کاربر:Salehi/صفحه تمرین۶: تفاوت میان نسخهها
(اصلاح ارقام) برچسب: برگرداندهشده |
بدون خلاصۀ ویرایش برچسب: برگرداندهشده |
||
خط ۲: | خط ۲: | ||
==معرفی== | ==معرفی== | ||
سیدصادق حسینی زیارتی، معروف به سیدحمید روحانی، فرزند میرعلیاحمد حسینی زیارتی، در سال ۱۳۲۰ (شناسنامه: ۱۳۲۴) در بخش مهدیشهر (سنگسر) سمنان متولد شد و نام «سیدحمید روحانی» نام مستعار وی در دوران مبارزه است که به آن شهرت یافته است | سیدصادق حسینی زیارتی، معروف به سیدحمید روحانی، فرزند میرعلیاحمد حسینی زیارتی، در سال ۱۳۲۰ (شناسنامه: ۱۳۲۴) در بخش مهدیشهر (سنگسر) سمنان متولد شد و نام «سیدحمید روحانی» نام مستعار وی در دوران مبارزه است که به آن شهرت یافته است.<ref>روحانی، گفتگو.</ref> پدر او متولد روستای «زیارت» سمنان بود و به همین دلیل وی و فرزندش به زیارتی مشهور شدند. او در مسجد سمنان، نماز جماعت برگزار میکرد<ref>جنتی، خاطرات علی جنتی، ۱۰۷، پاورقی.</ref> و در دوران نهضت اسلامی، از سوی رژیم پهلوی به کاشان تبعید شد.<ref>← امامخمینی، صحیفه امام، ۳/۱۰۳، پاورقی.</ref> در پی بیماری وی در سال ۱۳۵۴ امامخمینی در نامهای به سیدحمید روحانی با ابراز تأثر از بیماری پدرش برای سلامتی او دعا کرد و اشاره کرد از فرزند خود سیداحمد خمینی خواسته است تا از او عیادت کند.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۳/۱۰۳.</ref> | ||
روحانی پس از تحصیلات ابتدایی در سمنان، در سال ۱۳۳۷ به تهران رفت و تحصیل علوم دینی را در مدرسه مروی تهران، آغاز کرد | روحانی پس از تحصیلات ابتدایی در سمنان، در سال ۱۳۳۷ به تهران رفت و تحصیل علوم دینی را در مدرسه مروی تهران، آغاز کرد.<ref>روحانی، گفتگو؛ جنتی، خاطرات علی جنتی، ۱۰۷، پاورقی.</ref> از استادان او در دوره مقدماتی میتوان به سیدعبدالله ضیائی و حسن ثقفی برادر همسر امامخمینی اشاره کرد. او در سال ۱۳۳۹ به قم رفت و در مدرسه حجتیه ساکن شد.<ref>روحانی، گفتگو.</ref> وی در دوره تحصیل در قم، با میرزاهادی فقهی همحجره و با علیاکبر ناطق نوری مدتی همبحث بود.<ref>ناطق نوری، خاطرات حجت الاسلام و المسلمین علیاکبر ناطق نوری، ۱/۳۵ و ۳۹؛ روحانی، گفتگو.</ref> وی در حوزه قم، ادامه درسهای مقدمات را نزد محمدرضا فشارکی، مرتضی مقتدایی و محیالدین فاضل هرندی، و دوره سطح را نزد مرتضی بنیفضل (معالم الاصول)، مصطفی اعتمادی (قوانین الاصول)، محمدتقی ستوده (شرح لمعه)، محمدتقی مصباح یزدی (شرح منظومه)، جعفر سبحانی (مکاسب)، حسین نوری همدانی (رسائل و کفایة الاصول) و سیدمحمدباقر سلطانی طباطبایی (کفایة الاصول) خواند.<ref>روحانی، گفتگو.</ref> وی پس از آن با توجه به فعالیتهای مبارزاتی، در سال ۱۳۴۶ مجبور به خروج از کشور و حضور در نجف اشرف شد و مدت یازده سال خارج فقه را از درس امامخمینی و خارج اصول را از درس سیدمصطفی خمینی بهره برد و در سالهای پس از پیروزی انقلاب توانست با ارائه آثار و تقریرات درسهای یادشده مدرک سطح چهار حوزه را دریافت کند.<ref>روحانی، گفتگو.</ref> | ||
روحانی از آغاز نهضت امامخمینی، به دلیل علاقه به مبارزه و شخص سیدمجتبی نواب صفوی، بهویژه دوستی با سیدمصطفی خمینی، در حلقه یاران امامخمینی قرار گرفت (ایرنا) و در گزارشهای پرشماری از اسناد سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک)، از او نام برده شده است | روحانی از آغاز نهضت امامخمینی، به دلیل علاقه به مبارزه و شخص سیدمجتبی نواب صفوی، بهویژه دوستی با سیدمصطفی خمینی، در حلقه یاران امامخمینی قرار گرفت (ایرنا) و در گزارشهای پرشماری از اسناد سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک)، از او نام برده شده است. در این گزارشها از روحانی با نامهای سیدصادق حسینی زیارتی سنگسری،<ref>جنتی، خاطرات علی جنتی، ۱۰۷، پاورقی.</ref> سیدمحمدصادق زیارتی و سیدحمید روحانی(← جمـ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات) یاد شده است. براساس اسناد ساواک، روحانی در فروردین۱۳۴۲ به اتهام پخش اعلامیه امامخمینی، تحت تعقیب قرار گرفت.<ref>جنتی، خاطرات علی جنتی، ۱۰۷، پاورقی.</ref> او همچنین یکی از نویسندگان نامه جمعی از روحانیون حوزه علمیه تهران<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۴/۴۱۲.</ref> و نیز حوزه علمیه قم<ref>منتظری، محمد، یاران امام به روایت اسناد ساواک، شهید حجتالاسلام محمد منتظری، ۲۶ ـ ۲۹.</ref> به امیرعباس هویدا، نخستوزیر، در تاریخ ۱۴/۱۲/۱۳۴۳ بود که در آن ضمن اعتراض به تبعید غیرقانونی امامخمینی به ترکیه، بازگشت ایشان و آزادی زندانیان سیاسی درخواست شده بود. روحانی در تاریخ ۱۰/۱/۱۳۴۴ از دستاندرکاران نشریه بعثت معرفی شده است.<ref>جنتی، خاطرات علی جنتی، ۱۰۷، پاورقی.</ref> | ||
روحانی همچنین از امضاکنندگان بخشی از اعلامیههاست، ازجمله: نامه جمعی از روحانیون حوزه علمیه قم به امامخمینی، در آبان ۱۳۴۴ و ابراز خرسندی از انتقال ایشان به عراق و آرزوی بازگشت هرچه سریعتر ایشان به | روحانی همچنین از امضاکنندگان بخشی از اعلامیههاست، ازجمله: نامه جمعی از روحانیون حوزه علمیه قم به امامخمینی، در آبان ۱۳۴۴ و ابراز خرسندی از انتقال ایشان به عراق و آرزوی بازگشت هرچه سریعتر ایشان به کشور؛<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۵/۳۶۹ ـ ۳۷۲.</ref> اعلامیه جمعی از روحانیان حوزه علمیه قم در ۲۷/۱۱/۱۳۴۴، به مناسبت سالگرد فاجعه فیضیه و محکومکردن این حادثه؛<ref>دوانی، نهضت روحانیون ایران، ۵/۱۷۳ ـ ۱۷۵.</ref> نامه جمعی از طلاب قم به مراجع عراق و ایران در محکومکردن عملکرد رژیم در دستگیری و تبعید علما و درخواست استیضاح مقامات مربوط در سال ۱۳۴۵<ref>دوانی، نهضت روحانیون ایران، ۵/۱۷۶ ـ ۱۷۸؛ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات یاران، ۳/۴۰۸ ـ ۴۱۰.</ref> و نامه تسلیت گروهی از طلاب و علما به امامخمینی به مناسبت سالگرد ۱۵ خرداد در خرداد ۱۳۴۵.<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات یاران، ۴/۲۱ ـ ۲۳.</ref> | ||
