امام‌هادی(ع): تفاوت میان نسخه‌ها

۵۵۵ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۸ دی ۱۴۰۱
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
علی‌بن‌محمد، '''امام‌هادی(ع)'''، زندگی، جایگاه و نقش امام دهم(ع).
علی‌بن‌محمد، '''امام‌هادی(ع)'''، زندگی، جایگاه و نقش امام دهم(ع).
==معرفی==
==معرفی==
امام ابوالحسن علی‌بن‌محمد(ع) ملقب به نقی، امین، طیب، ناصح، مرتضی، متوکل فقیه عسکری، هادی <ref>ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ۴/۴۰۱؛ ابن‌صباغ، الفصول المهمة، ۲/۱۰۶۴.</ref>، بنا به مشهور در نیمه ذی‌الحجه ۲۱۲ق <ref>کلینی، کافی، ۱/۴۹۷.</ref> و به نقلی در سال ۲۱۴ق <ref>اشعری قمی، المقالات و الفرق، ۱۰۰؛ اربلی، کشف الغمة، ۳/۱۶۶.</ref>، در روستای صریا از توابع مدینه، به دنیا آمد. پدر ایشان ابوجعفر محمد‌بن‌علی الجواد {{ببینید|امام‌جواد(ع)}} و مادر ایشان سمانه (مغربیه) <ref>کلینی، کافی، ۱/۴۹۸؛ مفید، الارشاد، ۲/۲۹۷؛ اربلی، کشف الغمة، ۳/۱۶۶ و ۱۶۸.</ref> یا سوسن <ref>نوبختی، فرق الشیعه، ۹۳.</ref> نام داشت. امام‌هادی(ع) مادر خود را از زنان اهل بهشت و مؤید از سوی خداوند و بانویی که حقوق امامان معصوم(ع) را می‌شناسد، شمرده است <ref>مسعودی، اثبات الوصیه، ۲۲۸.</ref>. امام‌هادی(ع) چون نواده امام‌رضا(ع) بود، مشهور به ابن‌الرضا شده بود <ref>کلینی، کافی، ۱/۵۰۲؛ مسعودی، اثبات الوصیه، ۲۳۷.</ref>. حضرت شش سال‌و‌پنج ماه با پدر خود زندگی کرد <ref>اربلی، کشف الغمة، ۳/۱۶۸.</ref> و دوران امامت آن حضرت ۳۳ سال و هفت ماه <ref>نوبختی، فرق الشیعه، ۹۳.</ref> یا ۳۳ سال و نه ماه <ref>اشعری قمی، المقالات و الفرق، ۱۰۰.</ref> بود.
امام ابوالحسن علی‌بن‌محمد(ع) ملقب به نقی، امین، طیب، ناصح، مرتضی، متوکل فقیه عسکری، هادی <ref>ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ۴/۴۰۱؛ ابن‌صباغ، الفصول المهمة، ۲/۱۰۶۴.</ref>، بنا به مشهور در نیمه ذی‌الحجه ۲۱۲ق <ref>کلینی، کافی، ۱/۴۹۷.</ref> و به نقلی در سال ۲۱۴ق <ref>اشعری قمی، المقالات و الفرق، ۱۰۰؛ اربلی، کشف الغمة، ۳/۱۶۶.</ref>، در روستای صریا از توابع [[مدینه]]، به دنیا آمد. پدر ایشان ابوجعفر محمد‌بن‌علی الجواد {{ببینید|امام‌جواد(ع)}} و مادر ایشان [[سمانه]] (مغربیه) <ref>کلینی، کافی، ۱/۴۹۸؛ مفید، الارشاد، ۲/۲۹۷؛ اربلی، کشف الغمة، ۳/۱۶۶ و ۱۶۸.</ref> یا سوسن <ref>نوبختی، فرق الشیعه، ۹۳.</ref> نام داشت. امام‌هادی(ع) مادر خود را از [[زن|زنان]] اهل [[بهشت]] و مؤید از سوی خداوند و بانویی که حقوق امامان معصوم(ع) را می‌شناسد، شمرده است <ref>مسعودی، اثبات الوصیه، ۲۲۸.</ref>. امام‌هادی(ع) چون نواده [[امام‌رضا(ع)]] بود، مشهور به ابن‌الرضا شده بود <ref>کلینی، کافی، ۱/۵۰۲؛ مسعودی، اثبات الوصیه، ۲۳۷.</ref>. حضرت شش سال‌و‌پنج ماه با پدر خود زندگی کرد <ref>اربلی، کشف الغمة، ۳/۱۶۸.</ref> و دوران [[امامت]] آن حضرت ۳۳ سال و هفت ماه <ref>نوبختی، فرق الشیعه، ۹۳.</ref> یا ۳۳ سال و نه ماه <ref>اشعری قمی، المقالات و الفرق، ۱۰۰.</ref> بود.
==جایگاه و ویژگی‌ها==
==جایگاه و ویژگی‌ها==
امام‌هادی(ع) همانند دیگر امامان معصوم(ع) دارای مقامات و کمالات معنوی بسیار بود؛ ازجمله ایشان در شمار ذریه و اهل بیت پیامبر(ص) و دارای مقام عصمت است {{ببینید|اهل بیت(ع)}}. ایشان از سوی خداوند و به نص پیامبر اکرم(ص) به امامت رسیده است <ref>کلینی، کافی، ۱/۵۲۹.</ref>. امام‌جواد(ع)، امام‌هادی(ع) را امام‌ پس از خود و جانشین پیامبر(ص) به مردم معرفی کرد <ref>کلینی، کافی، ۱/۳۲۳ ـ ۳۲۵؛ مفید، الارشاد، ۲/۲۹۸ ـ ۲۹۹؛ مجلسی، بحارالانوار، ۵۰/۱۱۸ ـ ۱۱۹.</ref>. در امامت ایشان تردیدی به وجود نیامد، به جز عده اندکی از شیعیان که برای مدتی کوتاه به امامت برادر ایشان موسی‌بن‌محمد معروف به موسی مبرقع گرویدند و سپس بازگشتند <ref>نوبختی، فرق الشیعه، ۹۱ ـ ۹۲.</ref>. بزرگان شیعه پس از جستجو درباره امام‌ زمان خود <ref>اربلی، کشف الغمة، ۳/۱۶۹ ـ ۱۷۱.</ref> امامت ایشان را پذیرفتند <ref>اشعری قمی، المقالات و الفرق، ۹۹ ـ ۱۰۰؛ مفید، الفصول المختاره، ۳۱۷.</ref>. جایگاه آن حضرت چنان بود که نه تنها دوستان بلکه کارگزاران دولت بنی‌عباس نیز در برابر ایشان فروتن بودند، به گونه‌ای که در وقت عبور آن حضرت برای احترام از مرکب‌های خود فرود می‌آمدند <ref>ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ۴/۴۰۷.</ref>، تا آنجاکه متوکل عباسی نیز به‌ظاهر به هنگام آوردن امام(ع) به سامرا سفارش کرد که با ایشان(ع) با احترام کامل رفتار شود و مأموران از آن حضرت اطاعت کنند <ref>اربلی، کشف الغمة، ۳/۱۷۵ ـ ۱۷۶؛ مجلسی، بحارالانوار، ۵۰/۱۴۲.</ref>. علاقه و گرایش مردم مدینه به امام‌هادی(ع) <ref>مسعودی، اثبات الوصیه، ۲۳۳.</ref>، به گونه‌ای بود که هنگام خروج اجباری ایشان از مدینه به سامرا به وسیله یحیی‌بن‌هرثمه، مردم آشکارا و با صدای بلند گریه کردند <ref>مسعودی، مروج الذهب، ۴/۸۴ ـ ۸۵.</ref>؛ چنان‌که حضرت در طول مدت حضور خود در سامرا مورد احترام همگان بود و هر روز بر عظمت و محبوبیت ایشان افزوده می‌شد <ref>ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ۴/۴۳۹؛ مجلسی، بحارالانوار، ۵۰/۱۹۷.</ref>.
امام‌هادی(ع) همانند دیگر امامان معصوم(ع) دارای مقامات و کمالات معنوی بسیار بود؛ ازجمله ایشان در شمار ذریه و اهل بیت پیامبر(ص) و دارای مقام [[عصمت]] است {{ببینید|اهل بیت(ع)}}. ایشان از سوی خداوند و به نص [[پیامبر اکرم(ص)]] به امامت رسیده است <ref>کلینی، کافی، ۱/۵۲۹.</ref>. [[امام‌جواد(ع)]]، امام‌هادی(ع) را امام‌ پس از خود و جانشین پیامبر(ص) به مردم معرفی کرد <ref>کلینی، کافی، ۱/۳۲۳ ـ ۳۲۵؛ مفید، الارشاد، ۲/۲۹۸ ـ ۲۹۹؛ مجلسی، بحارالانوار، ۵۰/۱۱۸ ـ ۱۱۹.</ref>. در امامت ایشان تردیدی به وجود نیامد، به جز عده اندکی از [[شیعیان]] که برای مدتی کوتاه به امامت برادر ایشان موسی‌بن‌محمد معروف به [[موسی مبرقع]] گرویدند و سپس بازگشتند <ref>نوبختی، فرق الشیعه، ۹۱ ـ ۹۲.</ref>. بزرگان [[شیعه]] پس از جستجو درباره [[امام‌ زمان]] خود <ref>اربلی، کشف الغمة، ۳/۱۶۹ ـ ۱۷۱.</ref> امامت ایشان را پذیرفتند <ref>اشعری قمی، المقالات و الفرق، ۹۹ ـ ۱۰۰؛ مفید، الفصول المختاره، ۳۱۷.</ref>. جایگاه آن حضرت چنان بود که نه تنها دوستان بلکه کارگزاران دولت [[بنی‌عباس]] نیز در برابر ایشان فروتن بودند، به گونه‌ای که در وقت عبور آن حضرت برای احترام از مرکب‌های خود فرود می‌آمدند <ref>ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ۴/۴۰۷.</ref>، تا آنجاکه [[متوکل عباسی]] نیز به‌ظاهر به هنگام آوردن امام(ع) به [[سامرا]] سفارش کرد که با ایشان(ع) با احترام کامل رفتار شود و مأموران از آن حضرت [[اطاعت]] کنند <ref>اربلی، کشف الغمة، ۳/۱۷۵ ـ ۱۷۶؛ مجلسی، بحارالانوار، ۵۰/۱۴۲.</ref>. علاقه و گرایش مردم مدینه به امام‌هادی(ع) <ref>مسعودی، اثبات الوصیه، ۲۳۳.</ref>، به گونه‌ای بود که هنگام خروج اجباری ایشان از مدینه به سامرا به وسیله یحیی‌بن‌هرثمه، مردم آشکارا و با صدای بلند گریه کردند <ref>مسعودی، مروج الذهب، ۴/۸۴ ـ ۸۵.</ref>؛ چنان‌که حضرت در طول مدت حضور خود در [[سامرا]] مورد احترام همگان بود و هر روز بر عظمت و محبوبیت ایشان افزوده می‌شد <ref>ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ۴/۴۳۹؛ مجلسی، بحارالانوار، ۵۰/۱۹۷.</ref>.


