کاربر:Salehi/صفحه تمرین۳: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی امام خمینی
(صفحه را خالی کرد)
برچسب‌ها: خالی کردن واگردانی دستی
(اصلاح ارقام)
برچسب: برگردانده‌شده
خط ۱: خط ۱:
'''رضا'''، خشنودی انسان به مقدرات خداوند.


==مفهوم‌شناسی==
رضا از ماده «رضو» (زبیدی، ۱۹/۴۶۲) یا «رضی» به معنای خشنودی و موافقت میل است با آنچه برای شخص اتفاق می‌افتد و با آن روبه‌رو می‌شود (راغب، ۳۵۶؛ دهخدا، ۷/۱۰۶۶۲؛ مصطفوی، ۴/۱۵۲) و مقابل آن سخط است (ابن‌منظور، ۱۴/۳۲۳؛ فیومی، ۲۲۹). در اصطلاح علم اخلاق به معنای ترک اعتراض به مقدرات الهی (نراقی، احمد، ۷۶۷) و ترک ناخشنودی از خداوند در باطن و ظاهر و قول و فعل (نراقی، مهدی، ۳/۲۰۲) است. در اصطلاح عرفانی رفع کراهت از احکام قضا و قدر و توقف اراده بنده در برابر اراده پروردگار است (انصاری، خواجه‌عبدالله، ۷۱؛ کاشانی، عزالدین، ۳۹۹). امام‌خمینی رضا را به معنای خشنودی بنده از حق‌تعالی و اراده و مقدرات او می‌داند (حدیث جنود، ۱۶۱). مقام رضا با مقام‌هایی چون تسلیم، توکل و صبر مرتبط می‌باشد (← ادامه مقاله).
==پیشینه==
ادیان الهی به صفت رضا توجه کرده و رضایت خداوند را سبب حیات (کتاب مقدس، مزامیر، ب۳۰، ۵) و از صفات خائفان (همان، ب۱۴۷، ۱۱) ذکر کرده‌اند؛ همچنین رضایت خداوند را بدون ایمان محال شمرده‌اند (عبرانیان، ب۱۱، ۶). قرآن کریم رضایت را صفت اهل خشیت (بینه، ۸) و صدق معرفی کرده که خداوند از دارندگان آن راضی است (مائده، ۱۱۹؛ بینه، ۸). برخی مجامع روایی نیز به رضا توجه کرده و باب مستقلی به آن اختصاص داده‌اند (کلینی، ۲/۶۰؛ حر عاملی، وسائل الشیعه، ۳/۲۵۰). امیرالمؤمنین(ع) یکی از ارکان ایمان را رضا به قضای الهی شمرده است (کلینی، ۲/۵۶). امام‌صادق(ع) اساس اطاعت از خداوند و رأس بندگی او را صبر و رضایت و خشنودی از خداوند متعال دانسته است (همان، ۲/۶۰).
اهل معرفت مقام رضا را از مقامات عرفانی دانسته‌اند (انصاری، خواجه‌عبدالله، ۷۰؛ کاشانی، عبدالرزاق، ۳۵۸) و سراج (م۳۷۸ق) در اللمع (۱۰۶) و کلاباذی (م۳۸۰ق) در التعرف (۱۰۲) ازجمله نخستین عارفانی‌اند که بابی مستقل به آن اختصاص داده‌اند. عارفان رضا در خداوند را ازجمله صفات جمالیه می‌دانند که در برابر صفت غضب قرار می‌گیرد (جامی، شرح فصوص، ۳۱۳) (← مقاله اسما و صفات). برخی از اهل معرفت جایگاه رضا را پس از منزل صبر و پیش از منزل شکر می‌دانند (انصاری، خواجه‌عبدالله، ۶۹ ـ ۷۲). برخی نیز آن را از بالاترین مقامات یقین شمرده‌اند (مکی، ۲/۶۳). امام‌خمینی بالاترین مرتبه رضا را از بزرگ‌ترین مقامات اهل جذبه و محبت می‌داند و بر آن است که مرتبه بالای رضا از اعلی مراتب کمال انسانی است و آن فوق مقام تسلیم و پایین‌تر از مقام فنا می‌باشد (حدیث جنود، ۱۶۱).
متکلمان اسلامی در آثار خود درباره رضا به قضای الهی و مباحث مرتبط با آن مانند رضا به کفر و بغضِ اهل کفر به بحث و بررسی پرداخته‌اند (قاضی­‌عبدالجبار، ۵۲۳؛ غزالی، الاربعین، ۱۶۱؛ تفتازانی، ۵۶؛ دوانی، ۸۶). حکمای اسلامی نیز از مقام رضا و رضا به قضای الهی سخن به میان آورده‌اند (اخوان‌الصفاء، ۴/۷۳؛ خواجه‌نصیر، شرح الاشارات، ۳/۳۹۱؛ ملاصدرا، ۶/۳۸۰؛ سبزواری، ۵/۴۰۸). عالمان اخلاق مقام رضا را ازجمله مقامات در سلوک منازل دین شمرده‌اند که بالاتر از مقام صبر (فیض کاشانی، ۷/۱۲۰) و پایین‌تر از مقام محبت می‌باشد (نراقی، مهدی، ۳/۲۸۳). امام‌خمینی نیز در آثار خود از حقیقت مقام رضا (حدیث جنود، ۱۶۱ ـ ۱۶۳)، جایگاه (چهل حدیث، ۲۱۷)، مراتب (حدیث جنود، ۱۶۶ ـ ۱۷۰)، مبادی (همان، ۱۷۰ ـ ۱۷۲)، فضیلت (همان، ۱۷۵ ـ ۱۷۹) و آثار آن (آداب الصلاة، ۸۶ ـ ۸۷) بحث کرده است.
==حقیقت مقام رضا==
علمای اخلاق حقیقت رضا را خشنودی بنده از حق‌تعالی می‌دانند که ثمره محبت می‌باشد (خواجه‌نصیر، اوصاف الاشراف، ۸۷؛ نراقی، مهدی، ۳/۲۰۲). اهل معرفت رضا را محو اراده بنده در اراده حق‌تعالی (کاشانی، عبدالرزاق، ۳۶۰)، رفع اختیار از بنده، سکون قلب به تلخی قضا (← سراج، ۱۰۶) و تساوی نعمت و بلا و شدّت و رخا (لاهیجی، ۸۸) می‌دانند. رضا سخت‌ترین منازل سالکان و کلید باقی مقامات است؛ از همین ‌رو باب رضا بابِ اعظم خداوند شمرده می‌شود (همان). برخی نیز رضا را رفع کراهت، شیرین‌شمردن تلخی احکام قضا و قدر (کاشانی، عزالدین، ۳۹۹) و عدم اعتراض به حکم و قضای خداوند (قشیری، ۳۵۳) می‌دانند. عارفان در اینکه رضا از مقامات است یا از احوال اختلاف دارند. برخی بر این باورند که رضا در بعضی از افراد مقام است و در بعضی دیگر احوال (ابن‌عربی، ۲/۲۱۲). برخی دیگر رضا را از احوال دانسته‌اند (← قشیری، ۳۵۲). برخی بر این عقیده‌اند که مقام رضا نهایت مقام سالکان (سراج، ۱۰۶؛ کاشانی، عزالدین، ۳۹۹) و بدایت احوال آنان (هجویری، ۲۲۶) است. خواجه‌عبدالله انصاری رضا را توقف اراده بنده در برابر اراده پروردگار می‌داند که در برابر حکم پروردگار خواستار تقدیم یا تأخیر یا زیادی یا نقصان آن نباشد (۷۰ ـ ۷۱).
امام‌خمینی تعریف خواجه‌عبدالله انصاری از مقام رضا را صحیح نمی‌داند و معتقد است اگر مراد خواجه از توقف اراده بنده در برابر مرادِ حق، فنای اراده بنده باشد، این مقام اوایل مقامات فناست و ربطی به مقام رضا ندارد و اگر مقصود عدم اراده بنده در برابر اراده حق باشد، این مقام تسلیم خواهد بود که پایین‌تر از مقام رضاست؛ رضا خشنودی و فرحناکی بنده از حق‌تعالی و اراده و قضا و قدر اوست که لازمه آن خشنودی از خلق و حصول فرح عام می‌باشد (حدیث جنود، ۱۶۲). بنا بر نظر ایشان رضا از جنود عقل و لازمه فطرت بوده و مقابل سخط و نارضایتی است (همان، ۱۶۴).
==رابطه دعا با رضا==
اهل معرفت (ابن‌عربی، ۲/۲۹؛ قیصری، ۱۰۰۷؛ جامی، نقد‌ النصوص، ۲۴۷) و علمای اخلاق (غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۴/۱۳۶؛ فیض کاشانی، ۸/۹۴؛ نراقی، مهدی، ۳/۲۰۸) بر این باورند که دعا منافاتی با مقام رضا ندارد؛ زیرا انسان از جانب شریعت مأمور به دعا کردن است و منافعی از همین راه نصیب او می‌شود (نراقی، احمد، ۷۷۲).