روحانی در سال ۱۳۴۶، به همراه گروهی ازجمله ناطق نوری، درصدد چاپ و انتشار نامه امامخمینی به هویدا | روحانی در سال ۱۳۴۶، به همراه گروهی ازجمله ناطق نوری، درصدد چاپ و انتشار نامه امامخمینی به هویدا<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲/۱۲۳ ـ ۱۲۴.</ref> برآمدند.<ref>روحانی، نهضت امامخمینی، ۲/۳۱۶.</ref> پس از دستگیری ناطق نوری، حکم دستگیری روحانی نیز در ۵/۴/۱۳۴۶ صادر شد، ولی ساواک موفق به دستگیری او نشد.<ref>جنتی، خاطرات علی جنتی، ۱۰۷، پاورقی.</ref> کشف یک قبضه سلاح کمری متعلق به روحانی و عزم ساواک برای دستگیری او، وی را ناچار به ترک ایران در این سال و هجرت به عراق کرد.<ref>روحانی، نهضت امامخمینی، ۲/۳۲۱.</ref> گزارشهایی از ساواک مبنی بر حضور روحانی (زیارتی) در قم و قصد او برای سفر به عراق<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۱۱/۲۳۱ و ۲۳۵.</ref> و نیز خروج پنهانی او و تلاش برای بازگرداندن وی در مهر ۱۳۴۶ وجود دارد.<ref>جنتی، خاطرات علی جنتی، ۱۰۷، پاورقی.</ref> اسناد دیگری از ساواک در سال ۱۳۴۹، از دستگیری علیاکبر ابوترابی با یک چمدان حاوی هزاروچهارصد برگ اعلامیه امامخمینی و اعتراف او مبنی بر گرفتن چمدان از روحانی، که تحت تعقیب ساواک است، خبر میدهد (ابوترابی، جمـ). طبق سندی از ساواک، در تاریخ ۱۴/۱۰/۱۳۵۰ احتمال ورود سیدصادق روحانی (زیارتی) از عراق به کشور مطرح و حکم دستگیری او داده شده است.<ref>منتظری، محمد، یاران امام به روایت اسناد ساواک، شهید حجتالاسلام محمد منتظری، ۱۹۳.</ref> | ||
امامخمینی در بهمن ۱۳۴۹ در نامهای به روحانی، با تأکید از او خواسته است مراقب باشد پیام ایشان به حجاج، پیش از زمان حج، در عراق و بهویژه نجف پخش نگردد و نامی از آن برده نشود | امامخمینی در بهمن ۱۳۴۹ در نامهای به روحانی، با تأکید از او خواسته است مراقب باشد پیام ایشان به حجاج، پیش از زمان حج، در عراق و بهویژه نجف پخش نگردد و نامی از آن برده نشود.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲/۳۲۱.</ref> ایشان همچنین در نامه دیگری به روحانی در سال ۱۳۵۱، نظر خود را درباره پیشنویس پیام روحانیان مبارز نجف به علمای کشورهای اسلامی درباره جنایات رژیم پهلوی، ابراز کرد و با اشاره به اینکه درباره اصل نامه نظری ندارد، با فرض تصمیم به انتشار، تذکراتی داد؛ ازجمله اینکه ذکر موافقت علمای ایران با اصلاحات ارضی و آزادی زنان را نادرست شمرد؛ به این دلیل که نه مطابق با واقع بود و نه ذکر آن درست بود<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲/۴۴۸.</ref> و از این رو انتشار آن منتفی شد. در اوایل سال ۱۳۵۲ روحانی به درخواست نویسندهای مصری، بخش زندگینامه امامخمینی را از کتاب بررسی و تحلیلی از نهضت امامخمینی که در دست نگارش و تدوین بود، انتخاب کرد و برای تأیید نزد امامخمینی فرستاد.<ref>← امامخمینی، صحیفه امام، ۲/۴۹۲، پاورقی.</ref> امامخمینی در پاسخ، بخشهای مبالغهآمیز یا غیرواقع آن را حذف و تأکید کرد شرح حال ایشان را برای نویسنده مصری، ساده و بیمبالغه بنویسد و بهویژه در بخش نهضت و تأثیر آن بر گروههای مختلف، مبارزه با رژیم اسرائیل به صورت مشروح ذکر شود.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲/۴۹۲.</ref> روحانی در سال ۱۳۵۳ در نجف کتابی به نام «موقف الامامالخمینی تجاه اسرائیل» (موضع امامخمینی در برابر اسرائیل) نوشت.<ref>← امامخمینی، صحیفه امام، ۳/۴۴، پاورقی.</ref> امامخمینی در نامهای به او با اشاره به نامه بیامضایی که دریافت کرده، تصریح کرد در آن نامه دو اشکال به این کتاب او شده است و اگر وارد میداند رسیدگی کند.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۳/۴۴.</ref> | ||
روحانی در نجف ماهنامه پانزده خرداد را با موضوع اخبار و رویدادهای نهضت امامخمینی، منتشر میکرد.<ref>← امامخمینی، صحیفه امام، ۳/۴۵، پاورقی.</ref>. امامخمینی در سال ۱۳۵۳ در نامهای به وی، نظر خود را درباره بعضی از مطالب یکی از شمارههای مجله ابراز کرده است؛ چنانکه انتشار مقالهای در ستایش از سیدمجتبی نواب صفوی را بهرغم تلاش خود در جلوگیری از اعدام او و درخواست از سیدحسین بروجردی، مرجع تقلید وقت، به دلیل مخالفت با مشی مسلحانه گروه فدائیان اسلام،<ref>روحانی، گفتگو.</ref> ستایش از آدمکشی و نادرست خواند.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۳/۴۵.</ref> دولت عراق پس از بهبود روابط با ایران، از انتشار این ماهنامه جلوگیری کرد و وی پس از پیروزی انقلاب اسلامی، از خرداد ۱۳۶۹، در مرکز اسناد انقلاب اسلامی، انتشار این مجله را که در دوره مبارزه تنها ۴ صفحه بود، پی گرفت.<ref>روحانی، گفتگو.</ref> | |||
:{{ببینید|سیدحسین بروجردی|مبارزه مسلحانه}} | |||
در آبان ۱۳۵۳ روحانی، به مناسبت دهمین سالگرد قیام امامخمینی علیه کاپیتولاسیون، قصد داشت جزوهای را درباره تاریخچه کاپیتولاسیون و زیانهای آن، صورت مذاکرات نمایندگان موافق و مخالف کاپیتولاسیون در مجلس شورای ملی و نیز سخنرانی و اعلامیه امامخمینی در ۴ آبان ۱۳۴۳ منتشر کند.<ref>← امامخمینی، صحیفه امام، ۳/۵۳، پاورقی.</ref> امامخمینی پس از مشاهده مطالب تهیهشده، نظر خود را در موافقت و مخالفت یا بینظربودن درباره هر یک از عنوانهای جزوه ابراز کرد؛ ازجمله با انتشار صورت مذاکرات نمایندگان مجلس، به صورت جدی مخالفت کرد؛ به این دلیل که «ذکر جمیل» افرادی است که صلاحیت ندارند و به دلیل اینکه بر خلاف واقع، تایید بر آزادبودن نطق و مخالفت با دولت و محمدرضا پهلوی است.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۳/۵۳.</ref> امامخمینی در همین سال، در پاسخ به نامه روحانی درباره کمک مالی برای انتشار اعلامیههای ایشان، با اشاره به اینکه اموال در دست ایشان همه از بیتالمال است و ابراز تردید در تاثیر مثبت انتشار مطالب ایشان، افراد را به احتیاط درباره هزینهکردن فراخواند.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۳/۶۱.</ref> | |||