بسیاری از عالمان شیعه و اهل سنت از کرامت و بزرگواری و صفات برجسته امام‌هادی(ع) <ref>←شریف‌ قرشی، تحلیلی از زندگانی امام‌هادی(ع)، ۳۷ ـ ۴۱.</ref>، ازجمله عبادت و وارستگی، خشیت از خداوند <ref>ابن‌کثیر، البدایة و النهایه، ۱۱/۱۵.</ref>، گذشت و بزرگواری <ref>مسعودی، اثبات الوصیه، ۲۳۳.</ref>، بخشندگی <ref>کلینی، کافی، ۱/۴۹۸ ـ ۴۹۹؛ مجلسی، بحارالانوار، ۵۰/۱۲۹؛ شریف ‌قرشی، تحلیلی از زندگانی امام‌هادی(ع)، ۵۵ ـ ۵۸.</ref>، زهد و پارسایی <ref>شریف ‌قرشی، تحلیلی از زندگانی امام‌هادی(ع)، ۵۵ ـ ۵۸.</ref>، هیبت، جلالت، صداقت لهجه، خوش‌خلقی <ref>ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ۴/۴۰۱.</ref>، خدمتگزاری به مردم <ref>کلینی، کافی، ۱/۴۹۸ ـ ۴۹۹ و ۵۰۲.</ref>، فضل و دانش ایشان <ref>ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ۴۰۵ ـ ۴۰۶.</ref> یاد کرده‌اند. آن حضرت دلسوز امت اسلامی بود و از کار مردم گره‌گشایی می‌کرد <ref>اربلی، کشف الغمة، ۳/۱۶۶ ـ ۱۶۸.</ref>.
بسیاری از عالمان [[شیعه]] و [[اهل سنت]] از کرامت و بزرگواری و صفات برجسته امام‌هادی(ع) <ref>←شریف‌ قرشی، تحلیلی از زندگانی امام‌هادی(ع)، ۳۷ ـ ۴۱.</ref>، ازجمله [[عبادت]] و وارستگی، [[خشیت]] از خداوند <ref>ابن‌کثیر، البدایة و النهایه، ۱۱/۱۵.</ref>، گذشت و بزرگواری <ref>مسعودی، اثبات الوصیه، ۲۳۳.</ref>، بخشندگی <ref>کلینی، کافی، ۱/۴۹۸ ـ ۴۹۹؛ مجلسی، بحارالانوار، ۵۰/۱۲۹؛ شریف ‌قرشی، تحلیلی از زندگانی امام‌هادی(ع)، ۵۵ ـ ۵۸.</ref>، [[زهد]] و پارسایی <ref>شریف ‌قرشی، تحلیلی از زندگانی امام‌هادی(ع)، ۵۵ ـ ۵۸.</ref>، هیبت، جلالت، صداقت لهجه، خوش‌خلقی <ref>ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ۴/۴۰۱.</ref>، خدمتگزاری به مردم <ref>کلینی، کافی، ۱/۴۹۸ ـ ۴۹۹ و ۵۰۲.</ref>، فضل و دانش ایشان <ref>ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ۴۰۵ ـ ۴۰۶.</ref> یاد کرده‌اند. آن حضرت دلسوز امت اسلامی بود و از کار مردم گره‌گشایی می‌کرد <ref>اربلی، کشف الغمة، ۳/۱۶۶ ـ ۱۶۸.</ref>.


امام‌خمینی، همه ائمه ازجمله امام‌هادی(ع) را انسان کامل می‌دانست <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۲/۴۲۳.</ref>؛ چنان‌که امام‌هادی(ع) را هدایتگر مردم و از ابرار و افراد خیراندیش و از ائمه اثنی عشر(ع) و حجت خدا بر زمین و هدایت‌کننده <ref>امام‌خمینی، تعلیقه عروه، ۲۲۴.</ref> و به استناد روایات <ref>بحرانی، البرهان، ۵/۶۵۰.</ref>، مراد از لیالی عشر در «وَ الْفَجْرِ وَ لَیالٍ عَشْرٍ» <ref>فجر، ۱ ـ ۲.</ref> را ده نفر از ائمه، امام‌حسن مجتبی(ع) تا امام‌حسن عسکری(ع) شمرده است <ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۳۳۰.</ref>. ایشان با اشاره به مصادیق لیلةالقدر در روایات از زبان استاد خود محمدعلی شاه‌آبادی یادآور شده است مراد از لیلةالقدر دوره محمدیه (دوره پیامبر(ص) و دوره امامت) است و این تفسیر یکی از مراتب لیلةالقدر است <ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۳۳۰.</ref> {{ببینید|لیلةالقدر}}. ایشان همچنین در اشعار خود از حضرت هادی(ع) به عنوان نقی و دارنده حشمت یاد کرده است <ref>امام‌خمینی، دیوان امام، ۲۷۶.</ref> و در گفته‌های تفسیری و فقهی در موارد گوناگون ازجمله برای حرمت قمار <ref>امام‌خمینی، مکاسب، ۲/۱۲.</ref>، بیع ما لایملک <ref>امام‌خمینی، البیع، ۲/۵۲۶.</ref> و اموال متعلق به منصب امامت و حکومت <ref>امام‌خمینی، البیع، ۲/۶۶۰.</ref>، به احادیث ایشان استناد کرده و مستحب دانسته است نام ایشان به عنوان ائمه مسلمانان یاد شود <ref>امام‌خمینی، توضیح المسائل، ۹۸.</ref>. ایشان برابر برخی روایات، روز چهارشنبه را متعلق به امام‌هادی(ع) دانسته و بایسته شمرده است در تعقیب نماز صبح برای درامان‌ماندن از شیطان و نفس اماره به این امام ‌توسل و در قبول عبادات ناقص، به آن ذات مقدس شفاعت جسته شود <ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۳۷۹.</ref>.
[[امام‌خمینی]]، همه ائمه ازجمله امام‌هادی(ع) را [[انسان کامل]] می‌دانست <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۲/۴۲۳.</ref>؛ چنان‌که امام‌هادی(ع) را هدایتگر مردم و از ابرار و افراد خیراندیش و از ائمه اثنی عشر(ع) و حجت خدا بر زمین و هدایت‌کننده <ref>امام‌خمینی، تعلیقه عروه، ۲۲۴.</ref> و به استناد روایات <ref>بحرانی، البرهان، ۵/۶۵۰.</ref>، مراد از [[لیالی عشر]] در «وَ الْفَجْرِ وَ لَیالٍ عَشْرٍ» <ref>فجر، ۱ ـ ۲.</ref> را ده نفر از ائمه، امام‌حسن مجتبی(ع) تا امام‌حسن عسکری(ع) شمرده است <ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۳۳۰.</ref>. ایشان با اشاره به مصادیق لیلةالقدر در روایات از زبان استاد خود [[محمدعلی شاه‌آبادی]] یادآور شده است مراد از لیلةالقدر دوره محمدیه (دوره پیامبر(ص) و دوره امامت) است و این تفسیر یکی از مراتب لیلةالقدر است <ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۳۳۰.</ref> {{ببینید|لیلةالقدر}}. ایشان همچنین در [[اشعار]] خود از حضرت هادی(ع) به عنوان نقی و دارنده حشمت یاد کرده است <ref>امام‌خمینی، دیوان امام، ۲۷۶.</ref> و در گفته‌های تفسیری و فقهی در موارد گوناگون ازجمله برای حرمت [[قمار]] <ref>امام‌خمینی، مکاسب، ۲/۱۲.</ref>، بیع ما لایملک <ref>امام‌خمینی، البیع، ۲/۵۲۶.</ref> و اموال متعلق به منصب [[امامت]] و [[حکومت]] <ref>امام‌خمینی، البیع، ۲/۶۶۰.</ref>، به احادیث ایشان استناد کرده و [[مستحب]] دانسته است نام ایشان به عنوان ائمه مسلمانان یاد شود <ref>امام‌خمینی، توضیح المسائل، ۹۸.</ref>. ایشان برابر برخی روایات، روز چهارشنبه را متعلق به امام‌هادی(ع) دانسته و بایسته شمرده است در تعقیب [[نماز صبح]] برای درامان‌ماندن از [[شیطان]] و [[نفس اماره]] به این امام ‌[[توسل]] و در قبول [[عبادات]] ناقص، به آن ذات مقدس شفاعت جسته شود <ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۳۷۹.</ref>.
