سیدهادی موسوی میانپشته: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «موسوی میانپشته، سید هادی؛ از شاگردان درس خارج فقه امام خمینی. سید هادی میانپشته معروف به موسوی رشتی در سال 1324 ش در میانپشته شهرستان رودسر (استان گیلان) دیده به جهان گشود. او دوران ابتدایی را در زادگاهش به پایان رساند (حجتالاسلام حاج سید......» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۲ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۲: | خط ۲: | ||
موسوی رشتی در فروردین 1342 در توزیع اعلامیههای سیاسی در حرم حضرت فاطمه معصومه (س) نقش داشت. در فروردین 1343 و در جریان بازگشت امام خمینی به قم (پس از حبس و حصر در تهران)، در بیت ایشان فعال بود و پس از تبعید امام خمینی به خارج از کشور (13 آبان آن سال)، در تحصن روحانیان مبارز در خانههای مراجع تقلید حضور داشت؛ روحانیان متحصن به سه دسته تقسیم شده بودند که هر گروه در بیوت آیات سید کاظم شریعتمداری، سید محمدرضا موسوی گلپایگانی و سید شهابالدین مرعشی نجفی متحصن شدند و سید هادی موسوی در گروه سوم بود و سه روز در بیت آیتالله مرعشی نجفی متحصن شد («گزارشی از یازده...»، 5). در همان سال ازجمله افرادی بود که در لیله الضرب (سیلی خوردن شیخ مهدی کروبی در مسجد اعظم قم به بهانه طرح نام ایشان) حضور داشت و او هم در آن روز مورد ضرب و شتم قرار گرفت («لیله الضرب: اولین...»، 101-102). آنگاه تصمیم گرفت راهی عراق شود و در حوزه علمیه نجف اشرف تحصیلات حوزوی خود را پی بگیرد. وی در 17 مهر 1344 و درست روزی که امام خمینی به عراق عزیمت کرد، وارد عراق شد و در دومین روز ورود به آن کشور، همراه با جمعی از روحانیان، به کاظمین رفت و در استقبال از امام خمینی حضور داشت. پس از استقرار ایشان در نجف، به بیت امام خمینی پیوست و برخی از امورات شخصی امام خمینی را انجام میداد («گزارشی از یازده...»، 5). | موسوی رشتی در فروردین 1342 در توزیع اعلامیههای سیاسی در حرم حضرت فاطمه معصومه (س) نقش داشت. در فروردین 1343 و در جریان بازگشت امام خمینی به قم (پس از حبس و حصر در تهران)، در بیت ایشان فعال بود و پس از تبعید امام خمینی به خارج از کشور (13 آبان آن سال)، در تحصن روحانیان مبارز در خانههای مراجع تقلید حضور داشت؛ روحانیان متحصن به سه دسته تقسیم شده بودند که هر گروه در بیوت آیات سید کاظم شریعتمداری، سید محمدرضا موسوی گلپایگانی و سید شهابالدین مرعشی نجفی متحصن شدند و سید هادی موسوی در گروه سوم بود و سه روز در بیت آیتالله مرعشی نجفی متحصن شد («گزارشی از یازده...»، 5). در همان سال ازجمله افرادی بود که در لیله الضرب (سیلی خوردن شیخ مهدی کروبی در مسجد اعظم قم به بهانه طرح نام ایشان) حضور داشت و او هم در آن روز مورد ضرب و شتم قرار گرفت («لیله الضرب: اولین...»، 101-102). آنگاه تصمیم گرفت راهی عراق شود و در حوزه علمیه نجف اشرف تحصیلات حوزوی خود را پی بگیرد. وی در 17 مهر 1344 و درست روزی که امام خمینی به عراق عزیمت کرد، وارد عراق شد و در دومین روز ورود به آن کشور، همراه با جمعی از روحانیان، به کاظمین رفت و در استقبال از امام خمینی حضور داشت. پس از استقرار ایشان در نجف، به بیت امام خمینی پیوست و برخی از امورات شخصی امام خمینی را انجام میداد («گزارشی از یازده...»، 5). | ||
