاسی را جزئی از نظام هستی و عرصه تقابل حق و باطل میدانست و خداوند تعالی را حاضر و ناظر و دست قدرتش را یاریگر اهل حق و ایمان در همه جبهههای حق علیه باطل میدید<ref>فارسی، فرهنگ واژههای انقلاب اسلامی، ۳۵۶–۳۵۹.</ref> ایشان برای انجام وظیفه، [[امر به معروف و نهی از منکر]] را قیام به قسط، اقامه [[عدل]] و داد و دفاع از [[اسلام]] و مسلمین میدانست و تلاش میکرد آرمانهای حاکمیت اسلامی در زمان حیاتش تحقق یابد. ایشان همواره بر اساس تکلیف الهی عمل میکرد و موفقیت خود را تابعی از عملکرد و تدابیر خویش یا مردمی که از او پیروی میکنند، نمیدانست و معتقد بود که همه این امور بسته به مشیت و [[تقدیر الهی]] است.<ref>(فارسی، فرهنگ واژههای انقلاب اسلامی، ۳۵۶–۳۵۹.</ref> | خط امامخمینی دارای ویژگیهایی است که در بخشهای مختلف اجتماعی، فکری، راهبردی و هر نوع راهکاری که به کار میرود، باید آن را شناخت<ref>حسینی بهشتی، او به تنهایی یک امت بود، ۲۵۴.</ref> شناخت دقیق ویژگیهای اندیشه و عمل امامخمینی، در جایگاه رهبر انقلاب و بنیانگذار [[نظام جمهوری اسلامی ایران]]، مهمترین عامل تداوم حرکت در مسیر دستیابی به اهداف انقلاب اسلامی است. از اینرو باید تلاش کرد تا خط امامخمینی بهدرستی شناخته شود و راه ایشان همواره زنده بماند و انعکاس فریاد ایشان در [[جهان اسلام]] حفظ شود تا مسلمانان و مستضعفان جهان بتوانند مسیر حرکت خود را بر اساس آن تنطیم کنند<ref>خامنهای، حدیث ولایت، ۱۲/۳/۱۳۷۲.</ref> خط امامخمینی، خط اسلام راستین در همه ابعاد مختلف فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، نظامی و فرهنگی است<ref>تقوی، خط امام، ۴۵.</ref> و ویژگیهای این خط تنها مربوط به گذشته نیست، بلکه از این به بعد هم مردم باید به این ویژگیها توجه کنند<ref>بهشتی حسینی، او به تنهایی یک امت بود، ۲۴۵.</ref> نوع نگرش و نگاه امامخمینی به مسائل مختلف برخاسته از [[جهانبینی توحیدی]] بود که حوادث سیاسی را جزئی از نظام هستی و عرصه تقابل حق و باطل میدانست و خداوند تعالی را حاضر و ناظر و دست قدرتش را یاریگر اهل حق و ایمان در همه جبهههای حق علیه باطل میدید<ref>فارسی، فرهنگ واژههای انقلاب اسلامی، ۳۵۶–۳۵۹.</ref> ایشان برای انجام وظیفه، [[امر به معروف و نهی از منکر]] را قیام به قسط، اقامه [[عدل]] و داد و دفاع از [[اسلام]] و مسلمین میدانست و تلاش میکرد آرمانهای حاکمیت اسلامی در زمان حیاتش تحقق یابد. ایشان همواره بر اساس تکلیف الهی عمل میکرد و موفقیت خود را تابعی از عملکرد و تدابیر خویش یا مردمی که از او پیروی میکنند، نمیدانست و معتقد بود که همه این امور بسته به مشیت و [[تقدیر الهی]] است.<ref>(فارسی، فرهنگ واژههای انقلاب اسلامی، ۳۵۶–۳۵۹.</ref> | ||
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
امامخمینی که سیاست را عبارت از روابط حکومت با ملت، روابط میان حاکم با دیگر حکومتها و جلوگیری از مفاسد تعریف میکرد،<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۳/۲۲۷.</ref> براین باور است که دین اسلام، در همه ابعاد، حتی احکام عبادیاش، سیاسی است<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۰/۱۵ و ۱۱/۴۶۳.</ref> و [[قرآن]]، [[جامعه]] را در همه شئون تربیت میکند؛ دستورهای پیغمبر اکرم (ص) در جنگها و نامه امیرالمؤمنین علی (ع) به مالک اشتر،<ref>نهج البلاغه، ترجمه دینپرور، ن۵۳، ۴۵۲–۴۷۴.</ref> حکم جهاد و قتال با کفار و مشرکان و ستمگران، اجتماع بزرگ حج در [[مکه]]، [[منا]]، [[مشعر]] و [[عرفات]] و نیز برپایی اجتماع برای [[نماز جماعت]] و جمعه و لزوم خواندن خطبه در [[نماز جمعه]]، همه امور سیاسی است<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۳/۲۲۷؛ ۶/۴۱–۴۳ و ۱۰/۱۶.</ref> از نظر ایشان به تعدادی که در بخش سیاست، آیه و روایت وارد شده، در بخش [[عبادات]] وارد نشدهاست. از پنجاه و چند کتاب که در فقه وجود دارد، تنها حدود هفت یا هشت کتاب آن دربارهٔ عبادات است و بقیه مربوط به مسائل سیاسی، اجتماعی، معاشرتی و امور دیگر است<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۳/۲۲۷ و ۶/۴۳.</ref> از سویی، حکومت که به تمام معنا سیاست است، به امر خداوند و به دست [[پیامبر اکرم(ص)]]، به [[امیرالمؤمنین علی(ع)]] واگذار شد تا [[نماز]] و [[روزه]] و [[حج]] و همه معارف اسلام را اقامه کند<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲۰/۱۱۳–۱۱۵.</ref> از همینرو، تربیت سیاسی در جامعه، در کنار تربیت علمی و عبادی ضروری است و همه قشرهای مردم باید در سیاست دخالت کنند.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۶/۲۰۳ و ۱۰/۱۵.