کاربر:Salehi/صفحه تمرین۳: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی امام خمینی
بدون خلاصۀ ویرایش
(خالی کردن صفحه تمرین)
برچسب‌ها: خالی کردن واگردانی دستی
 
(۷۱ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
'''قومیت'''، [[تعصب]] به قوم خود و اعتقاد به ارزش‌ها یا برتری آن.


==مفهوم‌شناسی==
قومیت مصدر صناعی از قوم است<ref>(دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۱۳/۱۹۰۰۲)</ref> و قوم به معنای گروه مردان و زنان یا گروه مردان،<ref>(فراهیدی، کتاب العین، ۵/۲۳۱؛ دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۱۱/۱۵۷۰۳)</ref> خویشاوند، خانواده، قبیله و ملت<ref>(معین، فرهنگ فارسی، ۲/۲۷۵۲)</ref> است. قومیت در اصطلاح به گروهی از مردم که دارای ویژگی‌های تاریخی، زبانی، آداب و رسوم یکسانی‌اند، گفته می‌شود.<ref>(انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ۶/۵۶۱۰)</ref> قوم‌گرایی می‌تواند مبنای زبانی یا تاریخی ـ جغرافیایی، نژادی، فرهنگی و دیگر ویژگی‌های عرفی داشته باشد.<ref>(میرسلیم، جریان‏شناسى فرهنگى بعد از انقلاب اسلامى ایران، ۵۷)</ref>
از واژه‌های مرتبط با قومیت، «ملیت»، «ملی‌گرایی»، «نژادپرستی» و «هویت ملی» است. ملیت در مقام بیان رابطه قانونی، به معنای عضویت در یک ملت یا دولت است<ref>(آشوری، دانشنامه سیاسی، ۳۱۰)</ref> و رابطه‌ای سیاسی است که فردی را نه به یک قوم، بلکه به دولتی مرتبط می‌سازد، به ‌طوری‌ که حقوق و تکالیف اصلی وی از همین رابطه ناشی می‌شود.<ref>(دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۱۳/۱۹۰۰۲)</ref> ملی‌گرایی (ناسیونالیسم) مرتبه‌ای بالاتر از ملیت، به معنای دل‌بستگی شدید به نژاد، زبان و فرهنگ خودی، همراه با اعتقاد به برتری ملت خود از ملت‌های دیگر است<ref>(انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ۷/۷۳۴۵)</ref> و در نژادپرستی علاوه بر آن، اعتقاد به سیاست [[تبعیض]] نژادی نیز وجود دارد.<ref>(انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ۸/۷۸۰۰)</ref> [[هویت]] به معنای تشخص<ref>(دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۱۴/۲۰۸۶۶)</ref> و شناختن و شناساندن خود،<ref>(علیخانی، هویت در ایران، ۱۶۶)</ref> به دو گونه هویت فردی و هویت اجتماعی تقسیم می‌شود و هویت اجتماعی مجموعه‌ای از خصوصیات و مشخصات اجتماعی، فرهنگی، روانی، فلسفی، زیستی و تاریخی همسان است که بر یگانگی یا همانندی اعضای آن دلالت می‌کند و آن را در یک ظرف زمانی و مکانی معین به طور مشخص و قابل قبول و آگاهانه از دیگر گروه‌ها و افراد متعلق به آنها متمایز می‌سازد.<ref>(جنکینز، هویت اجتماعی، ۵)</ref>
:{{ببینید|ملی‌گرایی|هویت}}
<nowiki>==پیشینه==</nowiki>
انسان در [[فطرت]] خود موجودى اجتماعی است<ref>(طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۲/۱۱۱)</ref> که از آغاز خلقت دست به تشکیل اجتماع زده است. به گفته [[قرآن کریم]]، مردم در آغاز تشکیل اجتماع‏، گروهى واحد و یک‌دست بودند و تضادى در میانشان وجود نداشت، تا اینکه به‌تدریج تضادها و اختلافاتی در میان آنان پدیدار شد و جوامع و طبقات مختلف پدید آمدند؛<ref>(بقره، ۲۱۳؛ ← طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۲/۱۱۱)</ref> از این‌رو هویت قومی ازجمله هویت‌های واقعاً موجودِ جامعه بشری است که در عصر حاضر نیز همچنان از مسائل مهم مبتلابه جامعه بین‌الملل باقی مانده و طیف وسیعی از منازعات و ستیزه‌ها را در سطوح مختلف دامن زده است؛ چنان‌که در عصر حاضر هند، ترکیه، روآندا، افغانستان، سری‌لانکا، ‌اندونزی، عراق، پاکستان، سومالی، یوگسلاوی، کانادا، اسپانیا و بیشتر جمهوری‌های سابق اتحاد جماهیر شوروی، همگی درگیر مسئله‌ای واحد به نام قومیت‌اند.<ref>(مقصودی، تحولات قومی، ۴۴۵)</ref>