:{{ببینید|کاپیتولاسیون}} | |||
روحانی در اسفند ۱۳۵۳ در استفتائی از امامخمینی، درباره صرف یکسوم اموال، که طبق وصیت باید به مصرف خیرات و مبرات برسد، در نشر کتابهای اسلامی و سیاسی سؤال کرد. ایشان در پاسخ، نشر کتابهای اسلامی را از بهترین خیرات شمرد و آن را جایز دانست (۳/۶۹). وی در نامهای دیگر در همان ماه ۱۳۵۳، درباره موضوع تأسیس حزب رستاخیز، از امامخمینی درخواست صدور اعلامیه کرد و ایشان در پاسخ، تصمیم درباره آن را منوط به دریافت کامل اخبار مربوط به آن کرد (۳/۷۰). | روحانی در اسفند ۱۳۵۳ در استفتائی از امامخمینی، درباره صرف یکسوم اموال، که طبق وصیت باید به مصرف خیرات و مبرات برسد، در نشر کتابهای اسلامی و سیاسی سؤال کرد. ایشان در پاسخ، نشر کتابهای اسلامی را از بهترین خیرات شمرد و آن را جایز دانست (۳/۶۹). وی در نامهای دیگر در همان ماه ۱۳۵۳، درباره موضوع تأسیس حزب رستاخیز، از امامخمینی درخواست صدور اعلامیه کرد و ایشان در پاسخ، تصمیم درباره آن را منوط به دریافت کامل اخبار مربوط به آن کرد (۳/۷۰). | ||
روحانی که با بهرهگیری از رادیو بغداد بهشدت مخالف | روحانی که با بهرهگیری از رادیو بغداد بهشدت مخالف بود،<ref>روحانی، نهضت امامخمینی، ۲/۵۸۸ ـ ۵۸۹.</ref> ازجمله گردانندگان فرستنده رادیویی در عراق به زبان فارسی بود که با بهبود روابط ایران و عراق، موجب منع فعالیت این رادیو در عراق و انتقال فعالیت آن به لیبی در سال ۱۳۵۴ شد.<ref>منتظری، محمد، یاران امام به روایت اسناد ساواک، شهید حجتالاسلام محمد منتظری، ۲۴۵.</ref> گفته شده وی از جمله روحانیان مبارز بود که در سال ۱۳۵۵ هسته مرکزی آن تشکیل شد؛<ref>جنتی، خاطرات علی جنتی، ۱۰۶ ـ ۱۰۷؛ محتشمیپور، خاطرات سیاسی، ۲/۱۸۷.</ref> اما وی با توجه به مخالفت با آنان بر سر مسائلی مانند علی شریعتی و سازمان مجاهدین خلق، به همراه برخی روحانیان دیگر تشکیلاتی به نام روحانیان مبارز گروه پانزده خرداد داشته است.<ref>روحانی، گفتگو.</ref> در گزارشی از ساواک در تاریخ ۲۵/۸/۱۳۵۵، روحانی یکی از روحانیانی معرفی شده است که در حوزه نجف، طلاب را برای شرکت در جلسات درس امامخمینی تشویق میکند.<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۱۹/۱۲۳.</ref> | ||
انتشار کتاب | روحانی در سال ۱۳۵۵ به دلیل انتشار کتاب آوای انقلاب (مجموعه پیامها و اعلامیههای امامخمینی) در بیروت، از سوی عوامل حزب بعث عراق دستگیر شد و مدت یک هفته در محل حزب بعث در بیروت زندانی بود.<ref>← امامخمینی، صحیفه امام، ۳/۱۸۴، پاورقی.</ref> امامخمینی دستگیری وی را موجب تأسف دانست و خاطرنشان کرد گرفتاری او را نمیتواند نادیده بگیرد و از او خواست مقدار هزینهای را که وی درباره چاپ این کتاب بدهکار شده است برای ایشان بنویسد.<ref>← امامخمینی، صحیفه امام، ۳/۱۸۴، پاورقی.</ref> | ||
مهمترین اثر تألیفی روحانی کتاب نهضت امامخمینی است که وی نگارش آن را از سال ۱۳۵۱ در نجف آغاز کرده است و با توجه به گستردگی موضوع آن، تدوین و نگارش آن همچنان ادامه دارد. نگارش جلد نخست این کتاب تا ۱۳۵۵ به درازا کشید و چاپ نخست آن پیش از پیروزی انقلاب در سال ۱۳۵۶ با عنوان «بررسی و تحلیلی از نهضت امامخمینی» صورت گرفت و امامخمینی پس از ملاحظه حدود یکسوم آن<ref>روحانی، گفتگو؛ روحانی، نهضت امامخمینی، ۱/۱۳ ـ ۱۴.</ref> تذکراتی به وی داد و برخی اشکالات آن را خاطرنشان کرد؛ ازجمله با توجه به حذف فرازی از تلگرام ایشان به محمدرضا پهلوی از سوی روحانی، به وی اعتراض کرد که چرا آن فراز را حذف کرده است و وی باید در نگارش تاریخ خود را عادت دهد که حب و بغض را کنار بگذارد و واقعیات را بنویسد، هرچند به زیان او یا کسانی باشد که به آنان علاقهمند است و مورخی که برای خداوند قلم میزند نه گزافه میگوید و نه کتمان حقایق میکند. سپس ایشان به تفصیل دلیل نرمسخنگفتن خود با پهلوی را در آغاز کار توضیح داد و بر آن به عنوان یک اصل اسلامی تأکید جست و رفتار امامحسین(ع) را نیز شاهد گرفت که در روز عاشورا تا آخرین مرحله نیز از نصیحت آن اشرار دست نکشید؛ زیرا حضرت در اندیشه هدایت انسانها بود.<ref>← روحانی، نهضت امامخمینی، ۱/۱۱ ـ ۱۳.</ref> ایشان تذکرات اصلاحی دیگری نیز به وی داد.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۳/۱۸۳، ۲۱۳ و ۲۱۴.</ref> | |||
انتشار کتاب بررسی و تحلیلی از نهضت امامخمینی واکنشها و نقدهایی را نیز در پی داشت؛ ازجمله علیاکبر مهدیپور، در مرکز اسلامی استانبول، طی نامهای نسبتاً مفصل به امامخمینی، از آن انتقاد کرد و بخشهایی از کتاب را اتهام به افراد دانست. امامخمینی نیز در پاسخ، مطالعه کتاب را مناسب با وقت و حال و قوه بینایی خویش ندانست و خاطرنشان کرد که آنچه نصیحت است به عموم کرده است و راضی نیست به هیچکسی اهانت شود<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۳/۴۴۴.</ref> گزارشهایی نیز از ساواک در آذر و اسفند ۱۳۵۶، از تلاش روحانی در بیروت برای چاپ کتابی فارسی با موضوع زندگینامه امامخمینی و فرستادن آن به ایران، کویت، عراق و برخی کشورهای اروپایی خبر داده است<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۱۱/۵۶۹ و ۵۷۳.</ref> و مقصود همین کتاب است.<ref>روحانی، گفتگو.</ref> امامخمینی در سال ۱۳۵۶ نیز به دلیل احتمال بدهکارشدن روحانی، در لبنان و سوریه بابت انتشار جزوههای تبلیغی علیه رژیم و بهویژه چاپ این کتاب، در نامهای به روحانی، از او خواست نام اشخاصی که به آنان بدهکار است و مبلغ موردنظر را برای ایشان بنویسد تا ایشان دستور پرداخت بدهد.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۳/۲۵۷.</ref> با هجرت امامخمینی به فرانسه، در مهر ۱۳۵۷، روحانی نیز به فرانسه رفت و از نزدیکان و همراهان ایشان در نوفل لوشاتو بود.<ref>محتشمیپور، از ایران به ایران، ۲/۲۸۵؛ ناطق نوری، خاطرات حجت الاسلام و المسلمین علیاکبر ناطق نوری، ۱/۱۳۷ ـ ۱۳۸.</ref> | |||
