۲۱٬۳۲۴
ویرایش
(ابرابزار) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
| وبگاه رسمی = | | وبگاه رسمی = | ||
}} | }} | ||
'''امامموسی صدر'''، [[شاگردان امامخمینی|شاگرد امامخمینی]]، رئیس [[مجلس اعلا]] و رهبر [[شیعیان | '''امامموسی صدر'''، [[شاگردان امامخمینی|شاگرد امامخمینی]]، رئیس [[مجلس اعلای شیعیان لبنان|مجلس اعلا]] و رهبر [[شیعه|شیعیان]] لبنان. | ||
== زندگینامه == | == زندگینامه == | ||
سیدموسی صدر معروف به امامموسی صدر چهاردهم خرداد ۱۳۰۷ در [[قم]] به دنیا آمد.<ref>کمالیان، سرفصلهایی از زندگانی امامموسی صدر، ۹.</ref> پدر او [[سیدصدرالدین صدر]] از [[مراجع تقلید]] بود که پس از درگذشت [[عبدالکریم حائری یزدی]]، مؤسس [[حوزه علمیه قم]]، به همراه سیدمحمد حجت و [[سیدمحمدتقی خوانساری]] [[شورای مدیریت حوزه علمیه قم|مدیریت حوزه علمیه قم]] را بر عهده گرفتند و به مراجع ثلاث شهرت یافتند. مادر او سیدهصفیه قمی، دختر سیدحسین قمی مرجع مبارز و مخالف [[رضاشاه پهلوی]] بود.<ref>شرفالدین، امامموسی صدر، ۲۷–۲۹، ۳۲ و ۳۴؛ هیئترئیسه جنبش أمل، سیره و سرگذشت امامموسی صدر، ۱/۸۸.</ref> اجداد صدر در پی فتوای [[ابنتیمیه]] علیه شیعیان و حمله به شیعیان کسروان لبنان در سال ۱۳۰۵م/ ۶۸۴ش از [[لبنان]] به [[مکه]] هجرت کردند و فرزندان آنان از سال ۱۶۳۱م/ ۱۰۱۰ش به [[ایران]] و [[هند]] رفتند. نسب خاندان صدر در [[عراق]] و ایران، ازجمله امامموسی صدر، از طریق سیدصالح، جد دوم امامموسی صدر به | سیدموسی صدر معروف به امامموسی صدر چهاردهم خرداد ۱۳۰۷ در [[قم]] به دنیا آمد.<ref>کمالیان، سرفصلهایی از زندگانی امامموسی صدر، ۹.</ref> پدر او [[سیدصدرالدین صدر]] از [[مرجعیت|مراجع تقلید]] بود که پس از درگذشت [[عبدالکریم حائری یزدی]]، مؤسس [[حوزه علمیه قم]]، به همراه سیدمحمد حجت و [[سیدمحمدتقی خوانساری]]، [[شورای مدیریت حوزه علمیه قم|مدیریت حوزه علمیه قم]] را بر عهده گرفتند و به مراجع ثلاث شهرت یافتند. مادر او سیدهصفیه قمی، دختر سیدحسین قمی مرجع مبارز و مخالف [[رضاشاه پهلوی]] بود.<ref>شرفالدین، امامموسی صدر، ۲۷–۲۹، ۳۲ و ۳۴؛ هیئترئیسه جنبش أمل، سیره و سرگذشت امامموسی صدر، ۱/۸۸.</ref> اجداد صدر در پی فتوای [[ابنتیمیه]] علیه شیعیان و حمله به شیعیان کسروان لبنان در سال ۱۳۰۵م/ ۶۸۴ش از [[لبنان]] به [[مکه]] هجرت کردند و فرزندان آنان از سال ۱۶۳۱م/ ۱۰۱۰ش به [[ایران]] و [[هند]] رفتند. نسب خاندان صدر در [[عراق]] و ایران، ازجمله امامموسی صدر، از طریق سیدصالح، جد دوم امامموسی صدر به سیدابراهیم شرفالدین از علمای جبل عامل لبنان میرسد.<ref>شرفالدین، امامموسی صدر، ۲۰–۲۲؛ هیئترئیسه جنبش أمل، سیره و سرگذشت امامموسی صدر، ۱/۸۶.</ref> | ||
امامموسی صدر تحصیلات ابتدایی را در دبستان حیات و دوره متوسطه را در دبیرستان سنایی قم سپری کرد.<ref>خسروشاهی، یادنامه امامموسی صدر، ۳۶.</ref> او در سالهای ۱۳۲۲–۱۳۲۵ در کنار تحصیلات رسمی به فراگرفتن علوم حوزوی پرداخت و دورههای مختلف دروس سطح حوزه را نزد | == فعالیت علمی == | ||
امامموسی صدر تحصیلات ابتدایی را در دبستان حیات و دوره متوسطه را در دبیرستان سنایی قم سپری کرد.<ref>خسروشاهی، یادنامه امامموسی صدر، ۳۶.</ref> او در سالهای ۱۳۲۲–۱۳۲۵ در کنار تحصیلات رسمی به فراگرفتن علوم حوزوی پرداخت و دورههای مختلف دروس سطح حوزه را نزد [[امامخمینی]]، [[سیدمحمدباقر سلطانی طباطبایی]] و عبدالجواد جبلعاملی فرا گرفت<ref>کمالیان، سرفصلهایی از زندگانی امامموسی صدر، ۹.</ref> و از سال ۱۳۲۶ خارج فقه و اصول را نزد [[سیدحسین بروجردی]]، [[سیداحمد خوانساری]]، [[سیدمحمد حجت کوهکمری]]، [[سیدمحمد محقق داماد]] و امامخمینی گذراند و درسهای فلسفی را در قم نزد [[سیدمحمدحسین طباطبایی]] و برادر خود [[سیدرضا صدر]] و در نجف نزد [[صدرا بادکوبهای]] آموخت.<ref>کمالیان، سرفصلهایی از زندگانی امامموسی صدر، ۹؛ شریف رازی، آثار الحجة و دائرةالمعارف حوزه علمیه قم، ۱/۲۰۶.</ref> او که دارای نبوغ علمی بود<ref>موسوی اردبیلی، امامموسی صدر، ۱۰۰.</ref> در ۲۲سالگی به [[درجه اجتهاد]] رسید.<ref>مکارم شیرازی، مصاحبه، ۱۰۷–۱۰۹.</ref> | |||
صدر افزون بر تحصیلات حوزوی، از سال ۱۳۲۹ در دانشگاه تهران نیز درس خواند و سال ۱۳۳۲ در رشته حقوق در [[اقتصاد]]، لیسانس گرفت.<ref>صادقی، مصاحبه، ۸۳؛ حجتی کرمانی، لبنان به روایت امامموسی صدر و دکتر چمران، ۱۶؛ یزدی، امامموسی صدر، ۱۱۳.</ref> وی به تدریس | صدر افزون بر تحصیلات حوزوی، از سال ۱۳۲۹ در دانشگاه تهران نیز درس خواند و سال ۱۳۳۲ در رشته حقوق در [[اقتصاد]]، لیسانس گرفت.<ref>صادقی، مصاحبه، ۸۳؛ حجتی کرمانی، لبنان به روایت امامموسی صدر و دکتر چمران، ۱۶؛ یزدی، امامموسی صدر، ۱۱۳.</ref> وی به تدریس علوم حوزوی نیز اهتمام ورزید و در مجلس درس او، فضلای بسیاری شرکت میکردند.<ref>طباطبایی، سیدصادق، خاطرات سیاسی ـ اجتماعی، ۲/۲۸.</ref> وی شرح لمعه، رسائل و مکاسب [[شیخ مرتضی انصاری]] را تدریس میکرد<ref>موسوی اردبیلی، عزّت شیعه، ۲/۴۹.</ref> و شاگردان زیادی تربیت کرد که مرجع تقلید معاصر، [[یوسف صانعی]] در قم و پس از آن [[سیدعباس موسوی]]، دبیرکل پیشین [[حزبالله لبنان]]، از شاگردان معروف ایشان شمرده شدهاند.<ref>کمالیان، سرفصلهایی از زندگانی امامموسی صدر، ۱۰.</ref> وی در سال ۱۳۳۳ به عتبات عالیات رفت و در نجف، چهار سال در جلسات درس [[سیدمحسن حکیم]]، [[سیدمحمود شاهرودی]]، [[سیدابوالقاسم خویی]]، مرتضی آلیاسین، [[سیدعبدالله شیرازی]] و حسین حلّی شرکت کرد<ref>کمالیان، سرفصلهایی از زندگانی امامموسی صدر، ۹–۱۰.</ref> و حکیم علاقه خاصی فراتر از رابطه استادی به صدر داشت.<ref>حکیم، مصاحبه، ۱۴۲.</ref> صدر در نجف افزون بر تدریس، به صورت یک مصلح ظاهر شد و جوّ ضد فلسفی حاکم بر نجف و مخالفت برخی با [[فلسفه]] و [[عرفان]] را با برخورد خردمندانه خود تعدیل و تلطیف کرد؛ ازجمله به واسطه وی، حکیم از خطیبی با مشرب فلسفی که تکفیر شده بود، دعوت به سخنرانی کرد و جو التهابی [[حوزه علمیه نجف|حوزه نجف]] آرام شد.<ref>حکیم، مصاحبه، ۱۲۵–۱۲۶ و ۱۴۲.</ref> | ||
صدر در سال ۱۳۳۷ به ایران بازگشت<ref>کمالیان و رنجبر، عزّت شیعه، ۲/۱۹.</ref> و در قم، دبیرستان صدر را بنیان نهاد و در پایهگذاری مجله «مکتب اسلام» با گروهی از اهل فضل نقش اساسی ایفا کرد.<ref>کمالیان و رنجبر، عزّت شیعه، ۲/۲۰؛ مکارم شیرازی، مصاحبه، ۱۰۵.</ref> وی با همکاری کسانی چون [[سیدمحمد حسینی بهشتی]] و [[ناصر مکارم شیرازی]] در مبارزه با افکار کمونیستی نیز نقش برجسته داشت.<ref>مکارم شیرازی، مصاحبه، ۱۰۵–۱۰۸.</ref> از مهمترین اقدامات او در آخرین سال اقامت در شهر قم، تدوین طرحی برای اصلاح نظام آموزشی [[حوزه علمیه قم]] بود که با همکاری بهشتی و مکارم شیرازی صورت گرفت.<ref>کمالیان، سرفصلهایی از زندگانی امامموسی صدر، ۱۰.</ref> [[مرتضی مطهری]] هنگام اقامت در [[نوفل لوشاتو]]، صدر را یک ادیب تمامعیار دانستهاست، که در شعر و تاریخ ادب ذوق و تبحر داشت و زبان فرانسه میدانست و آرای ملاصدرا را بهدرستی فهمیده بود.<ref>طباطبایی، سیدصادق، خاطرات سیاسی ـ اجتماعی، ۲/۱۷۰.</ref> | == فعالیتهای سیاسی و اجتماعی == | ||
