ارسطو: تفاوت میان نسخهها
جز (added Category:مقاله های نیازمند ارزیابی using HotCat) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۲ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
''' | [[پرونده:ارسطو.jpg|بندانگشتی]] | ||
'''ارسطو،''' یکی از مهمترین فیلسوفان یونان پیش از میلاد. | |||
ارسطو /ارسطاطالیس /Aristotle، وی یکی از مهمترین فیلسوفان یونان بهشمار میرود. او در هجدهسالگی به آکادمی افلاطون راه یافت و به مدت بیست سال در مکتب [[افلاطون]] کسب دانش کرد.<ref>کاپلستون، تاریخ فلسفه، ۱/۳۰۷.</ref> ارسطو آموزگار اسکندر مقدونی بود.<ref>کاپلستون، تاریخ فلسفه، ۱/۳۰۸–۳۰۹.</ref> آثار ارسطو متنوع و شامل تمام علوم یونانی ازجمله منطق، طبیعیات، الهیات و اخلاقیات است.<ref>کاپلستون، تاریخ فلسفه، ۱/۳۰۸–۳۰۹.</ref> | |||
امامخمینی از ارسطو به عنوان معلم اول یاد میکند.<ref>امامخمینی، تقریرات، ۱/۶۹؛ امامخمینی، کشف اسرار، ۳۴؛ امامخمینی، حدیث جنود، ۳۹.</ref> ایشان گفته است که ارسطو فرزند نیقوماخوس اهل استاجر و از بزرگان فلاسفه جهان است و تعلیمات منطقی و قواعد [[علم منطق]] که پایه علمهاست، مدیون زحمتهای این مرد بزرگ است و از همینروی به وی معلم اول میگویند<ref>امامخمینی، کشف اسرار، ۳۴.</ref> ایشان در آثار خویش به برخی مبانی ارسطو اشاره کرده است: | |||
# حدوث نفس: امامخمینی خاطرنشان کرده است ارسطو قائل به حدوث نفس است؛ یعنی نفس با حدوث بدن حادث میشود<ref>امامخمینی، تقریرات، ۳/۷۹.</ref> | [[امامخمینی]] از ارسطو به عنوان معلم اول یاد میکند.<ref>امامخمینی، تقریرات، ۱/۶۹؛ امامخمینی، کشف اسرار، ۳۴؛ امامخمینی، حدیث جنود، ۳۹.</ref> ایشان گفته است که ارسطو فرزند نیقوماخوس اهل استاجر و از بزرگان فلاسفه جهان است و تعلیمات منطقی و قواعد [[علم منطق]] که پایه علمهاست، مدیون زحمتهای این مرد بزرگ است و از همینروی به وی معلم اول میگویند<ref>امامخمینی، کشف اسرار، ۳۴.</ref> ایشان در آثار خویش به برخی مبانی ارسطو اشاره کرده است: | ||
# حدوث نفس: امامخمینی خاطرنشان کرده است ارسطو قائل به حدوث نفس است؛ یعنی [[نفس]] با حدوث بدن حادث میشود.<ref>امامخمینی، تقریرات، ۳/۷۹.</ref> | |||
# مراتب انسان: امامخمینی سخن ارسطو را دربارهٔ مراتب وجود انسان بررسی کرده و معتقد است مراد ارسطو از انسان، موجودی است که فهرست تمام عالم را داراست و انسان کلمه نفسی است؛ یعنی یک مرتبه از این انسان، کلمه و آیه و ظل نفوس فلکی است و یک مرتبه دیگر، انسان عقلانی است و این مراتب به هم پیوسته و متصلاند<ref>امامخمینی، تقریرات، ۳/۳۱۵–۳۱۶.</ref> و مراد از اتصال، ربط علی و معلولی و ظلی و ذیظلی است.<ref>امامخمینی، تقریرات، ۳/۳۱۵–۳۱۶.