کاربر:H.Ahmadi/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی امام خمینی
(اصلاح ارقام)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
'''مجمعِ تشخیصِ مصلحتِ نظام''' نهاد داوری میان مجلس شورای اسلامی و شورای نگهبان و رسیدگی به امور واگذارشده.
'''مجمعِ تشخیصِ مصلحتِ نظام''' نهاد داوری میان مجلس شورای اسلامی و شورای نگهبان و رسیدگی به امور واگذارشده.
==معرفی اجمالی==
==معرفی اجمالی==
مصلحت در برابر مفسده، به معنای شایستگی و سودی است که در نتیجه انجام کاری نصیب انسان می‌شود (ابن‌منظور، ۲/۵۱۷). مصلحت نظام، صلاح و فایده‌ای است که عاید جامعه می‌شود (خسروپناه، ۲۱۱). در حکومت اسلامی، حاکم حق صدور حکم را در تمام شئون مربوط به مسائل اجتماعی دارد و محور صدور احکام حکومتی، وجود مصالح و مفاسد متغیر اجتماعی است (همان، ۲۰۸).
مصلحت در برابر مفسده، به معنای شایستگی و سودی است که در نتیجه انجام کاری نصیب انسان می‌شود.<ref>ابن‌منظور، لسان العرب، ۲/۵۱۷.</ref> مصلحت نظام، صلاح و فایده‌ای است که عاید جامعه می‌شود<ref>خسروپناه، جایگاه مصلحت در حکومت ولایی، ۲۱۱.</ref> در حکومت اسلامی، حاکم حق صدور حکم را در تمام شئون مربوط به مسائل اجتماعی دارد و محور صدور احکام حکومتی، وجود مصالح و مفاسد متغیر اجتماعی است.<ref>خسروپناه، جایگاه مصلحت در حکومت ولایی، ۲۰۸.</ref>
==پیشینه==
==پیشینه==
طبق اصل چهارم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، باید همه قوانین و مقررات بر اساس موازین اسلامی باشد و نیز برابر اصل هفتادودوم، قوانین مصوب مجلس شورای اسلامی نباید با اصول و احکام مذهب رسمی کشور یا قانون اساسی مغایرت داشته باشد. برای تشخیص عدم مغایرت، در اصول چهارم، نودویکم و نودوچهارم قانون اساسی، نهاد شورای نگهبان مرکب از شش فقیه و شش حقوقدان پیش‌بینی شده است (← مقاله شورای نگهبان). بر این اساس هر گاه مصوبه مجلس شورای اسلامی از نظر شورای نگهبان با موازین اسلام یا قانون اساسی مغایرت داشته باشد، آن را برای تجدید نظر به مجلس شورای اسلامی بر می‌گرداند. از سوی دیگر، طبق قانون اساسی مصوب ۱۳۵۸، مجلس شورای اسلامی هیچ راهی جز پیروی از نظر شورای نگهبان ـ که بر اساس تفسیر خودش از اصل نودویکم طبق احکام اولیه نظر می‌داد (اداره کل، ۲/۸۳۶) نداشت؛ در حالی‌که گاهی کشور نیازمند قوانین و مقرراتی بود که باید با توجه به احکام ثانویه یا احکام حکومتی تصویب و اجرا می‌شد. بدین ترتیب شورای نگهبان قوانینی را که مجلس با توجه به مصالح و مقتضیات کشور تدوین می‌کرد و با احکام اولیه اسلام یا قانون اساسی مغایر بود، تأیید نمی‌کرد. این اختلاف نظر شورای نگهبان و مجلس شورای اسلامی موجب شد این دو نهاد در عمل رودرروی یکدیگر قرار گیرند و کشور در عرصه قانون‌گذاری دچار معضل شود (هاشمی، ۲/۵۴۰).
طبق اصل چهارم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، باید همه قوانین و مقررات بر اساس موازین اسلامی باشد و نیز برابر اصل هفتادودوم، قوانین مصوب مجلس شورای اسلامی نباید با اصول و احکام مذهب رسمی کشور یا قانون اساسی مغایرت داشته باشد. برای تشخیص عدم مغایرت، در اصول چهارم، نودویکم و نودوچهارم قانون اساسی، نهاد شورای نگهبان مرکب از شش فقیه و شش حقوقدان پیش‌بینی شده است (← مقاله شورای نگهبان). بر این اساس هر گاه مصوبه مجلس شورای اسلامی از نظر شورای نگهبان با موازین اسلام یا قانون اساسی مغایرت داشته باشد، آن را برای تجدید نظر به مجلس شورای اسلامی بر می‌گرداند. از سوی دیگر، طبق قانون اساسی مصوب ۱۳۵۸، مجلس شورای اسلامی هیچ راهی جز پیروی از نظر شورای نگهبان ـ که بر اساس تفسیر خودش از اصل نودویکم طبق احکام اولیه نظر می‌داد (اداره کل، ۲/۸۳۶) نداشت؛ در حالی‌که گاهی کشور نیازمند قوانین و مقرراتی بود که باید با توجه به احکام ثانویه یا احکام حکومتی تصویب و اجرا می‌شد. بدین ترتیب شورای نگهبان قوانینی را که مجلس با توجه به مصالح و مقتضیات کشور تدوین می‌کرد و با احکام اولیه اسلام یا قانون اساسی مغایر بود، تأیید نمی‌کرد. این اختلاف نظر شورای نگهبان و مجلس شورای اسلامی موجب شد این دو نهاد در عمل رودرروی یکدیگر قرار گیرند و کشور در عرصه قانون‌گذاری دچار معضل شود (هاشمی، ۲/۵۴۰).
خط ۱۸: خط ۱۸:
وظایف مجمع در بازنگری قانون اساسی: تشکیل مجمع در سال ۱۳۶۶ بر مبنای حکم حکومتی و ولایت مطلقه فقیه و با توجه به اصل پنجاه ‌و هفتم قانون اساسی قابل توجیه بود. امام‌خمینی برای نهادینه‌کردن مجمع در فرمان بازنگری قانون اساسی در ۴/۲/۱۳۶۸، ضمن تعیین موضوعات بایسته بازنگری، موضوع مجمع تشخیص مصلحت را نیز گنجاند، مشروط به اینکه قدرتی در عرض قوای دیگر نباشد (‏۲۱/۳۶۴). در بازنگری قانون اساسی در سال ۱۳۶۸، اصل یکصدودوازدهم به مجمع تشخیص مصلحت نظام اختصاص یافت. این اصل تعداد اعضای مجمع را مشخص نکرده و تعیین اعضای ثابت و متغیر آن را جزء اختیارات رهبری شمرده است.
وظایف مجمع در بازنگری قانون اساسی: تشکیل مجمع در سال ۱۳۶۶ بر مبنای حکم حکومتی و ولایت مطلقه فقیه و با توجه به اصل پنجاه ‌و هفتم قانون اساسی قابل توجیه بود. امام‌خمینی برای نهادینه‌کردن مجمع در فرمان بازنگری قانون اساسی در ۴/۲/۱۳۶۸، ضمن تعیین موضوعات بایسته بازنگری، موضوع مجمع تشخیص مصلحت را نیز گنجاند، مشروط به اینکه قدرتی در عرض قوای دیگر نباشد (‏۲۱/۳۶۴). در بازنگری قانون اساسی در سال ۱۳۶۸، اصل یکصدودوازدهم به مجمع تشخیص مصلحت نظام اختصاص یافت. این اصل تعداد اعضای مجمع را مشخص نکرده و تعیین اعضای ثابت و متغیر آن را جزء اختیارات رهبری شمرده است.
با توجه به اصل یکصدودوازدهم و دیگر اصول قانون اساسی، وظایف مجمع عبارت‌اند از: ۱. مشاوره به رهبری در تعیین سیاست‌های کلی نظام (اصل یکصدودهم)؛ ۲. پیشنهاد چگونگی حل معضلات نظام ـ که از طریق عادی حل‌شدنی نیست ـ به رهبری (اصل یکصدودهم)؛ ۳. تشخیص مصلحت در مواردی که شورای نگهبان، مصوبه مجلس را خلاف موازین شرع یا قانون اساسی بداند (اصل یکصدودوازدهم)؛ ۴. مشاوره در اموری که رهبری به مجمع ارجاع می‌دهد (اصل یکصدودوازدهم)؛ ۵. مشاوره به رهبری در موارد اصلاح یا تتمیم قانون اساسی (اصل یکصدوهفتادوهفتم)؛ ۶. عضویت ثابت در شورای بازنگری قانون اساسی (اصل یکصدوهفتادوهفتم)؛ ۷. انتخاب یکی از فقهای شورای نگهبان برای عضویت در شورای موقت رهبری (اصل یکصدویازدهم)؛ ۸. تصویب برخی وظایف رهبری برای اجرا به ‌دست شورای موقت رهبری (اصل یکصدویازدهم)؛ ۹. انتخاب جایگزین هر یک از اعضای شورای موقت رهبری در صورت ناتوانی در ایفای وظایف (اصل یکصدویازدهم).