سید هادی موسوی میانپشته از نخستین جلسه درس خارج فقه (بیع مکاسب) امام خمینی در مسجد شیخ انصاری، در آن درس حضور یافت (خاطرات سالهای نجف، ج 2، 176) و به ادعای خود، «نخستین» فردی بود که با یک دستگاه ضبط صوت عاریهای، به ضبط درسهای ایشان در مسجد شیخ انصاری پرداخت. از مهمترین درسهایی که توسط او ضبط شد، بحثهای حکومت اسلامی یا ولایتفقیه در سال 1348 ش بود («گزارشی از یازده...»، 5). او درباره درس فوق میگوید: «حضرت امام در سال 1348 ش در مباحث مکاسب محرمه به مبحث بیع و بخش خمس رسیدند و به بحث پیرامون ویژگیها و شرایط متصدیان خمس و امور حسبیه پرداختند. در اینجا بود که امام اندیشه و تفکر سیاسی خود را در قالب ولایتفقیه مطرح کردند و برای همگان روشن شد که اندیشه ایشان فراتر از مسئله امربهمعروف و نهیازمنکر است؛ بلکه ایشان حکومتی را بر اساس احکام اسلامی مطرح کردهاند... امام با رعایت سلسله مراتب به حکومتهای خلفای بنیامیه، بنیعباس، علویها، فاطمیها و عثمانیها اشاره کرده و اظهار نمودند که هدف اسلام حکومت بوده است» (خاطرات سالهای نجف، ج 2، 178). او در کنار حضور در درس خارج فقه امام خمینی، پنج سال نیز در درس خارج اصول سید مصطفی خمینی شرکت میکرد («حجتالاسلاموالمسلمین سید...»، 361). | سید هادی موسوی میانپشته از نخستین جلسه درس خارج فقه (بیع مکاسب) امام خمینی در مسجد شیخ انصاری، در آن درس حضور یافت (خاطرات سالهای نجف، ج 2، 176) و به ادعای خود، «نخستین» فردی بود که با یک دستگاه ضبط صوت عاریهای، به ضبط درسهای ایشان در مسجد شیخ انصاری پرداخت. از مهمترین درسهایی که توسط او ضبط شد، بحثهای حکومت اسلامی یا ولایتفقیه در سال 1348 ش بود («گزارشی از یازده...»، 5). او درباره درس فوق میگوید: «حضرت امام در سال 1348 ش در مباحث مکاسب محرمه به مبحث بیع و بخش خمس رسیدند و به بحث پیرامون ویژگیها و شرایط متصدیان خمس و امور حسبیه پرداختند. در اینجا بود که امام اندیشه و تفکر سیاسی خود را در قالب ولایتفقیه مطرح کردند و برای همگان روشن شد که اندیشه ایشان فراتر از مسئله امربهمعروف و نهیازمنکر است؛ بلکه ایشان حکومتی را بر اساس احکام اسلامی مطرح کردهاند... امام با رعایت سلسله مراتب به حکومتهای خلفای بنیامیه، بنیعباس، علویها، فاطمیها و عثمانیها اشاره کرده و اظهار نمودند که هدف اسلام حکومت بوده است» (خاطرات سالهای نجف، ج 2، 178). او در کنار حضور در درس خارج فقه امام خمینی، پنج سال نیز در درس خارج اصول سید مصطفی خمینی شرکت میکرد («حجتالاسلاموالمسلمین سید...»، 361). | ||
موسوی در کنار حضور در درس امام خمینی، به فعالیتهای سیاسی همسو با نهضت امام خمینی نیز میپرداخت و همراه با جمعی از روحانیان مبارز با عنوان «روحانیون مبارز خارج از کشور»، در نجف اشرف فعالیت میکرد (خاطرات حجتالاسلام...، 404). او موظف بود اخبار انتشاریافته در کتب، مجلات و مخصوصاً سرمقالههای مجلات و روزنامهها و رادیوهای بیگانه مربوط به ایران و گروههای سیاسی مخالف یا درباره مسائل استراتژیکی و جغرافیایی ایران را جمعآوری و تلخیص کند. این مطالب در اختیار سید احمد خمینی قرار میگرفت و ایشان نیز به امام خمینی ارائه میداد («حجتالاسلاموالمسلمین سید...»، 361). سید هادی موسوی در سال 1349 ش و در جريان سختگيري مأموران سفارت ايران در بغداد در صدور گذرنامه به طلاب و نيز زوار ايراني، همراه با جمعی از روحانیان مبارز به سفارت ایران در عراق رفتند و مورد ضرب و شتم مأموران قرار گرفتند و سه شبانهروز در آنجا زندانی شدند. آنان سپس با صدور اعلاميهاي خطاب به مراجع تقليد و کميسيون حقوق بشر، اقدام سفارتخانه مزبور را محکوم و تأکید کردند سفارت ایران در عراق «حافظ منافع ایرانیان است، باید این جنایتکارانی را که در داخل سفارت به روحانیون این نوع رفتار غیرانسانی را کردهاند، تحت تعقیب قرار داده از سفارت اخراج نماید و اگر شعبهای از سازمان امنیت ایران است که به اسم سفارت در عراق کار میکند باید هرچه زودتر بسته گردد« (روحاني، ج 2، 439-440). او در سال 1352 ش همراه با سید احمد خمینی، در موسم حج شرکت کرده بود. در 1356 ش به فرانسه رفت و در اعتصاب روحانیان مبارز در کلیسای سنت ماری پاریس شرکت داشت، ولی به سبب جعلی بودن گذرنامهاش، مجبور به بازگشت به عراق شد. سپس با سفر به برخی از کشورها ازجمله بحرین، سوریه و لبنان، به تبلیغ و تبیین اهداف نهضت امام خمینی پرداخت (حجتالاسلام حاج سید...، 238-239). او در آن سالها از افراد مورد اعتماد امام خمینی بود و امام خمینی به یکی از افرادی که توسط او معرفی شده بودند، اجازاتی در تصدی امور حسبیه و شرعیه داده بود (صحیفه امام، ج 1، 473). | |||
