Image-reviewer، confirmed، templateeditor
۷۲۱
ویرایش
جز (added Category:مقالههای دارای جعبه اطلاعات using HotCat) |
|||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
آن حضرت همانند دیگر ائمه(ع) دارای [[ولایت تکوینی]] و [[ولایت تشریعی|تشریعی]] بود؛<ref>نعمانی، الغیبه، ۸۰ـ۸۱؛ صدوق، من لایحضره الفقیه، ۲/۶۱۵.</ref> {{ببینید|متن=ببینید|امامت}} و از نظر علمی در [[جامعه اسلامی]] از جایگاه رفیعی برخوردار بود؛ چنانکه بزرگان دیگر [[مذاهب اسلامی]]، ایشان را در [[علم]] و [[فضل]] و پارسایی افضل و بیهمتا میشمردند.<ref>ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ۶/۲۵۷.</ref> | آن حضرت همانند دیگر ائمه(ع) دارای [[ولایت تکوینی]] و [[ولایت تشریعی|تشریعی]] بود؛<ref>نعمانی، الغیبه، ۸۰ـ۸۱؛ صدوق، من لایحضره الفقیه، ۲/۶۱۵.</ref> {{ببینید|متن=ببینید|امامت}} و از نظر علمی در [[جامعه اسلامی]] از جایگاه رفیعی برخوردار بود؛ چنانکه بزرگان دیگر [[مذاهب اسلامی]]، ایشان را در [[علم]] و [[فضل]] و پارسایی افضل و بیهمتا میشمردند.<ref>ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ۶/۲۵۷.</ref> | ||
===جایگاه علمی=== | ===جایگاه علمی=== | ||
آوازه علم امامصادق(ع) در میان مردم چنان فراگیر شد که مردم از همه طوایف برای استفاده از حضرت به ایشان مراجعه میکردند.<ref>مسعودی، اثبات الوصیه، ۱۸۴.</ref> [[مالکبنانس]] از رهبران مذاهب اسلامی و شاگرد امامصادق(ع)<ref>حیدر، الامامالصادق و المذاهب الاربعه، ۸/۳۷۱.</ref> آن حضرت را معتبرترین و موثقترینِ مردم خواند<ref>جعفری، تشیع در مسیر تاریخ، ۳۰۳ـ۳۰۴.</ref> وی گفته است افضل از جعفربنمحمد در علم و عبادت و پارسایی، نه چشمی به خود دیده و نه گوشی شنیده و نه به قلب بشری خطور کرده است.<ref>حیدر، الامامالصادق و المذاهب الاربعه، ۸/۳۷۱.</ref> [[ابوحنیفه]] نیز امامصادق(ع) را آگاهترینِ مردم شمرده<ref>ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ۶/۲۵۷ـ۲۵۸.</ref> و با اشاره به دو سال شاگردی خود نزد ایشان اعتراف کرده است اگر آن دو سال نبود، هلاک میشد.<ref>مرعشی، احقاق الحق و ازهاق الباطل، ۲۸/۴۴۳ و ۴۶۷؛ مظفر، الامامالصادق(ع)، ۱/۱۴۷ و ۲/۱۳۳.</ref> [[منصور خلیفه عباسی]] نیز با وجود دشمنی با امامصادق(ع)، ایشان را وارث پیامبر(ص) میخواند و در برابر مردم به ایشان احترام بسیار میگذاشت.<ref>مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ۴۷/۱۶۲ـ۱۶۸.</ref> امامصادق(ع) در میان [[شیعیان]] نیز به عنوان معیار [[مذهب شیعه]] شناخته شد و به تعبیر [[ابانبنتغلب]] راویان و فقهای مشهور شیعه، در وقت اختلاف در سخنان پیامبر(ص)، سخنان علی(ع) را معیار و در وقت اختلاف در سخنان علی(ع)، سخنان جعفربنمحمد(ع) را معیار شمردند.<ref>نجاشی، رجال النجاشی، ۱۲.</ref> از اینرو شیعیان به (جعفری) شهره شدند.