با توجه به اصل یکصدودوازدهم و دیگر اصول قانون اساسی، وظایف مجمع عبارت‌اند از: ۱. مشاوره به رهبری در تعیین سیاست‌های کلی نظام (اصل یکصدودهم)؛ ۲. پیشنهاد چگونگی حل معضلات نظام ـ که از طریق عادی حل‌شدنی نیست ـ به رهبری (اصل یکصدودهم)؛ ۳. تشخیص مصلحت در مواردی که شورای نگهبان، مصوبه مجلس را خلاف موازین شرع یا قانون اساسی بداند (اصل یکصدودوازدهم)؛ ۴. مشاوره در اموری که رهبری به مجمع ارجاع می‌دهد (اصل یکصدودوازدهم)؛ ۵. مشاوره به رهبری در موارد اصلاح یا تتمیم قانون اساسی (اصل یکصدوهفتادوهفتم)؛ ۶. عضویت ثابت در شورای بازنگری قانون اساسی (اصل یکصدوهفتادوهفتم)؛ ۷. انتخاب یکی از فقهای شورای نگهبان برای عضویت در شورای موقت رهبری (اصل یکصدویازدهم)؛ ۸. تصویب برخی وظایف رهبری برای اجرا به ‌دست شورای موقت رهبری (اصل یکصدویازدهم)؛ ۹. انتخاب جایگزین هر یک از اعضای شورای موقت رهبری در صورت ناتوانی در ایفای وظایف (اصل یکصدویازدهم).
منابع: ابن‌منظور، محمدبن‌مکرم، لسان العرب، تحقیق جمال‌الدین میردامادی، بیروت، دارالفکر ـ دار صادر، چاپ سوم، ۱۴۱۴ق؛ احمدی، علی، مجمع تشخیص مصلحت نظام، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۳ش؛ اداره کل امور فرهنگی و روابط عمومی مجلس شورای اسلامی، صورت مشروح مذاکرات شورای بازنگری قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، تهران، چاپ اول، ۱۳۶۹ش؛ افتخاری، اصغر، مصلحت و سیاست؛ رویکردی اسلامی، تهران، دانشگاه امام‌صادق(ع)، چاپ اول، ۱۳۸۴ش؛ امام‌خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش؛ برّی دیزجی، علی و دیگران، روزها و رویدادها، تهران، زهد، چاپ اول، ۱۳۷۷ش؛ جمهوری اسلامی، روزنامه، ۱۲/۱۰/۱۳۶۶ش؛ جوادی، غلامرضا، مصوبات و اسناد و مدارک مجمع تشخیص مصلحت نظام، تهران، روزنامه رسمی جمهوری اسلامی ایران، چاپ اول، ۱۳۸۹ش؛ خسروپناه، عبدالحسین، جایگاه مصلحت در حکومت ولایی، چاپ‌شده در مجموعه مقالات کنگره امام‌خمینی و حکومت اسلامی و مصلحت، جلد هفتم، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ اول، ۱۳۷۸ش؛ شریعتی، محمدصادق، بررسی فقهی و حقوقی مجمع تشخیص مصلحت نظام، قم، بوستان کتاب، چاپ اول، ۱۳۸۰ش؛ هاشمی رفسنجانی، اکبر، امام‌خمینی به روایت آیت‌الله هاشمی رفسنجانی، تهیه و تنظیم عبدالرزاق اهوازی، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، تهران، چاپ اول، ۱۳۸۵ش؛ هاشمی، سیدمحمد، حقوق اساسی جمهوری اسلامی ایران، میزان، چاپ سیزدهم، ۱۳۸۵ش.
سیدعلی هاشمی نشلجی
مجمع روحانیون مبارز تهران، تشکیلاتی سیاسی مذهبی، متشکل از روحانیان فعال در انقلاب اسلامی با رویکرد پیروی از خط امام، ۱۳۶۶.
با وجود فضای عمدتاً غیر سیاسی حوزه‌های علمیه در سال‌های پس از کودتای ۲۸ مرداد (هاشمی رفسنجانی، دوران مبارزه، ۱/۱۰۸ و ۱۱۲)، برخی از روحانیان به‌ویژه نسل جوان حوزه، از سال‌های ۱۳۳۷ ـ ۱۳۳۸ با گرایش به اصلاح امور و ایجاد شبکه ارتباطی سراسری، به تشکیل جلسات همفکری و انتشار مجله و توزیع آن در سراسر کشور اقدام کردند. با این حال، آنچه موجب رشد دغدغه سیاسی در میان روحانیان و تبدیل گروه‌های پراکنده آنها به جریان گسترده شد، حمایت و پیگیری اعتراض علنی امام‌خمینی به تصویب لایحه انجمن‌های ایالتی و ولایتی بود که از آن به نهضت دو ماهه روحانیت تعبیر شد (همان، ۱/۱۱۳ و ۱۲۵ ـ ۱۲۸؛ صالح، ۱/۴۴ ـ ۴۵ و ۴۹ ـ ۵۰) (← مقاله انجمن‌های ایالتی و ولایتی). پس از توقف لایحه انجمن‌های ایالتی و ولایتی، حضور روحانیان در عرصه مبارزه با رژیم پهلوی و همراهی با امام‌خمینی، در حوادث سیاسی دیگر مانند همه‌پرسی لوایح شش‌گانه (← مقاله انقلاب سفید)، پانزده خرداد (← مقاله پانزده خرداد) و کاپیتولاسیون (← مقاله کاپیتولاسیون) ادامه یافت.
سرکوبی قیام پانزده خرداد ۱۳۴۲ و تبعید امام‌خمینی از کشور، درک نیاز به تشکیلات منسجم در میان مبارزان به‌ویژه روحانیان مبارز را به وجود آورد (هاشمی رفسنجانی، دوران مبارزه، ۱/۱۸۵)؛ بنابراین در پایان سال ۱۳۴۲، مجموعه‌ای یازده ‌نفره از روحانیان، به صورت سرّی تحت پوشش اصلاح حوزه و با اهداف سیاسی آغاز به‌کار کردند (همان، ۱/۱۹۵؛ منتظری، ۱/۲۱۱ و ۲۱۳). این مجموعه که سنگ بنای تأسیس جامعه مدرسین حوزه علمیه قم نیز بود (← مقاله جامعه مدرسین حوزه علمیه قم)، تنها یک سال فعالیت کرد (صالح، ۱/۵۵)؛ اما ادامه جلسات همفکری روحانیان و تلاش برای برنامه‌ریزی در امر مبارزه، موجب تشکیل هسته اولیه جامعه روحانیت مبارز تهران در سال‌های ۱۳۴۷ ـ ۱۳۴۸ شد (مهدوی کنی، ۱۶۵ و ۱۷۱ ـ ۱۷۲). هم‌زمان با اوج‌گیری انقلاب، در سال ۱۳۵۶ جمعی از روحانیان مبارز به صورت رسمی فعالیت در عرصه مبارزه را آغاز کردند (هاشمی رفسنجانی، دوران مبارزه، ۱/۳۲۲؛ ناطق نوری، ۱/۱۱۱ ـ ۱۱۵؛ نعمتی زرگران، ۱۱۸ و ۱۲۰ ـ ۱۲۱). این مجموعه پس از پیروزی انقلاب نیز در ائتلاف با حزب جمهوری اسلامی، به یکی از پرنفوذترین تشکل‌ها برای حضور در مدیریت و اداره کشور تبدیل شد (← مقاله‌های حزب جمهوری اسلامی؛ جامعه روحانیت مبارز تهران).
تشدید اختلاف سلیقه و برداشت درباره موضوعات مختلف داخلی و خارجی که از آغاز تشکیل و پیش از پیروزی انقلاب اسلامی نیز در میان روحانیون مبارز وجود داشت (مهدوی کنی، ۳۱۶ ـ ۳۱۷ و ۳۲۱)، همچنین نگرانی از غلبه تک‌صدایی در جامعه که می‌توانست طرد و نفی تعداد زیادی از مردم و دلسردشدن آنها از روحانیت را در پی داشته باشد (محتشمی‌پور، ۴۲ ـ ۴۳)، موجب شد در آستانه سومین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی در سال ۱۳۶۶، گروهی از روحانیان با آگاهی از موافقت امام‌خمینی، به انشعاب از جامعه روحانیت مبارز و تأسیس تشکیلات روحانی مستقل به نام «مجمع روحانیون مبارز» اقدام کنند (همان، ۲۷ و ۳۸).
