اخلاق و سیره امام‌خمینی: تفاوت میان نسخه‌ها

(ابرابزار)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲: خط ۲:


== مفهوم‌شناسی اخلاق و سیره ==
== مفهوم‌شناسی اخلاق و سیره ==
[[اخلاق]]، جمع خُلْق و خُلُق به معنای [[سرشت]]، خوی و طبیعت است که به شکل درونی و ناپیدای آدمی گفته می‌شود؛ در مقابل خَلق که در شکل ظاهری [[انسان]] به کار برده می‌شود و با چشم قابل دیدن است.<ref>راغب، مفردات، ۲۹۷؛ ابن‌منظور، لسان العرب، ۱۰/۸۶؛ زبیدی، تاج العروس، ۱۳/۱۲۴؛ دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۶/۸۷۱۱.</ref> در اصطلاح علم اخلاق، خُلق و اخلاق، ملکه و [[ملکات نفسانی]] است که به اقتضای آن، کارها به‌آسانی و بدون نیاز به تأمل از انسان سر می‌زند.<ref>ابن‌مسکویه، تهذیب الاخلاق و تطهیر الاعراق، ۱۱۵؛ مدنی، ریاض السالکین، ۳/۲۹۹.</ref> [[امام‌خمینی]] خُلق را حالتی در [[نفس]] می‌داند که انسان را به عمل دعوت می‌کند و به واسطه [[ریاضت نفس]]، تفکر و تکرار به دست می‌آید.<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۵۱۰.</ref> ایشان علم اخلاق را علم به منجیات و مهلکات خُلقی و تربیت [[قلب]] و ریاضت آن، همچنین علم به چگونگی تحصیل فضایل و رهایی از رذایل و علم به مبادی و شرایط آنها می‌داند.<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۳۸۷.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|اخلاق}}
[[اخلاق]]، جمع خُلْق و خُلُق به معنای سرشت، خوی و طبیعت است که به شکل درونی و ناپیدای آدمی گفته می‌شود؛ در مقابل خَلق که در شکل ظاهری [[انسان]] به کار برده می‌شود و با چشم قابل دیدن است.<ref>راغب، مفردات، ۲۹۷؛ ابن‌منظور، لسان العرب، ۱۰/۸۶؛ زبیدی، تاج العروس، ۱۳/۱۲۴؛ دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۶/۸۷۱۱.</ref> در اصطلاح [[علم اخلاق]]، خُلق و اخلاق، ملکه و ملکات نفسانی است که به اقتضای آن، کارها به‌آسانی و بدون نیاز به تأمل از انسان سر می‌زند.<ref>ابن‌مسکویه، تهذیب الاخلاق و تطهیر الاعراق، ۱۱۵؛ مدنی، ریاض السالکین، ۳/۲۹۹.</ref> امام‌خمینی خُلق را حالتی در [[نفس]] می‌داند که انسان را به عمل دعوت می‌کند و به واسطه [[ریاضت نفس]]، [[تفکر]] و تکرار به دست می‌آید.<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۵۱۰.</ref> ایشان علم اخلاق را علم به منجیات و مهلکات خُلقی و تربیت [[قلب]] و ریاضت آن، همچنین علم به چگونگی تحصیل فضایل و رهایی از رذایل و علم به مبادی و شرایط آنها می‌داند.<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۳۸۷.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|اخلاق}}


[[سیره]] به معنای روش، طریقه، سنت،<ref>ابن‌فارس، معجم، ۳/۶۱.</ref> سبک و چگونگی اجرای کار و مطلق حرکت‌کردن و راه‌رفتن به کار رفته است. سیره مانند «فِطره» بر وزن «فِعله» بر نوع و سبک رفتار دلالت می‌کند.<ref>ابن‌فارس، معجم، ۳/۶۱؛ ابن‌منظور، لسان العرب، ۴/۳۸۹؛ دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۸/۱۲۲۴۱–۱۲۲۴۲.</ref> سیره در اصطلاح در معانی متفاوتی به کار رفته است. برخی آن را به معنای طریقه و حالت دانسته‌اند که برگرفته از مفهوم لغوی آن است.<ref>طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان، ۱۴/۱۴۴.</ref> بعضی دیگر سیره را برابر تاریخ و ثبت وقایع تاریخی قرار داده‌اند که دامنه وسیعی همانند تاریخ پیدا می‌کند.<ref>ملک‌زاده، سیره سیاسی معصومان(ع) در عصر حاکمیت، ۱۹–۲۰؛ مطهری، مجموعه آثار، ۱۶/۴۸–۵۱.</ref> عرف تاریخ نویسان، همین معنا را تأیید می‌کند و برداشت عمومی آنان از سیره، ذکر حوادث و سرگذشت افراد است.<ref>ملک‌زاده، سیره سیاسی معصومان(ع) در عصر حاکمیت، ۲۱–۲۲.</ref> برخی اندیشمندان اسلامی بر این باورند که هم‌وزن‌بودن سیره با هیئت «فِعلَه» معنای خاصی به آن می‌بخشد و آن نوع و سبک خاص رفتار است. بر این اساس، هر رفتاری را نمی‌توان سیره نامید؛ بلکه رفتاری که روش و سبک ویژه داشته باشد، مصداق سیره خواهد بود.<ref>← مطهری، مجموعه آثار، ۱۶/۴۸–۵۱.</ref>
سیره به معنای روش، طریقه، سنت،<ref>ابن‌فارس، معجم، ۳/۶۱.</ref> سبک و چگونگی اجرای کار و مطلق حرکت‌کردن و راه‌رفتن به کار رفته است. سیره مانند «فِطره» بر وزن «فِعله» بر نوع و سبک رفتار دلالت می‌کند.<ref>ابن‌فارس، معجم، ۳/۶۱؛ ابن‌منظور، لسان العرب، ۴/۳۸۹؛ دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۸/۱۲۲۴۱–۱۲۲۴۲.</ref> سیره در اصطلاح در معانی متفاوتی به کار رفته است. برخی آن را به معنای طریقه و حالت دانسته‌اند که برگرفته از مفهوم لغوی آن است.<ref>طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان، ۱۴/۱۴۴.</ref> بعضی دیگر سیره را برابر تاریخ و ثبت وقایع تاریخی قرار داده‌اند که دامنه وسیعی همانند تاریخ پیدا می‌کند.<ref>ملک‌زاده، سیره سیاسی معصومان(ع) در عصر حاکمیت، ۱۹–۲۰؛ مطهری، مجموعه آثار، ۱۶/۴۸–۵۱.</ref> عرف تاریخ نویسان، همین معنا را تأیید می‌کند و برداشت عمومی آنان از سیره، ذکر حوادث و سرگذشت افراد است.<ref>ملک‌زاده، سیره سیاسی معصومان(ع) در عصر حاکمیت، ۲۱–۲۲.</ref> برخی اندیشمندان اسلامی بر این باورند که هم‌وزن‌بودن سیره با هیئت «فِعلَه» معنای خاصی به آن می‌بخشد و آن نوع و سبک خاص رفتار است. بر این اساس، هر رفتاری را نمی‌توان سیره نامید؛ بلکه رفتاری که روش و سبک ویژه داشته باشد، مصداق سیره خواهد بود.<ref>← مطهری، مجموعه آثار، ۱۶/۴۸–۵۱.</ref>


رابطه [[سیره عملی]] و اخلاق، رابطه‌ای تنگاتنگ است. اعمال انسان از اخلاق او سرچشمه می‌گیرد؛ به گونه‌ای که می‌توان گفت اعمال و رفتارهای انسان ثمره خلق و خوی درونی اوست؛ ولی از سوی دیگر، اعمال انسان نیز در جای خود به اخلاق او شکل می‌دهد؛ یعنی تکرار یک عمل خوب یا بد، به تدریج به یک حالت درونی تبدیل می‌شود و ادامه آن، سبب پیدایش یک ملکه اخلاقی می‌گردد؛ خواه فضیلت باشد یا رذیلت<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۲۲/۶۱۸.</ref>؛ به همین دلیل، یکی از راه‌های مؤثر برای تهذیب نفوس، تهذیب اعمال است.
رابطه سیره عملی و اخلاق، رابطه‌ای تنگاتنگ است. اعمال انسان از اخلاق او سرچشمه می‌گیرد؛ به گونه‌ای که می‌توان گفت اعمال و رفتارهای انسان ثمره خلق و خوی درونی اوست؛ ولی از سوی دیگر، اعمال انسان نیز در جای خود به اخلاق او شکل می‌دهد؛ یعنی تکرار یک عمل خوب یا بد، به تدریج به یک حالت درونی تبدیل می‌شود و ادامه آن، سبب پیدایش یک ملکه اخلاقی می‌گردد؛ خواه فضیلت باشد یا رذیلت<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۲۲/۶۱۸.</ref>؛ به همین دلیل، یکی از راه‌های مؤثر برای [[تهذیب نفس|تهذیب نفوس]]، تهذیب اعمال است.


