هادی روحانی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
[[پرونده:هادی روحانی.jpg|بندانگشتی|هادی روحانی ۱۳۶۰]] | |||
===== هادی روحانی: روحانی مبارز، شاگرد امامخمینی و امام جمعه منصوب ایشان در بابل ===== | ===== هادی روحانی: روحانی مبارز، شاگرد امامخمینی و امام جمعه منصوب ایشان در بابل ===== | ||
نسخهٔ ۲۷ اسفند ۱۴۰۲، ساعت ۱۱:۳۱
هادی روحانی: روحانی مبارز، شاگرد امامخمینی و امام جمعه منصوب ایشان در بابل
هادی روحانی در شهریور ۱۳۰۲ در روستای کلهبست بابلسر زاده شد. او در پنجسالگی پدر خود را از دست داد و تحصیلات ابتدایی را در مکتب و مدرسه آغاز کرد، ولی به دلیل شرایط مالی خانواده، تا سوم ابتدایی بیشتر پیش نرفت و به کشاورزی و مداحی روی آورد. با سقوط رضاشاه پهلوی در سال ۱۳۲۰ و رونق مدارس علوم دینی، با وجود موانع و مشکلات مالی خانواده، با تشویق مادر خود، وارد مدرسه علمیه بابل شد و نزد یعقوب ابوالحسن درونکلایی، سیدمحمدتقی بهشتی، ولیالله مدرس بابلی و محقق طبرستانی، مقدمات علوم دینی را فراگرفت. وی سال ۱۳۲۵ به قم رفت و درسهای سطح را نزد محمد صدوقی و سیدابوالحسن حسینی خواند و پس از سه سال، راهی تهران و مشهد شد و از درس استادانی چون محمدتقی ادیب نیشابوری، احمد مدرس، عبدالنبی کجوری و حسین فقیه بهره برد.[۱]
روحانی در سال ۱۳۲۹ به قم بازگشت و ادامه درسهای سطح را نزد سیدشهابالدین مرعشی نجفی و سیدمحمدباقر سلطانی، تفسیر و حکمت را از حسینعلی منتظری، مهدی امامی امیرکلایی و سیدمحمدحسین طباطبایی آموخت و در درس خارج سیدحسین بروجردی، مرعشی نجفی، عبدالحسین فقیهی گیلانی، عباسعلی شاهرودی، میرزا هاشم آملی و امامخمینی شرکت کرد.[۲] او در سال ۱۳۴۳ به منطقه زادگاه خود بازگشت و در مدرسه علمیه صدراعظم بابل، به تدریس دوره مقدمات و سطح و تفسیر قرآن پرداخت[۳] و با همکاری علما در این شهر حوزه علمیه ساخت.[۴]
روحانی از سال ۱۳۴۱، با نهضت امامخمینی همراه شد؛ چنانکه به پیروی از امامخمینی که پیش از نوروز ۱۳۴۲، به دلیل مصوبههای خلاف شرع رژیم، نوروز را عزای عمومی اعلام کرد، مراسم عید را حرام دانست[۵] و پس از دستگیری امامخمینی در سال ۱۳۴۲، در دعوتی که از مردم برای شرکت در جشن عید غدیر کرد، خواهان آزادی ایشان شد.[۶]
او در طول دوران نهضت با توزیع رساله و اعلامیههای امامخمینی، تلاش برای ترویج مرجعیت ایشان، بیان فتواهای امامخمینی و ذکر نام ایشان در سخنرانیها و مشارکت در صدور بیانیههای مختلف، با نهضت امامخمینی همراه بود.[۷] وی دو بار از سوی امامخمینی، در امور حسبیه اجازهنامه شرعی[۸] و یک بار اجازهنامه صرف وجوهات شرعی[۹] گرفت.