از سوی دیگر، شرایط جغرافیایی سرزمین [[ایران]] نیز از دیرباز موجب پیدایش اجتماعات نسبتاً دورافتاده و پراکنده‌ای را موجب شده و ترکیب پیچیده قومی جمعیت ایران حاصل حضور گروه‌های قومی مختلف است.<ref>(بشیریه، ایدئولوژی سیاسی و هویت اجتماعی در ایران، ۱۲۰ ـ ۱۲۱)</ref> برخی از مهم‌ترین اقوام ایران، از آغاز تاریخ این کشور عبارت‌اند از: بلوچ‌ها، کردها، ترکمن‌ها، لرها، ترک‌ها، عرب‌ها و فارس‌ها.<ref>(مقصودی، قومیت‌ها و نقش آنان، ۴۵ ـ ۷۶)</ref> این اقوام جز بخشی از بلوچ‌ها که ساکنان اصلی ایران شمرده می‌شدند، بقیه به صورت ایلات به این سرزمین آمده‌اند و از زندگی ایلی به قومیت رسیدند و سپس در صورت فراهم‌شدن شرایط به تأسیس حکومت محلی یا سراسری دست یافتند.<ref>(صدر، کثرت قومی و هویت ملی ایرانیان، ۲۵ ـ ۴۴)</ref> تنوع مذهبی جمعیت ایران نیز همواره چشمگیر بوده است. ترکیب و تنوع [[زرتشتی]]، [[یهودی]]، [[مسیحی]] و [[مسلمان شیعه]] و [[مسلمان سنی|سنی]] و غیر آن این پراکندگی را شکل داده است.
همچنین با توجه به ترکیب و تنوع پیچیده ساختار قومی، تنوع زبانی و فرهنگی قابل ملاحظه‌ای وجود داشت که باز هم بر پراکندگی هویت اجتماعی می‌افزود؛<ref>(صدر، کثرت قومی و هویت ملی ایرانیان، ۲۵؛ آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ۲۱؛ میرسلیم، جریان‏شناسى فرهنگى بعد از انقلاب اسلامى ایران، ۵۷)</ref>؛ در عین حال، برخی واحدهای فراقومی، مانند تأسیس نهاد سیاسی امپراتوری، ادیان جهانی ازجمله [[اسلام]] و زبان و ادبیات مشترک، بر این پراکندگی فائق آمده‌اند و پیوند و همبستگی را در میان اقوام ایرانی برقرار کرده‌اند و عوامل فرهنگ مشترک ایرانیان بوده‌اند؛<ref>(اشرف، بحران هویت ملی و قومی در ایران، ۱۳۹ ـ ۱۴۲)</ref> از همین‌رو اقوام ایرانی در عین تنوع، زندگی مسالمت‌آمیزی داشتند و به‌ویژه در سده‌های اخیر رابطه میان دین و ملیت ایرانی، رابطه‌ای سازگار بوده است؛<ref>(احمدی، ایران هویت، ۶۶)</ref> یعنی کثرت در عین [[وحدت]] و وحدت در عین کثرت، یکی از اصول پایدار حیات اجتماعی ایران در طول [[تاریخ]] است.<ref>(آغاجری، حکومت دینی و حکومت دموکراتیک، ۶۴)</ref>
گرایش‌های استقلال‌طلبانه قومی‌زبانی، در میان اقوام ایرانی، همچون دیگر مناطق جهان، به صورت واکنشی در برابر تشکیل «دولت ملی» از آغاز سده حاضر پیدا شد. تا پایان [[قاجاریه]] که دولت مرکزی به شیوه امپراتوری اداره می‌شد و دخالت چندانی در امور داخلی ایالت‌ها و ولایت‌ها نداشت، همان [[هویت]] سنتی ایرانی در میان اقوام ایرانی امری پذیرفته بود و هیچ‌یک از اقوام در فکر [[استقلال]] ملی یا خودمختاری قومی نبودند؛ اما با پیدایش دولت مقتدر مرکزی و قوام‌گرفتن «هویت ملی ایرانی»، وضع تازه‌ای پدید آمد<ref>(اشرف، بحران هویت ملی و قومی در ایران، ۱۵۸)</ref> و [[ناسیونالیسم قومی]] و مبارزات استقلال‌طلبانه در آذربایجان، بلوچستان و کردستان در سال‌های پیش از [[انقلاب اسلامی]] از پیامدهای آن به ‌شمار می‌رود.<ref>(همان، ۱۶۰ ـ ۱۶۲؛ احمدی، قومیت و قوم‌گرایی، ۹۵ ـ ۱۰۰؛ مقصودی، تحولات قومی، ۲۶۱ ـ ۲۷۹)</ref>
انقلاب اسلامی ایران که اقوام ایرانی مشتاقانه در آن شرکت داشته‌اند و خلأ نسبی [[قدرت]] پس از آن، فرصت تازه‌ای را برای رهبران برخی گروه‌های جدایی‌طلب قومی ایجاد کرد تا خواستار خودمختاری شوند. [[شورش‌|شورش‌های]] کردستان و بلوچستان،<ref>(← احمدی، قومیت و قوم‌گرایی، ۱۰۱)</ref> ترکمن‌صحرا، خلق عرب و آذربایجان، در آغازین روزها و ماه‌های پیروزی انقلاب اسلامی، از این دست بودند. این در حالی بود که [[امام‌خمینی]] رهبر انقلاب اسلامی، پیش و پس از پیروزی انقلاب اهتمام ویژه‌ای به اقوام مختلف ایرانی داشت و اصل ۱۹ [[قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران]] نیز که در ماه‌های نخستین استقرار نظام جمهوری اسلامی تدوین شد، به‌صراحت تأکید می‌کند که مردم ایران از هر قوم و قبیله که باشند از حقوق مساوی برخوردارند و رنگ، نژاد، زبان و مانند اینها سبب امتیاز نخواهد بود.