== مقدمه ==
== مقدمه ==
خط ۱۵: خط ۱۵:


=== حسن خلق ===
=== حسن خلق ===
دربارهٔ جایگاه ویژه حسن خلق در معنای عام و کمالات اخلاقی، آیات و [[روایات]] بسیاری آمده است.<ref>قلم، ۴؛ آل عمران، ۱۵۹؛ نهج البلاغه، ح۳۷، ۵۰۹؛ مجلسی، بحار الانوار، ۶۸/۳۸۵، ۳۷۵ و ۳۸۸.</ref> امام‌خمینی نیز با اشاره به روایات، هدف [[بعثت]] [[پیامبران]] را تکمیل [[مکارم اخلاق]] دانسته، از حسن اخلاق پیام[[بر اکرم(ص)]] و امامان معصوم(ع) بسیار سخن گفته است.<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۵۱۱؛ امام‌خمینی، صحیفه، ۱۷/۷۹.</ref> ایشان از همان آغاز تحصیل و تدریس تا هنگامی که رهبری [[نهضت اسلامی]] را بر عهده گرفت و [[جمهوری اسلامی]] را تشکیل داد، همواره به اخلاق توجه خاص داشت. ایشان آیینه تمام‌نمای محاسن و مکارم اخلاق بود و در سراسر عمر خود، کوشید پیوسته خود را از هرگونه زشتی و پلیدی دور نگه دارد و به فضایل اخلاقی آراسته کند. همه کسانی که با ایشان در ارتباط بودند، معترفند ایشان انسانی متخلق، مؤدب، مخلص، باتقوا و آراسته به صفات نیک بود. ایشان با عمری که روزها و ساعت‌ها و لحظه‌هایش با مراقبه و محاسبه سپری می‌شد، آیات فراوانی-که در وصف مخلصان، متقیان و صالحان است-مجسم و عینی ساخت. [[قرآن]] را نه تنها در محیط [[جامعه]] و با تشکیل [[جامعه اسلامی]]، بلکه در نفس خود و در زندگی خود تحقق بخشید.<ref>خامنه‌ای، پیام انقلاب، ۲۹؛ ← رجایی، غلامعلی، برداشتهایی از سیره امام‌خمینی، ۳/۲۸۳–۲۹۰.</ref> همسر، فرزندان و خدمتگزاران که سال‌های بسیار با ایشان هم‌نشین و مرتبط بودند، همگی بر حسن اخلاق ایشان گواهی داده‌اند.<ref>خمینی، سیداحمد، سرگذشت‌های، ۲/۶–۹.</ref> نرم‌خویی و آرامش در کلام و رقّت قلب ایشان به گونه‌ای بود که همه افراد خانواده، حتی کودکان از دیدار ایشان لذت می‌بردند. ایشان در روابط خود با نزدیکان نوعاً در حال لبخند و نشان دادن مهربانی بود تا جایی که نوه‌های ایشان هر کدام تصور می‌کردند او را بیشتر از دیگران دوست دارد.<ref>اشراقی، نعیمه، مهر و قهر، ۲۲۲.</ref>
دربارهٔ جایگاه ویژه حسن خلق در معنای عام و کمالات اخلاقی، آیات و [[روایات]] بسیاری آمده است.<ref>قلم، ۴؛ آل عمران، ۱۵۹؛ نهج البلاغه، ح۳۷، ۵۰۹؛ مجلسی، بحار الانوار، ۶۸/۳۸۵، ۳۷۵ و ۳۸۸.</ref> امام‌خمینی نیز با اشاره به روایات، هدف بعثت [[پیامبران]] را تکمیل [[مکارم اخلاق]] دانسته، از حسن اخلاق [[پیامبر اکرم(ص)]] و [[امامان معصوم(ع)]] بسیار سخن گفته است.<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۵۱۱؛ امام‌خمینی، صحیفه، ۱۷/۷۹.</ref> ایشان از همان آغاز تحصیل و تدریس تا هنگامی که رهبری [[انقلاب اسلامی ایران|نهضت اسلامی]] را بر عهده گرفت و [[نظام جمهوری اسلامی ایران|جمهوری اسلامی]] را تشکیل داد، همواره به اخلاق توجه خاص داشت. ایشان آیینه تمام‌نمای محاسن و مکارم اخلاق بود و در سراسر عمر خود، کوشید پیوسته خود را از هرگونه زشتی و پلیدی دور نگه دارد و به فضایل اخلاقی آراسته کند. همه کسانی که با ایشان در ارتباط بودند، معترفند ایشان انسانی متخلق، مؤدب، مخلص، باتقوا و آراسته به صفات نیک بود. ایشان با عمری که روزها و ساعت‌ها و لحظه‌هایش با مراقبه و محاسبه سپری می‌شد، آیات فراوانی-که در وصف مخلصان، متقیان و صالحان است-مجسم و عینی ساخت. [[قرآن]] را نه تنها در محیط [[جامعه]] و با تشکیل [[جامعه اسلامی]]، بلکه در نفس خود و در زندگی خود تحقق بخشید.<ref>خامنه‌ای، پیام انقلاب، ۲۹؛ ← رجایی، غلامعلی، برداشتهایی از سیره امام‌خمینی، ۳/۲۸۳–۲۹۰.</ref> همسر، فرزندان و خدمتگزاران که سال‌های بسیار با ایشان هم‌نشین و مرتبط بودند، همگی بر حسن اخلاق ایشان گواهی داده‌اند.<ref>خمینی، سیداحمد، سرگذشت‌های، ۲/۶–۹.</ref> نرم‌خویی و آرامش در کلام و رقّت قلب ایشان به گونه‌ای بود که همه افراد خانواده، حتی کودکان از دیدار ایشان لذت می‌بردند. ایشان در روابط خود با نزدیکان نوعاً در حال لبخند و نشان دادن مهربانی بود تا جایی که نوه‌های ایشان هر کدام تصور می‌کردند او را بیشتر از دیگران دوست دارد.<ref>اشراقی، نعیمه، مهر و قهر، ۲۲۲.</ref>


امام‌خمینی در عمل به [[اخلاق اسلامی]]، برای دیگران به ویژه شاگردان و یاران الگو بود؛ برای مثال، در [[سلام]] بر دیگران پیشی می‌گرفت و با [[خوشرویی]] با همه روبه‌رو می‌شد<ref>تهرانی، خاطره، ۵/۳۱.</ref> و در دیدارهای بسیاری که ایشان ازجمله در [[نوفل لوشاتو]] با شخصیت‌های غیردولتی داشت، ضمن حرمت‌گذاری به همه پرسش‌های آنان پاسخ می‌داد و گاه شوخی و مزاح هم می‌کرد<ref>طباطبایی، سیدصادق، خاطرات سیاسی-اجتماعی، ۳/۱۲۶.</ref> خوش‌رفتاری، محبت بسیار به کودکان و لطافت کلام ایشان موجب شده بود آنان، انس عجیبی با امام‌خمینی داشته باشند. به کودکان آزادی عمل می‌داد و دیگران را از محدودکردن آنان در بازی منع می‌کرد.<ref>مصطفوی، زهرا، برداشت‌هایی، ۱/۲۴–۲۶.</ref> بخشی از مصادیق حسن خلق و ارزش‌های اخلاقی امام‌خمینی را در امور زیر می‌توان نشان داد:
امام‌خمینی در عمل به [[اخلاق اسلامی]]، برای دیگران به ویژه شاگردان و یاران الگو بود؛ برای مثال، در [[سلام]] بر دیگران پیشی می‌گرفت و با خوشرویی با همه روبه‌رو می‌شد<ref>تهرانی، خاطره، ۵/۳۱.</ref> و در دیدارهای بسیاری که ایشان ازجمله در [[نوفل لوشاتو]] با شخصیت‌های غیردولتی داشت، ضمن حرمت‌گذاری به همه پرسش‌های آنان پاسخ می‌داد و گاه شوخی و مزاح هم می‌کرد<ref>طباطبایی، سیدصادق، خاطرات سیاسی-اجتماعی، ۳/۱۲۶.</ref> خوش‌رفتاری، محبت بسیار به کودکان و لطافت کلام ایشان موجب شده بود آنان، انس عجیبی با امام‌خمینی داشته باشند. به کودکان آزادی عمل می‌داد و دیگران را از محدودکردن آنان در بازی منع می‌کرد.<ref>مصطفوی، زهرا، برداشت‌هایی، ۱/۲۴–۲۶.</ref> بخشی از مصادیق حسن خلق و ارزش‌های اخلاقی امام‌خمینی را در امور زیر می‌توان نشان داد:


==== عفو و گذشت ====
==== عفو و گذشت ====
در آیات و روایات پرشماری، از عفو خداوند و عفو بندگان به همدیگر و جایگاه و آثار آن سخن به میان آمده است، و خداوند خود را به صفت [[عفو]] ستوده است.<ref>نساء، ۴۳ و ۱۴۹؛ مجادله، ۲؛ نور، ۲۲؛ کلینی، الکافی، ۲/۱۰۷؛ حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعه، ۱۲/۱۶۹.</ref> امام‌خمینی در کتاب [[شرح حدیث جنود عقل و جهل]] به شرح عفو، فضایل و ثمرهای عفو و ضررهای انتقام پرداخته است<ref>امام‌خمینی، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ۴۲۶–۴۲۹.</ref> و با توجه به روایات و سیره پیامبر(ص)، عفو در امور شخصی، به ویژه در جایی که انسان قدرت انتقام دارد را نیکو شمرده است.{{ببینید|متن=ببینید|عفو (۱)}} ایشان خود در صورتی که مخالفت‌ها شخصی بود و تنها باعث تضییع حق خود ایشان بود، نه تنها افراد را می‌بخشید بلکه در صورت گرفتاری و نیاز، به آنان کمک نیز می‌کرد.<ref>رحیمیان، پاسدار اسلام، ۹۸/۳۰.</ref> در موارد پرشمار، کسانی که به شخص ایشان [[توهین]] و [[بدگویی]] کرده، سپس پشیمان شده بودند و با نامه یا واسطه از ایشان درخواست عفو و بخشش کرده بودند، بدون استثنا به دست ایشان بخشیده شدند<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۸۰؛ رحیمیان، در سایه آفتاب، ۹۷؛ رحیمیان، پاسدار اسلام، ۹۸/۳۱؛ ← رجایی، غلامعلی، برداشتهایی از سیره امام‌خمینی، ۳/۳۲۵–۳۳۵.</ref>؛ حتی تا مدت‌ها برای یکی از شاگردان خود که از رادیو بغداد جسارت و توهین بسیاری به ایشان کرده بود، دعا می‌کرد خداوند او را از چنگال [[صدام حسین]] و [[منافقان]] نجات دهد.<ref>توسلی، حوزه، ۶۰؛ مصطفوی، زهرا، برداشت‌هایی، ۳/۳۳۱.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|علی تهرانی}} علاقه‌مندان امام‌خمینی نمی‌توانستند برخی افراد را که در حوزه‌های علمیه [[حوزه علمیه قم|قم]] و [[حوزه علمیه نجف|نجف]] به ایشان آزار و توهین‌های بسیاری روا داشته بودند، ببخشند؛ اما ایشان نه تنها در صدد انتقام و تلافی برنیامد، بلکه آنان را بخشید و در مواردی، به آنان کمک کرد و در صورت بیماری کسی را به [[عیادت]] آنان می‌فرستاد و گرفتاری‌های آنان را در حد توان برطرف می‌کرد.<ref>رحیمیان، در سایه آفتاب، ۹۵؛ مصطفوی، زهرا، برداشت‌هایی، ۳/۳۳۲.</ref>
در آیات و [[حدیث|روایات]] پرشماری، از عفو خداوند و عفو بندگان به همدیگر و جایگاه و آثار آن سخن به میان آمده است، و خداوند خود را به صفت [[عفو]] ستوده است.<ref>نساء، ۴۳ و ۱۴۹؛ مجادله، ۲؛ نور، ۲۲؛ کلینی، الکافی، ۲/۱۰۷؛ حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعه، ۱۲/۱۶۹.</ref> امام‌خمینی در کتاب [[شرح حدیث جنود عقل و جهل]] به شرح عفو، فضایل و ثمرهای عفو و ضررهای انتقام پرداخته است<ref>امام‌خمینی، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ۴۲۶–۴۲۹.</ref> و با توجه به روایات و سیره پیامبر(ص)، عفو در امور شخصی، به ویژه در جایی که انسان قدرت انتقام دارد را نیکو شمرده است.{{ببینید|متن=ببینید|عفو}} ایشان خود در صورتی که مخالفت‌ها شخصی بود و تنها باعث تضییع حق خود ایشان بود، نه تنها افراد را می‌بخشید بلکه در صورت گرفتاری و نیاز، به آنان کمک نیز می‌کرد.<ref>رحیمیان، پاسدار اسلام، ۹۸/۳۰.</ref> در موارد پرشمار، کسانی که به شخص ایشان توهین و [[بدگویی]] کرده، سپس پشیمان شده بودند و با نامه یا واسطه از ایشان درخواست عفو و بخشش کرده بودند، بدون استثنا به دست ایشان بخشیده شدند<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۸۰؛ رحیمیان، در سایه آفتاب، ۹۷؛ رحیمیان، پاسدار اسلام، ۹۸/۳۱؛ ← رجایی، غلامعلی، برداشتهایی از سیره امام‌خمینی، ۳/۳۲۵–۳۳۵.</ref>؛ حتی تا مدت‌ها برای یکی از شاگردان خود که از رادیو بغداد جسارت و توهین بسیاری به ایشان کرده بود، دعا می‌کرد خداوند او را از چنگال [[صدام حسین]] و [[منافقان]] نجات دهد.<ref>توسلی، حوزه، ۶۰؛ مصطفوی، زهرا، برداشت‌هایی، ۳/۳۳۱.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|علی تهرانی}} علاقه‌مندان امام‌خمینی نمی‌توانستند برخی افراد را که در [[حوزه علمیه قم|حوزه‌های علمیه قم]] و [[حوزه علمیه نجف|نجف]] به ایشان آزار و توهین‌های بسیاری روا داشته بودند، ببخشند؛ اما ایشان نه تنها در صدد انتقام و تلافی برنیامد، بلکه آنان را بخشید و در مواردی، به آنان کمک کرد و در صورت بیماری کسی را به [[عیادت]] آنان می‌فرستاد و گرفتاری‌های آنان را در حد توان برطرف می‌کرد.<ref>رحیمیان، در سایه آفتاب، ۹۵؛ مصطفوی، زهرا، برداشت‌هایی، ۳/۳۳۲.</ref>


