|
|
خط ۱: |
خط ۱: |
| '''رحمت'''، گستراندن فیض وجود و کمالات آن. | | '''محمدحسن رحیمیان'''، [[روحانیت|روحانی]] مبارز، [[شاگردان امامخمینی|شاگرد]] و عضو [[دفتر امامخمینی]]. |
| ==مفهومشناسی==
| |
| رحمت به معنای رقت، عطوفت،<ref>ابنفارس، ۲/۴۹۸؛ ابنمنظور، ۱۲/۲۳۰.</ref> مغفرت،<ref>ابنمنظور، ۱۲/۲۳۰.</ref> شفقت و مهربانی<ref>دهخدا، ۷/۱۰۵۲۰.</ref> است و مقابل آن غضب به معنای خشم است و همراه با جوشش و غلیان خون برای انتقام است.<ref>طریحی، ۲/۱۳۳.</ref> {{ببینید|غضب}} رحمت در اصطلاح عرفان، به معنای نفس وجود است که منشأ هر نعمت وجودی<ref>کاشانی، لطائف الاعلام، ۲۹۲.</ref> و اراده رساندن خیر به بندگان و رفع شرّ از آنان<ref>تهانوی، ۱/۸۴۷.</ref> است. [[امامخمینی]] نیز مانند دیگر [[عرفا|عارفان]]،<ref>جندی، ۶۱۸؛ قیصری، ۹۱۴.</ref> رحمت را همان وجود مطلق میداند که همه اشیا به سبب آن ظهور و تحقق مییابند و به سریان آن، ظلمتهای عالم ماهیات و اجسام روشن میشوند.<ref>دعاء السحر، ۳۱.</ref> از الفاظ مرتبط با رحمت، مدارا و شفقت است. مدارا به معنای ملایمت<ref>ابنمنظور، ۱۴/۲۵۵.</ref> و حسن خلق در معاشرت با مردم است؛<ref>زبیدی، ۱۹/۴۰۵.</ref> اما شقفت، مهربانی همراه با رقت است.<ref>عسکری، ۲۳۶.</ref>
| |
| ==پیشینه==
| |
| رحمت یکی از صفات الهی است که در کتابهای آسمانی از آن سخن به میان آمدهاست.<ref>کتاب مقدس، رساله پولس رسول به افسسیان، ب۲، ۴؛ رساله یعقوب، ب۵، ۱۱.</ref> در بسیاری از آیات [[قرآن]] نیز به رحمت الهی اشاره شدهاست<ref>آل عمران، ۷؛ اعراف، ۵۶؛ فاطر، ۲.</ref> همه سورههای قرآن جز سوره توبه، با بیان رحمت که در بسمله است، آغاز میشوند. در برخی روایات نیز برای خداوند صد رحمت ذکر شدهاست که یک قسمت آن در دنیا ظهور میکند و به واسطه آن [[مردم]] با یکدیگر با رحمت و شفقت رفتار میکنند و باقی آن را خداوند برای روز قیامت ذخیره میکند؛<ref>ابنطاووس، ۲/۳۲۲.</ref> چنانکه رحمت الهی، سابق بر غضب خداوند شمرده شدهاست.<ref>کلینی، ۱/۴۴۳؛ متقی هندی، ۴/۲۴۹.</ref> در آموزههای عرفانی نیز از رحمت سخن گفته شدهاست. [[عرفا|عارفان]] تأکید دارند هستی، در واقع ظهور رحمت الهی میباشد و عالم با رحمت آغاز شده<ref>ابنعربی، الفتوحات المکیه، ۱/۱۰۲ ـ ۱۱۲.</ref> و هستی ـ که رحمت عام الهی است ـ از اسم «الرحمن» افاضه گشتهاست؛<ref>ابنعربی، تفسیر ابنعربی، ۱/۷؛ گنابادی، ۱/۲۸.</ref> از اینرو رحمت در عرفان با مسائلی مانند فیض وجود و کمالات آن مرتبط است.<ref>کاشانی، اصطلاحات الصوفیه، ۱۴۹؛ قیصری، ۳۰۱ و ۳۵۲.</ref>
| |
| | |