:{{ببینید|کردستان|ترکمن‌صحرا|خلق عرب|حزب جمهوری خلق مسلمان}}
==قومیت از نگاه اسلامی==
نگاه [[اسلام]] به اصل اختلاف انسان‌ها در قالب گروه‌ها و قبایل مختلف، نه تنها مثبت است، بلکه به گفته [[قرآن کریم]] خلقت انسان در تیره‌ها و قبیله‌های گوناگون برای شناخت همدیگر لازم بوده است؛<ref>(حجرات، ۱۳)</ref> برای اینکه اگر همه انسان‌ها یکسان و شبیه یکدیگر بودند و قابل شناسایی نبودند، هرج و مرج جامعه انسانی را فرا می‌گرفت.<ref>(مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۲۲/۲۰۵)</ref> آنچه اسلام از آن سخت مخالف است، این است که اصل و نسب خانوادگی و انتساب به قبیله، عامل امتیازات و تفاخر قرار گیرد که آیه سیزدهم سوره حجرات در صدد نفی آن برآمده<ref>(طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۸/۳۲۶)</ref> و تنها ملاک برتری نزد [[خداوند]] را پرهیزگاری برشمرده است. اسلام همواره با [[تعصب|عصبیت]] منفی جاهلیت مبارزه کرده است، تا مسلمانان جهان را از هر نژاد و قوم و قبیله زیر یک پرچم جمع کند؛ زیرا اسلام هرگز دیدگاه تنگ و محدود قومی را نمی‌پذیرد و آن را موهوم و بی‌اساس می‌داند.<ref>(مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۲۲/۲۱۰)</ref> [[پیامبر اکرم(ص)]] نیز عصبیت جاهلیت را امری متعفن دانسته است که باید رها شود.<ref>(جزیری، الفقه علی المذاهب الاربعه، ۱/۳۷)</ref> ایشان همچنین با تأکید بر اشتراک همه انسان‌ها در خدای واحد و پدر واحد، برتری عرب بر عجم، عجم بر عرب، سیاهپوست بر گندمگون و گندمگون بر سیاهپوست را نفی کرده و تنها ملاک برتری را [[تقوا]] دانسته است؛<ref>(احمدبن‌حنبل، مسند الامام احمدبن‌حنبل، ۵/۴۱۱)</ref> زیرا نگاه خداوند متعال به وضع خانوادگی، نسب، اجسام و اموال افراد نیست، بلکه به دل‌های آنان است و هر قلبی که صالح باشد، مورد لطف و [[محبت و عشق|محبت]] الهی قرار می‌گیرد.<ref>(طبرانی، مسند الشامیین، ۲/۴۴۸)</ref>
:{{ببینید|تعصّب}}
از نگاه [[امام‌خمینی]] در اسلام اساساً نژاد مطرح نیست<ref>(امام‌خمینی، صحیفه، ۹/۲۷۳)</ref> و اسلام روی نژادبازی قلم سرخ کشیده و میان سیاه، سفید، ترک، عرب و عجم، تمایزی قائل نشده است و تنها ملاک برتری را تقوا و خداترسی دانسته است؛<ref>(امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۳۷۸)</ref> از این‌رو اسلام و قرآن متعلق به همه است و نژاد و رنگ، قبیله و زبان در این نظام ارزش ندارد.<ref>(امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۱۸۷)</ref> به اعتقاد ایشان پیامبر اکرم(ص) در عین حالی‌که عرب بود، فخری برای عرب بر عجم یا برعکس قائل نبود و هیچ‌یک را بر دیگری برتری نداد؛<ref>(امام‌خمینی، صحیفه، ۱۰/۲۹۲)</ref> زیرا از نظر اسلام، چنان‌که در سخن پیامبر اکرم(ص) آمده است<ref>(مجلسی، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار(ع)، ۲۲/۳۴۸)</ref> همه نژادها مثل دنده‌های شانه برابرند و هیچ‌کدام بر دیگری برتری ندارند.<ref>(امام‌خمینی، صحیفه، ۱۳/۸۸)</ref> از نظر ایشان اسلام آمده است تا تمام ملل دنیا اعم از عرب و عجم، تُرک و فارس را متحد کند و یک امت بزرگ به نام ملت اسلام برقرار کند تا هیچ‌کس نتواند بر دولت‌ها و مراکز اسلامی سلطه یابد؛<ref>(امام‌خمینی، صحیفه، ۱۳/۴۴۳)</ref> از این‌رو ایشان تأکید می‌کند مردم ایران همه پیرو قرآن و رسول اکرم(ص) و همه با هم برادر و دارای یک دین‌اند<ref>(امام‌خمینی، صحیفه، ۷/۱۳۱)</ref> و با برادران [[اهل سنت]] و همه اقوام نیز هیچ اختلافی ندارند.<ref>(امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۴۱۸)</ref>