امام‌خمینی نیز بر این باور است که سیره انبیا(ع) و ائمه معصومین(ع) بر آن بوده که هیچ‌گاه از دعا و عجز و تضرع در درگاه معبود خودداری نمی‌کردند و حاجات خود را به حضرت حق عرضه می‌داشتند؛ با آنکه آنان مقاماتی بالاتر از صبر و رضا و تسلیم داشتند و این مخالف مقامات روحانیه آنان نیست؛ بلکه تذکر حق و انس و خلوت با محبوب و اظهار بندگی در پیشگاه کامل مطلق، نهایتِ آرزوی عارفان و نتیجه سلوک سالکین است (چهل حدیث، ۲۶۱).
==نسبت مقام رضا با مقامات دیگر==
برخی اندیشمندان اسلامی مقام رضا را پس از عبور از منزل توکل (کاشانی، عزالدین، ۳۹۹) و برخی نیز آن را متصل به مقام توکل (غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۴/۱۴۱) دانسته‌اند. امام‌خمینی مقام رضا را غیر از مقام توکل دانسته (چهل حدیث، ۲۱۴ و ۲۱۷) و آن را شامخ‌تر و عالی‌تر از مقام توکل می‌داند؛ زیرا متوکل طالب خیر و صلاح خویش است و حق‌تعالی را فاعل خیر می‌داند و او را وکیل خود در تحصیل خیر می‌کند؛ اما انسانِ راضی، اراده خود را در اراده خداوند فانی کرده است و از برای خود اختیاری نمی‌کند (همان، ۲۱۷).
برخی ‌اندیشمندان مقام تسلیم را بالاتر از مقام رضا می‌دانند (خواجه‌نصیر، اوصاف الاشراف، ۹۱؛ نراقی، مهدی، ۳/۲۱۳؛ سبزواری، ۵/۴۱۵)؛ زیرا در مقام رضا هرچه خداوند انجام دهد موافق طبع و میل فرد خواهد بود؛ اما در مقام تسلیم طبع و میل خود را به خدا سپرده است (خواجه‌نصیر، اوصاف الاشراف، ۹۱؛ نراقی، مهدی، ۳/۲۱۳). در این میان خواجه‌عبدالله انصاری مقام رضا را بالاتر از مقام تسلیم می‌داند. ایشان مقام تسلیم را از بالاترین درجات عامه دانسته؛ اما مقام رضا را از نخستین درجات خاصه و دشوارترین امور برای عامه می‌داند (۶۸ و ۷۰ ـ ۷۱).
امام‌خمینی مقام رضا را بالاتر از مقام تسلیم می‌داند (حدیث جنود، ۱۶۱)؛ اگرچه معتقد است مرتبه‌ای از مقام تسلیم فوق مقام توکل و رضاست (همان، ۴۰۵)؛ زیرا اگر سالک اهل طلب و محبت و به دور از انانیت و نفسانیات باشد، خداوند متعال با یک جلوه و جذبه او را به فنا و صعق مطلق می‌رساند، همان‌گونه که برای حضرت موسی(ع) روی داد و اگر هم دارای نقصی باشد، با همین جلوه رحمانی که از روی عنایت خاص الهی حاصل شده، از میان بر می‌خیزد که این مقام از تسلیم، از توکل و رضا به قضای الهی بالاتر است (همان).
برخی اندیشمندان بر این باورند که مقام رضا بالاتر از مقام صبر است (مکی، ۲/۷۶؛ غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۲/۴۶) (← مقاله صبر). امام‌خمینی نیز همسو با اینان مقام رضا را بالاتر از مقام صبر می‌داند (حدیث جنود، ۱۷۶ و ۴۱۰؛ چهل حدیث، ۲۶۰)؛ زیرا صبر خودداری از شکایت به غیر خداوند است، در حالی‌که نفس از واردات از جانب حق‌تعالی کراهت دارد؛ اما در مقام رضا انسان از بلاها و ناگواری‌ها اظهار خشنودی می‌کند و از جان و دل طالب هر آن چیزی است که از جانب حق می‌رسد (حدیث جنود، ۴۰۹ ـ ۴۱۰).
==خاستگاه و راه تحصیل مقام رضا==
بعضی از ‌اندیشمندان منشأ مقام رضا را یقین دانسته‌اند؛ زیرا تا دل مؤمن به نور یقین باز نشود، چشم بصیرتش به مشاهده حسن تدبیر خداوند باز نمی‌شود و در نتیجه گنجایش حوادث و وقایع و خوشحالی به وقوع آنها در او به وجود نمی‌آید (کاشانی، عزالدین، ۴۰۰). بعضی نیز معرفت و انس به پروردگار را باعث رضایت از مقدرات او می‌دانند (نراقی، احمد، ۱۹۱).
امام‌خمینی مبدأ رضا از حق‌تعالی را معرفت بنده به جمیل‌بودن افعال خداوند متعال می‌داند (حدیث جنود، ۱۷۰). طبق این بیان متعلقِ معرفت، افعالِ خداوند است؛ این معرفت دارای چهار مرتبه است: ۱. علم به جمیل‌بودن ذاتی، صفاتی و فعلی حق‌تعالی. اگرچه این مرتبه کلید ابواب معارف است و دستیابی به آن ساده نمی‌باشد، وقوف در آن از حجاب‌های بزرگ به شمار می‌آید (همان)؛ ۲. ایمان به جمیل‌بودن اوصاف و افعال حق. به این معنا که سالک علمی را که در مرتبه اول کسب کرده، به قلب برساند؛ به ‌طوری که قلب به جمیل‌بودن حق ایمان آورد. نتیجه چنین ایمانی آن است که نور خشنودی و خوش‌بینی به خدا در دل سالک جلوه‌گر می‌شود و این نخستین مرتبه رضاست (همان، ۱۷۱)؛ ۳. اطمینان به جمیل‌بودن اوصاف و افعال حق. ‌در این مرتبه بنده سالک به درجه اطمینان می‌رسد؛ هنگامی که نفس به جمیل‌بودن حق اطمینان پیدا کرد، مرتبه رضا کامل‌تر می‌شود و ممکن است آیه «یا أَیتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِی إِلى رَبِّکِ راضِیةً مَرْضِیةً» (فجر، ۲۷ ـ ۲۸) اشاره به این مقام باشد (حدیث جنود، ۱۷۱)؛ ۴. مقام مشاهده. این مقام برای اصحاب قلوب و اهل معرفت و شهود است که قلب آنان از عالم کثرت و ظلمت منصرف شده و خانه دل را از غبار اغیار زدوده‌اند؛ در این مقام حق‌تعالی با جلوه‌هایی که مناسب قلوب اهل این مقام است، در آنان تجلی می‌کند و سبب دلخوشی‌شان به ذات و انصراف از غیر می‌شود (همان، ۱۷۱ ـ ۱۷۲).
امام‌خمینی برای مقام مشاهده سه درجه بر می‌شمارد: الف) مشاهده تجلی افعالی و در این درجه رضا به قضای الهی در حد کمال حاصل می‌شود؛ ب) مشاهده تجلی صفاتی و اسمائی؛ ج) مشاهده تجلی ذاتی. دو درجه اخیر بالاتر از مقام رضا و مانند آن است؛ گرچه روح رضا که حقیقت محبت و جذبه است، در این دو درجه به‌ طور کامل وجود دارد (همان، ۱۷۲).
علمای اخلاق برای دستیابی به مقام رضا راه‌هایی ذکر کرده‌اند؛ ازجمله اینکه بنده باور داشته باشد مصلحت آنچه خداوند برای او در نظر گرفته است، بیشتر است؛ حتی اگر مصلحت و فایده آن را در نیابد و اینکه ناخشنودی و کراهت از مقدرات خداوند هیچ فایده‌ای ندارد و خواست الهی را تغییر نمی‌دهد (نراقی، مهدی، ۳/۲۱۲ ـ ۲۱۳).
