کاربر:Salar/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۱۵: خط ۱۵:
==مرجعیت==
==مرجعیت==
پس از درگذشت بروجردی در فروردین ۱۳۴۰ برخی از شیعیان، خوانساری را مرجع تقلید خود انتخاب کردند و امام‌خمینی این اتفاق را در زمان حیات بروجردی پیش‌بینی کرده بود. <ref>شریف رازی، گنجینه دانشمندان، ۱۱/۲؛ واعظ‌زاده، مرجعیت، ۲۴.</ref> همچنین چند تن از علمای قم؛ ازجمله امام‌خمینی در جلسه‌ای پس از درگذشت بروجردی در خانه سیدمصطفی صفائی برگزار شد، در نامه‌ای به وی که از سوی صفائی نوشته شد، پیشنهاد کردند، خوانساری از تهران به قم بازگردد و مسئولیت مرجعیت و اداره حوزه علمیه قم را بر عهده بگیرد؛ ولی وی در پاسخ کتبی خود حاضر به این کار نشد.<ref>خادمیان، صفایی‌نامه، ۴۶۶ ـ ۴۶۷.</ref>
پس از درگذشت بروجردی در فروردین ۱۳۴۰ برخی از شیعیان، خوانساری را مرجع تقلید خود انتخاب کردند و امام‌خمینی این اتفاق را در زمان حیات بروجردی پیش‌بینی کرده بود. <ref>شریف رازی، گنجینه دانشمندان، ۱۱/۲؛ واعظ‌زاده، مرجعیت، ۲۴.</ref> همچنین چند تن از علمای قم؛ ازجمله امام‌خمینی در جلسه‌ای پس از درگذشت بروجردی در خانه سیدمصطفی صفائی برگزار شد، در نامه‌ای به وی که از سوی صفائی نوشته شد، پیشنهاد کردند، خوانساری از تهران به قم بازگردد و مسئولیت مرجعیت و اداره حوزه علمیه قم را بر عهده بگیرد؛ ولی وی در پاسخ کتبی خود حاضر به این کار نشد.<ref>خادمیان، صفایی‌نامه، ۴۶۶ ـ ۴۶۷.</ref>
==انجمن‌های ایالتی و ولایتی==
==مبارزات و فعالیت‌های سیاسی==
پس از تصویب لایحه انجمن‌های ایالتی و ولایتی در دولت اسدالله عَلَم و دعوت امام‌خمینی از علما و مراجع برای اعتراض به این لایحه<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۸۵/۱.</ref> ({{ببینید|انجمن‌های ایالتی و ولایتی}}) خوانساری در اطلاعیه‌ای در نهم آبان ۱۳۴۱، بدون اشاره به لایحه، از مردم برای شرکت در مجلس دعا و ذکر به مناسبت شهادت حضرت فاطمه زهرا(ع) و اطلاع از موضوع مهم مذهبی دعوت کرد.<ref>منتظری، خاطرات آیت‌الله منتظری، ۳۵۰/۱؛ مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ۵۰/۱؛ فلسفی، خاطرات و مبارزات حجت‌الاسلام فلسفی، ۲۵۸.</ref> استفاده از عنوان دعا به دلیل احتیاط خوانساری در این امور بود.<ref>متولی، آیت‌الله سیداحمد خوانساری به روایت اسناد، ۴۸.</ref>
پس از تصویب لایحه انجمن‌های ایالتی و ولایتی در دولت اسدالله عَلَم و دعوت امام‌خمینی از علما و مراجع برای اعتراض به این لایحه<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۸۵/۱.</ref> ({{ببینید|انجمن‌های ایالتی و ولایتی}}) خوانساری در اطلاعیه‌ای در نهم آبان ۱۳۴۱، بدون اشاره به لایحه، از مردم برای شرکت در مجلس دعا و ذکر به مناسبت شهادت حضرت فاطمه زهرا(ع) و اطلاع از موضوع مهم مذهبی دعوت کرد.<ref>منتظری، خاطرات آیت‌الله منتظری، ۳۵۰/۱؛ مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ۵۰/۱؛ فلسفی، خاطرات و مبارزات حجت‌الاسلام فلسفی، ۲۵۸.</ref> استفاده از عنوان دعا به دلیل احتیاط خوانساری در این امور بود.<ref>متولی، آیت‌الله سیداحمد خوانساری به روایت اسناد، ۴۸.</ref>


