فلسفه: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۸۲: خط ۸۲:
==دیدگاه‌های ویژه==  
==دیدگاه‌های ویژه==  
امام‌خمینی در آثار فلسفی و عرفانی خود، در ضمن طرح مباحث فلسفی، در موارد پرشماری به نقد آرای دیگران می‌پردازد و یا تقریر جدیدی از آن ارائه می‌کند که ازجمله آنها می‌توان به این مباحث اشاره کرد:
امام‌خمینی در آثار فلسفی و عرفانی خود، در ضمن طرح مباحث فلسفی، در موارد پرشماری به نقد آرای دیگران می‌پردازد و یا تقریر جدیدی از آن ارائه می‌کند که ازجمله آنها می‌توان به این مباحث اشاره کرد:
# برهان صدیقین: برهانی است که در آن وجود خدا با تأمل در محض وجود یا نفس وجود ثابت می‌شود <ref>ملاصدرا، مفاتیح الغیب، ۲۳۹؛ ملاصدرا، المبدأ و المعاد، ۱۷۴.</ref> در این برهان برای شناخت و اثبات خداوند تنها به ذات حق استناد می‌شود <ref>ملاصدرا، الشواهد الربوبیه، ۴۶؛ عبودیت، درآمدی به نظام، ۲/۱۵۸ ـ ۱۵۹.</ref> [[حکما]] تقریرهای گوناگونی از این برهان داشته‌اند <ref>ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۶/ ۱۳ ـ ۱۵؛ سبزواری، شرح المنظومه، ۳/۵۰۲ ـ ۵۱۰.</ref> امام‌خمینی با رویکرد خاص به برهان صدیقین پرداخته، این برهان را طریقی شهودی برای اثبات حق‌تعالی تلقی می‌کند؛ طریقی که از مقدمات فلسفی خالی است و تنها در مقام تعبیر با الفاظ بیان می‌شود، <ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۱۹۱؛ احمدی سعدی، برهان صدیقین از دیدگاه امام‌خمینی، ۶۹.</ref> و از این‌رو آن را برهان صدیقین می‌گویند که نقشه تجلیات قلوب صدیقین است؛ زیرا آنان از مشاهدات ذات، به شهود اسما و صفات نایل می‌آیند و در آینه اسما و صفات، اعیان و مظاهر را شهود می‌کنند <ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۱۹۱؛ احمدی اسعدی، برهان صدیقین از دیدگاه امام‌خمینی، ۶۹.</ref> امام‌خمینی این برهان را نفس تجلیات حق‌تعالی بر نفس عارف می‌داند که علم به اعیان و مظاهر از آن حاصل می‌شود <ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۱۹۱ ـ ۱۹۲) (← مقاله خداشناسی.</ref>  
# برهان صدیقین: برهانی است که در آن وجود خدا با تأمل در محض وجود یا نفس وجود ثابت می‌شود.<ref>ملاصدرا، مفاتیح الغیب، ۲۳۹؛ ملاصدرا، المبدأ و المعاد، ۱۷۴.</ref> در این برهان برای شناخت و اثبات خداوند تنها به ذات حق استناد می‌شود.<ref>ملاصدرا، الشواهد الربوبیه، ۴۶؛ عبودیت، درآمدی به نظام، ۲/۱۵۸ ـ ۱۵۹.</ref> [[حکما]] تقریرهای گوناگونی از این برهان داشته‌اند.<ref>ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۶/ ۱۳ ـ ۱۵؛ سبزواری، شرح المنظومه، ۳/۵۰۲ ـ ۵۱۰.</ref> امام‌خمینی با رویکرد خاص به برهان صدیقین پرداخته، این برهان را طریقی شهودی برای اثبات حق‌تعالی تلقی می‌کند؛ طریقی که از مقدمات فلسفی خالی است و تنها در مقام تعبیر با الفاظ بیان می‌شود،<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۱۹۱؛ احمدی سعدی، برهان صدیقین از دیدگاه امام‌خمینی، ۶۹.</ref> و از این‌رو آن را برهان صدیقین می‌گویند که نقشه تجلیات قلوب صدیقین است؛ زیرا آنان از مشاهدات ذات، به شهود اسما و صفات نایل می‌آیند و در آینه اسما و صفات، اعیان و مظاهر را شهود می‌کنند.<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۱۹۱؛ احمدی اسعدی، برهان صدیقین از دیدگاه امام‌خمینی، ۶۹.</ref> امام‌خمینی این برهان را نفس تجلیات حق‌تعالی بر نفس عارف می‌داند که علم به اعیان و مظاهر از آن حاصل می‌شود.