Image-reviewer، confirmed، templateeditor
۷۲۱
ویرایش
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
===دیدگاه امامخمینی=== | ===دیدگاه امامخمینی=== | ||
[[امامخمینی]] خود را از وصف و شناساندن جایگاه امامصادق(ع) عاجز دیده و تأکید کرده است باید امام معصوم(ع) را پس از معرفی پیامبر(ص)، از گفتهها و سیرت خود آن امام شناخت. ایشان آگاهیهای امامصادق(ع) درباره [[کتاب]] و [[سنت پیامبر(ص)]] را معرّف شخصیت آن حضرت شمرده است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۴۰۹ـ۴۱۰.</ref> همچنین از ایشان به عنوان ذریه پیامبر(ص) و مبیّن [[احکام اسلام]] و اهداف رسول خدا(ص)<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۷.</ref> حجت خداوند بر مردم و امام هدایتشده<ref>امامخمینی، توضیح المسائل، ۹۸.</ref> بیانکننده احکام اسلام و تجلی مقاصد پیامبر(ص)<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۷.</ref> ولیالله الاعظم، ولیالله الاکرم، مظهر تام حقتعالی<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۴۰۸.</ref> و آگاه به [[علم تأویل قرآن|علم تأویل]] و [[علم تنزیل قرآن|تنزیل قرآن]]<ref>امامخمینی، الرسائل العشره، ۵۰.</ref> یاد کرده و ایشان را دارای [[ولایت مطلق]] بر مردم شمرده و تأکید کرده است چنانکه [[امیرالمؤمنین(ع)]] در دوران حکومت ظاهرى خود [[حاکم]] و والى و [[قاضى]] تعیین میکرد و عموم [[مسلمانان]] موظف به اطاعت از ایشان بودند، امامصادق(ع) نیز (ولىّ امر) مطلق بود و بر همه علما، فقها و مردم جهان [[ولایت]] داشت و توانایی داشت که براى زمان حیات و نیز برای دوره پس از خود نیز حاکم و قاضى تعیین کند.<ref>امامخمینی، ولایت فقیه، ۹۲.</ref> ایشان در تعبیری دیگر جایگاه امامصادق(ع) را در نزد [[خداوند]] عالی و بلند و ولادت و [[شهادت]] ایشان را موجب تحکیم و پیشرفت [[اسلام]] شمرده است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱/۱۵۷.</ref> و در [[شعر|اشعار]] خود فیض و جوشندگی [[دانش امام زمان(ع)]] را مانند جدش امامصادق(ع) دانسته است.<ref>امامخمینی، دیوان امام، ۲۷۶.</ref> | [[امامخمینی]] خود را از وصف و شناساندن جایگاه امامصادق(ع) عاجز دیده و تأکید کرده است باید امام معصوم(ع) را پس از معرفی پیامبر(ص)، از گفتهها و سیرت خود آن امام شناخت. ایشان آگاهیهای امامصادق(ع) درباره [[کتاب]] و [[سنت پیامبر(ص)]] را معرّف شخصیت آن حضرت شمرده است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۴۰۹ـ۴۱۰.</ref> همچنین از ایشان به عنوان ذریه پیامبر(ص) و مبیّن [[احکام اسلام]] و اهداف رسول خدا(ص)<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۷.</ref> حجت خداوند بر مردم و امام هدایتشده<ref>امامخمینی، توضیح المسائل، ۹۸.</ref> بیانکننده احکام اسلام و تجلی مقاصد پیامبر(ص)<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۷.