خط ۳۰: خط ۳۰:
پس از بازداشت امام‌خمینی خوانساری در شانزدهم خرداد ۱۳۴۲ در اطلاعیه‌ای، از قتل و جرح مردم و بازداشت ایشان ابراز تأسف کرد و نتیجه این‌گونه اعمال ضد انسانی را جز تشدید امور و وخامت اوضاع و تفرقه ندانست.<ref>متولی، آیت‌الله سیداحمد خوانساری به روایت اسناد، ۸۱.</ref> وی در تابستان ۱۳۴۲ در دوره بازداشت امام‌خمینی در پادگان عشرت‌آباد تهران، به دیدار ایشان رفت.<ref>منتظری، خاطرات آیت‌الله منتظری، ۲۳۹/۱ ـ ۲۴۰؛ روحانی، ۶۷۴/۱.</ref> امام‌خمینی که در دوران زندان، خوانساری را از قبول هر گونه تعهد و التزامی به رژیم پهلوی در برابر آزادی ایشان، برحذر داشته بود،<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امام‌خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۴۰۰/۲ ـ ۴۰۱.</ref> پس از آزادی از زندان در فروردین ۱۳۴۳، تلاش وی را در پیشبرد اهداف نهضت ستود.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۲۶۶/۱.</ref> خوانساری در سال‌های بعد نیز در مواردی برای تخفیف مجازات و عفو مبارزان اقدام کرد.<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امام‌خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۳۷۶/۲؛ منتظری، خاطرات آیت‌الله منتظری، ۳۳۸/۱ ـ ۳۴۸.</ref>
پس از بازداشت امام‌خمینی خوانساری در شانزدهم خرداد ۱۳۴۲ در اطلاعیه‌ای، از قتل و جرح مردم و بازداشت ایشان ابراز تأسف کرد و نتیجه این‌گونه اعمال ضد انسانی را جز تشدید امور و وخامت اوضاع و تفرقه ندانست.<ref>متولی، آیت‌الله سیداحمد خوانساری به روایت اسناد، ۸۱.</ref> وی در تابستان ۱۳۴۲ در دوره بازداشت امام‌خمینی در پادگان عشرت‌آباد تهران، به دیدار ایشان رفت.<ref>منتظری، خاطرات آیت‌الله منتظری، ۲۳۹/۱ ـ ۲۴۰؛ روحانی، ۶۷۴/۱.</ref> امام‌خمینی که در دوران زندان، خوانساری را از قبول هر گونه تعهد و التزامی به رژیم پهلوی در برابر آزادی ایشان، برحذر داشته بود،<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امام‌خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۴۰۰/۲ ـ ۴۰۱.</ref> پس از آزادی از زندان در فروردین ۱۳۴۳، تلاش وی را در پیشبرد اهداف نهضت ستود.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۲۶۶/۱.</ref> خوانساری در سال‌های بعد نیز در مواردی برای تخفیف مجازات و عفو مبارزان اقدام کرد.<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امام‌خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۳۷۶/۲؛ منتظری، خاطرات آیت‌الله منتظری، ۳۳۸/۱ ـ ۳۴۸.</ref>


امام‌خمینی در فروردین ۱۳۴۳ در پاسخ به پیام تبریک خوانساری به مناسبت آزادی و بازگشت به قم، از خوانساری تشکر کرد و تلاش بیشتر او و دیگر مراجع را در احقاق حق و ابطال باطل از بارگاه حق درخواست کرد (۱/۲۶۶)؛ چنان‌که در نامه‌ای به برادر خود سیدمرتضی پسندیده، با قدردانی از تلاش‌های خوانساری، از او خواست سلام و دعای خیر ایشان را به وی برساند (۱/۴۳۶).
