کاربر:H.Ahmadi/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
'''محمّد مفتح''' [[روحانی]] مبارز، [[شاگردان امام خمینی|شاگرد امام‌خمینی]]، رئیس دانشکده الهیات [[دانشگاه تهران]] و پیشتاز [[وحدت حوزه و دانشگاه]].
مفسد فی الارض، اصطلاحی فقهی درباره برخی از مجرمان امنیتی ـ اجتماعی.
==زندگینامه و تحصیلات==
مفسد واژه‏ای عربی، اسم فاعل از مصدر «افساد» است. واژه‌شناسان، کلمه فساد با مشتقاتش را ضد واژه «صلاح» با مشتقات آن دانسته (فراهیدی، 7/231؛ جوهری، 2/519؛ ابن‌منظور، 3/335) و برای فساد، چند معنا برشمرده‏اند؛ ازجمله: خروج از حد میانه و تعادل (راغب، 636)، زوال صورت از ماده (خوری، 4/163)، خرابی، تباهی و نابودی (زبیدی، 5/164)؛ بنابراین «مفسد فی الارض» از بین‌برنده تعادل به معنای نابودکننده و تباه‌کننده در روی زمین است؛ البته مراد از زمین در اینجا، جامعه انسانی است (مؤمن، کاوشی در مجازات، 4).
محمد مفتح ۲۷ خرداد ۱۳۰۷ در محله چهل‌پله [[همدان]] در خانواده‌ای روحانی به دنیا آمد. پدر وی شیخ‌محمود، فرزند کربلایی‌مهدی، از واعظان مشهور همدان بود که افزون بر تدریس ادبیات فارسی و عربی در [[حوزه علمیه]] همدان، اشعاری را به فارسی و عربی در مدح و منقبت [[رسول اکرم(ص)]] و [[ائمه(ع)]] سروده‌است و مادر وی فاطمه ثمالی که در سال ۱۳۵۴ درگذشت،<ref>گلی زواره، گلشن ابرار، ۲/۸۱۴؛ نیکبخت، زندگی و مبارزات مفتح، ۲۶.</ref> دختر حیدرعلی جابری انصاری بود که نسب او جابربن‌عبدالله انصاری می‌رسد. محمد مفتح که فرزند ارشد خانواده بود پس از تمام‌کردن دوره دبستان، به مدرسه ملاعلی معصومی همدانی رفت و مقدمات و بخش سطح را نزد پدر، سیدمحمد جلالی و محمدعلی دامغانی آموخت.<ref>نیکبخت، زندگی و مبارزات مفتح،۲۷ ـ ۲۸.</ref> وی در این مدرسه با [[حسین نوری همدانی]] هم‌حجره و هم‌بحث بود.<ref>نوری همدانی، مصاحبه، چاپ‌شده در مجله شاهد یاران، ۱۳.</ref>
از نظر اصطلاحی تمام فقها «افساد فی الارض» را به جرایم امنیتی اجتماعی مربوط دانسته‏اند، اما به سبب اختلاف برداشت از آیات و روایات مربوط به آن، درباره محدوده آن که آیا معادل محارب است یا اعم از آن، اختلاف نظر دارند. گروهی از فقها افساد در آیه 33 سوره مائده را تأکیدی برای حکم محاربه در اقدام مسلحانه بر ضد امنیت ملی دانسته‏اند (← اردبیلی، 13/297؛ نجفی، 41/564 ـ 565) و گروهی دیگر آن را عنوانی عام دانسته‌اند که شامل هر نوع اقدام ضد امنیتی علیه افراد جامعه یا حکومت می‏شود (← ادامه مقاله). حتی برخی آن را به اقدامات غیر مسلحانه و ایجاد مفاسد گسترده اجتماعی مانند تهیه و توزیع مواد مخدر و ایجاد شبکه‏های فساد اخلاقی گسترش داده‏اند (مؤمن، کاوشی در مجازات، 55). از برخی فتاوای امام‌خمینی بر می‌آید که ایشان با دیدگاه اخیر موافق است؛ هرچند سخنان ایشان در تحریر الوسیله در ظاهر، بیانگر همراهی با دیدگاه نخست است (← ادامه مقاله).
 
پیشینه: منشأ کاربرد مفسد فی الارض در فقه، قرآن کریم است. در آیات چندی موضوع افساد در زمین (← بقره، 11 و 60؛ مائده، 32؛ هود، 116؛ رعد، 25؛ محمد(ص)، 22)، اظهار افساد در زمین (غافر، 26) یا تلاش برای افساد در زمین (بقره، 205؛ مائده، 33 و 64)، همچون یک موضوع در جرایم مطرح شده است. مهم‌ترین آیه‏ای که در بُعد جزایی در روایات و سپس در آثار فقهی به آن توجه شده، آیه 33 سوره مائده است که در آن برای کسانی که به محاربه با خدا و رسولش برخیزند و در فساد زمین بکوشند، چهار نوع مجازات بیان شده است. حر عاملی (28/307 ـ 321) بیش از سی روایت دراین‌باره گردآوری کرده که بیشتر آنها به شرایط و چگونگی اجرای احکام چهارگانه (← ادامه مقاله) و نیز برخی مصادیق محارب مربوط است.
