کاربر:Salar/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۳۴: خط ۳۴:
۲. '''حاکمان مستبد و وابسته''': امام‌خمینی خاطرنشان کرده‌است که بر اثر القای برخی حاکمان، این فکر در میان بیشتر مردم، حتی اهل علم و مقدسان، راه یافته بود که اسلام از سیاست جداست و آخوند و روحانی نباید وارد عرصه سیاسی شود.<ref> (صحیفه، ۳/۲۲۷)</ref> ایشان معتقد است ریشه فکر جدایی دین و سیاست در تاریخ اسلام در دوران حاکمیت بنی‌امیه و بنی‌عباس با هدف دورکردن مردم از توجه به مسائل اساسی جامعه شکل گرفت<ref> (صحیفه، ۱۶/۳۸۸ و ۴۱۸)</ref> و سپس به وسیله حاکمان مرتجع و قدرت‌های بزرگ، برای منزوی‌کردن اسلام تداوم پیدا کرد.<ref> (صحیفه، ۱۸/۵۲)</ref>
۲. '''حاکمان مستبد و وابسته''': امام‌خمینی خاطرنشان کرده‌است که بر اثر القای برخی حاکمان، این فکر در میان بیشتر مردم، حتی اهل علم و مقدسان، راه یافته بود که اسلام از سیاست جداست و آخوند و روحانی نباید وارد عرصه سیاسی شود.<ref> (صحیفه، ۳/۲۲۷)</ref> ایشان معتقد است ریشه فکر جدایی دین و سیاست در تاریخ اسلام در دوران حاکمیت بنی‌امیه و بنی‌عباس با هدف دورکردن مردم از توجه به مسائل اساسی جامعه شکل گرفت<ref> (صحیفه، ۱۶/۳۸۸ و ۴۱۸)</ref> و سپس به وسیله حاکمان مرتجع و قدرت‌های بزرگ، برای منزوی‌کردن اسلام تداوم پیدا کرد.<ref> (صحیفه، ۱۸/۵۲)</ref>


۳. '''تبلیغات سوء دشمن و کوتاهی حوزه‌های علمیه''': از نگاه امام‌خمینی، عرضه ناقص اسلام در حوزه‌های علمیه نیز خاصیت انقلابی و حیاتی اسلام را از آن گرفته بود و مانع تشکیل حکومتی می‌شد که سعادت مسلمانان را تأمین کند (ولایت فقیه، ۱۵).<ref></ref> ایشان با انتقاد از اعتقاد به جدایی دین از سیاست تأکید می‌کند این نگاه در حوزه‌های علمیه و غیر آن، نتیجه تبلیغات گسترده دشمن است که اسلام را منحصر به ذکر، دعا، روابط معنوی میان انسان و خدا و فاقد اندیشه سیاسی و برنامه حکومتی معرفی می‌کند و شأن عالمان دینی را نیز دوری از سیاست می‌داند (صحیفه، ۴/۱۶ ـ ۱۷).<ref></ref> ایشان در برابر این شبهه که دخالت دین در سیاست و حکومت، نوعی دنیاگرایی است، معتقد است تشکیل حکومت به خودی خود، مقصود نیست، بلکه وسیله اجرای احکام و برقراری نظام عادلانه اسلامی است (ولایت فقیه، ۴۰) و برای اقامه قسط که بر اساس تعالیم قرآن، وظیفه پیامبران(ع) است (حدید، ۲۵)،<ref></ref> بدون دخالت در امور سیاسی و اجتماعی ممکن نیست.<ref></ref> (صحیفه، ۱۵/۲۱۵) (← مقاله حکومت اسلامی). ایشان این تفکر را که حفظ قداست دین و عالمان دینی، جدایی حوزه دین و سیاست از یکدیگر را می‌طلبد، شیطنت و توطئه می‌خواند (صحیفه، ۱۰/۱۷ ـ ۱۸) و تأکید می‌کند پیامبر(ص) و اولیای اسلام با تمام قداستی که داشتند، متصدی حکومت و سیاست بودند (صحیفه، ۱۰/۷۰ ـ ۷۱).<ref></ref>
۳. '''تبلیغات سوء دشمن و کوتاهی حوزه‌های علمیه''': از نگاه امام‌خمینی، عرضه ناقص اسلام در حوزه‌های علمیه نیز خاصیت انقلابی و حیاتی اسلام را از آن گرفته بود و مانع تشکیل حکومتی می‌شد که سعادت مسلمانان را تأمین کند.<ref> (ولایت فقیه، ۱۵)</ref> ایشان با انتقاد از اعتقاد به جدایی دین از سیاست تأکید می‌کند این نگاه در حوزه‌های علمیه و غیر آن، نتیجه تبلیغات گسترده دشمن است که اسلام را منحصر به ذکر، دعا، روابط معنوی میان انسان و خدا و فاقد اندیشه سیاسی و برنامه حکومتی معرفی می‌کند و شأن عالمان دینی را نیز دوری از سیاست می‌داند.<ref> (صحیفه، ۴/۱۶ ـ ۱۷)</ref> ایشان در برابر این شبهه که دخالت دین در سیاست و حکومت، نوعی دنیاگرایی است، معتقد است تشکیل حکومت به خودی خود، مقصود نیست، بلکه وسیله اجرای احکام و برقراری نظام عادلانه اسلامی است<ref> (ولایت فقیه، ۴۰)</ref> و برای اقامه قسط که بر اساس تعالیم قرآن، وظیفه پیامبران(ع) است،<ref> (حدید، ۲۵)</ref> بدون دخالت در امور سیاسی و اجتماعی ممکن نیست.<ref> (صحیفه، ۱۵/۲۱۵)</ref> {{ببینید|حکومت اسلامی}} ایشان این تفکر را که حفظ قداست دین و عالمان دینی، جدایی حوزه دین و سیاست از یکدیگر را می‌طلبد، شیطنت و توطئه می‌خواند<ref> (صحیفه، ۱۰/۱۷ ـ ۱۸)</ref> و تأکید می‌کند پیامبر(ص) و اولیای اسلام با تمام قداستی که داشتند، متصدی حکومت و سیاست بودند.<ref> (صحیفه، ۱۰/۷۰ ـ ۷۱)</ref>


