کاربر:Salehi/صفحه تمرین۳: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی امام خمینی
(خالی کردن صفحه تمرین)
برچسب‌ها: خالی کردن واگردانی دستی
(اصلاح ارقام)
برچسب: برگردانده‌شده
خط ۱: خط ۱:
'''کمیته انقلاب اسلامی'''، نخستین نهاد انتظامی برای تأمین امنیت داخلی و پاسداری از انقلاب اسلامی.


«کمیته» واژه‌ای فرانسوی به معنای گروهی که مأمور رسیدگی، پژوهش، اقدام یا تهیه گزارش در مورد موضوعی است (دهخدا، ۱۱/۱۶۳۹۷؛ انوری، ۶/۵۹۴۲). در ایران کمیته انقلاب اسلامی به نهادی گفته می‌شد که برای مبارزه با ضدانقلاب و مفاسد اجتماعی تشکیل شده بود (انوری، ۶/۵۹۴۲).
همه انقلاب‌ها پس از پیروزی، برای حراست از خود، نهادی نظامی یا شبه‌نظامی تشکیل داده‌اند؛ مانند کمیته‌های مردمی و انقلابی که پس از انقلاب‌های فرانسه، روسیه، چین و کوبا تشکیل شد (ترابی و رحمانی، ۱۱۷). ضرورت تشکیل چنین نهادهایی ناشی از فروپاشیدن بیشتر ساختارهای امنیتی و حکومتی رژیم سابق و اقدامات براندازانه مخالفان انقلاب نوپاست. انقلاب اسلامی نیز از این قاعده مستثنا نبود. کمیته‌های انقلاب اسلامی بر اساس این ضرورت تشکیل شد (همان؛ هاشمی و رنجبر، ۱۳).
هسته‌های اولیه کمیته‌های انقلاب اسلامی، پیش از پیروزی انقلاب اسلامی (عمید زنجانی، ۲۷۰؛ امام‌خمینی، ۲۰/۳۵۸) طبیعی و خودجوش از متن توده‌های مردم مسلمان و از درون مساجد سراسر کشور در قالب کمیته انتظامات تظاهرات، کمک‌رسانی به منازل شهدای انقلاب اسلامی و زندانیان سیاسی و کمیته استقبال از امام‌خمینی با نظارت روحانیت تکوین یافت (مهدوی کنی، ۲۵۷؛ ترابی و رحمانی، ۱۱۹؛ فارسی، ۶۸۲). در اوج اعتراضات مردمی نیز امام‌خمینی کمیته اعتصابات صنعت نفت را تشکیل داد (۵/۳۰۲ ـ ۳۰۳) و با گسترش اعتصابات در جهت تأمین بخشی از نیازمندی‌های مردم، ازجمله سوخت زمستانی، آب آشامیدنی، حمل و نقل شهری و برخی خدمات دیگر دستور داد کمیته تنظیم اعتصابات انقلاب اسلامی تشکیل شود (همان، ۵/۴۹۴ ـ ۴۹۵؛ علی‌اکبری، ۴۳؛ هاشمی و رنجبر، ۲۱ ـ ۲۲). در مدرسه علوی نیز پیش از ورود امام‌خمینی به ایران کمیته‌های متعددی، ازجمله کمیته انتظامات با شرح وظایف گوناگون تشکیل شد (عارفی، ۲۵) (← مقاله کمیته استقبال).
==روند شکل‌گیری==
پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ و تسخیر پادگان‌ها، سلاح‌های بسیاری به دست مردم و گروه‌های سیاسی افتاد و بیم آن می‌رفت در نبود نیروی نظامی و انتظامی متمرکز، امنیت جامعه به خطر افتد و تهدیدی از این ناحیه متوجه انقلاب اسلامی شود. افزون بر این تحرک برخی گروه‌های ضدانقلاب و وفادار به رژیم پهلوی و برخی گروه‌های سیاسی سبب شد که نیروی مردمی شبه‌نظامی متعلق به انقلاب ایجاد شود (هاشمی و رنجبر، ۲۸ ـ ۳۱). امام‌خمینی با درک این ضرورت حیاتی، یک روز پس از انقلاب اسلامی در ۲۳/۱۱/۱۳۵۷ در پیامی ضمن تذکراتی به مردم، ازجمله ضرورت جلوگیری از هرج ‌و مرج، خرابکاری و آتش‌سوزی، محافظت از مراکز عمومی و همکاری با مأموران دولت موقت از آنان خواست به مساجد و دیگر مراکز بروند و با راهنمایی روحانیت از انقلاب پاسداری کنند و از روحانیت نیز خواست مردم را از اعمال خلاف شرع و خلاف نهضت اسلامی باز دارند (۶/۱۲۸ ـ ۱۲۹). ایشان در پیامی دیگر در همان روز از مردم خواست که در هر شهر و محله کمیته‌هایی تشکیل شود و محافظت از شهر‌ها را به عهده گیرد (۶/۱۳۲).
پس از صدور دو پیام یادشده امام‌خمینی، کمیته‌های انقلاب اسلامی به عنوان نخستین نهاد انقلابی (رزمگیر، ۳۳۴) در مساجد و محله‌های سراسر کشور تشکیل شد که پاسداری از امنیت و آسایش عمومی شهروندان و مقابله با عناصر مخل امنیت و ضدانقلاب را در سراسر کشور به عهده گرفت (ترابی و رحمانی، ۱۱۸ ـ ۱۱۹؛ مهدوی کنی، ۲۲۴). بزرگ‌ترین مشکل کمیته‌ها در آغاز، آشنانبودن با فنون نظامی، به‌ویژه درگیری‌های خیابانی با ضدانقلاب بود. این کاستی با برنامه‌های فشرده و با کمک برخی نیروهای انقلابی ارتش برطرف شد؛ به‌ گونه‌ای‌که پیش از عید ۱۳۵۸ ده ‌هزار نیروی آموزش‌دیده آماده شده بودند که با هر گونه اقدام ضدانقلابی به‌سرعت برخورد کنند (فوزی، ۱/۲۰۸؛ عمید زنجانی، ۲۷۱).
==ساماندهی کمیته‌ها==
ضرورت سازماندهی نیروهای کمیته سبب شد به پیشنهاد مرتضی مطهری، محمدرضا مهدوی کنی طی حکمی با دست‌خط مطهری و امضای امام‌خمینی، در دهم یا یازدهم اسفند ۱۳۵۷ به ریاست کمیته‌ها منصوب شود (مهدوی کنی، ۲۲۷ ـ ۲۲۸). وی، پس از حکم امام‌خمینی، مقر مرکزی کمیته‌ها را در بخشی از ساختمان مجلس شورای ملی در میدان بهارستان تهران قرار داد (همان، ۲۳۰؛ هاشمی و رنجبر، ۱۱۲). مهدوی کنی شورای مرکزی و فرماندهی کمیته‌ انقلاب اسلامی را با عضویت حبیب‌الله عسکراولادی، بهزاد نبوی، مرتضی الویری، یوسف فروتن و یکی ـ دو نفر دیگر ـ که نام آنها را نیاورده است ـ تشکیل داد و به ساماندهی کمیته‌ها پرداخت (مهدوی کنی، ۲۳۰ ـ ۲۳۱). الویری، محمد مفتح و محمدصادق اسلامی و اصغر نوروزی را نیز از اعضای شورای مرکزی و فرماندهی کمیته‌ها شمرده است (هاشمی و رنجبر، ۳۷ ـ ۳۸). پس از آن، کمیته‌های انقلاب اسلامی در سراسر کشور تشکیل شدند و زیر نظر فرمانده‌ کمیته‌ مرکزی در تهران به فعالیت پرداختند (ترابی و رحمانی، ۱۱۹).
کمیته‌ها یک نهاد خودجوش مردمی بودند. در هر گوشه‌ای از تهران و شهرهای دیگر کمیته‌هایی تشکیل شده بود. بسیاری از آنها ضابطه خاصی برای گزینش، آموزش، تعداد نیرو و مانند آن نداشتند. در تهران ۱۵۰۰ کمیته وجود داشت که سازماندهی آنها ضروری بود. بدین‌منظور کمیته‌ها تصفیه و جذب نیرو و ایجاد پایگاه‌ محدود شد. تهران به چهارده منطقه‌ مجزا تقسیم شد و برای هر منطقه یک کمیته اصلی در نظر گرفته شد و بقیه کمیته‌های موجود در آن مناطق مرتبط با آن کمیته شد و در رأس هر منطقه، فرمانده‌ کمیته‌ آن منطقه که همه آنها از روحانیان بودند، قرار داده شد (هاشمی و رنجبر، ۳۶ ـ ۳۷؛ مهدوی کنی، ۲۳۱ ـ ۲۳۳). مهدوی کنی ۱۶/۲/۱۳۵۸ طی دستورعملی تصفیه کمیته‌ها را از افراد فاقد صلاحیت‌ ضروری شمرد (اطلاعات، ۱۷/۲/۱۳۵۸، ۱).
==ترکیب نیروها==
کمیته انقلاب اسلامی از قشرهای مختلف مردم تشکیل شد. کسانی که می‌خواستند در حفظ دستاوردها و پیشبرد آرمان‌های انقلاب اسلامی سهمی داشته باشند، جذب کمیته‌های انقلاب اسلامی شدند. روحانیان متعهد، زندانیان سیاسی آزادشده، استادان دانشگاه و دانشجویان و دانش‌آموزان، کارگران و کارمندان، ارتشی‌ها و دهقانان و کشاورزان در شمار اعضای کمیته‌ها دیده می‌شدند. در این میان حضور علمای برجسته و نخبگان علمی، سیاسی و انقلابی از امتیازات کمیته‌ها به شمار می‌رفت (ترابی و رحمانی، ۱۱۹) و عامل مؤثری در سلامت آن‌ها بود. برخی آثار حضور علما عبارت بود از: پیشگیری نسبی از افراط و تندروی‌های طبیعی عناصر جوان و پرتحرک و بی‌تجربه، در دوران اول انقلاب، تلاش برای رعایت حدود و مقررات و قوانین و احکام شرع با توجه به اطلاعات اندک عناصر جوان از مبانی اسلامی، رعایت اخلاق و ادب در مأموریت‌های محول‌شده، توسعه و گسترش فرهنگ ایثار و فداکاری در اجتماع، گسترش فرهنگ و ارزش‌های انقلاب اسلامی در میان نیروهای انسانی، ارتقای سطح همبستگی ملی و تقویت روزافزون پایگاه مردمی و اجتماعی کمیته‌های انقلاب اسلامی، تربیت کارکنان و نیروهای متدین و کارآمد برای دیگر نهادها و سازمان‌های کشوری (همان، ۱۱۹ ـ ۱۲۰).
مهدوی کنی در مقام رئیس کمیته و نماینده امام‌خمینی و برادر وی مهدی باقری کنی به عنوان قائم‌مقام از بهمن ۱۳۵۷ تا ۱۳۶۱ هدایت و فرماندهی کمیته را بر عهده داشتند (همان، ۱۲۰). رؤسای کمیته‌های چهارده‌گانه تهران به این شرح بودند: مصطفی ملکی مسئول کمیته منطقه یک، علی‌اصغر مروارید و جواد الهی منطقه دو، سیدرضی شیرازی و سیدعلی گلپایگانی منطقه سه، محمد مفتح و غلامرضا شافعی منطقه چهار، حیدرعلی جلالی خمینی منطقه پنج، مهدی باقری کنی و جواد الهی منطقه شش، محمدعلی حقی منطقه هفت، سیدیونس عرفانی منطقه هشت، سیدهادی خسروشاهی منطقه نه، عباسعلی عمید زنجانی و سیداحمد علم‌الهدی منطقه ده، محمدمهدی موحدی کرمانی منطقه یازده، عبدالمجید ایروانی منطقه دوازده، محمدباقر دشتیانی، منطقه سیزده و سیدعلی غیوری و محمود محمدی اراکی منطقه چهارده (ترابی و رحمانی، ۱۲۰ ـ ۱۲۲؛ مهدوی کنی، ۲۵۷).
از رؤسای کمیته‌های یادشده سیدرضی شیرازی فرزند میرزامحمدحسین شیرازی و نواده میرزای شیرازی، صاحب حکم معروف تحریم تنباکو (← مقاله‌های تحریم تنباکو؛ شیرازی، میرزامحمدحسن) و از عالمان معاصر تهران بود که در ۲۴/۴/۱۳۵۸ به او سوء قصد نافرجام شد. امام‌خمینی در نامه‌ای به وی، پس از ابراز نگرانی و تأثر، هدف بدخواهان را ایجاد وحشت در میان مردم مسلمان از راه این اقدام‌های مذبوحانه شمرد و بر نهراسیدن ملتی که جوانان آن به استقبال شهادت می‌روند، تاکید کرد. ایشان سوء قصد به کسانی که در طول عمر خود در خدمت «خالق» و «خلق» بوده‌اند را مایه تقویت اراده آنان و روشن‌ترشدن حقانیت مکتب دانست و خاطرنشان ساخت می‌توان گروهی را که به نام اسلام، فرزندان اسلام را ترور می‌کنند و به نام خلق، زندگی خلق را به تباهی می‌کشند، در شمار هواخواهان بیگانه و خیانتکاران به اسلام و خلق مسلمان شمرد. ایشان در پایان سلامتی و بهبودی وی را از خداوند خواستار شد (۹/۸۶).
در نقاط دیگر کشور نیز علمای مبارز هر منطقه محور فعالیت کمیته انقلاب اسلامی بودند؛ ازجمله در گیلان صادق احسان‌بخش، در مشهد عباس واعظ طبسی، در خوزستان سیدمحمدعلی موسوی جزائری، در آذربایجان غربی غلامرضا حسنی، در آذربایجان شرقی سیدمحمدعلی قاضی طباطبایی و در شیراز سیدعبدالحسین دستغیب و محی‌الدین حائری شیرازی به هدایت و جهت‌دهی کمیته‌های انقلاب اسلامی مشغول بودند (هاشمی و رنجبر، ۵۴ ـ ۵۵).
==اساسنامه و ساختار==
پس از تشکیل و سازماندهی اولیه کمیته انقلاب اسلامی، آئین‌نامه و دستورعملی کلی در ستاد مرکزی کمیته‌های انقلاب اسلامی تدوین شد و در سال ۱۳۵۸ نیز مورد تجدید نظر قرار گرفت (همان، ۱۱۲). در آغاز تشکیل کمیته، مقررات از طریق بخشنامه و آئین‌نامه‌های کمیته مرکزی واقع در محل مجلس شورای ملی ابلاغ می‌شد و از طریق اطلاعیه، مصوبات و تصمیمات به مردم (همان، ۳۸ و ۲۰۳) و کمیته‌ها اطلاع داده می‌شد (همان، ۱۱۵ ـ ۱۱۸). آئین‌نامه‌ای نیز در همان اوایل شامل اهداف و وظایف کمیته به ‌دست فرماندهی تدوین و برای کمیته‌ها ارسال شد (همان، ۲۰۷ ـ ۲۱۱). در سال ۱۳۵۹ با توجه به اینکه کمیته باید چارچوب‌ها و مراتب اداری لازم را پیدا کند، اساسنامه آن در مجلس مطرح شد؛ ولی با شش سال تأخیر در ۴/۳/۱۳۶۵ با حمایت امام‌خمینی به تصویب رسید (کمیته، ۲/۱). این اساسنامه شامل دو فصل و ده ماده و هفت تبصره بود (اداره کل، ۲/۲۸۴). طبق ماده ۳ اساسنامه، فرماندهی کل کمیته‌های انقلاب اسلامی پس از تأیید رهبری به ‌دست وزیر کشور منصوب می‌شد و فرماندهی پس از تأیید وزیر کشور فردی را به جانشینی خود منصوب می‌کرد تا وی را در ایفای وظایف محول‌شده یاری دهد (همان، ۲/۲۸۲). طبق ماده ۵، کمیته‌های انقلاب اسلامی دارای معاونت‌های اطلاعات و عملیات، طرح و برنامه، پشتیبانی و آموزشی و اداری و مالی بوده است (همان، ۲/۲۸۳). پیش از شکل‌گیری ارگان‌های تبلیغی، این نهاد دارای معاونت فرهنگی نیز بود (هاشمی و رنجبر، ۱۲۵ ـ ۱۲۹). در کنار معاونت‌ها چندین واحد دیگر، ازجمله آموزش و تربیت، دانشکده‌ کمیته انقلاب اسلامی، یگان حفاظت، یگان دریایی و یگان هوایی زیر نظر فرمانده کمیته‌ انقلاب اسلامی فعالیت می‌کردند (همان، ۱۲۹، ۱۳۷، ۱۴۳ و ۱۵۴ ـ ۱۵۵). سلسله‌مراتب کمیته‌ انقلاب اسلامی نیز به این ترتیب بود: ۱. فرماندهی کل؛ ۲. فرماندهی استان؛ ۳. فرماندهی شهرستان؛ ۴. فرماندهی پاسگاه (اداره کل، ۲/۲۸۳).