زمینه تشکیل: پس از تأسیس حزب جمهوری اسلامی، در سال‌های ۶۵ ـ ۱۳۵۹ مباحث تندی درباره قانون کار، اصلاحات ارضی، هیئت‌های هفت نفره و بند موسوم به «ج» در قانون زمین شهری، میان گروه‌ها و جریان‌های فعال سیاسی ازجمله جامعه روحانیت مبارز تهران درگرفت (سلیمی ‌بنی و مظفری، ۶۵ ـ ۶۶). بند «ج» ناظر بر چگونگی تصمیم‌گیری درباره زمین‌های اربابی بود که به یک مناقشه مهم در سال‌های اولیه انقلاب تبدیل شد. عده‌ای با استناد به‌ حق مالکیت، گرفتن زمین از صاحبان رسمی را غیر شرعی می‌دانستند. در برابر، افراد دیگر با برداشت از دیدگاه فقهی امام‌خمینی، تصمیم‌گیری درباره اموالی را که در قانون اصلاحات ارضی در رژیم پهلوی از صاحبان آن جدا شده بود، بخشی از حقوق حکومت اسلامی می‌دانستند؛ به همین دلیل برخی که به گروه راست معروف شدند، تنها بر حق برنامه‌ریزی برای مجلس و اجرای احکام اولیه تأکید می‌کردند و معتقد بودند وکلای ملت حق قانون‌گذاری و تصمیم درباره اصلاحات ارضی و قانون کار را ندارند و بند «ج» باید متوقف شود؛ اما طیف موسوم به چپ، با اعتقاد به حق قانون‌گذاری برای مجلس، بر جواز تفویض این حق از سوی ولی ‌فقیه به مجلس نیز تأکید می‌کردند (همان، ۶۶؛ خواجه‌سروی، ۲۹۸ ـ ۲۹۹). در سال ۱۳۶۳، اعلام فهرست نامزدهای دوره دوم مجلس در جامعه روحانیت مبارز تهران اختلافاتی به وجود آورد که از آن پس رو به فزونی گذاشت (شادلو، تکثرگرایی، ۱۰۷ ـ ۱۰۸؛ محتشمی‌پور، ۳۵ ـ ۳۶). حدود اختیارات رهبری، از موارد اختلافی دیگر بود؛ اعتقاد به اختیار ولی فقیه در تعطیل احکام اولیه بر اساس مصلحت که جناح چپ بر آن پای می‌فشرد، با مخالفت جناح راست مواجه بود که احکام حکومتی را بدعت می‌دانست و حدود اختیارات رهبر را در احکام اولیه تسری می‌داد (درویشی سه‌تلانی، ۲۸۲ ـ ۲۸۳ و ۵۳۷).
در دور دوم ریاست جمهوری سیدعلی خامنه‌ای در سال ۱۳۶۴، اختلاف نظر در انتخاب نخست‌وزیر، به اختلافات دامن زد. جناح راست تلاش می‌کرد از حضور میرحسین موسوی در پست نخست‌وزیری ممانعت کند و خواستار نخست‌وزیری محمدرضا مهدوی کنی بود و جناح چپ از موسوی حمایت می‌کرد (شادلو، تکثرگرایی، ۱۰۹؛ درویشی سه‌تلانی، ۲۸۳) (← مقاله موسوی، میرحسین). حتی با وجود نامه امام‌خمینی به نمایندگان، مبنی بر رأی مثبت به نخست‌وزیری موسوی (۱۹/۳۹۳)، ۹۹ تن از ۲۷۰ نماینده مجلس با این امر مخالفت کردند. سخنان احمد آذری قمی هم که اوامر ولی ‌فقیه را به مولوی و ارشادی تقسیم کرد (← مقاله آذری قمی، احمد)، باعث شد جناح راست متهم به مخالفت با ولایت فقیه شود (هاشمی رفسنجانی، امید و دلواپسی، ۲۸۳؛ محتشمی‌پور، ۳۰). پس از انتخاب موسوی، اختلافات همچنان ادامه داشت که ازجمله آن می‌توان به خصوصی‌سازی و واگذاری امور به دست مردم اشاره کرد که جناح چپ با توجه به موقعیت جنگ، معتقد به اقتصاد بسته دولتی بود و جناح راست با توجه به احکام اولیه، بر اقتصاد باز تأکید می‌کرد (درویشی سه‌تلانی، ۲۸۴؛ دارابی، ۳۰۷). در واقع شماری بر این باور بودند که جناح راست سنتی با قوانین حمایتی اقشار کم‌درآمد، مخالفت می‌کند و بیشتر جانب بازار و سرمایه‌داران مرفه را می‌گیرد (شادلو، تکثرگرایی، ۱۰۹ ـ ۱۱۱).
تداوم اختلافات درونی حزب جمهوری اسلامی، میان راست سنتی و جناح روشنفکر از یک‌سو ازجمله در موضوع دولت موسوی (درویشی سه‌تلانی، ۲۸۴)، سرانجام منجر به پیشنهاد تعطیلی حزب در خرداد ۱۳۶۶ و موافقت امام‌خمینی با آن شد (صحیفه، ۲۰/۲۷۵ ـ ۲۷۶) (← مقاله حزب جمهوری اسلامی). هرچند با تعطیلی این حزب جامعه روحانیت مبارز فعال‌تر شد، اما اختلافات درونی آن بیش از پیش نمایان گشت (سلیمی‌ بنی و مظفری، ۴۸ ـ ۶۴). همه این اختلافات، زمینه انشعاب از جامعه روحانیت و تشکیل مجمع روحانیون را فراهم ساخت (دارابی، ۳۰۷) و اختلاف اعضا بر سر فهرست انتخاباتی مجلس سوم در سال ۱۳۶۷ (دوره اول و دوم)، اوج اختلافات دو گروه بود (ناطق نوری، ۲/۸۸ ـ ۹۰)؛ البته در انتخابات مجلس دوم نیز بر سر گنجاندن افرادی چون فخرالدین حجازی، مهدی کروبی و سیدمحمود دعایی در فهرست جامعه روحانیت اختلاف بود، ولی در آستانه انتخابات مجلس سوم مرتضی الویری و هادی غفاری از فهرست نامزدی جامعه روحانیت حذف شدند (شادلو، تکثرگرایی، ۱۰۸ و ۱۱۱؛ ناطق نوری، ۲/۱۰۵). این اقدام، اعتراض گروه اقلیت و طرفداران آنان را در پی داشت. اعتراض به اقدامات جامعه روحانیت که به‌منزله دست‌برداشتن جامعه از حمایت از انقلابیان اصیل تفسیر می‌شد، چندان مؤثر نبود (کردی، ۱۹۱؛ محتشمی‌پور، ۳۷)؛ به همین دلیل افرادی از گروه چپ مانند سیدمحمد موسوی خوئینی‌ و سیدمحمد خاتمی، با توجه به اختلافات دیگر که با اکثریت جامعه روحانیت داشتند، پیشنهاد انشعاب از جامعه روحانیت را با مهدی کروبی مطرح کردند (ناطق نوری، ۲/۱۰۵ ـ ۱۰۶؛ محتشمی‌پور، ۳۷) و تلاش اشخاصی چون سیدعلی خامنه‌ای و اکبر هاشمی رفسنجانی برای رفع اختلاف و جلوگیری از انشعاب، با توجه به اختلافات زیاد دو گروه و تمایل‌نداشتن‌شان برای ادامه همکاری، بی‌فایده بود (ناطق نوری، ۲/۱۰۶ ـ ۱۰۷). از سوی دیگر، از آنجاکه دست‌اندرکاران اصلی مجمع روحانیون مبارز فلسفه وجودی این تشکل را استمرار «خط امام» می‌دانستند (شورای مرکزی، ۱۸۵، ۲۰۳ و ۲۰۸)، پیش از اعلام موجودیت از طریق سیداحمد خمینی و نیز دیدار با امام‌خمینی در اسفند ۱۳۶۶، موافقت شفاهی ایشان را با این اقدام گرفتند (محتشمی‌پور، ۳۸؛ ناطق نوری، ۲/۱۰۵ ـ ۱۰۶؛ شادلو، تکثرگرایی، ۱۱۶).
مجمع روحانیون مبارز با اطلاع از موافقت امام‌خمینی، در ۲۹ اسفند ۱۳۶۶ بیانیه‌ای صادر کرد. این بیانیه که در اول فروردین ۱۳۶۷ منتشر شد، با اعلام تشکیل مجمع روحانیون مبارز، عمده‌ترین هدف خود را حضور فعال در انتخابات مجلس، اقتداربخشیدن به مجلس شورای اسلامی با انتخاب صحیح نمایندگان، دفاع از محرومان و مستضعفان و پشتیبانی از نهاد‌های اجرایی پیرو خط امام دانستند (سلیمی بنی و مظفری، ۵۳ ـ ۵۴).
