شعر: تفاوت میان نسخه‌ها

۴۰ بایت حذف‌شده ،  ‏۲۷ آذر ۱۴۰۱
بدون خلاصۀ ویرایش
(ابرابزار)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲: خط ۲:


== معنی ==
== معنی ==
شعر به معنی دانش، فهم، درک و دانایی است<ref>دهخدا، لغتنامه، ۹/۱۲۶۰۷.</ref>؛ چامه، چکامه و سرود از دیگر معانی شعر است.<ref>دهخدا، لغتنامه، ۵/۷۲۰۱.</ref> در تعریف شعر گفته‌اند کلامی موزون و دارای قافیه که بامعنی باشد.<ref>قدامه، نقد شعر، ۱۲۳.</ref> اما آنچه شعر را از غیر شعر جدا می‌کند، تنها وزن و قافیه نیست، بلکه خیال‌انگیز و آهنگین‌بودن از عناصر آن است.<ref>شکیبا، شعر فارسی از آغاز تا امروز، ۹؛ شفیعی، ادوار شعر فارسی، ۱۵۷.</ref> جاحظ شعر را نوعی تصویر می‌خواند.<ref>جاحظ، الحیوان، ۳/۶۷.</ref> در کتاب‌های [[دوره اسلامی]]، شعر را «کلام مخیل» دانسته‌اند<ref>فارابی، المنطقیات، ۱/۵۰۶؛ خواجه‌نصیر، الجوهر النضید، ۳۰۰.</ref> که از اقوال موزون و متساوی تشکیل شده‌است.<ref>ابن‌سینا، الشفاء، الریاضیات، ۱۲۲–۱۳۶.</ref> به عبارتی دیگر، شعر گره‌خوردگی عاطفه و [[تخیل]] است که در زبانی آهنگین شکل گرفته باشد.<ref>شفیعی، ادوار شعر فارسی، ۱۵۷.</ref> با توجه به معنای لغوی شعر سراینده شعر را به سبب زیرکی و دقت معرفتش، «شاعر» نامیدند.<ref>راغب، مفردات الفاظ القرآن، ۴۵۶؛ ابن‌فارس، معجم مقاییس اللغه، ۳/۱۹۴.</ref>
شعر به معنی دانش، فهم، درک و دانایی است<ref>دهخدا، لغتنامه، ۹/۱۲۶۰۷.</ref>؛ چامه، چکامه و سرود از دیگر معانی شعر است.<ref>دهخدا، لغتنامه، ۵/۷۲۰۱.</ref> در تعریف شعر گفته‌اند کلامی موزون و دارای قافیه که بامعنی باشد.<ref>قدامه، نقد شعر، ۱۲۳.</ref> اما آنچه شعر را از غیر شعر جدا می‌کند، تنها وزن و قافیه نیست، بلکه خیال‌انگیز و آهنگین‌بودن از عناصر آن است.<ref>شکیبا، شعر فارسی از آغاز تا امروز، ۹؛ شفیعی، ادوار شعر فارسی، ۱۵۷.</ref> جاحظ شعر را نوعی تصویر می‌خواند.<ref>جاحظ، الحیوان، ۳/۶۷.</ref> در کتاب‌های [[دوره اسلامی]]، شعر را «کلام مخیل» دانسته‌اند<ref>فارابی، المنطقیات، ۱/۵۰۶؛ خواجه‌نصیر، الجوهر النضید، ۳۰۰.</ref> که از اقوال موزون و متساوی تشکیل شده‌است.<ref>ابن‌سینا، الشفاء، الریاضیات، ۱۲۲–۱۳۶.</ref> به عبارتی دیگر، شعر گره‌خوردگی عاطفه و تخیل است که در زبانی آهنگین شکل گرفته باشد.<ref>شفیعی، ادوار شعر فارسی، ۱۵۷.</ref> با توجه به معنای لغوی شعر سراینده شعر را به سبب زیرکی و دقت معرفتش، «شاعر» نامیدند.<ref>راغب، مفردات الفاظ القرآن، ۴۵۶؛ ابن‌فارس، معجم مقاییس اللغه، ۳/۱۹۴.</ref>


== پیشینه ==
== پیشینه ==
کهن‌ترین نوشته‌ای که از ایرانیان باستان به جای مانده، «گاهان»، به معنای «سروده» است که بخشی از اوستا و به نظم هجایی است. این اشعار سروده‌های [[زرتشت]] است که قرن‌ها پیش از [[میلاد مسیح]] می‌زیسته‌است.<ref>ابوالقاسمی، شعر در ایران پیش از اسلام، ۸.</ref> در سه قرن اول هجری به دلیل رسمیت‌داشتن زبان عربی در ایران، کمتر شعری به [[زبان فارسی]] سروده شده‌است؛ بنابراین گسترش شعر فارسی را باید پس از این قرن‌ها دانست.<ref>صفا، تاریخ ادبیات در ایران، ۱/۱۸۲.</ref> پاره‌اشعاری هم که از این سه قرن بر جای مانده، به زبان‌های محلی و با وزن هجایی (وزن شعر پیش از اسلام) سروده شده‌اند.<ref>شکیبا، شعر فارسی از آغاز تا امروز، ۲۹.</ref>
کهن‌ترین نوشته‌ای که از ایرانیان باستان به جای مانده، «گاهان»، به معنای «سروده» است که بخشی از اوستا و به نظم هجایی است. این اشعار سروده‌های [[زرتشت]] است که قرن‌ها پیش از [[میلاد مسیح]] می‌زیسته‌است.<ref>ابوالقاسمی، شعر در ایران پیش از اسلام، ۸.</ref> در سه قرن اول هجری به دلیل رسمیت‌داشتن زبان عربی در ایران، کمتر شعری به زبان فارسی سروده شده‌است؛ بنابراین گسترش شعر فارسی را باید پس از این قرن‌ها دانست.<ref>صفا، تاریخ ادبیات در ایران، ۱/۱۸۲.</ref> پاره‌اشعاری هم که از این سه قرن بر جای مانده، به زبان‌های محلی و با وزن هجایی (وزن شعر پیش از اسلام) سروده شده‌اند.<ref>شکیبا، شعر فارسی از آغاز تا امروز، ۲۹.</ref>