==اهداف و وظایف==
در حکم امام‌خمینی به مهدوی کنی، مأموریتی کلی با عنوان سازماندهی کمیته‌های انقلاب اسلامی، به منظور مراقبت و پاسداری از انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی آمده بود و کمیته می‌بایست در آن مقطع خلأ وجودی دیگر نهادهای انتظامی و خدماتی را پر می‌کرد (همان، ۲/۲۸۱ ـ ۲۸۲). کمیته‌های انقلاب اسلامی در اوایل انقلاب و در خلأ نهادهای حکومتی، همه کارها را خود به‌تنهایی انجام می‌دادند؛ از مبارزه با مجرمان و گروه‌های مسلح و تروریست‌های ضدانقلاب گرفته تا حل‌وفصل اختلافات خانوادگی. این امر به سبب قرارگرفتن روحانیت در رأس کمیته‌های انقلاب نمود خاصی یافته بود (هاشمی و رنجبر، ۱۴؛ خامنه‌ای، نیروی انتظامی، ۲۷).
مهم‌ترین وظایف و اقدامات کمیته‌های انقلاب اسلامی در آن مقطع عبارت بود از: ۱. مقابله با توطئه‌های ضد انقلاب؛ ۲. دستگیری عوامل رژیم گذشته و تحویل آنها به مراجع قضایی؛ ۳. جمع‌آوری سلاح‌های سنگین و سبک؛ ۴. جلوگیری از قاچاق اسلحه؛ ۵. توقیف اموال عوامل رژیم گذشته و تحویل آن به مراجع ذی‌صلاح؛ ۶. انتظامات و حفظ امنیت شهرها و روستاها؛ ۷. کشف جرایم و پیگرد متهمان؛ ۸. مراقبت و پاسداری از وزارتخانه‌ها و مؤسسات اداری؛ ۹. مبارزه با احتکار و گرانفروشی؛ ۱۰. مبارزه با زمین‌خواری و رباخواری و ارتشا؛ ۱۱. انتظامات انتخابات ازجمله انتخابات همه‌پرسی جمهوری اسلامی و مجلس خبرگان قانون اساسی؛ ۱۲. پاسداری از تمامیت ارضی در برابر گروه‌های تجزیه‌طلب در مناطق مرزی کشور؛ ۱۳. همکاری با ارگان‌ها و نهادهای دیگر در ایفای وظایف‌ محول‌شده؛ ۱۴. کمک به بازسازی ارتش و دیگر نیروهای نظامی (قاسم‌پور، ۲۵۷ ـ ۲۵۸؛ هاشمی و رنجبر، ۱۱۵ ـ ۱۱۷). وظایف یادشده با توجه به اطلاعیه‌ها و آئین‌نامه‌های ستاد مرکزی کمیته‌ها تعیین شده است (اطلاعات، ۱/۲/۱۳۵۸، ۴؛ هاشمی و رنجبر، ۱۱۲ ـ ۱۱۷ و ۲۰۳ ـ ۲۰۶).
طبق ماده ۱ اساسنامه، مصوب ۴/۳/۱۳۶۵، هدف از تأسیس کمیته‌های انقلاب اسلامی، استقرار امنیت و حفظ انتظامات کشور در جهت پاسداری از انقلاب اسلامی ایران و دستاوردهای آن ذکر شده است (اداره کل، ۲/۲۸۱). نیز طبق ماده ۲، وظایف ده‌گانه‌ای برای آن تعریف شد که بسیاری از آنها باید با هماهنگی و همکاری با دیگر نهادها، ازجمله وزارت اطلاعات و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی انجام می‌شد (همان، ۲/۲۸۱ ـ ۲۸۲).
==فرماندهان و نمایندگان منصوب امام‌خمینی==
نخستین فرمانده منصوب امام‌خمینی در کمیته‌های انقلاب اسلامی محمدرضا مهدوی کنی بود (مهدوی کنی، ۲۲۸). او در مدتی که از سوی شورای انقلاب و دولت‌های محمدعلی رجایی و محمدجواد باهنر به عنوان وزیر کشور و پس از شهادت رجایی و باهنر از سوی شورای موقت ریاست جمهوری در ۱۰ شهریور ۱۳۶۰ به عنوان نخست‌وزیر فعالیت می‌کرد (راعی گلوجه، ۳۱۳ ـ ۳۱۴)، فرماندهی کمیته‌ها را نیز به عهده داشت و پس از کناره‌گیری از وزارت کشور و نخست‌وزیری نیز همچنان فرماندهی کمیته‌های انقلاب اسلامی را تا مرداد ۱۳۶۱ عهده‌دار بود (قاسم‌پور، ۲۵۸) (← مقاله مهدوی کنی، محمدرضا). پس از اختلاف مهدوی کنی و علی‌اکبر ناطق نوری، وزیر کشور وقت، درباره استقلال کمیته‌ها یا وابستگی آن به وزارت کشور و استعفای مهدوی کنی (ناطق نوری، ۲/۲۷ ـ ۲۸)، امام‌خمینی در ۱۷/۵/۱۳۶۱ ناطق نوری وزیر کشور وقت را به سمت فرماندهی کمیته‌های انقلاب اسلامی منصوب کرد (۱۶/۴۰۸). نیز وزیر کشور فرماندهی کمیته‌ها را از ۱۳۶۱ تا ۱۳۶۳ به علی فلاحیان و از سال ۱۳۶۳ تا تیرماه ۱۳۶۵ به احمد سالک واگذار کرد (هاشمی و رنجبر، ۱۰۹ ـ ۱۱۰). در ۱۱/۴/۱۳۶۵ سیدعلی‌اکبر محتشمی‌پور، وزیر کشور وقت، سیدسراج‌الدین موسوی (← ادامه مقاله) را برای فرماندهی کمیته معرفی و امام‌خمینی نیز با نصب وی موافقت کرد (۲۰/۷۰). پس از انتصاب اکبر هاشمی رفسنجانی به سمت جانشینی فرماندهی کل قوا در تاریخ ۱۲/۳/۱۳۶۷ (۲۱/۵۶ ـ ۵۷)، تغییراتی به‌ دست ایشان در نیروی انتظامی داده شد که مورد تأیید محتشمی‌پور، وزیر کشور وقت، نبود. وزیر کشور از امام‌خمینی درباره اختیارات وزارت کشور درباره نیروی انتظامی استفسار کرد. ایشان در پاسخ، مسائل مربوط به نیروی انتظامی را در چارچوب قانون با وزارت کشور و در زمینه‌های دفاع مقدس را با جانشینی فرماندهی کل قوا دانست (۲۱/۱۱۰ ـ ۱۱۱).
در سال ۱۳۶۶ گروهی از فرماندهان و اعضای کمیته انقلاب اسلامی از امام‌خمینی خواستند نماینده‌ای مستقل در آن نهاد انقلابی منصوب کند (قاسم‌پور، ۲۵۹). ایشان نیز پس از تشکر از کمیته‌ها به عنوان حافظان اسلام و انقلاب، در ۲۲/۵/۱۳۶۷ سیدسراج‌‌‌الدین موسوی را که فرماندهی کل کمیته‌های انقلاب را بر عهده داشت، به نمایندگی از خود در آن نهاد منصوب کرد (۲۰/۳۵۸). اموال مجهول‌المالک توقیفی بسیاری در اختیار کمیته بود که تکلیف آنها روشن نبود. موسوی در ۸/۸/۱۳۶۷ طی نامه‌ای از امام‌خمینی درخواست کرد این اموال برای رفع نیاز نیازمندان در کمیته‌ها صرف شود. امام‌خمینی در پاسخ با تأکید بر لزوم حفظ جهات شرعیه زیر نظر ایشان موافقت کرد (۲۱/۱۷۵). املاک و مستغلاتی از بنیاد مستضعفان نیز در اختیار کمیته‌های انقلاب اسلامی بود که با تقاضای موسوی و موافقت امام‌خمینی به تملک آن نهاد در آمد (۲۱/۱۷۴).
امام‌خمینی به صورت موردی نیز به برخی از افراد مأموریت داد تا در تشکیل و رسیدگی به کمیته‌های انقلاب اسلامی شهرستان‌ها اقدام کنند. این افراد عبارت‌اند از: محمدطاهر آل‌شبیر خاقانى، تشکیل کمیته انقلاب اسلامی در مناطق خوزستان و رسیدگی به اوضاع منطقه، در ۱/۱۲/۱۳۵۷ (۶/۲۱۰)؛ محمدعلی رضایی، تشکیل کمیته انقلاب اسلامی زیر نظر علمای شهر در تربت حیدریه، در ۴/۱۲/۱۳۵۷(۶/۲۱۴)؛ سیداصغر ناظم‌زاده قمی، تشکیل کمیته‌های قزوین، رشت، بندر انزلی، آستارا و مانند آن و رفع کمبودهای مالی و نیروی انسانی آن کمیته‌ها با نظر علمای محل، در ۶/۱۲/۱۳۵۷ (۶/۲۲۲)؛ قدرت‌الله علیخانى به همراه ابراهیم امیرى، رسیدگى به کمیته‏هاى انقلاب اسلامی تاکستان، آبگرم، آوج، بویین زهرا و حومه، در ۱۲/۱۲/۱۳۵۷ (۶/۲۹۸)؛ بهاءالدین علم‌الهدى، رسیدگى به کمیته‏هاى انقلاب اسلامی اردبیل، کشت و صنعت دشت مغان و توابع و منطقه پارس‏آباد و مشکین شهر، در ۱۳/۱۲/۱۳۵۷ (۶/۳۰۳)؛ سیدحسین مطهری یزدی، تأسیس کمیته انقلاب اسلامی در فشم و اطراف آن و ضبط و نگهداری اموال خاندان پهلوی در آن منطقه، در ۱۶/۱۲/۱۳۵۷ (۶/۳۳۵)؛ محمد فقیهى مرندى، رسیدگی به کمیته‌های انقلاب اسلامی مرند و ماکو، در ۲۰/۱۲/۱۳۵۷ (۶/۳۶۸)؛ محمد فیض، اعزام به مراغه، میاندوآب، بناب و ملک‌کندى برای رسیدگی به کمیته‌های انقلاب اسلامی، سامان‌دادن به اوضاع محلى و آشناکردن اهالى با وظایف دینى و اجتماعى‏، در ۲۱/۱۲/۱۳۵۷ (۶/۳۶۹)؛ ابراهیم امینى همراه با على‌اکبر مسعودى، ‏سرکشى به امور کمیته‏هاى انقلاب اسلامی استان ساحلى و بنادر جنوب (هرمزگان)، در ۲۳/۱۲/۱۳۵۷ (۶/۳۷۳)؛ صادق احسان‏بخش با همکارى سیدعبدالله ضیایى‏، رسیدگى به کمیته‏هاى انقلاب اسلامی رشت و حومه‏، در ۱/۲/۱۳۵۸ (۷/۷۳)؛ مصطفى صدوقى‏، نظارت بر کمیته‏های انقلاب اسلامی ساری، در ۷/۲/۱۳۵۸ (‏۷/۱۴۲)؛ مرتضی بنی‌فضل رسیدگى به کمیته‏هاى انقلاب اسلامی شهر خوى و حومه، در ۷/۴/۱۳۵۸ (‏۲۱/۶۵۱)، نیز سفر به آذربایجان شرقى و غربى و رسیدگى به کمیته‏هاى انقلاب اسلامی این مناطق، در ۱۲/۴/۱۳۵۸ (‏۲۱/۶۵۴) و محمدحسین کاشانى، رسیدگى به وضع کمیته‏هاى انقلاب اسلامی لرستان، در ۸/۶/۱۳۵۸ (‏۹/۳۶۸) (← مقاله منصوبان امام‌خمینی).
==جایگاه کمیته انقلاب اسلامی==
امام‌خمینی و نیز بسیاری از مسئولان نظام (← ادامه مقاله) با کمیته‌ها و فعالیت‌های آنان موافق و برای آن جایگاه خاصی قائل بودند. امام‌خمینی بارها از کمیته‌ها ستایش و قدردانی کرد (۷/۱۸۸ و ۸/۳۷۸) و در موردی از کمیته‌ها به عنوان حافظان اسلام و انقلاب و عزت و شادی مسلمانان و ذلت دشمنان یاد کرد (۲۰/۳۵۸). ایشان از مخالفان کمیته‌ها سخت انتقاد کرد و به نقش بی‌بدیل کمیته‌ها در روزهای اولیه پیروزی انقلاب و اداره کشور به دست آنها اشاره کرد و بر ضرورت وجودی آنان در اداره و حفظ کشور تأکید ورزید و از نظام اداری کشور، ازجمله دادگستری خواست مانع کار کمیته‌ها نباشد و خود را اصلاح کنند و از کمیته‌ها خواست با قدرت و قوت عمل کنند و به سخنان مخالفان اعتنا نکنند (۱۰/۴۶۲ ـ ۴۶۳)؛ همچنین در دیدار با مهدوی کنی و فرماندهان کمیته انقلاب اسلامی، کمیته را زنده‌کننده اسلام و بیمه‌کننده ایران خواند و افزود امیدوار است این نقش را نیز به فرزندان خود بیاموزند (۱۶/۷۴). ایشان بر نقش تأثیرگذار جوانان کمیته‌ای در پیروزی انقلاب و ادامه آن تأکید کرد و ارزش کار و خدمات آنان را بسیار و الفاظ و گفتار را برای تبیین خدمات آنان ناتوان دانست (۱۷/۱۰۸).
امام‌خمینی در ۲۹/۴/۱۳۵۹ به مناسبت آغاز به کار مجلس شورای اسلامی و معرفی دولت جدید، پس از اشاره به اینکه در دولت گذشته انقلابی عمل نشد و کشور با مشکلات زیادی روبه‌رو شد، یادآوری کرد که همه نهاد‌های انقلابی، ازجمله کمیته‌ها در سرتاسر کشور باید به قوت خود، همان‌گونه که هستند، باقی بمانند و با قدرت و قاطعیت عمل کنند (۱۳/۵۲). ایشان در ۱۴/۸/۱۳۶۲ نیز در کسب تکلیف اعضای کمیسیون‌های داخلی و خارجی مجلس درباره کمیته یادآور شد که کمیته‌ها همین‌گونه که هستند، باقی باشند و هیچ تحولی در آن صورت نگیرد (۱۸/۲۰۳). ایشان در برابر کسانی که عملکرد کمیته‌ها را غیر مثبت، بلکه مضر ارزیابی می‌کردند (بازرگان، سخنرانی، ۷) عملکرد کمیته را مثبت ارزیابی کرد و برقراری امنیت به دست کمیته‌ها را در همه شهرهای ایران در آغاز انقلاب ـ که هرج ‌و مرج همه‌جا را فرا گرفته بود ـ ستود و آن را عملی مثبت پیش خدا دانست (۱۷/۴۰۰).
==واکنش امام‌خمینی و مسئولان در برابر مخالفان==
