emailconfirmed
۲٬۵۷۶
ویرایش
(اصلاح ارقام) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
امامخمینی از میان این سه رکن، اصل شکر را، همان حال میداند که ثمره شناخت نعمت و نعمتدهنده است و شکر به قلب، زبان و سایر اعضا و جوارح را آثار شکر معرفی میکند <ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۳۴۴.</ref>. | امامخمینی از میان این سه رکن، اصل شکر را، همان حال میداند که ثمره شناخت نعمت و نعمتدهنده است و شکر به قلب، زبان و سایر اعضا و جوارح را آثار شکر معرفی میکند <ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۳۴۴.</ref>. | ||
==اقسام شکر== | ==اقسام شکر== | ||
علمای اخلاق، اقسام و مراتبی برای شکر بیان کردهاند که آن، شکر به زبان، شکر به جوارح و شکر به قلب است <ref>فیض کاشانی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ۷/۱۴۴؛ مدنی، ریاض السالکین، ۲/۲۶۱؛ نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۳/۲۳۵.</ref>. شکر زبانی را شکر به حمد و ثنا، شکر به جوارح را کاربری نعمتها در راه اطاعت خداوند و پرهیز از کاربری آنها در معاصی، و شکر قلبی را قصد خیر و پنهانکردن آن از همه مردم دانستهاند <ref>فیض کاشانی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ۷/۱۴۸.</ref>. بعضی نیز شکر زبانی را اعتراف به نعمت و شکر بدنی را مشغولشدن به فرمان نعمتدهنده و خدمت به او و شکر دل را دوام شهود نعمتدهنده و نگهداشتن حرمت او شمردهاند <ref>قشیری، رساله قشیریه، ۳۲۲.</ref>. امامخمینی نیز شکر را به شکر قلبی، زبانی و جوارحی تقسیم میکند <ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۱۸۲.</ref> و معتقد است شکر قلبی به معرفت نعمتدهنده است که اثر آن به صورت خضوع و خشوع ظاهر میشود و شکر به زبان، ثنای نعمتدهنده است که اثر آن به صورت حمد و مدح بروز میکند و شکر جوارحی استفاده از جوارح و اعضا برای رضای نعمتدهنده است <ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۳۴۴.</ref>. ایشان با استناد به بعضی روایات <ref>حر عاملی، وسائل الشیعة، ۱۶/۳۱۱.</ref> معتقد است شکر وظیفه قلب است، پیش از اینکه به زبان جاری شود <ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۱۹۰.</ref>. به اعتقاد ایشان هر یک از نعمتها شکری خاص خود دارد. اگر نعمت ازجمله نعمتهای ظاهری باشد، شکری دارد و اگر ازجمله علوم و معارف باشد، شکری دارد و اگر جزو نعمتهای باطنی، از قبیل تجلیات اسمائی باشد، شکر آن به گونهای دیگر است. اگر نعمت ازجمله تجلیات ذاتی باشد، شکر آن نیز به گونهای دیگر است و از آنجاکه همه این نعمتها برای افراد اندکی ممکن است ـ که آنان نیز جزو اولیای خالص هستند ـ از اینرو شکر آنان به همه زبانهای ظاهری و باطنی و سرّی است <ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۳۴۶.</ref>. | علمای اخلاق، اقسام و مراتبی برای شکر بیان کردهاند که آن، شکر به زبان، شکر به جوارح و شکر به قلب است <ref>فیض کاشانی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ۷/۱۴۴؛ مدنی، ریاض السالکین، ۲/۲۶۱؛ نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۳/۲۳۵.</ref>. شکر زبانی را شکر به حمد و ثنا، شکر به جوارح را کاربری نعمتها در راه اطاعت خداوند و پرهیز از کاربری آنها در معاصی، و شکر قلبی را قصد خیر و پنهانکردن آن از همه مردم دانستهاند <ref>فیض کاشانی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ۷/۱۴۸.</ref>. بعضی نیز شکر زبانی را اعتراف به نعمت و شکر بدنی را مشغولشدن به فرمان نعمتدهنده و خدمت به او و شکر دل را دوام شهود نعمتدهنده و نگهداشتن حرمت او شمردهاند <ref>قشیری، رساله قشیریه، ۳۲۲.</ref>. | ||
امامخمینی نیز شکر را به شکر قلبی، زبانی و جوارحی تقسیم میکند <ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۱۸۲.</ref> و معتقد است شکر قلبی به معرفت نعمتدهنده است که اثر آن به صورت خضوع و خشوع ظاهر میشود و شکر به زبان، ثنای نعمتدهنده است که اثر آن به صورت حمد و مدح بروز میکند و شکر جوارحی استفاده از جوارح و اعضا برای رضای نعمتدهنده است <ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۳۴۴.</ref>. ایشان با استناد به بعضی روایات <ref>حر عاملی، وسائل الشیعة، ۱۶/۳۱۱.</ref> معتقد است شکر وظیفه قلب است، پیش از اینکه به زبان جاری شود <ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۱۹۰.</ref>. به اعتقاد ایشان هر یک از نعمتها شکری خاص خود دارد. اگر نعمت ازجمله نعمتهای ظاهری باشد، شکری دارد و اگر ازجمله علوم و معارف باشد، شکری دارد و اگر جزو نعمتهای باطنی، از قبیل تجلیات اسمائی باشد، شکر آن به گونهای دیگر است. اگر نعمت ازجمله تجلیات ذاتی باشد، شکر آن نیز به گونهای دیگر است و از آنجاکه همه این نعمتها برای افراد اندکی ممکن است ـ که آنان نیز جزو اولیای خالص هستند ـ از اینرو شکر آنان به همه زبانهای ظاهری و باطنی و سرّی است <ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۳۴۶.</ref>. | |||
==مراتب و درجات== | ==مراتب و درجات== | ||
اهل معرفت شکر را در قسم اخلاق و پس از مقام صبر و رضا دانستهاند <ref>انصاری، منازل السائرین، ۶۹.</ref> و شکر را از مراتب عامه شمرده، برای آن سه مرتبه ذکر کردهاند: | اهل معرفت شکر را در قسم اخلاق و پس از مقام صبر و رضا دانستهاند <ref>انصاری، منازل السائرین، ۶۹.</ref> و شکر را از مراتب عامه شمرده، برای آن سه مرتبه ذکر کردهاند: |