محمد مفتح در سال ۱۳۲۲ به شهر [[قم]] رفت و در [[مدرسه دارالشفا]] ساکن شد. او کتاب رسائل را نزد [[میرزامحمد مجاهدی تبریزی]] و کتاب [[مکاسب]] را نزد [[سیدمحمد محقق داماد]] آموخت و در درس خارج [[فقه]] و [[اصول فقه|اصول]] نیز از [[سیدحسین بروجردی]]، [[امام‌خمینی]] و [[سیدمحمد حجت]] بهره برد؛ همچنین مدتی در درس [[سیدمحمدرضا گلپایگانی]] و [[سیدشهاب‌الدین مرعشی نجفی]] شرکت کرد. او [[حکمت]] و [[عرفان]] را از امام‌خمینی و [[سیدمحمدحسین طباطبایی]] آموخت <ref>رفیعی، شهاب شریعت: درنگی در زندگی حضرت آیت‌الله العظمی مرعشی نجفی، ۲۰۱.</ref> وی پس از تکمیل تحصیلات حوزوی، به تدریس فقه و اصول، به‌ویژه [[فلسفه]] پرداخت.<ref>نوری همدانی، مصاحبه، چاپ‌شده در مجله شاهد یاران، ۱۳.</ref> و در دبیرستان «دین و دانش» نخستین مدرسه اسلامی در قم که [[سیدمحمد حسینی بهشتی]] در سال ۱۳۳۳ آن را تأسیس کرده بود، به تدریس معارف اسلامی مشغول شد.<ref>گلی زواره، زندگینامه دکتر مفتح، ۱۵.</ref> وی همچنین در این سال در رشته معقول دانشکده الهیات دانشگاه تهران مشغول به تحصیل شد.<ref>نیکبخت، زندگی و مبارزات مفتح، ۵۳.</ref>
فقها معمولاً در کتاب حدود، مجازات‏های چهارگانه در این آیه و روایات را حد محارب دانسته و محارب را موضوع حد قرار داده‏اند؛ نه عنوان مفسد فی الارض را (طوسی، النهایه، 720؛ ابن‌براج، 2/553؛ ابن‌ادریس، 3/505؛ حلی، محقق، شرائع الاسلام، 4/167 ـ 168). امام‌خمینی نیز در تحریر الوسیله به همین روش عمل کرده است (2/467).
==فعالیت‌های فرهنگی و سیاسی==
نسبت مفسد با محارب: از کتاب‌های فقهای پیشین درباره نقش دو عنوان مفسد و محارب در آیه پیش‌گفته و ارتباط آنها با یکدیگر سخن صریحی به دست نمی‏آید. بیشتر فقیهان (← طوسی، النهایه، 720؛ همو، المبسوط، 8/47؛ حلی، محقق، شرائع الاسلام، 4/167 ـ 168؛ حلی، علامه، قواعد، 3/568؛ نجفی، 41/564) و مفسران (← طوسی، التبیان، 3/504؛ طبرسی، 3/291؛ طباطبایی، سیدمحمدحسین، 5/326 ـ 327) حد محارب را مخصوص اقدام مسلحانه بر ضد امنیت عمومی جامعه اسلامی می‏دانند؛ بنابراین دو عنوان پیش‌گفته، دو نام برای یک چیز یا دو جزء یک موضوع است که هر یک، اطلاق دیگری را مقید می‏کند. در مقابل از سخنان گروهی از فقها در موارد گوناگون، برداشت می‏شود که آنان افساد را عنوانی مستقل و گسترده‏تر از محاربه می‏دانند؛ مانند کشتن کسی که به قتل اهل ذمه عادت کرده است که از نظر برخی فقها با استناد به روایاتی (طوسی، تهذیب الاحکام، 10/190) از مصادیق قصاص است (حلی، محقق، شرائع الاسلام، 4/196)؛ اما به باور برخی دیگر، کشتن چنین شخصی، از باب حد و به سبب مفسد فی الارض بودن اوست (← حلبی، 384؛ ابن‌زهره، 407؛ حلی، علامه، مختلف الشیعه، 9/324؛ شهید ثانی، 15/88). همین دیدگاه درباره کسی که به کشتن بردگان عادت کرده باشد نیز وجود دارد (← حلبی، 384؛ ابن‌زهره، 407؛ طباطبایی، سیدعلی، 16/219)؛ همچنین است کسی که خانه‏ای را با اهلش به آتش بکشد؛ ولی اهل خانه زنده بمانند (← حلی، محقق، نکت النهایه، 3/419؛ حلی، علامه، مختلف الشیعه، 9/353).
مفتح برای پیوند میان [[دانش‌آموز]]، [[طلبه]] و [[دانشجو]]، در سال ۱۳۳۹ با کمک حسینی بهشتی و [[سیدعلی خامنه‌ای]]، به ایجاد [[کانون اسلامی دانش‌آموزان و فرهنگیان]] در قم اقدام کرد.<ref>حسینی بهشتی، مصاحبه، ۱۲؛حسینی بهشتی، رسالت دانشگاه و دانشجو، ۱۳؛ خامنه‌ای، دیدگاه‌ها، ۲۲۳ ـ ۲۲۴.</ref> و در سال ۱۳۴۱ «مجمع اسلام‌شناسی» را در قم تأسیس کرد. این مجمع، فضلا و نویسندگان را گرد هم می‌آورد تا آثار خود را در زمینه اسلام‌شناسی، مسائل مسلمانان و جهان [[اسلام]] مطرح کنند. این آثار پس از بررسی و بازبینی، به چاپ می‌رسید. کتاب‌های منتشرشده از این جلسات سبب شد تا [[سازمان اطلاعات و امنیت کشور]] رژیم پهلوی (ساواک) به تعطیلی آن و بازداشت مفتح اقدام کند.<ref>مفتح، یاران امام، ۶۸؛ گلی زواره، شهید مفتح تکبیر وحدت، ۶۰ ـ ۶۲.</ref> مفتح در سال‌های ۱۳۴۰ تا ۱۳۴۲ از سوی امام‌خمینی مأموریت یافت که برای آگاهی‌بخشی مردم [[خوزستان]] به آنجا سفر کند؛ اما با جلوگیری ساواک روبه‌رو شد؛ چنان‌که در ماجرای یورش مأموران [[رژیم پهلوی]] به [[مدرسه فیضیه]]، در فروردین ۱۳۴۲ کتک خورد؛ اما کوتاه نیامد و به فعالیت‌های انقلابی خود ادامه داد و بدین منظور برای تبلیغ به شهرستان‌های استان خوزستان رفت و آمد می‌کرد.<ref>نیکبخت، زندگی و مبارزات مفتح، ۱۲۱ ـ ۱۲۵.</ref> در اسناد ساواک، از وی با عنوان وکیل امام‌خمینی و طرفدار ایشان نام برده شده‌است.<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امام‌خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۱۱/۲۱۱ و ۳۲۷.</ref>
قلمرو افساد فی الارض: امام‌خمینی در تحریر الوسیله با نظر مشهور فقها همراه شده و محارب را کسی می‏داند که برای ترساندن مردم و به قصد افساد در زمین، سلاح از نیام برکشد یا آن را آماده کند و فرقی نمی‌کند چه مکانی یا چه زمانی باشد (2/467 ـ 468)؛ بنا بر این عبارت، افساد، بخشی از موضوع برای سلب امنیت اجتماعی است. لازمه چنین سخنی، این است که کسانی که در برابر دولت دست به سلاح می‏برند، بدون آنکه قصد ترساندن مردم یا گرفتن اموالشان را داشته باشند، یا بدون استفاده از سلاح افساد می‌کنند، مشمول عموم آیه نیستند (← مؤمن، کاوشی در مجازات، 18). برای تثبیت این نظریه به اموری استدلال شده است؛ ازجمله شأن نزول آیه که بر اساس روایات گوناگون به عده‏ای مربوط است که نگهبانان و ساربانان شتران زکات را کشتند و امام‌علی(ع) به دستور پیامبر اکرم(ص) آنان را دستگیر کرد (کلینی، 7/245، طوسی، التبیان، 3/505؛ همو، تهذیب الاحکام، 10/134). با توجه به این شأن نزول، آیه مربوط به اقدام مسلحانه بر ضد امنیت اجتماعی است (هاشمی شاهرودی، 149). همچنین دراین‌باره به روایاتی استدلال شده است (← همو، 175) و ازجمله آنها روایاتی است که در تبیین حد مذکور در آیه محاربه، مجازات محاربان را بسته به میزان جرمی می‏داند که در حق مردم روا داشته‌اند و معیار را جرایمی چون دزدی و ایجاد رعب به‌تنهایی یا همراه با قتل قرار می‏دهد (کلینی، 7/246 ـ 248؛ حر عاملی، 28/309 ـ 313).