<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۱۹۱ ـ ۱۹۲.</ref>  
# برهان فطرت: یکی از براهینی که در فلسفه در اثبات اصول عقاید استفاده می‌شود راه فطرت یا تصفیه قلب است <ref>ملاصدرا، کسر الاصنام الجاهلیه، ۱۲۹ ـ ۱۳۱.</ref> امام‌خمینی نیز این برهان را در مسائل گوناگون توسعه داده، آن را در مسائلی چون، اثبات ذات و صفات حق‌تعالی، اثبات [[نبوت]]، [[بعثت]] [[رسل]]، [[انزال کتب]]، وجود [[ملائکه]]، [[معاد]] و مسائل اخلاقی، جاری و راه‌گشا می‌داند <ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۱۸۱ ـ ۱۸۷؛ امام‌خمینی، حدیث جنود، ۹۸) (← مقاله‌های فطرت؛ خداشناسی.</ref>
# برهان فطرت: یکی از براهینی که در فلسفه در اثبات اصول عقاید استفاده می‌شود راه فطرت یا تصفیه قلب است.<ref>ملاصدرا، کسر الاصنام الجاهلیه، ۱۲۹ ـ ۱۳۱.</ref> امام‌خمینی نیز این برهان را در مسائل گوناگون توسعه داده، آن را در مسائلی چون، اثبات ذات و صفات حق‌تعالی، اثبات [[نبوت]]، [[بعثت]] [[رسل]]، [[انزال کتب]]، وجود [[ملائکه]]، [[معاد]] و مسائل اخلاقی، جاری و راه‌گشا می‌داند.<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۱۸۱ ـ ۱۸۷؛ امام‌خمینی، حدیث جنود، ۹۸.</ref>
# صفات ثبوتی و سلبی: حکمای الهی صفات الهی را به صفات ثبوتی و سلبی تقسیم می‌کنند <ref>ملاصدرا، مفاتیح الغیب، ۲۵۳.</ref> امام‌خمینی بر این تقسیم نقدهایی وارد می‌کند و خود میزانی دقیق در این مسئله به دست می‌دهد؛ <ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۶۱۶ ـ ۶۱۷؛ امام‌خمینی، تقریرات، ۲/۳۵ ـ ۴۸ و ۱۰۷ ـ ۱۴۲.</ref> همچنین ایشان سخن مشهور محققان را که صفات سلبیه را به سلب امکان ارجاع می‌دهند، نمی‌پذیرد و معتقد است ذات الهی مصداق ذاتی تمام صفات الهی و مصداق بالعرض هر یک از صفات سلبی نیز هست <ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۶۰۹؛ ← مقاله اسما و صفات.</ref>
# صفات ثبوتی و سلبی: حکمای الهی صفات الهی را به صفات ثبوتی و سلبی تقسیم می‌کنند.<ref>ملاصدرا، مفاتیح الغیب، ۲۵۳.</ref> امام‌خمینی بر این تقسیم نقدهایی وارد می‌کند و خود میزانی دقیق در این مسئله به دست می‌دهد؛<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۶۱۶ ـ ۶۱۷؛ امام‌خمینی، تقریرات، ۲/۳۵ ـ ۴۸ و ۱۰۷ ـ ۱۴۲.</ref> همچنین ایشان سخن مشهور محققان را که صفات سلبیه را به سلب امکان ارجاع می‌دهند، نمی‌پذیرد و معتقد است ذات الهی مصداق ذاتی تمام صفات الهی و مصداق بالعرض هر یک از صفات سلبی نیز هست.<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۶۰۹.</ref>
# حدوث زمانی عالم: بحث از حدوث و قدم عالم، در آثار امام‌خمینی به گونه گسترده آمده است. ایشان با نقد و ردّ دیدگاه‌های [[اهل حدیث]] <ref>مجلسی، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار(ع)، ۵۴/۲۳۴ ـ ۲۵۴.</ref> و با مبانی فلسفی و عرفانی به تبیین این مسئله می‌پردازد <ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۱/۱۰۷ و ۱۱۳ ـ ۱۱۵.</ref> و با بیان ویژه‌ای، در صدد اثبات [[حدوث زمانی]] حتی برای [[مجردات]] است. درحالی‌که زمان به معنای معروف و رایج فلسفی در مجردات راه ندارد، ایشان در آثار خود ازجمله تقریرات فلسفه و تعلیقات بر [[فصوص]]، با مبانی عرفانی و با تکیه بر بسط و قبض اسمای الهی به اثبات ‌آن پرداخته است <ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۱/۱۱۶ ـ ۱۲۰؛ امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۳۴) (← مقاله حدوث و قدم.