کاربر:Salar/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۵: خط ۱۵:
رجایی پس از آزادی، به انجمن اسلامی معلمان مبارز پیوست. این انجمن پیش از پیروزی [[انقلاب اسلامی ایران|انقلاب اسلامی]]، به صورت تشکل سیاسی مخفی فعالیت می‌کرد و در تکثیر و توزیع [[پیام‌ها و اعلامیه‌های امام‌خمینی|اعلامیه‌های امام‌خمینی]] و اعلامیه‌های مربوط به دعوت فرهنگیان، بیانیه‌ها، اعتصاب‌های معلمان و غیره نقش فعالی داشت و پس از انقلاب تکامل یافت.<ref>رجایی، فرزند ملت، ۱/۳۵؛ راعی گلوجه، زندگینامه سیاسی شهید رجایی، ۸۸.</ref> رجایی با عضویت در کمیته استقبال از امام‌خمینی در آماده‌سازی [[مدرسه رفاه و مدرسه علوی|مدرسه رفاه]] برای اقامت [[امام‌خمینی]]، سهم بسزایی داشت {{ببینید|کمیته استقبال}} و پس از فروپاشی [[رژیم پهلوی]]، حفاظت از سلاح‌های پایگاه‌های تسخیرشده و نگهداری از سران بازداشت‌شده رژیم پهلوی در داخل مدرسه رفاه از مسئولیت‌های او بود.<ref>رجایی، محمدعلی، یاران امام، ۲۹؛ میرطاووسی، ۵۷.</ref>
رجایی پس از آزادی، به انجمن اسلامی معلمان مبارز پیوست. این انجمن پیش از پیروزی [[انقلاب اسلامی ایران|انقلاب اسلامی]]، به صورت تشکل سیاسی مخفی فعالیت می‌کرد و در تکثیر و توزیع [[پیام‌ها و اعلامیه‌های امام‌خمینی|اعلامیه‌های امام‌خمینی]] و اعلامیه‌های مربوط به دعوت فرهنگیان، بیانیه‌ها، اعتصاب‌های معلمان و غیره نقش فعالی داشت و پس از انقلاب تکامل یافت.<ref>رجایی، فرزند ملت، ۱/۳۵؛ راعی گلوجه، زندگینامه سیاسی شهید رجایی، ۸۸.</ref> رجایی با عضویت در کمیته استقبال از امام‌خمینی در آماده‌سازی [[مدرسه رفاه و مدرسه علوی|مدرسه رفاه]] برای اقامت [[امام‌خمینی]]، سهم بسزایی داشت {{ببینید|کمیته استقبال}} و پس از فروپاشی [[رژیم پهلوی]]، حفاظت از سلاح‌های پایگاه‌های تسخیرشده و نگهداری از سران بازداشت‌شده رژیم پهلوی در داخل مدرسه رفاه از مسئولیت‌های او بود.<ref>رجایی، محمدعلی، یاران امام، ۲۹؛ میرطاووسی، ۵۷.</ref>
==فعالیت‌ها و مسئولیت‌های پس از انقلاب==
==فعالیت‌ها و مسئولیت‌های پس از انقلاب==
[[محمدجواد باهنر]] در شهریور ۱۳۵۸، پس از استعفای غلامحسین شکوهی، وزیر آموزش و پرورش، رجایی را برای سرپرستی این وزارتخانه پیشنهاد کرد و وی در [[دولت موقت|دولت موقت مهدی بازرگان]] {{ببینید|مهدی بازرگان}} از ۱۸ شهریور تا ۷ مهر ۱۳۵۸ سرپرست وزارت آموزش و پرورش بود و در سامان‌دادن به امور وزارت آموزش و پرورش نقش اصلی داشت.<ref>راعی گلوجه، زندگینامه سیاسی شهید رجایی، ۹۵ ـ ۹۶.</ref> [[امام‌خمینی]] با پیشنهاد بازرگان، رجایی را به کفالت این وزارتخانه<ref>۱۰/۱۷۳.</ref> و سپس با پیشنهاد [[شورای انقلاب اسلامی|شورای انقلاب]] در آبان ۱۳۵۸ به وزارت آموزش و پرورش<ref>۱۰/۵۰۴.</ref>منصوب کرد. وی این مسئولیت را تا زمان تشکیل نخستین دوره [[مجلس شورای اسلامی]] در خرداد ۱۳۵۹ بر عهده داشت. تأسیس نهاد امور تربیتی، ترویج تفکر آموزش و پرورش اسلامی و تقویت مراکز تربیت معلم از مهم‌ترین اقدامات او در دوره وزارت بود.
[[محمدجواد باهنر]] در شهریور ۱۳۵۸، پس از استعفای غلامحسین شکوهی، وزیر آموزش و پرورش، رجایی را برای سرپرستی این وزارتخانه پیشنهاد کرد و وی در [[دولت موقت|دولت موقت مهدی بازرگان]] {{ببینید|مهدی بازرگان}} از ۱۸ شهریور تا ۷ مهر ۱۳۵۸ سرپرست وزارت آموزش و پرورش بود و در سامان‌دادن به امور وزارت آموزش و پرورش نقش اصلی داشت.<ref>راعی گلوجه، زندگینامه سیاسی شهید رجایی، ۹۵ ـ ۹۶.</ref> [[امام‌خمینی]] با پیشنهاد بازرگان، رجایی را به کفالت این وزارتخانه<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۰/۱۷۳.</ref> و سپس با پیشنهاد [[شورای انقلاب اسلامی|شورای انقلاب]] در آبان ۱۳۵۸ به وزارت آموزش و پرورش<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۰/۵۰۴.</ref> منصوب کرد. وی این مسئولیت را تا زمان تشکیل نخستین دوره [[مجلس شورای اسلامی]] در خرداد ۱۳۵۹ بر عهده داشت. تأسیس نهاد امور تربیتی، ترویج تفکر آموزش و پرورش اسلامی و تقویت مراکز تربیت معلم از مهم‌ترین اقدامات او در دوره وزارت بود.


