|
|
(۵۰ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) |
خط ۱: |
خط ۱: |
| '''صادق قطبزاده'''، عضو فعال جنبش دانشجویی در خارج از کشور، سرپرست رادیو و تلویزیون و وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران.
| |
|
| |
|
| صادق قطبزاده در سال ۱۳۱۴ در تهران (اصفهان؟) زاده شد. پدر او حسین، تاجر بازاری بود. قطبزاده تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در تهران به پایان برد. او در نوجوانی از هواخواهان جبهه ملی بود و در «انجمن اسلامی دانشجویان» که از گروههای فعال سیاسی آن زمان بود، به فعالیتهای سیاسی پرداخت و دو بار بازداشت و زندانی شد (دفتر ادبیات، ۶/۲۵۹؛ کاوشی، ۹۸). وی در سال ۱۳۳۷ برای ادامه تحصیل به امریکا رفت و در دانشگاه جورج تاون واشنگتن در رشته زبان انگلیسی مشغول تحصیل شد و همراه دانشجویان به فعالیت سیاسی پرداخت تا اینکه در سال ۱۳۳۹ همراه محمد فاطمی و محمد نخشب سازمان دانشجویان ایرانی امریکا را تأسیس کرد. قطبزاده مانیفست جنبش اسلامی دانشجویی را در نشریه پندار چاپ کرد. پس از آن این نشریه، ارگان انجمن اسلامی دانشجویان ایرانی در ایالات متحده امریکا شد (دفتر ادبیات، ۶/۲۵۹؛ طباطبایی، ۱/۱۷۲).
| |
|
| |
| با توجه به فعالیت سیاسی قطبزاده، دولت ایران از ویلیام داگلاس وزیر امور خارجه امریکا خواستار بازگرداندن وی و محمد فاطمی به اتهام یاغیگری و کمونیستبودن شد؛ اما دادگاهی در امریکا آنان را ضد کمونیسم و تحت تعقیب حزب توده شناخت و دولت امریکا از بازگرداندن آنان به ایران امتناع کرد (طباطبایی، ۱/۱۸۴)؛ با این حال، پس از آنکه در جشن نوروز ۱۳۴۰ در سفارت ایران ضمن اعتراض دانشجویان رژیم پهلوی در خصوص قطعشدن ارز تحصیلی و درگیری میان قطبزاده و اردشیر زاهدی سفیر ایران در امریکا و طرفداران رژیم، زاهدی از تمدید گذرنامه او و محمد فاطمی امتناع کرد (طباطبایی، ۱/۱۷۳؛ شوکت، جنبش دانشجویی، ۷۸)، دولت امریکا در سال ۱۳۴۱ قطبزاده را بیرون کرد. وی پس از آن به کشورهای آسیایی، خاورمیانه و افریقا سفر کرد (دفتر ادبیات، ۶/۲۶۰). دانشجویان ایرانی مقیم اروپا در نشستی در شهر هایدلبرگ آلمان با تصویب بیانهای دوصفحهای نام «کنفدراسیون محصلان ایرانی در اروپا» را برای تشکیلاتشان انتخاب کردند (شوکت، جنبش دانشجویی، ۶۶) و قطبزاده در سال ۱۳۴۲ به عضویت رهبری کنفدراسیون انتخاب شد (همان، ۱۰۸). او در سال ۱۳۴۳ بهنمایندگی کنفدراسیون در کنگره سالیانه سازمان ملی دانشجویان به سوریه و سپس به یونان و هندوستان سفر کرد و در سخنرانیهای خود از عملکرد رژیم پهلوی انتقاد کرد (همو، کنفدراسیون جهانی، ۱۶۹) و همراه دوستانش در خاورمیانه عربی زمینه مبارزه مسلحانه علیه رژیم پهلوی را فراهم ساخت (کاوشی، ۹۹).
