مصطفی زمانی نجف‌آبادی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی امام خمینی
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{جعبه اطلاعات عالمان شیعه
{{جعبه اطلاعات عالمان شیعه
| عنوان            =
| عنوان            =مصطفی زمانی
| تصویر            =
| تصویر            =مصطفی زمانی.jpg
| توضیح تصویر      =
| توضیح تصویر      =
| اندازه تصویر      =
| اندازه تصویر      =
خط ۸: خط ۸:
| لقب              =
| لقب              =
| نسب              =
| نسب              =
| تاریخ تولد        =
| تاریخ تولد        =۱۳۱۳ش
| زادگاه            =
| زادگاه            =نجف‌آباد
| تاریخ وفات        =
| تاریخ وفات        =
| شهر وفات          =
| شهر وفات          =
خط ۳۲: خط ۳۲:
'''مصطفی زمانی'''، از شاگردان درس خارج فقه و اصول امام خمینی.  
'''مصطفی زمانی'''، از شاگردان درس خارج فقه و اصول امام خمینی.  


مصطفی زمانی در سال ۱۳۱۳ ش در نجف‌آباد دیده به جهان گشود. دوره ابتدایی را در آنجا گذراند <ref>(شریف‌رازی، ج ۷، ص۳۰۲).</ref> آنگاه در سال ۱۳۳۰ ش با تشویق شیخ ابراهیم ریاضی و سید مجتبی نواب صفوی، به تحصیل علوم حوزوی روی آورد <ref>(آیت‌الله‌العظمی ناصر مکارم...، ج ۱، ص۲۰۴)</ref> و مقدمات را در دو سال در نجف‌آباد و پیش شیخ ابراهیم ریاضی آموخت. او در سال ۱۳۳۲ ش راهی قم شد و در حوزه علمیه آن شهر، دروس سطح را نزد آقایان حسین نوری همدانی، محمدتقی ستوده اراکی، مصطفی اعتمادی، میرزا علی‌اکبر مشکینی، آیت‌الله سید محمد محقق داماد و سید مرتضی پسندیده آموخت <ref>(شریف‌رازی، ج ۷، ص۳۰۲).</ref> آنگاه به فراگیری دروس خارج فقه و اصول پرداخت و دو سال در درس خارج فقه آیت‌الله سید حسین طباطبایی بروجردی شرکت کرد. هم‌زمان در درس خارج فقه و اصول امام خمینی نیز حضور می‌یافت و بیش از هشت سال از درس‌های ایشان بهره‌مند شد <ref>(شریف‌رازی، ج ۷، ص۳۰۲؛ آیت‌الله‌العظمی سید...، ج ۳، ص۱۶۴؛ آیت‌الله‌العظمی ناصر مکارم...، ج ۱، ص۲۰۴)</ref> و درس خارج فقه (مکاسب) امام خمینی را هم تقریر کرد <ref>(شریف‌رازی، ج ۷، ص۳۰۲).</ref> درباره سال‌های حضور او در درس خارج فقه و اصول امام خمینی گزارشی دقیق در دست نیست، ولی به نظر می‌رسد در سال‌های پایانی دهه ۱۳۳۰ و آغازین دهه ۱۳۴۰ ش و تا تبعید امام خمینی به خارج از کشور در آبان ۱۳۴۳ ش، در آن درس‌ها که در مساجد سلماسی و اعظم قم برگزار می‌شد، شرکت می‌کرده است.