</ref> ولیالله الاعظم، ولیالله الاکرم، مظهر تام حقتعالی<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۴۰۸.</ref> و آگاه به [[علم تأویل قرآن|علم تأویل]] و [[علم تنزیل قرآن|تنزیل قرآن]]<ref>امامخمینی، الرسائل العشره، ۵۰.</ref> یاد کرده و ایشان را دارای [[ولایت مطلق]] بر مردم شمرده و تأکید کرده است چنانکه [[امیرالمؤمنین(ع)]] در دوران حکومت ظاهرى خود [[حاکم]] و والى و [[قاضى]] تعیین میکرد و عموم [[مسلمانان]] موظف به اطاعت از ایشان بودند، امامصادق(ع) نیز (ولىّ امر) مطلق بود و بر همه علما، فقها و مردم جهان [[ولایت]] داشت و توانایی داشت که براى زمان حیات و نیز برای دوره پس از خود نیز حاکم و قاضى تعیین کند.<ref>امامخمینی، ولایت فقیه، ۹۲.</ref><br> | ||
امامصادق(ع) در همه صفات اخلاقی و علمی سرآمد مردم روزگار خود بود. ایشان در علم و تقوا، [[اخلاص]]، [[عقل و خرد]]، راستی و درستی، خدمت به مردم، [[بخشش]] به [[نیازمندان]]، رفع نیازهای مردم و پیروی از [[اوامر و نواهی الهی]] نمونه بود.<ref>مجلسی، محمدتقی، روضة المتقین، ۵/۴۵۰ـ۴۹۸.</ref> ایشان اهل [[عبادت]] و [[تلاوت قرآن]] و انسانی کامل بود، به گونهای که همه ارزشها وکمالات الهی و انسانی در آن حضرت گرد آمده بود.<ref>اربلی، کشف الغمة فی معرفة الائمه، ۲/۳۶۷ـ۳۶۸.</ref> امامخمینی خاطرنشان کرده است که امامصادق(ع) خدا را در همه جا حاضر و ناظر میدید.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۴۸۲.</ref> و در مناجات مانند انسانی است که غرق در [[معصیت]] بوده و نشانگر مناجات کسی است که خود را چیزی نشمرده و همه چیز را از آنِ خدا دانسته است و خود را در برابر خدا هیچ میبیند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۹/۲۵۳.</ref> ایشان که به نقل از استاد خود [[محمدعلی شاهآبادی]]، اینگونه عبادت را از خواص ائمه(ع) شمرده، این نوع عبادت را از مقامات معمولی آن حضرت دانسته است.<ref>امامخمینی، سرّ الصلاة، ۷۴.</ref> | ایشان در تعبیری دیگر جایگاه امامصادق(ع) را در نزد [[خداوند]] عالی و بلند و ولادت و [[شهادت]] ایشان را موجب تحکیم و پیشرفت [[اسلام]] شمرده است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱/۱۵۷.</ref> و در [[شعر|اشعار]] خود فیض و جوشندگی [[دانش امام زمان(ع)]] را مانند جدش امامصادق(ع) دانسته است.<ref>امامخمینی، دیوان امام، ۲۷۶.</ref><br> | ||
امامخمینی تحصیل دستاوردهای معنوی ـ عبادی امامصادق(ع) را برای دیگران ممکن ندانسته و افزوده است آن حضرت [[آیات قرآن]] را در [[نماز]] میخواند و از حال میرفت؛ زیرا در تکرار آیههای قرآن به مرحلهای میرسید که گویا خدا را مشاهده و آیات قرآن را مستقیم شنیده است. [[عظمت خداوند]] سبب از حال رفتن او بود.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۴۳۶ـ۴۳۷.