| |
|
| |
| پس از تبعید امامخمینی به ترکیه، قطبزاده از کسانی بود که در انتقال ایشان از ترکیه به نجف تلاش میکرد (محمدی ریشهری، ۱/۱۹۹). پس از انتقال امامخمینی به نجف، قطبزاده تلاش کرد با امامخمینی ارتباط برقرار کند (پایگاه اطلاعرسانی). در سال ۱۳۴۶ او دوباره به امریکا برگشت (دفتر ادبیات، ۶/۲۶۰)؛ اما با متهمشدن کنفدراسیون دانشجویان که تحت سلطه مائوئیستها بود، قطبزاده امریکا را به مقصد فرانسه ترک کرد؛ پس از آن در پاریس رابط اصلی انجمن دانشجویان مسلمان در اروپا و دولتهای عرب ضد امریکایی ازجمله عراق، الجزایر و سوریه شد (آبراهامیان، ۵۷۰ ـ ۵۷۱).
| |
| از سال ۱۳۴۸ به بعد تمام فعالیتهای قطبزاده منحصر به انجمن اسلامی دانشجویان در اروپا و نهضت مقاومت فلسطین شد و به اتفاق نیروهای مبارز، نهضت آزادی ایران را در اروپا و امریکا سازماندهی کرد (دفتر ادبیات، ۶/۲۶۰). او در سال ۱۳۴۹ برای دیدار با امامخمینی به نجف رفت و شب را در خانه سیدمصطفی خمینی به سر برد. سیدمصطفی و برخی از طرفداران امامخمینی، قطبزاده را فردی مجهولالحال و کمتدین برای انقلاب دانستند؛ زیرا سیدمصطفی معتقد بود که موضع سیاسی قطبزاده تاریک و نامشخص است و هدف وی از آمدن به نجف مبهم است؛ از اینرو به یاران امامخمینی توصیه کرد که از هر گونه همکاری با وی پرهیز کنند و خود نیز پس از دیدار نخست، دیگر با او روبهرو نشد. در سال ۱۳۵۰ که بار دیگر قطبزاده به نجف رفت، سیدمصطفی از پذیرفتن وسایل شخصی او در خانه خود امتناع و تأکید کرد که وی حق آمدن به خانه ایشان را ندارد (روحانی، ۲/۵۹۰ ـ ۵۹۱).
| |
|
| |
| از آنجاکه قطبزاده علیه رژیم پهلوی فعال بود، سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) همواره به دنبال او بود؛ از اینرو یکبار در سال ۱۳۵۳ برادر او را به هدف بازداشت خود وی به مدت ششماه زندانی کردند (دفتر ادبیات، ۶/۲۶۰). در اردیبهشت ۱۳۵۷ قطبزاده مصاحبه خبرنگار روزنامه لوموند فرانسه با امامخمینی را در نجف فراهم ساخت (طباطبایی، ۱/۳۰۸؛ ← امامخمینی، ۳/۳۶۶). با افزایش فشار دولت عراق به امامخمینی و مهاجرت ایشان به فرانسه، بر اساس گزارش ساواک، برای محافظت از امامخمینی، قطبزاده به اداره پلیس پاریس رفت و با پنج پلیس به فرودگاه رفت و یک قالیچه نیز برای استراحت امامخمینی به فرودگاه برد (مؤسسه تنظیم، ۶/۵۲۰). خودداری چندروزه امامخمینی از مصاحبه در پاریس به سبب ممانعت دولت فرانسه، موجب شد خبرنگاران انتقادهای تندی به دولت فرانسه وارد کنند. در این میان قطبزاده با فراهمساختن مصاحبهای با روزنامه فیگارو که منتسب به جناح رئیسجمهور فرانسه بود، باعث شد روزنامههای دیگر نیز خواستار مصاحبه با امامخمینی شوند (طباطبایی، ۳/۳۲ ـ ۳۳؛ ← امامخمینی، ۳/۴۶۶). بر اساس گزارش ساواک امامخمینی از طریق قطبزاده و سیدابوالحسن بنیصدر امکانات مادی و معنوی وسیعی را برای فعالیت خود در پاریس بسیج کرد (مؤسسه تنظیم، ۶/۵۱۳)؛ چنانکه وی سخنان امامخمینی را ترجمه و خود را سخنگوی ایشان معرفی میکرد؛ اما امامخمینی تأکید کرد که سخنگو ندارد (پایگاه اطلاعرسانی).