</ref> | امامخمینی که سیاست را عبارت از روابط حکومت با ملت، روابط میان حاکم با دیگر حکومتها و جلوگیری از مفاسد تعریف میکرد،<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۳/۲۲۷.</ref> براین باور است که دین اسلام، در همه ابعاد، حتی احکام عبادیاش، سیاسی است<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۰/۱۵ و ۱۱/۴۶۳.</ref> و [[قرآن]]، [[جامعه]] را در همه شئون تربیت میکند؛ دستورهای پیغمبر اکرم (ص) در جنگها و نامه امیرالمؤمنین علی (ع) به مالک اشتر،<ref>نهج البلاغه، ترجمه دینپرور، ن۵۳، ۴۵۲–۴۷۴.</ref> حکم جهاد و قتال با کفار و مشرکان و ستمگران، اجتماع بزرگ حج در [[مکه]]، [[منا]]، [[مشعر]] و [[عرفات]] و نیز برپایی اجتماع برای [[نماز جماعت]] و جمعه و لزوم خواندن خطبه در [[نماز جمعه]]، همه امور سیاسی است<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۳/۲۲۷؛ ۶/۴۱–۴۳ و ۱۰/۱۶.</ref> از نظر ایشان به تعدادی که در بخش سیاست، آیه و روایت وارد شده، در بخش [[عبادات]] وارد نشدهاست. از پنجاه و چند کتاب که در فقه وجود دارد، تنها حدود هفت یا هشت کتاب آن دربارهٔ عبادات است و بقیه مربوط به مسائل سیاسی، اجتماعی، معاشرتی و امور دیگر است<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۳/۲۲۷ و ۶/۴۳.</ref> از سویی، حکومت که به تمام معنا سیاست است، به امر خداوند و به دست [[پیامبر اکرم(ص)]]، به [[امیرالمؤمنین علی(ع)]] واگذار شد تا [[نماز]] و [[روزه]] و [[حج]] و همه معارف اسلام را اقامه کند<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲۰/۱۱۳–۱۱۵.</ref> از همینرو، تربیت سیاسی در جامعه، در کنار تربیت علمی و عبادی ضروری است و همه قشرهای مردم باید در سیاست دخالت کنند.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۶/۲۰۳ و ۱۰/۱۵.</ref> | ||
[[امامخمینی]] معتقد است کسی که دین را از سیاست جدا بداند، به حکم عقل موافق با قرآن و احادیثِ «مجاری الامور بید العلماء بالله»<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۹۷/۸۰.</ref> و «اما الحوادث الواقعة فارجعوا فیها الی رواة احادیثنا»<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۲/۹۰.</ref> و مانند آنها توجه نکرده یا با تأویل نادرست، در عمل، خدا، پیامبر (ص) و [[امامان(ع)]] را تکذیب کردهاست<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۸/۴ و ۲۰/۱۱۳–۱۱۵.</ref> ایشان جدایی دین از سیاست را توطئه غرب و بزرگترین جرمی میداند که استعمارگران و حکومتهای طاغوتی مرتکب شدند و با همه توان در صدد القای آن به [[مردم]] و روحانیون برآمدند و تلاش کردند از دخالت روحانیان در سیاست جلوگیری کنند<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۶/۲۰۲؛ ۸/۱۸۷ و ۱۰/۱۵.</ref> آنان با تزویر و نیرنگ به گونهای این مسئله را در محیطهای دینی تبلیغ کردند که در [[حوزههای علمیه|حوزهها]] «آخوند سیاسی» یک فحش بود و باور برخی از علما هم بر [[جدایی دین از سیاست]] قرار گرفت.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۶/۴۱ و ۸/۱۸۷.</ref> | [[امامخمینی]] معتقد است کسی که دین را از سیاست جدا بداند، به حکم عقل موافق با قرآن و احادیثِ «مجاری الامور بید العلماء بالله»<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۹۷/۸۰.</ref> و «اما الحوادث الواقعة فارجعوا فیها الی رواة احادیثنا»<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۲/۹۰.</ref> و مانند آنها توجه نکرده یا با تأویل نادرست، در عمل، خدا، پیامبر (ص) و [[امامان(ع)]] را تکذیب کردهاست<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۸/۴ و ۲۰/۱۱۳–۱۱۵.</ref> ایشان جدایی دین از سیاست را توطئه غرب و بزرگترین جرمی میداند که استعمارگران و حکومتهای طاغوتی مرتکب شدند و با همه توان در صدد القای آن به [[مردم]] و روحانیون برآمدند و تلاش کردند از دخالت روحانیان در سیاست جلوگیری کنند<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۶/۲۰۲؛ ۸/۱۸۷ و ۱۰/۱۵.</ref> آنان با تزویر و نیرنگ به گونهای این مسئله را در محیطهای دینی تبلیغ کردند که در [[حوزههای علمیه|حوزهها]] «آخوند سیاسی» یک فحش بود و باور برخی از علما هم بر [[جدایی دین از سیاست]] قرار گرفت.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۶/۴۱ و ۸/۱۸۷.</ref> {{ببینید|دین و سیاست|حکومت اسلامی}} | ||
=== محوریت ولایت فقیه === | === محوریت ولایت فقیه === | ||