چند دسته با اصل کمیته‌ها مخالف بودند، ازجمله گروه‌های سیاسی، مانند سازمان مجاهدین خلق و فداییان خلق، سلطنت‌طلب‌ها و عوامل باقی‌مانده سازمان اطلاعات و امنیت کشور رژیم پهلوی (ساواک)؛ چون کمیته‌ها را مانع آزادی عمل خود می‌دانستند (فوزی، ۱/۲۰۸ ـ ۲۰۹؛ کمیته، ۴/۱). جبهه ملی نیز وجود نهادهایی، چون کمیته و دادگاه انقلاب را ابزاری در دست روحانیت انقلابی دانست و با آن مخالف بود (رسالت، ۲۰/۴/۱۳۸۹، ۳). گروه‌های مخالف کمیته با پخش شایعات و بدگویی از کمیته بر آن بودند مردم را در برابر آن نهاد قرار دهند؛ ولی حمایت‌های امام‌خمینی، روحانیت و مردم از این نهاد سبب شد کمیته بتواند قدرتمندانه در همه صحنه‌های انقلاب حضوری فعال داشته باشد (همان).
برخی اعضای دولت موقت در آغاز، کمیته را به عنوان بازوی خود پذیرفته بودند و کارهای خود را به آن ارجاع می‌دادند (هاشمی و رنجبر، ۱۰۰ ـ ۱۰۱)؛ اما بسیاری از اعضای دولت موقت، به‌ویژه بازرگان نخست‌وزیر دولت موقت و سیداحمد صدر حاج‌سیدجوادی وزیر کشور او در صدر مخالفان کمیته‌ها بودند و بی‌نظمی و تداخل فعالیت‌های آنها با دیگر نهادها و وزارتخانه‌ها و نفوذ افراد ناباب را در کمیته‌ها دلیل مخالفت خود می‌شمردند (حیات نو، ۲/۴/۱۳۸۹، ۳). بازرگان از همان روزهای تـشکیل این نهاد وعده انحلال آن را می‌داد و از آن‌ها به عنوان نهادی مزاحم (بازرگان، سخنرانی، ۷؛ هاشمی و رنجبر، ۱۰۲)، بی‌قانون و هرج ‌و مرج‌طلب (رسالت، ۲/۴/۱۳۸۹، ۳)، تند و افراطی و بی‌حساب‌وکتاب (بازرگان، مسائل، ۹۰ ـ ۹۱) یاد می‌کرد و همچنین از آنان به عنوان نیروهای خودسر و یاغی و دولت در دولت (هاشمی و رنجبر، ۱۰۰ ـ ۱۰۱) نام می‌برد. داریوش فروهر، وزیر کار دولت موقت، منشأ ضعف حاکم بر دولت موقت را کمیته‌ها، دادگاه‌های انقلاب و دیگر نهادهای انقلابی می‌دانست و می‌گفت از کمیته‌ها جز کارشکنی در کار دولت، کار دیگری ساخته نیست (همان). دولت موقت در انحلال کمیته‌ها بسیار جدی بود و خواستار آن بود به جای کمیته، ارتش عهده‌دار تأمین امنیت مردم شود و از امام‌خمینی نیز می‌خواست کمیته‌ها را منحل کند (همان، ۱۰۴ ـ ۱۰۵)؛ ولی امام‌خمینی در پاسخ به دولت یادآور می‌شد کمیته‌ها باید بمانند (همان، ۱۰۶). ایشان به قضاوت نامنصفانه برخی مخالفان کمیته‌ها اشاره کرده و یادآور شده است اگر فردی ناصالح در نهادی پیدا شد، نباید همه آن نهاد را زیر سؤال برد و خدمات آنها را نادیده گرفت. افزون بر این نباید هیچ مطلبی را بدون دلیل پذیرفت (۱۳/۵۳۹ و ۱۴/۵۸). دولت موقت از سیدمحمدرضا گلپایگانی از مراجع تقلید قم نیز خواست از امام‌خمینی بخواهد کمیته‌ها را منحل کند که در پاسخ، ایشان نیز با انحلال کمیته‌ها مخالفت و بر ضرورت ادامه کار آنها تأکید کرد (هاشمی و رنجبر، ۱۰۶)؛ حتی فیدل کاسترو توسط ابراهیم یزدی، وزیر خارجه دولت موقت، به مهدوی کنی پیغام داده بود که کمیته‌ها را منحل نکنند؛ زیرا با انحلال آن انقلاب از میان می‌رود (بداشتی، ۱ ـ ۳).
سیداحمد صدر حاج‌سیدجوادی وزیر کشور و استانداران در دیدار با امام‌خمینی از کمیته‌ها انتقادهای تندی کردند و خواستار انحلال کمیته‌ها شدند. امام‌خمینی در پاسخ به آنها در همین جلسه چهار مرتبه بر ضرورت وجود کمیته‌ها تأکید کرد؛ ولی تصفیه آنها را نیز لازم دانست و یادآور شد به سبب برخی مسائلی که در کمیته‌ها هست، نباید با اصل آن مخالفت کرد؛ باید آن مسائل و مشکلات را برطرف کرد (۷/۳۷۲ و ۳۷۸ ـ ۳۷۹). ایشان در جایی دیگر به برخی نابسامانی‌ها در ارتش و کمیته‌ها اشاره کرد و رفع آن را نیازمند زمان دانست (۷/۴۳۴)؛ چنان‌که پس از بروز این اختلافات درباره کمیته‌های انقلاب اسلامی، چهارده نفر از علما که مسئولیت کمیته‌ها را بر عهده داشتند، به دیدار امام‌خمینی رفتند و با اشاره به پاره‌ای نابسامانی‌ها در روند کار کمیته‌ها بر اصل وجود آنها تأکید کردند. ایشان نیز دوباره بر ضرورت وجود کمیته‌ها تأکید کرد؛ ولی تصفیه آن را نیز لازم دانست (بداشتی، ۳).
بسیاری از شخصیت‌ها و کارگزاران نظام اسلامی از عملکرد مثبت کمیته‌های انقلاب اسلامی سخن گفته‌اند؛ ازجمله سیدمحمود طالقانی، امام‌جمعه تهران، با تأکید بر نقش مثبت سپاه و کمیته‌های انقلاب اسلامی، تضعیف این دو نهاد را محکوم کرد (خلیلی، ۲/۸۷). همچنین سیدعلی خامنه‌ای، رئیس‌جمهور وقت، کمیته انقلاب اسلامی را در شمار اصیل‌ترین و منطقی‌ترین نهادهای انقلاب می‌دانست و معتقد بود کمیته حق حیات بر گردن این انقلاب دارد؛ چون اگر کمیته نبود، امنیت در تهران و دیگر شهرها هم نبود (خامنه‌ای، بیانات، ۲۵/۱۱/۱۳۶۰). به گفته وی کمیته‌ها در روزگاری خلأ موجود در کشور را پر ساختند و از انقلاب محافظت کردند که هیچ‌چیز و هیچ ارگان دیگری قادر به آن نبود (همان، ۲۳/۱۱/۱۳۶۴). هاشمی رفسنجانی نیز پس از اشاره به چگونگی شکل‌گیری کمیته‌ها در آغاز پیروزی انقلاب، به نقش مهم آن نهاد در جلوگیری از آشفتگی‌ها اشاره کرد و سپس یادآور شد که آنان در شورای انقلاب کوشیده‌اند با شکل‌دادن منطقی به این کمیته‌ها، با سرعت به امور جاری کشور سروسامان بدهند (انقلاب و پیروزی، ۱۹۸). وی پس از اشاره به وظایف و عملکرد این نهاد یادآور شده است در شورای انقلاب، برخی از اعضای دولت موقت با کمیته‌ها ـ با این ادعا که فاقد انضباط سازمانی هستند ـ از همان آغاز مسئله داشتند؛ به همین سبب تصمیم گرفته شد به سازماندهی رسمی کمیته‌ها سریع‌تر اقدام شود؛ به همین منظور مهدوی کنی از سوی امام‌خمینی به سرپرستی کمیته‌ها منصوب شد (همان، ۲۰۰). بسیاری از دیگر شخصیت‌ها و کارگزاران نظام اسلامی عملکرد کمیته‌های انقلاب اسلامی را تأیید کرده‌اند (جنتی، ۱۶۶ ـ ۱۶۷؛ ناطق نوری، ۲/۲۸ ـ ۲۹؛ روحانی، ۱/۵۷۷).
==توصیه‌ها و هشدارها==
امام‌خمینی به دلیل نفوذ برخی افراد ناشایست و عملکرد افراطی برخی از اعضای کمیته بارها از کمیته‌ها و روحانیت شاغل در آن نهاد خواست که بر اساس موازین اسلامی و مقررات عمل کنند و خاطرنشان کرد مردم، خلاف و لغزش افراد کمیته را به حساب اسلام و روحانیت می‌گذارند (۹/۵۰۸ ـ ۵۰۹ و ۱۲/۳۰۹). ایشان ضمن تأیید خدمت کمیته‌ها به مردم از آنان خواست آبروی اسلام و انقلاب را حفظ کنند و بهانه به دست غرب‌زده‌ها ندهند (۱۲/۳۱۰). ایشان همچنین از کمیته‌ها خواست مانع افراد شروری شوند که به اسم نهادهای انقلابی هرج ‌و مرج می‌کنند، به خانه‌های مردم می‌ریزند و اموال و زمین‌های مردم را تصرف می‌کنند؛ سپس یادآور شد هیئتی به سرتاسر کشور اعزام خواهد کرد تا درباره این نوع کارها تحقیق کنند و افراد خاطی را به مجازات برسانند (۱۱/۲۰۸)؛ همچنین تعرض به زنان بی‌حجاب را در کوچه و خیابان‌ها حرام اعلام کرد و از کمیته‌ها خواست از این‌گونه کارها جلوگیری کنند (۱۲/۵۰۲). ایشان تذکر داد که شعار، دعا و تکبیر در نیمه‌های شب، به‌ گونه‌ای‌که سبب ناراحتی همسایه‌ها شود، نه‌تنها عبادت و خدمت نیست که بر خلاف موازین و معصیت کبیره است و باید از آن پرهیز کرد (۱۶/۴۱۱).
از سوی دیگر، امام‌خمینی از روحانیانی که در نهاد‌های انقلابی، ازجمله کمیته‌ها بودند، خواست در کارهایی که در صلاحیت آنها نیست، مانند عزل و نصب‌ها دخالت نکنند؛ زیرا این کارها نامشروع و موجب اختلال در امور کشور و سبب بدبینی مردم به روحانیت است و بدبینی به روحانیت لطمه‌ای بزرگ به اسلام و کشور اسلامی و از گناهان بزرگ و نابخشودنی است (۱۴/۷۵). ایشان همچنین از آنان خواست به هدایت و راهنمایی افراد مشغول در آن نهاد بپردازند (۱۶/۷۷) و خودشان و کمیته‌ها و افراد زیر نظرشان را به رنگ اسلامی در آورند (۹/۵۱۱). ایشان از فرماندهان و اعضای کمیته‌ها نیز خواست ضمن پاسداری از مردم، با قدرت‌های شیطانی و هواهای نفسانی خویش مبارزه کنند تا مردم از آنان آزار نبینند و کارهای خلاف دیگری از آنها دیده نشود (۷/۱۸۸). سفارش یکدیگر به حق، یکی دیگر از توصیه‌های امام‌خمینی به نهادهای انقلابی، ازجمله کمیته بود (۱۳/۴۶۹).
امام‌خمینی نفوذ مخالفان انقلاب را در نهادهای انقلابی امری دانست که در صدر اسلام نیز سابقه داشته است و هشدار داد در این زمان نیز ممکن است افراد نابابی در کمیته‌ها نفوذ (۱۳/۵۰۰) و با این کار چهره جمهوری اسلامی را تخریب کنند (۱۴/۵۸). ایشان متذکر شد در میان روحانیت و کمیته‌ها افراد نفوذی را شناسایی و به مردم معرفی شوند تا مردم بدانند آنها که به نام روحانیت و کمیته‌ها خرابکاری می‌کنند، ربطی به آنها ندارند (۱۲/۴۶۸ و ۱۳/۵۰۰).
==عملکرد کمیته انقلاب اسلامی==
کمیته انقلاب اسلامی در ایجاد نظم و امنیت، مقابله با عناصر ضد انقلاب و دستگیری عناصر اصلی رژیم پهلوی نقش مهمی داشت؛ ازجمله: ۱. محافظت و مراقب از امنیت انتخابات در کشور در سال ۱۳۵۸ مانند رفراندوم جمهوری اسلامی ایران در ۱۲ فروردین ۱۳۵۸ (ترابی و رحمانی، ۱۲۴ ـ ۱۲۶)؛ ۲. کشف و دستگیری اعضای گروه فرقان ۱۳۵۸؛ ۳. شرکت در خنثا‌سازی کودتای نوژه در تیر ۱۳۵۹ و بازداشت ۳۵۰ نفر از عوامل آن طی یک شب (همان، ۱۲۴ ـ ۱۲۵) (← مقاله کودتای نوژه)؛ ۴. مقابله با غائله ۱۴ اسفند سال ۱۳۵۹ در دانشگاه تهران (همان) (← مقاله چهارده اسفند)؛ ۵. شناسایی و تصرف خانه‌های تیمی سازمان مجاهدین خلق در سال ۱۳۶۰ و ۱۳۶۱ (همان؛ هاشمی و رنجبر، ۶۶)؛ ۶. تجهیز دویست گلوگاه و پاسگاه در نقاط مختلف کشور که سبب ارتقای سطح امنیت و مانع بزرگی بر سر جابجایی و نقل و انتقال اعضای گروه‌های معاند، جاسوس‌ها و متخلفان بود (هاشمی و رنجبر، ۱۴۴ ـ ۱۴۵)؛ ۷. محافظت از شخصیت‌ها: از سال ۱۳۶۰ که ترورهای کور سیاسی آغاز شد و شماری از مردم عادی و مسئولان نظام ترور شدند، مسئولیت محافظت از شخصیت‌ها به عهده کمیته انقلاب اسلامی گذاشته شد. این امر بعدها در قالب واحد یگان حفاظت، توطئه ترور بسیاری از شخصیت‌ها را خنثی کرد (همان، ۱۴۳). در ۲۳/۱۱/۱۳۶۵ شورای امنیت، محافظت از شخصیت‌ها را هم‌زمان به کمیته و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی واگذار کرد (همان، ۱۴۳ ـ ۱۴۴)؛ ۸. محافظت از شهرها در دوره جنگ به عهده نیروهای بسیج با همکاری سپاه پاسداران و کمیته‌های انقلاب اسلامی بود (هاشمی رفسنجانی، انقلاب در بحران، ۲۵۶) ۹. یگان هوایی کمیته با گشت دایم بر فراز گلوگاه‌های مهم استان تهران و استان‌های شرقی و ساحلی و شرکت در عملیات مبارزه با قاچاق مواد مخدر در امنیت داخلی نقشی مهم داشت (هاشمی و رنجبر، ۱۵۴ ـ ۱۵۵).
==شرکت در جبهه‌های جنگ==