از اعضای شورای مرکزی مجمع روحانیون مبارز می‌توان به افرادی چون مهدی کروبی، سیدمحمد موسوی خوئینی‌، محمدرضا توسلی، سیدمحمد خاتمی، محمدعلی انصاری، حیدرعلی جلالی خمینی، سیدمحمدعلی ابطحی، سیدسراج‌الدین موسوی، محمدحسن رحیمیان، سیدمهدی امام‌جمارانی، حسن صانعی، علی‌اکبر آشتیانی، سیدحمید روحانی (زیارتی)، اسدالله کیان‌ارثی، مجید انصاری، محمدعلی نظام‌زاده، سیدمحمد هاشمی، سیدتقی موسوی درچه‌ای، اسدالله بیات، هادی غفاری، محمدعلی رحمانی، صادق خلخالی، سیدمحمود دعایی، سیدعبدالواحد موسوی لاری، سیدعلی‌اکبر محتشمی‌پور، محمدعلی صدوقی، عیسی ولایی و رسول منتجب‌نیا اشاره کرد (هاشمی رفسنجانی، پایان دفاع، ۸۱؛ شادلو، اطلاعاتی درباره احزاب، ۳۰۹). همچنین کروبی دبیرکل، خاتمی مسئول کمیته فرهنگی و موسوی خوئینی‌ نیز مسئول کمیته سیاسی این تشکل شدند (سلیمی بنی و مظفری، ۲۷۷). جلالی خمینی، انصاری، صدوقی، ابطحی، نظام‌زاده و موسوی لاری هم اعضای هیئت اجرایی مجمع بودند (اطلاعات، ۲۵/۱/۱۳۶۷، ۱ و ۲). به ‌طور کلی اعضای مؤسس مجمع، شامل سه گروه بودند: برخی از اعضای جامعه روحانیت مبارز، افرادی از دفتر امام‌خمینی و گروهی از مسئولان و مدیران نظام و نهادهای انقلابی (سلیمی بنی و مظفری، ۳۱). جمعی از علما و شخصیت‌های سرشناس غیر عضو نیز از این انشعاب حمایت کردند که ازجمله آنان می‌توان سیدعبدالکریم موسوی اردبیلی، یوسف صانعی، محمد عبایی خراسانی، سیدمحمد موسوی بجنوردی، سیدکاظم نورمفیدی، غلامحسین جمی، حسین هاشمیان، سیدمصطفی محقق داماد، سیدمحسن موسوی تبریزی و میرحسین موسوی را نام برد (شادلو، تکثرگرایی، ۱۱۹).
از سوی دیگر، پس از اعلام موجودیت مجمع روحانیون، برخی افراد معتقد بودند که انشعاب، پایگاه اجتماعی و شأن هدایتگری و اصلاحگری مجموعه روحانیت را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد (سلیمی بنی و مظفری، ۵۶)؛ چنان‌که مهدوی کنی دبیرکل جامعه روحانیت، درباره موافقت امام‌خمینی با این انشعاب ابراز تردید کرد و آن را خلاف محکمات دیدگاه‌های ایشان مبنی بر اتحاد و اتفاق دانست (شادلو، تکثرگرایی، ۱۲۰)؛ همچنین افرادی چون علی‌اکبر مشکینی، رئیس وقت مجلس خبرگان رهبری و محمد محمدی ری‌شهری، وزیر اطلاعات وقت، برای ممانعت از انشعاب، به دیدار امام‌خمینی رفتند و از خطرهای احتمالی انشعاب ابراز نگرانی کردند؛ اما ایشان با رد درخواست این افراد، تشکیل گروه دیگر در روحانیت را به منزله اختلاف ندانست (سلیمی ‌بنی و مظفری، ۵۶). موسوی خوئینی و خاتمی که از اعضای مجمع بودند نیز در مصاحبه‌های جداگانه (← کیهان و اطلاعات، ۱۰ و ۱۵/۱/۱۳۶۷)، با تأکید بر اجرای نظرهای امام‌خمینی و پیروی از راه ایشان، اختلاف نظر میان اعضای نهاد روحانیت را که همدل و دارای اصول و اهداف مشترک‌اند، طبیعی و موجب رشد و تکامل حرکت جامعه دانستند (شورای مرکزی، ۱۸۴ ـ ۱۹۳).
پس از ابراز تردیدها، مجمع روحانیون مبارز در ۲۵ فروردین ۱۳۶۷ و در آستانه دور دوم انتخابات مجلس سوم، در نامه‌ای مبسوط به امام‌خمینی، گزارشی از روند شکل‌گیری و اهداف خود از این تشکل را بیان کرد. این نامه، با اشاره به وجود آزادی بیان و عقیده در سایه حکومت جمهوری اسلامی و همچنین تأکید امام‌خمینی بر نقش روحانیت در روشنگری جامعه، دخالت صحیح در امور مختلف را که می‌تواند در سرنوشت انقلاب، مؤثر باشد، عامل تشکیل مجمع خواند. اعضای مجمع در این نامه، خود را در پیروی از اصول و خط ‌مشی تعیین‌شده از سوی رهبر انقلاب در مقاطع مختلف، ازجمله «منشور انقلاب» که خواستار تبیین اسلام ناب محمدی و تفکیک آن از اسلام امریکایی بود، متعهد دانستند و ابراز امیدواری کردند تا در تشکل جدید، در عمل به وظیفه و ادای دین به ملت و شهدا، موفق‌تر باشند. این نامه که ترجیح خدمت در جمع جدید را تنها پس از تلاش برای نزدیکی نظرهای دو گروه و پافشاری گروه دیگر بر نظر خود بیان کرد، بر فعالیت اعضای مجمع در جهت حفظ آزادی بیان و اظهار عقیده، اقدامات قولی و عملی در تبیین و ابلاغ محتوای پیام امام‌خمینی به اقشار مختلف به‌ویژه مستضعف که وظیفه روحانیان است، تلاش برای استحکام هرچه بیشتر پیوند دو قشر روحانی و دانشگاهی که از دستاوردهای رهبری و انقلاب است، تأکید کرد. مجمع روحانیون مبارز در پایانِ نامه، از کمک مالی امام‌خمینی در انتخابات که در رسانه‌ها اعلام نشده بود، تشکر کرد. همچنین برای جلوگیری از ایجاد شائبه نبود وحدت و اطمینان مردم از رضایت امام‌خمینی، به کسب اجازه ابتدایی از ایشان پیش از تأسیس تشکل اشاره کرد و خواستار اعلام نظر امام‌خمینی در رسانه‌ها شد (شورای مرکزی، هفت ـ نه؛ اطلاعات، ۲۷/۱/۱۳۶۷، ۱ و ۲).
امام‌خمینی در همین تاریخ در پاسخ به این نامه، ضمن موافقت با فعالیت روحانیون مبارز و تأیید سیر قضیه به همان صورت مطرح‌شده، انشعاب از یک تشکیلات و ایجاد تشکل جدید برای اظهار عقیده مستقل را به معنای اختلاف ندانست و با تعریف اختلاف به جنجال برای پیشبرد دیدگاه‌ها، بر شناخت خود از روحانیون دست‌اندرکار انقلاب و نبود اختلاف تأکید کرد و برای اعضای مجمع و همه کسانی که دلشان برای اسلام می‌تپد آرزوی توفیق کرد (۲۱/۲۸؛ اطلاعات، ۲۷/۱/۱۳۶۷، ۱ و ۲). ایشان همچنین دهم آبان ۱۳۶۷ در پاسخ به نامه محمدعلی انصاری، درباره وضعیت ایجادشده و دودستگی میان نیروهای انقلاب و قضیه اسلام امریکایی (← قزل‌ایاق، ۱۹۲) که به «منشور برادری» شهرت یافت، با بیان اختلاف نظرِ بسیار در کتاب علمای بزرگ، این اختلافات را نه به معنای تخلف از حق که آن را دلیلی بر بازبودن باب اجتهاد در حکومت اسلامی تفسیر کرد و با تأیید شکل‌گیری دو جناح بر پایه اصول مورد وفاق، وجود دیدگاه‌های مختلف، هرچند مخالف در حکومت اسلامی را مادامی که زیربنایی نباشد، موجب آسیب به نظام و تهدیدی برای انقلاب ندانست و بر وحدت رویه و عمل تأکید کرد. ایشان طبیعت انقلاب و نظام را به‌ گونه‌ای دانست که باید نظرهای اجتهادی و فقهی اگرچه مخالف، به صورت آزادانه مطرح شوند و کسی نباید جلوی آن را بگیرد. ایشان ضمن تأکید بر مشترک‌بودن اهداف دو گروه، یادآور شد که موضع‌گیری‌های آنان به صورتی باشد که حافظ اصول و خشم و کینه انقلابی علیه امریکا و سرمایه‌داری غرب از یک‌سو و شوروی و کمونیسم شرق از سوی دیگر باشد. ایشان ضمن اشاره به نقش انتقاد سازنده در رشد و هدایت دو جریان، تأکید کرد هیچ‌کس نباید خود را مطلق و مبرا از انتقاد بداند و البته انتقاد هم نباید در جهت تخریب طرف مقابل باشد. ایشان در پایان با بیان اهمیت برادری، تفکر و وحدت در مرحله سازندگی کشور، ایستادگی قاطعانه در برابر توطئه‌های دشمن مشترک را خواستار شد (۲۱/۱۷۶ ـ ۱۸۰).
ساختار و اهداف: پس از پاسخ امام‌خمینی، مجمع روحانیون مبارز اقدام به تدوین اساسنامه کرد و پس از صدور مجوز از سوی کمیسیون ماده ده احزاب در دوازدهم تیر ۱۳۶۸، این تشکل به صورت قانونی و با نام «مجمع روحانیون مبارز تهران» رسمیت یافت؛ اما با گسترش فعالیت و تأسیس چند دفتر در برخی مراکز استان‌ها واژه «تهران» حذف و به مجمع روحانیون مبارز تغییر یافت (سلیمی بنی و مظفری، ۲۸؛ اداره کل سیاسی وزارت کشور، ۱/۳۱).