صدر در سال ۱۳۳۷ به ایران بازگشت<ref>کمالیان و رنجبر، عزّت شیعه، ۲/۱۹.</ref> و در قم، دبیرستان صدر را بنیان نهاد و در پایهگذاری مجله «مکتب اسلام» با گروهی از اهل فضل نقش اساسی ایفا کرد.<ref>کمالیان و رنجبر، عزّت شیعه، ۲/۲۰؛ مکارم شیرازی، مصاحبه، ۱۰۵.</ref> وی با همکاری کسانی چون [[سیدمحمد حسینی بهشتی]] و [[ناصر مکارم شیرازی]] در مبارزه با افکار کمونیستی نیز نقش برجسته داشت.<ref>مکارم شیرازی، مصاحبه، ۱۰۵–۱۰۸.</ref> از مهمترین اقدامات او در آخرین سال اقامت در شهر قم، تدوین طرحی برای اصلاح نظام آموزشی [[حوزه علمیه قم]] بود که با همکاری بهشتی و [[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی]] صورت گرفت.<ref>کمالیان، سرفصلهایی از زندگانی امامموسی صدر، ۱۰.</ref> [[مرتضی مطهری]] هنگام اقامت در [[نوفل لوشاتو]]، صدر را یک ادیب تمامعیار دانستهاست، که در [[شعر]] و تاریخ ادب ذوق و تبحر داشت و زبان فرانسه میدانست و آرای ملاصدرا را بهدرستی فهمیده بود.<ref>طباطبایی، سیدصادق، خاطرات سیاسی ـ اجتماعی، ۲/۱۷۰.</ref> | |||
صدر در سال ۱۳۳۸ در سفری به لبنان به دیدار [[سیدعبدالحسین شرفالدین]]، رهبر شیعیان آنجا رفت و مورد توجه خاص ایشان قرار گرفت؛ به گونهای که وی از صدر برای برعهدهگرفتن رهبری آینده شیعیان لبنان، برای اقامت دایم به لبنان، دعوت کرد.<ref>طباطبایی، سیدصادق، خاطرات سیاسی ـ اجتماعی، ۲/۷۷؛ هیئترئیسه جنبش امل، سیره و سرگذشت امامموسی صدر، ۱/۸۱–۸۲.</ref> چندی بعد و به دنبال درگذشت شرفالدین و وصیت او بر جانشینی صدر<ref>کمالیان، سرفصلهایی از زندگانی امامموسی صدر، ۱۰.</ref> و با توجه به تشویق [[سیدحسین بروجردی]]، حکیم و مرتضی آلیاسین از استادان وی، برای استقبال از این دعوت،<ref>کمالیان، سرفصلهایی از زندگانی امامموسی صدر، ۱۰؛ طباطبایی، سیدصادق، خاطرات سیاسی ـ اجتماعی، ۲/۷۷.</ref> در همان سال به دعوت علما و شیعیان لبنان، به ویژه دعوت رسمی سیدجعفر، فرزند شرفالدین، به این سرزمین هجرت کرد.<ref>شرفالدین، امامموسی صدر، ۱۶۴–۱۶۶.</ref> او با مطالعه و درک محرومیت همهجانبه شیعیان لبنان، با تأسیس پایگاههای علمی، فرهنگی، درمانی و نظامی، تحولات مهمی در زندگی اجتماعی سیاسی اهالی این سامان پدیدآورد. توسعه و تقویت جمعیت برّ و احسان، تأسیس مدرسه صنعتی جبل عامل، آموزشگاه پرستاری، خانه دختران، مؤسسه قالیبافی، حوزه علمیه، ازجمله اقدامات اوست.<ref>چمران، لبنان، ۷۰–۷۱، ۸۹ و ۹۹؛ شرفالدین، امامموسی صدر، ۱۶۵–۱۶۷.</ref> | صدر در سال ۱۳۳۸ در سفری به لبنان به دیدار [[سیدعبدالحسین شرفالدین]]، رهبر شیعیان آنجا رفت و مورد توجه خاص ایشان قرار گرفت؛ به گونهای که وی از صدر برای برعهدهگرفتن رهبری آینده شیعیان لبنان، برای اقامت دایم به لبنان، دعوت کرد.<ref>طباطبایی، سیدصادق، خاطرات سیاسی ـ اجتماعی، ۲/۷۷؛ هیئترئیسه جنبش امل، سیره و سرگذشت امامموسی صدر، ۱/۸۱–۸۲.</ref> چندی بعد و به دنبال درگذشت شرفالدین و وصیت او بر جانشینی صدر<ref>کمالیان، سرفصلهایی از زندگانی امامموسی صدر، ۱۰.</ref> و با توجه به تشویق [[سیدحسین بروجردی]]، حکیم و مرتضی آلیاسین از استادان وی، برای استقبال از این دعوت،<ref>کمالیان، سرفصلهایی از زندگانی امامموسی صدر، ۱۰؛ طباطبایی، سیدصادق، خاطرات سیاسی ـ اجتماعی، ۲/۷۷.</ref> در همان سال به دعوت علما و شیعیان لبنان، به ویژه دعوت رسمی سیدجعفر، فرزند شرفالدین، به این سرزمین هجرت کرد.<ref>شرفالدین، امامموسی صدر، ۱۶۴–۱۶۶.</ref> او با مطالعه و درک محرومیت همهجانبه شیعیان لبنان، با تأسیس پایگاههای علمی، فرهنگی، درمانی و نظامی، تحولات مهمی در زندگی اجتماعی سیاسی اهالی این سامان پدیدآورد. توسعه و تقویت جمعیت برّ و احسان، تأسیس مدرسه صنعتی جبل عامل، آموزشگاه پرستاری، خانه دختران، مؤسسه قالیبافی، حوزه علمیه، ازجمله اقدامات اوست.<ref>چمران، لبنان، ۷۰–۷۱، ۸۹ و ۹۹؛ شرفالدین، امامموسی صدر، ۱۶۵–۱۶۷.</ref> | ||
خط ۴۵: | خط ۴۷: | ||
یکی از اقدامات صدر طرح تأسیس مجلس اعلای شیعیان لبنان برای احیای هویت شیعیان و احقاق حقوق سیاسی اجتماعی آنان بود. گرچه در این راه تهمتهای زیادی ازجمله تفرقهاندازی میان شیعیان و سنیها متوجه او شد ولی او در این راه مقاومت کرد<ref>طباطبایی، سیدصادق، خاطرات سیاسی ـ اجتماعی، ۲/۹۰–۹۲.</ref>؛ این در حالی بود که پیش از ورود صدر به لبنان، شهروندان مسیحی و مسلمانان سنی هر کدام دارای تشکیلات مستقل بودند و شیعیان تشکیلات مشخصی نداشتند. وی برای ساماندهی اوضاع [[شیعه|شیعیان]]، مجلس اعلای شیعیان را به ثبت رساند و با اجماع آرا به ریاست این مجلس برگزیده شد.<ref>خسروشاهی، دربارهٔ امامموسی صدر، ۹۷–۹۸؛ کمالیان، سرفصلهایی از زندگانی امامموسی صدر، ۱۱.</ref> وی برای پشتیبانی جریان سیاسی مجلس اعلا، سازمان نظامی «أمل» (افواج المقاومة اللبنانیه) را نیز تأسیس کرد.<ref>طباطبایی، سیدصادق، خاطرات سیاسی ـ اجتماعی، ۲/۹۹.</ref> | یکی از اقدامات صدر طرح تأسیس مجلس اعلای شیعیان لبنان برای احیای هویت شیعیان و احقاق حقوق سیاسی اجتماعی آنان بود. گرچه در این راه تهمتهای زیادی ازجمله تفرقهاندازی میان شیعیان و سنیها متوجه او شد ولی او در این راه مقاومت کرد<ref>طباطبایی، سیدصادق، خاطرات سیاسی ـ اجتماعی، ۲/۹۰–۹۲.</ref>؛ این در حالی بود که پیش از ورود صدر به لبنان، شهروندان مسیحی و مسلمانان سنی هر کدام دارای تشکیلات مستقل بودند و شیعیان تشکیلات مشخصی نداشتند. وی برای ساماندهی اوضاع [[شیعه|شیعیان]]، مجلس اعلای شیعیان را به ثبت رساند و با اجماع آرا به ریاست این مجلس برگزیده شد.<ref>خسروشاهی، دربارهٔ امامموسی صدر، ۹۷–۹۸؛ کمالیان، سرفصلهایی از زندگانی امامموسی صدر، ۱۱.</ref> وی برای پشتیبانی جریان سیاسی مجلس اعلا، سازمان نظامی «أمل» (افواج المقاومة اللبنانیه) را نیز تأسیس کرد.<ref>طباطبایی، سیدصادق، خاطرات سیاسی ـ اجتماعی، ۲/۹۹.</ref> | ||