رجایی در نخستین انتخابات مجلس شورای اسلامی در اسفند ۱۳۵۸ نامزد [[حزب جمهوری اسلامی]] در حوزه انتخاباتی تهران بود و به مجلس راه یافت.<ref>رجایی، محمدعلی، یاران امام، ۳۰ ـ ۳۱.</ref> پس از عدم موافقت مجلس با نامزدهایی که رئیس‌جمهور وقت سیدابوالحسن بنی‌صدر برای نخست‌وزیری پیشنهاد کرده بود، {{ببینید|سیدابوالحسن بنی‌صدر}} هیئت منتخب مجلس و ریاست‌جمهوری، رجایی را به بنی‌صدر معرفی کرد. این هیئت با توافق دو طرف برای تشخیص صلاحیت نخست‌وزیر تعیین شده بود تا از میان چهارده نفری که رئیس‌جمهور و مجلس شورای اسلامی معرفی کرده بودند، صلاحیت یک فرد را برای نخست‌وزیری تأیید کند. بنی‌صدر نخست در برابر انتخاب رجایی مخالفت کرد؛ ولی در نهایت به‌ناچار با این پیشنهاد موافقت کرد و مجلس با حداکثر آرا رجایی را در ۱۸ مرداد ۱۳۵۹ به نخست‌وزیری برگزید.<ref>راعی گلوجه، زندگینامه سیاسی شهید رجایی، ۱۱۲؛ میرطاووسی، ۸۸ ـ ۸۹.</ref>
رجایی در نخستین انتخابات مجلس شورای اسلامی در اسفند ۱۳۵۸ نامزد [[حزب جمهوری اسلامی]] در حوزه انتخاباتی تهران بود و به مجلس راه یافت.<ref>رجایی، محمدعلی، یاران امام، ۳۰ ـ ۳۱.</ref> پس از عدم موافقت مجلس با نامزدهایی که رئیس‌جمهور وقت سیدابوالحسن بنی‌صدر برای نخست‌وزیری پیشنهاد کرده بود، {{ببینید|سیدابوالحسن بنی‌صدر}} هیئت منتخب مجلس و ریاست‌جمهوری، رجایی را به بنی‌صدر معرفی کرد. این هیئت با توافق دو طرف برای تشخیص صلاحیت نخست‌وزیر تعیین شده بود تا از میان چهارده نفری که رئیس‌جمهور و مجلس شورای اسلامی معرفی کرده بودند، صلاحیت یک فرد را برای نخست‌وزیری تأیید کند. بنی‌صدر نخست در برابر انتخاب رجایی مخالفت کرد؛ ولی در نهایت به‌ناچار با این پیشنهاد موافقت کرد و مجلس با حداکثر آرا رجایی را در ۱۸ مرداد ۱۳۵۹ به نخست‌وزیری برگزید.<ref>راعی گلوجه، زندگینامه سیاسی شهید رجایی، ۱۱۲؛ میرطاووسی، ۸۸ ـ ۸۹.</ref>
===نخست‌وزیری===
===نخست‌وزیری===
از آغاز نخست‌وزیری رجایی میان وی و [[سیدابوالحسن بنی‌صدر|بنی‌صدر]] برای معرفی وزیران به مجلس شورای اسلامی، اختلاف به‌وجود آمد که موجب شکوائیه رئیس‌جمهور نزد امام‌خمینی شد؛ اما ایشان با ابراز اینکه وزیران باید از میان افراد مؤمن به انقلاب، مدیر، مدبّر و فعّال انتخاب شوند، حاضر به دخالت به نفع رئیس‌جمهور نشد.<ref>امام‌خمینی، ۱۳/۱۷۵.</ref> با این حال، بنی‌صدر در هر فرصت ممکن از تضعیف و تحقیر شخصیت رجایی در افکار عمومی خودداری نمی‌کرد. رجایی در برابر اهانت‌های وی، تمامی این تلخی‌ها و اهانت‌ها را با کمال صبر و بردباری و متانت، تحمل و در مواقع لزوم با ارائه استدلال‌های محکم و منطقی به ایرادهای پیاپی او پاسخ می‌داد.<ref>جوانبخت، ۴۱ ـ ۴۲؛ راعی گلوجه، زندگینامه سیاسی شهید رجایی، ۱۱۴ ـ ۱۱۶.</ref> امام‌خمینی در شهریور ۱۳۵۹ رجایی را با حفظ مسئولیت نخست‌وزیری به سرپرستی [[بنیاد مستضعفان]] منصوب کرد.<ref>۱۳/۲۲۰.</ref>
از آغاز نخست‌وزیری رجایی میان وی و [[سیدابوالحسن بنی‌صدر|بنی‌صدر]] برای معرفی وزیران به مجلس شورای اسلامی، اختلاف به‌وجود آمد که موجب شکوائیه رئیس‌جمهور نزد امام‌خمینی شد؛ اما ایشان با ابراز اینکه وزیران باید از میان افراد مؤمن به انقلاب، مدیر، مدبّر و فعّال انتخاب شوند، حاضر به دخالت به نفع رئیس‌جمهور نشد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۳/۱۷۵.</ref> با این حال، بنی‌صدر در هر فرصت ممکن از تضعیف و تحقیر شخصیت رجایی در افکار عمومی خودداری نمی‌کرد. رجایی در برابر اهانت‌های وی، تمامی این تلخی‌ها و اهانت‌ها را با کمال صبر و بردباری و متانت، تحمل و در مواقع لزوم با ارائه استدلال‌های محکم و منطقی به ایرادهای پیاپی او پاسخ می‌داد.<ref>جوانبخت، ۴۱ ـ ۴۲؛ راعی گلوجه، زندگینامه سیاسی شهید رجایی، ۱۱۴ ـ ۱۱۶.</ref> امام‌خمینی در شهریور ۱۳۵۹ رجایی را با حفظ مسئولیت نخست‌وزیری به سرپرستی [[بنیاد مستضعفان]] منصوب کرد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۳/۲۲۰.</ref>


