|
|
خط ۱: |
خط ۱: |
| '''رفاه'''، تأمین نیازها و آسایش مادی و معنوی [[جامعه]].
| |
|
| |
|
| ==مفهومشناسی==
| |
| رفاه به معنای آسودگی، تنآسایی و استراحت<ref>دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۷/۱۰۷۰۶.</ref> و در اصطلاح برخورداری از امکانات مادی و زیست مناسب اجتماعی است.<ref>انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ۴/۳۶۴۵.</ref> در نگاهی دقیقتر رفاه یا بهزیستی، معرف شرایطی است که در آن افراد ضمن احساس شادکامی، درباره تأمین نیازهای مرتبط با اشتغال، درآمد و مسکن، در حال و آینده، احساس امنیت خاطر دارد و خود را در مقایسه با دیگر افراد و جوامع بهرهمند از امکانات مناسب زندگی ارزیابی میکند.<ref>فیتز پتریک، نظریه رفاه (سیاست اجتماعی چیست؟)، ۲۰ و ۲۶.</ref> امروزه رفاه یکی از حقوق بنیادین تمام شهروندان، شامل کمک به افزایش توانمندیها و کارکردهای افراد جهت داشتن طول عمر متعارف، سلامتی و تندرستی، سواد و آموزش مناسب، احساس خشنودی، [[عزت نفس]] و تمایل به [[مشارکت اجتماعی]] در کنار آزادی انتخاب نوع کار و زندگی مطلوب شمرده میشود.<ref>عربی، بررسی تطبیقی نظریههای رفاه و بهروزی، ۷۲ و ۷۴.</ref>
| |
|
| |
| ==پیشینه==
| |
| مفهوم رفاه و نظریاتِ درباره آن، ازجمله موضوعات بنیادین [[اقتصاد|اقتصاد سیاسی]] مدرن است که از قرن هجدهم میلادی به بعد به علت فرایند شتابان صنعتیشدن و برای حمایت از نیروی کار و با نگاهی کاملا مادی مطرح شد.<ref>عربی، بررسی تطبیقی نظریههای رفاه و بهروزی، ۶۲.</ref> امروزه رفاه اجتماعی از طریق مجموعهای سازمانیافته از قوانین، مقررات، برنامهها، سیاستها و مؤسسات رفاهی و نهادهای اجتماعی به دنبال تأمین نیازهای مادی و معنوی انسان است تا زمینه رشد و تعالی فردی و اجتماعی او فراهم شود.<ref>زاهدی اصل، مبانی رفاه اجتماعی، ۱۶.</ref>
| |
|
| |
| تأمین رفاه و ایجاد امکانات مناسب زیست فردی و اجتماعی از منظر مکاتب اقتصادی و اجتماعیِ امروز یکسان نیست. [[لیبرالیسم|لیبرالیسم اقتصادی]]، رفاه را از طریق بازار آزاد و همراه با کمترین دخالت دولت ممکن میداند. در واقع در این مکتب خدمات اجتماعی و رفاهی از طریق سازوکار بازار آزاد در اختیار نیروی کار قرار میگیرد؛<ref>تاج مزینانی، گونهشناسی نظامهای رفاهی در جهان، ۲۰۴ ـ ۲۰۸؛ فیتز پتریک، نظریه رفاه (سیاست اجتماعی چیست؟)، ۲۴۰.</ref> در حالیکه در [[مارکسیسم|الگوی سوسیالیستی]]، رفاه شهروندان بر سازوکار دولت رفاهی استوار است. در این چارچوب برای داشتن جامعهای مرفه، میزانی از برابری لازم است که دستیابی به آن، نیازمند دولتی توانا و بازتوزیعگر و مدیر است که وظیفه آن ایجاد سطوح بالای اشتغال، توزیع منصفانه ثروت ملی و توجه به طبقات فرودست است.<ref>فیتز پتریک، نظریه رفاه (سیاست اجتماعی چیست؟)، ۲۵۶ و ۲۶۰.