دربارهٔ نخستین شاعر پارسی‌گوی پس از [[اسلام]]، معتبرترین قول، روایت تاریخ [[سیستان]] است که نخستین شاعر را «محمدبن‌وصیف سیستانی» معرفی می‌کند.<ref>صفا، تاریخ ادبیات در ایران، ۱/۱۶۵.</ref> گویا شعر او پس از ۲۵۱ق سروده شده‌است.<ref>صفا، تاریخ ادبیات در ایران، ۱/۱۶۷.</ref> قرن چهارم و پنجم، دوره رواج شعر و شاعری به سبک خراسانی است. شعر این دوره ساده و بی‌پیرایه و واقع‌گرا است.<ref>شمیسا، سبک‌شناسی شعر، ۶۴–۶۵.</ref> شاعران معروف این دوره، ازجمله رودکی سمرقندی، منوچهری، فرخی سیستانی و فردوسی هستند.<ref>شمیسا، سبک‌شناسی شعر، ۶۷–۷۱.</ref> در قرن ششم به‌تدریج [[تصوف]] وارد شعر شد و سنایی نخستین شاعری است که [[عرفان]] را تمام و کمال وارد شعر فارسی کرد.<ref>غلامرضایی، سبک‌شناسی شعر، ۱۰۶.</ref> سبک رایج این قرن و نیز قرن هفتم و هشتم عراقی است و شاعران معروف این سبک، [[سعدی]]، [[حافظ شیرازی|حافظ]]، [[عطار]] و [[مولوی]] هستند.<ref>شمیسا، سبک‌شناسی شعر، ۲۱۶–۲۴۲.</ref>
دربارهٔ نخستین شاعر پارسی‌گوی پس از [[اسلام]]، معتبرترین قول، روایت تاریخ سیستان است که نخستین شاعر را «محمدبن‌وصیف سیستانی» معرفی می‌کند.<ref>صفا، تاریخ ادبیات در ایران، ۱/۱۶۵.</ref> گویا شعر او پس از ۲۵۱ق سروده شده‌است.<ref>صفا، تاریخ ادبیات در ایران، ۱/۱۶۷.</ref> قرن چهارم و پنجم، دوره رواج شعر و شاعری به سبک خراسانی است. شعر این دوره ساده و بی‌پیرایه و واقع‌گرا است.<ref>شمیسا، سبک‌شناسی شعر، ۶۴–۶۵.</ref> شاعران معروف این دوره، ازجمله رودکی سمرقندی، منوچهری، فرخی سیستانی و فردوسی هستند.<ref>شمیسا، سبک‌شناسی شعر، ۶۷–۷۱.</ref> در قرن ششم به‌تدریج [[تصوف]] وارد شعر شد و سنایی نخستین شاعری است که [[عرفان]] را تمام و کمال وارد شعر فارسی کرد.<ref>غلامرضایی، سبک‌شناسی شعر، ۱۰۶.</ref> سبک رایج این قرن و نیز قرن هفتم و هشتم عراقی است و شاعران معروف این سبک، [[سعدی]]، [[حافظ شیرازی|حافظ]]، [[عطار]] و [[مولوی]] هستند.<ref>شمیسا، سبک‌شناسی شعر، ۲۱۶–۲۴۲.</ref>


در [[دوره صفوی]]، سفر شاعران به [[هندوستان]]، باعث پیدایی سبکی به نام سبک هندی شد. مهم‌ترین ویژگی‌های این سبک، تصاویر پیچیده و مضامین دور از ذهن است.<ref>شمیسا، سبک‌شناسی شعر، ۲۹۷.</ref> معروف‌ترین شاعران این دوره صائب تبریزی، بیدل دهلوی و کلیم کاشانی هستند.<ref>شمیسا، سبک‌شناسی شعر، ۲۹۳–۲۹۵.</ref> سبک «بازگشت» در [[دوره قاجار]] شکل گرفت<ref>غلامرضایی، سبک‌شناسی شعر، ۲۵۲.</ref>؛ ولی به باور برخی، شعر این دوره، چون تقلید صرف از گذشته‌است، ارزش ادبی چندانی ندارد.<ref>شفیعی، ادوار شعر فارسی، ۱۹.</ref> شاعران معروف این دوره قاآنی شیرازی، فتحعلی‌خان صبا و فروغ اصفهانی هستند.
در [[دوره صفوی]]، سفر شاعران به [[هندوستان]]، باعث پیدایی سبکی به نام سبک هندی شد. مهم‌ترین ویژگی‌های این سبک، تصاویر پیچیده و مضامین دور از ذهن است.<ref>شمیسا، سبک‌شناسی شعر، ۲۹۷.</ref> معروف‌ترین شاعران این دوره صائب تبریزی، بیدل دهلوی و کلیم کاشانی هستند.<ref>شمیسا، سبک‌شناسی شعر، ۲۹۳–۲۹۵.</ref> سبک «بازگشت» در [[دوره قاجار]] شکل گرفت<ref>غلامرضایی، سبک‌شناسی شعر، ۲۵۲.</ref>؛ ولی به باور برخی، شعر این دوره، چون تقلید صرف از گذشته‌است، ارزش ادبی چندانی ندارد.<ref>شفیعی، ادوار شعر فارسی، ۱۹.</ref> شاعران معروف این دوره قاآنی شیرازی، فتحعلی‌خان صبا و فروغ اصفهانی هستند.


