کاربر:H.Ahmadi/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{جعبه اطلاعات شخصیت سیاسی مذهبی
'''سیدعباس مهری''' روحانی مبارز و نماینده [[امام‌خمینی]] در [[کویت]].
| عنوان        = محمدرضا مهدوی کنی
==زندگینامه==
| تصویر        =
سیدعباس مُهری در سال ۱۳۳۳ق/ ۱۲۹۳ش در شهر مُهر از توابع استان فارس در خانواده‌ای روحانی زاده شد.<ref>مهری، سیدمحمدجواد، اضواء، ۲۱؛ خمینی، امید اسلام شهید آیت‌الله حاج‌سیدمصطفی خمینی به روایت اسناد ساواک، ۳۱۶.</ref> اجداد وی از منطقه احساء [[عربستان]] به این ناحیه مهاجرت کرده بودند و نسب وی از طریق مادرش سیده‌خدیجه به [[سیدهاشم بحرانی]] صاحب [[البرهان فی تفسیر القرآن]] می‌رسد. سیدعباس مهری پس از وفات پدرش سیدحسن، در دوازده‌سالگی تحت سرپرستی برادرش سیدهاشم قرار گرفت. او همواره خود را مدیون محبت‌های برادرش می‌دانست.<ref>مهری، سیدمحمدجواد، اضواء، ۲۱ ـ ۲۳.</ref>
| اندازه تصویر  =
==تحصیلات==
| توضیح تصویر  =
مهری دروس مقدماتی را در زادگاهش خواند<ref>فردوسی‌پور، همگام با خورشید، ۳۷۲؛ خمینی، امید اسلام شهید آیت‌الله حاج‌سیدمصطفی خمینی به روایت اسناد ساواک، ۳۱۶.</ref> و در سال ۱۳۰۹، عازم [[نجف]] شد. وی در [[حوزه نجف]] دروس سطح را نزد [[سیدمحمود شاهرودی]]، [[سیدمحمدباقر محلاتی]] و [[سیدمحمدتقی بحرالعلوم]] فرا گرفت.<ref>فردوسی‌پور، همگام با خورشید، ۳۷۲؛ مهری، سیدمحمدجواد، اضواء، ۳۰.</ref> وی با دعوت شیعیان کویت و اصرار استاد خود محلاتی به کویت رفت<ref>مهری، سیدمحمدجواد، اضواء، ۳۰.</ref> و تابعیت آن کشور را گرفت<ref>بنیاد معارف اسلامی، اسناد ساواک ویژه سیدعباس مهری.</ref> و متصدی [[امامت جماعت]] مسجد شعبان که به همت [[مؤمنان]] کویت برای وی بنا شده بود گردید. او ضمن ارشاد دینی و برگزاری کلاس‌های آموزشی و تدریس، به حل مشکلات مردم و گفتگوهای علمی با علما می‌پرداخت <ref>(مهری، سیدمحمدجواد، اضواء، ۳۰ ـ ۳۳؛ مسعودی خمینی، خاطرات آیت‌الله مسعودی خمینی، ۲۹۸.</ref>
|سرشناسی        =
|نام کامل      = محمدرضا مهدوی کنی
|لقب            = آیت‌الله
|نسب            =
|زادروز        = ۱۴ مرداد ۱۳۱۰ش.
|شهر تولد      = تهران
|کشور تولد      = ایران
|تاریخ درگذشت  = ۲۹ مهر ۱۳۹۳ش.
|شهر درگذشت    = تهران
|کشور درگذشت    = ایران
|آرامگاه        = [[حرم حضرت عبدالعظیم حسنی(ع)]]
|نام همسر      =
|فرزندان        =
|خویشاوند سرشناس=
|دین            = [[اسلام]]
|مذهب          = [[شیعه]]
|پیشه          = [[روحانیت|روحانی]]
|مناصب          =  عضو [[شورای انقلاب]] • فرمانده [[کمیته انقلاب اسلامی]] • دبیرکل [[جامعه روحانیت مبارز تهران]]
|پس از          =
|پیش از        =
|اساتید        = [[سیدمحمدباقر سلطانی طباطبایی]] • [[علی‌اکبر مشکینی]] • [[نعمت‌الله صالحی نجف‌آبادی]] • [[مرتضی مطهری]]
|شاگردان        =
|تالیفات        = تقریرات فقه و اصول امام خمینی • شرح دعای افتتاح
|وبگاه رسمی    =
|امضا          =
}}
'''محمدرضا مهدوی کنی''' [[شاگردان امام خمینی|شاگرد امام‌خمینی]]، روحانی مبارز، عضو [[شورای انقلاب]]، وزیرکشور، فرمانده [[کمیته انقلاب اسلامی]] و دبیرکل [[جامعه روحانیت مبارز تهران]].
==زندگینامه و تحصیلات==
محمدرضا مهدوی کنی، فرزند اسدالله کنی در چهاردهم مرداد ۱۳۱۰، در روستای کن از توابع [[تهران]] در یک خانواده مذهبی به دنیا آمد.<ref>مهدوی کنی، خاطرات، ۲۵.</ref> وی پس از تحصیلات ابتدایی، به تشویق پدر به فراگیری علوم حوزوی روی آورد <ref>مهدوی کنی، خاطرات، ۵۳.</ref> در سال ۱۳۲۴ وارد مدرسه لرزاده تهران شد و سه سال در این مدرسه ادبیات عرب خواند و نزد علی‌اکبر برهان از جهات علمی و اخلاقی بهره‌های فراوان برد.<ref>مهدوی کنی، خاطرات، ۵۹.</ref> در سال ۱۳۲۷ به [[قم]] رفت و نخست در [[مدرسه فیضیه]] و سپس در [[مدرسه حجتیه]] ساکن شد و به تحصیل پرداخت. سطوح متوسطه را نزد [[نعمت‌الله صالحی نجف‌آبادی]] و [[سیدرضا صدر]] خواند. سطوح عالی را نزد استادانی چون [[سیدمحمدباقر سلطانی طباطبایی]] و [[علی‌اکبر مشکینی]]، [[فلسفه]] را نزد [[سیدمحمدحسین طباطبایی]] و [[شرح تجرید]] را نزد [[مرتضی مطهری]] فراگرفت.<ref>مهدوی کنی، خاطرات، ۶۶.</ref> سپس در درس خارج فقه [[سیدحسین بروجردی]] شرکت کرد. وی نه سال نیز در درس خارج فقه و اصول [[امام‌خمینی]] حضور یافت.<ref>مهدوی کنی، خاطرات، ۶۶ و ۱۰۰.</ref> او با [[محمد امامی کاشانی]]، [[حسین راستی کاشانی]] و [[علی تهرانی]] هم‌بحث بود.<ref>مهدوی کنی، خاطرات، ۶۶ ـ ۶۷.</ref>
==فعالیت‌های سیاسی==
فعالیت‌های سیاسی مهدوی کنی از آغازِ سال ۱۳۲۸ با برگزاری مجلس عزاداری در [[ایام فاطمیه(س)]] در اردستان اصفهان که تحت نفوذ بهائی‌ها بود، آغاز شد.<ref>مهدوی کنی، خاطرات، ۸۰.</ref> ژاندارمری با تحریک بهائی‌ها پس از برگزاری مراسم عزاداری‌ای که [[سیدجلال حسینی]] و مهدوی کنی تدارک دیده بودند، آنان را به اتهام اهانت به [[محمدرضا پهلوی]] دستگیر کرد و در حضور مردم عمامه‌شان را گرفت و ضرب و جرح کرد.<ref>مهدوی کنی، خاطرات، ۸۰ ـ ۸۱.</ref> این رفتار مأموران رژیم، باعث واکنش و اعتراض بروجردی در قم شد.<ref>مهدوی کنی، خاطرات، ۸۱.</ref> سپس در سال ۱۳۲۹ مهدوی کنی همراه برخی روحانیان با انتقال جنازه [[رضاخان پهلوی]] از [[مصر]] به [[ایران]] برای دفن در [[حرم فاطمه معصومه(س)]] به مخالفت پرداخت <ref>مهدوی کنی، یاران امام، مقدمه، ده ـ یازده؛ مهدوی کنی، حوزه، ۲۹.</ref>