از سوی دیگر، اصالت‌نداشتن قومیت و محوریت اسلام در نگاه دینی، به معنای بی‌اعتباری قومیت و ملیت نیست؛ زیرا قومیت و حتی عصبیت می‌تواند وجه مثبت نیز داشته باشد؛<ref>(ابن‌خلدون، تاریخ ابن‌خلدون، ۱/۱۶۰ ـ ۱۶۱؛ اسدآبادی، مجموعه رسائل و مقالات، ۱۰۱ ـ ۱۰۳)</ref> چنان‌که در حدیثی از [[امام‌سجاد(ع)]] آمده است هیچ تعصبی به بهشت نرفت، مگر [[تعصب]] [[حمزة‌بن‌عبدالمطلب]] که به سبب اهانت به رسول خدا(ص) به خشم آمد و [[مسلمان]] شد.<ref>(کلینی، الکافی، ۲/۳۰۸)</ref>
از نظر امام‌خمینی نیز اگر نظر انسان در عصبیت‌ها و حمایت‌ها از بستگان خود، محض اظهار حق و رد باطل باشد، پسندیده است و حمایت از حق و [[حقیقت]] است و حتی از بهترین صفات [[کمال انسانى]] و [[خُلق انبیا]] و اولیا به ‌شمار می‌رود و علامت آن این است که حق با هر طرف باشد، شخص از آن حمایت می‌کند؛ گرچه از دوستان یا آشنایان او نباشد یا از دشمنان او باشد؛ اما اگر نفسانیت و قومیت، فرد را به ‌گونه‌ای تحریک کرده باشد که اگر باطلى هم از خویشاوندان و منسوبان خود ببیند، با آنان همراهى و از آنان حمایت کند، چنین شخصى داراى ملکه عصبیت جاهلیت است و از اعضاى فاسد و مفسد جامعه است و در زمره عرب‌های جاهلیت به شمار می‌رود.<ref>(امام‌خمینی، چهل حدیث، ۱۴۶)</ref> ایشان صریحاً اعلام می‌کند که «ملیت» در سایه آموزه‌های اسلام را می‌پذیرد و برای ملت ایران، همه گونه فداکاری می‌کند و دفاع از کشورهای اسلامی را جزو واجبات می‌داند؛<ref>(امام‌خمینی، صحیفه، ۱۰/۱۲۳)</ref> اما اسلام در عین حالی‌که به وطن و زادگاه احترام می‌گذارد، آن را در مقابل اسلام قرار نمی‌دهد.<ref>(امام‌خمینی، صحیفه، ۱۳/۱۶۷)</ref> اسلام با ملیتی مخالف است که اسلامیت را نفی کند<ref>(امام‌خمینی، صحیفه، ۱۳/۷۸)</ref> و [[ملی‌گرایی]] اگر به این معنا باشد که کشورها و زبان‌ها را در مقابل همدیگر قرار دهد، اساس دعوت [[پیغمبران]] را هدف قرار داده است.<ref>(امام‌خمینی، صحیفه، ۱۵/۴۷۱)</ref>
از نگاه امام‌خمینی در حسن دوست‌داشتن وطن و هم‌وطن و حفظ و حدود کشور حرفى نیست؛ اما ملى‌گرایى در برابر ملت‌هاى مسلمان دیگر، مسئله‌اى است که اسلام و قرآن کریم و دستور نبى اکرم(ص) برخلاف آن است‏ و ملی‌گرایی که به دشمنی میان مسلمانان و شکاف در صف‌های مؤمنان منجر شود، برخلاف اسلام و مصالح مسلمانان و از حیله‌های بیگانگان است<ref>(امام‌خمینی، صحیفه، ۱۳/۲۰۹)</ref> و پذیرفتنی نیست. اساساً تحولی که در مردم ایران و رزمندگان، پس از انقلاب اسلامی ایجاد شده است، از اسلام و خداست، نه ملیت. اگر ملیت بود، باید در دیگر ملت‌ها نیز این تحول ایجاد می‌شد.<ref>(امام‌خمینی، صحیفه، ۱۷/۱۴۹)</ref>
:{{ببینید|ملی‌گرایی}}
==عوامل قوم‌گرایی==
