confirmed، emailconfirmed، templateeditor
۱٬۱۸۸
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
'''۳. نظریه میانه''': حکمای اسلامی با ترکیب بدیعی از دو نظریه نیستیانگارانه افلاطون و وجودیانگارانه ارسطو، مسئله شرور را از طریق توافقدادن شرور با عنایت الهی و بالعرضدانستن آنها حل کردهاند.<ref>قراملکی، وجودیانگاری شر ادراکی در حکمت متعالیه، ۲۸۵/۱.</ref> امامخمینی مانند برخی حکمای اسلامی، ازجمله سهروردی که مبنای حکمت او بر اساس نور است و شر یا ظلمت را صادر از نورالانوار نمیداند و آن را امری بالعرض و از لوازم ضروری عالم ماده به حساب میآورد،<ref>شیخ اشراق، مجموعه مصنفات شیخ اشراق، ۴۶۶/۱ ـ ۴۶۷.</ref> شرور را در عالم، امری بالعرض میداند بنابراین هیچ موجودی بالذات شر نیست و تنها برخی از امور بالعرض شر هستند<ref>امامخمینی، الطلب و الاراده، ۳۹ ـ ۴۰.</ref> و در برابر انسان و منافع او، از آن جهت که مانع رسیدن به کمال یا موجب نقصی در او میشوند، شر به حساب میآیند؛ چنانکه سم مار و عقرب، از آن جهت که موجب قطع حیات برای انسان میشوند، شر است؛ اما از جهت حیات خود آنها که جهت دفاعی برای آنان دارد، خیر محسوب میشود و آنچه به مبدأ بالذات اسناد داده میشود، جهت خیربودن آنهاست.<ref>امامخمینی، تقریرات فلسفه امامخمینی، ۹۷/۲.</ref> از سوی دیگر، از لوازم عالم ماده و ذات ممکن، تضاد و تزاحم در آن است.<ref>امامخمینی، الطلب و الاراده، ۴۱.</ref> این تضاد سبب کون و فساد در عالم و تحقق خیر و شر در آن است، و این امر از لوازم ماهیت و عالم طبیعت به شمار میآید که جعل نمیپذیرد؛<ref>امامخمینی، الطلب و الاراده، ۴۱.</ref> چنانکه اقتضای ذاتی آتش سوزاندن است و پارچه نیز به اقتضای ذاتی خویش میسوزد.<ref>ابنسینا، الالهیات، ۴۲۱؛ شهرزوری، رسائل الشجرة الالهیة، ۶۱۳/۳ ـ ۶۱۷.</ref> | '''۳. نظریه میانه''': حکمای اسلامی با ترکیب بدیعی از دو نظریه نیستیانگارانه افلاطون و وجودیانگارانه ارسطو، مسئله شرور را از طریق توافقدادن شرور با عنایت الهی و بالعرضدانستن آنها حل کردهاند.<ref>قراملکی، وجودیانگاری شر ادراکی در حکمت متعالیه، ۲۸۵/۱.</ref> امامخمینی مانند برخی حکمای اسلامی، ازجمله سهروردی که مبنای حکمت او بر اساس نور است و شر یا ظلمت را صادر از نورالانوار نمیداند و آن را امری بالعرض و از لوازم ضروری عالم ماده به حساب میآورد،<ref>شیخ اشراق، مجموعه مصنفات شیخ اشراق، ۴۶۶/۱ ـ ۴۶۷.</ref> شرور را در عالم، امری بالعرض میداند بنابراین هیچ موجودی بالذات شر نیست و تنها برخی از امور بالعرض شر هستند<ref>امامخمینی، الطلب و الاراده، ۳۹ ـ ۴۰.</ref> و در برابر انسان و منافع او، از آن جهت که مانع رسیدن به کمال یا موجب نقصی در او میشوند، شر به حساب میآیند؛ چنانکه سم مار و عقرب، از آن جهت که موجب قطع حیات برای انسان میشوند، شر است؛ اما از جهت حیات خود آنها که جهت دفاعی برای آنان دارد، خیر محسوب میشود و آنچه به مبدأ بالذات اسناد داده میشود، جهت خیربودن آنهاست.<ref>امامخمینی، تقریرات فلسفه امامخمینی، ۹۷/۲.