بنابر ماده ششم از اساسنامه، ارکان مجمع روحانیون عبارت‌اند از: شورای مرکزی، دبیر و هیئت اجرایی. اهداف مجمع عبارت‌اند از: نگاهبانی از مبانی و اهداف اسلام، زنده نگاه‌داشتن روحیه استکبارستیزی، نشر و تبیین معارف اصیل اسلامی، تبیین شأن تاریخی روحانیت و اهتمام به امر حوزه‌های علمیه و مساجد، تحکیم مبانی وحدت و انسجام جامعه و عنایت به اصول استوار جدال احسن در برابر مخالفان، تکیه بر اصل ولایت فقیه، نشر و تبیین اندیشه‌ها و مواضع امام‌خمینی، تقویت قوای تقنینی، اجرایی و قضایی جمهوری اسلامی ایران (اداره کل سیاسی وزارت کشور، ۱/۳۲ ـ ۳۳؛ شادلو، اطلاعاتی درباره احزاب، ۳۰۹ ـ ۳۱۰). همچنین با ابراز امیدواری به خدمات بهتر اعضا در تشکل جدید، تبیین و ترویج آرمان‌های امام‌خمینی به عنوان خط مشی کلی مجمع معرفی شد. در زمینه فرهنگی هم بر توزیعِ برابر امکانات، قابلیت‌ها و توانمندی‌های فرهنگی میان جناح‌های سیاسی و همچنین فعالیت فرهنگی مبتنی بر آموزه‌های دینی و ارزش‌های انقلاب تأکید شد (سلیمی بنی و مظفری، ۴۰ و ۴۲ ـ ۴۳). در بخش اقتصادی، به دخالت دولت در اقتصاد، اعتقاد به گسترش تعاونی‌ها، اولویت خوداتکایی در بخش کشاورزی و توسعه صنعتی در درازمدت توجه شد (مرتجی، ۱۱۱). این اساسنامه، مبانی فکری مجمع را عبارت از: نگاهبانی از مبانی و اهداف حقیقت اسلام، زنده‌نگه‌داشتن روح شدت و ستیز جامعه اسلامی علیه استکبار، نشر و تبیین معارف اصیل اسلامی، عنایت به اصول استوار «جدال احسن» نسبت به مخالفان، تحکیم مبانی وحدت و انسجام جامعه، تبیین شأن تاریخی نهاد مقدس روحانیت و تقویت همه‌جانبه این نهاد، تکیه بر اصل ولایت فقیه و تقویت مبانی تبلیغی و فرهنگی آن، اهتمام به امر حوزه‌های علمیه و مساجد، نشر و تبیین اندیشه‌ها و مواضع رهبر انقلاب در مسائل مختلف و تکیه اصولی در مبارزه با اسلام امریکایی و دفاع از اسلام ناب محمدی شمرده است (سلیمی بنی و مظفری، ۳۱۲).
فعالیت و اقدامات: با قطعی‌شدن انشعاب و نزدیک‌شدن به انتخابات سومین دوره مجلس شورای اسلامی که موجب ایجاد فضای انتخاباتی جدیدی شده بود، مجمع روحانیون مبارز در فهرست جداگانه خود ۳۰ نامزد را معرفی کرد که یازده نفر آنان ازجمله هاشمی رفسنجانی، کروبی، حجازی، حسن روحانی، صدوقی، عباسعلی عمید زنجانی و مصطفی معین با فهرست جامعه روحانیت مبارز مشترک بودند (هاشمی رفسنجانی، پایان دفاع، ۶۳؛ سلیمی بنی و مظفری، ۱۵۳). در این انتخابات، بسیاری از شخصیت‌های سیاسی کشور، از نمایندگان مجمع حمایت کردند (اطلاعات، ۱۷/۱/۱۳۶۷، ۲ و ۳). نوزدهم فروردین ۱۳۶۷ انتخابات مجلس در اوج بمباران جنگ تحمیلی برگزار شد و در دور اول آن چهارده نفر از اعضای مجمع حائز اکثریت آرا در شهر تهران شدند (همان، ۲۰/۱/۱۳۶۷، ۲؛ هاشمی رفسنجانی، پایان دفاع، ۷۶؛ سلیمی بنی و مظفری، ۱۵۹ ـ ۱۶۰). دور دوم انتخابات هم ۲۳ اردیبهشت ۱۳۶۷ برگزار شد و فهرست مجمع توانست در مجموع ۲۷ نفر از ۳۰ نامزد خود را از تهران راهی مجلس کند (سلیمی بنی و مظفری، ۱۵۲؛ جمهوری اسلامی، ۱۲) و به پیروزی قاطع برسد (هاشمی رفسنجانی، پایان دفاع، ۱۱۹).
مجمع روحانیون که در عرصه‌های سیاسی و فرهنگی حضور فعالی داشت، در حوادث و مناسبت‌های مختلف نیز اعلام نظر می‌کرد که ازجمله آنها می‌توان به ضرورت حضور در جبهه‌ها (۶/۴/۱۳۶۷)، حادثه سرنگونی هواپیمای مسافربری ایران از سوی امریکا در دوازدهم تیر ۱۳۶۷، اعلام آمادگی برای تحقق منشور برادری در هجدهم آبان ۱۳۶۷، محکوم‌ساختن انتشار کتاب آیات شیطانی در اول اسفند ۱۳۶۷ اشاره کرد (شورای مرکزی، ۴۰، ۴۱، ۴۳، ۵۳ و ۶۸). مجمع همچنین پس از درگذشت امام‌خمینی، در بیست خرداد ۱۳۶۸ در پیامی به رهبری جدید انقلاب و نظام، سیدعلی خامنه‌ای فقدان جبران‌ناپذیر امام‌خمینی را تسلیت گفت و با حمایت از انتخاب وی، برای قطع امید دشمنان و شادی روح امام‌خمینی، بر حفظ وحدت تأکید کرد (همان، ۱۰۲ ـ ۱۰۳). برخی از بیانیه‌های مجمع روحانیون پس از درگذشت امام‌خمینی، با موضوع حمایت از همه‌پرسی اصلاحات قانون اساسی در ۲۵ تیر ۱۳۶۸ و گرامی‌داشت شهدای مکه در چهارم آبان ۱۳۶۸ صادر شد (همان، ۱۰۷ و ۱۲۵). به طور کلی مجمع روحانیون در تمامی بیانیه‌ها از امام‌خمینی به بزرگی یاد کرده و بر راه و کلام امام و پیروی از خط ‌مشی و مرام ایشان تأکید داشته است (سلیمی بنی و مظفری، ۱۲۴).
==منابع==
==منابع==
*اداره کل سیاسی وزارت کشور، دبیرخانه کمیسیون ماده ۱۰ احزاب، شناسنامه تشکل‌ها و احزاب سیاسی ایران، تهران، کمیل، چاپ اول، ۱۳۷۷ش.
*ابن‌منظور، محمدبن‌مکرم، لسان العرب، تحقیق جمال‌الدین میردامادی، بیروت، دارالفکر ـ دار صادر، چاپ سوم، ۱۴۱۴ق.
*اطلاعات، روزنامه، ۱۰، ۱۵، ۱۷، ۲۰، ۲۵ و ۲۷/۱/۱۳۶۷ش.
*احمدی، علی، مجمع تشخیص مصلحت نظام، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.
*اداره کل امور فرهنگی و روابط عمومی مجلس شورای اسلامی، صورت مشروح مذاکرات شورای بازنگری قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، تهران، چاپ اول، ۱۳۶۹ش.
*افتخاری، اصغر، مصلحت و سیاست؛ رویکردی اسلامی، تهران، دانشگاه امام‌صادق(ع)، چاپ اول، ۱۳۸۴ش.
*امام‌خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
*امام‌خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
*جمهوری اسلامی، روزنامه، ۲۵/۲/۱۳۶۷ش.
*برّی دیزجی، علی و دیگران، روزها و رویدادها، تهران، زهد، چاپ اول، ۱۳۷۷ش.
*خواجه‌سروی، غلامرضا، رقابت سیاسی و ثبات سیاسی در جمهوری اسلامی ایران، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۲ش.
*جمهوری اسلامی، روزنامه، ۱۲/۱۰/۱۳۶۶ش.
*دارابی، علی، جریان شناسی سیاسی در ایران، تهران، سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۸۸ش.
*جوادی، غلامرضا، مصوبات و اسناد و مدارک مجمع تشخیص مصلحت نظام، تهران، روزنامه رسمی جمهوری اسلامی ایران، چاپ اول، ۱۳۸۹ش.
*درویشی سه‌تلانی، فرهاد، سیره عملی امام‌خمینی در اداره امور کشور (۱۳۵۷ ـ ۱۳۶۸)، تهران، عروج، چاپ اول، ۱۳۸۵ش.
*خسروپناه، عبدالحسین، جایگاه مصلحت در حکومت ولایی، چاپ‌شده در مجموعه مقالات کنگره امام‌خمینی و حکومت اسلامی و مصلحت، جلد هفتم، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ اول، ۱۳۷۸ش.