پس از آغاز [[جنگ عراق علیه ایران|جنگ تحمیلی عراق علیه ایران]]، رجایی در ۲۵ مهر ۱۳۵۹ به عنوان نخست‌وزیر جمهوری اسلامی ایران در جمع اعضای شورای امنیت سازمان ملل متحد حضور یافت و ماهیت سازمان‌های بین‌المللیِ حامیان حقوق بشر را افشا کرد. او با نشان‌دادن آثار شکنجه نیروهای [[ساواک]] و [[رژیم پهلوی]] بر بدن خود، از اعتراض به اشغال سفارت امریکا و حمایت [[امریکا]] از [[محمدرضا پهلوی]] انتقاد و از حیثیت [[انقلاب اسلامی ایران|انقلاب اسلامی]] به‌خوبی دفاع کرد.<ref>عسکری‌راد، خاطراتی از شهید رجایی، ۲۴ ـ ۲۶؛ میرطاووسی، ۱۸۹ ـ ۱۹۰.</ref> با توجه به نبود توافق میان رجایی و بنی‌صدر برای معرفی وزیر امور خارجه و پیرو مصوبه [[مجلس شورای اسلامی]]، رجایی از ۲۰ اسفند ۱۳۵۹ تا ۱۴ تیر ۱۳۶۰ علاوه بر سمت نخست‌وزیری، مسئولیت وزارت امور خارجه را نیز بر عهده داشت.<ref>راعی گلوجه، زندگینامه سیاسی شهید رجایی، ۱۳۹؛ صابری، ۲۳۶.</ref> سرانجام اختلافات بنی‌صدر با رجایی و نیروهای انقلاب، موجب تعیین هیئت حل اختلاف از سوی امام‌خمینی شد؛<ref>صحیفه، ۱۴/۲۴۸ ـ ۲۴۹.</ref> اما به نتیجه مطلوبی نرسید و قضایا به عزل بنی‌صدر از ریاست جمهوری انجامید. {{ببینید|سیدابوالحسن بنی‌صدر}}
پس از آغاز [[جنگ عراق علیه ایران|جنگ تحمیلی عراق علیه ایران]]، رجایی در ۲۵ مهر ۱۳۵۹ به عنوان نخست‌وزیر جمهوری اسلامی ایران در جمع اعضای شورای امنیت سازمان ملل متحد حضور یافت و ماهیت سازمان‌های بین‌المللیِ حامیان حقوق بشر را افشا کرد. او با نشان‌دادن آثار شکنجه نیروهای [[ساواک]] و [[رژیم پهلوی]] بر بدن خود، از اعتراض به اشغال سفارت امریکا و حمایت [[امریکا]] از [[محمدرضا پهلوی]] انتقاد و از حیثیت [[انقلاب اسلامی ایران|انقلاب اسلامی]] به‌خوبی دفاع کرد.<ref>عسکری‌راد، خاطراتی از شهید رجایی، ۲۴ ـ ۲۶؛ میرطاووسی، ۱۸۹ ـ ۱۹۰.</ref> با توجه به نبود توافق میان رجایی و بنی‌صدر برای معرفی وزیر امور خارجه و پیرو مصوبه [[مجلس شورای اسلامی]]، رجایی از ۲۰ اسفند ۱۳۵۹ تا ۱۴ تیر ۱۳۶۰ علاوه بر سمت نخست‌وزیری، مسئولیت وزارت امور خارجه را نیز بر عهده داشت.<ref>راعی گلوجه، زندگینامه سیاسی شهید رجایی، ۱۳۹؛ صابری، ۲۳۶.</ref> سرانجام اختلافات بنی‌صدر با رجایی و نیروهای انقلاب، موجب تعیین هیئت حل اختلاف از سوی امام‌خمینی شد؛<ref>صحیفه، ۱۴/۲۴۸ ـ ۲۴۹.</ref> اما به نتیجه مطلوبی نرسید و قضایا به عزل بنی‌صدر از ریاست جمهوری انجامید. {{ببینید|سیدابوالحسن بنی‌صدر}}
===ریاست‌جمهوری===
===ریاست‌جمهوری===
در تیرماه ۱۳۶۰، پس از عزل بنی‌صدر از ریاست‌جمهوری، رجایی در کنار [[عباس شیبانی]]، [[سیدعلی‌اکبر پرورش]] و [[حبیب‌الله عسکر اولادی]] در دومین انتخابات ریاست‌جمهوری نامزد شد و با کسب ۸۸ درصد کل آرا در مرداد ۱۳۶۰رئیس‌جمهور شد.<ref>راعی گلوجه، زندگینامه سیاسی شهید رجایی، ۱۹۹؛ رجایی، محمدعلی، یاران امام، ۳۲.</ref> [[امام‌خمینی]] با استقبال از این انتخاب، در ۱۱ مرداد ۱۳۶۰حکم ریاست‌جمهوری وی را تنفیذ کرد<ref>۱۵/۶۸.</ref> و در سخنرانی در مراسم تنفیذ، سفارش کرد نباید میان پیش و پس از عهده‌دارشدن سمت دولتی در رفتار و اخلاق شخص فرقی احساس شود. ایشان ریاست‌جمهوری را مسئولیتی برشمرد که در برابر کارهایی که انجام می‌دهد، باید به ملت پاسخگو باشد.<ref>۱۷/۷۱ ـ ۷۲.</ref> رجایی برای سمت نخست‌وزیری، باهنر را به مجلس معرفی کرد و او توانست از مجلس رأی اعتماد بگیرد.<ref>راعی گلوجه، زندگینامه سیاسی شهید رجایی، ۲۰۲.</ref> {{ببینید|محمدجواد باهنر}}