صدر در میان علما و شخصیتهای لبنان اعم از مسلمان و مسیحی جایگاه بلندی یافته بود، به گونهای که شخصیتهای مسیحی از وی به اندازه یک قدیس استقبال میکردند.<ref>خسروشاهی، دربارهٔ امامموسی صدر، ۱۴۷–۱۵۲ و ۱۶۲.</ref> رهبری و حرکت اصلاحی صدر را در سال ۱۹۷۴م/ ۱۳۵۳ش تعداد ۱۹۰ نفر از شخصیتهای مطرح لبنان در بیانیهای تأیید و حمایت کردند.<ref>هیئترئیسه جنبش امل، سیره و سرگذشت امامموسی صدر، ۱/۳۲۷–۳۳۱.</ref> [[جورج جرداق مسیحی]] ضمن اظهار خوشحالی از انتخاب صدر به عنوان رئیس مجلس اعلای | صدر در میان علما و شخصیتهای لبنان اعم از مسلمان و مسیحی جایگاه بلندی یافته بود، به گونهای که شخصیتهای مسیحی از وی به اندازه یک قدیس استقبال میکردند.<ref>خسروشاهی، دربارهٔ امامموسی صدر، ۱۴۷–۱۵۲ و ۱۶۲.</ref> رهبری و حرکت اصلاحی صدر را در سال ۱۹۷۴م/ ۱۳۵۳ش تعداد ۱۹۰ نفر از شخصیتهای مطرح لبنان در بیانیهای تأیید و حمایت کردند.<ref>هیئترئیسه جنبش امل، سیره و سرگذشت امامموسی صدر، ۱/۳۲۷–۳۳۱.</ref> [[جورج جرداق مسیحی]] ضمن اظهار خوشحالی از انتخاب صدر به عنوان رئیس [[مجلس اعلای شیعیان لبنان|مجلس اعلای شیعیان]]، وی را دارای سیمای آرمانی، زیبا و بزرگوار از یک عالم دینی برشمرد و اخلاق او را ستایش کرد و او را پیرو [[امامعلی(ع)]]، دادگر، راستگو و پاکدست دانست.<ref>جورج جرداق، سیمای باشکوه انسان، ۵۳.</ref> نیز احمد الزین، قاضی شرع [[اهل سنت]] شهر صیدا، او را منادی [[وحدت]]، دارای اندیشه خالی از تعصب، اهل عمل به [[علم]]، رهبر بیهمتا در قیام علیه باطل معرفی کردهاست.<ref>احمد الزین، امامموسی صدر و تقریب مذاهب اسلامی، ۴۵–۴۷.</ref> شفیق یموت، مشاور نخستوزیر لبنان در امور اسلامی، صدر را دارای عقل هوشمند و نکتهسنج، دارای قوه بلندپروازی برای رسیدن به هدفهای بلند، ایمان کامل به حق در راه رسیدن به هدف، شخص دورنگر و دارای عشق به آزادی و میهن برشمرده است.<ref>شفیق یموت، چون دریا آرام، ۵۸–۵۹.</ref> سیدحسین حسینی، رئیس سابق پارلمان لبنان، حضور صدر را در سال ۱۳۵۳ برای سخنرانی مراسم آغاز روزه مسیحیان در کلیسای کیوشیین بیروت و ادای خطبه موعظه او را ستوده و این حضور را بیسابقه و دارای اثر بالا در وحدت میان مسلمانان و مسیحیان برشمرده که انعکاس زیادی در رسانهها و جامعه آن روز [[لبنان]] داشتهاست.<ref>سیدحسین حسینی، وحدت ادیان و شرافت انسان، ۶۴–۶۵.</ref> کریم بقرادونی، عضو حزب کتائب، از احزاب مخالف امامموسی صدر، وی را دارای قدرت چیرهشدن بر بحرانها، دارای توانمندی ذاتی برای موفقیت در آرامسازی اوضاع دانسته و اذعان کرده دشمنان صدر میخواهند از انسان سنگ بسازند؛ ولی صدر میخواهد از سنگ، انسان بسازد.<ref>کریم بقرادونی، رسول صلح، ۷۴–۷۵.</ref> | ||
از سوی دیگر، با توجه به ترکیب طایفهای و بسیار متکثر لبنان، گاهی میان آنان درگیریهای خونین به راه میافتاد و در سال ۱۳۵۴ جنگ داخلی لبنان به اوج خود رسید.<ref>چمران، لبنان، ۱۳۶–۱۵۴.</ref> صدر همواره از منافع توده مردم دفاع میکرد و همه گروهها را به آرامش و اتحاد فرا میخواند؛ ازجمله در ماجرای جنگ داخلی، در خرداد ۱۳۵۴ به اعتصاب غذای نامحدود در مسجد عاملیه بیروت متوسل شد و نتیجه گرفت. با توجه به همین فعالیتها، وی را سمبل اتحاد نامیدند و به او لقب «امام» دادند.<ref>چمران، لبنان، ۱۸۳؛ کمالیان، سرفصلهایی از زندگانی امامموسی صدر، ۱۲–۱۳.</ref> در کنار اینها، او از آرمان [[فلسطین]] نیز دفاع میکرد و دراینباره به کشورهای بسیاری سفر کرد و در کنفرانسهای بینالمللی، بهویژه در کنفرانس سالانه «مجمع بحوث اسلامی» و «اندیشه اسلامی» در سالهای ۱۳۵۰–۱۳۵۳ در [[مصر]]، [[لیبی]] و [[الجزایر]] شرکت کرد و حاضران را به وحدت و دفاع از فلسطین فرا خواند.<ref>اباذری، تقریب فقهی از دیدگاه امامموسی صدر، ۴۴؛ خسروشاهی، دربارهٔ امامموسی صدر، ۲۱۴–۲۱۸.</ref> او وحدت را از طریق گفتگو که شیوه و سیره وی بودهاست محقق کرد؛ چنانکه ارتباط، همکاری و همفکری با اعضای خانواده تا جامعه بیرونی و حتی گفتگو با دیگر فرقهها و [[ادیان]] در جهت کاهش خصومتها و بیشترشدن دوستی و برادری، عقیده قلبی صدر بود.<ref>صدر، حورا، ۷۷؛ خسروشاهی، دربارهٔ امامموسی صدر، ۱۵۰–۱۶۰.</ref> | از سوی دیگر، با توجه به ترکیب طایفهای و بسیار متکثر لبنان، گاهی میان آنان درگیریهای خونین به راه میافتاد و در سال ۱۳۵۴ جنگ داخلی لبنان به اوج خود رسید.<ref>چمران، لبنان، ۱۳۶–۱۵۴.</ref> صدر همواره از منافع توده مردم دفاع میکرد و همه گروهها را به آرامش و اتحاد فرا میخواند؛ ازجمله در ماجرای جنگ داخلی، در خرداد ۱۳۵۴ به اعتصاب غذای نامحدود در مسجد عاملیه بیروت متوسل شد و نتیجه گرفت. با توجه به همین فعالیتها، وی را سمبل اتحاد نامیدند و به او لقب «امام» دادند.<ref>چمران، لبنان، ۱۸۳؛ کمالیان، سرفصلهایی از زندگانی امامموسی صدر، ۱۲–۱۳.</ref> در کنار اینها، او از آرمان [[فلسطین]] نیز دفاع میکرد و دراینباره به کشورهای بسیاری سفر کرد و در کنفرانسهای بینالمللی، بهویژه در کنفرانس سالانه «مجمع بحوث اسلامی» و «اندیشه اسلامی» در سالهای ۱۳۵۰–۱۳۵۳ در [[مصر]]، [[لیبی]] و [[الجزایر]] شرکت کرد و حاضران را به وحدت و دفاع از فلسطین فرا خواند.<ref>اباذری، تقریب فقهی از دیدگاه امامموسی صدر، ۴۴؛ خسروشاهی، دربارهٔ امامموسی صدر، ۲۱۴–۲۱۸.</ref> او وحدت را از طریق گفتگو که شیوه و سیره وی بودهاست محقق کرد؛ چنانکه ارتباط، همکاری و همفکری با اعضای خانواده تا جامعه بیرونی و حتی گفتگو با دیگر فرقهها و [[ادیان]] در جهت کاهش خصومتها و بیشترشدن دوستی و برادری، عقیده قلبی صدر بود.<ref>صدر، حورا، ۷۷؛ خسروشاهی، دربارهٔ امامموسی صدر، ۱۵۰–۱۶۰.</ref> | ||
خط ۵۱: | خط ۵۳: | ||
همزمان با [[دستگیری امامخمینی|بازداشت امامخمینی]] در خرداد ۱۳۴۲ صدر به دعوت واتیکان به [[ایتالیا]] سفر کرده و در مراسم تاجگذاری پاپ ژان پل ششم شرکت کرد. وی با استفاده از فرصت، موضوع بازداشت امامخمینی را برای مقامات واتیکان تشریح کرد و در ادامه سفر خود به کشورهای [[فرانسه]]، بلژیک، اسپانیا، الجزایر و [[مراکش]] و تماس با شخصیتها و روزنامهها و فعالان اجتماعی جهان، آنان را از بازداشت ایشان آگاه کرد. گفته شدهاست تلاشهای صدر در این سفرها برای آزادی ایشان مؤثر بود.<ref>هیئترئیسه جنبش أمل، سیره و سرگذشت امامموسی صدر، ۱/۱۲۶–۱۲۷؛ کمالیان، سرفصلهایی از زندگانی امامموسی صدر، ۱۴.</ref> همچنین در جریان [[تبعید امامخمینی]] از [[ترکیه]] به نجف، صدر در معرفی شخصیت ایشان در روزنامهها و افکار عمومی مؤثر بود.<ref>یزدی، امامموسی صدر، ۱۱۷.</ref> او در سفری به [[نجف]] در تاریخ ۱۷/۱/۱۳۴۷، در جلسهای طولانی با امامخمینی، مذاکراتی خصوصی با ایشان داشت.<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۹/۴۴۷.</ref> | همزمان با [[دستگیری امامخمینی|بازداشت امامخمینی]] در خرداد ۱۳۴۲ صدر به دعوت واتیکان به [[ایتالیا]] سفر کرده و در مراسم تاجگذاری پاپ ژان پل ششم شرکت کرد. وی با استفاده از فرصت، موضوع بازداشت امامخمینی را برای مقامات واتیکان تشریح کرد و در ادامه سفر خود به کشورهای [[فرانسه]]، بلژیک، اسپانیا، الجزایر و [[مراکش]] و تماس با شخصیتها و روزنامهها و فعالان اجتماعی جهان، آنان را از بازداشت ایشان آگاه کرد. گفته شدهاست تلاشهای صدر در این سفرها برای آزادی ایشان مؤثر بود.<ref>هیئترئیسه جنبش أمل، سیره و سرگذشت امامموسی صدر، ۱/۱۲۶–۱۲۷؛ کمالیان، سرفصلهایی از زندگانی امامموسی صدر، ۱۴.</ref> همچنین در جریان [[تبعید امامخمینی]] از [[ترکیه]] به نجف، صدر در معرفی شخصیت ایشان در روزنامهها و افکار عمومی مؤثر بود.<ref>یزدی، امامموسی صدر، ۱۱۷.</ref> او در سفری به [[نجف]] در تاریخ ۱۷/۱/۱۳۴۷، در جلسهای طولانی با امامخمینی، مذاکراتی خصوصی با ایشان داشت.<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۹/۴۴۷.</ref> | ||