تأکید بر حاکمیت ولایت فقیه یکی دیگر از اصول بنیادی خط مشی امامخمینی است<ref>منظمة الاعلام الاسلامی، خط الامامالخمینی، ۱۱۱.</ref> ایشان [[ولایت فقیه]] را ازجمله [[احکام اولیه اسلام]] و تکذیب و مخالفت با آن را تکذیب ائمه (ع) و تکذیب اسلام میداند<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲۰/۴۵۱–۴۵۲.</ref> و معتقد است با وجود ولایت فقیه آسیبی به کشور وارد نمیشود و حضور [[ولی فقیه]] در رأس حکومت، از [[دیکتاتوری]] جلوگیری میکند<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۰/۵۸، ۷۲، ۳۵۲، ۴۱۰ و ۴۱۱.</ref> در نگاه ایشان ولایت فقیه از جایگاه بسیار مهمی برخوردار است و از جهت اختیارات حکومتی، با ولایت رسول خدا (ص) برابر است<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۰/۳۰۸.</ref>؛ بنابراین اختیارات ولی فقیه فراتر از آن چیزی است که در [[قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران|قانون اساسی]] آمدهاست<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۱/۴۶۴.</ref> به عقیده ایشان اگر حکومت بر مبنای ولایت فقیه شکل نگیرد، حکومت طاغوتی است و رئیسجمهور نیز اگر با نصب فقیه نباشد، غیر مشروع و طاغوتی است و اطاعت از وی حرام است<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۰/۲۲۱.</ref> | تأکید بر حاکمیت ولایت فقیه یکی دیگر از اصول بنیادی خط مشی امامخمینی است<ref>منظمة الاعلام الاسلامی، خط الامامالخمینی، ۱۱۱.</ref> ایشان [[ولایت فقیه]] را ازجمله [[احکام اولیه اسلام]] و تکذیب و مخالفت با آن را تکذیب ائمه (ع) و تکذیب اسلام میداند<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲۰/۴۵۱–۴۵۲.</ref> و معتقد است با وجود ولایت فقیه آسیبی به کشور وارد نمیشود و حضور [[ولی فقیه]] در رأس حکومت، از [[دیکتاتوری]] جلوگیری میکند<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۰/۵۸، ۷۲، ۳۵۲، ۴۱۰ و ۴۱۱.</ref> در نگاه ایشان ولایت فقیه از جایگاه بسیار مهمی برخوردار است و از جهت اختیارات حکومتی، با ولایت رسول خدا (ص) برابر است<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۰/۳۰۸.</ref>؛ بنابراین اختیارات ولی فقیه فراتر از آن چیزی است که در [[قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران|قانون اساسی]] آمدهاست<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۱/۴۶۴.</ref> به عقیده ایشان اگر حکومت بر مبنای ولایت فقیه شکل نگیرد، حکومت طاغوتی است و رئیسجمهور نیز اگر با نصب فقیه نباشد، غیر مشروع و طاغوتی است و اطاعت از وی حرام است<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۰/۲۲۱.</ref> {{ببینید|ولایت فقیه|مشروعیت}} | ||
=== تفکر و مشی انقلابی === | === تفکر و مشی انقلابی === | ||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
=== باور به فرهنگ ایثار و شهادت === | === باور به فرهنگ ایثار و شهادت === | ||
امامخمینی ایثار در راه خدا را موجب سرفرازی و [[شهادت]] و کشتهشدن در راه حق و اهداف الهی را افتخاری بزرگ و جاودانه میداند<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۴/۳۵۱–۳۵۲ و ۵/۷۸.</ref> و چنانکه قرآن، شهادت را برای انسان رستگاری بزرگ میداند،<ref>نساء، ۷۳.</ref> شهادت را موجب حیات جاویدان و عامل پیروزی میشمرد<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۷/۱۹۱ و ۸/۴۴.</ref> ایشان افتخار شهادت و رستگاری عظیم را مخصوص مؤمنانی میداند که از روی اعتقاد و ایمان، جان محبوس در کالبد مادی را فدا میکنند و جانی الهی، آزاد و محیط بر همهچیز دریافت میکنند و چنین خواستنی، تنها با مبادی معنوی امکانپذیر است<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۵/۵۱۰.</ref>؛ از همینرو شهادت و [[سعادت و شقاوت|سعادت ابدی]] را از خدا طلب میکرد و از مردم نیز میخواست تا برای توفیق دستیابی ایشان به این سعادت [[دعا]] کنند.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۶/۳۱۱–۳۱۲.</ref> | امامخمینی ایثار در راه خدا را موجب سرفرازی و [[شهادت]] و کشتهشدن در راه حق و اهداف الهی را افتخاری بزرگ و جاودانه میداند<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۴/۳۵۱–۳۵۲ و ۵/۷۸.</ref> و چنانکه قرآن، شهادت را برای انسان رستگاری بزرگ میداند،<ref>نساء، ۷۳.</ref> شهادت را موجب حیات جاویدان و عامل پیروزی میشمرد<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۷/۱۹۱ و ۸/۴۴.</ref> ایشان افتخار شهادت و رستگاری عظیم را مخصوص مؤمنانی میداند که از روی اعتقاد و ایمان، جان محبوس در کالبد مادی را فدا میکنند و جانی الهی، آزاد و محیط بر همهچیز دریافت میکنند و چنین خواستنی، تنها با مبادی معنوی امکانپذیر است<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۵/۵۱۰.</ref>؛ از همینرو شهادت و [[سعادت و شقاوت|سعادت ابدی]] را از خدا طلب میکرد و از مردم نیز میخواست تا برای توفیق دستیابی ایشان به این سعادت [[دعا]] کنند.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۶/۳۱۱–۳۱۲.</ref> {{ببینید|شهادت}} | ||