سید هادی موسوی پس از مهاجرت امام خميني به فرانسه، همراه با جمعی از فضلا و مدرسان حوزه علمیه نجف اشرف در تلگرافی به امام خمینی با لقب و عنوانهای «یگانه زعیم باکفایت عالم اسلام و مرجع تقلید جهان تشیع حضرت آیتاللهالعظمی امام خمینی»، هجرت ناگهانی ایشان از نجف اشرف را «دردناکترین مصیبت و خسارتی جبرانناپذیر» برای حوزههای علمیه دانستند و تأثر و تأسف خود را از آن ابراز نمودند و در پایان «تحول اساسی و بنیادی و برقراری نظام عادلانه اسلامی به دست باکفایت آن پیشوای انقلابی اسلام و نابودی و اضمحلال دشمنان اسلام و غلامان حلقهبهگوش استعمار» را آرزو کردند (اسناد انقلاب اسلامي، ج 3، 406 ـ 407). او سپس همراه با جمعی از علما و طلاب حوزه علمیه نجف در تلگرافی به والری ژيسكاردستن رئيسجمهور وقت فرانسه، مبارزات بیامان امام خمینی علیه رژیم شاهنشاهی را در شرایط اختناقآور و وضعیت سیاسی در خاورمیانه، عامل مهاجرت «این چهره ضداستعماری» به فرانسه با هدف مانعتراشی «در تداوم مبارزه پیگیر و بیامان علیه نظام پوسیده و در هم شکسته شاهنشاهی ایران» دانستند و از امام خميني بهعنوان «رهبر آزاد، قاطع و انقلابی اسلام» و روح و قلب 35 ميليون ايراني و سایر مسلمانان جهان نام بردند و اعلام کردند جامعه روحانیت مبارز نجف انتظار دارند «از هیچگونه کوشش و بذل و جهدی در جهت حفظ و حراست امام خمینی دریغ نورزید و نیز از ایجاد هر گونه محدودیت و مانعی بر سر راهشان بهطور جدی بپرهیزید تا حضرتش جهت تحقق بخشیدن به آرمانهای بلند ملی، انسانی و اسلامی خویش، از آزادی و امنیت که دو شرط اساسی ادامه مبارزاتشان است برخوردار باشند» (همان، 408 ـ 409؛ دوانی، ج 8، 360). | سید هادی موسوی پس از مهاجرت امام خميني به فرانسه، همراه با جمعی از فضلا و مدرسان حوزه علمیه نجف اشرف در تلگرافی به امام خمینی با لقب و عنوانهای «یگانه زعیم باکفایت عالم اسلام و مرجع تقلید جهان تشیع حضرت آیتاللهالعظمی امام خمینی»، هجرت ناگهانی ایشان از نجف اشرف را «دردناکترین مصیبت و خسارتی جبرانناپذیر» برای حوزههای علمیه دانستند و تأثر و تأسف خود را از آن ابراز نمودند و در پایان «تحول اساسی و بنیادی و برقراری نظام عادلانه اسلامی به دست باکفایت آن پیشوای انقلابی اسلام و نابودی و اضمحلال دشمنان اسلام و غلامان حلقهبهگوش استعمار» را آرزو کردند (اسناد انقلاب اسلامي، ج 3، 406 ـ 407). او سپس همراه با جمعی از علما و طلاب حوزه علمیه نجف در تلگرافی به والری ژيسكاردستن رئيسجمهور وقت فرانسه، مبارزات بیامان امام خمینی علیه رژیم شاهنشاهی را در شرایط اختناقآور و وضعیت سیاسی در خاورمیانه، عامل مهاجرت «این چهره ضداستعماری» به فرانسه با هدف مانعتراشی «در تداوم مبارزه پیگیر و بیامان علیه نظام پوسیده و در هم شکسته شاهنشاهی ایران» دانستند و از امام خميني بهعنوان «رهبر آزاد، قاطع و انقلابی اسلام» و روح و قلب 35 ميليون ايراني و سایر مسلمانان جهان نام بردند و اعلام کردند جامعه روحانیت مبارز نجف انتظار دارند «از هیچگونه کوشش و بذل و جهدی در جهت حفظ و حراست امام خمینی دریغ نورزید و نیز از ایجاد هر گونه محدودیت و مانعی بر سر راهشان بهطور جدی بپرهیزید تا حضرتش جهت تحقق بخشیدن به آرمانهای بلند ملی، انسانی و اسلامی خویش، از آزادی و امنیت که دو شرط اساسی ادامه مبارزاتشان است برخوردار باشند» (همان، 408 ـ 409؛ دوانی، ج 8، 360). | ||