با آغاز تب و تاب [[مشروطه|مشروطه‌خواهی]]، به‌تدریج حال و هوای شعر نیز تغییر کرد و شعر، محملی برای بیان خواسته‌های سیاسی و اجتماعی شاعران شد. در این دوره زبان شعر روی به سادگی نهاد و شعر، مردمی شد.<ref>شکیبا، شعر فارسی از آغاز تا امروز، ۲۲۵–۲۳۰.</ref> از شاعران این دوره، می‌توان به میرزاده عشقی، نسیم شمال و عارف قزوینی اشاره کرد.<ref>شکیبا، شعر فارسی از آغاز تا امروز، ۲۳۵–۲۷۰.</ref> در دوره معاصر، نیما یوشیج پایه‌گذار انقلابی در شعر است. یوشیج تحولاتی در وزن شعر ایجاد کرد و خواستار نگاهی تازه به مقوله زبان، تخیل و عاطفه شعری شد. شیوه جدیدی که او به وجود آورد، به شعر نیمایی یا آزاد، شهرت یافت.<ref>فلکی، نگاهی به نیما، ۶–۱۰.</ref>
با آغاز تب و تاب [[مشروطه|مشروطه‌خواهی]]، به‌تدریج حال و هوای شعر نیز تغییر کرد و شعر، محملی برای بیان خواسته‌های سیاسی و اجتماعی شاعران شد. در این دوره زبان شعر روی به سادگی نهاد و شعر، مردمی شد.<ref>شکیبا، شعر فارسی از آغاز تا امروز، ۲۲۵–۲۳۰.</ref> از شاعران این دوره، می‌توان به میرزاده عشقی، [[نسیم شمال]] و عارف قزوینی اشاره کرد.<ref>شکیبا، شعر فارسی از آغاز تا امروز، ۲۳۵–۲۷۰.</ref> در دوره معاصر، نیما یوشیج پایه‌گذار انقلابی در شعر است. یوشیج تحولاتی در وزن شعر ایجاد کرد و خواستار نگاهی تازه به مقوله زبان، تخیل و عاطفه شعری شد. شیوه جدیدی که او به وجود آورد، به شعر نیمایی یا آزاد، شهرت یافت.<ref>فلکی، نگاهی به نیما، ۶–۱۰.</ref>


امروزه شاعران در قالب‌های مختلف کلاسیک (غزل، مثنوی، دوبیتی و…)، نیز در شعر آزاد با عنوان نیمایی، سپید و موج نو طبع‌آزمایی می‌کنند. شعر نیمایی وزن عروضی دارد، اما جای قافیه‌ها مشخص نیست؛ شعر سپید هرچند آهنگین است، ولی وزن عروضی ندارد و جای قافیه‌ها نیز در آن مشخص نیست و موج نو نه تنها وزن عروضی ندارد، بلکه بدون آهنگ و قافیه است و البته با نثر تفاوت‌هایی دارد.<ref>شمیسا، سبک‌شناسی شعر، ۳۴۶.</ref>
امروزه شاعران در قالب‌های مختلف کلاسیک (غزل، مثنوی، دوبیتی و…)، نیز در شعر آزاد با عنوان نیمایی، سپید و موج نو طبع‌آزمایی می‌کنند. شعر نیمایی وزن عروضی دارد، اما جای قافیه‌ها مشخص نیست؛ شعر سپید هرچند آهنگین است، ولی وزن عروضی ندارد و جای قافیه‌ها نیز در آن مشخص نیست و موج نو نه تنها وزن عروضی ندارد، بلکه بدون آهنگ و قافیه است و البته با نثر تفاوت‌هایی دارد.<ref>شمیسا، سبک‌شناسی شعر، ۳۴۶.</ref>


== جایگاه و اهمیت ==
== جایگاه و اهمیت ==
در گذر تحولات و حوادث مختلف تاریخی [[ایران]]، شعر، نقش بسیار مهمی در حفظ و گسترش [[زبان فارسی]] در سرزمین ایران و بیرون از مرزهای ایران داشته‌است.<ref>شکیبا، شعر فارسی از آغاز تا امروز، ۹.</ref> شعر نه تنها ابزار بیان عواطف و احساسات بوده‌است، [[فلسفه]]، [[عرفان]]، [[دین]] و همه علوم و معارف متداول را دربرگرفته، از این جهت در خور تأمل است.<ref>شکیبا، شعر فارسی از آغاز تا امروز، ۱۰.</ref>
در گذر تحولات و حوادث مختلف تاریخی [[ایران]]، شعر، نقش بسیار مهمی در حفظ و گسترش زبان فارسی در سرزمین ایران و بیرون از مرزهای ایران داشته‌است.<ref>شکیبا، شعر فارسی از آغاز تا امروز، ۹.</ref> شعر نه تنها ابزار بیان عواطف و احساسات بوده‌است، [[فلسفه]]، [[عرفان]]، [[دین]] و همه علوم و معارف متداول را دربرگرفته، از این جهت در خور تأمل است.<ref>شکیبا، شعر فارسی از آغاز تا امروز، ۱۰.</ref>


