کاربر:Salar/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۸: خط ۸:
دموکراسی مفهومی واحد و جهان‌شمول است که برداشت‌های متعددی از آن امکان‌پذیر است و هر برداشتی از دموکراسی حاصل توجیه، تحلیل و تبیین متفاوتی از مؤلفه‌های دموکراسی است.<ref> (میراحمدی، بررسی تطبیقی نظام سیاسی اسلام و لیبرال دموکراسی، ۱۱۴ ـ ۱۱۵).</ref> این است که گفته شده این واژه، کلمه‌ای انعطاف‌پذیر است و تلقی‌ها و تفاسیر متنوعی از آن قابل ارائه است. گواه این سخن آن است که گروه‌های فکری متفاوت با اندیشه‌های متضاد، از دموکراسی حمایت می‌کنند. سوسیالیست‌ها، لیبرال‌ها، محافظه‌کاران و حتی فاشیست‌ها از دموکراسی سخن گفته و دموکراسی واقعی را در خود مجسم می‌دانند و مدل‌های مختلف دموکراسی ازجمله سوسیال دموکراسی، لیبرال دموکراسی، دموکراسی صنعتی و دموکراسی تکثرگرا نیز نشان‌دهنده نبود تلقی بسیط و یکسان از دموکراسی است.<ref> (واعظی، حکومت اسلامی (سی و دو درس در زمینه اندیشه اسلامی)، ۲۳۹ ـ ۲۴۰).</ref>
دموکراسی مفهومی واحد و جهان‌شمول است که برداشت‌های متعددی از آن امکان‌پذیر است و هر برداشتی از دموکراسی حاصل توجیه، تحلیل و تبیین متفاوتی از مؤلفه‌های دموکراسی است.<ref> (میراحمدی، بررسی تطبیقی نظام سیاسی اسلام و لیبرال دموکراسی، ۱۱۴ ـ ۱۱۵).</ref> این است که گفته شده این واژه، کلمه‌ای انعطاف‌پذیر است و تلقی‌ها و تفاسیر متنوعی از آن قابل ارائه است. گواه این سخن آن است که گروه‌های فکری متفاوت با اندیشه‌های متضاد، از دموکراسی حمایت می‌کنند. سوسیالیست‌ها، لیبرال‌ها، محافظه‌کاران و حتی فاشیست‌ها از دموکراسی سخن گفته و دموکراسی واقعی را در خود مجسم می‌دانند و مدل‌های مختلف دموکراسی ازجمله سوسیال دموکراسی، لیبرال دموکراسی، دموکراسی صنعتی و دموکراسی تکثرگرا نیز نشان‌دهنده نبود تلقی بسیط و یکسان از دموکراسی است.<ref> (واعظی، حکومت اسلامی (سی و دو درس در زمینه اندیشه اسلامی)، ۲۳۹ ـ ۲۴۰).</ref>


با وجود انتقادهای بسیاری که به این روشِ حکومت وارد است، آنچه دموکراسی را امروزه شیوه‌ای پذیرفتنی و قابل دفاع کرده‌است، کارآیی حکومت، تأمین آزادی‌های فردی، تأمین برابری، آموزش توده‌ها، تقویت میهن‌دوستی، تأمین ثبات حکومت، نظم و پیشرفت، ارزش مردم، حکومت متخصصان و نمایندگان مردم، آموزش شهروندان، شکل معقول حکومت و تکریم‌نکردن قدرت است.<ref> (عالم، بنیادهای علم سیاست، ۳۰۱ ـ ۳۰۴).</ref> در دموکراسی واقعی زمامداران با رأی مردم انتخاب می‌شوند و هر زمان که مردم خواستند، آنان بدون نیاز به قیام، شورش و توسل به زور یا نیرنگ کناره‌گیری می‌کنند.<ref> (صحافیان، آشنایی با دموکراسی، ۲۵).</ref>
با وجود انتقادهای بسیاری که به این روشِ حکومت وارد است، آنچه دموکراسی را امروزه شیوه‌ای پذیرفتنی و قابل دفاع کرده‌است، کارآیی حکومت، تأمین آزادی‌های فردی، تأمین برابری، آموزش توده‌ها، تقویت میهن‌دوستی، تأمین ثبات حکومت، نظم و پیشرفت، ارزش [[مردم]]، حکومت متخصصان و نمایندگان مردم، آموزش شهروندان، شکل معقول حکومت و تکریم‌نکردن قدرت است.<ref> (عالم، بنیادهای علم سیاست، ۳۰۱ ـ ۳۰۴).</ref> در دموکراسی واقعی زمامداران با رأی مردم انتخاب می‌شوند و هر زمان که مردم خواستند، آنان بدون نیاز به قیام، شورش و توسل به زور یا نیرنگ کناره‌گیری می‌کنند.<ref> (صحافیان، آشنایی با دموکراسی، ۲۵).</ref>


==پیشینه==
==پیشینه==
دموکراسی در دولت‌شهرهای یونان باستان پدید آمد. در آتن همه مردم به‌جز زنان و بردگان به طور مستقیم در وضع قوانین شرکت می‌کردند و به نوبت، عهده‌دار امور اجرایی می‌شدند.<ref> (آشوری، دانشنامه سیاسی، ۱۵۷).</ref> در جمهوری روم نیز جنبه‌هایی از دموکراسی مستقیم وجود داشت و روش نمایندگی نیز نخستین بار در آن به کار بسته شد.<ref> (آشوری، دانشنامه سیاسی، ۱۵۷).</ref> در پایان سده هفدهم و آغاز سده هجدهم میلادی با شکل‌گیری لیبرالیسم، بار دیگر مفهوم دموکراسی در حوزه علوم اجتماعی مطرح شد.<ref> (صحافیان، آشنایی با دموکراسی، ۱۵).</ref> این روند بعدها با نظریات فیلسوفان غربی کامل شد و در نهایت به فلسفه لیبرالیسم امروزی تبدیل شد که نتیجه آن مقدم‌داشتن حق فرد بر حق جامعه بود و عناصر تازه‌ای چون آزادی بیان، تفکیک قوا، حق حاکمیت مردم و انتخابات آزاد به آن افزوده شد.<ref> (صحافیان، آشنایی با دموکراسی، ۱۵ ـ ۲۵).</ref>