</ref> تفکر افراطی در این خصوص الگوی مارکسیستی است که با حذف مالکیت خصوصی معتقد است افراد باید به اندازه توانشان کار و به اندازه نیازشان مصرف کنند. رفاه در این رویکرد به این معناست که فرد باید به اندازه نیازش برخوردار باشد؛<ref>فقیه، بررسی رابطه ایمان و رفاه اقتصادی، ۵۲ ـ ۵۳.</ref> اما رفاه مطلوب از دیدگاه [[امامخمینی]] برقراری [[عدالت]] در زیر سایه تشکیل [[حکومت اسلامی]] است. ایشان حکومت اسلامی را نظامی عادلانه بر مبنای رفاه همه مردم میداند که عدالت در آن نه مانع سرمایهداری و نه تجمع ثروت در دست طبقه اشراف است، بلکه در این حکومت عادلانه اسلامی به لزوم تعدیل سرمایه و دستیابی به رفاه عمومی برای طبقات ضعیف و محروم جامعه توجه خاصی میشود.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۲۰۱ و ۶/۵۰۵.</ref>
| |
|
| |
| ==رفاه در بینش اسلامی==
| |
| در رویکرد اسلامی لزوم برخورداری شهروندان از رفاه، امری مسلم و مقبول است و در این مسیر صرفاً از [[اسراف]] و [[تبذیر]] نهی شده است.<ref>اسراء، ۲۶.</ref> رفاه در [[اسلام]] به سطح متوسط زندگی در یک جامعه بستگی دارد که از آن به «استغناء» تعبیر میشود.<ref>موسایی، امامخمینی، دولت و اقتصاد، ۵۰۰ ـ ۵۰۱.</ref> وجود احکامی نظیر [[زکات]]، [[انفاق]] و [[صدقه]] را میتوان ناظر به همین مطلب دانست تا [[فقرا]] به سطح متوسط زندگی عمومی برسند<ref>موسایی، امامخمینی، دولت و اقتصاد، ۵۰۰ ـ ۵۰۱.</ref> به تعبیر [[قرآن کریم]]، رفاهِ خارج از حد اعتدال، منجر به ایجاد خوی تفاخر و اشرافیگری میشود.<ref>هود، ۱۰؛ طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۰/۱۵۶ ـ ۱۵۷.</ref> اسلام مخالف رفاهی است که شخص و جامعه را از معنویت دور و تنها به امور مادی مشغول کند.<ref>نهج البلاغه، ن۳، ۳۷۶ ـ ۳۷۸ و ن۱۰، ۳۸۳ ـ ۳۸۴.</ref>
| |
| :{{ببینید|فقر}}
| |
| در [[روایات]] به رفاه و وسعت توجه شده است. [[امیرالمؤمنین علی(ع)]] خاطرنشان کرده است [[خداوند]] روزیِ انسانها را اندازهگیری کرده، گاهی کم و زمانی زیاد، و تنگی یا وسعتِ آن را به گونهای عادلانه تقسیم کرده است، تا هر کس را که بخواهد با تنگیِ روزی یا وسعت آن بیازماید.<ref>نهج البلاغه، خ۹۰، ۱۲۲.</ref> [[امامسجاد(ع)]] پسندیدهترین مردم نزد خدا را آن کسی معرفی میکند که رفاه بیشتری برای اهل و عیال خود فراهم آورد.<ref>کلینی، الکافی، ۸/۶۸ ـ ۶۹؛ حکیمی، الحیاة، ۶/۲۰۵.</ref> [[امامرضا(ع)]] نیز بر صاحب نعمت واجب میداند که عیال خویش را در رفاه و وسعت قرار دهد.<ref>ابنشعبه، تحف العقول فیما جاء من الحکم و المواعظ عن آلالرسول(ص)، ۴۴۲؛ حکیمی، الحیاة، ۶/۲۰۶.</ref> به اعتقاد امامخمینی در بینش اسلامی انسان دارای همه مراتب هستی اعم از مادی و معنوی است. اسلام میخواهد با ارائه برنامهای جامع، به تمام نیازهای انسان در هر دو بعد حیات مادی و معنوی توجه کند؛<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۲۰۱؛ امامخمینی، صحیفه، ۳/۲۳۰.