*سلیمی بنی، صادق و آیت مظفری، مجمع روحانیون مبارز، قم، زمزم هدایت، چاپ اول، ۱۳۹۰ش.
*شریعتی، محمدصادق، بررسی فقهی و حقوقی مجمع تشخیص مصلحت نظام، قم، بوستان کتاب، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
*شادلو، عباس، اطلاعاتی درباره احزاب و جناح‌های سیاسی ایران امروز، تهران، مولف، چاپ اول، ۱۳۸۵ش.
*هاشمی رفسنجانی، اکبر، امام‌خمینی به روایت آیت‌الله هاشمی رفسنجانی، تهیه و تنظیم عبدالرزاق اهوازی، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، تهران، چاپ اول، ۱۳۸۵ش.
*شادلو، عباس، تکثرگرایی در جریان اسلامی (ناگفته‌های تاریخی از علل پیدایش جریان راست و چپ مذهبی ۱۳۸۰ ـ ۱۳۶۰)، تهران، وزرا، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.
*هاشمی، سیدمحمد، حقوق اساسی جمهوری اسلامی ایران، میزان، چاپ سیزدهم، ۱۳۸۵ش.
*صالح، سیدمحسن، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم از آغاز تا اکنون، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۵ش. *قزل‌ایاق، ایمان حسین، ائتلاف‌های سیاسی در جمهوری اسلامی ایران، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۹۱ش. *کردی، علی، جامعه روحانیت مبارز تهران از شکل‌گیری تا انشعاب، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.
*کیهان، روزنامه، ۱۰ و ۱۵/۱/۱۳۶۷ش.
*مجمع روحانیون مبارز، مجموعه بیانیه‌های روحانیون مبارز تهران از فروردین ۱۳۶۷ تا خرداد ۱۳۶۹ش.
*محتشمی‌پور، سیدعلی‌اکبر، چند صدایی در جامعه و روحانیت، تهران، خانه اندیشه جوان، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
*مرتجی، حجت، جناح‌های سیاسی در ایران امروز، تهران، نقش و نگار، چاپ دوم، ۱۳۷۸ش.
*منتظری، حسینعلی، خاطرات آیت‌الله منتظری، قم، بی‌نا، ۱۳۷۹ش.
*مهدوی کنی، محمدرضا، خاطرات آیت‌الله مهدوی کنی، تدوین غلامرضا خواجه‌سروی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۸۷ش.
*ناطق نوری، علی‌اکبر، خاطرات حجت‌الاسلام و المسلمین علی‌اکبر ناطق نوری، ج۱، تدوین مرتضی میردار، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۲ش.
*ناطق نوری، علی‌اکبر، خاطرات حجت‌الاسلام و المسلمین علی‌اکبر ناطق نوری، ج۲، تدوین مرتضی میردار، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۴ش.
*نعمتی زرگران، مرتضی، شهید دکتر محمدجواد باهنر، مبارزات، مواضع و دیدگاه‌ها، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۴ش.
*هاشمی رفسنجانی، اکبر، کارنامه و خاطرات، سال ۱۳۶۴، امید و دلواپسی، به اهتمام سارا لاهوتی، تهران، دفتر نشر معارف انقلاب، چاپ اول، ۱۳۸۷ش.
*هاشمی رفسنجانی، اکبر، کارنامه و خاطرات، سال ۱۳۶۷، پایان دفاع، آغاز بازسازی، به کوشش علیرضا هاشمی، تهران، دفتر نشر معارف انقلاب، چاپ دوم، ۱۳۹۰ش.
*هاشمی رفسنجانی، اکبر، هاشمی رفسنجانی، دوران مبارزه، به اهتمام محسن هاشمی، تهران، دفتر نشر معارف انقلاب، چاپ اول، ۱۳۷۶ش.
{{پایان}}
{{پایان}}

نسخهٔ ‏۱۸ آذر ۱۴۰۱، ساعت ۲۱:۲۷

مجمعِ تشخیصِ مصلحتِ نظام نهاد داوری میان مجلس شورای اسلامی و شورای نگهبان و رسیدگی به امور واگذارشده.

معرفی اجمالی

مصلحت در برابر مفسده، به معنای شایستگی و سودی است که در نتیجه انجام کاری نصیب انسان می‌شود.[۱] مصلحت نظام، صلاح و فایده‌ای است که عاید جامعه می‌شود[۲] در حکومت اسلامی، حاکم حق صدور حکم را در تمام شئون مربوط به مسائل اجتماعی دارد و محور صدور احکام حکومتی، وجود مصالح و مفاسد متغیر اجتماعی است.[۳]

پیشینه

طبق اصل چهارم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، باید همه قوانین و مقررات بر اساس موازین اسلامی باشد و نیز برابر اصل هفتادودوم، قوانین مصوب مجلس شورای اسلامی نباید با اصول و احکام مذهب رسمی کشور یا قانون اساسی مغایرت داشته باشد. برای تشخیص عدم مغایرت، در اصول چهارم، نودویکم و نودوچهارم قانون اساسی، نهاد شورای نگهبان مرکب از شش فقیه و شش حقوقدان پیش‌بینی شده است (← مقاله شورای نگهبان). بر این اساس هر گاه مصوبه مجلس شورای اسلامی از نظر شورای نگهبان با موازین اسلام یا قانون اساسی مغایرت داشته باشد، آن را برای تجدید نظر به مجلس شورای اسلامی بر می‌گرداند. از سوی دیگر، طبق قانون اساسی مصوب ۱۳۵۸، مجلس شورای اسلامی هیچ راهی جز پیروی از نظر شورای نگهبان ـ که بر اساس تفسیر خودش از اصل نودویکم طبق احکام اولیه نظر می‌داد (اداره کل، ۲/۸۳۶) نداشت؛ در حالی‌که گاهی کشور نیازمند قوانین و مقرراتی بود که باید با توجه به احکام ثانویه یا احکام حکومتی تصویب و اجرا می‌شد. بدین ترتیب شورای نگهبان قوانینی را که مجلس با توجه به مصالح و مقتضیات کشور تدوین می‌کرد و با احکام اولیه اسلام یا قانون اساسی مغایر بود، تأیید نمی‌کرد. این اختلاف نظر شورای نگهبان و مجلس شورای اسلامی موجب شد این دو نهاد در عمل رودرروی یکدیگر قرار گیرند و کشور در عرصه قانون‌گذاری دچار معضل شود (هاشمی، ۲/۵۴۰). یکی از قوانین مورد اختلاف مجلس و شورای نگهبان، قانون اراضی شهری بود که مجلس در ۲۹/۵/۱۳۶۰ آن را تصویب کرد و برای اظهار نظر به شورای نگهبان فرستاد (افتخاری، ۴۶۰؛ شریعتی، ۱۲۵). طبق این قانون، کلیه اراضی موات شهری در اختیار دولت جمهوری اسلامی ایران قرار می‌گرفت و اسناد و مدارک مالکیت صادر شده در مورد آنها فاقد ارزش قانونی می‌شد. صاحبان اراضی بایر می‌توانستند حداکثر هزار متر برای عمران و احیا نگه دارند و حق فروش آن را هم نداشتند، مگر به دولت و با قیمت‌گذاری دولت. شورای نگهبان این مصوبه را مغایر با موازین شرع شمرد و مجلس این مصوبه را با توجه به مشکل مسکن برای جامعه ضروری می‌دانست (هاشمی رفسنجانی، ۱۵۴ ـ ۱۵۵). اکبر هاشمی رفسنجانی، رئیس وقت مجلس شورای اسلامی، در ۵/۷/۱۳۶۰ دراین‌باره نامه‌ای به امام‌خمینی نوشت، مبنی بر اینکه گاهی کشور به قوانینی نیاز پیدا می‌کند که باید به سبب ضرورت حفظ مصالح یا دفع مفاسدی که بر حسب احکام ثانویه است، تصویب و موقت اجرا شود؛ بنابراین از ایشان خواست مجلس را در این موضوع مساعدت و ارشاد کند (← امام‌خمینی، ۱۵/۲۹۷). امام‌خمینی در ۱۹/۷/۱۳۶۰ در پاسخ، به مجلس اجازه داد با رأی اکثریت نمایندگان، قوانینی را که در حفظ نظام دخالت دارد و فعل یا ترک آن موجب اختلال نظام می‌شود تصویب کند و همچنین از آنچه ترک یا فعل آن مستلزم فساد یا هرج‌ و مرج است، جلوگیری شود؛ البته تصریح شود که این قانون موقت است و