موسوی رشتی که به سبب فعالیتهای سیاسی در عراق، ممنوعالورود به کشور بود، در نخستین روزهای بهمن 1357 به کشور بازگشت و در تحصن روحانیان مبارز در مسجد دانشگاه تهران در اعتراض به بسته شدن فرودگاهها بر روی پروازهای خارجی توسط دولت شاپور بختیار شرکت کرد. او که در عراق در دورههای فشرده رزمی شرکت کرده بود و حفاظت از امام خمینی را در عراق بر عهده داشت، پس از پیروزی انقلاب اسلامی و بازگشت امام خمینی به قم، بار دیگر از سوی سید احمد خمینی مأمور حفاظت از ایشان شد و به همین منظور در حالی که مسلح بود، همواره در کنار ایشان حضور مییافت و حفاظت از ایشان را بر عهده میگرفت. همزمان مأموریت داشت سخنرانیها و صحبتهای ایشان را هم ثبت و ضبط کند. پس از انتقال امام خمینی به بیمارستان قلب تهران، او نیز به تهران رفت و هماهنگی ملاقاتهای ایشان را بر عهده گرفت. | موسوی رشتی که به سبب فعالیتهای سیاسی در عراق، ممنوعالورود به کشور بود، در نخستین روزهای بهمن 1357 به کشور بازگشت و در تحصن روحانیان مبارز در مسجد دانشگاه تهران در اعتراض به بسته شدن فرودگاهها بر روی پروازهای خارجی توسط دولت شاپور بختیار شرکت کرد. او که در عراق در دورههای فشرده رزمی شرکت کرده بود و حفاظت از امام خمینی را در عراق بر عهده داشت، پس از پیروزی انقلاب اسلامی و بازگشت امام خمینی به قم، بار دیگر از سوی سید احمد خمینی مأمور حفاظت از ایشان شد و به همین منظور در حالی که مسلح بود، همواره در کنار ایشان حضور مییافت و حفاظت از ایشان را بر عهده میگرفت. همزمان مأموریت داشت سخنرانیها و صحبتهای ایشان را هم ثبت و ضبط کند. پس از انتقال امام خمینی به بیمارستان قلب تهران، او نیز به تهران رفت و هماهنگی ملاقاتهای ایشان را بر عهده گرفت. | ||
او که سخنرانیها و بحثهای درسیامام خمینی را در عراق ضبط کرده و به کشور انتقال داده بود، ادعا میکند که پس از استقرار امام خمینی در دربند تهران، به قم بازگشت و تدوین مجموعه سخنرانیهای ایشان را آغاز کرد که در قالب صحیفه نور انتشار یافت. با استقرار امام خمینی در جماران، او نیز با دستور سید احمد خمینی در اواخر سال 1360 ش به تهران رفت و در قسمت پاسخگویی به پرسشها از امام خمینی مشغول به کار شد. او در رأس یکی از گروههای ششنفره پاسخ به سؤالات قرار گرفت و بهصورت شبانهروزی، در طبقه فوقانی حسینیه جماران، به پرسشهای مردم از ایران و سراسر جهان پاسخ میداد. او یازده سال در کنار امام خمینی بود و تلاش میکرد اولین فردی باشد که بیانات ایشان را برای اطلاعرسانی و پخش آماده میکند («گزارشی از یازده...»، 46). پس از رحلت امام خمینی نیز با مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی و بعثه مقام معظم رهبری همکاری میکرد (حجتالاسلام حاج سید...، 239). | او که سخنرانیها و بحثهای درسیامام خمینی را در عراق ضبط کرده و به کشور انتقال داده بود، ادعا میکند که پس از استقرار امام خمینی در دربند تهران، به قم بازگشت و تدوین مجموعه سخنرانیهای ایشان را آغاز کرد که در قالب صحیفه نور انتشار یافت. با استقرار امام خمینی در جماران، او نیز با دستور سید احمد خمینی در اواخر سال 1360 ش به تهران رفت و در قسمت پاسخگویی به پرسشها از امام خمینی مشغول به کار شد. او در رأس یکی از گروههای ششنفره پاسخ به سؤالات قرار گرفت و بهصورت شبانهروزی، در طبقه فوقانی حسینیه جماران، به پرسشهای مردم از ایران و سراسر جهان پاسخ میداد. او یازده سال در کنار امام خمینی بود و تلاش میکرد اولین فردی باشد که بیانات ایشان را برای اطلاعرسانی و پخش آماده میکند («گزارشی از یازده...»، 46). پس از رحلت امام خمینی نیز با مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی و بعثه مقام معظم رهبری همکاری میکرد (حجتالاسلام حاج سید...، 239). | ||
