افلاطون: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی امام خمینی
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
'''افلاطون''': از [[حکما|حکمای الهی]] پیش از میلاد
'''افلاطون''': از [[حکما|حکمای الهی]] پیش از میلاد


[[افلاطون]] /Plato، وی شاگرد [[سقراط]] و استاد [[ارسطو]] است که در سال ۴۲۸ پیش از میلاد مسیح به دنیا آمد و علوم و حکمت الهی را از سقراط فرا گرفت. نام اصلی او «آریستوکلس» بود و نام افلاطون بعدها به مناسبت پیکر تنومندش به او داده شد.<ref>کاپلستون، تاریخ فلسفه، ۱/۱۵۵.</ref> ازجمله آثار مهم افلاطون تیمائوس، نئتتوس، مهمانی فیدون و پارمنیدس است.<ref>کاپلستون، تاریخ فلسفه، ۱/۱۶۹–۱۷۰.</ref>
افلاطون /Plato، وی شاگرد [[سقراط]] و استاد [[ارسطو]] است که در سال ۴۲۸ پیش از میلاد مسیح به دنیا آمد و علوم و حکمت الهی را از سقراط فرا گرفت. نام اصلی او «آریستوکلس» بود و نام افلاطون بعدها به مناسبت پیکر تنومندش به او داده شد.<ref>کاپلستون، تاریخ فلسفه، ۱/۱۵۵.</ref> ازجمله آثار مهم افلاطون تیمائوس، نئتتوس، مهمانی فیدون و پارمنیدس است.<ref>کاپلستون، تاریخ فلسفه، ۱/۱۶۹–۱۷۰.</ref>


[[امام‌خمینی]] از افلاطون به بزرگی یاد می‌کند و او را حکیم عظیم و الهی می‌داند<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۲/۹۵ و ۴۶۰.</ref> و در آثار خویش به برخی مبانی و مطالب افلاطون اشاره می‌کند، ازجمله:
[[امام‌خمینی]] از افلاطون به بزرگی یاد می‌کند و او را حکیم عظیم و الهی می‌داند<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۲/۹۵ و ۴۶۰.</ref> و در آثار خویش به برخی مبانی و مطالب افلاطون اشاره می‌کند، ازجمله:
# راه حل [[مسئله شرور]]: امام‌خمینی چند راه برای [[شرور]] بیان کرده است؛ ازجمله نظریه عدمی‌بودن شرور است. این نظریه به افلاطون نسبت داده شده که هیچ نوع وجودی برای شرور قائل نیست.<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۲/۹۵–۹۶.</ref> {{ببینید|متن=ببینید|عدل الهی}}.
* راه حل [[مسئله شرور]]: امام‌خمینی چند راه برای [[شرور]] بیان کرده است؛ ازجمله نظریه عدمی‌بودن شرور است. این نظریه به افلاطون نسبت داده شده که هیچ نوع وجودی برای شرور قائل نیست.<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۲/۹۵–۹۶.</ref> {{ببینید|متن=ببینید|عدل الهی}}.
# قدیم‌بودن [[نفس]]: امام‌خمینی گفته است که افلاطون و پیروان او نفس را قدیم می‌داند<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۷۹ و ۸۲.</ref> و سه دلیل بر قدیم‌بودن نفس اقامه کرده است:
* قدیم‌بودن [[نفس]]: امام‌خمینی گفته است که افلاطون و پیروان او نفس را قدیم می‌داند<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۷۹ و ۸۲.</ref> و سه دلیل بر قدیم‌بودن نفس اقامه کرده است:
## حدوث نفس مستلزم آن است که [[نفس]] مجرد نباشد. ایشان در برابر این دلیل همسو با حکمت متعالیه قائل است نفس در اول طبیعت، جسم است و به [[حرکت جوهری]] ترقی کرده و همین شیء طبیعی حادث، [[مجرد]] می‌شود.<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۸۵–۸۶.</ref>
*# حدوث نفس مستلزم آن است که [[نفس]] مجرد نباشد. ایشان در برابر این دلیل همسو با حکمت متعالیه قائل است نفس در اول طبیعت، جسم است و به [[حرکت جوهری]] ترقی کرده و همین شیء طبیعی حادث، [[مجرد]] می‌شود.<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۸۵–۸۶.</ref>
## اگر حدوث نفس به حدوث بدن باشد، تسلسل لازم می‌آید.
*# اگر حدوث نفس به حدوث بدن باشد، تسلسل لازم می‌آید.
## اگر نفس قدیم نباشد، لازم می‌آید جسمانی باشد و با حدوث بدن حادث شود؛ در حالی‌که نفس ابدی است<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۸۶.</ref>  
*# اگر نفس قدیم نباشد، لازم می‌آید جسمانی باشد و با حدوث بدن حادث شود؛ در حالی‌که نفس ابدی است<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۸۶.</ref>  