</ref> [[ملاصدرا]] عبارتی از اثولوجیا را ناظر بر انسان عقلانی، نفسانی و طبیعی میداند که به حرکت جوهری این مراتب طی میشوند. امامخمینی این سخن را نقد کرده و معتقد است وضع و تألیف کتاب اثولوجیا برای اثبات عالم ماورای طبیعت است و اینکه در انسان نمونهای از [[عالم برزخ]] و [[عقل]] وجود دارد؛ اما اینکه مراد ارسطو در کتاب اثولوجیا از کلمه انسان طبیعی و نفسانی و عقلانی این باشد که جسم به واسطه حرکت جوهری، این مراتب سهگانه را طی کند، معلوم نیست.<ref>امامخمینی، تقریرات، ۳/۴۰۱.</ref> | # مراتب انسان: امامخمینی سخن ارسطو را دربارهٔ مراتب وجود انسان بررسی کرده و معتقد است مراد ارسطو از انسان، موجودی است که فهرست تمام عالم را داراست و انسان کلمه نفسی است؛ یعنی یک مرتبه از این انسان، کلمه و آیه و ظل نفوس فلکی است و یک مرتبه دیگر، انسان عقلانی است و این مراتب به هم پیوسته و متصلاند<ref>امامخمینی، تقریرات، ۳/۳۱۵–۳۱۶.</ref> و مراد از اتصال، ربط علی و معلولی و ظلی و ذیظلی است.<ref>امامخمینی، تقریرات، ۳/۳۱۵–۳۱۶.</ref> [[ملاصدرا]] عبارتی از اثولوجیا را ناظر بر انسان عقلانی، نفسانی و طبیعی میداند که به حرکت جوهری این مراتب طی میشوند. امامخمینی این سخن را نقد کرده و معتقد است وضع و تألیف کتاب اثولوجیا برای اثبات عالم ماورای طبیعت است و اینکه در انسان نمونهای از [[عالم برزخ]] و [[عقل]] وجود دارد؛ اما اینکه مراد ارسطو در کتاب اثولوجیا از کلمه انسان طبیعی و نفسانی و عقلانی این باشد که جسم به واسطه حرکت جوهری، این مراتب سهگانه را طی کند، معلوم نیست.<ref>امامخمینی، تقریرات، ۳/۴۰۱.</ref> | ||
# قدیمبودن عناصر: قول به قدیمبودن عناصر نیز به ارسطاطالیس نسبت داده شده است.<ref>امامخمینی، تقریرات، ۲/۵۳۶.</ref> | # قدیمبودن عناصر: قول به قدیمبودن عناصر نیز به ارسطاطالیس نسبت داده شده است.<ref>امامخمینی، تقریرات، ۲/۵۳۶.</ref> | ||
[[رده: | == پانویس == | ||
{{پانویس}} | |||
== منابع == | |||
{{منابع}} | |||
* امامخمینی، تقریرات فلسفه امامخمینی، تقریر سیدعبدالغنی اردبیلی، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ دوم، ۱۳۸۵ش. | |||
* امامخمینی، شرح حدیث جنود عقل و جهل، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ دوازدهم، ۱۳۸۷ش. | |||
* امامخمینی، کشف اسرار، تهران، محمد، بیتا. | |||
* کاپلستون، فردریک، تاریخ فلسفه، یونان و روم، ترجمه سیدجلالالدین مجتبوی، تهران، علمی و فرهنگی، چاپ چهارم، ۱۳۸۰ش. | |||
{{پایان}} | |||
[[رده:مقالههای ارزیابیشده/تفکیک]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱۰ اسفند ۱۴۰۳، ساعت ۱۴:۵۸
ارسطو، یکی از مهمترین فیلسوفان یونان پیش از میلاد.