==== عطوفت و مهربانی ====
==== عطوفت و مهربانی ====
مهربانی و دلسوزی از ویژگی‌های رهبران الهی در خصوص مردم است.<ref>توبه، ۱۲۸؛ آل عمران، ۱۵۹.</ref> [[امام‌خمینی]] نیز در ارتباط با مردم بسیار عاطفی بود. ایشان در عین صلابت و قاطعیت، به همگان دلسوز و مهربان بود.<ref>امامی کاشانی، سرگذشت‌های، ۶/۲۴؛ رحیمیان، پاسدار اسلام، ۱۰۷/۳۵.</ref> عطوفت ایشان عام بود و همه مردم را شامل می‌شد.<ref>← رودسری، پرتوی از خورشید، ۲۴۵–۲۴۶.</ref> البته خانواده، یاران و همراهان، رزمندگان، خانواه شهدا و جانبازان از این عطوفت و مهربانی بیشتر برخوردار می‌شدند. ایشان از روحیه‌ای لطیف و ظریف برخوردار بود و با اطرافیان نیز با لطافت و مهربانی برخورد می‌کرد<ref>← رجایی، غلامعلی، برداشتهایی از سیره امام‌خمینی، ۱/۱۵۰–۱۵۸.</ref> و حتی در برابر بداخلاقی‌ها و حتی توهین‌های برخی اقوام و بستگان نیز واکنشی نشان نمی‌داد؛ به گونه‌ای که طرف شرمنده می‌شد.<ref>مصطفوی، زهرا، برداشت‌هایی، ۱/۱۷ و ۳/۳۳۳.</ref>
مهربانی و دلسوزی از ویژگی‌های رهبران الهی در خصوص مردم است.<ref>توبه، ۱۲۸؛ آل عمران، ۱۵۹.</ref> [[امام‌خمینی]] نیز در ارتباط با مردم بسیار عاطفی بود. ایشان در عین صلابت و قاطعیت، به همگان دلسوز و مهربان بود.<ref>امامی کاشانی، سرگذشت‌های، ۶/۲۴؛ رحیمیان، پاسدار اسلام، ۱۰۷/۳۵.</ref> عطوفت ایشان عام بود و همه مردم را شامل می‌شد.<ref>← رودسری، پرتوی از خورشید، ۲۴۵–۲۴۶.</ref> البته [[خانواده]]، یاران و همراهان، [[رزمندگان]]، خانواه شهدا و [[جانباز|جانبازان]] از این عطوفت و مهربانی بیشتر برخوردار می‌شدند. ایشان از روحیه‌ای لطیف و ظریف برخوردار بود و با اطرافیان نیز با لطافت و مهربانی برخورد می‌کرد<ref>← رجایی، غلامعلی، برداشتهایی از سیره امام‌خمینی، ۱/۱۵۰–۱۵۸.</ref> و حتی در برابر بداخلاقی‌ها و حتی توهین‌های برخی اقوام و بستگان نیز واکنشی نشان نمی‌داد؛ به گونه‌ای که طرف شرمنده می‌شد.<ref>مصطفوی، زهرا، برداشت‌هایی، ۱/۱۷ و ۳/۳۳۳.</ref>


==== تواضع ====
==== تواضع ====
خداوند در [[قرآن کریم]]، پیامبرش(ص) را به [[تواضع]] در برابر مؤمنان فرمان داده است<ref>حجر، ۸۸؛ شعراء، ۲۱۵.</ref> و [[تکبر]] را از [[صفات رذیله]] دانسته، آن را نکوهش کرده است.<ref>غافر، ۳۵ و ۶۰؛ فرقان، ۲۱.</ref> در منابع روایی نیز بابی به آن اختصاص یافته،<ref>کلینی، الکافی، ۲/۱۲۱؛ مجلسی، بحار الانوار، ۷۲/۱۱۷.</ref> به تواضع در برابر حق و خلق سفارش شده است.<ref>کلینی، الکافی، ۲/۱۲۲.</ref> سیره عملی پیامبران الهی به ویژه [[پیامبر اسلام(ص)]] نیز همین گونه بود.<ref>کلینی، الکافی، ۶/۲۷۰–۲۷۱.</ref> امام‌خمینی در آثار خود به معنای تواضع، درجات و دیگر ابعاد آن پرداخته است.<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۸۱–۸۶ و ۳۳۳–۳۳۶.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|تواضع}} ایشان خود در عین برخورداری از مراتب بلند علم و کمال و ریاست دین و دنیا، همواره متواضع بود.<ref>← اکبری، خورشید شرق، ۹۱–۹۲.</ref> گاه در برابر پرسش شاگردان اعلام می‌کرد پاسخ پرسش را نمی‌داند و این برای آنان تازگی داشت<ref>ملکوتی، خاطرات، ۱۲۸.</ref>؛ چنان‌که از سر تواضع خود را استاد فلسفه نمی‌دانست و مباحث ارائه‌شده را [[فلسفه]] قلمداد نمی‌کرد.<ref>ملکوتی، خاطرات، ۱۲۸.</ref> ایشان از تعریف و ستایش گریزان بود و در برابر کسانی که ایشان را ستایش می‌کردند، اظهار نارضایتی می‌کرد.<ref>مصطفوی، زهرا، برداشتهایی، ۳/۲۳۴؛ بروجردی، مسیح، برداشت‌هایی، ۳/۲۳۵.</ref> همچنین از القاب و عناوین دوری می‌جست<ref>توسلی، برداشت‌هایی، ۳/۲۳۱–۲۳۲.</ref> و خود را خدمتگزار مردم می‌شمرد<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۰/۴۶۳.</ref>؛ در عین حال در برابر حاکمان جور و متکبران تواضع نداشت.<ref>مؤمن، برداشت‌هایی، ۲/۲۹۳؛ روحانی، برداشت‌هایی، ۲/۲۹۲–۲۹۳.</ref>
خداوند در [[قرآن کریم]]، پیامبرش(ص) را به [[تواضع]] در برابر مؤمنان فرمان داده است<ref>حجر، ۸۸؛ شعراء، ۲۱۵.</ref> و [[تکبر]] را از صفات رذیله دانسته، آن را نکوهش کرده است.<ref>غافر، ۳۵ و ۶۰؛ فرقان، ۲۱.</ref> در منابع روایی نیز بابی به آن اختصاص یافته،<ref>کلینی، الکافی، ۲/۱۲۱؛ مجلسی، بحار الانوار، ۷۲/۱۱۷.</ref> به تواضع در برابر حق و خلق سفارش شده است.<ref>کلینی، الکافی، ۲/۱۲۲.</ref> سیره عملی [[پیامبران(ع)|پیامبران الهی]] به ویژه [[پیامبر اسلام(ص)]] نیز همین گونه بود.<ref>کلینی، الکافی، ۶/۲۷۰–۲۷۱.</ref> امام‌خمینی در آثار خود به معنای تواضع، درجات و دیگر ابعاد آن پرداخته است.<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۸۱–۸۶ و ۳۳۳–۳۳۶.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|تواضع}} ایشان خود در عین برخورداری از مراتب بلند علم و کمال و ریاست دین و دنیا، همواره متواضع بود.<ref>← اکبری، خورشید شرق، ۹۱–۹۲.</ref> گاه در برابر پرسش شاگردان اعلام می‌کرد پاسخ پرسش را نمی‌داند و این برای آنان تازگی داشت<ref>ملکوتی، خاطرات، ۱۲۸.</ref>؛ چنان‌که از سر تواضع خود را استاد فلسفه نمی‌دانست و مباحث ارائه‌شده را [[فلسفه]] قلمداد نمی‌کرد.<ref>ملکوتی، خاطرات، ۱۲۸.</ref> ایشان از تعریف و ستایش گریزان بود و در برابر کسانی که ایشان را ستایش می‌کردند، اظهار نارضایتی می‌کرد.<ref>مصطفوی، زهرا، برداشتهایی، ۳/۲۳۴؛ بروجردی، مسیح، برداشت‌هایی، ۳/۲۳۵.</ref> همچنین از القاب و عناوین دوری می‌جست<ref>توسلی، برداشت‌هایی، ۳/۲۳۱–۲۳۲.</ref> و خود را خدمتگزار مردم می‌شمرد<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۰/۴۶۳.</ref>؛ در عین حال در برابر حاکمان جور و متکبران تواضع نداشت.<ref>مؤمن، برداشت‌هایی، ۲/۲۹۳؛ روحانی، برداشت‌هایی، ۲/۲۹۲–۲۹۳.</ref>