</ref> اما آنچه در این بینش اهمیت دارد، وسیله قرارگرفتن رفاه مادی در راستای تعالی و [[سعادت|سعادت بشر]] و هموارشدن مسیر [[کمال]] است؛ بنابراین داشتن ثروت، دارایی و رفاه اقتصادی، وسیلهای در راستای رسیدن به ارزشهای والای انسانی به شمار میرود.<ref>فقیه، بررسی رابطه ایمان و رفاه اقتصادی، ۶۰ ـ ۶۱.</ref> در این نگاه سعادت انسانی، تنها با رفاه مادی بهوجود نمیآید، بلکه گاهی غرقشدن در رفاه به تنپروری و عیاشی منتهی میشود و انسان را از مسیر سعادت به ذلت و پستی میکشاند.<ref>مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۱/۱۸۳.</ref>
| |
|
| |
| [[امامخمینی]] رفاه جامعه را غایت و هدف نهایی نمیدانست، بلکه موضوع پراهمیت را رسیدن به اهداف متعالی معرفی میکرد و تاکید داشت که رفاه اسلامی فراتر از سطح مادی، سطح معنوی را نیز در نظر دارد و رفاه مادی را در پناه معنویت اسلامی میپذیرد و حکومت اسلامی مانند رژیمهای برآمده از مکتبهای مادی صرفاً در صدد تحقق یک معیشت کاملاً مادی نیست؛<ref>امامخمینی، صحیفه، ، ۷/۵۳۰ ـ ۵۳۱.</ref> زیرا [[فلسفه]] بعثت [[پیامبران(ع)]] نیز صرفاً برای رفاه مادی نبوده است؛<ref>امامخمینی، صحیفه، ، ۱۲/۴۲۱.</ref> بلکه رفاه حقیقی در برپایی یک نظام عادلانه و رسیدنِ مردم به حقوقشان ایجاد خواهد شد<ref>امامخمینی، صحیفه، ، ۴/۲۰۱.</ref> تا همه از زندگی سعادتمند دنیایی و اخروی برخوردار شوند. ایشان رسیدنِ ضعیفان به حقوق خود<ref>امامخمینی، صحیفه، ، ۶/۵۲۵.</ref> و رفع اختلاف طبقاتی<ref>امامخمینی، صحیفه، ، ۷/۲۸.</ref> را از مظاهر تحقق رفاه در جامعه میدانست که در حکومت اسلامی، برای تحقق آن تلاش میشود.<ref>امامخمینی، صحیفه، ، ۷/۲۳۷ ـ ۲۳۸.</ref> ایشان تأکید کرده است در اسلام، رفاه صرفاً برای یک طبقه و قشر خاص نیست و تمام جامعه مشمول این حق قرار میگیرند؛<ref>امامخمینی، صحیفه، ، ۹/۷۲.</ref> زیرا اسلام طبقهبندی جامعه بر اساس معیارهای مادی را نمیپذیرد،<ref>امامخمینی، صحیفه، ، ۱۰/۱۲۱.</ref> هیچ فرقی میان اقشار مختلف جامعه نمیگذارد<ref>امامخمینی، صحیفه، ، ۷/۲۸۹ ـ ۲۹۰ و ۴۰۱.</ref> و عموم مردم ازجمله پیروان [[اهل کتاب]] نیز میتوانند از رفاه عمومی برخوردار باشند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ، ۷/۲۹۱.</ref> با همراهشدن با عدالت، نه مانع سرمایهداری میشود و نه تجمع ثروت در دست طبقه اشراف را میپذیرد، بلکه در حکومت اسلامی که یک نظام عادلانه است، باید برای دستیابی به رفاه عمومی نگاه ویژهای به طبقات ضعیف و محروم جامعه شود.<ref>امامخمینی، صحیفه، ، ۴/۲۰۱ و ۷/۳۳۶.</ref>
| |
|
| |
| از سوی دیگر، امامخمینی با رفاهزدگی به معنای تجمل و راحتطلبی مخالف بود و آن را در تعارض با مبارزه برای [[آزادی]] استقلال و حمایت از محرومان میدانست؛<ref>امامخمینی، صحیفه، ، ۲۱/۸۶ ـ ۸۷؛ قرهی، مصاحبه، ۱/۱۱ ـ ۱۳؛ رحیمیان، مصاحبه، ۵/۶۰ ـ ۶۱.</ref> چنانکه آن را آفت و خطر برای زندگی دنیا و [[آخرت]] میخواند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۳۴۲ ـ ۳۴۳.</ref> ایشان معتقد بود یکی از ارزشهای اصیلی که پس از [[پیروزی انقلاب]] در جامعه زنده شد، روحیه سادگی و دوری از تجمل در میان ملت بود که در دوره [[جنگ تحمیلی]] نیز شدت گرفت.<ref>اداره کل، درآمدی بر اندیشههای اجتماعی امام، ۳۱ ـ ۳۴.</ref>