==دوره امامت==
==دوره امامت==
امام‌هادی(ع) پس از شهادت پدر در سال ۲۲۰ق به امامت رسید <ref>مسعودی، اثبات الوصیه، ۲۳۰.</ref>. پیروان اهل بیت(ع)، افزون بر مدینه و کوفه در مناطق مختلفی مانند همدان <ref>حسین، تاریخ سیاسی غیبت امام‌ دوازدهم(ع)، ۱۳۸.</ref> کاشان، نیشابور <ref>عطاردی، مسند الامام‌الهادی، ۳۵۲ و ۳۶۳.</ref> قم و آبه (آوه) <ref>صدوق، عیون اخبار الرضا(ع)، ۲/۲۶۰.</ref>، اصفهان <ref>عطاردی، مسند الامام‌الهادی، ۳۵۲.</ref>، قزوین <ref>عطاردی، مسند الامام‌الهادی، ۱۵۷.</ref>، بصره و مصر <ref>کلینی، کافی، ۱/۵۱۳؛ حسین، تاریخ سیاسی غیبت امام‌ دوازدهم(ع)، ۱۳۷.</ref> پراکنده بودند. حضور امام‌هادی(ع) در سامرا موجب شد که گروه قابل توجهی از پیروان اهل بیت(ع) در این شهر نوبنیاد که به دست معتصم عباسی بنا شده بود، ساکن شوند و از حضور ایشان استفاده کنند <ref>آل قاسم، تاریخ الحوزات العلمیه، ۴/۱۱ ـ ۱۷.</ref>. شیعیانِ نزدیک از راه دیدار حضوری و افراد دور از راه نامه‌نگاری مسائل و وظایف دینی خود را می‌پرسیدند <ref>امام‌خمینی، البیع، ۴/۲۹۴؛ امام‌خمینی، الطهاره، ۱/۲۶۶؛ امام‌خمینی، مکاسب، ۲/۱۲.</ref> و امام‌هادی(ع) به میزانی که شرایط اجازه می‌داد، علوم دین و توحید را برای مردم تشریح می‌کرد <ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲۷۱.</ref>.
امام‌هادی(ع) پس از [[شهادت]] پدر در سال ۲۲۰ق به امامت رسید <ref>مسعودی، اثبات الوصیه، ۲۳۰.</ref>. پیروان [[اهل بیت(ع)]]، افزون بر [[مدینه]] و [[کوفه]] در مناطق مختلفی مانند [[همدان]] <ref>حسین، تاریخ سیاسی غیبت امام‌ دوازدهم(ع)، ۱۳۸.</ref> [[کاشان]]، [[نیشابور]] <ref>عطاردی، مسند الامام‌الهادی، ۳۵۲ و ۳۶۳.</ref> [[قم]] و آبه ([[آوه]]) <ref>صدوق، عیون اخبار الرضا(ع)، ۲/۲۶۰.</ref>، [[اصفهان]] <ref>عطاردی، مسند الامام‌الهادی، ۳۵۲.</ref>، [[قزوین]] <ref>عطاردی، مسند الامام‌الهادی، ۱۵۷.</ref>، [[بصره]] و [[مصر]] <ref>کلینی، کافی، ۱/۵۱۳؛ حسین، تاریخ سیاسی غیبت امام‌ دوازدهم(ع)، ۱۳۷.</ref> پراکنده بودند. حضور امام‌هادی(ع) در [[سامرا]] موجب شد که گروه قابل توجهی از پیروان اهل بیت(ع) در این شهر نوبنیاد که به دست معتصم عباسی بنا شده بود، ساکن شوند و از حضور ایشان استفاده کنند <ref>آل قاسم، تاریخ الحوزات العلمیه، ۴/۱۱ ـ ۱۷.</ref>. شیعیانِ نزدیک از راه دیدار حضوری و افراد دور از راه نامه‌نگاری مسائل و وظایف دینی خود را می‌پرسیدند <ref>امام‌خمینی، البیع، ۴/۲۹۴؛ امام‌خمینی، الطهاره، ۱/۲۶۶؛ امام‌خمینی، مکاسب، ۲/۱۲.</ref> و امام‌هادی(ع) به میزانی که شرایط اجازه می‌داد، علوم [[دین]] و [[توحید]] را برای مردم تشریح می‌کرد <ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲۷۱.</ref>.


در روزگار امام‌هادی(ع) پرسش‌ها و شبهه‌ها درباره اصول عقاید بسیار بود <ref>شریف ‌قرشی، تحلیلی از زندگانی امام‌هادی(ع)، ۱۳۴.</ref>؛ از این‌رو تبیین و تفسیر مبانی اعتقادی به‌ویژه توحید <ref>←عطاردی، مسند الامام‌الهادی، ۸۴ ـ ۸۵.</ref> از برنامه‌های ایشان بود. حضرت به مردم آموخت که خداوند در همه جا حاضر است و احاطه خداوند در آسمان دنیا و عرش یکسان است <ref>کلینی، کافی، ۱/۱۲۶.</ref> و به تعبیر امام‌خمینی، امام‌هادی(ع) علم و قدرت و احاطه خداوند را به همه عوالم و نسبت به همه موجودات یکسان می‌دانست <ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲۷۱.</ref>. همچنین حضرت به معضلات فکری و شبهه‌های اعتقادی پاسخ می‌داد. موضوع اصالت قرآن و نیز موضوع چیستی کلام خدا، معروف به مسئله خلق قرآن که از دوره مأمون و معتصم عباسی آغاز شده بود، در دوره امام‌هادی(ع) نیز مورد گفتگو بود <ref>خضری، تاریخ خلافت عباسی، ۸۴ ـ ۸۵.</ref>. حضرت ضمن رساله مفصلی بر اصالت قرآن تأکید و قرآن کریم را معیار سنجش روایات صحیح از ناصحیح اعلام کرد <ref>ابن‌شعبه، تحف العقول، ۴۶۰ ـ ۴۶۱؛ مجلسی، بحارالانوار، ۲/۲۲۵ ـ ۲۲۶.</ref>. درباره تفسیر قرآن به‌ویژه تفسیر درست آیات متشابه و تصویر درست از پیامبران خدا در قرآن <ref>مجلسی، بحارالانوار، ۱۰/۳۸۶ ـ ۳۸۸.</ref> نیز روایات متعددی از حضرت در دست است <ref>←عطاردی، مسند الامام‌الهادی، ۱۶۷ ـ ۱۷۰.</ref>.
در روزگار امام‌هادی(ع) پرسش‌ها و شبهه‌ها درباره [[اصول عقاید]] بسیار بود <ref>شریف ‌قرشی، تحلیلی از زندگانی امام‌هادی(ع)، ۱۳۴.</ref>؛ از این‌رو تبیین و تفسیر مبانی اعتقادی به‌ویژه توحید <ref>←عطاردی، مسند الامام‌الهادی، ۸۴ ـ ۸۵.</ref> از برنامه‌های ایشان بود. حضرت به مردم آموخت که خداوند در همه جا حاضر است و احاطه خداوند در آسمان دنیا و [[عرش]] یکسان است <ref>کلینی، کافی، ۱/۱۲۶.</ref> و به تعبیر امام‌خمینی، امام‌هادی(ع) [[علم]] و [[قدرت]] و احاطه خداوند را به همه عوالم و نسبت به همه موجودات یکسان می‌دانست <ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲۷۱.</ref>. همچنین حضرت به معضلات فکری و شبهه‌های اعتقادی پاسخ می‌داد. موضوع اصالت قرآن و نیز موضوع چیستی کلام خدا، معروف به مسئله خلق قرآن که از دوره مأمون و معتصم عباسی آغاز شده بود، در دوره امام‌هادی(ع) نیز مورد گفتگو بود <ref>خضری، تاریخ خلافت عباسی، ۸۴ ـ ۸۵.</ref>. حضرت ضمن رساله مفصلی بر اصالت قرآن تأکید و [[قرآن کریم]] را معیار سنجش روایات صحیح از ناصحیح اعلام کرد <ref>ابن‌شعبه، تحف العقول، ۴۶۰ ـ ۴۶۱؛ مجلسی، بحارالانوار، ۲/۲۲۵ ـ ۲۲۶.</ref>. درباره تفسیر قرآن به‌ویژه تفسیر درست آیات متشابه و تصویر درست از پیامبران خدا در قرآن <ref>مجلسی، بحارالانوار، ۱۰/۳۸۶ ـ ۳۸۸.</ref> نیز روایات متعددی از حضرت در دست است <ref>←عطاردی، مسند الامام‌الهادی، ۱۶۷ ـ ۱۷۰.</ref>.