مصطفی زمانی در سال ۱۳۱۳ش در نجف‌آباد دیده به جهان گشود. دوره ابتدایی را در آنجا گذراند <ref>(شریف‌رازی، ج ۷، ص۳۰۲).</ref> آنگاه در سال ۱۳۳۰ ش با تشویق شیخ ابراهیم ریاضی و سید مجتبی نواب صفوی، به تحصیل علوم حوزوی روی آورد <ref>(آیت‌الله‌العظمی ناصر مکارم...، ج ۱، ص۲۰۴)</ref> و مقدمات را در دو سال در نجف‌آباد و پیش شیخ ابراهیم ریاضی آموخت. او در سال ۱۳۳۲ ش راهی قم شد و در حوزه علمیه آن شهر، دروس سطح را نزد آقایان حسین نوری همدانی، محمدتقی ستوده اراکی، مصطفی اعتمادی، میرزا علی‌اکبر مشکینی، آیت‌الله سید محمد محقق داماد و سید مرتضی پسندیده آموخت <ref>(شریف‌رازی، ج ۷، ص۳۰۲).</ref> آنگاه به فراگیری دروس خارج فقه و اصول پرداخت و دو سال در درس خارج فقه آیت‌الله سید حسین طباطبایی بروجردی شرکت کرد. هم‌زمان در درس خارج فقه و اصول امام خمینی نیز حضور می‌یافت و بیش از هشت سال از درس‌های ایشان بهره‌مند شد <ref>(شریف‌رازی، ج ۷، ص۳۰۲؛ آیت‌الله‌العظمی سید...، ج ۳، ص۱۶۴؛ آیت‌الله‌العظمی ناصر مکارم...، ج ۱، ص۲۰۴)</ref> و درس خارج فقه (مکاسب) امام خمینی را هم تقریر کرد <ref>(شریف‌رازی، ج ۷، ص۳۰۲).</ref> درباره سال‌های حضور او در درس خارج فقه و اصول امام خمینی گزارشی دقیق در دست نیست، ولی به نظر می‌رسد در سال‌های پایانی دهه ۱۳۳۰ و آغازین دهه ۱۳۴۰ ش و تا تبعید امام خمینی به خارج از کشور در آبان ۱۳۴۳ ش، در آن درس‌ها که در مساجد سلماسی و اعظم قم برگزار می‌شد، شرکت می‌کرده است.


زمانی درباره اهمیت نظم در درس ایشان می‌گوید: «آن موقع در قم از تاکسی و اتوبوس خبری نبود فقط درشکه به تعداد کم بود. افرادی‎ ‏که برای رسیدن به درس ایشان ناگزیر بودند یک ساعت پیاده حرکت کنند، آنها از‎ ‏استاد آموخته بودند که در راه وقت را با بحث کردن با هم‌درس خود پشت سر‎ ‏بگذارند. درس صبح امام ساعت هشت شروع می‌شد. آن‌قدر در مورد وقت‎ ‏حساسیت داشتند که اگر کسی می‌خواست در راه با معظم‌له صحبت کند،‏ ‏نمی‌توانست ایشان را متوقف سازد که ایشان دیرتر به مقصد برسند. همان‌طور که‎ ‏حرکت می‌کردند، پاسخ سؤال‌ها را می‌فرمودند». او درباره تسلط امام خمینی بر مباحث فقهی و آمادگی قبلی ایشان برای درس می‌گوید: «امام وارد هر مطلبی می‌شدند، قبلاً آن را نه‌تنها مطالعه و مطالب آن را دسته‌بندی‎ ‏نموده بودند، بلکه درباره موضوع، بحث هم کرده و نظر اجتهادی خود را هم نوشته‎ ‏بودند و با نظر مشخص وارد بحث می‌شدند و دلیل‌های مورد نیاز را ارائه می‌دادند.‎ ‏به تعبیر دیگر اول خود مطلب را درک و هضم نموده، بعد آن را عنوان می‌کردند. این‎ ‏خود بهترین روش درسی است و شاگرد را محقق بار می‌آورد... آنگاه که ایشان می‌خواستند مطلبی را از فقیهی نقل کنند، با احترام از وی یاد می‌کردند.