| [[امامخمینی]] در بیشتر آثار عرفانی خود، بحث رحمت را با مسائل مختلفی چون شناخت هستی، مبدأ عالم و انسان پیوند زدهاست.<ref>آداب الصلاة، ۳۶ و ۶۶؛ حدیث جنود، ۶۸؛ سرّ الصلاة، ۳؛ صحیفه، ۲۱/۴۴.</ref> ایشان در این بحث، با نقل سخنان ابنعربی و استاد خویش محمدعلی شاهآبادی، به بیان نظر خود پرداختهاست.<ref>تعلیقات فصوص، ۱۵ ـ ۱۷ و ۱۸۸ ـ ۱۸۹؛ دعاء السحر، ۴۳ ـ ۴۹.</ref> همچنین در مواردی، نظر قیصری و برداشت [[میرزاجواد ملکی]] دراینباره را تحلیل و نقد کردهاست.<ref>دعاء السحر، ۴۶ ـ ۴۹.</ref>
| |
| | |
| ==حقیقت رحمت==
| |
| امامخمینی مانند دیگر [[عرفا|عارفان]]،<ref>قونوی، الفکوک، ۲۰۵؛ همو، اعجاز البیان، ۵۳، ۱۰۳؛ قیصری، ۳۵۲؛ جامی، ۷۴.</ref> حقیقت رحمت را همان نفس وجود میداند؛ زیرا وجود، اصل همه رحمتهاست<ref>آداب الصلاة، ۲۴۶.</ref> و در واقع رحمت، بسط و گسترش وجود مطلق است و همه موجودات زیر پوشش رحمت واسعه هستند.<ref>تفسیر حمد، ۱۰۲.</ref> بعضی اندیشمندان اسم «الرحمن» و «الرحیم» را مشتق از رحمت میدانند و از آنجا که معنای رحمت را با نوعی رقت و عطوفت همراه میدانند، کاربرد رحمت درباره خداوند را مستلزم انفعال در ذات حق شمرده، آن را درباره خداوند مجاز میدانند.<ref>سیوطی، ۱/۹.</ref> برخی معتزله، کاربرد رحمت را به لحاظ آثار و افعال [[تفسیر]] میکنند، نه به لحاظ مبادی و اوصاف؛ همچنانکه آنان در سایر اوصاف حقتعالی نیز اینگونه قائل شدهاند<ref>قاضیعبدالجبار، المغنی، ۲۰/۱۹۹ ـ ۲۰۹؛ ← امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۴۸ ـ ۲۴۹؛ همو، حدیث جنود، ۲۳۱.</ref> و معتقدند صفات هفتگانه ثبوتیه حقتعالی، قدرت، علم، اراده، حیات، کلام، سمع و بصر، به یک صفت بر میگردند که در آن هم، ذات نایب مناب آن صفت است.<ref>قاضیعبدالجبار، شرح الاصول الخمسه، ۱۱۸ ـ ۱۳۰؛ ← امامخمینی، الطلب و الاراده، ۱۲ ـ ۱۳.</ref> بعضی نیز قید عطوفت و رأفت را خارج از معنای حقیقی رحمت دانستهاند.<ref>← امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۴۹.</ref> | |
| | |
| [[امامخمینی]] دو نظر یادشده را نمیپذیرد و معتقد است واضع لغت در این نوع الفاظ، همان معنای متعارف را در نظر داشتهاست؛ ولی آنچه الفاظ برای آنها وضع شده، معنای عامه یا همان معانی مجرد از این قیود است؛ برای مثال لفظ «نور» برای همان معنای نور حسی وضع شدهاست، ولی آنچه لحاظ شده، همان جهت نوریت آن است، نه آمیختگیاش با ظلمت.<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۴۹.</ref> بنابراین، در رحمان، رحیم، عطوف و رئوف و امثال آنها، یک جهت کمال و تمام است و یک جهت انفعال و نقص که بر حسب نشئات وجود و درجات آن، دارای کمال و نقص است.<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۵۰ ـ ۲۵۱.