|
|
خط ۱: |
خط ۱: |
| '''مهدویت''' اعتقاد به وجود و حیات [[امام دوازدهم]] از [[اهل بیت(ع)]] و ظهور آن حضرت در وقت مقدّر. | | '''محمدرضا مهدوی کنی''' [[شاگردان امام خمینی|شاگرد امامخمینی]]، روحانی مبارز، عضو [[شورای انقلاب]]، وزیرکشور، فرمانده [[کمیته انقلاب اسلامی]] و دبیرکل [[جامعه روحانیت مبارز تهران]]. |
| ==مفهومشناسی== | | ==زندگینامه و تحصیلات== |
| مهدویت مصدر صناعی «مَهدی» است و مهدی، اسم مفعول از ریشه [[هدایت]] است و به کسی گفته میشود که به رشد و [[رستگاری]] هدایت شدهاست.<ref>طریحی، مجمع البحرین، ۱/۴۷۵؛ زبیدی، تاج العروس، ۲۰/۳۳۲.</ref> مهدویت در اصطلاح عام اعتقاد به منجیای است که تمام اوضاع زندگی بشر را در جهت [[صلاح]] و [[سعادت]] تغییر میدهد.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۳/۳۵۶.</ref> این منجی به اعتقاد [[شیعه]]، [[مهدی(ع)]] فرزند [[امامحسن عسکری(ع)]] است که زنده و غایب است. برخی از [[اهل سنت]] نیز اعتقاد به زنده و غایببودن مهدی دارند.<ref>شافعی، مطالب السؤول فی مناقب آل الرسول(ص)، ۴۸۰؛ مجلسی، بحار الانوار، ۵۱/۱۱۴؛ قرشی، حیاة الامام المنتظر(ع) المصلح الاعظم، ۲۳۹ ـ ۲۴۹؛ امینی، دادگستر جهان، ۱۱۸ ـ ۱۲۰؛ طالقانی، آینده بشریت، ۲۴.</ref> به اعتقاد شیعه او دوازدهمین امام معصوم(ع) است.<ref>صدوق، کمال الدین، ۱/۳۳؛ طوسی، ۱۶۵.</ref> و در اعتقاد بیشتر اهل سنت، او خلیفهای از قریش و از نسل [[رسول خدا(ص)]] است که در [[آخرالزمان]] خروج و [[زمین]] را پر از [[عدل و داد]] میکند.<ref>ابنحجر، لسان المیزان، ۶/۵۱ ـ ۵۲؛ سیوطی، العرف الوردی، ۲۲؛ سفارینی، لوامع الانوار البهیه، ۲/۱۲۷.</ref>
| | محمدرضا مهدوی کنی، فرزند اسدالله کنی در چهاردهم مرداد ۱۳۱۰، در روستای کن از توابع [[تهران]] در یک خانواده مذهبی به دنیا آمد.<ref>مهدوی کنی، خاطرات، ۲۵.</ref> وی پس از تحصیلات ابتدایی، به تشویق پدر به فراگیری علوم حوزوی روی آورد <ref>مهدوی کنی، خاطرات، ۵۳.</ref> در سال ۱۳۲۴ وارد مدرسه لرزاده تهران شد و سه سال در این مدرسه ادبیات عرب خواند و نزد علیاکبر برهان از جهات علمی و اخلاقی بهرههای فراوان برد.<ref>مهدوی کنی، خاطرات، ۵۹.</ref> در سال ۱۳۲۷ به [[قم]] رفت و نخست در [[مدرسه فیضیه]] و سپس در [[مدرسه حجتیه]] ساکن شد و به تحصیل پرداخت. سطوح متوسطه را نزد [[نعمتالله صالحی نجفآبادی]] و [[سیدرضا صدر]] خواند. سطوح عالی را نزد استادانی چون [[سیدمحمدباقر سلطانی طباطبایی]] و [[علیاکبر مشکینی]]، [[فلسفه]] را نزد [[سیدمحمدحسین طباطبایی]] و [[شرح تجرید]] را نزد [[مرتضی مطهری]] فراگرفت.<ref>مهدوی کنی، خاطرات، ۶۶.</ref> سپس در درس خارج فقه [[سیدحسین بروجردی]] شرکت کرد. وی نه سال نیز در درس خارج فقه و اصول [[امامخمینی]] حضور یافت.<ref>مهدوی کنی، خاطرات، ۶۶ و ۱۰۰.</ref> او با [[محمد امامی کاشانی]]، [[حسین راستی کاشانی]] و [[علی تهرانی]] همبحث بود.<ref>مهدوی کنی، خاطرات، ۶۶ ـ ۶۷.</ref> |
| | ==فعالیتهای سیاسی== |
| | فعالیتهای سیاسی مهدوی کنی از آغازِ سال ۱۳۲۸ با برگزاری مجلس عزاداری در [[ایام فاطمیه(س)]] در اردستان اصفهان که تحت نفوذ بهائیها بود، آغاز شد.<ref>مهدوی کنی، خاطرات، ۸۰.</ref> ژاندارمری با تحریک بهائیها پس از برگزاری مراسم عزاداریای که [[سیدجلال حسینی]] و مهدوی کنی تدارک دیده بودند، آنان را به اتهام اهانت به [[محمدرضا پهلوی]] دستگیر کرد و در حضور مردم عمامهشان را گرفت و ضرب و جرح کرد.<ref>مهدوی کنی، خاطرات، ۸۰ ـ ۸۱.</ref> این رفتار مأموران رژیم، باعث واکنش و اعتراض بروجردی در قم شد.<ref>مهدوی کنی، خاطرات، ۸۱.</ref> سپس در سال ۱۳۲۹ مهدوی کنی همراه برخی روحانیان با انتقال جنازه [[رضاخان پهلوی]] از [[مصر]] به [[ایران]] برای دفن در [[حرم فاطمه معصومه(س)]] به مخالفت پرداخت <ref>مهدوی کنی، یاران امام، مقدمه، ده ـ یازده؛ مهدوی کنی، حوزه، ۲۹.</ref> |
|
| |
|
| {{ببینید|امام زمان(ع)}}
| | مهدوی کنی در سال ۱۳۴۰ به تهران برگشت و به تدریس در [[مدرسه مروی]] پرداخت<ref>مهدوی کنی، حوزه، ۳۲.</ref> و در اوایل ۱۳۴۲ از طرف هیئت امنای مسجد جلیلی به امامت جماعت آن انتخاب شد<ref>مهدوی کنی، خاطرات، ۷۵؛ مهدوی کنی، یاران امام، مقدمه، ده.</ref> و در ۱/۹/۱۳۴۱ همراه با علمای تهران به [[لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی]] که قید اسلامیت را حذف کرده بود، اعتراض کرد.<ref>مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ۳/۵۲ ـ ۵۵.</ref> [[سازمان اطلاعات و امنیت کشور ]](ساواک) نیز در گزارشهای خود از مهدوی کنی به عنوان روحانی مخالف دولت و طرفدار امامخمینی نام بردهاست <ref>مهدوی کنی، یاران امام، ۳۸۶.</ref> مهدوی کنی پس از [[قیام پانزده خرداد ۱۳۴۲]] از مسجد جلیلی با عنوان پایگاه تبلیغی و سیاسی، استفاده کرد.<ref>مهدوی کنی، حوزه، ۳۰ ـ ۳۲.</ref> وی در این [[مسجد]] به معرفی شخصیت امامخمینی به عنوان [[مرجع تقلید]] اعلم پرداخت.<ref>مهدوی کنی، خاطرات، ۱۰۹ ـ ۱۱۰.</ref> این امر، سبب حساسشدن مأموران رژیم پهلوی به وی و تهدید او شد؛ از اینرو در نامبردن از امامخمینی گاه از القاب و اسامی مستعار استفاده میکرد.<ref>مهدوی کنی، شاهد یاران، ۱۶.</ref> همچنین در این مسجد جلسههای گوناگون سیاسی و مذهبی برگزار میشد و از روحانیان انقلابی و مبارز برای سخنرانی دعوت میگردید.<ref>قدسیزاد، تاریخ شفاهی مسجد جلیلی، ۴۴، ۴۶ و ۶۲.</ref> پخش اعلامیههای امامخمینی از دیگر اقدامات مسجد بود که زیر نظر مهدوی کنی انجام میشد.<ref>قدسیزاد، تاریخ شفاهی مسجد جلیلی، ۶۳ ـ ۶۴.</ref> |
|
| |
|
| ==پیشینه==
| | مهدوی کنی یکی از نمایندگان امامخمینی در جمعآوری [[وجوه شرعی]] در تهران و ارسال آن برای ایشان بود.<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی در آیینه اسناد به روایت ساواک، ۹/۷۱ و ۱۰/۱۸۳.</ref> همچنین بر اساس گزارش ساواک، وی از آبان سال ۱۳۴۸ به همراه [[محمدمهدی موحدی کرمانی]]، [[فضلالله محلاتی|فضلالله مهدیزاده (محلاتی)]]، [[حسن لاهوتی]]، [[حیدرعلی جلالی خمینی]]، [[محمدجواد باهنر]] و [[اکبر هاشمی رفسنجانی]] با برگزاری جلسات هفتگی به بررسی چگونگی فعالیتهای سیاسی و تبلیغی پرداخت. آزادی زندانیان سیاسی و بازگشت امامخمینی به کشور و عذرخواهی پهلوی از ایشان، از موضوعات مورد بحث در این جلسات بود.<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی در آیینه اسناد به روایت ساواک، ۱۰/۱۵۰ و ۱۱/۳۴۰.</ref> همچنین وی در شب ۲۳ رمضان ۱۳۵۳ برای بازگشت امامخمینی به کشور دعا کرد و مأموران رژیم پهلوی وی را پس از سخنرانی به کلانتری احضار و سپس به شهر بوکان از توابع آذربایجان غربی تبعید کردند.<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی در آیینه اسناد به روایت ساواک، ۱۰/۱۵۰ و ۱۱/۳۴۰؛ مهدوی کنی، یاران امام، ۳۴۸.</ref> پس از دو ماه وی به اتهام همکاری با [[سازمان مجاهدین خلق]] و اخلال در نظم عمومی به تهران منتقل شد و به چهار سال حبس محکوم گشت.<ref>مهدوی کنی، خاطرات، ۱۵۵ ـ ۱۵۴ و ۱۶۵؛ مهدوی کنی، شاهد یاران، ۱۶.</ref> وی پس از دو ماه حبس انفرادی و شکنجه، به بند یک [[زندان اوین]] انتقال یافت. او در زندان به تدریس [[اسفار]] پرداخت؛<ref>مهدوی کنی، شاهد یاران، ۱۷ ـ ۱۸.</ref> اما پس از ارتداد سازمان مجاهدین خلق و اتحاد آنان با کمونیستهای فدایی خلق در سال ۱۳۵۴، مهدوی کنی همراه [[حسینعلی منتظری]]، [[سیدمحمود طالقانی]]، اکبر هاشمی رفسنجانی، [[عبدالرحیم ربانی شیرازی]]، [[مهدی کروبی]] و برخی دیگران در زندان طی فتوایی بدون امضا، نجاست مارکسیستها و لزوم جدایی مسلمانان از آنان را اعلام کردند.<ref>بادامچیان، خاطرات منتظری و نقد آن، ۴۳۰ ـ ۴۳۱.</ref> مجاهدین خلق بهشدت با این [[فتوا]] مخالفت کرده و آن را صدای ساواک دانستند که از سوی روحانیان اعلام شدهاست؛ اما موضعگیریهای سازمان در میان مردم به ضرر آنان تمام شد.<ref>بادامچیان، خاطرات منتظری و نقد آن، ۴۳۲ ـ ۴۳۳.</ref> |