هر یک از متصدیان اجرا، اگر از حدود مقرر تجاوز کند، مجرم خواهد بود (همان). تفویض اختیارات از جانب امام‌خمینی به مجلس در تصویب قوانین مطابق احکام ثانویه، نگرانی مرجع تقلید وقت، سیدمحمدرضا گلپایگانی را در پی داشت و موجب شد دراین‌باره به امام‌خمینی تلگرام بزند. امام‌خمینی در ۲۵/۷/۱۳۶۰ در پاسخ یادآور شد اختیارات داده‌شده به مجلس شورای اسلامی در حوزه تشخیص موضوع است که در عرف و شرع به عهده عرف است و مجلس نماینده عرف است و نمایندگان خود از عرف هستند و اگر در حکم ثانوی یا اوّلی خطایی و خلافی صادر شود، شورای نگهبان جلو آن را می‌گیرد؛ ولی شورای نگهبان به حسب قانون، حق تشخیص موضوعات را ندارد. ایشان یادآور شد آنچه در حفظ نظام اسلامی دخالت دارد یا ضرورت دارد ترک یا فعل آن فسادانگیز است، نمی‏شود به خواست عده‏ای طرفدار زمین‌خواران به همان صورت بماند (‏۱۵/۳۱۱) (← مقاله گلپایگانی، سیدمحمدرضا). پس از مدتی، با نظر امام‌خمینی و برای دقت بیشتر در تشخیص این‌گونه موضوعات، رأی دوسوم نمایندگان به جای رأی اکثریت ملاک قرار گرفت؛ البته ایشان ضمن دستور به مجلس در نظرخواهی از کارشناسان در تشخیص موضوعات احکام ثانویه، رد احکام ثانویه را همانند رد احکام اولیه دانست و خاطرنشان کرد احکام ثانویه ربطی به اعمال ولایت فقیه ندارد (۱۷/۳۲۱؛ اهوازی، ۱۵۶). شورای نگهبان نیز بر اساس نظر امام‌خمینی، قوانینی را که مجلس با توجه به احکام ثانوی تصویب می‌کرد، تأیید می‌کرد (← مقاله حکم ثانوی). با راهگشایی امام‌خمینی، مجلس، قانون اراضی شهری را به مدت پنج سال، در ۲۷/۱۲/۱۳۶۰ به عنوان ضرورت، تصویب و شورای نگهبان آن را تأیید کرد (هاشمی رفسنجانی، ۱۵۶). در آبان ۱۳۶۶ قانون کار به تصویب مجلس رسید؛ ولی شورای نگهبان با بسیاری از تکالیف و الزامات مقرر در این لایحه موافقت نکرد. ابوالقاسم سرحدی‌زاده، وزیر وقت کار و امور اجتماعی، در ۱۶/۹/۱۳۶۶ در نامه‌ای از امام‌خمینی پرسید که آیا می‏توان برای واحدهایی که از امکانات و خدمات دولتی و عمومی، مانند آب، برق، تلفن، سوخت و ارز ـ اعم از اینکه این استفاده از گذشته بوده و استمرار داشته باشد یا به‌تازگی به عمل آید ـ شروطی الزامی مقرر کرد؟ پاسخ امام‌خمینی این بود که در هر دو صورت، چه گذشته و چه حال، دولت می‏تواند شروط الزامی مقرر کند (۲۰/۴۳۰). امام‌خمینی در ۲۶/۹/۱۳۶۶ در پاسخ به نامه لطف‌الله صافی گلپایگانی، دبیر وقت شورای نگهبان مبنی بر اظهار نگرانی از اینکه برخی می‌خواهند این فتوا را وسیله اعمال سیاست‌های عام و کلی بکنند و افعال و تروک مباحه شرعیه را تحریم یا الزام کنند، نوشت دولت می‏تواند در تمام مواردی که مردم از امکانات و خدمات دولتی استفاده می‏کنند، با شرط اسلامی و حتی بدون شرط، قیمت مورد استفاده را از آنان بگیرد و این در همه موارد تحت سلطه حکومت جاری است و به مواردی که در نامه وزیر کار ذکر شده است، اختصاص ندارد، بلکه در «انفال» ـ که در زمان حکومت اسلامی اختیارش با حکومت است ـ می‏تواند بدون شرط یا با شرطِ الزامی این امر را اجرا کند (۲۰/۴۳۵). پاسخ امام‌خمینی تفسیر و برداشت‌های مختلفی در پی داشت. سیدعلی خامنه‌ای، رئیس‌جمهور وقت و امام‌جمعه تهران، ضمن طرح این موضوع در خطبه نماز جمعه ۱۱ دی ۱۳۶۶، مقصود امام‌خمینی از اینکه دولت می‌تواند هر شرطی را بر دوش کارفرما بگذارد، شرطی دانست که در چارچوب احکام فرعی اسلام است، نه فراتر از آن (جمهوری اسلامی، ۱۲/۱۰/۱۳۶۶، ۹). امام‌خمینی در ۱۶/۱۰/۱۳۶۶ در واکنش به این سخنان، در نامه‌ای خطاب به وی، موضوع ولایت مطلقه فقیه را مطرح کرد و حکومت را شعبه‏ای از ولایت مطلقه رسول‌الله(ص) و یکی از احکام اولیه اسلام خواند که بر تمام احکام فرعیه، حتی نماز و روزه و حج مقدم است و افزود اگر اختیاراتِ حکومت در چارچوب احکام فرعیه الهیه باشد، باید عرضِ حکومت الهیه و ولایت مطلقه مفوّضه به نبی اسلام(ص) یک پدیده بی‏معنا و محتوا باشد؛ چنین چیزی پیامدهایی دارد که هیچ‌کس نمی‏تواند ملتزم به آنها باشد (← مقاله‌های مصلحت؛ حکم؛ حکم حکومتی). ایشان نمونه‌های متعددی از پیامدهای آن را ذکر کرد؛ مانند خیابان‌کشی‌ها که مستلزم تصرف در منزلی یا حریم آن است، نظام وظیفه و اعزام الزامی به جبهه‏ها، جلوگیری از ورود و خروج ارز و جلوگیری از ورود یا خروج هر نوع کالا (۲۰/۴۵۱ ـ ۴۵۲). فرایند شکل‌گیری: با توجه به مطالبی که امام‌خمینی در پاسخ به نامه رئیس‌جمهور وقت گفت، موضوع در جلسه‌ای با حضور سران قوا شامل رئیس‌جمهور، نخست‌وزیر، رئیس مجلس و رئیس دیوان عالی کشور و نیز سیداحمد خمینی، مطرح شد. حاصل این جلسه تهیه نامه‌ای در ۱۴/۱۱/۱۳۶۶ با امضای حاضران در جلسه و ارسال به امام‌خمینی شد. در این نامه، ضمن بیان سیر تصویب‌ لوایح و طرح‌ها در مجلس شورای اسلامی و مرحله اختلاف مجلس با شورای نگهبان، از ایشان درخواست شده بود شیوه اجرایی اعمال حق حاکم اسلامی در موارد احکام حکومتی را مشخص کند و مرجعی برای بیان حکم حکومتی، در صورت حل‌نشدن اختلاف مجلس و شورای نگهبان، از نظر شرع مقدس یا قانون اساسی یا تشخیص مصلحت نظام تعیین کند (همان، ۲۰/۴۶۳ ـ ۴۶۴). امام‌خمینی در پاسخ، در ۱۷/۱۱/۱۳۶۶ برای تشخیص مصلحت نظام اسلامی، تأسیس مجمع تشخیص مصلحت نظام را با شرکت فقهای شورای نگهبان، سیدعلی خامنه‌ای، اکبر هاشمی رفسنجانی، سیدعبدالکریم موسوی اردبیلی، سیدمحمد موسوی خوئینی‌ها، میرحسین موسوی، محمدرضا توسلی محلاتی و وزیر مربوط صادر کرد و دستور داد به رأی اکثریتِ اعضای حاضرِ این مجمع پس از مشورت‌های لازم عمل شود. ایشان درضمن این نکته را متذکر شد که مصلحت نظام و مردم از امور مهمی است که گاهی غفلت از آن موجب شکست اسلام می‌شود و مقاومت در برابر آن ممکن است اسلام پابرهنگان زمین را در زمان‌های دور و نزدیک زیر سؤال برد و اسلام امریکایی مستکبران و متکبران را با پشتوانه میلیاردها دلار، به‌ دست ایادی داخل و خارج آنان پیروز گرداند (۲۰/۴۶۴ ـ ۴۶۵). از این‌رو نهاد مجمع تشخیص مصلحت نظام در ۱۷ بهمن ۱۳۶۶ بر اساس ولایت مطلقه فقیه و حکم ولایی و حکومتی تأسیس شد (احمدی، ۵۱؛ برّی دیزجی و دیگران، ۳/۴۲۵). مجمع پس از تأسیس، در جلسات ۲۴/۱۱/۱۳۶۶ و ۴/۱۲/۱۳۶۶، آئین‌نامه کار خود را در ده ماده به تصویب رساند و برای تأیید نهایی به خدمت امام‌خمینی فرستاد. ایشان در ماده ۵ که آمده بود جلسات مجمع با حضور نُه عضو رسمیت می‌یابد، آن را به هفت عضو تقلیل داد (۲۱/۲۱۷؛ هاشمی رفسنجانی، ۱۶۵). عملکرد: خاستگاه