confirmed، emailconfirmed، templateeditor
۱٬۱۸۸
ویرایش
(اصلاح نویسههای عربی، اصلاح فاصلهٔ مجازی، اصلاح ارقام) |
|||
خط ۴: | خط ۴: | ||
سیداحمد خوانساری در ۱۸ محرم ۱۳۰۹ق/ شهریور ۱۲۷۰ش در خوانسار متولد شد. پدرش سیدیوسف از علمای خوانسار بود و نسب وی به امامموسیکاظم(ع) میرسد.<ref>ریحان یزدی، آینه دانشوران، ۱۶۹ و ۴۸۹ ـ ۴۹۰؛ شریف رازی، گنجینه دانشمندان، ۹/۲؛ انصاری قمی، اختران فقاهت، ۹۸۸/۲ ـ ۹۸۹.</ref> | سیداحمد خوانساری در ۱۸ محرم ۱۳۰۹ق/ شهریور ۱۲۷۰ش در خوانسار متولد شد. پدرش سیدیوسف از علمای خوانسار بود و نسب وی به امامموسیکاظم(ع) میرسد.<ref>ریحان یزدی، آینه دانشوران، ۱۶۹ و ۴۸۹ ـ ۴۹۰؛ شریف رازی، گنجینه دانشمندان، ۹/۲؛ انصاری قمی، اختران فقاهت، ۹۸۸/۲ ـ ۹۸۹.</ref> | ||
خوانساری پس از فراگرفتن خواندن و نوشتن و حساب و آشنایی با قرائت قرآن، علوم مقدماتی حوزوی را در خوانسار نزد برادر و شوهر خواهر خود سیدمحمدحسن و سیدعلیاکبر خوانساری فرا گرفت. وی در سال ۱۲۸۶ به اصفهان رفت و از درس خارج فقه و اصول میرمحمدصادق مدرس اصفهانی، عبدالکریم گزی و محمدعلی تویسرکانی بهره برد؛ سپس در سال ۱۲۸۹ به نجف رفت و به مدت دو سال در درس آخوند محمدکاظم خراسانی حاضر شد<ref>شریف رازی، گنجینه دانشمندان، ۱۰/۲؛ انصاری قمی، اختران فقاهت، ۹۸۹/۲ ـ ۹۹۰</ref> و پس از درگذشت وی، از درس [[سیدمحمدکاظم یزدی طباطبایی]]، شیخالشریعه اصفهانی، [[آقاضیاءالدین عراقی]]، میرزامحمدحسین غروی نایینی و سیدابوتراب خوانساری بهرهمند شد. او در این مدت با میرسیدعلی یثربی کاشانی {{ببینید|استادان امامخمینی}} همبحث بود.<ref>انصاری قمی، اختران فقاهت، ۹۹۲/۲ ـ ۹۹۳؛ انصاریان خوانساری، مرجع متقین، ۳۳.</ref> خوانساری در سال ۱۲۹۱ با دختر محمدعلی امامی خوانساری، از علمای بزرگ زمان، ازدواج کرد و در سال ۱۲۹۷ پس از رسیدن به درجه اجتهاد، از راه خوزستان وارد ایران شد. | خوانساری پس از فراگرفتن خواندن و نوشتن و حساب و آشنایی با قرائت قرآن، علوم مقدماتی حوزوی را در خوانسار نزد برادر و شوهر خواهر خود سیدمحمدحسن و سیدعلیاکبر خوانساری فرا گرفت. وی در سال ۱۲۸۶ به اصفهان رفت و از درس خارج فقه و اصول میرمحمدصادق مدرس اصفهانی، عبدالکریم گزی و محمدعلی تویسرکانی بهره برد؛ سپس در سال ۱۲۸۹ به نجف رفت و به مدت دو سال در درس آخوند محمدکاظم خراسانی حاضر شد<ref>شریف رازی، گنجینه دانشمندان، ۱۰/۲؛ انصاری قمی، اختران فقاهت، ۹۸۹/۲ ـ ۹۹۰</ref> و پس از درگذشت وی، از درس [[سیدمحمدکاظم یزدی طباطبایی]]، شیخالشریعه اصفهانی، [[آقاضیاءالدین عراقی]]، میرزامحمدحسین غروی نایینی و سیدابوتراب خوانساری بهرهمند شد. او در این مدت با میرسیدعلی یثربی کاشانی ({{ببینید|استادان امامخمینی}}) همبحث بود.<ref>انصاری قمی، اختران فقاهت، ۹۹۲/۲ ـ ۹۹۳؛ انصاریان خوانساری، مرجع متقین، ۳۳.</ref> خوانساری در سال ۱۲۹۱ با دختر محمدعلی امامی خوانساری، از علمای بزرگ زمان، ازدواج کرد و در سال ۱۲۹۷ پس از رسیدن به درجه اجتهاد، از راه خوزستان وارد ایران شد. | ||