</ref> این الفاظ نیز در ازای همان جهت کمالی که اصل آن حقیقت است، وضع شدهاند؛ امّا جهات انفعالی ـ که از لوازم آن نشئه است ـ دخالتی در معنایی که برای آن وضع شده، ندارد. پس کاربرد آن درباره موجودی که صرفاً جهت کمال را واجد است و از انفعال و نقص مبراست، صرف حقیقت است.<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۴۹ ـ ۲۵۱.</ref> این بیان، موافق ذوق اهل معرفت است؛ همچنانکه وجدان اهل ظاهر نیز با آن تناسب دارد.<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۵۱.</ref>
| |
| ==اقسام رحمت==
| |
| در متون شریعت، برای رحمت اقسامی ذکر شدهاست؛ مانند «رحمت واسعه» که برگرفته از آیه «رَحْمَتِی وَسِعَتْ کلَّ شَیءٍ»<ref>اعراف، ۱۵۶.</ref> است؛ «رحمت سابقه» که به آیه «کَتَبَ رَبُّکُمْ عَلَی نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ»<ref>انعام، ۵۴.</ref> اشاره دارد؛ «رحمت امتنانیّه» رحمتی است که پیش از استحقاق بندگان به آنها تعلق میگیرد و «رحمت وجوبیّه» که به آیه «فَسَأَکْتُبُهَا لِلَّذِینَ یتَّقُونَ»<ref>اعراف، ۱۵۶.</ref> اشاره دارد و برای پارسایان و نیکوکاران است.<ref>کاشانی، لطائف الاعلام، ۲۹۲ ـ ۲۹۳؛ همو، اصطلاحات الصوفیّه، ۱۲۱.</ref> رحمت امتنانی و رحمت واسعه، از مصادیق رحمت ذاتی شمرده میشوند که اصل هر رحمتاند و همه اشیا را شامل میشوند.<ref>قونوی، اعجاز البیان، ۲۲۳؛ کاشانی، لطائف الاعلام، ۲۹۲؛ قیصری، ۹۱۳.</ref>
| |
| | |
| در آموزههای عرفانی، از جهت دیگر، رحمت به رحمت رحمانی و رحمت رحیمی تقسیم میشود و هر یک از آنها نیز به رحمت ذاتی و صفاتی تقسیم میشوند.<ref>قیصری، ۳۵۲ و ۹۱۲.</ref> رحمت ذاتی، اقتضای اسمای ذات و رحمت صفاتی اقتضای اسمای صفات است و هر کدام از این دو به رحمت عام و خاص تقسیم میشوند.<ref>ابنعربی، الفتوحات المکیه، ۳/۱۷۱؛ قونوی، الفکوک، ۲۷۰؛ قیصری، ۹۱۱.</ref> رحمت رحمانی، افاضه اصل وجود و رحمت رحیمی اخص از آن است و تفصیل حکم وجود در تعینات را بر عهده دارد که گاهی در مرتبه ذات و گاهی در مرتبه فعل است.<ref>قونوی، اعجاز البیان، ۱۷۳.</ref>
| |
| | |
| [[امامخمینی]] در سخنان خود بیان روشنتری از این اقسام دارد. ایشان اساس رحمت را همان رحمت مطلقه میداند که سراسر عالم هستی را دربر گرفته و هر موجودی را به کمال خود میرساند.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۱۸۶.</ref> در نگاه ایشان، رحمت مطلقه، به رحمانی و رحیمی تقسیم میشود، و رحمت رحمانیه و رحمت رحیمیه، مفتاح باب وجود و مفتاح کتاب تدوین است.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۳۱۹.</ref> بعضی عارفان، رحمت امتنانیّه را تعبیر دیگری از رحمت رحمانی دانستهاند که قسیم رحمت رحیمیّه است.<ref>قیصری، ۹۱۳ ـ ۹۱۴.</ref> در نگاه امامخمینی، هر یک از رحمت رحمانی و رحیمی، به رحمت ذاتی و فعلی تقسیم میشود؛ رحمت ذاتی در مرتبه ذات، در حضرت واحدیت، با فیض اقدس تجلی میکند و در مرتبه فعل، با تجلی به فیض مقدس، در اعیان خارجی ظهور میکند.<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۴۵ ـ ۲۴۶ و ۲۶۷.</ref> | |