صدر به مبانی سیاسی و انقلابی امامخمینی اعتقاد کامل داشت و نخستین روحانی در لبنان بود که شخصیت علمی، سیاسی و انقلابی امامخمینی را در میان مردم، بهویژه جوانان و نخبگان لبنان و [[فلسطین]] معرفی کرد و افکار و اندیشههای ایشان را رواج داد و ایشان را «الامام الاکبر» نامید.<ref>کمالیان و رنجبر، عزّت شیعه، ۱/۷۴ و ۲۹۳؛ طباطبایی، سیدصادق، خاطرات سیاسی ـ اجتماعی، ۲/۱۶۴.</ref> در نیمه دوم دهه چهل، دهها تن از جوانان مبارز ایرانی به لبنان رفتند و زیر نظر کادرهای نظامی مقاومت لبنان آموزش دیدند؛ همچنین با نفوذ صدر در سوریه این کشور به امنترین کشور خاورمیانه برای مبارزان ایرانی درآمد که اینها مستقیماً بر اثر نفوذ صدر در لبنان و [[سوریه]] بود.<ref>کمالیان، سرفصلهایی از زندگانی امامموسی صدر، ۱۴–۱۵.</ref> در گزارش مأمور سازمان اطلاعات و امنیت کشور ( | صدر به مبانی سیاسی و انقلابی امامخمینی اعتقاد کامل داشت و نخستین روحانی در لبنان بود که شخصیت علمی، سیاسی و انقلابی امامخمینی را در میان مردم، بهویژه جوانان و نخبگان لبنان و [[فلسطین]] معرفی کرد و افکار و اندیشههای ایشان را رواج داد و ایشان را «الامام الاکبر» نامید.<ref>کمالیان و رنجبر، عزّت شیعه، ۱/۷۴ و ۲۹۳؛ طباطبایی، سیدصادق، خاطرات سیاسی ـ اجتماعی، ۲/۱۶۴.</ref> در نیمه دوم دهه چهل، دهها تن از جوانان مبارز ایرانی به لبنان رفتند و زیر نظر کادرهای نظامی مقاومت لبنان آموزش دیدند؛ همچنین با نفوذ صدر در سوریه این کشور به امنترین کشور خاورمیانه برای مبارزان ایرانی درآمد که اینها مستقیماً بر اثر نفوذ صدر در لبنان و [[سوریه]] بود.<ref>کمالیان، سرفصلهایی از زندگانی امامموسی صدر، ۱۴–۱۵.</ref> در گزارش مأمور [[ساواک|سازمان اطلاعات و امنیت کشور]] (ساواک) از مصاحبه صدر دربارهٔ امامخمینی آمدهاست که ایشان یکی از بزرگترین مدافعان خلق فلسطین است و مقام ارجمندی در [[اسلام]] دارد.<ref>صدر، امامموسی، یاران امام، قسمت۱، ۲۰۱.</ref> وجوه شرعی قابل توجهی نیز به کمک صدر برای امامخمینی به نجف فرستاده میشد.<ref>صدر، امامموسی، یاران امام، قسمت۱، ۳۸۰.</ref> | ||
صدر در سفری به [[تهران]] ضمن دیدار با [[مهدی بازرگان]] و گزارش خدمات در لبنان، از تشکیل مدرسهای شبانهروزی با هدف یادگیری کارهای حرفهای و آموزش دینی و اخلاقی به جوانان شیعه در شهر صور خبر داد و از او معرفی یک مهندس مجرب جهت اداره مدرسه را خواستار شد. بازرگان با شناختی که از شاگرد خودش مصطفی چمران در دانشکده فنی تهران و درس ترمودینامیک داشت، وی را به صدر معرفی کرد.<ref>یزدی، یادنامه دکتر مصطفی چمران، ۱۱۰–۱۰۹.</ref> پس از تماس صدر با چمران، او پذیرفت و با وجود امکان استفاده از امکانات مناسب زندگی در [[آمریکا]]، با انگیزه کمک به شیعیان جنوب لبنان در پایان سال ۱۳۴۹ به لبنان مهاجرت کرد و در کنار صدر قرار گرفت و با هم همکاری صمیمانهای را آغاز کردند.<ref>چمران، یاران امام، ۹؛ علیمردانی، مردی برای تمام فصول، ۴۲.</ref> چمران در لبنان، همکاری نزدیک با صدر داشت.<ref>حجتی کرمانی، لبنان به روایت امامموسی صدر و دکتر چمران، ۸۲ و ۱۸۴.</ref> در گزارش ساواک آمدهاست صدر دو میلیون لیره لبنانی از کمکهای ایرانیان به چمران داد؛ همچنین از ارتباط و همکاری صدر و امامخمینی خبر داده شدهاست<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۱۹/۱۵۰–۱۵۱.</ref> {{ببینید|مصطفی چمران}}. صدر بر اساس تقاضای برخی مراجع و شخصیتهای انقلابی مانند [[بهشتی]]، [[مطهری]]، بازرگان و [[یدالله سحابی]]، در زمستان ۱۳۵۰ دربارهٔ برخی از زندانیان سیاسی، ازجمله سران اولیه [[مجاهدین خلق ایران]]، با [[محمدرضا پهلوی]] دیدار کرد؛ ولی این دیدار نتیجه نداشت و آنان اعدام شدند.<ref>کمالیان، سرفصلهایی از زندگانی امامموسی صدر، ۱۴؛ طباطبایی، سیدصادق، خاطرات سیاسی ـ اجتماعی، ۲/۲۱۰–۲۱۱.</ref> وی به سبب این دیدار شماتت و متهم به همکاری با رژیم پهلوی شد؛ ولی در واکنش به این شایعات از وجدان آرام خود خبر داد؛ زیرا معتقد بود برای نجات جان جوانان مسلمان آن هم به درخواست بزرگان اقدام کردهاست.<ref>خسروشاهی، دربارهٔ امامموسی صدر، ۸۶–۸۷.</ref> | صدر در سفری به [[تهران]] ضمن دیدار با [[مهدی بازرگان]] و گزارش خدمات در لبنان، از تشکیل مدرسهای شبانهروزی با هدف یادگیری کارهای حرفهای و آموزش دینی و اخلاقی به جوانان شیعه در شهر صور خبر داد و از او معرفی یک مهندس مجرب جهت اداره مدرسه را خواستار شد. بازرگان با شناختی که از شاگرد خودش [[مصطفی چمران]] در دانشکده فنی تهران و درس ترمودینامیک داشت، وی را به صدر معرفی کرد.<ref>یزدی، یادنامه دکتر مصطفی چمران، ۱۱۰–۱۰۹.</ref> پس از تماس صدر با چمران، او پذیرفت و با وجود امکان استفاده از امکانات مناسب زندگی در [[آمریکا]]، با انگیزه کمک به شیعیان جنوب لبنان در پایان سال ۱۳۴۹ به لبنان مهاجرت کرد و در کنار صدر قرار گرفت و با هم همکاری صمیمانهای را آغاز کردند.<ref>چمران، یاران امام، ۹؛ علیمردانی، مردی برای تمام فصول، ۴۲.</ref> چمران در لبنان، همکاری نزدیک با صدر داشت.<ref>حجتی کرمانی، لبنان به روایت امامموسی صدر و دکتر چمران، ۸۲ و ۱۸۴.</ref> در گزارش ساواک آمدهاست صدر دو میلیون لیره لبنانی از کمکهای ایرانیان به چمران داد؛ همچنین از ارتباط و همکاری صدر و امامخمینی خبر داده شدهاست<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۱۹/۱۵۰–۱۵۱.</ref> {{ببینید|مصطفی چمران}}. صدر بر اساس تقاضای برخی مراجع و شخصیتهای انقلابی مانند [[سیدمحمد بهشتی|بهشتی]]، [[مرتضی مطهری|مطهری]]، بازرگان و [[یدالله سحابی]]، در زمستان ۱۳۵۰ دربارهٔ برخی از زندانیان سیاسی، ازجمله سران اولیه [[مجاهدین خلق ایران]]، با [[محمدرضا پهلوی]] دیدار کرد؛ ولی این دیدار نتیجه نداشت و آنان [[اعدام]] شدند.<ref>کمالیان، سرفصلهایی از زندگانی امامموسی صدر، ۱۴؛ طباطبایی، سیدصادق، خاطرات سیاسی ـ اجتماعی، ۲/۲۱۰–۲۱۱.</ref> وی به سبب این دیدار شماتت و متهم به همکاری با رژیم پهلوی شد؛ ولی در واکنش به این [[شایعه|شایعات]] از وجدان آرام خود خبر داد؛ زیرا معتقد بود برای نجات جان جوانان مسلمان آن هم به درخواست بزرگان اقدام کردهاست.<ref>خسروشاهی، دربارهٔ امامموسی صدر، ۸۶–۸۷.</ref> | ||