== شاخصههای عملی خط امام == | == شاخصههای عملی خط امام == | ||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
امامخمینی به توانایی مردم ایمان داشت و از همان آغاز، مبارزه خود را با اعتماد و تکیه بر کمک و حمایت قشرهای گسترده مردم آغاز کرد<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۳/۴۶۸ و ۴/۳.</ref> ایشان که تکیه بر [[مردم]] را از مبانی و محورهای اصلی در [[نظام جمهوری اسلامی]] میدانست و در همه بخشها به اراده و نیروی مردم اعتماد داشت،<ref>منظمة الاعلام الاسلامی، ۶۹.</ref> از بندوبستهای سیاسی رویگردان بود، هرگز به سراغ احزاب و گروههای مختلف سیاسی نرفت و به انگیزههای آنان در مبارزه، با چشم تردید مینگریست<ref>خامنهای، مقدمه صحیفه امام، ۱/نه.</ref>؛ بر همین اساس، تکیه بر حمایت و مشارکت همه تودههای مردم را از اصول انقلابی میدانست و همواره در طول دوران مبارزه و نیز در سالهای پس از پیروزی بر آن تأکید میکرد<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۴/۳۱۰.</ref> ایشان معتقد بود در مسائل و مشکلات کشور باید از مردم کمک گرفت و صادقانه مسائل و مشکلات را با مردم در میان گذاشت و از آنان کمک خواست.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱/۳۱۱ و ۸/۱۷۹.</ref> | امامخمینی به توانایی مردم ایمان داشت و از همان آغاز، مبارزه خود را با اعتماد و تکیه بر کمک و حمایت قشرهای گسترده مردم آغاز کرد<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۳/۴۶۸ و ۴/۳.</ref> ایشان که تکیه بر [[مردم]] را از مبانی و محورهای اصلی در [[نظام جمهوری اسلامی]] میدانست و در همه بخشها به اراده و نیروی مردم اعتماد داشت،<ref>منظمة الاعلام الاسلامی، ۶۹.</ref> از بندوبستهای سیاسی رویگردان بود، هرگز به سراغ احزاب و گروههای مختلف سیاسی نرفت و به انگیزههای آنان در مبارزه، با چشم تردید مینگریست<ref>خامنهای، مقدمه صحیفه امام، ۱/نه.</ref>؛ بر همین اساس، تکیه بر حمایت و مشارکت همه تودههای مردم را از اصول انقلابی میدانست و همواره در طول دوران مبارزه و نیز در سالهای پس از پیروزی بر آن تأکید میکرد<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۴/۳۱۰.</ref> ایشان معتقد بود در مسائل و مشکلات کشور باید از مردم کمک گرفت و صادقانه مسائل و مشکلات را با مردم در میان گذاشت و از آنان کمک خواست.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱/۳۱۱ و ۸/۱۷۹.</ref> | ||
امامخمینی بر این باور بود که اگر نظام و حکومتی مردمی باشد، مخالفت تمام قدرتهای جهان نیز نمیتواند آن را سرنگون کند<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۶/۴۴۴–۴۴۷.</ref> و اساساً اگر تحولی هم صورت بگیرد، به دست مردم خواهد بود<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱/۱۲۲، ۲۳۸ و ۲۷۴.</ref> و تغییراتی که به دست مردم ایجاد شود، غیرقابل شکست خواهد بود<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱/۱۵۵ و ۱۲۰.</ref>؛ از همینرو در انتخابات مختلف و نیز در جریان تدوین و تصویب قانون اساسی، میزان را رأی ملت میدانست<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۸/۱۷۲–۱۷۳.</ref> | امامخمینی بر این باور بود که اگر نظام و حکومتی مردمی باشد، مخالفت تمام قدرتهای جهان نیز نمیتواند آن را سرنگون کند<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۶/۴۴۴–۴۴۷.</ref> و اساساً اگر تحولی هم صورت بگیرد، به دست مردم خواهد بود<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱/۱۲۲، ۲۳۸ و ۲۷۴.</ref> و تغییراتی که به دست مردم ایجاد شود، غیرقابل شکست خواهد بود<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱/۱۵۵ و ۱۲۰.</ref>؛ از همینرو در انتخابات مختلف و نیز در جریان تدوین و تصویب قانون اساسی، میزان را رأی ملت میدانست<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۸/۱۷۲–۱۷۳.</ref> {{ببینید|انتخابات}} و به مسئولان سفارش میکرد همواره با مردم و به فکر آنان باشند و از آنان جدا نشوند<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۴/۳۲۰–۳۲۱ و ۱۵/۲۷۳.</ref>{{ببینید|جمهوری اسلامی|مردم| حکومت اسلامی}}پیشنهاد نظام جمهوری اسلامی برای ایران نیز برهمین اساس بود<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۴/۴۴۰؛ ۵/۳۸۵، ۳۹۱، ۳۹۶ و ۶/۵۸.</ref>؛ زیرا از نظر ایشان، «جمهوریت» و رأی و نظر مردم، متضمن [[آزادی]] و [[استقلال]]<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۵/۱۵۵.</ref> و زمینهساز اتکای حکومت بر مردم<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۴/۴۴۴ و ۵/۱۴۴، ۱۵۵.</ref> است. ایشان با تأکید بر «جمهوری اسلامی، نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد»،<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۶/۲۶۵–۲۶۶ و ۳۵۳.</ref> گرایش به نظامهایی مانند جمهوری، جمهوری دموکراتیک و جمهوری دموکراتیک اسلامی را رد میکرد.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۶/۲۷۶.</ref> {{جمهوری اسلامی|دموکراسی}} | ||