| | |
| عارفان، «الرحمن» و «الرحیم» در «بسمله» را اشاره به رحمت رحمانی و رحمت رحیمی میدانند.<ref>ابنعربی، الفتوحات المکیه، ۱/۱۱۴؛ قیصری، ۹۱۲.</ref> امامخمینی نیز بر این معنا تأکید کرده، دو احتمال دیگر برای «الرحمن» و «الرحیم» در «بسمله» ذکر میکند. به اعتقاد ایشان، این دو صفت، اگر صفت برای اسم باشند، طبق این معنا، از احتمال تکرار در سوره حمد مصوناند و اگر مراد از اسم، اسم ذاتی و تجلی به مقام جمعی باشد، در این صورت رحمانیت و رحیمیت از صفات ذاتیه خواهند بود که در تجلی به مقام واحدیت، برای اسم «الله» ثابتاند و اگر مراد از اسم، تجلی جمعی فعلی باشد که مقام مشیت است، رحمانیت و رحیمیت از صفات فعلاند و از تنزلات و مظاهر رحمانیت و رحیمیت ذاتی خواهند بود.<ref>آداب الصلاة، ۲۴۵.</ref>
| |
| ==ویژگیهای رحمت الهی==
| |
| اهل معرفت، رحمت رحمانی را صفتی عام برای همه موجودات و رحمت رحیمی را صفتی خاص شمردهاند.<ref>قیصری، ۹۱۱ ـ ۹۱۲؛ گنابادی، ۱/۲۸ ـ ۲۹.</ref> [[امامخمینی]] نیز با استناد به بعضی روایات،<ref>طبرسی، ۱/۹۴.</ref> «الرحمن» را اسمی خاص برای صفتی عام میداند؛ زیرا «الرحمن»، اسم مختص خداوند و صفتی است که در برگیرنده همه موجودات است؛ اما «الرحیم»، اسم عامی است که میان حق و خلق مشترک است، و صفت رحیمیت، صفتی خاص است که بسط کمالات اشیا را بر عهده دارد.<ref>آداب الصلاة، ۲۴۵ ـ ۲۴۶؛ دعاء السحر، ۴۳؛ مصباح الهدایه، ۵۵.</ref> در حقیقت، هدایت هادیان الهی، جلوهای از رحمت رحیمی است. اگرچه در نظر ایشان رحمت رحیمی، مخصوص مؤمنان و اهل [[سعادت و شقاوت|سعادت]] است؛ اما این به سبب تحدید رحمت نبوده، عدم شمول آن برای اشقیا به سبب نقصان استعداد آنهاست؛ وگرنه رحمت رحیمی، خود رحمتی عام است.<ref>آداب الصلاة، ۲۴۶.</ref>
| |
| | |
| امامخمینی با استناد به برخی روایات،<ref>کلینی، ۲/۵۵۷؛ صدوق، ۳.</ref> یکی دیگر از ویژگیهای رحمت رحمانی و رحیمی را عمومیت رحمت رحمانی برای [[دنیا و آخرت]] میداند؛ اگرچه رحمت رحیمی در آخرت بیشتر ظهور و بروز دارد.<ref>آداب الصلاة، ۲۴۶؛ دعاء السحر، ۴۳ ـ ۴۴.</ref> در بعضی روایات نیز رحمن و رحیم متعلق به دنیا و آخرت است.<ref>کلینی، ۲/۵۵۷.</ref> ایشان مقصود این روایات را ایجاد عشق حقیقی در هر موجود و رساندن آن به کمال لایق خود در دنیا و آخرت میداند.<ref>دعاء السحر، ۴۳.</ref>
| |
| | |
