نعمتالله نصیری: تفاوت میان نسخهها
جز (Shams صفحهٔ نعمت الله نصیری را به نعمتالله نصیری منتقل کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
'''نعمت الله نصیری،''' فرمانده گارد شاهنشاهی، رئیس شهربانی و رئیس [[سازمان اطلاعات و امنیت کشور]](ساواک) | '''نعمت الله نصیری،''' فرمانده گارد شاهنشاهی، رئیس شهربانی و رئیس [[سازمان اطلاعات و امنیت کشور]](ساواک) | ||
نعمتالله نصیری فرزند محمد، در مرداد ۱۲۸۹ در [[سمنان]] به دنیا آمد<ref>شاهدی، ساواک، | نعمتالله نصیری فرزند محمد، در مرداد ۱۲۸۹ در [[سمنان]] به دنیا آمد<ref>شاهدی، ساواک، ۸۲۰.</ref>. او تحصیلات متوسطه را در مدرسه نظام [[تهران]] به پایان برد و در سال ۱۳۱۱ وارد دانشکده افسری شد<ref>موجانی، فرهنگ رجال و کارگزاران دیپلماسی ایران، ۹۸۵.</ref>. وی در این دانشکده، با [[محمدرضا پهلوی]] همدوره بود<ref>شاهدی، ساواک، ۸۲۰.</ref> و از طریق این آشنایی، در سال ۱۳۳۰ با درجه سرهنگی، به فرماندهی گارد شاهنشاهی منصوب شد<ref>مؤسسه مطالعات، جستارهایی از تاریخ معاصر ایران، ۲/۵۰۹.</ref>. | ||
در مرداد ۱۳۳۲، کرمیت روزولت، از مقامات سازمان سیای [[امریکا]] که نقش رهبری کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ را بر عهده داشت، با محمدرضا پهلوی دیدار کرد و وی را در جریان طرح سرنگونی نخستوزیر محمد مصدق قرار داد و افزود این طرح را آیزنهاور، رئیسجمهور امریکا و چرچیل، نخستوزیر [[انگلیس]] تأیید کردهاند<ref>مؤسسه مطالعات، جستارهایی از تاریخ معاصر ایران، | در مرداد ۱۳۳۲، کرمیت روزولت، از مقامات سازمان سیای [[امریکا]] که نقش رهبری کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ را بر عهده داشت، با محمدرضا پهلوی دیدار کرد و وی را در جریان طرح سرنگونی نخستوزیر محمد مصدق قرار داد و افزود این طرح را آیزنهاور، رئیسجمهور امریکا و چرچیل، نخستوزیر [[انگلیس]] تأیید کردهاند<ref>مؤسسه مطالعات، جستارهایی از تاریخ معاصر ایران، ۱/۱۷۶، ۱۸۳؛ پژمان، فروپاشی ارتش شاهنشاهی، ۲۷۳ ـ ۲۷۴؛ امینی، تاریخ روابط خارجی ایران، ۱۵۲.</ref>. نصیری از سوی پهلوی، مأمور ابلاغ فرمان عزل مصدق به وی شد و این مهمترین مأموریت وی در طول خدمت در گارد شاهنشاهی بود<ref>طلوعی، بازیگران عصر پهلوی، ۲/۹۹۶.</ref>؛ اما به دلیل نبود هماهنگی کامل در اجرای کودتا، همان شب نصیری و همراهانش، به دستور مصدق بازداشت شدند<ref>شاهدی، ساواک، ۸۲۱.</ref>؛ اما سه روز پس از اجرای موفقیتآمیز کودتا در ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ به دست [[فضلالله زاهدی]] و برکناری [[مصدق]] از نخستوزیری، نصیری از زندان آزاد شد و به درجه سرتیپی ارتقا یافت<ref>طلوعی، بازیگران عصر پهلوی، ۲/۹۹۶.</ref>. وی در سال ۱۳۳۶ به درجه سرلشکری رسید و در سال ۱۳۳۹ به معاونت آجودانی پهلوی منصوب شد<ref>موجانی، فرهنگ رجال و کارگزاران دیپلماسی ایران، ۹۸۵.</ref>. او در آذر همان سال به ریاست شهربانی کل کشور رسید و در سال ۱۳۴۱ به درجه سپهبدی ارتقا یافت<ref>شاهدی، ساواک، ۸۲۲.</ref>. | ||