=== تأکید بر وحدت اسلامی و ملی === | === تأکید بر وحدت اسلامی و ملی === | ||
حفظ [[وحدت اسلامی|وحدت و اتحاد اسلامی]] از خصوصیات و شاخصههای مهم خط امامخمینی است؛ از اینرو ایشان بارها بر ضرورت حفظ وحدت در میان ملت و مسئولان کشور و دعوت همه مسلمانان جهان به اتحاد تأکید میکرد<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۶/۱۸۸؛ ۷/۶۴ و ۸/۳۰۷، ۱۴.</ref> و از سوی دیگر، مبارزه با [[تفرقه]] و اختلافافکنی از سوی دشمنان و بدخواهان را ضروری میدانست<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۸/۱۴۶، ۳۴۵ و ۱۹/۲۸، ۲۳۸.</ref> ایشان وحدت کلمه را رمز [[پیروزی انقلاب اسلامی]] میداند و تداوم آن را برای دستیابی به اهداف عالی نظام جمهوری اسلامی لازم میشمارد<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۶/۱۹۰، ۲۵۶؛ ۷/۱۹۱، ۳۴۲؛ ۸/۴۴۶ و ۱۵/۳۹۹.</ref>؛ همچنین حفظ وحدت را وظیفهای شرعی میداند<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۷/۳۵۰.</ref> و همواره بر لزوم وحدت همه ملت، [[وحدت حوزه و دانشگاه]]،<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۶/۲۱؛ ۸/۳۱۱؛ ۱۳/۴۱۲ و ۱۴/۱۸۶.</ref> [[ارتش]] و [[سپاه پاسداران انقلاب اسلامی|سپاه]]،<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۲/۳۰۳؛ ۱۳/۴۰۰، ۵۴۳ و ۱۸/۳۴۸.</ref> دولت و ملت، مسئولان و مدیران کشور و نیز وحدت میان همه اقشار ملت و گرایشهای سیاسی با یکدیگر<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۳/۲۱۱، ۲۴۳، ۳۹۱، ۵۴۳ و ۱۴/۷۳، ۹۰.</ref> و نیز وحدت میان همه مسلمانان و مستضعفان عالم<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۹/۲۷۳؛ ۱۵/۴۵۵؛ ۱۸/۹۱ و ۲۰/۳۲۲.</ref> تأکید میکرد. | حفظ [[وحدت اسلامی|وحدت و اتحاد اسلامی]] از خصوصیات و شاخصههای مهم خط امامخمینی است؛ از اینرو ایشان بارها بر ضرورت حفظ وحدت در میان ملت و مسئولان کشور و دعوت همه مسلمانان جهان به اتحاد تأکید میکرد<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۶/۱۸۸؛ ۷/۶۴ و ۸/۳۰۷، ۱۴.</ref> و از سوی دیگر، مبارزه با [[تفرقه]] و اختلافافکنی از سوی دشمنان و بدخواهان را ضروری میدانست<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۸/۱۴۶، ۳۴۵ و ۱۹/۲۸، ۲۳۸.</ref> ایشان وحدت کلمه را رمز [[پیروزی انقلاب اسلامی]] میداند و تداوم آن را برای دستیابی به اهداف عالی نظام جمهوری اسلامی لازم میشمارد<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۶/۱۹۰، ۲۵۶؛ ۷/۱۹۱، ۳۴۲؛ ۸/۴۴۶ و ۱۵/۳۹۹.</ref>؛ همچنین حفظ وحدت را وظیفهای شرعی میداند<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۷/۳۵۰.</ref> و همواره بر لزوم وحدت همه ملت، [[وحدت حوزه و دانشگاه]]،<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۶/۲۱؛ ۸/۳۱۱؛ ۱۳/۴۱۲ و ۱۴/۱۸۶.</ref> [[ارتش]] و [[سپاه پاسداران انقلاب اسلامی|سپاه]]،<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۲/۳۰۳؛ ۱۳/۴۰۰، ۵۴۳ و ۱۸/۳۴۸.</ref> دولت و ملت، مسئولان و مدیران کشور و نیز وحدت میان همه اقشار ملت و گرایشهای سیاسی با یکدیگر<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۳/۲۱۱، ۲۴۳، ۳۹۱، ۵۴۳ و ۱۴/۷۳، ۹۰.</ref> و نیز وحدت میان همه مسلمانان و مستضعفان عالم<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۹/۲۷۳؛ ۱۵/۴۵۵؛ ۱۸/۹۱ و ۲۰/۳۲۲.</ref> تأکید میکرد. {{ببینید|وحدت}} | ||
=== تأکید بر عدالت اجتماعی و حقوق مردم === | === تأکید بر عدالت اجتماعی و حقوق مردم === | ||
با پیروزی انقلاب اسلامی، حمایت از فقرا و نیازمندان در صدر برنامههای نظام جمهوری اسلامی قرار گرفت<ref>فارسی، فرهنگ واژههای انقلاب اسلامی، ۶۸۱.</ref> امامخمینی براساس اهداف [[انبیا(ع)]] و اولیای الهی که همان برقرارساختن عدالت اجتماعی در جامعه، اقامه قسط و عدل و رعایت حقوق مردم است، بهمعنای واقعی کلمه، طرفدار عدالت اجتماعی و مخالف اشرافیت و نابرابری اقتصادی بود<ref>خامنهای، ۱۴/۳/۱۳۷۸.</ref> ایشان بهصراحت کسانی را که از حمایت محرومان، دوری میکردند، رویگردان از [[عدالت اجتماعی]] اسلام معرفی میکند و معتقد است مسئولان در هر شرایطی باید خود را عهدهدار مسئولیت بزرگ حمایت از حقوق محرومان بدانند و در صورت کوتاهی، خیانتکار به اسلام و مسلماناناند<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲۱/۹۹–۱۰۰.