منابع: اسناد انقلاب اسلامی (1374)، ج 3، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ حجتالاسلاموالمسلمین حاج سید احمد خمینی به روایت اسناد: یادگار امام (1387)، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات؛ «حجتالاسلاموالمسلمین سید هادی موسوی در گفتگو با حضور: رحلت حاج احمد آقا همه آزادگان جهان را داغدار کرد» (1374)، فصلنامه حضور، شماره 11؛ خاطرات آیتالله محمدعلی گرامی (1381)، به کوشش احمدی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ خاطرات حجتالاسلاموالمسلمین محتشمیپور (1376)، تهران، حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی؛ خاطرات سالهای نجف (1389)، ج 2، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی و مؤسسه چاپ و نشر عروج؛ دوانی، علی (1377)، نهضت روحانیون ایران، ج 8، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ روحانی، سید حمید (1364)، نهضت امام خمینی در ایران، ج 2، تهران، واحد فرهنگی بنیاد شهید با همکاری سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی؛ صحیفه امام (1378)، ج 1، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی؛ «گزارشی از یازده ماه اداره انقلاب از منزل امام: حجتالاسلاموالمسلمین سید هادی موسوی: درس امام را با ضبط صوت کرایهای ضبط میکردیم» (1392)، هفتهنامه حریم امام، شماره 107، 8 اسفند؛ «لیله الضرب: اولین چماقداری علیه طرفداران امام» (1371-1372)، فصلنامه یاد، شماره 29 و 30، زمستان و بهار. | منابع: اسناد انقلاب اسلامی (1374)، ج 3، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ حجتالاسلاموالمسلمین حاج سید احمد خمینی به روایت اسناد: یادگار امام (1387)، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات؛ «حجتالاسلاموالمسلمین سید هادی موسوی در گفتگو با حضور: رحلت حاج احمد آقا همه آزادگان جهان را داغدار کرد» (1374)، فصلنامه حضور، شماره 11؛ خاطرات آیتالله محمدعلی گرامی (1381)، به کوشش احمدی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ خاطرات حجتالاسلاموالمسلمین محتشمیپور (1376)، تهران، حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی؛ خاطرات سالهای نجف (1389)، ج 2، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی و مؤسسه چاپ و نشر عروج؛ دوانی، علی (1377)، نهضت روحانیون ایران، ج 8، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ روحانی، سید حمید (1364)، نهضت امام خمینی در ایران، ج 2، تهران، واحد فرهنگی بنیاد شهید با همکاری سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی؛ صحیفه امام (1378)، ج 1، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی؛ «گزارشی از یازده ماه اداره انقلاب از منزل امام: حجتالاسلاموالمسلمین سید هادی موسوی: درس امام را با ضبط صوت کرایهای ضبط میکردیم» (1392)، هفتهنامه حریم امام، شماره 107، 8 اسفند؛ «لیله الضرب: اولین چماقداری علیه طرفداران امام» (1371-1372)، فصلنامه یاد، شماره 29 و 30، زمستان و بهار. | ||
[[رده:پروژه شاگردان2]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۹ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۲۲:۰۸