پس از انتشار مقاله توهینآمیز روزنامه اطلاعات، در هفدهم دی ۱۳۵۶، روحانی در سخنانی در ساری، با تأیید اقدامات امامخمینی در اعتراض به مسائل کشور، ایشان را مجتهد مسلم و مرجعی بزرگ دانست و با اشاره به مصونیت قانونی ایشان، دولت را به دلیل این توهین محکوم کرد. به همین دلیل، در رمضان همان سال، نیروهای رژیم وی را از سخنرانی در مسجد بابل منع کردند و پس از چندین بار احضار، در نوزدهم رمضان آن سال، به اتهام تبلیغ علیه رژیم و نمایندگی امامخمینی در منطقه، دستگیر و به کمیته ضد خرابکاری تهران منتقل شد؛ ولی با اعتراض و تحصن مردم بابل، پس از دوازده روز آزاد شد و با استقبال مردم به بابل بازگشت و مبارزات خود را پی گرفت.[۱۰]
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، امامخمینی در ۲۵ تیر ۱۳۵۸، در حکمی به روحانی، با آرزوی سلامتی برای او و با اشاره به موقعیت حساس و نیاز انقلاب به سازندگی و رفع توطئهها، که ضرورت بهکارگیری تمام امکانات و نفوذ علمای اعلام در هر منطقه را معلوم میکند، به او مأموریت داد با توجه به نیازهای منطقه، به اصلاح کارها و رسیدگی به امور اجتماعی و مذهبی بابل و ارشاد و آگاهی مردم بپردازد و اهالی منطقه نیز از همکاری لازم دریغ نکنند.[۱۱] امامخمینی در چهاردهم آبان ۱۳۵۸ نیز روحانی را به امامت جمعه بابل منصوب کرد تا ضمن برگزاری فریضه جمعه، اهالی منطقه را به وظایف خود آشنا کرده، به اتحاد کلمه و رفع اختلاف دعوت کند. ایشان ابراز امیدواری کرد مردم منطقه نیز این فرصت را مغتنم دانسته، با حضور باشکوه، به انجام این فریضه الهی بپردازند.[۱۲]
روحانی در دوره اول تا سوم مجلس خبرگان رهبری، به نمایندگی از استان مازندران حضور داشت.[۱۳] وی در برقراری نظم و امنیت بابل در مقابله با توطئه ضدانقلاب، ساماندهی اوضاع روحانیت، مرمت و بازسازی مدرسه علمیه صدراعظم بابل و تغییر نام این مدرسه به خاتمالانبیا (ص)، تلاش بسیاری کرد.[۱۴]
از تألیفات روحانی میتوان به نگاهی به مسئله ولایت، قطره در تفسیر سوره حمد و آثاری در زمینه معاد اشاره کرد.[۱۵] هادی روحانی تا پایان عمر امام جمعه بابل بود و در ۲۱ مهر ۱۳۷۸ درگذشت و در کتابخانه خاتمالانبیای بابل که با تلاش خود ساماندهی کرده بود، به خاک سپرده شد.[۱۶]
پانویس:
- ↑ روحانی، زندگینامه، ۱/۲۳۹–۲۴۱؛ مدرسی و کاظمینی، دانشنامه ائمه جمعه سراسر کشور، ۲/۷۱۳.
- ↑ روحانی، زندگینامه، ۱/۲۴۱–۲۴۲.
- ↑ روحانی، زندگینامه، ۱/۲۴۲.
- ↑ مدرسی و کاظمینی، دانشنامه ائمه جمعه سراسر کشور، ۲/۷۱۴.
- ↑ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات یاران امام، ۱/۳۴.
- ↑ مؤسسه تنظیم، سیر مبارازت امام، ۳/۹۸.
- ↑ مدرسی و کاظمینی، دانشنامه ائمه جمعه سراسر کشور، ۲/۷۱۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱/۵۰۳ و ۲/۲۸۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۳/۹۲.
- ↑ مدرسی و کاظمینی، دانشنامه ائمه جمعه سراسر کشور، ۲/۷۱۴؛ روحانی، زندگینامه، ۱/۲۴۴–۲۴۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۹/۱۰۹.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۰/۴۸۲.
- ↑ روحانی، زندگینامه، ۱/۲۳۷ و ۲۴۶.
- ↑ مدرسی و کاظمینی، دانشنامه ائمه جمعه سراسر کشور، ۲/۷۱۴.
- ↑ مدرسی و کاظمینی، دانشنامه ائمه جمعه سراسر کشور، ۲/۷۱۴؛ روحانی، زندگینامه، ۱/۲۴۲.
- ↑ مرکز بررسی اسناد تاریخی، قیام ۱۵ خرداد به روایت اسناد ساواک.
منابع:
- امامخمینی، سیدروحالله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
- روحانی، هادی، زندگینامه، چاپشده در خبرگان ملت، شرح حال نمایندگان مجلس خبرگان رهبری، قم، دبیرخانه مجلس خبرگان رهبری، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
- مدرسی، محمدکاظم و میرزامحمد کاظمینی، دانشنامه ائمه جمعه سراسر کشور (سه جلد)، تهران، برگ رضوان، چاپ اول، ۱۳۸۴ش.
- مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، قیام ۱۵ خرداد به روایت اسناد ساواک، تهران، چاپ اول، ۱۳۸۲ش.
- مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، تهران، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.
- مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، سیر مبارزات یاران امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، تهران، چاپ اول، ۱۳۹۳ش.