| [[ادیان]] برآناند که سرانجام موعودی ظهور میکند که با رسالتی الهی، انسان را از تاریکی [[ظلم]] و گمراهی و گناهکاری میرهاند و برای زمین و زمینیان خوشبختی و خیر و برکت میآورد.<ref>کتاب مقدس، انجیل، یوحنا، ب۵، ۲۷ ـ ۳۰؛ متی، ب۵، ۳ ـ ۱۱؛ کتاب مقدس، تورات، مزامیر، ب۳۷، ۹ ـ ۱۸؛ اشعیا، ب۱۱.</ref> [[یهودیان]] این منجی را ماشیح میدانند، مسیحیان [[حضرت عیسی(ع)]] را منجی و او را «مسیحا» و زرتشتیان او را «سوشیانس» و هندوها آن را «کالکی» و بوداییان آن را «میتریه» یا بودای پنجم مینامند.<ref>آصفآگاه، سوشیانت منجی ایرانویج، ۱۳؛ شاکری، منجی در ادیان، ۲۳۲.</ref> در برخی ادیان به نشانههایی برای ظهور او اشاره شدهاست؛ چنانکه در [[کتاب مقدس]] آمدهاست که او بر ابرهای آسمانی، با قدرت و جلال میآید و فرشتگان و برگزیدگان او را همراهی میکنند.<ref>متی، ب۲۴، ۲۹ ـ ۳۱.</ref> برخی از این نشانهها با نشانههای گفته شده در [[اسلام]] مشترک است و با بعضی [[روایات]] اسلامی همخوانی دارد، مانند نزول حضرت عیسی(ع) از آسمان هنگام ظهور و برپایی نماز به امامت [[حضرت مهدی(ع)]] و صیحه آسمانی پیش از ظهور منجی موعود.<ref>نعمانی، الغیبه، ۷۵ و ۲۵۲.</ref>
| |
|
| |
|
| [[قرآن کریم]] ظهور چنین مصلح نجاتبخشی را «خلافت و وراثت صالحان» مینامد و تأیید میکند؛<ref>قصص، ۵؛ نور، ۵۵؛ انبیا، ۱۰۵؛ قمی، تفسیر القمی، ۲/۷۷؛ ابوالفتوح رازی، روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن، ۱۳/۲۸۸ و ۱۴/۱۷۰.</ref> همچنین روایات فراوانی در کتابهای [[اهل سنت]]<ref>احمدبنحنبل، مسند، ۱/۹۹ و ۲/۴۱۱؛ طبرانی، المعجم الکبیر، ۲/۵۵ و ۷۹؛ سیوطی، الدر المنثور، ۶/۴۷ و ۵۷ ـ ۵۸؛ أبیداوود، سنن ابیداوود، ۲/۳۰۹ ـ ۳۱۱.</ref> و [[شیعه]]<ref>نهج البلاغه، خ۱۰۲، ۱۳۹؛ کلینی، الکافی، ۲/۸.</ref> درباره این مصلح نجاتبخش نقل شدهاست. بر اساس برخی از این روایات، در میثاق ازلی، مهدویت در کنار [[توحید]]، رسالت و [[ولایت]] مطرحشده و بر آن میثاق گرفته شدهاست.<ref>کلینی، الکافی، ۲/۸.</ref> از سوی دیگر، مهدویت یک عقیده اسلامی که تنها رنگ دین داشته باشد، نیست، بلکه اعتقاد به روزی موعود در زمین فصل مهمی از خواستههای بشری است که انسانها با داشتن ادیان و مذاهب مختلف، رو به سوی آن دارند.<ref>صدر، بحث حول المهدی(ع)، ۵۳ ـ ۵۵.</ref> چنین حکومت عدلی، نتیجه آمادگی نفوس و افکار عمومی مردم جهان یا گروههای مؤثر در سرنوشت جهان است.<ref>طالقانی، آینده بشریت، ۲۴.</ref> | | مهدوی کنی، پس از تحمل دو سال حبس در زندان اوین، در آبان ۱۳۵۶ [[عفو]] شد و آزاد گشت.<ref>مهدوی کنی، خاطرات، ۱۶۵.</ref> با این حال، وی به فعالیتهای سیاسی خود ادامه داد و همراه برخی روحانیان ازجمله [[مرتضی مطهری]]، محمد امامی کاشانی، [[مجتبی تهرانی]] و [[سیدهادی خسروشاهی]] در ۲۰/۱۰/۱۳۵۶ به [[اهانت روزنامه اطلاعات به امامخمینی]] اعتراض کرد<ref>مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ۳/۲۳۶ ـ ۲۳۷؛ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی در آیینه اسناد به روایت ساواک، ۶/۱۸۸ ـ ۱۸۹.</ref> وی همراه جمعی از روحانیان تهران، مانند [[سیدمحمد حسینی بهشتی]]، [[محیالدین انواری]] و [[سیدمهدی امامجمارانی]]، به محاصره خانه امامخمینی در [[نجف]] به دست [[حکومت بعثی عراق]] در مهر ۱۳۵۷ اعتراض کرد؛<ref>مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ۳/۳۸۷ ـ ۳۸۸.</ref> همچنین دسیسه رژیم پهلوی و رژیم بعثی عراق در اخراج [[امامخمینی]] از نجف به [[پاریس]] را محکوم کرد <ref>مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ۳/۳۹۶ ـ ۳۹۷.</ref> پس از اوجگیری قیام مردمی علیه رژیم پهلوی، او نیز در سازماندهی مردم فعال بود. به دنبال آن، مأموران امنیتی در ۱۸/۱۰/۱۳۵۷ به خانه وی هجوم بردند و او را دستگیر کرده، به کمیته مشترک تحویل دادند، اما روز بعد آزاد شد.<ref>مهدوی کنی، یاران امام، ۴۲۴ ـ ۴۲۶.</ref> |
|
| |
|
| اعتقاد به مهدویت در طول تاریخ با انحرافهایی مواجه شد و عدهای اعتقاد به مهدویت را وسیله رسیدن به اهداف خود قرار دادند؛ اما با گذشت زمان دروغبودن ادعای آنان روشن شد. ادعای مهدویت از زمان [[محمدبنحنفیه]] (م ۸۴ق) آغاز شد و گفته شده [[مختار ثقفی]] با هدف انتقامگرفتن از قاتلان [[امامحسین(ع)]]، وی را مهدی موعود خواند و خود را نایب او معرفی کرد <ref>مطهری، مجموعه آثار، ۱۸/۱۷۱.</ref> همچنین در پایان دوره اموی، عبدالله محض فرزند حسن مثنّی مدعی بود فرزندش مهدی(ع) است که او را صاحب نفس زکیه مینامیدند.<ref>ابنطقطقی، الفخری، ۱۶۲ ـ ۱۶۳.</ref> در دورههای اخیر [[سیدعلیمحمد باب]] (م ۱۲۶۶ق) یکی از مدعیان دروغین مهدویت بود که نخست خود را «باب» و «نایب خاص مهدی» معرفی میکرد؛ ولی پس از مدتی با جمعشدن عدهای در اطراف او، ادعای خود را به «مهدویت» تغییر داد.<ref>(مکارم شیرازی، حکومت جهانی مهدی(ع)، ۲۹۵؛ دوانی، مقدمه مهدی موعود ترجمه جلد ۵۱ تا ۵۳ بحار الانوار تألیف علامه محمدباقر مجلسی، ۱۵۳.</ref> او از پیروان [[فرقه شیخیه]] بود؛ فرقهای که [[شیخاحمد احسائی]] تأسیس کرد. پیروان این فرقه معتقد بودند تنها کسی که میتواند به خدا برسد، [[امام زمان(ع)]] است و دیگران این امکان را ندارند و دسترسی به امام زمان(ع) نیز برای همه ممکن نیست؛ بنابراین باید واسطهای میان مردم و امام زمان(ع) باشد که آن «شیخ» است و پس از خداوند، پیامبر(ص) و امام(ع)، رکن چهارم در دین شمرده میشود.<ref>سبحانی، بحوث فی الملل و النحل، ۹/۳۵۱ ـ ۳۵۶؛ خمینی، فرهنگ جامع فرق اسلامی، ۲/۸۵۱.</ref> ادعای مهدویت اختصاص به شیعه ندارد، بلکه در میان اهل سنت نیز مدعیان مهدویت زیاد بودهاند؛ ازجمله مهدی سودانی (م ۱۳۰۲ق) در سودان که در سال ۱۸۸۱م/ ۱۲۲۰ش از طریق پیروان تبلیغات خود را آغاز کرد و بر ضد [[مصر]] و [[انگلستان]] قیام کرد.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۱۸/۱۷۶؛ حسنی، مصلح کل از تئوری تا تحقق، ۱۵۷ ـ ۱۵۸.</ref>
| | مهدوی کنی در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی، با تأیید امامخمینی، به عضویت [[شورای انقلاب]] انتخاب شد. وی به نمایندگی آن شورا بر فعالیتهای [[کمیته استقبال از امامخمینی]] نظارت کرد.<ref>مهدوی کنی، خاطرات، ۱۸۳ و ۱۸۹ ـ ۱۹۰.</ref> پس از پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل [[دولت موقت]]، وی همراه محمدجواد باهنر به نمایندگی از اعضای شورای انقلاب، به عنوان ناظر، در جلسات دولت موقت شرکت میکرد.<ref>مهدوی کنی، خاطرات، ۲۱۱ ـ ۲۱۲.</ref> با اعلام موجودیت [[حزب جمهوری اسلامی]] با دبیرکلی حسینی بهشتی، مهدوی کنی با این بیان که روح حزبیبودن ندارد، وارد حزب نشد.<ref>مهدوی کنی، خاطرات، ۱۸۷.</ref> همچنین وی در خطبه [[نماز جمعه تهران]]، طی سخنان خود تأکید کرد [[مسئولان]] نباید با شعارهای تند خود باعث ناامنی جامعه شوند. این سخنان وی باعث موضعگیری برخی روحانیان شد.<ref>مهدوی کنی، خاطرات، ۳۲۷ ـ ۳۲۸.</ref> |
|
| |
|
| کتابهای فراوانی در موضوع مهدی موعود(ع) نوشته شدهاست. در میان کتابهای [[شیعه]] میتوان به [[الغیبة]] محمدبنابراهیم نعمانی، الفصول المختاره [[شیخ مفید|محمدبنمحمد مفید]]، الغیبة [[شیخ طوسی|محمدبنحسن طوسی]]، الملاحم و الفتن [[سیدبنطاووس]]، [[مکیال المکارم]] میرزامحمدتقی اصفهانی، منتخب الأثر [[لطفالله صافی گلپایگانی]]، المعجم الموضوعی لأحادیث الامام المهدی(ع) [[علی کورانی]] و الامام المهدی(ع) عند اهل السنة مهدی فقیه ایمانی. در میان کتابهای اهل سنت میتوان به المهدی ابیداوود، المهدی ابنقیم جوزی، العرف الوردی فی اخبار المهدی سیوطی و القول المختصر فی علامات المهدی ابنحجر اشاره کرد.
