confirmed، emailconfirmed، templateeditor
۱٬۱۸۸
ویرایش
(←خاستگاه و جایگاه خودباوری: اصلاح نویسههای عربی، اصلاح فاصلهٔ مجازی، اصلاح ارقام) |
(←عوامل تضعیف خودباوری: اصلاح نویسههای عربی، اصلاح فاصلهٔ مجازی، اصلاح ارقام) |
||
خط ۱۴: | خط ۱۴: | ||
==عوامل تضعیف خودباوری== | ==عوامل تضعیف خودباوری== | ||
خودباوری فرایندی است که قوت و ضعف آن متأثر از عوامل و زمینههای خرد و کلان همچون خانواده، رسانهها، سیاستهای آموزشی و عملکرد نظام سیاسی است.<ref>رجایی، نقش خودباوری در نهضت تولید علم و جنبش نرمافزاری و آزاداندیشی، ۱۳۳ و ۱۴۷ ـ ۱۴۸.</ref> از نگاه امامخمینی عوامل تضعیف خودباوری در جامعه اسلامی را به طور کلی میتوان در دو سطح فردی و اجتماعی بررسی کرد: | |||
الف) فردی: در نگاهی کلان، امامخمینی جوهر اصلی خودباختگی فرد در جامعه اسلامی را نشئتگرفته از ضعف شناخت هویتِ خویشتن میداند. هویت مورد نظر ایشان برگرفته از دو عنصر اسلام و فرهنگ بومی ـ ملی است {{ببینید|هویت}} و ضعف در شناخت این دو میتواند منجر به خودباختگی افراد جامعه گردد. به باور ایشان شناختنداشتن از هویت اسلامی و ایرانی و به تعبیر ایشان «انسان شرقی» موجب شده انسانِ مسلمان، مرعوب انسان غربی شود<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳۷۹/۹ و ۵۴/۱۰.</ref> و مسلمان شرقی در تاریخ و گذشته خود سرمایههای فکری، فرهنگی و علمی متعددی با محوریت اسلام داشته که آن را نمیشناسد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳۹۲/۹.</ref> این شناخت و آشنایی نداشتن، قابلیتهای فکری و فرهنگی، مفاخر علمی و دینی و به طور کلی فرهنگ شرقی با محوریت اسلام،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴۶۳/۹ و ۴۴۸/۱۰.</ref> میتواند آثاری همچون گمگشتگی، گمکردن خودِ فردی، دینی و ملی، ازدستدادن قدرت ملی، استقلال نداشتن و وابستگی و از دستدادن حیثیت ملی را در پی داشته باشد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴۶۲/۹ و ۴۲/۱۰.</ref> | |||
ب) اجتماعی: از نگاه امامخمینی عوامل ضعیفشدن خودباوریِ جامعه اسلامی در دو حوزه داخلی و خارجی قابل بررسی است. در حوزه داخلی، عوامل گوناگونی در ضعیفشدن خودباوری ملتهای اسلامی و گرایش به فرهنگهای بیگانه وجود دارد که میتوان آنها را در سه موضوع کلیِ دوری از اسلام، نقش روشنفکران غربزده و حاکمان وابسته تقسیمبندی کرد: | |||
۱. دوری از اسلام: بسیاری از اندیشمندان جهان اسلام که در پی احیای هویت اسلامی در دوران معاصر بودهاند، غالباً بر گزاره مشترک «دوری مسلمانان از اسلام اصیل» تأکید کردهاند.<ref>موثقی، علل و عوامل ضعف و انحطاط مسلمین در اندیشههای سیاسی و اراء اصلاحی سیدجمالالدین اسدآبادی، ۴۸.</ref> از نگاه امامخمینی نیز ارزشمندی فرهنگ و معرفت ملتهای اسلامی ناشی از آموزههای دین اسلام است که بسیاری ملتهای مسلمان و حتی اسلامشناسان آن را گمکرده و از آن بیگانهاند<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳۰۵/۱۱.</ref> و تا آن را نیابند به خودباوری دست نخواهند یافت.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۰۹/۱۲.</ref> به نظر ایشان ضعف معرفتی به مکتب اسلام<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴۶۰/۹.</ref> موجب شده برخی افراد با گرهزدن مقوله پیشرفت با بیدینی و عقبماندگی با دینمداری، قواعد دینی و بومی خود را رها کنند و با قوانین غربی همراه شوند.<ref>امامخمینی، ولایت فقیه، ۱۹.</ref> | |||