[[قرآن مجید]]، شاعران را دو دسته می‌کند: شعرای بی‌هدف و خیال‌پرداز که گمراهان از آنان پیروی می‌کنند و شاعران باایمان و صالح که شعرشان در خدمت هدف الهی آنان است.<ref>شعراء، ۲۲۴–۲۲۷.</ref> [[پیامبر اکرم(ص)]] برخی اشعار را «حکمت» دانسته‌است: «إِنَّ مِنَ الشِّعْرِ لَحِکمَة».<ref>صدوق، من لایحضره الفقیه، ۴/۳۷۹.</ref> سروده‌هایی منسوب به برخی ائمه (ع) نیز برجای مانده‌است؛ مانند دیوان منسوب به [[امیرالمؤمنین علی(ع)]] که در سال ۱۳۷۳ نشر اسوه با عنوان «[[دیوان الإمام‌علی(ع)|دیوان الإمام‌علی علیه‌السلام]]» با ترجمه ابوالقاسم امامی منتشر کرده‌است. از دیدگاه اسلام، حساب شاعران مؤمن و متعهد از دیگر شاعران جداست؛ همچنان‌که [[پیامبر اسلام(ص)]] از شاعران خواسته با شعر و زبان خود، او را یاری کنند؛ همان‌طور که مجاهدان با شمشیر یاری‌اش می‌کردند.<ref>طبرسی، مجمع البیان ۷/۳۲۶؛ ابوالفتوح، ۱۴/۳۶۹–۳۷۰.</ref> اسلام تنها مؤید شاعرانی مسئول است که از هنر خود برای انسان، آن هم در حوزه حیات معقول و در جهت الهی سود می‌جویند.<ref>رزمجو، شعر کهن در ترازوی نقد اخلاق اسلامی، ۱/۹۲.</ref>
[[قرآن مجید]]، شاعران را دو دسته می‌کند: شعرای بی‌هدف و خیال‌پرداز که گمراهان از آنان پیروی می‌کنند و شاعران باایمان و صالح که شعرشان در خدمت هدف الهی آنان است.<ref>شعراء، ۲۲۴–۲۲۷.</ref> [[پیامبر اکرم(ص)]] برخی اشعار را «حکمت» دانسته‌است: «إِنَّ مِنَ الشِّعْرِ لَحِکمَة».<ref>صدوق، من لایحضره الفقیه، ۴/۳۷۹.</ref> سروده‌هایی منسوب به برخی [[ائمه (ع)]] نیز برجای مانده‌است؛ مانند دیوان منسوب به [[امیرالمؤمنین علی(ع)]] که در سال ۱۳۷۳ نشر اسوه با عنوان «دیوان الإمام‌علی علیه‌السلام» با ترجمه ابوالقاسم امامی منتشر کرده‌است. از دیدگاه اسلام، حساب شاعران مؤمن و متعهد از دیگر شاعران جداست؛ همچنان‌که پیامبر اسلام(ص) از شاعران خواسته با شعر و زبان خود، او را یاری کنند؛ همان‌طور که مجاهدان با شمشیر یاری‌اش می‌کردند.<ref>طبرسی، مجمع البیان ۷/۳۲۶؛ ابوالفتوح، ۱۴/۳۶۹–۳۷۰.</ref> اسلام تنها مؤید شاعرانی مسئول است که از هنر خود برای انسان، آن هم در حوزه حیات معقول و در جهت الهی سود می‌جویند.<ref>رزمجو، شعر کهن در ترازوی نقد اخلاق اسلامی، ۱/۹۲.</ref>


== اقسام شعر ==
== اقسام شعر ==
خط ۲۴: خط ۲۴:


هر کدام از اینها با اعتباراتی به قسمت‌هایی نیز تقسیم شده‌اند؛ برای نمونه مثنوی چهار دسته شده‌است:
هر کدام از اینها با اعتباراتی به قسمت‌هایی نیز تقسیم شده‌اند؛ برای نمونه مثنوی چهار دسته شده‌است:
# حماسی و تاریخی، مانند [[شاهنامه فردوسی]]؛
# حماسی و تاریخی، مانند [[شاهنامه فردوسی]]
# اخلاقی و تعلیمی، مانند [[بوستان سعدی]]؛
# اخلاقی و تعلیمی، مانند [[بوستان سعدی]]
# عاشقانه و بزمی، مانند خسرو و شیرین نظامی؛
# عاشقانه و بزمی، مانند خسرو و شیرین نظامی
# عارفانه، مانند [[مثنوی مولوی]].<ref>← عزیزی، تحلیل سبک و اصالت سبک اشعار امام‌خمینی، ۱۲–۱۳.</ref>
# عارفانه، مانند [[مثنوی مولوی]].<ref>← عزیزی، تحلیل سبک و اصالت سبک اشعار امام‌خمینی، ۱۲–۱۳.</ref>