امام‌خمینی بر این باور است کسی که کمال مطلق را حق‌تعالی بداند و معرفت حضوری به آن مقام داشته باشد، تمام نظام وجود و آنچه را که از او ظهور پیدا می‌کند، کامل می‌بیند؛ بنابراین جمال و کمال حق را در جمیع موجودات ظاهر می‌بیند و به مشاهده حضوری درمی‌یابد که از جمیل مطلق جز جمیل ظاهر نشود؛ در چنین صورتی بنده از حق و همه نظام وجود راضی و خشنود خواهد بود و به هرچه از طرف حق برای او صادر شود، به نظر خشنودی و رضایت نظر می‌کند و از افعال او خشنود می‌شود، و از هرچه غیر حق است و متعلق به غیر باشد متنفر خواهد بود (حدیث جنود، ۱۶۴ ـ ۱۶۵).
==مراتب و درجات رضا==
اهل معرفت برای مقام رضا سه درجه ذکر می‌کنند: ۱. رضای عامه و آن رضا به ربوبیت حق و ناخشنودی از عبادت و بندگی غیر اوست؛ ۲. رضای خاصه و آن رضای از خداوند، در هرچه حکم و مقدر کرده، می‌باشد و این درجه از اوایل مقامات اهل خاصه است؛ ۳. رضا به رضای خداوند. در این مرتبه بنده برای خود خشم و خشنودی نمی‌بیند و به هوا و هوس حکم نمی‌کند و اختیارش از ریشه قطع می‌شود و قدرت تمییز و تشخیص او از بین می‌رود؛ به‌ طوری که اگر خداوند او را در آتش اندازد، آن را از بهشت تمییز نمی‌دهد (انصاری، خواجه‌عبدالله، ۷۱ ـ ۷۲).
امام‌خمینی نیز با تذکر این نکته که برای رضا و کمالات نفسانی دیگر مراتب و درجات زیادی است، برای مقام رضا سه مرتبه ذکر می‌کند:
# رضا به ربوبیت حق‌تعالی: در این مرتبه سالک خود را تحت ربوبیت حق قرار می‌دهد و از سلطنت شیطان خارج شده، به ربوبیت حق‌تعالی راضی و خشنود می‌شود (حدیث جنود، ۱۶۶). ایشان این مرتبه را نخستین مرتبه رضا می‌داند و برای این مرتبه علایمی ذکر می‌کند که علاوه بر اینکه مشقت تکلیف از او برداشته می‌شود، از اوامر الهی خشنود می‌شود و از آن با جان و دل استقبال می‌کند و منهیات شرعیه نزد او مبغوض شده، به بندگی خود و مولایی خداوند متعال خشنود می‌شود (همان، ۱۶۶ ـ ۱۶۷). به اعتقاد ایشان رضایت به نبوت و امامت که در این مرتبه از مراتب رضا محقق است، مجرد خشنودی به پیشوایی آنان نیست؛ بلکه باید فرد به سعادت و کمالی که انبیا(ع) و ائمه(ع) ارائه کرده‌اند، عمل کند (همان، ۱۶۸).
# رضا به قضا و قدر حق: از پیشامدهای گوارا و ناگوار و فرحناکی از آنچه حق‌تعالی به بنده عطا فرموده است؛ اعم از بلاها و بیماری‌ها و آنچه مقابل آنهاست؛ مانند راحتی و سلامتی؛ به این معنا که بنده هر دو را عطیه حق‌تعالی به شمار آورد و به آن راضی و خشنود باشد (همان). دستیابی به این درجه در صورتی است که سالک به مقام رأفت و رحمت حق‌تعالی معرفت پیدا کند و ایمان داشته باشد که هرچه خداوند در این عالم به بنده خود عطا می‌کند، برای تربیت بندگان و حصول کمالات نفسانی آنها و فعلیت فطرت مخموره آنان است (همان، ۱۶۹).
# رضا به رضای خداوند: در این مرتبه بنده از خود خشنودی ندارد و رضایت او تابع رضایت حق است؛ چنان‌که اراده او به اراده خداوند است (همان). امام‌خمینی روایتی را که در آن رضایتِ خداوند رضایتِ اهل بیت شمرده شده (مجلسی، ۴۴/۳۶۷)، مربوط به این مقام می‌داند؛ اگرچه احتمال می‌دهد این روایت به مقام عالی‌تری که قرب فرایض و بقای بعد فنا (← مقاله قرب نوافل و فرایض) باشد اشاره داشته باشد (حدیث جنود، ۱۶۹ ـ ۱۷۰).
==آثار رضا==
برخی روایات برای مقام رضا آثاری برشمرده‌اند، ازجمله: آرامش و رضایت از زیادی و کمی زندگی (کلینی، ۲/۵۷ و ۶۰) و رضایت خداوند از کسی که راضی به قضای اوست (حر عاملی، الجواهر السنیه، ۷۷). ‌اندیشمندان اسلامی نیز مقام رضا را سبب آرامش (خواجه‌نصیر، اوصاف الاشراف، ۸۸) و شکر (محاسبی، ۲۷۷) می‌دانند.
امام‌خمینی با استناد به برخی روایات (کلینی، ۲/۵۷ و ۶۱) برای رضا آثاری بر می‌شمارد؛ ازجمله: رسیدن به مقام صدیقین و آرامش و سکون (چهل حدیث، ۵۵۷؛ حدیث جنود، ۱۷۶). ایشان رضا را از اخلاق کمالی می‌داند که تأثیر بسیاری در تصفیه و جلای نفس دارد و قلب را در معرض تجلیات خاصه خداوند قرار می‌دهد (آداب الصلاة، ۸۶). به اعتقاد ایشان انسان بر اساس فطرت خود عاشق حق است و اگر این فطرت در حجاب قرار نگرفته باشد، همان عشق و رضایتی که به ذات مقدس حق دارد، به همه نظام وجود که از او ظهور پیدا کرده خواهد داشت و چون این موجودات ظهور و لازمه آن کمال مطلق‌اند، کمال و جمال حق را در جمیع موجودات مشاهده می‌کند؛ در این صورت از تمام مظاهر وجودی، به مقدار نورانیت و مظهریت از آن ذات و کمال ذاتی، راضی و خشنود می‌شود و لازمه این عشق ذاتی و رضایتِ فطری نارضایتی از غیریت و ماسوی‌الله است که همان جهت نقص و ظلمت و عدم می‌باشد (حدیث جنود، ۱۶۴).
==رضا در سیره عملی امام‌خمینی==
یکی از ویژگی‌های بارز امام‌خمینی رضایتمندی از مقدرات الهی و آرامش ایشان در شدیدترین حوادث زندگی بود (رضایی، ۴۱). در طول زندگی‌شان، چه در دوران مبارزه با رژیم پهلوی، چه پس از پیروزی انقلاب، از وقایع، شکایتی نداشت و رضایت خود را اعلام می‌کرد (صحیفه، ۳/۲۳۴ ـ ۲۳۵، ۲۵۳ و ۲۱/۹۵، ۳۳۲؛ رفیق‌دوست، ۲/۲۵۲۹؛ دعایی، ۲/ ۲۵۲). ایشان باور داشت همه امور در دست خداوند است (رجایی، ۳/۲۰۱) و آنچه خداوند برای انسان ثبت کرده، به او می‌رسد (مهری، ۳/۵۱۹). ایشان در حوادث و جریان‌های انقلاب نه‌تنها آرام بود، بلکه با یک جمله به همه دلهره‌ها خاتمه می‌داد (انصاری، محمدعلی، ۳۱) و در پایان عمر نیز اعلام کرد با دلی آرام و قلبی مطمئن به جایگاه ابدی سفر می‌کند (صحیفه، ۲۱/۴۵۰).
==پانویس==
{{پانویس|۲}}
==منابع==
{{منابع}}
* قرآن کریم.
* ابن‌عربی، محی‌الدین، الفتوحات المکیه، بیروت، دار صادر، بی‌تا.
* ابن‌منظور، محمدبن‌مکرم، لسان العرب، تحقیق جمال‌الدین میردامادی، بیروت، دارالفکر ـ دار صادر، چاپ سوم، ۱۴۱۴ق.
* اخوان‌الصفاء، رسائل اخوان ‌الصفاء و خلان الوفاء، بیروت، دارالاسلامیه، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.