 
از اظهار نظرها و بیانات امام‌خمینی پس از پیروزی انقلاب بر می‌آید که موضوع افساد را فراتر از اقدام مسلحانه مستقیم بر ضد مردم و دارای محدوده‏ای گسترده‏تر از محاربه دانسته است. ایشان از چند دسته به عنوان مفسد فی الارض نام می برد: در پیام نوروزی سال 1359 عاملان انفجار خطوط نفت در جنوب را ـ چه آنان که به ‌طور مستقیم در این‌گونه اعمال شرکت داشتند و چه آنان که چنین جریان‌هایی را هدایت می‌کردند ـ مفسد فی‌الارض خواند (صحیفه، 12/205). این حکم به گونه‌ای بیانگر گسترش عنوان مفسد، نسبت به آسیب‌زدن نظامی به اقتصاد کشور و منافع ملی بود. در ادامه ایشان در همان سال، حکم مفسد فی الارض را شامل کسانی دانست که میان مردم تفرقه انداخته، زراعت‏های آنان را سوزانده، از ادامه کار کارخانه‏ها جلوگیری کرده و بازار مسلمانان یا لوله‏های نفت را که مال نیازمندان است، منفجر می‏کنند. ایشان حکم چنین افرادی را که هدفشان مقابله با اسلام، تفرقه‌اندازی، خوردن مال مردم، به اغتشاش‌کشاندن ایران و بازگرداندن سلطه ابرقدرت‌ها است، مرگ می‌داند (همان، 12/315).
مفتح افزون بر روابط استاد و شاگردی، با امام‌خمینی پیوند عاطفی داشت و در مدتی که ایشان در [[نجف]] بود، با ایشان در ارتباط بود.<ref>گلی زواره، شهید مفتح اسوه فرزانگی، ۱۰۴.</ref> وی در [[حسینیه ارشاد]] به فعالیت‌های علمی و سخنرانی نیز مشغول بود. او در شهریور ۱۳۴۴ موفق به کسب مدرک دکتری شد. پایان‌نامه او با عنوان «حکمت الهی و نهج‌البلاغه» و با راهنمایی [[مرتضی مطهری]] و داوری حسینعلی راشد تربتی و سیدکمال‌الدین نوربخش، با درجه عالی پذیرفته شد.<ref>گلی زواره، شهید مفتح اسوه فرزانگی، ۶۱ ـ ۶۲؛ نیکبخت، زندگی و مبارزات مفتح، ۵۱ ـ ۵۴.</ref> وی در سوم تیر ۱۳۴۹ در سمت استادیاری تمام‌وقت دانشگاه تهران، مشغول به کار شد.<ref>مفتح، یاران امام، ۴۹۹ ـ ۴۹۸.</ref>
به نظر امام‌خمینی گروه دیگر از مصادیق مفسد، عاملان کودتا بوده‌اند. ایشان در همین باره با اشاره به کودتای نوژه، تصریح کرده کسانی که در این ماجرا همراهی کرده‌‌اند ـ به حکم اسلام و قرآن ـ فاسد و مفسد هستند که چهار حکم درباره آنان در قرآن وجود دارد و کوچک‌ترین آنها کشتن است. ایشان در همین مورد تأکید می‏کند که هیچ‌کس حق ندارد یکی از آنان را عفو یا در اجرای حکم آنان مسامحه کند (همان، 13/44 ـ 45) (← مقاله کودتای نوژه). ایشان همچنین در فرمان هشت‌ماده‌ای در 24/9/1361 گروه‌های مخالف اسلام و نظام جمهوری اسلامی را که در خانه‌های امن و تیمی برای براندازی نظام جمهوری اسلامی، ترور اشخاص مجاهد و مردم بی‌گناه، و برای خراب‌کاری و افساد فی الارض اجتماع و برنامه‌ریزی می‌کنند، محارب با خدا و پیامبرش معرفی کرده است (همان، 17/141) (← مقاله فرمان هشت‌ماده‌ای). جرم دیگری که امام‌خمینی به آن، عنوان مفسد فی الارض داد، مخالفت عملی با قوانین مصوب و تحریک مردم بر ضد این قوانین بود که از دادگاه‏ها خواست با این‌کار به عنوان افساد فی الارض برخورد کرده و حکم مفسد را درباره آنان اجرا کنند (همان، 14/377).
 
همچنین امام‌خمینی عنوان افساد فی الارض را به مفاسد اجتماعی مانند تهیه و توزیع مواد مخدر گسترش داد؛ ایشان فساد نسل و حرث (زراعت و محیط زیست) را ـ که مفاد آیه 205 سوره بقره است ـ بر موارد افساد افزود؛ از این‌رو در همان ماه‏های آغازین انقلاب، قاچاق مواد مخدر و پخش آن را مصداق فساد نسل معرفی کرد (همان، 7/318) و در 24 آذر 1361، به‌صراحت اعلام کرد کسانی که معلوم شود شغل آنها جمع مواد مخدر و پخش آن میان مردم است، در حکم مفسد فی الارض و مصداق ساعی در ارض برای افساد و هلاک حرث و نسل هستند (همان، 17/141).