== پانویس ==
== پانویس ==

نسخهٔ ‏۱۰ اسفند ۱۴۰۳، ساعت ۱۶:۱۲

افلاطون: از حکمای الهی پیش از میلاد

افلاطون /Plato، وی شاگرد سقراط و استاد ارسطو است که در سال ۴۲۸ پیش از میلاد مسیح به دنیا آمد و علوم و حکمت الهی را از سقراط فرا گرفت. نام اصلی او «آریستوکلس» بود و نام افلاطون بعدها به مناسبت پیکر تنومندش به او داده شد.[۱] ازجمله آثار مهم افلاطون تیمائوس، نئتتوس، مهمانی فیدون و پارمنیدس است.[۲]

امام‌خمینی از افلاطون به بزرگی یاد می‌کند و او را حکیم عظیم و الهی می‌داند[۳] و در آثار خویش به برخی مبانی و مطالب افلاطون اشاره می‌کند، ازجمله:

  • راه حل مسئله شرور: امام‌خمینی چند راه برای شرور بیان کرده است؛ ازجمله نظریه عدمی‌بودن شرور است. این نظریه به افلاطون نسبت داده شده که هیچ نوع وجودی برای شرور قائل نیست.[۴] (ببینید: عدل الهی).
  • قدیم‌بودن نفس: امام‌خمینی گفته است که افلاطون و پیروان او نفس را قدیم می‌داند[۵] و سه دلیل بر قدیم‌بودن نفس اقامه کرده است:
    1. حدوث نفس مستلزم آن است که نفس مجرد نباشد. ایشان در برابر این دلیل همسو با حکمت متعالیه قائل است نفس در اول طبیعت، جسم است و به حرکت جوهری ترقی کرده و همین شیء طبیعی حادث، مجرد می‌شود.[۶]
    2. اگر حدوث نفس به حدوث بدن باشد، تسلسل لازم می‌آید.
    3. اگر نفس قدیم نباشد، لازم می‌آید جسمانی باشد و با حدوث بدن حادث شود؛ در حالی‌که نفس ابدی است[۷]

پانویس

  1. کاپلستون، تاریخ فلسفه، ۱/۱۵۵.
  2. کاپلستون، تاریخ فلسفه، ۱/۱۶۹–۱۷۰.
  3. امام‌خمینی، تقریرات، ۲/۹۵ و ۴۶۰.
  4. امام‌خمینی، تقریرات، ۲/۹۵–۹۶.
  5. امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۷۹ و ۸۲.
  6. امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۸۵–۸۶.
  7. امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۸۶.

منابع

  • امام‌خمینی، تقریرات فلسفه امام‌خمینی، تقریر سیدعبدالغنی اردبیلی، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ دوم، ۱۳۸۵ش.
  • کاپلستون، فردریک، تاریخ فلسفه، یونان و روم، ترجمه سیدجلال‌الدین مجتبوی، تهران، علمی و فرهنگی، چاپ چهارم، ۱۳۸۰ش.