| |
|
| |
| پس از استقرار امامخمینی در پاریس و احتمال اینکه ممکن است اقامت ایشان در آنجا با مشکل مواجه شود، محمد منتظری به لیبی، برخی به پاکستان، هندوستان و سوریه رفتند و قطبزاده به الجزایر رفت که در صورت لزوم کشوری را برای اقامت ایشان در نظر گیرند (طباطبایی، ۳/۴۰). برخی گفتهاند وی که از طریق امامموسی صدر با سران کشور سوریه ازجمله حافظ اسد رئیسجمهور سوریه ارتباط داشت، به آن کشور رفت تا زمینه اقامت احتمالی امامخمینی در سوریه را فراهم کند (جنتی، ۱۵۷). پس از تصمیم امامخمینی به بازگشت به کشور، وی همراه امامخمینی در بهمن ۱۳۵۷ به ایران آمد (دفتر ادبیات، ۶/۲۶۰) و امامخمینی او را از اعضای شورای انقلاب قرار داد (همان؛ شادلو، ۴۴؛ آبراهامیان، ۶۵۱). امامخمینی پس از پیروزی انقلاب اسلامی از همراهی و محبت برخی از همراهان خود در پاریس، ازجمله قطبزاده یاد کرده است (۱۰/۱۹۷)؛ چنانکه از گزارشهایی توطئهآمیز علیه آنان و اتهام امریکاییبودن خبر به آنان داده است و ایشان به دلیل آشنایی بیستساله خود با آنان، به چنین گزارشها و سخنانی اعتنا نکرده است (۱۰/۲۷۶).
| |
|
| |
| پس از پیروزی انقلاب اسلامی، قطبزاده در دولت موقت سرپرست رادیو و تلویزیون شد (شادلو، ۵۰؛ محمدی ریشهری، ۱/۱۹۹ ـ ۲۰۰). امامخمینی که رادیو و تلویزیون را نماد جمهوری اسلامی میدانست و در پخش برنامههای آن حساس بود (۹/۴۷) در نخستین دیدار شورای سرپرستی صدا و سیما تأکید کرد به وی تذکر داده است که بر موسیقیهای صدا و سیما نظارت بیشتر داشته باشد تا موجب شکایت علما نشود (جنتی، ۱۹۴ ـ ۱۹۵). گفته شده روحیات دینی وی سست بود و زمانی که در خارج دانشجو بود، در میان دانشجویان، فردی مذهبی شناخته نمیشد (همان، ۱۱۶ ـ ۱۱۷)؛ از اینرو امامخمینی، سیدمحمد موسوی خوئینی را در کنار وی به صدا و سیما فرستاد تا در برنامههای صدا و سیما شئونات اسلامی حفظ شود و موجب شکایات مردم نشود (۹/۴۷).