در تیرماه ۱۳۶۰، پس از عزل بنی‌صدر از ریاست‌جمهوری، رجایی در کنار [[عباس شیبانی]]، [[سیدعلی‌اکبر پرورش]] و [[حبیب‌الله عسکر اولادی]] در دومین انتخابات ریاست‌جمهوری نامزد شد و با کسب ۸۸ درصد کل آرا در مرداد ۱۳۶۰رئیس‌جمهور شد.<ref>راعی گلوجه، زندگینامه سیاسی شهید رجایی، ۱۹۹؛ رجایی، محمدعلی، یاران امام، ۳۲.</ref> [[امام‌خمینی]] با استقبال از این انتخاب، در ۱۱ مرداد ۱۳۶۰حکم ریاست‌جمهوری وی را تنفیذ کرد<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۵/۶۸.</ref> و در سخنرانی در مراسم تنفیذ، سفارش کرد نباید میان پیش و پس از عهده‌دارشدن سمت دولتی در رفتار و اخلاق شخص فرقی احساس شود. ایشان ریاست‌جمهوری را مسئولیتی برشمرد که در برابر کارهایی که انجام می‌دهد، باید به ملت پاسخگو باشد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۷/۷۱ ـ ۷۲.</ref> رجایی برای سمت نخست‌وزیری، باهنر را به مجلس معرفی کرد و او توانست از مجلس رأی اعتماد بگیرد.<ref>راعی گلوجه، زندگینامه سیاسی شهید رجایی، ۲۰۲.</ref> {{ببینید|محمدجواد باهنر}}


== ویژگی‌های اخلاقی و رفتاری ==
== ویژگی‌های اخلاقی و رفتاری ==
رجایی در دوره کوتاه‌مدت ریاست‌جمهوری خود (۲۸ روز)، راه و خط و مشی انقلابی و مکتبی را که در دوره نخست‌وزیری در پیش گرفته بود، ادامه داد. تنها تفاوت آن در این بود که در دوره ریاست‌جمهوری، نخست‌وزیر و اعضای دولت نیز هم‌فکر و هم‌رأی با او بودند و برخلاف دوره پیش، این دوره از انسجام و هماهنگی بسیار بالایی برخوردار بود.<ref>همان، ۲۰۳.</ref> وی در زندگی خود بسیار ساده، قانع و صرفه‌جو بود؛ پس از برعهده‌گرفتن منصب نخست‌وزیری، همان ساختمان قدیمیِ وزارت آموزش و پرورش در میدان بهارستان را برای این منصب برگزید و معتقد بود اگر محل کار، تشریفاتی باشد، آدمی را اسیر پُست و مقام می‌سازد. وی با همین نگاه به زندگی، در فضایی صمیمی با اقشار مختلف مردم ارتباط برقرار می‌کرد و سر سفره آنان می‌نشست.<ref>عابدی، ۱۰۸، ۱۲۰؛ عسکری‌راد، خاطره‌هایی از شهید رجایی، ۵۵، ۶۶ و ۷۰.</ref> سادگی و صمیمیت او باعث می‌شد مردم گاه او را با افراد معمولی اشتباه می‌گرفتند و تشخیص نمی‌دادند که او نخست‌وزیر یا رئیس‌جمهور است.<ref>راعی گلوجه، زندگینامه سیاسی شهید رجایی، ۴۵.</ref> وی در عین نرم‌خویی و مهربانی ذاتی، در حذف تشریفات اداری، قهرمان‌پروری، مبارزه با خلاف‌ها و اهمال‌کاری‌ها قاطع بود.<ref>عسکری‌راد، خاطره‌هایی از شهید رجایی، ۸۶، ۹۲ و ۱۶۷.</ref>
رجایی در دوره کوتاه‌مدت ریاست‌جمهوری خود (۲۸ روز)، راه و خط و مشی انقلابی و مکتبی را که در دوره نخست‌وزیری در پیش گرفته بود، ادامه داد. تنها تفاوت آن در این بود که در دوره ریاست‌جمهوری، نخست‌وزیر و اعضای دولت نیز هم‌فکر و هم‌رأی با او بودند و برخلاف دوره پیش، این دوره از انسجام و هماهنگی بسیار بالایی برخوردار بود.<ref>راعی گلوجه، زندگینامه سیاسی شهید رجایی، ۲۰۳.</ref> وی در زندگی خود بسیار ساده، قانع و صرفه‌جو بود؛ پس از برعهده‌گرفتن منصب نخست‌وزیری، همان ساختمان قدیمیِ وزارت آموزش و پرورش در میدان بهارستان را برای این منصب برگزید و معتقد بود اگر محل کار، تشریفاتی باشد، آدمی را اسیر پُست و مقام می‌سازد. وی با همین نگاه به زندگی، در فضایی صمیمی با اقشار مختلف مردم ارتباط برقرار می‌کرد و سر سفره آنان می‌نشست.<ref>عابدی، ۱۰۸، ۱۲۰؛ عسکری‌راد، خاطره‌هایی از شهید رجایی، ۵۵، ۶۶ و ۷۰.</ref> سادگی و صمیمیت او باعث می‌شد مردم گاه او را با افراد معمولی اشتباه می‌گرفتند و تشخیص نمی‌دادند که او نخست‌وزیر یا رئیس‌جمهور است.<ref>راعی گلوجه، زندگینامه سیاسی شهید رجایی، ۴۵.</ref> وی در عین نرم‌خویی و مهربانی ذاتی، در حذف تشریفات اداری، قهرمان‌پروری، مبارزه با خلاف‌ها و اهمال‌کاری‌ها قاطع بود.<ref>عسکری‌راد، خاطره‌هایی از شهید رجایی، ۸۶، ۹۲ و ۱۶۷.</ref>


== دیدگاه‌ها ==
== دیدگاه‌ها ==