| |
| :{{ببینید|اشرافیت|سادهزیستی}}
| |
| امامخمینی راه دستیابی به رفاه در جوامع اسلامی را حاکمیت اسلام میدانست<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲/۳۴۷ و ۶/۴۴۴.</ref> و معتقد بود [[احکام اسلام]] ضامن رفاه عموم و تأمین معنویات و مادیات بشر است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳/۱۷۰ و ۹/۴۸۸.</ref> ایشان همچنین در ارتباط با رفاهزدگی و اشرافیت مسئولان نظام از آنان میخواست تا بیش از مرفهان، با فقرا مراوده داشته باشند<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۳۴۰ ـ ۳۴۱.</ref> و نیازهای طبقه محروم را در اولویت کار خود قرار دهند؛<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۳۶۲ و ۱۴/۲۶۱ ـ ۲۶۲.</ref> همچنین مسائل مربوط به اشراف را به سبب ثروتشان در رأس برنامههای خود قرار ندهند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۴۴۸.</ref>
| |
| :{{ببینید|اشرافیت}}
| |
|
| |
| ==سطح رفاه عمومی در رژیم پهلوی==
| |
| شاخصهای آماری رفاه عمومی در دوره [[محمدرضا پهلوی]] همانند توسعه عمران شهری، خدمات عمومی، خدمات بهداشتی، [[کشاورزی]] و درآمد سرانه، بیانگر این است که بهرغم افزایش درآمدهای نفتی، رژیم بسیاری از این درآمدها را صرف هزینههای تسلیحاتی و دفاعی میکرد؛<ref>فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ۱/۲۸۸؛ دادگر، اقتصاد ایران ـ قبل و بعد از انقلاب اسلامی، ۱۴۶ ـ ۱۴۹.</ref> بنابراین توجه به عمران شهری که از مؤلفههای عمده توسعه انسانی است، افزایش زیادی نداشت و بودجههای بهداشتی و خدماتی از روند رو به رشد مناسبی برخوردار نبود.<ref>← دادگر، اقتصاد ایران ـ قبل و بعد از انقلاب اسلامی، ۱۴۵ ـ ۱۴۹.</ref> میزان نابرابری و بیعدالتی در توزیع بودجه در دوره پهلوی بهحدی بود که در سال ۱۳۵۱، بیش از سیزده میلیون نفر در کشور از غذای کافی برای تأمین سلامت خود بیبهره و حدود ۶۷ درصد از جمعیت شهری به فقر غذایی دچار بودند<ref>عظیمی، مدارهای توسعهنیافتگی در اقتصاد ایران، ۱۴۰.</ref> و با نزدیکترشدن به پایان دوره پهلوی این شکاف طبقاتی و توزیع ناعادلانه درآمدها به صورت چشمگیری افزایش، و سطح رفاه عمومی کاهش مییافت.<ref>دادگر، اقتصاد ایران ـ قبل و بعد از انقلاب اسلامی، ۱۴۹.</ref>
| |
| :{{ببینید|تبعیض}}
| |