مهدوی کنی در سال ۱۳۴۰ به تهران برگشت و به تدریس در [[مدرسه مروی]] پرداخت<ref>مهدوی کنی، حوزه، ۳۲.</ref> و در اوایل ۱۳۴۲ از طرف هیئت امنای مسجد جلیلی به امامت جماعت آن انتخاب شد<ref>مهدوی کنی، خاطرات، ۷۵؛ مهدوی کنی، یاران امام، مقدمه، ده.</ref> و در ۱/۹/۱۳۴۱ همراه با علمای تهران به [[لایحه انجمن‌های ایالتی و ولایتی]] که قید اسلامیت را حذف کرده بود، اعتراض کرد.<ref>مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ۳/۵۲ ـ ۵۵.</ref> [[سازمان اطلاعات و امنیت کشور ]](ساواک) نیز در گزارش‌های خود از مهدوی کنی به عنوان روحانی مخالف دولت و طرفدار امام‌خمینی نام برده‌است <ref>مهدوی کنی، یاران امام، ۳۸۶.</ref> مهدوی کنی پس از [[قیام پانزده خرداد ۱۳۴۲]] از مسجد جلیلی با عنوان پایگاه تبلیغی و سیاسی، استفاده کرد.<ref>مهدوی کنی، حوزه، ۳۰ ـ ۳۲.</ref> وی در این [[مسجد]] به معرفی شخصیت امام‌خمینی به عنوان [[مرجع تقلید]] اعلم پرداخت.<ref>مهدوی کنی، خاطرات، ۱۰۹ ـ ۱۱۰.</ref> این امر، سبب حساس‌شدن مأموران رژیم پهلوی به وی و تهدید او شد؛ از این‌رو در نام‌بردن از امام‌خمینی گاه از القاب و اسامی مستعار استفاده می‌کرد.<ref>مهدوی کنی، شاهد یاران، ۱۶.</ref> همچنین در این مسجد جلسه‌های گوناگون سیاسی و مذهبی برگزار می‌شد و از روحانیان انقلابی و مبارز برای سخنرانی دعوت می‌گردید.<ref>قدسی‌زاد، تاریخ شفاهی مسجد جلیلی، ۴۴، ۴۶ و ۶۲.</ref> پخش اعلامیه‌های امام‌خمینی از دیگر اقدامات مسجد بود که زیر نظر مهدوی کنی انجام می‌شد.<ref>قدسی‌زاد، تاریخ شفاهی مسجد جلیلی، ۶۳ ـ ۶۴.</ref>
سیدعباس مهری پس از شنیدن ویژگی‌های [[امام‌خمینی]] از سیدمحمدرضا سعیدی و ابوالقاسم خزعلی که برای تبلیغ به کویت رفته بودند، به ایشان علاقه‌مند شد.<ref>مهری، سیدعباس، مصاحبه، ۶/۶۵.</ref> وی در سفر خود به [[ایران]]، امام‌خمینی را در بیت [[سیدحسین بروجردی]] ملاقات کرد؛ در حالی‌که نماینده‌ای از طرف دولت آمده بود تا موافقت بروجردی را درباره موضوعی جلب کند. بروجردی پس از [[مشورت]] با امام‌خمینی نظرش را به [[دولت]] ابلاغ کرد و این مشورت توجه مهری را جلب کرد.<ref>روحانی، نهضت امام‌خمینی، ۱/۱۱۵.</ref> مهری با اقامت سه‌ماهه در قم در [[تدریس امام خمینی|درس امام‌خمینی]] شرکت کرد و علاقه‌اش به ایشان بیشتر شد.<ref>مهری، سیدعباس، مصاحبه، ۶/۶۵.</ref> وی که از آغاز نوجوانی انسانی ظلم‌ستیز بود و نگاه منفی به سلطنت داشت، [[محمدرضا پهلوی]] را فردی ظالم و غاصب حق می‌دانست و بر این باور بود که قدرت باید در دست [[مرجع تقلید]] یا کسی باشد که او تعیین کرده‌است.<ref>مهری، سیدمحمدجواد، اضواء، ۳۷.</ref>