مسئله جبر و تفویض از دیگر مسائل مورد گفتگو میان متکلمان فرقه‌های اسلامی بود و امام‌هادی(ع) رساله‌ای راهگشا درباره مسائل جبر و تفویض به موالیان خود نوشت و با رد نظریه جبر و تفویض و اثبات نظریه عدل و امر بین الامرین آنان را از تحیر و سرگردانی فکری نجات داد <ref>ابن‌شعبه، تحف العقول، ۴۵۸ ـ ۴۶۰.</ref>. موضوع امامت و آشناکردن مردم با جایگاه اهل بیت(ع) و بیان حوزه اختیارات و وظایف امام ‌معصوم(ع) <ref>عطاردی، مسند الامام‌الهادی، ۹۸ ـ ۱۰۳؛ شریف ‌قرشی، تحلیلی از زندگانی امام‌هادی(ع)، ۳۳۲.</ref>، به‌ویژه بیان فضایل علی(ع) از فعالیت‌های امام‌هادی(ع) بود <ref>مجلسی، بحارالانوار، ۹۷/۳۵۹ ـ ۳۶۸.</ref>. ایشان همچنین بیان موضوع غیبت امام ‌زمان(ع) و آماده‌کردن مردم برای عصر غیبت و نجات آنان از تحیر را در برنامه داشت <ref>کلینی، کافی، ۱/۳۲۸ ـ ۳۴۱؛ دریایی، امام‌هادی و نهضت علویان، ۲۶۶ ـ ۲۶۹.</ref>.
مسئله [[جبر و تفویض]] از دیگر مسائل مورد گفتگو میان متکلمان فرقه‌های اسلامی بود و امام‌هادی(ع) رساله‌ای راهگشا درباره مسائل جبر و تفویض به موالیان خود نوشت و با رد نظریه جبر و تفویض و اثبات نظریه [[عدل]] و امر بین الامرین آنان را از تحیر و سرگردانی فکری نجات داد <ref>ابن‌شعبه، تحف العقول، ۴۵۸ ـ ۴۶۰.</ref>. موضوع امامت و آشناکردن مردم با جایگاه اهل بیت(ع) و بیان حوزه اختیارات و وظایف امام ‌معصوم(ع) <ref>عطاردی، مسند الامام‌الهادی، ۹۸ ـ ۱۰۳؛ شریف ‌قرشی، تحلیلی از زندگانی امام‌هادی(ع)، ۳۳۲.</ref>، به‌ویژه بیان فضایل علی(ع) از فعالیت‌های امام‌هادی(ع) بود <ref>مجلسی، بحارالانوار، ۹۷/۳۵۹ ـ ۳۶۸.</ref>. ایشان همچنین بیان موضوع غیبت [[امام ‌زمان(ع)]] و آماده‌کردن مردم برای [[عصر غیبت]] و نجات آنان از تحیر را در برنامه داشت <ref>کلینی، کافی، ۱/۳۲۸ ـ ۳۴۱؛ دریایی، امام‌هادی و نهضت علویان، ۲۶۶ ـ ۲۶۹.</ref>.


جریان غالیان <ref>طوسی، اختیار معرفة الرجال، ۲/۸۰۵؛ عطاردی، مسند الامام‌الهادی، ۱۵۰ ـ ۱۵۸.</ref> از معضلات فکری آن روز بود <ref>نوبختی، فرق الشیعه، ۹۴.</ref>. امام‌هادی(ع) مواضع توحیدی خود را در برابر غالیان روشن ساخت و به‌صراحت انتساب غالیان به شیعه را رد کرد و در نامه‌های گوناگون، این گروه را منحرف خواند و آشکارا از آنان بیزاری جست و از شیعیان خواست از دوستی آنان فاصله بگیرند و کاری کنند که آنان در نگاه مردم خوار شوند <ref>طوسی، الغیبه، ۳۵۲ ـ ۳۵۳؛ طوسی، اختیار معرفة الرجال، ۲/۸۰۶ ـ ۸۱۰.</ref>. همچنین حضرت(ع) توانست عده‌ای از افراد منحرف (از امامت ائمه اثنی عشر) چون واقفیه را هدایت کند <ref>دریایی، امام‌هادی و نهضت علویان، ۲۴۹ ـ ۲۵۰.</ref>. ایشان با جریان منحرف صوفیه نیز به‌شدت برخورد کرد و صوفیان (ظاهری) را همکاران شیطان خواند که با کارهای ریاکارانه در صدد فریب مردم‌اند <ref>قمی، سفینة البحار، ۵/۱۹۹.</ref> {{ببینید|عرفان}}. بخشی از فرصت‌های امام‌هادی(ع) نیز به بیان اخلاق و بیان ارزش‌ها و نیز بیان احکام شرعی مورد نیاز جامعه اسلامی گذشت <ref>عطاردی، مسند الامام‌الهادی، ۲۲۶ ـ ۲۹۵.</ref>.
جریان [[غالیان]] <ref>طوسی، اختیار معرفة الرجال، ۲/۸۰۵؛ عطاردی، مسند الامام‌الهادی، ۱۵۰ ـ ۱۵۸.</ref> از معضلات فکری آن روز بود <ref>نوبختی، فرق الشیعه، ۹۴.</ref>. امام‌هادی(ع) مواضع توحیدی خود را در برابر غالیان روشن ساخت و به‌صراحت انتساب غالیان به [[شیعه]] را رد کرد و در نامه‌های گوناگون، این گروه را منحرف خواند و آشکارا از آنان بیزاری جست و از شیعیان خواست از دوستی آنان فاصله بگیرند و کاری کنند که آنان در نگاه مردم خوار شوند <ref>طوسی، الغیبه، ۳۵۲ ـ ۳۵۳؛ طوسی، اختیار معرفة الرجال، ۲/۸۰۶ ـ ۸۱۰.</ref>. همچنین حضرت(ع) توانست عده‌ای از افراد منحرف (از امامت ائمه اثنی عشر) چون واقفیه را هدایت کند <ref>دریایی، امام‌هادی و نهضت علویان، ۲۴۹ ـ ۲۵۰.</ref>. ایشان با جریان منحرف صوفیه نیز به‌شدت برخورد کرد و صوفیان (ظاهری) را همکاران شیطان خواند که با کارهای ریاکارانه در صدد فریب مردم‌اند <ref>قمی، سفینة البحار، ۵/۱۹۹.</ref> {{ببینید|عرفان}}. بخشی از فرصت‌های امام‌هادی(ع) نیز به بیان اخلاق و بیان ارزش‌ها و نیز بیان احکام شرعی مورد نیاز [[جامعه اسلامی]] گذشت <ref>عطاردی، مسند الامام‌الهادی، ۲۲۶ ـ ۲۹۵.</ref>.


نیروسازی و تربیت افراد زبده از دیگر کارهای امام‌دهم(ع) بود. ایشان شاگردان برجسته‌ای چون عبدالعظیم حسنی(ع) <ref>عطاردی، مسند الامام‌الهادی، ۳۴۵.</ref>، احمد‌بن‌حمزه، صالح‌بن‌محمد همدانی، خیران خادم <ref>مجلسی، بحارالانوار، ۵۰/۲۱۶.</ref>، ایوب‌بن‌نوح، علی‌بن‌جعفر همانی و ابوعلی‌بن‌راشد را تربیت کرد <ref>عطاردی، مسند الامام‌الهادی، ۳۱۵، ۳۲۶ و ۳۴۹.</ref>. شیخ طوسی <ref>طوسی، رجال، ۳۸۳ ـ ۳۹۶.</ref> و دیگران <ref>عطاردی، مسند الامام‌الهادی، ۳۰۹ ـ ۳۷۸.</ref> راویان از آن حضرت را بیش از ۱۸۰ تن شمرده‌اند. امام‌خمینی در کتاب‌های فقهی خود به روایات برخی از اصحاب امام‌هادی(ع) ازجمله محمد‌بن‌علی بن‌عیسی <ref>امام‌خمینی، التعادل و الترجیح، ۱۳۰.</ref>، حسین‌بن‌سعید اهوازی <ref>امام‌خمینی، التعادل و الترجیح، ۱۵۸.</ref>، علی‌بن‌محمد قاسانی <ref>امام‌خمینی، تنقیح الاصول، ۴/۶۴ ـ ۶۵.</ref>، احمد‌بن‌حاتم ماهویه و برادرش <ref>امام‌خمینی، الاجتهاد و التقلید، ۱۰۰.</ref>، احمد‌بن‌محمدبن‌خالد برقی <ref>امام‌خمینی، بدائع الدرر، ۲۷.</ref>، فضل‌بن‌شاذان نیشابوری <ref>امام‌خمینی، بدائع الدرر، ۱۱۶.</ref>، حسن‌بن‌راشد <ref>امام‌خمینی، البیع، ۳/۱۵۴.</ref>، ابراهیم‌بن‌عنبسه <ref>امام‌خمینی، مکاسب، ۲/۱۲.</ref> و محمد‌بن‌عیسی <ref>امام‌خمینی، مکاسب، ۲/۱۷۶.</ref>، استناد کرده است.