| این شرایط در حالی بود که [[رژیم پهلوی]] تصور میکرد که با داشتن ارتش عظیمِ دارای سلاحهای بسیار پیشرفته و پشتیبانی یک پلیس مخفی و کارآمد، توان سرکوب هر گونه شورش و با داشتن دیوانسالاری گسترده مدعی بود [[قدرت]] کافی برای به دستگرفتن [[اقتصاد]] و بازسازی بنیادی جامعه دارد؛<ref>آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، درآمدی بر جامعهشناسی سیاسی ایران معاصر، ۶۱۲.</ref> در حالیکه آنچه در [[ایران]] در این دوره روی داد نه پیشرفت اقتصادی و نه اجتماعی، بلکه شبهمدرنیستی بود که درآمدهای نفتی آن را تسریع میکرد، به طوری که هنگامی که کشور در آستانه «دروازههای تمدن بزرگ» ـ که محمدرضا پهلوی وعده آن را میداد ـ قرار داشت، سهم کل تولیدات صنعتی در تولید ناخالص داخلی غیر نفتی بیست درصد بود و حال آنکه سهم خدمات ۵۶ درصد بود؛ با وجود این برخی شرایط رفاهی همانند وضع مسکن، خدمات درمانی و بهداشتی و برخی از خدمات رفاهی شهری در شرایط بسیار بدی قرار داشت.<ref>کاتوزیان، اقتصاد سیاسی ایران، از مشروطیت تا پایان سلسه پهلوی، ۳۲۳.</ref>
| |
|
| |
| از سوی دیگر، در حالیکه رژیم پهلوی در دهه چهل و پنجاه شمسی، دم از ترقى و پیشرفتهاى اقتصادى مىزد، [[امامخمینی]] معتقد بود ذخایر [[فقرا|مردم فقیر]] ایران، رایگان به بیگانگان تقدیم میشود و ملت رنگپریده از گرسنگى و [[فقر]]، در آتش بیکارى و بینوایى میسوزند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱/۳۳۶.</ref> از نگاه ایشان ادعاهای اصلاحگری و ترقیخواهی رژیم پهلوی، همچون [[اصلاحات ارضی]] و [[انقلاب سفید]]، به نفع بازارِ سیاه قدرتهای بزرگ و به قیمت ورشکستگی و فقر بازرگانان، صنعتگران و کشاورزان ایرانی تمام شد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱/۴۱۴؛ ۲/۱۲۳، ۴۸۳ و ۳/۷۳.</ref> ایشان در سخنرانی معروف خود علیه [[کاپیتولاسیون]] در اعتراض شدید به یکی از کتابهای درسی مدارس که عامل فقر و نبود رفاه در کشور را [[روحانیت]] بر میشمرد، تأکید کرد نه تنها روحانیت مانع رفاه نیست، بلکه مانع اصلی وابستگی کشور به [[امریکا]] و [[انگلیس]] است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱/۴۱۷ و ۴۲۱.</ref>
| |
| :{{ببینید|اصلاحات ارضی|انقلاب سفید}}
| |
| امامخمینی با انتقاد از تبلیغات رژیم پهلوی و ادعای محمدرضا پهلوی درباره مأموریت و همت او برای ایجاد رفاه و توسعه در ایران، همواره به این سیاستها انتقاد میکرد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲/۴۵۱؛ ۶/۳۴۱ و ۹/۳۶۴.</ref> و معتقد بود مردم ایران نه تنها در رفاه نیستند، بلکه مجبورند گاه بهسبب فقر و گرسنگی فرزندانشان را به فروش بگذارند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲/۳۶۴.</ref> در واقع پهلوی به جای پیگیری برنامههای توسعه، رشد اقتصادی و اجتماعی در راستای منافع ملت، اهداف کشورهای امپریالیستی را جستجو میکرد و بدین ترتیب، کشور را در وضعیت [[عقبماندگی|عقبمانده]] و واپسگرایی نگه میداشت<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳/۳۶۸.</ref> و فقر و فلاکت را جایگزین رفاه و آسایش کرده بود.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۱۷۴ و ۹/۴۸۳.</ref> ایشان باور داشت که رفاه باید همراه با آزادی و [[استقلال]] باشد و به منظور دستیابی به رفاه مادی نباید ارتباطی ذلیلانه با کشورهای خارجی برقرار کرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۳۵ و ۱۸/۳۰.</ref>