امام‌خمینی در فروردین ۱۳۴۳ در پاسخ به پیام تبریک خوانساری به مناسبت آزادی و بازگشت به قم، از خوانساری تشکر کرد و تلاش بیشتر او و دیگر مراجع را در احقاق حق و ابطال باطل از بارگاه حق درخواست کرد (۱/۲۶۶)؛ چنان‌که در نامه‌ای به برادر خود سیدمرتضی پسندیده، با قدردانی از تلاش‌های خوانساری، از او خواست سلام و دعای خیر ایشان را به وی برساند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۴۳۶/۱.</ref>
در پی تبعید امام‌خمینی به ترکیه در سیزدهم آبان ۱۳۴۳، خوانساری برای بررسیِ این مشکل، جلسه‌ای با حضور علمای تراز اول تهران و حسین قدس نخعی، وزیر دربار تشکیل داد و داماد خود سیدفضل‌الله فرید خوانساری (متولی، ۹۷؛ مؤسسه تنظیم، ۲/۴۰۱ ـ ۴۰۲) را به ترکیه فرستاد تا با امام‌خمینی دیدار و در آسان‌کردن امور تلاش کند (متولی، ۳۸ و ۱۰۰؛ روحانی، ۲/۷۸) (← مقاله بورسا). در ادامه اعتراض‌ها علیه تبعید امام‌خمینی، با نظر خوانساری مراسم جشن مبعث رسول اکرم(ص) در چهاردهم آذر ۱۳۴۳ برگزار نشد و دید و بازدیدهای آن عید طبق روال گذشته صورت نگرفت (متولی، ۳۹). همچنین با انتقال امام‌خمینی از ترکیه به نجف، خوانساری در تلگرامی به نجف، ضمن کسب اطلاع از سلامتی، برای موفقیت ایشان دعا کرد (همان، ۱۰۹؛ مؤسسه تنظیم، ۵/۳۲۷).
===اعتراض علیه تبعید امام‌خمینی===
خوانساری در سال ۱۳۴۵، اشتباه‌های آشکار دولت در لایحه حمایت از خانواده را به دولت وقت تذکر داد (مرکز اسناد، ۱/۳۰۲) و در زلزله سال ۱۳۴۷ خراسان، در اعلامیه‌ای ضمن تسلیت و اعلام تعطیلی حوزه علمیه در پانزدهم جمادی‌الثانی ۱۳۸۸ق/ ۱۸ شهریور ۱۳۴۷ و نیز برگزاری مراسم ترحیم برای کشته‌شدگان حادثه، شماره حسابی برای کمک به زلزله‌زدگان اختصاص داد (متولی، ۴۴).
در پی تبعید امام‌خمینی به ترکیه در سیزدهم آبان ۱۳۴۳، خوانساری برای بررسیِ این مشکل، جلسه‌ای با حضور علمای تراز اول تهران و حسین قدس نخعی، وزیر دربار تشکیل داد و داماد خود سیدفضل‌الله فرید خوانساری<ref>متولی، آیت‌الله سیداحمد خوانساری به روایت اسناد، ۹۷؛ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امام‌خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۴۰۱/۲ ـ ۴۰۲.</ref> را به ترکیه فرستاد تا با امام‌خمینی دیدار و در آسان‌کردن امور تلاش کند.<ref>متولی، آیت‌الله سیداحمد خوانساری به روایت اسناد، ۳۸ و ۱۰۰؛ روحانی، نهضت امام‌خمینی، ۷۸/۲.</ref> ({{ببینید|بورسا}}) در ادامه اعتراض‌ها علیه تبعید امام‌خمینی، با نظر خوانساری مراسم جشن مبعث رسول اکرم(ص) در چهاردهم آذر ۱۳۴۳ برگزار نشد و دید و بازدیدهای آن عید طبق روال گذشته صورت نگرفت.<ref>متولی، آیت‌الله سیداحمد خوانساری به روایت اسناد، ۳۹.</ref> همچنین با انتقال امام‌خمینی از ترکیه به نجف، خوانساری در تلگرامی به نجف، ضمن کسب اطلاع از سلامتی، برای موفقیت ایشان دعا کرد.<ref>متولی، آیت‌الله سیداحمد خوانساری به روایت اسناد، ۱۰۹؛ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امام‌خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۳۲۷/۵.</ref>