نیروسازی و تربیت افراد زبده از دیگر کارهای امام‌دهم(ع) بود. ایشان شاگردان برجسته‌ای چون [[عبدالعظیم حسنی(ع)]] <ref>عطاردی، مسند الامام‌الهادی، ۳۴۵.</ref>، احمد‌بن‌حمزه، صالح‌بن‌محمد همدانی، خیران خادم <ref>مجلسی، بحارالانوار، ۵۰/۲۱۶.</ref>، ایوب‌بن‌نوح، علی‌بن‌جعفر همانی و ابوعلی‌بن‌راشد را تربیت کرد <ref>عطاردی، مسند الامام‌الهادی، ۳۱۵، ۳۲۶ و ۳۴۹.</ref>. [[شیخ طوسی]] <ref>طوسی، رجال، ۳۸۳ ـ ۳۹۶.</ref> و دیگران <ref>عطاردی، مسند الامام‌الهادی، ۳۰۹ ـ ۳۷۸.</ref> راویان از آن حضرت را بیش از ۱۸۰ تن شمرده‌اند. امام‌خمینی در کتاب‌های فقهی خود به روایات برخی از اصحاب امام‌هادی(ع) ازجمله محمد‌بن‌علی بن‌عیسی <ref>امام‌خمینی، التعادل و الترجیح، ۱۳۰.</ref>، حسین‌بن‌سعید اهوازی <ref>امام‌خمینی، التعادل و الترجیح، ۱۵۸.</ref>، علی‌بن‌محمد قاسانی <ref>امام‌خمینی، تنقیح الاصول، ۴/۶۴ ـ ۶۵.</ref>، احمد‌بن‌حاتم ماهویه و برادرش <ref>امام‌خمینی، الاجتهاد و التقلید، ۱۰۰.</ref>، احمد‌بن‌محمدبن‌خالد برقی <ref>امام‌خمینی، بدائع الدرر، ۲۷.</ref>، فضل‌بن‌شاذان نیشابوری <ref>امام‌خمینی، بدائع الدرر، ۱۱۶.</ref>، حسن‌بن‌راشد <ref>امام‌خمینی، البیع، ۳/۱۵۴.</ref>، ابراهیم‌بن‌عنبسه <ref>امام‌خمینی، مکاسب، ۲/۱۲.</ref> و محمد‌بن‌عیسی <ref>امام‌خمینی، مکاسب، ۲/۱۷۶.</ref>، استناد کرده است.


امام‌هادی(ع) مانند پدر بزرگوار خود برای ارتباط با شیعیان و پاسخ به مشکلات فکری و ارتباط‌های اجتماعی و اقتصادی و گردآوری و توزیع واجبات مالی مانند خمس، وکیلانی را انتخاب کرده بود <ref>طوسی، اختیار معرفة الرجال، ۲/۷۹۹ ـ ۸۰۰؛ مجلسی، بحارالانوار، ۵۰/۱۷۷ و ۱۸۵.</ref> و هر یک از وکلا وظیفه داشتند در محدوده جغرافیایی ویژه با وظایف خاص فعالیت کنند <ref>مجلسی، بحارالانوار، ۵۰/۲۲۴.</ref>، تا مردم برای شرایط و تکالیف عصر غیبت و ارتباط غیر مستقیم با امام‌‌عصر(ع) آمادگی داشته باشند <ref>نجفی‌نژاد، امام‌هادی(ع) و زمینه سازی برای عصر غیبت، ۱۳ ـ ۱۴.</ref>. مجموعه‌ای از احادیث گوناگون اعتقادی، اخلاقی و درباره احکام و دعا از امام‌هادی(ع) در دست است <ref>ابن‌شعبه، تحف العقول، ۴۵۸.</ref>. رساله مقنعه مشتمل بر گوشه‌ای از احکام دین و حلال و حرام از دیگر مواریث علمی ایشان بوده است <ref>ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ۴/۴۲۴.</ref>.
امام‌هادی(ع) مانند پدر بزرگوار خود برای ارتباط با شیعیان و پاسخ به مشکلات فکری و ارتباط‌های اجتماعی و اقتصادی و گردآوری و توزیع واجبات مالی مانند [[خمس]]، وکیلانی را انتخاب کرده بود <ref>طوسی، اختیار معرفة الرجال، ۲/۷۹۹ ـ ۸۰۰؛ مجلسی، بحارالانوار، ۵۰/۱۷۷ و ۱۸۵.</ref> و هر یک از وکلا وظیفه داشتند در محدوده جغرافیایی ویژه با وظایف خاص فعالیت کنند <ref>مجلسی، بحارالانوار، ۵۰/۲۲۴.</ref>، تا مردم برای شرایط و تکالیف عصر غیبت و ارتباط غیر مستقیم با امام‌‌عصر(ع) آمادگی داشته باشند <ref>نجفی‌نژاد، امام‌هادی(ع) و زمینه سازی برای عصر غیبت، ۱۳ ـ ۱۴.</ref>. مجموعه‌ای از احادیث گوناگون اعتقادی، اخلاقی و درباره احکام و [[دعا]] از امام‌هادی(ع) در دست است <ref>ابن‌شعبه، تحف العقول، ۴۵۸.</ref>. رساله مقنعه مشتمل بر گوشه‌ای از احکام دین و [[حلال]] و [[حرام]] از دیگر مواریث علمی ایشان بوده است <ref>ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ۴/۴۲۴.</ref>.
==زیارت جامعه کبیره==
==زیارت جامعه کبیره==
از امام‌هادی(ع) زیارت‌های گوناگونی ازجمله زیارت غدیریه، دو زیارتنامه برای مرقد امیرالمؤمنین(ع) <ref>شریف‌ قرشی، تحلیلی از زندگانی امام‌هادی(ع)، ۲۰۷ ـ ۲۲۰، ۲۴۳ و ۳۴۴.</ref> و زیارت جامعه که از مشهورترینِ آنهاست، نقل شده است. زیارت جامعه که به «جامعه کبیره» معروف شده است، در معرفی جایگاه امامان معصوم(ع) است <ref>صدوق، من لایحضر، ۲/۶۰۹ ـ ۶۱۰.</ref>. این زیارت از جهت سند، فصاحت و بلاغت از منزلت بیشتری نسبت به دیگر زیارت‌ها برخوردار است <ref>مجلسی، بحارالانوار، ۹۹/۱۴۴.</ref>. در این زیارت جامع و همه‌جانبه، امام‌هادی(ع) با تأکید بر توحید و وحدت راه همه انبیا(ع)، جایگاه ائمه(ع) را که انسان‌های محل برکت خدا و معدن رحمت خدا هستند، به مردم معرفی کرده و از صفات و ویژگی‌های آنان چون تسلیم در برابر اوامر خدا، خردمندی و کمال، مَثَل اعلای انسانیت، افراد موحد، عصمت و دوری از گناه و خطا سخن گفته است و نیز برخی از رفتار عملی ائمه(ع) چون نصیحت و خیرخواهی امت اسلامی، اقامه نماز و روزه، حفظ شریعت از تحریف و ایثار و بردباری در برابر ناملایمات را برشمرده است؛ همچنین لزوم آمادگی دایم زائر برای کمک به دولت ائمه(ع) و تبری و مبارزه با دشمنان آنان را به زیارت‌کننده یادآور شده است <ref>صدوق، من لایحضر، ۲/۶۰۹ ـ ۶۱۷؛ مجلسی، بحارالانوار، ۹۹/۱۲۷ ـ ۱۳۴.</ref>.
از امام‌هادی(ع) زیارت‌های گوناگونی ازجمله [[زیارت غدیریه]]، دو زیارتنامه برای [[مرقد امیرالمؤمنین(ع)]] <ref>شریف‌ قرشی، تحلیلی از زندگانی امام‌هادی(ع)، ۲۰۷ ـ ۲۲۰، ۲۴۳ و ۳۴۴.</ref> و زیارت جامعه که از مشهورترینِ آنهاست، نقل شده است. زیارت جامعه که به «[[جامعه کبیره]]» معروف شده است، در معرفی جایگاه امامان معصوم(ع) است <ref>صدوق، من لایحضر، ۲/۶۰۹ ـ ۶۱۰.</ref>. این زیارت از جهت سند، فصاحت و بلاغت از منزلت بیشتری نسبت به دیگر زیارت‌ها برخوردار است <ref>مجلسی، بحارالانوار، ۹۹/۱۴۴.</ref>. در این زیارت جامع و همه‌جانبه، امام‌هادی(ع) با تأکید بر [[توحید]] و وحدت راه همه انبیا(ع)، جایگاه ائمه(ع) را که انسان‌های محل برکت خدا و معدن رحمت خدا هستند، به مردم معرفی کرده و از صفات و ویژگی‌های آنان چون تسلیم در برابر اوامر خدا، خردمندی و کمال، مَثَل اعلای انسانیت، افراد موحد، [[عصمت]] و دوری از [[گناه]] و خطا سخن گفته است و نیز برخی از رفتار عملی ائمه(ع) چون نصیحت و خیرخواهی امت اسلامی، اقامه [[نماز]] و [[روزه]]، حفظ [[شریعت، طریقت و حقیقت|شریعت]] از تحریف و ایثار و بردباری در برابر ناملایمات را برشمرده است؛ همچنین لزوم آمادگی دایم زائر برای کمک به دولت ائمه(ع) و تبری و مبارزه با دشمنان آنان را به زیارت‌کننده یادآور شده است <ref>صدوق، من لایحضر، ۲/۶۰۹ ـ ۶۱۷؛ مجلسی، بحارالانوار، ۹۹/۱۲۷ ـ ۱۳۴.</ref>.