کمیته‌ها افزون بر تأمین امنیت داخلی کشور، در جبهه‌های جنگ نیز حضور فعالی داشتند؛ چنان‌که نخست در قالب دسته‌های چریکی و سپس در قالب تیپ موسی‌بن‌جعفر(ع) و تیپ قوامین و سپس لشکر حضرت روح‌الله در مقابله با رژیم بعثی عراق فداکاری‌های درخشانی نشان دادند و شهدای فراوانی تقدیم انقلاب اسلامی کردند و شماری از آنها نیز جانباز و اسیر شدند (ترابی و رحمانی، ۱۲۴ ـ ۱۲۶). با اعلام نیاز فوری به نیرو در خرمشهر و به درخواست سیدعلی خامنه‌ای، نماینده امام‌خمینی در ستاد مشترک ارتش در امور جبهه، کمیته با عنوان اعزام بزرگ، هشت‌ هزار نیرو به جبهه فرستاد (هاشمی و رنجبر، ۱۴۸). کمیته در بسیج مردم و ارسال کمک‌های مردمی و برخی سلاح‌های مورد نیاز به جبهه نقشی مؤثر داشت. فرماندهی بسیاری از گردان‌های سپاه در جبهه و عمده نیروهای مصطفی چمران در جنگ‌های نامنظم از کمیته بود (همان، ۱۴۹ ـ ۱۵۰). لشکر حضرت روح‌الله کمیته انقلاب اسلامی در عملیات مرصاد نقش مؤثری داشت (همان، ۱۵۲ ـ ۱۵۳). یگان هوایی کمیته نیز افزون بر امنیت داخلی در جبهه و جنگ نیز نقش مهمی ایفا می‌کرد (همان، ۱۵۵).
==ادغام کمیته انقلاب اسلامی==
پس از تثبیت انقلاب و ساماندهی نهادهای انتظامی و نظامی و برخی هم‌پوشانی‌هایی که در عملکرد این نهادها با کمیته انقلاب اسلامی وجود داشت، برخی مسئولان به این نتیجه رسیدند که کمیته و دیگر نهادهای انتظامی باید در هم ادغام شوند. ادغام و استقلال کمیته موافقان و مخالفانی داشت و هر یک دلایلی داشتند و با رایزنی‌های فراوان در صدد تثبیت نظر خود بودند (همان، ۱۷۵ ـ ۱۸۶). سرانجام با پیگیری وزارت کشور وقت، در تیر ۱۳۶۹ در مجلس شورای اسلامی قانونی به تصویب رسید که وزارت کشور مکلف شد نیروی‌های انتظامی موجود (شهربانی، کمیته و ژاندارمری) را حداکثر ظرف مدت یک سال ادغام کند و سازمانی با عنوان نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران تشکیل دهد (اداره کل، ۳/۴۰۰) و در چارچوب این قانون این نیرو شکل گرفت.
==سیدسراج‌الدین موسوی==
سیدسراج‌الدین موسوی، متولد ۱۳۳۷، از مبارزان فعال در خارج از کشور بود که از ۱۵سالگی، به پاکستان رفت‌وآمد داشت و به دلیل آشنایی با زبان‌های اردو و عربی، نقش رابط را میان سیداحمد خمینی و محمد منتظری، با انقلابیان خارج از کشور به عهده گرفت (جنتی، ۹۹ و ۱۲۲؛ موسوی، گنجینه راز، ۴۶۸). وی عضو روحانیون مبارز خارج از کشور (← حدیدچی، پاورقی، ۱۳۱) و یکی از اعضای گروه محمد منتظری (← مقاله منتظری، محمد) در سوریه و لبنان بود. او در سوریه به همراه سیدمحمد غرضی، ناصر آلادپوش، علی جنتی و مرضیه حدیدچی (← مقاله دباغ، مرضیه حدیدچی)، برنامه‌هایی مانند سفر حج و تبلیغ اندیشه امام‌خمینی در عربستان را اجرا کردند (حدیدچی، ۱۱۴ ـ ۱۱۵ و ۱۶۲).
موسوی در سال ۱۳۵۷ در عراق، هنگام عبور از مرز کویت، دستگیر شد و مدت کوتاهی در زندان بصره و سپس بغداد زندانی بود (موسوی، گنجینه دل، ۴۶۸). وی دلیل آزادی خود از زندان بغداد را دیدار زهیر، معاون سازمان امنیت عراق با امام‌خمینی و گلۀ ایشان از زندانی‌بودن یاران خود در زندان بغداد شمرده است (همان، ۴۶۸ ـ ۴۶۹). پس از هجرت امام‌خمینی به فرانسه (← مقاله هجرت امام‌خمینی)، موسوی که در آن زمان در سوریه بود، به همراه منتظری، غرضی و آلادپوش عازم فرانسه شد و مسئول حفاظت بیت امام‌خمینی در نوفل لوشاتو گشت (حدیدچی، ۱۵۰ و ۱۶۱ ـ ۱۶۲).
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، موسوی عضو دفتر امام‌خمینی بود (سلیمی بنی و مظفری، ۳۰۰) و در سال ۱۳۶۰ پس از انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی و دفتر نخست‌وزیری که موجب کشته‌شدن بسیاری از مسئولان بالای کشور شد (← مقاله‌های هفت تیر؛ هشت شهریور)، به درخواست سیداحمد خمینی، وظیفه حفاظت از امام‌خمینی و بیت ایشان را به عهده گرفت و برای این کار به‌طور موقت، لباس روحانیت را کنار گذاشت (حدیدچی، پاورقی، ۱۳۱؛ موسوی، گنجینه دل، ۴۶۹).
موسوی از سال ۱۳۶۴، رئیس کمیته‌ انقلاب اسلامی بود (هاشمی رفسنجانی، امید و دلواپسی، ۳۶۶). با تصویب اساسنامه کمیته در مجلس شورای اسلامی که مطابق آن، فرمانده کمیته، پس از تایید رهبری، توسط وزیرکشور منصوب می‌شد، امام‌خمینی در ۱۱/۴/۱۳۶۵ در پاسخ نامه معرفی سیدعلی‌اکبر محتشمی‌پور، وزیر کشور، موسوی را به عنوان فرمانده کمیته انقلاب اسلامی، تایید و وی را به این سمت منصوب کرد و برای موفقیت او دعا کرد (۲۰/۷۰). ایشان همچینین در ۲۲ مرداد ۱۳۶۶ موسوی را به عنوان نماینده خود نیز در کمیته منصوب کرد و در این حکم، وی را از افراد باسابقه و سختی‌کشیده قبل و بعد از انقلاب دانست و برای موفقیت او دعا کرد (۲۰/۳۵۸). او در زمان جنگ تحمیلی، همراه سیداحمد خمینی، در آبادان به دیدار غلامحسین جمی، امام‌جمعه آبادان رفت (موسوی، گنجینه دل، ۴۷۶).
موسوی در سمت فرماندهی کمیته، در ۸ آبان ۱۳۶۷ در نامه‌ای به امام‌خمینی، برای ثبت رسمی املاک متعلق به بنیاد مستضعفان که در اختیار کمیته بود، درخواست نامه کرد. امام‌خمینی در نامه‌ به میرحسین موسوی، نخست‌وزیر، با پیشنهاد وی به شرط حفظ جهات شرعی، موافقت کرد (۲۱/۱۷۴). او همچنین در همین تاریخ در نامه‌ای جداگانه از امام‌خمینی درباره امکان فروش اموال مجهول‌المالک توقیفی از مجرمان، که به دلیل پیدانشدن صاحبان آنها، نابود می‌شوند و مصرف آن در کمک به پاسداران نیازمند، سؤال کرد. وی در این نامه تاکید کرد که از این اموال دقیقاً فهرست‌برداری شده و مشخصات آن ثبت و ضبط می‌گردد و در صورت پیداشدن صاحب آن، عین یا وجه عادلانه آن به او برمی‌گردد. امام‌خمینی در پاسخ، با حفظ جهات شرعی و زیر نظر شخص موسوی موافقت کرد (۲۱/۱۷۵).
موسوی از امضاکنندگان نامه انشعاب مجمع روحانیون مبارز تهران در اسفند ۱۳۶۶ (← امام‌خمینی، ۲۱/۲۸) و از اعضای شورای مرکزی مجمع است (سلیمی بنی و مظفری، ۳۲، ۵۴ و ۳۱۳) (← مقاله مجمع روحانیون مبارز تهران). او در بسیاری از سفرهای داخلی سیداحمد خمینی به شهرهای مختلف ایران، نیز سفر وی به پاکستان و سفر حج همراه با او بوده است (موسوی، گنجینه دل، ۴۷۳ ـ ۴۷۵). وی همچنین در دولت هفتم و هشتم سیدمحمد خاتمی، سفیر جمهوری اسلامی در پاکستان بود (سلیمی بنی و مظفری، ۳۰۰). وی مؤسس دانشگاه امام‌خمینی در کراچی است (← حدیدچی، پاورقی، ۱۳۱) و ساخت بیمارستان و کتابخانه‌ در این شهر از دیگر فعالیت‌های او در پاکستان است (موسوی، گنجینه دل، ۴۷۳).
==پانویس==
{{پانویس}}
==منابع==
{{منابع}}
* اداره کل امور فرهنگی و روابط عمومی مجلس شورای اسلامی، مجموعه قوانین، دومین دوره مجلس شورای اسلامی ۷ خرداد ۱۳۶۳ تا ۶ خرداد ۱۳۶۷، ج۲، تهران، چاپ دوم، ۱۳۷۶ش.
* اداره کل امور فرهنگی و روابط عمومی مجلس شورای اسلامی، مجموعه قوانین، سومین دوره مجلس شورای اسلامی، ۷ خرداد ۱۳۶۷ تا ۶ خرداد ۱۳۷۱، ج۳، تهران، بی‌نا، بی‌تا.
* اطلاعات، روزنامه، ۱/۲/۱۳۵۸.
* ۱۷/۲/۱۳۵۸ش.
* امام‌خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
* انوری، حسن، فرهنگ بزرگ سخن، تهران، سخن، چاپ دوم، ۱۳۸۲ش.
* بازرگان، مهدی، سخنرانی، روزنامه کیهان، ۶/۱/۱۳۵۸ش.
* بازرگان، مهدی، مسائل و مشکلات نخستین سال انقلاب، ناشر عبدالعلی بازرگان، چاپ اول، ۱۳۶۱ش.
* بداشتی، سعید، نگاهی به پیام امام مبنی بر تشکیل کمیته‌ها، روزنامه حیات ‌نو، ۱۲/۱۱/۱۳۸۷ش.
* ترابی، یوسف و احسان رحمانی، کمیته انقلاب اسلامی تجربه‌ای مهم در سپهر پلیس جامعه‌گرا، مجله دانش انتظامی، شماره ۳۵، ۱۳۸۶ش.
* جنتی، علی، خاطرات علی جنتی، تدوین سعید فخرزاده، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
* حدیدچی (دباغ)، مرضیه، خاطرات مرضیه حدید‌چی، به کوشش محسن کاظمی، تهران، سوره مهر، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
* حیات نو، روزنامه، ۲/۴/۱۳۸۹ش.
* خامنه‌ای، سیدعلی، بیانات، ۲۵/۱۱/۱۳۶۰.
* ۲۳/۱۱/۱۳۶۴ش.
* خامنه‌ای، سیدعلی، نیروی انتظامی از دیدگاه فرماندهی معظم کل قوا، تهران، عقیدتی سیاسی ناجا، ۱۳۷۵ش.
* خلیلی، اکبر، گام‌به‌گام با انقلاب، تهران، حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۷ش.
* دهخدا، علی‌اکبر، لغتنامه دهخدا، تهران، دانشگاه تهران، چاپ اول، ۱۳۷۳ش.
* راعی گلوجه، سجاد، دولتهای شهید رجایی، شهید باهنر و آیت‌الله مهدوی کنی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۷ش.
* رزمگیر، سید محمد، نهادها و ارگان‌هایی که به حکم امام‌خمینی تاسیس شده‌اند، چاپ‌شده در رسول آفتاب، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ اول، ۱۳۸۹ش.
* روحانی، حسن، خاطرات دکترحسن روحانی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۸ش.
* سلیمی بنی، صادق و آیت مظفری، مجمع روحانیون مبارز، قم، زمزم هدایت، چاپ اول، ۱۳۹۰ش.
* عارفی، سیدحسن، طبیب دلها، خلاصه گزارشهای طول درمان و سیر معالجات بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، تهران، عروج، چاپ دوم، ۱۳۷۸ش.
* علی‌اکبری بایگی، علی‌اکبر، تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی از مهاجرت امام‌خمینی به پاریس تا پیروزی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۴ش.
* عمید زنجانی، عباسعلی، روایتی از انقلاب اسلامی ایران، خاطرات حجت‌الاسلام و المسلمین عباسعلی عمید زنجانی، تدوین و پژوهش حاجی‌بیگی کندری، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
* فارسی، جلال‌الدین، فرهنگ واژه‌های انقلاب اسلامی، تهران، بنیاد فرهنگی امام‌رضا(ع)، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.
* فوزی تویسرکانی، یحیی، تحولات سیاسی اجتماعی بعد از انقلاب اسلامی در ایران، تهران، عروج، چاپ اول، ۱۳۸۴ش.
* قاسم‌پور، داود، کمیته‌های انقلاب اسلامی، چاپ‌شده در فرهنگنامه نهادهای انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۷ش.
* کمیته، مجله، ضرورت گسترش کمیته انقلاب اسلامی، شماره ۲، ۱۳۶۶ش.
* کمیته، مجله، تحقق آرزوها، شماره ۴، ۱۳۶۶ش.
* موسوی، سیدسراج‌الدین، گنجینه دل، مجموعه خاطرات یاران در وصف یادگار امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ دوم، ۱۳۷۵ش.
* مهدوی کنی، محمدرضا، خاطرات آیت‌الله مهدوی کنی، تدوین غلامرضا خواجه‌سروی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۸۷ش.
* ناطق نوری، علی‌اکبر، خاطرات حجت‌الاسلام و المسلمین علی‌اکبر ناطق نوری، تدوین مرتضی میردار، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۴ش.
* هاشمی رفسنجانی، اکبر، کارنامه و خاطرات سال ۱۳۶۴، امید و دلواپسی، به اهتمام سارا لاهوتی، تهران، نشر معارف انقلاب، چاپ اول، ۱۳۸۷ش.
* هاشمی رفسنجانی، اکبر، کارنامه و خاطرات، سال ۱۳۵۹، انقلاب در بحران، به اهتمام عباس بشیری، تهران، دفتر نشر معارف انقلاب، چاپ اول، ۱۳۸۴ش.
* هاشمی رفسنجانی، اکبر، کارنامه و خاطرات، سال‌های ۱۳۵۷ ـ ۱۳۵۸، انقلاب و پیروزی، به کوشش عباس بشیری، تهران، دفتر نشر معارف انقلاب، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.
* هاشمی، سیدعلی و مهدی رنجبر آذربایجانی، تاریخ شفاهی کمیته‌های انقلاب اسلامی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۷ش.
{{پایان}}
محمدصادق مزینانی