قوم‌گرایی، چه به صورت ادراکی یا احساسی، متقدم یا متأخر، جعلی یا ابزاری، امری موجود، حقیقی و زنده است که به‌ویژه در عصر حاضر و برخلاف انتظار [[جامعه بین‌الملل]]، در بسیاری از کشورهای جهان، به خیزشی جدید و عظیم تبدیل شده است.<ref>(مقصودی، تحولات قومی، ۴۴۳ و ۴۴۵)</ref> عوامل [[قوم‌گرایی]] در حوزه‌های مختلف قابل بررسی است. در حوزه [[روان‌شناسی]]، «احساس محرومیت نسبی» و «نقش نخبگان قومیت‌ها» دو عامل اصلی‌اند. در حوزه اقتصادی و اقتصاد سیاسی، «گزینش عقلانی» و در حوزه علوم سیاسی، روابط بین‌الملل و [[ژئوپولیتیک]] حایز اهمیت‌اند؛ چنان‌که در حوزه سیاسی عواملی چون «کاهش قدرت حکومت مرکزی»، «دوران گذار در عرصه داخلی یا ساخت نظام بین‌الملل»، «نقش و رقابت [[ابرقدرت‌ها]] و قدرت‌های بزرگ» و «موقعیت مناسب جغرافیایی» نیز مورد توجه‌اند.<ref>(مقصودی، تحولات قومی، ۴۴۶)</ref>
[[امام‌خمینی]] قوم‌گرایی نکوهیده را برآمده از عوامل درونی و بیرونی می‌دانست. عامل درونی و ریشه اصلی این نوع قوم‌گرایی را در نفسانیت و دنیاگرایی انسان می‌دید و چنان‌که از احادیث شریف [[اهل بیت(ع)]]<ref>(کلینی، الکافی، ۲/۳۰۸ ـ ۳۰۹)</ref> فهمیده می‌شود، بر این نظر بود که قوم‌گرایی متعصبانه، از اخلاق ناپسند شیطان و موجب سوء عاقبت، نابودی و خروج از [[ایمان و کفر|ایمان]] خواهد شد.<ref>(امام‌خمینی، چهل حدیث، ۱۴۷)</ref> ایشان همچنین در معرفی عوامل بیرونیِ پدیدآورنده یا تشدیدکننده قوم‌گرایی و اختلافات ناشی از آن در ایران، سه عامل را برجسته‌تر می‌دید:
الف) حکومت‌های ناصالح: از نظر امام‌خمینی حکومت بر اساس [[تکلیف الهى]] و [[قانون]] مؤظف است همه شهروندان را با یک نظر نگاه کند، تمام اهل کشور را برادر خود بداند، در اجراى قانون میان حاکم و محکوم به یک روش عمل کند و طرح‏های عمرانی را به [[عدالت]] در تمام نقاط به اجرا گذارد.<ref>(امام‌خمینی، صحیفه، ۱۱/۲۹۳)</ref> به باور ایشان اگر [[حکومت اسلامی|حکومت اسلامیِ]] آشنا به وظایف خود تشکیل شود، همه برادر خواهند بود و در آن صورت اگر یک کُرد در [[تهران]] حاکم شود، مانعى ندارد یا اگر یک فارس حاکم کردستان باشد، مانعى پیش نمی‌آید؛<ref>(امام‌خمینی، صحیفه، ۱۱/۲۹۳)</ref> اما چون [[رژیم پهلوی]]، یک رژیم طاغوتی و غیر اسلامی بوده، به وظیفه خود عمل نمی‌کرده و حقوق اقوام را ادا نمی‌کرده است و موجب نارضایتی اقوام شده است.<ref>(امام‌خمینی، صحیفه، ۱۱/۲۹۱)</ref> ایشان معتقد بود اگر این حرف‌ها پیش آمده است که هر قوم دنبال حق خود باشد، براى این است که [[ماهیت]] حکومت‌هایى که در ایران حکومت کردند، حکومت ظالمانه بوده است و چون این حکومت‌ها بیشتر یا دایماً از یک قشر بودند و نیازهای اقوام را برآورده نمی‌کردند، موجب نارضایتی مردم شدند.<ref>(امام‌خمینی، صحیفه، ۱۱/۲۹۱)</ref>
ب) استعمارگران: یکی از مهم‌ترین عوامل [[فرقه‌گرایی]] و اختلاف میان اقوام، از دیدگاه امام‌خمینی، بیگانگان و استعمارگران‌اند. به اعتقاد ایشان [[ابرقدرت‌ها]] در گام نخست پس از غلبه بر [[عثمانی‌ها]] در [[جنگ جهانی اول]]، برای دستیابی به اهداف خود آن را تکه‌تکه کردند و به چندین دولت کوچک تقسیم کردند و هر قطعه از آن را به یکی از کارگزاران خود سپردند تا از این طریق [[مسلمانان]] و [[دولت‌هاى اسلامى]] را تضعیف کنند.