محمدحسین ناصری: تفاوت میان نسخهها
(اصلاح ارقام، اصلاح نویسههای عربی) |
جز (added Category:پروژه شاگردان2 using HotCat) |
||
خط ۴: | خط ۴: | ||
ناصری پس از هفت سال تدریس در جرغی، بار دیگر برای ادامه تحصیل به نجف رفت و در آنجا در درسهای خارج فقه و اصول آیتالله سیدابوالقاسم موسوی خویی و درس خارج فقه امامخمینی شرکت کرد (ناصری داودی، ۳۱۹ـ۳۲۱). او در سال ۱۳۴۸ به افغانستان بازگشت (همان)، بنابراین میتوان گفت از سال ۱۳۴۴ تا سال ۱۳۴۸ در درس خارج فقه (بیع مکاسب) امامخمینی در مسجد شیخ انصاری شرکت میکرده است. وی با استقرار مجدد در افغانستان به فعالیتهای علمی ادامه داد و از جمله تدریس دروس حوزوی را در جرغی از سر گرفت و در حلوفصل دعاوی مردم فعال بود. او بار دیگر در سال ۱۳۵۶ درصدد عزیمت به عراق بود که با کودتای کمونیستی در آن کشور، از سفر به عراق منصرف شد و پس از مدتی اقامت در کابل، به جرغی بازگشت و قیامی را علیه حکومت وقت افغانستان آغاز کرد و موفق شد ولسوالی ناوور را از وجود حکمرانان کمونیستی آزاد کند. همچنین در نشست عالمان شیعه افغانستان در منطقه ورس شرکت داشت و این نشست به تشکیل شورای انقلابی اتفاق اسلامی افغانستان انجامید و ناصری به مشاورت رهبر این شورا (سیدعلی بهشتی) برگزیده شد. وی سپس با سفر به کشورهای ایران و پاکستان، دفاتر آن شورا را در آن کشورها تأسیس کرد و براثر تلاشهای این شورا بود که گروههایی از مردم افغانستان از کشورهای فوق به افغانستان بازگشتند و به صفوف قیام علیه حکومت وقت افغانستان پیوستند. مدتی بعد براثر تبلیغات منفی علیه آن شورا و اختلافات داخلی در آن، ناصری از آن شورا کناره گرفت و نیروهای طرفدار خود را با عنوان سپاه صلح در منطقه تحت تابعهاش جرغی، برجگی و سرخآباد متمرکز نمود و آنجا را منطقه امن اعلام کرد و جنگزدگان دیگر مناطق را پناه داد. وی در سال ۱۳۶۶ به ایران آمد و درصدد اتحاد هزارهها برآمد و حتی در تشکیل حزب وحدت اسلامی نقشی مؤثر ایفا کرد، ولی در سال ۱۳۶۹ در تصادفی مشکوک در قم از دنیا رفت و در همان شهر به خاک سپرده شد (ناصری داودی، ۳۲۱ـ۳۲۳). | ناصری پس از هفت سال تدریس در جرغی، بار دیگر برای ادامه تحصیل به نجف رفت و در آنجا در درسهای خارج فقه و اصول آیتالله سیدابوالقاسم موسوی خویی و درس خارج فقه امامخمینی شرکت کرد (ناصری داودی، ۳۱۹ـ۳۲۱). او در سال ۱۳۴۸ به افغانستان بازگشت (همان)، بنابراین میتوان گفت از سال ۱۳۴۴ تا سال ۱۳۴۸ در درس خارج فقه (بیع مکاسب) امامخمینی در مسجد شیخ انصاری شرکت میکرده است. وی با استقرار مجدد در افغانستان به فعالیتهای علمی ادامه داد و از جمله تدریس دروس حوزوی را در جرغی از سر گرفت و در حلوفصل دعاوی مردم فعال بود. او بار دیگر در سال ۱۳۵۶ درصدد عزیمت به عراق بود که با کودتای کمونیستی در آن کشور، از سفر به عراق منصرف شد و پس از مدتی اقامت در کابل، به جرغی بازگشت و قیامی را علیه حکومت وقت افغانستان آغاز کرد و موفق شد ولسوالی ناوور را از وجود حکمرانان کمونیستی آزاد کند. همچنین در نشست عالمان شیعه افغانستان در منطقه ورس شرکت داشت و این نشست به تشکیل شورای انقلابی اتفاق اسلامی افغانستان انجامید و ناصری به مشاورت رهبر این شورا (سیدعلی بهشتی) برگزیده شد. وی سپس با سفر به کشورهای ایران و پاکستان، دفاتر آن شورا را در آن کشورها تأسیس کرد و براثر تلاشهای این شورا بود که گروههایی از مردم افغانستان از کشورهای فوق به افغانستان بازگشتند و به صفوف قیام علیه حکومت وقت افغانستان پیوستند. مدتی بعد براثر تبلیغات منفی علیه آن شورا و اختلافات داخلی در آن، ناصری از آن شورا کناره گرفت و نیروهای طرفدار خود را با عنوان سپاه صلح در منطقه تحت تابعهاش جرغی، برجگی و سرخآباد متمرکز نمود و آنجا را منطقه امن اعلام کرد و جنگزدگان دیگر مناطق را پناه داد. وی در سال ۱۳۶۶ به ایران آمد و درصدد اتحاد هزارهها برآمد و حتی در تشکیل حزب وحدت اسلامی نقشی مؤثر ایفا کرد، ولی در سال ۱۳۶۹ در تصادفی مشکوک در قم از دنیا رفت و در همان شهر به خاک سپرده شد (ناصری داودی، ۳۲۱ـ۳۲۳). | ||
منبع: ناصری داودی، عبدالمجید (۱۳۷۹)، مشاهیر تشیع در افغانستان، ج ۳، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امامخمینی. | منبع: ناصری داودی، عبدالمجید (۱۳۷۹)، مشاهیر تشیع در افغانستان، ج ۳، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امامخمینی. | ||
[[رده:پروژه شاگردان2]] |
نسخهٔ کنونی تا ۸ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۲۳:۰۹
محمدحسین ناصری، از شاگردان درس خارج فقه امامخمینی.