مهدوی کنی یکی از نمایندگان امام‌خمینی در جمع‌آوری [[وجوه شرعی]] در تهران و ارسال آن برای ایشان بود.<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امام‌خمینی در آیینه اسناد به روایت ساواک، ۹/۷۱ و ۱۰/۱۸۳.</ref> همچنین بر اساس گزارش ساواک، وی از آبان سال ۱۳۴۸ به همراه [[محمدمهدی موحدی کرمانی]]، [[فضل‌الله محلاتی|فضل‌الله مهدی‌زاده (محلاتی)]]، [[حسن لاهوتی]]، [[حیدرعلی جلالی خمینی]]، [[محمدجواد باهنر]] و [[اکبر هاشمی رفسنجانی]] با برگزاری جلسات هفتگی به بررسی چگونگی فعالیت‌های سیاسی و تبلیغی پرداخت. آزادی زندانیان سیاسی و بازگشت امام‌خمینی به کشور و عذرخواهی پهلوی از ایشان، از موضوعات مورد بحث در این جلسات بود.<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امام‌خمینی در آیینه اسناد به روایت ساواک، ۱۰/۱۵۰ و ۱۱/۳۴۰.</ref> همچنین وی در شب ۲۳ رمضان ۱۳۵۳ برای بازگشت امام‌خمینی به کشور دعا کرد و مأموران رژیم پهلوی وی را پس از سخنرانی به کلانتری احضار و سپس به شهر بوکان از توابع آذربایجان غربی تبعید کردند.<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امام‌خمینی در آیینه اسناد به روایت ساواک، ۱۰/۱۵۰ و ۱۱/۳۴۰؛ مهدوی کنی، یاران امام، ۳۴۸.</ref> پس از دو ماه وی به اتهام همکاری با [[سازمان مجاهدین خلق]] و اخلال در نظم عمومی به تهران منتقل شد و به چهار سال حبس محکوم گشت.<ref>مهدوی کنی، خاطرات، ۱۵۵ ـ ۱۵۴ و ۱۶۵؛ مهدوی کنی، شاهد یاران، ۱۶.</ref> وی پس از دو ماه حبس انفرادی و شکنجه، به بند یک [[زندان اوین]] انتقال یافت. او در زندان به تدریس [[اسفار]] پرداخت؛<ref>مهدوی کنی، شاهد یاران، ۱۷ ـ ۱۸.</ref> اما پس از ارتداد سازمان مجاهدین خلق و اتحاد آنان با کمونیست‌های فدایی خلق در سال ۱۳۵۴، مهدوی کنی همراه [[حسینعلی منتظری]]، [[سیدمحمود طالقانی]]، اکبر هاشمی رفسنجانی، [[عبدالرحیم ربانی شیرازی]]، [[مهدی کروبی]] و برخی دیگران در زندان طی فتوایی بدون امضا، نجاست مارکسیست‌ها و لزوم جدایی مسلمانان از آنان را اعلام کردند.<ref>بادامچیان، خاطرات منتظری و نقد آن، ۴۳۰ ـ ۴۳۱.</ref> مجاهدین خلق به‌شدت با این [[فتوا]] مخالفت کرده و آن را صدای ساواک دانستند که از سوی روحانیان اعلام شده‌است؛ اما موضع‌گیری‌های سازمان در میان مردم به ضرر آنان تمام شد.<ref>بادامچیان، خاطرات منتظری و نقد آن، ۴۳۲ ـ ۴۳۳.</ref>
{{ببینید|سیدمحمدرضا سعیدی|ابوالقاسم خزعلی}}


مهدوی کنی، پس از تحمل دو سال حبس در زندان اوین، در آبان ۱۳۵۶ [[عفو]] شد و آزاد گشت.<ref>مهدوی کنی، خاطرات، ۱۶۵.</ref> با این حال، وی به فعالیت‌های سیاسی خود ادامه داد و همراه برخی روحانیان ازجمله [[مرتضی مطهری]]، محمد امامی کاشانی، [[مجتبی تهرانی]] و [[سیدهادی خسروشاهی]] در ۲۰/۱۰/۱۳۵۶ به [[اهانت روزنامه اطلاعات به امام‌خمینی]] اعتراض کرد<ref>مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ۳/۲۳۶ ـ ۲۳۷؛ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امام‌خمینی در آیینه اسناد به روایت ساواک، ۶/۱۸۸ ـ ۱۸۹.</ref> وی همراه جمعی از روحانیان تهران، مانند [[سیدمحمد حسینی بهشتی]]، [[محی‌الدین انواری]] و [[سیدمهدی امام‌جمارانی]]، به محاصره خانه امام‌خمینی در [[نجف]] به دست [[حکومت بعثی عراق]] در مهر ۱۳۵۷ اعتراض کرد؛<ref>مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ۳/۳۸۷ ـ ۳۸۸.</ref> همچنین دسیسه رژیم پهلوی و رژیم بعثی عراق در اخراج [[امام‌خمینی]] از نجف به [[پاریس]] را محکوم کرد <ref>مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ۳/۳۹۶ ـ ۳۹۷.</ref> پس از اوج‌گیری قیام مردمی علیه رژیم پهلوی، او نیز در سازماندهی مردم فعال بود. به دنبال آن، مأموران امنیتی در ۱۸/۱۰/۱۳۵۷ به خانه وی هجوم بردند و او را دستگیر کرده، به کمیته مشترک تحویل دادند، اما روز بعد آزاد شد.<ref>مهدوی کنی، یاران امام، ۴۲۴ ـ ۴۲۶.</ref>
پس از مخالفت امام‌خمینی و [[علما]] با [[لایحه انجمن‌های ایالتی و ولایتی]] در سال ۱۳۴۱ مهری نخستین روحانی خارج از کشور بود که در کویت درباره حوادث ایران و مسائل آن سخنرانی کرد و با حمایت از رهبری امام‌خمینی، رژیم پهلوی را ضد دین خواند.<ref>مهری، سیدمحمدجواد، اضواء، ۳۵ و ۳۸.</ref> در فروردین ۱۳۴۲، وی طی تلگرامی به علمای قم ازجمله امام‌خمینی حادثه [[مدرسه فیضیه]] را مایه تأسف خواند<ref>مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ۲/۷۴.</ref> و از سکوت برخی [[مراجع نجف]] در برابر حوادث ایران اظهار تأسف کرد و آن را موجب اندوه مسلمانان دانست.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲/۷۵.</ref>


مهدوی کنی در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی، با تأیید امام‌خمینی، به عضویت [[شورای انقلاب]] انتخاب شد. وی به نمایندگی آن شورا بر فعالیت‌های [[کمیته استقبال از امام‌خمینی]] نظارت کرد.<ref>مهدوی کنی، خاطرات، ۱۸۳ و ۱۸۹ ـ ۱۹۰.</ref> پس از پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل [[دولت موقت]]، وی همراه محمدجواد باهنر به نمایندگی از اعضای شورای انقلاب، به عنوان ناظر، در جلسات دولت موقت شرکت می‌کرد.<ref>مهدوی کنی، خاطرات، ۲۱۱ ـ ۲۱۲.</ref> با اعلام موجودیت [[حزب جمهوری اسلامی]] با دبیرکلی حسینی بهشتی، مهدوی کنی با این بیان که روح حزبی‌بودن ندارد، وارد حزب نشد.<ref>مهدوی کنی، خاطرات، ۱۸۷.</ref> همچنین وی در خطبه [[نماز جمعه تهران]]، طی سخنان خود تأکید کرد [[مسئولان]] نباید با شعارهای تند خود باعث ناامنی جامعه شوند. این سخنان وی باعث موضع‌گیری برخی روحانیان شد.<ref>مهدوی کنی، خاطرات، ۳۲۷ ـ ۳۲۸.</ref>
{{ببینید|انجمن‌های ایالتی و ولایتی|حمله به مدرسه فیضیه}}