</ref> ایشان به نقل از [[شهابالدین سهروردی]] یادآور شده است زبان امامصادق(ع) در آن هنگام مانند [[درخت موسی(ع)]] بود که خداوند از طریق آن ندای (إِنّی أَنَا اللَّهُ)<ref>قصص، ۳۰.</ref> سر داد.<ref>امامخمینی، سرّ الصلاة، ۷۵.</ref> | امامصادق(ع) در همه صفات اخلاقی و علمی سرآمد مردم روزگار خود بود. ایشان در علم و تقوا، [[اخلاص]]، [[عقل و خرد]]، راستی و درستی، خدمت به مردم، [[بخشش]] به [[نیازمندان]]، رفع نیازهای مردم و پیروی از [[اوامر و نواهی الهی]] نمونه بود.<ref>مجلسی، محمدتقی، روضة المتقین، ۵/۴۵۰ـ۴۹۸.</ref> ایشان اهل [[عبادت]] و [[تلاوت قرآن]] و انسانی کامل بود، به گونهای که همه ارزشها وکمالات الهی و انسانی در آن حضرت گرد آمده بود.<ref>اربلی، کشف الغمة فی معرفة الائمه، ۲/۳۶۷ـ۳۶۸.</ref> امامخمینی خاطرنشان کرده است که امامصادق(ع) خدا را در همه جا حاضر و ناظر میدید.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۴۸۲.</ref> و در مناجات مانند انسانی است که غرق در [[معصیت]] بوده و نشانگر مناجات کسی است که خود را چیزی نشمرده و همه چیز را از آنِ خدا دانسته است و خود را در برابر خدا هیچ میبیند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۹/۲۵۳.</ref> ایشان که به نقل از استاد خود [[محمدعلی شاهآبادی]]، اینگونه عبادت را از خواص ائمه(ع) شمرده، این نوع عبادت را از مقامات معمولی آن حضرت دانسته است.<ref>امامخمینی، سرّ الصلاة، ۷۴.</ref><br> | ||
امامصادق(ع) برای پیامبر اسلام(ع) بسیار احترام قائل بود؛ چنانکه رنگ حضرت از هیبت و عظمت نام پیامبر(ص) تغییر میکرد.<ref>ابوزهره، الامامالصادق(ع) حیاته و عصره، ۷۶ـ۷۷.</ref> ایشان برای راستگویی و [[امانتداری]] اهمیت بسیاری قائل بود.<ref>کلینی، الکافی، ۲/۱۰۴.</ref> کار و کوشش را نوعی [[جهاد]] در راه خدا میشمرد؛<ref>کلینی، الکافی، ۵/۸۸.</ref> و در معیشت مقتصد و میانهرو بود.<ref>کلینی، الکافی، ۵/۸۷.</ref> بدون توجه به ملیت و اصل و نسب به مردم احترام میگذاشت.<ref>ابنصباغ، الفصول المهمة فی معرِفة الأئمَّه، ۲/۹۱۶.</ref> و بینوایان از خوان نعمت ایشان برخوردار بودند<ref>حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة، ۹/۴۰۸.</ref> و بدون [[منت]] و بدون توجه به عقیده و مذهب و در پنهانی میان فقرای مدینه غذا تقسیم میکرد.<ref>کلینی، الکافی، ۴/۸؛ مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ۴۷/۲۳ و ۳۳.</ref> حضرت به اصلاح رابطهها و ایجاد آشتی میان مؤمنان اهمیت میداد و اموالی به این کار اختصاص داده بود.<ref>کلینی، الکافی، ۲/۲۰۹؛ مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ۴۷/۵۷.</ref> نیز به [[صله رحم]] اهتمام داشت و به خویشاوندان کمک میکرد.<ref>مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ۴۷/۶۰.</ref> امامخمینی [[صداقت]] و امانتداری امامصادق(ع) را در حدی میدانست که اگر کشنده علی(ع) بر شمشیری که حضرت را با آن به قتل رسانده، امین قرار میداد و از ایشان خیرخواهی میطلبید، امانت را به وی بر میگرداند و از خیرخواهی به او دریغ نمیکرد.