صدر با امامخمینی ارتباط داشت؛ چنانکه نامههایی میان آن دو ردوبدل شدهاست<ref>خسروشاهی، یادنامه امامموسی صدر، ۵۲۸؛ ← امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۶۱۷.</ref>؛ ازجمله در [[نامهها|نامهای]] که امامخمینی در ۱۲/۹/۱۳۵۳ خطاب به وی نوشت، از وی با عنوان «سیدالاعلام» یاد و از مجاهدتهای او در راه احقاق حقوق شیعیان و کوتاهکردن دست ستمکاران ستایش کرد و سلامتی و موفقیت او را از خداوند درخواست کرد و از اینکه او نیروی جوانی خود را در راه حق صرف و سرمایههای زوالپذیر را به سرمایه باقی تبدیل میکند، قدردانی کرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۶۱۷.</ref> | صدر با امامخمینی ارتباط داشت؛ چنانکه نامههایی میان آن دو ردوبدل شدهاست<ref>خسروشاهی، یادنامه امامموسی صدر، ۵۲۸؛ ← امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۶۱۷.</ref>؛ ازجمله در [[نامهها|نامهای]] که امامخمینی در ۱۲/۹/۱۳۵۳ خطاب به وی نوشت، از وی با عنوان «سیدالاعلام» یاد و از مجاهدتهای او در راه احقاق حقوق شیعیان و کوتاهکردن دست ستمکاران ستایش کرد و سلامتی و موفقیت او را از خداوند درخواست کرد و از اینکه او نیروی جوانی خود را در راه حق صرف و سرمایههای زوالپذیر را به سرمایه باقی تبدیل میکند، قدردانی کرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۶۱۷.</ref> | ||
خط ۵۹: | خط ۶۱: | ||
از سوی دیگر، در روزهای اقامت امامخمینی در نجف، بسیاری از دانشجویان مرتبط با [[انقلاب اسلامی]] از [[آمریکا]] و [[اروپا]] به لبنان نزد صدر و از آنجا به نجف نزد امامخمینی میرفتند<ref>شرفالدین، یادنامه امامموسی صدر، ۷۴۵–۷۴۷.</ref> و یکی از نزدیکترین دوستان وی حسینی بهشتی از یاران مخلص امامخمینی بود.<ref>شرفالدین، یادنامه امامموسی صدر، ۷۴۵.</ref> صدر در ۱۱/۱/۱۹۷۷م/ ۱۳۵۶ در نامهای به بهشتی، او را عقل منفصل، مکمل وجود و دوست ارجمند خود شمردهاست.<ref>خسروشاهی، دربارهٔ امامموسی صدر، ۲۱۱–۲۱۲.</ref> [[سیدحسن طاهری خرمآبادی]] نیز در سفری به [[سوریه]] و لبنان در آستانه آخرین سفر صدر به [[لیبی]]، حامل نامهای از بهشتی به وی بود. صدر در مسیر سوریه به لبنان از طریق طاهری خرمآبادی به امامخمینی پیام داد تا به [[مکه]] سفر کند و او وسایل و زمینه سفر ایشان به مکه را فراهم میکند. وی همچنین نامهای به واسطه طاهری خرمآبادی به امامخمینی فرستاد. وی ضمن تحلیل انقلاب ایران اظهار کرد میخواهد کشورهای سوریه، لیبی و [[مصر]] را با هم نزدیک کند؛ زیرا نزدیکی آنان بر انقلاب ایران تأثیر میگذارد.<ref>طاهری خرمآبادی، خاطرات، ۲/۲۰۸–۲۱۲.</ref> او با امامخمینی رابطه خویشاوندی نیز داشت؛ همسر [[سیداحمد خمینی]]، خواهرزاده صدر است {{ببینید|سیدهفاطمه طباطبایی}}. | از سوی دیگر، در روزهای اقامت امامخمینی در نجف، بسیاری از دانشجویان مرتبط با [[انقلاب اسلامی]] از [[آمریکا]] و [[اروپا]] به لبنان نزد صدر و از آنجا به نجف نزد امامخمینی میرفتند<ref>شرفالدین، یادنامه امامموسی صدر، ۷۴۵–۷۴۷.</ref> و یکی از نزدیکترین دوستان وی حسینی بهشتی از یاران مخلص امامخمینی بود.<ref>شرفالدین، یادنامه امامموسی صدر، ۷۴۵.</ref> صدر در ۱۱/۱/۱۹۷۷م/ ۱۳۵۶ در نامهای به بهشتی، او را عقل منفصل، مکمل وجود و دوست ارجمند خود شمردهاست.<ref>خسروشاهی، دربارهٔ امامموسی صدر، ۲۱۱–۲۱۲.</ref> [[سیدحسن طاهری خرمآبادی]] نیز در سفری به [[سوریه]] و لبنان در آستانه آخرین سفر صدر به [[لیبی]]، حامل نامهای از بهشتی به وی بود. صدر در مسیر سوریه به لبنان از طریق طاهری خرمآبادی به امامخمینی پیام داد تا به [[مکه]] سفر کند و او وسایل و زمینه سفر ایشان به مکه را فراهم میکند. وی همچنین نامهای به واسطه طاهری خرمآبادی به امامخمینی فرستاد. وی ضمن تحلیل انقلاب ایران اظهار کرد میخواهد کشورهای سوریه، لیبی و [[مصر]] را با هم نزدیک کند؛ زیرا نزدیکی آنان بر انقلاب ایران تأثیر میگذارد.<ref>طاهری خرمآبادی، خاطرات، ۲/۲۰۸–۲۱۲.</ref> او با امامخمینی رابطه خویشاوندی نیز داشت؛ همسر [[سیداحمد خمینی]]، خواهرزاده صدر است {{ببینید|سیدهفاطمه طباطبایی}}. | ||
صدر در بهار ۱۳۵۷ در آخرین دیدار خود با حسینی بهشتی در بوخوم [[ | صدر در بهار ۱۳۵۷ در آخرین دیدار خود با حسینی بهشتی در بوخوم آلمان، بر تداوم [[خط امام|خط انقلابی امامخمینی]] و برگشتناپذیری این راه تأکید کرد<ref>طباطبایی، سیدصادق، خاطرات سیاسی ـ اجتماعی، ۲/۱۶۳–۱۶۵.</ref> و در همین روزها، لوسین ژرژ نماینده روزنامه لوموند در [[بیروت]] را به نجف فرستاد تا با انجام مصاحبه بینالمللی با امامخمینی، افکار عمومی را متوجه ایشان و انقلاب اسلامی ایران کند.<ref>کمالیان، سرفصلهایی از زندگانی امامموسی صدر، ۱۵.</ref> وی با اوجگرفتن انقلاب اسلامی ایران به [[رهبری|رهبری امامخمینی]]، در شهریور ۱۳۵۷ در مقالهای با عنوان «نداء الانبیاء» که روزنامه لوموند چاپ پاریس آن را منتشر کرد، نهضت امامخمینی را استمرار حرکت انبیا (ع) در مسیر تاریخ دانست و مردم مسلمان و سران سرزمینهای اسلامی را به پشتیبانی از آن دعوت کرد.<ref>طباطبایی، سیدصادق، خاطرات سیاسی ـ اجتماعی، ۲/۲۴۰–۲۴۱؛ شرفالدین، یادنامه امامموسی صدر، ۷۴۵.</ref> | ||
امامخمینی نیز به صدر علاقه و توجه خاصی داشت، به گونهای که در ایام اقامت در نجف در واکنش به اظهار نظر یکی از اطرافیان خود دربارهٔ وی و [[سیدمحمدباقر صدر]] که آنان را به مراوده با [[امپریالیسم]] متهم کرده بود،<ref>طباطبایی، سیدصادق، خاطرات سیاسی ـ اجتماعی، ۱/۱۰۸–۱۱۰.</ref> بهشدت ناراحت شد و جلسه درس خود در مسجد شیخ انصاری را به تذکرات و هشدارهای جدی دربارهٔ اختلافهای واهی حوزویان در نجف اختصاص داد و از اتهامزنان به امامموسی صدر خواست که از این عمل خود [[توبه]] کنند. ایشان پندار وظیفه شرعی در چنین اتهامزنیها را نادرست خواند و از دامنزنندگان به چنین اختلافات و اتهامزنیها به بزرگان بهشدت انتقاد کرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲/۱۴–۲۸.</ref> امامخمینی در برابر این پرسش انکارآمیز که پس از سقوط رژیم شاهنشاهی در ایران چه کسی میتواند زمامدار شود، به عنوان نمونه اشاره به صدر کردهاست.<ref>موحد ابطحی، دیدگاهها دربارهٔ امامموسی صدر، ۴۵۴.</ref> | امامخمینی نیز به صدر علاقه و توجه خاصی داشت، به گونهای که در ایام اقامت در نجف در واکنش به اظهار نظر یکی از اطرافیان خود دربارهٔ وی و [[سیدمحمدباقر صدر]] که آنان را به مراوده با [[امپریالیسم]] متهم کرده بود،<ref>طباطبایی، سیدصادق، خاطرات سیاسی ـ اجتماعی، ۱/۱۰۸–۱۱۰.</ref> بهشدت ناراحت شد و جلسه درس خود در [[مسجد شیخ انصاری]] را به تذکرات و هشدارهای جدی دربارهٔ اختلافهای واهی حوزویان در نجف اختصاص داد و از اتهامزنان به امامموسی صدر خواست که از این عمل خود [[توبه]] کنند. ایشان پندار وظیفه شرعی در چنین اتهامزنیها را نادرست خواند و از دامنزنندگان به چنین اختلافات و اتهامزنیها به بزرگان بهشدت [[انتقاد]] کرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲/۱۴–۲۸.</ref> امامخمینی در برابر این پرسش انکارآمیز که پس از سقوط رژیم شاهنشاهی در ایران چه کسی میتواند زمامدار شود، به عنوان نمونه اشاره به صدر کردهاست.<ref>موحد ابطحی، دیدگاهها دربارهٔ امامموسی صدر، ۴۵۴.</ref> | ||