رجایی خود را سرباز [[امام‌خمینی]] می‌دانست و بر پیروی صادقانه و مداوم از [[رهبری|رهبری ایشان]] تأکید می‌ورزید و باور داشت در همه‌حال چه [[رفاه]] و چه گرفتاری، باید به حمایت از ایشان پرداخت.<ref>رجایی، محمدعلی، فرزند ملت، ۱/۸۲.</ref> وی خود را مقلد امام‌خمینی می‌دانست و معتقد بود هرگاه ایشان تشخیص دهد امری مخالف اسلام است، دولت موظف به اصلاح آن است و هرگاه مردم تشخیص دهند که دولت پیرو خط ایشان نیست، آن دولت باید کنار برود.<ref>رجایی، غلامعلی، ۷۲۵ ـ ۷۲۷.</ref> او پیوند ملت با رهبری امام‌خمینی را پیوند اعتقادی و نه پیوند سیاسی می‌دانست؛ از این‌رو شناخت جایگاه امام‌خمینی و مواضع ایشان را مهم و بنیادی برمی‌شمرد.<ref>رجایی، محمدعلی، فرزند ملت، ۱/۱۰۳ و ۱۲۶.</ref> وی پیوند عمیق میان مردم مستضعف و محروم با امام‌خمینی را ستایش می‌کرد و ایشان را انسان بی‌نظیر قرن و امام مستضعفان می‌شمرد.<ref>همان، ۱/۲۳۶.</ref>  
رجایی خود را سرباز [[امام‌خمینی]] می‌دانست و بر پیروی صادقانه و مداوم از [[رهبری|رهبری ایشان]] تأکید می‌ورزید و باور داشت در همه‌حال چه [[رفاه]] و چه گرفتاری، باید به حمایت از ایشان پرداخت.<ref>رجایی، محمدعلی، فرزند ملت، ۱/۸۲.</ref> وی خود را مقلد امام‌خمینی می‌دانست و معتقد بود هرگاه ایشان تشخیص دهد امری مخالف اسلام است، دولت موظف به اصلاح آن است و هرگاه مردم تشخیص دهند که دولت پیرو خط ایشان نیست، آن دولت باید کنار برود.<ref>رجایی، غلامعلی، ۷۲۵ ـ ۷۲۷.</ref> او پیوند ملت با رهبری امام‌خمینی را پیوند اعتقادی و نه پیوند سیاسی می‌دانست؛ از این‌رو شناخت جایگاه امام‌خمینی و مواضع ایشان را مهم و بنیادی برمی‌شمرد.<ref>رجایی، محمدعلی، فرزند ملت، ۱/۱۰۳ و ۱۲۶.</ref> وی پیوند عمیق میان مردم مستضعف و محروم با امام‌خمینی را ستایش می‌کرد و ایشان را انسان بی‌نظیر قرن و امام مستضعفان می‌شمرد.<ref>رجایی، محمدعلی، فرزند ملت، ۱/۲۳۶.</ref>  


او که در برابر [[مردم]] متعهد شد تا از آرمان‌ها و دستورهای امام‌خمینی با تمام توان حمایت کند،<ref>همان، ۱/۲۶۸ ـ ۲۶۹.</ref> در مناسبت‌های مختلف از صداقت و سادگی و شخصیت امام‌خمینی ستایش می‌کرد و سیره ایشان را الگوی رفتار خود قرار داده بود.<ref>همان، ۱/۳۰۸ ـ ۳۰۹، ۳۳۳، ۳۵۵ و ۳۶۰.</ref> وی صراحتاً اعلام می‌کرد آنچه او با خود عهد کرده و آنچه وزیران با او تعهد کرده‌اند، پیروی از خط امام‌خمینی است و معیار انقلابی‌بودنِ اشخاص را قبول‌داشتنِ تفکر ایشان در همه ابعاد می‌دانست.<ref>رجایی، غلامعلی، ۷۲۵ ـ ۷۲۸؛ عابدی ۱۴۸.</ref>
او که در برابر [[مردم]] متعهد شد تا از آرمان‌ها و دستورهای امام‌خمینی با تمام توان حمایت کند،<ref>رجایی، محمدعلی، فرزند ملت، ۱/۲۶۸ ـ ۲۶۹.</ref> در مناسبت‌های مختلف از صداقت و سادگی و شخصیت امام‌خمینی ستایش می‌کرد و سیره ایشان را الگوی رفتار خود قرار داده بود.<ref>رجایی، محمدعلی، فرزند ملت، ۱/۳۰۸ ـ ۳۰۹، ۳۳۳، ۳۵۵ و ۳۶۰.</ref> وی صراحتاً اعلام می‌کرد آنچه او با خود عهد کرده و آنچه وزیران با او تعهد کرده‌اند، پیروی از خط امام‌خمینی است و معیار انقلابی‌بودنِ اشخاص را قبول‌داشتنِ تفکر ایشان در همه ابعاد می‌دانست.<ref>رجایی، غلامعلی، ۷۲۵ ـ ۷۲۸؛ عابدی ۱۴۸.</ref>


رجایی درباره [[ولایت فقیه]] و رهبری امام‌خمینی معتقد بود مسئله رهبری بنا بر ضرورت انقلاب باید به‌درستی شناخته شود. از نظر او رهبری نه در شخص امام‌خمینی، بلکه در موضوع «امام» و «مرجع تقلید» متقوم است و جایگاه مرجع تقلید با رهبران سیاسی فرق می‌کند. او با این نگاه به جایگاه امام‌خمینی، همه حرکات خود را مبتنی بر نگاهی شرعی می‌دانست که یک مرجع تقلید مشخص می‌کند. او به مخاطبان خود تأکید می‌کرد پیوند خود با امام‌خمینی و مرجعیت را به‌درستی درک کنند؛ زیرا این پیوند، پیوند اعتقادی است نه پیوند سیاسی، بلکه پیوند سیاسی یک بعد از ابعاد رهبری است.<ref>رجایی، محمدعلی، فرزند ملت، ۱/۱۰۳ و ۱۲۶.</ref>