تأسیس مجمع، جهت تشخیص مصلحت در موارد اختلاف میان مجلس شورای اسلامی و شورای نگهبان بود؛ ولی طبق اختیاری که امام‌خمینی به مجمع داده بود، در برخی موارد، به حل دیگر معضلات نیز پرداخت (هاشمی رفسنجانی، ۱۶۴). عملکرد و مصوبات مجمع در زمان امام‌خمینی عبارت بود از: ۱. تفسیر مواد ۹ و ۱۲ قانون‌ اراضی شهری مصوب‌ ۵/۱۱/۱۳۶۶ مجلس‌، در جلسه ۱۶/۱/۱۳۶۷؛ ۲. قانون وظایف و اختیارات وزیر دادگستری مصوب ۲۸/۲/۱۳۶۷ مجلس، در جلسه ۳/۳/۱۳۶۷؛ ۳. حل مشکل اراضی بایر در جلسه ۲۵/۵/۱۳۶۷؛ ۴. بند «د» ماده‌ ۳ قانون‌ تأسیس‌ مدارس‌ غیر انتفاعی، در جلسه ۱۹/۷/۱۳۶۷؛ ۵. قانون‌ تشدید مجازات‌ مرتکبین‌ ارتشا و اختلاس‌ و کلاهبرداری، در جلسه ۱۵/۹/۱۳۶۷ (جوادی، ۵۶ ـ ۶۹). امام‌خمینی در ۱۳/۶/۱۳۶۷ در نامه‌ای به رئیس مجمع؛ سیدعلی خامنه‌ای، با اشاره به پایان جنگ تحمیلی، حق تعزیرات حکومتی واگذارشده به دولت را لغو کرد و یادآور شد حدود و تعزیرات چه شرعی و چه حکومتی حق فقهای جامع‌ شرایط است؛ بنابراین لازم است مجمع بر اساس مصلحت به اجرا یا عدم اجرای آن بپردازد (۲۱/۱۱۸) و دو روز بعد در نامه به میرحسین موسوی؛ نخست‌وزیر تأکید کرد تعزیرات از این به بعد در اختیار مجمع تشخیص مصلحت است و مجمع اگر صلاح بداند، به هر اندازه که مایل باشد، می‌تواند آن را در اختیار دولت قرار دهد (۲۱/۱۲۳). فلسفه وجودی مجمع برطرف‌کردن اختلاف مجلس و شورای نگهبان بود، نه قانون‌گذاری؛ ولی مجمع گاهی بدون تشریفات لازم به قانون‌گذاری می‌پرداخت و به صورت نهادی موازی در برابر مجلس عمل می‌کرد. در آذر ۱۳۶۷ جمعی از نمایندگان مجلس در نامه‌ای به امام‌خمینی، درباره ابهام در چگونگی کار و اختیارات مجمع پرسیدند و ایشان در پاسخ، ضمن تأیید اصل دغدغه و مطلب آنان یادآور شد تصمیم دارد در تمام زمینه‏ها وضع به صورتی درآید که همه طبق قانون اساسی حرکت کنند. ایشان افزود آنچه در این سال‌ها انجام شده، در ارتباط با جنگ بوده است و مصلحت نظام و اسلام اقتضا می‏کرد گره‏های کور قانونی به‌سرعت به نفع مردم و اسلام باز گردد (‏۲۱/۲۰۳). امام‌خمینی سپس در ۸/۱۰/۱۳۶۷ نامه‌ای به مجمع نوشت و یادآور شد با توجه به پایان جنگ، هیچ مسئله‏ای آن‌چنان فوریتی ندارد که بدون طرح در مجلس و نظارت شورای نگهبان، مستقیم در مجمع طرح شود و آنچه تاکنون در مجمع تصویب شده، تا وجود مصلحت به قوّت خود باقی است و آنچه در دست تصویب است، اختیار آن با خود مجمع است که در صورت صلاحدید آن را تصویب کند (‏۲۱/۲۱۷ ـ ۲۱۸). ایشان در همین نامه به شورای نگهبان یادآور شد پیش از مجمع، خود آنان مصلحت نظام را در نظر بگیرند؛ زیرا یکی از مسائل بسیار مهم در دنیای پرآشوب کنونی نقش زمان و مکان در اجتهاد و نوع تصمیم‏گیری‌هاست. شورای نگهبان، همان‌گونه که با همه توان خود باید از اینکه خلاف شرعی پیش آید، جلوگیری کند، باید با همه توان در این اندیشه باشد که اسلام در پیچ‌وخم‌های اقتصادی و نظامی و اجتماعی و سیاسی، متهم به عدم قدرت اداره جهان نشود (همان). وظایف مجمع در بازنگری قانون اساسی: تشکیل مجمع در سال ۱۳۶۶ بر مبنای حکم حکومتی و ولایت مطلقه فقیه و با توجه به اصل پنجاه ‌و هفتم قانون اساسی قابل توجیه بود. امام‌خمینی برای نهادینه‌کردن مجمع در فرمان بازنگری قانون اساسی در ۴/۲/۱۳۶۸، ضمن تعیین موضوعات بایسته بازنگری، موضوع مجمع تشخیص مصلحت را نیز گنجاند، مشروط به اینکه قدرتی در عرض قوای دیگر نباشد (‏۲۱/۳۶۴). در بازنگری قانون اساسی در سال ۱۳۶۸، اصل یکصدودوازدهم به مجمع تشخیص مصلحت نظام اختصاص یافت. این اصل تعداد اعضای مجمع را مشخص نکرده و تعیین اعضای ثابت و متغیر آن را جزء اختیارات رهبری شمرده است. با توجه به اصل یکصدودوازدهم و دیگر اصول قانون اساسی، وظایف مجمع عبارت‌اند از: ۱. مشاوره به رهبری در تعیین سیاست‌های کلی نظام (اصل یکصدودهم)؛ ۲. پیشنهاد چگونگی حل معضلات نظام ـ که از طریق عادی حل‌شدنی نیست ـ به رهبری (اصل یکصدودهم)؛ ۳. تشخیص مصلحت در مواردی که شورای نگهبان، مصوبه مجلس را خلاف موازین شرع یا قانون اساسی بداند (اصل یکصدودوازدهم)؛ ۴. مشاوره در اموری که رهبری به مجمع ارجاع می‌دهد (اصل یکصدودوازدهم)؛ ۵. مشاوره به رهبری در موارد اصلاح یا تتمیم قانون اساسی (اصل یکصدوهفتادوهفتم)؛ ۶. عضویت ثابت در شورای بازنگری قانون اساسی (اصل یکصدوهفتادوهفتم)؛ ۷. انتخاب یکی از فقهای شورای نگهبان برای عضویت در شورای موقت رهبری (اصل یکصدویازدهم)؛ ۸. تصویب برخی وظایف رهبری برای اجرا به ‌دست شورای موقت رهبری (اصل یکصدویازدهم)؛ ۹. انتخاب جایگزین هر یک از اعضای شورای موقت رهبری در صورت ناتوانی در ایفای وظایف (اصل یکصدویازدهم).

منابع

  • ابن‌منظور، محمدبن‌مکرم، لسان العرب، تحقیق جمال‌الدین میردامادی، بیروت، دارالفکر ـ دار صادر، چاپ سوم، ۱۴۱۴ق.
  • احمدی، علی، مجمع تشخیص مصلحت نظام، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.
  • اداره کل امور فرهنگی و روابط عمومی مجلس شورای اسلامی، صورت مشروح مذاکرات شورای بازنگری قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، تهران، چاپ اول، ۱۳۶۹ش.
  • افتخاری، اصغر، مصلحت و سیاست؛ رویکردی اسلامی، تهران، دانشگاه امام‌صادق(ع)، چاپ اول، ۱۳۸۴ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
  • برّی دیزجی، علی و دیگران، روزها و رویدادها، تهران، زهد، چاپ اول، ۱۳۷۷ش.
  • جمهوری اسلامی، روزنامه، ۱۲/۱۰/۱۳۶۶ش.
  • جوادی، غلامرضا، مصوبات و اسناد و مدارک مجمع تشخیص مصلحت نظام، تهران، روزنامه رسمی جمهوری اسلامی ایران، چاپ اول، ۱۳۸۹ش.
  • خسروپناه، عبدالحسین، جایگاه مصلحت در حکومت ولایی، چاپ‌شده در مجموعه مقالات کنگره امام‌خمینی و حکومت اسلامی و مصلحت، جلد هفتم، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ اول، ۱۳۷۸ش.
  • شریعتی، محمدصادق، بررسی فقهی و حقوقی مجمع تشخیص مصلحت نظام، قم، بوستان کتاب، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
  • هاشمی رفسنجانی، اکبر، امام‌خمینی به روایت آیت‌الله هاشمی رفسنجانی، تهیه و تنظیم عبدالرزاق اهوازی، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، تهران، چاپ اول، ۱۳۸۵ش.
  • هاشمی، سیدمحمد، حقوق اساسی جمهوری اسلامی ایران، میزان، چاپ سیزدهم، ۱۳۸۵ش.
  1. ابن‌منظور، لسان العرب، ۲/۵۱۷.
  2. خسروپناه، جایگاه مصلحت در حکومت ولایی، ۲۱۱.
  3. خسروپناه، جایگاه مصلحت در حکومت ولایی، ۲۰۸.