===هجرت به قم=== | ===هجرت به قم=== | ||
او برای شرکت در درس محمدرضا معزی دزفولی، مدتی در دزفول توقف کرد<ref>انصاری قمی، اختران فقاهت، ۹۹۰/۲.</ref> و پس از آن رهسپار اراک شد و ضمن بهرهگیری از درس عبدالکریم حائری یزدی {{ببینید|عبدالکریم مقاله حائری یزدی}} به تدریس نیز پرداخت. حائری یزدی هنگام مهاجرت به قم در سال ۱۳۰۱ و تقاضای مردم اراک، اقامه نماز جماعت و اداره امور دینی مردم اراک را به خوانساری واگذار کرد.<ref>سلیمی، سیداحمد (آیتالله)، ۱۶۴.</ref> از محمدعلی اراکی {{ببینید|محمدعلی اراکی}} نقل شدهاست که حائری یزدی، تقریباً شش ماه پس از سفر به قم، در جلسهای به شایستگی سیداحمد خوانساری برای اعلمیت بر علمای شیعه تصریح کرد؛ هرچند خود وی به اقامت در اراک، رضایت دادهاست. خوانساری پس از اطلاع از رضایت حائری یزدی، همان سال به قم مهاجرت کرد و همراه با شرکت دوباره در درسهای حائری یزدی، به تدریس نیز پرداخت. حائری پس از گذشت دو ماه، اقامه نماز جماعت خویش را در مدرسه فیضیه به خوانساری واگذار کرد و خود در نخستین نماز جماعت، به او اقتدا کرد.<ref>نور علم، مجله، نجوم امت(۵)، ۱۳؛ انصاری قمی، اختران فقاهت، ۹۹۱/۲.</ref> | او برای شرکت در درس محمدرضا معزی دزفولی، مدتی در دزفول توقف کرد<ref>انصاری قمی، اختران فقاهت، ۹۹۰/۲.</ref> و پس از آن رهسپار اراک شد و ضمن بهرهگیری از درس عبدالکریم حائری یزدی ({{ببینید|عبدالکریم مقاله حائری یزدی}}) به تدریس نیز پرداخت. حائری یزدی هنگام مهاجرت به قم در سال ۱۳۰۱ و تقاضای مردم اراک، اقامه نماز جماعت و اداره امور دینی مردم اراک را به خوانساری واگذار کرد.<ref>سلیمی، سیداحمد (آیتالله)، ۱۶۴.</ref> از محمدعلی اراکی ({{ببینید|محمدعلی اراکی}}) نقل شدهاست که حائری یزدی، تقریباً شش ماه پس از سفر به قم، در جلسهای به شایستگی سیداحمد خوانساری برای اعلمیت بر علمای شیعه تصریح کرد؛ هرچند خود وی به اقامت در اراک، رضایت دادهاست. | ||
خوانساری پس از اطلاع از رضایت حائری یزدی، همان سال به قم مهاجرت کرد و همراه با شرکت دوباره در درسهای حائری یزدی، به تدریس نیز پرداخت. حائری پس از گذشت دو ماه، اقامه نماز جماعت خویش را در مدرسه فیضیه به خوانساری واگذار کرد و خود در نخستین نماز جماعت، به او اقتدا کرد.<ref>نور علم، مجله، نجوم امت(۵)، ۱۳؛ انصاری قمی، اختران فقاهت، ۹۹۱/۲.</ref> خوانساری در مدت حضور خود در قم، از درس فلسفه علیاکبر حکمی یزدی از استادان امامخمینی نیز بهره برد. وی برخی مباحث فقهی را نزد محمدرضا مسجدشاهی اصفهانی که وی نیز از استادان امامخمینی بودهاست و حساب و هندسه و جبر و مقابله را نزد میرزامحمدحسن ریاضی فرا گرفت.<ref>انصاری قمی، اختران فقاهت، ۹۹۲/۲.</ref> | |||