‎ ‏حتی اگر مطلب فقیهی را قبول نداشتند و نظر خودشان برخلاف نظر ایشان بود، با‎ ‏احترام خاصی نظر آن دانشمند را بیان می‌داشتند و بعد با استدلال علمی آن را رد‎ ‏می‌کردند و در عین حال با کلمه «مرحوم» از او یاد می‌کردند و گاهی کلمه «رضوان‌الله ‎ ‏تعالی علیه» را دنبال نام آن عالم می‌آوردند. کتاب‌هایی که از نظر ایشان قابل استفاده‎ ‏اجتهادی نبود، با احترام خاصی که به نویسنده می‌گذاشتند رد می‌کردند. مثلاً‎ ‏می‌فرمودند: روایت غوالی اللئالی سند ندارد و نمی‌شود به آن استدلال کرد» <ref>(سلسله موی دوست، ص۱۱۷؛ پابه‌پای آفتاب).</ref> زمانی درباره نتیجه و برآیند حضور طلاب در درس امام خمینی بر این باور است که «از آنجا که درس و روش تدریس استاد تحقیقی بود، شاگرد پس از یکی دو سال در‎ ‏جریان تحقیق قرار می‌گرفت و با سؤال‌های خصوصی قبل یا بعد از درس، خیلی زود‎ ‏مسیر اجتهاد را تشخیص می‌داد و راه را آغاز می‌کرد» <ref>(پابه‌پای آفتاب).</ref> او درباره برخورد امام خمینی با شاگردان هم نکته‌ای در خور تأمل دارد: «در مدت نزدیک به ده سال که سعادت شرکت در درس امام را داشتم، به خاطر‎ ‏نمی‌آورم هیچ‌گاه ایشان کسی را پیش شاگردان خرد و کوچک و به‌اصطلاح تحقیر‎ ‏کرده باشند، بلکه هرچه بود شخصیت دادن بود. امام در جلسات درس گاهی از‎ ‏شاگردان خود به بعض الافاضل تعبیر می‌کردند. یک بار شاگردی نظر جدیدی به‎ ‏خلاف نظر امام ارائه داده بود که ایشان آن نظر را قبول نداشتند. فرمودند:‎ ‏«بعض الافاضل دیروز چنین فرمودند» و بعد مطلب او را رد کردند» <ref>(پابه‌پای آفتاب).</ref>
زمانی درباره اهمیت نظم در درس ایشان می‌گوید: «آن موقع در قم از تاکسی و اتوبوس خبری نبود فقط درشکه به تعداد کم بود. افرادی‎ ‏که برای رسیدن به درس ایشان ناگزیر بودند یک ساعت پیاده حرکت کنند، آنها از‎ ‏استاد آموخته بودند که در راه وقت را با بحث کردن با هم‌درس خود پشت سر‎ ‏بگذارند. درس صبح امام ساعت هشت شروع می‌شد. آن‌قدر در مورد وقت‎ ‏حساسیت داشتند که اگر کسی می‌خواست در راه با معظم‌له صحبت کند،‏ ‏نمی‌توانست ایشان را متوقف سازد که ایشان دیرتر به مقصد برسند. همان‌طور که‎ ‏حرکت می‌کردند، پاسخ سؤال‌ها را می‌فرمودند». او درباره تسلط امام خمینی بر مباحث فقهی و آمادگی قبلی ایشان برای درس می‌گوید: «امام وارد هر مطلبی می‌شدند، قبلاً آن را نه‌تنها مطالعه و مطالب آن را دسته‌بندی‎ ‏نموده بودند، بلکه درباره موضوع، بحث هم کرده و نظر اجتهادی خود را هم نوشته‎ ‏بودند و با نظر مشخص وارد بحث می‌شدند و دلیل‌های مورد نیاز را ارائه می‌دادند.‎ ‏به تعبیر دیگر اول خود مطلب را درک و هضم نموده، بعد آن را عنوان می‌کردند. این‎ ‏خود بهترین روش درسی است و شاگرد را محقق بار می‌آورد... آنگاه که ایشان می‌خواستند مطلبی را از فقیهی نقل کنند، با احترام از وی یاد می‌کردند.