نصیری بهجهت همراهی با سیاست محمدرضا پهلوی و سرکوب مردم، همزمان با آغاز [[نهضت]] امامخمینی، به ریاست شهربانی کل کشور رسید و همزمان با قیام پانزده خرداد ۱۳۴۲، با حفظ سمت، فرماندار نظامی تهران و حومه نیز شد و در سرکوب قیام پانزده خرداد ۱۳۴۲، نقش اساسی داشت<ref>شاهدی، ساواک، | نصیری بهجهت همراهی با سیاست محمدرضا پهلوی و سرکوب مردم، همزمان با آغاز [[نهضت]] امامخمینی، به ریاست شهربانی کل کشور رسید و همزمان با قیام پانزده خرداد ۱۳۴۲، با حفظ سمت، فرماندار نظامی تهران و حومه نیز شد و در سرکوب قیام پانزده خرداد ۱۳۴۲، نقش اساسی داشت<ref>شاهدی، ساواک، ۸۲۳.</ref> و به دستور [[اسدالله عَلَم]] وی دستور تیراندازی به سوی مردم را صادر کرد<ref>طلوعی، بازیگران عصر پهلوی، ۱/۴۷۰.</ref>. زمانی که امامخمینی پس از سخنرانی سیزدهم خرداد ۱۳۴۲ بازداشت شد، جز با هماهنگی و اجازه نصیری کسی حق دیدار با ایشان را نداشت<ref>حسینیان، سه سال ستیز مرجعیت شیعه، ۳۴۶.</ref>. او در زمان ریاست بر شهربانی، رقابت تنگاتنگی با سازمان اطلاعات و امنیت کشور(ساواک) و ژاندارمری داشت و برای به دست آوردن رضایت پهلوی، در سرکوب بیرحمانه مخالفان، به ریاست ساواک رسید<ref>شاهدی، ساواک، ۸۲۳.</ref>. اسدالله علم وزیر وقت دربار نیز همواره محمدرضا پهلوی را به عزل حسن پاکروان از ریاست ساواک و انتصاب نصیری به جای وی تشویق میکرد<ref>مرادیجو، گروههای قدرت، ۲۲۰.</ref>؛ از اینرو پهلوی در بهمن ۱۳۴۳ پس از ترور [[حسن علی منصور]] نخستوزیر وقت پاکروان را برکنار و نصیری را به ریاست ساواک برگزید<ref>شاهدی، ساواک، ۳۳۷.</ref> که با آغاز نخستوزیری [[امیرعباس هویدا]] در بهمن ۱۳۴۳ همزمان بود. این مسئولیت تا خرداد ۱۳۵۷ ادامه یافت<ref>شاهدی، ساواک، ۳۳۹.</ref>. | ||
در زمان ریاست نصیری بر ساواک، این سازمان از تشکیلات کوچکی که چندصد تن عضو داشت، به دستگاه بزرگی با هزاران نیروی ثابت و عضو وابسته و خبرچین تبدیل شد<ref>زهیری، عصر پهلوی به روایت اسناد، | در زمان ریاست نصیری بر ساواک، این سازمان از تشکیلات کوچکی که چندصد تن عضو داشت، به دستگاه بزرگی با هزاران نیروی ثابت و عضو وابسته و خبرچین تبدیل شد<ref>زهیری، عصر پهلوی به روایت اسناد، ۲۷۷؛ طلوعی، بازیگران عصر پهلوی، ۲/۹۹۶.</ref>. در سال ۱۳۴۹ ساختار امنیتی و اطلاعاتی کشور دچار تغییرات و تحولات مهمی شد. در این تغییرات، ساواک به یک سرویس امنیتی خشن و مقتدر تحت هدایت تیم نصیری، علی معتضد و پرویز ثابتی تبدیل شد<ref>مؤسسه مطالعات، جستارهایی از تاریخ معاصر ایران، ۲/۱۸۹.</ref>. این تیم موسوم به «کمیته مشترک ضد خرابکاری»، متشکل از واحدهای اطلاعاتی و عملیاتی ساواک، شهربانی و ژاندارمری بود<ref>شاهدی، ساواک، ۸۲۳.</ref>. ساواک در آن زمان، چنان سازمان مخوف و پیچیدهای بود که حتی علیه تمام مسئولان تراز اول کشور نیز پروندهسازی میکرد<ref>شاهدی، ساواک، ۸۲۴ ـ ۸۲۵.