پس از درگذشت سیدمحسن حکیم در اردیبهشت ۱۳۴۹، با مطرح‌شدن دوباره مسئله مرجعیت تقلید، رژیم پهلوی تلاش کرد با فرستادن پیام تسلیت بدون نام‌بردن از شخص خاص و خطاب به حوزه علمیه نجف و شیعیان جهان، از مطرح‌شدن مرجعیت امام‌خمینی جلوگیری کند. در ایران هم پیام‌های تسلیت به دیگر مراجع به جز سیدکاظم شریعتمداری و سیداحمد خوانساری را ممنوع اعلام کرد (همان، ۱۴۰ ـ ۱۴۲) (← مقاله حکیم، سیدمحسن). بر اساس یکی از نامه‌های امام‌خمینی به برادر خود سیدمرتضی پسندیده، خوانساری در سال ۱۳۵۱ قصد سفر به نجف اشرف داشته‌است که ایشان آن را به صلاح ندانسته و از برادر خود می‌خواهد وی را از این سفر منصرف کند (۲/۴۷۷ ـ ۴۷۸).
 
پس از قیام نوزده دی ۱۳۵۶ و حوادث قم و تبریز، با وجود درخواست پیاپی علما از خوانساری برای ورود به مسئله و مذاکره با مقامات (همان، ۲۰۹ ـ ۲۱۰؛ مؤسسه تنظیم، ۶/۱۵۶)، سکوت وی که ناشی از احتیاط زیاد وی در این‌گونه امور بود، رنجش و اعتراض انقلابیان را در پی داشت. خوانساری برای حفظ بی‌طرفی خود، در فروردین ۱۳۵۷ به عتبات سفر کرد؛ اما در این سفر انقلابیان به او بی‌توجهی کردند و امام‌خمینی نیز در نجف اشرف به دیدار وی نرفت (متولی، ۲۰۴ و ۲۰۶). برخی از انقلابیان بر این باور بودند، نفوذ فرزند خوانساری بر او، موجب سکوت وی در حوادث انقلاب بوده‌است (همان، ۲۰۵). پس از ورود امام‌خمینی به ایران در بهمن ۱۳۵۷، خوانساری در مدرسه علوی به دیدار ایشان رفت (خلخالی، ۱/۲۸۰).
خوانساری در سال ۱۳۴۵، اشتباه‌های آشکار دولت در لایحه حمایت از خانواده را به دولت وقت تذکر داد<ref>مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ۳۰۲/۱.</ref> و در زلزله سال ۱۳۴۷ خراسان، در اعلامیه‌ای ضمن تسلیت و اعلام تعطیلی حوزه علمیه در پانزدهم جمادی‌الثانی ۱۳۸۸ق/ ۱۸ شهریور ۱۳۴۷ و نیز برگزاری مراسم ترحیم برای کشته‌شدگان حادثه، شماره حسابی برای کمک به زلزله‌زدگان اختصاص داد.<ref>متولی، آیت‌الله سیداحمد خوانساری به روایت اسناد، ۴۴.</ref>
خوانساری عالمی وارسته و بسیار متخلّق بود. تواضع، نظم در زندگی، زهد و اخلاص، وفای به عهد، احتیاط، پرهیز از ریاست‌طلبی، تجلیل و خضوع در برابر مراجع معاصر و دوری از هوای نفس از برجسته‌ترین ویژگی‌های اخلاقی او بود (انصاری قمی، ۲/۱۰۰۰ ـ ۱۰۰۳). امام‌خمینی با وجود نقدی که به روش سیاسی، محافظه‌کاری و سکوت خوانساری و دیگر علما در برابر رژیم پهلوی می‌کرد، به علم و اخلاص خوانساری اعتقاد کامل داشت (۱/۲۳۸ ـ ۲۳۹؛ ۱۹/۱۲۸ و ۲۱/۱۵۱) و معتقد بود در وجود او، هوای نفس نیست و از او بوی خدا استشمام می‌شود (انصاریان خوانساری، ۲۹۱). پس از پیروزی انقلاب اسلامی، منزلت و عظمت خوانساری نزد امام‌خمینی و احساس مسئولیت وی برای رضای خدا، موجب قبول توصیه‌های خوانساری برای برکناری افراد نالایق در پست‌های خاص یا آزادی برخی زندانیان می‌شد (انصاریان خوانساری، ۱۸۰ ـ ۱۸۲). ایشان خوانساری را اعلم علمای تهران می‌دانست و مسئولیت تعیین تولیت مدرسه مروی را به ایشان واگذاشت. وی نیز تولیت را به شخص امام‌خمینی واگذار کرد (همان، ۱۷۹).