:{{ببینید|نهضت امامخمینی}} | |||
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، روحانی تلاش اصلی خود را بر نگارش و تکمیل کتاب نهضت امامخمینی و برخی آثار دیگر متمرکز و محدود کرد و در این راستا در سال ۱۳۵۹ مرکز اسناد انقلاب اسلامی را پایهریزی کرد و راه انداخت و توانست جلدهای دوم و سوم و سپس جلد چهارم این کتاب را تدوین و منتشر کند. امامخمینی در ۲۵/۱۰/۱۳۶۷ در حکمی، روحانی را مأمور تدوین تاریخ انقلاب اسلامی کرد. ایشان در این حکم، با تشکر از زحمات روحانی در به ثمر رسیدن انقلاب اسلامی و تلاش قابل تقدیر او در تدوین تاریخ انقلاب، ابراز امیدواری کرد بتواند تاریخ پرحادثه انقلاب اسلامی را آنگونه که هست، ثبت کند. ایشان همچنین درباره روش درست تدوین تاریخ و آنچه به طور رایج در تاریخنویسیها اتفاق میافتد، نکاتی را یادآور شد و تصریح کرد اگر تاریخ را از زبان تودههای مردم، مستند به صدا و فیلم آنان گزارش کند، کاری شایسته در تاریخ ایران انجام داده است؛ زیرا تاریخ انقلاب ایران باید مانند خود انقلاب، بر دوش پابرهنگان مغضوب قدرت باشد. ایشان در پایان با تشکر از بنیاد شهید برای کمک به روحانی در انجام این کار، برای موفقیت او دعا کرد.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲۱/۲۳۹ ـ ۲۴۰.</ref> | |||
روحانی با اشاره به ویژگیهای علمی، اخلاقی، سیاسی و عبادی امامخمینی، ایشان را شخصیتی جامع معرفی کرده است که از هرگونه یکسونگری دوری میکرد و اسلام را با همه ابعادش میشناخت و به کار میبست و در عین توجه به مسائل عبادی و سیاسی، از تلاش برای رفع گرفتاری مردم و خدمت به آنان غافل نبود | روحانی در سال ۱۳۶۶ یکی از امضاکنندگان نامه انشعاب از جامعه روحانیت مبارز به امامخمینی و تشکیل مجمع روحانیون مبارز تهران بود.<ref>← امامخمینی، صحیفه امام، ۲۱/۲۸.</ref> او از اعضای اصلی شورای مرکزی این تشکل بود، اما در ادامه از عضویت در آن انصراف داد.<ref>سلیمی بنی و مظفری، مجمع روحانیون مبارز، ۳۱۳.</ref> در تاریخ ۲۹ بهمن ۱۳۶۷ و پیش از برکناری حسینعلی منتظری از قائممقامی رهبری، روحانی به همراه کروبی و امامجمارانی در حمایت از امامخمینی و نقد عملکرد منتظری، نامه سرگشادهای خطاب به وی نوشتند.<ref>منتظری، حسینعلی، خاطرات آیتالله منتظری، ۱/۶۵۵؛ الف.</ref> | ||
:{{ببینید|مجمع روحانیون مبارز تهران|مهدی کروبی|سیدمهدی امامجمارانی|مقاله قائممقام رهبری}} | |||
روحانی با اشاره به ویژگیهای علمی، اخلاقی، سیاسی و عبادی امامخمینی، ایشان را شخصیتی جامع معرفی کرده است که از هرگونه یکسونگری دوری میکرد و اسلام را با همه ابعادش میشناخت و به کار میبست و در عین توجه به مسائل عبادی و سیاسی، از تلاش برای رفع گرفتاری مردم و خدمت به آنان غافل نبود.<ref>روحانی، پابهپایآفتاب، ۲/۳۰۳ ـ ۳۱۳ و ۳۲۶ و ۳۲۸.</ref> او با ذکر خاطرات خود از حضور نزد امامخمینی در نجف اشرف، تأکید کرده است که در طول یازده سال همراهی با امامخمینی، هرگز اتفاق نیفتاد که رویدادهای سیاسی، ایشان را از برنامههای درسی و حوزوی بازدارد یا موجب سردی آن گردد.<ref>روحانی، پابهپایآفتاب، ۲/۳۲۷.</ref> وی بر نظم، دقت، سادهزیستی و استقامت امامخمینی در برابر سختیها اشاره کرده است.<ref>روحانی، پابهپایآفتاب، ۲/۳۳۳.</ref> | |||
امامخمینی در سال ۱۳۵۴، با اطلاع از بیماری روحانی، کسالت او را موجب تأثر و نگرانی خود دانست و ضمن توصیه به معالجه و مسامحهنکردن در آن، برای سلامتی او دعا کرد | امامخمینی در سال ۱۳۵۴، با اطلاع از بیماری روحانی، کسالت او را موجب تأثر و نگرانی خود دانست و ضمن توصیه به معالجه و مسامحهنکردن در آن، برای سلامتی او دعا کرد.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۳/۱۰۳.</ref> ایشان در ۱۳ آبان ۱۳۵۶ در پاسخ به نامه تسلیت روحانی، به مناسبت درگذشت مشکوک سیدمصطفی خمینی از ابراز احساسات سرشار او در نامه سپاسگزاری کرد و با اشاره به حادثه ناگهانی درگذشت فرزند خود، آن را امانتی شمرد که به صاحب آن سپرده شد و در جوار جد خود آرمید و اظهار امیدواری کرد با سلامت روح و غیرآلوده از دنیا رفته باشد. نیز خاطرنشان کرد که بحمد الله تعالی فرزندان اسلام برای پایداری راه حق به فراوانی وجود دارند و با بیداری از غفلتهای گذشته کاستیهای جبران شود و راه حق هرچه بیشتر روشن و عدالت اسلامی برقرار گردد. همچنین از وی خواست تا برای حسن عاقبت دعا کند.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۳/۲۵۳.</ref> ایشان همچنین در حکم مأموریت روحانی برای تدوین تاریخ انقلاب، وی را مورد علاقه خود و از ستمکشیدههای انقلاب خواند و برای او دعا کرد تا بتواند واقعیتهای انقلاب را برای نسل آینده ثبت کند.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲۱/۲۴۰.</ref> | ||
افزون بر موارد نامبرده، از دیگر آثار روحانی میتوان به «من هنا المنطلق» و «دروس فی الجهاد و الرفض» اشاره کرد که در دوران حضور در نجف اشرف نگاشته شده است | افزون بر موارد نامبرده، از دیگر آثار روحانی میتوان به «من هنا المنطلق» و «دروس فی الجهاد و الرفض» اشاره کرد که در دوران حضور در نجف اشرف نگاشته شده است.<ref>روحانی، گفتگو.</ref> تقریر و تنظیم کتاب جهاد اکبر یا مبارزه با نفس امامخمینی نیز که شامل بیانات اخلاقی ایشان در مسجد شیخ انصاری نجف است، به دست وی صورت گرفته است.<ref>مؤسسه تنظیم، مقدمه جهاد اکبر، ۸.</ref> وی کتاب شریعتمداری در دادگاه تاریخ را نیز در سال ۱۳۶۱ نوشته و منتشر کرده است. از او مقالات فراوانی نیز درباره تاریخ انقلاب و مسائل آن ازجمله نقد تفصیلی خاطرات منتظری در مجله پانزده خرداد منتشر شده است. روحانی در سال ۱۳۷۶ از مرکز اسناد انقلاب اسلامی استعفا داد و در سال ۱۳۸۸ بنیاد جدیدی به نام تاریخپژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی را بنا نهاد.<ref>روحانی، گفتگو.</ref> وی در سال ۱۳۶۳ ازدواج کرده و دو دختر و یک پسر دارد.<ref>روحانی، گفتگو.</ref> | ||