== | == ناپدیدشدن در لیبی == | ||
صدر در سال ۱۹۷۵م/ ۱۳۵۴ش سه سال پیش از آخرین سفر، برای شرکت در کنگره اسلامی لیبی به این کشور سفر کرد. او با سرهنگ [[معمر قذافی]]، رهبر لیبی، دیدار و شانزده پروژه اصلاحی برای جنوب لبنان مطرح کرد و از قذافی خواست که در این پروژههای فرهنگی مبارزاتی و اقتصادی مشارکت کند؛ ولی قذافی ضمن مخالفت با این پروژهها گفت وظیفه او خرابکاری برای ساقطکردن نظام مسیحی لبنان است نه کمک به آن و پس از سقوط این نظام نوبت به بازسازی میرسد. صدر و قذافی بر سر این مسئله با هم مشاجره کرده و با ناراحتی از هم جدا شدند.<ref>چمران، یادنامه امامموسی صدر، ۷۷۷–۷۷۹.</ref> صدر در سوم شهریور ۱۳۵۷/ ۲۵ اوت ۱۹۷۸م در ادامه سفرهای دورهای خود به کشورهای عربی، بنا بر دعوت رسمی معمر قذافی وارد لیبی شد، تا اینکه نهم شهریور ۱۳۵۷ وقتی که وی به همراه محمد یعقوب و عباس بدرالدین میهمان قذافی، بودند، ناپدید شدند. مقامات لیبی مدعی شدند که وی خاک لیبی را به مقصد | صدر در سال ۱۹۷۵م/ ۱۳۵۴ش سه سال پیش از آخرین سفر، برای شرکت در کنگره اسلامی لیبی به این کشور سفر کرد. او با سرهنگ [[معمر قذافی]]، رهبر لیبی، دیدار و شانزده پروژه اصلاحی برای جنوب لبنان مطرح کرد و از قذافی خواست که در این پروژههای فرهنگی مبارزاتی و اقتصادی مشارکت کند؛ ولی قذافی ضمن مخالفت با این پروژهها گفت وظیفه او خرابکاری برای ساقطکردن نظام مسیحی لبنان است نه کمک به آن و پس از سقوط این نظام نوبت به بازسازی میرسد. صدر و قذافی بر سر این مسئله با هم مشاجره کرده و با ناراحتی از هم جدا شدند.<ref>چمران، یادنامه امامموسی صدر، ۷۷۷–۷۷۹.</ref> صدر در سوم شهریور ۱۳۵۷/ ۲۵ اوت ۱۹۷۸م در ادامه سفرهای دورهای خود به کشورهای عربی، بنا بر دعوت رسمی معمر قذافی وارد لیبی شد، تا اینکه نهم شهریور ۱۳۵۷ وقتی که وی به همراه محمد یعقوب و عباس بدرالدین میهمان قذافی، بودند، ناپدید شدند. مقامات لیبی مدعی شدند که وی خاک لیبی را به مقصد ایتالیا ترک کردهاست؛ ولی ادعای سفر صدر به ایتالیا، از سوی کمیته تحقیق در لبنان،<ref>هیئترئیسه جنبش امل، سیره و سرگذشت امامموسی صدر، ۲/۳۵۸–۳۶۲.</ref> همچنین با شواهد و ادله زیادی در طول دو دهه رد شدهاست.<ref>کمالیان، سرفصلهایی از زندگانی امامموسی صدر، ۱۵؛ خسروشاهی، دربارهٔ امامموسی صدر، ۲۵۲–۲۵۳؛ فیروزان، دلایل عقلی، فقهی و حقوقی زندهبودن امامموسی صدر، ۸۴–۸۵.</ref> | ||
در پی مفقودشدن صدر، مردم [[لبنان]] واکنشهای جدی نشان دادند؛ ازجمله اعتصاب و [[راهپیمایی]] عمومی با مشارکت بالای مردمی از همه اقشار و طوایف، تحصن و [[اعتکاف]] در مساجد و تظاهرات ۳۵۰ هزار نفری از لبنان به سمت سوریه، محل برگزاری کنفرانس سران کشورهای رد و پایداری (مؤتمر القمة للتصدی و الصمود) با شعار «امام کجاست ای امت عرب؟» برگزار کردند که در این کنفرانس شخص قذافی نیز حضور داشت.<ref>هیئترئیسه جنبش امل، سیره و سرگذشت امامموسی صدر، ۲/۳۶۲–۳۶۴.</ref> همچنین در اقدامی خودجوش، مردم در برابر دفتر [[سازمان ملل متحد]] در بیروت تحصن کردند.<ref>هیئترئیسه جنبش امل، سیره و سرگذشت امامموسی صدر، ۲/۳۶۴.</ref> | در پی مفقودشدن صدر، مردم [[لبنان]] واکنشهای جدی نشان دادند؛ ازجمله [[اعتصاب]] و [[راهپیمایی]] عمومی با مشارکت بالای مردمی از همه اقشار و طوایف، تحصن و [[اعتکاف]] در مساجد و تظاهرات ۳۵۰ هزار نفری از لبنان به سمت سوریه، محل برگزاری کنفرانس سران کشورهای رد و پایداری (مؤتمر القمة للتصدی و الصمود) با [[شعار]] «امام کجاست ای امت عرب؟» برگزار کردند که در این کنفرانس شخص قذافی نیز حضور داشت.<ref>هیئترئیسه جنبش امل، سیره و سرگذشت امامموسی صدر، ۲/۳۶۲–۳۶۴.</ref> همچنین در اقدامی خودجوش، مردم در برابر دفتر [[سازمان ملل متحد]] در بیروت تحصن کردند.<ref>هیئترئیسه جنبش امل، سیره و سرگذشت امامموسی صدر، ۲/۳۶۴.</ref> | ||
امامخمینی پس از آگاهی از ماجرای ربودهشدن صدر، در تلگرامی به [[یاسر عرفات]]، رئیس سازمان آزادیبخش [[فلسطین]] و [[حافظ اسد]]، رئیسجمهور [[سوریه]]<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳/۴۵۸ و ۴۷۹.</ref> و نیز در ادامه در پیامی به [[معمر قذافی]]،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۴۵.</ref> ضمن اظهار نگرانی شدید از این حادثه، خواستار پیگیری مداوم برای روشنشدنِ وضع این شخصیت مبارز و سیاسی شد. ایشان همچنین در هنگام حضور در پاریس در مصاحبههایی با خبرگزاریها و نشریات معروف جهان، شخصیت صدر را ستوده و وی را مورد علاقه خود،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۴۴۴.</ref> شیعیان<ref>امامخمینی، صحیفه، ۵/۸۲.</ref> و بسیاری از مسلمانان<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۳۳۷.</ref> خواند<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۳۳۷ و ۴۴۴.</ref>؛ نیز در گفتگو با نمایندگان حرکة المحرومین لبنان، قضیه صدر را بسیار مهم شمرد و مفقودشدن او را موجب لطمه به خود دانست<ref>امامخمینی، صحیفه، ۵/۱۳۴–۱۳۵.</ref> و در مصاحبه با نشریه | === واکنش امامخمینی === | ||
امامخمینی پس از آگاهی از ماجرای ربودهشدن صدر، در تلگرامی به [[یاسر عرفات]]، رئیس سازمان آزادیبخش [[فلسطین]] و [[حافظ اسد]]، رئیسجمهور [[سوریه]]<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳/۴۵۸ و ۴۷۹.</ref> و نیز در ادامه در پیامی به [[معمر قذافی]]،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۴۵.</ref> ضمن اظهار نگرانی شدید از این حادثه، خواستار پیگیری مداوم برای روشنشدنِ وضع این شخصیت مبارز و سیاسی شد. ایشان همچنین در هنگام حضور در پاریس در مصاحبههایی با خبرگزاریها و نشریات معروف جهان، شخصیت صدر را ستوده و وی را مورد علاقه خود،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۴۴۴.</ref> [[شیعه|شیعیان]]<ref>امامخمینی، صحیفه، ۵/۸۲.</ref> و بسیاری از مسلمانان<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۳۳۷.</ref> خواند<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۳۳۷ و ۴۴۴.</ref>؛ نیز در گفتگو با نمایندگان حرکة المحرومین لبنان، قضیه صدر را بسیار مهم شمرد و مفقودشدن او را موجب لطمه به خود دانست<ref>امامخمینی، صحیفه، ۵/۱۳۴–۱۳۵.</ref> و در مصاحبه با [[نشریه امل]]، در پاسخ خبرنگار این نشریه، دربارهٔ اقداماتی که برای یافتن صدر در [[نجف]] و [[پاریس]] انجام دادهاست، توضیح داد و با ابراز تأثر از این حادثه، برای حل آن دعا کرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۵/۱۸۵–۱۸۶.</ref> | |||