| از نگاه امامخمینی، اسامی «الرحمن» و «الرحیم»، از اسمای جامع الهی هستند که احاطه و گستره وسیع دارند و ظل و سایه اسم اعظم «الله» هستند که رب انسان کامل است، و اسم «الله» محیط بر آن دو است؛ از اینرو در «بسمله»، تابع اسم «الله» ذکر شدهاند؛<ref>دعاء السحر، ۴۸.</ref> همچنین هرچه در عالم خارج ظاهر میشود، از تجلیات رحمت رحمانی است و «الرحیم» مقام قبض وجود و برگشت آن به سوی غیب است؛<ref>تعلیقات فصوص، ۱۵ ـ ۱۶، ۶۶.</ref> از اینرو اسم «رحیم» به افق بطون نزدیکتر است.<ref>آداب الصلاة، ۲۷۴.</ref>
| |
| | |
| ==سبقت صفت رحمت==
| |
| بر اساس برخی [[حدیث|روایات]]، رحمت حق بر غضب او پیشی دارد؛<ref>کلینی، ۱/۴۴۳؛ فیض کاشانی، ۱/۸۱ و ۸۳.</ref> از اینرو [[عرفا|عارفان]] معتقدند گستره و دامنه رحمت به گونهای است که حتی بر [[غضب|غضب الهی]] مقدم است و آن را زیر پوشش میگیرد؛ بلکه وجود غضب بر مجرمان نیز به رحمت وجودی حق محقق میشود.<ref>خوارزمی، ۸۲۰ و ۸۸۷ ـ ۸۸۸؛ امامخمینی، صحیفه، ۹/۳۶۹ ـ ۳۷۰.</ref> به اعتقاد بعضی عارفان، اسم «رحمت» در [[دنیا و آخرت|آخرت]] نزد اسم «منتقم» شفاعت میکند و رحمت او حکم غضبش را برطرف میسازد.<ref>ابنعربی، الفتوحات المکیه، ۱/۱۴۴.</ref> [[امامخمینی]] معتقد است یکی از معانی سبقت رحمت بر غضب، این است که تجلی به مقام رحمانی بر همه موجودات عالم غیب و شهادت احاطه دارد.<ref>آداب الصلاة، ۲۴۷.</ref> به باور ایشان، صفت رحمت در دو بستر رحمانیت و رحیمیت، اصلی است و غضب و سایر اسمای جلال تبعی هستند؛<ref>تفسیر حمد، ۱۰۳؛ حدیث جنود، ۲۳۳ ـ ۲۳۴؛ صحیفه، ۹/۳۶۹.</ref> نخستین مظاهر اسم اعظم نیز مقام رحمانیت و رحیمیت ذاتیاند که از اسمای جمالی هستند و بر باقی اسما مانند اسمای جلالی احاطه دارند؛ از اینرو گفته شدهاست رحمت الهی بر غضب او سبقت دارد.<ref>مصباح الهدایه، ۱۸.</ref>
| |
| | |
| ==انسان کامل، مظهر رحمت الهی==
| |
| [[امامخمینی]] با الهام از آیه «وَ ما أَرْسَلْناکَ إِلاَّ رَحْمَةً لِلْعالَمِینَ»<ref>انبیاء، ۱۰۷.</ref> و آیات دیگر،<ref>توبه، ۱۲۸؛ شعراء، ۳.</ref> معتقد است انسان کامل، بر حسب داشتن مقام [[شهود|شهادت]] ـ که ظهور به رحمانیت است ـ و مقام غیب ـ که ظهور به رحیمیت است ـ تمام دایره وجود را دربر میگیرد؛ از اینرو انسان کامل مظهر رحمت رحمانی و رحیمی خداوند است.<ref>سرّ الصلاة، ۴؛ حدیث جنود، ۲۳۴.</ref> ایشان تأکید دارد اساساً یکی از کاملترین مظاهر رحمت مطلقه ـ بهویژه رحمت رحیمی خداوند ـ بعثت انبیاست؛ چنانکه آنان به عنوان مظاهر رحمت الهی برای نجات بندگان برانگیخته شدهاند.<ref>آداب الصلاة، ۶۶.</ref> در نگاه امامخمینی یکی از بزرگترین جلوههای رحمت الهی برای تمام بشر قرآن کریم است<ref>صحیفه، ۱۹/۱۱۲.</ref> و اگر کسی بخواهد رحمت واسعه الهی شامل حال او شود، باید به قرآن تمسک کند.<ref>آداب الصلاة، ۳۷.</ref>