:{{ببینید|جهاد اکبر یا مبارزه با نفس}} | |||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
{{پانویس|۲}} | {{پانویس|۲}} |
نسخهٔ ۲ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۲۲:۲۰
سیدحمید روحانی، روحانی مبارز، شاگرد امامخمینی، نویسنده کتاب نهضت امامخمینی و پایهگذار مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
معرفی
سیدصادق حسینی زیارتی، معروف به سیدحمید روحانی، فرزند میرعلیاحمد حسینی زیارتی، در سال ۱۳۲۰ (شناسنامه: ۱۳۲۴) در بخش مهدیشهر (سنگسر) سمنان متولد شد و نام «سیدحمید روحانی» نام مستعار وی در دوران مبارزه است که به آن شهرت یافته است.[۱] پدر او متولد روستای «زیارت» سمنان بود و به همین دلیل وی و فرزندش به زیارتی مشهور شدند. او در مسجد سمنان، نماز جماعت برگزار میکرد[۲] و در دوران نهضت اسلامی، از سوی رژیم پهلوی به کاشان تبعید شد.[۳] در پی بیماری وی در سال ۱۳۵۴ امامخمینی در نامهای به سیدحمید روحانی با ابراز تأثر از بیماری پدرش برای سلامتی او دعا کرد و اشاره کرد از فرزند خود سیداحمد خمینی خواسته است تا از او عیادت کند.[۴]
روحانی پس از تحصیلات ابتدایی در سمنان، در سال ۱۳۳۷ به تهران رفت و تحصیل علوم دینی را در مدرسه مروی تهران، آغاز کرد.[۵] از استادان او در دوره مقدماتی میتوان به سیدعبدالله ضیائی و حسن ثقفی برادر همسر امامخمینی اشاره کرد. او در سال ۱۳۳۹ به قم رفت و در مدرسه حجتیه ساکن شد.[۶] وی در دوره تحصیل در قم، با میرزاهادی فقهی همحجره و با علیاکبر ناطق نوری مدتی همبحث بود.[۷] وی در حوزه قم، ادامه درسهای مقدمات را نزد محمدرضا فشارکی، مرتضی مقتدایی و محیالدین فاضل هرندی، و دوره سطح را نزد مرتضی بنیفضل (معالم الاصول)، مصطفی اعتمادی (قوانین الاصول)، محمدتقی ستوده (شرح لمعه)، محمدتقی مصباح یزدی (شرح منظومه)، جعفر سبحانی (مکاسب)، حسین نوری همدانی (رسائل و کفایة الاصول) و سیدمحمدباقر سلطانی طباطبایی (کفایة الاصول) خواند.[۸] وی پس از آن با توجه به فعالیتهای مبارزاتی، در سال ۱۳۴۶ مجبور به خروج از کشور و حضور در نجف اشرف شد و مدت یازده سال خارج فقه را از درس امامخمینی و خارج اصول را از درس سیدمصطفی خمینی بهره برد و در سالهای پس از پیروزی انقلاب توانست با ارائه آثار و تقریرات درسهای یادشده مدرک سطح چهار حوزه را دریافت کند.[۹]
روحانی از آغاز نهضت امامخمینی، به دلیل علاقه به مبارزه و شخص سیدمجتبی نواب صفوی، بهویژه دوستی با سیدمصطفی خمینی، در حلقه یاران امامخمینی قرار گرفت (ایرنا) و در گزارشهای پرشماری از اسناد سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک)، از او نام برده شده است. در این گزارشها از روحانی با نامهای سیدصادق حسینی زیارتی سنگسری،[۱۰] سیدمحمدصادق زیارتی و سیدحمید روحانی(← جمـ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات) یاد شده است. براساس اسناد ساواک، روحانی در فروردین۱۳۴۲ به اتهام پخش اعلامیه امامخمینی، تحت تعقیب قرار گرفت.[۱۱] او همچنین یکی از نویسندگان نامه جمعی از روحانیون حوزه علمیه تهران[۱۲] و نیز حوزه علمیه قم[۱۳] به امیرعباس هویدا، نخستوزیر، در تاریخ ۱۴/۱۲/۱۳۴۳ بود که در آن ضمن اعتراض به تبعید غیرقانونی امامخمینی به ترکیه، بازگشت ایشان و آزادی زندانیان سیاسی درخواست شده بود. روحانی در تاریخ ۱۰/۱/۱۳۴۴ از دستاندرکاران نشریه بعثت معرفی شده است.[۱۴]
روحانی همچنین از امضاکنندگان بخشی از اعلامیههاست، ازجمله: نامه جمعی از روحانیون حوزه علمیه قم به امامخمینی، در آبان ۱۳۴۴ و ابراز خرسندی از انتقال ایشان به عراق و آرزوی بازگشت هرچه سریعتر ایشان به کشور؛[۱۵] اعلامیه جمعی از روحانیان حوزه علمیه قم در ۲۷/۱۱/۱۳۴۴، به مناسبت سالگرد فاجعه فیضیه و محکومکردن این حادثه؛[۱۶] نامه جمعی از طلاب قم به مراجع عراق و ایران در محکومکردن عملکرد رژیم در دستگیری و تبعید علما و درخواست استیضاح مقامات مربوط در سال ۱۳۴۵[۱۷] و نامه تسلیت گروهی از طلاب و علما به امامخمینی به مناسبت سالگرد ۱۵ خرداد در خرداد ۱۳۴۵.[۱۸]
روحانی در سال ۱۳۴۶، به همراه گروهی ازجمله ناطق نوری، درصدد چاپ و انتشار نامه امامخمینی به هویدا[۱۹] برآمدند.[۲۰] پس از دستگیری ناطق نوری، حکم دستگیری روحانی نیز در ۵/۴/۱۳۴۶ صادر شد، ولی ساواک موفق به دستگیری او نشد.[۲۱] کشف یک قبضه سلاح کمری متعلق به روحانی و عزم ساواک برای دستگیری او، وی را ناچار به ترک ایران در این سال و هجرت به عراق کرد.[۲۲] گزارشهایی از ساواک مبنی بر حضور روحانی (زیارتی) در قم و قصد او برای سفر به عراق[۲۳] و نیز خروج پنهانی او و تلاش برای بازگرداندن وی در مهر ۱۳۴۶ وجود دارد.[۲۴] اسناد دیگری از ساواک در سال ۱۳۴۹، از دستگیری علیاکبر ابوترابی با یک چمدان حاوی هزاروچهارصد برگ اعلامیه امامخمینی و اعتراف او مبنی بر گرفتن چمدان از روحانی، که تحت تعقیب ساواک است، خبر میدهد (ابوترابی، جمـ). طبق سندی از ساواک، در تاریخ ۱۴/۱۰/۱۳۵۰ احتمال ورود سیدصادق روحانی (زیارتی) از عراق به کشور مطرح و حکم دستگیری او داده شده است.[۲۵]