خط ۳۲: خط ۳۲:
[[امام‌خمینی]] شعر می‌سرود و از مجموع اشعار ایشان دیوان شعری منتشر شده‌است. شعر امام‌خمینی قسمی از ادبیات ایشان و از سنخ کلام موزون، مقفّا، آهنگین و خیال‌انگیز است {{ببینید|ادبیات امام‌خمینی}}. ایشان چنان‌که خود خاطرنشان کرده‌است، شاعر محض نبود و نه در جوانی، نه در پیری، ادعای شاعری نداشت،<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۰/۱۶۶–۱۶۷.</ref> بلکه عارفی برخوردار از نعمت ذوق و الهام شعری بود و گاه‌گاهی مناسب حال، قلم به دست می‌گرفت و غزل یا قطعه‌ای در حاشیه کاغذ روزنامه‌ای می‌نوشت. ایشان شعر را وسیله‌ای برای بیان عقاید، رازهای دل و اسرار درون می‌دانست.<ref>اسدی، پژوهشی در شیوه‌های ادبی آثار امام، ۶۵.</ref> به باور ایشان زبان شعر، بالاترین زبان و لسان است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۷/۳۱۰.</ref> با این حال، سرودن شعر هیچ‌گاه نتوانست هدف ایشان باشد؛ لذا شعر ایشان بدون تصنع و تکلف ادبی است. بیشتر اشعار عرفانی امام‌خمینی دربرگیرنده مضامینی است که عرفای پیشین همچون [[حافظ]]، [[مولوی]]، [[عطار]] و [[باباطاهر]] در شعر خود از آنها استفاده کرده‌اند.<ref>عزیزی، تحلیل سبک و اصالت سبک اشعار امام‌خمینی، ۱۱۳–۱۲۲.</ref>
[[امام‌خمینی]] شعر می‌سرود و از مجموع اشعار ایشان دیوان شعری منتشر شده‌است. شعر امام‌خمینی قسمی از ادبیات ایشان و از سنخ کلام موزون، مقفّا، آهنگین و خیال‌انگیز است {{ببینید|ادبیات امام‌خمینی}}. ایشان چنان‌که خود خاطرنشان کرده‌است، شاعر محض نبود و نه در جوانی، نه در پیری، ادعای شاعری نداشت،<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۰/۱۶۶–۱۶۷.</ref> بلکه عارفی برخوردار از نعمت ذوق و الهام شعری بود و گاه‌گاهی مناسب حال، قلم به دست می‌گرفت و غزل یا قطعه‌ای در حاشیه کاغذ روزنامه‌ای می‌نوشت. ایشان شعر را وسیله‌ای برای بیان عقاید، رازهای دل و اسرار درون می‌دانست.<ref>اسدی، پژوهشی در شیوه‌های ادبی آثار امام، ۶۵.</ref> به باور ایشان زبان شعر، بالاترین زبان و لسان است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۷/۳۱۰.</ref> با این حال، سرودن شعر هیچ‌گاه نتوانست هدف ایشان باشد؛ لذا شعر ایشان بدون تصنع و تکلف ادبی است. بیشتر اشعار عرفانی امام‌خمینی دربرگیرنده مضامینی است که عرفای پیشین همچون [[حافظ]]، [[مولوی]]، [[عطار]] و [[باباطاهر]] در شعر خود از آنها استفاده کرده‌اند.<ref>عزیزی، تحلیل سبک و اصالت سبک اشعار امام‌خمینی، ۱۱۳–۱۲۲.</ref>


با این حال، امام‌خمینی در دوران جوانی غزلیات فراوانی سرود و آنها را در دفتری گردآوری کرد، اما در جریان سفرهای پیاپی، این دفتر گم شد، پس از آن نیز سروده‌هایی از ایشان در دست بود که برخی به خط خودشان ثبت گردیده و شماری نیز به دست همسرشان نسخه‌برداری شده، در دفترچه‌ای گردآوری شده بود. این دفتر نیز در جریان تغییرات مکرر محل سکونت‌شان گم گشت. برخی دست‌نوشته‌های باقیمانده نیز در پی هجوم مأموران سازمان اطلاعات و امنیت کشور ([[ساواک]]) به خانه و کتابخانه شخصی ایشان، از دست رفت.<ref>امام‌خمینی، دیوان امام، ۳۳.</ref> مجموعه سروده‌های به‌جامانده از ایشان، در کتابی با عنوان «دیوان امام» منتشر شده‌است. پیش از آن، شماری از سروده‌های امام‌خمینی در مجموعه‌هایی با نام «سبوی عشق»، «محرم راز»، «باده عشق» و «نقطه عطف» انتشار یافته بود<ref>انصاری، حدیث بیداری، ۲۴۱.</ref> {{ببینید|دیوان امام}}.
با این حال، امام‌خمینی در دوران جوانی غزلیات فراوانی سرود و آنها را در دفتری گردآوری کرد، اما در جریان سفرهای پیاپی، این دفتر گم شد، پس از آن نیز سروده‌هایی از ایشان در دست بود که برخی به خط خودشان ثبت گردیده و شماری نیز به دست همسرشان نسخه‌برداری شده، در دفترچه‌ای گردآوری شده بود. این دفتر نیز در جریان تغییرات مکرر محل سکونت‌شان گم گشت. برخی دست‌نوشته‌های باقیمانده نیز در پی هجوم مأموران [[ساواک|سازمان اطلاعات و امنیت کشور]] (ساواک) به خانه و کتابخانه شخصی ایشان، از دست رفت.<ref>امام‌خمینی، دیوان امام، ۳۳.</ref> مجموعه سروده‌های به‌جامانده از ایشان، در کتابی با عنوان «دیوان امام» منتشر شده‌است. پیش از آن، شماری از [[سروده‌های امام‌خمینی]] در مجموعه‌هایی با نام «سبوی عشق»، «محرم راز»، «باده عشق» و «نقطه عطف» انتشار یافته بود<ref>انصاری، حدیث بیداری، ۲۴۱.</ref> {{ببینید|دیوان امام}}.