مفتح در رمضان ۱۳۹۲ق/ ۱۳۵۱ش در [[مسجد]] دانشگاه، پس از اقامه [[نماز جماعت]] ظهر و عصر، بر اساس دعوت [[انجمن اسلامی]] به سخنرانی، جلسات [[تفسیر قرآن]] و پاسخگویی به پرسش‌های اعتقادی و شرعی دانشجویان می‌پرداخت؛<ref>مفتح، یاران امام، ۵۳۵ ـ ۵۳۷.</ref> همچنین به دعوت مطهری، در مسجد الجواد(ع) جلسه‌های تفسیر قرآن و سخنرانی برپا می‌کرد.<ref>گلی زواره، شهید مفتح تکبیر وحدت، ۱۰۴ ـ ۱۰۷.</ref> او سپس [[مسجد جاوید]] را در سال ۱۳۵۲ پایگاه فعالیت‌های تبلیغی و انقلابی خود قرار داد و برای تشکیل نیروهای مبارز، هسته‌های مقاومت تشکیل داد که ممنوع‌شدن از منبر را برای او در پی داشت.<ref>مفتح، یاران امام، ۲۸ و ۲۸۸.</ref> وی در سوم آذر ۱۳۵۳ پس از سخنرانی سیدعلی خامنه‌ای، در یورش ساواک به مسجد جاوید بازداشت و روانه زندان شد.<ref>مفتح، یاران امام، ۲۹۶؛ گلی زواره، شهید مفتح تکبیر وحدت، ۱۰۷.</ref> و پس از دو ماه زندان و شکنجه آزاد شد و به فعالیت‌های انقلابی خود ادامه داد. او در سال ۱۳۵۵ امامت [[مسجد قبا]] را پذیرفت.<ref>مفتح، یاران امام، ۳۴۴؛ مخبر، سلسله پهلوی و نیروهای مذهبی به روایت تاریخ کمبریج، ۳۲۲.</ref> وی نماز عید فطر در روز سیزدهم شهریور ۱۳۵۷ را در تپه‌های قیطریه، با حضور انبوه مردم برگزار کرد که مقدمه‌ای مهم برای تظاهرات سرنوشت‌ساز مردم تهران در هفدهم شهریور همان سال شد.<ref>مفتح، یاران امام، ۳۷۴ ـ ۳۷۹؛ گلی زواره، گلشن ابرار، ۲/۸۱۹.</ref>
از این‌گونه بیانات امام‌خمینی روشن می‏شود که ایشان هم عنوان محاربه در آیه 33 سوره مائده را گسترش داده و آن را شامل اقدامات بر ضد حکومت نیز دانسته و هم عنوان مفسد در این آیه را عنوانی گسترده‏تر از محاربه می‏داند و در این زمینه از آیات دیگر کمک گرفته و فساد حرث و نسل را مصداق افساد فی الارض برشمرده‏ است؛ چنان‌که ایشان در پاسخ به پرسشی گفته است محارب و مفسد، دو موضوع هستند و تشخیص آن با محاکم صالحه است (استفتائات، 3/65). با این بیان می‏توان گفت ایشان ظاهر روایاتی که احکام محاربه و افساد مذکور در آیه 33 سوره مائده را به جرم‌هایی بر ضد امنیت اجتماعی مردم مانند قطع طریق، اخذ مال و اشهار سلاح اختصاص داده‏ است، توجیه‌پذیر دانسته است؛ همان‌گونه که برخی شاگردان ایشان این موارد را از مصادیق محاربه و افساد شمرده‌اند (مؤمن، کاوشی در مجازات، 27 ـ 29، 32 و 55؛ همو، کلمات سدیده، 409).
 
حکم مفسد فی الارض: بر اساس آیه 33 سوره مائده، چهار نوع مجازات برای کسانی که با خدا و رسولش به محاربه برخاسته و مفسد باشند، در نظر گرفته شده که عبارت‌اند از: قتل، به‌دارآویختن، قطع دست راست با پای چپ یا عکس آن، به مقداری که فقها در حد سرقت گفته‌اند، یعنی قطع پا از پایین برآمدگی به گونه‌ای که نیمی از قدم و مقداری از محل مسح باقی بماند و در قطع دست، قطع چهار انگشت از انتها به ‌طوری ‌که انگشت شصت و کف دست باقی بماند (نجفی، 41/573؛ ← امام‌خمینی، تحریر الوسیله، 2/464) و نفی بلد (تبعید). این چهار حکم در این آیه با حرف «أو» بر هم عطف شده‌اند که ظاهر آن، تخییر در انتخاب یکی از آنهاست (مفید، 804؛ ابن‌ادریس، 3/507). در برخی روایات نیز این تخییر تأیید شده است؛ اما در برخی دیگر، این احکام به صورت مراتب چهارگانه‌ای در نظر گرفته شده و هر یک از آنها به نوع خاصی از جنایت در عمل محاربه اختصاص یافته‌اند؛ هرچند روایات در چگونگی مراتب نیز اختلاف دارند (حر عاملی، 28/307 ـ 313).
{{ببینید|عید فطر|تظاهرات|هفده شهریور}}
فقهای پیشین در حکم محارب، به دو دسته تقسیم شده‌اند؛ برخی مانند شیخ مفید (804)، سلار (251) و ابن‌ادریس (3/507) به تخییر قائل شده‌اند و برخی دیگر مانند شیخ طوسی (النهایه، 720)، ابن‌براج (2/553) و ابن‌حمزه (206) به تفصیل میان انواع جنایت در محاربه قائل شده‌اند.
 
امام‌خمینی در تحریر الوسیله در بیان حکم محاربه بر این باور است که حاکم در انتخاب یکی از انواع چهارگانه مخیر است؛ ولی بهتر می‌داند که میزان جنایت و نوع آن را ملاحظه کند و حکم مناسب را انتخاب کند؛ بنابراین اگر جنایت به صورت قتل بوده، حاکم نیز مجازات قتل یا مصلوب کردن را برگزیند و اگر به صورت دستبرد به اموال بوده، قطع دست و پا و اگر تنها ایجاد وحشت با سلاح باشد، محارب را تبعید کند. ایشان در پایان به اضطراب سخنان فقها و روایات اشاره کرده است (2/468). در ماده 191 قانون مجازات اسلامی جمهوری اسلامی ایران نیز این احکام به صورت تخییری مطرح شده است.