| | مهدوی کنی پس از تشکیل کمیته انقلاب اسلامی برای جلوگیری از فعالیتهای گروههای مختلف و ساماندهی امور انتظامی کشور، به پیشنهاد مرتضی مطهری، طی حکمی از امامخمینی به فرماندهی کمیته انقلاب اسلامی منصوب شد <ref>مهدوی کنی، خاطرات، ۲۲۴ ـ ۲۲۸.</ref> |
|
| |
|
| [[امامخمینی]] مسئله مهدویت را تنها یک موضوع تاریخی یا سیاسی نمیداند، بلکه وجود حضرت مهدی(ع) و ظهور ایشان را کاملکننده مقصد [[انبیا(ع)]] در اجرای [[عدالت]] در تمام عالم و در مراتب انسانیت میشمارد.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۲/۴۸۰ ـ ۴۸۱.</ref> ایشان این [[تفکر]] و اعتقاد انحرافی را که پیش از انقلاب وجود داشته و میگوید امام زمان(ع) با وجود ظلم و فساد در جامعه ظهور میکند و لازم است با ترویج این امور، زمینه را برای ظهور آماده کرد، نقد میکند و معنای حقیقی انتظار و مهدویت را در اسلام، معنایی پویا و مخالف با سکون و سکوت میخواند.<ref>ادامه مقاله.</ref> ایشان در سخنرانیها و برخی آثار خود مسئله مهدویت و ولایت [[انسان کامل]] و [[مسئله انتظار]] و وظیفه منتظران را بررسی و تحلیل کردهاست.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۳/۹۷ و ۲۱/۱۷؛ امام خمینی، تقریرات، ۲/۲۶۰.</ref>
| | {{ببینید|کمیته انقلاب اسلامی}} |
| ==وجود حضرت مهدی(ع)==
| |
| اندیشمندان اسلامی وجود [[امام معصوم(ع)]] را از راه [[عقل]] و نقل اثبات کردهاند. ازجمله ادله عقلی که بر وجود اماممهدی(ع) نیز قابل انطباق است، امتناع خالیبودن زمین در هر عصری از امام(ع) است.<ref>طبرسی، فضلبنحسن، إعلام الوری بأعلام الهدی، ۲/۲۲۵؛ نیلی نجفی، منتخب الانوار المضیئة فی ذکر القائم الحجة(ع)، ۷.</ref> دلیل دیگر عقلی [[قاعده لطف]] است؛<ref>حلی، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ۳۶۲.</ref> به این معنا که صفت لطف و رحمت در حقتعالی اقتضا میکند که خداوند آنچه سبب نزدیکشدن بندگان به طاعت و دوری آنان از [[معصیت]] میشود و امکان دستیابی به آن را ندارند، برای آنان فراهم کند<ref>فاضل مقداد، ارشاد الطالبین الی نهج المسترشدین، ۲۷۶.</ref> و در هر عصری حجتی بر مردم قرار دهد که حق را از باطل جدا و مردم را به سوی راه مستقیم هدایت کند و علما و غیر علما را از اعتقاد باطلی که بر آن اجماع کردهاند، بازگرداند.<ref>(ابنعطیه، المراد فی شرح مؤتمر علماء البغداد، ۱/۱۱۷؛ سبحانی، الانصاف، ۲/۵۸۹ ـ ۵۹۰.</ref>
| |
|
| |
|
| امامخمینی در اثبات ضرورت عقلیِ امامت، نگاه جامعتری دارد. ایشان به صفت [[حکمت خداوند]] در اجرای [[قانون الهی]] تکیه میکند<ref>امام خمینی، کشف اسرار، ۱۳۴.</ref> و اثبات میکند که به [[حکم عقل]]، همانطور که دین و قرآن در پیشگاه خدا و پیامبر(ص) با اهمیت تلقی میشوند، [[امامت]] و ضرورت وجود آن در همه زمانها حتی در این زمان نیز در آن پیشگاه، با اهمیت و ضروری است.<ref>امام خمینی، کشف اسرار، ۱۳۵.</ref> ایشان در مباحث عرفانی خود نیز از طریق تبیین مقام انسان کامل، به اثبات وجود امام میپردازد.<ref>امام خمینی، سرّ الصلاة، ۸۷؛ امام خمینی، صحیفه، ۲۰/۲۴۹.</ref> از نظر ایشان مصداق بزرگ [[انسان کامل]]، رسول اکرم(ص) و ائمه هدی(ع) و در این عصر حضرت مهدی(ع) است.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۲/۴۲۳.</ref>
| | همچنین پس از استعفای [[اکبر هاشمی رفسنجانی]] از سرپرستی وزارت کشور در بهمن ۱۳۵۸، مهدوی کنی نخست به سرپرستی این وزارتخانه و سپس از سوی شورای انقلاب به عنوان وزیر کشور انتخاب شد و نخستین انتخابات [[مجلس شورای اسلامی]] را برگزار کرد.<ref>مهدوی کنی، خاطرات، ۲۷۶ ـ ۲۷۹، ۲۸۴ و ۳۴۲.</ref> از آنجاکه وی فرمانده کمیته انقلاب و سرپرست وزارت کشور بود حفظ امنیت سفارتخانهها ازجمله سفارت امریکا که از حساسیت ویژهای برخوردار بود به عهده او بود. پس از اشغال سفارت به دست دانشجویان پیرو خط امام، وی بهشدت از این اقدام اظهار نارضایتی کرد و پیشنهاد کرد نخست روابط قطع شده، سپس سفارت تعطیل گردد.<ref>مهدوی کنی، خاطرات، ۲۱۵ ـ ۲۱۹.</ref> |
|
| |
|
| از نظر [[دلیل نقلی]] نیز [[متواتر|روایات متواتری]] از شیعه<ref>صدوق، کمال الدین، ۱/۲۸۰؛ طوسی، ۱۸۰.</ref> و اهل سنت<ref>احمدبنحنبل، مسند الامام احمدبنحنبل، ۵/۲۷۷؛ ترمذی، سنن الترمذی، ۳/۳۴۳.</ref> بر ظهور حضرت مهدی(ع) در آخرالزمان نقل شدهاست. بر اساس بعضی از روایات، مهدی(ع) از نسل [[فاطمه(س)]]<ref>مغربی، شرح الاخبار، ۳/۳۶۳؛ طوسی، الغیبه، ۱۸۶ ـ ۱۸۸؛ ابیداوود، سنن ابیداوود، ۲/۳۰۹؛ ابنماجه، سنن ابنماجه، ۲/۱۳۶۸.</ref> و فرزند [[امامحسن عسکری(ع)]]<ref>خصیبی، الهدایة الکبری، ۳۳۱؛ جوهری، مقتضب الاثر فی النص علی الائمة الاثنیعشر(ع)، ۷.</ref> است. ایشان در نیمه شعبان سال ۲۵۶ق متولد شده و مادر ایشان نرجسخاتون است.<ref>صدوق، کمال الدین، ۲/۴۳۲؛ طوسی، کتاب الغیبه، ۳۹۳.</ref> ایشان دوازدهمین و آخرین امام است <ref>حر عاملی، وسائل الشیعه، ۱۶/۲۴۱؛ خصیبی، الهدایة الکبری، ۳۲۸.</ref> که از دیدگان مردم غایب شدهاست.<ref>طبری امامی، دلائل الامامه، ۴۶۸؛ حر عاملی، وسائل الشیعه، ۱۶/۲۴۱.</ref> از القاب آن حضرت، هادی، قائم، صاحب، منتظر، حجت، خاتم و منتقم است.<ref>مجلسی، جلاء العیون، ۱۰۰۱؛ نهاوندی، عبقری الحسان فی احوال مولانا صاحب الزمان(ع)، ۲/۱۷۱ و ۲۷۴.</ref>
| | {{ببینید|تسخیر لانه جاسوسی امریکا}} |
|
| |
|
| {{ببینید|امام زمان(ع)}}
| | مهدوی کنی که در ۱/۱۲/۵۸ از سوی امامخمینی به عضویت [[فقهای شورای نگهبان]] درآمده بود،<ref>مهرپور، مجموعه نظریات شورای نگهبان، (دوره اول از تیر ماه ۱۳۵۹ تا تیرماه ۱۳۶۵)، ۱/بیست و سه.</ref> پس از انتخاب [[محمدعلی رجایی]] به نخستوزیری، دوباره وزیر کشور شد<ref>اداره کل آرشیو اسناد و موزه دفتر ریاستجمهوری، دولتهای ایران، از میرزانصراللهخان مشیرالدوله تا میرحسین موسوی، ۴۵۹ و ۴۶۷.</ref> و طی نامهای به امامخمینی جمع این دو مسئولیت را غیر ممکن دانست و ایشان حضور در شورای نگهبان را بهتر از وزارت کشور دانست، مگر اینکه برای وزارت کشور فرد واجد شرایط پیدا نشود امام.<ref>خمینی، صحیفه، ۱۳/۱۷۰.</ref> امامخمینی در تاریخ ۱۲/۱۱/۵۹ [[ابوالقاسم خزعلی]] را به جای مهدوی کنی در [[شورای نگهبان]] منصوب کرد<ref>امام خمینی، ۱۴/۴۲.</ref> و پس از مسئولیت وزارت کشور، بار دیگر وی را در ۲۱/۱۲/۱۳۶۰ عضو فقهای شورای نگهبان قرار داد.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۶/۱۰۱.</ref> مهدوی کنی در ماجرای اختلاف میان رئیسجمهور [[سیدابوالحسن بنیصدر]] و حسینی بهشتی، هاشمی رفسنجانی و رجایی با حکم امامخمینی در ۱۲/۱/۱۳۶۰، نماینده ایشان در هیئت حکمیت شد تا دیدگاههای طرفهای مخالف را بشنود و از بروز اختلاف در کشور جلوگیری کند.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۴/۲۴۸ ـ ۲۴۹.</ref> در ۲۱/۲/۱۳۶۰ امامخمینی با درخواست وزیر مشاور و رئیس سازمان بهزیستی، درباره استفاده از سهم امام(ع) برای رفع مشکلات مجروحان و معلولان با نظارت مهدوی کنی و نیز عضویت ایشان در شورای بهزیستی موافقت کرد.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۴/۳۳۴.</ref> |
| ==مهدویت در عرفان اسلامی==
| |
| در بینش اسلامی اصیل، حضرت مهدی(ع) [[حجتالله]]، [[ولیالله]]، حافظ اسرار [[وحی]] و احکام دین الهی،<ref>صدوق، کمال الدین، ۲/۴۷۴؛ میرداماد، مصنفات میرداماد، ۱/۵۷۲.</ref> واسطه و [[مظهر فیض کامل خدا]] در عالم تکوین،<ref>حافظ برسی، مشارق انوار الیقین، ۱۵۷.</ref> [[خلیفه خدا]] در زمین،<ref>ابنعربی، الفتوحات المکیه، ۳/۳۲۷.</ref> خاتم ولایت محمدی(ص)،<ref>کاشانی، مجموعه رسائل و مصنفات، ۳۵۸: قیصری، شرح فصوص الحکم، ۴۴۰ و ۴۶۴.</ref> مصداق انسان کامل در سراسر هستی در این زمان<ref>نسفی، کتاب الانسان الکامل، ۷۵ ـ ۷۶.</ref> و مظهر تمام [[اسمای حُسنای الهی]] <ref>ملاصدرا، المبدأ و المعاد، ۴۹۵.</ref> است. در [[عرفان]] اصیل و [[عرفا|عرفان شیعی]]، اماممهدی(ع) قطب عالم محسوب میشود که از ناحیه او فیض به دیگران میرسد<ref>آملی، المقدمات من کتاب نص النصوص، ۲۱۷.</ref> و این انسان کامل در هر عصری است که به جهتدارا بودن و اتصاف به همه [[اسمای الهی]]، واسطه میان حق و خلق شده و فیض و مدد را از ناحیه حقتعالی به کل عالم میرساند.<ref>جندی، شرح فصوص الحکم، ۵۴۲.</ref> در عرفان شیعی خاتم اولیا، منطبق بر [[ولیعصر(ع)]] است.<ref>آملی، المقدمات من کتاب نص النصوص، ۱۷۵؛ قمشهای، مجموعه آثار آقامحمدرضا قمشهای، حکیم صهبا، ۱۲۲.</ref> [[ابنعربی]] در برخی آثار خود خاتم ولایت مطلقه عامه را بر حضرت عیسی(ع) منطبق کردهاست؛ به این معنا که این ولایت مقید به اسمی از اسما و حدی از حدود نیست؛<ref>ابنعربی، الفتوحات المکیه، ۲/۴۹.</ref> اما برخی از اندیشمندان در آثار خود این قول را نپذیرفته و ولایت مقیده را از آنِ حضرت مهدی(ع) و ولایت مطلقه را بر امیرالمؤمنین(ع) منطبق کردهاند.<ref>آملی، المقدمات من کتاب نص النصوص، ۱۷۵؛ قمشهای، مجموعه آثار آقامحمدرضا قمشهای، حکیم صهبا، ۱۱۱ ـ ۱۱۵.</ref>
| |
|
| |
|
| امامخمینی سوگند به عصر در آغاز سوره عصر را سوگند به انسان کامل میداند که عصاره همه موجودات و نسخه تمام عالم است.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۲/۴۲۳.</ref> ایشان معتقد است اماممهدی(ع) ولیّالله<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۸/۸۷.</ref> و [[واسطه فیض]] و عنایات حقتعالی<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۷/۳۱۶.</ref> است و انسان کاملی است که صاحب [[ولایت مطلق الهی]] و تداومبخش رسالت پیامبران است و همانگونه که رسول اکرم(ص) به حسب واقع، حاکم بر جمیع موجودات و خاتم رسولان است و به اصالت دارای ولایت کلی است، حضرت مهدی(ع) نیز حاکم بر همه موجودات و خاتم ولایت کلی به تبعیت از پیامبر اکرم(ص) است.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۰/۲۴۹.</ref> به باور ایشان، امام زمان(ع)، خود [[قرآن جامع و فرقان قاطع]] است و باطن حضرت تمام حقیقت قرآن است.<ref>امام خمینی، چهل حدیث، ۴۹۸.</ref> همچنین امام عصر(ع) سرّ امتداد [[لیلةالقدر]] و سرّ نزول [[ملائکه]] در [[شب قدر]] است<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۹/۲۸۵.</ref> و در حقیقت شب قدر، شب توجه ولی تام است که امروز امام زمان(ع) است و ظهور سلطنت ملکوتی اوست و تمام تغییرات، حرکات، تبدلات و گسترش یا کمشدن هر رزقی تحت سیطره نفس شریف ایشان انجام میشود.<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۳۲۷.</ref>