دموکراسی در دولت‌شهرهای یونان باستان پدید آمد. در آتن همه مردم به‌جز زنان و بردگان به طور مستقیم در وضع قوانین شرکت می‌کردند و به نوبت، عهده‌دار امور اجرایی می‌شدند.<ref> (آشوری، دانشنامه سیاسی، ۱۵۷).</ref> در جمهوری روم نیز جنبه‌هایی از دموکراسی مستقیم وجود داشت و روش نمایندگی نیز نخستین بار در آن به کار بسته شد.<ref> (آشوری، دانشنامه سیاسی، ۱۵۷).</ref> در پایان سده هفدهم و آغاز سده هجدهم میلادی با شکل‌گیری لیبرالیسم، بار دیگر مفهوم دموکراسی در حوزه علوم اجتماعی مطرح شد.<ref> (صحافیان، آشنایی با دموکراسی، ۱۵).</ref> این روند بعدها با نظریات فیلسوفان غربی کامل شد و در نهایت به فلسفه لیبرالیسم امروزی تبدیل شد که نتیجه آن مقدم‌داشتن حق فرد بر حق جامعه بود و عناصر تازه‌ای چون آزادی بیان، تفکیک قوا، حق حاکمیت مردم و انتخابات آزاد به آن افزوده شد.<ref> (صحافیان، آشنایی با دموکراسی، ۱۵ ـ ۲۵).</ref>


از سوی دیگر، توجه به دموکراسی در [[ایران]]، پیشینه‌ای در حدود صد سال دارد. در [[قاجاریه|عصر قاجار]]، رویارویی با دنیای غرب، ایرانیان را با مفاهیمی چون حق حاکمیت مردم، [[آزادی]]، مساوات، عدالت و قانون آشنا کرد<ref> (آجودانی، مشروطه ایرانی، ۷ ـ ۸).</ref> و ایران با [[نهضت مشروطه|انقلاب مشروطه]]، پا به دنیای جدید نهاد. جان‌مایه این نخستین طلیعه نیز اندیشه آزادی، دموکراسی، محدودیت قدرت مطلق و مشارکت مردم در عرصه سیاسی بود.<ref> (غلامرضا کاشی، خدمات متقابل دین و دموکراسی در ایران، ۴۱ ـ ۴۲).</ref> از نگاه [[امام‌خمینی]] شکل‌گیری مشروطیت، حاصل تلاش علما برای رسیدن به آزادی و وضع قوانینی که استقلال کشور، منافع ملت و [[اسلام]] را تأمین می‌کردند بود.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۲۸۶/۱.</ref> مهم‌ترین آرمان و خواسته در این دوره، رسیدن به دموکراسی دانسته می‌شد.<ref> (غلامرضا کاشی، خدمات متقابل دین و دموکراسی در ایران، ۹۱).</ref> در واقع نهضت مشروطه برای تغییر نظام سیاسی از استبداد به مردم‌سالاری و حکومت قانون بود. از پیامدهای مشروطه‌خواهی می‌توان به تشکیل عدالتخانه، شکل‌گیری احزاب سیاسی، تدوین قانون اساسی و متمم آن و تأسیس مجلس شورای ملی اشاره کرد.<ref> (امین، انقلاب مشروطیت و ریشه‌های فرهنگی آن، ۸).</ref> {{ببینید|نهضت مشروطه}}  
از سوی دیگر، توجه به دموکراسی در [[ایران]]، پیشینه‌ای در حدود صد سال دارد. در [[قاجاریه|عصر قاجار]]، رویارویی با دنیای غرب، ایرانیان را با مفاهیمی چون حق حاکمیت مردم، [[آزادی]]، مساوات، عدالت و قانون آشنا کرد<ref> (آجودانی، مشروطه ایرانی، ۷ ـ ۸).</ref> و ایران با [[نهضت مشروطه|انقلاب مشروطه]]، پا به دنیای جدید نهاد. جان‌مایه این نخستین طلیعه نیز اندیشه آزادی، دموکراسی، محدودیت قدرت مطلق و مشارکت [[مردم]] در عرصه سیاسی بود.<ref> (غلامرضا کاشی، خدمات متقابل دین و دموکراسی در ایران، ۴۱ ـ ۴۲).</ref> از نگاه [[امام‌خمینی]] شکل‌گیری مشروطیت، حاصل تلاش علما برای رسیدن به آزادی و وضع قوانینی که استقلال کشور، منافع ملت و [[اسلام]] را تأمین می‌کردند بود.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۲۸۶/۱.</ref> مهم‌ترین آرمان و خواسته در این دوره، رسیدن به دموکراسی دانسته می‌شد.<ref> (غلامرضا کاشی، خدمات متقابل دین و دموکراسی در ایران، ۹۱).</ref> در واقع نهضت مشروطه برای تغییر نظام سیاسی از استبداد به مردم‌سالاری و حکومت قانون بود. از پیامدهای مشروطه‌خواهی می‌توان به تشکیل عدالتخانه، شکل‌گیری احزاب سیاسی، تدوین قانون اساسی و متمم آن و تأسیس مجلس شورای ملی اشاره کرد.<ref> (امین، انقلاب مشروطیت و ریشه‌های فرهنگی آن، ۸).</ref> {{ببینید|نهضت مشروطه}}  


در دوران مشروطه سبک حکومت با روش استبدادیِ دوره پیش از آن فرق چندانی نداشت. پی‌ریزی دولت درونی به دست [[رضا پهلوی|رضاشاه پهلوی]]، به بهای سرکوبی پیشرفت سیاسی و تمام مظاهر آرمان‌های دموکراتیک انجام شد. در این دوره چنین تصور می‌شد که نوسازی کشور تنها از راه خودکامگی و سرکوب نهادهای دموکراتیک دست‌یافتنی است.<ref> (عظیمی، بحران دموکراسی در ایران ۱۳۲۰ ـ ۱۳۳۲، ۱۲ ـ ۱۳).</ref> امام‌خمینی خاطرنشان کرده‌است که در آن دوران مطبوعات آزاد از میان رفتند، آزادی عقیده ممنوع شد و خفقان کامل شکل گرفت.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۱۵/۴.</ref> از آغاز دهه بیست تا مرداد ۱۳۳۲ محدودیت‌های ناشی از قانون اساسی، قدرت بیش از اندازه مجلس، اختیارات و امتیازات نهاد سلطنت و ضعف و بی‌ثباتی کابینه‌ها، مانع پیدایش و تکامل دموکراسی پایدار در [[ایران]] گردید.<ref> (عظیمی، بحران دموکراسی در ایران ۱۳۲۰ ـ ۱۳۳۲، ۵).</ref>
در دوران مشروطه سبک حکومت با روش استبدادیِ دوره پیش از آن فرق چندانی نداشت. پی‌ریزی دولت درونی به دست [[رضا پهلوی|رضاشاه پهلوی]]، به بهای سرکوبی پیشرفت سیاسی و تمام مظاهر آرمان‌های دموکراتیک انجام شد. در این دوره چنین تصور می‌شد که نوسازی کشور تنها از راه خودکامگی و سرکوب نهادهای دموکراتیک دست‌یافتنی است.<ref> (عظیمی، بحران دموکراسی در ایران ۱۳۲۰ ـ ۱۳۳۲، ۱۲ ـ ۱۳).</ref> امام‌خمینی خاطرنشان کرده‌است که در آن دوران مطبوعات آزاد از میان رفتند، آزادی عقیده ممنوع شد و خفقان کامل شکل گرفت.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۱۵/۴.</ref> از آغاز دهه بیست تا مرداد ۱۳۳۲ محدودیت‌های ناشی از قانون اساسی، قدرت بیش از اندازه مجلس، اختیارات و امتیازات نهاد سلطنت و ضعف و بی‌ثباتی کابینه‌ها، مانع پیدایش و تکامل دموکراسی پایدار در [[ایران]] گردید.<ref> (عظیمی، بحران دموکراسی در ایران ۱۳۲۰ ـ ۱۳۳۲، ۵).</ref>
خط ۲۰: خط ۲۰:


==دموکراسی در اسلام==
==دموکراسی در اسلام==
[[قرآن|قرآن کریم]]، حق حاکمیت و تشریع را مختص به خداوند می‌داند<ref> (قرآن کریم، سوره یوسف، آ‌یه ۶۷).</ref> و دموکراسی به معنای حاکمیت محض مردم و مشروعیت مطلق نظام عرفی، با [[اسلام]] سازگاری ندارد؛ زیرا در این قرائت، حاکمیت مردم اگر بر حکم خدا ترجیح داده شود، عملاً با توحید منافات دارد؛<ref> (مصباح یزدی، پرسش‌ها و پاسخ‌ها، ۴۱).</ref> از این‌رو برخی از مفاهیم رایج دموکراسی در غرب چون انسان‌محوری (اومانیسم) با دین و اصول آن تفاوت دارد؛<ref> (طاهری، اسلام و دموکراسی لیبرال، ۱۰۶ ـ ۱۰۷).</ref> اما اگر دموکراسی به معنای حاکمیت قانون یا نفی استبداد، مشارکت سیاسی و شرکت آزادانه مردم در انتخابات توأم با رقابت و آزادی بیان، قلم، مطبوعات، اجتماعات و حق اعتراض (در چارچوب قانون و شرع) در نظر گرفته شود، همان معنای دموکراسی از دیدگاه اسلام است که [[امام‌خمینی]] بر آن تأکید دارد<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۳۷۹/۳؛ ‏۷۳/۴ ـ ۷۴، ۲۴۴؛ ۲۴۳/۵ و ۲۲/۱۲.</ref> و به اعتقاد ایشان دموکراسی که در اسلام وجود دارد، کامل‌تر از دموکراسی موجود در غرب است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۳۱۴/۱۴</ref>
[[قرآن|قرآن کریم]]، حق حاکمیت و تشریع را مختص به خداوند می‌داند<ref> (قرآن کریم، سوره یوسف، آ‌یه ۶۷).</ref> و دموکراسی به معنای حاکمیت محض [[مردم]] و مشروعیت مطلق نظام عرفی، با [[اسلام]] سازگاری ندارد؛ زیرا در این قرائت، حاکمیت مردم اگر بر حکم خدا ترجیح داده شود، عملاً با توحید منافات دارد؛<ref> (مصباح یزدی، پرسش‌ها و پاسخ‌ها، ۴۱).</ref> از این‌رو برخی از مفاهیم رایج دموکراسی در غرب چون انسان‌محوری (اومانیسم) با دین و اصول آن تفاوت دارد؛<ref> (طاهری، اسلام و دموکراسی لیبرال، ۱۰۶ ـ ۱۰۷).</ref> اما اگر دموکراسی به معنای حاکمیت قانون یا نفی استبداد، مشارکت سیاسی و شرکت آزادانه مردم در انتخابات توأم با رقابت و آزادی بیان، قلم، مطبوعات، اجتماعات و حق اعتراض (در چارچوب قانون و شرع) در نظر گرفته شود، همان معنای دموکراسی از دیدگاه اسلام است که [[امام‌خمینی]] بر آن تأکید دارد<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۳۷۹/۳؛ ‏۷۳/۴ ـ ۷۴، ۲۴۴؛ ۲۴۳/۵ و ۲۲/۱۲.</ref> و به اعتقاد ایشان دموکراسی که در اسلام وجود دارد، کامل‌تر از دموکراسی موجود در غرب است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۳۱۴/۱۴</ref>


در جهان اسلام هم شارحان دینی برجسته‌ای چون سیدعبدالرحمن کواکبی، حسن البناء، محمد عبده و [[میرزامحمدحسین نایینی]] بیشتر بر توافق و انطباق اسلام و دموکراسی نظر داشته‌اند؛<ref> (حجت‌زاده، دموکراسی در اندیشه سیاسی امام‌خمینی، ۶۵).</ref> چنان‌که مردم‌سالاری دینی نیز این است که دین حق مردم برای به دست‌گرفتن سرنوشت خویش و ادای این حق از سوی حکومت را به رسمیت می‌شناسد.<ref> (خاتمی، مردم‌سالاری، ۵۱ ـ ۵۶ و ۱۴۷ ـ ۱۴۹).</ref> در این معنا، مبنای مشروعیت نظام، انطباق با نظام تشریع الهی و هماهنگی عمل و نظر با قرآن و [[سنت]] است؛ اما این هرگز بدین معنا نیست که در اسلام مردم بر سرنوشت خویش مسلط و صاحب‌اختیار خود نیستند، بلکه برعکس در اسلام انسان تمام آزادی‌های فردی و اجتماعی را دارد؛ ولی این آزادی‌ها و اختیارات منطقی و معقول و در چارچوب ارزش‌های دینی و الهی بر اساس خدامحوری نه انسان‌محوری قابل پذیرش است.<ref> (ابراهیم‌زاده آملی، منشأ مشروعیت حکومت در اندیشه سیاسی اسلام و امام‌خمینی، ۱۶۹).</ref> {{ببینید|مشروعیت}}
در جهان اسلام هم شارحان دینی برجسته‌ای چون سیدعبدالرحمن کواکبی، حسن البناء، محمد عبده و [[میرزامحمدحسین نایینی]] بیشتر بر توافق و انطباق اسلام و دموکراسی نظر داشته‌اند؛<ref> (حجت‌زاده، دموکراسی در اندیشه سیاسی امام‌خمینی، ۶۵).</ref> چنان‌که مردم‌سالاری دینی نیز این است که دین حق مردم برای به دست‌گرفتن سرنوشت خویش و ادای این حق از سوی حکومت را به رسمیت می‌شناسد.<ref> (خاتمی، مردم‌سالاری، ۵۱ ـ ۵۶ و ۱۴۷ ـ ۱۴۹).</ref> در این معنا، مبنای مشروعیت نظام، انطباق با نظام تشریع الهی و هماهنگی عمل و نظر با قرآن و [[سنت]] است؛ اما این هرگز بدین معنا نیست که در اسلام [[مردم]] بر سرنوشت خویش مسلط و صاحب‌اختیار خود نیستند، بلکه برعکس در اسلام انسان تمام آزادی‌های فردی و اجتماعی را دارد؛ ولی این آزادی‌ها و اختیارات منطقی و معقول و در چارچوب ارزش‌های دینی و الهی بر اساس خدامحوری نه انسان‌محوری قابل پذیرش است.<ref> (ابراهیم‌زاده آملی، منشأ مشروعیت حکومت در اندیشه سیاسی اسلام و امام‌خمینی، ۱۶۹).</ref> {{ببینید|مشروعیت}}


فرهنگ اسلامی نشان داده‌است که ضمن حفظ ارزش‌های اساسی دین، توان گسترده‌ای برای تولید و انطباق‌پذیری با بسیاری از مفاهیم دنیای مدرن ازجمله مردم‌سالاری دارد.<ref> (فیرحی، دین و دولت در عصر مدرن، ۳۱۰/۱).</ref> در اسلام به مبانی و اصولی توجه شده که با آنها می‌توان مبانی «مردم‌سالاری دینی» را ترسیم و تبیین کرد. از یک سو [[قرآن|قرآن کریم]] با دستور به [[پیامبر اکرم(ص)]] برای مشورت با مردم<ref> (قرآن کریم، سوره آل عمران، آ‌یه ۱۵۹).</ref> و اینکه مشورت روش و رویه‌ای ستوده در میان [[ایمان و کفر|مؤمنان]] است،<ref>(قرآن کریم، سوره شوری، آ‌یه ۳۸).</ref> بر این اصل تأکید کرده و پیامبر اسلام(ص) آن را یکی از عواملی دانسته‌است که انسان را شایسته زندگی می‌کند.<ref> (ابن‌شعبه، تحف العقول فیما جاء من الحکم و المواعظ عن آل‌الرسول(ص)، ۳۶).</ref> [[امام‌خمینی]] نیز حق تعیین سرنوشت خویش را یک اصل همیشگی و غیر قابل خدشه می‌داند و رأی ملت و اتکای حکومت بر آرای مردم را از اصول دموکراسی برمی‌شمرد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۴۳۶/۵.</ref>
فرهنگ اسلامی نشان داده‌است که ضمن حفظ ارزش‌های اساسی دین، توان گسترده‌ای برای تولید و انطباق‌پذیری با بسیاری از مفاهیم دنیای مدرن ازجمله مردم‌سالاری دارد.<ref> (فیرحی، دین و دولت در عصر مدرن، ۳۱۰/۱).</ref> در اسلام به مبانی و اصولی توجه شده که با آنها می‌توان مبانی «مردم‌سالاری دینی» را ترسیم و تبیین کرد. از یک سو [[قرآن|قرآن کریم]] با دستور به [[پیامبر اکرم(ص)]] برای مشورت با مردم<ref> (قرآن کریم، سوره آل عمران، آ‌یه ۱۵۹).</ref> و اینکه مشورت روش و رویه‌ای ستوده در میان [[ایمان و کفر|مؤمنان]] است،<ref>(قرآن کریم، سوره شوری، آ‌یه ۳۸).</ref> بر این اصل تأکید کرده و پیامبر اسلام(ص) آن را یکی از عواملی دانسته‌است که انسان را شایسته زندگی می‌کند.<ref> (ابن‌شعبه، تحف العقول فیما جاء من الحکم و المواعظ عن آل‌الرسول(ص)، ۳۶).</ref> [[امام‌خمینی]] نیز حق تعیین سرنوشت خویش را یک اصل همیشگی و غیر قابل خدشه می‌داند و رأی ملت و اتکای حکومت بر آرای مردم را از اصول دموکراسی برمی‌شمرد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۴۳۶/۵.</ref>
خط ۳۱: خط ۳۱:
[[امام‌خمینی]] مفهوم دموکراسی را در سه شکل منفی، جدلی و مثبت به کار برده‌است:
[[امام‌خمینی]] مفهوم دموکراسی را در سه شکل منفی، جدلی و مثبت به کار برده‌است:


۱. '''دموکراسی منفی غرب''': بنیان‌های فکری امام‌خمینی درباره دموکراسی به عنوان یک [[ایدئولوژی]]، با آموزه‌های غربی همسو نبود و دموکراسی غربی را منفی تلقی می‌کرد. دموکراسیِ غربی از این فکر نشئت می‌گیرد که اراده و عقل انسان تنها ملاک تشخیص، خیر و صلاح امور زندگی و اداره آن است<ref> (خالقی، دموکراسی از دیدگاه امام‌خمینی، ۳۰).</ref> و بر اساس این رهیافت، آزادی به معنای بی‌بند و باری را نیز مجاز می‌شمرد؛<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۶۵/۸.</ref> در حالی‌که امام‌خمینی آزادی غربی را سبب تباهی جامعه و جوانان می‌دانست.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۲۲۷/۱۰.</ref> ایشان باوجود جنجال و هیاهوی غرب در داشتن دموکراسی، این تبلیغات را خالی از واقعیت می‌دانست و معتقد بود حکومت‌های غربی از محتوای دموکراسی واقعی بی‌بهره‌اند<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۸۹/۸.</ref> و در همه کشورهای مدعی دموکراسی، اعم از شرق و غرب، دیکتاتوری حاکمیت دارد؛<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۴۹۴/۶.</ref> زیرا مؤلفه‌های مردم‌سالاری و حاکمیت مردم در آنها کم‌رنگ شده و دموکراسی دستاویزی در دست صاحبان زور و قدرت است<ref> (محمدی، امام‌خمینی و رابطه تئوکراسی و دموکراسی، ۴۴۷/۱).</ref> و به نام دموکراسی، دیدگاه‌ها و گرایش‌های نفسانی عده‌ای بر سراسر جامعه تحمیل می‌شود؛<ref> (افروغ، نگرش دینی و انتقادی به مفاهیم عمده سیاسی، ۱۰۸).</ref> چنان‌که [[محمدرضا پهلوی]] ادعای دموکراسی داشت و در عین حال مخالفان خود را به‌شدت سرکوب می‌کرد و مانع آزادی بیان می‌شد و روزنامه‌ها را با دستگاه امنیتی اداره و کنترل می‌کرد؛ از این‌رو امام‌خمینی برای نخستین بار در ۱۳۵۴/۴/۲۰ با استفاده از واژه دموکراسی، به معیار دموکراسی پهلوی که با نبود آزادی و سرکوب مخالفان سازگار است، انتقاد کرد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۰۱/۳.</ref>
۱. '''دموکراسی منفی غرب''': بنیان‌های فکری امام‌خمینی درباره دموکراسی به عنوان یک [[ایدئولوژی]]، با آموزه‌های غربی همسو نبود و دموکراسی غربی را منفی تلقی می‌کرد. دموکراسیِ غربی از این فکر نشئت می‌گیرد که اراده و عقل انسان تنها ملاک تشخیص، خیر و صلاح امور زندگی و اداره آن است<ref> (خالقی، دموکراسی از دیدگاه امام‌خمینی، ۳۰).</ref> و بر اساس این رهیافت، آزادی به معنای بی‌بند و باری را نیز مجاز می‌شمرد؛<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۶۵/۸.</ref> در حالی‌که امام‌خمینی آزادی غربی را سبب تباهی جامعه و جوانان می‌دانست.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۲۲۷/۱۰.</ref> ایشان باوجود جنجال و هیاهوی غرب در داشتن دموکراسی، این تبلیغات را خالی از واقعیت می‌دانست و معتقد بود حکومت‌های غربی از محتوای دموکراسی واقعی بی‌بهره‌اند<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۸۹/۸.</ref> و در همه کشورهای مدعی دموکراسی، اعم از شرق و غرب، دیکتاتوری حاکمیت دارد؛<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۴۹۴/۶.</ref> زیرا مؤلفه‌های مردم‌سالاری و حاکمیت [[مردم]] در آنها کم‌رنگ شده و دموکراسی دستاویزی در دست صاحبان زور و قدرت است<ref> (محمدی، امام‌خمینی و رابطه تئوکراسی و دموکراسی، ۴۴۷/۱).</ref> و به نام دموکراسی، دیدگاه‌ها و گرایش‌های نفسانی عده‌ای بر سراسر جامعه تحمیل می‌شود؛<ref> (افروغ، نگرش دینی و انتقادی به مفاهیم عمده سیاسی، ۱۰۸).</ref> چنان‌که [[محمدرضا پهلوی]] ادعای دموکراسی داشت و در عین حال مخالفان خود را به‌شدت سرکوب می‌کرد و مانع آزادی بیان می‌شد و روزنامه‌ها را با دستگاه امنیتی اداره و کنترل می‌کرد؛ از این‌رو امام‌خمینی برای نخستین بار در ۱۳۵۴/۴/۲۰ با استفاده از واژه دموکراسی، به معیار دموکراسی پهلوی که با نبود آزادی و سرکوب مخالفان سازگار است، انتقاد کرد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۰۱/۳.</ref>


۲. '''دموکراسی جدلی''': امام‌خمینی در بسیاری از موارد، دموکراسی نامطلوب را به صورت جدلی و در محکوم‌کردن مدعیان دموکراسی در کشورهای قدرتمند و بزرگ و همچنین دعاوی مخالفان داخلی، استفاده می‌کرد.<ref> (قادری، اندیشه‌های دیگر، ۳۱۹).</ref> ایشان بر این عقیده بود که غربی‌ها، وجوه منفی اندیشه‌ها و دستاوردهای تمدنی خود را با تبلیغات فراوان به کشورهای جهان سوم صادر می‌کنند که نمونه آن آزادی و دموکراسی وارداتی است؛ به این معنی که آنان خواستار جریان دموکراسی و آزادی حقیقی در این کشورها ازجمله ایران نیستند؛ زیرا باوجود ادعاهای دموکراتیک، از [[حکومت پهلوی|رژیم مستبد و دیکتاتور پهلوی]] حمایت می‌کردند و در حالی از آزادی دم می‌زدند که یک قلم و روزنامه آزاد به معنای حقیقی کلمه در ایران وجود نداشت؛ اما آزادی به معنای بی‌بند و باری ترویج می‌شد و از آن حمایت می‌شد<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۲۲۷/۱۰ ـ ۲۲۸.</ref> و دموکراسی موجود در غرب و شرق عالم، به دلیل طرفداری از سرمایه‌داران بزرگ و ابرقدرت‌ها و در خفقان‌نگه‌داشتن مردم، فاسد است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۴۶۳/۶.</ref>
۲. '''دموکراسی جدلی''': امام‌خمینی در بسیاری از موارد، دموکراسی نامطلوب را به صورت جدلی و در محکوم‌کردن مدعیان دموکراسی در کشورهای قدرتمند و بزرگ و همچنین دعاوی مخالفان داخلی، استفاده می‌کرد.<ref> (قادری، اندیشه‌های دیگر، ۳۱۹).</ref> ایشان بر این عقیده بود که غربی‌ها، وجوه منفی اندیشه‌ها و دستاوردهای تمدنی خود را با تبلیغات فراوان به کشورهای جهان سوم صادر می‌کنند که نمونه آن آزادی و دموکراسی وارداتی است؛ به این معنی که آنان خواستار جریان دموکراسی و آزادی حقیقی در این کشورها ازجمله ایران نیستند؛ زیرا باوجود ادعاهای دموکراتیک، از [[حکومت پهلوی|رژیم مستبد و دیکتاتور پهلوی]] حمایت می‌کردند و در حالی از آزادی دم می‌زدند که یک قلم و روزنامه آزاد به معنای حقیقی کلمه در ایران وجود نداشت؛ اما آزادی به معنای بی‌بند و باری ترویج می‌شد و از آن حمایت می‌شد<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۲۲۷/۱۰ ـ ۲۲۸.</ref> و دموکراسی موجود در غرب و شرق عالم، به دلیل طرفداری از سرمایه‌داران بزرگ و ابرقدرت‌ها و در خفقان‌نگه‌داشتن [[مردم]]، فاسد است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۴۶۳/۶.</ref>


۳. '''دموکراسی مثبت''': [[امام‌خمینی]] معتقد بود شکل مطلوب دموکراسی، در [[جمهوری اسلامی|جمهوری اسلامی ایران]] وجود دارد؛ زیرا مردم نقش تعیین‌کننده‌ای در آن دارند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۴۱۰/۴ ـ ۴۱۱ و ۳۱۱/۵.</ref> ایشان با بیان مثال‌هایی از تاریخ صدر اسلام و رعایت حقوق مردم از سوی [[پیامبر اکرم(ص)]] و [[امام‌علی(ع)]] و خلیفه دوم، روش [[حکومت اسلامی]] را برتر از دموکراسی‌های موجود و مصداق حقیقی دموکراسی می‌شمرد<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۳۲۵/۴ ـ ۳۲۸.</ref> و دموکراسی را در کنار عدل و قواعد و قوانین [[اسلام]]، یکی از مبانی حکومت اسلامی می‌دانست<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۳۳/۵.