</ref>
# حدوث زمانی عالم: بحث از حدوث و قدم عالم، در آثار امام‌خمینی به گونه گسترده آمده است. ایشان با نقد و ردّ دیدگاه‌های [[اهل حدیث]]<ref>مجلسی، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار(ع)، ۵۴/۲۳۴ ـ ۲۵۴.</ref> و با مبانی فلسفی و عرفانی به تبیین این مسئله می‌پردازد.<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۱/۱۰۷ و ۱۱۳ ـ ۱۱۵.</ref> و با بیان ویژه‌ای، در صدد اثبات [[حدوث زمانی]] حتی برای [[مجردات]] است. درحالی‌که زمان به معنای معروف و رایج فلسفی در مجردات راه ندارد، ایشان در آثار خود ازجمله تقریرات فلسفه و تعلیقات بر [[فصوص]]، با مبانی عرفانی و با تکیه بر بسط و قبض اسمای الهی به اثبات ‌آن پرداخته است.<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۱/۱۱۶ ـ ۱۲۰؛ امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۳۴.</ref>
# بحث جعل و اصالة الوجود: در فلسفه بحث از جعل، از فروعات مسئله اصالت وجود شمرده شده است <ref>طباطبایی، نهایة الحکمه، ۹ ـ ۱۷.</ref> و قول به اصالت وجود، ملازم قول به مجعولیت وجود و قول به اصالت ماهیت، ملازم مجعولیت ماهیت آمده است <ref>سبزواری، شرح المنظومه، ۲/۲۲۱ ـ ۲۳۱.</ref> بعضی نیز قائل به اصالت وجود در واجب و اصالت ماهیت در ممکن شده‌اند <ref>دوانی، ثلاث رسائل، ۱۶۸.</ref> امام‌خمینی میانه این اقوال را گرفته، معتقد است منافاتی میان قول به اصالت وجود و اعتباری‌بودن ماهیت با قول به مجعول‌بودن ماهیت در عرفان نیست، و طبق مبنای عرفانی، قول به مجعول‌بودن ماهیت صحیح است <ref>امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۲۸۹؛ ← مقاله‌های اصالت وجود؛ وجود.</ref>
# بحث جعل و اصالة الوجود: در فلسفه بحث از جعل، از فروعات مسئله اصالت وجود شمرده شده است<ref>طباطبایی، نهایة الحکمه، ۹ ـ ۱۷.</ref> و قول به اصالت وجود، ملازم قول به مجعولیت وجود و قول به اصالت ماهیت، ملازم مجعولیت ماهیت آمده است.<ref>سبزواری، شرح المنظومه، ۲/۲۲۱ ـ ۲۳۱.</ref> بعضی نیز قائل به اصالت وجود در واجب و اصالت ماهیت در ممکن شده‌اند.<ref>دوانی، ثلاث رسائل، ۱۶۸.</ref> امام‌خمینی میانه این اقوال را گرفته، معتقد است منافاتی میان قول به اصالت وجود و اعتباری‌بودن ماهیت با قول به مجعول‌بودن ماهیت در عرفان نیست، و طبق مبنای عرفانی، قول به مجعول‌بودن ماهیت صحیح است.<ref>امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۲۸۹.</ref>
# وهم کل: در آثار امام‌خمینی سخن از وهم کل به میان آمده که دارای [[تجرد برزخی]] ظلمانی و سرچشمه مظاهر گمراهی و دوری از حق است. این موجود، حقیقت [[شیطان]] و ابلیس است که باقی شیاطین مظهر و جلوه‌های اویند <ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲۳۰؛ ← مقاله شیطان.</ref> این اصطلاح در سخنان فلاسفه سابقه نداشته؛ بلکه مختص به ایشان است.
# وهم کل: در آثار امام‌خمینی سخن از وهم کل به میان آمده که دارای [[تجرد برزخی]] ظلمانی و سرچشمه مظاهر گمراهی و دوری از حق است. این موجود، حقیقت [[شیطان]] و ابلیس است که باقی شیاطین مظهر و جلوه‌های اویند.<ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲۳۰؛ ← مقاله شیطان.</ref> این اصطلاح در سخنان فلاسفه سابقه نداشته؛ بلکه مختص به ایشان است.