| | {{ببینید|چهارده اسفند}} |
|
| |
|
| {{ببینید|خلافت و ولایت|انسان کامل|لیلةالقدر}}
| | مهدوی کنی، در دولت محمدجواد باهنر نیز وزیر کشور شد. امامخمینی در این دوره در جمع اعضای هیئت دولت با نامبردن از مهدوی کنی، بیان داشت وزیر کشور کسی است که ایشان از گذشته به وی ارادت داشته، الآن هم دارد و بعدها هم خواهد داشت، و از وی خواست با شرایط پیشآمده پس از پیروزی انقلاب اسلامی هر چه بیشتر به ملت خدمت کند.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۵/۱۲۴.</ref> وی پس از شهادت رئیسجمهور، رجایی و نخستوزیر، باهنر در ۸/۶/۱۳۶۰ از طرف [[شورای موقت ریاستجمهوری]] (هاشمی رفسنجانی؛ رئیس مجلس شورای اسلامی و سیدعبدالکریم موسوی اردبیلی؛ رئیس دیوان عالی کشور) در ۱۱/۶/۱۳۶۰ به عنوان نخستوزیر به [[مجلس شورای اسلامی]] معرفی شد و با رأی اعتماد مجلس، دولت خود را تشکیل داد؛ اما پس از انتخاب [[سیدعلی خامنهای]] به ریاستجمهوری در مهر ۱۳۶۰، از مقام نخستوزیری استعفا کرد.<ref>هاشمی رفسنجانی، کارنامه و خاطرات، سال ۱۳۶۰، عبور از بحران، ۲۶۴؛ مهدوی کنی، خاطرات، ۳۵۳ ـ ۳۵۵.</ref> وی در آبان ۱۳۶۰ دبیرکل [[جامعه روحانیت مبارز تهران]] شد<ref>سلیمی بنی، جامعه روحانیت مبارز، ۲۸۶.</ref> و در سال ۱۳۶۰ همراه چند تن از شخصیتهای سیاسی و علمی، ازجمله سیدعلی خامنهای، [[علیاکبر مشکینی]]، [[حسینعلی منتظری]]، [[ابراهیم امینی]]، [[محمد امامی کاشانی]] و برخی دیگر، [[دانشگاه امامصادق(ع)]] را تأسیس کرد و منتظری به ریاست عالی این دانشگاه انتخاب شد؛<ref>مهدوی کنی، خاطرات، ۳۹۶ ـ ۳۹۷.</ref> اما پس از کنارهگیری وی از قائممقامی رهبری، اداره دانشگاه از سوی هیئت مؤسس، به مهدوی کنی واگذار شد و این مسئولیت تا پایان عمر وی ادامه داشت.<ref>مهدوی کنی، خاطرات، ۳۹۷ ـ ۳۹۸.</ref> |
| ==رسالت مهدی موعود(ع)==
| |
| از دیدگاه اسلامی، مهدی موعود(ع) برای تحقق اهدافی در جامعه ظهور خواهد کرد که آن اهداف عبارتاند از:
| |
| #'''تحقق توحید حقیقی:''' از نگاه کلی، چنانکه امامخمینی نیزخاطرنشان کردهاست، منجی موعود برای تحقق توحید حقیقی ظهور خواهد کرد. از کعبه ندا سر میدهد و بشریت را به توحید دعوت میکند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۸/۸۷.</ref> در بعضی [[روایات]] و دعاها [[ظهور مهدی(ع)]] زمانی خواهد بود که به تعالیم اسلام عمل نشده و از اسلام و قرآن تنها نامشان باقی ماندهاست. در این روایات از آن حضرت با عنوان مجدِّد دین و شریعت یادشده است.<ref>کفعمی، البلد الامین و الدرع الحصین، ۸۳؛ حر عاملی، وسائل الشیعه، ۲/۱۵۱.</ref> از نظر امامخمینی، حضرت مهدی(ع) مقاصد انبیا(ع) و اهداف حضرت رسول اکرم(ص) را اجرا میکند و قوه اجرای اسلام است و ادامهدهنده شریعت [[پیامبر اکرم(ص)]] است و این چنین نیست که شریعت را تمام کند، بلکه همان احکام اسلام را که اجرا نمیشود، اجرا خواهد کرد<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۳/۹۷.</ref> و احکام و اصولی را بیان میکند؛ احکام و اصولی غیر از آنچه اکنون با اجتهادهای ظنی حاصل میشود.<ref>امام خمینی، تقریرات، ۳/۲۳۳.</ref>
| |
| #'''تکمیل نفوس و عقول:''' در اعتقاد به مهدویت، بنای توسعه بر اساس [[عقل]]، [[علم]] و تکامل نفس استوار است. از این جهت، چنانکه در روایات آمدهاست در عصر ظهور، تحول عظیمی ایجاد میشود و فساد از میان میرود و [[توحید]] و [[عدل]] گسترش مییابد. رشد کامل عقلی و عملی نیز سراسر زندگی انسانها را فرا میگیرد.<ref>صدوق، کمال الدین، ۱/۳۲۰؛ ابنماجه، سنن ابنماجه، ۲/۱۳۶۷؛ مجلسی، بحار الانوار، ۵۲/۳۳۶ ـ ۳۳۸.</ref> امامخمینی نیز گفتهاست حضرت با ظهور خود، انحرافها در نفوس، [[اخلاق]]، اعمال و عقاید اشخاص را به مرتبه اعتدال و صراط مستقیم برمیگرداند.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۲/۴۸۱ ـ ۴۸۲.</ref>
| |
| #تشکیل حکومت صالحان و تقویت برادری: قرآن کریم وعده دادهاست [[مستضعفان]]، وارثان زمین خواهند بود<ref>قصص، ۵.</ref> و در بعضی روایات از این آیه به ظهور [[حکومت مهدی(ع)]] یادشده است.<ref>طوسی، کتاب الغیبه، ۱۸۴.</ref> به اعتقاد امامخمینی یکی از ویژگیهای منجی، تحقق حکومتی است که در آن، مستضعفان وارثان زمین باشند<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۴/۴۷۲.</ref> و تمام [[احکام اسلام]] در آن اجرا شود؛ امری که در زمان پیامبر اکرم(ص) نیز رخ نداده و پیامبر(ص) در اجرای بعضی احکام [[تقیه]] میکرد. هرچند آن حضرت همه احکام را بیان کرد و در رساندن آنها هیچ کوتاهیای نکرد، اما فهمیدن و عملکردن به همه آنها، امری نبود که از عهده کسی برآید <ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۰/۲۴۰.</ref> ایشان معتقد است یکی از اهداف مهدی موعود(ع)، ایجاد جامعهای است که در میان افراد آن، آیین برادری حکمفرماست و اختلافی در میان نیست.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۱/۲۹۸.</ref>
| |
| #رفع ظلم و گسترش عدل: یکی از اهداف اصلی منجی [[آخرالزمان]]، نجاتدادن مردم از ظلم و جور و گسترش عدل و قسط در عالم است؛<ref>کتاب مقدس، تورات، مزامیر، ب۷۲، ۲ ـ ۱۸ و ب۹۶، ۱۰ ـ ۱۳؛ اشعیا، ۱۱؛ کلینی، الکافی، ۱/۳۳۸؛ صدوق، کمال الدین، ۱/۲۵۷ ـ ۲۵۸؛ سیوطی، العرف الوردی، ۸۳؛ طالقانی، آینده بشریت، ۲۶ ـ ۲۷.</ref> تا آنجاکه بنابر بعضی روایات با ظهور حضرت مهدی(ع) [[فقر]] از جامعه برطرف خواهد شد و فقیری یافت نمیشود تا به او زکات داده شود و همچنین آسمان نعمت باران را فروگذار نمیکند و همه جا سرسبز خواهد بود.<ref>متقی هندی، کنز العمال فی سنن الاقوال و الافعال، ۱۴/۲۶۲؛ مجلسی، بحار الانوار، ۵۲/۳۳۷.</ref> به اعتقاد امامخمینی، خداوند مهدی موعود(ع) را برای بشر ذخیره کردهاست تا [[عدالت]] را در همه ابعاد انسانی اعم از امور مادی و رفاه اجتماعی و در اخلاق و عقاید اجرا کند،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۲/۴۸۱ ـ ۴۸۲ و ۲۱/۳۲۵.</ref> اختلافات را از میان ببرد و کسی کوچکترین ظلمی به دیگران نکند.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۱/۲۹۸.</ref> نیز امام عصر(ع) یگانه دادگستر ابدی است که انسانها را از قیود ظلم و ستم و استکبار رهایی میبخشد<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۳۲۵.</ref> و برپاکننده عدالتی است که [[بعثت انبیا(ع)]] برای تحقق آن بودهاست.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۴/۴۷۲.</ref>
| |
|
| |
|
| امامخمینی خاطرنشان کردهاست اگرچه انبیای الهی گامهای بلندی در تحقق قسط و عدل در جامعه برداشتند، اما آنچه آنان نتوانستند به طور کامل در جامعه اجرا کنند که همان گسترش عدالت در تمام عالم است، به دست امام عصر(ع) محقق خواهد شد و این عدالت موعود، در تمام ابعاد انسانیت است؛<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۲/۴۸۱ ـ ۴۸۲.</ref> چنانکه ازجمله اهداف پیامبر اسلام(ص) ایجاد عدالت اجتماعی، تحول انسانها و آشناکردن مردم با معارف و حقایق اسلام بودهاست؛ ولی در آن زمان اوضاع جامعه به گونهای بود که نتوانست همه این امور را اجرا کند؛<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۰/۲۴۰.</ref> همچنین [[قیام سیدالشهدا(ع)]] نیز برای رفع [[ظلم]] و برقراری عدالت و اجرای احکام اسلام در جامعه بودهاست؛<ref>امام خمینی، صحیفه، ۵/۱۶۳.</ref> البته برقراری عدالت اجتماعی به دست امام عصر(ع) در عالم به معنای صالحشدن همه افراد نیست، بلکه در آن جامعه نیز افراد ناصالح وجود خواهند داشت؛ اما نمیتوانند کارهای خلاف انجام دهند.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۰/۲۴۰.</ref>
| | {{ببینید|هشت شهریور|جامعه روحانیت مبارز تهران}} |
| ==غیبت امام زمان(ع) و انتظار فرج==
| |
| حضرت مهدی(ع) پس از مدت پنج سال از ولادت، از دیدهها غایب شد و غیبت ایشان در دو مرحله بودهاست: [[غیبت صغری]] که ۶۹ تا هفتاد سال به درازا کشید و در سال ۳۲۹ق به پایان رسید. آن حضرت در غیبت صغرا به واسطه چهار نفر نائب خاص خود یعنی [[عثمانبنسعید عمری]]، [[محمدبنعثمان عَمری]]، [[حسینبنروح]] و [[علیبنمحمد سمری]]، با مردم در ارتباط بود؛ اما پس از غیبت صغرا، اینگونه ارتباط نیز قطع شد که تاکنون ادامه یافته و به [[غیبت کبرا]] معروف است.<ref>طوسی، کتاب الغیبه، ۳۵۳؛ عراقی، دارالسلام (در احوالات حضرت مهدی(ع))، ۷۳ و ۱۹۵ ـ ۱۹۸.</ref> در روایات شیعه از غیبت مهدی(ع)، به غیبت آفتاب تعبیر شده<ref>طوسی، کتاب الغیبه، ۲۹۲.</ref> و حکمتهایی برای آن ذکر شدهاست، مانند آزمودن در ثبات قدم و استواری منتظران،<ref>طوسی، کتاب الغیبه، ۳۳۹.</ref> سازش و بیعتنکردن با طاغوت<ref>طبرسی، احمدبنعلی، الاحتجاج علی أهل اللجاج، ۲/۴۷۱.</ref> و تأدیب انسانها به جهت ظلم و ستم آنان.<ref>نعمانی، کتاب الغیبه، ۱۴۱.</ref> برخی از اندیشمندان اسلامی نیز فلسفه غیبت آن حضرت را نبود امکان تدبیر امور مردم در دولتهای باطل،<ref>صدوق، کمال الدین، ۱/۲۰ ـ ۲۱.</ref> ترس از قتل حجت خداوند <ref>صدوق، کمال الدین، ۲/۳۶۱؛ طوسی، کتاب الغیبه، ۳۳۴.</ref> [[تقیه]] <ref>طوسی، کتاب الغیبه، ۲۶۶.</ref> و جلوگیری ظالمان از رسیدن امام به اهداف الهی<ref>سید مرتضی، المقنع فی الغیبة، ۵۲.</ref> دانستهاند.