<ref>(امام‌خمینی، صحیفه، ۸/۳۰۸)</ref> از همین زمان بود که مسلمانان هر یک به راهی جداگانه رفتند و برای ممتازدانستن خود از دیگران، دلایل تاریخی و نژادی و زبانی جستند.<ref>(عنایت، سیری در‌ اندیشه سیاسی عرب، ۲ ـ ۳؛ خدوری، ناسیولیسم، سوسیالیسم و کمونیسم در جهان عرب، ۲۹)</ref> ایشان با اشاره به دست‌هاى ناپاک بیگانه در جداکردن مسلمانان از یکدیگر، هدف آنان را بهره‌بردن از [[ذخایر ملى]] و معنوى مردم مسلمان و تباهى این منابع می‌دانست.<ref>(امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۱۸۷ و ۶/۳۱۷)</ref> از نظر ایشان، نقشه قدرت‌هاى بزرگ و وابستگان آنان در کشورهاى اسلامى ـ که [[خداى تعالی]] میان آنان برادری پدیدآورده است ـ ایجاد جدایی و دشمنی میان مسلمانان است؛<ref>(امام‌خمینی، صحیفه، ۱۳/۴۴۳)</ref> چنان‌که در ایران هم قضایای کرد، عرب، لر، ترکمن، بلوچ و امثال آن را پدید آوردند؛ زیرا دشمنان اسلام به این نتیجه رسیده‌اند که اگر اسلام، چنان‌که شایسته است متحقق شود، قدرت آنان افول خواهد کرد و ثروت مسلمانان و تعداد بیشتر آنان، برتری قدرت اسلام را رقم خواهد زد.<ref>(امام‌خمینی، صحیفه، ۱۱/۲۹۰)</ref>
به اعتقاد امام‌خمینی غرض اصلی آشوب‌های پس از [[انقلاب اسلامی]] در کردستان هم این بود که دشمنان نگذارند نهضت اسلامی به اهداف خود دست یابد؛ از این‌رو غائله‏‌هایی که در کردستان پیش آوردند، غائله‏‌اى بود که بیگانگان با هدف غارت کشور به کمک همدستان خود مثل سران [[حزب دمکرات]] آن را به وجود آوردند تا نگذارند ملت ایران نهضت خود را تا آخر برساند.<ref>(امام‌خمینی، صحیفه، ۱۰/۱۳۶)</ref> ایشان به مردم کردستان توصیه می‌کرد فریب نغمه‌های [[نژادپرستی]] [[گروه‌های ضد انقلاب]] را نخورند که برخلاف [[قرآن کریم]] و [[اسلام]] است<ref>(امام‌خمینی، صحیفه، ۱۷/</ref>۱۰۹) و به نیروها و مأموران مستقر در کردستان و علمای منطقه هشدار می‌داد، به حسب وظیفه ملی و شرعی متوجه باشند که اگر نغمه‌ای از اختلاف از سوی جاهلان یا مفسده‌جویان در منطقه بلند می‌شود، از حلقوم بیگانگان است و آنان می‌خواهند با ایجاد اختلاف، به شکل دیگر به کشور برگردند.<ref>(امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۱۴۵ و ۱۰/۱۳۲ ـ ۱۳۳)</ref>
:{{ببینید|استعمار و استثمار}}
ج) گروه‌های وابسته: امام‌خمینی معتقد بود آشوب‌های ناشی از قوم‌گرایی، بدون همراهی نیروهای داخلی و قومی ممکن نیست. [[استعمارگران]] نیز برای دستیابی به اهداف خود، به طور مستقیم وارد نمی‌شوند، بلکه آشوب‌ها را به واسطه عوامل داخلی خود ایجاد می‌کنند.<ref>(امام‌خمینی، صحیفه، ۱۰/۵۱۸)</ref> ایشان یکی از طراحی‌های اصلی دشمنان اسلام را برای ایجاد اختلاف، قومیت و ملیت می‌دانست که در ایران نیز گروه‌های محدودى، دانسته یا ندانسته مروج و تأییدکننده آن‌اند، مانند مشکلات و دشمنی‌هایی که در برخی نقاط کشور و میان طوایف ترک و کُرد و دیگر قبایل به وجود آمد.