امام‌خمینی به زیارت جامعه بسیار اهمیت داده و آن را زیارتی مبارک <ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۳۶۰.</ref> و معتبر <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۴۱.</ref> دانسته است. ایشان از میان متون زیارتی، آن را بیش از دیگر متون می‏خواند و در تمام آستان‏های مقدس ائمه(ع) مقید به خواندن آن بود <ref>فهری، ترجمه شرح دعاء السحر، ۲۱.</ref>. ازجمله در سفر به سامرا، در سرداب مقدس امام‌ زمان(ع) آن را خواند <ref>قدیری، خاطرات، ۱/۱۱۷.</ref> و در دوره اقامت در نجف نیز در وقت تشرف به حرم حضرت امیرالمؤمنین(ع)، همیشه آن را می‌خواند <ref>رحیمیان، در سایه آفتاب، ۳۷؛ رودباری، خاطرات، ۱/۷۵.</ref>. ایشان در گفته‌ها و نوشته‌های خود با استناد به زیارت جامعه به تبیین اصول عقاید و معارف مربوط به توحید و جایگاه ائمه اطهار(ع) پرداخته است <ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۶۳۵؛ امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲۶۳؛ امام‌خمینی، صحیفه، ۸/۱۲.</ref> و نیز به پرسش‌ها و شبهه‌های وارد به آن پاسخ داده است. ازجمله در پاسخ وهابیان که جمله «من اراد الله بدء بکم» در این زیارت را شرک شمرده‌اند، این جمله را چنین تفسیر کرده است که اگر کسی بخواهد خدا را بشناسد یا اطاعت خدا را بکند، باید تعلیمات دینی را از ائمه(ع) فرا گیرد و بدون دستورهای خدایی نباید به عبادت بپردازد و چیزی را از پیش خود اختراع کند <ref>امام‌خمینی، کشف اسرار، ۶۹.</ref>. ایشان یادآورشده است امام‌هادی(ع) در این زیارت جایگاه اهل بیت(ع) را به مردم شناسانده و به مردم یاد داده که ائمه(ع) انسان‌های کامل‌اند و رجوع به انسان کامل رجوع به خداست و برابر آیات قرآن و احادیث، انسان کاملْ فانی مطلق و باقی به بقاءاللَّه است و از خودْ تعین و انّیت و انانیتی ندارد و انسان کامل از اسما حسنی و اسم اعظم خداوند است <ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲۶۳.</ref>. از سوی دیگر، ایشان با توجه به فرازهایی از زیارت جامعه معتقد است همه امامان معصوم(ع) اهل سیاست بودند و از آنان با عنوان «ساسة العباد»، یعنی بندگان سیاست‌مدار خدا یاد کرده <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۴۱، ۲۸۶ ـ ۲۸۷ و ۸/۱۲.</ref> و به استناد آن اطاعت مردم از دستورهای حکومتی و ولاییِ آنان را ضروری و واجب دانسته است <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۲۸۷؛ بدائع الدرر، ۱۰۷.</ref>.
امام‌خمینی به زیارت جامعه بسیار اهمیت داده و آن را زیارتی مبارک <ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۳۶۰.</ref> و معتبر <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۴۱.</ref> دانسته است. ایشان از میان متون زیارتی، آن را بیش از دیگر متون می‏خواند و در تمام آستان‏های مقدس ائمه(ع) مقید به خواندن آن بود <ref>فهری، ترجمه شرح دعاء السحر، ۲۱.</ref>. ازجمله در سفر به [[سامرا]]، در سرداب مقدس [[امام‌ زمان(ع)]] آن را خواند <ref>قدیری، خاطرات، ۱/۱۱۷.</ref> و در دوره اقامت در [[نجف]] نیز در وقت تشرف به حرم حضرت امیرالمؤمنین(ع)، همیشه آن را می‌خواند <ref>رحیمیان، در سایه آفتاب، ۳۷؛ رودباری، خاطرات، ۱/۷۵.</ref>. ایشان در گفته‌ها و نوشته‌های خود با استناد به زیارت جامعه به تبیین اصول عقاید و معارف مربوط به توحید و جایگاه ائمه اطهار(ع) پرداخته است <ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۶۳۵؛ امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲۶۳؛ امام‌خمینی، صحیفه، ۸/۱۲.</ref> و نیز به پرسش‌ها و شبهه‌های وارد به آن پاسخ داده است. ازجمله در پاسخ [[وهابیان]] که جمله «من اراد الله بدء بکم» در این زیارت را شرک شمرده‌اند، این جمله را چنین تفسیر کرده است که اگر کسی بخواهد خدا را بشناسد یا [[اطاعت]] خدا را بکند، باید تعلیمات دینی را از ائمه(ع) فرا گیرد و بدون دستورهای خدایی نباید به عبادت بپردازد و چیزی را از پیش خود اختراع کند <ref>امام‌خمینی، کشف اسرار، ۶۹.</ref>. ایشان یادآورشده است امام‌هادی(ع) در این زیارت جایگاه اهل بیت(ع) را به مردم شناسانده و به مردم یاد داده که ائمه(ع) انسان‌های کامل‌اند و رجوع به [[انسان کامل]] رجوع به خداست و برابر [[آیات قرآن]] و [[احادیث]]، انسان کاملْ فانی مطلق و باقی به بقاءاللَّه است و از خودْ تعین و انّیت و انانیتی ندارد و انسان کامل از اسما حسنی و اسم اعظم خداوند است <ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲۶۳.</ref>. از سوی دیگر، ایشان با توجه به فرازهایی از زیارت جامعه معتقد است همه امامان معصوم(ع) اهل سیاست بودند و از آنان با عنوان «ساسة العباد»، یعنی بندگان سیاست‌مدار خدا یاد کرده <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۴۱، ۲۸۶ ـ ۲۸۷ و ۸/۱۲.</ref> و به استناد آن اطاعت مردم از دستورهای حکومتی و ولاییِ آنان را ضروری و واجب دانسته است <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۲۸۷؛ بدائع الدرر، ۱۰۷.</ref>.
==شرایط سیاسی==
==شرایط سیاسی==
امام‌هادی(ع) با شش تن از خلفای عباسی <ref>طبرسی، إعلام الوری، ۲/۱۰۹.</ref>، معتصم، واثق، متوکل، منتصر، مستعین و معتز <ref>مسعودی، اثبات الوصیه، ۲۴۲؛ ابن‌صباغ، الفصول المهمة، ۲/۱۰۷۵؛ مجلسی، بحارالانوار، ۵۰/۲۱۳ ـ ۲۱۴.</ref> معاصر بود. معتصم و واثق بیش از خلفای گذشته علویان را تحمل می‌کردند <ref>حسین، تاریخ سیاسی غیبت امام‌ دوازدهم(ع)، ۸۱.</ref> و شیعیان نیز در آن دوره از آزادی‌هایی برخوردار بودند <ref>ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ، ۷/۳۱ و ۵۶.</ref>. منتصر عباسی نیز در دوره کوتاه حکومتش (۲۴۷ ـ ۲۴۸) به علویان نظر مثبت داشت <ref>ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ، ۷/۵۵ ـ ۵۶؛ خضری، تاریخ خلافت عباسی، ۱۱۱ ـ ۱۱۲.</ref>؛ ولی متوکل عباسی (۲۳۲ ـ ۲۴۷ق) با حمایت از اهل حدیث به سرکوب معتزله و شیعه پرداخت <ref>خضری، تاریخ خلافت عباسی، ۱۰۸ ـ ۱۰۹؛ حسین، تاریخ سیاسی غیبت امام‌ دوازدهم(ع)، ۸۲.</ref>. وی کینه شدیدی درباره آل علی(ع) داشت و خفقان شدیدی علیه شیعیان اعمال کرد <ref>اصفهانی، مقاتل لطالبیین، ۴۷۸؛ خضری، تاریخ خلافت عباسی، ۱۰۹.</ref> و حتی قبر حضرت سیدالشهدا(ع) را ویران ساخت <ref>طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۹/۱۸۵؛ اصفهانی، مقاتل لطالبیین، ۴۷۸ ـ ۴۷۹؛ ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ، ۷/۵۵.</ref>. عمربن‌فرج حاکم مدینه و مکه مردم را از معاشرت با علویان منع کرد و اگر کسی‌ کمکی به شیعیان می‌رسانید، به‌سختی عقوبت می‌شد و وضع مالی شیعیان و علویان در این دوران بسیار دشوار بود <ref>اصفهانی، مقاتل لطالبیین، ۴۷۹.</ref>.
امام‌هادی(ع) با شش تن از خلفای عباسی <ref>طبرسی، إعلام الوری، ۲/۱۰۹.</ref>، معتصم، واثق، متوکل، منتصر، مستعین و معتز <ref>مسعودی، اثبات الوصیه، ۲۴۲؛ ابن‌صباغ، الفصول المهمة، ۲/۱۰۷۵؛ مجلسی، بحارالانوار، ۵۰/۲۱۳ ـ ۲۱۴.</ref> معاصر بود. [[معتصم]] و [[واثق]] بیش از خلفای گذشته علویان را تحمل می‌کردند <ref>حسین، تاریخ سیاسی غیبت امام‌ دوازدهم(ع)، ۸۱.</ref> و شیعیان نیز در آن دوره از آزادی‌هایی برخوردار بودند <ref>ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ، ۷/۳۱ و ۵۶.</ref>. [[منتصر عباسی]] نیز در دوره کوتاه حکومتش (۲۴۷ ـ ۲۴۸) به علویان نظر مثبت داشت <ref>ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ، ۷/۵۵ ـ ۵۶؛ خضری، تاریخ خلافت عباسی، ۱۱۱ ـ ۱۱۲.</ref>؛ ولی [[متوکل عباسی]] (۲۳۲ ـ ۲۴۷ق) با حمایت از [[اهل حدیث]] به سرکوب [[معتزله]] و [[شیعه]] پرداخت <ref>خضری، تاریخ خلافت عباسی، ۱۰۸ ـ ۱۰۹؛ حسین، تاریخ سیاسی غیبت امام‌ دوازدهم(ع)، ۸۲.</ref>. وی [[کینه]] شدیدی درباره آل علی(ع) داشت و خفقان شدیدی علیه شیعیان اعمال کرد <ref>اصفهانی، مقاتل لطالبیین، ۴۷۸؛ خضری، تاریخ خلافت عباسی، ۱۰۹.</ref> و حتی قبر حضرت سیدالشهدا(ع) را ویران ساخت <ref>طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۹/۱۸۵؛ اصفهانی، مقاتل لطالبیین، ۴۷۸ ـ ۴۷۹؛ ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ، ۷/۵۵.</ref>. عمربن‌فرج حاکم [[مدینه]] و [[مکه]] مردم را از معاشرت با علویان منع کرد و اگر کسی‌ کمکی به شیعیان می‌رسانید، به‌سختی عقوبت می‌شد و وضع مالی شیعیان و علویان در این دوران بسیار دشوار بود <ref>اصفهانی، مقاتل لطالبیین، ۴۷۹.</ref>.