| |
|
| |
|
| امامخمینی با مطرحکردن نیابت خاصه چهار تن از بزرگان شیعه در زمان غیبت صغری و نیابت عامه فقها در زمان غیبت کبرای امام زمان(ع)<ref>امام خمینی، تهذیب الاصول، ۳/۵۲۷؛ امام خمینی، ولایت فقیه، ۷۹.</ref> به استدلال نقلی و عقلی بر [[نیابت عامه فقها]] در امور مهمی همانند [[حکومت]] و [[قضاوت]] پرداخته<ref>امام خمینی، تهذیب الاصول، ۳/۵۷۸؛ امام خمینی، تنقیح الاصول، ۴/۶۱۱.</ref> و معتقد است فقها از طرف امام(ع)، حجت بر مردماند و تمامی امور مسلمانان به آنان واگذار شده و تخلف از آن موجب احتجاج حقتعالی در برابر شخص متخلف خواهد شد.<ref>امام خمینی، ولایت فقیه، ۸۲.</ref>
| | در ۲/۱۰/۱۳۶۰ امامخمینی، مهدوی کنی را به عضویت ستاد انقلاب فرهنگی منصوب<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۵/۴۴۴.</ref> و در ۱۹/۹/۱۳۶۳، آن را تکرار کرد (۱۹/۱۱۱). در پی بهوجودآمدن اختلاف با [[علیاکبر ناطق نوری]] وزیر کشور در چگونگی اداره کمیته انقلاب، مهدوی کنی از سرپرستی کمیته در ۱۷/۵/۱۳۶۱ استعفا کرد.<ref>مهدوی کنی، خاطرات، ۲۷۰ ـ ۲۷۱؛ ناطق نوری، خاطرات حجتالاسلام و المسلمین علیاکبر ناطق نوری، ۲/۲۷ ـ ۲۸.</ref> امامخمینی از این استعفای وی ابراز تأسف کرد و او را فردی کوشا و در خدمت اسلام شمرد.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۶/۴۰۸.</ref> امامخمینی در ۱۴/۷/۱۳۶۲ برای تشکیل ستاد کمکرسانی به مردم مناطق بمبارانشده کشور، به وی مأموریت داد.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۸/۱۸۰.</ref> همچنین ایشان در ۲۶/۶/۱۳۶۳، تولیت و تصدی موقوفات [[مدرسه مروی]] تهران را به مهدوی کنی واگذار کرد.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۹/۷۱.</ref> مهدوی کنی در آذر ۱۳۶۶ در مراسم تحویل [[وصیتنامه سیاسیالهی امامخمینی]] جهت نگهداری در مجلس خبرگان و [[آستان قدس رضوی]] حضور داشت و پس از آن، به همراه مهدی کروبی، [[حسن صانعی]] و [[محمدرضا توسلی]] طی مأموریتی، نسخهای از وصیتنامه ایشان را به آستان قدس رضوی تحویل دادند.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۳۹۲.</ref> امامخمینی در ۲۰/۱۰/۱۳۶۶، انتخاب و تعیین متولی [[مسجد سیدالشهدا(ع)]] تهران را به مهدوی کنی واگذار کرد.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۰/۴۵۴.</ref> |
|
| |
|
| از سوی دیگر، آرزوی تحقق [[ظهور امام عصر(ع)]] در روایات، [[انتظار فرج]] نامیده شده و به آن فراخوانده شدهاست. رسول خدا(ص) بهترین عمل امت در زمان غیبتِ حضرت مهدی(ع) را انتظار فرج از جانب خدای تعالی دانسته<ref>صدوق، کمال الدین، ۲/۶۴۴.</ref> و در روایات دیگر انتظار فرج برترین [[عبادت]]<ref>برقی، المحاسن، ۱/۲۹۱.</ref> و در فضیلت مانند [[شهادت|شهادت در راه خدا]] <ref>صدوق، الخصال، ۲/۶۲۵.</ref> به شمار رفتهاست. بعضی بر این اعتقادند که انتظار فرج از یک اصل کلی اسلامی و قرآنی استفاده میشود و آن حرمت یأس از روح و رحمت الهی است.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۲۴/۴۰۶.</ref> انتظار فرج که لازمه آن دوستداشتن منتظَر است، سبب میشود شخص نه تنها در اصلاح نفس خود و کسب اخلاق نیکو و رفع رذیلتها بکوشد، بلکه در اصلاح اجتماع نیز سعی کند و به ناهنجاریهای اجتماعی بیتوجه نباشد.<ref>نهاوندی، عبقری الحسان فی احوال مولانا صاحب الزمان(ع)، ۷/۹۶؛ اصفهانی، مکیال المکارم فی فوائد الدعاء للقائم(ع) ۲/۱۷۷؛ جوادی آملی، اماممهدی(ع) موجود موعود، ۱۸۴ ـ ۱۸۵.</ref> انتظار فرج به طور کلی، به دو دسته تقسیم میشود: انتظار صحیح و سازنده و انتظار نادرست. انتظار صحیح انتظاری است که سازنده، نگهدارنده، امیدبخش و نیروآفرین است و انتظار باطل و ویرانگر، اسارتبخش و نوعی اباحیگری محسوب میشود.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۲۴/۴۰۶.</ref>
| | در فروردین ۱۳۶۷ با انشعاب [[مجمع روحانیون مبارز]] از جامعه روحانیت و تأیید امامخمینی، برخی گمان کردند جناح باقیمانده از جامعه روحانیت، در نظر امامخمینی طرفدار اسلام امریکایی است و مجمع روحانیون مدافع اسلام ناب است؛<ref>مهدوی کنی، خاطرات، ۳۳۱.</ref> از اینرو مهدوی کنی نزد امامخمینی رفت و خاطرنشان کرد اگر اعضای جامعه روحانیت پس از شصت سال طلبگی و مبارزه، امریکایی شدهاند، باید همه در دریاچه ساوه ریخته شوند! و اگر چنین نیست، از جانب ایشان باید رفع اتهام شود. امامخمینی نیز در آستانه انتخابات دوره سوم مجلس شورای اسلامی که در شرف برگزاری بود تأکید کرد تأیید مجمع روحانیون از جانب وی، به معنای امریکاییبودن باقیمانده جامعه روحانیت نیست و پس از انتخابات مجلس از آن رفع اتهام خواهد شد.<ref>مهدوی کنی، خاطرات، ۳۳۲ ـ ۳۳۴.</ref> امامخمینی در ۱۰/۸/۱۳۶۷ در پاسخ پرسش [[محمدعلی انصاری]] که به منشور برادری مشهور شد، اذعان کرد هر دو جناح فرزندان و شاگردان ایشان هستند و به [[اسلام]]، [[قرآن]] و انقلاب وفادارند <ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۱۷۶ ـ ۱۸۰.</ref> همچنین ایشان در تاریخ ۲۱/۶/۱۳۶۷ به مهدوی کنی اجازه در [[امور حسبیه]] و شرعیه داد<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۱۳۲.</ref> و در ۳۰/۱۱/۱۳۶۷ در پاسخ نامه مهدوی کنی درباره رفع مشکلات مالی [[سازمان تبلیغات اسلامی]]، برای مصرف سهم امام به وی اجازه داد و مسئولیت اداره آن را به [[احمد جنتی]] سپرد.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۲۷۰</ref> در ۴/۲/۱۳۶۸ نیز وی در شمار بیست نفری بود که امامخمینی آنان را برای [[بازنگری قانون اساسی]] تعیین کرد.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۳۶۴.</ref> |
|
| |
|
| امامخمینی انتظار فرج را انتظار قدرت اسلام و کوشش برای تحقق این قدرت در عالم میداند<ref>امام خمینی، صحیفه، ۸/۳۷۴.</ref> و برداشت ایشان از انتظار، برآمده از شناخت مبارزه پیامبران ابراهیمی با ظلم و جور است که در هر حال با طاغوت مبارزه میکردند و پیروزی و شکست ظاهری نزد آنان مطرح نبود.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۸/۲۶۹.</ref> ایشان به دو تفسیر از انتظار اشاره میکند که یکی صحیح، سازنده و پویا و دیگری غیر صحیح و باطل است. ایشان درباره انتظار حقیقی و منتظران واقعی و فرق آنان با مدعیان دروغینِ این مکتب، به افرادی اشاره میکند که هر کدام به نوعی دچار کجفهمی و انحراف از معارف و اهداف شیعی و اسلامی شدهاند.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۱۳ ـ ۱۵.</ref>
| | {{ببینید|سازمان تبلیغات اسلامی}} |
|
| |
|
| در اندیشه امامخمینی تفسیر انتظار به گونهای است که با روح و حقیقت اسلام سازگار است؛ زیرا انتظار ظهور، که آموزهای دینی و مذهبی است باید به گونهای مطرح شود که روحیه تحرک و پویایی در جهت تکامل معنوی، احیای معارف و دستورهای آسمانی و نشر حقایق دینی و زمینه عمل به آموزههای مذهبی را در میان افراد جامعه بیشتر ایجاد کند و مردم را به سوی زندگی همراه با معنویت پیش ببرد. این بحث در اندیشههای ایشان، همانند بسیاری از حقایق دیگر اسلام، زنده، حیاتبخش و نویددهنده مطرح شدهاست.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۱۴ ـ ۱۶.</ref> ایشان هر گونه برداشت از مفهوم انتظار را که موجب تخدیر و فریب مردم شود، بهشدت نقد و نکوهش کردهاست.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۱۵.</ref>
| |
|
| |
|
| در نگاه امامخمینی برداشتهای نادرستی از انتظار فرج صورت گرفتهاست؛ همانند اینکه برخی از مؤمنان، صِرف عمل به [[تکلیف]] خود و [[امر به معروف و نهی از منکر]] و نشستن و [[دعا]] برای انتظار فرج و بیتوجهبودن به مسائل مهم [[امت|امت اسلامی]] را انتظار فرج میدانند و برخی معتقدند ترک امر به معروف و نهی از منکر به منظور اینکه عالم از [[گناه]] پر شود و موجب سریعترشدن فرج شود، وظیفه و تکلیف منتظر است و برخی بالاتر از این، دامنزدن به گناهان را با هدف پرشدن عالم از ظلم و جور که سبب میشود حضرت ظهور کند، تکلیف میدانند و عدهای دیگر معتقدند در زمان غیبت، تشکیل هر حکومتی برخلاف اسلام و باطل و خلاف انتظار فرج است و این امر باید به دست حضرت مهدی(ع) صورت بگیرد.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۱۳ ـ ۱۶.</ref> ایشان ریشه این تفکرات و اعتقادات را برداشت غلط از برخی روایات میداند که تشکیل هر حکومتی را پیش از ظهور اماممهدی(ع)، طاغوت و در تضاد با انتظار فرج دانستهاند؛ در حالیکه چنین برداشتی از روایات نادرست است؛<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۱۵ ـ ۱۷؛ ادامه مقاله.</ref> بلکه برخی افراد به بهانه دفاع از [[ولایت]] و آمادهسازی زمینه ظهور امام زمان(ع) به دفاع از حکومت طاغوت، مبارزه را حرام و در برابر فساد و [[فحشا]] در دوران پیش از انقلاب سکوت اختیار کرده بودند.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۲۸۱.</ref>
| | از نظر مهدوی کنی، امامخمینی رفتاری قاطع داشت و از تعارفات رسمی و معمولی پرهیز میکرد. روح تعبد در او تجلی یافته بود و جامع اضداد بود که نشانه [[ایمان]] و تقوای ایشان بود؛<ref>مهدوی کنی، خاطرات، ۱۰۴ ـ ۱۰۵.</ref> همچنین امتیاز امامخمینی بر مراجع دیگر، روحیه بتشکنی ایشان بود که سبب تثبیت رهبری دینی و سیاسی ایشان در جامعه شد <ref>مهدوی کنی، خاطرات، ۱۰۸.</ref> |
| | | ==رحلت== |
| به اعتقاد امامخمینی از آنجاکه [[اجرای احکام]] پس از رسول اکرم(ص) و تا ابد ضروری است، تشکیل [[حکومت]] و برقراری دستگاه اجرایی به ضرورت [[شرع]] و [[عقل]]، لازم است. ایشان معتقد است اظهار اینکه در دوران غیبت امام زمان(ع)، تشکیل حکومت اسلامی ضرورت ندارد، انکار ضرورت اجرای احکام اسلامی و جامعیت احکام و [[جاودانگی دین اسلام]] است و اینگونه نیست که پس از غیبت صغرا همهچیز رها شده باشد و در طول این مدت اجرای احکام و دفاع از مرزها و تمامیت ارضی وطن اسلامی بر زمین بماند؛ بنابراین تشکیل حکومت به منظور اجرای احکام، امری ضروری است<ref>امام خمینی، ولایت فقیه، ۲۶ ـ ۲۸.</ref> و تشکیلندادن حکومت به معنای هرج و مرج در جامعه<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۱۵.</ref> و تعطیلشدن [[حدود]] و اجرانشدن [[احکام کیفری اسلام]]<ref>امام خمینی، ولایت فقیه، ۲۸ و ۵۰.</ref> است.