| |
| | |
| ==رحمت در بندگان==
| |
| صفت رحمت در بندگان، یکی از مظاهر رحمت الهی است. در روایات به صفت رحمت در بندگان تأکید شدهاست و آن موجب دریافت رحمت الهی به شمار رفتهاست؛<ref>نوری، ۹/۵۴.</ref> از اینرو [[پیامبر اکرم(ص)|پیامبر اسلام(ص)]] نیز برای جهانیان مظهر تام رحمت و محبت معرفی شدهاست.<ref>توبه، ۱۲۸؛ انبیاء، ۱۰۷.</ref> [[امامخمینی]] رحمت و محبت را رمز پیوستگی زندگی فردی و اجتماعی میداند که در نبود آن رشته زندگی فردی و اجتماعی گسیخته خواهد شد.<ref>حدیث جنود، ۲۳۲.</ref> در نگاه ایشان، مدارا، رحمت و [[محبت و عشق|محبت]]، از جلوههای رحمانی است و مردم باید با این جلوه الهی با همدیگر رفتار کنند<ref>حدیث جنود، ۳۱۸ ـ ۳۱۹.</ref> و یکی از بارزترین ویژگیها در سیره پیشوایان، رحمت و محبت و مداراست که در حق دشمن نیز باید رعایت شود؛<ref>صحیفه، ۱۱/۳۹۱ و ۱۸/۴۶.</ref> در عین حال در برابر دشمن معاند، لازم است با قدرت و صلابت برخورد شود.<ref>صحیفه، ۹/۳۸۵.</ref> ایشان رحمت و عطوفت مادر را مظهر رحمت الهی میداند که تجسم این رحمت در دیدگان مادر، بارقه عطوفت و رحمت ربالعالمین است؛ همچنین این عطوفت است که تحمل رنجها و مشقتهای تربیت فرزند را برای مادر ممکن ساختهاست.<ref>صحیفه، ۱۶/۲۲۵.</ref> {{ببینید|مادر}}
| |
| | |
| امامخمینی در سیره عملی خود نیز دارای این صفت و با همه افراد، بهویژه اهل خانه، اعم از زن، فرزندان و نوهها و حتی وابستگان سببی و نسبی خود رفتار رحیمانه و محبتآمیز داشت و همواره به آنان اظهار محبت کرده، رحمت، عطوفت و علاقه خود را به آنان ابراز میکرد.<ref>صحیفه، ۱/۲؛ الهامینیا، ۲۰۵.</ref> همچنین در موارد پرشماری امامخمینی افرادی که به شخص ایشان توهین و بدگویی کرده بودند، سپس پشیمان شده، با نامه، عفو و بخشش خواسته بودند، بدون استثنا در تمام موارد، آنان را بخشیده، مورد رحمت خود قرار دادهاست.<ref>رحیمیان، ۹۶.</ref> ایشان به [[خانواده شهدا]] و رزمندگان و افراد نیازمند عنایت ویژهای داشت و پیوسته برای حل مشکلات آنان دستور رسیدگی میداد. در مواردی نیز از محل وجوهات شرعی و بخشش قسمتی از آن، به آنها کمک میکرد.<ref>رحیمیان، ۸۰ ـ ۸۱.</ref>
| |
| | |
| ==پانویس== | | ==پانویس== |
| {{پانویس|۲}} | | {{پانویس|۲}} |
| ==منابع== | | ==منابع== |
| {{منابع|۲}} | | {{منابع|۲}} |
| * قرآن کریم.
| | * امامخمینی، سیدروحالله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش. |
| * ابنطاووس، سیدعلیبنموسی، الطرائف فی معرفة مذاهب الطوائف، تصحیح علی عاشور، قم، خیام، چاپ اول، ۱۴۰۰ق.