‎ ‏حتی اگر مطلب فقیهی را قبول نداشتند و نظر خودشان برخلاف نظر ایشان بود، با‎ ‏احترام خاصی نظر آن دانشمند را بیان می‌داشتند و بعد با استدلال علمی آن را رد‎ ‏می‌کردند و در عین حال با کلمه «مرحوم» از او یاد می‌کردند و گاهی کلمه «رضوان‌الله ‎ ‏تعالی علیه» را دنبال نام آن عالم می‌آوردند. کتاب‌هایی که از نظر ایشان قابل استفاده‎ ‏اجتهادی نبود، با احترام خاصی که به نویسنده می‌گذاشتند رد می‌کردند. مثلاً‎ ‏می‌فرمودند: روایت غوالی اللئالی سند ندارد و نمی‌شود به آن استدلال کرد» <ref>(سلسله موی دوست، ص۱۱۷؛ پابه‌پای آفتاب).</ref> زمانی درباره نتیجه و برآیند حضور طلاب در درس امام خمینی بر این باور است که «از آنجا که درس و روش تدریس استاد تحقیقی بود، شاگرد پس از یکی دو سال در‎ ‏جریان تحقیق قرار می‌گرفت و با سؤال‌های خصوصی قبل یا بعد از درس، خیلی زود‎ ‏مسیر اجتهاد را تشخیص می‌داد و راه را آغاز می‌کرد» <ref>(پابه‌پای آفتاب).</ref> او درباره برخورد امام خمینی با شاگردان هم نکته‌ای در خور تأمل دارد: «در مدت نزدیک به ده سال که سعادت شرکت در درس امام را داشتم، به خاطر‎ ‏نمی‌آورم هیچ‌گاه ایشان کسی را پیش شاگردان خرد و کوچک و به‌اصطلاح تحقیر‎ ‏کرده باشند، بلکه هرچه بود شخصیت دادن بود. امام در جلسات درس گاهی از‎ ‏شاگردان خود به بعض الافاضل تعبیر می‌کردند. یک بار شاگردی نظر جدیدی به‎ ‏خلاف نظر امام ارائه داده بود که ایشان آن نظر را قبول نداشتند. فرمودند:‎ ‏«بعض الافاضل دیروز چنین فرمودند» و بعد مطلب او را رد کردند» <ref>(پابه‌پای آفتاب).</ref>

نسخهٔ ‏۱۷ تیر ۱۴۰۳، ساعت ۲۳:۵۵

مصطفی زمانی نجف‌آبادی
مصطفی زمانی.jpg
اطلاعات فردی
تاریخ تولد۱۳۱۳ش
زادگاهنجف‌آباد
اطلاعات علمی


مصطفی زمانی، از شاگردان درس خارج فقه و اصول امام خمینی.

مصطفی زمانی در سال ۱۳۱۳ش در نجف‌آباد دیده به جهان گشود. دوره ابتدایی را در آنجا گذراند [۱] آنگاه در سال ۱۳۳۰ ش با تشویق شیخ ابراهیم ریاضی و سید مجتبی نواب صفوی، به تحصیل علوم حوزوی روی آورد [۲] و مقدمات را در دو سال در نجف‌آباد و پیش شیخ ابراهیم ریاضی آموخت. او در سال ۱۳۳۲ ش راهی قم شد و در حوزه علمیه آن شهر، دروس سطح را نزد آقایان حسین نوری همدانی، محمدتقی ستوده اراکی، مصطفی اعتمادی، میرزا علی‌اکبر مشکینی، آیت‌الله سید محمد محقق داماد و سید مرتضی پسندیده آموخت [۳] آنگاه به فراگیری دروس خارج فقه و اصول پرداخت و دو سال در درس خارج فقه آیت‌الله سید حسین طباطبایی بروجردی شرکت کرد. هم‌زمان در درس خارج فقه و اصول امام خمینی نیز حضور می‌یافت و بیش از هشت سال از درس‌های ایشان بهره‌مند شد [۴] و درس خارج فقه (مکاسب) امام خمینی را هم تقریر کرد [۵] درباره سال‌های حضور او در درس خارج فقه و اصول امام خمینی گزارشی دقیق در دست نیست، ولی به نظر می‌رسد در سال‌های پایانی دهه ۱۳۳۰ و آغازین دهه ۱۳۴۰ ش و تا تبعید امام خمینی به خارج از کشور در آبان ۱۳۴۳ ش، در آن درس‌ها که در مساجد سلماسی و اعظم قم برگزار می‌شد، شرکت می‌کرده است.