== ویژگی‌های شعری امام‌خمینی ==
== ویژگی‌های شعری امام‌خمینی ==
محتوای اشعار امام‌خمینی را بر اساس دیوان اشعار ایشان، می‌توان در سه حوزه عرفانی، اخلاقی و سیاسی جای داد.<ref>اسدی، پژوهشی در شیوه‌های ادبی آثار امام، ۱۰۸.</ref> ایشان پیش از آنکه یک [[فقیه]]، [[فیلسوف]] یا یک سیاست‌مدار انقلابی باشد، یک [[عارف]] بود.<ref>صادقی رشاد، جهان‌بینی شهودی حضرت امام درس قرآن بزرگوار، ۳۱۷.</ref> ایشان از نام‌آوران مکتب [[ابن‌عربی]] در قرن چهاردهم به‌شمار می‌رود<ref>تاجدینی، بذر مشاهده، ۳۳.</ref>؛ از این‌رو می‌توان گفت [[عرفان امام‌خمینی]] خاستگاه [[انقلاب اسلامی]] است، اما عرفانی که تحرک‌آفرین و حماسی است نه عرفان مسلکی و گوشه‌گیری<ref>تاجدینی، بذر مشاهده، ۳۱۸.</ref> {{ببینید|عرفان}}. تسلط ایشان بر عرفان نظری، [[سیر و سلوک]] عملی و ذوق سرشار، باعث آفرینش آثار منظوم و منثور عرفانی و تربیت نسلی آشنا با عرفان شد<ref>قبادی، حماسه و عرفان در ادبیات انقلاب اسلامی، ۳۷۸.</ref>؛ به گونه‌ای که نوددرصد از اشعار ایشان عرفانی و ده درصد بقیه در موضوعات دیگر است.<ref>اسدی، پژوهشی در شیوه‌های ادبی آثار امام، ۱۰۹.</ref> موضوع اشعار عرفانی امام‌خمینی «[[محبت و عشق|عشق]]» است. برخی دیگر از آثار منظوم ایشان به‌ویژه رباعیات، سرشار از مواعظ و نصایح اخلاقی است.<ref>اسدی، پژوهشی در شیوه‌های ادبی آثار امام، ۱۰۹–۱۱۰.</ref>
محتوای اشعار امام‌خمینی را بر اساس دیوان اشعار ایشان، می‌توان در سه حوزه عرفانی، اخلاقی و سیاسی جای داد.<ref>اسدی، پژوهشی در شیوه‌های ادبی آثار امام، ۱۰۸.</ref> ایشان پیش از آنکه یک [[فقیه]]، [[فیلسوف]] یا یک سیاست‌مدار انقلابی باشد، یک [[عارف]] بود.<ref>صادقی رشاد، جهان‌بینی شهودی حضرت امام درس قرآن بزرگوار، ۳۱۷.</ref> ایشان از نام‌آوران مکتب [[ابن‌عربی]] در قرن چهاردهم به‌شمار می‌رود<ref>تاجدینی، بذر مشاهده، ۳۳.</ref>؛ از این‌رو می‌توان گفت عرفان امام‌خمینی خاستگاه [[انقلاب اسلامی]] است، اما عرفانی که تحرک‌آفرین و حماسی است نه عرفان مسلکی و گوشه‌گیری<ref>تاجدینی، بذر مشاهده، ۳۱۸.</ref> {{ببینید|عرفان}}. تسلط ایشان بر عرفان نظری، [[سیر و سلوک]] عملی و ذوق سرشار، باعث آفرینش آثار منظوم و منثور عرفانی و تربیت نسلی آشنا با عرفان شد<ref>قبادی، حماسه و عرفان در ادبیات انقلاب اسلامی، ۳۷۸.</ref>؛ به گونه‌ای که نوددرصد از اشعار ایشان عرفانی و ده درصد بقیه در موضوعات دیگر است.<ref>اسدی، پژوهشی در شیوه‌های ادبی آثار امام، ۱۰۹.</ref> موضوع اشعار عرفانی امام‌خمینی «[[محبت و عشق|عشق]]» است. برخی دیگر از آثار منظوم ایشان به‌ویژه رباعیات، سرشار از مواعظ و نصایح اخلاقی است.<ref>اسدی، پژوهشی در شیوه‌های ادبی آثار امام، ۱۰۹–۱۱۰.</ref>


شعر امام‌خمینی از نظر درونمایه عرفانی و از نظر سبک، نزدیک به سبک عراقی است.<ref>اسدی، پژوهشی در شیوه‌های ادبی آثار امام، ۳۰.</ref> از نظر زبانی، ایشان تحت تأثیر حافظ و از نظر مضامین عرفانی، بیشتر تحت تأثیر مکتب مولوی است.<ref>تاجدینی، بذر مشاهده، ۲۹۶؛ خان‌محمدی، زیبایی‌شناسی شعر امام‌خمینی، ۳۵–۳۶.</ref> ایشان در اشعار خود از واژگان و مضامین قرآنی و حدیثی بهره گرفته‌است<ref>اسدی، پژوهشی در شیوه‌های ادبی آثار امام، ۳۰–۴۰.</ref> و واژگان عربی در شعر ایشان فراوان به‌کار رفته‌است.<ref>اسدی، پژوهشی در شیوه‌های ادبی آثار امام، ۴۲–۴۳.</ref> در اشعار عرفانی، از [[زهد]] ریایی و زاهدان [[ریاکار]] انتقاد کرده، از صوفی‌گری و عرفان انحرافی اعلام بیزاری کرده‌است.<ref>طباطبایی، جنبه‌های عرفانی و حماسی آثار حضرت امام‌خمینی (ره)، ۳۳۳–۳۳۴.</ref> در برخی از این اشعار می‌توان تا حدودی معلومات ایشان در علوم موسیقی، منطق، کتابشناسی، نجوم و… را دید.<ref>اسدی، پژوهشی در شیوه‌های ادبی آثار امام، ۴۶.</ref>
شعر امام‌خمینی از نظر درونمایه عرفانی و از نظر سبک، نزدیک به سبک عراقی است.<ref>اسدی، پژوهشی در شیوه‌های ادبی آثار امام، ۳۰.</ref> از نظر زبانی، ایشان تحت تأثیر حافظ و از نظر مضامین عرفانی، بیشتر تحت تأثیر مکتب مولوی است.<ref>تاجدینی، بذر مشاهده، ۲۹۶؛ خان‌محمدی، زیبایی‌شناسی شعر امام‌خمینی، ۳۵–۳۶.</ref> ایشان در اشعار خود از واژگان و مضامین قرآنی و حدیثی بهره گرفته‌است<ref>اسدی، پژوهشی در شیوه‌های ادبی آثار امام، ۳۰–۴۰.</ref> و واژگان عربی در شعر ایشان فراوان به‌کار رفته‌است.<ref>اسدی، پژوهشی در شیوه‌های ادبی آثار امام، ۴۲–۴۳.</ref> در اشعار عرفانی، از [[زهد]] ریایی و زاهدان ریاکار [[انتقاد]] کرده، از صوفی‌گری و عرفان انحرافی اعلام بیزاری کرده‌است.<ref>طباطبایی، جنبه‌های عرفانی و حماسی آثار حضرت امام‌خمینی (ره)، ۳۳۳–۳۳۴.</ref> در برخی از این اشعار می‌توان تا حدودی معلومات ایشان در علوم موسیقی، منطق، کتابشناسی، نجوم و… را دید.<ref>اسدی، پژوهشی در شیوه‌های ادبی آثار امام، ۴۶.</ref>