==== توکل ====
==== توکل ====
در آیات فراوانی به [[توکل]] تشویق شده<ref>آل عمران، ۱۵۹؛ مائده، ۲۳؛ انفال، ۶۱.</ref> و در منابع روایی نیز بابی به آن اختصاص یافته است.<ref>حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعه، ۱۵/۲۱۲؛ مجلسی، بحار الانوار، ۶۸/۹۸–۱۶۰.</ref> امام‌خمینی نیز در کتاب‌های اخلاقی و عرفانی خود، دربارهٔ توکل بحث کرده است.<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۲۱۳–۲۱۹ و ۳۲۱–۳۲۸.</ref> توکل آن است که انسان به خدا اعتماد و امور خود را به او [[تفویض]] کند. البته این بدان معنا نیست که انسان از فعالیت و تدبیر بازایستد؛ بلکه با به‌کارگرفتن نیروی خود و آنچه بر حسب نوع کار نیاز است، اعتمادش تنها به خدا باشد و عامل پیروزی را خدا بداند.{{ببینید|متن=ببینید|توکل}} امام‌خمینی در طول زندگی خود، تکیه و اعتماد بر خداوند داشت و این امر مهم‌ترین عامل پیروزی و استواری ایشان در تمام فراز و نشیب‌های زندگی بوده است<ref>نگارش و باقی، حدیث پایداری، ۹۰؛ ← رجایی، غلامعلی، برداشتهایی از سیره امام‌خمینی، ۳/۱۹۱–۲۰۵.</ref>؛ چنان‌که در طول مبارزات خود با [[رژیم پهلوی]]، با توکل به خداوند بدون هیچ هراسی از رژیم، برابر مصائب و مشکلات ایستاد.<ref>خامنه‌ای، سخن آفتاب، ۱۱۷.</ref> در مصیبت درگذشت ناگهانی و مشکوک فرزند خود [[سیدمصطفی خمینی]]، ذره‌ای شکست در سیمای ایشان مشاهده نشد و حتی آن را از «الطاف خفیه» الهی دانست.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۲۳۴–۲۳۵.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|سیدمصطفی خمینی}} ایشان در جریان [[جنگ تحمیلی عراق علیه ایران]] نیز ستون محکم نظام بود و هیچ‌گاه تزلزلی در او راه نیافت؛ چنان‌که موشک‌باران [[تهران]] نیز اضطرابی در قلب او پدید نیاورد<ref>پورمقدس، پاسدار اسلام، ۹۶/۴۰.</ref> و در شرایط سخت و حساس جنگ تحمیلی و فشارهای شرق و غرب، تکیه‌گاه محکمی برای مسئولان بود.<ref>خامنه‌ای، سخن آفتاب، ۱۱۶.</ref> ایشان افزون بر اینکه خود مصداق بارز [[توحید]] و توکل بود، در مراحل مختلف مبارزه و انقلاب و به مناسبت‌های گوناگون، در پیام‌ها و سخنرانی‌های خود، مردم و مسئولان را به توکل و تکیه بر خداوند دعوت می‌کرد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲/۴۵۲ و ۱۷/۴۱۱.</ref>
در آیات فراوانی به [[توکل]] تشویق شده<ref>آل عمران، ۱۵۹؛ مائده، ۲۳؛ انفال، ۶۱.</ref> و در منابع روایی نیز بابی به آن اختصاص یافته است.<ref>حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعه، ۱۵/۲۱۲؛ مجلسی، بحار الانوار، ۶۸/۹۸–۱۶۰.</ref> امام‌خمینی نیز در کتاب‌های اخلاقی و عرفانی خود، دربارهٔ توکل بحث کرده است.<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۲۱۳–۲۱۹ و ۳۲۱–۳۲۸.</ref> توکل آن است که انسان به خدا اعتماد و امور خود را به او [[تفویض]] کند. البته این بدان معنا نیست که انسان از فعالیت و تدبیر بازایستد؛ بلکه با به‌کارگرفتن نیروی خود و آنچه بر حسب نوع کار نیاز است، اعتمادش تنها به خدا باشد و عامل پیروزی را خدا بداند.{{ببینید|متن=ببینید|توکل}} امام‌خمینی در طول زندگی خود، تکیه و اعتماد بر خداوند داشت و این امر مهم‌ترین عامل [[پیروزی]] و استواری ایشان در تمام فراز و نشیب‌های زندگی بوده است<ref>نگارش و باقی، حدیث پایداری، ۹۰؛ ← رجایی، غلامعلی، برداشتهایی از سیره امام‌خمینی، ۳/۱۹۱–۲۰۵.</ref>؛ چنان‌که در طول مبارزات خود با [[رژیم پهلوی]]، با توکل به خداوند بدون هیچ هراسی از رژیم، برابر مصائب و مشکلات ایستاد.<ref>خامنه‌ای، سخن آفتاب، ۱۱۷.</ref> در مصیبت درگذشت ناگهانی و مشکوک فرزند خود [[سیدمصطفی خمینی]]، ذره‌ای شکست در سیمای ایشان مشاهده نشد و حتی آن را از «الطاف خفیه» الهی دانست.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۲۳۴–۲۳۵.</ref> ایشان در جریان [[جنگ تحمیلی عراق علیه ایران]] نیز ستون محکم نظام بود و هیچ‌گاه تزلزلی در او راه نیافت؛ چنان‌که موشک‌باران [[تهران]] نیز اضطرابی در قلب او پدید نیاورد<ref>پورمقدس، پاسدار اسلام، ۹۶/۴۰.</ref> و در شرایط سخت و حساس جنگ تحمیلی و فشارهای شرق و غرب، تکیه‌گاه محکمی برای مسئولان بود.<ref>خامنه‌ای، سخن آفتاب، ۱۱۶.</ref> ایشان افزون بر اینکه خود مصداق بارز [[توحید]] و توکل بود، در مراحل مختلف مبارزه و انقلاب و به مناسبت‌های گوناگون، در پیام‌ها و سخنرانی‌های خود، مردم و مسئولان را به توکل و تکیه بر خداوند دعوت می‌کرد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲/۴۵۲ و ۱۷/۴۱۱.</ref>


==== اخلاص و خدامحوری ====
==== اخلاص و خدامحوری ====
امام‌خمینی مظهر [[اخلاص]] و [[خدامحوری]] بود و خویشتن را از شائبه‌های غیرالهی پیراسته بود. اخلاص در همه وجود و سراسر زندگی ایشان عجین شده بود. همه حرکت‌های کوچک و بزرگ ایشان با نام و یاد خدا شکل می‌گرفت و جز رضای خدا به چیزی نمی‌اندیشید؛ به گونه‌ای که در ستایش از ایشان، به «عبدالله»، یعنی بنده خدا و تسلیم اراده پروردگار یاد شده است.<ref>← خامنه‌ای، حوزه، ۱۶۰؛ خامنه‌ای، سخن آفتاب، ۱۱۱، ۱۱۸ و ۱۲۰.</ref> ایشان به مردم نیز سفارش می‌کرد انگیزه‌های آنان الهی باشد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۰/۲۰۵.</ref> در تحصیل، تدریس، تبلیغ و تألیف<ref>← رجایی، غلامعلی، برداشتهایی از سیره امام‌خمینی، ۳/۲۰۹–۲۱۴.</ref> و در مبارزه، تنها آرمان ایشان اجرای احکام الهی بود و در نخستین گام مبارزه با استناد به قرآن،<ref>سباء، ۴۶.</ref> قیام برای خدا را راه و روش خود قرار داد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۲۱.</ref>
امام‌خمینی مظهر [[اخلاص]] و خدامحوری بود و خویشتن را از شائبه‌های غیرالهی پیراسته بود. اخلاص در همه وجود و سراسر زندگی ایشان عجین شده بود. همه حرکت‌های کوچک و بزرگ ایشان با نام و یاد خدا شکل می‌گرفت و جز رضای خدا به چیزی نمی‌اندیشید؛ به گونه‌ای که در ستایش از ایشان، به «عبدالله»، یعنی بنده خدا و تسلیم اراده پروردگار یاد شده است.<ref>← خامنه‌ای، حوزه، ۱۶۰؛ خامنه‌ای، سخن آفتاب، ۱۱۱، ۱۱۸ و ۱۲۰.</ref> ایشان به مردم نیز سفارش می‌کرد انگیزه‌های آنان الهی باشد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۰/۲۰۵.</ref> در تحصیل، تدریس، تبلیغ و تألیف<ref>← رجایی، غلامعلی، برداشتهایی از سیره امام‌خمینی، ۳/۲۰۹–۲۱۴.</ref> و در مبارزه، تنها آرمان ایشان اجرای احکام الهی بود و در نخستین گام مبارزه با استناد به قرآن،<ref>سباء، ۴۶.</ref> قیام برای خدا را راه و روش خود قرار داد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۲۱.</ref>