زمانی درباره اهمیت نظم در درس ایشان می‌گوید: «آن موقع در قم از تاکسی و اتوبوس خبری نبود فقط درشکه به تعداد کم بود. افرادی‎ ‏که برای رسیدن به درس ایشان ناگزیر بودند یک ساعت پیاده حرکت کنند، آنها از‎ ‏استاد آموخته بودند که در راه وقت را با بحث کردن با هم‌درس خود پشت سر‎ ‏بگذارند. درس صبح امام ساعت هشت شروع می‌شد. آن‌قدر در مورد وقت‎ ‏حساسیت داشتند که اگر کسی می‌خواست در راه با معظم‌له صحبت کند،‏ ‏نمی‌توانست ایشان را متوقف سازد که ایشان دیرتر به مقصد برسند. همان‌طور که‎ ‏حرکت می‌کردند، پاسخ سؤال‌ها را می‌فرمودند». او درباره تسلط امام خمینی بر مباحث فقهی و آمادگی قبلی ایشان برای درس می‌گوید: «امام وارد هر مطلبی می‌شدند، قبلاً آن را نه‌تنها مطالعه و مطالب آن را دسته‌بندی‎ ‏نموده بودند، بلکه درباره موضوع، بحث هم کرده و نظر اجتهادی خود را هم نوشته‎ ‏بودند و با نظر مشخص وارد بحث می‌شدند و دلیل‌های مورد نیاز را ارائه می‌دادند.‎ ‏به تعبیر دیگر اول خود مطلب را درک و هضم نموده، بعد آن را عنوان می‌کردند. این‎ ‏خود بهترین روش درسی است و شاگرد را محقق بار می‌آورد... آنگاه که ایشان می‌خواستند مطلبی را از فقیهی نقل کنند، با احترام از وی یاد می‌کردند.‎ ‏حتی اگر مطلب فقیهی را قبول نداشتند و نظر خودشان برخلاف نظر ایشان بود، با‎ ‏احترام خاصی نظر آن دانشمند را بیان می‌داشتند و بعد با استدلال علمی آن را رد‎ ‏می‌کردند و در عین حال با کلمه «مرحوم» از او یاد می‌کردند و گاهی کلمه «رضوان‌الله ‎ ‏تعالی علیه» را دنبال نام آن عالم می‌آوردند. کتاب‌هایی که از نظر ایشان قابل استفاده‎ ‏اجتهادی نبود، با احترام خاصی که به نویسنده می‌گذاشتند رد می‌کردند. مثلاً‎ ‏می‌فرمودند: روایت غوالی اللئالی سند ندارد و نمی‌شود به آن استدلال کرد» [۶] زمانی درباره نتیجه و برآیند حضور طلاب در درس امام خمینی بر این باور است که «از آنجا که درس و روش تدریس استاد تحقیقی بود، شاگرد پس از یکی دو سال در‎ ‏جریان تحقیق قرار می‌گرفت و با سؤال‌های خصوصی قبل یا بعد از درس، خیلی زود‎ ‏مسیر اجتهاد را تشخیص می‌داد و راه را آغاز می‌کرد» [۷] او درباره برخورد امام خمینی با شاگردان هم نکته‌ای در خور تأمل دارد: «در مدت نزدیک به ده سال که سعادت شرکت در درس امام را داشتم، به خاطر‎ ‏نمی‌آورم هیچ‌گاه ایشان کسی را پیش شاگردان خرد و کوچک و به‌اصطلاح تحقیر‎ ‏کرده باشند، بلکه هرچه بود شخصیت دادن بود. امام در جلسات درس گاهی از‎ ‏شاگردان خود به بعض الافاضل تعبیر می‌کردند. یک بار شاگردی نظر جدیدی به‎ ‏خلاف نظر امام ارائه داده بود که ایشان آن نظر را قبول نداشتند. فرمودند:‎ ‏«بعض الافاضل دیروز چنین فرمودند» و بعد مطلب او را رد کردند» [۸]