* امام‌خمینی، سیدروح‌الله، آداب الصلاة، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ شانزدهم، ۱۳۸۸ش.
* امام‌خمینی، سیدروح‌الله، شرح چهل حدیث، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ چهارم، ۱۳۸۸ش.
* امام‌خمینی، سیدروح‌الله، شرح حدیث جنود عقل و جهل، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ دوازدهم، ۱۳۸۷ش.
* امام‌خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ پنجم، ۱۳۷۸۹ش.
* انصاری، خواجه‌عبدالله، منازل السائرین، تحقیق علی شیروانی، تهران، دارالعلم، چاپ اول، ۱۴۱۷ق.
* انصاری، محمدعلی، خاطره، چاپ‌شده در پرتوی از خورشید، تدوین حسین رودسری، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ اول، ۱۳۷۸ش.
* تفتازانی، سعدالدین، شرح العقائد النسفیه، تحقیق احمد حجازی سقا، قاهره، مکتبة الکلیات الازهریه، چاپ اول، ۱۴۰۷ق.
* جامی، عبدالرحمن، شرح فصوص الحکم، تحقیق عاصم ابراهیم الکیالی، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۲۵ق.
* جامی، عبدالرحمن، نقد النصوص فی شرح نقش الفصوص، تحقیق ویلیام چیتیک، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۷۰ش.
* حر عاملی، محمدبن‌حسن، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، قم، مؤسسه آل‌البیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۰۹ق.
* حر عاملی، محمدبن‌حسن، الجواهر السنیة فی الاحادیث القدسیه، قم، مفید، ۱۳۸۴ش.
* خواجه‌نصیر طوسی، محمدبن‌محمد، اوصاف الاشراف، تحقیق سیدمهدی شمس‌الدین، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ سوم، ۱۳۷۳ش.
* خواجه‌نصیر طوسی، محمدبن‌محمد، شرح الاشارات و التنبیهات، قم، بلاغت، چاپ اول، ۱۳۷۵ش.
* دعایی، سیدمحمود، خاطره، چاپ‌شده در برداشتهایی از سیره امام‌خمینی، تدوین غلامعلی رجایی، تهران، عروج، چاپ ششم، ۱۳۸۳ش.
* دوانی، جلال‌الدین، التعلیقات علی شرح عقائد العضدیه، تحقیق محمد عماره، بی‌جا، ۱۴۲۳ق.
* دهخدا، علی‌اکبر، لغتنامه دهخدا، تهران، دانشگاه تهران، چاپ اول، ۱۳۷۳ش.
* راغب اصفهانی، حسین‌بن‌محمد، مفردات الفاظ القرآن، تحقیق صفوان عدنان، بیروت ـ دمشق، دارالقلم ـ دارالشامیه، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.
* رجایی، غلامعلی، برداشتهایی از سیره امام‌خمینی، تهران، عروج، چاپ سوم، ۱۳۸۲ش.
* رضایی، محسن، خاطره، چاپ‌شده در پرتوی از خورشید، تدوین حسین رودسری، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ اول، ۱۳۷۸ش.
* رفیق‌دوست، محسن، خاطره، چاپ‌شده در برداشتهایی از سیره امام‌خمینی، تدوین غلامعلی رجایی، تهران، عروج، چاپ ششم، ۱۳۸۳ش.
* زبیدی، سیدمحمدمرتضی، تاج العروس من جواهر القاموس، تصحیح علی هلالی و علی شیری، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، ۱۴۱۴ق.
* سبزواری، ملاهادی، شرح المنظومه، تصحیح و تعلیق حسن حسن‌زاده آملی، تهران، ناب، چاپ اول، ۱۳۶۹ ـ ۱۳۷۹ش.
* سراج طوسی، ابونصر، اللمع فی التصوف، ترجمه مهدی محبتی، تهران، اساطیر، چاپ دوم، ۱۳۸۸ش.
* غزالی، ابوحامد، احیاء علوم الدین، تحقیق عبدالرحیم‌بن‌حسین عراقی، بیروت، دارالکتاب العربی، بی‌تا.
* غزالی، ابوحامد، الاربعین فی اصول الدین، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۰۹ق.
* فیض کاشانی، ملامحسن، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، تصحیح علی‌اکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ چهارم، ۱۴۱۷ق.
* فیّومی، احمدبن‌محمد، المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر، قم، هجرت، چاپ دوم، ۱۴۱۴ق.
* قاضی­‌عبدالجبار همدانی، ابوالحسن و قوام‌الدین مانکدیم، شرح الاصول الخمسه، تحقیق احمدبن‌حسین، بیروت دار احیاء التراث العربی، چاپ اول، ۱۴۲۲ق.
* قشیری، عبدالکریم‌بن‌هوازن، رساله قشیریه، ترجمه حسن‌بن‌احمد عثمانی، تصحیح بدیع‌الزمان فروزانفر، تهران، زوار، چاپ اول، ۱۳۸۷ش.
* قیصری، داوودبن‌محمود، شرح فصوص الحکم، تصحیح سیدجلال‌الدین آشتیانی، تهران، علمی و فرهنگی، چاپ اول، ۱۳۷۵ش.
* کاشانی، عبدالرزاق، شرح منازل السائرین، تصحیح محسن بیدارفر، قم، بیدار، چاپ سوم، ۱۳۸۵ش.
* کاشانی، عزالدین، مصباح الهدایة و مفتاح الکفایه، تصحیح جلال‌الدین همایی، تهران، هما، چاپ چهارم، ۱۳۷۲ش.
* کتاب مقدس، بی‌جا، ‌دارالکتاب المقدس، ۱۹۸۰م.
* کلاباذی، محمدبن‌ابراهیم، کتاب التعرف، به کوشش محمدجواد شریعت، تهران، اساطیر، چاپ اول، ۱۳۷۱ش.
* کلینی، محمدبن‌یعقوب، الکافی، تصحیح علی‌اکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
* لاهیجی، محمد اسیری، مفاتیح الأعجاز فی شرح گلشن راز، تصحیح علیقلی محمودی، تهران، نشر علم، چاپ دوم، ۱۳۸۱ش.
* مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار(ع)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق.
* محاسبی، حارث‌بن‌اسد، الوصایا، تحقیق عبدالقادر احمد عطا، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۹۸۶م.
* مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ اول، ۱۳۶۸ش.
* مکی، ابوطالب محمدبن‌علی، قوت القلوب فی معاملة المحبوب، تصحیح باسل عیون‌السود، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۱۷ق.
* ملاصدرا، محمدبن‌ابراهیم، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعه، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ سوم، ۱۹۸۱م.
* مهری، سیدجواد، خاطره، چاپ‌شده در برداشتهایی از سیره امام‌خمینی، تدوین غلامعلی رجایی، تهران، عروج، چاپ سوم، ۱۳۸۲ش.
* نراقی، ملااحمد، معراج السعاده، تحقیق محمد نقدی، قم، هجرت، چاپ ششم، ۱۳۷۸ش.
* نراقی، ملامهدی، جامع السعادات، تصحیح سیدمحمد کلانتر، بیروت، اعلمی، چاپ چهارم، بی‌تا.
* هجویری، ابوالحسن، کشف‌ المحجوب، تصحیح ژوکوفسکی، تهران، طهوری، چاپ چهارم، ۱۳۷۵ش.
{{پایان}}
محمدهادی زاهد غروی