موسوی میانپشته، سید هادی؛ از شاگردان درس خارج فقه امام خمینی. سید هادی میانپشته معروف به موسوی رشتی در سال 1324 ش در میانپشته شهرستان رودسر (استان گیلان) دیده به جهان گشود. او دوران ابتدایی را در زادگاهش به پایان رساند (حجتالاسلام حاج سید...، 238). آنگاه در سال 1339 ش به قم رفت و در حوزه علمیه آن شهر به تحصیل پرداخت. درباره درسها و استادان موسوی رشتی در حوزه علمیه قم اطلاعاتی در دست نیست، ولی او نزد امام خمینی معمم شد و همین گزارش نشان میدهد که امام خمینی شناختی از او داشته یا اینکه در ردیف شاگردان امام خمینی بوده است. او از سال 1341 ش به همکاری با بیت امام خمینی میپرداخت، ازجمله برای یکی از شاگردان امام خمینی که مسئول خلاصهنویسی مطالب روزنامهها برای امام خمینی بود روزنامهها را تهیه میکرد («گزارشی از یازده...»، 4-5). موسوی میانپشته درباره هویت آن شاگرد امام خمینی اطلاعاتی نداده، ولی با استناد به خاطرات برخی از شخصیتهای فعال در سالهای 1341-1343، محمدعلی گرامی چنان مسئولیتی داشته (خاطرات آیتالله...، 272) و به احتمال زیاد، سید هادی موسوی روزنامهها را تهیه و به گرامی تقدیم میکرده است. موسوی رشتی در فروردین 1342 در توزیع اعلامیههای سیاسی در حرم حضرت فاطمه معصومه (س) نقش داشت. در فروردین 1343 و در جریان بازگشت امام خمینی به قم (پس از حبس و حصر در تهران)، در بیت ایشان فعال بود و پس از تبعید امام خمینی به خارج از کشور (13 آبان آن سال)، در تحصن روحانیان مبارز در خانههای مراجع تقلید حضور داشت؛ روحانیان متحصن به سه دسته تقسیم شده بودند که هر گروه در بیوت آیات سید کاظم شریعتمداری، سید محمدرضا موسوی گلپایگانی و سید شهابالدین مرعشی نجفی متحصن شدند و سید هادی موسوی در گروه سوم بود و سه روز در بیت آیتالله مرعشی نجفی متحصن شد («گزارشی از یازده...»، 5). در همان سال ازجمله افرادی بود که در لیله الضرب (سیلی خوردن شیخ مهدی کروبی در مسجد اعظم قم به بهانه طرح نام ایشان) حضور داشت و او هم در آن روز مورد ضرب و شتم قرار گرفت («لیله الضرب: اولین...»، 101-102). آنگاه تصمیم گرفت راهی عراق شود و در حوزه علمیه نجف اشرف تحصیلات حوزوی خود را پی بگیرد. وی در 17 مهر 1344 و درست روزی که امام خمینی به عراق عزیمت کرد، وارد عراق شد و در دومین روز ورود به آن کشور، همراه با جمعی از روحانیان، به کاظمین رفت و در استقبال از امام خمینی حضور داشت. پس از استقرار ایشان در نجف، به بیت امام خمینی پیوست و برخی از امورات شخصی امام خمینی را انجام میداد («گزارشی از یازده...»، 5). سید هادی موسوی میانپشته از نخستین جلسه درس خارج فقه (بیع مکاسب) امام خمینی در مسجد شیخ انصاری، در آن درس حضور یافت (خاطرات سالهای نجف، ج 2، 176) و به ادعای خود، «نخستین» فردی بود که با یک دستگاه ضبط صوت عاریهای، به ضبط درسهای ایشان در مسجد شیخ انصاری پرداخت. از مهمترین درسهایی که توسط او ضبط شد، بحثهای حکومت اسلامی یا ولایتفقیه در سال 1348 ش بود («گزارشی از یازده...»، 5). او درباره درس فوق میگوید: «حضرت امام در سال 1348 ش در مباحث مکاسب محرمه به مبحث بیع و بخش خمس رسیدند و به بحث پیرامون ویژگیها و شرایط متصدیان خمس و امور حسبیه پرداختند. در اینجا بود که امام اندیشه و تفکر سیاسی خود را در قالب ولایتفقیه مطرح کردند و برای همگان روشن شد که اندیشه ایشان فراتر از مسئله امربهمعروف و نهیازمنکر است؛ بلکه ایشان حکومتی را بر اساس احکام اسلامی مطرح کردهاند... امام با رعایت سلسله مراتب به حکومتهای خلفای بنیامیه، بنیعباس، علویها، فاطمیها و عثمانیها اشاره کرده و اظهار نمودند که هدف اسلام حکومت بوده است» (خاطرات سالهای نجف، ج 2، 178). او در کنار حضور در درس خارج فقه امام خمینی، پنج سال نیز در درس خارج اصول سید مصطفی خمینی شرکت میکرد («حجتالاسلاموالمسلمین سید...»، 361).