ارسطو /ارسطاطالیس /Aristotle، وی یکی از مهمترین فیلسوفان یونان بهشمار میرود. او در هجدهسالگی به آکادمی افلاطون راه یافت و به مدت بیست سال در مکتب افلاطون کسب دانش کرد.[۱] ارسطو آموزگار اسکندر مقدونی بود.[۲] آثار ارسطو متنوع و شامل تمام علوم یونانی ازجمله منطق، طبیعیات، الهیات و اخلاقیات است.[۳]
امامخمینی از ارسطو به عنوان معلم اول یاد میکند.[۴] ایشان گفته است که ارسطو فرزند نیقوماخوس اهل استاجر و از بزرگان فلاسفه جهان است و تعلیمات منطقی و قواعد علم منطق که پایه علمهاست، مدیون زحمتهای این مرد بزرگ است و از همینروی به وی معلم اول میگویند[۵] ایشان در آثار خویش به برخی مبانی ارسطو اشاره کرده است:
- حدوث نفس: امامخمینی خاطرنشان کرده است ارسطو قائل به حدوث نفس است؛ یعنی نفس با حدوث بدن حادث میشود.[۶]
- مراتب انسان: امامخمینی سخن ارسطو را دربارهٔ مراتب وجود انسان بررسی کرده و معتقد است مراد ارسطو از انسان، موجودی است که فهرست تمام عالم را داراست و انسان کلمه نفسی است؛ یعنی یک مرتبه از این انسان، کلمه و آیه و ظل نفوس فلکی است و یک مرتبه دیگر، انسان عقلانی است و این مراتب به هم پیوسته و متصلاند[۷] و مراد از اتصال، ربط علی و معلولی و ظلی و ذیظلی است.[۸] ملاصدرا عبارتی از اثولوجیا را ناظر بر انسان عقلانی، نفسانی و طبیعی میداند که به حرکت جوهری این مراتب طی میشوند. امامخمینی این سخن را نقد کرده و معتقد است وضع و تألیف کتاب اثولوجیا برای اثبات عالم ماورای طبیعت است و اینکه در انسان نمونهای از عالم برزخ و عقل وجود دارد؛ اما اینکه مراد ارسطو در کتاب اثولوجیا از کلمه انسان طبیعی و نفسانی و عقلانی این باشد که جسم به واسطه حرکت جوهری، این مراتب سهگانه را طی کند، معلوم نیست.[۹]
- قدیمبودن عناصر: قول به قدیمبودن عناصر نیز به ارسطاطالیس نسبت داده شده است.[۱۰]
پانویس
- ↑ کاپلستون، تاریخ فلسفه، ۱/۳۰۷.
- ↑ کاپلستون، تاریخ فلسفه، ۱/۳۰۸–۳۰۹.
- ↑ کاپلستون، تاریخ فلسفه، ۱/۳۰۸–۳۰۹.
- ↑ امامخمینی، تقریرات، ۱/۶۹؛ امامخمینی، کشف اسرار، ۳۴؛ امامخمینی، حدیث جنود، ۳۹.
- ↑ امامخمینی، کشف اسرار، ۳۴.
- ↑ امامخمینی، تقریرات، ۳/۷۹.
- ↑ امامخمینی، تقریرات، ۳/۳۱۵–۳۱۶.
- ↑ امامخمینی، تقریرات، ۳/۳۱۵–۳۱۶.
- ↑ امامخمینی، تقریرات، ۳/۴۰۱.
- ↑ امامخمینی، تقریرات، ۲/۵۳۶.
منابع
- امامخمینی، تقریرات فلسفه امامخمینی، تقریر سیدعبدالغنی اردبیلی، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ دوم، ۱۳۸۵ش.
- امامخمینی، شرح حدیث جنود عقل و جهل، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ دوازدهم، ۱۳۸۷ش.
- امامخمینی، کشف اسرار، تهران، محمد، بیتا.
- کاپلستون، فردریک، تاریخ فلسفه، یونان و روم، ترجمه سیدجلالالدین مجتبوی، تهران، علمی و فرهنگی، چاپ چهارم، ۱۳۸۰ش.