نسخهٔ ‏۳ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۱۲:۵۵

رضا، خشنودی انسان به مقدرات خداوند.

مفهوم‌شناسی

رضا از ماده «رضو» (زبیدی، ۱۹/۴۶۲) یا «رضی» به معنای خشنودی و موافقت میل است با آنچه برای شخص اتفاق می‌افتد و با آن روبه‌رو می‌شود (راغب، ۳۵۶؛ دهخدا، ۷/۱۰۶۶۲؛ مصطفوی، ۴/۱۵۲) و مقابل آن سخط است (ابن‌منظور، ۱۴/۳۲۳؛ فیومی، ۲۲۹). در اصطلاح علم اخلاق به معنای ترک اعتراض به مقدرات الهی (نراقی، احمد، ۷۶۷) و ترک ناخشنودی از خداوند در باطن و ظاهر و قول و فعل (نراقی، مهدی، ۳/۲۰۲) است. در اصطلاح عرفانی رفع کراهت از احکام قضا و قدر و توقف اراده بنده در برابر اراده پروردگار است (انصاری، خواجه‌عبدالله، ۷۱؛ کاشانی، عزالدین، ۳۹۹). امام‌خمینی رضا را به معنای خشنودی بنده از حق‌تعالی و اراده و مقدرات او می‌داند (حدیث جنود، ۱۶۱). مقام رضا با مقام‌هایی چون تسلیم، توکل و صبر مرتبط می‌باشد (← ادامه مقاله).

پیشینه

ادیان الهی به صفت رضا توجه کرده و رضایت خداوند را سبب حیات (کتاب مقدس، مزامیر، ب۳۰، ۵) و از صفات خائفان (همان، ب۱۴۷، ۱۱) ذکر کرده‌اند؛ همچنین رضایت خداوند را بدون ایمان محال شمرده‌اند (عبرانیان، ب۱۱، ۶). قرآن کریم رضایت را صفت اهل خشیت (بینه، ۸) و صدق معرفی کرده که خداوند از دارندگان آن راضی است (مائده، ۱۱۹؛ بینه، ۸). برخی مجامع روایی نیز به رضا توجه کرده و باب مستقلی به آن اختصاص داده‌اند (کلینی، ۲/۶۰؛ حر عاملی، وسائل الشیعه، ۳/۲۵۰). امیرالمؤمنین(ع) یکی از ارکان ایمان را رضا به قضای الهی شمرده است (کلینی، ۲/۵۶). امام‌صادق(ع) اساس اطاعت از خداوند و رأس بندگی او را صبر و رضایت و خشنودی از خداوند متعال دانسته است (همان، ۲/۶۰).

اهل معرفت مقام رضا را از مقامات عرفانی دانسته‌اند (انصاری، خواجه‌عبدالله، ۷۰؛ کاشانی، عبدالرزاق، ۳۵۸) و سراج (م۳۷۸ق) در اللمع (۱۰۶) و کلاباذی (م۳۸۰ق) در التعرف (۱۰۲) ازجمله نخستین عارفانی‌اند که بابی مستقل به آن اختصاص داده‌اند. عارفان رضا در خداوند را ازجمله صفات جمالیه می‌دانند که در برابر صفت غضب قرار می‌گیرد (جامی، شرح فصوص، ۳۱۳) (← مقاله اسما و صفات). برخی از اهل معرفت جایگاه رضا را پس از منزل صبر و پیش از منزل شکر می‌دانند (انصاری، خواجه‌عبدالله، ۶۹ ـ ۷۲). برخی نیز آن را از بالاترین مقامات یقین شمرده‌اند (مکی، ۲/۶۳). امام‌خمینی بالاترین مرتبه رضا را از بزرگ‌ترین مقامات اهل جذبه و محبت می‌داند و بر آن است که مرتبه بالای رضا از اعلی مراتب کمال انسانی است و آن فوق مقام تسلیم و پایین‌تر از مقام فنا می‌باشد (حدیث جنود، ۱۶۱).

متکلمان اسلامی در آثار خود درباره رضا به قضای الهی و مباحث مرتبط با آن مانند رضا به کفر و بغضِ اهل کفر به بحث و بررسی پرداخته‌اند (قاضی­‌عبدالجبار، ۵۲۳؛ غزالی، الاربعین، ۱۶۱؛ تفتازانی، ۵۶؛ دوانی، ۸۶). حکمای اسلامی نیز از مقام رضا و رضا به قضای الهی سخن به میان آورده‌اند (اخوان‌الصفاء، ۴/۷۳؛ خواجه‌نصیر، شرح الاشارات، ۳/۳۹۱؛ ملاصدرا، ۶/۳۸۰؛ سبزواری، ۵/۴۰۸). عالمان اخلاق مقام رضا را ازجمله مقامات در سلوک منازل دین شمرده‌اند که بالاتر از مقام صبر (فیض کاشانی، ۷/۱۲۰) و پایین‌تر از مقام محبت می‌باشد (نراقی، مهدی، ۳/۲۸۳). امام‌خمینی نیز در آثار خود از حقیقت مقام رضا (حدیث جنود، ۱۶۱ ـ ۱۶۳)، جایگاه (چهل حدیث، ۲۱۷)، مراتب (حدیث جنود، ۱۶۶ ـ ۱۷۰)، مبادی (همان، ۱۷۰ ـ ۱۷۲)، فضیلت (همان، ۱۷۵ ـ ۱۷۹) و آثار آن (آداب الصلاة، ۸۶ ـ ۸۷) بحث کرده است.

حقیقت مقام رضا

علمای اخلاق حقیقت رضا را خشنودی بنده از حق‌تعالی می‌دانند که ثمره محبت می‌باشد (خواجه‌نصیر، اوصاف الاشراف، ۸۷؛ نراقی، مهدی، ۳/۲۰۲). اهل معرفت رضا را محو اراده بنده در اراده حق‌تعالی (کاشانی، عبدالرزاق، ۳۶۰)، رفع اختیار از بنده، سکون قلب به تلخی قضا (← سراج، ۱۰۶) و تساوی نعمت و بلا و شدّت و رخا (لاهیجی، ۸۸) می‌دانند. رضا سخت‌ترین منازل سالکان و کلید باقی مقامات است؛ از همین ‌رو باب رضا بابِ اعظم خداوند شمرده می‌شود (همان). برخی نیز رضا را رفع کراهت، شیرین‌شمردن تلخی احکام قضا و قدر (کاشانی، عزالدین، ۳۹۹) و عدم اعتراض به حکم و قضای خداوند (قشیری، ۳۵۳) می‌دانند. عارفان در اینکه رضا از مقامات است یا از احوال اختلاف دارند. برخی بر این باورند که رضا در بعضی از افراد مقام است و در بعضی دیگر احوال (ابن‌عربی، ۲/۲۱۲). برخی دیگر رضا را از احوال دانسته‌اند (← قشیری، ۳۵۲). برخی بر این عقیده‌اند که مقام رضا نهایت مقام سالکان (سراج، ۱۰۶؛ کاشانی، عزالدین، ۳۹۹) و بدایت احوال آنان (هجویری، ۲۲۶) است. خواجه‌عبدالله انصاری رضا را توقف اراده بنده در برابر اراده پروردگار می‌داند که در برابر حکم پروردگار خواستار تقدیم یا تأخیر یا زیادی یا نقصان آن نباشد (۷۰ ـ ۷۱).

امام‌خمینی تعریف خواجه‌عبدالله انصاری از مقام رضا را صحیح نمی‌داند و معتقد است اگر مراد خواجه از توقف اراده بنده در برابر مرادِ حق، فنای اراده بنده باشد، این مقام اوایل مقامات فناست و ربطی به مقام رضا ندارد و اگر مقصود عدم اراده بنده در برابر اراده حق باشد، این مقام تسلیم خواهد بود که پایین‌تر از مقام رضاست؛ رضا خشنودی و فرحناکی بنده از حق‌تعالی و اراده و قضا و قدر اوست که لازمه آن خشنودی از خلق و حصول فرح عام می‌باشد (حدیث جنود، ۱۶۲). بنا بر نظر ایشان رضا از جنود عقل و لازمه فطرت بوده و مقابل سخط و نارضایتی است (همان، ۱۶۴).