| | مهدوی کنی در ۱۴/۳/۱۳۹۳ پس از شرکت در [[مراسم ارتحال امامخمینی]]، بر اثر ایست قلبی در بیمارستان شهید رجایی تهران تحت مراقبتهای ویژه پزشکی قرار گرفت<ref>جمهوری اسلامی ایران، خبرگزاری، ۱۴/۳/۱۳۹۳.</ref> و سرانجام پس از چند ماه که در حالت کما به سر میبرد، در ۲۹/۷/۱۳۹۳ در ۸۳سالگی درگذشت. وی در ۱/۸/۱۳۹۳ در [[حرم عبدالعظیم حسنی(ع)]] در شهر ری به خاک سپرده شد.<ref>جمهوری اسلامی، روزنامه، ۳/۸/۱۳۹۳.</ref> وی تألیفاتی نیز دارد؛ ازجمله: تقریرات درسهای خارج فقه سیدحسین بروجردی، [[تقریرات اصول و فقه امامخمینی]]، نقطههای آغاز در اخلاق عملی، و شرح دعای افتتاح.<ref>مهدوی کنی، خاطرات، ۷۵.</ref> |
| | |
| امامخمینی به واسطه همین دیدگاه درباره انتظار فرج، پس از پیروزی [[انقلاب اسلامی]]، انتظار منفعلانه و بیتوجهبودن به مسائل پیش از ظهور در میان انجمن حجتیه را کجروی دانست و آن را نکوهش کرد.
| |
| | |
| {{ببینید|انجمن حجتیه}}
| |
| | |
| ایشان معتقد بود کسانی که افزایش [[گناه]] و معصیت را زمینه ظهور امام زمان(ع) میدانند یا حتی مردم را دعوت به گناه میکنند تا دنیا پر از جور و ظلم شود و آن حضرت ظهور کند، عدهای منحرف و سادهلوحاند.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۱۳ ـ ۱۴.</ref> به اعتقاد ایشان مبارزه با ظلم و جور و فساد [[تکلیف شرعی]] برای همه انسانهاست که در هیچ دورانی قابل اسقاط نیست، بلکه ترک امر به معروف و نهی از منکر در جامعه، خلاف قرآن است.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۱۴ ـ ۱۷.</ref> ایشان نفی تشکیل حکومت اسلامی در زمان غیبت را که افرادی جاهل آن را ترویج میکنند، سیاست قدرتهای استعماری میدانست که قصد دارند ثروتهای کشورهای اسلامی را به غارت ببرند و خود، حکومت این کشورها را به دست بگیرند.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۱۶ ـ ۱۷.</ref> ایشان روایتی که داشتن سلاح در حال انتظار را برای مؤمن از امور مستحب شمرده،<ref>نعمانی، الغیبه، ۳۲۰.</ref> به معنای آمادهبودن شخص منتظر و مقابله با ظلم و جور میداند و معتقد است این از شاخههای امر به معروف و نهی از منکر است.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۰/۱۲۳.</ref>
| |
| ==ویژگیهای منتظران== | |
| در روایات ویژگیهایی برای منتظران در دوران غیبت بیان شدهاست، ازجمله: | |
| #معرفت به امام زمان(ع)؛<ref>کلینی، الکافی، ۱/۳۷۱.</ref>
| |
| #آمادگی، پویایی و تلاش برای [[جهاد]] و [[شهادت]]؛<ref>نعمانی، الغیبه، ۳۲۰.</ref>
| |
| #پایداری در محبت [[اهل بیت(ع)]]؛<ref>خزاز، کفایة الأثر فی النص علی الائمة الاثنیعشر، ۲۶۹ ـ ۲۷۰.</ref>
| |
| #تخلّق به کرامتهای اخلاقی و ترک تعلق به مظاهر دنیای مذموم؛<ref>نعمانی، الغیبه، ۲۰۰.</ref>
| |
| #دستگیری از [[ضعیفان]] و فقیران؛<ref>(طبری، محمد، بشارة المصطفی، ۱۱۳.</ref>
| |
| #صبر بر سختیهای دوران غیبت؛<ref>صدوق، کمال الدین، ۱/۳۱۷.</ref>
| |
| #دعا برای فرج <ref>صدوق، کمال الدین، ۲/۴۸۵.</ref>
| |
| | |
| امامخمینی نیز در سخنان خود به برخی وظایف منتظران اشاره کردهاست؛ مانند [[خدامحوری]] در همه امور و ناظردانستن حقتعالی در همه احوال و تخلفنکردن از دستورهای اسلام،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۴/۴۷۳.</ref> زمینهسازی برای ظهور و مبارزه با ظلم، برقراری حکومت اسلامی و تقویت وحدت و پرهیز از تفرقه. ایشان همچنین بر ایجاد آمادگی و انتظار حقیقی و زمینهسازی برای ظهور حضرت مهدی(ع) در عصر غیبت که با عمل به تکلیف و مبارزه با فساد و بیعدالتیها حاصل میشود، تاکید کردهاست<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۱۵ ـ ۱۷.</ref> و وظیفه فعلی و شرعی منتظران را اظهار ناخرسندی از وضع موجود<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۸/۲۶۹.</ref> و رژیمهای سیاسی مستبد زمان و لزوم [[اجرای احکام اسلامی]] به دست مسلمانان میداند و این مبارزه را نه تنها وظیفه مردم ایران، بلکه تکلیف تمام مسلمانان جهان میشمارد.<ref>امام خمینی، ولایت فقیه، ۳۵ ـ ۳۶.</ref> | |
| | |
| امامخمینی همچنین یکی از وظایف منتظران را تشکیل حکومت در زمان غیبت میداند و معتقد است اجرای احکام اسلامی و تشکیل حکومت در صورتی که شخص خاصی از ناحیه خداوند تعیین نشده باشد، به دست نایبان عام امام زمان(ع) و [[فقیه|فقیه جامع شرایطی]] که دارای [[عدالت]] و [[علم]] به [[احکام|احکام و قوانین اسلامی]] است، صورت میگیرد.<ref>امام خمینی، ولایت فقیه، ۵۰ و ۷۴.</ref> ایشان در این زمینه افزون بر دلیل عقلی بر ولایت فقیه جامع شرایط،<ref>امام خمینی، ولایت فقیه، ۲۰ ـ ۲۶؛ امام خمینی، البیع، ۲/۶۱۷ ـ ۶۲۰.</ref> به روایاتی نیز استدلال میکند.<ref>امام خمینی، ولایت فقیه، ۷۹ ـ ۸۲.</ref> از اینرو ایشان وظیفه ایمانی عالمان مسلمان را فراهمسازی مقدمات ظهور آن حضرت با استقرار حکومتی دینی و وظیفه منتظران را نوعی وظیفه اصلاحگرایانه میشمارد<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۱۵ ـ ۱۷؛ امام خمینی، البیع، ۲/۶۱۷ ـ ۶۲۰؛ امام خمینی، تنقیح الاصول، ۴/۵۹۳ ـ ۵۹۴.</ref> و انقلاب اسلامی ایران را سرآغازی در گسترش این اعتقاد و جرقهای الهی و انفجاری عظیم در تودههای زیر ستم معرفی کردهاست.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۵/۶۲.</ref> ایشان زندگی مسالمتآمیز همراه با صلح، برادری و برابری، اعتنانکردن به وسوسه فتنهانگیزان و اتحاد مسلمانان را از دیگر وظایف منتظران حقیقی امام زمان(ع) میشمارد.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۴/۴۷۳؛ ۱۸/۲۶۹ و ۲۱/۱۹۵ ـ ۱۹۶.</ref>
| |
| | |
| {{ببینید|ولایت فقیه(۱)}}
| |
| ==آثار اعتقاد به مهدویت==
| |
| در روایات امید به آینده روشن و تلاش و پویایی،<ref>نعمانی، الغیبه، ۳۲۰.</ref> [[اصلاح نفس]] و [[اخلاق]]<ref>حر عاملی، وسائل الشیعه، ۵/۱۵۹.</ref> و شکوفاسازی اندیشهها <ref>مجلسی، بحار الانوار، ۵۲/۳۳۶.</ref> از آثار و نتایج اعتقاد به اندیشه مهدویت شمرده شدهاست. اندیشمندان اسلامی نیز بر این باورند که اعتقاد به مهدی موعود(ع) که زنده و حاضر است، نشاطانگیز، محرک و امیدبخش است و همین امید است که در محیط ظلم و ستم، معتقدان به آن را پایدار و ثابت نگه میدارد و علت بقا و حیات اسلام همین عقیده است که از روح [[امامت]] و پیروی از آن نشئت میگیرد؛<ref>طالقانی، آینده بشریت، ۷۰.</ref> نیز این اعتقاد یک رابطه روحی و ارتباط درونی میان افراد و امام(ع) ایجاد میکند که سبب میشود افراد، قدرت بیشتری در برابر مصیبتها و محرومیتها داشته باشند؛ زیرا امام(ع) را در این دردها شریک خود میبینند.<ref>صدر، بحث حول المهدی(ع)، ۴۶ ـ ۴۷.</ref>
| |
| | |
| امامخمینی نیز آثاری برای اعتقاد به مهدویت ذکر کردهاست، ازجمله:
| |
| #تحرک و پویایی در جامعه؛
| |
| #فراهم کردن مقدمات ظهور؛<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۸/۲۶۹.</ref>
| |
| #تسلیمنبودن در برابر قدرتهای استکباری؛<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۴.</ref>
| |
| #باور به کمککردن آن حضرت به ضعیفان و بازماندگان؛<ref>امام خمینی، چهل حدیث، ۲۷۴.</ref>
| |
| #پناهبردن به امام عصر(ع) در هنگام سختیها و دشواریها؛<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱/۳۵۴.</ref>
| |
| #رعایت محضر اماممهدی(ع) و مواظبت در اعمال، با توجه به علم امام زمان(ع) به اعمال شیعیان و عرضهشدن اعمال آنان در هر هفته به ایشان.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۸/۳۹۱ و ۴۲۳.</ref>
| |
| ==مخالفت با اماممهدی(ع) در عصر ظهور==
| |
| در بعضی از روایات به مخالفت و جنگ عدهای با امام عصر(ع) اشاره شدهاست.<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۵۲/۳۶۲ ـ ۳۶۳.</ref> امامخمینی معتقد است ندای امام زمان(ع) در عدالت و مبارزه با ظلم در عصر ظهور با مخالفت روبهرو خواهد شد؛ زیرا منافع [[مستکبران]] و [[ظالمان]] به خطر میافتد. ایشان خطر عالمانی را گوشزد میکند که از ستمگران پشتیبانی و به [[تکفیر]] امام(ع) اقدام میکنند.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۹/۲۴ ـ ۲۵.</ref> ایشان منشأ این مخالفتها را [[حب نفس]] میداند که خود منشأ [[حب دنیا]]، [[حب مقام]] و حب جاه است.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۶/۱۶۲.</ref> در حقیقت کسی که اسیر [[هواهای نفسانی]] و شهوات خود شد، در برابر اهل دنیا [[خضوع]] میکند<ref>امام خمینی، چهل حدیث، ۲۵۵.</ref> و این سبب میشود که عالمان ریاستطلب و زراندوز به مخالفت با عدالت مهدوی میپردازند.