مهدوی کنی پس از تشکیل کمیته انقلاب اسلامی برای جلوگیری از فعالیت‌های گروه‌های مختلف و ساماندهی امور انتظامی کشور، به پیشنهاد مرتضی مطهری، طی حکمی از امام‌خمینی به فرماندهی کمیته انقلاب اسلامی منصوب شد <ref>مهدوی کنی، خاطرات، ۲۲۴ ـ ۲۲۸.</ref>
فعالیت‌های مهری در کویت که پس از نهضت امام‌خمینی و حمایت از این نهضت، نماینده امام‌خمینی در این کشور بود،<ref>مسعودی خمینی، خاطرات آیت‌الله مسعودی خمینی، ۲۹۹؛ فردوسی‌پور، خاطرات، ۸۶.</ref> حساسیت [[سازمان اطلاعات و امنیت کشور ایران]] (ساواک) را برانگیخت. بر اساس گزارش ساواک سخنرانی امام‌خمینی در ۱۳ خرداد ۱۳۴۲ در قم، به زبان عربی در عراق چاپ و به همراه روزنامه‌هایی که علیه دولت ایران منتشر می‌شد، برای مهری فرستاده شده بود.<ref>بنیاد معارف اسلامی، اسناد ساواک ویژه سیدعباس مهری.</ref> در ادامه گزارش آمده‌است مهری مشغول تهیه طوماری شده؛ اما با دخالت پلیس کویت موفق به فرستادن آن به ایران نشد.<ref>بنیاد معارف اسلامی، اسناد ساواک ویژه سیدعباس مهری.</ref>  پس از بازداشت امام‌خمینی، مهری در مرداد ۱۳۴۲، طی تلگرامی به مرجع تقلید وقت [[سیدمحمدرضا گلپایگانی]]، آزادی امام‌خمینی و جمعی دیگر از علما را خواستار شد.<ref>مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ۲/۱۱۰.</ref> مهری پس از آن در فروردین ۱۳۴۳، طی پیامی به امام‌خمینی آزادی ایشان را از زندان رژیم پهلوی تبریک گفت و ایشان نیز از او تشکر کرد و توفیق علمای اسلام را در احقاق حق و ابطال باطل خواستار شد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۵۱۴.</ref> ساواک همچنین در آذر ۱۳۴۳ از تلگرام مهری به امام‌خمینی در [[ترکیه]] گزارش داده‌است.<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۵/۵۱.</ref> در گزارش تیر ۱۳۴۴ این سازمان آمده‌است که مهری در سازماندهی روحانیانی که به کویت می‌آیند اهتمام می‌ورزد تا علیه دولت شاهنشاهی در شیخ‌نشین‌های [[خلیج فارس]] و [[ایران]] سخنرانی کنند.<ref>بنیاد معارف اسلامی، اسناد ساواک ویژه سیدعباس مهری.</ref> ساواک در پی کارگر نیافتادن فشارها و تهدیدها تلاش کرد مردم را از اطراف مهری پراکنده کند<ref>مهری، سیدمحمدجواد، اضواء، ۳۵.</ref> و در گزارشی وی را شخصی طماع و متقلب معرفی کرد.<ref>بنیاد معارف اسلامی، اسناد ساواک ویژه سیدعباس مهری.</ref>


{{ببینید|کمیته انقلاب اسلامی}}
پس از [[تبعید امام‌خمینی]] از ترکیه به عراق، مهری به دیدار ایشان به نجف رفت و پس از بازگشت به کویت، خانه وی کانون مبارزه و مرکزی برای ارتباط یاران امام‌خمینی در ایران، [[امریکا]] و [[اروپا]] شد.<ref>مهری، سیدمحمدجواد، اضواء، ۴۳.</ref> وی برای کسب راهنمایی‌های لازم در جهت پیشبرد نهضت اسلامی همه‌ساله به دیدار امام‌خمینی به نجف می‌رفت<ref>مهری، سیدعباس، مصاحبه، ۶/۶۶.</ref> و با دریافت اعلامیه‌ها، پیام‌ها و نوارهای صوتی ایشان و پخش آنها و برپایی جلسات عمومی و خصوصی و نیز پخش رساله ایشان در پیشبرد نهضت نقش‌آفرینی می‌کرد.<ref>مهری، سیدمحمدجواد، اضواء، ۴۴ ـ ۴۵؛ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۱۱/۴۹ و ۴۱۷.</ref> بر اساس گزارش آذر ۱۳۴۶ ساواک، مهری در کشورهای [[عراق]]، [[عربستان سعودی]]، [[اردن]]، [[سوریه]] و [[لبنان]] مأموریت‌هایی علیه رژیم پهلوی انجام داده‌است؛ از این‌رو دولت کویت و برخی ایرانیان مقیم در آن کشور، به وی تذکر داده‌اند که فعالیت خود را متوقف کند.<ref>بنیاد معارف اسلامی، اسناد ساواک ویژه سیدعباس مهری.</ref> مهری در کویت از موقعیت سیاسی و اجتماعی برخوردار بود و یکی از روحانیان شیعه عراقی در تیر ۱۳۴۸، از وی خواست که به کمک نمایندگان مجلس ملی و امیر کویت از دولت بعثی عراق بخواهد سیدحسن شیرازی و سیدجعفر بحرالعلوم را آزاد کند و همچنین با سفیر عراق تماس بگیرد و به رفتار غیر انسانی دولت عراق اعتراض کند.<ref>مهری، سیدمحمدجواد، اضواء، ۴۴ ـ ۴۵؛ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۱۱/۴۹ و ۴۱۷.</ref>