مفتح بیش از بیست اعلامیه را در حمایت از امام‌خمینی و مبارزات ایشان و اعتراض به حکومت پهلوی امضا کرده‌است که برخی به نام محمد همدانی ثبت شده‌است.<ref>(مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ۳/۱۵۴، ۱۶۴ و ۱۷۲ ـ ۱۷۳.</ref> وی در بهمن ۱۳۵۷ عضو کمیته استقبال از امام‌خمینی بود و مدیریت مراسم سخنرانی امام‌خمینی در [[بهشت زهرا(س)]] را بر عهده داشت و در کنار ایشان حضور داشت.<ref>گلی زواره، زندگینامه دکتر مفتح، ۵۶؛ محلاتی، خاطرات و مبارزات شهید فضل‌الله محلاتی، ۱۰۵ ـ ۱۰۸.</ref> چنان‌که در سیزدهم بهمن ضمن اشاره به استقبال پرشور مردم از [[رهبر انقلاب]]، ورود امام‌خمینی به ایران را پیروزی حق بر باطل برشمرد.<ref>مفتح، ویژگی‌های زعامت، ۶۵ ـ ۷۰.</ref>
نکته دارای اهمیت، این است که معمولاً فقها در بیان احکام مزبور، تنها به عنوان محارب اشاره کرده‌اند؛ بنابراین برای کشف حکم مفسد باید به مبانی آنان در تفسیر آیه یاد شده و نیز چگونگی استنباط از روایات توجه شود؛ از این‌رو بنا بر نظر فقیهانی که معیار اصلی در حکم را عنوان محاربه می‌دانند، در صورتی که این عنوان صادق نباشد و تنها عنوان مفسد صادق باشد، این احکام چهارگانه ثابت نیست و تنها می‌توان او را تعزیر کرد؛ ولی از نظر فقیهانی که ملاک اصلی را عنوان عام افساد قرار می‌دهند، احکام پیش‌گفته شامل مفسد نیز می‌شود.
 
قوانین جمهوری اسلامی: بر اساس توسعه در مفاد محاربه و افساد در نظر امام‌خمینی، بخشی از قوانین مجازات اسلامی پس از پیروزی انقلاب تدوین شد که شامل مواد 190 ـ 211 قانون حدود و قصاص، مصوب سال 1361 می‌شد. ماده 201 لایحه مجازات، هر فرد یا گروهی را که با توجه و آگاهی، به عملی دست بزند که سلامت نظام جامعه اسلامی را در بخشی از زمین به خطر ‌اندازد، مفسد فی الارض می‌داند؛ ولی شورای نگهبان در 13/6/1361 به دلیل ابهام در این ماده که زمینه برداشت‏های گوناگون در محاکم را فراهم می‏کرد، پیشنهاد حذف آن و ذکر مصادیقی مانند تشکیل مراکز فساد و عشرتکده و تهیه و فروش مواد مخدر را که موجب فساد جامعه شود، ارائه کرد و سرانجام عبارت «به‌خطر‌انداختن سلامت نظام» به «طرح براندازی حکومت» تغییر یافت (← اداره کل، 298).
{{ببینید|کمیته استقبال}}
امام‌خمینی در بهمن سال 1362 در پاسخ به استفتای دادگاه عالی انقلاب اسلامی درباره قاچاق مواد مخدر، در صورتی که پخش مواد مخدر موجب ابتلای بسیاری شود یا به قصد این عمل یا با علم به این اثر انجام گیرد، عنوان «افساد فی الارض» را صادق دانست (صحیفه، 18/354؛ ← گنجینه، 1130؛ نعناکار، 50). با این همه ایشان در اجرای حکم اعدام برای مفسد در غیر موارد محاربه، فتوای به احتیاط داشت؛ از این‌رو سیدعبدالکریم موسوی اردبیلی، رئیس وقت دیوان عالی کشور در مهر سال 1366 در نامه‏ای از امام‌خمینی درخواست کرد به فتوای حسینعلی منتظری، قائم‌مقام وقت رهبری مبنی بر جواز اعدام این افراد عمل کنند که ایشان نیز موافقت کرد (صحیفه، 20/397). در ادامه در جریان تصویب قوانین مربوط به مواد مخدر در مواد 6 و 9 قانون مبارزه با مواد مخدر، مصوب 3/8/1367 تکرار جرم در این زمینه به گونه‏ای که مجموع مواد مخدر به اندازه ذکرشده در قانون برسد، جزو مصادیق افساد فی الارض شمرده شده و بر اساس آن، مجازات اعدام برای چنین اشخاصی در نظر گرفته شد. در ماده 4 قانون تشدید مجازات مرتکبان ارتشا، اختلاس و کلاهبرداری، مصوب 15/9/1367 نیز به افساد فی الارض اشاره شده است.
پس از درگذشت امام‌خمینی نیز قوانین دیگری تصویب شد که در آن، عنوان «مفسد فی الارض» به‌کار رفته است؛ مانند قانون مجازات اخلالگران در نظام اقتصادی کشور، مصوب 19/9/1369. همچنین قانون مجازات جرایم نیروهای مسلح، مصوب سال 1371 در مواردی، برخی از جرایم را افساد فی الارض دانسته و در ماده 187 و 188 قانون مجازات اسلامی، کسانی را که در طرح براندازی حکومت اسلامی شرکت کنند یا نامزد یکی از پست‏های حساس کودتا شوند، محارب و مفسد فی الارض دانسته است؛ با اینکه در برخی از این موارد، عنوان بغی و خروج بر حاکمیت، صادق است. این نشان می‌دهد که قانون‌گذار، افساد فی الارض را عنوان عامی می‏داند که هم شامل محاربه و بغی و هم غیر این موارد می‏شود (← مرعشی، 12 و 16).