[[امامخمینی]] پس از [[پیروزی انقلاب اسلامی]]، موضوع ناپدیدشدن صدر را به صورت جدی دنبال کرد و بارها این مسئله را بیان کرد و تا پایان عمر بر این موضوع استوار ماند<ref>موسوی اردبیلی، امامموسی صدر، ۱۰۳.</ref>؛ چنانکه در ۷/۱۲/۱۳۵۷ در حضور هیئتی از [[لیبی]] به سرپرستی عبدالسلام جلّود، نخستوزیر آن کشور، تأثر شدید خود دربارهٔ قضیه صدر را اعلام کرد و از دولت لیبی خواست این معما را حل کند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۶/۲۵۷.</ref> ایشان همچنین در ۴/۲/۱۳۵۸، در دیدار دیگری با هیئت اعزامی لیبی، از ناپدیدشدن صدر با عنوان فاجعه و معمایی یاد کرد که ایشان و علمای ایران را بسیار متأثر کردهاست و جز به دست دولت لیبی حل نخواهد شد. امامخمینی پس از شنیدن سخنان نماینده لیبی که از سفر صدر به | [[امامخمینی]] پس از [[پیروزی انقلاب اسلامی]]، موضوع ناپدیدشدن صدر را به صورت جدی دنبال کرد و بارها این مسئله را بیان کرد و تا پایان عمر بر این موضوع استوار ماند<ref>موسوی اردبیلی، امامموسی صدر، ۱۰۳.</ref>؛ چنانکه در ۷/۱۲/۱۳۵۷ در حضور هیئتی از [[لیبی]] به سرپرستی عبدالسلام جلّود، نخستوزیر آن کشور، تأثر شدید خود دربارهٔ قضیه صدر را اعلام کرد و از دولت لیبی خواست این معما را حل کند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۶/۲۵۷.</ref> ایشان همچنین در ۴/۲/۱۳۵۸، در دیدار دیگری با هیئت اعزامی لیبی، از ناپدیدشدن صدر با عنوان فاجعه و معمایی یاد کرد که ایشان و علمای ایران را بسیار متأثر کردهاست و جز به دست دولت لیبی حل نخواهد شد. امامخمینی پس از شنیدن سخنان نماینده لیبی که از سفر صدر به ایتالیا سخن گفت و مدعی شد استعمارگران میخواهند میان دو ملت ایران و لیبی ایجاد بدبینی و اختلاف کنند، با تأکید بر وحدت جهان اسلام و اینکه ایشان قصد ندارد به دولت مسلمان لیبی تهمت بزند، بار دیگر رفع این سوء تفاهم را تنها به دست دولت لیبی و تلاشهای این کشور ممکن دانست و دوباره از طریق جلّود به قذافی پیام داد که اگر بنابر ادعای لیبی، صدر به ایتالیا رفته باشد، نیز دولت لیبی و شخص قذافی باید سرنوشت او را روشن کنند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۷/۱۱۹–۱۲۰.</ref> ایشان در تاریخ ۱۷/۲/۱۳۵۸ نیز در دیدار با سفیر سومالی، یک بار دیگر از ماجرای صدر و تلاشهای [[جمهوری اسلامی ایران]] برای حل این معما یاد کرد و با اظهار تأسف از بینتیجهماندن تلاشها، ابراز امیدواری کرد با ادامه کوشش دولت ایران و دیگر علاقهمندان به اسلام، این معما حل شود.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۷/۱۹۸–۱۹۹.</ref> | ||
امامخمینی به شخصیت سیاسی و مدیریتی صدر نگاه ویژه داشت؛ چنانکه در ۳۰/۲/۱۳۵۹ در دیدار با علما و اعضای مرکزی جنبش امل | امامخمینی به شخصیت سیاسی و مدیریتی صدر نگاه ویژه داشت؛ چنانکه در ۳۰/۲/۱۳۵۹ در دیدار با علما و اعضای مرکزی [[جنبش امل لبنان]]، صدر را به منزله فرزند خویش دانست و افزود سالهای طولانی از او شناخت داشته، بلکه او را بزرگ کردهاست و فضایل او را بهخوبی میشناسد؛ همچنین ابراز امیدواری کرد روزی فرا برسد که به همراه صدر، همه با هم در [[قدس]] نماز بخوانند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۳۱۸ و ۳۲۲.</ref> ایشان در جای دیگر با ستایش از خدمات صدر در لبنان، این کشور را نیازمند شخصیت او دانسته و آرزو کرد خداوند در فراق او به خانوادهاش [[صبر]] دهد و به زودی با آزادی او، چشم همه را به دیدار او روشن گرداند و او را در ادامه خدمت به مکتب و شیعیان لبنان موفق کند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۱۶۶–۱۶۹.</ref> ایشان که خود را شریک غم خانواده و فرزندان امثال صدر میدانست که با جور ظالمان از پدر دور ماندهاند،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۱۳۸.</ref> در تیر و آبان ۱۳۶۰ نیز در جمع اعضای سازمان جنبش امل با ابراز تأثر از اینکه صدر در میان آنان نیست، وی را فرزند خود و بازوی قوی برای اسلام دانست که برای او متأثر و متأسف است و امیدوار است با وجود اقدامات صورتگرفته ایشان در نجف و ایران، هرچه زودتر او را در کنار خود ببیند<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۵ و ۳۳۹.</ref>؛ همچنین هنگام رهسپاری نخستین سفیر [[جمهوری اسلامی ایران]] به [[لیبی]]، به وی تأکید کرد در صورت دستیافتن به هر گونه خبر دربارهٔ صدر، در همان لحظه و بدون واسطه، ایشان را در جریان بگذارد.<ref>کمالیان و رنجبر، عزّت شیعه، ۱/۱۵.</ref> | ||
افزون بر امامخمینی، [[مراجع تقلید]] و علما و روحانیون دیگر مانند [[سیدشهابالدین مرعشی نجفی]]، [[سیدحسین طباطبایی قمی]]، [[سیدمحمدرضا گلپایگانی]]، [[سیدکاظم شریعتمداری]]، [[سیدعبدالله شیرازی]]، [[سیدمحمود طالقانی]] و جمعی از طلاب [[حوزه علمیه قم]] با ارسال تلگرامهای مکرر و صدور بیانیههای متعدد نگرانی خود را از ناپدیدشدن صدر اعلام کردند.<ref>کمیسیون اصل نود، گزارش کمیته پیگیری سرنوشت امامموسی صدر، ۱۹۷–۲۰۴.</ref> | افزون بر امامخمینی، [[مراجع تقلید]] و علما و روحانیون دیگر مانند [[سیدشهابالدین مرعشی نجفی]]، [[سیدحسین طباطبایی قمی]]، [[سیدمحمدرضا گلپایگانی]]، [[سیدکاظم شریعتمداری]]، [[سیدعبدالله شیرازی]]، [[سیدمحمود طالقانی]] و جمعی از طلاب [[حوزه علمیه قم]] با ارسال تلگرامهای مکرر و صدور بیانیههای متعدد نگرانی خود را از ناپدیدشدن صدر اعلام کردند.<ref>کمیسیون اصل نود، گزارش کمیته پیگیری سرنوشت امامموسی صدر، ۱۹۷–۲۰۴.</ref> | ||
خط ۷۸: | خط ۸۱: | ||
از سوی دیگر، افزون بر تلاشهای دیگر بهویژه در لبنان، در سال ۱۳۷۶، در ایران انتخاب [[سیدمحمد خاتمی]] به ریاست جمهوری، کمیتهای زیر نظر مستقیم وی و به ریاست رئیسدفتر او برای پیگیری مسئله صدر تشکیل شد. این کمیته نیز بهرغم مذاکرات مختلف با مقامات لیبیایی، به دلیل رفتار غیر مسئولانه آنان، با وجود اعتراف ضمنی آنان به ربودهشدن صدر در لیبی، به نتیجه نرسید<ref>کمیسیون اصل نود، گزارش کمیته پیگیری سرنوشت امامموسی صدر، ۲۱۳–۲۱۴.</ref>؛ چنانکه با تشکیل هفتمین دوره [[مجلس شورای اسلامی]]، خانواده صدر شکایتی به کمیسیون اصل نود ارائه داد و زیر نظر این کمیسیون، کمیتهای مرکب از یازده نماینده مجلس مسئول پیگیری این مسئله شدند.<ref>کمیسیون اصل نود، گزارش کمیته پیگیری سرنوشت امامموسی صدر، ۲۲۳.</ref> در ۲۶/۱۲/۱۳۸۳، بیش از ۱۵۰ نماینده مجلس شورای اسلامی، برای نخستین بار در نامهای که در مجلس خوانده شد، ربودهشدن صدر را اقدام علیه امنیت ملی ایران و جنایت علیه بشریت نامیدند و از دولت خواستند تا تمام راههای قانونی برای روشنشدن حقیقت دربارهٔ سرنوشت وی و آزادی او را بهکار بندد.<ref>کمیسیون اصل نود، گزارش کمیته پیگیری سرنوشت امامموسی صدر، ۲۲۳–۲۲۴.</ref> نمایندگان مجلس در شهریور ۱۳۸۵ نیز در نامهای خطاب به رئیسجمهور وقت، پیگیری قاطع و جدی این مسئله را درخواست کردند؛ اما بهرغم تلاش نمایندگان و سفرای جمهوری اسلامی در مجامع بینالمللی،<ref>کمیسیون اصل نود، گزارش کمیته پیگیری سرنوشت امامموسی صدر، ۲۲۸–۲۲۹.