==شاگردان== | |||
او به موازات تحصیل، به تدریس نیز مشغول بود و طلاب فاضلی چون علیپناه اشتهاردی، مرتضی حائری یزدی ({{ببینید|مرتضی حائری یزدی}})، مهدی حائری یزدی، سیدعزالدین حسینی زنجانی ({{ببینید|سیدعزالدین زنجانی}})، محمدتقی ستوده، سیدمحمدباقر سلطانی ({{ببینید|سیدمحمدباقر سلطانی}})، جلالطاهر شمس گلپایگانی، سیدرضی شیرازی، سیدموسی صدر ({{ببینید|امامموسی صدر}})، فضلالله محلاتی ({{ببینید|فضلالله محلاتی}})، مجدالدین محلاتی، مرتضی مطهری ({{ببینید|مرتضی مطهری}})، حسینعلی منتظری ({{ببینید|حسینعلی منتظری}})، و سیدعبدالکریم موسوی اردبیلی ({{ببینید|سیدعبدالکریم موسوی اردبیلی}}) در قم و تهران در درس او شرکت میکردند.<ref>عابدی میانجی، آیتالله سیداحمد خوانساری، ۴۵؛ انصاری قمی، اختران فقاهت، ۹۹۴/۲ ـ ۹۹۵؛ منتظری، خاطرات آیتالله منتظری، ۹۵/۱ و ۹۸.</ref> | |||
==اقامت در تهران== | |||
وی در سال ۱۳۲۸، به درخواست مرجع تقلید وقت، سیدحسین بروجردی به همراه برخی از علمای قم ازجمله امامخمینی، عضو هیئت رسیدگی به امور طلاب و امتحانات حوزه علمیه قم شد<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲۷/۱.</ref> و بروجردی پس از درگذشت امام جماعت مسجد سیدعزیزالله تهران در سال ۱۳۳۰، وظیفه امامت جماعت این مسجد را به خوانساری واگذار کرد و او هم با کمال فروتنی پذیرفت.<ref>سلیمی، سیداحمد (آیتالله)، ۱۶۴؛ شریف رازی، گنجینه دانشمندان، ۱۱/۲.</ref> | |||
==مرجعیت== | |||
پس از درگذشت بروجردی در فروردین ۱۳۴۰ برخی از شیعیان، خوانساری را مرجع تقلید خود انتخاب کردند و امامخمینی این اتفاق را در زمان حیات بروجردی پیشبینی کرده بود. <ref>شریف رازی، گنجینه دانشمندان، ۱۱/۲؛ واعظزاده، مرجعیت، ۲۴.</ref> همچنین چند تن از علمای قم؛ ازجمله امامخمینی در جلسهای پس از درگذشت بروجردی در خانه سیدمصطفی صفائی برگزار شد، در نامهای به وی که از سوی صفائی نوشته شد، پیشنهاد کردند، خوانساری از تهران به قم بازگردد و مسئولیت مرجعیت و اداره حوزه علمیه قم را بر عهده بگیرد؛ ولی وی در پاسخ کتبی خود حاضر به این کار نشد.<ref>خادمیان، صفایینامه، ۴۶۶ ـ ۴۶۷.</ref> | |||
==انجمنهای ایالتی و ولایتی== | |||