</ref> از سوی دیگر، از لوازم عالم ماده و ذات ممکن، تضاد و تزاحم در آن است.<ref>امامخمینی، الطلب و الاراده، ۴۱.</ref> این تضاد سبب کون و فساد در عالم و تحقق خیر و شر در آن است، و این امر از لوازم ماهیت و عالم طبیعت به شمار میآید که جعل نمیپذیرد؛<ref>امامخمینی، الطلب و الاراده، ۴۱.</ref> چنانکه اقتضای ذاتی آتش سوزاندن است و پارچه نیز به اقتضای ذاتی خویش میسوزد.<ref>ابنسینا، الالهیات، ۴۲۱؛ شهرزوری، رسائل الشجرة الالهیة، ۶۱۳/۳ ـ ۶۱۷.</ref> | ||
==چگونگی تعلق اراده الهی به شرور== | |||
بحث اسناد شرور و بلایا به خداوند نیز از مباحث مهمی است که در میان متکلمان و حکما بر سر آن اختلاف است و ریشه دربرداشت از قرآن کریم دارد. برخی آیات قرآن<ref>سوره انسان، آیه ۳۰؛ سوره نساء، آیه ۷۸.</ref> همه افعال و مصیبتها را به خداوند اسناد میدهند و برخی دیگر<ref>سوره نساء، آیه ۷۹.</ref> مصیبتها و گناهان را از جانب بنده میشمارند. برداشتهای مختلف از آیات سبب شد اشاعره به جبر معتقد شوند و رابطه علیت و سببیت را در عالم نپذیرند و همه افعال را به خداوند اسناد دهند و معتزله به تفویض بگروند و انسان را در افعال خود، مختار و سبب مستقل قرار دهند.<ref>تفتازانی، شرح المقاصد، ۲۲۳/۴؛ جرجانی، شرح المواقف، ۱۴۵/۸.</ref> بسیاری از اهل معرفت،<ref>ابنعربی، الفتوحات المکیه، ۷۰/۲.</ref> | |||
فیلسوفان<ref>ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۳۳۱/۶ و ۳۷۵.</ref> و متکلمان،<ref>خواجهنصیر، تلخیص المحصل، ۳۳۳؛ لاهیجی، گوهر مراد، ۳۲۷.</ref> دو نظریه جبر و تفویض را نپذیرفتند. امامخمینی در مباحث اصولی خود و رسالهای که در باب طلب و اراده نگاشته و در ضمن بیان آرای علمای دیگر، به تحقیق در این بحث پرداخته و با براهین عقلی جبر و تفویض را باطل دانستهاست.{{ببینید|جبر و اختیار|الطلب و الاراده}} به باور ایشان، امامیه به نور هدایت اهل بیت(ع)، مسلک «امر بین الامرین» را انتخاب کردند که موافق با آیات شریف و براهین متقن و ذوق عارفان و اصحاب قلوب است. بنابر این مسلک، بندگان در هیچ فعلی از افعال خود مجبور نیستند و خداوند هیچ فعلی را به بندگان تفویض نمیکند. ایشان سخن محمدباقر مجلسی که «لا مؤثر فی الوجود الّا الله» را موافق قول اشاعره میداند، غریب میشمرد.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۶۴۰ ـ ۶۴۲.</ref> به اعتقاد ایشان آنچه از حقتعالی صادر میشود و به او اسناد مییابد، اصل نور وجود است که از همه شرور و نقصها خالی است؛ اما شروری که در عالم مشاهده میشوند، لازمه تعارض و تزاحم در عالم طبیعت و ذاتی ماهیات اشیا هستند که بالعرض به خداوند نسبت داده میشوند.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۶۴۲ ـ ۶۴۴؛ امامخمینی، الطلب و الاراده، ۳۹ ـ ۴۱.</ref> | |||