</ref>. نصیری در زمان ریاست خود، با دستگاههای جاسوسی امریکا و [[اسرائیل]]، همکاری تنگاتنگی داشت و ساواک در زمان او، با استفاده از زبدهترین نیروها و مجهزترین دستگاههای جاسوسی و شکنجهگاههای مدرن به فعالیت میپرداخت<ref>پورنجفی، مفسدین فی الارض، ۳۳.</ref>. از دیگر اقدامات او در این زمینه، اعزام مأموران ساواک برای فراگیری دورههای تخصصی جاسوسی و شکنجه به خارج از کشور، بهویژه فلسطین اشتغالی بود<ref>مدنی، تاریخ سیاسی معاصر ایران، ۲/۲۰۲.</ref>؛ به گونهای که اسحاق رابین نخستوزیر وقت رژیم اسرائیل در نامهای در سال ۱۳۵۶، رسماً از خدمات نصیری تشکر کرد<ref>حسنپور، شکنجهگران میگویند، ۳۹.</ref>. | ||
اوج خشونت و رفتارهای غیر انسانی ساواک، در دوره ریاست سیزدهونیمساله [[نعمت الله|نصیری]] در این سازمان بود<ref>طلوعی، بازیگران عصر پهلوی، | اوج خشونت و رفتارهای غیر انسانی ساواک، در دوره ریاست سیزدهونیمساله [[نعمت الله|نصیری]] در این سازمان بود<ref>طلوعی، بازیگران عصر پهلوی، ۲/۹۹۶.</ref>. بازداشتهای غیر قانونی به همراه بازجوییها و شکنجههای مرگبار جسمی و روحی، تشکیل پروندههای خلاف واقع، ساخت سلولها و زندانهای غیر استاندارد دور از چشم ناظران بینالمللی و مراکز ذیصلاح دولتی و حکومتی در شهرهای مختلف، گوشهای از جنایات نصیری در ساواک است<ref>شاهدی، ساواک، ۳۹۲.</ref>؛ چنانکه پس از تبعید امامخمینی به [[ترکیه]] و سپس عراق، ساواک به دستور نصیری علما و روحانیانِ مخالف حکومت را بیش از پیش تحت نظارت و فشار قرار داد<ref>شاهدی، ساواک، ۳۴۳.</ref>. از اقدامات ساواک در این دوران، استفاده از شنود تلفنی و نصب میکروفون و فرستادن جاسوس در خانه علما و [[مراجع]] برای کسب اخبار دست اول بود<ref>شاهدی، ساواک، ۳۴۵.</ref>. ساواک همچنین علما و روحانیان مخالف را از طریق تبعید به شهرها و روستاهای دورافتاده، از دسترس مردم دور میکرد<ref>شاهدی، ساواک، ۳۵۸.</ref> {{ببینید|ساواک}} | ||
گفته شده نصیری اعتقادی به اسلام نداشت و زمانی که پهلوی از تغییر خط صحبت میکرد، وی لزوم تغییر دین را نیز پنهانی تبلیغ میکرد و معتقد بود ایران یک کشور غیر عرب است و نباید از دین عربها(!) پیروی کند<ref>دلدم، خاطرات من و فرح پهلوی، | گفته شده نصیری اعتقادی به اسلام نداشت و زمانی که پهلوی از تغییر خط صحبت میکرد، وی لزوم تغییر دین را نیز پنهانی تبلیغ میکرد و معتقد بود ایران یک کشور غیر عرب است و نباید از دین عربها(!) پیروی کند<ref>دلدم، خاطرات من و فرح پهلوی، ۲/۵۷۰.</ref>. بهسبب خوشخدمتیِ وی به رژیم پهلوی، غربیها وی را فردی بیلیاقت و فاقد هوش سیاسی میدانستند که تنها برای وفاداری به پهلوی و جلب اعتماد وی پیشرفت کرد<ref>شوکراس، آخرین سفر شاه، ۲۵۱ ـ ۲۵۲؛ فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ۱/۱۸۱.</ref>. | ||