پس از تصویب لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی در دولت اسدالله عَلَم و دعوت امامخمینی از علما و مراجع برای اعتراض به این لایحه<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۸۵/۱.</ref> ({{ببینید|انجمنهای ایالتی و ولایتی}}) خوانساری در اطلاعیهای در نهم آبان ۱۳۴۱، بدون اشاره به لایحه، از مردم برای شرکت در مجلس دعا و ذکر به مناسبت شهادت حضرت فاطمه زهرا(ع) و اطلاع از موضوع مهم مذهبی دعوت کرد.<ref>منتظری، خاطرات آیتالله منتظری، ۳۵۰/۱؛ مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ۵۰/۱؛ فلسفی، خاطرات و مبارزات حجتالاسلام فلسفی، ۲۵۸.</ref> استفاده از عنوان دعا به دلیل احتیاط خوانساری در این امور بود.<ref>متولی، آیتالله سیداحمد خوانساری به روایت اسناد، ۴۸.</ref> | |||
امامخمینی در نامهای به محمدتقی فلسفی، سخنران این مجلس، اعلامیه خوانساری را مثبت ارزیابی کرد؛ اما چگونگی آن را سست و نارسا دانست. ایشان با ابراز شگفتی از این اعلامیه، برپایی مجلس عزا و قراردادن اساس دیانت در ضمن آن را موهنِ به مقصد شمرد و از آن بدتر فضای مسجد سیدعزیزالله و چگونگی تبلیغ برای چنین مجلسی را به هیچ وجه مناسب ندانست.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۸۵/۱ ـ ۸۶.</ref> ایشان در ادامه نامه، این فرصت را ازدسترفته خواند؛ اما تهدید رژیم پهلوی به برپایی اجتماعی بزرگتر و آگاهکردن مردم در خارج از تهران را در ضمن سخنرانی فلسفی، مغتنم شمرد؛ در عین حال از فلسفی خواست با توجه به وضع روز دنیا و دستِ بسته رژیم در بازداشت مخالفان، از تهدید رژیم نترسد و ملاحظه نکند؛ زیرا مسئله از صلح و آشتی گذشته و پای نابودی احکام اسلام در میان است.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۸۶/۱.</ref> | |||
در سوم بهمن ۱۳۴۱ زمانی که خوانساری بهدلیل اعتراض به همهپرسی محمدرضا پهلوی در تظاهرات مردمی حضور یافته بود، در هجوم پلیس و مأموران امنیتی مجروح شد.<ref>ناطق نوری، خاطرات حجتالاسلام و المسلمین علیاکبر ناطق نوری، ۴۹/۱؛ فلسفی، خاطرات و مبارزات حجتالاسلام فلسفی، ۲۶۴.</ref> خانه وی و سیدمحمد بهبهانی نیز از سوی مأموران رژیم محاصره شدید شد و امامخمینی در پیامی خطاب به ملت ایران، به این اقدام رژیم، بهشدت واکنش نشان داد و با برشمردن بخشی از ستمها و فجایع رژیم، سوگند یاد کرد که این زندگی را نمیخواهد و کاش مأموران ایشان را بازداشت کنند تا تکلیف نداشته باشد.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۴۱/۱.</ref> | |||
همچنین خوانساری در پاسخ به پرسش گروهی از مردم درباره شرکت در همهپرسیِ انقلاب سفید، تمام تصویبنامههای خلاف شرع را حرام و شرکت در آنها را در حکم مبارزه با امام زمان(ع) دانست. او تأکید کرد محرمات الهی با تصویبنامه حلال نمیشوند.<ref>متولی، سیداحمد خوانساری به روایت اسناد، ۲۴ ـ ۲۵ و ۷۷ ـ ۷۸؛ مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ۵۹/۱.