آغاز امامت امام‌هادی(ع) در مدینه بود. حکومت عباسی از موقعیت ایشان در میان مردم بر خود احساس خطر می‌کرد و گاه و بی‌گاه برای حضرت مزاحمت‌هایی ایجاد می‌کرد. عباسیان حضرت را تحت نظر داشتند و گاه آن حضرت را حبس می‌کردند و دسترسی به ایشان دشوار می‌شد <ref>ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ۴/۴۰۷؛ مجلسی، بحارالانوار، ۵۰/۱۴۸.</ref>. در سال ۲۳۳ق متوکل عباسی به یکی از فرماندهان نظامی خود به نام یحیی‌بن‌هرثمه دستور داد که در مدینه خانه امام‌هادی(ع) را بازرسی و ایشان را از مدینه به سامرا منتقل کند. وقتی مردم مطلع شدند، جمع شدند و صدا به گریه بلند کردند، تا جایی که ابن‌هرثمه برای خاموش‌کردن مردم سوگند یاد کرد که به ایشان آسیبی نخواهد رسید <ref>مفید، الارشاد، ۲/۲۹۷؛ مجلسی، بحارالانوار، ۵۰/۱۴۲؛ ادیب، زندگانی تحلیلی پیشوایان ما، ۲۵۷.</ref>. به نقل شیخ مفید پس از ورود امام(ع) به سامرا، متوکل دستور داد ایشان را یک روز در «خان صعالیک» (محل فرود کاروان‌ها، مسافرخانه) نگاه داشتند و روز بعد به خانه‌ای که برای سکونت آن حضرت در نظر گرفته شده بود، بردند. متوکل ‌به‌رغم احترام ظاهری به امام‌هادی(ع) بارها ایشان را به دربار خود احضار و متهم به گردآوری سلاح علیه خود کرد <ref>مفید، الارشاد، ۲/۳۰۳ و ۳۱۱؛ سبط‌ابن‌جوزی، تذکرة الخواص، ۳۲۲؛ ابن‌صباغ، الفصول المهمة، ۲/۱۰۷۰.</ref> و حتی ایشان را زندانی کرد <ref>مجلسی، بحارالانوار، ۵۶/۲۰.</ref>. صقر‌بن‌ابی‌دلف برای دیدار امام(ع) به سامرا رفته بود؛ اما وقتی با حاجب و زندانبان خلیفه روبه‌رو شد، ترسید و از مقصود خود سخنی نگفت؛ ولی حاجب که خود معتقد به امامت امام(ع) بود، او را به دیدار ایشان فرستاد. صقر از وضعیت امام(ع) که بر حصیری نشسته و پهلوی ایشان قبری حفر شده بود، گریان شد. امام(ع) او را دلداری داد و یادآور شد فعلاً آسیبی به او نخواهد رسید <ref>مجلسی، بحارالانوار، ۵۶/۲۰.</ref>.
آغاز امامت امام‌هادی(ع) در مدینه بود. حکومت عباسی از موقعیت ایشان در میان مردم بر خود احساس خطر می‌کرد و گاه و بی‌گاه برای حضرت مزاحمت‌هایی ایجاد می‌کرد. عباسیان حضرت را تحت نظر داشتند و گاه آن حضرت را [[حبس]] می‌کردند و دسترسی به ایشان دشوار می‌شد <ref>ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ۴/۴۰۷؛ مجلسی، بحارالانوار، ۵۰/۱۴۸.</ref>. در سال ۲۳۳ق متوکل عباسی به یکی از فرماندهان نظامی خود به نام یحیی‌بن‌هرثمه دستور داد که در مدینه خانه امام‌هادی(ع) را بازرسی و ایشان را از مدینه به [[سامرا]] منتقل کند. وقتی مردم مطلع شدند، جمع شدند و صدا به گریه بلند کردند، تا جایی که [[ابن‌هرثمه]] برای خاموش‌کردن مردم سوگند یاد کرد که به ایشان آسیبی نخواهد رسید <ref>مفید، الارشاد، ۲/۲۹۷؛ مجلسی، بحارالانوار، ۵۰/۱۴۲؛ ادیب، زندگانی تحلیلی پیشوایان ما، ۲۵۷.</ref>. به نقل [[شیخ مفید]] پس از ورود امام(ع) به سامرا، متوکل دستور داد ایشان را یک روز در «خان صعالیک» (محل فرود کاروان‌ها، مسافرخانه) نگاه داشتند و روز بعد به خانه‌ای که برای سکونت آن حضرت در نظر گرفته شده بود، بردند. متوکل ‌به‌رغم احترام ظاهری به امام‌هادی(ع) بارها ایشان را به دربار خود احضار و متهم به گردآوری سلاح علیه خود کرد <ref>مفید، الارشاد، ۲/۳۰۳ و ۳۱۱؛ سبط‌ابن‌جوزی، تذکرة الخواص، ۳۲۲؛ ابن‌صباغ، الفصول المهمة، ۲/۱۰۷۰.</ref> و حتی ایشان را زندانی کرد <ref>مجلسی، بحارالانوار، ۵۶/۲۰.</ref>. [[صقر‌بن‌ابی‌دلف]] برای دیدار امام(ع) به سامرا رفته بود؛ اما وقتی با حاجب و زندانبان خلیفه روبه‌رو شد، ترسید و از مقصود خود سخنی نگفت؛ ولی حاجب که خود معتقد به امامت امام(ع) بود، او را به دیدار ایشان فرستاد. صقر از وضعیت امام(ع) که بر حصیری نشسته و پهلوی ایشان قبری حفر شده بود، گریان شد. امام(ع) او را دلداری داد و یادآور شد فعلاً آسیبی به او نخواهد رسید <ref>مجلسی، بحارالانوار، ۵۶/۲۰.</ref>.


در دوره متوکل یاران امام‌هادی(ع) نیز در معرض حبس و گاه شکنجه قرار می‌گرفتند <ref>کلینی، کافی، ۱/۵۰۰ ـ ۵۰۱؛ طوسی، اختیار معرفة الرجال، ۲/۸۶۵ ـ ۸۶۶؛ مجلسی، بحارالانوار، ۵۰/۱۷۴.</ref>؛ ازجمله برخی از وکلای ایشان در بغداد به زندان افتادند <ref>طوسی، اختیار معرفة الرجال، ۲/۸۶۵ ـ ۸۶۶.</ref> و برخی زیر شکنجه کشته شدند <ref>طوسی، اختیار معرفة الرجال، ۲/۸۶۳؛ طوسی، الغیبه، ۳۵۱.</ref>. اموال شیعیان مصادره می‌شد و جان آنان در خطر بود. قیام‌های علویان علیه خلافت عباسیان نیز بر دامنه فشار حکومت علیه شیعیان می‌افزود <ref>اصفهانی، مقاتل لطالبیین، ۴۸۰؛ ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ، ۷/۱۶۵.</ref>. با همه این شرایط امام‌هادی(ع) در سامرا از فعالیت‌های تبلیغی و سیاسی دور نبود و به تعبیری حوزه نفوذ امام‌هادی(ع) در جامعه اسلامی بیش از دوره امام‌صادق(ع) بود؛ چنان‌که دشمن نیز در مقابله با نفوذ امام‌هادی(ع) درمانده بود <ref>خامنه‌ای، انسان ۲۵۰ ساله، ۳۸۸ ـ ۳۸۹.</ref>. شیعیان ایران، عراق، یمن و مصر هرچند با سختی ارتباط پیاپی و خوبی با حضرت داشتند <ref>جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ۵۱۳.</ref> و گاه برای زیارت ایشان به سامرا می‌رفتند و واجبات مالی خود به‌ویژه خمس را که امام(ع) آن را حق‌الامامه می‌دانست، به ایشان می‌‌رساندند <ref>طوسی، اختیار معرفة الرجال، ۲/۵۱۴ و ۸۰۰؛ مجلسی، بحارالانوار، ۵۰/۱۸۵.</ref>. برخی هواداران امام‌هادی(ع) که در مناصب دولتی حضور داشتند، پنهانی با حضرت در ارتباط بودند <ref>عطاردی، مسند الامام‌الهادی، ۳۸ ـ ۳۹.</ref>. وکلای ایشان علاوه بر جمع‌آوری خمس و فرستادن آن برای ایشان، در تبیین مسائل کلامی و فقهی و در معرفی امامت امام‌بعدی و آمادگی ورود شیعه به عصر غیبت تلاش می‌کردند <ref>جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ۵۱۳.</ref>.