| | * پاسدار اسلام، مجله، پایگاه اطلاعرسانی، ۱۲/۷/۱۳۹۹ش. |
| * ابنعربی، محیالدین، تفسیر ابنعربی، تحقیق سمیر مصطفی رباب، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ اول، ۱۴۲۲ق.
| | * رحیمیان، محمدحسن، حدیث رویش، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۸۲ش. |
| * ابنعربی، محیالدین، الفتوحات المکیه، بیروت، دار صادر، بیتا.
| | * رحیمیان، محمدحسن، در سایه آفتاب، قم، مؤسسه فرهنگی پاسدار اسلام، چاپ هفتم، ۱۳۷۸ش. |
| * ابنفارس، احمد، معجم مقاییس اللغه، تصحیح عبدالسلام محمد هارون، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۰۴ق.
| | * رحیمیان، محمدحسن، مصاحبه، چاپشده در پابهپای آفتاب، تدوین امیررضا ستوده، تهران، پنجره، چاپ اول، ۱۳۸۰ش. |
| * ابنمنظور، محمدبنمکرم، لسان العرب، تصحیح جمالالدین میردامادی، بیروت، دارالفکر ـ دار صادر، چاپ سوم، ۱۴۱۴ق.
| | * سلیمی بنی، صادق و آیت مظفری، مجمع روحانیون مبارز، قم، زمزم هدایت، چاپ اول، ۱۳۹۰ش. |
| * اِلهامینیا، علیاصغر، سیره اخلاقی ـ تربیتی امامخمینی، قم، زمزم، چاپ اول، ۱۳۸۴ش.
| | * فلاحی، اکبر، سالهای تبعید امامخمینی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۵ش. |
| * امامخمینی، سیدروحالله، آداب الصلاة، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپ شانزدهم، ۱۳۸۸ش. | | * مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، تهران، چاپ اول، ۱۳۸۶ش. |
| * امامخمینی، سیدروحالله، تعلیقات علی شرح فصوص الحکم و مصباح الانس، قم، پاسدار اسلام، چاپ دوم، ۱۴۱۰ق. | | * هاشمی رفسنجانی، اکبر، کارنامه و خاطرات سال ۱۳۷۱، رونق و سازندگی، به اهتمام حسن لاهوتی، تهران، نشر معارف انقلاب، چاپ اول، ۱۳۹۴ش. |
| * امامخمینی، سیدروحالله، تفسیر سوره حمد، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ یازدهم، ۱۳۸۸ش. | |
| * امامخمینی، سیدروحالله، سرّ الصلاة (معراج السالکین و صلاة العارفین)، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ سیزدهم، ۱۳۸۸ش.
| |
| * امامخمینی، سیدروحالله، شرح حدیث جنود عقل و جهل، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ دوازدهم، ۱۳۸۷ش.
| |
| * امامخمینی، سیدروحالله، شرح دعاء السحر، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ چهارم، ۱۳۸۶ش.
| |
| * امامخمینی، سیدروحالله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
| |
| * امامخمینی، سیدروحالله، الطلب و الارادة، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ چهارم، ۱۳۸۷ش.
| |
| * امامخمینی، سیدروحالله، مصباح الهدایة الی الخلافة و الولایه، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ ششم، ۱۳۸۶ش.
| |
| * تهانوی، محمد علی، موسوعة کشاف اصطلاحات الفنون و العلوم، تحقیق علی دحروج، لبنان، ناشرون، چاپ اول، ۱۹۹۶م.
| |
| * جامی، عبدالرحمن، نقد النصوص فی شرح نقش الفصوص، تصحیح ویلیام چیتیک، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۷۰ش.
| |
| * جندی، مؤیدالدین، شرح فصوص الحکم، تحقیق سیدجلالالدین آشتیانی، قم، بوستان کتاب، چاپ دوم، ۱۴۲۳ق.
| |
| * خوارزمی، تاجالدین، شرح فصوص الحکم، تصحیح حسن حسنزاده آملی، قم، بوستان کتاب، چاپ دوم، ۱۳۷۹ش.