همچنین پس از استعفای [[اکبر هاشمی رفسنجانی]] از سرپرستی وزارت کشور در بهمن ۱۳۵۸، مهدوی کنی نخست به سرپرستی این وزارت‌خانه و سپس از سوی شورای انقلاب به عنوان وزیر کشور انتخاب شد و نخستین انتخابات [[مجلس شورای اسلامی]] را برگزار کرد.<ref>مهدوی کنی، خاطرات، ۲۷۶ ـ ۲۷۹، ۲۸۴ و ۳۴۲.</ref> از آنجاکه وی فرمانده کمیته انقلاب و سرپرست وزارت کشور بود حفظ امنیت سفارت‌خانه‌ها ازجمله سفارت امریکا که از حساسیت ویژه‌ای برخوردار بود به عهده او بود. پس از اشغال سفارت به دست دانشجویان پیرو خط امام، وی به‌شدت از این اقدام اظهار نارضایتی کرد و پیشنهاد کرد نخست روابط قطع شده، سپس سفارت تعطیل گردد.<ref>مهدوی کنی، خاطرات، ۲۱۵ ـ ۲۱۹.</ref>
مهری حدود سال ۱۳۵۲ طی نامه‌ای به امام‌خمینی از تأسیس مدرسه‌ای دخترانه جهت حفظ دختران مسلمان از فساد و انحراف در کویت خبر داد و از ایشان خواست در دعوت مردم کویت به ساخت این مدرسه وی را یاری کند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۲۰؛ روحانی، نهضت امام خمینی، ۳/۷۵۱.</ref> امام‌خمینی در پاسخ ضمن تشکر از تلاش‌های پسندیده و دینی وی در کویت در راستای حراست فرزندان و نسل مسلمان از ویرانی اخلاقی و تربیت صحیح و اسلامی آنها، از مردم آن سامان خواست تلاش خودشان را در راه گسترش [[فرهنگ اسلامی]] به کار گیرند و با همکاری مادی و معنوی با مهری، فرزندانشان را با [[تربیت]] صحیح اسلامی از اخلاقیات ناروا دور کنند.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۳/۲۰ ـ ۲۱.</ref>


{{ببینید|تسخیر لانه جاسوسی امریکا}}
در گزارش ساواک آمده‌است در بهمن ۱۳۵۴ امام‌خمینی، طی نامه‌ای مهری را با عنوان سیدالاعلام، مورد اعتماد و امین خود خواند و از وی خواست به سبب مشکلاتی که در فرستادن رسیدهای سهم امام از عراق به ایران وجود دارد، آنها را از طریق کویت به ایران بفرستد.<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۱۰/۳۰۳، ۳۱۸ و ۳۳۶.</ref> نیز مهری در هنگام مراسم [[حج]] در منا با برخی ایرانیان طرفدار امام‌خمینی دیدار کرد و رساله ایشان را در اختیار آنان قرار داد و خواست جلد آن را عوض کنند تا کسی متوجه نام ایشان نشود.<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۲۰/۲۳۹.</ref>


مهدوی کنی که در ۱/۱۲/۵۸ از سوی امام‌خمینی به عضویت [[فقهای شورای نگهبان]] درآمده بود،<ref>مهرپور، مجموعه نظریات شورای نگهبان، (دوره اول از تیر ماه ۱۳۵۹ تا تیرماه ۱۳۶۵)، ۱/بیست و سه.</ref> پس از انتخاب [[محمدعلی رجایی]] به نخست‌وزیری، دوباره وزیر کشور شد<ref>اداره کل آرشیو اسناد و موزه دفتر ریاست‌جمهوری، دولت‌های ایران، از میرزانصرالله‌خان مشیرالدوله تا میرحسین موسوی، ۴۵۹ و ۴۶۷.</ref> و طی نامه‌ای به امام‌خمینی جمع این دو مسئولیت را غیر ممکن دانست و ایشان حضور در شورای نگهبان را بهتر از وزارت کشور دانست، مگر اینکه برای وزارت کشور فرد واجد شرایط پیدا نشود امام.<ref>خمینی، صحیفه، ۱۳/۱۷۰.</ref> امام‌خمینی در تاریخ ۱۲/۱۱/۵۹ [[ابوالقاسم خزعلی]] را به جای مهدوی کنی در [[شورای نگهبان]] منصوب کرد<ref>امام خمینی، ۱۴/۴۲.</ref> و پس از مسئولیت وزارت کشور، بار دیگر وی را در ۲۱/۱۲/۱۳۶۰ عضو فقهای شورای نگهبان قرار داد.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۶/۱۰۱.</ref> مهدوی کنی در ماجرای اختلاف میان رئیس‌جمهور [[سیدابوالحسن بنی‌صدر]] و حسینی بهشتی، هاشمی رفسنجانی و رجایی با حکم امام‌خمینی در ۱۲/۱/۱۳۶۰، نماینده ایشان در هیئت حکمیت شد تا دیدگاه‌های طرف‌های مخالف را بشنود و از بروز اختلاف در کشور جلوگیری کند.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۴/۲۴۸ ـ ۲۴۹.</ref> در ۲۱/۲/۱۳۶۰ امام‌خمینی با درخواست وزیر مشاور و رئیس سازمان بهزیستی، درباره استفاده از سهم امام(ع) برای رفع مشکلات مجروحان و معلولان با نظارت مهدوی کنی و نیز عضویت ایشان در شورای بهزیستی موافقت کرد.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۴/۳۳۴.</ref>
پس از [[اهانت روزنامه اطلاعات به امام‌خمینی]] در ۱۷ دی ۱۳۵۶،<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۶/۲۳۱.</ref> مهری همراه [[محمدمهدی آصفی]] از علمای ایرانی معروف مقیم کویت، از امامان مساجد [[شیعه]] آن کشور درخواست کرد در اعتراض به دولت پهلوی از برگزاری [[نماز جماعت]] در [[مساجد]] خودداری کنند.<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۶/۲۳۵.</ref> با اوج‌گیری [[انقلاب اسلامی]] در ایران پس از مرداد ۱۳۵۷، و محاصره خانه امام‌خمینی در عراق به دست [[رژیم بعث]] بر اثر فشار رژیم پهلوی، مهری با برخی از عالمان و شخصیت‌های داخل و خارج تماس گرفت و از آنان خواست با فرستادن تلگرام، حمایت خودشان را از امام‌خمینی اعلام کنند تا رژیم بعثی بداند که ایشان تنها نیست و طی تلگرامی به امام‌خمینی ضمن محکوم‌کردن ایجاد محدودیت برای ایشان اعلام کرد جهت انجام هر گونه اقدامی منتظر دستور ایشان است.<ref>مهری، سیدمحمدجواد، پابه‌پای آفتاب، ۶/۶۱.</ref> در مهر ۱۳۵۷، فرزند وی سیداحمد مهری با ارسال دعوتنامه از کویت به امام‌خمینی جواز ورود ایشان را به کویت آماده کرد<ref>فردوسی‌پور، خاطرات، ۲۰۵ ـ ۲۰۶ و ۲۱۲؛ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۶/۴۵۳ و ۴۸۴.</ref> و مهری تظاهراتی را برای استقبال امام‌خمینی به راه انداخت که تا آن تاریخ در کویت بی‌سابقه بود؛<ref>مؤسسه تنظیم، آرشیو.</ref> اما مأموران مرزی آن کشور از ورود امام‌خمینی به کویت جلوگیری کردند.<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۶/۴۴۲، ۴۵۳ و ۴۸۴ ـ ۴۸۵؛ مهری، سیدعباس، مصاحبه، ۶/۶۸ ـ ۶۹.</ref> این اقدام، اعتراض مهری را در پی داشت. وی با پخش اعلامیه‌ای با عنوان یاران امام‌خمینی، شیخ‌جابر احمد الصباح، امیر کویت را عامل دربار رژیم پهلوی خواند و اقدامات او را خلاف مبانی [[استقلال]] و حاکمیت کویت و دور از [[اخلاق]] و خصلت عربی دانست.<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۶/۴۸۸.</ref> امام‌خمینی پس از بازگشت از مرز کویت به عراق و سپس هجرت به پاریس، به [[اسماعیل فردوسی‌پور]] دستور داد با مهری تماس بگیرد و اطلاع دهد که ایشان در سلامتی کامل به [[پاریس]] رسیده‌است.<ref>مهری، سیدعباس، مصاحبه، ۶/۷۰.</ref>