امام‌خمینی بر همین اساس انقلاب اسلامی را رهبری کرد و به پیروزی رساند. کسانی که سال‌ها با ایشان زندگی کرده، کارهای ایشان را در صحنه‌های گوناگون نظاره‌گر بوده‌اند، همه اعتراف کرده‌اند که ایشان در همه زندگی خود تنها خدا را محور همه کارهای خود قرار داده بود.<ref>خامنه‌ای، سخن آفتاب، ۱۱۱، ۱۱۸ و ۱۲۰؛ اراکی، حوزه، ۴۳–۴۴؛ ← رجایی، غلامعلی، برداشتهایی از سیره امام‌خمینی، ۳/۲۰۹–۲۲۸؛ مظهری، رفتارشناسی امام‌خمینی، ۶۸.</ref> راز پیروزی و موفقیت ایشان نیز در همین ویژگی نهفته بود.<ref>خامنه‌ای، سخن آفتاب، ۱۲۰.</ref>
امام‌خمینی بر همین اساس [[انقلاب اسلامی ایران|انقلاب اسلامی]] را رهبری کرد و به پیروزی رساند. کسانی که سال‌ها با ایشان زندگی کرده، کارهای ایشان را در صحنه‌های گوناگون نظاره‌گر بوده‌اند، همه اعتراف کرده‌اند که ایشان در همه زندگی خود تنها خدا را محور همه کارهای خود قرار داده بود.<ref>خامنه‌ای، سخن آفتاب، ۱۱۱، ۱۱۸ و ۱۲۰؛ اراکی، حوزه، ۴۳–۴۴؛ ← رجایی، غلامعلی، برداشتهایی از سیره امام‌خمینی، ۳/۲۰۹–۲۲۸؛ مظهری، رفتارشناسی امام‌خمینی، ۶۸.</ref> راز پیروزی و موفقیت ایشان نیز در همین ویژگی نهفته بود.<ref>خامنه‌ای، سخن آفتاب، ۱۲۰.</ref>


==== اطمینان و آرامش خاطر ====
==== اطمینان و آرامش خاطر ====
از بارزترین ویژگی‌های روحی امام‌خمینی [[اطمینان]] و [[آرامش خاطر]] بود. کسانی که ایشان را درک کرده‌اند، یادآور شده‌اند ایشان در تمام فراز و نشیب‌ها، حتی یک لحظه دچار [[اضطراب]] نشد.<ref>نگارش و باقی، حدیث پایداری، ۸۴–۸۵.</ref>
از بارزترین ویژگی‌های روحی امام‌خمینی اطمینان و آرامش خاطر بود. کسانی که ایشان را درک کرده‌اند، یادآور شده‌اند ایشان در تمام فراز و نشیب‌ها، حتی یک لحظه دچار اضطراب نشد.<ref>نگارش و باقی، حدیث پایداری، ۸۴–۸۵.</ref>


ایشان نه تنها در سلوک عبادی، بلکه در مسائل سیاسی و اجتماعی نیز صاحب [[مقام طمانینه]] بود و اگر این اطمینان نبود، مشکلات انقلاب را نمی‌توانست تحمل کند.<ref>انصاری، محمدعلی، پرتوی از خورشید، ۳۱.</ref> ایشان هیچ‌گاه در مقابل حق و انجام وظایف خود تزلزلی به خود راه نمی‌داد و در مقابل اجرای حق، محکم و مصر بود و از آن کوتاه نمی‌آمد<ref>هاشمی رفسنجانی، برداشت‌هایی، ۴/۲۰۵–۲۰۶.</ref>؛ به عنوان نمونه، شبی که قرار بود فردای آن [[عراق]] را ترک کند، خانواده و بستگان حالت غیرعادی داشتند؛ اما ایشان چون شب‌های پیش خوابید و مانند همیشه یک ساعت و نیم به اذان صبح، برای [[نماز شب]] برخاست.<ref>خمینی، سیداحمد، برداشت‌هایی، ۳/۱۲۱.</ref> در بازگشت به ایران، یک ساعت پس از پرواز، ایشان برای نماز به طبقه دوم هواپیما رفت و پس از اقامه نماز و مصاحبه کوتاهی که با خبرنگار تلویزیون آلمان انجام داد، با وجود خطرهای احتمالی، با آرامش به استراحت پرداخت.{{ببینید|متن=ببینید|بازگشت امام‌خمینی}} یکی از روزنامه‌نگاران فرانسوی یادآور شده است که در هواپیمایی که امام‌خمینی را به تهران می‌برد، همه افراد جز امام‌خمینی نخوابیدند و نگران هدف قرار گرفتن هواپیما به دست هواپیماهای شکاری رژیم پهلوی بودند.<ref>قائدی، خاطره، ۲/۲۵۶.</ref>
ایشان نه تنها در سلوک عبادی، بلکه در مسائل سیاسی و اجتماعی نیز صاحب [[طمأنینه|مقام طمانینه]] بود و اگر این اطمینان نبود، مشکلات انقلاب را نمی‌توانست تحمل کند.<ref>انصاری، محمدعلی، پرتوی از خورشید، ۳۱.</ref> ایشان هیچ‌گاه در مقابل حق و انجام وظایف خود تزلزلی به خود راه نمی‌داد و در مقابل اجرای حق، محکم و مصر بود و از آن کوتاه نمی‌آمد<ref>هاشمی رفسنجانی، برداشت‌هایی، ۴/۲۰۵–۲۰۶.</ref>؛ به عنوان نمونه، شبی که قرار بود فردای آن [[عراق]] را ترک کند، خانواده و بستگان حالت غیرعادی داشتند؛ اما ایشان چون شب‌های پیش خوابید و مانند همیشه یک ساعت و نیم به اذان صبح، برای [[نماز شب]] برخاست.<ref>خمینی، سیداحمد، برداشت‌هایی، ۳/۱۲۱.</ref> در بازگشت به ایران، یک ساعت پس از پرواز، ایشان برای نماز به طبقه دوم هواپیما رفت و پس از اقامه نماز و مصاحبه کوتاهی که با خبرنگار تلویزیون آلمان انجام داد، با وجود خطرهای احتمالی، با آرامش به استراحت پرداخت.{{ببینید|متن=ببینید|بازگشت امام‌خمینی}} یکی از روزنامه‌نگاران فرانسوی یادآور شده است که در هواپیمایی که امام‌خمینی را به تهران می‌برد، همه افراد جز امام‌خمینی نخوابیدند و نگران هدف قرار گرفتن هواپیما به دست هواپیماهای شکاری [[رژیم پهلوی]] بودند.<ref>قائدی، خاطره، ۲/۲۵۶.</ref>


امام‌خمینی در حادثه مهم شهادت [[سیدمحمد حسینی بهشتی]] و بیش از هفتاد تن از یاران ایشان در هفتم تیر ۱۳۶۰ نیز آرامش خود را از دست نداد و با وجود اینکه برای حفظ سلامت قلب‌شان، خبر شهادت را از رادیو و تلویزیون پخش نکردند، ایشان خبر را از رادیوهای خارجی شنید و اهل خانه را مطلع ساخت.<ref>انصاری، محمدعلی، برداشت‌هایی، ۴/۲۷۵.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|هفت تیر}} در زمان سقوط [[خرمشهر]]، در حالی‌که همه مضطرب و ناراحت بودند و از رساندن این خبر به امام‌خمینی بیم داشتند، ایشان با آرامش، شکست در برخی مواضع را اقتضای جنگ دانست.<ref>بروجردی، محمود، خاطره، ۲/۲۸۶–۲۸۷.</ref> ایشان تا پایان عمر نیز بر این اطمینان و آرامش قلبی باقی بود و در [[وصیت‌نامه امام‌خمینی|وصیت‌نامه]] خود خاطرنشان کرد با دلی آرام و قلبی مطمئن به سوی جایگاه ابدی سفر می‌کند.{{ببینید|متن=ببینید|وصیت‌نامه سیاسی الهی}}
امام‌خمینی در حادثه مهم شهادت [[سیدمحمد حسینی بهشتی]] و بیش از هفتاد تن از یاران ایشان در هفتم تیر ۱۳۶۰ نیز آرامش خود را از دست نداد و با وجود اینکه برای حفظ سلامت قلب‌شان، خبر شهادت را از [[رادیو]] و [[تلویزیون]] پخش نکردند، ایشان خبر را از رادیوهای خارجی شنید و اهل خانه را مطلع ساخت.<ref>انصاری، محمدعلی، برداشت‌هایی، ۴/۲۷۵.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|هفت تیر}} در زمان سقوط [[خرمشهر]]، در حالی‌که همه مضطرب و ناراحت بودند و از رساندن این خبر به امام‌خمینی بیم داشتند، ایشان با آرامش، شکست در برخی مواضع را اقتضای جنگ دانست.<ref>بروجردی، محمود، خاطره، ۲/۲۸۶–۲۸۷.</ref> ایشان تا پایان عمر نیز بر این اطمینان و آرامش قلبی باقی بود و در [[وصیت‌نامه امام‌خمینی|وصیت‌نامه]] خود خاطرنشان کرد با دلی آرام و قلبی مطمئن به سوی جایگاه ابدی سفر می‌کند.{{ببینید|متن=ببینید|وصیت‌نامه امام‌خمینی}}


=== عبادت و معنویت ===
=== عبادت و معنویت ===
برخی اصول اخلاقی و سیره فردی، بعد عبادی و معنوی دارند که به رابطه انسان و خداوند مربوط می‌شوند و برخی، از این اصول به اخلاق بندگی تعبیر کرده‌اند. یکی از ابعاد شخصیت امام‌خمینی توجه ویژه ایشان به معنویت، مناجات و عبادات بود. اهتمام ایشان به عبادت، منحصر به عبادات واجب نبود، بلکه از مستحبات نیز غافل نبود. به تلاوت [[قرآن]]، [[دعا]]، [[زیارت]] و دیگر [[مستحبات]] نیز اهمیت می‌داد. بخشی از مصادیق عبادت و معنویت در امام‌خمینی را می‌توان در این امور نشان داد:
برخی اصول اخلاقی و سیره فردی، بعد عبادی و معنوی دارند که به رابطه انسان و خداوند مربوط می‌شوند و برخی، از این اصول به اخلاق بندگی تعبیر کرده‌اند. یکی از ابعاد شخصیت امام‌خمینی توجه ویژه ایشان به معنویت، مناجات و [[عبادات]] بود. اهتمام ایشان به عبادت، منحصر به عبادات واجب نبود، بلکه از مستحبات نیز غافل نبود. به تلاوت [[قرآن]]، [[دعا]]، [[زیارت]] و دیگر [[مستحبات]] نیز اهمیت می‌داد. بخشی از مصادیق عبادت و معنویت در امام‌خمینی را می‌توان در این امور نشان داد:


=== نماز ===
=== نماز ===
نماز ازجمله بارزترین و مهم‌ترین عبادات است و بیشترین سفارش‌های پیامبران<ref>لقمان، ۱۷؛ مریم، ۳۱.</ref> و [[اولیای الهی]]<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۴۳/۳۳۹ و۸۰/۴.</ref> نماز است.{{ببینید|متن=ببینید|نماز|آداب و اسرار نماز}} امام‌خمینی به [[نماز]] بسیار اهمیت می‌داد و همواره تأکید می‌کرد در هیچ شرایطی نباید در نماز اهمال و سستی کرد<ref>مصطفوی، زهرا، برداشت‌هایی، ۳/۶۸.</ref> و آن را معاشقه حبیب و محبوب می‌دانست<ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۱۲۲.</ref> و از آن لذت می‌برد.<ref>طباطبایی، فاطمه، پابه‌پای آفتاب، ۱/۲۶۰.</ref> ایشان معتقد بود هر کدام از اهل سیر و معرفت و [[سلوک الی الله]] نمازی مختص به خود دارند و از آن حظ و نصیبی می‌برند؛ حسب مقام، سایر مناسک از قبیل [[روزه]] و [[حج]] نیز همین‌طور است.<ref>امام‌خمینی، سرّ الصلاة، ۵.</ref> ایشان چون نماز را راه عبادت و سخن‌گفتن با خداوند می‌دانست، معتقد بود نمی‌توان تنها به‌ظاهر با خداوند صحبت کرد.<ref>طباطبایی، سیدعمادالدین، خاطره، ۱/۶۱.</ref> ایشان که [[جهاد]] در [[اسلام]] را نیز برای اقامه نماز می‌دانست و اقدام [[امام‌حسین(ع)]] در اقامه نماز در ظهر [[عاشورا]] را شاهد می‌آورد،<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۲/۳۹۳.</ref> خود در شرایط بسیار حساسی همانند جنگ تحمیلی و اخبار ناگواری که از جبهه‌ها می‌رسید، با طمانینه کامل، به گزاردن نماز می‌پرداخت.<ref>رسولی محلاتی، پابه‌پای آفتاب، ۲/۲۹۶–۲۹۷.</ref> ایشان اول وقت به نماز می‌ایستاد و با [[خشوع]] و [[خضوع]] و [[حضور قلب]] نماز می‌خواند<ref>آشتیانی، پاسدار اسلام، ۹۲/۳۱.</ref> و تا آخرین روزهای عمر خود که در بیمارستان شرایط جسمی مناسبی نیز نداشت، به گزاردن نماز در اول وقت، حتی انجام نوافل آن مقید بود و در لحظات آخر، با وجود بیهوشی، به وقت نماز واکنش نشان داد.<ref>میریان، خاطره، ۳/۸۲–۸۳؛ مصطفوی، فریده، ۴۲۰ داستان، ۱۰۵.</ref> از سوی دیگر، امام‌خمینی به آداب نماز بسیار مقید بود و از اموری که در نماز [[مکروه]] است، پرهیز می‌کرد.<ref>انصاری، محمدعلی، سرگذشتهای، ۲/۵۲.</ref> ایشان همواره مقید بود نماز را با همه آداب و شرایط مستحب‌اش برگزار کند،<ref>رجایی، غلامعلی، برداشتهایی از سیره امام‌خمینی، ۳/۶۴.</ref> و پس از نماز نیز به تعقیبات آن مشغول می‌شد<ref>مصطفوی، زهرا، پابه‌پای آفتاب، ۱/۱۹۸–۱۹۹.</ref>؛ سپس برمی‌خاست و به [[معصومان(ع)]] سلام می‌داد.<ref>جعفری، خاطره، ۳/۶۶.</ref> ایشان به نمازهای مستحبی به ویژه نمازهای مستحبی روزانه و نماز شب بسیار اهمیت می‌داد.<ref>ثقفی، حسن، پابه‌پای آفتاب، ۱/۲۱۶.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|نماز شب}} ایشان با وجودی که از اهمال و کوتاهی در نماز بسیار ناراحت می‌شد،<ref>مصطفوی، زهرا، پابه‌پای آفتاب، ۱/۱۹۶–۱۹۷.</ref> کسی را به خواندن نماز وادار نمی‌کرد<ref>مصطفوی، فریده، پابه‌پای آفتاب، ۱/۱۳۹–۱۴۰.</ref>؛ در عین حال معتقد بود پیش از اینکه کودکان به سن تکلیف برسند، باید نماز را آغاز کنند تا عادت شود.<ref>طباطبایی، فاطمه، برداشت‌هایی، ۳/۷۰.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|نماز}}
[[نماز]] ازجمله بارزترین و مهم‌ترین عبادات است و بیشترین سفارش‌های [[پیامبران(ع)|پیامبران]]<ref>لقمان، ۱۷؛ مریم، ۳۱.</ref> و اولیای الهی<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۴۳/۳۳۹ و۸۰/۴.</ref> نماز است.{{ببینید|متن=ببینید|آداب و اسرار نماز}} امام‌خمینی به نماز بسیار اهمیت می‌داد و همواره تأکید می‌کرد در هیچ شرایطی نباید در نماز اهمال و سستی کرد<ref>مصطفوی، زهرا، برداشت‌هایی، ۳/۶۸.</ref> و آن را معاشقه حبیب و محبوب می‌دانست<ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۱۲۲.</ref> و از آن لذت می‌برد.<ref>طباطبایی، فاطمه، پابه‌پای آفتاب، ۱/۲۶۰.</ref> ایشان معتقد بود هر کدام از اهل سیر و معرفت و [[سلوک الی الله]] نمازی مختص به خود دارند و از آن حظ و نصیبی می‌برند؛ حسب مقام، سایر مناسک از قبیل [[روزه]] و [[حج]] نیز همین‌طور است.<ref>امام‌خمینی، سرّ الصلاة، ۵.</ref> ایشان چون نماز را راه عبادت و سخن‌گفتن با خداوند می‌دانست، معتقد بود نمی‌توان تنها به‌ظاهر با خداوند صحبت کرد.<ref>طباطبایی، سیدعمادالدین، خاطره، ۱/۶۱.</ref> ایشان که [[جهاد]] در [[اسلام]] را نیز برای اقامه نماز می‌دانست و اقدام [[امام‌حسین(ع)]] در اقامه نماز در ظهر [[عاشورا]] را شاهد می‌آورد،<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۲/۳۹۳.</ref> خود در شرایط بسیار حساسی همانند [[جنگ عراق علیه ایران|جنگ تحمیلی]] و اخبار ناگواری که از جبهه‌ها می‌رسید، با طمانینه کامل، به گزاردن نماز می‌پرداخت.<ref>رسولی محلاتی، پابه‌پای آفتاب، ۲/۲۹۶–۲۹۷.</ref> ایشان اول وقت به نماز می‌ایستاد و با [[خضوع و خشوع|خشوع و خضوع]] و حضور قلب نماز می‌خواند<ref>آشتیانی، پاسدار اسلام، ۹۲/۳۱.</ref> و تا آخرین روزهای عمر خود که در بیمارستان شرایط جسمی مناسبی نیز نداشت، به گزاردن نماز در اول وقت، حتی انجام نوافل آن مقید بود و در لحظات آخر، با وجود بیهوشی، به وقت نماز واکنش نشان داد.<ref>میریان، خاطره، ۳/۸۲–۸۳؛ مصطفوی، فریده، ۴۲۰ داستان، ۱۰۵.</ref> از سوی دیگر، امام‌خمینی به آداب نماز بسیار مقید بود و از اموری که در نماز [[مکروه]] است، پرهیز می‌کرد.<ref>انصاری، محمدعلی، سرگذشتهای، ۲/۵۲.</ref> ایشان همواره مقید بود نماز را با همه آداب و شرایط مستحب‌اش برگزار کند،<ref>رجایی، غلامعلی، برداشتهایی از سیره امام‌خمینی، ۳/۶۴.</ref> و پس از نماز نیز به تعقیبات آن مشغول می‌شد<ref>مصطفوی، زهرا، پابه‌پای آفتاب، ۱/۱۹۸–۱۹۹.</ref>؛ سپس برمی‌خاست و به [[معصومان(ع)]] سلام می‌داد.<ref>جعفری، خاطره، ۳/۶۶.</ref> ایشان به نمازهای مستحبی به ویژه نمازهای مستحبی روزانه و نماز شب بسیار اهمیت می‌داد.<ref>ثقفی، حسن، پابه‌پای آفتاب، ۱/۲۱۶.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|نماز شب}} ایشان با وجودی که از اهمال و کوتاهی در نماز بسیار ناراحت می‌شد،<ref>مصطفوی، زهرا، پابه‌پای آفتاب، ۱/۱۹۶–۱۹۷.</ref> کسی را به خواندن نماز وادار نمی‌کرد<ref>مصطفوی، فریده، پابه‌پای آفتاب، ۱/۱۳۹–۱۴۰.</ref>؛ در عین حال معتقد بود پیش از اینکه کودکان به سن تکلیف برسند، باید نماز را آغاز کنند تا عادت شود.<ref>طباطبایی، فاطمه، برداشت‌هایی، ۳/۷۰.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|نماز}}