از نظر بلاغی، شعر امام‌خمینی با وجود سادگی و روانی، از صنایع لفظی و معنوی بدیعی (مثل موازنه، طرد و عکس، ایهام، ارسال‌المثل و…) و صنایع علم بیان (تشبیه، استعاره، کنایه و…) برخوردار است.<ref>اسدی، پژوهشی در شیوه‌های ادبی آثار امام، ۶۵–۱۰۳.</ref> از نظر وزن، اغلب در بحر هزج و رمل است و بیش از هشتاد درصد اشعار ایشان در این دو بحر سروده شده‌اند.<ref>اسدی، پژوهشی در شیوه‌های ادبی آثار امام، ۱۰۳.</ref> تصویرگری‌های امام‌خمینی در شعرهای خود، از نظر صورت الفاظ و مضامین، همان صورت‌گری‌های گذشتگان است و در چگونگی ساخت و رفتار ذهن و زبان از دایره سنت پای بیرون نگذاشته‌است.<ref>واحد ادبیات، روزهای بی تو، ۶۴.</ref>
از نظر بلاغی، شعر امام‌خمینی با وجود سادگی و روانی، از صنایع لفظی و معنوی بدیعی (مثل موازنه، طرد و عکس، ایهام، ارسال‌المثل و…) و صنایع علم بیان (تشبیه، استعاره، کنایه و…) برخوردار است.<ref>اسدی، پژوهشی در شیوه‌های ادبی آثار امام، ۶۵–۱۰۳.</ref> از نظر وزن، اغلب در بحر هزج و رمل است و بیش از هشتاد درصد اشعار ایشان در این دو بحر سروده شده‌اند.<ref>اسدی، پژوهشی در شیوه‌های ادبی آثار امام، ۱۰۳.</ref> تصویرگری‌های امام‌خمینی در شعرهای خود، از نظر صورت الفاظ و مضامین، همان صورت‌گری‌های گذشتگان است و در چگونگی ساخت و رفتار ذهن و زبان از دایره سنت پای بیرون نگذاشته‌است.<ref>واحد ادبیات، روزهای بی تو، ۶۴.</ref>


== وظایف و رسالت ==
== وظایف و رسالت ==
[[امام‌خمینی]] شعر را در کنار نثر، خطابه و کتاب، وسیله آگاهی‌بخشی جامعه می‌داند<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲/۲۵۳.</ref> و به شاعران توصیه می‌کند که از شعر برای بیداری مردم استفاده کنند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۷/۳۱۰.</ref> ایشان سرودن شعر در فضیلت [[اهل بیت(ع)]] و رثای آنان<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۵/۳۳۲.</ref> و آگاهی‌بخشیدن به جامعه<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲/۲۵۳.</ref> را ازجمله وظایف و رسالت‌های مهم شعرا می‌داند. ایشان تأکید دارد شعرا باید با سرودن شعر برای اهل بیت (ع)، باعث حفظ [[مکتب تشیع]] شوند<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۸/۵۲۹.</ref>؛ چنان‌که لازم است شاعران در شعرهای خود فجایع و ظلم‌های هر عصر، ازجمله [[ظلم]] ظالمان امروز را یادآوری و برای بیداری ملت‌ها تلاش کنند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۴۰۰.</ref> ایشان همچنین از شاعران می‌خواهد مردم سایر کشورها را از اتفاقاتی که در ایران افتاده‌است، به‌ویژه وضعیت ایران در زمان [[رژیم پهلوی]]، آگاه کنند و به بازتاب قضایای انقلاب اسلامی بپردازند و آنها را به نسل‌های آینده برسانند و مستضعفان سایر ملت‌ها را از وضعیت‌شان آگاه کنند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۷/۳۰۹–۳۱۰.</ref>
[[امام‌خمینی]] شعر را در کنار نثر، خطابه و کتاب، وسیله آگاهی‌بخشی جامعه می‌داند<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲/۲۵۳.</ref> و به شاعران توصیه می‌کند که از شعر برای بیداری مردم استفاده کنند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۷/۳۱۰.</ref> ایشان سرودن شعر در فضیلت [[اهل بیت(ع)]] و رثای آنان<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۵/۳۳۲.</ref> و آگاهی‌بخشیدن به [[جامعه]]<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲/۲۵۳.</ref> را ازجمله وظایف و رسالت‌های مهم شعرا می‌داند. ایشان تأکید دارد شعرا باید با سرودن شعر برای اهل بیت (ع)، باعث حفظ [[مکتب تشیع]] شوند<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۸/۵۲۹.</ref>؛ چنان‌که لازم است شاعران در شعرهای خود فجایع و ظلم‌های هر عصر، ازجمله [[ظلم]] ظالمان امروز را یادآوری و برای بیداری ملت‌ها تلاش کنند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۴۰۰.</ref> ایشان همچنین از شاعران می‌خواهد مردم سایر کشورها را از اتفاقاتی که در ایران افتاده‌است، به‌ویژه وضعیت ایران در زمان [[رژیم پهلوی]]، آگاه کنند و به بازتاب قضایای انقلاب اسلامی بپردازند و آنها را به نسل‌های آینده برسانند و [[مستضعفان]] سایر ملت‌ها را از وضعیت‌شان آگاه کنند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۷/۳۰۹–۳۱۰.</ref>