</ref> پس از قرائت اعلامیه وی درباره تحریم همهپرسی در جمع مردم، مردم در مسجد سیدعزیزالله اجتماع کردند و خوانساری نیز برای شرکت در جمع مردم بیرون آمد؛ ولی مأموران سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) برخورد و درگیری ایجاد کردند. خوانساری به نشانه مخالفت با آن، مدتی در نماز جماعت مسجد سیدعزیزالله حاضر نشد.<ref>متولی، سیداحمد خوانساری به روایت اسناد، ۲۵ ـ ۲۶.</ref> وی و سیدمحمد بهبهانی در اعلامیهای در ۱۳۴۱/۱۲/۱۲ با درخواست چارهجویی از عموم علما و مراجع، نگرانی خود را از طرح ششمادهای انقلاب سفید پهلوی اعلام کردند.<ref>مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ۵۸/۱ ـ ۵۹؛ دوانی، نهضت روحانیون ایران، ۴/۳ ـ ۱۸۸ ـ ۱۸۹.</ref> | |||
طبق گزارش ساواک، خوانساری در پاسخ به درخواست برخی از روحانیون، برای شدت عمل بیشتر در برابر رژیم، تأکید کرد با وجود تذکرات و بیتأثیربودن آن، همچنین وضع مزاجی ضعیف خود، تکلیف دیگری از نظر شرع ندارد. ساواک در این گزارشها تأکید کردهاست با توجه به وضعیت سایر علمای بزرگ و پیشگام بودن امامخمینی در مبارزه با رژیم، جمعی از علما و روحانیون، در جلساتی (فروردین ۱۳۴۱) ایشان را به عنوان رهبر شیعیان معرفی کردهاند. خوانساری اگرچه این اعلامیه را امضا نکرد، ولی درباره پشتیبانی از آن قول مساعد داد.<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۹۶/۹ ـ ۹۷.</ref> | |||
هفتم خرداد ۱۳۴۲ امامخمینی در نامهای خطاب به خوانساری، از بیتحرکی و سکوت علمای تهران، بهویژه خوانساری، انتقاد کرد و با تبیین سکوت امیرالمؤمنین علی(ع) و قیام ایشان علیه ظلم، دوران حاضر را زمان قیام ارزیابی کرد و سکوت را بیفایده خواند.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲۳۸/۱ ـ ۲۳۹.</ref> خوانساری نیز در پاسخ، با اعلام اطاعت خود از امامخمینی، از ایشان خواست مطالبات خود را آرامتر و با زبان نرم از رژیم پهلوی درخواست کند و محمدرضا پهلوی را به حفظ جایگاه علما و توجه به نقش آنان در جلوگیری از نفوذ بیگانگان نصیحت کند. ({{ببینید|امامخمینی، صحیفه امام، ۲۳۹/۱، پاورقی}}) | |||
پس از بازداشت امامخمینی خوانساری در شانزدهم خرداد ۱۳۴۲ در اطلاعیهای، از قتل و جرح مردم و بازداشت ایشان ابراز تأسف کرد و نتیجه اینگونه اعمال ضد انسانی را جز تشدید امور و وخامت اوضاع و تفرقه ندانست.<ref>متولی، آیتالله سیداحمد خوانساری به روایت اسناد، ۸۱.</ref> وی در تابستان ۱۳۴۲ در دوره بازداشت امامخمینی در پادگان عشرتآباد تهران، به دیدار ایشان رفت.<ref>منتظری، خاطرات آیتالله منتظری، ۲۳۹/۱ ـ ۲۴۰؛ روحانی، ۶۷۴/۱.</ref> امامخمینی که در دوران زندان، خوانساری را از قبول هر گونه تعهد و التزامی به رژیم پهلوی در برابر آزادی ایشان، برحذر داشته بود،<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۴۰۰/۲ ـ ۴۰۱.</ref> پس از آزادی از زندان در فروردین ۱۳۴۳، تلاش وی را در پیشبرد اهداف نهضت ستود.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲۶۶/۱.</ref> خوانساری در سالهای بعد نیز در مواردی برای تخفیف مجازات و عفو مبارزان اقدام کرد.<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۳۷۶/۲؛ منتظری، خاطرات آیتالله منتظری، ۳۳۸/۱ ـ ۳۴۸.</ref> | |||