<ref>(امام‌خمینی، صحیفه، ۱۳/۲۰۹)</ref> از نظر ایشان سربازان امریکایی به صورت مستقیم حضور نمی‌یابند، بلکه با شیطنت و ‌از طریق افراد وابسته، از ساده‌دلی بعضی افراد و اقوام سوء ‌استفاده می‌کنند و آنان را در برابر ارتشی قرار می‌دهند که برای [[امنیت]] آنان است؛<ref>(امام‌خمینی، صحیفه، ۱۰/۵۱۸)</ref> در حالی‌که این افراد وابسته، نه با کُرد، نه با ترک و نه با فارس رفاقتی ندارند<ref>(امام‌خمینی، صحیفه، ۱۰/۲۹۱)</ref> و روابط آنان با [[صهیونیسم]] و [[امریکا]] ثابت است<ref>(امام‌خمینی، صحیفه، ۱۰/۲۵۹)</ref> و اسناد به ‌دست‌آمده مؤید این نکته است که امریکا در قضایاى خرمشهر و خوزستان و کردستان دست داشته است.<ref>(امام‌خمینی، صحیفه، ۱۱/۳)</ref> ایشان همچنین به نقش قشر تحصیل‌کرده در دامن غرب یا شرق نیز که بیشتر، ندانسته به اختلافات قومی دامن می‌زنند، اشاره کرده است.<ref>(امام‌خمینی، صحیفه، ۱۵/۴۷۱)</ref>
==پیامدهای قوم‌گرایی==
از نگاه [[امام‌خمینی]] [[قوم‌گرایی]] آثار ناگواری برای مسلمانان و نیز مردم [[ایران]] به بار می‌آورد و مهم‌ترین اثر آن تفرقه و چنددستگی است که پیامدهایی چون دشمنی میان مسلمانان، غارت ثروت آنان، نابودی اقوام و برچیدن [[اسلام]] را به همراه دارد. به اعتقاد ایشان از مسائلى که طراحان ازجمله [[اروپاییان]]<ref>(امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۱۸۴ و ۱۸۷)</ref> براى ایجاد اختلاف میان مسلمانان مطرح کرده‌اند، همین قومیت و ملیت است. در ایران نیز گروه‌های محدودى دانسته یا نادانسته آن را ترویج مى‏کنند و برخی از اقوام نیز در این دام گرفتار شده، مسلمانان را در برابر هم قرار داده‏ و حتى به دشمنى کشیده‏اند.<ref>(امام‌خمینی، صحیفه، ۱۳/۲۰۹)</ref> انگیزه ملی‌گرایى و محدودساختن خود، سبب فراموشی مصالح مسلمانان شده و دفاع از مصالح مسلمانان را در حصار ملت خاص قرار داده است؛ چنان‌که قلم سرخ بر [[قرآن کریم]] و احادیث [[رسول اللَّه(ص)]] و [[ائمه معصوم(ع)]] و [[سیره مستمر انبیاى عظام]] و اولیاى معظم در طول تاریخ می‌کشد.<ref>(امام‌خمینی، صحیفه، ۲۰/۸۷)</ref>
به اعتقاد امام‌خمینی مسئله نژادبازی کشورهای اسلامی را بیچاره و از سایه قرآن کریم دور کرده است؛<ref>(امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۳۷۷)</ref> از این‌رو سفارش ایشان به مردم این بود که به سخن منحرفان بی‌اطلاع از اسلام که به اسم قوم خاص در صدد برگرداندن [[قدرت‌هاى شیطانى]] و گرفتاری‌های گذشته‌اند، گوش ندهند؛ زیرا با استقرار [[حکومت اسلامى]] همه ملت در کنار یکدیگر در [[امنیت]] و [[رفاه]] خواهند بود و در مقابل، با شکست نهضت اسلامى، نه کردستان باقى خواهد ‏ماند، نه خوزستان و نه استان‌هاى دیگر.<ref>(امام‌خمینی، صحیفه، ۱۲/۲۲۱)</ref> ایشان معتقد بود آن قوم‌گرایی که به دشمنی میان مسلمانان و صف‌های مؤمنان منجر می‌شود، برخلاف اسلام و [[مصلحت]] مسلمانان و از حیله‌های بیگانگان است که از اسلام و گسترش آن رنج می‌برند؛<ref>(امام‌خمینی، صحیفه، ۱۳/۲۰۹)</ref> بنابراین استفاده از فرصت‌هایی چون [[حج]]، برای فشردن دست برادری و در نظر گرفتن [[مصالح عالی اسلام]] و مسلمانان مظلوم، ضروری است. مسلمانان باید توجه کنند که مصالح عالی اسلام را فداى [[فرقه‌گرایى]] و ملی‌گرایى نکنند و برادران مسلمان خود را به [[وحدت]] کلمه و ترک [[تعصب|عصبیت‌هاى]] جاهلى دعوت کنند؛ عصبیتی که جز به نفع جهانخواران و وابستگان آنان تمام نمى‏شود.<ref>(امام‌خمینی، صحیفه، ۲۰/۹۴)</ref>
==پانویس==
{{پانویس}}
==منابع==
{{منابع}}
* قرآن کریم.