رابطه دعا با رضا

اهل معرفت (ابن‌عربی، ۲/۲۹؛ قیصری، ۱۰۰۷؛ جامی، نقد‌ النصوص، ۲۴۷) و علمای اخلاق (غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۴/۱۳۶؛ فیض کاشانی، ۸/۹۴؛ نراقی، مهدی، ۳/۲۰۸) بر این باورند که دعا منافاتی با مقام رضا ندارد؛ زیرا انسان از جانب شریعت مأمور به دعا کردن است و منافعی از همین راه نصیب او می‌شود (نراقی، احمد، ۷۷۲).

امام‌خمینی نیز بر این باور است که سیره انبیا(ع) و ائمه معصومین(ع) بر آن بوده که هیچ‌گاه از دعا و عجز و تضرع در درگاه معبود خودداری نمی‌کردند و حاجات خود را به حضرت حق عرضه می‌داشتند؛ با آنکه آنان مقاماتی بالاتر از صبر و رضا و تسلیم داشتند و این مخالف مقامات روحانیه آنان نیست؛ بلکه تذکر حق و انس و خلوت با محبوب و اظهار بندگی در پیشگاه کامل مطلق، نهایتِ آرزوی عارفان و نتیجه سلوک سالکین است (چهل حدیث، ۲۶۱).

نسبت مقام رضا با مقامات دیگر

برخی اندیشمندان اسلامی مقام رضا را پس از عبور از منزل توکل (کاشانی، عزالدین، ۳۹۹) و برخی نیز آن را متصل به مقام توکل (غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۴/۱۴۱) دانسته‌اند. امام‌خمینی مقام رضا را غیر از مقام توکل دانسته (چهل حدیث، ۲۱۴ و ۲۱۷) و آن را شامخ‌تر و عالی‌تر از مقام توکل می‌داند؛ زیرا متوکل طالب خیر و صلاح خویش است و حق‌تعالی را فاعل خیر می‌داند و او را وکیل خود در تحصیل خیر می‌کند؛ اما انسانِ راضی، اراده خود را در اراده خداوند فانی کرده است و از برای خود اختیاری نمی‌کند (همان، ۲۱۷).

برخی ‌اندیشمندان مقام تسلیم را بالاتر از مقام رضا می‌دانند (خواجه‌نصیر، اوصاف الاشراف، ۹۱؛ نراقی، مهدی، ۳/۲۱۳؛ سبزواری، ۵/۴۱۵)؛ زیرا در مقام رضا هرچه خداوند انجام دهد موافق طبع و میل فرد خواهد بود؛ اما در مقام تسلیم طبع و میل خود را به خدا سپرده است (خواجه‌نصیر، اوصاف الاشراف، ۹۱؛ نراقی، مهدی، ۳/۲۱۳). در این میان خواجه‌عبدالله انصاری مقام رضا را بالاتر از مقام تسلیم می‌داند. ایشان مقام تسلیم را از بالاترین درجات عامه دانسته؛ اما مقام رضا را از نخستین درجات خاصه و دشوارترین امور برای عامه می‌داند (۶۸ و ۷۰ ـ ۷۱).

امام‌خمینی مقام رضا را بالاتر از مقام تسلیم می‌داند (حدیث جنود، ۱۶۱)؛ اگرچه معتقد است مرتبه‌ای از مقام تسلیم فوق مقام توکل و رضاست (همان، ۴۰۵)؛ زیرا اگر سالک اهل طلب و محبت و به دور از انانیت و نفسانیات باشد، خداوند متعال با یک جلوه و جذبه او را به فنا و صعق مطلق می‌رساند، همان‌گونه که برای حضرت موسی(ع) روی داد و اگر هم دارای نقصی باشد، با همین جلوه رحمانی که از روی عنایت خاص الهی حاصل شده، از میان بر می‌خیزد که این مقام از تسلیم، از توکل و رضا به قضای الهی بالاتر است (همان).

برخی اندیشمندان بر این باورند که مقام رضا بالاتر از مقام صبر است (مکی، ۲/۷۶؛ غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۲/۴۶) (← مقاله صبر). امام‌خمینی نیز همسو با اینان مقام رضا را بالاتر از مقام صبر می‌داند (حدیث جنود، ۱۷۶ و ۴۱۰؛ چهل حدیث، ۲۶۰)؛ زیرا صبر خودداری از شکایت به غیر خداوند است، در حالی‌که نفس از واردات از جانب حق‌تعالی کراهت دارد؛ اما در مقام رضا انسان از بلاها و ناگواری‌ها اظهار خشنودی می‌کند و از جان و دل طالب هر آن چیزی است که از جانب حق می‌رسد (حدیث جنود، ۴۰۹ ـ ۴۱۰).

خاستگاه و راه تحصیل مقام رضا

بعضی از ‌اندیشمندان منشأ مقام رضا را یقین دانسته‌اند؛ زیرا تا دل مؤمن به نور یقین باز نشود، چشم بصیرتش به مشاهده حسن تدبیر خداوند باز نمی‌شود و در نتیجه گنجایش حوادث و وقایع و خوشحالی به وقوع آنها در او به وجود نمی‌آید (کاشانی، عزالدین، ۴۰۰). بعضی نیز معرفت و انس به پروردگار را باعث رضایت از مقدرات او می‌دانند (نراقی، احمد، ۱۹۱).

امام‌خمینی مبدأ رضا از حق‌تعالی را معرفت بنده به جمیل‌بودن افعال خداوند متعال می‌داند (حدیث جنود، ۱۷۰). طبق این بیان متعلقِ معرفت، افعالِ خداوند است؛ این معرفت دارای چهار مرتبه است: ۱. علم به جمیل‌بودن ذاتی، صفاتی و فعلی حق‌تعالی. اگرچه این مرتبه کلید ابواب معارف است و دستیابی به آن ساده نمی‌باشد، وقوف در آن از حجاب‌های بزرگ به شمار می‌آید (همان)؛ ۲. ایمان به جمیل‌بودن اوصاف و افعال حق. به این معنا که سالک علمی را که در مرتبه اول کسب کرده، به قلب برساند؛ به ‌طوری که قلب به جمیل‌بودن حق ایمان آورد. نتیجه چنین ایمانی آن است که نور خشنودی و خوش‌بینی به خدا در دل سالک جلوه‌گر می‌شود و این نخستین مرتبه رضاست (همان، ۱۷۱)؛ ۳. اطمینان به جمیل‌بودن اوصاف و افعال حق. ‌در این مرتبه بنده سالک به درجه اطمینان می‌رسد؛ هنگامی که نفس به جمیل‌بودن حق اطمینان پیدا کرد، مرتبه رضا کامل‌تر می‌شود و ممکن است آیه «یا أَیتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِی إِلى رَبِّکِ راضِیةً مَرْضِیةً» (فجر، ۲۷ ـ ۲۸) اشاره به این مقام باشد (حدیث جنود، ۱۷۱)؛ ۴. مقام مشاهده. این مقام برای اصحاب قلوب و اهل معرفت و شهود است که قلب آنان از عالم کثرت و ظلمت منصرف شده و خانه دل را از غبار اغیار زدوده‌اند؛ در این مقام حق‌تعالی با جلوه‌هایی که مناسب قلوب اهل این مقام است، در آنان تجلی می‌کند و سبب دلخوشی‌شان به ذات و انصراف از غیر می‌شود (همان، ۱۷۱ ـ ۱۷۲).

امام‌خمینی برای مقام مشاهده سه درجه بر می‌شمارد: الف) مشاهده تجلی افعالی و در این درجه رضا به قضای الهی در حد کمال حاصل می‌شود؛ ب) مشاهده تجلی صفاتی و اسمائی؛ ج) مشاهده تجلی ذاتی. دو درجه اخیر بالاتر از مقام رضا و مانند آن است؛ گرچه روح رضا که حقیقت محبت و جذبه است، در این دو درجه به‌ طور کامل وجود دارد (همان، ۱۷۲).