از دیدگاه اهل معرفت، این نقصها و شرور در اشیا، جهاتی عدمیاند که به قابلیت محل و ماهیت آنها بر میگردد؛ زیرا هرچه جهات عدمی اشیا بیشتر باشد، جهت نقص و شر در آن فزونی مییابد.<ref>فناری، مصباح الانس بین المعقول و المشهود، ۲۱۴ ـ ۲۱۵.</ref> همچنین برخی از اموری که نزد انسان شر به شمار میروند مانند بیماریها و دردها، به آن سبب است که موافق با طبع او نیستند؛<ref>ابنعربی، الفتوحات المکیه، ۵۷۶/۲.</ref> اما تعلق مشیت و اراده حقتعالی به شرور، از دیدگاه عارفان به اقتضائات آنها در مرتبه اعیان ثابته بر میگردد که امری ازلیاند و مجعول نیستند.<ref>حسنزاده آملی، هزار و یک کلمه، ۲۴۹.</ref> امامخمینی این مسئله را با نگاه عرفانی نیز تحلیل و بررسی کردهاست. ایشان در بیانی دیگر، اسناد همه خیرات و شرور را مقتضای توحید افعالی و به اعتبار مقام الوهیت میداند.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۶۴۰.</ref> | |||
از دیدگاه اهل معرفت، این نقصها و شرور در اشیا، جهاتی عدمیاند که به قابلیت محل و ماهیت آنها بر میگردد؛ زیرا هرچه جهات عدمی اشیا بیشتر باشد، جهت نقص و شر در آن فزونی مییابد | |||
==نظام احسن در عالم== | ==نظام احسن در عالم== | ||
حکما نظام موجود عالم را در عین وجود شرور، بهترین نظام ممکن دانستهاند | حکما نظام موجود عالم را در عین وجود شرور، بهترین نظام ممکن دانستهاند.<ref>ابنسینا، التعلیقات، ۸۲ و ۱۴۹؛ شیخ اشراق، مجموعه مصنفات شیخ اشراق، ۶۶/۴؛ ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۹۱/۷.</ref> از نخستین کسانی که بر این نظام احسن برهان اقامه کردهاند، غزالی است.{{ببینید|خدیو جم، پاورقی کتاب کیمیای سعادت، ۵۴۰/۲.}} پس از غزالی برخی از حکما<ref>ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۹۱/۷ ـ ۹۲.</ref> و عرفا<ref>ابنعربی، الفتوحات المکیه، ۳۴۵/۲.</ref> سخن او را پذیرفتند. امامخمینی نیز نظام عالم را نظامی متقن میداند که هر چیز در جای خود قرار گرفتهاست. ایشان به برهانهای عارف، حکیم و متکلم در این زمینه اشاره میکند و معتقد است هر یک از آنان به اندازه گستره علمشان به بیان آن پرداختهاند؛ اما اعتقاد به اینکه تقدیر و نظام عالم بهترین نقشه و نظام است، تا به مرحله قلب و ایمان نرسد ممکن است شخص در تقدیرات الهی لب به اعتراض گشوده و در عمل، برهان خود را تکذیب کند.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۱۱۲ ـ ۱۱۳.</ref> | ||
==فواید شرور== | ==فواید شرور== | ||
اندیشمندان برای همه شرور فوایدی نیز در نظام کلی عالم ذکر کردهاند که هر شری مانند بیماری و فقر، هدف و غایتی در عالم دنبال میکند (هجویری، ۵۰۳ ـ ۵۰۴؛ نراقی ۲۴۱؛ طباطبایی، ۴/۳۱ ـ ۳۶). امامخمینی نیز خود اشارهای به فلسفه سختیها و بلاها کرده و درباره برخی علتها و حکمتهای آنها، با الهام گرفتن از آموزههای دینی بحث کردهاست. ایشان آفتها و بلاها را در دنیا، موجب امتحان بندگان و خروج از دام قوای شهوت و غضب و بهفعلیترسیدن ملکات انسانی میداند و معتقد است هرچه این بیماریها و گرفتاریها برای بنده بیشتر باشد، دلبستگی او به دنیا کمتر است و این نشانه لطف و عنایت بیشتر خداوند به بنده است تا قلب او را به عالم آخرت متوجه گرداند | اندیشمندان