رجایی درباره [[ولایت فقیه]] و رهبری امام‌خمینی معتقد بود مسئله رهبری بنا بر ضرورت انقلاب باید به‌درستی شناخته شود. از نظر او رهبری نه در شخص امام‌خمینی، بلکه در موضوع «امام» و «مرجع تقلید» متقوم است و جایگاه مرجع تقلید با رهبران سیاسی فرق می‌کند. او با این نگاه به جایگاه امام‌خمینی، همه حرکات خود را مبتنی بر نگاهی شرعی می‌دانست که یک مرجع تقلید مشخص می‌کند. او به مخاطبان خود تأکید می‌کرد پیوند خود با امام‌خمینی و مرجعیت را به‌درستی درک کنند؛ زیرا این پیوند، پیوند اعتقادی است نه پیوند سیاسی، بلکه پیوند سیاسی یک بعد از ابعاد رهبری است.<ref>رجایی، محمدعلی، فرزند ملت، ۱/۱۰۳ و ۱۲۶.</ref>


امام‌خمینی نیز به مناسبت‌های مختلف از کارکرد و [[صدق|صداقت]] و [[ساده‌زیستی]] رجایی دفاع<ref>۱۴/۱۲۲ ـ ۱۲۳ و ۲۳۴.</ref> و از ساده‌زیستی و پشتوانه مردمی وی ستایش می‌کرد.<ref>۱۶/۴۴۵ و ۴۴۹.</ref> ایشان در برابر برخی نقدهای بنی‌صدر که جایگاه علمی او را زیر سؤال می‌برد، عقل رجایی را بیشتر از علم او شمرد<ref>۱۴/۴۶۱) </ref> و او را انسانی زجردیده و برآمده از میان توده مردم دانست.<ref>۱۳/۱۴۲ و ۱۴/۳۲۰.</ref> ایشان، رجایی را فرزند متعهد، مسئول و محبوب آحاد جامعه می‌دانست که در خدمتگزاری هیچگاه کوتاهی نکرد<ref>۱۵/۱۳۵ ـ ۱۴۰.</ref> و با کردارش، معلم اخلاق به شمار می‌رفت.<ref>۱۸/۷۷) </ref> به باور ایشان، رجایی گرچه از دست‌فروشی به ریاست‌جمهوری رسید؛ اما مشاغل مهم بر روحیه او اثر منفی نداشت و او عزت نفس بالایی داشت.<ref>۲۰/۱۲۴) </ref>
امام‌خمینی نیز به مناسبت‌های مختلف از کارکرد و [[صدق|صداقت]] و [[ساده‌زیستی]] رجایی دفاع<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۴/۱۲۲ ـ ۱۲۳ و ۲۳۴.</ref> و از ساده‌زیستی و پشتوانه مردمی وی ستایش می‌کرد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۶/۴۴۵ و ۴۴۹.</ref> ایشان در برابر برخی نقدهای بنی‌صدر که جایگاه علمی او را زیر سؤال می‌برد، عقل رجایی را بیشتر از علم او شمرد<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۴/۴۶۱. </ref> و او را انسانی زجردیده و برآمده از میان توده مردم دانست.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۳/۱۴۲ و ۱۴/۳۲۰.</ref> ایشان، رجایی را فرزند متعهد، مسئول و محبوب آحاد جامعه می‌دانست که در خدمتگزاری هیچگاه کوتاهی نکرد<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۵/۱۳۵ ـ ۱۴۰.</ref> و با کردارش، معلم اخلاق به شمار می‌رفت.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۸/۷۷. </ref> به باور ایشان، رجایی گرچه از دست‌فروشی به ریاست‌جمهوری رسید؛ اما مشاغل مهم بر روحیه او اثر منفی نداشت و او عزت نفس بالایی داشت.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۲۰/۱۲۴. </ref>
==شهادت==
==شهادت==
رجایی در کمتر از یک ماه پس از احراز سِمت ریاست‌جمهوری، در یکی از جلسات شورای امنیت ملی در ساعت ۱۴ و ۴۵ دقیقه روز یکشنبه هشتم شهریور ۱۳۶۰، به سبب بمب‌گذاری مسعود کشمیری یکی از عوامل نفوذیِ [[سازمان مجاهدین خلق ایران|سازمان مجاهدین خلق]] در ساختمان نخست‌وزیری، به همراه [[محمدجواد باهنر]]، نخست‌وزیر و وحید دستجردی رئیس شهربانی کل کشور و گروهی دیگر به شهادت رسید.<ref>رجایی، محمدعلی، یاران امام، ۳۳؛ واحد فرهنگی، ۲/۸۹۹ و ۹۰۰.</ref> {{ببینید|هشت شهریور}}  
رجایی در کمتر از یک ماه پس از احراز سِمت ریاست‌جمهوری، در یکی از جلسات شورای امنیت ملی در ساعت ۱۴ و ۴۵ دقیقه روز یکشنبه هشتم شهریور ۱۳۶۰، به سبب بمب‌گذاری مسعود کشمیری یکی از عوامل نفوذیِ [[سازمان مجاهدین خلق ایران|سازمان مجاهدین خلق]] در ساختمان نخست‌وزیری، به همراه [[محمدجواد باهنر]]، نخست‌وزیر و وحید دستجردی رئیس شهربانی کل کشور و گروهی دیگر به شهادت رسید.<ref>رجایی، محمدعلی، یاران امام، ۳۳؛ واحد فرهنگی، ۲/۸۹۹ و ۹۰۰.</ref> {{ببینید|هشت شهریور}}  