امامخمینی در بهمن ۱۳۴۹ در نامهای به روحانی، با تأکید از او خواسته است مراقب باشد پیام ایشان به حجاج، پیش از زمان حج، در عراق و بهویژه نجف پخش نگردد و نامی از آن برده نشود.[۲۶] ایشان همچنین در نامه دیگری به روحانی در سال ۱۳۵۱، نظر خود را درباره پیشنویس پیام روحانیان مبارز نجف به علمای کشورهای اسلامی درباره جنایات رژیم پهلوی، ابراز کرد و با اشاره به اینکه درباره اصل نامه نظری ندارد، با فرض تصمیم به انتشار، تذکراتی داد؛ ازجمله اینکه ذکر موافقت علمای ایران با اصلاحات ارضی و آزادی زنان را نادرست شمرد؛ به این دلیل که نه مطابق با واقع بود و نه ذکر آن درست بود[۲۷] و از این رو انتشار آن منتفی شد. در اوایل سال ۱۳۵۲ روحانی به درخواست نویسندهای مصری، بخش زندگینامه امامخمینی را از کتاب بررسی و تحلیلی از نهضت امامخمینی که در دست نگارش و تدوین بود، انتخاب کرد و برای تأیید نزد امامخمینی فرستاد.[۲۸] امامخمینی در پاسخ، بخشهای مبالغهآمیز یا غیرواقع آن را حذف و تأکید کرد شرح حال ایشان را برای نویسنده مصری، ساده و بیمبالغه بنویسد و بهویژه در بخش نهضت و تأثیر آن بر گروههای مختلف، مبارزه با رژیم اسرائیل به صورت مشروح ذکر شود.[۲۹] روحانی در سال ۱۳۵۳ در نجف کتابی به نام «موقف الامامالخمینی تجاه اسرائیل» (موضع امامخمینی در برابر اسرائیل) نوشت.[۳۰] امامخمینی در نامهای به او با اشاره به نامه بیامضایی که دریافت کرده، تصریح کرد در آن نامه دو اشکال به این کتاب او شده است و اگر وارد میداند رسیدگی کند.[۳۱]
روحانی در نجف ماهنامه پانزده خرداد را با موضوع اخبار و رویدادهای نهضت امامخمینی، منتشر میکرد.[۳۲]. امامخمینی در سال ۱۳۵۳ در نامهای به وی، نظر خود را درباره بعضی از مطالب یکی از شمارههای مجله ابراز کرده است؛ چنانکه انتشار مقالهای در ستایش از سیدمجتبی نواب صفوی را بهرغم تلاش خود در جلوگیری از اعدام او و درخواست از سیدحسین بروجردی، مرجع تقلید وقت، به دلیل مخالفت با مشی مسلحانه گروه فدائیان اسلام،[۳۳] ستایش از آدمکشی و نادرست خواند.[۳۴] دولت عراق پس از بهبود روابط با ایران، از انتشار این ماهنامه جلوگیری کرد و وی پس از پیروزی انقلاب اسلامی، از خرداد ۱۳۶۹، در مرکز اسناد انقلاب اسلامی، انتشار این مجله را که در دوره مبارزه تنها ۴ صفحه بود، پی گرفت.[۳۵]
- (ببینید: سیدحسین بروجردی و مبارزه مسلحانه)
در آبان ۱۳۵۳ روحانی، به مناسبت دهمین سالگرد قیام امامخمینی علیه کاپیتولاسیون، قصد داشت جزوهای را درباره تاریخچه کاپیتولاسیون و زیانهای آن، صورت مذاکرات نمایندگان موافق و مخالف کاپیتولاسیون در مجلس شورای ملی و نیز سخنرانی و اعلامیه امامخمینی در ۴ آبان ۱۳۴۳ منتشر کند.[۳۶] امامخمینی پس از مشاهده مطالب تهیهشده، نظر خود را در موافقت و مخالفت یا بینظربودن درباره هر یک از عنوانهای جزوه ابراز کرد؛ ازجمله با انتشار صورت مذاکرات نمایندگان مجلس، به صورت جدی مخالفت کرد؛ به این دلیل که «ذکر جمیل» افرادی است که صلاحیت ندارند و به دلیل اینکه بر خلاف واقع، تایید بر آزادبودن نطق و مخالفت با دولت و محمدرضا پهلوی است.[۳۷] امامخمینی در همین سال، در پاسخ به نامه روحانی درباره کمک مالی برای انتشار اعلامیههای ایشان، با اشاره به اینکه اموال در دست ایشان همه از بیتالمال است و ابراز تردید در تاثیر مثبت انتشار مطالب ایشان، افراد را به احتیاط درباره هزینهکردن فراخواند.[۳۸]
- (ببینید: کاپیتولاسیون)
روحانی در اسفند ۱۳۵۳ در استفتائی از امامخمینی، درباره صرف یکسوم اموال، که طبق وصیت باید به مصرف خیرات و مبرات برسد، در نشر کتابهای اسلامی و سیاسی سؤال کرد. ایشان در پاسخ، نشر کتابهای اسلامی را از بهترین خیرات شمرد و آن را جایز دانست (۳/۶۹). وی در نامهای دیگر در همان ماه ۱۳۵۳، درباره موضوع تأسیس حزب رستاخیز، از امامخمینی درخواست صدور اعلامیه کرد و ایشان در پاسخ، تصمیم درباره آن را منوط به دریافت کامل اخبار مربوط به آن کرد (۳/۷۰).
روحانی که با بهرهگیری از رادیو بغداد بهشدت مخالف بود،[۳۹] ازجمله گردانندگان فرستنده رادیویی در عراق به زبان فارسی بود که با بهبود روابط ایران و عراق، موجب منع فعالیت این رادیو در عراق و انتقال فعالیت آن به لیبی در سال ۱۳۵۴ شد.[۴۰] گفته شده وی از جمله روحانیان مبارز بود که در سال ۱۳۵۵ هسته مرکزی آن تشکیل شد؛[۴۱] اما وی با توجه به مخالفت با آنان بر سر مسائلی مانند علی شریعتی و سازمان مجاهدین خلق، به همراه برخی روحانیان دیگر تشکیلاتی به نام روحانیان مبارز گروه پانزده خرداد داشته است.[۴۲] در گزارشی از ساواک در تاریخ ۲۵/۸/۱۳۵۵، روحانی یکی از روحانیانی معرفی شده است که در حوزه نجف، طلاب را برای شرکت در جلسات درس امامخمینی تشویق میکند.[۴۳]
روحانی در سال ۱۳۵۵ به دلیل انتشار کتاب آوای انقلاب (مجموعه پیامها و اعلامیههای امامخمینی) در بیروت، از سوی عوامل حزب بعث عراق دستگیر شد و مدت یک هفته در محل حزب بعث در بیروت زندانی بود.[۴۴] امامخمینی دستگیری وی را موجب تأسف دانست و خاطرنشان کرد گرفتاری او را نمیتواند نادیده بگیرد و از او خواست مقدار هزینهای را که وی درباره چاپ این کتاب بدهکار شده است برای ایشان بنویسد.[۴۵]
مهمترین اثر تألیفی روحانی کتاب نهضت امامخمینی است که وی نگارش آن را از سال ۱۳۵۱ در نجف آغاز کرده است و با توجه به گستردگی موضوع آن، تدوین و نگارش آن همچنان ادامه دارد. نگارش جلد نخست این کتاب تا ۱۳۵۵ به درازا کشید و چاپ نخست آن پیش از پیروزی انقلاب در سال ۱۳۵۶ با عنوان «بررسی و تحلیلی از نهضت امامخمینی» صورت گرفت و امامخمینی پس از ملاحظه حدود یکسوم آن[۴۶] تذکراتی به وی داد و برخی اشکالات آن را خاطرنشان کرد؛ ازجمله با توجه به حذف فرازی از تلگرام ایشان به محمدرضا پهلوی از سوی روحانی، به وی اعتراض کرد که چرا آن فراز را حذف کرده است و وی باید در نگارش تاریخ خود را عادت دهد که حب و بغض را کنار بگذارد و واقعیات را بنویسد، هرچند به زیان او یا کسانی باشد که به آنان علاقهمند است و مورخی که برای خداوند قلم میزند نه گزافه میگوید و نه کتمان حقایق میکند. سپس ایشان به تفصیل دلیل نرمسخنگفتن خود با پهلوی را در آغاز کار توضیح داد و بر آن به عنوان یک اصل اسلامی تأکید جست و رفتار امامحسین(ع) را نیز شاهد گرفت که در روز عاشورا تا آخرین مرحله نیز از نصیحت آن اشرار دست نکشید؛ زیرا حضرت در اندیشه هدایت انسانها بود.[۴۷] ایشان تذکرات اصلاحی دیگری نیز به وی داد.[۴۸]