مصطفی زمانی پس از تکمیل تحصیلات، به تدریس در حوزه علمیه قم پرداخت و در سال‌های ۱۳۴۳-۱۳۴۵ ش همراه با جمعی از مدرسان حوزه علمیه قم، اعلامیه‌هایی را علیه حکومت پهلوی امضا می‌کرد. ازجمله در ۸ مهر ۱۳۴۲ همراه با تعدادی از مدرسان و فضلای حوزه علمیه قم، در نامه‌ای به هیئت دولت و خطاب به حسنعلی منصور، نخست‌وزیر وقت، به انتقاد از فضای سیاسی کشور پرداختند و فضای رعب و وحشت در کشور و دستگیری مدرسان برجسته دینی و وعاظ شهرها را تقبیح کردند و آنگاه به دستگیری و حصر امام خمینی اعتراض نمودند و خواستار آزادی ایشان و دیگر روحانیان زندانی شد [۹] پس از تبعید امام خمینی به خارج از کشور، همراه با جمعی از علما و روحانیان اصفهانی حوزه علمیه قم، در نامه‌ای به امیرعباس هویدا، نخست‌وزیر وقت، به سیاست حکومت پهلوی در مواجهه با مخالفان انتقاد کردند و سپس تبعید امام خمینی به خارج از کشور و دستگیری و زندانی شدن جمعی از استادان حوزه و دانشگاه را تقبیح کردند و خواستار آزادی روحانیان محبوس و بازگرداندن امام خمینی به کشور شدند [۱۰] پس از عزیمت امام خمینی به عراق، همراه با جمع کثیری از طلاب و روحانیان حوزه علمیه قم، در نامه‌ای به ایشان، خوشحالی خود را از حضور ایشان در نجف اشرف ابراز کردند و در ادامه خواستار بازگشت ایشان به کشور شدند [۱۱] در ۳۰ آبان ۱۳۴۴ و در سالگرد تبعید امام خمینی به خارج از کشور (۱۳ آبان ۱۳۴۳)، همراه با روحانیت مبارز سراسر کشور در نامه‌ای به امیرعباس هویدا، به ادامه تبعید امام خمینی اعتراض و سپس از سیاست‌های سرکوب‌گرانه رژیم انتقاد کردند [۱۲] پس از آن هم به فعالیت‌های سیاسی ادامه داد و ازجمله با سفر به برخی از شهرها، به سخنرانی می‌پرداخت. به همین سبب در آذر ۱۳۴۶ توسط ساواک به‌عنوان یکی از روحانیان افراطی و احتمالاً ممنوع‌المنبر نام برده شد [۱۳] در سال ۱۳۴۷ ش هم ساواک بار دیگر از او با عنوان یکی از طلاب ناراحت و طرفدار امام نام برد [۱۴]

او در سال ۱۳۴۱ش در جلسات مجمع اسلام‌شناسی که زیر نظر محمد مفتح با هدف آشنایی افراد با سبک نویسندگی و ادبیات فارسی و نوشتن آثاری پیرامون تاریخ و مباحث اسلامی تشکیل شده بود، شرکت می‌کرد [۱۵] نخستین اثر او توسط آن مجمع و با عنوان ابراهیم بت‌شکن، قهرمان توحید در سال ۱۳۴۲ ش منتشر شد[۱۶] پس از آن به همکاری با آن مجمع ادامه داد. هم‌زمان با دارالتبلیغ اسلامی هم همکاری می‌کرد و در سال ۱۳۴۸ش از سوی شریعتمداری به ریاست کتابخانه دارالتبیلغ منصوب شد ولی مدتی بعد برکنار گردید [۱۷] مصطفی زمانی یکی از روحانیانی بود که در سال ۱۳۴۹ش سالنامه پیام اسلام را بنیان نهاد و به انتشار مقالاتی در آن پرداخت [۱۸] در سال ۱۳۵۲ ش کتابی با عنوان گفتگو