=== نماز جماعت ===
=== نماز جماعت ===
[[امام‌خمینی]] پیش از شرایط ویژه دوران رهبری در سال‌های حضور در [[جماران]]، به [[نماز جماعت]] مقید بود و همواره به صورت ماموم یا امام در نماز جماعت شرکت می‌کرد.<ref>ملکوتی، خاطرات، ۱۲۹؛ یزدی، خاطره، ۱۴۴؛ صابری همدانی، خاطره، ۴/۲۷۱.</ref> ایشان پیش از [[انقلاب اسلامی]]، نمازهای روزانه را در [[حرم حضرت معصومه|حرم مطهر]] و [[مدرسه فیضیه]] با جماعت می‌گزارد. ظهر و عصر در فیضیه به [[سیداحمد زنجانی]] و مغرب و عشا را در حرم به سیدمحمدتقی خوانساری و نماز صبح را به [[سیدصدرالدین صدر]] اقتدا می‌کرد<ref>ملکوتی، خاطرات، ۱۲۹.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|سیدمحمدتقی خوانساری}} و به گزارشی دیگر، ظهرها نماز خود را گاه به امامت سیداحمد زنجانی{{ببینید|متن=ببینید|سیداحمد زنجانی}} در مدرسه فیضیه و گاه سیدمحمدتقی خوانساری در گذر جدّاً به جماعت می‌خواند<ref>رسولی محلاتی، حوزه، ۶۴.</ref> و در نبود آنان، امامت جماعت را بر عهده می‌گرفت.<ref>صابری همدانی، خاطره، ۴/۲۷۱.</ref> ایشان در نماز صبح [[میرزاجواد ملکی تبریزی]] در مسجد بالاسر حرم فاطمه معصومه(س) نیز شرکت می‌کرد<ref>خوانساری، خاطره، ۵۲.</ref>؛ چنان‌که در سفر به تهران در نماز جماعت استاد خود سیدابوالحسن رفیعی قزوینی{{ببینید|متن=ببینید|سیدابوالحسن رفیعی قزوینی}} شرکت می‌کرد و گاه به جای ایشان، امامت نماز را برعهده می‌گرفت.<ref>ضیایی، نهضت فلسفی امام‌خمینی، ۱۷–۱۸.</ref> ایشان خود نیز گاه در خانه نماز جماعت برپا می‌کرد.<ref>یزدی، خاطره، ۱۴۴.</ref>
[[امام‌خمینی]] پیش از شرایط ویژه دوران رهبری در سال‌های حضور در [[جماران]]، به [[نماز جماعت]] مقید بود و همواره به صورت ماموم یا امام در نماز جماعت شرکت می‌کرد.<ref>ملکوتی، خاطرات، ۱۲۹؛ یزدی، خاطره، ۱۴۴؛ صابری همدانی، خاطره، ۴/۲۷۱.</ref> ایشان پیش از [[انقلاب اسلامی]]، نمازهای روزانه را در حرم مطهر و [[مدرسه فیضیه]] با جماعت می‌گزارد. ظهر و عصر در فیضیه به [[سیداحمد زنجانی]] و مغرب و عشا را در حرم به [[سیدمحمدتقی خوانساری]] و نماز صبح را به [[سیدصدرالدین صدر]] اقتدا می‌کرد<ref>ملکوتی، خاطرات، ۱۲۹.</ref> و به گزارشی دیگر، ظهرها نماز خود را گاه به امامت سیداحمد زنجانی در مدرسه فیضیه و گاه سیدمحمدتقی خوانساری در گذر جدّاً به جماعت می‌خواند<ref>رسولی محلاتی، حوزه، ۶۴.</ref> و در نبود آنان، امامت جماعت را بر عهده می‌گرفت.<ref>صابری همدانی، خاطره، ۴/۲۷۱.</ref> ایشان در نماز صبح [[میرزاجواد ملکی تبریزی]] در مسجد بالاسر [[حرم فاطمه معصومه(س)]] نیز شرکت می‌کرد<ref>خوانساری، خاطره، ۵۲.</ref>؛ چنان‌که در سفر به تهران در نماز جماعت استاد خود [[سیدابوالحسن رفیعی قزوینی]] شرکت می‌کرد و گاه به جای ایشان، امامت نماز را برعهده می‌گرفت.<ref>ضیایی، نهضت فلسفی امام‌خمینی، ۱۷–۱۸.</ref> ایشان خود نیز گاه در خانه نماز جماعت برپا می‌کرد.<ref>یزدی، خاطره، ۱۴۴.</ref>


امام‌خمینی در نجف نماز مغرب و عشا را در مدرسه آیت‌الله بروجردی و نماز ظهر و عصر را در مسجد شیخ انصاری برگزار می‌کرد.<ref>فردوسی‌پور، خاطرات، ۹۰–۹۱.</ref> ایشان حتی در روز وفات فرزند خود، سیدمصطفی، در اول وقت در نماز جماعت حضور پیدا کرد<ref>خمینی، سیداحمد، برداشت‌هایی، ۳/۵۳.</ref>؛ چنان‌که در وقت ترک عراق در مهر ۱۳۵۷ در مرز عراق و کویت نیز نماز را به جماعت به جای آورد.<ref>فردوسی‌پور، خاطرات، ۲۱۰.</ref>
امام‌خمینی در نجف نماز مغرب و عشا را در [[مدرسه آیت‌الله بروجردی]] و نماز ظهر و عصر را در [[مسجد شیخ انصاری]] برگزار می‌کرد.<ref>فردوسی‌پور، خاطرات، ۹۰–۹۱.</ref> ایشان حتی در روز وفات فرزند خود، [[سیدمصطفی خمینی|سیدمصطفی]]، در اول وقت در نماز جماعت حضور پیدا کرد<ref>خمینی، سیداحمد، برداشت‌هایی، ۳/۵۳.</ref>؛ چنان‌که در وقت ترک عراق در مهر ۱۳۵۷ در مرز عراق و کویت نیز نماز را به جماعت به جای آورد.<ref>فردوسی‌پور، خاطرات، ۲۱۰.</ref>


در نوفل لوشاتو فرانسه نیز نماز جماعت اقامه می‌کرد و پس از نماز مغرب برای مردم سخن می‌گفت.<ref>توکلی‌بینا، دیدار در نوفل لوشاتو، ۲۳۹؛ فردوسی‌پور، خاطرات، ۲۴۵.</ref> در سفر از [[پاریس]] به تهران، در هواپیما نیز نماز صبح را به جماعت خواند.<ref>فردوسی‌پور، پابه‌پای آفتاب، ۲/۳۹۳.</ref> پس از بازگشت به ایران در فیضیه و جماران نیز گاه نماز جماعت به امامت ایشان برگزار می‌شد<ref>بنی‌فضل، پابه‌پای آفتاب، ۳/۳۰۷.</ref> و نمونه‌هایی از عکس‌های آن در دست است.
در [[نوفل لوشاتو|نوفل لوشاتو فرانسه]] نیز نماز جماعت اقامه می‌کرد و پس از نماز مغرب برای مردم سخن می‌گفت.<ref>توکلی‌بینا، دیدار در نوفل لوشاتو، ۲۳۹؛ فردوسی‌پور، خاطرات، ۲۴۵.</ref> در سفر از [[پاریس]] به تهران، در هواپیما نیز نماز صبح را به جماعت خواند.<ref>فردوسی‌پور، پابه‌پای آفتاب، ۲/۳۹۳.</ref> پس از بازگشت به ایران در فیضیه و جماران نیز گاه نماز جماعت به امامت ایشان برگزار می‌شد<ref>بنی‌فضل، پابه‌پای آفتاب، ۳/۳۰۷.</ref> و نمونه‌هایی از عکس‌های آن در دست است.


از سوی دیگر، امام‌خمینی در نمازهایی که خود امام جماعت بود، حال مامومان را رعایت می‌کرد<ref>← تیموری، خاطره، ۳/۶۳–۶۴؛ یزدی، خاطره، ۱۴۴.</ref> و شاهد آن، نمونه‌ای از نماز جماعت ایشان است که از تلویزیون [[جمهوری اسلامی ایران]] بارها پخش شده است. سیره عملی ایشان بیانگر این است که افزون بر [[عدالت]] و [[تقوا]] به انقلابی‌بودن امام جماعت اهمیت می‌داد و یکی از دلایل شرکت منظم ایشان در نماز خوانساری نمونه‌بودن وی در علم و عمل و سابقه مبارزاتی او به ویژه شرکت وی در جنگ استقلال عراق علیه اشغالگران انگلیسی بود<ref>زنجانی، مصاحبه، ۸۳–۸۴.</ref>؛ هرچند آن را جزو شرایط نمی‌دانست و گاهی در نماز جماعت برخی ائمه جماعت قم که با ایشان در مشی سیاسی و فلسفی همراه نبودند، شرکت می‌کرد و اختلاف سلیقه سبب ترک نماز جماعت نمی‌شد.<ref>عراقی، امام در سنگر نماز، ۵۲.</ref>
از سوی دیگر، امام‌خمینی در نمازهایی که خود امام جماعت بود، حال مامومان را رعایت می‌کرد<ref>← تیموری، خاطره، ۳/۶۳–۶۴؛ یزدی، خاطره، ۱۴۴.</ref> و شاهد آن، نمونه‌ای از نماز جماعت ایشان است که از تلویزیون [[نظام جمهوری اسلامی ایران|جمهوری اسلامی ایران]] بارها پخش شده است. سیره عملی ایشان بیانگر این است که افزون بر [[عدالت (فقه)|عدالت]] و [[تقوا]] به انقلابی‌بودن امام جماعت اهمیت می‌داد و یکی از دلایل شرکت منظم ایشان در نماز خوانساری نمونه‌بودن وی در علم و عمل و سابقه مبارزاتی او به ویژه شرکت وی در جنگ استقلال عراق علیه اشغالگران انگلیسی بود<ref>زنجانی، مصاحبه، ۸۳–۸۴.</ref>؛ هرچند آن را جزو شرایط نمی‌دانست و گاهی در نماز جماعت برخی ائمه جماعت قم که با ایشان در مشی سیاسی و فلسفی همراه نبودند، شرکت می‌کرد و اختلاف سلیقه سبب ترک نماز جماعت نمی‌شد.<ref>عراقی، امام در سنگر نماز، ۵۲.</ref>