پس از [[پیروزی انقلاب اسلامی]]، مفتح با همکاری مطهری، [[محمدرضا مهدوی کنی]] و بهشتی [[کمیته‌های انقلاب اسلامی]] را پیشنهاد و تشکیل دادند و خود نیز در سمت مسئول کمیته انقلاب اسلامی منطقه ۴ تهران به خدمت پرداخت.<ref>گلی زواره، زندگینامه دکتر مفتح، ۵۷.</ref> وی همچنین ریاست دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران را پذیرفت.<ref>گلی زواره، زندگینامه دکتر مفتح، ۲۸.</ref> از دیگر فعالیت‌های او می‌توان به عضویت در شورای عالی نظارت بر امور مؤسسه مطبوعاتی اطلاعات و عضویت در شورای گسترش آموزش عالی اشاره کرد. وی همچنین پس از تأسیس [[حزب جمهوری اسلامی]] مدت کوتاهی مسئول بخش [[روحانیت]] آن تشکل بود.<ref>دفتر ادبیات، روزشمار انقلاب اسلامی، ۵/۱۹۵ و ۲۷۱.</ref>
منابع: قرآن کریم؛ ابن‌ادریس حلی، محمدبن‌منصور، السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، 1410ق؛ ابن‌براج، قاضی‌عبدالعزیز، المهذب، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، 1406ق؛ ابن‌حمزه، محمد‌بن‌علی، الوسیلة الی نیل الفضیله، تحقیق محمد حسون، قم، کتابخانه آیت‌الله مرعشی نجفی، چاپ اول، 1408ق؛ ابن‌زهره، سیدحمزة‌بن‌علی، غنیة النزوع الی علمی الاصول و الفروع، تحقیق ابراهیم بهادری، قم، مؤسسه امام‌صادق(ع)، چاپ اول، 1417ق؛ ابن‌منظور، محمدبن‌مکرم، لسان العرب، تحقیق جمال‌الدین میردامادی، بیروت، دارالفکر ـ دار صادر، چاپ سوم، 1414ق؛ اداره کل فرهنگی و روابط عمومی مجلس شورای اسلامی، مجموعه قوانین، اولین دوره مجلس شورای اسلامی (7 خرداد 1359 تا 6 خرداد 1363ش)، تهران، چاپ اول، 1378ش؛ اردبیلی، احمدبن‌محمد، مجمع الفائدة و البرهان فی شرح ارشاد الاذهان، تحقیق مجتبی عراقی و دیگران، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، 1403ق؛ امام‌خمینی، سیدروح‌الله، استفتائات، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، 1381ش؛ همو، تحریر الوسیله، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ اول، 1379ش؛ همو، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ پنجم، 1389ش؛ جوهری، اسماعیل‌بن‌حماد، الصحاح، تاج اللغة و صحاح العربیه، تحقیق احمد عبدالغفور عطار، بیروت، دارالعلم للملایین، چاپ چهارم، 1407ق؛ حر عاملی، محمدبن‌حسن، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، قم، مؤسسه آل‌البیت(ع)، چاپ اول، 1409ق؛ حلبی، ابوالصلاح، الکافی فی الفقه، تصحیح رضا استادی، اصفهان، مکتبة امیرالمومنین(ع)، چاپ اول، 1403ق؛ حلی، علامه، حسن‌بن‌یوسف، قواعد الاحکام فی معرفة الحلال و الحرام، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، 1413ق؛ همو، مختلف الشیعة فی احکام الشریعه، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، 1413ق؛ حلی، محقق، جعفربن‌حسن، شرائع الاسلام فی مسائل الحلال و الحرام، تحقیق عبدالحسین محمدعلی بقال، قم، اسماعیلیان، چاپ دوم، 1408ق؛ همو، النهایة و نکتها، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، 1412ق؛ خوری شرتونی، سعید، اقرب الموارد فی فصح العربیة و الشوارد، قم، اسوه، چاپ اول، 1374ش؛ راغب اصفهانی، حسین‌بن‌محمد، مفردات الفاظ القرآن، تحقیق صفوان عدنان، بیروت ـ دمشق، دارالقلم ـ دارالشامیه، چاپ اول، 1412ق؛ زبیدی، سیدمحمدمرتضی، تاج العروس من جواهر القاموس، تصحیح علی هلالی و علی شیری، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، 1414ق؛ سلار، حمزةبن‌عبدالعزیز، المراسم العلویة و الاحکام النبویة فی الفقه الامامی، تصحیح محمود دبستانی، قم، حرمین، چاپ اول، 1404ق؛ شهید ثانی، زین‌الدین‌‌بن‌علی، مسالک الافهام الی تنقیح شرائع الاسلام، قم، مؤسسه‌ المعارف الاسلامیه، چاپ اول، 1413ق؛ طباطبایی، سیدعلی، ریاض المسائل فی تحقیق الاحکام بالدلائل، تحقیق محمد بهره‌مند و دیگران، قم، مؤسسه آل‌البیت(ع)، چاپ اول، 1418ق؛ طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1417ق؛ طبرسی، فضل‌بن‌حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تحقیق سیدهاشم رسولی محلاتی و سیدفضل‌الله یزدی، تهران، ناصرخسرو، چاپ سوم، 1372ش؛ طوسی، محمدبن‌حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، تحقیق احمد قصیر عاملی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ اول، 1409ق؛ همو، تهذیب الاحکام، تصحیح سیدحسن موسوی خرسان، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، 1407ق؛ همو، المبسوط فی فقه ‌الامامیه، تحقیق سیدمحمدتقی کشفی، تهران، المکتبة المرتضویة لاحیاء آثار الجعفریه(ع)، چاپ سوم، 1387ق؛ همو، النهایة فی مجرد الفقه و الفتاوی، بیروت، دارالکتاب العربی، چاپ دوم، 1400ق؛ فراهیدی، خلیل‌بن‌احمد، کتاب العین، تحقیق مهدی مخزومی و ابراهیم سامرایی، قم، هجرت، چاپ دوم، 1409ق؛ کلینی، محمدبن‌یعقوب، الکافی، تصحیح علی‌اکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، 1407ق؛ گنجینه استفتائات قضایی، نرم‌افزار، معاونت آموزشی قوه قضائیه؛ مرعشی، سیدمحمدحسن، محاربه و افساد فی الارض، مجله دادرسی، شماره 9، 1377ش؛ مفید، محمدبن‌محمد، المقنعه، قم، کنگره جهانی شیخ مفید، چاپ اول، 1413ق؛ مؤمن قمی، محمد، کاوشی در مجازات محارب و مفسد فی الارض، مجله فقه اهل بیت(ع)، شماره 35، 1382ش؛ همو، کلمات سدیدة فی مسائل جدیده، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، 1415ق؛ نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، تحقیق عباس قوچانی و علی آخوندی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ هفتم، 1404ق؛ نعناکار، مهدی، افساد فی الارض در فقه و حقوق موضوعه، کاشان، مرسل، چاپ اول، 1377ش؛ هاشمی شاهرودی، سیدمحمود، محارب کیست و محاربه چیست، مجله فقه اهل بیت(ع)، شماره 11 ـ 12، 1376ش.