نسخهٔ ‏۲۱ دی ۱۴۰۱، ساعت ۱۰:۵۵

کمیته انقلاب اسلامی، نخستین نهاد انتظامی برای تأمین امنیت داخلی و پاسداری از انقلاب اسلامی.

«کمیته» واژه‌ای فرانسوی به معنای گروهی که مأمور رسیدگی، پژوهش، اقدام یا تهیه گزارش در مورد موضوعی است (دهخدا، ۱۱/۱۶۳۹۷؛ انوری، ۶/۵۹۴۲). در ایران کمیته انقلاب اسلامی به نهادی گفته می‌شد که برای مبارزه با ضدانقلاب و مفاسد اجتماعی تشکیل شده بود (انوری، ۶/۵۹۴۲).

همه انقلاب‌ها پس از پیروزی، برای حراست از خود، نهادی نظامی یا شبه‌نظامی تشکیل داده‌اند؛ مانند کمیته‌های مردمی و انقلابی که پس از انقلاب‌های فرانسه، روسیه، چین و کوبا تشکیل شد (ترابی و رحمانی، ۱۱۷). ضرورت تشکیل چنین نهادهایی ناشی از فروپاشیدن بیشتر ساختارهای امنیتی و حکومتی رژیم سابق و اقدامات براندازانه مخالفان انقلاب نوپاست. انقلاب اسلامی نیز از این قاعده مستثنا نبود. کمیته‌های انقلاب اسلامی بر اساس این ضرورت تشکیل شد (همان؛ هاشمی و رنجبر، ۱۳).

هسته‌های اولیه کمیته‌های انقلاب اسلامی، پیش از پیروزی انقلاب اسلامی (عمید زنجانی، ۲۷۰؛ امام‌خمینی، ۲۰/۳۵۸) طبیعی و خودجوش از متن توده‌های مردم مسلمان و از درون مساجد سراسر کشور در قالب کمیته انتظامات تظاهرات، کمک‌رسانی به منازل شهدای انقلاب اسلامی و زندانیان سیاسی و کمیته استقبال از امام‌خمینی با نظارت روحانیت تکوین یافت (مهدوی کنی، ۲۵۷؛ ترابی و رحمانی، ۱۱۹؛ فارسی، ۶۸۲). در اوج اعتراضات مردمی نیز امام‌خمینی کمیته اعتصابات صنعت نفت را تشکیل داد (۵/۳۰۲ ـ ۳۰۳) و با گسترش اعتصابات در جهت تأمین بخشی از نیازمندی‌های مردم، ازجمله سوخت زمستانی، آب آشامیدنی، حمل و نقل شهری و برخی خدمات دیگر دستور داد کمیته تنظیم اعتصابات انقلاب اسلامی تشکیل شود (همان، ۵/۴۹۴ ـ ۴۹۵؛ علی‌اکبری، ۴۳؛ هاشمی و رنجبر، ۲۱ ـ ۲۲). در مدرسه علوی نیز پیش از ورود امام‌خمینی به ایران کمیته‌های متعددی، ازجمله کمیته انتظامات با شرح وظایف گوناگون تشکیل شد (عارفی، ۲۵) (← مقاله کمیته استقبال).

روند شکل‌گیری

پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ و تسخیر پادگان‌ها، سلاح‌های بسیاری به دست مردم و گروه‌های سیاسی افتاد و بیم آن می‌رفت در نبود نیروی نظامی و انتظامی متمرکز، امنیت جامعه به خطر افتد و تهدیدی از این ناحیه متوجه انقلاب اسلامی شود. افزون بر این تحرک برخی گروه‌های ضدانقلاب و وفادار به رژیم پهلوی و برخی گروه‌های سیاسی سبب شد که نیروی مردمی شبه‌نظامی متعلق به انقلاب ایجاد شود (هاشمی و رنجبر، ۲۸ ـ ۳۱). امام‌خمینی با درک این ضرورت حیاتی، یک روز پس از انقلاب اسلامی در ۲۳/۱۱/۱۳۵۷ در پیامی ضمن تذکراتی به مردم، ازجمله ضرورت جلوگیری از هرج ‌و مرج، خرابکاری و آتش‌سوزی، محافظت از مراکز عمومی و همکاری با مأموران دولت موقت از آنان خواست به مساجد و دیگر مراکز بروند و با راهنمایی روحانیت از انقلاب پاسداری کنند و از روحانیت نیز خواست مردم را از اعمال خلاف شرع و خلاف نهضت اسلامی باز دارند (۶/۱۲۸ ـ ۱۲۹). ایشان در پیامی دیگر در همان روز از مردم خواست که در هر شهر و محله کمیته‌هایی تشکیل شود و محافظت از شهر‌ها را به عهده گیرد (۶/۱۳۲).

پس از صدور دو پیام یادشده امام‌خمینی، کمیته‌های انقلاب اسلامی به عنوان نخستین نهاد انقلابی (رزمگیر، ۳۳۴) در مساجد و محله‌های سراسر کشور تشکیل شد که پاسداری از امنیت و آسایش عمومی شهروندان و مقابله با عناصر مخل امنیت و ضدانقلاب را در سراسر کشور به عهده گرفت (ترابی و رحمانی، ۱۱۸ ـ ۱۱۹؛ مهدوی کنی، ۲۲۴). بزرگ‌ترین مشکل کمیته‌ها در آغاز، آشنانبودن با فنون نظامی، به‌ویژه درگیری‌های خیابانی با ضدانقلاب بود. این کاستی با برنامه‌های فشرده و با کمک برخی نیروهای انقلابی ارتش برطرف شد؛ به‌ گونه‌ای‌که پیش از عید ۱۳۵۸ ده ‌هزار نیروی آموزش‌دیده آماده شده بودند که با هر گونه اقدام ضدانقلابی به‌سرعت برخورد کنند (فوزی، ۱/۲۰۸؛ عمید زنجانی، ۲۷۱).

ساماندهی کمیته‌ها

ضرورت سازماندهی نیروهای کمیته سبب شد به پیشنهاد مرتضی مطهری، محمدرضا مهدوی کنی طی حکمی با دست‌خط مطهری و امضای امام‌خمینی، در دهم یا یازدهم اسفند ۱۳۵۷ به ریاست کمیته‌ها منصوب شود (مهدوی کنی، ۲۲۷ ـ ۲۲۸). وی، پس از حکم امام‌خمینی، مقر مرکزی کمیته‌ها را در بخشی از ساختمان مجلس شورای ملی در میدان بهارستان تهران قرار داد (همان، ۲۳۰؛ هاشمی و رنجبر، ۱۱۲). مهدوی کنی شورای مرکزی و فرماندهی کمیته‌ انقلاب اسلامی را با عضویت حبیب‌الله عسکراولادی، بهزاد نبوی، مرتضی الویری، یوسف فروتن و یکی ـ دو نفر دیگر ـ که نام آنها را نیاورده است ـ تشکیل داد و به ساماندهی کمیته‌ها پرداخت (مهدوی کنی، ۲۳۰ ـ ۲۳۱). الویری، محمد مفتح و محمدصادق اسلامی و اصغر نوروزی را نیز از اعضای شورای مرکزی و فرماندهی کمیته‌ها شمرده است (هاشمی و رنجبر، ۳۷ ـ ۳۸). پس از آن، کمیته‌های انقلاب اسلامی در سراسر کشور تشکیل شدند و زیر نظر فرمانده‌ کمیته‌ مرکزی در تهران به فعالیت پرداختند (ترابی و رحمانی، ۱۱۹).

کمیته‌ها یک نهاد خودجوش مردمی بودند. در هر گوشه‌ای از تهران و شهرهای دیگر کمیته‌هایی تشکیل شده بود. بسیاری از آنها ضابطه خاصی برای گزینش، آموزش، تعداد نیرو و مانند آن نداشتند. در تهران ۱۵۰۰ کمیته وجود داشت که سازماندهی آنها ضروری بود. بدین‌منظور کمیته‌ها تصفیه و جذب نیرو و ایجاد پایگاه‌ محدود شد. تهران به چهارده منطقه‌ مجزا تقسیم شد و برای هر منطقه یک کمیته اصلی در نظر گرفته شد و بقیه کمیته‌های موجود در آن مناطق مرتبط با آن کمیته شد و در رأس هر منطقه، فرمانده‌ کمیته‌ آن منطقه که همه آنها از روحانیان بودند، قرار داده شد (هاشمی و رنجبر، ۳۶ ـ ۳۷؛ مهدوی کنی، ۲۳۱ ـ ۲۳۳). مهدوی کنی ۱۶/۲/۱۳۵۸ طی دستورعملی تصفیه کمیته‌ها را از افراد فاقد صلاحیت‌ ضروری شمرد (اطلاعات، ۱۷/۲/۱۳۵۸، ۱).

ترکیب نیروها

کمیته انقلاب اسلامی از قشرهای مختلف مردم تشکیل شد. کسانی که می‌خواستند در حفظ دستاوردها و پیشبرد آرمان‌های انقلاب اسلامی سهمی داشته باشند، جذب کمیته‌های انقلاب اسلامی شدند. روحانیان متعهد، زندانیان سیاسی آزادشده، استادان دانشگاه و دانشجویان و دانش‌آموزان، کارگران و کارمندان، ارتشی‌ها و دهقانان و کشاورزان در شمار اعضای کمیته‌ها دیده می‌شدند. در این میان حضور علمای برجسته و نخبگان علمی، سیاسی و انقلابی از امتیازات کمیته‌ها به شمار می‌رفت (ترابی و رحمانی، ۱۱۹) و عامل مؤثری در سلامت آن‌ها بود. برخی آثار حضور علما عبارت بود از: پیشگیری نسبی از افراط و تندروی‌های طبیعی عناصر جوان و پرتحرک و بی‌تجربه، در دوران اول انقلاب، تلاش برای رعایت حدود و مقررات و قوانین و احکام شرع با توجه به اطلاعات اندک عناصر جوان از مبانی اسلامی، رعایت اخلاق و ادب در مأموریت‌های محول‌شده، توسعه و گسترش فرهنگ ایثار و فداکاری در اجتماع، گسترش فرهنگ و ارزش‌های انقلاب اسلامی در میان نیروهای انسانی، ارتقای سطح همبستگی ملی و تقویت روزافزون پایگاه مردمی و اجتماعی کمیته‌های انقلاب اسلامی، تربیت کارکنان و نیروهای متدین و کارآمد برای دیگر نهادها و سازمان‌های کشوری (همان، ۱۱۹ ـ ۱۲۰).

مهدوی کنی در مقام رئیس کمیته و نماینده امام‌خمینی و برادر وی مهدی باقری کنی به عنوان قائم‌مقام از بهمن ۱۳۵۷ تا ۱۳۶۱ هدایت و فرماندهی کمیته را بر عهده داشتند (همان، ۱۲۰). رؤسای کمیته‌های چهارده‌گانه تهران به این شرح بودند: مصطفی ملکی مسئول کمیته منطقه یک، علی‌اصغر مروارید و جواد الهی منطقه دو، سیدرضی شیرازی و سیدعلی گلپایگانی منطقه سه، محمد مفتح و غلامرضا شافعی منطقه چهار، حیدرعلی جلالی خمینی منطقه پنج، مهدی باقری کنی و جواد الهی منطقه شش، محمدعلی حقی منطقه هفت، سیدیونس عرفانی منطقه هشت، سیدهادی خسروشاهی منطقه نه، عباسعلی عمید زنجانی و سیداحمد علم‌الهدی منطقه ده، محمدمهدی موحدی کرمانی منطقه یازده، عبدالمجید ایروانی منطقه دوازده، محمدباقر دشتیانی، منطقه سیزده و سیدعلی غیوری و محمود محمدی اراکی منطقه چهارده (ترابی و رحمانی، ۱۲۰ ـ ۱۲۲؛ مهدوی کنی، ۲۵۷).

از رؤسای کمیته‌های یادشده سیدرضی شیرازی فرزند میرزامحمدحسین شیرازی و نواده میرزای شیرازی، صاحب حکم معروف تحریم تنباکو (← مقاله‌های تحریم تنباکو؛ شیرازی، میرزامحمدحسن) و از عالمان معاصر تهران بود که در ۲۴/۴/۱۳۵۸ به او سوء قصد نافرجام شد. امام‌خمینی در نامه‌ای به وی، پس از ابراز نگرانی و تأثر، هدف بدخواهان را ایجاد وحشت در میان مردم مسلمان از راه این اقدام‌های مذبوحانه شمرد و بر نهراسیدن ملتی که جوانان آن به استقبال شهادت می‌روند، تاکید کرد. ایشان سوء قصد به کسانی که در طول عمر خود در خدمت «خالق» و «خلق» بوده‌اند را مایه تقویت اراده آنان و روشن‌ترشدن حقانیت مکتب دانست و خاطرنشان ساخت می‌توان گروهی را که به نام اسلام، فرزندان اسلام را ترور می‌کنند و به نام خلق، زندگی خلق را به تباهی می‌کشند، در شمار هواخواهان بیگانه و خیانتکاران به اسلام و خلق مسلمان شمرد. ایشان در پایان سلامتی و بهبودی وی را از خداوند خواستار شد (۹/۸۶).

در نقاط دیگر کشور نیز علمای مبارز هر منطقه محور فعالیت کمیته انقلاب اسلامی بودند؛ ازجمله در گیلان صادق احسان‌بخش، در مشهد عباس واعظ طبسی، در خوزستان سیدمحمدعلی موسوی جزائری، در آذربایجان غربی غلامرضا حسنی، در آذربایجان شرقی سیدمحمدعلی قاضی طباطبایی و در شیراز سیدعبدالحسین دستغیب و محی‌الدین حائری شیرازی به هدایت و جهت‌دهی کمیته‌های انقلاب اسلامی مشغول بودند (هاشمی و رنجبر، ۵۴ ـ ۵۵).

اساسنامه و ساختار

پس از تشکیل و سازماندهی اولیه کمیته انقلاب اسلامی، آئین‌نامه و دستورعملی کلی در ستاد مرکزی کمیته‌های انقلاب اسلامی تدوین شد و در سال ۱۳۵۸ نیز مورد تجدید نظر قرار گرفت (همان، ۱۱۲). در آغاز تشکیل کمیته، مقررات از طریق بخشنامه و آئین‌نامه‌های کمیته مرکزی واقع در محل مجلس شورای ملی ابلاغ می‌شد و از طریق اطلاعیه، مصوبات و تصمیمات به مردم (همان، ۳۸ و ۲۰۳) و کمیته‌ها اطلاع داده می‌شد (همان، ۱۱۵ ـ ۱۱۸). آئین‌نامه‌ای نیز در همان اوایل شامل اهداف و وظایف کمیته به ‌دست فرماندهی تدوین و برای کمیته‌ها ارسال شد (همان، ۲۰۷ ـ ۲۱۱). در سال ۱۳۵۹ با توجه به اینکه کمیته باید چارچوب‌ها و مراتب اداری لازم را پیدا کند، اساسنامه آن در مجلس مطرح شد؛ ولی با شش سال تأخیر در ۴/۳/۱۳۶۵ با حمایت امام‌خمینی به تصویب رسید (کمیته، ۲/۱). این اساسنامه شامل دو فصل و ده ماده و هفت تبصره بود (اداره کل، ۲/۲۸۴). طبق ماده ۳ اساسنامه، فرماندهی کل کمیته‌های انقلاب اسلامی پس از تأیید رهبری به ‌دست وزیر کشور منصوب می‌شد و فرماندهی پس از تأیید وزیر کشور فردی را به جانشینی خود منصوب می‌کرد تا وی را در ایفای وظایف محول‌شده یاری دهد (همان، ۲/۲۸۲). طبق ماده ۵، کمیته‌های انقلاب اسلامی دارای معاونت‌های اطلاعات و عملیات، طرح و برنامه، پشتیبانی و آموزشی و اداری و مالی بوده است (همان، ۲/۲۸۳). پیش از شکل‌گیری ارگان‌های تبلیغی، این نهاد دارای معاونت فرهنگی نیز بود (هاشمی و رنجبر، ۱۲۵ ـ ۱۲۹). در کنار معاونت‌ها چندین واحد دیگر، ازجمله آموزش و تربیت، دانشکده‌ کمیته انقلاب اسلامی، یگان حفاظت، یگان دریایی و یگان هوایی زیر نظر فرمانده کمیته‌ انقلاب اسلامی فعالیت می‌کردند (همان، ۱۲۹، ۱۳۷، ۱۴۳ و ۱۵۴ ـ ۱۵۵). سلسله‌مراتب کمیته‌ انقلاب اسلامی نیز به این ترتیب بود: ۱. فرماندهی کل؛ ۲. فرماندهی استان؛ ۳. فرماندهی شهرستان؛ ۴. فرماندهی پاسگاه (اداره کل، ۲/۲۸۳).