 
‏سیداحمد خوانساری در صبح شنبه ۲۹ دی ۱۳۶۳ در ۹۶سالگی درگذشت. این خبر حوزه‌های علمیه را عزادار و بازار تهران را سه روز تعطیل کرد. پیکر او پس از تشییع در تهران به قم منتقل شد و پس از تشییع باشکوه و اقامه نماز به امامت مرجع تقلید وقت، سیدمحمدرضا گلپایگانی، در حرم فاطمه معصومه(س) کنار قبر سیدمحمدحسین طباطبایی و در جوار قبر استادش، عبدالکریم حائری یزدی به خاک سپرده شد (میرمحمدی، ۱۰۶). امام‌خمینی به همین مناسبت، در پیامی خوانساری را عالمی بزرگوار و مرجعی بزرگ خواند که حق بزرگی بر حوزه‌ها داشته و پیوسته نزد حوزه‌های علمیه و دین‌مداران، جایگاه بلندی داشت و عمر شریف خود را در راه تدریس، تربیت، علم و عمل به پایان رسانید. ایشان تأکید کرد این مرجع بزرگ با رفتار، کردار و پرهیزگاری خود، همواره به تربیت نفوس مستعد اهتمام ورزید (۱۹/۱۲۸). ایشان همچنین پس از درگذشت خوانساری با ابقای تولیت و هیئت مدیره مؤسسه علمیه و خیریه ولی عصر(ع) خوانسار موافقت و حکم سیداحمد خوانساری را به شکل سابق تنفیذ کرد (۱۹/۲۶۶).
پس از درگذشت سیدمحسن حکیم در اردیبهشت ۱۳۴۹، با مطرح‌شدن دوباره مسئله مرجعیت تقلید، رژیم پهلوی تلاش کرد با فرستادن پیام تسلیت بدون نام‌بردن از شخص خاص و خطاب به حوزه علمیه نجف و شیعیان جهان، از مطرح‌شدن مرجعیت امام‌خمینی جلوگیری کند. در ایران هم پیام‌های تسلیت به دیگر مراجع به جز سیدکاظم شریعتمداری و سیداحمد خوانساری را ممنوع اعلام کرد.<ref>متولی، آیت‌الله سیداحمد خوانساری به روایت اسناد، ۱۴۰ ـ ۱۴۲.</ref> ({{ببینید|سیدمحسن حکیم}}) بر اساس یکی از نامه‌های امام‌خمینی به برادر خود سیدمرتضی پسندیده، خوانساری در سال ۱۳۵۱ قصد سفر به نجف اشرف داشته‌است که ایشان آن را به صلاح ندانسته و از برادر خود می‌خواهد وی را از این سفر منصرف کند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۴۷۷/۲ ـ ۴۷۸.</ref>
امام‌خمینی در سال ۱۳۶۷ نیز در پاسخ نامه محمدحسن قدیری (← مقاله قدیری، محمدحسن) درباره اشکال به حکم بازی شطرنج، نظر خوانساری در جواز بازی شطرنج بدون رهن را شاهد آورد و قدیری را به کتاب جامع المدارک وی ارجاع داد؛ چنان‌که در این نامه دوباره بر درجه تقوا، دقت نظر و علمیت خوانساری تأکید کرد (۲۱/۱۵۱) (← مقاله‌های شطرنج؛ قمار).