افزون بر این، امام‌خمینی به روحانیان و آنان که اهل خطابه و نوحه‌خوانی هستند، سفارش می‌کند با استفاده از شعر، [[اسلام]] را حفظ کنند<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۸/۵۲۹.</ref> و در مناسبت‌های زمانی خاص به‌ویژه [[ایام عاشورا]] و محرم اشعار مکتبی خوانده شود؛ زیرا بر مخاطب تأثیر می‌گذارند و باعث زنده‌نگه‌داشتن ملت می‌شوند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۶/۳۴۷.</ref>
افزون بر این، امام‌خمینی به روحانیان و آنان که اهل خطابه و نوحه‌خوانی هستند، سفارش می‌کند با استفاده از شعر، [[اسلام]] را حفظ کنند<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۸/۵۲۹.</ref> و در مناسبت‌های زمانی خاص به‌ویژه [[ایام عاشورا]] و محرم اشعار مکتبی خوانده شود؛ زیرا بر مخاطب تأثیر می‌گذارند و باعث زنده‌نگه‌داشتن ملت می‌شوند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۶/۳۴۷.</ref>


== آسیب‌شناسی ==
== آسیب‌شناسی ==
در نگاه امام‌خمینی یکی از آفت‌هایی که متوجه شعر و شاعری است، گفتار بدون عمل است. گاه مسایل و مشکلات بسیار خوبی در شعر طرح می‌شوند، اما در همین حد باقی می‌مانند و خود شاعر به آنها عمل نمی‌کند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۹/۳۹–۴۰.</ref> یکی دیگر از آسیب‌ها، تبلیغات غلطی است که با شعر می‌شود؛ برای مثال اغراق‌های گزافی که دربارهٔ عدالت‌گستری [[انوشیروان]] در شعر شده‌است، وی را شخصیتی خلاف آنچه بوده، تصویر کرده‌است. نتیجه این کار، تحریف قضایای تاریخی است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۹/۴۳۴.</ref> آسیب دیگر قرارگرفتن در خدمت حکومت‌های فاسد است؛ چنان‌که [[رضاخان پهلوی]] از شعر برای مبارزه با قشر روحانی استفاده می‌کرد<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۵/۲۰۹.</ref> و با این اهداف مجالسی برپا می‌کردند و البته هدف اصلی آنان از بین‌بردن [[اسلام]] بود.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۳/۱۶، ۸۸ و ۳۲۱.</ref> ایشان به تجربه دریافته بود هر آنچه برای اسلام مفیدتر است، به آن حمله بیشتری می‌شود. آن روز روحانیت مهم‌ترین پایگاه ملت در برابر [[بیگانگان]] بود؛ از این‌رو شدیدترین حملات به آن می‌شد. با شعر و نثر به آن حمله می‌کردند و برای نابودی و فروپاشی‌اش تلاش می‌کردند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۷/۳۰۵، ۳۳۱ و ۱۵/۳۲۰.</ref>
در نگاه امام‌خمینی یکی از آفت‌هایی که متوجه شعر و شاعری است، گفتار بدون عمل است. گاه مسایل و مشکلات بسیار خوبی در شعر طرح می‌شوند، اما در همین حد باقی می‌مانند و خود شاعر به آنها عمل نمی‌کند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۹/۳۹–۴۰.</ref> یکی دیگر از آسیب‌ها، تبلیغات غلطی است که با شعر می‌شود؛ برای مثال اغراق‌های گزافی که دربارهٔ عدالت‌گستری انوشیروان در شعر شده‌است، وی را شخصیتی خلاف آنچه بوده، تصویر کرده‌است. نتیجه این کار، تحریف قضایای تاریخی است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۹/۴۳۴.</ref> آسیب دیگر قرارگرفتن در خدمت حکومت‌های فاسد است؛ چنان‌که [[رضاخان پهلوی]] از شعر برای مبارزه با قشر روحانی استفاده می‌کرد<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۵/۲۰۹.</ref> و با این اهداف مجالسی برپا می‌کردند و البته هدف اصلی آنان از بین‌بردن [[اسلام]] بود.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۳/۱۶، ۸۸ و ۳۲۱.</ref> ایشان به تجربه دریافته بود هر آنچه برای اسلام مفیدتر است، به آن حمله بیشتری می‌شود. آن روز [[روحانیت]] مهم‌ترین پایگاه ملت در برابر [[بیگانگان]] بود؛ از این‌رو شدیدترین حملات به آن می‌شد. با شعر و نثر به آن حمله می‌کردند و برای نابودی و فروپاشی‌اش تلاش می‌کردند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۷/۳۰۵، ۳۳۱ و ۱۵/۳۲۰.</ref>


== پانویس ==
== پانویس ==
۲۱٬۳۲۴

ویرایش