موسوی در کنار حضور در درس امام خمینی، به فعالیتهای سیاسی همسو با نهضت امام خمینی نیز میپرداخت و همراه با جمعی از روحانیان مبارز با عنوان «روحانیون مبارز خارج از کشور»، در نجف اشرف فعالیت میکرد (خاطرات حجتالاسلام...، 404). او موظف بود اخبار انتشاریافته در کتب، مجلات و مخصوصاً سرمقالههای مجلات و روزنامهها و رادیوهای بیگانه مربوط به ایران و گروههای سیاسی مخالف یا درباره مسائل استراتژیکی و جغرافیایی ایران را جمعآوری و تلخیص کند. این مطالب در اختیار سید احمد خمینی قرار میگرفت و ایشان نیز به امام خمینی ارائه میداد («حجتالاسلاموالمسلمین سید...»، 361). سید هادی موسوی در سال 1349 ش و در جريان سختگيري مأموران سفارت ايران در بغداد در صدور گذرنامه به طلاب و نيز زوار ايراني، همراه با جمعی از روحانیان مبارز به سفارت ایران در عراق رفتند و مورد ضرب و شتم مأموران قرار گرفتند و سه شبانهروز در آنجا زندانی شدند. آنان سپس با صدور اعلاميهاي خطاب به مراجع تقليد و کميسيون حقوق بشر، اقدام سفارتخانه مزبور را محکوم و تأکید کردند سفارت ایران در عراق «حافظ منافع ایرانیان است، باید این جنایتکارانی را که در داخل سفارت به روحانیون این نوع رفتار غیرانسانی را کردهاند، تحت تعقیب قرار داده از سفارت اخراج نماید و اگر شعبهای از سازمان امنیت ایران است که به اسم سفارت در عراق کار میکند باید هرچه زودتر بسته گردد« (روحاني، ج 2، 439-440). او در سال 1352 ش همراه با سید احمد خمینی، در موسم حج شرکت کرده بود. در 1356 ش به فرانسه رفت و در اعتصاب روحانیان مبارز در کلیسای سنت ماری پاریس شرکت داشت، ولی به سبب جعلی بودن گذرنامهاش، مجبور به بازگشت به عراق شد. سپس با سفر به برخی از کشورها ازجمله بحرین، سوریه و لبنان، به تبلیغ و تبیین اهداف نهضت امام خمینی پرداخت (حجتالاسلام حاج سید...، 238-239). او در آن سالها از افراد مورد اعتماد امام خمینی بود و امام خمینی به یکی از افرادی که توسط او معرفی شده بودند، اجازاتی در تصدی امور حسبیه و شرعیه داده بود (صحیفه امام، ج 1، 473).
سید هادی موسوی پس از مهاجرت امام خميني به فرانسه، همراه با جمعی از فضلا و مدرسان حوزه علمیه نجف اشرف در تلگرافی به امام خمینی با لقب و عنوانهای «یگانه زعیم باکفایت عالم اسلام و مرجع تقلید جهان تشیع حضرت آیتاللهالعظمی امام خمینی»، هجرت ناگهانی ایشان از نجف اشرف را «دردناکترین مصیبت و خسارتی جبرانناپذیر» برای حوزههای علمیه دانستند و تأثر و تأسف خود را از آن ابراز نمودند و در پایان «تحول اساسی و بنیادی و برقراری نظام عادلانه اسلامی به دست باکفایت آن پیشوای انقلابی اسلام و نابودی و اضمحلال دشمنان اسلام و غلامان حلقهبهگوش استعمار» را آرزو کردند (اسناد انقلاب اسلامي، ج 3، 406 ـ 407). او سپس همراه با جمعی از علما و طلاب حوزه علمیه نجف در تلگرافی به والری ژيسكاردستن رئيسجمهور وقت فرانسه، مبارزات بیامان امام خمینی علیه رژیم شاهنشاهی را در شرایط اختناقآور و وضعیت سیاسی در خاورمیانه، عامل مهاجرت «این چهره ضداستعماری» به فرانسه با هدف مانعتراشی «در تداوم مبارزه پیگیر و بیامان علیه نظام پوسیده و در هم شکسته شاهنشاهی ایران» دانستند و از امام خميني بهعنوان «رهبر آزاد، قاطع و انقلابی اسلام» و روح و قلب 35 ميليون ايراني و سایر مسلمانان جهان نام بردند و اعلام کردند جامعه روحانیت مبارز نجف انتظار دارند «از هیچگونه کوشش و بذل و جهدی در جهت حفظ و حراست امام خمینی دریغ نورزید و نیز از ایجاد هر گونه محدودیت و مانعی بر سر راهشان بهطور جدی بپرهیزید تا حضرتش جهت تحقق بخشیدن به