| |
|
| |
| در اردیبهشت ۱۳۵۸ قطبزاده از طرف امامخمینی مأموریت یافت تا به لیبی برود و مسئله ناپدیدشدن امامموسی صدر را پیگیری کند (۷/۱۹۸ ـ ۱۹۹). در تیر ۱۳۵۸ امامخمینی در سخنانی بر نقش صدا و سیما و تأثیرگذاری آن بر مردم تأکید کرد و از قطبزاده خواست از هر گونه برنامهای که مخالف فرهنگ اسلامی است و مردم را به سمت و سوی فرهنگ غربی متمایل میسازد، دوری کند (۹/۱۵۴ ـ ۱۵۹). ایشان در سالهای بعد، از عذرتراشی قطبزاده در برابر اسلامیکردن صدا و سیما سخن گفته و اذعان کرده است که بعدها معلوم شد وی فرد غیر صحیحی بوده است (۱۶/۴۰۳)؛ چنانکه از تذکر خود به قطبزاده درباره حذف موسیقی حرام از صدا و سیما خبر داده است که به خاطر نتوانستن و یا نخواستن وی عملی نشد (۱۸/۲۸۷). ایشان در ۸ آذر ۱۳۵۸ به پیشنهاد شورای انقلاب، قطبزاده را وزیر امور خارجه کرد (همان، ۱۱/۱۵۴؛ کاوشی۱۰۰)؛ سپس در ۲۲ آذر همان سال وی از طرف امامخمینی مأموریت یافت یک هیئت بینالمللی تشکیل دهد تا سیاستهای تجاوزکارانه امریکا در ایران در دوران رژیم پهلوی را برای سازمانهای بینالمللی و مردم دنیا بازگو کند و همچنین تأکید کرد برای مقابله با تبلیغات امریکا علیه جمهوری اسلامی درباره گروگانها و تسخیر لانه جاسوسی، یک هیئت مستقل بینالمللی برای دیدار با گروگانها دعوت کند تا هویت امریکا برای مردم جهان آشکار شود (۱۱/۲۲۹). وی در نخستین دوره انتخابات ریاستجمهوری که در بهمن ۱۳۵۸ برگزار شد، از نامزدهای ریاستجمهوری بود و کمتر از یک درصد آرا را به دست آورد (شادلو، ۱۴۴ و ۱۶۱).
| |
|
| |
| با رئیسجمهورشدن سیدابوالحسن بنیصدر، قطبزاده که در موضوع سیاست خارجی و حل مسئله گروگانها با وی هماهنگ بود، با انقلاب و رهبری نظام زاویه پیدا کرد (همان، ۲۰۱؛ دفتر ادبیات، ۶/۲۶۰). در دولت محمدعلی رجایی، وی که بر آزادی گروگانهای امریکایی مصمم بود، از وزارت امور خارجه کنار گذاشته شد (استمپل، ۳۶۵ و ۳۷۷). او پس از این در صدد راهاندازی تظاهرات و اعتصاب و جبههگیری در برابر جمهوری اسلامی برآمد (کاوشی، ۱۰۰ ـ ۱۰۱). وی بر این باور بود که نظام جمهوری اسلامی به سبب بهقدرترسیدن افراد بیصلاحیت از مسیر اصلی منحرف شده و باید آنان را برکنار کرد و انقلاب اسلامی را نجات داد (محمدی ریشهری، ۱/۲۰۱). بر اساس اسناد لانه جاسوسی، قطبزاده پیش از انقلاب با ریچارد کاتم مأمور سیا که در دوره محمدرضا پهلوی در ایران بود، ارتباط داشت و پس از انقلاب نیز به ارتباطش ادامه داد و کاتم ارتباط او را با مقامات برجسته واشنگتن برقرار میکرد (روزیطلب، ۸۰۵). وی برای تحقق هدف خود حدود یک سالونیم تلاش کرد تا با کشورهای منطقه، برخی نظامیان و روحانیانِ مخالف ارتباط برقرار کند (کاوشی، ۱۰۱).
| |
|
| |
| قطبزاده در سال ۱۳۶۱ با همراهی حامیان خارجی و داخلی خود ازجمله امریکا و سیدکاظم شریعتمداری (همان، ۱۲۱؛ هاشمی رفسنجانی، ۴۴) اقدام به توطئه برای براندازی نظام و از میانبردن سران حکومت ازجمله امامخمینی کرد (دفتر ادبیات، ۶/۲۶۰؛ محمدی ریشهری، ۱/۲۰۴)؛ با این حال، برخی اصل کودتابودن اقدام وی را منتفی شمرده و مدعی شدهاند امامخمینی پس از دریافت گزارش موضوع، مسئولان قضایی را از به کار بردن واژه «کودتا» بازداشته است (موسوی تبریزی، ۲۲۳) (← مقاله شریعتمداری، سیدکاظم).