علمای اخلاق برای دستیابی به مقام رضا راه‌هایی ذکر کرده‌اند؛ ازجمله اینکه بنده باور داشته باشد مصلحت آنچه خداوند برای او در نظر گرفته است، بیشتر است؛ حتی اگر مصلحت و فایده آن را در نیابد و اینکه ناخشنودی و کراهت از مقدرات خداوند هیچ فایده‌ای ندارد و خواست الهی را تغییر نمی‌دهد (نراقی، مهدی، ۳/۲۱۲ ـ ۲۱۳).

امام‌خمینی بر این باور است کسی که کمال مطلق را حق‌تعالی بداند و معرفت حضوری به آن مقام داشته باشد، تمام نظام وجود و آنچه را که از او ظهور پیدا می‌کند، کامل می‌بیند؛ بنابراین جمال و کمال حق را در جمیع موجودات ظاهر می‌بیند و به مشاهده حضوری درمی‌یابد که از جمیل مطلق جز جمیل ظاهر نشود؛ در چنین صورتی بنده از حق و همه نظام وجود راضی و خشنود خواهد بود و به هرچه از طرف حق برای او صادر شود، به نظر خشنودی و رضایت نظر می‌کند و از افعال او خشنود می‌شود، و از هرچه غیر حق است و متعلق به غیر باشد متنفر خواهد بود (حدیث جنود، ۱۶۴ ـ ۱۶۵).

مراتب و درجات رضا

اهل معرفت برای مقام رضا سه درجه ذکر می‌کنند: ۱. رضای عامه و آن رضا به ربوبیت حق و ناخشنودی از عبادت و بندگی غیر اوست؛ ۲. رضای خاصه و آن رضای از خداوند، در هرچه حکم و مقدر کرده، می‌باشد و این درجه از اوایل مقامات اهل خاصه است؛ ۳. رضا به رضای خداوند. در این مرتبه بنده برای خود خشم و خشنودی نمی‌بیند و به هوا و هوس حکم نمی‌کند و اختیارش از ریشه قطع می‌شود و قدرت تمییز و تشخیص او از بین می‌رود؛ به‌ طوری که اگر خداوند او را در آتش اندازد، آن را از بهشت تمییز نمی‌دهد (انصاری، خواجه‌عبدالله، ۷۱ ـ ۷۲).

امام‌خمینی نیز با تذکر این نکته که برای رضا و کمالات نفسانی دیگر مراتب و درجات زیادی است، برای مقام رضا سه مرتبه ذکر می‌کند:

  1. رضا به ربوبیت حق‌تعالی: در این مرتبه سالک خود را تحت ربوبیت حق قرار می‌دهد و از سلطنت شیطان خارج شده، به ربوبیت حق‌تعالی راضی و خشنود می‌شود (حدیث جنود، ۱۶۶). ایشان این مرتبه را نخستین مرتبه رضا می‌داند و برای این مرتبه علایمی ذکر می‌کند که علاوه بر اینکه مشقت تکلیف از او برداشته می‌شود، از اوامر الهی خشنود می‌شود و از آن با جان و دل استقبال می‌کند و منهیات شرعیه نزد او مبغوض شده، به بندگی خود و مولایی خداوند متعال خشنود می‌شود (همان، ۱۶۶ ـ ۱۶۷). به اعتقاد ایشان رضایت به نبوت و امامت که در این مرتبه از مراتب رضا محقق است، مجرد خشنودی به پیشوایی آنان نیست؛ بلکه باید فرد به سعادت و کمالی که انبیا(ع) و ائمه(ع) ارائه کرده‌اند، عمل کند (همان، ۱۶۸).
  2. رضا به قضا و قدر حق: از پیشامدهای گوارا و ناگوار و فرحناکی از آنچه حق‌تعالی به بنده عطا فرموده است؛ اعم از بلاها و بیماری‌ها و آنچه مقابل آنهاست؛ مانند راحتی و سلامتی؛ به این معنا که بنده هر دو را عطیه حق‌تعالی به شمار آورد و به آن راضی و خشنود باشد (همان). دستیابی به این درجه در صورتی است که سالک به مقام رأفت و رحمت حق‌تعالی معرفت پیدا کند و ایمان داشته باشد که هرچه خداوند در این عالم به بنده خود عطا می‌کند، برای تربیت بندگان و حصول کمالات نفسانی آنها و فعلیت فطرت مخموره آنان است (همان، ۱۶۹).
  3. رضا به رضای خداوند: در این مرتبه بنده از خود خشنودی ندارد و رضایت او تابع رضایت حق است؛ چنان‌که اراده او به اراده خداوند است (همان). امام‌خمینی روایتی را که در آن رضایتِ خداوند رضایتِ اهل بیت شمرده شده (مجلسی، ۴۴/۳۶۷)، مربوط به این مقام می‌داند؛ اگرچه احتمال می‌دهد این روایت به مقام عالی‌تری که قرب فرایض و بقای بعد فنا (← مقاله قرب نوافل و فرایض) باشد اشاره داشته باشد (حدیث جنود، ۱۶۹ ـ ۱۷۰).

آثار رضا

برخی روایات برای مقام رضا آثاری برشمرده‌اند، ازجمله: آرامش و رضایت از زیادی و کمی زندگی (کلینی، ۲/۵۷ و ۶۰) و رضایت خداوند از کسی که راضی به قضای اوست (حر عاملی، الجواهر السنیه، ۷۷). ‌اندیشمندان اسلامی نیز مقام رضا را سبب آرامش (خواجه‌نصیر، اوصاف الاشراف، ۸۸) و شکر (محاسبی، ۲۷۷) می‌دانند.

امام‌خمینی با استناد به برخی روایات (کلینی، ۲/۵۷ و ۶۱) برای رضا آثاری بر می‌شمارد؛ ازجمله: رسیدن به مقام صدیقین و آرامش و سکون (چهل حدیث، ۵۵۷؛ حدیث جنود، ۱۷۶). ایشان رضا را از اخلاق کمالی می‌داند که تأثیر بسیاری در تصفیه و جلای نفس دارد و قلب را در معرض تجلیات خاصه خداوند قرار می‌دهد (آداب الصلاة، ۸۶). به اعتقاد ایشان انسان بر اساس فطرت خود عاشق حق است و اگر این فطرت در حجاب قرار نگرفته باشد، همان عشق و رضایتی که به ذات مقدس حق دارد، به همه نظام وجود که از او ظهور پیدا کرده خواهد داشت و چون این موجودات ظهور و لازمه آن کمال مطلق‌اند، کمال و جمال حق را در جمیع موجودات مشاهده می‌کند؛ در این صورت از تمام مظاهر وجودی، به مقدار نورانیت و مظهریت از آن ذات و کمال ذاتی، راضی و خشنود می‌شود و لازمه این عشق ذاتی و رضایتِ فطری نارضایتی از غیریت و ماسوی‌الله است که همان جهت نقص و ظلمت و عدم می‌باشد (حدیث جنود، ۱۶۴).

رضا در سیره عملی امام‌خمینی

یکی از ویژگی‌های بارز امام‌خمینی رضایتمندی از مقدرات الهی و آرامش ایشان در شدیدترین حوادث زندگی بود (رضایی، ۴۱). در طول زندگی‌شان، چه در دوران مبارزه با رژیم پهلوی، چه پس از پیروزی انقلاب، از وقایع، شکایتی نداشت و رضایت خود را اعلام می‌کرد (صحیفه، ۳/۲۳۴ ـ ۲۳۵، ۲۵۳ و ۲۱/۹۵، ۳۳۲؛ رفیق‌دوست، ۲/۲۵۲۹؛ دعایی، ۲/ ۲۵۲). ایشان باور داشت همه امور در دست خداوند است (رجایی، ۳/۲۰۱) و آنچه خداوند برای انسان ثبت کرده، به او می‌رسد (مهری، ۳/۵۱۹). ایشان در حوادث و جریان‌های انقلاب نه‌تنها آرام بود، بلکه با یک جمله به همه دلهره‌ها خاتمه می‌داد (انصاری، محمدعلی، ۳۱) و در پایان عمر نیز اعلام کرد با دلی آرام و قلبی مطمئن به جایگاه ابدی سفر می‌کند (صحیفه، ۲۱/۴۵۰).

