کاربر:Salar/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۵۱: خط ۵۱:
امام‌خمینی در میان علمای قدیمِ رجال، عنایت ویژه‌ای به دیدگاه‌های رجالی نجاشی دارد و او را در این فن مقدم بر همه دانسته‌است<ref> (الطهاره، ۳/۳۴۵)</ref> و موارد عمل به توثیقات<ref> (مکاسب، ۱/۶۸)</ref> و موارد اعتماد ایشان به نجاشی در تضعیفات و خدشه در روایات نیز متعدد است.<ref> (الطهاره، ۳/۳۳۷، ۳۳۹ ـ ۳۴۱ و ۳۵۳)</ref> ایشان در مواردی نیز بر دلالت کلام نجاشی بر توثیق یا تضعیف یا غیر این دو، مناقشه دارد.<ref> (الطهاره، تقریر فاضل لنکرانی، ۲۲۰، ۳۱۴؛ مکاسب، ۱/۳۵۹ و ۲/۸۴)</ref> ایشان به دیدگاه‌های رجالی کتاب‌های رجالی شیخ طوسی نیز توجه ویژه داشته و در موارد متعدد در توثیق و تضعیف راویان به آنها استناد کرده‌است؛<ref> (تهذیب الاصول، ۳/۱۱؛ الطهاره، ۲/۳۷۷)</ref> چنان‌که به دیدگاه‌هایی رجالی در کتاب‌های غیر رجالی شیخ طوسی مانند عدة الاصول، تهذیب الاحکام و الاستبصار در توثیق و تضعیف راویان هم استناد کرده‌است؛<ref> (الطهاره، ‏۳/۳۳۹؛ البیع، ۲/۶۳۱)</ref> همچنین در تبیین معنای اصل و کتاب و مصنف و نقد و رد دیگر تعریف‌ها و همچنین تأیید دیدگاه خودش به سخنان شیخ طوسی استناد کرده‌است.<ref> (الطهاره، ۳/۳۵۲ ـ ۳۵۴، ۳۵۶ ـ ۳۵۷ و ۳۶۰)</ref>
امام‌خمینی در میان علمای قدیمِ رجال، عنایت ویژه‌ای به دیدگاه‌های رجالی نجاشی دارد و او را در این فن مقدم بر همه دانسته‌است<ref> (الطهاره، ۳/۳۴۵)</ref> و موارد عمل به توثیقات<ref> (مکاسب، ۱/۶۸)</ref> و موارد اعتماد ایشان به نجاشی در تضعیفات و خدشه در روایات نیز متعدد است.<ref> (الطهاره، ۳/۳۳۷، ۳۳۹ ـ ۳۴۱ و ۳۵۳)</ref> ایشان در مواردی نیز بر دلالت کلام نجاشی بر توثیق یا تضعیف یا غیر این دو، مناقشه دارد.<ref> (الطهاره، تقریر فاضل لنکرانی، ۲۲۰، ۳۱۴؛ مکاسب، ۱/۳۵۹ و ۲/۸۴)</ref> ایشان به دیدگاه‌های رجالی کتاب‌های رجالی شیخ طوسی نیز توجه ویژه داشته و در موارد متعدد در توثیق و تضعیف راویان به آنها استناد کرده‌است؛<ref> (تهذیب الاصول، ۳/۱۱؛ الطهاره، ۲/۳۷۷)</ref> چنان‌که به دیدگاه‌هایی رجالی در کتاب‌های غیر رجالی شیخ طوسی مانند عدة الاصول، تهذیب الاحکام و الاستبصار در توثیق و تضعیف راویان هم استناد کرده‌است؛<ref> (الطهاره، ‏۳/۳۳۹؛ البیع، ۲/۶۳۱)</ref> همچنین در تبیین معنای اصل و کتاب و مصنف و نقد و رد دیگر تعریف‌ها و همچنین تأیید دیدگاه خودش به سخنان شیخ طوسی استناد کرده‌است.<ref> (الطهاره، ۳/۳۵۲ ـ ۳۵۴، ۳۵۶ ـ ۳۵۷ و ۳۶۰)</ref>


۴. توثیقات متأخران رجال: بعضی از علما توثیقات متأخران را قبول دارند و بعضی هم بی‌فایده می‌دانند.<ref> (← خویی، معجم رجال الحدیث، ۱/۱۳ ـ ۱۴)</ref> امام‌خمینی در مواردی توثیقات و تضعیفات متأخران را، هرچند به صورت جمع قراین، پذیرفته‌است و در مواردی هم قبول نکرده‌است. ایشان در مواردی به سخن شیخ‌منتجب‌الدین (م۶۰۰ق) استناد کرده‌است؛<ref> (الطهاره، ۳/۳۵۹)</ref> ولی گفته وی را برای اثبات وثاقت منصوربن‌حسین آبی کافی ندانسته‌است (الطهاره، ۳/۳۶۴ ـ ۳۶۵).<ref></ref> ایشان به آرای رجالی و حدیثی سیدبن‌طاووس (م۶۶۴ق) نیز اشاره کرده و آن را رد نکرده‌است که ظاهرش اعتنا به آن است.<ref> (الطهاره، ‏۳/۳۴۹)</ref> از دیگر متأخران که ایشان به ذکر نظرها وکتاب‌های آنان توجه کرده، محقق حلی (م۶۷۶ق)<ref> (الطهاره، ۳/۳۴۸)</ref> و ابن‌داوود حلی (م۷۰۷ق) مؤلف کتاب الرجال<ref> (الطهاره، ۳/۳۴۹)</ref> است.