<ref>مفید، الاختصاص، ۲۰۲.</ref> {{ببینید|متن=ببینید|شیعه}} | آوازه علم امامصادق(ع) در میان مردم چنان فراگیر شد که مردم از همه طوایف برای استفاده از حضرت به ایشان مراجعه میکردند.<ref>مسعودی، اثبات الوصیه، ۱۸۴.</ref> [[مالکبنانس]] از رهبران مذاهب اسلامی و شاگرد امامصادق(ع)<ref>حیدر، الامامالصادق و المذاهب الاربعه، ۸/۳۷۱.</ref> آن حضرت را معتبرترین و موثقترینِ مردم خواند<ref>جعفری، تشیع در مسیر تاریخ، ۳۰۳ـ۳۰۴.</ref> وی گفته است افضل از جعفربنمحمد در علم و عبادت و پارسایی، نه چشمی به خود دیده و نه گوشی شنیده و نه به قلب بشری خطور کرده است.<ref>حیدر، الامامالصادق و المذاهب الاربعه، ۸/۳۷۱.</ref> [[ابوحنیفه]] نیز امامصادق(ع) را آگاهترینِ مردم شمرده<ref>ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ۶/۲۵۷ـ۲۵۸.</ref> و با اشاره به دو سال شاگردی خود نزد ایشان اعتراف کرده است اگر آن دو سال نبود، هلاک میشد.<ref>مرعشی، احقاق الحق و ازهاق الباطل، ۲۸/۴۴۳ و ۴۶۷؛ مظفر، الامامالصادق(ع)، ۱/۱۴۷ و ۲/۱۳۳.</ref><br> | ||
[[منصور خلیفه عباسی]] نیز با وجود دشمنی با امامصادق(ع)، ایشان را وارث پیامبر(ص) میخواند و در برابر مردم به ایشان احترام بسیار میگذاشت.<ref>مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ۴۷/۱۶۲ـ۱۶۸.</ref> امامصادق(ع) در میان [[شیعیان]] نیز به عنوان معیار [[مذهب شیعه]] شناخته شد و به تعبیر [[ابانبنتغلب]] راویان و فقهای مشهور شیعه، در وقت اختلاف در سخنان پیامبر(ص)، سخنان علی(ع) را معیار و در وقت اختلاف در سخنان علی(ع)، سخنان جعفربنمحمد(ع) را معیار شمردند.<ref>نجاشی، رجال النجاشی، ۱۲.</ref> از اینرو شیعیان به (جعفری) شهره شدند.<ref>مفید، الاختصاص، ۲۰۲.</ref> {{ببینید|متن=ببینید|شیعه}} | |||
===دیدگاه امامخمینی=== | ===دیدگاه امامخمینی=== | ||
[[امامخمینی]] خود را از وصف و شناساندن جایگاه امامصادق(ع) عاجز دیده و تأکید کرده است باید امام معصوم(ع) را پس از معرفی پیامبر(ص)، از گفتهها و سیرت خود آن امام شناخت. ایشان آگاهیهای امامصادق(ع) درباره [[کتاب]] و [[سنت پیامبر(ص)]] را معرّف شخصیت آن حضرت شمرده است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۴۰۹ـ۴۱۰.</ref> همچنین از ایشان به عنوان ذریه پیامبر(ص) و مبیّن [[احکام اسلام]] و اهداف رسول خدا(ص)<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۷.</ref> حجت خداوند بر مردم و امام هدایتشده<ref>امامخمینی، توضیح المسائل، ۹۸.</ref> بیانکننده احکام اسلام و تجلی مقاصد پیامبر(ص)<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۷.</ref> ولیالله الاعظم، ولیالله الاکرم، مظهر تام حقتعالی<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۴۰۸.</ref> و آگاه به [[علم تأویل قرآن|علم تأویل]] و [[علم تنزیل قرآن|تنزیل قرآن]]<ref>امامخمینی، الرسائل العشره، ۵۰.