برای همه شرور فوایدی نیز در نظام کلی عالم ذکر کردهاند که هر شری مانند بیماری و فقر، هدف و غایتی در عالم دنبال میکند (هجویری، ۵۰۳ ـ ۵۰۴؛ نراقی ۲۴۱؛ طباطبایی، ۴/۳۱ ـ ۳۶). امامخمینی نیز خود اشارهای به فلسفه سختیها و بلاها کرده و درباره برخی علتها و حکمتهای آنها، با الهام گرفتن از آموزههای دینی بحث کردهاست. ایشان آفتها و بلاها را در دنیا، موجب امتحان بندگان و خروج از دام قوای شهوت و غضب و بهفعلیترسیدن ملکات انسانی میداند و معتقد است هرچه این بیماریها و گرفتاریها برای بنده بیشتر باشد، دلبستگی او به دنیا کمتر است و این نشانه لطف و عنایت بیشتر خداوند به بنده است تا قلب او را به عالم آخرت متوجه گرداند<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۲۳۸ ـ ۲۴۰.</ref> {{ببینید|ابتلا}} | ||
==فطرت خیر و شر==امامخمینی در بیان روایتی که خیر را وزیر عقل و شر را وزیر جهل | ==فطرت خیر و شر== | ||
به عقیده امامخمینی فرد شرور نیز بنابر فطرت جبلّی خود، به دنبال کمال مطلق است و به تبع این فطرت، دارای فطرت انزجار از نقائص است و از آنجا که خداوند کمال مطلق و جمال صرف است، همه موجودات از سعید و شقی عاشق جمال | امامخمینی در بیان روایتی که خیر را وزیر عقل و شر را وزیر جهل میشمارد،<ref>کلینی، الکافی، ۲۱/۱.</ref> خیر را به فطرت مخموره که فطرت انسان است و شر را به فطرت محجوبه که محکوم عالم طبیعت و محجوب از روحانیت است، تفسیر میکند. فطرت مشتمل بر فطرت اصلی و فرعی است. فطرت اصلی همان فطرت عشق به کمال و خیر و سعادت مطلق و فطرت فرعی فطرت تنفر از نقص، شقاوت و شرور است.<ref>امامخمینی، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ۷۷ ـ ۷۸.</ref> اگر فطرت انسانی متوجه مقام اصلی خود باشد و به روحانیت و معنویت توجه کند و گرفتار احکام طبیعت نشود، مبدأ همه خیرات و سعادات خواهد بود؛<ref>امامخمینی، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ۸۰ ـ ۸۲.</ref> اما فطرت محجوبه، فطرتی است که از مقام اصلی خود غافل شده و احکام طبیعت و حجابهای ظلمت او را احاطه کردهاست. این فطرت، مبدأ همه شرور و شقاوتها میشود.<ref>امامخمینی، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ۷۷.</ref> | ||
به عقیده امامخمینی فرد شرور نیز بنابر فطرت جبلّی خود، به دنبال کمال مطلق است و به تبع این فطرت، دارای فطرت انزجار از نقائص است و از آنجا که خداوند کمال مطلق و جمال صرف است، همه موجودات از سعید و شقی عاشق جمال اویند،<ref>امامخمینی، الطلب و الاراده، ۸۵ ـ ۸۶.</ref> بلکه کسی که به دنبال سلطنت مطلقه بر جهان است، او نیز در واقع جویای کمال مطلق است؛ اما در مصداق آن اشتباه کرده و فطرتش دچار حجاب و ظلمت شدهاست و اگر این حجابها کنار رود، عشق به کمال مطلق و محبوب حقیقی در او ظاهر میشود.<ref>امامخمینی، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ۸۰ ـ ۸۲.</ref> {{ببینید|فطرت}} | |||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
{{پانویس|۲}} | {{پانویس|۲}} |