=== نماز شب ===
=== نماز شب ===
امام‌خمینی بیش از هر عبادتی به نماز شب علاقه‌مند بود<ref>خمینی، سیداحمد، برداشت‌هایی، ۳/۱۱۵؛ فاضل لنکرانی، برداشت‌هایی، ۳/۱۱۶.</ref> و از آغاز جوانی که مشغول تحصیل بود، در [[نماز شب]] جدیت داشت؛ به گونه‌ای که حتی هوای سرد و یخبندان زمستان مانع برگزاری نماز شب ایشان نمی‌شد.<ref>خوانساری، خاطره، ۵۲.</ref> در سحرگاه [[پانزده خرداد ۱۳۴۲]]، هنگامی که مأموران [[رژیم پهلوی]] به خانه ایشان در [[قم]] حمله کردند، در حال به‌جای‌آوردن نماز شب بود که دستگیر و به تهران منتقل شد.<ref>انصاری، حمید، حدیث بیداری، ۵۳.</ref> ایشان در مسیر راه نیز نماز شب خود را داخل خودرو خواند.<ref>خمینی، سیداحمد، برداشت‌هایی، ۳/۱۱۸.</ref> شب [[۱۲ بهمن ۱۳۵۷]] که به ایران بازمی‌گشت، نماز شب خود را در طبقه بالای هواپیما به جای آورد و آن را ترک نکرد<ref>حبیبی، خاطره، ۱۴۵.</ref>؛ همچنین نماز شب ایشان در روزهای پایانی حیاتشان در بیمارستان نیز ترک نشد.<ref>کلانتر معتمدی، مصاحبه، ۴۲۰ داستان، ۱۶۱.</ref> گفته شده ایشان وقتی برای نماز شب بیدار می‌شد، چراغی روشن نمی‌کرد و سعی می‌کرد مزاحم دیگران نشود.<ref>اشراقی، نعیمه، برداشت‌هایی، ۳/۱۱۳–۱۱۴.</ref> نمازهای شب و راز و نیاز ایشان چنان بود که اگر هر انسانی متوجه آن می‌شد، بی‌اختیار به گریه می‌افتاد.<ref>خمینی، سیداحمد، سرگذشت‌های، ۱/۱۲۶.</ref>
امام‌خمینی بیش از هر عبادتی به [[نماز شب]] علاقه‌مند بود<ref>خمینی، سیداحمد، برداشت‌هایی، ۳/۱۱۵؛ فاضل لنکرانی، برداشت‌هایی، ۳/۱۱۶.</ref> و از آغاز جوانی که مشغول تحصیل بود، در نماز شب جدیت داشت؛ به گونه‌ای که حتی هوای سرد و یخبندان زمستان مانع برگزاری نماز شب ایشان نمی‌شد.<ref>خوانساری، خاطره، ۵۲.</ref> در سحرگاه [[قیام پانزده خرداد ۱۳۴۲|پانزده خرداد ۱۳۴۲]]، هنگامی که مأموران [[رژیم پهلوی]] به [[خانه امام‌خمینی|خانه ایشان]] در [[قم]] حمله کردند، در حال به‌جای‌آوردن نماز شب بود که دستگیر و به تهران منتقل شد.<ref>انصاری، حمید، حدیث بیداری، ۵۳.</ref> ایشان در مسیر راه نیز نماز شب خود را داخل خودرو خواند.<ref>خمینی، سیداحمد، برداشت‌هایی، ۳/۱۱۸.</ref> شب [[۱۲ بهمن]] ۱۳۵۷ که به ایران بازمی‌گشت، نماز شب خود را در طبقه بالای هواپیما به جای آورد و آن را ترک نکرد<ref>حبیبی، خاطره، ۱۴۵.</ref>؛ همچنین نماز شب ایشان در روزهای پایانی حیاتشان در بیمارستان نیز ترک نشد.<ref>کلانتر معتمدی، مصاحبه، ۴۲۰ داستان، ۱۶۱.</ref> گفته شده ایشان وقتی برای نماز شب بیدار می‌شد، چراغی روشن نمی‌کرد و سعی می‌کرد مزاحم دیگران نشود.<ref>اشراقی، نعیمه، برداشت‌هایی، ۳/۱۱۳–۱۱۴.</ref> نمازهای شب و راز و نیاز ایشان چنان بود که اگر هر انسانی متوجه آن می‌شد، بی‌اختیار به گریه می‌افتاد.<ref>خمینی، سیداحمد، سرگذشت‌های، ۱/۱۲۶.</ref>


=== اهتمام ویژه به ماه رمضان ===
=== اهتمام ویژه به ماه رمضان ===
امام‌خمینی برای ماه‌های ویژه‌ای چون [[ماه رمضان]] برنامه‌ای خاص داشت. در این ماه شعر نمی‌سرود و نمی‌خواند و به شعر گوش نمی‌داد و دیدار عمومی نداشت. دگرگونی خاصی متناسب با این ماه در زندگانی خود ایجاد می‌کرد؛ به گونه‌ای که سراسر این ماه را به انجام مستحبات مربوط سپری می‌کرد.<ref>آشتیانی، پاسدار اسلام، ۹۳/۳۱.</ref> در شب‌های ماه رمضان تا صبح، نماز و دعا به جا می‌آورد. پس از نماز صبح مقداری استراحت کرده، سپس به کارهای خود رسیدگی می‌کرد.<ref>ناصری، سرگذشت‌های، ۴/۱۲۹–۱۳۰.</ref> ایشان در هوای پنجاه درجه [[نجف]]، هجده ساعت روزه بود و تا نماز مغرب و عشا را همراه با [[نوافل]] به جا نمی‌آورد، افطار نمی‌کرد.<ref>روحانی، برداشت‌هایی، ۳/۵۵.</ref>
امام‌خمینی برای ماه‌های ویژه‌ای چون [[ماه رمضان]] برنامه‌ای خاص داشت. در این ماه [[شعر]] نمی‌سرود و نمی‌خواند و به شعر گوش نمی‌داد و دیدار عمومی نداشت. دگرگونی خاصی متناسب با این ماه در زندگانی خود ایجاد می‌کرد؛ به گونه‌ای که سراسر این ماه را به انجام مستحبات مربوط سپری می‌کرد.<ref>آشتیانی، پاسدار اسلام، ۹۳/۳۱.</ref> در شب‌های ماه رمضان تا صبح، نماز و دعا به جا می‌آورد. پس از نماز صبح مقداری استراحت کرده، سپس به کارهای خود رسیدگی می‌کرد.<ref>ناصری، سرگذشت‌های، ۴/۱۲۹–۱۳۰.</ref> ایشان در هوای پنجاه درجه [[نجف]]، هجده ساعت روزه بود و تا نماز مغرب و عشا را همراه با [[نوافل]] به جا نمی‌آورد، [[افطار]] نمی‌کرد.<ref>روحانی، برداشت‌هایی، ۳/۵۵.</ref>


=== انس با قرآن ===
=== انس با قرآن ===
خط ۶۸: خط ۶۸:


=== دعا ===
=== دعا ===
[[امام‌خمینی]] از دعاهای رسیده از سوی [[اهل بیت(ع)]] به عنوان «[[قرآن صاعد]]» یاد می‌کرد<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۳۹۶.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|دعا}} و برای دعا اهمیت خاصی قایل بود و همواره ذکر و دعا را جزء اصلی‌ترین برنامه‌های روزانه خود قرار می‌داد و عمر خود را با یاد و نام خدا سپری می‌کرد<ref>کاظمی وردنجانی، الهی‌نامه مجموعه آثار (۲)، ۱۲.</ref> و یکی از کتاب‌هایی که همواره کنار دست ایشان بود، کتاب دعا بود<ref>روحانی، برداشت‌هایی، ۳/۱۰۶؛ امامی کاشانی، برداشت‌هایی، ۳/۱۰۶.</ref>؛ چنان‌که میان دعاها به [[دعای کمیل]]<ref>وجدانی، سرگذشت‌های ویژه، ۲/۵۳.</ref> و [[مناجات شعبانیه]] انس و اعتقاد بیشتری داشت.<ref>← خامنه‌ای، حدیث نور، ۱۱.</ref> ایشان تعهد خاصی به خواندن [[دعای عهد]] با ام[[ام زمان(ع)]] به مدت چهل روز، حتی در ایام بیماری داشت<ref>ثقفی، علی، برداشت‌هایی، ۱/۳۳۶.</ref> و به دیگران نیز خواندن این دعا را در صبح‌ها سفارش می‌کرد.<ref>طباطبایی، فاطمه، برداشت‌هایی، ۳/۴۲.</ref> ایشان غالباً در آغاز و پایان آثار مکتوب و شفاهی خود دعا می‌کرد، و طلب دعا از مخاطب در بیشتر نامه‌های ایشان دیده می‌شود. همچنین یکی از سفارش‌های ایشان، مطالعه در دعاها بوده است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۷/۴۷۹ و ۱۸/۵۲۰–۵۲۱.</ref> ایشان در دعاهای خود دیگران را فراموش نمی‌کرد و این خود جامع‌بینی ایشان را در مسائل عبادی و اخلاقی نشان می‌دهد.<ref>کاظمی وردنجانی، الهی‌نامه مجموعه آثار (۲)، ۱۳.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|دعا}}
[[امام‌خمینی]] از دعاهای رسیده از سوی [[اهل بیت(ع)]] به عنوان «قرآن صاعد» یاد می‌کرد<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۳۹۶.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|دعا}} و برای دعا اهمیت خاصی قایل بود و همواره ذکر و دعا را جزء اصلی‌ترین برنامه‌های روزانه خود قرار می‌داد و عمر خود را با یاد و نام خدا سپری می‌کرد<ref>کاظمی وردنجانی، الهی‌نامه مجموعه آثار (۲)، ۱۲.</ref> و یکی از کتاب‌هایی که همواره کنار دست ایشان بود، کتاب دعا بود<ref>روحانی، برداشت‌هایی، ۳/۱۰۶؛ امامی کاشانی، برداشت‌هایی، ۳/۱۰۶.</ref>؛ چنان‌که میان دعاها به [[دعای کمیل]]<ref>وجدانی، سرگذشت‌های ویژه، ۲/۵۳.</ref> و [[مناجات شعبانیه]] انس و اعتقاد بیشتری داشت.<ref>← خامنه‌ای، حدیث نور، ۱۱.</ref> ایشان تعهد خاصی به خواندن [[دعای عهد|دعای عهد با امام زمان(ع)]] به مدت چهل روز، حتی در ایام بیماری داشت<ref>ثقفی، علی، برداشت‌هایی، ۱/۳۳۶.</ref> و به دیگران نیز خواندن این دعا را در صبح‌ها سفارش می‌کرد.<ref>طباطبایی، فاطمه، برداشت‌هایی، ۳/۴۲.</ref> ایشان غالباً در آغاز و پایان آثار مکتوب و شفاهی خود دعا می‌کرد، و طلب دعا از مخاطب در بیشتر نامه‌های ایشان دیده می‌شود. همچنین یکی از سفارش‌های ایشان، مطالعه در دعاها بوده است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۷/۴۷۹ و ۱۸/۵۲۰–۵۲۱.</ref> ایشان در دعاهای خود دیگران را فراموش نمی‌کرد و این خود جامع‌بینی ایشان را در مسائل عبادی و اخلاقی نشان می‌دهد.<ref>کاظمی وردنجانی، الهی‌نامه مجموعه آثار (۲)، ۱۳.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|دعا}}


=== شیفتگی به اهل بیت(ع) ===
=== شیفتگی به اهل بیت(ع) ===