| |
| ==شبهات مهدویت==
| |
| در بحث از مهدویت شبهاتی مطرح شده که در چند محور قرار میگیرد، ازجمله:
| |
| *'''طول عمر اماممهدی(ع):''' برخی از مخالفان گمان کردهاند عادتاً ممکن نیست شخصی طول عمری این چنینی داشته باشد و ضعف و سستی نیز در او راه پیدا نکند.<ref>مفید، المسائل العشر فی الغیبة، ۸۳.</ref> عالمانی همچون [[شیخ صدوق]] <ref>صدوق، کمال الدین، ۲/۵۲۳ ـ ۵۲۴.</ref> [[شیخ مفید]]،<ref>مفید، المسائل العشر فی الغیبة، ۸۳ ـ ۹۳.</ref> [[شیخ طوسی]]،<ref>طوسی، کتاب الغیبه، ۴۱۹ ـ ۴۲۲.</ref> [[فضلبنحسن طبرسی]]،<ref>فضلبنحسن، إعلام الوری بأعلام الهدی، ۲/۳۰۵ ـ ۳۱۰.</ref> [[محمدباقر مجلسی]]<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۵۲/۲۰۰ ـ ۲۰۲.</ref> و [[فیض کاشانی]]<ref>فیض کاشانی، علم الیقین فی اصولالدین، ۲/۹۶۵.</ref> به این مسئله پرداخته و از راههای مختلفی به بعیدشمردن آن پاسخ دادهاند، ازجمله:
| |
| #امکان این امر و قدرت الهی بر انجام آن<ref>مفید، المسائل العشر فی الغیبة، ۸۴؛ طوسی، کتاب الغیبه، ۴۲۱.</ref>
| |
| #تجربه تاریخی در این امر و افرادی که دارای عمر طولانی بودهاند مانند [[حضرت نوح(ع)]] و [[خضر(ع)]]؛<ref>صدوق، کمال الدین، ۱/۳۲۲؛ مفید، المسائل العشر فی الغیبة، ۸۴ ـ ۸۵.</ref>
| |
| #اخباری که بر طول عمر آن حضرت(ع) و نزول حضرت عیسی(ع) نقل شدهاست.<ref>نعمانی، الغیبه، ۷۵؛ طبری امامی، دلائل الامامه، ۴۴۳.</ref>
| |
| | |
| امامخمینی نیز طول عمر اماممهدی(ع) را به قدرت [[اراده الهی]] میداند که در شخصی که چنین قابلیت و استعدادی برای اجرای عدالت تام و کامل در جهان دارد، محقق شدهاست.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۲/۴۸۱.</ref> ایشان با این تحلیل که هیچیک از افراد بشر نتوانستهاند عدالت را به طور کامل پیاده کنند یا موفق به این امر مهم نشدهاند، معتقد است اگر اماممهدی(ع) مثل دیگر اولیای الهی عمر کوتاهی میداشت، کسی نبود که عدالت را به معنای تام و کامل اجرا کند؛ بنابراین آن حضرت(ع) امامی است که برای چنین امر مهمی ذخیره شدهاست.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۲/۴۸۱.</ref> | |
| *'''بیتحرکی و خمودگی در جامعه:''' برخی اعتقاد به مهدویت را سبب رکود جامعه و سکون آن در برابر ظلم ظالمان میدانند؛ تفکری که ریشه در افکار یهودیت و مسیحیت دارد و برگرفته از آنهاست؛<ref>رشید رضا، تفسیر المنار، ۹/۴۱۶.</ref> زیرا افراد جامعه مبارزه با ظلم را سبب تأخیر ظهور میدانند؛ با این گمان که بنابر روایات، زمان ظهور هنگامی است که زمین پر از ظلم و جور شده باشد. این گمان سبب میشود مردم با امید به ظهورِ کسی که ظلم و ستم را برطرف میکند، خود اقدامی نکنند.<ref>شفیعی، معرفت امام زمان(ع) و تکلیف منتظران، ۳۸۹.</ref> امامخمینی با ردّ این اشکال تاکید میکند این امید و انتظار به همراه فراهمآوردن زمینه و مقدمات ظهور و آمادگی خود و جامعه برای ظهور است<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۸/۲۶۹.</ref> و دیدگاه واقعی اسلام که مطابق آموزههای رسول مکرم اسلام(ص) و [[ائمه اطهار(ع)]] است، مسلمانان را به مخالفت با فساد و ظلم در جامعه دعوت میکند.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۱۴ ـ ۱۷.</ref>
| |
| *'''ناکامی قیامهای پیش از ظهور:''' برخی با استناد به روایاتی که هر قیامی را پیش از ظهور باطل میشمارد،<ref>نعمانی، الغیبه، ۱۱۴.</ref> بر این اعتقادند که هر قیام و حکومتی پیش از ظهور آن حضرت محکوم به شکست و باطل است و چنین قیامهایی سبب ریختن خونهای افراد بیگناه میشود.<ref>باقی، در شناخت حزب قاعدین زمان، ۱۱۷ و ۱۲۱.</ref> به اعتقاد امامخمینی باطلدانستن هر حکومتی در زمان غیبت، نتیجه گمان عدهای است که فریفته ظاهر روایاتی شدهاند که هر پرچمی را پیش از ظهور حضرت(ع) باطل میدانند؛<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۲۵/۱۱۴.</ref> در حالیکه مراد از این روایات این است که هر قیامی که با عنوان مهدویت و با اسم مهدی(ع) برپا شود، باطل است؛ اما این به معنای تشکیلندادن حکومت اسلامی در زمان غیبت نیست، بلکه کوتاهی و سستی در آن خلاف قرآن است<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۱۴ ـ ۱۷.</ref> و اگر چنین روایاتی نیز باشد، خلاف [[ضرورت اسلام]] و قرآناند و لازمه آن این است که در زمان غیبت، تکلیف مسلمانان در رفع فساد و نهی از منکر ساقط شده باشد و باید چنین روایاتی را کنار گذاشت.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۱۴ ـ ۱۷.</ref>
| |
| ==نشانههای ظهور==
| |
| بنابر بعضی از روایات نشانههای متعددی پیش از ظهور امام عصر(ع) واقع خواهد شد، ازجمله قیام پرچمهای سیاهی از ناحیه شرق<ref>ابنحماد، الفتن، ۱۳۱؛ سیوطی، العرف الوردی، ۱۲۴.</ref> خروج سفیانی،<ref>نعمانی، الغیبه، ۱۴۷؛ سیوطی، العرف الوردی، ۱۴۱.</ref> دجال<ref>صدوق، کمال الدین، ۱/۲۵۱ و ۲/۵۲۵.</ref> و ندای آسمانی در [[ماه رمضان]] <ref>صدوق، کمال الدین، ۲/۶۵۰؛ سیوطی، الحاوی للفتاوی، ۲/۷۸.</ref>
| |
| | |
| امامخمینی بدون پرداختن به این دست از نشانههای ظهور، یکی از نشانهها را تقویت ایمان افراد میداند و معتقد است انقلاب اسلامی ایران که تحولی بزرگ در جامعه ایجاد کرد و قلبها را به سوی [[عالم غیب]] و لقاءالله بُرد، یکی از نشانههای ظهور امام زمان(ع) است.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۶/۱۳۰.</ref> ایشان صدور انقلاب اسلامی را که در حقیقت صدور اسلام راستین و بیان احکام محمدی(ص) است، هموارکردن راه برای ظهور اماممهدی(ع) میداند که خاتمهدهنده ظلم جهانخواران و نابودی مستکبران و برپاکننده حکومت [[مستضعفان]] است.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۰/۳۴۵.</ref>
| |
| | |
| {{ببینید|صدور انقلاب}}
| |
| ==مهدویت و انقلاب اسلامی ایران==
| |
| انقلاب اسلامی ایران با الهامگرفتن از آموزههای شیعی و اعتقاد به مهدویت ایجاد شد و امامخمینی نیز با اعتقاد به ضرورت تشکیل حکومت اسلامی و اجرای احکام اسلامی<ref>امام خمینی، ولایت فقیه، ۲۶ ـ ۲۸.</ref> و اعتقاد به آموزههای پویای مهدویت و انتظار که همان سکوتنکردن در مقابل فساد و ظلم در جامعه و مبارزه با مظاهر ظلم و جور است،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۱۴ ـ ۱۶.</ref> رهبری انقلاب را به دست گرفت و رژیم استبدادی پهلوی را ساقط کرد و انقلاب را به ثمر نشاند. ایشان در طول انقلاب نیز با گروههایی مانند [[انجمن حجتیه]] که به نام گسترش مهدویت به مقابله با [[انقلاب اسلامی]] میپرداختند و هر گونه مبارزه با رژیم را نادرست میدانستند و سبب تأخیر ظهور میشمردند، مقابله میکرد و خطر این تفکرات را برای مردم گوشزد میکرد.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۲۸۱.</ref>
| |
| | |
| {{ببینید|انجمن حجتیه}}
| |
| | |
| امامخمینی با تأکید بر نقش امدادهای غیبی و عنایتهای امام عصر(ع) در پیروزی انقلاب اسلامی،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۹/۲۲۳ و ۱۶/۲۹۱.</ref> کشور ایران را متعلق به [[بقیةالله الاعظم(ع)]] میخواند<ref>امام خمینی، صحیفه، ۸/۵۱۳ و ۱۴/۳۰۹.</ref> و بقای آن را به دعاهای خاص آن حضرت میدانست.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۹/۱۴۶.</ref> ایشان انقلاب اسلامی ایران را [[زمینهساز ظهور مهدی موعود(ع)]] و تشکیل حکومت عدل جهانی میشمرد و معتقد بود باید با اجرای احکام اسلامی در عصر غیبت، زمینه را برای ظهور اماممهدی(ع) فراهم آورد.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۵/۶۲ ـ ۶۳.</ref> ایشان در طول دوران مبارزه خود و تشکیل حکومت اسلامی، هدف خود را به از میانبردن استبداد داخلی محدود نکرد و معتقد بود باید این حرکت و انقلاب، به کشورهای دیگر نیز سرایت کند و صادر شود.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۳/۲۰۷ ـ ۲۰۸ و ۲۳۰.</ref>
| |
| ==پانویس== | | ==پانویس== |
| {{پانویس|۲}} | | {{پانویس|۲}} |
| ==منابع== | | ==منابع== |
| {{منابع|۲}} | | {{منابع|۲}} |
| * قرآن کریم. | | * اداره کل آرشیو اسناد و موزه دفتر ریاستجمهوری، دولتهای ایران، از میرزانصراللهخان مشیرالدوله تا میرحسین موسوی، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۷۹ش. |
| * آصفآگاه، حسن، سوشیانت منجی ایرانویج، قم، مؤسسه آینده روشن ـ پژوهشکده مهدویت، چاپ اول، ۱۳۸۷ش.
| | * امامخمینی، سیدروحالله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش. |
| * آملی، سیدحیدر، المقدمات من کتاب نص النصوص، تحقیق هانری کربن و عثمان یحیی، تهران، توس، چاپ دوم، ۱۳۶۷ش.
| | * بادامچیان، اسدالله، خاطرات منتظری و نقد آن، تهران، اندیشه ناب، چاپ اول، ۱۳۸۵ش. |
| * ابنحجر، احمدبنمحمد، لسان المیزان، بیروت، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، چاپ دوم، ۱۹۷۱م.
| | * جمهوری اسلامی ایران، خبرگزاری، پایگاه اطلاعرسانی، ۱۴/۳/۱۳۹۳ش. |
| * ابنحماد، نعیم، الفتن، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ دوم، ۱۴۲۳ق.
| | * جمهوری اسلامی، روزنامه، ۳/۸/۱۳۹۳ش. |
| * ابنطقطقی، محمد، الفخری، بیروت، دارالقلم العربی، چاپ اول، ۱۴۱۸ق.
| | * سلیمی بنی، صادق و آیت مظفری، جامعه روحانیت مبارز، قم، زمزم هدایت، چاپ اول، ۱۳۸۸ش. |
| * ابنعربی، محیالدین، الفتوحات المکیه، بیروت، دار صادر، بیتا.
| | * قدسیزاد، پروین، تاریخ شفاهی مسجد جلیلی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۳ش. |
| * ابنعطیه، ابهی المراد فی شرح مؤتمر علماء البغداد، بیروت، اعلمی، چاپ اول، ۱۴۲۳ق.
| | * مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۴ش. |
| * ابنماجه قزوینی، محمدبنیزید، سنن ابنماجه، تحقیق محمد فؤاد عبدالباقی، بیروت، دارالفکر، بیتا.
| | * مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، سیر مبارزات امامخمینی در آیینه اسناد به روایت ساواک، تهران، چاپ اول، ۱۳۸۶ش. |
| * ابوالفتوح رازی، حسینبنعلی، روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن، تحقیق محمدجعفر یاحقی و محمدمهدی ناصح، مشهد، آستان قدس رضوی، چاپ اول، ۱۴۰۸ق.
| | * مهدوی کنی، محمدرضا، خاطرات آیتالله مهدوی کنی، تدوین غلامرضا خواجه سروی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۸۷ش. |
| * ابیداوود، سلیمانبناشعث، سنن ابیداوود، تحقیق سعید محمد اللحام، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، ۱۴۱۰ق.
| | * مهدوی کنی، محمدرضا، مصاحبه، مجله حوزه، شماره ۷۳ ـ ۷۴، ۱۳۷۵ش. |
| * احمدبنحنبل، مسند الامام احمدبنحنبل، بیروت، دارالصادر، بیتا.
| | * مهدوی کنی، محمدرضا، مصاحبه، مجله شاهد یاران، شماره ۳۹، ۱۳۸۷ش. |
| * اصفهانی، محمدتقی، مکیال المکارم فی فوائد الدعاء للقائم(ع) قم، مدرسه اماممهدی(ع)، چاپ پنجم، ۱۴۲۸ق.
| | * مهدوی کنی، محمدرضا، یاران امام به روایت اسناد ساواک، آیتالله محمدرضا مهدوی کنی، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، چاپ اول، ۱۳۸۵ش. |
| * امامخمینی، سیدروحالله، آداب الصلاة، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپشانزدهم، ۱۳۸۸ش. | | * مهرپور، حسین، مجموعه نظریات شورای نگهبان، (دوره اول از تیر ماه ۱۳۵۹ تا تیرماه ۱۳۶۵)، تهران، کیهان، چاپ اول، ۱۳۷۱ش. |
| * همو، تقریرات فلسفه امامخمینی، تقریر سیدعبدالغنی اردبیلی، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ دوم، ۱۳۸۵ش.