</ref> یاد کرده و ایشان را دارای [[ولایت مطلق]] بر مردم شمرده و تأکید کرده است چنانکه [[امیرالمؤمنین(ع)]] در دوران حکومت ظاهرى خود [[حاکم]] و والى و [[قاضى]] تعیین میکرد و عموم [[مسلمانان]] موظف به اطاعت از ایشان بودند، امامصادق(ع) نیز (ولىّ امر) مطلق بود و بر همه علما، فقها و مردم جهان [[ولایت]] داشت و توانایی داشت که براى زمان حیات و نیز برای دوره پس از خود نیز حاکم و قاضى تعیین کند.<ref>امامخمینی، ولایت فقیه، ۹۲.</ref> ایشان در تعبیری دیگر جایگاه امامصادق(ع) را در نزد [[خداوند]] عالی و بلند و ولادت و [[شهادت]] ایشان را موجب تحکیم و پیشرفت [[اسلام]] شمرده است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱/۱۵۷.</ref> و در [[شعر|اشعار]] خود فیض و جوشندگی [[دانش امام زمان(ع)]] را مانند جدش امامصادق(ع) دانسته است.<ref>امامخمینی، دیوان امام، ۲۷۶.</ref> | [[امامخمینی]] خود را از وصف و شناساندن جایگاه امامصادق(ع) عاجز دیده و تأکید کرده است باید امام معصوم(ع) را پس از معرفی پیامبر(ص)، از گفتهها و سیرت خود آن امام شناخت. ایشان آگاهیهای امامصادق(ع) درباره [[کتاب]] و [[سنت پیامبر(ص)]] را معرّف شخصیت آن حضرت شمرده است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۴۰۹ـ۴۱۰.</ref> همچنین از ایشان به عنوان ذریه پیامبر(ص) و مبیّن [[احکام اسلام]] و اهداف رسول خدا(ص)<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۷.</ref> حجت خداوند بر مردم و امام هدایتشده<ref>امامخمینی، توضیح المسائل، ۹۸.</ref> بیانکننده احکام اسلام و تجلی مقاصد پیامبر(ص)<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۷.</ref> ولیالله الاعظم، ولیالله الاکرم، مظهر تام حقتعالی<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۴۰۸.</ref> و آگاه به [[علم تأویل قرآن|علم تأویل]] و [[علم تنزیل قرآن|تنزیل قرآن]]<ref>امامخمینی، الرسائل العشره، ۵۰.</ref> یاد کرده و ایشان را دارای [[ولایت مطلق]] بر مردم شمرده و تأکید کرده است چنانکه [[امیرالمؤمنین(ع)]] در دوران حکومت ظاهرى خود [[حاکم]] و والى و [[قاضى]] تعیین میکرد و عموم [[مسلمانان]] موظف به اطاعت از ایشان بودند، امامصادق(ع) نیز (ولىّ امر) مطلق بود و بر همه علما، فقها و مردم جهان [[ولایت]] داشت و توانایی داشت که براى زمان حیات و نیز برای دوره پس از خود نیز حاکم و قاضى تعیین کند.<ref>امامخمینی، ولایت فقیه، ۹۲.</ref> ایشان در تعبیری دیگر جایگاه امامصادق(ع) را در نزد [[خداوند]] عالی و بلند و ولادت و [[شهادت]] ایشان را موجب تحکیم و پیشرفت [[اسلام]] شمرده است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱/۱۵۷.</ref> و در [[شعر|اشعار]] خود فیض و جوشندگی [[دانش امام زمان(ع)]] را مانند جدش امامصادق(ع) دانسته است.<ref>امامخمینی، دیوان امام، ۲۷۶.</ref> |