# سمع و بصر: برخی حکمای الهی، حیثیت‌های مختلف را در اسمای الهی نمی‌پذیرند و بعضی از اسما را به بعضی دیگر ارجاع می‌دهند؛ چنان‌که سمع و بصر حق‌تعالی را به علم بر می‌گردانند <ref>خواجه‌نصیر، اجوبة المسائل، ۹۶؛ خواجه‌نصیر، نقد المحصل، ۲۸۷؛ حلی، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ۲۸۹.</ref> و برخی دیگر علم را به سمع و بصر ارجاع می‌دهند <ref>شیخ اشراق، مجموعه مصنفات شیخ اشراق، ۲/۱۵۰ ـ ۱۵۳؛ ← ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۶/۴۲۳.</ref> امام‌خمینی ارجاع بعضی صفات به صفات دیگر را نمی‌پذیرد؛ <ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۲/۳۴۲.</ref> زیرا لازمه آن این است که حق‌تعالی در ذات خود خالی از بعضی صفات باشد؛ درحالی‌که هر صفتی از صفات کمال برای حق‌تعالی ثابت است، بدون اینکه مقید به قید باشد؛ چنان‌که هر یک از اراده، سمع و بصر از کمالات حقیقت موجودند و حق‌تعالی واجد این حقایق است <ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۶۱۳ ـ ۶۱۴.</ref>
# سمع و بصر: برخی حکمای الهی، حیثیت‌های مختلف را در اسمای الهی نمی‌پذیرند و بعضی از اسما را به بعضی دیگر ارجاع می‌دهند؛ چنان‌که سمع و بصر حق‌تعالی را به علم بر می‌گردانند.<ref>خواجه‌نصیر، اجوبة المسائل، ۹۶؛ خواجه‌نصیر، نقد المحصل، ۲۸۷؛ حلی، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ۲۸۹.</ref> و برخی دیگر علم را به سمع و بصر ارجاع می‌دهند.<ref>شیخ اشراق، مجموعه مصنفات شیخ اشراق، ۲/۱۵۰ ـ ۱۵۳؛ ← ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۶/۴۲۳.</ref> امام‌خمینی ارجاع بعضی صفات به صفات دیگر را نمی‌پذیرد؛<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۲/۳۴۲.</ref> زیرا لازمه آن این است که حق‌تعالی در ذات خود خالی از بعضی صفات باشد؛ درحالی‌که هر صفتی از صفات کمال برای حق‌تعالی ثابت است، بدون اینکه مقید به قید باشد؛ چنان‌که هر یک از اراده، سمع و بصر از کمالات حقیقت موجودند و حق‌تعالی واجد این حقایق است.<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۶۱۳ ـ ۶۱۴.</ref>
{{ببینید|مقاله علم الهی}}
{{ببینید|مقاله علم الهی|خداشناسی|اسما و صفات|حدوث و قدم|اصالت وجود|وجود}}
 
==شرایط تحصیل فلسفه==
==شرایط تحصیل فلسفه==
بحث‌های حکمت نظری و فلسفه، بحث‌هایی عمیق و دقیق بوده، و ورود به این مباحث برای هر کسی جایز نیست؛ از این‌رو برای تحصیل علم فلسفه شرایطی لازم است؛ ازجمله: ۱. داشتن تفکر عقلانی و ذوق فلسفی: انسان‌ها از نظر ذوق و تفکر متفاوت‌اند و همگان برخوردار از ذوق و تفکر فلسفی نیستند؛ بنابراین تنها کسانی می‌توانند مباحث فلسفی را درک کنند که از ذوق فلسفی و تفکر خاصی برخوردار باشند؛ ۲. تسلط کافی به مباحث منطق: طالب فلسفه علاوه بر داشتن ذوق فلسفی، باید بر مباحث منطقی نیز تسلط کافی داشته باشد و مباحثی چون [[قیاس]] را به‌خوبی بداند و اَشکال اقترانی را از استثنایی بازشناسی کند و بر شرایط انتاج آنها واقف باشد و شرایط قیاس و اصناف مغالطه‌های لفظی و معنوی را بداند.<ref>ربانی گلپایگانی، ایضاح الحکمه، ۱/۱۹ ـ ۲۰.</ref>
بحث‌های حکمت نظری و فلسفه، بحث‌هایی عمیق و دقیق بوده، و ورود به این مباحث برای هر کسی جایز نیست؛ از این‌رو برای تحصیل علم فلسفه شرایطی لازم است؛ ازجمله: ۱. داشتن تفکر عقلانی و ذوق فلسفی: انسان‌ها از نظر ذوق و تفکر متفاوت‌اند و همگان برخوردار از ذوق و تفکر فلسفی نیستند؛ بنابراین تنها کسانی می‌توانند مباحث فلسفی را درک کنند که از ذوق فلسفی و تفکر خاصی برخوردار باشند؛ ۲. تسلط کافی به مباحث منطق: طالب فلسفه علاوه بر داشتن ذوق فلسفی، باید بر مباحث منطقی نیز تسلط کافی داشته باشد و مباحثی چون [[قیاس]] را به‌خوبی بداند و اَشکال اقترانی را از استثنایی بازشناسی کند و بر شرایط انتاج آنها واقف باشد و شرایط قیاس و اصناف مغالطه‌های لفظی و معنوی را بداند.<ref>ربانی گلپایگانی، ایضاح الحکمه، ۱/۱۹ ـ ۲۰.</ref>