اهداف و وظایف

در حکم امام‌خمینی به مهدوی کنی، مأموریتی کلی با عنوان سازماندهی کمیته‌های انقلاب اسلامی، به منظور مراقبت و پاسداری از انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی آمده بود و کمیته می‌بایست در آن مقطع خلأ وجودی دیگر نهادهای انتظامی و خدماتی را پر می‌کرد (همان، ۲/۲۸۱ ـ ۲۸۲). کمیته‌های انقلاب اسلامی در اوایل انقلاب و در خلأ نهادهای حکومتی، همه کارها را خود به‌تنهایی انجام می‌دادند؛ از مبارزه با مجرمان و گروه‌های مسلح و تروریست‌های ضدانقلاب گرفته تا حل‌وفصل اختلافات خانوادگی. این امر به سبب قرارگرفتن روحانیت در رأس کمیته‌های انقلاب نمود خاصی یافته بود (هاشمی و رنجبر، ۱۴؛ خامنه‌ای، نیروی انتظامی، ۲۷).

مهم‌ترین وظایف و اقدامات کمیته‌های انقلاب اسلامی در آن مقطع عبارت بود از: ۱. مقابله با توطئه‌های ضد انقلاب؛ ۲. دستگیری عوامل رژیم گذشته و تحویل آنها به مراجع قضایی؛ ۳. جمع‌آوری سلاح‌های سنگین و سبک؛ ۴. جلوگیری از قاچاق اسلحه؛ ۵. توقیف اموال عوامل رژیم گذشته و تحویل آن به مراجع ذی‌صلاح؛ ۶. انتظامات و حفظ امنیت شهرها و روستاها؛ ۷. کشف جرایم و پیگرد متهمان؛ ۸. مراقبت و پاسداری از وزارتخانه‌ها و مؤسسات اداری؛ ۹. مبارزه با احتکار و گرانفروشی؛ ۱۰. مبارزه با زمین‌خواری و رباخواری و ارتشا؛ ۱۱. انتظامات انتخابات ازجمله انتخابات همه‌پرسی جمهوری اسلامی و مجلس خبرگان قانون اساسی؛ ۱۲. پاسداری از تمامیت ارضی در برابر گروه‌های تجزیه‌طلب در مناطق مرزی کشور؛ ۱۳. همکاری با ارگان‌ها و نهادهای دیگر در ایفای وظایف‌ محول‌شده؛ ۱۴. کمک به بازسازی ارتش و دیگر نیروهای نظامی (قاسم‌پور، ۲۵۷ ـ ۲۵۸؛ هاشمی و رنجبر، ۱۱۵ ـ ۱۱۷). وظایف یادشده با توجه به اطلاعیه‌ها و آئین‌نامه‌های ستاد مرکزی کمیته‌ها تعیین شده است (اطلاعات، ۱/۲/۱۳۵۸، ۴؛ هاشمی و رنجبر، ۱۱۲ ـ ۱۱۷ و ۲۰۳ ـ ۲۰۶).

طبق ماده ۱ اساسنامه، مصوب ۴/۳/۱۳۶۵، هدف از تأسیس کمیته‌های انقلاب اسلامی، استقرار امنیت و حفظ انتظامات کشور در جهت پاسداری از انقلاب اسلامی ایران و دستاوردهای آن ذکر شده است (اداره کل، ۲/۲۸۱). نیز طبق ماده ۲، وظایف ده‌گانه‌ای برای آن تعریف شد که بسیاری از آنها باید با هماهنگی و همکاری با دیگر نهادها، ازجمله وزارت اطلاعات و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی انجام می‌شد (همان، ۲/۲۸۱ ـ ۲۸۲).

فرماندهان و نمایندگان منصوب امام‌خمینی

نخستین فرمانده منصوب امام‌خمینی در کمیته‌های انقلاب اسلامی محمدرضا مهدوی کنی بود (مهدوی کنی، ۲۲۸). او در مدتی که از سوی شورای انقلاب و دولت‌های محمدعلی رجایی و محمدجواد باهنر به عنوان وزیر کشور و پس از شهادت رجایی و باهنر از سوی شورای موقت ریاست جمهوری در ۱۰ شهریور ۱۳۶۰ به عنوان نخست‌وزیر فعالیت می‌کرد (راعی گلوجه، ۳۱۳ ـ ۳۱۴)، فرماندهی کمیته‌ها را نیز به عهده داشت و پس از کناره‌گیری از وزارت کشور و نخست‌وزیری نیز همچنان فرماندهی کمیته‌های انقلاب اسلامی را تا مرداد ۱۳۶۱ عهده‌دار بود (قاسم‌پور، ۲۵۸) (← مقاله مهدوی کنی، محمدرضا). پس از اختلاف مهدوی کنی و علی‌اکبر ناطق نوری، وزیر کشور وقت، درباره استقلال کمیته‌ها یا وابستگی آن به وزارت کشور و استعفای مهدوی کنی (ناطق نوری، ۲/۲۷ ـ ۲۸)، امام‌خمینی در ۱۷/۵/۱۳۶۱ ناطق نوری وزیر کشور وقت را به سمت فرماندهی کمیته‌های انقلاب اسلامی منصوب کرد (۱۶/۴۰۸). نیز وزیر کشور فرماندهی کمیته‌ها را از ۱۳۶۱ تا ۱۳۶۳ به علی فلاحیان و از سال ۱۳۶۳ تا تیرماه ۱۳۶۵ به احمد سالک واگذار کرد (هاشمی و رنجبر، ۱۰۹ ـ ۱۱۰). در ۱۱/۴/۱۳۶۵ سیدعلی‌اکبر محتشمی‌پور، وزیر کشور وقت، سیدسراج‌الدین موسوی (← ادامه مقاله) را برای فرماندهی کمیته معرفی و امام‌خمینی نیز با نصب وی موافقت کرد (۲۰/۷۰). پس از انتصاب اکبر هاشمی رفسنجانی به سمت جانشینی فرماندهی کل قوا در تاریخ ۱۲/۳/۱۳۶۷ (۲۱/۵۶ ـ ۵۷)، تغییراتی به‌ دست ایشان در نیروی انتظامی داده شد که مورد تأیید محتشمی‌پور، وزیر کشور وقت، نبود. وزیر کشور از امام‌خمینی درباره اختیارات وزارت کشور درباره نیروی انتظامی استفسار کرد. ایشان در پاسخ، مسائل مربوط به نیروی انتظامی را در چارچوب قانون با وزارت کشور و در زمینه‌های دفاع مقدس را با جانشینی فرماندهی کل قوا دانست (۲۱/۱۱۰ ـ ۱۱۱).

در سال ۱۳۶۶ گروهی از فرماندهان و اعضای کمیته انقلاب اسلامی از امام‌خمینی خواستند نماینده‌ای مستقل در آن نهاد انقلابی منصوب کند (قاسم‌پور، ۲۵۹). ایشان نیز پس از تشکر از کمیته‌ها به عنوان حافظان اسلام و انقلاب، در ۲۲/۵/۱۳۶۷ سیدسراج‌‌‌الدین موسوی را که فرماندهی کل کمیته‌های انقلاب را بر عهده داشت، به نمایندگی از خود در آن نهاد منصوب کرد (۲۰/۳۵۸). اموال مجهول‌المالک توقیفی بسیاری در اختیار کمیته بود که تکلیف آنها روشن نبود. موسوی در ۸/۸/۱۳۶۷ طی نامه‌ای از امام‌خمینی درخواست کرد این اموال برای رفع نیاز نیازمندان در کمیته‌ها صرف شود. امام‌خمینی در پاسخ با تأکید بر لزوم حفظ جهات شرعیه زیر نظر ایشان موافقت کرد (۲۱/۱۷۵). املاک و مستغلاتی از بنیاد مستضعفان نیز در اختیار کمیته‌های انقلاب اسلامی بود که با تقاضای موسوی و موافقت امام‌خمینی به تملک آن نهاد در آمد (۲۱/۱۷۴).

امام‌خمینی به صورت موردی نیز به برخی از افراد مأموریت داد تا در تشکیل و رسیدگی به کمیته‌های انقلاب اسلامی شهرستان‌ها اقدام کنند. این افراد عبارت‌اند از: محمدطاهر آل‌شبیر خاقانى، تشکیل کمیته انقلاب اسلامی در مناطق خوزستان و رسیدگی به اوضاع منطقه، در ۱/۱۲/۱۳۵۷ (۶/۲۱۰)؛ محمدعلی رضایی، تشکیل کمیته انقلاب اسلامی زیر نظر علمای شهر در تربت حیدریه، در ۴/۱۲/۱۳۵۷(۶/۲۱۴)؛ سیداصغر ناظم‌زاده قمی، تشکیل کمیته‌های قزوین، رشت، بندر انزلی، آستارا و مانند آن و رفع کمبودهای مالی و نیروی انسانی آن کمیته‌ها با نظر علمای محل، در ۶/۱۲/۱۳۵۷ (۶/۲۲۲)؛ قدرت‌الله علیخانى به همراه ابراهیم امیرى، رسیدگى به کمیته‏هاى انقلاب اسلامی تاکستان، آبگرم، آوج، بویین زهرا و حومه، در ۱۲/۱۲/۱۳۵۷ (۶/۲۹۸)؛ بهاءالدین علم‌الهدى، رسیدگى به کمیته‏هاى انقلاب اسلامی اردبیل، کشت و صنعت دشت مغان و توابع و منطقه پارس‏آباد و مشکین شهر، در ۱۳/۱۲/۱۳۵۷ (۶/۳۰۳)؛ سیدحسین مطهری یزدی، تأسیس کمیته انقلاب اسلامی در فشم و اطراف آن و ضبط و نگهداری اموال خاندان پهلوی در آن منطقه، در ۱۶/۱۲/۱۳۵۷ (۶/۳۳۵)؛ محمد فقیهى مرندى، رسیدگی به کمیته‌های انقلاب اسلامی مرند و ماکو، در ۲۰/۱۲/۱۳۵۷ (۶/۳۶۸)؛ محمد فیض، اعزام به مراغه، میاندوآب، بناب و ملک‌کندى برای رسیدگی به کمیته‌های انقلاب اسلامی، سامان‌دادن به اوضاع محلى و آشناکردن اهالى با وظایف دینى و اجتماعى‏، در ۲۱/۱۲/۱۳۵۷ (۶/۳۶۹)؛ ابراهیم امینى همراه با على‌اکبر مسعودى، ‏سرکشى به امور کمیته‏هاى انقلاب اسلامی استان ساحلى و بنادر جنوب (هرمزگان)، در ۲۳/۱۲/۱۳۵۷ (۶/۳۷۳)؛ صادق احسان‏بخش با همکارى سیدعبدالله ضیایى‏، رسیدگى به کمیته‏هاى انقلاب اسلامی رشت و حومه‏، در ۱/۲/۱۳۵۸ (۷/۷۳)؛ مصطفى صدوقى‏، نظارت بر کمیته‏های انقلاب اسلامی ساری، در ۷/۲/۱۳۵۸ (‏۷/۱۴۲)؛ مرتضی بنی‌فضل رسیدگى به کمیته‏هاى انقلاب اسلامی شهر خوى و حومه، در ۷/۴/۱۳۵۸ (‏۲۱/۶۵۱)، نیز سفر به آذربایجان شرقى و غربى و رسیدگى به کمیته‏هاى انقلاب اسلامی این مناطق، در ۱۲/۴/۱۳۵۸ (‏۲۱/۶۵۴) و محمدحسین کاشانى، رسیدگى به وضع کمیته‏هاى انقلاب اسلامی لرستان، در ۸/۶/۱۳۵۸ (‏۹/۳۶۸) (← مقاله منصوبان امام‌خمینی).

جایگاه کمیته انقلاب اسلامی

امام‌خمینی و نیز بسیاری از مسئولان نظام (← ادامه مقاله) با کمیته‌ها و فعالیت‌های آنان موافق و برای آن جایگاه خاصی قائل بودند. امام‌خمینی بارها از کمیته‌ها ستایش و قدردانی کرد (۷/۱۸۸ و ۸/۳۷۸) و در موردی از کمیته‌ها به عنوان حافظان اسلام و انقلاب و عزت و شادی مسلمانان و ذلت دشمنان یاد کرد (۲۰/۳۵۸). ایشان از مخالفان کمیته‌ها سخت انتقاد کرد و به نقش بی‌بدیل کمیته‌ها در روزهای اولیه پیروزی انقلاب و اداره کشور به دست آنها اشاره کرد و بر ضرورت وجودی آنان در اداره و حفظ کشور تأکید ورزید و از نظام اداری کشور، ازجمله دادگستری خواست مانع کار کمیته‌ها نباشد و خود را اصلاح کنند و از کمیته‌ها خواست با قدرت و قوت عمل کنند و به سخنان مخالفان اعتنا نکنند (۱۰/۴۶۲ ـ ۴۶۳)؛ همچنین در دیدار با مهدوی کنی و فرماندهان کمیته انقلاب اسلامی، کمیته را زنده‌کننده اسلام و بیمه‌کننده ایران خواند و افزود امیدوار است این نقش را نیز به فرزندان خود بیاموزند (۱۶/۷۴). ایشان بر نقش تأثیرگذار جوانان کمیته‌ای در پیروزی انقلاب و ادامه آن تأکید کرد و ارزش کار و خدمات آنان را بسیار و الفاظ و گفتار را برای تبیین خدمات آنان ناتوان دانست (۱۷/۱۰۸).