[[امام‌خمینی]] یک روز پس از این فاجعه در جمع قشرهای مختلف مردم به تفصیل درباره این جنایت سخن گفت و با ستایش از رجایی و باهنر تأکید کرد ملتی را که در برابر قدرت‌های عالم و برای اسلام و خدا قیام کرده‌است، به وسیله ترور شخصیت‌ها نمی‌توان عقب راند و در مواقعی که جامعه شهید داده‌است ملت ایران منسجم‌تر از پیش شد. ایشان از رجایی تجلیل کرد و او را رئیس‌جمهور مکتبی و ارزشمند نامید؛ همچنین از همراهی بیست‌ساله رجایی با باهنر ستایش کرد و شهادت آنان را در کنار هم، خواسته الهی شمرد. ایشان تحمل ازدست‌دادن رجایی و باهنر را برای خود بسیار مشکل شمرد و از رسیدن آنان به درجه رفیع شهادت و آرامش یاد کرد. ایشان رجایی و باهنر را اشخاص ارزنده‌ای برای ملت و جمهوری اسلامی شمرد و رجایی را رئیس‌جمهوری خواند که مردم او را از خود می‌دانستند و عزاداری گسترده مردمی برای آن دو را نشانه محبوبیت بالا و پایگاه مردمی آنان دانست.<ref>۱۵/۱۳۵ ـ ۱۴۰.</ref>
[[امام‌خمینی]] یک روز پس از این فاجعه در جمع قشرهای مختلف مردم به تفصیل درباره این جنایت سخن گفت و با ستایش از رجایی و باهنر تأکید کرد ملتی را که در برابر قدرت‌های عالم و برای اسلام و خدا قیام کرده‌است، به وسیله ترور شخصیت‌ها نمی‌توان عقب راند و در مواقعی که جامعه شهید داده‌است ملت ایران منسجم‌تر از پیش شد. ایشان از رجایی تجلیل کرد و او را رئیس‌جمهور مکتبی و ارزشمند نامید؛ همچنین از همراهی بیست‌ساله رجایی با باهنر ستایش کرد و شهادت آنان را در کنار هم، خواسته الهی شمرد. ایشان تحمل ازدست‌دادن رجایی و باهنر را برای خود بسیار مشکل شمرد و از رسیدن آنان به درجه رفیع شهادت و آرامش یاد کرد. ایشان رجایی و باهنر را اشخاص ارزنده‌ای برای ملت و جمهوری اسلامی شمرد و رجایی را رئیس‌جمهوری خواند که مردم او را از خود می‌دانستند و عزاداری گسترده مردمی برای آن دو را نشانه محبوبیت بالا و پایگاه مردمی آنان دانست.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۵/۱۳۵ ـ ۱۴۰.</ref>


امام‌خمینی یک روز پس از این نیز در دهم شهریور درباره این فاجعه سخن گفت و بر لزوم وحدت و مقاومت تأکید کرد و با ستایش دوباره از رجایی و باهنر، به دادگاه‌ها و دست‌اندرکاران هشدار داد که مبادا وقوع چنین شرارت‌هایی ازجمله شهادت اینان باعث شود آنان بی‌اختیار شوند و در برخورد با مخالفان و زندانیان از حدود شرعی فراتر روند. ایشان تأکید کرد که دست‌اندرکاران باید با پرهیز از خشم و شتاب و با حفظ موازین اسلامی و قانونی و بدون شدت عمل با زندانیان رفتار کنند و حتی رفتار با کسانی که قاتل شناخته شدند نیز در عین شدت عمل، باید رفتاری اسلامی باشد و تعدی از حدود نشود.<ref>۱۵/۱۴۵ ـ ۱۵۰.</ref> ایشان ضمن پاسخ به پیام‌های تسلیت رئیسان کشورهای مختلف،<ref>۱۵/۱۴۱، ۱۴۲، ۱۴۳، ۱۴۴ و ۱۵۱.</ref> در جمع خانواده شهدای هشت شهریور، با ابراز اینکه تنها چیزی که موجب تسلی شهادت رجایی و باهنر است این است که کار برای خدا است و چیزی که برای خدا است محفوظ است، آنان را متعهد به اسلام و مفید برای جامعه دانست؛<ref>۱۵/۱۶۴.</ref> چنان‌که رجایی را سربازی گرانقدر و رئیس‌جمهوری خدمتگزار و متعهد دانست<ref>۱۵/۲۵۰.</ref> که [[شهادت]] او برای کشور ضرر بوده‌است، اما [[مردم]] با عمل خود شهادت داده‌اند که او مقبول مردم بوده و هیچ‌گاه در خدمتگزاری کوتاهی نکرده‌است.<ref>۱۶/۴۵۰ ـ ۴۵۳.</ref>
امام‌خمینی یک روز پس از این نیز در دهم شهریور درباره این فاجعه سخن گفت و بر لزوم وحدت و مقاومت تأکید کرد و با ستایش دوباره از رجایی و باهنر، به دادگاه‌ها و دست‌اندرکاران هشدار داد که مبادا وقوع چنین شرارت‌هایی ازجمله شهادت اینان باعث شود آنان بی‌اختیار شوند و در برخورد با مخالفان و زندانیان از حدود شرعی فراتر روند. ایشان تأکید کرد که دست‌اندرکاران باید با پرهیز از خشم و شتاب و با حفظ موازین اسلامی و قانونی و بدون شدت عمل با زندانیان رفتار کنند و حتی رفتار با کسانی که قاتل شناخته شدند نیز در عین شدت عمل، باید رفتاری اسلامی باشد و تعدی از حدود نشود.