با خدا نگاشت. این کتاب توسط ساواک ضبط و آنگاه جمع‌آوری و خمیر شد و زمانی که به سبب بیماری در بیمارستان بستری بود، توسط ساواک دستگیر و روانه زندان قزل‌قلعه شد [۱۹] او پس از آزادی به تهران رفت و به فعالیت‌های علمی ـ پژوهشی ـ انتشاراتی در آن شهر پرداخت. او ابتدا با محمد مفتح همکاری می‌کرد و سپس فعالیت‌های خود را به‌صورت مستقل ادامه داد [۲۰] و همه وقت خود را صرف رشد فکری در میان طبقه جوان نمود [۲۱] وی در این زمینه آثار فراوانی را نگاشت که فهرست آن آثار تا سال ۱۳۵۴ ش عبارت بود از: ۱- ابراهیم بت‌شکن، قهرمان توحید. ۲- مردان پاک. ۳- شیعه و زمامداران خودسر. ۴- کودک نیل یا مرد انقلاب. ۵- ترجمه کتاب با ضعف مسلمین دنیا در خطر سقوط (تالیف ابوالحسن الحسنی الندوی). ۶- سلیمان و بلقیس. ۷- آینده اسلام و امواج خطرناک. ۸- نردبان ترقی. ۹- نقش کلیسا در ممالک اسلامی. ۱۰- اعتیادهای خطرناک. ۱۱- مذهب و رهبر ما (ترجمه المراجعات). ۱۲- اسلام و بلاهای نوین. ۱۳- قصه‌های قرآن. ۱۴- طمعکاران کینه‌ورز. ۱۵- اسلام و تمدن جدید. ۱۶- اسلام و خدمات اجتماعی. ۱۷- امام علی صدای عدالت انسانی. ۱۸-. ۱۹- دختر وظیفه‌شناس. ۲۰- مرگ سبز. ۲۱- چرا رفوزه شدم. ۲۲- کارنامه محمد (ص). ۲۳- داستان‌های مصور اسلامی مرغ سلیمان، طوفان نوح، بابا آدم ننه حوا، لقمان حکیم، بهشت زمین، ادریس فضانورد، شتر صالح، گلستان آتش. ۲۴- فروع دین. ۲۵- اسلام از نظر یک مسیحی. ۲۶- دوستی‌های تلخ و شیرین. ۲۷- پیشگویی‌های علمی قرآن. ۲۸- راه مبارزه با مشکلات پیمان زناشوئی. ۲۹- علی (ع) پیشوای مسلمین. ۳۰- نقشه‌های استعماری و نقشه‌های شوم. ۳۱-عشق و خودکشی [۲۲] نگاهی به این آثار نشان از تلاش او در تبیین و ارائه معارف اسلامی به نسل جوان دارد.

مصطفی زمانی پس از پیروزی انقلاب اسلامی به فعالیت‌های علمی ادامه داد و آثار زیادی را نگاشت که برخی از آنها عبارت است از: ۱- به‌سوی اسلام با آیین کلیسا. ۲- کنفرانس مذهبی لبنان و ملت فلسطین. ۳- قصه‌های قرآن. ۴- جنایات غربی. ۵- اسلام و تمدن جدید. ۶- اسلام و خدمات اجتماعی. ۷- دوستی‌های تلخ و شیرین. ۸- کارنامه سیاسی ـ اجتماعی. ۹- حدود خسارات جهان و انحطاط مسلمین. ۱۰- چهل حدیث. ۱۱- طوفان جوانی. ۱۲-دیوان امیرالمؤمنین علیه‌السلام. ۱۳- نهج‌البلاغه. ۱۴- جوانان چرا؟ ۱۵- مبارزه با خودکشی. ۱۶- عروسی، تولدی جدید. ۱۷- بلوغ و غریزه جنسی. ۱۸- وسواس. ۱۹- امام موسی کاظم علیه‌السلام. ۲۰- نکاتی درباره دستگاه آفرینش. از دیگر آثار او می‌توان به خودآموز کفایه با حاشیه‌های توضیحی اشاره کرد [۲۳] او در اول اسفند ۱۳۶۹ش درگذشت و پیکرش در قم و در حرم حضرت معصومه (س) به خاک سپرده شد [۲۴]

پانویس

  1. (شریف‌رازی، ج ۷، ص۳۰۲).