انتشار کتاب بررسی و تحلیلی از نهضت امامخمینی واکنشها و نقدهایی را نیز در پی داشت؛ ازجمله علیاکبر مهدیپور، در مرکز اسلامی استانبول، طی نامهای نسبتاً مفصل به امامخمینی، از آن انتقاد کرد و بخشهایی از کتاب را اتهام به افراد دانست. امامخمینی نیز در پاسخ، مطالعه کتاب را مناسب با وقت و حال و قوه بینایی خویش ندانست و خاطرنشان کرد که آنچه نصیحت است به عموم کرده است و راضی نیست به هیچکسی اهانت شود[۴۹] گزارشهایی نیز از ساواک در آذر و اسفند ۱۳۵۶، از تلاش روحانی در بیروت برای چاپ کتابی فارسی با موضوع زندگینامه امامخمینی و فرستادن آن به ایران، کویت، عراق و برخی کشورهای اروپایی خبر داده است[۵۰] و مقصود همین کتاب است.[۵۱] امامخمینی در سال ۱۳۵۶ نیز به دلیل احتمال بدهکارشدن روحانی، در لبنان و سوریه بابت انتشار جزوههای تبلیغی علیه رژیم و بهویژه چاپ این کتاب، در نامهای به روحانی، از او خواست نام اشخاصی که به آنان بدهکار است و مبلغ موردنظر را برای ایشان بنویسد تا ایشان دستور پرداخت بدهد.[۵۲] با هجرت امامخمینی به فرانسه، در مهر ۱۳۵۷، روحانی نیز به فرانسه رفت و از نزدیکان و همراهان ایشان در نوفل لوشاتو بود.[۵۳]
- (ببینید: نهضت امامخمینی)
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، روحانی تلاش اصلی خود را بر نگارش و تکمیل کتاب نهضت امامخمینی و برخی آثار دیگر متمرکز و محدود کرد و در این راستا در سال ۱۳۵۹ مرکز اسناد انقلاب اسلامی را پایهریزی کرد و راه انداخت و توانست جلدهای دوم و سوم و سپس جلد چهارم این کتاب را تدوین و منتشر کند. امامخمینی در ۲۵/۱۰/۱۳۶۷ در حکمی، روحانی را مأمور تدوین تاریخ انقلاب اسلامی کرد. ایشان در این حکم، با تشکر از زحمات روحانی در به ثمر رسیدن انقلاب اسلامی و تلاش قابل تقدیر او در تدوین تاریخ انقلاب، ابراز امیدواری کرد بتواند تاریخ پرحادثه انقلاب اسلامی را آنگونه که هست، ثبت کند. ایشان همچنین درباره روش درست تدوین تاریخ و آنچه به طور رایج در تاریخنویسیها اتفاق میافتد، نکاتی را یادآور شد و تصریح کرد اگر تاریخ را از زبان تودههای مردم، مستند به صدا و فیلم آنان گزارش کند، کاری شایسته در تاریخ ایران انجام داده است؛ زیرا تاریخ انقلاب ایران باید مانند خود انقلاب، بر دوش پابرهنگان مغضوب قدرت باشد. ایشان در پایان با تشکر از بنیاد شهید برای کمک به روحانی در انجام این کار، برای موفقیت او دعا کرد.[۵۴]
روحانی در سال ۱۳۶۶ یکی از امضاکنندگان نامه انشعاب از جامعه روحانیت مبارز به امامخمینی و تشکیل مجمع روحانیون مبارز تهران بود.[۵۵] او از اعضای اصلی شورای مرکزی این تشکل بود، اما در ادامه از عضویت در آن انصراف داد.[۵۶] در تاریخ ۲۹ بهمن ۱۳۶۷ و پیش از برکناری حسینعلی منتظری از قائممقامی رهبری، روحانی به همراه کروبی و امامجمارانی در حمایت از امامخمینی و نقد عملکرد منتظری، نامه سرگشادهای خطاب به وی نوشتند.[۵۷]
روحانی با اشاره به ویژگیهای علمی، اخلاقی، سیاسی و عبادی امامخمینی، ایشان را شخصیتی جامع معرفی کرده است که از هرگونه یکسونگری دوری میکرد و اسلام را با همه ابعادش میشناخت و به کار میبست و در عین توجه به مسائل عبادی و سیاسی، از تلاش برای رفع گرفتاری مردم و خدمت به آنان غافل نبود.[۵۸] او با ذکر خاطرات خود از حضور نزد امامخمینی در نجف اشرف، تأکید کرده است که در طول یازده سال همراهی با امامخمینی، هرگز اتفاق نیفتاد که رویدادهای سیاسی، ایشان را از برنامههای درسی و حوزوی بازدارد یا موجب سردی آن گردد.[۵۹] وی بر نظم، دقت، سادهزیستی و استقامت امامخمینی در برابر سختیها اشاره کرده است.[۶۰]
امامخمینی در سال ۱۳۵۴، با اطلاع از بیماری روحانی، کسالت او را موجب تأثر و نگرانی خود دانست و ضمن توصیه به معالجه و مسامحهنکردن در آن، برای سلامتی او دعا کرد.[۶۱] ایشان در ۱۳ آبان ۱۳۵۶ در پاسخ به نامه تسلیت روحانی، به مناسبت درگذشت مشکوک سیدمصطفی خمینی از ابراز احساسات سرشار او در نامه سپاسگزاری کرد و با اشاره به حادثه ناگهانی درگذشت فرزند خود، آن را امانتی شمرد که به صاحب آن سپرده شد و در جوار جد خود آرمید و اظهار امیدواری کرد با سلامت روح و غیرآلوده از دنیا رفته باشد. نیز خاطرنشان کرد که بحمد الله تعالی فرزندان اسلام برای پایداری راه حق به فراوانی وجود دارند و با بیداری از غفلتهای گذشته کاستیهای جبران شود و راه حق هرچه بیشتر روشن و عدالت اسلامی برقرار گردد. همچنین از وی خواست تا برای حسن عاقبت دعا کند.[۶۲] ایشان همچنین در حکم مأموریت روحانی برای تدوین تاریخ انقلاب، وی را مورد علاقه خود و از ستمکشیدههای انقلاب خواند و برای او دعا کرد تا بتواند واقعیتهای انقلاب را برای نسل آینده ثبت کند.[۶۳]
افزون بر موارد نامبرده، از دیگر آثار روحانی میتوان به «من هنا المنطلق» و «دروس فی الجهاد و الرفض» اشاره کرد که در دوران حضور در نجف اشرف نگاشته شده است.[۶۴] تقریر و تنظیم کتاب جهاد اکبر یا مبارزه با نفس امامخمینی نیز که شامل بیانات اخلاقی ایشان در مسجد شیخ انصاری نجف است، به دست وی صورت گرفته است.[۶۵] وی کتاب شریعتمداری در دادگاه تاریخ را نیز در سال ۱۳۶۱ نوشته و منتشر کرده است. از او مقالات فراوانی نیز درباره تاریخ انقلاب و مسائل آن ازجمله نقد تفصیلی خاطرات منتظری در مجله پانزده خرداد منتشر شده است. روحانی در سال ۱۳۷۶ از مرکز اسناد انقلاب اسلامی استعفا داد و در سال ۱۳۸۸ بنیاد جدیدی به نام تاریخپژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی را بنا نهاد.[۶۶] وی در سال ۱۳۶۳ ازدواج کرده و دو دختر و یک پسر دارد.[۶۷]
- (ببینید: جهاد اکبر یا مبارزه با نفس)
پانویس
- ↑ روحانی، گفتگو.
- ↑ جنتی، خاطرات علی جنتی، ۱۰۷، پاورقی.
- ↑ ← امامخمینی، صحیفه امام، ۳/۱۰۳، پاورقی.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۳/۱۰۳.