{{ببینید|چهارده اسفند}}
{{ببینید|هجرت امام‌خمینی}}


مهدوی کنی، در دولت محمدجواد باهنر نیز وزیر کشور شد. امام‌خمینی در این دوره در جمع اعضای هیئت دولت با نام‌بردن از مهدوی کنی، بیان داشت وزیر کشور کسی است که ایشان از گذشته به وی ارادت داشته، الآن هم دارد و بعدها هم خواهد داشت، و از وی خواست با شرایط پیش‌آمده پس از پیروزی انقلاب اسلامی هر چه بیشتر به ملت خدمت کند.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۵/۱۲۴.</ref> وی پس از شهادت رئیس‌جمهور، رجایی و نخست‌وزیر، باهنر در ۸/۶/۱۳۶۰ از طرف [[شورای موقت ریاست‌جمهوری]] (هاشمی رفسنجانی؛ رئیس مجلس شورای اسلامی و سیدعبدالکریم موسوی اردبیلی؛ رئیس دیوان عالی کشور) در ۱۱/۶/۱۳۶۰ به عنوان نخست‌وزیر به [[مجلس شورای اسلامی]] معرفی شد و با رأی اعتماد مجلس، دولت خود را تشکیل داد؛ اما پس از انتخاب [[سیدعلی خامنه‌ای]] به ریاست‌جمهوری در مهر ۱۳۶۰، از مقام نخست‌وزیری استعفا کرد.<ref>هاشمی رفسنجانی، کارنامه و خاطرات، سال ۱۳۶۰، عبور از بحران، ۲۶۴؛ مهدوی کنی، خاطرات، ۳۵۳ ـ ۳۵۵.</ref> وی در آبان ۱۳۶۰ دبیرکل [[جامعه روحانیت مبارز تهران]] شد<ref>سلیمی بنی، جامعه روحانیت مبارز، ۲۸۶.</ref> و در سال ۱۳۶۰ همراه چند تن از شخصیت‌های سیاسی و علمی، ازجمله سیدعلی خامنه‌ای، [[علی‌اکبر مشکینی]]، [[حسینعلی منتظری]]، [[ابراهیم امینی]]، [[محمد امامی کاشانی]] و برخی دیگر، [[دانشگاه امام‌صادق(ع)]] را تأسیس کرد و منتظری به ریاست عالی این دانشگاه انتخاب شد؛<ref>مهدوی کنی، خاطرات، ۳۹۶ ـ ۳۹۷.</ref> اما پس از کناره‌گیری وی از قائم‌مقامی رهبری، اداره دانشگاه از سوی هیئت مؤسس، به مهدوی کنی واگذار شد و این مسئولیت تا پایان عمر وی ادامه داشت.<ref>مهدوی کنی، خاطرات، ۳۹۷ ـ ۳۹۸.</ref>
دو هفته پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در تاریخ ۶/۱۲/۱۳۵۷، مهری به همراه دویست‌وهفتاد تن از علاقه‌مندان انقلاب اسلامی در کویت‏، به دیدار امام‌خمینی در تهران رفت و ایشان در این دیدار ضمن تشریح روند هجرت خود از عراق به فرانسه، ازجمله سفر به مرز کویت به قصد مهاجرت به سوریه، تغییر مسیر مهاجرت خود را [[تقدیر الهی]] دانست که منجر به شناساندن انقلاب اسلامی به سراسر دنیا شد.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۶/۲۲۶ ـ ۲۲۷.</ref> ایشان در مهر ۱۳۵۸ مهری را [[امام‌جمعه]] شیعیان کویت کرد و تأکید کرد با توجه به وضع فرهنگی زمان و نیاز مسلمانان به آشنایی با مسائل روز و اطلاع از همدیگر لازم است [[نماز جمعه]] را در کویت اقامه کند و از مردم مؤمن کویت نیز خواست تا او را در انجام فریضه الهی با مشارکت خودشان همراهی کنند.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۰/۹۰.</ref> پس از صدور این فرمان، مهری بدون اینکه نماز جمعه‌ای اقامه کند، همراه اعضای خانواده‌اش از سوی دولت کویت سلب تابعیت شد<ref>مؤسسه تنظیم، آرشیو.</ref> و فرزند وی سیداحمد مهری به سبب فعالیت‌های سیاسی و انتقاد از رژیم کویت بازداشت شد.<ref>مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، اسناد لانه جاسوسی آمریکا، ۵/۵۷ ـ ۵۸.</ref> حسینعلی منتظری طی تلگرامی به امیر کویت شیخ‌جابر احمد الصباح به بازداشت وی، اعتراض کرد. سیداحمد مهری پس از هفده روز از زندان آزاد شد<ref>مؤسسه تنظیم، آرشیو.</ref> سیدعباس مهری در زمستان ۱۳۵۸، با تمام افراد خانواده‌اش از کویت اخراج شد و به ایران آمد.<ref>خمینی، ۳۱۶ ـ ۳۱۷؛ فردوسی‌پور، همگام با خورشید، ۳۷۲.</ref> رژیم کویت دلیل اخراج وی را تحریک شیعیان کویت، شکایت مردم از مهری به سبب ایجاد اختلال در [[امنیت]] آن کشور و مخالفت دیرینه وی با دولت کویت اعلام کرد.<ref>مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، اسناد لانه جاسوسی آمریکا، ۵/۶۲ ـ ۶۳.</ref>