| |
| :{{ببینید|عقبماندگی|استقلال}}
| |
|
| |
| ==رفاه عمومی در جمهوری اسلامی==
| |
| با توجه به فقر گسترده در دوره رژیم پهلوی، امامخمینی محرومیتزدایی را نخستین گام برای رفاه عمومی میدانست.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۶/۳۸ و ۴۸۸.</ref> ایشان چه پیش از [[پیروزی انقلاب اسلامی|پیروزی انقلاب]]<ref>امامخمینی، صحیفه، ۵/۳۸۳، ۴۷۳، ۵۲۰ و ۵۴۴.</ref> و چه پس از آن،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۶/۱۹۲، ۲۶۳ و ۳۲۸.</ref> یکی از مهمترین وظایف انقلاب را محرومیتزدایی از چهره جامعه و ایجاد رفاه عمومی برای همه طبقات و اقشار ملت میشمرد و بر تأمین رفاه و ایجاد اشتغال و تهیه مسکن برای [[کارگران]]، کارمندان و [[مستمندان]] تأکید میکرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۶/۴۶۴ ـ ۴۶۵، ۵۲۵ و ۷/۵۳۱.</ref> ایشان رسالت [[دولت اسلامی]] را در این میدانست که [[محرومیت]] را از فقرا بردارد،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۴۲۸.</ref> بر مصالح ملت تمرکز کند<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۴۶۳.</ref> و همزمان هدفش به سعادترساندن انسانها باشد،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۹/۷۲.</ref> به گونهای که ملت همزمان از رفاه مادی و معنوی در زندگی برخوردار شوند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۳۴۱.</ref> از اینرو ایشان یکی از اهداف [[جمهوری اسلامی]] را ایجاد رفاه برای همه اقشار، بهویژه کارگران، دهقانان و طبقات ضعیف جامعه میشمرد و معتقد بود که اسلام به طبقه محروم توجه بیشتری دارد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۶/۴۸۸ و ۷/۵۳۱.</ref> ایشان در نخستین گام در اسفند ۱۳۵۷ در پیامی چهاردهمادهای به دولت موقت سفارش کرد برای رفع محرومیت و فقر از اقشار ضعیف و کمبضاعت، برخی خدمات رفاهی مانند آب، برق و بعضى امکانات دیگر را رایگان در اختیار آنان قرار دهد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۶/۲۶۲.</ref>
| |
|
| |
| با توصیهها و تأکیدهای امامخمینی، در اصل ۳ [[قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران]] نیز پیریزیِ اقتصادی عادلانه و بنابر ضوابط اسلامی برای ایجاد رفاه، رفع فقر و برطرفکردن هر نوع محرومیت در زمینههای تغذیه، مسکن، کار، بهداشت و گسترش بیمه همگانی توجه شد و در اصول فصل چهارم و اصل ۴۳ قانون اساسی بر ریشهکنکردن فقر و محرومیت و برآوردن نیازهای اساسی همچون مسکن، خوراک، پوشاک، بهداشت، درمان، [[آموزش و پرورش]] و امکانات لازم برای تشکیل خانواده و نیز ایجاد فرصت اشتغال برای تکتک ملت تأکید شد.