۲. نقش روشنفکران غربزده: امامخمینی مرعوب شدن روشنفکران و نخبگان فکری در برابر پیشرفتهای مادی غرب را یکی از عوامل افزایش خودبیگانگی جوامع اسلامی میدانست و به آن توجه داشت. ایشان معتقد است از خودبیگانگی و وابستگی فکری به غرب و ناچیزپنداشتن مفاخر بومی و توانمندیهای ملی همچون خوابی مصنوعی است که برخی از روشنفکران و بهویژه قشر دانشمند و متفکر را به خواب بردهاست<ref>امامخمینی، صحیفه، ۷۹/۱۰.</ref> و از داشتههای علمی خود غافل و پیشرفتهای علمی و فنّی غرب را قرین با پیشرفت معنوی انگاشتهاند.<ref>امامخمینی، کشف اسرار، ۳۴.</ref> این امر باعث شده این روشنفکران با ترویج اندیشههایی که بر خودباختگی تکیه زده، جوامع را به سمت خودباختگی برانند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳۹۸/۱۰ و ۲۳۲/۱۱.</ref> {{ببینید|روشنفکری}} | |||
۳. نقش دولتهای وابسته: امامخمینی نقش حاکمان و کارگزاران وابسته به غرب و بیگانه از فرهنگِ ملی و بومی را در تضعیف خودباوری مسلمانان مهم میداند. از نگاه ایشان خودکمبینی و خودباختگیِ دولتهای اسلامی موجب شده تا آنان دانسته یا ندانسته مجریان نقشههای استعماری در میان ملتهای مسلمان شوند؛<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴۸۸/۲.</ref> به گونهای که خودباوری و اعتماد به نفس در حکومتی مانند رژیم پهلوی جای خود را به «ما نمیتوانیم» داد و تلقین این شعار نیز در بیشتر افراد جامعه نفوذ کرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴۹۵/۳ـ ۴۹۶.</ref> در این دیدگاه حاکمانی نظیر محمدرضا پهلوی مأموریت دارند با ترویج فرهنگ استعماری و زدودن روحیه خودباوری در جامعه، منافع غرب را تأمین کنند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۶۳/۴، ۹۱ و ۳۷۱/۵.</ref> بر همین اساس امامخمینی یکی از اهداف اصلی خود در مبارزه با رژیم پهلوی را نجات مردم ایران از وابستگی فرهنگی به غرب، رهایی از تمام چارچوبهای پوسیده و بیمحتوای تحمیلشده در طول پنجاه سال حکومت پهلوی و بازسازی فرهنگ اسلامی بر اساس خودباوری اعلام کرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۳۳/۵.</ref> | |||
در بعد عوامل خارجی، هرچند امامخمینی قائل است تأثیر عواملی همچون فرهنگ استعماری نیازمند همکاری و همیاری عناصر داخلی و بومی همچون حاکمان است،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳۴۶/۲ و ۱۳۴/۴.</ref> ولی عامل اصلی ترویج این فرهنگ در میان جوامع مسلمان، حکومتهای استعماریاند. به باور ایشان ترویج فرهنگ استعماری در میان مسلمانان، مهمترین عامل بیرونی تضعیف خودباوری است؛ زیرا فرهنگ استعماری در تداوم استعمار و سلطه، استحاله و تضعیف فرهنگ بومی و اسلامی جوامع را دنبال میکند<ref>امامخمینی، صحیفه، ۹۱/۴؛ ۵۳/۵؛ ۷۱/۷ و ۵/۱۲.</ref> تا با خارجکردن اسلام از صحنه حیات اجتماعی و سیاسی، جوامع اسلامی را از فرهنگ ملی و اسلامی خویش بیگانه سازد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳۲۶/۲۱.</ref> (همان، ۲۱/۳۲۶). به اعتقاد ایشان نتیجه ورود و حضور فرهنگ استعماری در نظامِ باور ملتها، وابستگی و از خودبیگانگی (همان، ۴/۲۲ و ۱۹/۳۴۲)، جلوگیری از رشد استعدادها در عرصههای مختلف (همان، ۳/۵۰۵ و ۴/۹۱)، فراموشی داشتههای علمی، فرهنگی و تاریخی (همان، ۲۱/۴۱۵) و تحقیر فرهنگ و ارزشهای بومی و ارجنهادن به فرهنگ استعماری است (همان، ۲۱/۴۱۴) (← مقاله هجوم فرهنگی). | |||
==راههای تقویت خودباوری== | ==راههای تقویت خودباوری== | ||
==خودباوری در انقلاب اسلامی ایران== | ==خودباوری در انقلاب اسلامی ایران== |