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۵/۱۴۵ ـ ۱۵۰.</ref> ایشان ضمن پاسخ به پیام‌های تسلیت رئیسان کشورهای مختلف،<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۵/۱۴۱، ۱۴۲، ۱۴۳، ۱۴۴ و ۱۵۱.</ref> در جمع خانواده شهدای هشت شهریور، با ابراز اینکه تنها چیزی که موجب تسلی شهادت رجایی و باهنر است این است که کار برای خدا است و چیزی که برای خدا است محفوظ است، آنان را متعهد به اسلام و مفید برای جامعه دانست؛<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۵/۱۶۴.</ref> چنان‌که رجایی را سربازی گرانقدر و رئیس‌جمهوری خدمتگزار و متعهد دانست<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۵/۲۵۰.</ref> که [[شهادت]] او برای کشور ضرر بوده‌است، اما [[مردم]] با عمل خود شهادت داده‌اند که او مقبول مردم بوده و هیچ‌گاه در خدمتگزاری کوتاهی نکرده‌است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۶/۴۵۰ ـ ۴۵۳.</ref>


پیکر رجایی به همراه پیکر باهنر و دیگر شهدای انفجار، در روز نهم شهریور ۱۳۶۰ در [[تهران]] پس از تشییع باشکوه، از محل [[مجلس شورای اسلامی]] به [[بهشت زهرا(س)]] انتقال داده شد و در جوار مزار شهدای فاجعه انفجار دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی به خاک سپرده شد. {{ببینید|هشت شهریور | هفت تیر}}
پیکر رجایی به همراه پیکر باهنر و دیگر شهدای انفجار، در روز نهم شهریور ۱۳۶۰ در [[تهران]] پس از تشییع باشکوه، از محل [[مجلس شورای اسلامی]] به [[بهشت زهرا(س)]] انتقال داده شد و در جوار مزار شهدای فاجعه انفجار دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی به خاک سپرده شد. {{ببینید|هشت شهریور | هفت تیر}}
==خانواده==
==خانواده==
عاتقه صدیقی (پوران رجایی)، همسر رجایی، که از خویشاوندان دور رجایی بود در سال ۱۳۲۲ در قزوین به دنیا آمد. پدرش محمدصادق بزاز بود. عاتقه با خانواده‌اش در قزوین زندگی می‌کرد و پیش از [[ازدواج]] با رجایی به [[تهران]] مهاجرت کردند. وی تا ششم ابتدایی درس خوانده بود و به دلیل اختلاط مدارس و فضای فرهنگی از ادامه تحصیل بازمانده بود. صدیقی در هجده‌سالگی با رجایی ازدواج کرد<ref>راعی گلوجه، زندگینامه سیاسی شهید رجایی، ۲۴.</ref> و در خانه کوچکی در نارمک، ساکن شد. ثمره این ازدواج دو دختر به نام‌های جمیله و حمیده و یک پسر به نام کمال‌الدین است.<ref>راعی گلوجه، زندگینامه سیاسی شهید رجایی، ۲۵.</ref> صدیقی در سال ۱۳۶۷ به نمایندگی از مردم تهران به [[مجلس شورای اسلامی]] راه یافت و نام وی در شمار نمایندگانی که برای رفع ابهام از محدوده فعالیت‌های [[مجمع تشخیص مصلحت نظام]] به [[امام‌خمینی]] نامه نوشتند، دیده می‌شود (.<ref>← امام‌خمینی، ۲۱/۲۰۲ ـ ۲۰۳.</ref>
عاتقه صدیقی (پوران رجایی)، همسر رجایی، که از خویشاوندان دور رجایی بود در سال ۱۳۲۲ در قزوین به دنیا آمد. پدرش محمدصادق بزاز بود. عاتقه با خانواده‌اش در قزوین زندگی می‌کرد و پیش از [[ازدواج]] با رجایی به [[تهران]] مهاجرت کردند. وی تا ششم ابتدایی درس خوانده بود و به دلیل اختلاط مدارس و فضای فرهنگی از ادامه تحصیل بازمانده بود. صدیقی در هجده‌سالگی با رجایی ازدواج کرد<ref>راعی گلوجه، زندگینامه سیاسی شهید رجایی، ۲۴.</ref> و در خانه کوچکی در نارمک، ساکن شد. ثمره این ازدواج دو دختر به نام‌های جمیله و حمیده و یک پسر به نام کمال‌الدین است.<ref>راعی گلوجه، زندگینامه سیاسی شهید رجایی، ۲۵.</ref> صدیقی در سال ۱۳۶۷ به نمایندگی از مردم تهران به [[مجلس شورای اسلامی]] راه یافت و نام وی در شمار نمایندگانی که برای رفع ابهام از محدوده فعالیت‌های [[مجمع تشخیص مصلحت نظام]] به [[امام‌خمینی]] نامه نوشتند، دیده می‌شود.<ref>← امام‌خمینی، صحیفه امام، ۲۱/۲۰۲ ـ ۲۰۳.</ref>


==پانویس==
==پانویس==
confirmed، emailconfirmed، templateeditor
۱٬۱۸۸

ویرایش