محمدحسین ناصری در سال ۱۳۰۰ در منطقه جرغی و برجگی استان غزنین در افغانستان و در خانوادهای روحانی به دنیا آمد. جد اعلای او مولا ملاداد از روحانیان افغانستان بود که در نسلکشی امیر عبدالرحمان خان کشته شد. پدربزرگش زوار علی هم از روحانیان منطقه جرغی بود و پدرش محمد اسحاق آخوند نیز از عالمان آن منطقه محسوب میشد. محمدحسین ناصری خواندن و نوشتن را در مکتبخانهای در زادگاهش فراگرفت. سپس متون عربی و مقدمات و بخشی از دروس سطح را هم در افغانستان و نزد عالمان آنجا خواند، ولی درباره استادان او در افغانستان اطلاعی در دست نیست. ناصری فقط در سه ماه زمستان به تحصیل میپرداخت و دیگر مقاطع سال را به کشاورزی اشتغال داشت، ولی در سال ۱۳۳۰ تصمیم گرفت با عزیمت به عراق، به فراگیری دروس حوزوی بهصورت رسمی ادامه دهد. وی به همین منظور در همان سال راهی عراق شد و در حوزه علمیه نجف بخش دیگری از دروس سطح را پیش شیخ ناظم ترک و سیداسدالله مدنی تبریزی فراگرفت. پس از هفت سال تحصیل در عراق به افغانستان بازگشت و با جذب جمعی از جوانان به تحصیل دروس حوزوی، به تربیت آنان همت گماشت و دروس حوزوی را تا دوره سطح عالی برای آنان آموزش میداد. ناصری پس از هفت سال تدریس در جرغی، بار دیگر برای ادامه تحصیل به نجف رفت و در آنجا در درسهای خارج فقه و اصول آیتالله سیدابوالقاسم موسوی خویی و درس خارج فقه امامخمینی شرکت کرد (ناصری داودی، ۳۱۹ـ۳۲۱). او در سال ۱۳۴۸ به افغانستان بازگشت (همان)، بنابراین میتوان گفت از سال ۱۳۴۴ تا سال ۱۳۴۸ در درس خارج فقه (بیع مکاسب) امامخمینی در مسجد شیخ انصاری شرکت میکرده است. وی با استقرار مجدد در افغانستان به فعالیتهای علمی ادامه داد و از جمله تدریس دروس حوزوی را در جرغی از سر گرفت و در حلوفصل دعاوی مردم فعال بود. او بار دیگر در سال ۱۳۵۶ درصدد عزیمت به عراق بود که با کودتای کمونیستی در آن کشور، از سفر به عراق منصرف شد و پس از مدتی اقامت در کابل، به جرغی بازگشت و قیامی را علیه حکومت وقت افغانستان آغاز کرد و موفق شد ولسوالی ناوور را از وجود حکمرانان کمونیستی آزاد کند. همچنین در نشست عالمان شیعه افغانستان در منطقه ورس شرکت داشت و این نشست به تشکیل شورای انقلابی اتفاق اسلامی افغانستان انجامید و ناصری به مشاورت رهبر این شورا (سیدعلی بهشتی) برگزیده شد. وی سپس با سفر به کشورهای ایران و پاکستان، دفاتر آن شورا را در آن کشورها تأسیس کرد و براثر تلاشهای این شورا بود که گروههایی از مردم افغانستان از کشورهای فوق به افغانستان بازگشتند و به صفوف قیام علیه حکومت وقت افغانستان پیوستند. مدتی بعد براثر تبلیغات منفی علیه آن شورا و اختلافات داخلی در آن، ناصری از آن شورا کناره گرفت و نیروهای طرفدار خود را با عنوان سپاه صلح در منطقه تحت تابعهاش جرغی، برجگی و سرخآباد متمرکز نمود و آنجا را منطقه امن اعلام کرد و جنگزدگان دیگر مناطق را پناه داد. وی در سال ۱۳۶۶ به ایران آمد و درصدد اتحاد هزارهها برآمد و حتی در تشکیل حزب وحدت اسلامی نقشی مؤثر ایفا کرد، ولی در سال ۱۳۶۹ در تصادفی مشکوک در قم از دنیا رفت و در همان شهر به خاک سپرده شد (ناصری داودی، ۳۲۱ـ۳۲۳). منبع: ناصری داودی، عبدالمجید (۱۳۷۹)، مشاهیر تشیع در افغانستان، ج ۳، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امامخمینی.