</ref> و معتقد بود ویژگی عدل برای دموکراسی اسلامی، آن را کامل‌تر از دموکراسی غربی می‌کند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۳۱۴/۴.</ref> از نظر ایشان آنچه مربوط به مفاهیم، اهداف، راهکارها و ساختارهای مطلوب و مثبت دموکراسی است و هر صلاح، خیر و فضیلت انسانی که در جهت سعادت بشر قرار دارد، در اسلام وجود دارد<ref> (حجت‌زاده، دموکراسی در اندیشه سیاسی امام‌خمینی، ۶۷).</ref> و حکومت اسلامی، اصول دموکراسی را به کامل‌ترین شکل در درون خود دارد و با دموکراسی ادعایی غربی‌ها متفاوت است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۴۱۸/۴.</ref> اگر به‌درستی به اسلام عمل نشود و کشور تحت پرچم اسلام قرار نگیرد، رسیدن به دموکراسی نیز ممکن نخواهد بود.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۸۹/۸.</ref>
۳. '''دموکراسی مثبت''': [[امام‌خمینی]] معتقد بود شکل مطلوب دموکراسی، در [[جمهوری اسلامی|جمهوری اسلامی ایران]] وجود دارد؛ زیرا مردم نقش تعیین‌کننده‌ای در آن دارند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۴۱۰/۴ ـ ۴۱۱ و ۳۱۱/۵.</ref> ایشان با بیان مثال‌هایی از تاریخ صدر اسلام و رعایت حقوق مردم از سوی [[پیامبر اکرم(ص)]] و [[امام‌علی(ع)]] و خلیفه دوم، روش [[حکومت اسلامی]] را برتر از دموکراسی‌های موجود و مصداق حقیقی دموکراسی می‌شمرد<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۳۲۵/۴ ـ ۳۲۸.</ref> و دموکراسی را در کنار عدل و قواعد و قوانین [[اسلام]]، یکی از مبانی حکومت اسلامی می‌دانست<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۳۳/۵.</ref> و معتقد بود ویژگی عدل برای دموکراسی اسلامی، آن را کامل‌تر از دموکراسی غربی می‌کند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۳۱۴/۴.</ref> از نظر ایشان آنچه مربوط به مفاهیم، اهداف، راهکارها و ساختارهای مطلوب و مثبت دموکراسی است و هر صلاح، خیر و فضیلت انسانی که در جهت سعادت بشر قرار دارد، در اسلام وجود دارد<ref> (حجت‌زاده، دموکراسی در اندیشه سیاسی امام‌خمینی، ۶۷).</ref> و حکومت اسلامی، اصول دموکراسی را به کامل‌ترین شکل در درون خود دارد و با دموکراسی ادعایی غربی‌ها متفاوت است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۴۱۸/۴.</ref> اگر به‌درستی به اسلام عمل نشود و کشور تحت پرچم اسلام قرار نگیرد، رسیدن به دموکراسی نیز ممکن نخواهد بود.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۸۹/۸.</ref>
خط ۴۲: خط ۴۲:
۱. '''نفی استبداد و دیکتاتوری''': امام‌خمینی به دلیل تناسب‌نداشتن استبداد با دموکراسی و آزادی، رژیم پهلوی را ناتوان از گرایش به آزادمنشی می‌شمرد<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۳۷۵/۳.</ref> و هدف از مبارزه خود را مقابله با [[حکومت پهلوی|دیکتاتوری پهلوی]] و جایگزین‌کردن دموکراسی واقعی اعلام می‌کرد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۳۷۹/۳.</ref> ایشان معتقد بود با خیزش انقلابی ملت، [[محمدرضا پهلوی]] خواهد رفت و حکومت دموکراسی برقرار خواهد شد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۲۴۴/۴.</ref>
۱. '''نفی استبداد و دیکتاتوری''': امام‌خمینی به دلیل تناسب‌نداشتن استبداد با دموکراسی و آزادی، رژیم پهلوی را ناتوان از گرایش به آزادمنشی می‌شمرد<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۳۷۵/۳.</ref> و هدف از مبارزه خود را مقابله با [[حکومت پهلوی|دیکتاتوری پهلوی]] و جایگزین‌کردن دموکراسی واقعی اعلام می‌کرد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۳۷۹/۳.</ref> ایشان معتقد بود با خیزش انقلابی ملت، [[محمدرضا پهلوی]] خواهد رفت و حکومت دموکراسی برقرار خواهد شد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۲۴۴/۴.</ref>