===سکوت خوانساری در حوادث انقلاب اسلامی===
خوانساری چهار فرزند پسر به نام‌های سیدجعفر، سیدمهدی، سیدعلی و سیدفضل‌الله داشت که سیدعلی و سیدفضل‌الله در زمان حیات او از دنیا رفتند (ابن‌الرضا، ۱/۳۸۸). از خوانساری آثار چندی به یادگار مانده‌است که از جمله آنها می‌توان به این موارد اشاره کرد: جامع المدارک فی شرح المختصر النافع در هفت جلد، العقاید الحقه که خوانساری آن را در نودسالگی نگاشت، رساله عملیه، حاشیه بر عروة الوثقی، مناسک حج، احکام عبادات، کتاب الطهاره و کتاب الصلاة (انصاری قمی، ۲/۹۹۶ ـ ۹۹۸؛ انصاریان خوانساری، ۴۲). وی علاوه بر مشارکت در امور خیریه، مساجد و حسینیه‌هایی در تهران، خوانسار و دیگر شهرها برپا کرد (میرمحمدی، ۹۱).
پس از قیام نوزده دی ۱۳۵۶ و حوادث قم و تبریز، با وجود درخواست پیاپی علما از خوانساری برای ورود به مسئله و مذاکره با مقامات،<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۲۰۹ـ ۲۱۰؛ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امام‌خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۱۵۶/۶.</ref> سکوت وی که ناشی از احتیاط زیاد وی در این‌گونه امور بود، رنجش و اعتراض انقلابیان را در پی داشت. خوانساری برای حفظ بی‌طرفی خود، در فروردین ۱۳۵۷ به عتبات سفر کرد؛ اما در این سفر انقلابیان به او بی‌توجهی کردند و امام‌خمینی نیز در نجف اشرف به دیدار وی نرفت.<ref>متولی، آیت‌الله سیداحمد خوانساری به روایت اسناد، ۲۰۴ و ۲۰۶.</ref> برخی از انقلابیان بر این باور بودند، نفوذ فرزند خوانساری بر او، موجب سکوت وی در حوادث انقلاب بوده‌است.<ref>متولی، آیت‌الله سیداحمد خوانساری به روایت اسناد، ۲۰۵.</ref> پس از ورود امام‌خمینی به ایران در بهمن ۱۳۵۷، خوانساری در مدرسه علوی به دیدار ایشان رفت.<ref>خلخالی، خاطرات آیت‌الله خلخالی، ۲۸۰/۱.</ref>
==ویژگی‌های اخلاقی==
خوانساری عالمی وارسته و بسیار متخلّق بود. تواضع، نظم در زندگی، زهد و اخلاص، وفای به عهد، احتیاط، پرهیز از ریاست‌طلبی، تجلیل و خضوع در برابر مراجع معاصر و دوری از هوای نفس از برجسته‌ترین ویژگی‌های اخلاقی او بود.<ref>انصاری قمی، اختران فقاهت، ۱۰۰۰/۲ ـ ۱۰۰۳.</ref> امام‌خمینی با وجود نقدی که به روش سیاسی، محافظه‌کاری و سکوت خوانساری و دیگر علما در برابر رژیم پهلوی می‌کرد، به علم و اخلاص خوانساری اعتقاد کامل داشت<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۲۳۸/۱ ـ ۲۳۹؛ ۱۲۸/۱۹ و ۱۵۱/۲۱.</ref> و معتقد بود در وجود او، هوای نفس نیست و از او بوی خدا استشمام می‌شود.<ref>انصاریان خوانساری، مرجع متقین، ۲۹۱.</ref>
 