 
{{ببینید|کمیته انقلاب اسلامی}}
 
مفتح، امام‌خمینی را محور انقلاب اسلامی دانسته و نام ایشان را موجب بروز احساس [[عشق]] و علاقه به اسلام و قدرشناسی از انقلاب برشمرده است.<ref>مفتح، امام از دیدگاه شهیدان، ۱۴۶ ـ ۱۴۷.</ref> وی عظمت امام‌خمینی را نمود حقیقی آیه «وَ قُلْ جاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْباطِلُ إِنَّ الْباطِلَ کانَ زَهُوقا»<ref>اسراء، ۸۱.</ref> می‌دانست که ناشی از ویژگی‌های خاص اخلاقی، فضیلت و وارستگی ایشان بوده‌است.<ref>مفتح، ویژگی‌های زعامت، ۶۵ ـ ۷۰.</ref> وی جایگاه امام‌خمینی را به عنوان [[فقیه]] و [[مرجع تقلید]]، در رأس امور ملت [[مسلمان]] شمرده که اختیار کار و امور مردم را در دست دارد و ملت تابع و مطیع اویند و جامعه‌ای که رهبری آن بر عهده مرجع، فقیهِ شجاع و دلسوز و آگاه به زمان است، در برابر هر دشمنی خواهد ایستاد و همیشه پیروز خواهد بود.<ref>مفتح، یاران امام، پنجاه و شش؛ باقری بیدهندی، افکار استاد شهید دکتر محمد مفتح، ۱۷۰ ـ ۱۷۱.</ref>
==شهادت==
مفتح در ۲۷ آذر ۱۳۵۸ در آستانه درِ ورودی دانشکده الهیات دانشگاه تهران، به همراه دو پاسدار خود، جواد بهمنی و اصغر نعمتی به دست گروه [[فرقان ترور]] شد و در ۵۱سالگی به شهادت رسید. پیکر او از مسجد دانشگاه تهران تشییع و به قم انتقال داده شد. مراسم تشییع جنازه وی در قم، با حضور امام‌خمینی، علما و اقشار مختلف مردم انجام گرفت و در حجره ۲۳ صحن مطهر [[فاطمه معصومه(س)]] به خاک سپرده شد.<ref>کیهان، روزنامه، ۲۸ و ۲۹/۹/۱۳۵۸؛ اطلاعات، روزنامه، ۲۸ و ۲۹/۹/۱۳۵۸؛ انصاری کرمانی، مصاحبه، چاپ‌شده در پابه‌پای آفتاب، ۲/۶۴ ـ ۶۶.</ref>
 
امام‌خمینی در پیامی که در روز [[شهادت]] مفتح به همین مناسبت صادر کرد، ضمن تسلیت شهادت این مردان برومند، اظهار داشت آن گاه که منطق [[قرآن]]، آن است که همه از خدا هستند و به سوی او می‌روند و مسیر اسلام، بر شهادت در راه هدف است، و اولیای خدا شهادت را یکی از دیگری به ارث می‌بردند، و جوانان متعهد ایران نیز برای نیل شهادت در راه خدا درخواست دعا می‌کرده و می‌کنند؛ بدخواهان که از همه جا وامانده‌اند، با ترور وحشیانه، از چه می‌ترسانند؟ ایشان شهادت مفتح و دو پاسدار همراه او را سبب افروخته‌ترشدن جنبش اسلامی و مستحکم‌شدن قیام ملت خواند و مفتح را استادی محترم شمرد که انتظار می‌رفت از علم او و بیانات وی برای اسلام و پیشرفت نهضت اسلامی بهره‌های زیادی حاصل شود؛ با این حال، شهادت او و شهادت تمامی مردان راه اسلام، در دل ملت ایران حماسه می‌آفریند و نهضت اسلامی را شکوفا می‌سازد.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۱/۳۲۰ ـ ۳۲۱.</ref>
 
امام‌خمینی یک روز پس از شهادت مفتح در گفت‌وگو با [[حسنین هیکل]]، روزنامه‌نگار و نویسنده مصری با اشاره به تهدیدهای [[جیمی کارتر]] رئیس‌جمهور امریکا نسبت به ملت ایران، سخنان آن روز همسر شهید مفتح در روزنامه‌ها را یادآور شده که به شهادت همسر خود افتخار کرده‌است و افزود، ملتی که بانوان آن این‌گونه به شهادت سرپرست خود، آن هم، چنین سرپرستی، افتخار بکنند، از تهدیدهای امریکا نیز نمی‌هراسند.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۱/۳۲۶.</ref> ایشان در همان روز در دیدار با قهرمانان کُشتی، بار دیگر با اشاره به حماقت عوامل ترور امثال مفتح، خاطرنشان کرد هدف آنان سست‌کردن نهضت اسلامی است، اما هر فردی را که [[ترور]] می‌کنند، مردم ایران بیشتر وارد میدان می‌شوند. ایشان علت واقعی ترورها را آن دانست که ترورکنندگان با دست خود اسباب محرومیت از شناخت راه درست را فراهم کرده و خدای تعالی نیز آنان را کر و کور کرده‌است.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۱/۳۳۳.</ref>
 
همچنین در روز بیست و نهم آذر این سال به مناسبت شهادت مفتح، دانشجویان دانشکده الهیات دانشگاه تهران به دیدار امام‌خمینی رفتند و ایشان ضمن اجتناب‌ناپذیر دانستن این گونه شهادت‌ها برای انقلابی که اساس چپاولگری‌های شرق و غرب را به هم زده‌است، شخصیت‌های از دست رفته را افراد ارزنده‌ای دانست که امید می‌رفت به اسلام خدمت کنند اما سرنوشت آنان شهادت بود.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۱/۳۴۴.</ref> ایشان در دیدار با خانواده مفتح نیز، ضمن اشاره به سابقه آشنایی خود با مفتح، به خانواده وی برای داشتن چنین شخصیتی تبریک گفت و شهادت وی را ادامه شهادت‌هایی دانست که در [[اسلام]] و [[شیعه|تشیع]] در جریان بوده و ابراز امیدواری کرد، مفتح نیز به شهدای صدر اسلام بپیوندد. ایشان راه افرادی را که در راه خدا فعالیت می‌کنند و در این مسیر به شهادت می‌رسند، جاویدان دانست و از فرزندان مفتح خواست تا راه پدر خود را ادامه دهند؛ همان‌گونه که او مسیر شهیدان صدر اسلام را تداوم بخشید. ایشان همچنین بر تحقق و تداوم مسیر حقیقی اسلام از طریق عرضه درست اسلام و تحقق حکومت علوی تأکید کرد.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۱/۳۸۸ ـ ۳۹۱.</ref>