امامخمینی در فروردین ۱۳۴۳ در پاسخ به پیام تبریک خوانساری به مناسبت آزادی و بازگشت به قم، از خوانساری تشکر کرد و تلاش بیشتر او و دیگر مراجع را در احقاق حق و ابطال باطل از بارگاه حق درخواست کرد (۱/۲۶۶)؛ چنانکه در نامهای به برادر خود سیدمرتضی پسندیده، با قدردانی از تلاشهای خوانساری، از او خواست سلام و دعای خیر ایشان را به وی برساند (۱/۴۳۶). | امامخمینی در فروردین ۱۳۴۳ در پاسخ به پیام تبریک خوانساری به مناسبت آزادی و بازگشت به قم، از خوانساری تشکر کرد و تلاش بیشتر او و دیگر مراجع را در احقاق حق و ابطال باطل از بارگاه حق درخواست کرد (۱/۲۶۶)؛ چنانکه در نامهای به برادر خود سیدمرتضی پسندیده، با قدردانی از تلاشهای خوانساری، از او خواست سلام و دعای خیر ایشان را به وی برساند (۱/۴۳۶). | ||
در پی تبعید امامخمینی به ترکیه در سیزدهم آبان ۱۳۴۳، خوانساری برای بررسیِ این مشکل، جلسهای با حضور علمای تراز اول تهران و حسین قدس نخعی، وزیر دربار تشکیل داد و داماد خود سیدفضلالله فرید خوانساری (متولی، ۹۷؛ مؤسسه تنظیم، ۲/۴۰۱ ـ ۴۰۲) را به ترکیه فرستاد تا با امامخمینی دیدار و در آسانکردن امور تلاش کند (متولی، ۳۸ و ۱۰۰؛ روحانی، ۲/۷۸) (← مقاله بورسا). در ادامه اعتراضها علیه تبعید امامخمینی، با نظر خوانساری مراسم جشن مبعث رسول اکرم(ص) در چهاردهم آذر ۱۳۴۳ برگزار نشد و دید و بازدیدهای آن عید طبق روال گذشته صورت نگرفت (متولی، ۳۹). همچنین با انتقال امامخمینی از ترکیه به نجف، خوانساری در تلگرامی به نجف، ضمن کسب اطلاع از سلامتی، برای موفقیت ایشان دعا کرد (همان، ۱۰۹؛ مؤسسه تنظیم، ۵/۳۲۷). | در پی تبعید امامخمینی به ترکیه در سیزدهم آبان ۱۳۴۳، خوانساری برای بررسیِ این مشکل، جلسهای با حضور علمای تراز اول تهران و حسین قدس نخعی، وزیر دربار تشکیل داد و داماد خود سیدفضلالله فرید خوانساری (متولی، ۹۷؛ مؤسسه تنظیم، ۲/۴۰۱ ـ ۴۰۲) را به ترکیه فرستاد تا با امامخمینی دیدار و در آسانکردن امور تلاش کند (متولی، ۳۸ و ۱۰۰؛ روحانی، ۲/۷۸) (← مقاله بورسا). در ادامه اعتراضها علیه تبعید امامخمینی، با نظر خوانساری مراسم جشن مبعث رسول اکرم(ص) در چهاردهم آذر ۱۳۴۳ برگزار نشد و دید و بازدیدهای آن عید طبق روال گذشته صورت نگرفت (متولی، ۳۹). همچنین با انتقال امامخمینی از ترکیه به نجف، خوانساری در تلگرامی به نجف، ضمن کسب اطلاع از سلامتی، برای موفقیت ایشان دعا کرد (همان، ۱۰۹؛ مؤسسه تنظیم، ۵/۳۲۷). |