| |
| :{{ببینید|اقتصاد}}
| |
|
| |
| ==تأسیس نهادهای حمایتی==
| |
| در مسیر حمایت از اقشار فرودست، [[امامخمینی]] خود با دستور و احکام ویژه به تأسیس نهادهای انقلابی برای رسیدگی فوری و ویژه به این امر اقدام کرد. نخستین اقدام ایشان در این خصوص فرمان مصادره اموال سلسله پهلوى و وابستگان به آنان به نفع [[مستمندان]] و [[کارگران]] و کارمندان ضعیف در نهم اسفند ۱۳۵۷ بود که مبنای تأسیس [[بنیاد مستضعفان|بنیاد مستضعفان انقلاب اسلامی]] شد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۶/۲۶۷.</ref> افزون بر آن ایشان دستور داد [[کمیته امداد]] در نوزدهم اسفند همان سال برای حمایت از نیازمندان تشکیل شود؛<ref>امامخمینی، صحیفه، ۶/۳۶۷.</ref> همچنین با افتتاح حساب شماره ۱۰۰، خانهسازى براى مستضعفان را بر مبنای همکاری دولت و مشارکت مردم به جریان انداخت و بدینترتیب [[بنیاد مسکن انقلاب اسلامی]] تأسیس شد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۶/۵۱۸.</ref> فرمان تشکیل جهاد سازندگی نیز بر پایه همکاری داوطلبانه نیروهای متخصص اعم از دانشجو، مهندسان و بازاریان و متخصصان برای ایجاد عمران و آبادی در مناطق محروم و دورافتاده بهویژه روستاها، از سوی ایشان صادر شد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۸/۱۷۹.</ref>
| |
| :{{ببینید|بنیاد مستضعفان|کمیته امداد امامخمینی|بنیاد مسکن انقلاب اسلامی|جهاد سازندگی}}
| |
| آنچه نزد امامخمینی از تأمین بهداشت و مسکن نیز بالاتر قرار داشت، امکان آموزش براى همگان بود؛ بنابراین در دی ۱۳۵۸ با صدور فرمان «بسیج عمومى براى مبارزه با بیسوادى»، [[نهضت سودآموزی]] در کشور را بنیان نهاد تا همگان از موهبت نوشتن و خواندن برخوردار شوند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۴۴۶.</ref>
| |
| :{{ببینید|نهضت سوادآموزی}}
| |
| در کنار اقدامات یادشده، امامخمینی ارکان مختلف نظام اسلامی را موظف به خدمتگزاری به اقشار مستمند میدانست و از آنان میخواست در مسیر ایجاد [[آرامش]] و رفاه برای مردم بکوشند<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۱۴۹.</ref> و روند محرومیتزدایی را سرعت بخشند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۳۶۴ و ۲۱/۵۱.</ref> ایشان در تبیین این مسیر از همه مسئولان و شخصیتهای دینی میخواست که از مستضعفان در برابر سرمایهداران حمایت کنند؛ زیرا این شیوه، سنت [[پیامبران(ع)]] است<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۳۴۱.</ref> و از مسئولان نظام اسلامی میخواست تنها خدمتگزار مردم و پایبند به ارزشهای انسانی و اسلامی باشند<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۴۴۴.</ref> ایشان مردم را به مقایسه خدمات اجتماعی و رفاهی نظام اسلامی با نظام پهلوی فرا میخواند و متذکر میشد که ایجاد رفاه امری تدریجی است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۳۳۵.</ref> همچنین تمام اقشار جامعه را نیز مکلف و مسئول در ایجاد رفاه طبقه ضعیف میدانست<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۸/۲۵۳ و ۲۱/۴۲۲.</ref> و به همه، بهویژه به ثروتمندان سفارش میکرد که به ضعیفان کمک کنند و داوطلبانه برای رفع مشکلات مسکن و رفاه فقرا و زاغهنشینها بکوشند<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱/۴۱۴ و ۲۱/۴۴۵.</ref> و اقشار ضعیف را در فعالیتهای اقتصادی مشارکت دهند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۹/۳۹.</ref>
| |
| :{{ببینید|مسئولان و کارگزاران}}
| |
| ==پانویس==
| |
| {{پانویس|۲}}
| |
| ==منابع==
| |
| {{منابع}}
| |
| * قرآن کریم.