امام‌خمینی در ۲۹/۴/۱۳۵۹ به مناسبت آغاز به کار مجلس شورای اسلامی و معرفی دولت جدید، پس از اشاره به اینکه در دولت گذشته انقلابی عمل نشد و کشور با مشکلات زیادی روبه‌رو شد، یادآوری کرد که همه نهاد‌های انقلابی، ازجمله کمیته‌ها در سرتاسر کشور باید به قوت خود، همان‌گونه که هستند، باقی بمانند و با قدرت و قاطعیت عمل کنند (۱۳/۵۲). ایشان در ۱۴/۸/۱۳۶۲ نیز در کسب تکلیف اعضای کمیسیون‌های داخلی و خارجی مجلس درباره کمیته یادآور شد که کمیته‌ها همین‌گونه که هستند، باقی باشند و هیچ تحولی در آن صورت نگیرد (۱۸/۲۰۳). ایشان در برابر کسانی که عملکرد کمیته‌ها را غیر مثبت، بلکه مضر ارزیابی می‌کردند (بازرگان، سخنرانی، ۷) عملکرد کمیته را مثبت ارزیابی کرد و برقراری امنیت به دست کمیته‌ها را در همه شهرهای ایران در آغاز انقلاب ـ که هرج ‌و مرج همه‌جا را فرا گرفته بود ـ ستود و آن را عملی مثبت پیش خدا دانست (۱۷/۴۰۰).

واکنش امام‌خمینی و مسئولان در برابر مخالفان

چند دسته با اصل کمیته‌ها مخالف بودند، ازجمله گروه‌های سیاسی، مانند سازمان مجاهدین خلق و فداییان خلق، سلطنت‌طلب‌ها و عوامل باقی‌مانده سازمان اطلاعات و امنیت کشور رژیم پهلوی (ساواک)؛ چون کمیته‌ها را مانع آزادی عمل خود می‌دانستند (فوزی، ۱/۲۰۸ ـ ۲۰۹؛ کمیته، ۴/۱). جبهه ملی نیز وجود نهادهایی، چون کمیته و دادگاه انقلاب را ابزاری در دست روحانیت انقلابی دانست و با آن مخالف بود (رسالت، ۲۰/۴/۱۳۸۹، ۳). گروه‌های مخالف کمیته با پخش شایعات و بدگویی از کمیته بر آن بودند مردم را در برابر آن نهاد قرار دهند؛ ولی حمایت‌های امام‌خمینی، روحانیت و مردم از این نهاد سبب شد کمیته بتواند قدرتمندانه در همه صحنه‌های انقلاب حضوری فعال داشته باشد (همان).

برخی اعضای دولت موقت در آغاز، کمیته را به عنوان بازوی خود پذیرفته بودند و کارهای خود را به آن ارجاع می‌دادند (هاشمی و رنجبر، ۱۰۰ ـ ۱۰۱)؛ اما بسیاری از اعضای دولت موقت، به‌ویژه بازرگان نخست‌وزیر دولت موقت و سیداحمد صدر حاج‌سیدجوادی وزیر کشور او در صدر مخالفان کمیته‌ها بودند و بی‌نظمی و تداخل فعالیت‌های آنها با دیگر نهادها و وزارتخانه‌ها و نفوذ افراد ناباب را در کمیته‌ها دلیل مخالفت خود می‌شمردند (حیات نو، ۲/۴/۱۳۸۹، ۳). بازرگان از همان روزهای تـشکیل این نهاد وعده انحلال آن را می‌داد و از آن‌ها به عنوان نهادی مزاحم (بازرگان، سخنرانی، ۷؛ هاشمی و رنجبر، ۱۰۲)، بی‌قانون و هرج ‌و مرج‌طلب (رسالت، ۲/۴/۱۳۸۹، ۳)، تند و افراطی و بی‌حساب‌وکتاب (بازرگان، مسائل، ۹۰ ـ ۹۱) یاد می‌کرد و همچنین از آنان به عنوان نیروهای خودسر و یاغی و دولت در دولت (هاشمی و رنجبر، ۱۰۰ ـ ۱۰۱) نام می‌برد. داریوش فروهر، وزیر کار دولت موقت، منشأ ضعف حاکم بر دولت موقت را کمیته‌ها، دادگاه‌های انقلاب و دیگر نهادهای انقلابی می‌دانست و می‌گفت از کمیته‌ها جز کارشکنی در کار دولت، کار دیگری ساخته نیست (همان). دولت موقت در انحلال کمیته‌ها بسیار جدی بود و خواستار آن بود به جای کمیته، ارتش عهده‌دار تأمین امنیت مردم شود و از امام‌خمینی نیز می‌خواست کمیته‌ها را منحل کند (همان، ۱۰۴ ـ ۱۰۵)؛ ولی امام‌خمینی در پاسخ به دولت یادآور می‌شد کمیته‌ها باید بمانند (همان، ۱۰۶). ایشان به قضاوت نامنصفانه برخی مخالفان کمیته‌ها اشاره کرده و یادآور شده است اگر فردی ناصالح در نهادی پیدا شد، نباید همه آن نهاد را زیر سؤال برد و خدمات آنها را نادیده گرفت. افزون بر این نباید هیچ مطلبی را بدون دلیل پذیرفت (۱۳/۵۳۹ و ۱۴/۵۸). دولت موقت از سیدمحمدرضا گلپایگانی از مراجع تقلید قم نیز خواست از امام‌خمینی بخواهد کمیته‌ها را منحل کند که در پاسخ، ایشان نیز با انحلال کمیته‌ها مخالفت و بر ضرورت ادامه کار آنها تأکید کرد (هاشمی و رنجبر، ۱۰۶)؛ حتی فیدل کاسترو توسط ابراهیم یزدی، وزیر خارجه دولت موقت، به مهدوی کنی پیغام داده بود که کمیته‌ها را منحل نکنند؛ زیرا با انحلال آن انقلاب از میان می‌رود (بداشتی، ۱ ـ ۳).

سیداحمد صدر حاج‌سیدجوادی وزیر کشور و استانداران در دیدار با امام‌خمینی از کمیته‌ها انتقادهای تندی کردند و خواستار انحلال کمیته‌ها شدند. امام‌خمینی در پاسخ به آنها در همین جلسه چهار مرتبه بر ضرورت وجود کمیته‌ها تأکید کرد؛ ولی تصفیه آنها را نیز لازم دانست و یادآور شد به سبب برخی مسائلی که در کمیته‌ها هست، نباید با اصل آن مخالفت کرد؛ باید آن مسائل و مشکلات را برطرف کرد (۷/۳۷۲ و ۳۷۸ ـ ۳۷۹). ایشان در جایی دیگر به برخی نابسامانی‌ها در ارتش و کمیته‌ها اشاره کرد و رفع آن را نیازمند زمان دانست (۷/۴۳۴)؛ چنان‌که پس از بروز این اختلافات درباره کمیته‌های انقلاب اسلامی، چهارده نفر از علما که مسئولیت کمیته‌ها را بر عهده داشتند، به دیدار امام‌خمینی رفتند و با اشاره به پاره‌ای نابسامانی‌ها در روند کار کمیته‌ها بر اصل وجود آنها تأکید کردند. ایشان نیز دوباره بر ضرورت وجود کمیته‌ها تأکید کرد؛ ولی تصفیه آن را نیز لازم دانست (بداشتی، ۳).

بسیاری از شخصیت‌ها و کارگزاران نظام اسلامی از عملکرد مثبت کمیته‌های انقلاب اسلامی سخن گفته‌اند؛ ازجمله سیدمحمود طالقانی، امام‌جمعه تهران، با تأکید بر نقش مثبت سپاه و کمیته‌های انقلاب اسلامی، تضعیف این دو نهاد را محکوم کرد (خلیلی، ۲/۸۷). همچنین سیدعلی خامنه‌ای، رئیس‌جمهور وقت، کمیته انقلاب اسلامی را در شمار اصیل‌ترین و منطقی‌ترین نهادهای انقلاب می‌دانست و معتقد بود کمیته حق حیات بر گردن این انقلاب دارد؛ چون اگر کمیته نبود، امنیت در تهران و دیگر شهرها هم نبود (خامنه‌ای، بیانات، ۲۵/۱۱/۱۳۶۰). به گفته وی کمیته‌ها در روزگاری خلأ موجود در کشور را پر ساختند و از انقلاب محافظت کردند که هیچ‌چیز و هیچ ارگان دیگری قادر به آن نبود (همان، ۲۳/۱۱/۱۳۶۴). هاشمی رفسنجانی نیز پس از اشاره به چگونگی شکل‌گیری کمیته‌ها در آغاز پیروزی انقلاب، به نقش مهم آن نهاد در جلوگیری از آشفتگی‌ها اشاره کرد و سپس یادآور شد که آنان در شورای انقلاب کوشیده‌اند با شکل‌دادن منطقی به این کمیته‌ها، با سرعت به امور جاری کشور سروسامان بدهند (انقلاب و پیروزی، ۱۹۸). وی پس از اشاره به وظایف و عملکرد این نهاد یادآور شده است در شورای انقلاب، برخی از اعضای دولت موقت با کمیته‌ها ـ با این ادعا که فاقد انضباط سازمانی هستند ـ از همان آغاز مسئله داشتند؛ به همین سبب تصمیم گرفته شد به سازماندهی رسمی کمیته‌ها سریع‌تر اقدام شود؛ به همین منظور مهدوی کنی از سوی امام‌خمینی به سرپرستی کمیته‌ها منصوب شد (همان، ۲۰۰). بسیاری از دیگر شخصیت‌ها و کارگزاران نظام اسلامی عملکرد کمیته‌های انقلاب اسلامی را تأیید کرده‌اند (جنتی، ۱۶۶ ـ ۱۶۷؛ ناطق نوری، ۲/۲۸ ـ ۲۹؛ روحانی، ۱/۵۷۷).

توصیه‌ها و هشدارها

امام‌خمینی به دلیل نفوذ برخی افراد ناشایست و عملکرد افراطی برخی از اعضای کمیته بارها از کمیته‌ها و روحانیت شاغل در آن نهاد خواست که بر اساس موازین اسلامی و مقررات عمل کنند و خاطرنشان کرد مردم، خلاف و لغزش افراد کمیته را به حساب اسلام و روحانیت می‌گذارند (۹/۵۰۸ ـ ۵۰۹ و ۱۲/۳۰۹). ایشان ضمن تأیید خدمت کمیته‌ها به مردم از آنان خواست آبروی اسلام و انقلاب را حفظ کنند و بهانه به دست غرب‌زده‌ها ندهند (۱۲/۳۱۰). ایشان همچنین از کمیته‌ها خواست مانع افراد شروری شوند که به اسم نهادهای انقلابی هرج ‌و مرج می‌کنند، به خانه‌های مردم می‌ریزند و اموال و زمین‌های مردم را تصرف می‌کنند؛ سپس یادآور شد هیئتی به سرتاسر کشور اعزام خواهد کرد تا درباره این نوع کارها تحقیق کنند و افراد خاطی را به مجازات برسانند (۱۱/۲۰۸)؛ همچنین تعرض به زنان بی‌حجاب را در کوچه و خیابان‌ها حرام اعلام کرد و از کمیته‌ها خواست از این‌گونه کارها جلوگیری کنند (۱۲/۵۰۲). ایشان تذکر داد که شعار، دعا و تکبیر در نیمه‌های شب، به‌ گونه‌ای‌که سبب ناراحتی همسایه‌ها شود، نه‌تنها عبادت و خدمت نیست که بر خلاف موازین و معصیت کبیره است و باید از آن پرهیز کرد (۱۶/۴۱۱).

از سوی دیگر، امام‌خمینی از روحانیانی که در نهاد‌های انقلابی، ازجمله کمیته‌ها بودند، خواست در کارهایی که در صلاحیت آنها نیست، مانند عزل و نصب‌ها دخالت نکنند؛ زیرا این کارها نامشروع و موجب اختلال در امور کشور و سبب بدبینی مردم به روحانیت است و بدبینی به روحانیت لطمه‌ای بزرگ به اسلام و کشور اسلامی و از گناهان بزرگ و نابخشودنی است (۱۴/۷۵). ایشان همچنین از آنان خواست به هدایت و راهنمایی افراد مشغول در آن نهاد بپردازند (۱۶/۷۷) و خودشان و کمیته‌ها و افراد زیر نظرشان را به رنگ اسلامی در آورند (۹/۵۱۱). ایشان از فرماندهان و اعضای کمیته‌ها نیز خواست ضمن پاسداری از مردم، با قدرت‌های شیطانی و هواهای نفسانی خویش مبارزه کنند تا مردم از آنان آزار نبینند و کارهای خلاف دیگری از آنها دیده نشود (۷/۱۸۸). سفارش یکدیگر به حق، یکی دیگر از توصیه‌های امام‌خمینی به نهادهای انقلابی، ازجمله کمیته بود (۱۳/۴۶۹).

امام‌خمینی نفوذ مخالفان انقلاب را در نهادهای انقلابی امری دانست که در صدر اسلام نیز سابقه داشته است و هشدار داد در این زمان نیز ممکن است افراد نابابی در کمیته‌ها نفوذ (۱۳/۵۰۰) و با این کار چهره جمهوری اسلامی را تخریب کنند (۱۴/۵۸). ایشان متذکر شد در میان روحانیت و کمیته‌ها افراد نفوذی را شناسایی و به مردم معرفی شوند تا مردم بدانند آنها که به نام روحانیت و کمیته‌ها خرابکاری می‌کنند، ربطی به آنها ندارند (۱۲/۴۶۸ و ۱۳/۵۰۰).

عملکرد کمیته انقلاب اسلامی

کمیته انقلاب اسلامی در ایجاد نظم و امنیت، مقابله با عناصر ضد انقلاب و دستگیری عناصر اصلی رژیم پهلوی نقش مهمی داشت؛ ازجمله: ۱. محافظت و مراقب از امنیت انتخابات در کشور در سال ۱۳۵۸ مانند رفراندوم جمهوری اسلامی ایران در ۱۲ فروردین ۱۳۵۸ (ترابی و رحمانی، ۱۲۴ ـ ۱۲۶)؛ ۲. کشف و دستگیری اعضای گروه فرقان ۱۳۵۸؛ ۳. شرکت در خنثا‌سازی کودتای نوژه در تیر ۱۳۵۹ و بازداشت ۳۵۰ نفر از عوامل آن طی یک شب (همان، ۱۲۴ ـ ۱۲۵) (← مقاله کودتای نوژه)؛ ۴. مقابله با غائله ۱۴ اسفند سال ۱۳۵۹ در دانشگاه تهران (همان) (← مقاله چهارده اسفند)؛ ۵. شناسایی و تصرف خانه‌های تیمی سازمان مجاهدین خلق در سال ۱۳۶۰ و ۱۳۶۱ (همان؛ هاشمی و رنجبر، ۶۶)؛ ۶. تجهیز دویست گلوگاه و پاسگاه در نقاط مختلف کشور که سبب ارتقای سطح امنیت و مانع بزرگی بر سر جابجایی و نقل و انتقال اعضای گروه‌های معاند، جاسوس‌ها و متخلفان بود (هاشمی و رنجبر، ۱۴۴ ـ ۱۴۵)؛ ۷. محافظت از شخصیت‌ها: از سال ۱۳۶۰ که ترورهای کور سیاسی آغاز شد و شماری از مردم عادی و مسئولان نظام ترور شدند، مسئولیت محافظت از شخصیت‌ها به عهده کمیته انقلاب اسلامی گذاشته شد. این امر بعدها در قالب واحد یگان حفاظت، توطئه ترور بسیاری از شخصیت‌ها را خنثی کرد (همان، ۱۴۳). در ۲۳/۱۱/۱۳۶۵ شورای امنیت، محافظت از شخصیت‌ها را هم‌زمان به کمیته و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی واگذار کرد (همان، ۱۴۳ ـ ۱۴۴)؛ ۸. محافظت از شهرها در دوره جنگ به عهده نیروهای بسیج با همکاری سپاه پاسداران و کمیته‌های انقلاب اسلامی بود (هاشمی رفسنجانی، انقلاب در بحران، ۲۵۶) ۹. یگان هوایی کمیته با گشت دایم بر فراز گلوگاه‌های مهم استان تهران و استان‌های شرقی و ساحلی و شرکت در عملیات مبارزه با قاچاق مواد مخدر در امنیت داخلی نقشی مهم داشت (هاشمی و رنجبر، ۱۵۴ ـ ۱۵۵).