  2. (آیت‌الله‌العظمی ناصر مکارم...، ج ۱، ص۲۰۴)
  3. (شریف‌رازی، ج ۷، ص۳۰۲).
  4. (شریف‌رازی، ج ۷، ص۳۰۲؛ آیت‌الله‌العظمی سید...، ج ۳، ص۱۶۴؛ آیت‌الله‌العظمی ناصر مکارم...، ج ۱، ص۲۰۴)
  5. (شریف‌رازی، ج ۷، ص۳۰۲).
  6. (سلسله موی دوست، ص۱۱۷؛ پابه‌پای آفتاب).
  7. (پابه‌پای آفتاب).
  8. (پابه‌پای آفتاب).
  9. (اسناد انقلاب اسلامی، ج ۳، ص۱۰۴ ـ ۱۰۶).
  10. (سیر مبارزات یاران امام خمینی در آینه اسناد، ج ۳، ص۱۴۰-۱۴۲؛ دوانی، ج ۵، ص۹۴-۹۶؛ اسناد انقلاب اسلامی، ج ۳، ص۱۳۶-۱۳۸).
  11. (اسناد انقلاب اسلامی، ج ۳، ص۱۷۴-۱۷۵).
  12. (اسناد انقلاب اسلامی، ج ۳، ص۱۹۱-۱۹۴).
  13. (اسناد انقلاب اسلامی، ج ۴۶، ۲۳۵، ج ۲۶، ۱۶۱، ج ۴۰، ۷۶-۷۷).
  14. (آیت‌الله‌العظمی ناصر...، ص۳۶۰).
  15. (یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۳۴، ص۷۴).
  16. (آقا شیخ محمد، ص۳۹).
  17. (آیت‌الله‌العظمی ناصر...، ج ۱، ص۳۶۷).
  18. (آیت‌الله‌العظمی سید...، ج ۳، ص۱۶۴).
  19. (آقا شیخ محمد، ص۳۹).
  20. (آیت‌الله‌العظمی ناصر...، ج ۱، ص۲۰۴)
  21. (شریف‌رازی، ج ۷، ص۳۰۳).
  22. (شریف‌رازی، ج ۷، ص۳۰۳).
  23. (شریف‌رازی، ج ۷، ص۳۰۳).
  24. (آقا شیخ محمد، ص۳۹؛ یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۳۴، ص۷۴).

منابع

آقا شیخ محمد، مریم و سعید نوری نشاط (۱۳۷۷)، گلزار مشاهیر: زندگینامه درگذشتگان مشاهیر ایران ۱۳۵۸-۱۳۷۶، تهران، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی ایران و برگ زیتون؛ آیت‌الله‌العظمی سید محمدرضا گلپایگانی به روایت اسناد (۱۳۸۵)، ج ۳، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات؛ آیت‌الله‌العظمی ناصر مکارم شیرازی به روایت اسناد (۱۳۹۵)، ج ۱، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات؛ اسناد انقلاب اسلامی (۱۳۷۴)، ج ۳، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ دوانی، علی (۱۳۷۷)، نهضت روحانیون ایران، ج ۴، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ سیر مبارزات یاران امام خمینی در آینه اسناد به روایت اسناد ساواک (۱۳۹۳)، ج ۲ و ۹، تدوین: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی؛ شریف رازی، محمد (۱۳۵۲)، گنجینه دانشمندان، ج ۷، تهران، اسلامیه؛ یاران امام به روایت اسناد ساواک: کتاب ۳۴: حجت‌الاسلام شهید غلامحسین حقانی (۱۳۸۴)، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات؛ یاران امام به روایت اسناد ساواک: کتاب ۴۰: آیت‌الله میرزا علی‌اکبر مشکینی (۱۳۸۷)، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات؛ یاران امام به روایت اسناد ساواک: کتاب ۴۶: آیت‌الله شیخ شهاب‌الدین اشراقی (۱۳۹۲)، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات؛ یاران امام به روایت اسناد ساواک (۱۳۸۲)، کتاب ۲۶: شهید آیت‌الله دکتر محمد مفتح، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات.