|
|
خط ۱: |
خط ۱: |
| '''رضا'''، خشنودی انسان به مقدرات [[خداوند]].
| |
|
| |
|
| ==مفهومشناسی==
| |
| رضا از ماده «رضو»<ref>زبیدی، تاج العروس من جواهر القاموس، ۱۹/۴۶۲.</ref> یا «رضی» به معنای خشنودی و موافقت میل است با آنچه برای شخص اتفاق میافتد و با آن روبهرو میشود<ref>راغب، مفردات الفاظ القرآن، ۳۵۶؛ دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۷/۱۰۶۶۲؛ مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ۴/۱۵۲.</ref> و مقابل آن سخط است.<ref>ابنمنظور، لسان العرب، ۱۴/۳۲۳؛ فیومی، المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر، ۲۲۹.</ref> در اصطلاح [[اخلاق|علم اخلاق]] به معنای ترک اعتراض به مقدرات الهی<ref>نراقی، احمد، جامع السعادات، ۷۶۷.</ref> و ترک ناخشنودی از خداوند در باطن و ظاهر و قول و فعل<ref>نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۳/۲۰۲.</ref> است. در اصطلاح عرفانی رفع کراهت از احکام قضا و قدر و توقف [[اراده]] بنده در برابر اراده پروردگار است.<ref>انصاری، خواجهعبدالله، منازل السائرین، ۷۱؛ کاشانی، عزالدین، مصباح الهدایة و مفتاح الکفایه، ۳۹۹.</ref> [[امامخمینی]] رضا را به معنای خشنودی بنده از حقتعالی و اراده و مقدرات او میدان.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۱۶۱.</ref> مقام رضا با مقامهایی چون [[تسلیم]]، [[توکل]] و [[صبر]] مرتبط میباشد.
| |
|
| |
| ==پیشینه==
| |
| [[ادیان الهی]] به صفت رضا توجه کرده و رضایت خداوند را سبب حیات<ref>کتاب مقدس، مزامیر، ب۳۰، ۵.</ref> و از صفات خائفان<ref>کتاب مقدس، مزامیر، ب۱۴۷، ۱۱.</ref> ذکر کردهاند؛ همچنین رضایت خداوند را بدون [[ایمان]] محال شمردهاند.<ref>کتاب مقدس، عبرانیان، ب۱۱، ۶.</ref> [[قرآن کریم]] رضایت را صفت [[اهل خشیت]]<ref>بینه، ۸.</ref> و [[صدق]] معرفی کرده که خداوند از دارندگان آن راضی است.<ref>مائده، ۱۱۹؛ بینه، ۸.</ref> برخی مجامع روایی نیز به رضا توجه کرده و باب مستقلی به آن اختصاص دادهاند.<ref>کلینی، الکافی، ۲/۶۰؛ حر عاملی، وسائل الشیعه، ۳/۲۵۰.</ref> [[امیرالمؤمنین(ع)]] یکی از ارکان ایمان را رضا به قضای الهی شمرده است.<ref>کلینی، الکافی، ۲/۵۶.</ref> [[امامصادق(ع)]] اساس اطاعت از خداوند و رأس بندگی او را صبر و رضایت و خشنودی از خداوند متعال دانسته است.<ref>کلینی، الکافی، ۲/۶۰.</ref>
| |
|
| |
| [[اهل معرفت]] مقام رضا را از مقامات عرفانی دانستهاند<ref>انصاری، خواجهعبدالله، منازل السائرین، ۷۰؛ کاشانی، عبدالرزاق، شرح منازل السائرین، ۳۵۸.</ref> و سراج (م۳۷۸ق) در اللمع<ref>سراج طوسی، اللمع فی التصوف، ۱۰۶.</ref> و کلاباذی (م۳۸۰ق) در التعرف<ref>کلاباذی، کتاب التعرف، ۱۰۲.</ref> ازجمله نخستین عارفانیاند که بابی مستقل به آن اختصاص دادهاند. عارفان رضا در خداوند را ازجمله [[اسما و صفات|صفات جمالیه]] میدانند که در برابر [[اسما و صفات|صفت غضب]] قرار میگیرد.<ref>جامی، شرح فصوص، ۳۱۳.</ref> برخی از اهل معرفت جایگاه رضا را پس از منزل صبر و پیش از منزل شکر میدانند.<ref>انصاری، خواجهعبدالله، منازل السائرین، ۶۹ ـ ۷۲.</ref> برخی نیز آن را از بالاترین [[مقامات|مقامات یقین]] شمردهاند.<ref>مکی، قوت القلوب فی معاملة المحبوب، ۲/۶۳.</ref> [[امامخمینی]] بالاترین مرتبه رضا را از بزرگترین مقامات اهل جذبه و [[محبت]] میداند و بر آن است که مرتبه بالای رضا از اعلی مراتب [[کمال انسانی]] است و آن فوق مقام تسلیم و پایینتر از [[مقام فنا]] میباشد.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۱۶۱.</ref>
| |
| :{{ببینید|اسما و صفات}}
| |
| [[متکلمان اسلامی]] در آثار خود درباره رضا به [[قضای الهی]] و مباحث مرتبط با آن مانند رضا به [[کفر]] و بغضِ اهل کفر به بحث و بررسی پرداختهاند.<ref>قاضیعبدالجبار، شرح الاصول الخمسه، ۵۲۳؛ غزالی، الاربعین، ۱۶۱؛ تفتازانی، شرح العقائد النسفیه، ۵۶؛ دوانی، التعلیقات علی شرح عقائد العضدیه، ۸۶.</ref> [[حکمای اسلامی]] نیز از مقام رضا و رضا به قضای الهی سخن به میان آوردهاند.<ref>اخوانالصفاء، رسائل اخوان الصفاء و خلان الوفاء، ۴/۷۳؛ خواجهنصیر، شرح الاشارات، ۳/۳۹۱؛ ملاصدرا، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعه، ۶/۳۸۰؛ سبزواری، شرح المنظومه، ۵/۴۰۸.</ref> عالمان اخلاق مقام رضا را ازجمله مقامات در سلوک منازل دین شمردهاند که بالاتر از مقام صبر<ref>فیض کاشانی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ۷/۱۲۰.</ref> و پایینتر از مقام محبت میباشد.<ref>نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۳/۲۸۳.</ref> امامخمینی نیز در آثار خود از حقیقت مقام رضا،<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۱۶۱ ـ ۱۶۳.</ref> جایگاه،<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۲۱۷.</ref> مراتب،<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۱۶۶ ـ ۱۷۰</ref> مبادی،<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۱۷۰ ـ ۱۷۲.</ref> فضیلت<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۱۷۵ ـ ۱۷۹.</ref> و آثار آن<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۸۶ ـ ۸۷.</ref> بحث کرده است.
| |
|
| |
| ==حقیقت مقام رضا==
| |
| [[اخلاق|علمای اخلاق]] حقیقت رضا را خشنودی بنده از حقتعالی میدانند که ثمره محبت میباشد.<ref>خواجهنصیر، اوصاف الاشراف، ۸۷؛ نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۳/۲۰۲.</ref> اهل معرفت رضا را محو اراده بنده در اراده حقتعالی،<ref>کاشانی، عبدالرزاق، شرح منازل السائرین، ۳۶۰.</ref> رفع [[جبر و اختیار|اختیار]] از بنده، سکون قلب به تلخی قضا<ref>← سراج طوسی، اللمع فی التصوف، ۱۰۶.</ref> و تساوی [[نعمت]] و بلا و شدّت و رخا<ref>لاهیجی، مفاتیح الأعجاز فی شرح گلشن راز، ۸۸.</ref> میدانند. رضا سختترین منازل سالکان و کلید باقی مقامات است؛ از همین رو باب رضا بابِ اعظم خداوند شمرده میشود.<ref>لاهیجی، مفاتیح الأعجاز فی شرح گلشن راز، ۸۸.</ref> برخی نیز رضا را رفع کراهت، شیرینشمردن تلخی احکام [[قضا و قدر]]<ref>کاشانی، عزالدین، مصباح الهدایة و مفتاح الکفایه، ۳۹۹.</ref> و عدم اعتراض به حکم و قضای خداوند<ref>قشیری، رساله قشیریه، ۳۵۳.</ref> میدانند. [[عارفان]] در اینکه رضا از مقامات است یا از احوال اختلاف دارند. برخی بر این باورند که رضا در بعضی از افراد مقام است و در بعضی دیگر احوال.<ref>ابنعربی، الفتوحات المکیه، ۲/۲۱۲.</ref> برخی دیگر رضا را از احوال دانستهاند.<ref>← قشیری، رساله قشیریه، ۳۵۲.</ref> برخی بر این عقیدهاند که مقام رضا نهایت مقام سالکان<ref>سراج طوسی، اللمع فی التصوف، ۱۰۶؛ کاشانی، عزالدین، مصباح الهدایة و مفتاح الکفایه، ۳۹۹.</ref> و بدایت احوال آنان<ref>هجویری، کشف المحجوب، ۲۲۶.</ref> است. [[خواجهعبدالله انصاری]] رضا را توقف اراده بنده در برابر اراده پروردگار میداند که در برابر حکم پروردگار خواستار تقدیم یا تأخیر یا زیادی یا نقصان آن نباشد.<ref>انصاری، خواجهعبدالله، منازل السائرین، ۷۰ ـ ۷۱.</ref>
| |
|
| |
| [[امامخمینی]] تعریف خواجهعبدالله انصاری از مقام رضا را صحیح نمیداند و معتقد است اگر مراد خواجه از توقف اراده بنده در برابر مرادِ حق، فنای اراده بنده باشد، این مقام اوایل مقامات فناست و ربطی به مقام رضا ندارد و اگر مقصود عدم اراده بنده در برابر اراده حق باشد، این مقام تسلیم خواهد بود که پایینتر از مقام رضاست؛ رضا خشنودی و فرحناکی بنده از حقتعالی و اراده و قضا و قدر اوست که لازمه آن خشنودی از خلق و حصول فرح عام میباشد.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۱۶۲.</ref> بنا بر نظر ایشان رضا از جنود عقل و لازمه فطرت بوده و مقابل سخط و نارضایتی است.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۱۶۴.</ref>
| |
|
| |
| ==رابطه دعا با رضا==
| |
| [[اهل معرفت]]<ref>ابنعربی، الفتوحات المکیه، ۲/۲۹؛ قیصری، شرح فصوص الحکم، ۱۰۰۷؛ جامی، نقد النصوص، ۲۴۷.</ref> و [[علمای اخلاق]]<ref>غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۴/۱۳۶؛ فیض کاشانی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ۸/۹۴؛ نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۳/۲۰۸.</ref> بر این باورند که [[دعا]] منافاتی با مقام رضا ندارد؛ زیرا انسان از جانب [[شریعت]] مأمور به دعا کردن است و منافعی از همین راه نصیب او میشود.<ref>نراقی، احمد، جامع السعادات، ۷۷۲.</ref>
| |
|
| |
| امامخمینی نیز بر این باور است که [[سیره انبیا(ع)]] و [[سیره|ائمه معصومین(ع)]] بر آن بوده که هیچگاه از دعا و عجز و [[تضرع]] در درگاه معبود خودداری نمیکردند و حاجات خود را به حضرت حق عرضه میداشتند؛ با آنکه آنان مقاماتی بالاتر از [[صبر]] و رضا و تسلیم داشتند و این مخالف مقامات روحانیه آنان نیست؛ بلکه تذکر [[حق]] و انس و خلوت با محبوب و اظهار بندگی در پیشگاه کامل مطلق، نهایتِ آرزوی عارفان و نتیجه سلوک سالکین است.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۲۶۱.</ref>
| |
|
| |
| ==نسبت مقام رضا با مقامات دیگر==
| |
| برخی [[اندیشمندان اسلامی]] مقام رضا را پس از عبور از منزل [[توکل]]<ref>کاشانی، عزالدین، مصباح الهدایة و مفتاح الکفایه، ۳۹۹.</ref> و برخی نیز آن را متصل به مقام توکل<ref>غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۴/۱۴۱.</ref> دانستهاند. [[امامخمینی]] مقام رضا را غیر از مقام توکل دانسته<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۲۱۴ و ۲۱۷.</ref> و آن را شامختر و عالیتر از مقام توکل میداند؛ زیرا متوکل طالب خیر و صلاح خویش است و حقتعالی را فاعل خیر میداند و او را وکیل خود در تحصیل خیر میکند؛ اما انسانِ راضی، اراده خود را در اراده خداوند فانی کرده است و از برای خود اختیاری نمیکند.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۲۱۷.</ref>
| |
|
| |
| برخی اندیشمندان [[مقامات|مقام تسلیم]] را بالاتر از مقام رضا میدانند؛<ref>خواجهنصیر، اوصاف الاشراف، ۹۱؛ نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۳/۲۱۳؛ سبزواری، شرح المنظومه، ۵/۴۱۵.</ref> زیرا در مقام رضا هرچه [[خداوند]] انجام دهد موافق طبع و میل فرد خواهد بود؛ اما در مقام تسلیم طبع و میل خود را به خدا سپرده است.<ref>خواجهنصیر، اوصاف الاشراف، ۹۱؛ نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۳/۲۱۳.</ref> در این میان خواجهعبدالله انصاری مقام رضا را بالاتر از مقام تسلیم میداند. ایشان مقام تسلیم را از بالاترین درجات عامه دانسته؛ اما مقام رضا را از نخستین درجات خاصه و دشوارترین امور برای عامه میداند.<ref>انصاری، خواجهعبدالله، منازل السائرین، ۶۸ و ۷۰ ـ ۷۱.</ref>
| |
|
| |
| امامخمینی مقام رضا را بالاتر از مقام تسلیم میداند؛<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۱۶۱.</ref> اگرچه معتقد است مرتبهای از مقام تسلیم فوق مقام توکل و رضاست؛<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۴۰۵.</ref> زیرا اگر سالک اهل طلب و [[محبت]] و به دور از انانیت و نفسانیات باشد، خداوند متعال با یک جلوه و جذبه او را به [[فنا]] و صعق مطلق میرساند، همانگونه که برای [[حضرت موسی(ع)]] روی داد و اگر هم دارای نقصی باشد، با همین جلوه رحمانی که از روی عنایت خاص الهی حاصل شده، از میان بر میخیزد که این مقام از تسلیم، از توکل و رضا به قضای الهی بالاتر است.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۴۰۵.</ref>
| |
|
| |
| برخی اندیشمندان بر این باورند که مقام رضا بالاتر از مقام صبر است.<ref>مکی، قوت القلوب فی معاملة المحبوب، ۲/۷۶؛ غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۲/۴۶.</ref> امامخمینی نیز همسو با اینان مقام رضا را بالاتر از مقام صبر میداند؛<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۱۷۶ و ۴۱۰؛ امامخمینی، چهل حدیث، ۲۶۰.</ref> زیرا صبر خودداری از شکایت به غیر خداوند است، در حالیکه نفس از واردات از جانب حقتعالی کراهت دارد؛ اما در مقام رضا انسان از بلاها و ناگواریها اظهار خشنودی میکند و از جان و دل طالب هر آن چیزی است که از جانب حق میرسد.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۴۰۹ ـ ۴۱۰.</ref>
| |
| :{{ببینید|صبر}}
| |
|
| |
| ==خاستگاه و راه تحصیل مقام رضا==
| |
| بعضی از اندیشمندان منشأ مقام رضا را [[یقین]] دانستهاند؛ زیرا تا دل [[مؤمن]] به نور یقین باز نشود، چشم بصیرتش به مشاهده حسن تدبیر خداوند باز نمیشود و در نتیجه گنجایش حوادث و وقایع و خوشحالی به وقوع آنها در او به وجود نمیآید.<ref>کاشانی، عزالدین، مصباح الهدایة و مفتاح الکفایه، ۴۰۰.</ref> بعضی نیز معرفت و انس به پروردگار را باعث رضایت از مقدرات او میدانند.<ref>نراقی، احمد، جامع السعادات، ۱۹۱.</ref>
| |
|
| |
| [[امامخمینی]] مبدأ رضا از حقتعالی را معرفت بنده به جمیلبودن افعال خداوند متعال میداند.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۱۷۰.</ref> طبق این بیان متعلقِ معرفت، افعالِ خداوند است؛ این معرفت دارای چهار مرتبه است: ۱. علم به جمیلبودن ذاتی، صفاتی و فعلی حقتعالی. اگرچه این مرتبه کلید ابواب معارف است و دستیابی به آن ساده نمیباشد، وقوف در آن از حجابهای بزرگ به شمار میآید؛<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۱۷۰.</ref> ۲. ایمان به جمیلبودن اوصاف و افعال حق. به این معنا که سالک علمی را که در مرتبه اول کسب کرده، به قلب برساند؛ به طوری که [[قلب]] به جمیلبودن [[حق]] ایمان آورد. نتیجه چنین ایمانی آن است که نور خشنودی و خوشبینی به [[خدا]] در دل سالک جلوهگر میشود و این نخستین مرتبه رضاست؛<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۱۷۱.</ref> ۳. اطمینان به جمیلبودن اوصاف و افعال حق. در این مرتبه بنده سالک به درجه اطمینان میرسد؛ هنگامی که نفس به جمیلبودن حق اطمینان پیدا کرد، مرتبه رضا کاملتر میشود و ممکن است آیه «یا أَیتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِی إِلى رَبِّکِ راضِیةً مَرْضِیةً»<ref>فجر، ۲۷ ـ ۲۸.</ref> اشاره به این مقام باشد؛<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۱۷۱.</ref> ۴. مقام مشاهده. این مقام برای اصحاب قلوب و اهل معرفت و شهود است که قلب آنان از عالم کثرت و ظلمت منصرف شده و خانه دل را از غبار اغیار زدودهاند؛ در این مقام حقتعالی با جلوههایی که مناسب قلوب اهل این مقام است، در آنان تجلی میکند و سبب دلخوشیشان به ذات و انصراف از غیر میشود.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۱۷۱ ـ ۱۷۲.</ref>
| |
|
| |
| امامخمینی برای مقام مشاهده سه درجه بر میشمارد: الف) مشاهده تجلی افعالی و در این درجه رضا به قضای الهی در حد کمال حاصل میشود؛ ب) مشاهده تجلی صفاتی و اسمائی؛ ج) مشاهده تجلی ذاتی. دو درجه اخیر بالاتر از مقام رضا و مانند آن است؛ گرچه روح رضا که حقیقت محبت و جذبه است، در این دو درجه به طور کامل وجود دارد.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۱۷۲.</ref>
| |
|
| |
| علمای اخلاق برای دستیابی به مقام رضا راههایی ذکر کردهاند؛ ازجمله اینکه بنده باور داشته باشد مصلحت آنچه خداوند برای او در نظر گرفته است، بیشتر است؛ حتی اگر مصلحت و فایده آن را در نیابد و اینکه ناخشنودی و کراهت از مقدرات خداوند هیچ فایدهای ندارد و خواست الهی را تغییر نمیدهد.<ref>نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۳/۲۱۲ ـ ۲۱۳.</ref>
| |
|
| |
| امامخمینی بر این باور است کسی که کمال مطلق را حقتعالی بداند و معرفت حضوری به آن مقام داشته باشد، تمام نظام وجود و آنچه را که از او ظهور پیدا میکند، کامل میبیند؛ بنابراین جمال و کمال حق را در جمیع موجودات ظاهر میبیند و به مشاهده حضوری درمییابد که از جمیل مطلق جز جمیل ظاهر نشود؛ در چنین صورتی بنده از حق و همه نظام وجود راضی و خشنود خواهد بود و به هرچه از طرف حق برای او صادر شود، به نظر خشنودی و رضایت نظر میکند و از افعال او خشنود میشود، و از هرچه غیر حق است و متعلق به غیر باشد متنفر خواهد بود.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۱۶۴ ـ ۱۶۵.</ref>
| |
|
| |
| ==مراتب و درجات رضا==
| |
| [[اهل معرفت]] برای مقام رضا سه درجه ذکر میکنند: ۱. رضای عامه و آن رضا به ربوبیت حق و ناخشنودی از [[عبادت]] و بندگی غیر اوست؛ ۲. رضای خاصه و آن رضای از خداوند، در هرچه حکم و مقدر کرده، میباشد و این درجه از اوایل مقامات اهل خاصه است؛ ۳. رضا به رضای خداوند. در این مرتبه بنده برای خود خشم و خشنودی نمیبیند و به هوا و هوس حکم نمیکند و اختیارش از ریشه قطع میشود و [[قدرت]] تمییز و تشخیص او از بین میرود؛ به طوری که اگر خداوند او را در آتش اندازد، آن را از [[بهشت]] تمییز نمیدهد.<ref>انصاری، خواجهعبدالله، منازل السائرین، ۷۱ ـ ۷۲.</ref>
| |
|
| |
| امامخمینی نیز با تذکر این نکته که برای رضا و کمالات نفسانی دیگر مراتب و درجات زیادی است، برای مقام رضا سه مرتبه ذکر میکند:
| |
| # رضا به ربوبیت حقتعالی: در این مرتبه [[سیر و سلوک|سالک]] خود را تحت ربوبیت حق قرار میدهد و از سلطنت [[شیطان]] خارج شده، به ربوبیت حقتعالی راضی و خشنود میشود.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۱۶۶.</ref> ایشان این مرتبه را نخستین مرتبه رضا میداند و برای این مرتبه علایمی ذکر میکند که علاوه بر اینکه مشقت تکلیف از او برداشته میشود، از [[اوامر الهی]] خشنود میشود و از آن با جان و دل استقبال میکند و منهیات شرعیه نزد او مبغوض شده، به بندگی خود و مولایی خداوند متعال خشنود میشود.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۱۶۶ ـ ۱۶۷.</ref> به اعتقاد ایشان رضایت به [[نبوت]] و [[امامت]] که در این مرتبه از مراتب رضا محقق است، مجرد خشنودی به پیشوایی آنان نیست؛ بلکه باید فرد به [[سعادت]] و کمالی که [[انبیا(ع)]] و [[ائمه(ع)]] ارائه کردهاند، عمل کند.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۱۶۸.</ref>
| |
| # رضا به قضا و قدر حق: از پیشامدهای گوارا و ناگوار و فرحناکی از آنچه حقتعالی به بنده عطا فرموده است؛ اعم از بلاها و بیماریها و آنچه مقابل آنهاست؛ مانند راحتی و سلامتی؛ به این معنا که بنده هر دو را عطیه حقتعالی به شمار آورد و به آن راضی و خشنود باشد.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۱۶۸.</ref> دستیابی به این درجه در صورتی است که سالک به مقام رأفت و رحمت حقتعالی معرفت پیدا کند و [[ایمان]] داشته باشد که هرچه خداوند در این عالم به بنده خود عطا میکند، برای [[تربیت]] بندگان و حصول کمالات نفسانی آنها و فعلیت فطرت مخموره آنان است.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۱۶۹.</ref>
| |
| # رضا به رضای خداوند: در این مرتبه بنده از خود خشنودی ندارد و رضایت او تابع رضایت حق است؛ چنانکه [[اراده]] او به اراده خداوند است.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۱۶۸.</ref> امامخمینی روایتی را که در آن رضایتِ خداوند رضایتِ اهل بیت شمرده شده،<ref>مجلسی، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار(ع)، ۴۴/۳۶۷.</ref> مربوط به این مقام میداند؛ اگرچه احتمال میدهد این روایت به مقام عالیتری که [[قرب فرایض]] و بقای بعد فنا باشد اشاره داشته باشد.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۱۶۹ ـ ۱۷۰.</ref>{{ببینید|قرب نوافل و فرایض}}
| |
|
| |
| ==آثار رضا==
| |
| برخی [[روایات]] برای مقام رضا آثاری برشمردهاند، ازجمله: [[آرامش]] و رضایت از زیادی و کمی زندگی<ref>کلینی، الکافی، ۲/۵۷ و ۶۰.</ref> و رضایت خداوند از کسی که راضی به قضای اوست.<ref>حر عاملی، الجواهر السنیه، ۷۷.</ref> اندیشمندان اسلامی نیز مقام رضا را سبب آرامش<ref>خواجهنصیر، اوصاف الاشراف، ۸۸.</ref> و [[شکر]]<ref>محاسبی، الوصایا، ۲۷۷.</ref> میدانند.
| |
|
| |
| امامخمینی با استناد به برخی روایات<ref>کلینی، الکافی، ۲/۵۷ و ۶۱.</ref> برای رضا آثاری بر میشمارد؛ ازجمله: رسیدن به [[مقامات|مقام صدیقین]] و آرامش و سکون.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۵۵۷؛ امامخمینی، حدیث جنود، ۱۷۶.</ref> ایشان رضا را از اخلاق کمالی میداند که تأثیر بسیاری در تصفیه و جلای نفس دارد و قلب را در معرض تجلیات خاصه خداوند قرار میدهد.<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۸۶.</ref> به اعتقاد ایشان انسان بر اساس [[فطرت]] خود عاشق حق است و اگر این فطرت در [[حجاب]] قرار نگرفته باشد، همان عشق و رضایتی که به ذات مقدس حق دارد، به همه نظام وجود که از او ظهور پیدا کرده خواهد داشت و چون این موجودات ظهور و لازمه آن کمال مطلقاند، کمال و جمال حق را در جمیع موجودات مشاهده میکند؛ در این صورت از تمام مظاهر وجودی، به مقدار نورانیت و مظهریت از آن ذات و کمال ذاتی، راضی و خشنود میشود و لازمه این عشق ذاتی و رضایتِ فطری نارضایتی از غیریت و ماسویالله است که همان جهت نقص و ظلمت و عدم میباشد.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۱۶۴.</ref>
| |
|
| |
| ==رضا در سیره عملی امامخمینی==
| |
| یکی از ویژگیهای بارز [[امامخمینی]] رضایتمندی از [[مقدرات الهی]] و آرامش ایشان در شدیدترین حوادث زندگی بود.<ref>رضایی، خاطره، ۴۱.</ref> در طول زندگیشان، چه در دوران مبارزه با [[رژیم پهلوی]]، چه پس از [[انقلاب اسلامی ایران|پیروزی انقلاب]]، از وقایع، شکایتی نداشت و رضایت خود را اعلام میکرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳/۲۳۴ ـ ۲۳۵، ۲۵۳ و ۲۱/۹۵، ۳۳۲؛ رفیقدوست، خاطره، ۲/۲۵۲۹؛ دعایی، خاطره، ۲/ ۲۵۲.</ref> ایشان باور داشت همه امور در دست خداوند است<ref>رجایی، برداشتهایی از سیره امامخمینی، ۳/۲۰۱.</ref> و آنچه خداوند برای انسان ثبت کرده، به او میرسد.<ref>مهری، خاطره، ۳/۵۱۹.</ref> ایشان در حوادث و جریانهای انقلاب نهتنها آرام بود، بلکه با یک جمله به همه دلهرهها خاتمه میداد<ref>انصاری، محمدعلی، خاطره، ۳۱.</ref> و در پایان عمر نیز اعلام کرد با دلی آرام و قلبی مطمئن به جایگاه ابدی سفر میکند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۴۵۰.</ref>
| |
| ==پانویس==
| |
| {{پانویس|۲}}
| |
| ==منابع==
| |
| {{منابع}}
| |
| * قرآن کریم.
| |
| * ابنعربی، محیالدین، الفتوحات المکیه، بیروت، دار صادر، بیتا.
| |
| * ابنمنظور، محمدبنمکرم، لسان العرب، تحقیق جمالالدین میردامادی، بیروت، دارالفکر ـ دار صادر، چاپ سوم، ۱۴۱۴ق.
| |
| * اخوانالصفاء، رسائل اخوان الصفاء و خلان الوفاء، بیروت، دارالاسلامیه، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.
| |
| * امامخمینی، سیدروحالله، آداب الصلاة، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپ شانزدهم، ۱۳۸۸ش.
| |
| * امامخمینی، سیدروحالله، شرح چهل حدیث، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ چهارم، ۱۳۸۸ش.
| |
| * امامخمینی، سیدروحالله، شرح حدیث جنود عقل و جهل، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ دوازدهم، ۱۳۸۷ش.
| |
| * امامخمینی، سیدروحالله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ پنجم، ۱۳۷۸۹ش.
| |
| * انصاری، خواجهعبدالله، منازل السائرین، تحقیق علی شیروانی، تهران، دارالعلم، چاپ اول، ۱۴۱۷ق.
| |
| * انصاری، محمدعلی، خاطره، چاپشده در پرتوی از خورشید، تدوین حسین رودسری، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ اول، ۱۳۷۸ش.
| |
| * تفتازانی، سعدالدین، شرح العقائد النسفیه، تحقیق احمد حجازی سقا، قاهره، مکتبة الکلیات الازهریه، چاپ اول، ۱۴۰۷ق.
| |
| * جامی، عبدالرحمن، شرح فصوص الحکم، تحقیق عاصم ابراهیم الکیالی، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۲۵ق.
| |
| * جامی، عبدالرحمن، نقد النصوص فی شرح نقش الفصوص، تحقیق ویلیام چیتیک، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۷۰ش.
| |
| * حر عاملی، محمدبنحسن، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، قم، مؤسسه آلالبیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۰۹ق.
| |
| * حر عاملی، محمدبنحسن، الجواهر السنیة فی الاحادیث القدسیه، قم، مفید، ۱۳۸۴ش.
| |
| * خواجهنصیر طوسی، محمدبنمحمد، اوصاف الاشراف، تحقیق سیدمهدی شمسالدین، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ سوم، ۱۳۷۳ش.
| |
| * خواجهنصیر طوسی، محمدبنمحمد، شرح الاشارات و التنبیهات، قم، بلاغت، چاپ اول، ۱۳۷۵ش.
| |
| * دعایی، سیدمحمود، خاطره، چاپشده در برداشتهایی از سیره امامخمینی، تدوین غلامعلی رجایی، تهران، عروج، چاپ ششم، ۱۳۸۳ش.
| |
| * دوانی، جلالالدین، التعلیقات علی شرح عقائد العضدیه، تحقیق محمد عماره، بیجا، ۱۴۲۳ق.
| |
| * دهخدا، علیاکبر، لغتنامه دهخدا، تهران، دانشگاه تهران، چاپ اول، ۱۳۷۳ش.
| |
| * راغب اصفهانی، حسینبنمحمد، مفردات الفاظ القرآن، تحقیق صفوان عدنان، بیروت ـ دمشق، دارالقلم ـ دارالشامیه، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.
| |
| * رجایی، غلامعلی، برداشتهایی از سیره امامخمینی، تهران، عروج، چاپ سوم، ۱۳۸۲ش.
| |
| * رضایی، محسن، خاطره، چاپشده در پرتوی از خورشید، تدوین حسین رودسری، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ اول، ۱۳۷۸ش.
| |
| * رفیقدوست، محسن، خاطره، چاپشده در برداشتهایی از سیره امامخمینی، تدوین غلامعلی رجایی، تهران، عروج، چاپ ششم، ۱۳۸۳ش.
| |
| * زبیدی، سیدمحمدمرتضی، تاج العروس من جواهر القاموس، تصحیح علی هلالی و علی شیری، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، ۱۴۱۴ق.
| |
| * سبزواری، ملاهادی، شرح المنظومه، تصحیح و تعلیق حسن حسنزاده آملی، تهران، ناب، چاپ اول، ۱۳۶۹ ـ ۱۳۷۹ش.
| |
| * سراج طوسی، ابونصر، اللمع فی التصوف، ترجمه مهدی محبتی، تهران، اساطیر، چاپ دوم، ۱۳۸۸ش.
| |
| * غزالی، ابوحامد، احیاء علوم الدین، تحقیق عبدالرحیمبنحسین عراقی، بیروت، دارالکتاب العربی، بیتا.
| |
| * غزالی، ابوحامد، الاربعین فی اصول الدین، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۰۹ق.
| |
| * فیض کاشانی، ملامحسن، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، تصحیح علیاکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ چهارم، ۱۴۱۷ق.
| |
| * فیّومی، احمدبنمحمد، المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر، قم، هجرت، چاپ دوم، ۱۴۱۴ق.
| |
| * قاضیعبدالجبار همدانی، ابوالحسن و قوامالدین مانکدیم، شرح الاصول الخمسه، تحقیق احمدبنحسین، بیروت دار احیاء التراث العربی، چاپ اول، ۱۴۲۲ق.
| |
| * قشیری، عبدالکریمبنهوازن، رساله قشیریه، ترجمه حسنبناحمد عثمانی، تصحیح بدیعالزمان فروزانفر، تهران، زوار، چاپ اول، ۱۳۸۷ش.
| |
| * قیصری، داوودبنمحمود، شرح فصوص الحکم، تصحیح سیدجلالالدین آشتیانی، تهران، علمی و فرهنگی، چاپ اول، ۱۳۷۵ش.
| |
| * کاشانی، عبدالرزاق، شرح منازل السائرین، تصحیح محسن بیدارفر، قم، بیدار، چاپ سوم، ۱۳۸۵ش.
| |
| * کاشانی، عزالدین، مصباح الهدایة و مفتاح الکفایه، تصحیح جلالالدین همایی، تهران، هما، چاپ چهارم، ۱۳۷۲ش.
| |
| * کتاب مقدس، بیجا، دارالکتاب المقدس، ۱۹۸۰م.
| |
| * کلاباذی، محمدبنابراهیم، کتاب التعرف، به کوشش محمدجواد شریعت، تهران، اساطیر، چاپ اول، ۱۳۷۱ش.
| |
| * کلینی، محمدبنیعقوب، الکافی، تصحیح علیاکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
| |
| * لاهیجی، محمد اسیری، مفاتیح الأعجاز فی شرح گلشن راز، تصحیح علیقلی محمودی، تهران، نشر علم، چاپ دوم، ۱۳۸۱ش.
| |
| * مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار(ع)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق.
| |
| * محاسبی، حارثبناسد، الوصایا، تحقیق عبدالقادر احمد عطا، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۹۸۶م.
| |
| * مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ اول، ۱۳۶۸ش.
| |
| * مکی، ابوطالب محمدبنعلی، قوت القلوب فی معاملة المحبوب، تصحیح باسل عیونالسود، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۱۷ق.
| |
| * ملاصدرا، محمدبنابراهیم، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعه، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ سوم، ۱۹۸۱م.
| |
| * مهری، سیدجواد، خاطره، چاپشده در برداشتهایی از سیره امامخمینی، تدوین غلامعلی رجایی، تهران، عروج، چاپ سوم، ۱۳۸۲ش.
| |
| * نراقی، ملااحمد، معراج السعاده، تحقیق محمد نقدی، قم، هجرت، چاپ ششم، ۱۳۷۸ش.
| |
| * نراقی، ملامهدی، جامع السعادات، تصحیح سیدمحمد کلانتر، بیروت، اعلمی، چاپ چهارم، بیتا.
| |
| * هجویری، ابوالحسن، کشف المحجوب، تصحیح ژوکوفسکی، تهران، طهوری، چاپ چهارم، ۱۳۷۵ش.
| |
| {{پایان}}
| |
| محمدهادی زاهد غروی
| |