پس از انتصاب جمشید آموزگار به نخستوزیری در مرداد ۱۳۵۶ و تلاش وی در دوران صدارت یکسالهاش، برای برکنارکردن نصیری از ریاست ساواک، شکاف عمیقی میان ساواک و دولت پدیدار شد<ref>طلوعی، بازیگران عصر پهلوی، | پس از انتصاب جمشید آموزگار به نخستوزیری در مرداد ۱۳۵۶ و تلاش وی در دوران صدارت یکسالهاش، برای برکنارکردن نصیری از ریاست ساواک، شکاف عمیقی میان ساواک و دولت پدیدار شد<ref>طلوعی، بازیگران عصر پهلوی، ۲/۹۹۹.</ref>. نصیری که همزمان با ریاست ساواک، معاون نخستوزیر نیز بود، در ۱۶ خرداد ۱۳۵۷ از ریاست ساواک و معاونت نخستوزیری برکنار و به عنوان سفیر به پاکستان فرستاده شد(اطلاعات). پس از نخستوزیری جعفر شریفامامی با شعار آشتی ملی{{ببینید|جعفرشریفامامی}}، نصیری در مهر ۱۳۵۷ برای خاموشکردن اعتراضها به تهران فراخوانده شد<ref>موجانی، فرهنگ رجال و کارگزاران دیپلماسی ایران، ۹۸۵.</ref> و ورود او پس از عزل شریفامامی و نخستین روزهای نخستوزیری ارتشبد [[غلامرضا ازهاری]] همزمان شد<ref>اداره کل آرشیو، دولتهای ایران، ۳۶۶.</ref>. او به همراه چند تن دیگر از کارگزارانِ گذشته رژیم پهلوی در ۱۶ آبان ۱۳۵۷ برای فرونشاندن خشم مردم بهعنوان اتهام مالی بازداشت و زندانی شدند<ref>شاهدی، ساواک، ۷۰۲؛ حوزه هنری، روزشمار انقلاب اسلامی، ۶/۲۱۷ ـ ۲۱۸.</ref>. امامخمینی با اشاره به این بازداشتها، آن را دلیل بر پذیرش خلافکاری در اداره رژیم از سوی پهلوی دانسته است<ref>امام خمینی، صحیفه، ۵/۳۱۴ ـ ۳۱۵.</ref>. | ||
در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ پس از حمله مردم به زندانها و پادگانهای رژیم پهلوی، نصیری در حال فرار از پادگان جمشیدیه، به دست مردم شناسایی و بازداشت و به مدرسه رفاه منتقل شد<ref>شاهدی، ساواک، | در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ پس از حمله مردم به زندانها و پادگانهای رژیم پهلوی، نصیری در حال فرار از پادگان جمشیدیه، به دست مردم شناسایی و بازداشت و به مدرسه رفاه منتقل شد<ref>شاهدی، ساواک، ۸۲۵.</ref>. وی در زمان محاکمه در دادگاه انقلاب، مسئولیت هیچکدام از جنایتهای خود را بر عهده نگرفت و ادعا کرد که هیچ اطلاعی از شکنجههای مأموران ساواک نداشته است. وی در دادگاه گفت هفتهای دو بار با محمدرضا پهلوی دیدار داشت و گزارش کار ارائه میکرد و تنها پاسخگوی وی بوده است<ref>شوکراس، آخرین سفر شاه، ۲۷۴.</ref>. دادگاه انقلاب که به ریاست [[محمدصادق خلخالی]]{{ببینید|محمدصادق خلخالی}} در شب ۲۴ بهمن ۱۳۵۷ برگزار شد، او را به اعدام محکوم کرد<ref>مؤسسه مطالعات، جستارهایی از تاریخ معاصر ایران، ۲/۵۰۹؛ خلخالی، خاطرات آیتالله خلخالی، ۱/۳۵۲ و ۳۵۹.</ref> و وی در ۶۸سالگی در واپسین ساعات از شب ۲۷ بهمن ۱۳۵۷ همراه با رضا ناجی، فرماندار نظامی اصفهان، مهدی رحیمی، فرماندار نظامی تهران و منوچهر خسروداد، فرمانده هوانیروز در مدرسه رفاه اعدام شدند<ref>کیهان، روزنامه، ۱.</ref>. | ||