{{ببینید|هشت شهریور|جامعه روحانیت مبارز تهران}}
مهری تأکید کرده‌است که امام‌خمینی به دنبال قدرت و شهرت نبود و پس از آنکه به حسب ظاهر به قدرت رسید، تغییری در رفتارش مشاهده نشد و به مصارف شخصی ایشان چیزی اضافه نگردید و حالت برتری‌جویانه به خود نگرفت و [[خضوع]] ایشان بیشتر شد؛ همچنین به کسی اجازه نداد از ایشان ستایش کند. به باور وی، امام‌خمینی انسانی عالی و ممتاز بود و او در تمام عمرش کسی مانند ایشان که مشی او بر اساس مشی [[امامان معصوم(ع)]] باشد ندیده‌است.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۶/۶۸ و ۷۰.</ref>
 
در ۲/۱۰/۱۳۶۰ امام‌خمینی، مهدوی کنی را به عضویت ستاد انقلاب فرهنگی منصوب<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۵/۴۴۴.</ref> و در ۱۹/۹/۱۳۶۳، آن را تکرار کرد (۱۹/۱۱۱). در پی به‌وجودآمدن اختلاف با [[علی‌اکبر ناطق نوری]] وزیر کشور در چگونگی اداره کمیته انقلاب، مهدوی کنی از سرپرستی کمیته در ۱۷/۵/۱۳۶۱ استعفا کرد.<ref>مهدوی کنی، خاطرات، ۲۷۰ ـ ۲۷۱؛ ناطق نوری، خاطرات حجت‌الاسلام و المسلمین علی‌اکبر ناطق نوری، ۲/۲۷ ـ ۲۸.</ref> امام‌خمینی از این استعفای وی ابراز تأسف کرد و او را فردی کوشا و در خدمت اسلام شمرد.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۶/۴۰۸.</ref> امام‌خمینی در ۱۴/۷/۱۳۶۲ برای تشکیل ستاد کمک‌رسانی به مردم مناطق بمباران‌شده کشور، به وی مأموریت داد.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۸/۱۸۰.</ref> همچنین ایشان در ۲۶/۶/۱۳۶۳، تولیت و تصدی موقوفات [[مدرسه مروی]] تهران را به مهدوی کنی واگذار کرد.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۹/۷۱.</ref> مهدوی کنی در آذر ۱۳۶۶ در مراسم تحویل [[وصیت‌نامه سیاسی‌الهی امام‌خمینی]] جهت نگهداری در مجلس خبرگان و [[آستان قدس رضوی]] حضور داشت و پس از آن، ‏به همراه مهدی کروبی، [[حسن صانعی]] و [[محمدرضا توسلی]] طی مأموریتی، نسخه‌ای از وصیت‌نامه ایشان را به آستان قدس رضوی تحویل دادند.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۳۹۲.</ref> امام‌خمینی در ۲۰/۱۰/۱۳۶۶، انتخاب و تعیین متولی [[مسجد سیدالشهدا(ع)]] تهران را به مهدوی کنی واگذار کرد.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۰/۴۵۴.</ref>
 
در فروردین ۱۳۶۷ با انشعاب [[مجمع روحانیون مبارز]] از جامعه روحانیت و تأیید امام‌خمینی، برخی گمان کردند جناح باقیمانده از جامعه روحانیت، در نظر امام‌خمینی طرفدار اسلام امریکایی است و مجمع روحانیون مدافع اسلام ناب است؛<ref>مهدوی کنی، خاطرات، ۳۳۱.</ref> از این‌رو مهدوی کنی نزد امام‌خمینی رفت و خاطرنشان کرد اگر اعضای جامعه روحانیت پس از شصت سال طلبگی و مبارزه، امریکایی شده‌اند، باید همه در دریاچه ساوه ریخته شوند! و اگر چنین نیست، از جانب ایشان باید رفع اتهام شود. امام‌خمینی نیز در آستانه انتخابات دوره سوم مجلس شورای اسلامی که در شرف برگزاری بود تأکید کرد تأیید مجمع روحانیون از جانب وی، به معنای امریکایی‌بودن باقیمانده جامعه روحانیت نیست و پس از انتخابات مجلس از آن رفع اتهام خواهد شد.<ref>مهدوی کنی، خاطرات، ۳۳۲ ـ ۳۳۴.</ref> امام‌خمینی در ۱۰/۸/۱۳۶۷ در پاسخ پرسش [[محمدعلی انصاری]] که به منشور برادری مشهور شد، اذعان کرد هر دو جناح فرزندان و شاگردان ایشان هستند و به [[اسلام]]، [[قرآن]] و انقلاب وفادارند <ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۱۷۶ ـ ۱۸۰.</ref> همچنین ایشان در تاریخ ۲۱/۶/۱۳۶۷ به مهدوی کنی اجازه در [[امور حسبیه]] و شرعیه داد<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۱۳۲.</ref> و در ۳۰/۱۱/۱۳۶۷ در پاسخ نامه مهدوی کنی درباره رفع مشکلات مالی [[سازمان تبلیغات اسلامی]]، برای مصرف سهم امام به وی اجازه داد و مسئولیت اداره آن را به [[احمد جنتی]] سپرد.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۲۷۰</ref> در ۴/۲/۱۳۶۸ نیز وی در شمار بیست نفری بود که امام‌خمینی آنان را برای [[بازنگری قانون اساسی]] تعیین کرد.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۳۶۴.</ref>
 