| |
| * آبراهامیان، یرواند، ایران بین دو انقلاب، درآمدی بر جامعهشناسی سیاسی ایران معاصر، ترجمه احمد گلمحمدی و محمدابراهیم فتاحی ولیلایی، تهران، نی، چاپ سوم، ۱۳۷۸ش.
| |
| * ابنشعبه حرانی، حسنبنعلی، تحف العقول فیما جاء من الحکم و المواعظ عن آلالرسول(ص)، تصحیح علیاکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، ۱۴۰۴ق.
| |
| * اداره کل تحقیق و توسعه صدا، درآمدی بر اندیشههای اجتماعی امام، تهران، چالپ اول، ۱۳۷۸ش.
| |
| * امامخمینی، سیدروحالله، شرح چهل حدیث، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپ چهارم، ۱۳۸۸ش.
| |
| * امامخمینی، سیدروحالله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
| |
| * انوری، حسن، فرهنگ بزرگ سخن، تهران، سخن، چاپ دوم، ۱۳۸۲ش.
| |
| * تاج مزینانی، علیاکبر، گونهشناسی نظامهای رفاهی در جهان، مجله برنامهریزی رفاه و توسعه اجتماعی، دوره ۳، شماره ۶، ۱۳۹۰ش.
| |
| * حکیمی، محمدرضا و محمد حکیمی و علی حکیمی، الحیاة، ترجمه احمد آرام، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
| |
| * دادگر، حسن، اقتصاد ایران ـ قبل و بعد از انقلاب اسلامی، تهران، کانون اندیشه جوان، چاپ اول، ۱۳۸۵ش.
| |
| * دهخدا، علیاکبر، لغتنامه دهخدا، تهران، دانشگاه تهران، چاپ اول، ۱۳۷۳ش.
| |
| * رحیمیان، حسن، مصاحبه، چاپشده در کتاب سرگذشتهای ویژه از زندگی حضرت امامخمینی، به اهتمام رضا شعرباف، تهران، پیام آزادی، چاپ اول، ۱۳۶۷ش.
| |
| * زاهدیاصل، محمد، مبانی رفاه اجتماعی، تهران، دانشگاه علامه طباطبایی، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
| |
| * طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ق.
| |
| * عربی، سیدهادی، بررسی تطبیقی نظریههای رفاه و بهروزی، مجله جستارهای اقتصادی، شماره ۱۵، ۱۳۹۰ش.
| |
| * عظیمی، حسین، مدارهای توسعهنیافتگی در اقتصاد ایران، تهران، نی، چاپ هفتم، ۱۳۸۵ش.
| |
| * فردوست، حسین، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، چاپ اول، ۱۳۶۹ش.
| |
| * فقیه، شاهپور، بررسی رابطه ایمان و رفاه اقتصادی، قم، طوبای محبت، چاپ اول، ۱۳۸۴ش.
| |
| * فیتز پتریک، تونی، نظریه رفاه (سیاست اجتماعی چیست؟)، ترجمه هرمز همایونپور، تهران، گام نو، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
| |
| * قرهی، عبدالعلی، مصاحبه، چاپشده در کتاب سرگذشتهای ویژه از زندگی حضرت امامخمینی، تدوین مصطفی وجدانی، تهران، پیام آزادی، چاپ اول، ۱۳۶۷ش.
| |
| * کاتوزیان، همایون، اقتصاد سیاسی ایران، از مشروطیت تا پایان سلسه پهلوی، ترجمه محمدرضا نفیسی و کامبیز عزیزی، تهران، مرکز، چاپ دوم، ۱۳۷۲ش.
| |
| * کلینی، محمدبنیعقوب، الکافی، تصحیح علیاکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
| |
| * مطهری، مرتضی، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، تهران، صدرا، چاپ دهم، ۱۳۸۰ش.
| |
| * موسایی، میثم، امامخمینی، دولت و اقتصاد، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.
| |
| * نهج البلاغه، ترجمه سیدجمالالدین دینپرور، تهران، بنیاد نهج البلاغه، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
| |
| {{پایان}}
| |
| رسول نوروزی فیروز
| |