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۴۷۸.</ref> | امامخمینی تحصیل دستاوردهای معنوی ـ عبادی امامصادق(ع) را برای دیگران ممکن ندانسته و افزوده است آن حضرت [[آیات قرآن]] را در [[نماز]] میخواند و از حال میرفت؛ زیرا در تکرار آیههای قرآن به مرحلهای میرسید که گویا خدا را مشاهده و آیات قرآن را مستقیم شنیده است. [[عظمت خداوند]] سبب از حال رفتن او بود.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۴۳۶ـ۴۳۷.</ref> ایشان به نقل از [[شهابالدین سهروردی]] یادآور شده است زبان امامصادق(ع) در آن هنگام مانند [[درخت موسی(ع)]] بود که خداوند از طریق آن ندای (إِنّی أَنَا اللَّهُ)<ref>قصص، ۳۰.</ref> سر داد.<ref>امامخمینی، سرّ الصلاة، ۷۵.</ref><br> | ||
امامصادق(ع) برای پیامبر اسلام(ع) بسیار احترام قائل بود؛ چنانکه رنگ حضرت از هیبت و عظمت نام پیامبر(ص) تغییر میکرد.<ref>ابوزهره، الامامالصادق(ع) حیاته و عصره، ۷۶ـ۷۷.</ref> ایشان برای راستگویی و [[امانتداری]] اهمیت بسیاری قائل بود.<ref>کلینی، الکافی، ۲/۱۰۴.</ref> کار و کوشش را نوعی [[جهاد]] در راه خدا میشمرد؛<ref>کلینی، الکافی، ۵/۸۸.</ref> و در معیشت مقتصد و میانهرو بود.<ref>کلینی، الکافی، ۵/۸۷.</ref> بدون توجه به ملیت و اصل و نسب به مردم احترام میگذاشت.<ref>ابنصباغ، الفصول المهمة فی معرِفة الأئمَّه، ۲/۹۱۶.</ref> و بینوایان از خوان نعمت ایشان برخوردار بودند<ref>حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة، ۹/۴۰۸.</ref> و بدون [[منت]] و بدون توجه به عقیده و مذهب و در پنهانی میان فقرای مدینه غذا تقسیم میکرد.<ref>کلینی، الکافی، ۴/۸؛ مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ۴۷/۲۳ و ۳۳.</ref><br> | |||
حضرت به اصلاح رابطهها و ایجاد آشتی میان مؤمنان اهمیت میداد و اموالی به این کار اختصاص داده بود.<ref>کلینی، الکافی، ۲/۲۰۹؛ مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ۴۷/۵۷.</ref> نیز به [[صله رحم]] اهتمام داشت و به خویشاوندان کمک میکرد.<ref>مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ۴۷/۶۰.</ref> امامخمینی [[صداقت]] و امانتداری امامصادق(ع) را در حدی میدانست که اگر کشنده علی(ع) بر شمشیری که حضرت را با آن به قتل رسانده، امین قرار میداد و از ایشان خیرخواهی میطلبید، امانت را به وی بر میگرداند و از خیرخواهی به او دریغ نمیکرد.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۴۷۸.</ref> | |||
==دوران امامت== | ==دوران امامت== | ||