امام‌خمینی در برابر شبهه بروز استبداد دینی در صورت حکومت دینی، تأکید می‌کند حکومت اسلامی، حکومت قانون اسلامی است و استبداد در آن راه ندارد (ولایت فقیه، ۴۳ ـ ۴۴) و اصولاً دین برای جلوگیری از استبداد و مبارزه با دیکتاتوری آمده‌است (صحیفه، ۱۱/۳۰۶). از نظر ایشان یکی از ویژگی‌های حکومت اسلامی، مخالفت با استبداد فردی و مبارزه با تحمیل آرای گروهی خاص بر جامعه است. در این حکومت تنها قانون الهی حکمفرماست و هیچ حاکمی حق استبداد ندارد.<ref></ref> (البیع، ۲/۶۱۸ ـ ۶۱۹) (← مقاله دیکتاتوری). ایشان با گفتار و رفتار خود به مقابله این نظریه رفت و سیاست را به هدایت جامعه و صلاح و سعادت انسان‌ها تفسیر کرد (صحیفه، ۱۳/۴۳۱) و جدایی دین از سیاست را تبلیغاتی استعماری دانست که با هدف بازداشتن مسلمانان از دخالت در تعیین سرنوشت خود انجام می‌شود (همان، ۵/۱۸۸).<ref></ref>
امام‌خمینی در برابر شبهه بروز استبداد دینی در صورت حکومت دینی، تأکید می‌کند حکومت اسلامی، حکومت قانون اسلامی است و استبداد در آن راه ندارد<ref> (ولایت فقیه، ۴۳ ـ ۴۴)</ref> و اصولاً دین برای جلوگیری از استبداد و مبارزه با دیکتاتوری آمده‌است.<ref> (صحیفه، ۱۱/۳۰۶)</ref> از نظر ایشان یکی از ویژگی‌های حکومت اسلامی، مخالفت با استبداد فردی و مبارزه با تحمیل آرای گروهی خاص بر جامعه است. در این حکومت تنها قانون الهی حکمفرماست و هیچ حاکمی حق استبداد ندارد.<ref> (البیع، ۲/۶۱۸ ـ ۶۱۹)</ref> {{ببینید|دیکتاتوری}} ایشان با گفتار و رفتار خود به مقابله این نظریه رفت و سیاست را به هدایت جامعه و صلاح و سعادت انسان‌ها تفسیر کرد<ref> (صحیفه، ۱۳/۴۳۱)</ref> و جدایی دین از سیاست را تبلیغاتی استعماری دانست که با هدف بازداشتن مسلمانان از دخالت در تعیین سرنوشت خود انجام می‌شود.<ref> (صحیفه، ۵/۱۸۸)</ref>


==آثار سوء جدایی دین از سیاست==
==آثار سوء جدایی دین از سیاست==
confirmed، emailconfirmed، templateeditor
۱٬۱۸۸

ویرایش