در دوره [[متوکل]] یاران امام‌هادی(ع) نیز در معرض حبس و گاه شکنجه قرار می‌گرفتند <ref>کلینی، کافی، ۱/۵۰۰ ـ ۵۰۱؛ طوسی، اختیار معرفة الرجال، ۲/۸۶۵ ـ ۸۶۶؛ مجلسی، بحارالانوار، ۵۰/۱۷۴.</ref>؛ ازجمله برخی از وکلای ایشان در [[بغداد]] به زندان افتادند <ref>طوسی، اختیار معرفة الرجال، ۲/۸۶۵ ـ ۸۶۶.</ref> و برخی زیر [[شکنجه]] کشته شدند <ref>طوسی، اختیار معرفة الرجال، ۲/۸۶۳؛ طوسی، الغیبه، ۳۵۱.</ref>. اموال [[شیعیان]] مصادره می‌شد و جان آنان در خطر بود. قیام‌های علویان علیه خلافت عباسیان نیز بر دامنه فشار حکومت علیه شیعیان می‌افزود <ref>اصفهانی، مقاتل لطالبیین، ۴۸۰؛ ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ، ۷/۱۶۵.</ref>. با همه این شرایط امام‌هادی(ع) در [[سامرا]] از فعالیت‌های تبلیغی و سیاسی دور نبود و به تعبیری حوزه نفوذ امام‌هادی(ع) در جامعه اسلامی بیش از دوره [[امام‌صادق(ع)]] بود؛ چنان‌که دشمن نیز در مقابله با نفوذ امام‌هادی(ع) درمانده بود <ref>خامنه‌ای، انسان ۲۵۰ ساله، ۳۸۸ ـ ۳۸۹.</ref>. شیعیان [[ایران]]، [[عراق]]، [[یمن]] و [[مصر]] هرچند با سختی ارتباط پیاپی و خوبی با حضرت داشتند <ref>جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ۵۱۳.</ref> و گاه برای زیارت ایشان به سامرا می‌رفتند و واجبات مالی خود به‌ویژه خمس را که امام(ع) آن را حق‌الامامه می‌دانست، به ایشان می‌‌رساندند <ref>طوسی، اختیار معرفة الرجال، ۲/۵۱۴ و ۸۰۰؛ مجلسی، بحارالانوار، ۵۰/۱۸۵.</ref>. برخی هواداران امام‌هادی(ع) که در مناصب دولتی حضور داشتند، پنهانی با حضرت در ارتباط بودند <ref>عطاردی، مسند الامام‌الهادی، ۳۸ ـ ۳۹.</ref>. وکلای ایشان علاوه بر جمع‌آوری [[خمس]] و فرستادن آن برای ایشان، در تبیین مسائل کلامی و فقهی و در معرفی امامت امام‌بعدی و آمادگی ورود [[شیعه]] به عصر غیبت تلاش می‌کردند <ref>جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ۵۱۳.</ref>.


امام‌خمینی به استناد روایات <ref>صدوق، من لایحضر، ۲/۴۳؛ حر عاملی، وسائل الشیعة، ۹/۵۳۷.</ref> یادآور شده است علی‌بن‌راشد از وکلای امام‌هادی(ع)، از ایشان درباره اموالی که مردم نزد وی آورده و مدعی‌اند که متعلق به امام ‌است، پرسیده است که حضرت(ع) پاسخ داده، اموالی که متعلق به منصب امامت و ولایت است، متعلق به امام ‌است؛ ولی اموال شخصی ایشان، برابر قرآن و سنت میان وارثان تقسیم می‌شود <ref>امام‌خمینی، البیع، ۲/۶۶۰.</ref>. در نگاه امام‌خمینی آن حضرت، رسالت مبارزه با ظلم و برپایی عدالت را بر دوش داشت و با طاغوت‌های زمان خود مماشات نمی‌کرد و نیز پیروان وی وظیفه داشتند موضع خود در برابر حاکمان ستمکار را روشن سازند. ایشان به استناد روایات <ref>حر عاملی، وسائل الشیعة، ۱۷/۱۹۰.</ref> یادآور شده است امام‌هادی(ع) به افراد اجازه نمی‌داد که به ستمکار کمک کنند و در تشکیلات آنان وارد شوند و شیعیان تنها در صورت امکان کمک به مظلوم می‌توانستند کارگزاری حاکمان زمان خود را بپذیرند <ref>امام‌خمینی، مکاسب، ۲/۱۷۶.</ref>. ایشان حبس، شکنجه، تبعید و مسموم‌شدن‌های ائمه(ع) (به دست حاکمان اموی و عباسی) را در جهت مبارزات سیاسی شیعیان علیه ستم دانسته است <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۱۸۸.</ref>.
[[امام‌خمینی]] به استناد روایات <ref>صدوق، من لایحضر، ۲/۴۳؛ حر عاملی، وسائل الشیعة، ۹/۵۳۷.</ref> یادآور شده است [[علی‌بن‌راشد]] از وکلای امام‌هادی(ع)، از ایشان درباره اموالی که مردم نزد وی آورده و مدعی‌اند که متعلق به امام ‌است، پرسیده است که حضرت(ع) پاسخ داده، اموالی که متعلق به منصب [[امامت]] و ولایت است، متعلق به امام ‌است؛ ولی اموال شخصی ایشان، برابر [[قرآن]] و سنت میان وارثان تقسیم می‌شود <ref>امام‌خمینی، البیع، ۲/۶۶۰.</ref>. در نگاه امام‌خمینی آن حضرت، رسالت [[مبارزه]] با [[ظلم]] و برپایی [[عدالت]] را بر دوش داشت و با طاغوت‌های زمان خود مماشات نمی‌کرد و نیز پیروان وی وظیفه داشتند موضع خود در برابر حاکمان ستمکار را روشن سازند. ایشان به استناد روایات <ref>حر عاملی، وسائل الشیعة، ۱۷/۱۹۰.</ref> یادآور شده است امام‌هادی(ع) به افراد اجازه نمی‌داد که به ستمکار کمک کنند و در تشکیلات آنان وارد شوند و شیعیان تنها در صورت امکان کمک به مظلوم می‌توانستند کارگزاری حاکمان زمان خود را بپذیرند <ref>امام‌خمینی، مکاسب، ۲/۱۷۶.</ref>. ایشان حبس، شکنجه، تبعید و مسموم‌شدن‌های ائمه(ع) (به دست حاکمان اموی و عباسی) را در جهت مبارزات سیاسی شیعیان علیه ستم دانسته است <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۱۸۸.</ref>.


امام‌هادی(ع) در سوم رجب <ref>ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ۴/۴۰۱.</ref> یا ۲۶ جمادی‌الاخر سال ۲۵۴ق در چهل‌سالگی در خلافت معتز عباسی <ref>اربلی، کشف الغمة، ۳/۱۶۷ و ۱۷۷؛ عطاردی، مسند الامام‌الهادی، ۵۷.</ref> یا معتمد عباسی <ref>ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ۴/۴۰۱؛ عطاردی، مسند الامام‌الهادی، ۵۶.</ref> به شهادت رسید و در خانه خود در سامرا به خاک سپرده شد <ref>مجلسی، بحارالانوار، ۵۰/۲۰۳؛ امین، فی رحاب ائمة اهل البیت(ع)، ۵/۱۷۳.</ref>. ایشان افزون بر امام‌حسن عسکری(ع) {{ببینید|امام‌عسکری(ع)}} سه پسر به نام حسین، محمد و جعفر و دو دختر به نام عایشه و علیّه داشت <ref>مجلسی، بحارالانوار، ۵۰/۲۰۳؛ دخیل، ائمتنا، ۲/۲۰۹.</ref>. امام‌خمینی در سفر تبعید به عراق در سال ۱۳۴۴ به همراه گروهی از روحانیان برای زیارت امام‌هادی(ع) و امام‌عسکری(ع) به سامّرا رفت <ref>عمید زنجانی، مصاحبه، ۱۰۰؛ روحانی، نهضت امام‌خمینی، ۲/۱۶۲؛ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امام‌خمینی، ۵/۴۸۵.</ref> و به گزارشی چند روز در سامرا ماند و در حرم عسکریین(ع) نماز جماعت برگزار کرد <ref>اختری، خاطرات، ۱/۲۶.</ref>.
امام‌هادی(ع) در سوم رجب <ref>ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ۴/۴۰۱.</ref> یا ۲۶ جمادی‌الاخر سال ۲۵۴ق در چهل‌سالگی در خلافت [[معتز عباسی]] <ref>اربلی، کشف الغمة، ۳/۱۶۷ و ۱۷۷؛ عطاردی، مسند الامام‌الهادی، ۵۷.</ref> یا [[معتمد عباسی]] <ref>ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ۴/۴۰۱؛ عطاردی، مسند الامام‌الهادی، ۵۶.</ref> به [[شهادت]] رسید و در خانه خود در سامرا به خاک سپرده شد <ref>مجلسی، بحارالانوار، ۵۰/۲۰۳؛ امین، فی رحاب ائمة اهل البیت(ع)، ۵/۱۷۳.</ref>. ایشان افزون بر امام‌حسن عسکری(ع) {{ببینید|امام‌عسکری(ع)}} سه پسر به نام حسین، محمد و جعفر و دو دختر به نام عایشه و علیّه داشت <ref>مجلسی، بحارالانوار، ۵۰/۲۰۳؛ دخیل، ائمتنا، ۲/۲۰۹.</ref>. امام‌خمینی در سفر [[تبعید]] به [[عراق]] در سال ۱۳۴۴ به همراه گروهی از روحانیان برای زیارت امام‌هادی(ع) و امام‌عسکری(ع) به سامّرا رفت <ref>عمید زنجانی، مصاحبه، ۱۰۰؛ روحانی، نهضت امام‌خمینی، ۲/۱۶۲؛ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امام‌خمینی، ۵/۴۸۵.</ref> و به گزارشی چند روز در سامرا ماند و در [[حرم عسکریین(ع)]] نماز جماعت برگزار کرد <ref>اختری، خاطرات، ۱/۲۶.</ref>.
==پانویس==
==پانویس==
{{پانویس|۲}}
{{پانویس|۲}}
emailconfirmed
۲٬۵۷۶

ویرایش