پانویس

منابع

  • قرآن کریم.
  • ابن‌عربی، محی‌الدین، الفتوحات المکیه، بیروت، دار صادر، بی‌تا.
  • ابن‌منظور، محمدبن‌مکرم، لسان العرب، تحقیق جمال‌الدین میردامادی، بیروت، دارالفکر ـ دار صادر، چاپ سوم، ۱۴۱۴ق.
  • اخوان‌الصفاء، رسائل اخوان ‌الصفاء و خلان الوفاء، بیروت، دارالاسلامیه، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، آداب الصلاة، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ شانزدهم، ۱۳۸۸ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، شرح چهل حدیث، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ چهارم، ۱۳۸۸ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، شرح حدیث جنود عقل و جهل، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ دوازدهم، ۱۳۸۷ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ پنجم، ۱۳۷۸۹ش.
  • انصاری، خواجه‌عبدالله، منازل السائرین، تحقیق علی شیروانی، تهران، دارالعلم، چاپ اول، ۱۴۱۷ق.
  • انصاری، محمدعلی، خاطره، چاپ‌شده در پرتوی از خورشید، تدوین حسین رودسری، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ اول، ۱۳۷۸ش.
  • تفتازانی، سعدالدین، شرح العقائد النسفیه، تحقیق احمد حجازی سقا، قاهره، مکتبة الکلیات الازهریه، چاپ اول، ۱۴۰۷ق.
  • جامی، عبدالرحمن، شرح فصوص الحکم، تحقیق عاصم ابراهیم الکیالی، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۲۵ق.
  • جامی، عبدالرحمن، نقد النصوص فی شرح نقش الفصوص، تحقیق ویلیام چیتیک، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۷۰ش.
  • حر عاملی، محمدبن‌حسن، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، قم، مؤسسه آل‌البیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۰۹ق.
  • حر عاملی، محمدبن‌حسن، الجواهر السنیة فی الاحادیث القدسیه، قم، مفید، ۱۳۸۴ش.
  • خواجه‌نصیر طوسی، محمدبن‌محمد، اوصاف الاشراف، تحقیق سیدمهدی شمس‌الدین، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ سوم، ۱۳۷۳ش.
  • خواجه‌نصیر طوسی، محمدبن‌محمد، شرح الاشارات و التنبیهات، قم، بلاغت، چاپ اول، ۱۳۷۵ش.
  • دعایی، سیدمحمود، خاطره، چاپ‌شده در برداشتهایی از سیره امام‌خمینی، تدوین غلامعلی رجایی، تهران، عروج، چاپ ششم، ۱۳۸۳ش.
  • دوانی، جلال‌الدین، التعلیقات علی شرح عقائد العضدیه، تحقیق محمد عماره، بی‌جا، ۱۴۲۳ق.
  • دهخدا، علی‌اکبر، لغتنامه دهخدا، تهران، دانشگاه تهران، چاپ اول، ۱۳۷۳ش.
  • راغب اصفهانی، حسین‌بن‌محمد، مفردات الفاظ القرآن، تحقیق صفوان عدنان، بیروت ـ دمشق، دارالقلم ـ دارالشامیه، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.
  • رجایی، غلامعلی، برداشتهایی از سیره امام‌خمینی، تهران، عروج، چاپ سوم، ۱۳۸۲ش.
  • رضایی، محسن، خاطره، چاپ‌شده در پرتوی از خورشید، تدوین حسین رودسری، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ اول، ۱۳۷۸ش.
  • رفیق‌دوست، محسن، خاطره، چاپ‌شده در برداشتهایی از سیره امام‌خمینی، تدوین غلامعلی رجایی، تهران، عروج، چاپ ششم، ۱۳۸۳ش.
  • زبیدی، سیدمحمدمرتضی، تاج العروس من جواهر القاموس، تصحیح علی هلالی و علی شیری، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، ۱۴۱۴ق.
  • سبزواری، ملاهادی، شرح المنظومه، تصحیح و تعلیق حسن حسن‌زاده آملی، تهران، ناب، چاپ اول، ۱۳۶۹ ـ ۱۳۷۹ش.
  • سراج طوسی، ابونصر، اللمع فی التصوف، ترجمه مهدی محبتی، تهران، اساطیر، چاپ دوم، ۱۳۸۸ش.
  • غزالی، ابوحامد، احیاء علوم الدین، تحقیق عبدالرحیم‌بن‌حسین عراقی، بیروت، دارالکتاب العربی، بی‌تا.
  • غزالی، ابوحامد، الاربعین فی اصول الدین، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۰۹ق.
  • فیض کاشانی، ملامحسن، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، تصحیح علی‌اکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ چهارم، ۱۴۱۷ق.
  • فیّومی، احمدبن‌محمد، المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر، قم، هجرت، چاپ دوم، ۱۴۱۴ق.
  • قاضی­‌عبدالجبار همدانی، ابوالحسن و قوام‌الدین مانکدیم، شرح الاصول الخمسه، تحقیق احمدبن‌حسین، بیروت دار احیاء التراث العربی، چاپ اول، ۱۴۲۲ق.
  • قشیری، عبدالکریم‌بن‌هوازن، رساله قشیریه، ترجمه حسن‌بن‌احمد عثمانی، تصحیح بدیع‌الزمان فروزانفر، تهران، زوار، چاپ اول، ۱۳۸۷ش.
  • قیصری، داوودبن‌محمود، شرح فصوص الحکم، تصحیح سیدجلال‌الدین آشتیانی، تهران، علمی و فرهنگی، چاپ اول، ۱۳۷۵ش.
  • کاشانی، عبدالرزاق، شرح منازل السائرین، تصحیح محسن بیدارفر، قم، بیدار، چاپ سوم، ۱۳۸۵ش.
  • کاشانی، عزالدین، مصباح الهدایة و مفتاح الکفایه، تصحیح جلال‌الدین همایی، تهران، هما، چاپ چهارم، ۱۳۷۲ش.
  • کتاب مقدس، بی‌جا، ‌دارالکتاب المقدس، ۱۹۸۰م.
  • کلاباذی، محمدبن‌ابراهیم، کتاب التعرف، به کوشش محمدجواد شریعت، تهران، اساطیر، چاپ اول، ۱۳۷۱ش.
  • کلینی، محمدبن‌یعقوب، الکافی، تصحیح علی‌اکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
  • لاهیجی، محمد اسیری، مفاتیح الأعجاز فی شرح گلشن راز، تصحیح علیقلی محمودی، تهران، نشر علم، چاپ دوم، ۱۳۸۱ش.
  • مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار(ع)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق.
  • محاسبی، حارث‌بن‌اسد، الوصایا، تحقیق عبدالقادر احمد عطا، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۹۸۶م.
  • مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ اول، ۱۳۶۸ش.
  • مکی، ابوطالب محمدبن‌علی، قوت القلوب فی معاملة المحبوب، تصحیح باسل عیون‌السود، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۱۷ق.
  • ملاصدرا، محمدبن‌ابراهیم، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعه، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ سوم، ۱۹۸۱م.
  • مهری، سیدجواد، خاطره، چاپ‌شده در برداشتهایی از سیره امام‌خمینی، تدوین غلامعلی رجایی، تهران، عروج، چاپ سوم، ۱۳۸۲ش.
  • نراقی، ملااحمد، معراج السعاده، تحقیق محمد نقدی، قم، هجرت، چاپ ششم، ۱۳۷۸ش.
  • نراقی، ملامهدی، جامع السعادات، تصحیح سیدمحمد کلانتر، بیروت، اعلمی، چاپ چهارم، بی‌تا.
  • هجویری، ابوالحسن، کشف‌ المحجوب، تصحیح ژوکوفسکی، تهران، طهوری، چاپ چهارم، ۱۳۷۵ش.

محمدهادی زاهد غروی