| |
|
| |
| قطبزاده سرانجام همراه احمد عباسی داماد شریعتمداری، جواد مناقبی و مهدی مهدوی بازداشت شد (محمدی ریشهری، ۱/۲۰۹ ـ ۲۲۵). وی به جرم تلاش برای براندازی نظام، ارتباط با جریانهای کمونیستی، نیروهای ضد انقلاب، همکاری با چند گروه نظامی، فرستادن نماینده به عربستان و درخواست سلاح از خارج، برنامهریزی برای منهدمکردن بیت امامخمینی و ترور ایشان، تسخیر مرکز سپاه و کمیتهها و رادیو و تلویزیون، اقدام به آزادی اصغر مهاجر یکی از بمبگذاران گروه پارس و اقدام به آزادی یکی از افراد سازمان مجاهدین خلق، گرفتن مبلغ شصت هزار دلار از خارج به واسطه ویل آلون و فرستادن نماینده به خارج در دادگاه انقلاب ارتش محکوم به اعدام شد و در ۲۳ شهریور ۱۳۶۱، در ۴۶سالگی حکم وی به اجرا درآمد (همان، ۱/۲۲۷ ـ ۲۳۸؛ دفتر ادبیات، ۶/۲۶۰؛ کاوشی، ۱۰۳ ـ ۱۰۴). قطبزاده در طول زندگیاش ازدواج نکرده بود.
| |
|
| |
| ==پانویس==
| |
| {{پانویس}}
| |
| ==منابع==
| |
| {{منابع}}
| |
| * آبراهامیان، یرواند، ایران بین دو انقلاب.
| |
| * درآمدی بر جامعهشناسی سیاسی ایران معاصر، ترجمه احمد گلمحمدی و محمدابراهیم فتاحی ولیلایی، تهران، نی، چاپ سوم، ۱۳۷۸ش.
| |
| * استمپل، جان. دی، درون انقلاب اسلامی، ترجمه منوچهر شجاعی، تهران، رسا، چاپ دوم، ۱۳۷۸ش.
| |
| * امامخمینی، سیدروحالله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
| |
| * پایگاه اطلاعرسانی امامخمینی، ۱۹/۱/۱۳۹۶ش.
| |
| * جنتی، علی، خاطرات علی جنتی، تدوین سعید فخرزاده، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
| |
| * دفتر ادبیات انقلاب اسلامی، روزشمار انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۸ش.
| |
| * روحانی، سیدحمید، نهضت امامخمینی، تهران، عروج، چاپ پنجم، ۱۳۸۱ش.
| |
| * روزیطلب، محمدحسن، صخره سخت، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۹۲ش.
| |
| * شادلو، عباس، انقلاب اسلامی از پیروزی تا تحکیم، تهران، عباس شادلو، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.
| |
| * شوکت، حمید، جنبش دانشجویی: کنفدراسیون جهانی محصلین و دانشجویان ایرانی (اتحادیه ملی)، تهران، نامک، چاپ اول، ۱۳۹۱ش.
| |
| * شوکت، حمید، کنفدراسیون جهانی محصلین و دانشجویان ایرانی، تهران، عطائی، چاپ اول، ۱۳۷۸ش.
| |
| * طباطبایی، سیدصادق، خاطرات سیاسی ـ اجتماعی دکتر سیدصادق طباطبایی، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ اول، ۱۳۸۷ش.
| |
| * کاوشی، حسین، انقلاب اسلامی و شش کودتای شکستخورده، تهران، مجمع فرهنگی شهید آیتالله بهشتی، چاپ اول، ۱۳۸۸ش.
| |
| * مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، تهران، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.
| |
| * محمدی ریشهری، محمد، خاطرهها، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ سوم، ۱۳۸۶ش.
| |
| * موسوی تبریزی، سیدحسین، خاطرات آیتالله سیدحسین موسوی تبریزی، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی (بایگانی بخش خاطرات)، جلد دوم، آماده نشر.
| |
| * هاشمی رفسنجانی، اکبر، کارنامه و خاطرات، سال ۱۳۶۱، پس از بحران، به اهتمام فاطمه هاشمی، تهران، دفتر نشر معارف انقلاب، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
| |
| {{پایان}}
| |
| فاطمه کرمپور
| |