آرمانهای بلند ملی، انسانی و اسلامی خویش، از آزادی و امنیت که دو شرط اساسی ادامه مبارزاتشان است برخوردار باشند» (همان، 408 ـ 409؛ دوانی، ج 8، 360). موسوی رشتی که به سبب فعالیتهای سیاسی در عراق، ممنوعالورود به کشور بود، در نخستین روزهای بهمن 1357 به کشور بازگشت و در تحصن روحانیان مبارز در مسجد دانشگاه تهران در اعتراض به بسته شدن فرودگاهها بر روی پروازهای خارجی توسط دولت شاپور بختیار شرکت کرد. او که در عراق در دورههای فشرده رزمی شرکت کرده بود و حفاظت از امام خمینی را در عراق بر عهده داشت، پس از پیروزی انقلاب اسلامی و بازگشت امام خمینی به قم، بار دیگر از سوی سید احمد خمینی مأمور حفاظت از ایشان شد و به همین منظور در حالی که مسلح بود، همواره در کنار ایشان حضور مییافت و حفاظت از ایشان را بر عهده میگرفت. همزمان مأموریت داشت سخنرانیها و صحبتهای ایشان را هم ثبت و ضبط کند. پس از انتقال امام خمینی به بیمارستان قلب تهران، او نیز به تهران رفت و هماهنگی ملاقاتهای ایشان را بر عهده گرفت. او که سخنرانیها و بحثهای درسیامام خمینی را در عراق ضبط کرده و به کشور انتقال داده بود، ادعا میکند که پس از استقرار امام خمینی در دربند تهران، به قم بازگشت و تدوین مجموعه سخنرانیهای ایشان را آغاز کرد که در قالب صحیفه نور انتشار یافت. با استقرار امام خمینی در جماران، او نیز با دستور سید احمد خمینی در اواخر سال 1360 ش به تهران رفت و در قسمت پاسخگویی به پرسشها از امام خمینی مشغول به کار شد. او در رأس یکی از گروههای ششنفره پاسخ به سؤالات قرار گرفت و بهصورت شبانهروزی، در طبقه فوقانی حسینیه جماران، به پرسشهای مردم از ایران و سراسر جهان پاسخ میداد. او یازده سال در کنار امام خمینی بود و تلاش میکرد اولین فردی باشد که بیانات ایشان را برای اطلاعرسانی و پخش آماده میکند («گزارشی از یازده...»، 46). پس از رحلت امام خمینی نیز با مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی و بعثه مقام معظم رهبری همکاری میکرد (حجتالاسلام حاج سید...، 239). منابع: اسناد انقلاب اسلامی (1374)، ج 3، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ حجتالاسلاموالمسلمین حاج سید احمد خمینی به روایت اسناد: یادگار امام (1387)، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات؛ «حجتالاسلاموالمسلمین سید هادی موسوی در گفتگو با حضور: رحلت حاج احمد آقا همه آزادگان جهان را داغدار کرد» (1374)، فصلنامه حضور، شماره 11؛ خاطرات آیتالله محمدعلی گرامی (1381)، به کوشش احمدی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ خاطرات حجتالاسلاموالمسلمین محتشمیپور (1376)، تهران، حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی؛ خاطرات سالهای نجف (1389)، ج 2، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی و مؤسسه چاپ و نشر عروج؛ دوانی، علی (1377)، نهضت روحانیون ایران، ج 8، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ روحانی، سید حمید (1364)، نهضت امام خمینی در ایران، ج 2، تهران، واحد فرهنگی بنیاد شهید با همکاری سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی؛ صحیفه امام (1378)، ج 1، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی؛ «گزارشی از یازده ماه اداره انقلاب از منزل امام: حجتالاسلاموالمسلمین سید هادی موسوی: درس امام را با ضبط صوت کرایهای ضبط میکردیم» (1392)، هفتهنامه حریم امام، شماره 107، 8 اسفند؛ «لیله الضرب: اولین چماقداری علیه طرفداران امام» (1371-1372)، فصلنامه یاد، شماره 29 و 30، زمستان و بهار.