| |
| * دهخدا، علیاکبر، لغتنامه دهخدا، تهران، دانشگاه تهران، چاپ اول، ۱۳۷۳ش.
| |
| * رحیمیان، محمدحسن، در سایه آفتاب، قم، حضور، چاپ هفتم، ۱۳۷۸ش. | |
| * زبیدی، سیدمحمدمرتضی، تاج العروس من جواهر القاموس، تصحیح علی هلالی و علی شیری، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، ۱۴۱۴ق. | |
| * سیوطی، جلالالدین، الدر المنثور فی التفسیر بالمأثور، قم، کتابخانه آیتالله مرعشی نجفی، چاپ اول، ۱۴۰۴ق. | |
| * صدوق، محمدبنعلی، معانی الاخبار، تصحیح علیاکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۰۳ق.
| |
| * طبرسی، فضلبنحسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تحقیق سیدهاشم رسولی محلاتی و سیدفضلالله یزدی، تهران، ناصرخسرو، چاپ سوم، ۱۳۷۲ش.
| |
| * طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، تصحیح سیداحمد حسینی اشکوری، تهران، مرتضوی، چاپ سوم، ۱۳۷۵ش.
| |
| * عسکری، حسنبنعبدالله، الفروق فی اللغه، بیروت، دارالآفاق الجدیده، چاپ اول، ۱۴۰۰ق.
| |
| * فیض کاشانی، ملامحسن، علم الیقین فی اصول الدین، تصحیح محسن بیدارفر، قم، بیدار، چاپ اول، ۱۴۱۸ق.
| |
| * قاضیعبدالجبار همدانی، ابوالحسن و قوامالدین مانکدیم، شرح الاصول الخمسه، تحقیق احمدبنحسین، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ اول، ۱۴۲۲ق. | |
| * قاضیعبدالجبار همدانی، ابوالحسن، المغنی فی ابواب التوحید و العدل، تحقیق جورج قنواتی، قاهره، الدارالمصریه، ۱۹۶۵م. | |
| * قونوی، صدرالدین، اعجاز البیان فی تفسیر ام القرآن، تصحیح، سیدجلالالدین آشتیانی، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
| |
| * قونوی، صدرالدین، الفکوک، تصحیح محمد خواجوی، تهران، مولی، چاپ اول، ۱۳۷۱ش.
| |
| * قیصری، محمدداوود، شرح فصوص الحکم، تصحیح سیدجلالالدین آشتیانی، تهران، علمی و فرهنگی، چاپ اول، ۱۳۷۵ش. | |
| * کاشانی، عبدالرزاق، اصطلاحات الصوفیه، تصحیح مجید هادیزاده، تهران، حکمت، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
| |
| * کاشانی، عبدالرزاق، لطائف الاعلام فی اشارات اهل الالهام، تصحیح مجید هادیزاده، تهران، میراث مکتوب، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
| |
| * کتاب مقدس، بیجا، دارالکتاب المقدس، ۱۹۸۰م.
| |
| * کلینی، محمدبنیعقوب، الکافی، تصحیح علیاکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
| |
| * گنابادی، سلطانمحمد، تفسیر بیان السعادة فی مقامات العباده، بیروت، اعلمی، چاپ دوم، ۱۴۰۸ق.
| |
| * متقی هندی، علاءالدین، کنز العمال فی سنن الاقوال و الأفعال، تصحیح بکری حیانی و صفوة السقاء، بیروت، الرساله، چاپ پنجم، ۱۴۰۱ق.
| |
| * نوری، میرزاحسین، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، قم، مؤسسه آلالبیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۰۸ق.
| |
| {{پایان}} | | {{پایان}} |
|
| |
|
| ==پیوند به بیرون== | | ==پیوند به بیرون== |
| محمدامین صادقی اُرزگانی، [https://books.khomeini.ir/books/10005/579/ رحمت]، دانشنامه امامخمینی، ج۵، ص۵۷۹–۵۸۴.
| | پروینسادات قوامی، [https://books.khomeini.ir/books/10005/584/ محمدحسن رحیمیان]، دانشنامه امامخمینی، ج۵، ص۵۸۴–۵۹۰. |