</ref> به عقیده ایشان آنچه [[پیامبر اسلام(ص)|پیامبر عظیمالشأن اسلام (ص)]] و همه پیامبران (ع) برای آن کوشش میکردند، تشکیل حکومت برای بسط عدالت اجتماعی در جهت حمایت از محرومان و مستضعفان و جلوگیری از ظلم و ستم به آنان بود.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲۱/۴۰۶–۴۰۷.</ref> | با پیروزی انقلاب اسلامی، حمایت از فقرا و نیازمندان در صدر برنامههای نظام جمهوری اسلامی قرار گرفت<ref>فارسی، فرهنگ واژههای انقلاب اسلامی، ۶۸۱.</ref> امامخمینی براساس اهداف [[انبیا(ع)]] و اولیای الهی که همان برقرارساختن عدالت اجتماعی در جامعه، اقامه قسط و عدل و رعایت حقوق مردم است، بهمعنای واقعی کلمه، طرفدار عدالت اجتماعی و مخالف اشرافیت و نابرابری اقتصادی بود<ref>خامنهای، ۱۴/۳/۱۳۷۸.</ref> ایشان بهصراحت کسانی را که از حمایت محرومان، دوری میکردند، رویگردان از [[عدالت اجتماعی]] اسلام معرفی میکند و معتقد است مسئولان در هر شرایطی باید خود را عهدهدار مسئولیت بزرگ حمایت از حقوق محرومان بدانند و در صورت کوتاهی، خیانتکار به اسلام و مسلماناناند<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲۱/۹۹–۱۰۰.</ref> به عقیده ایشان آنچه [[پیامبر اسلام(ص)|پیامبر عظیمالشأن اسلام (ص)]] و همه پیامبران (ع) برای آن کوشش میکردند، تشکیل حکومت برای بسط عدالت اجتماعی در جهت حمایت از محرومان و مستضعفان و جلوگیری از ظلم و ستم به آنان بود.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲۱/۴۰۶–۴۰۷.</ref> {{ببینید|عدالت اجتماعی}} | ||
== حمایت از محرومان و مستضعفان == | == حمایت از محرومان و مستضعفان == | ||
خط ۵۳: | خط ۵۳: | ||
اصل احترام متقابل و دخالتنکردن در امور داخلی یکدیگر، یکی از مبانی و اصول خط امامخمینی است. ایشان معتقد است در این نوع رابطه، دولت اسلامی نه تسلیم زورگویی حکومتهای مستکبر میشود و نه به کسی یا دولتی ظلم میکند و در تمام زمینهها و قراردادها تنها بر اساس مصالح سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی اسلام و ملت مسلمان عمل میکند<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۴/۲۴۸.</ref> هر گونه سلطهگری و سلطهپذیری ممنوع است و ایستادگی در برابر استکبار و سلطهگری وظیفهای همگانی است<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲/۱۳۹؛ ۴/۹۱؛ ۸/۱۰۳ و ۹/۵۱.</ref> در حقیقت خط امامخمینی در سیاست خارجی را میتوان در اصل معروف «نه شرقی و نه غربی» و طرفداری از ملتها و مقابله با ابرقدرتها تعریف کرد.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۵/۱۰۹.</ref> | اصل احترام متقابل و دخالتنکردن در امور داخلی یکدیگر، یکی از مبانی و اصول خط امامخمینی است. ایشان معتقد است در این نوع رابطه، دولت اسلامی نه تسلیم زورگویی حکومتهای مستکبر میشود و نه به کسی یا دولتی ظلم میکند و در تمام زمینهها و قراردادها تنها بر اساس مصالح سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی اسلام و ملت مسلمان عمل میکند<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۴/۲۴۸.</ref> هر گونه سلطهگری و سلطهپذیری ممنوع است و ایستادگی در برابر استکبار و سلطهگری وظیفهای همگانی است<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲/۱۳۹؛ ۴/۹۱؛ ۸/۱۰۳ و ۹/۵۱.</ref> در حقیقت خط امامخمینی در سیاست خارجی را میتوان در اصل معروف «نه شرقی و نه غربی» و طرفداری از ملتها و مقابله با ابرقدرتها تعریف کرد.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۵/۱۰۹.</ref> | ||
بر اساس خط مشی امامخمینی [[دولت جمهوری اسلامی ایران]] به سود هیچ ابرقدرتی، با [[ابرقدرت]] دیگر متحد نمیشود، با هر قدرت و حکومتی که بخواهد ملتها را اسیر کند و به زنجیر بکشد، مبارزه و مقابله خواهد کرد و در سیاست خارجی، حامی همه جنبشهایی که علیه ظلم و بیداد مجاهدت و فداکاری میکنند، خواهد بود<ref>مظفری، اندیشه سیاسی مقام معظم رهبری، ۳۰۱.</ref>؛ بنابراین برقراری روابط جمهوری اسلامی ایران با دیگر کشورها، بر اساس مبانی اسلامی و انسانی است<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۶/۲۲۰.</ref> تا ملتهای غیر مسلمان نیز از آموزههای سیاسی اسلام آگاهی یابند<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۷/۱۶۴ و ۸/۲۴۷.</ref> امامخمینی خود را برادر ایمانی تمام ملتهای مسلمان و کشورهای مختلف از حیث [[فرهنگ]] و روابط انسانی میدانست و خواهان صلح و زندگانی مسالمتآمیز با تمام دولتها و ملتها بود.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۶/۴۷–۴۸.