- ↑ روحانی، گفتگو؛ جنتی، خاطرات علی جنتی، ۱۰۷، پاورقی.
- ↑ روحانی، گفتگو.
- ↑ ناطق نوری، خاطرات حجت الاسلام و المسلمین علیاکبر ناطق نوری، ۱/۳۵ و ۳۹؛ روحانی، گفتگو.
- ↑ روحانی، گفتگو.
- ↑ روحانی، گفتگو.
- ↑ جنتی، خاطرات علی جنتی، ۱۰۷، پاورقی.
- ↑ جنتی، خاطرات علی جنتی، ۱۰۷، پاورقی.
- ↑ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۴/۴۱۲.
- ↑ منتظری، محمد، یاران امام به روایت اسناد ساواک، شهید حجتالاسلام محمد منتظری، ۲۶ ـ ۲۹.
- ↑ جنتی، خاطرات علی جنتی، ۱۰۷، پاورقی.
- ↑ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۵/۳۶۹ ـ ۳۷۲.
- ↑ دوانی، نهضت روحانیون ایران، ۵/۱۷۳ ـ ۱۷۵.
- ↑ دوانی، نهضت روحانیون ایران، ۵/۱۷۶ ـ ۱۷۸؛ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات یاران، ۳/۴۰۸ ـ ۴۱۰.
- ↑ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات یاران، ۴/۲۱ ـ ۲۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۲/۱۲۳ ـ ۱۲۴.
- ↑ روحانی، نهضت امامخمینی، ۲/۳۱۶.
- ↑ جنتی، خاطرات علی جنتی، ۱۰۷، پاورقی.
- ↑ روحانی، نهضت امامخمینی، ۲/۳۲۱.
- ↑ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۱۱/۲۳۱ و ۲۳۵.
- ↑ جنتی، خاطرات علی جنتی، ۱۰۷، پاورقی.
- ↑ منتظری، محمد، یاران امام به روایت اسناد ساواک، شهید حجتالاسلام محمد منتظری، ۱۹۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۲/۳۲۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۲/۴۴۸.
- ↑ ← امامخمینی، صحیفه امام، ۲/۴۹۲، پاورقی.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۲/۴۹۲.
- ↑ ← امامخمینی، صحیفه امام، ۳/۴۴، پاورقی.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۳/۴۴.
- ↑ ← امامخمینی، صحیفه امام، ۳/۴۵، پاورقی.
- ↑ روحانی، گفتگو.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۳/۴۵.
- ↑ روحانی، گفتگو.
- ↑ ← امامخمینی، صحیفه امام، ۳/۵۳، پاورقی.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۳/۵۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۳/۶۱.
- ↑ روحانی، نهضت امامخمینی، ۲/۵۸۸ ـ ۵۸۹.
- ↑ منتظری، محمد، یاران امام به روایت اسناد ساواک، شهید حجتالاسلام محمد منتظری، ۲۴۵.
- ↑ جنتی، خاطرات علی جنتی، ۱۰۶ ـ ۱۰۷؛ محتشمیپور، خاطرات سیاسی، ۲/۱۸۷.
- ↑ روحانی، گفتگو.
- ↑ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۱۹/۱۲۳.
- ↑ ← امامخمینی، صحیفه امام، ۳/۱۸۴، پاورقی.
- ↑ ← امامخمینی، صحیفه امام، ۳/۱۸۴، پاورقی.
- ↑ روحانی، گفتگو؛ روحانی، نهضت امامخمینی، ۱/۱۳ ـ ۱۴.
- ↑ ← روحانی، نهضت امامخمینی، ۱/۱۱ ـ ۱۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۳/۱۸۳، ۲۱۳ و ۲۱۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۳/۴۴۴.
- ↑ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۱۱/۵۶۹ و ۵۷۳.
- ↑ روحانی، گفتگو.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۳/۲۵۷.
- ↑ محتشمیپور، از ایران به ایران، ۲/۲۸۵؛ ناطق نوری، خاطرات حجت الاسلام و المسلمین علیاکبر ناطق نوری، ۱/۱۳۷ ـ ۱۳۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۲۱/۲۳۹ ـ ۲۴۰.
- ↑ ← امامخمینی، صحیفه امام، ۲۱/۲۸.
- ↑ سلیمی بنی و مظفری، مجمع روحانیون مبارز، ۳۱۳.
- ↑ منتظری، حسینعلی، خاطرات آیتالله منتظری، ۱/۶۵۵؛ الف.
- ↑ روحانی، پابهپایآفتاب، ۲/۳۰۳ ـ ۳۱۳ و ۳۲۶ و ۳۲۸.
- ↑ روحانی، پابهپایآفتاب، ۲/۳۲۷.
- ↑ روحانی، پابهپایآفتاب، ۲/۳۳۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۳/۱۰۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۳/۲۵۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۲۱/۲۴۰.
- ↑ روحانی، گفتگو.
- ↑ مؤسسه تنظیم، مقدمه جهاد اکبر، ۸.
- ↑ روحانی، گفتگو.
- ↑ روحانی، گفتگو.
منابع
- ابوترابی، سیدعلیاکبر، یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب بیستوهشتم، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
- الف، تارنمای خبری تحلیلی، ۲/۱۰/۱۳۸۸، کد خبر ۶۰۱۴۱.
- امامخمینی، سیدروحالله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
- ایرنا، پایگاه اطلاعرسانی، درباره تاریخنویس رادیکال چه میدانیم، ۲۷/۸/۱۳۹۹ش.
- تابناک، پایگاه اطلاعرسانی، حمید روحانی کیست، ۲۷/۸/۱۳۹۹ش.
- جنتی، علی، خاطرات علی جنتی، تدوین سعید فخرزاده، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
- دوانی، علی، نهضت روحانیون ایران، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۷۷ش.
- روحانی، سیدحمید، گفتگو با مدیر دانشنامه امامخمینی، ۲۷ و ۲۸/۸/۱۳۹۹ش.
- روحانی، سیدحمید، مصاحبه، چاپشده در پابهپای آفتاب، تدوین امیررضا ستوده، تهران، پنجره، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
- روحانی، سیدحمید، نهضت امامخمینی، ج۱، تهران، عروج، چاپ پانزدهم، ۱۳۸۱ش.
- روحانی، سیدحمید، نهضت امامخمینی، ج۲، تهران، عروج، چاپ پنجم، ۱۳۸۱ش.
- سلیمی بنی، صادق و آیت مظفری، مجمع روحانیون مبارز، قم، زمزم هدایت، چاپ اول، ۱۳۹۰ش.
- طباطبایی، سیدصادق، خاطرات سیاسی ـ اجتماعی دکتر سیدصادق طباطبایی، تهران، مؤسسه تنظیم...، چاپ اول، ۱۳۸۷ش.
- محتشمیپور، سیدعلیاکبر، از ایران به ایران، قم، کوثر النبی(ص)، چاپ دوم، ۱۳۸۴ش.
- محتشمیپور، سیدعلیاکبر، خاطرات سیاسی، ج۲، تهران، خانه اندیشه جوان، چاپ اول، ۱۳۷۸ش.
- منتظری، حسینعلی، خاطرات آیتالله منتظری، قم، بینا، ۱۳۷۹ش.
- منتظری، محمد، یاران امام به روایت اسناد ساواک، شهید حجتالاسلام محمد منتظری، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، چاپ اول، ۱۳۸۵ش.
- مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، تهران، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.
- مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، سیر مبارزات یاران امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، تهران، چاپ اول، ۱۳۹۳ش.
- مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، مقدمه کتاب جهاد اکبر تألیف امامخمینی، تهران، چاپ هجدهم، ۱۳۸۷ش.
- ناطق نوری، علیاکبر، خاطرات حجت الاسلام و المسلمین علیاکبر ناطق نوری، ج۱، تدوین مرتضی میردار، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۲ش.
پروینسادات قوامی