۲. '''تکیه بر مردم''': امام‌خمینی معتقد بود شکل نهایی حکومت باید با رأی مردم تعیین شود.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۲۴۸/۴.</ref> ایشان مهم‌ترین ضابطه در حکومت اسلامی را متکی‌بودن بر رأی مردم و نقش یکایک مردم در انتخاب مسئولان و زمامداران حکومت اعلام می‌کرد؛<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۴۳۶/۵.</ref> البته دخالت مردم در سرنوشت خویش در نظام اسلامی، با انتخاب رئیس‌جمهور و [[مجلس شورای اسلامی|نمایندگان مجلس]] پایان نمی‌یابد، بلکه با نظارت بر عملکرد آنان و در صورت لزوم با عزل آنان ادامه پیدا می‌کند.<ref> (فراتی، اندیشه سیاسی امام‌خمینی، ۱۰۳).</ref> به اعتقاد امام‌خمینی زمامداران در اسلام باید دارای شرایط ویژه‌ای در تمام دوران مسؤولیت خود باشند، در غیر این صورت خود به خود برکنار می‌شوند و مردم نیز می‌بایست آنان را برکنار کنند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۳۹/۴.</ref> {{ببینید|انتخابات}}
۲. '''تکیه بر مردم''': امام‌خمینی معتقد بود شکل نهایی حکومت باید با رأی مردم تعیین شود.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۲۴۸/۴.</ref> ایشان مهم‌ترین ضابطه در حکومت اسلامی را متکی‌بودن بر رأی مردم و نقش یکایک [[مردم]] در انتخاب مسئولان و زمامداران حکومت اعلام می‌کرد؛<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۴۳۶/۵.</ref> البته دخالت مردم در سرنوشت خویش در نظام اسلامی، با انتخاب رئیس‌جمهور و [[مجلس شورای اسلامی|نمایندگان مجلس]] پایان نمی‌یابد، بلکه با نظارت بر عملکرد آنان و در صورت لزوم با عزل آنان ادامه پیدا می‌کند.<ref> (فراتی، اندیشه سیاسی امام‌خمینی، ۱۰۳).</ref> به اعتقاد امام‌خمینی زمامداران در اسلام باید دارای شرایط ویژه‌ای در تمام دوران مسؤولیت خود باشند، در غیر این صورت خود به خود برکنار می‌شوند و مردم نیز می‌بایست آنان را برکنار کنند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۳۹/۴.</ref> {{ببینید|انتخابات}}


۳. '''تأمین آزادی''': آزادی معیار اصلی جوامع و حکومت‌های مردم‌سالار است.<ref> (رنجبر، آزادیهای سیاسی از دیدگاه امام‌خمینی، ۴۶۷/۳).</ref> امام‌خمینی آزادی عقیده، اندیشه و آزادی در انتخاب شغل و مسکن و غیره را از لوازم حکومت اسلامی شمرده و معتقد است همه امتیازهای دموکراسی در اسلام وجود دارد،<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۹۴/۱۰.</ref> بلکه دموکراسیِ مورد نظر اسلام در هیچ نظام دیگری یافت نمی‌شود.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۴۹۴/۶.</ref> با این حال، در دموکراسی مطلوب ایشان، آزادی تا آنجا به رسمیت شناخته می‌شود که منجر به انحراف اذهان و سوء استفاده [[دشمن|دشمنان جمهوری اسلامی]] نشود<ref>(اخوان کاظمی، نقد و تفسیر دموکراسی و آزادی از دیدگاه امام‌خمینی، ۶۴/۱).</ref> و آزادی در بیان افکار عقاید و در رفتار تا آنجا که با توطئه همراه نباشد و موجب انحراف مردم نگردد، پذیرفته‌شده‌است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۴۶۸/۵.</ref> {{ببینید|آزادی}}
۳. '''تأمین آزادی''': آزادی معیار اصلی جوامع و حکومت‌های مردم‌سالار است.<ref> (رنجبر، آزادیهای سیاسی از دیدگاه امام‌خمینی، ۴۶۷/۳).</ref> امام‌خمینی آزادی عقیده، اندیشه و آزادی در انتخاب شغل و مسکن و غیره را از لوازم حکومت اسلامی شمرده و معتقد است همه امتیازهای دموکراسی در اسلام وجود دارد،<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۹۴/۱۰.</ref> بلکه دموکراسیِ مورد نظر اسلام در هیچ نظام دیگری یافت نمی‌شود.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۴۹۴/۶.</ref> با این حال، در دموکراسی مطلوب ایشان، آزادی تا آنجا به رسمیت شناخته می‌شود که منجر به انحراف اذهان و سوء استفاده [[دشمن|دشمنان جمهوری اسلامی]] نشود<ref>(اخوان کاظمی، نقد و تفسیر دموکراسی و آزادی از دیدگاه امام‌خمینی، ۶۴/۱).</ref> و آزادی در بیان افکار عقاید و در رفتار تا آنجا که با توطئه همراه نباشد و موجب انحراف مردم نگردد، پذیرفته‌شده‌است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۴۶۸/۵.</ref> {{ببینید|آزادی}}