امامخمینی که امثال نصیری را به تمام معنا وابسته به انگلستان و امریکا میدانست<ref>امام خمینی، صحیفه، | امامخمینی که امثال نصیری را به تمام معنا وابسته به انگلستان و امریکا میدانست<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۳/۱۸۰.</ref>، در پاسخ به اعتراضهای مقامات سیاسی خارجی در اعدام نصیری، ادعای غربیها در حمایت از حقوق بشر را جانبدارانه خواند و از اینکه تاکنون درباره افرادی که به دست رژیم پهلوی کشته شدند، اعتراض نکردند و فریاد دادخواهی سر ندادند، انتقاد کرد. ایشان معتقد بود امثال نصیری مجرماند، نه متهم و اثبات هویت آنان برای اجرای حکم کافی است؛ در حالیکه نصیری طبق قوانین جزایی اسلام، مجازات و محاکمه شده است<ref>امام خمینی، صحیفه، ۶/۴۵۹.</ref>. از نگاه ایشان امثال نصیری در حقیقت غده سرطانی برای یک جامعه به شمار میرفتند که اگر باقی بمانند، هستیِ جامعه را به باد میدهند و مجازات افرادی از این دست و اجرای [[حدود شرعی]] درباره آنها، به منزله رحمت الهی برای مردم است<ref>امام خمینی، صحیفه، ۸/۳۳۳.</ref>. | ||
به اعتقاد امامخمینی کسانی که برای مرگ نصیری فریاد حمایت از [[حقوق بشر]] را سر میدادند، به دنبال اغفال مردم و بدنامکردن جمهوری اسلامی بودند<ref>امام خمینی، صحیفه، | به اعتقاد امامخمینی کسانی که برای مرگ نصیری فریاد حمایت از [[حقوق بشر]] را سر میدادند، به دنبال اغفال مردم و بدنامکردن جمهوری اسلامی بودند<ref>امام خمینی، صحیفه، ۶/۳۳۰، ۴۶۰ و ۹/۵۱۷.</ref> و حمایت بیگانگان از او و امثال او، به این دلیل بود که آنان با کمک این مهرهها، بهراحتی میتوانستند منابع و ثروت ایران را چپاول کنند<ref>امام خمینی، صحیفه،۱۰/۲۷۱.</ref>. از نظر ایشان امثال نصیری که با ظلم پنجاهساله تمام [[ملت ایران]] را بیچاره کردهاند<ref>امام خمینی، صحیفه، ۷/۱۱۰.</ref>، خائن به ملت بودند<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۰/۴۶۸.</ref>؛ از اینرو نباید آنان را جزو رجال سیاسی بهحساب آورد؛ زیرا در واقع دزد بودند<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۰/۵۲۰.</ref>. ایشان که تکلیف مردم با مثل نصیری را روشن میدانست<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۱/۲۳۴.</ref>، تأکید کرد حیثیت این انقلاب، با اعدام جنایتکارانی مانند نصیری خدشهدار نمیشود<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۰/۳۹۹.</ref>؛ همچنین خاطرنشان کرد مجازات اشخاصی همچون او که مرتکب جنایتهای بسیاری شدند، در این دنیا امکانپذیر نیست و حسابرسی از آنان تنها در دادگاه عدل الهی ممکن خواهد بود<ref>امام خمینی، صحیفه، ۶/۱۶۷ و ۱۲/۴۳۳.</ref>. از نظر ایشان یکی از دستاوردهای [[انقلاب اسلامی]] ازمیانبردن امثال نصیری بوده است<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۰/۴۵۶.</ref>. | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
خط ۸۵: | خط ۸۵: | ||
==پیوند به بیرون== | ==پیوند به بیرون== | ||
نرگس سادات توسلی، [https://books.khomeini.ir/books/ | نرگس سادات توسلی، [https://books.khomeini.ir/books/۱۰۰۱۰/۲۷/ نعمت الله نصیری] دانشنامه امامخمینی(ره)، ج۱۰، ص ۲۷-۳۰. | ||
[[رده:مقاله های آماده ارزیابی]] | [[رده:مقاله های آماده ارزیابی]] | ||
[[رده:مقالههای نیازمند بازنگری]] | [[رده:مقالههای نیازمند بازنگری]] | ||
[[رده:مقالههای جلد دهم دانشنامه]] | [[رده:مقالههای جلد دهم دانشنامه]] |