</ref> | بر اساس خط مشی امامخمینی [[دولت جمهوری اسلامی ایران]] به سود هیچ ابرقدرتی، با [[ابرقدرت]] دیگر متحد نمیشود، با هر قدرت و حکومتی که بخواهد ملتها را اسیر کند و به زنجیر بکشد، مبارزه و مقابله خواهد کرد و در سیاست خارجی، حامی همه جنبشهایی که علیه ظلم و بیداد مجاهدت و فداکاری میکنند، خواهد بود<ref>مظفری، اندیشه سیاسی مقام معظم رهبری، ۳۰۱.</ref>؛ بنابراین برقراری روابط جمهوری اسلامی ایران با دیگر کشورها، بر اساس مبانی اسلامی و انسانی است<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۶/۲۲۰.</ref> تا ملتهای غیر مسلمان نیز از آموزههای سیاسی اسلام آگاهی یابند<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۷/۱۶۴ و ۸/۲۴۷.</ref> امامخمینی خود را برادر ایمانی تمام ملتهای مسلمان و کشورهای مختلف از حیث [[فرهنگ]] و روابط انسانی میدانست و خواهان صلح و زندگانی مسالمتآمیز با تمام دولتها و ملتها بود.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۶/۴۷–۴۸.</ref> {{ببینید|استقلال}} | ||
=== ایستادگی در برابر استکبار === | === ایستادگی در برابر استکبار === | ||
امامخمینی دشمنشناسی را یکی از ویژگیهای نیروهای مؤمن و انقلابی میدانست<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱/۳۴۶ و ۲/۱۴، ۳۳.</ref> و خود با تبیین درست روشهای سیاسی و تبلیغاتی دشمنان، ایستادگی در برابر آنان را ضروری میشمرد<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۷/۳۵۷ و ۱۲/۲۳۳، ۲۳۷.</ref> ایشان آمریکا را دولتی ظالم، استکباری و متجاوز میدانست که با تبلیغات گسترده به کمک صهیونیسم بینالملل، مردم مظلوم جهان را استثمار میکند و با نیروهای مرموز و خیانتکارش، خون مردم بیپناه را میمکد؛ چنانکه گویی در جهان هیچکس جز آمریکا و اقمارش حق حیات ندارند.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۳/۲۱۲.</ref> | امامخمینی دشمنشناسی را یکی از ویژگیهای نیروهای مؤمن و انقلابی میدانست<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱/۳۴۶ و ۲/۱۴، ۳۳.</ref> و خود با تبیین درست روشهای سیاسی و تبلیغاتی دشمنان، ایستادگی در برابر آنان را ضروری میشمرد<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۷/۳۵۷ و ۱۲/۲۳۳، ۲۳۷.</ref> ایشان آمریکا را دولتی ظالم، استکباری و متجاوز میدانست که با تبلیغات گسترده به کمک صهیونیسم بینالملل، مردم مظلوم جهان را استثمار میکند و با نیروهای مرموز و خیانتکارش، خون مردم بیپناه را میمکد؛ چنانکه گویی در جهان هیچکس جز آمریکا و اقمارش حق حیات ندارند.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۳/۲۱۲.</ref> {{ببینید|امریکا|استکبار}} | ||
امامخمینی معتقد بود استقلال کشور و بیداری ملت، برای استکبار و در رأس آن [[آمریکا]] قابل قبول نیست<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۷/۴۱۰ و ۱۰/۵۱۹.</ref> و آنان به هر شیوهای که بتوانند با [[انقلاب اسلامی]] دشمنی میکنند (ابرقدرتها | دشمن)؛ از اینرو به گویندگان، روشنفکران، متفکران، دانشگاهیان و دانشمندان تأکید میکرد همه توان خود را صرف قطع امید دشمن کنند؛ زیرا با وجود سلطه دشمنِ قدرتمندی مثل آمریکا برای [[جامعه|جامعه اسلامی]] چیزی باقی نخواهد ماند<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۲/۲۲۱.</ref> (آمریکا)؛ همچنین ایشان از گذشته دور به مبارزه با [[رژیم اشغالگر اسرائیل]] توجه ویژه داشت<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱/۱۹۸ و ۲۳۰.</ref> (← مقاله رژیم اشغالگر قدس) و پیوسته خطر آن رژیم برای کشورهای اسلامی و عربی را گوشزد میکرد<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۶/۴۱۰ و ۷/۶۶.</ref>؛ اعلام [[روز جهانی قدس]] نیز برای اعلام انزجار از رژیم اسرائیل و تلاش برای آزادسازی قدس شریف و ملت فلسطین، با همین هدف بود<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۹/۲۷۹ و ۱۳/۷۸–۸۰.</ref> (روز جهانی قدس). ایشان یکی از اصول غیرقابل گذشت برای ملتهای مسلمان را مسئله مبارزه با [[صهیونیستها]] میدانست.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۹/۲۷۹ و ۱۳/۷۸–۸۰.</ref> | امامخمینی معتقد بود استقلال کشور و بیداری ملت، برای استکبار و در رأس آن [[آمریکا]] قابل قبول نیست<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۷/۴۱۰ و ۱۰/۵۱۹.</ref> و آنان به هر شیوهای که بتوانند با [[انقلاب اسلامی]] دشمنی میکنند (ابرقدرتها | دشمن)؛ از اینرو به گویندگان، روشنفکران، متفکران، دانشگاهیان و دانشمندان تأکید میکرد همه توان خود را صرف قطع امید دشمن کنند؛ زیرا با وجود سلطه دشمنِ قدرتمندی مثل آمریکا برای [[جامعه|جامعه اسلامی]] چیزی باقی نخواهد ماند<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۲/۲۲۱.