شرکت در جبهه‌های جنگ

کمیته‌ها افزون بر تأمین امنیت داخلی کشور، در جبهه‌های جنگ نیز حضور فعالی داشتند؛ چنان‌که نخست در قالب دسته‌های چریکی و سپس در قالب تیپ موسی‌بن‌جعفر(ع) و تیپ قوامین و سپس لشکر حضرت روح‌الله در مقابله با رژیم بعثی عراق فداکاری‌های درخشانی نشان دادند و شهدای فراوانی تقدیم انقلاب اسلامی کردند و شماری از آنها نیز جانباز و اسیر شدند (ترابی و رحمانی، ۱۲۴ ـ ۱۲۶). با اعلام نیاز فوری به نیرو در خرمشهر و به درخواست سیدعلی خامنه‌ای، نماینده امام‌خمینی در ستاد مشترک ارتش در امور جبهه، کمیته با عنوان اعزام بزرگ، هشت‌ هزار نیرو به جبهه فرستاد (هاشمی و رنجبر، ۱۴۸). کمیته در بسیج مردم و ارسال کمک‌های مردمی و برخی سلاح‌های مورد نیاز به جبهه نقشی مؤثر داشت. فرماندهی بسیاری از گردان‌های سپاه در جبهه و عمده نیروهای مصطفی چمران در جنگ‌های نامنظم از کمیته بود (همان، ۱۴۹ ـ ۱۵۰). لشکر حضرت روح‌الله کمیته انقلاب اسلامی در عملیات مرصاد نقش مؤثری داشت (همان، ۱۵۲ ـ ۱۵۳). یگان هوایی کمیته نیز افزون بر امنیت داخلی در جبهه و جنگ نیز نقش مهمی ایفا می‌کرد (همان، ۱۵۵).

ادغام کمیته انقلاب اسلامی

پس از تثبیت انقلاب و ساماندهی نهادهای انتظامی و نظامی و برخی هم‌پوشانی‌هایی که در عملکرد این نهادها با کمیته انقلاب اسلامی وجود داشت، برخی مسئولان به این نتیجه رسیدند که کمیته و دیگر نهادهای انتظامی باید در هم ادغام شوند. ادغام و استقلال کمیته موافقان و مخالفانی داشت و هر یک دلایلی داشتند و با رایزنی‌های فراوان در صدد تثبیت نظر خود بودند (همان، ۱۷۵ ـ ۱۸۶). سرانجام با پیگیری وزارت کشور وقت، در تیر ۱۳۶۹ در مجلس شورای اسلامی قانونی به تصویب رسید که وزارت کشور مکلف شد نیروی‌های انتظامی موجود (شهربانی، کمیته و ژاندارمری) را حداکثر ظرف مدت یک سال ادغام کند و سازمانی با عنوان نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران تشکیل دهد (اداره کل، ۳/۴۰۰) و در چارچوب این قانون این نیرو شکل گرفت.

سیدسراج‌الدین موسوی

سیدسراج‌الدین موسوی، متولد ۱۳۳۷، از مبارزان فعال در خارج از کشور بود که از ۱۵سالگی، به پاکستان رفت‌وآمد داشت و به دلیل آشنایی با زبان‌های اردو و عربی، نقش رابط را میان سیداحمد خمینی و محمد منتظری، با انقلابیان خارج از کشور به عهده گرفت (جنتی، ۹۹ و ۱۲۲؛ موسوی، گنجینه راز، ۴۶۸). وی عضو روحانیون مبارز خارج از کشور (← حدیدچی، پاورقی، ۱۳۱) و یکی از اعضای گروه محمد منتظری (← مقاله منتظری، محمد) در سوریه و لبنان بود. او در سوریه به همراه سیدمحمد غرضی، ناصر آلادپوش، علی جنتی و مرضیه حدیدچی (← مقاله دباغ، مرضیه حدیدچی)، برنامه‌هایی مانند سفر حج و تبلیغ اندیشه امام‌خمینی در عربستان را اجرا کردند (حدیدچی، ۱۱۴ ـ ۱۱۵ و ۱۶۲). موسوی در سال ۱۳۵۷ در عراق، هنگام عبور از مرز کویت، دستگیر شد و مدت کوتاهی در زندان بصره و سپس بغداد زندانی بود (موسوی، گنجینه دل، ۴۶۸). وی دلیل آزادی خود از زندان بغداد را دیدار زهیر، معاون سازمان امنیت عراق با امام‌خمینی و گلۀ ایشان از زندانی‌بودن یاران خود در زندان بغداد شمرده است (همان، ۴۶۸ ـ ۴۶۹). پس از هجرت امام‌خمینی به فرانسه (← مقاله هجرت امام‌خمینی)، موسوی که در آن زمان در سوریه بود، به همراه منتظری، غرضی و آلادپوش عازم فرانسه شد و مسئول حفاظت بیت امام‌خمینی در نوفل لوشاتو گشت (حدیدچی، ۱۵۰ و ۱۶۱ ـ ۱۶۲).

پس از پیروزی انقلاب اسلامی، موسوی عضو دفتر امام‌خمینی بود (سلیمی بنی و مظفری، ۳۰۰) و در سال ۱۳۶۰ پس از انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی و دفتر نخست‌وزیری که موجب کشته‌شدن بسیاری از مسئولان بالای کشور شد (← مقاله‌های هفت تیر؛ هشت شهریور)، به درخواست سیداحمد خمینی، وظیفه حفاظت از امام‌خمینی و بیت ایشان را به عهده گرفت و برای این کار به‌طور موقت، لباس روحانیت را کنار گذاشت (حدیدچی، پاورقی، ۱۳۱؛ موسوی، گنجینه دل، ۴۶۹).

موسوی از سال ۱۳۶۴، رئیس کمیته‌ انقلاب اسلامی بود (هاشمی رفسنجانی، امید و دلواپسی، ۳۶۶). با تصویب اساسنامه کمیته در مجلس شورای اسلامی که مطابق آن، فرمانده کمیته، پس از تایید رهبری، توسط وزیرکشور منصوب می‌شد، امام‌خمینی در ۱۱/۴/۱۳۶۵ در پاسخ نامه معرفی سیدعلی‌اکبر محتشمی‌پور، وزیر کشور، موسوی را به عنوان فرمانده کمیته انقلاب اسلامی، تایید و وی را به این سمت منصوب کرد و برای موفقیت او دعا کرد (۲۰/۷۰). ایشان همچینین در ۲۲ مرداد ۱۳۶۶ موسوی را به عنوان نماینده خود نیز در کمیته منصوب کرد و در این حکم، وی را از افراد باسابقه و سختی‌کشیده قبل و بعد از انقلاب دانست و برای موفقیت او دعا کرد (۲۰/۳۵۸). او در زمان جنگ تحمیلی، همراه سیداحمد خمینی، در آبادان به دیدار غلامحسین جمی، امام‌جمعه آبادان رفت (موسوی، گنجینه دل، ۴۷۶).

موسوی در سمت فرماندهی کمیته، در ۸ آبان ۱۳۶۷ در نامه‌ای به امام‌خمینی، برای ثبت رسمی املاک متعلق به بنیاد مستضعفان که در اختیار کمیته بود، درخواست نامه کرد. امام‌خمینی در نامه‌ به میرحسین موسوی، نخست‌وزیر، با پیشنهاد وی به شرط حفظ جهات شرعی، موافقت کرد (۲۱/۱۷۴). او همچنین در همین تاریخ در نامه‌ای جداگانه از امام‌خمینی درباره امکان فروش اموال مجهول‌المالک توقیفی از مجرمان، که به دلیل پیدانشدن صاحبان آنها، نابود می‌شوند و مصرف آن در کمک به پاسداران نیازمند، سؤال کرد. وی در این نامه تاکید کرد که از این اموال دقیقاً فهرست‌برداری شده و مشخصات آن ثبت و ضبط می‌گردد و در صورت پیداشدن صاحب آن، عین یا وجه عادلانه آن به او برمی‌گردد. امام‌خمینی در پاسخ، با حفظ جهات شرعی و زیر نظر شخص موسوی موافقت کرد (۲۱/۱۷۵).

موسوی از امضاکنندگان نامه انشعاب مجمع روحانیون مبارز تهران در اسفند ۱۳۶۶ (← امام‌خمینی، ۲۱/۲۸) و از اعضای شورای مرکزی مجمع است (سلیمی بنی و مظفری، ۳۲، ۵۴ و ۳۱۳) (← مقاله مجمع روحانیون مبارز تهران). او در بسیاری از سفرهای داخلی سیداحمد خمینی به شهرهای مختلف ایران، نیز سفر وی به پاکستان و سفر حج همراه با او بوده است (موسوی، گنجینه دل، ۴۷۳ ـ ۴۷۵). وی همچنین در دولت هفتم و هشتم سیدمحمد خاتمی، سفیر جمهوری اسلامی در پاکستان بود (سلیمی بنی و مظفری، ۳۰۰). وی مؤسس دانشگاه امام‌خمینی در کراچی است (← حدیدچی، پاورقی، ۱۳۱) و ساخت بیمارستان و کتابخانه‌ در این شهر از دیگر فعالیت‌های او در پاکستان است (موسوی، گنجینه دل، ۴۷۳).

پانویس

منابع

  • اداره کل امور فرهنگی و روابط عمومی مجلس شورای اسلامی، مجموعه قوانین، دومین دوره مجلس شورای اسلامی ۷ خرداد ۱۳۶۳ تا ۶ خرداد ۱۳۶۷، ج۲، تهران، چاپ دوم، ۱۳۷۶ش.
  • اداره کل امور فرهنگی و روابط عمومی مجلس شورای اسلامی، مجموعه قوانین، سومین دوره مجلس شورای اسلامی، ۷ خرداد ۱۳۶۷ تا ۶ خرداد ۱۳۷۱، ج۳، تهران، بی‌نا، بی‌تا.
  • اطلاعات، روزنامه، ۱/۲/۱۳۵۸.
  • ۱۷/۲/۱۳۵۸ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
  • انوری، حسن، فرهنگ بزرگ سخن، تهران، سخن، چاپ دوم، ۱۳۸۲ش.
  • بازرگان، مهدی، سخنرانی، روزنامه کیهان، ۶/۱/۱۳۵۸ش.
  • بازرگان، مهدی، مسائل و مشکلات نخستین سال انقلاب، ناشر عبدالعلی بازرگان، چاپ اول، ۱۳۶۱ش.
  • بداشتی، سعید، نگاهی به پیام امام مبنی بر تشکیل کمیته‌ها، روزنامه حیات ‌نو، ۱۲/۱۱/۱۳۸۷ش.
  • ترابی، یوسف و احسان رحمانی، کمیته انقلاب اسلامی تجربه‌ای مهم در سپهر پلیس جامعه‌گرا، مجله دانش انتظامی، شماره ۳۵، ۱۳۸۶ش.
  • جنتی، علی، خاطرات علی جنتی، تدوین سعید فخرزاده، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
  • حدیدچی (دباغ)، مرضیه، خاطرات مرضیه حدید‌چی، به کوشش محسن کاظمی، تهران، سوره مهر، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
  • حیات نو، روزنامه، ۲/۴/۱۳۸۹ش.
  • خامنه‌ای، سیدعلی، بیانات، ۲۵/۱۱/۱۳۶۰.
  • ۲۳/۱۱/۱۳۶۴ش.
  • خامنه‌ای، سیدعلی، نیروی انتظامی از دیدگاه فرماندهی معظم کل قوا، تهران، عقیدتی سیاسی ناجا، ۱۳۷۵ش.
  • خلیلی، اکبر، گام‌به‌گام با انقلاب، تهران، حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۷ش.
  • دهخدا، علی‌اکبر، لغتنامه دهخدا، تهران، دانشگاه تهران، چاپ اول، ۱۳۷۳ش.
  • راعی گلوجه، سجاد، دولتهای شهید رجایی، شهید باهنر و آیت‌الله مهدوی کنی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۷ش.
  • رزمگیر، سید محمد، نهادها و ارگان‌هایی که به حکم امام‌خمینی تاسیس شده‌اند، چاپ‌شده در رسول آفتاب، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ اول، ۱۳۸۹ش.
  • روحانی، حسن، خاطرات دکترحسن روحانی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۸ش.
  • سلیمی بنی، صادق و آیت مظفری، مجمع روحانیون مبارز، قم، زمزم هدایت، چاپ اول، ۱۳۹۰ش.
  • عارفی، سیدحسن، طبیب دلها، خلاصه گزارشهای طول درمان و سیر معالجات بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، تهران، عروج، چاپ دوم، ۱۳۷۸ش.
  • علی‌اکبری بایگی، علی‌اکبر، تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی از مهاجرت امام‌خمینی به پاریس تا پیروزی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۴ش.
  • عمید زنجانی، عباسعلی، روایتی از انقلاب اسلامی ایران، خاطرات حجت‌الاسلام و المسلمین عباسعلی عمید زنجانی، تدوین و پژوهش حاجی‌بیگی کندری، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
  • فارسی، جلال‌الدین، فرهنگ واژه‌های انقلاب اسلامی، تهران، بنیاد فرهنگی امام‌رضا(ع)، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.
  • فوزی تویسرکانی، یحیی، تحولات سیاسی اجتماعی بعد از انقلاب اسلامی در ایران، تهران، عروج، چاپ اول، ۱۳۸۴ش.
  • قاسم‌پور، داود، کمیته‌های انقلاب اسلامی، چاپ‌شده در فرهنگنامه نهادهای انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۷ش.
  • کمیته، مجله، ضرورت گسترش کمیته انقلاب اسلامی، شماره ۲، ۱۳۶۶ش.
  • کمیته، مجله، تحقق آرزوها، شماره ۴، ۱۳۶۶ش.
  • موسوی، سیدسراج‌الدین، گنجینه دل، مجموعه خاطرات یاران در وصف یادگار امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ دوم، ۱۳۷۵ش.
  • مهدوی کنی، محمدرضا، خاطرات آیت‌الله مهدوی کنی، تدوین غلامرضا خواجه‌سروی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۸۷ش.
  • ناطق نوری، علی‌اکبر، خاطرات حجت‌الاسلام و المسلمین علی‌اکبر ناطق نوری، تدوین مرتضی میردار، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۴ش.
  • هاشمی رفسنجانی، اکبر، کارنامه و خاطرات سال ۱۳۶۴، امید و دلواپسی، به اهتمام سارا لاهوتی، تهران، نشر معارف انقلاب، چاپ اول، ۱۳۸۷ش.
  • هاشمی رفسنجانی، اکبر، کارنامه و خاطرات، سال ۱۳۵۹، انقلاب در بحران، به اهتمام عباس بشیری، تهران، دفتر نشر معارف انقلاب، چاپ اول، ۱۳۸۴ش.
  • هاشمی رفسنجانی، اکبر، کارنامه و خاطرات، سال‌های ۱۳۵۷ ـ ۱۳۵۸، انقلاب و پیروزی، به کوشش عباس بشیری، تهران، دفتر نشر معارف انقلاب، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.
  • هاشمی، سیدعلی و مهدی رنجبر آذربایجانی، تاریخ شفاهی کمیته‌های انقلاب اسلامی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۷ش.

محمدصادق مزینانی