</ref> با وجود سقوط [[معمر قذافی]] در سال ۱۳۹۰، پس از چهار دهه از ناپدیدشدنِ صدر، هنوز سرنوشت وی بهدرستی روشن نشده و اخبار ضد و نقیضی دربارهٔ وی مطرح است؛ با این حال، خانواده وی همچنان معتقدند او زنده است و پرتلاش پیگیر آزادی او و همراهانش هستند.<ref>کمالیان، سرفصلهایی از زندگانی امامموسی صدر، ۱۵؛ فیروزان، دلایل عقلی، فقهی و حقوقی زندهبودن امامموسی صدر، ۸۴–۸۵.</ref> | از سوی دیگر، افزون بر تلاشهای دیگر بهویژه در لبنان، در سال ۱۳۷۶، در ایران انتخاب [[سیدمحمد خاتمی]] به ریاست جمهوری، کمیتهای زیر نظر مستقیم وی و به ریاست رئیسدفتر او برای پیگیری مسئله صدر تشکیل شد. این کمیته نیز بهرغم مذاکرات مختلف با مقامات لیبیایی، به دلیل رفتار غیر مسئولانه آنان، با وجود اعتراف ضمنی آنان به ربودهشدن صدر در لیبی، به نتیجه نرسید<ref>کمیسیون اصل نود، گزارش کمیته پیگیری سرنوشت امامموسی صدر، ۲۱۳–۲۱۴.</ref>؛ چنانکه با تشکیل هفتمین دوره [[مجلس شورای اسلامی]]، خانواده صدر شکایتی به کمیسیون اصل نود ارائه داد و زیر نظر این کمیسیون، کمیتهای مرکب از یازده نماینده مجلس مسئول پیگیری این مسئله شدند.<ref>کمیسیون اصل نود، گزارش کمیته پیگیری سرنوشت امامموسی صدر، ۲۲۳.</ref> در ۲۶/۱۲/۱۳۸۳، بیش از ۱۵۰ نماینده مجلس شورای اسلامی، برای نخستین بار در نامهای که در مجلس خوانده شد، ربودهشدن صدر را اقدام علیه امنیت ملی ایران و جنایت علیه بشریت نامیدند و از دولت خواستند تا تمام راههای قانونی برای روشنشدن حقیقت دربارهٔ سرنوشت وی و آزادی او را بهکار بندد.<ref>کمیسیون اصل نود، گزارش کمیته پیگیری سرنوشت امامموسی صدر، ۲۲۳–۲۲۴.</ref> نمایندگان مجلس در شهریور ۱۳۸۵ نیز در نامهای خطاب به رئیسجمهور وقت، پیگیری قاطع و جدی این مسئله را درخواست کردند؛ اما بهرغم تلاش نمایندگان و سفرای جمهوری اسلامی در مجامع بینالمللی،<ref>کمیسیون اصل نود، گزارش کمیته پیگیری سرنوشت امامموسی صدر، ۲۲۸–۲۲۹.</ref> با وجود سقوط [[معمر قذافی]] در سال ۱۳۹۰، پس از چهار دهه از ناپدیدشدنِ صدر، هنوز سرنوشت وی بهدرستی روشن نشده و اخبار ضد و نقیضی دربارهٔ وی مطرح است؛ با این حال، خانواده وی همچنان معتقدند او زنده است و پرتلاش پیگیر آزادی او و همراهانش هستند.<ref>کمالیان، سرفصلهایی از زندگانی امامموسی صدر، ۱۵؛ فیروزان، دلایل عقلی، فقهی و حقوقی زندهبودن امامموسی صدر، ۸۴–۸۵.</ref> | ||
رباب صدر، خواهر کوچک صدر، که با سیدحسین شرفالدین، نوه سیدعبدالحسین شرفالدین در لبنان [[ازدواج]] کردهاست، سرپرستی مؤسسات صدر را بر عهده داشت. وی ازجمله خانه دختران بیسرپرست (بیت الفتات)، را احداث کرد و با پشتیبانی برادرش، دختران بسیاری را از گدایی و کارهای خلاف، به فعالیتهای مؤثر در مؤسسههای خیریه هدایت کرد. وی پس از ناپدیدشدن برادر خود نیز چند مؤسسه دیگر را تأسیس کرد. او که از کمکهای امامخمینی برای کارهای خود خبر دادهاست، در سال ۱۳۶۱ پس از استقرار اسرائیلیها در جنوب [[لبنان]]، در خانه خود بازجویی شد؛ ازجمله از امامخمینی در برابر پرسش نیروهای [[اسرائیل]]، ستایش کرد و گفت ایشان یک مرجع دینی است و در قلب او جای دارد.<ref>طباطبایی، فاطمه، اقلیم خاطرات، ۸۶–۸۸.</ref> | رباب صدر، خواهر کوچک صدر، که با سیدحسین شرفالدین، نوه [[سیدعبدالحسین شرفالدین]] در لبنان [[ازدواج]] کردهاست، سرپرستی مؤسسات صدر را بر عهده داشت. وی ازجمله خانه دختران بیسرپرست (بیت الفتات)، را احداث کرد و با پشتیبانی برادرش، دختران بسیاری را از گدایی و کارهای خلاف، به فعالیتهای مؤثر در مؤسسههای خیریه هدایت کرد. وی پس از ناپدیدشدن برادر خود نیز چند مؤسسه دیگر را تأسیس کرد. او که از کمکهای [[امامخمینی]] برای کارهای خود خبر دادهاست، در سال ۱۳۶۱ پس از استقرار اسرائیلیها در جنوب [[لبنان]]، در خانه خود بازجویی شد؛ ازجمله از امامخمینی در برابر پرسش نیروهای [[اسرائیل]]، ستایش کرد و گفت ایشان یک مرجع دینی است و در قلب او جای دارد.<ref>طباطبایی، فاطمه، اقلیم خاطرات، ۸۶–۸۸.</ref> | ||
از صدر چهار فرزند به نامهای سیدصدرالدین، سیدحمید، سیدهحوراء و سیدهملیحه به یادگار ماندهاست.<ref>طباطبایی، سیدصادق، خاطرات سیاسی ـ اجتماعی، ۲/۲۶۴.</ref> سیدهحورا مسئول مؤسسه تحقیقاتی امامموسی صدر در تهران است. | از صدر چهار فرزند به نامهای سیدصدرالدین، سیدحمید، سیدهحوراء و سیدهملیحه به یادگار ماندهاست.<ref>طباطبایی، سیدصادق، خاطرات سیاسی ـ اجتماعی، ۲/۲۶۴.</ref> سیدهحورا مسئول مؤسسه تحقیقاتی امامموسی صدر در تهران است. | ||
از صدر آثار علمی اسلامی فراوانی بر جای ماندهاست که معروفترین آنها عبارتاند از: [[اقتصاد]] در مکتب اسلام، [[اسلام]] و مشکل اختلافات طبقاتی، اسلام و فرهنگ قرن بیستم، اسلام و [[زن]]، اسلام و تربیت خانوادگی و اسلام و [[عبادت]].<ref>حجتی کرمانی، لبنان به روایت امامموسی صدر و دکتر چمران، ۱۷ و ۱۸.</ref> افزون بر این، وی مقالات متعددی نوشت که در مجله «مکتب اسلام» درج شدهاست، مجوز مجله مکتب اسلام نیز در ۱۲/۳/۱۳۳۸ به نام سیدموسی صدر صادر شدهاست<ref>خسروشاهی، دربارهٔ امامموسی صدر، ۲۵۶–۲۵۷.</ref>؛ همچنین وی مقدمههای تحقیقی و تحلیلی ارزشمندی بر کتابهای معنای [[حدیث غدیر]] (نوشته [[سیدمرتضی خسروشاهی]])، | == آثار و تألیفات == | ||
از صدر آثار علمی اسلامی فراوانی بر جای ماندهاست که معروفترین آنها عبارتاند از: [[اقتصاد]] در مکتب اسلام، [[اسلام]] و مشکل اختلافات طبقاتی، اسلام و فرهنگ قرن بیستم، اسلام و [[زن]]، اسلام و تربیت خانوادگی و اسلام و [[عبادت]].<ref>حجتی کرمانی، لبنان به روایت امامموسی صدر و دکتر چمران، ۱۷ و ۱۸.</ref> افزون بر این، وی مقالات متعددی نوشت که در مجله «مکتب اسلام» درج شدهاست، مجوز مجله مکتب اسلام نیز در ۱۲/۳/۱۳۳۸ به نام سیدموسی صدر صادر شدهاست<ref>خسروشاهی، دربارهٔ امامموسی صدر، ۲۵۶–۲۵۷.</ref>؛ همچنین وی مقدمههای تحقیقی و تحلیلی ارزشمندی بر کتابهای معنای [[حدیث غدیر]] (نوشته [[سیدمرتضی خسروشاهی]])، فاطمه زهرا(س) (نوشته سلیمان کتانی)، تاریخ فلسفه اسلامی [[هانری کربن]] و [[قرآن کریم]] و علوم طبیعی (از یوسف مروّت) نوشتهاست.<ref>حجتی کرمانی، لبنان به روایت امامموسی صدر و دکتر چمران، ۱۷–۱۸؛ خسروشاهی، دربارهٔ امامموسی صدر، ۳۱–۳۲.</ref> مجموعه مصاحبهها، سخنرانیها و بحثهای علمی صدر با نامهای سیرة الامامموسی الصدر و منبر و محراب به کوشش [[علی حجتی کرمانی]] و احادیث السحر و دراساة للحیاة به اهتمام سیدحسین شرفالدین در لبنان به چاپ رسیدهاست. از وی مجموعهای با عنوان در قلمرو اندیشه امامموسی صدر در هشت جلد در موضوعات مختلف منتشر شدهاست؛ همچنین موسوعه دوازدهجلدی، مجموعه آثار امامموسی صدر با عنوان گام به گام با امامموسی صدر در مؤسسه فرهنگی تحقیقاتی امامموسی صدر به انجام رسیده<ref>ویژهنامه، گفتگو برای زندگی، ۸۸–۹۳.</ref> و منتشر شدهاست. | |||
== پانویس == | == پانویس == |