امامصادق(ع) پس از شهادت پدر در سال ۱۱۴ق عهدهدار امامت شد.<ref>مسعودی، اثبات الوصیه، ۱۸۳ـ۱۸۴.</ref> امامت ایشان در دوره ضعف و انحطاط بنیامیه بود. با اوجگرفتن درگیری میان بنیامیه و بنیعباس دعوت شیعی نیز در دنیای اسلام اوج گرفت.<ref>خامنهای، انسان ۲۵۰ ساله، ۳۱۴.</ref> پیروان اهل بیت(ع) در مجالس ایشان حاضر میشدند.<ref>مفید، الارشاد، ۲/۱۷۹؛ آقابزرگ، الذریعة الی تصانیف الشیعه، ۲/۱۳۲.</ref> رهبران و پیروان دیگر مذاهب اسلامی نیز ازجمله ابوحنیفه<ref>ابنابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ۱/۱۸؛ ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ۶/۲۵۵؛ دمیری، حیاة الحیوان الکبری، ۲/۱۴۱.</ref> [[ابنجریح]]، [[ابنعیینه]]، [[سفیان ثوری]]، [[ابوایوب سجستانی]] و مالکبنانس نیز از شاگردان حضرت به شمار میرفتند.<ref>ابنصباغ، الفصول المهمة فی معرِفة الأئمَّه، ۲/۹۰۸ـ۹۰۹.</ref> راویانِ حضرت را حدود چهار هزار تن دانستهاند.<ref>حیدر، الامامالصادق و المذاهب الاربعه، ۱/۶۹؛ آل قاسم، تاریخ الحوزات العلمیه، ۱/۲۵۶.</ref> و به تعبیرِ [[حسنبنعلی وشاء]]، در [[مسجد کوفه]] نهصد تن از استادان، احادیث جعفربنمحمد را برای مردم نقل میکردند.<ref>نجاشی، رجال النجاشی، ۳۹ـ۴۰.</ref> [[شیخ طوسی]] نام ۳۲۲۴ تن از آنان ازجمله دوازده تن از زنان راوی از آن حضرت را ثبت کرده است؛<ref>طوسی، اختیار معرفة الرجال، ۱۵۵ـ۳۳۰.</ref> و [[عطاردی]] شمار ۲۱۴۴ تن از راویان امامصادق(ع) و منابع حدیثی آنان را در موسوعه خود آورده است.<ref>عطاردی، مسند الامامالصادق، ۲۲/۳ـ۶۴۷.</ref> | امامصادق(ع) پس از شهادت پدر در سال ۱۱۴ق عهدهدار امامت شد.<ref>مسعودی، اثبات الوصیه، ۱۸۳ـ۱۸۴.</ref> امامت ایشان در دوره ضعف و انحطاط بنیامیه بود. با اوجگرفتن درگیری میان بنیامیه و بنیعباس دعوت شیعی نیز در دنیای اسلام اوج گرفت.<ref>خامنهای، انسان ۲۵۰ ساله، ۳۱۴.</ref> پیروان اهل بیت(ع) در مجالس ایشان حاضر میشدند.<ref>مفید، الارشاد، ۲/۱۷۹؛ آقابزرگ، الذریعة الی تصانیف الشیعه، ۲/۱۳۲.</ref> رهبران و پیروان دیگر مذاهب اسلامی نیز ازجمله ابوحنیفه<ref>ابنابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ۱/۱۸؛ ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ۶/۲۵۵؛ دمیری، حیاة الحیوان الکبری، ۲/۱۴۱.</ref> [[ابنجریح]]، [[ابنعیینه]]، [[سفیان ثوری]]، [[ابوایوب سجستانی]] و مالکبنانس نیز از شاگردان حضرت به شمار میرفتند.<ref>ابنصباغ، الفصول المهمة فی معرِفة الأئمَّه، ۲/۹۰۸ـ۹۰۹.</ref> راویانِ حضرت را حدود چهار هزار تن دانستهاند.<ref>حیدر، الامامالصادق و المذاهب الاربعه، ۱/۶۹؛ آل قاسم، تاریخ الحوزات العلمیه، ۱/۲۵۶.</ref> و به تعبیرِ [[حسنبنعلی وشاء]]، در [[مسجد کوفه]] نهصد تن از استادان، احادیث جعفربنمحمد را برای مردم نقل میکردند.<ref>نجاشی، رجال النجاشی، ۳۹ـ۴۰.</ref> [[شیخ طوسی]] نام ۳۲۲۴ تن از آنان ازجمله دوازده تن از زنان راوی از آن حضرت را ثبت کرده است؛<ref>طوسی، اختیار معرفة الرجال، ۱۵۵ـ۳۳۰.</ref> و [[عطاردی]] شمار ۲۱۴۴ تن از راویان امامصادق(ع) و منابع حدیثی آنان را در موسوعه خود آورده است.<ref>عطاردی، مسند الامامالصادق، ۲۲/۳ـ۶۴۷.</ref> |