۴. توثیقات متأخران رجال: بعضی از علما توثیقات متأخران را قبول دارند و بعضی هم بی‌فایده می‌دانند.<ref> (← خویی، معجم رجال الحدیث، ۱/۱۳ ـ ۱۴)</ref> امام‌خمینی در مواردی توثیقات و تضعیفات متأخران را، هرچند به صورت جمع قراین، پذیرفته‌است و در مواردی هم قبول نکرده‌است. ایشان در مواردی به سخن شیخ‌منتجب‌الدین (م۶۰۰ق) استناد کرده‌است؛<ref> (الطهاره، ۳/۳۵۹)</ref> ولی گفته وی را برای اثبات وثاقت منصوربن‌حسین آبی کافی ندانسته‌است.<ref> (الطهاره، ۳/۳۶۴ ـ ۳۶۵)</ref> ایشان به آرای رجالی و حدیثی سیدبن‌طاووس (م۶۶۴ق) نیز اشاره کرده و آن را رد نکرده‌است که ظاهرش اعتنا به آن است.<ref> (الطهاره، ‏۳/۳۴۹)</ref> از دیگر متأخران که ایشان به ذکر نظرها وکتاب‌های آنان توجه کرده، محقق حلی (م۶۷۶ق)<ref> (الطهاره، ۳/۳۴۸)</ref> و ابن‌داوود حلی (م۷۰۷ق) مؤلف کتاب الرجال<ref> (الطهاره، ۳/۳۴۹)</ref> است.


امام‌خمینی به نظرهای علامه حلی (م۷۲۶ق) نیز توجه بسیار دارد؛<ref> (همان، ۳/۳۴۹ و ۳۵۳؛ البیع، ‏۲/۵۵۰؛ الاجتهاد و التقلید، ۴۵؛ الطهاره، تقریر فاضل لنکرانی، ۳۱۳)</ref> با این حال، در مواردی احتمال می‌دهد تصحیح علامه به سبب قراینی باشد که دلالت بر صحت متن می‌کند؛<ref> (مکاسب، ۲/۸۳)</ref> ازجمله در حدیث رفع، احمدبن‌محمد بن‌یحیی هرچند محل کلام است، ولی ایشان به توثیق علامه حلی و مجلسی (م۱۱۱۰ یا ۱۱۱۱ق) تمسک کرده‌است؛<ref> (تنقیح الاصول، ۳/۲۱۷)</ref> البته ایشان در مواردی نیز توثیق علامه را به سبب بحث صغروی و اشتباه‌دانستن درک و برداشت وی نپذیرفته‌است؛ مانند توثیق «علی‌بن‌ابی‌المغیره» به این جهت که توثیق علامه به سبب توثیق نجاشی است و توثیق نجاشی درباره پسرش است نه خود علی‌بن‌ابی‌المغیره.<ref> (مکاسب، ۱/۶۸)</ref> از دیگر متأخران که امام‌خمینی به دیدگاه رجالی‌شان توجه کرده‌است فخرالمحققین (م۷۷۱ق)، شهید اول (م۷۸۶ق)، فاضل مقداد (م۸۲۶ق) و شهید ثانی (م۹۶۶ق)<ref> (الطهاره، ۳/۳۴۸ ـ ۳۴۹)</ref> است. ایشان در بحث تفصیل در حرمت غنا روایت عبدالاعلی را به سبب تأیید شیخ مفید و جزم میرداماد به صحت روایات وی، حسنه و موثقه می‌شمارد و آن را تأییدی بر توثیق او می‌داند.<ref> (مکاسب، ۱/۳۲۱)</ref>
امام‌خمینی به نظرهای علامه حلی (م۷۲۶ق) نیز توجه بسیار دارد؛<ref> (همان، ۳/۳۴۹ و ۳۵۳؛ البیع، ‏۲/۵۵۰؛ الاجتهاد و التقلید، ۴۵؛ الطهاره، تقریر فاضل لنکرانی، ۳۱۳)</ref> با این حال، در مواردی احتمال می‌دهد تصحیح علامه به سبب قراینی باشد که دلالت بر صحت متن می‌کند؛<ref> (مکاسب، ۲/۸۳)</ref> ازجمله در حدیث رفع، احمدبن‌محمد بن‌یحیی هرچند محل کلام است، ولی ایشان به توثیق علامه حلی و مجلسی (م۱۱۱۰ یا ۱۱۱۱ق) تمسک کرده‌است؛<ref> (تنقیح الاصول، ۳/۲۱۷)</ref> البته ایشان در مواردی نیز توثیق علامه را به سبب بحث صغروی و اشتباه‌دانستن درک و برداشت وی نپذیرفته‌است؛ مانند توثیق «علی‌بن‌ابی‌المغیره» به این جهت که توثیق علامه به سبب توثیق نجاشی است و توثیق نجاشی درباره پسرش است نه خود علی‌بن‌ابی‌المغیره.<ref> (مکاسب، ۱/۶۸)</ref> از دیگر متأخران که امام‌خمینی به دیدگاه رجالی‌شان توجه کرده‌است فخرالمحققین (م۷۷۱ق)، شهید اول (م۷۸۶ق)، فاضل مقداد (م۸۲۶ق) و شهید ثانی (م۹۶۶ق)<ref> (الطهاره، ۳/۳۴۸ ـ ۳۴۹)</ref> است. ایشان در بحث تفصیل در حرمت غنا روایت عبدالاعلی را به سبب تأیید شیخ مفید و جزم میرداماد به صحت روایات وی، حسنه و موثقه می‌شمارد و آن را تأییدی بر توثیق او می‌داند.<ref> (مکاسب، ۱/۳۲۱)</ref>