{{ببینید|سازمان تبلیغات اسلامی}}
 
 
از نظر مهدوی کنی، امام‌خمینی رفتاری قاطع داشت و از تعارفات رسمی و معمولی پرهیز می‌کرد. روح تعبد در او تجلی یافته بود و جامع اضداد بود که نشانه [[ایمان]] و تقوای ایشان بود؛<ref>مهدوی کنی، خاطرات، ۱۰۴ ـ ۱۰۵.</ref> همچنین امتیاز امام‌خمینی بر مراجع دیگر، روحیه بت‌شکنی ایشان بود که سبب تثبیت رهبری دینی و سیاسی ایشان در جامعه شد <ref>مهدوی کنی، خاطرات، ۱۰۸.</ref>
==رحلت==
==رحلت==
مهدوی کنی در ۱۴/۳/۱۳۹۳ پس از شرکت در [[مراسم ارتحال امام‌خمینی]]، بر اثر ایست قلبی در بیمارستان شهید رجایی تهران تحت مراقبت‌های ویژه پزشکی قرار گرفت<ref>جمهوری اسلامی ایران، خبرگزاری، ۱۴/۳/۱۳۹۳.</ref> و سرانجام پس از چند ماه که در حالت کما به سر می‌برد، در ۲۹/۷/۱۳۹۳ در ۸۳سالگی درگذشت. وی در ۱/۸/۱۳۹۳ در [[حرم عبدالعظیم حسنی(ع)]] در شهر ری به خاک سپرده شد.<ref>جمهوری اسلامی، روزنامه، ۳/۸/۱۳۹۳.</ref> وی تألیفاتی نیز دارد؛ ازجمله: تقریرات درس‌های خارج فقه سیدحسین بروجردی، [[تقریرات اصول و فقه امام‌خمینی]]، نقطه‌های آغاز در اخلاق عملی، و شرح دعای افتتاح.<ref>مهدوی کنی، خاطرات، ۷۵.</ref>
سیدعباس مهری سرانجام در بهمن ۱۳۶۶ در ۷۵سالگی بر اثر بیماری طولانی در [[تهران]] از دنیا رفت و با انتقال به [[قم]] در مسجد بالاسر [[حرم فاطمه معصومه(س)]] دفن شد.<ref>خمینی، ۳۱۷؛ فردوسی‌پور، همگام با خورشید، ۳۷۲.</ref>
==پانویس==
==آثار و تألیفات==
{{پانویس|۲}}
از سیدعباس مهری کتاب‌ها و رساله‌هایی منتشر شده‌است، ازجمله کتاب شعاع من التاریخ، شعاع من سیرتنا و سنتنا، دروس فی الدین، تفسیر سوره عصر، رسالة فی حرمة لحم الخنزیر و رسالة فی الحجاب.<ref>مهری، سیدمحمدجواد، اضواء، ۶۱.</ref> وی همچنین بنیاد معارف اسلامی را در سال ۱۳۶۳ در قم تأسیس کرد که آثار چندی را تحقیق و منتشر کرده‌است.<ref>مهری، سیدمحمدجواد، اضواء، ۵۵.</ref>
==منابع==
==منابع==
{{منابع|۲}}
امام‌خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش؛ بنیاد معارف اسلامی، اسناد ساواک ویژه سیدعباس مهری، قم، آرشیو بنیاد معارف اسلامی؛ خمینی، سیدمصطفی، امید اسلام شهید آیت‌الله حاج‌سیدمصطفی خمینی به روایت اسناد ساواک، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، چاپ اول، ۱۳۷۹ش؛ روحانی، سیدحمید، نهضت امام‌خمینی، ج۱، تهران، عروج، چاپ پانزدهم، ۱۳۸۱ش؛ همو، نهضت امام‌خمینی، ج۳، تهران، عروج، چاپ پنجم، ۱۳۸۲ش؛ فردوسی‌پور، اسماعیل، خاطرات حجت‌الاسلام و المسلمین فردوسی‌پور، تهران، عروج، چاپ اول، ۱۳۸۷ش؛ همو، همگام با خورشید از ایران تا ایران، خاطرات اسماعیل فردوسی‌پور، قم، مجتمع فرهنگی اجتماعی امام‌خمینی، چاپ اول، ۱۳۷۲ش؛ مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۴ش؛ مسعودی خمینی، علی‌اکبر، خاطرات آیت‌الله مسعودی خمینی، تدوین جواد امامی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۱ش؛ مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، آرشیو بریده روزنامه‌ها درباره اخراج سیدعباس مهری از کویت؛ همو، سیر مبارزات امام‌خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، تهران، چاپ اول، ۱۳۸۶ش؛ مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، اسناد لانه جاسوسی آمریکا، تهران، چاپ اول، ۱۳۸۶ش؛ مهری، سیدعباس، مصاحبه، چاپ‌شده در پابه‌پای آفتاب، تدوین امیررضا ستوده، تهران، پنجره، چاپ اول، ۱۳۸۰ش؛ مهری، سیدمحمدجواد، اضواء علی سیرة سماحة آیةالله السیدعباس الحسن المهری، بیروت، دارالمرتضی قم، منشورات مؤسسة المعارف الاسلامیه، ۱۴۳۲ق؛ همو، مصاحبه، چاپ‌شده در پابه‌پای آفتاب، تدوین امیررضا ستوده، تهران، پنجره، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
* اداره کل آرشیو اسناد و موزه دفتر ریاست‌جمهوری، دولت‌های ایران، از میرزانصرالله‌خان مشیرالدوله تا میرحسین موسوی، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۷۹ش.
امام‌خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
*  بادامچیان، اسدالله، خاطرات منتظری و نقد آن، تهران، اندیشه ناب، چاپ اول، ۱۳۸۵ش.
*  جمهوری اسلامی ایران، خبرگزاری، پایگاه اطلاع‌رسانی، ۱۴/۳/۱۳۹۳ش.
*  جمهوری اسلامی، روزنامه، ۳/۸/۱۳۹۳ش.
*  سلیمی بنی، صادق و آیت مظفری، جامعه روحانیت مبارز، قم، زمزم هدایت، چاپ اول، ۱۳۸۸ش.
*  قدسی‌زاد، پروین، تاریخ شفاهی مسجد جلیلی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.
مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.
مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، سیر مبارزات امام‌خمینی در آیینه اسناد به روایت ساواک، تهران، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.
*  مهدوی کنی، محمدرضا، خاطرات آیت‌الله مهدوی کنی، تدوین غلامرضا خواجه سروی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۸۷ش.
*  مهدوی کنی، محمدرضا، مصاحبه، مجله حوزه، شماره ۷۳ ـ ۷۴، ۱۳۷۵ش.
*  مهدوی کنی، محمدرضا، مصاحبه، مجله شاهد یاران، شماره ۳۹، ۱۳۸۷ش.
*  مهدوی کنی، محمدرضا، یاران امام به روایت اسناد ساواک، آیت‌الله محمدرضا مهدوی کنی، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، چاپ اول، ۱۳۸۵ش.
*  مهرپور، حسین، مجموعه نظریات شورای نگهبان، (دوره اول از تیر ماه ۱۳۵۹ تا تیرماه ۱۳۶۵)، تهران، کیهان، چاپ اول، ۱۳۷۱ش.
*  ناطق نوری، علی‌اکبر، خاطرات حجت‌الاسلام و المسلمین علی‌اکبر ناطق نوری، تدوین مرتضی میردار، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۴ش.
*  هاشمی رفسنجانی، اکبر، کارنامه و خاطرات، سال ۱۳۶۰، عبور از بحران، به اهتمام یاسر هاشمی، تهران، معارف انقلاب، چاپ ششم، ۱۳۷۸ش.
{{پایان}}
== پیوند به بیرون ==
*صدرالله اسماعیل‌زاده، [https://books.khomeini.ir/books/10009/652/ مهدوی کنی، محمدرضا]، [[دانشنامه امام‌خمینی]]، ج۹، ص۶۵۲-۶۵۷.
 
[[رده:مقاله‌های آماده ارزیابی]]
[[رده:مقاله‌های جلد نهم دانشنامه]]