| | * ناطق نوری، علیاکبر، خاطرات حجتالاسلام و المسلمین علیاکبر ناطق نوری، تدوین مرتضی میردار، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۴ش. |
| * همو، تنقیح الاصول، تقریر حسین تقوی اشتهاردی، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ سوم، ۱۳۸۵ش.
| | * هاشمی رفسنجانی، اکبر، کارنامه و خاطرات، سال ۱۳۶۰، عبور از بحران، به اهتمام یاسر هاشمی، تهران، معارف انقلاب، چاپ ششم، ۱۳۷۸ش. |
| * همو، تهذیب الاصول، تقریر جعفر سبحانی، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ دوم، ۱۳۸۷ش.
| |
| * همو، سرّ الصلاة (معراج السالکین و صلاة العارفین)، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ سیزدهم، ۱۳۸۸ش.
| |
| * همو، شرح چهل حدیث، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ چهارم، ۱۳۸۸ش.
| |
| * همو، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
| |
| * همو، کتاب البیع، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ اول، ۱۳۷۹ش. | |
| * همو، کشف اسرار، تهران، محمد، بیتا. | |
| * همو، ولایت فقیه، حکومت اسلامی، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ بیستم، ۱۳۸۸ش. | |
| * امینی، ابراهیم، دادگستر جهان، قم، شفق، چاپ بیست و یکم، ۱۳۸۰ش. | |
| * باقی، عمادالدین، در شناخت حزب قاعدین زمان، قم، نشر دانش اسلامی، چاپ اول، ۱۳۶۳ش.
| |
| * برقی، احمدبنمحمد، المحاسن، تحقیق جلالالدین محدث، قم، دارالکتب الاسلامیه، چاپ دوم، ۱۳۷۱ق. | |
| * ترمذی، محمدبنعیسی، سنن الترمذی، تحقیق عبدالرحمن محمد عثمان، بیروت، دارالکفر، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق.
| |
| * جندی، مؤیدالدین، شرح فصوص الحکم، تحقیق سیدجلالالدین آشتیانی، قم، بوستان کتاب، چاپ دوم، ۱۴۲۳ق.
| |
| * جوادی آملی، عبدالله، اماممهدی(ع) موجود موعود، قم، اسراء، چاپ ششم، ۱۳۸۹ش.
| |
| * جوهری، احمدبنمحمد، مقتضب الاثر فی النص علی الائمة الاثنیعشر(ع)، قم، طباطبایی، چاپ اول، بیتا.
| |
| * حافظ برسی، رجببنمحمد، مشارق انوار الیقین، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، چاپ اول، ۱۴۲۲ق.
| |
| * حر عاملی، محمدبنحسن، اثبات الهداة بالنصوص و المعجزات، بیروت، اعلمی، چاپ اول، ۱۴۲۲ق.
| |
| * حسنی، نذیر یحیی، مصلح کل از تئوری تا تحقق، ترجمه شاهپور حسینی، تهران، موعود عصر(ع)، چاپ اول، ۱۳۸۷ش.
| |
| * حلی، علامه، حسنبنیوسف، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، تحقیق و تعلیق حسن حسنزاده آملی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ چهارم، ۱۴۱۳ق. | |
| * خزاز قمی، علیبنمحمد، کفایة الأثر فی النص علی الائمة الاثنیعشر، تحقیق عبداللطیف کوهکمری، قم، بیدار، ۱۴۰۱ق.
| |
| * خصیبی، حسینبنحمدان، الهدایة الکبری، بیروت، البلاغ، چاپ اول، ۱۳۷۷ق.
| |
| * خمینی، سیدحسن، فرهنگ جامع فرق اسلامی، تهران، اطلاعات، چاپ سوم، ۱۳۹۱ش.
| |
| * دوانی، علی، مقدمه مهدی موعود ترجمه جلد ۵۱ تا ۵۳ بحار الانوار تألیف علامه محمدباقر مجلسی، تهران، انتشارات اسلامیه، چاپ بیست و هشتم، ۱۳۷۸ش.
| |
| * رشید رضا، محمد، تفسیر المنار، مصر، الهیئة المصریة العامة للکتاب، ۱۹۹۰م.
| |
| * زبیدی، سیدمحمدمرتضی، تاج العروس من جواهر القاموس، تصحیح علی هلالی و علی شیری، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، ۱۴۱۴ق.
| |
| * سبحانی، جعفر، الانصاف فی مسائل دام فیه الخلاف، قم، مؤسسه امامصادق(ع)، چاپ اول، ۱۳۸۱ش. | |
| * همو، بحوث فی الملل و النحل، قم، مؤسسه امامصادق(ع)، بیتا.
| |
| * سفارینی، محمدبناحمد، لوامع الانوار البهیه، دمشق، مؤسسة الخافقین، چاپ دوم، ۱۴۰۲ق.
| |
| * سید مرتضی، علمالهدی، علیبنالحسین، المقنع فی الغیبة، بیروت، آلالبیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۱۹ق.
| |
| * سیوطی، جلالالدین، الحاوی للفتاوی فی الفقه و علوم التفسیر و الحدیث و الاصول و النحو و الاعراب و سائر الفنون، بیروت، دارالکتب العلمیة، چاپ اول، ۱۴۲۱ق.
| |
| * همو، الدر المنثور فی التفسیر بالمأثور، قم، کتابخانه آیتالله مرعشی نجفی، چاپ اول، ۱۴۰۴ق.
| |
| * همو، العرف الوردی فی اخبار المهدی(ع)، تحقیق محمدکاظم موسوی، تهران، مجمع تقریب بین المذاهب، چاپ اول، ۱۴۲۷ق.
| |
| * شافعی، محمدبنطلحه، مطالب السؤول فی مناقب آل الرسول(ص)، تحقیق ماجدبن احمدالعطیة، بیتا، بیجا.
| |
| * شاکری زواردهی، روحالله، منجی در ادیان، تهران، بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود(ع)، چاپ اول، ۱۳۸۸ش.
| |
| * شفیعی، ابراهیم، معرفت امام زمان(ع) و تکلیف منتظران، تهران، موعود عصر(ع)، چاپ سوم، ۱۳۸۷ش. | |
| * صدر، سیدمحمدباقر، بحث حول المهدی(ع)، تحقیق عبدالجبار شرارة، بیروت، مرکز الغدیر للدراسات الاسلامیه، چاپ اول، ۱۴۱۷ق.
| |
| * صدوق، محمدبنعلی، الخصال، تصحیح علیاکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۶۲ش.
| |
| * همو، کمال الدین و تمام النعمه، تصحیح علیاکبر غفاری، تهران، اسلامیه، چاپ دوم، ۱۳۹۵ق.
| |
| * طالقانی، سیدمحمود، آینده بشریت، تهران، دانشگاه فردوسی، بیتا. | |
| * طبرانی، سلیمانبناحمد، المعجم الکبیر، تحقیق حمدی عبد المجید السلفی، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، بیتا.
| |
| * طبرسی، احمدبنعلی، الاحتجاج علی أهل اللجاج، تحقیق محمدباقر خرسان، مشهد، نشر مرتضی، چاپ اول، ۱۴۰۳ق.
| |
| * طبرسی، فضلبنحسن، إعلام الوری بأعلام الهدی، قم، مؤسسه آلالبیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۱۷ق.
| |
| * طبری امامی، محمدبنجریر، دلائل الامامه، قم، بعثت، چاپ اول، ۱۴۱۳ق.
| |
| * طبری، محمدبنابیالقاسم، بشارة المصطفی، نجف حیدریه، چاپ دوم، ۱۳۸۳ق.
| |
| * طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، تصحیح سیداحمد حسینی اشکوری، تهران، مرتضوی، چاپ سوم، ۱۳۷۵ش.
| |
| * طوسی، محمدبنحسن، کتاب الغیبة، تحقیق علی احمد ناصح، قم، مؤسسه معارف اسلامی، چاپ سوم، ۱۴۲۵ق. | |
| * عراقی، محمودبنجعفر، دارالسلام (در احوالات حضرت مهدی(ع))، قم، مسجد جمکران، چاپ دوم، ۱۳۸۴ش. | |
| * فاضل مقداد، مقدادبنعبدالله، ارشاد الطالبین الی نهج المسترشدین، تحقیق سیدمهدی رجایی، قم، کتابخانه آیتالله مرعشی نجفی، چاپ اول، ۱۴۰۵ق.
| |
| * فیض کاشانی، ملامحسن، علم الیقین فی اصولالدین، تحقیق محسن بیدارفر، قم، بیدار، چاپ اول، ۱۴۱۸ق. | |
| * قرشی، باقر شریف، حیاة الامام المنتظر(ع) المصلح الاعظم، بیروت، دار جوادالائمة(ع)، چاپ اول، ۱۴۲۹ق.
| |
| * قمشهای، محمدرضا، مجموعه آثار آقامحمدرضا قمشهای، حکیم صهبا، تحقیق حامد ناجی اصفهانی و خلیل بهرامی، اصفهان، کانون پژوهش، چاپ اول، ۱۳۷۸ش.
| |
| * قمی، علیبنابراهیم، تفسیر القمی، تصحیح سیدطیب موسوی جزایری، قم، دارالکتاب، چاپ سوم، ۱۳۶۳ش.
| |
| * قیصری، داوودبنمحمود، شرح فصوص الحکم، تصحیح سیدجلالالدین آشتیانی، تهران، علمی و فرهنگی، چاپ اول، ۱۳۷۵ش.
| |
| * کاشانی، عبدالرزاق، مجموعه رسائل و مصنفات، تصحیح مجید هادیزاده، تهران، میراث مکتوب، چاپ دوم، ۱۳۸۰ش. | |
| * کتاب مقدس، بیجا، دارالکتاب المقدس، ۱۹۸۰م.
| |
| * کفعمی، ابراهیمبنعلی، البلد الامین و الدرع الحصین، بیروت، اعلمی، چاپ اول، ۱۴۱۸ق.
| |
| * کلینی، محمدبنیعقوب، الکافی، تصحیح علیاکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
| |
| * متقی هندی، علاءالدین، کنز العمال فی سنن الاقوال و الافعال، تصحیح بکری حیانی و صفوة السقاء، بیروت، الرساله، چاپ پنجم، ۱۴۰۹ق.
| |
| * مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار(ع)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق.
| |
| * همو، جلاء العیون، قم، سرور، چاپ نهم، ۱۳۸۲ش.
| |
| * مطهری، مرتضی، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج۱۸، تهران، صدرا، چاپ دوم، ۱۳۷۹ش.
| |
| * همو، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج۲۴، تهران، صدرا، چاپ چهارم، ۱۳۸۸ش.
| |
| * همو، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج۳، تهران، صدرا، چاپ دهم، ۱۳۸۲ش.
| |
| * مغربی، قاضینعمان، شرح الاخبار، تحقیق محمدحسین جلالی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۰۹ق.
| |
| * مفید، محمدبنمحمد، المسائل العشر فی الغیبة، قم، دلیل ما، چاپ اول، ۱۴۲۶ق.
| |
| * مکارم شیرازی، ناصر، حکومت جهانی مهدی(ع)، قم، نسل جوان، ۱۳۸۶ش.
| |
| * ملاصدرا، محمدبنابراهیم، المبدأ و المعاد، تصحیح سیدجلالالدین آشتیانی، تهران، انجمن حکمت و فلسفه ایران، ۱۳۵۴ش. | |
| * میرداماد، محمدباقر، مصنفات میرداماد، به اهتمام عبدالله نورانی، تهران، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، چاپ اول، ۱۳۸۵ش.
| |
| * نسفی، عزیزالدین، کتاب الانسان الکامل، تصحیح ماریژان موله، تهران، طهوری، چاپ هشتم، ۱۳۸۶ش.
| |
| * نعمانی، ابنأبیزینب، محمدبنابراهیم، الغیبه، تحقیق علیاکبر غفاری، تهران، نشر صدوق، چاپ اول، ۱۳۹۷ق.
| |
| * نهاوندی، علیاکبر، عبقری الحسان فی احوال مولانا صاحب الزمان(ع)، قم، مسجد جمکران، چاپ دوم، ۱۳۸۸ش.
| |
| * نهج البلاغه، ترجمه سیدجمالالدین دینپرور، تهران، بنیاد نهج البلاغه، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
| |
| * نیلی نجفی، سیدبهاءالدین علیبنعبدالکریم، منتخب الانوار المضیئة فی ذکر القائم الحجة(ع)، قم، مؤسسه امامهادی(ع)، چاپ اول، ۱۳۷۸ش.
| |
| {{پایان}} | | {{پایان}} |