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، منزلت و عظمت خوانساری نزد امام‌خمینی و احساس مسئولیت وی برای رضای خدا، موجب قبول توصیه‌های خوانساری برای برکناری افراد نالایق در پست‌های خاص یا آزادی برخی زندانیان می‌شد.<ref>انصاریان خوانساری، مرجع متقین، ۱۸۰ ـ ۱۸۲.</ref> ایشان خوانساری را اعلم علمای تهران می‌دانست و مسئولیت تعیین تولیت مدرسه مروی را به ایشان واگذاشت. وی نیز تولیت را به شخص امام‌خمینی واگذار کرد.<ref>انصاریان خوانساری، مرجع متقین، ۱۷۹.</ref>
==درگذشت==
‏سیداحمد خوانساری در صبح شنبه ۲۹ دی ۱۳۶۳ در ۹۶سالگی درگذشت. این خبر حوزه‌های علمیه را عزادار و بازار تهران را سه روز تعطیل کرد. پیکر او پس از تشییع در تهران به قم منتقل شد و پس از تشییع باشکوه و اقامه نماز به امامت مرجع تقلید وقت، سیدمحمدرضا گلپایگانی، در حرم فاطمه معصومه(س) کنار قبر سیدمحمدحسین طباطبایی و در جوار قبر استادش، عبدالکریم حائری یزدی به خاک سپرده شد.<ref>میرمحمدی، ستارگان خوانسار، ۱۰۶.</ref> امام‌خمینی به همین مناسبت، در پیامی خوانساری را عالمی بزرگوار و مرجعی بزرگ خواند که حق بزرگی بر حوزه‌ها داشته و پیوسته نزد حوزه‌های علمیه و دین‌مداران، جایگاه بلندی داشت و عمر شریف خود را در راه تدریس، تربیت، علم و عمل به پایان رسانید. ایشان تأکید کرد این مرجع بزرگ با رفتار، کردار و پرهیزگاری خود، همواره به تربیت نفوس مستعد اهتمام ورزید.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۲۸/۱۹.</ref> ایشان همچنین پس از درگذشت خوانساری با ابقای تولیت و هیئت مدیره مؤسسه علمیه و خیریه ولی عصر(ع) خوانسار موافقت و حکم سیداحمد خوانساری را به شکل سابق تنفیذ کرد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۲۶۶/۱۹.</ref>
 
امام‌خمینی در سال ۱۳۶۷ نیز در پاسخ نامه محمدحسن قدیری ({{ببینید|محمدحسن قدیری}}) درباره اشکال به حکم بازی شطرنج، نظر خوانساری در جواز بازی شطرنج بدون رهن را شاهد آورد و قدیری را به کتاب جامع المدارک وی ارجاع داد؛ چنان‌که در این نامه دوباره بر درجه تقوا، دقت نظر و علمیت خوانساری تأکید کرد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۵۱/۲۱.</ref> ({{ببینید|شطرنج؛ قمار}})
==فرزندان==
خوانساری چهار فرزند پسر به نام‌های سیدجعفر، سیدمهدی، سیدعلی و سیدفضل‌الله داشت که سیدعلی و سیدفضل‌الله در زمان حیات او از دنیا رفتند.<ref>ابن‌الرضا، ضیاء الابصار فی ترجمة علماء خوانسار، ۳۸۸/۱.</ref>
==آثار==
از خوانساری آثار چندی به یادگار مانده‌است که از جمله آنها می‌توان به این موارد اشاره کرد: جامع المدارک فی شرح المختصر النافع در هفت جلد، العقاید الحقه که خوانساری آن را در نودسالگی نگاشت، رساله عملیه، حاشیه بر عروة الوثقی، مناسک حج، احکام عبادات، کتاب الطهاره و کتاب الصلاة<ref>انصاری قمی، اختران فقاهت، قم، ۹۹۶/۲ ـ ۹۹۸؛ انصاریان خوانساری، مرجع متقین، ۴۲.</ref> وی علاوه بر مشارکت در امور خیریه، مساجد و حسینیه‌هایی در تهران، خوانسار و دیگر شهرها برپا کرد.<ref>میرمحمدی، ستارگان خوانسار، ۹۱.</ref>


==اجتهاد==
==اجتهاد==