*  آبراهامیان، یرواند، ایران بین دو انقلاب.
*  درآمدی بر جامعه‌شناسی سیاسی ایران معاصر، ترجمه احمد گل‌محمدی و محمدابراهیم فتاحی ولیلایی، تهران، نی، چاپ سوم، ۱۳۷۸ش.
*  آشوری، داریوش، دانشنامه سیاسی، تهران، مروارید، چاپ چهاردهم، ۱۳۸۶ش.
*  آغاجری، سیدهاشم، حکومت دینی و حکومت دموکراتیک، تهران، ذکر، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
*  ابن‌خلدون، عبدالرحمن‌بن‌محمد، تاریخ ابن‌خلدون، تحقیق خلیل شحاده، بیروت، دارالفکر، چاپ دوم، ۱۴۰۸ق.
*  احمدبن‌حنبل، مسند الامام احمدبن‌حنبل، بیروت، دارالصادر، بی‌تا.
*  احمدی، حمید، ایران هویت، ملیت، قومیت، تهران، مؤسسه تحقیقاتی و توسعه علوم انسانی، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.
*  احمدی، حمید، قومیت و قوم‌گرایی در ایران، افسانه و واقعیت، تهران، نی، چاپ چهارم، ۱۳۸۳ش.
*  اسدآبادی، سیدجمال‌الدین، مجموعه رسائل و مقالات، به کوشش سیدهادی خسروشاهی، قم، مرکز بررسی‌های اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
*  اشرف، احمد، بحران هویت ملی و قومی در ایران، چاپ‌شده در ایران: هویت، ملیت، قومیت، به کوشش حمید احمدی، تهران، مؤسسه تحقیقاتی و توسعه علوم انسانی، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.
*  امام‌خمینی، سیدروح‌الله، شرح چهل حدیث، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ چهارم، ۱۳۸۸ش.
*  امام‌خمینی، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
*  انوری، حسن، فرهنگ بزرگ سخن، تهران، سخن، چاپ دوم، ۱۳۸۲ش.
*  بشیریه، حسین، ایدئولوژی سیاسی و هویت اجتماعی در ایران، چاپ‌شده در ایران: هویت، ملیت، قومیت، به کوشش حمید احمدی، تهران، مؤسسه تحقیقاتی و توسعه علوم انسانی، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.
*  جزیری، عبدالرحمن، الفقه علی المذاهب الاربعه، بیروت، دارالثقلین، چاپ اول، ۱۴۱۹ق.
*  جنکینز، ریچارد، هویت اجتماعی، ترجمه تورج یاراحمدی، تهران، شیرازه، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
*  خدوری، مجید، ناسیولیسم، سوسیالیسم و کمونیسم در جهان عرب، ترجمه حمید احمدی، تهران، الهام، چاپ اول، ۱۳۶۰ش.
*  دهخدا، علی‌اکبر، لغتنامه دهخدا، تهران، دانشگاه تهران، چاپ اول، ۱۳۷۳ش.
*  صدر الاشرافی، سیدضیاءالدین، کثرت قومی و هویت ملی ایرانیان، تهران، ‌اندیشه نو، چاپ اول، ۱۳۷۷ش.
*  طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ق.
*  طبرانی، سلیمان‌بن‌احمد، مسند الشامیین، تحقیق حمدی‌بن‌عبدالمجید السلفی، بیروت، الرساله، ۱۴۰۵ق.
*  علیخانی، علی‌اکبر، هویت در ایران، تهران، پژوهشکده علوم انسانی و اجتماعی جهاد دانشگاهی، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.
*  عنایت، حمید، سیری در‌ اندیشه سیاسی عرب، تهران، شرکت سهامی کتابهای جیبی، ۲۵۳۶ش.
*  فراهیدی، خلیل‌بن‌احمد، کتاب العین، تحقیق مهدی مخزومی و ابراهیم سامرایی، قم، هجرت، چاپ دوم، ۱۴۰۹ق.
*  کلینی، محمدبن‌یعقوب، الکافی، تصحیح علی‌اکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
*  مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار(ع)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق.
*  معین، محمد، فرهنگ فارسی، تهران، امیرکبیر، چاپ چهارم، ۱۳۶۰ش.
*  مقصودی، مجتبی، تحولات قومی در ایران (علل و زمینه‌ها)، تهران، مؤسسه مطالعات ملی، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
*  مقصودی، مجتبی، قومیت‌ها و نقش آنان در تحولات سیاسی سلطنت محمدرضا پهلوی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۲ش.
*  مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ بیست و هفتم، ۱۳۸۶ش.
*  میرسلیم، سیدمصطفى، جریان‏شناسى فرهنگى بعد از انقلاب اسلامى ایران، تهران، باز، چاپ اول، ۱۳۸۴ش.
{{پایان}}
مهدی پورحسین

نسخهٔ کنونی تا ‏۷ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۲۱:۱۲