</ref> (آمریکا)؛ همچنین ایشان از گذشته دور به مبارزه با [[رژیم اشغالگر اسرائیل]] توجه ویژه داشت<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱/۱۹۸ و ۲۳۰.</ref> (← مقاله رژیم اشغالگر قدس) و پیوسته خطر آن رژیم برای کشورهای اسلامی و عربی را گوشزد میکرد<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۶/۴۱۰ و ۷/۶۶.</ref>؛ اعلام [[روز جهانی قدس]] نیز برای اعلام انزجار از رژیم اسرائیل و تلاش برای آزادسازی قدس شریف و ملت فلسطین، با همین هدف بود<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۹/۲۷۹ و ۱۳/۷۸–۸۰.</ref> (روز جهانی قدس). ایشان یکی از اصول غیرقابل گذشت برای ملتهای مسلمان را مسئله مبارزه با [[صهیونیستها]] میدانست.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۹/۲۷۹ و ۱۳/۷۸–۸۰.</ref> | ||
=== زندهکردن هویت اسلامی === | === زندهکردن هویت اسلامی === | ||
امامخمینی زندهکردن هویت اسلامی را برای همه کشورهای اسلامی لازم میدانست<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۷/۳۹۲؛ ۸/۴۱؛ ۹/۲۷۵ و ۱۳/۲۱۲.</ref> و امیدوار بود با الگوگیری از انقلاب اسلامی ایران، مسلمانان در بسیاری از کشورها بیدار شوند و برای مبارزه با استبداد و استعمار بهپا خیزند تا شر حکومتهای خودکامه را از سر مسلمانان کوتاه کنند<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۸/۸۵، ۳۰۷، ۳۴۹؛ ۹/۴۲ و ۲۱/۹۱.</ref> (صدور انقلاب)؛ در این صورت با اتحاد همه مسلمانان جهان،<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۸/۸۸، ۳۰۷ و ۳۵۸.</ref> پیروزی بر دشمنان اسلام به دست خواهد آمد.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۰/۳۳۹ و ۱۹/۳۰.</ref> | امامخمینی زندهکردن هویت اسلامی را برای همه کشورهای اسلامی لازم میدانست<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۷/۳۹۲؛ ۸/۴۱؛ ۹/۲۷۵ و ۱۳/۲۱۲.</ref> و امیدوار بود با الگوگیری از انقلاب اسلامی ایران، مسلمانان در بسیاری از کشورها بیدار شوند و برای مبارزه با استبداد و استعمار بهپا خیزند تا شر حکومتهای خودکامه را از سر مسلمانان کوتاه کنند<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۸/۸۵، ۳۰۷، ۳۴۹؛ ۹/۴۲ و ۲۱/۹۱.</ref> (صدور انقلاب)؛ در این صورت با اتحاد همه مسلمانان جهان،<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۸/۸۸، ۳۰۷ و ۳۵۸.</ref> پیروزی بر دشمنان اسلام به دست خواهد آمد.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۰/۳۳۹ و ۱۹/۳۰.</ref> {{ببینید|استعمار و استثمار}} | ||
امامخمینی که کنگره عظیم حج را از جهت احیای هویت اسلامی مسلمانان مهم میداند، بهرهگیری نادرست از این کنگره را برای رفع مشکلات مسلمانان و مقابله با دشمنان اسلام، تأسفبار میشمارد<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۰/۱۵۸ و ۱۳/۳۲۴.</ref> و معتقد است اعلان «برائت از مشرکان» لازمه حج ابراهیمی است و لازم است حاجیان در مراسم حج ندای [[برائت از مشرکان]] که در قرآن کریم آمدهاست، سر دهند و با اعلام برائت به آیه شریف «وَ أَذانٌ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ إِلَی النَّاسِ یوْمَ الْحَجِّ الْأَکْبَرِ أَنَّ اللَّهَ بَریءٌ مِنَ الْمُشْرِکینَ وَ رَسُولُهُ»<ref>توبه، ۳.</ref> عمل کنند. | امامخمینی که کنگره عظیم حج را از جهت احیای هویت اسلامی مسلمانان مهم میداند، بهرهگیری نادرست از این کنگره را برای رفع مشکلات مسلمانان و مقابله با دشمنان اسلام، تأسفبار میشمارد<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۰/۱۵۸ و ۱۳/۳۲۴.</ref> و معتقد است اعلان «برائت از مشرکان» لازمه حج ابراهیمی است و لازم است حاجیان در مراسم حج ندای [[برائت از مشرکان]] که در قرآن کریم آمدهاست، سر دهند و با اعلام برائت به آیه شریف «وَ أَذانٌ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ إِلَی النَّاسِ یوْمَ الْحَجِّ الْأَکْبَرِ أَنَّ اللَّهَ بَریءٌ مِنَ الْمُشْرِکینَ وَ رَسُولُهُ»<ref>توبه، ۳.</ref> عمل کنند. {{ببینید|حج ابراهیمی}} | ||
== پانویس == | == پانویس == | ||
خط ۹۰: | خط ۹۰: | ||
* نوازنی، بهرام، الگوهای رفتاری ایالات متحده آمریکا در رویارویی با جمهوری اسلامی (۱۳۵۷–۱۳۸۰)، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۳ش. | * نوازنی، بهرام، الگوهای رفتاری ایالات متحده آمریکا در رویارویی با جمهوری اسلامی (۱۳۵۷–۱۳۸۰)، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۳ش. | ||
{{پایان}} | {{پایان}} | ||
سیدمحمد مکتبی | *سیدمحمد مکتبی | ||
[[رده:مقالههای جلد پنجم دانشنامه]] | [[رده:مقالههای جلد پنجم دانشنامه]] |