==آثار و تألیفات==
افزون بر مقالات متعددی که مفتح در نشریات دینی چون مکتب اسلام، سالنامه معارف جعفری، مکتب تشیع و روزنامه پرچم اسلام به چاپ رسانید، آثار دیگری نیز از او برجای مانده‌است؛ ازجمله ترجمه تفسیر مجمع البیان، تصحیح و ترجمه بخش فلسفه کتاب النجاة ابن‌سینا، حاشیه بر کتاب اسفار اربعه ملاصدرا، روش اندیشه در علم منطق، حکمت الهی و نهج البلاغه (رساله دکتری)، آیات اصول اعتقادی قرآن، نقش دانشمندان در پیشرفت علوم (مجموعه مقالات)، وحدت دو قشر روحانی و دانشگاهی و ویژگی‌های زعامت و رهبری <ref>گلی زواره، گلشن ابرار، ۲/۸۱۷؛ گلی زواره، شهید مفتح تکبیر وحدت، ۷۵ ـ ۷۸.</ref>
==فرزندان==
از میان فرزندان مفتح، محمدمهدی مفتح، دارای دکترای اقتصاد از دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران، نماینده شش دوره مجلس شورای اسلامی و محمدهادی مفتح در لباس روحانیت شهرت بیشتری دارند. از آنان به مناسبت سالروز شهادت محمد مفتح، مصاحبه‌های مختلف درباره شخصیت و اندیشه پدر خود در رسانه‌های گروهی موجود است. به مناسبت فعالیت‌های گسترده و تأثیرگذاری مفتح در زمینه وحدت اقشار مختلف مردم و ایجاد اتحاد میان روحانیان و دانشجویان، روز شهادت وی به نام «روز وحدت حوزه و دانشگاه» نام‌گذاری شده‌است.
 
{{ببینید|وحدت حوزه و دانشگاه}}
==پانویس==
{{پانویس|۲}}
==منابع==
{{منابع|۲}}
* قرآن کریم.
*  اطلاعات، روزنامه، ۲۸ و ۲۹/۹/۱۳۵۸ش.
*  امام‌خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
*  انصاری کرمانی، محمدعلی، مصاحبه، چاپ‌شده در پابه‌پای آفتاب، تدوین امیررضا ستوده، تهران، پنجره، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
*  باقری بیدهندی، ناصر، افکار استاد شهید دکتر محمد مفتح، قم، پیام اسلام، چاپ اول، ۱۳۵۸ش.
*  حسینی بهشتی، سیدمحمد، رسالت دانشگاه و دانشجو، قم، تشیع، بی‌تا.
*  حسینی بهشتی، سیدمحمد، مصاحبه، چاپ‌شده در ویژه‌نامه شهیدان، روزنامه جمهوری اسلامی ۲۷/۹/۱۳۵۹ش.
*  خامنه‌ای، سیدعلی، دیدگاه‌ها، به کوشش محمد بدیعی، قم، تشیع، چاپ اول، ۱۳۶۲ش.
*  دفتر ادبیات انقلاب اسلامی، روزشمار انقلاب اسلامی، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۸ش.
*  رفیعی، علی، شهاب شریعت: درنگی در زندگی حضرت آیت‌الله العظمی مرعشی نجفی، قم، کتابخانه آیت‌الله مرعشی نجفی، چاپ اول، ۱۳۷۳ش.
*  کیهان، روزنامه، ۲۸ و ۲۹/۹/۱۳۵۸ش.
*  گلی زواره قمشه‌ای، غلامرضا، زندگینامه شهید آیت‌الله دکتر محمد مفتح، قم، دفتر عقل، چاپ اول، ۱۳۸۸ش.
*  گلی زواره قمشه‌ای، غلامرضا، شهید مفتح اسوه فرزانگی و فداکاری، قم، نورالسجاد، چاپ اول، ۱۳۸۷ش.
*  گلی زواره قمشه‌ای، غلامرضا، شهید مفتح تکبیر وحدت، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۸ش.
*  گلی زواره قمشه‌ای، غلامرضا، محمد مفتح، چاپ‌شده در گلشن ابرار، قم، معروف، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
*  محلاتی، فضل‌الله، خاطرات و مبارزات شهید فضل‌الله محلاتی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۶ش.
*  مخبر، عباس، سلسله پهلوی و نیروهای مذهبی به روایت تاریخ کمبریج، تهران، طرح نو، چاپ سوم، ۱۳۷۵ش.
*  مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.
*  مفتح، محمد، امام از دیدگاه شهیدان، مجله ۱۵ خرداد، شماره ۱۲ ـ ۱۳، ۱۳۷۲ش.
*  مفتح، محمد، ویژگی‌های زعامت و رهبری، تهران، حزب جمهوری اسلامی، چاپ اول، ۱۳۵۹ش.
*  مفتح، محمد، یاران امام به روایت اسناد ساواک، آیت‌الله دکتر محمد مفتح، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، چاپ اول، ۱۳۸۲ش.
*  مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، سیر مبارزات امام‌خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، تهران، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.
*  نوری همدانی، حسین، مصاحبه، چاپ‌شده در مجله شاهد یاران، شماره ۱۴، ۱۳۸۵ش.
*  نیکبخت، رحیم، زندگی و مبارزات مفتح، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۴ش.
{{پایان}}
==پیوند به بیرون==
*غلامرضا گلی زواره، [https://books.khomeini.ir/books/10009/438/ مفتح، محمد]، [[دانشنامه امام‌خمینی]]، ج۹، ص۴۳۸-۴۴۳.